emamian

emamian

جمعه, 19 آبان 1402 21:16

معیار شیعه حقیقی

یکی از قدیمی‌ترین، مهم‌ترین و چالشی‌ترین سؤال در تاریخ، هدف از خلقت بشر است. اگرچه اندیشمندان و صاحب‌نظران برای پاسخ به این سؤال اساسی، کتاب‌ها نوشته و قلم فرسایی‌ها کرده‌اند، ولی پاسخ اصلی را باید از خالق و آفریننده انسان پرسید. به‌راستی چه کسی بهتر از آفریننده انسان می‌داند که او را برای چه و به چه هدفی آفریده است؟

خداوند متعال در قرآن کریم هدف از خلقت انسان را عبودیت دانسته و فرموده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛[1] «و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند.» انسان با عبودیت است که در مسیر کمال خود قدم برمی‌دارد و به مراتب عالی دست می‌یابد. 

یکی از والاترین مراتبی که انسان با عبودیت و حرکت در راستای هدف خلقت بدان دست می‌یابد، «شیعه» بودن است. شاید در وهله اول شیعه بودن ساده به نظر برسد، ولی با بررسی روایات موجود در منابع اسلامی خواهیم یافت که شیعه بودن نه‌تنها مقام ساده‌ای نیست؛ بلکه هر کسی را یارای دست یافتن به آن مقام والا نمی‌باشد. 

اگرچه پیروان اهل‌بیت علیهم‌السلام خود را شیعه می‌خوانند، ولی در واقع محب و عاشق اهل‌بیت بوده و بسیاری از آن‌ها ملاک شیعه بودن را ندارند. شیعه بودن، ملاک و معیار بسیاری دارد که در این مقال در ضمن نقل روایتی زیبا به یکی از این معیارها اشاره می‌کنیم.

روزی دو نفر به یکدیگر فخرفروشی می‌کردند و هر یک خود را برتر از دیگری می‌دانست. یکی از آن‌دو به دیگری گفت: «أَ تُفَاخِرُنِی وَ أَنَا مِنْ شِیعَة آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ»؛ «آیا به من فخر می‌کنی و حال آنکه من شیعه‌ خاندان پاک محمّد هستم».
حضرت باقرالعلوم علیه‌السلام که شاهد این ماجرا بود، با شنیدن این سخن فرمود: «مَا فَخَرْتَ عَلَیْهِ وَ رَبِّ الْکَعْبَهًِْ، وَ غُبِنَ مِنْکَ عَلَی الْکَذِبِ یَا عَبْدَ اللَّهِ، أَ مَالُکَ مَعَکَ تُنْفِقُهُ عَلَی نَفْسِکَ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَمْ تُنْفِقُهُ عَلَی إِخْوَانِکَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ: بَلْ أُنْفِقُهُ عَلَی نَفْسِی. قَالَ: فَلَسْتَ مِنْ شِیعَتِنَا، فَإِنَّا نَحْنُ مَا نُنْفِقُ عَلَی الْمُنْتَحِلِینَ مِنْ إِخْوَانِنَا أَحَبُّ إِلَیْنَا مِنْ أَنْ نُنْفِقَ عَلَی أَنْفُسِنَا»؛ «ای بنده‌ی خدا! به خدای کعبه قسم که تو را بر او فخری نیست، بلکه خود را فریب دادی و دروغ گفتی». سپس حضرت برای اینکه به او ثابت کنند که شیعه حقیقی نیست، او را با یکی از معیارها و ویژگی‌های شیعه آزمودند. امام علیه‌السلام از او سؤال کردند: «مال و ثروتی که خودت به‌دست آوردی را دوست داری خودت از آن استفاده کنی یا برادران مؤمنت»؟ به بیانی دیگر امام پرسیدند مالی را که به‌دست آوردی اگر در راه خودت مصرف کنی خوشحال‌تری یا اینکه به مصرف برادران مؤمن برسانی؟ آن شخص پاسخ داد: «خرج خودم می‌کنم». فرمود: «بنابراین تو از شیعیان ما نیستی، زیرا ما خودمان، اگر مالمان را در راه وابستگان از میان برادران خویش صرف کنیم، برای ما بهتر است از اینکه به مصرف خود برسانیم.»

تفکر در این ملاک و معیار شیعه، هوش از سر انسان می‌پراند. شیعه واقعی کسی است که همچون امام خویش، برادر مؤمن را بر خود مقدم می‌دارد. حقیقتا ما اینگونه هستیم؟ اگر شیعه حقیقی نیستیم، پس خود را چگونه معرفی کنیم؟ شکافنده علوم انبیا پاسخ این سؤال را نیز داده و خطاب به همان شخص فرمودند: «وَ لَکِنْ قُلْ: أَنَا مِنْ مُحِبِّیکُمْ وَ مِنَ الرَّاجِینَ لِلنَّجَاهًِْ بِمَحَبَّتِکُمْ»؛ «ولی بگو از دوستان و محبین شمایم و از کسانی که با دوستی شما، امید نجات دارم».[2]

محبین اهل‌بیت علیهم‌السلام باید با حرکت در مسیر هدف از خلقت، به مقام شیعه حقیقی رسیده و اینگونه زمینه ظهور امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه را فراهم سازند.

پی‌نوشت:
[1]. ذاریات: 56.
[2]. تفسیر امام حسن عسکری (ع)، ص309.

تقوا از ماده ی «واو، قاف، یاء»،وقی،  در اصل به معنای دور کردن شی ای به وسیله ی شی ای دیگر است،[1] چنانچه در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است:« اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِ تَمْرَةٍ»[2] آتش را حتی بوسیله ی شاخه ی خرما هم که شده، از خودتان دور کنید ،  معنای صیانت و محافظت.[3]  با توجه به اصل معنایی مذکور، برای تقوی ذکر شده است.خداوند متعال در قرآن کریم فضائل و آثار و کیفیات ممتازی را برای تقوا، نظیر؛ بصیرت پایدار[4]منشأ نزول رحمت و برکت از آسمان و زمین،[5]رزق و روزی بی حساب[6]و امور دیگر،ذکر فرموده است. یکی از بلند ترین تعبیر در قرآن کریم در مورد  تقوی، عنوان «عزم الامور» می باشد، خداوند متعال تقوی و صبر در برابر مشکلات را، تنها عامل پیروزی در آزمایشات الهی مقرر فرموده است؛« لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ».[7]يقين همه شما در اموال و جانهاى خود، آزمايش مى‌شويد! و از كسانى كه پيش از شما به آنها كتاب آسمانى داده شده و از مشركان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهيد شنيد. و اگر استقامت كنيد و تقوا پيشه سازيد، شايسته‌تر است؛ زيرا اين استقامت و تقوا از كارهاى مهمّ است

خصوصیت عزم الامور بودن تقوی موجبات رشد تفکر عقلانی را در انسان ایجاد می کند و انسان در قالب رشد عقلانیت در تفکرات و جهان بینی خود به حالتی پایدار می رسد که در تمامی مراحل زندگی مسیر صحیح را  از غیر صحیح و حق را از باطل تمایز می دهد، خداوند متعال انسان های با تقوا را کسانی میداند که هیچگاه به آنان بدی و اندوهی نخواهد رسید:« وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ».[8]و خداوند كسانى را كه تقوا پيشه كردند رهايى مى‌بخشد و رستگار مى‌كند؛ هيچ بدى به آنان نمى‌رسد و هرگز اندوهگين نخواهند شد.

شکست انسانها و تضرر در زندگی مادی، به اراده ی غلط آنها بر می گردد، اراده ای که از اندیشه ی انسانها سرچشمه می گیرد در واقع خواهش های نفسانی و نتایج فکری غلط و مشتبه شدن منافع واقعی با منافع زود گذر دنیوی، موجبات شکست انسان و ضررهای جبران ناپذیر می شود، اما تقوای الهی، انسان را از بند مطالبات و درخواستهای غیر واقعی نفس رها نموده و با چشمان بصیرت تقوا به زندگی و جهان پیرامون خویش نظاره می کند، از این رو، انسان ابزار تعقل و عقلانیت که خداوند در وجود انسان نهاده است را در جهت صحیح آن به کار می گیرد، خداوند متعال می فرماید:« الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ».[9]كسانى كه ربا مى‌خورند، در قيامت مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده و تعادل خود را از دست داده بر مى‌خيزند. طبق محتوای آیه ی شریفه انسانی که تقوا نداشته و مسیر گناه و انحراف را در پیش گرفته، مانند کسی است که شیطان او را لمس نموده است،کلمه ی «خبط» به معنای کج و معوج راه رفتن است، انسان هم در زندگيش راهى مستقيم دارد كه نبايد از آن منحرف شود، چون او نيز در طريق زندگيش و بر حسب محيطى كه در آن زندگى مى‌كند حركات و سكناتى دارد، كه داراى نظام مخصوصى است، كه آن نظام را بينش عقلايى انسان‌ها معين مى‌كند، و هر فردى افعال خود را (چه فردى چه اجتماعى) با آن نظام تطبيق مى‌دهد.[10] انسان وقتى گرسنه شد تصميم مى‌گيرد تا غذا بخورد، و چون تشنه شد، در صدد نوشيدن آب بر مى‌آيد، براى استراحتش بسترى فراهم مى‌كند، و چون شهوتش طغيان كرد ازدواج مى‌نمايد، و چون خسته شد استراحت مى‌كند، و چون گرمش شد، زير سايه مى‌رود... اين وضع انسان معمولى است، اما انسانى كه ممسوس شيطان شده، يعنى شيطان با او تماس گرفته و نيروى تميز او را مختل ساخته، نمى‌تواند خوب و بد، نافع و مضر و خير و شر را ازيكديگر تميز دهد و حكم هر يك از اين موارد را در طرف مقابل آن جارى مى‌سازد، (مثلا به جاى اينكه خير و نافع و خوب را بستايد، زشتى‌ها و شرور و مضرات را مى‌ستايد، و يا به جاى اينكه ديگران را به سوى كارهاى خير و مفيد دعوت كند به سوى شرور مى‌خواند و اين به آن جهت نيست كه معناى خوبى و خير و نافع را فراموش كرده و نمى‌داند خوب و بد كدام است، براى اينكه هر چه باشد انسان است، و اراده و شعور دارد و محال است كه از انسان، افعال غير انسانى سر بزند بلكه از اين جهت است كه زشتى را زيبايى و حسن را قبح و خير و نافع را شر و مضر مى‌بيند، پس او در تطبيق احكام و تعيين موارد، دچار خبط و اشتباه شده است.[11]

 

[1]  ابوالحسین، احمد بن فارس، معجم مقائیس اللغة، دارالفکر، ج6، ص131

[2] بروجردی، حسین، جامع احادیث شیعه، نشر الصحف، ج8، ص339.

[3] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، ج15، ص401.

[4] سورة الاعراف: 201.

[5] سورة الاعراف: 96.

[6] سورة الطلاق : 2-3.

[7] سورة آل عمران: 186.

[8] سورة الزمر: 61.

[9] سورة البقرة: 275.

[10] طباطبایی،محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج2، ص629.

[11] همان،ص629-630.

از برخی آیات و روایات اینطور استفاده می‌شود که خداوند گاهی در دنیا نیز از برخی انتقام می‌گیرد: «فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ»؛[1] «و هر گاه تو را از میان آن‌ها ببریم، به یقین از آنان انتقام خواهیم گرفت». مراد از این انتقام، زمانی است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از میان مردم رحلت کند، پس بخشی از این انتقام در دنیا تحقق پیدا خواهد کرد..[2]

موارد و شکل‌های انتقام خداوند در دنیا 

همواره پیرامون انسان، ظالمان و ستم‌پیشگانی هستند که روزبه‌روز بر ظلم و ستمشان افزوده می‌شود، آیا خداوند برای اینان انتقامی در دنیا دارد؟ در اینجا به موارد و اشکال انتقام خداوند در دنیا اشاره می‌شود:

اول. برخی ظلم را به حدی می‌رسانند که خداوند در همین دنیا، بخشی از انتقام را از آنان می‌گیرد، مانند قوم فرعون،[3] قوم شعیب،[4] قاتلان امام حسین علیه‌السلام و...؛ هر چند انتقام نهایی و کامل برای این افراد در قیامت خواهد بود.

دوم. قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ... أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَام»؛[5] «و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایت ‌کننده‌ای ندارد... آیا خداوند توانا و دارای مجازات نیست». این آیه به صراحت، گمراهی را انتقام خدا دانسته است؛ یعنی این شخص[بعد از اتمام حجت] گمراه شده و هیچ راه هدایت ندارد، این یکی از موارد انتقام خداوند در دنیاست و در قیامت جاودانه از او انتقام گرفته می‌شود. این نوع انتقام به ظاهر برای عموم مردم قابل لمس نیست.

سوم. بر اساس برخی روایات، گاهی انتقام و عذاب الهی در دنیا، همان لذت نبردن از همنشینی با خدا و مناجات با او خواهد بود: «أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِي عَنْ قُلُوبِهِمْ»؛[6] «شیرینی و لذت مناجاتم را از قلب‌های آن‌ها می‌گیرم». 

بنابراین خداوند از هر ظالمی ا‌نتقام می‌گیرد؛ هر چند این انتقا‌م برای عموم مردم قابل لمس نبوده و متوجه آن نمی‌شوند.

علت تأخیرافتادن انتقام یا ملموس نبودن آن

گاهی تأخیر افتادن عذاب و ملموس نبودن آن علت‌هایی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

یک. اتمام حجت کردن بر ظالمان. خداوند با فرصت دادن به ظالم، حجت را بر او تمام می‌کند. این امر گاهی بر ظلم ظالمان می‌افزاید؛ علاوه بر اینکه ظالمان در این مدت، مورد امتحان نیز قرار می‌گیرند.

دو. امتحان و آزمایش مظلومان. به این معنا که آیا سعی می‌کند خود را به نحوی از زیر بار ظلم و ظالم خارج کند و یا به اختیار خود، تن به ظلم او می‌دهد. گاهی انسان در این زمینه، نسبت به مقدار صبر، تحمل، حفظ ایمان و... مورد امتحان واقع می‌شود.

سه. بصیرت در دشمن‌شناسی. گاهی برای شناخت خصوصیات ظالم، لازم است که زمانی بگذرد تا ظالم آنچه در درون خویش دارد، بیرون بریزد؛ علاوه بر اینکه هواداران آن‌ها نیز در این مدت، مشخص می‌شوند.

چهار. سلب نشدن اختیار از انسان‌ها. اگر خداوند به محض وقوع ظلم، ظالم را مجازات کند، اختیار از انسان‌ها سلب می‌شود؛ زیرا هر کسی می‌داند که تا ظلم کرد، عذاب می‌شود، مجبور به انجام کارهای خوب می‌شود و بی‌شک کاری ارزش دارد که با اختیار کامل باشد.  

علاوه بر موارد ذکرشده، موارد دیگری همچون وجود خوبان و استغفار آن‌ها،[7] وجود افراد ضعیف و کودکان بی‌گناه در بین ظالمان و تشدید عذاب ستمگران نیز در به تأخیرافتادن انتقام و نامحسوس بودن آن مؤثر است.

پی‌نوشت:
[1]. زخرف: 41.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، ج21، ص71.
[3]. اعراف: 136.
[4]. حجر: 79.
[5]. زمر: 36
[6]. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، اسلامیه، ج1، ص46.
[7]. انفال: 33.

جنبش حزب الله لبنان در بیانیه ای اعلام کرد رزمندگان مقاومت اسلامی، یک یگان از نظامیان ارتش رژیم صهیوینستی را در شتولا با موشکهای هدایت شونده هدف قرار داده و تلفاتی به آنها وارد کردند.

این بیانیه افزود رزمندگان مقاومت اسلامی، دو تجمع نظامیان رژیم اشغالگر را در حدب البستان و برکه ریشه و حرش الضهیره با موشک هدف قرار دادند.

در این بیانیه آمده است هدف قرار دادن تجمعات دشمن در راستای حمایت از مردم مقاوم فلسطین در نوار غزه و مقاومت شجاع و شریف آن صورت گرفته است.

این بیانیه همچنین از هدف قرار گرفتن موضع نظامی رامیم ارتش رژیم صهیونیستی و تلفات به اشغالگران خبر داده است.

حمله پهپادی مقاومت لبنان به مواضع نظامی اسرائیل

مقاومت اسلامی حزب الله لبنان در بیانیه دیگری اعلام کرد: با سه پهپاد تهاجمی به پادگان یتفاح قدیش و تجمعات نظامیان صهیونیست در شرق شهرک صهیونیست نشین حتسودت یوشع حمله کرده و تلفاتی به دشمن وارد کردیم.

رسانه های رژیم صهیونیستی در اشاره به ضربات کوبنده حزب الله به مواضع و پایگاههای ارتش اشغالگران: آنچه امروز در مرزهای شمالی(فلسطین  اشغالی) با لبنان رخ داد، یک جنگ واقعی است.

رژیم‌های غذایی خطرناک که بسیاری از افراد آنها را «معجزه آسا» می‌دانند، معمولا پایه و اساس علمی ندارند و متعادل نیستند. این رژیم‌ها تمام مواد مغذی مورد نیاز بدن را تامین نمی‌کنند و تاکید این رژیم‌ها روی یک یا چند ماده غذایی است که البته مصرف بیش از حد آنها نه تنها موثر نیست، بلکه می‌تواند تهدید کننده زندگی باشد.

افرادی که از این رژیم‌ها تبعیت می‌کنند، دچار عوارضی مانند "دیس لیپیدمی" می‌شوند؛ که طی این عارضه سطح چربی خون به میزان زیادی کاهش خواهد یافت.

هفت عارضه این رژیم‌های خطرناک از این قرارند:

_ گرسنگی شدید: از آنجا که رژیم‌های غذایی خطرناک کالری بسیار کمی را به بدن شما می‌رسانند، شما هیچ گاه احساس سیری نخواهید کرد.

_ ریزش مو: کمبود ریزمغذی‌هایی مانند ویتامین ب۸ یا بیوتین، نه تنها باعث ریزش مو می‌شود، بلکه موها را سریع‌تر سفید کرده، ناخن‌ها را شکننده و دردهای عضلانی ایجاد می‌کند.

_ کمبود انرژی: کمبود ویتامین‌های B و C منجر به افزایش متابولیسم بدن و احساس خستگی، بی‌اشتهایی و خواب آلودگی می‌شود.

_ زخم‌های دهان: کمبود ویتامین B۱۲ باعث ایجاد زخم‌های مکرر در دهان می‌شود. ویتامین B۱۲ در گوشت مرغ، گوشت قرمز و تخم مرغ یافت می‌شود.

_ سوزن سوزن شدن و یا بی‌حسی دست و پا: این علائم نشان دهنده کمبود ویتامین‌های گروه B مانند ویتامین B۹ یا فولات است. علاوه بر این، کمبود ویتامین B۶ و B۱۲ باعث بروز مشکلاتی در اعصاب محیطی شده و اضطراب، افسردگی و عدم تعادل هورمونی را به همراه دارد.

_ مشکلات گوارشی: اگر شما به طور مداوم دچار ناراحتی بعد از مصرف غذا می‌شوید، یا احتمالا از سوء هاضمه، ناراحتی معده و اسهال یا یبوست رنج می‌برید، می‌تواند نشانه‌ای از یک رژیم غذایی فقیر از نظر فیبر باشد. توصیه به مصرف ۳۸ گرم فیبر در مردان به طور روزانه و ۲۵ گرم در زنان است.

_ عدم ترمیم زخم: برخی اوقات زخم‌های جزئی دیر به درمان پاسخ می‌دهند و این می‌تواند ناشی از کمبودهای تغذیه‌ای باشد. دریافت ویتامین‌های آ، B۱۲ و ویتامین ث، برای بهبود زخم بسیار مهم است.

رژیم‌های غذایی خطرناک، تهدید کننده زندگی شما هستند زیرا:

_ خطر ابتلا به سندرم متابولیک را تشدید می‌کنند.

_ منجر به سوء تغذیه و از دست دادن ویتامین‌ها و املاح بدن می‌شوند.

_ خطر ابتلا به ناباروری به خصوص در زنان را تشدید می‌کنند.

_ منجر به بروز اختلالاتی مانند بی‌اشتهایی یا افزایش وزن می‌شوند.

_ اثرات روان شناختی منفی مانند افسردگی و اضطراب ایجاد می‌کنند.

بنابر اعلام دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت، تاکید یک رژیم غذایی سالم بر این است که شما به ازای هر نیم کیلوگرم از وزن بدن، ۱۳ کالری در روز دریافت کنید. تامین مواد مغذی برای کاهش وزن بسیار مهم است. برای عملکرد صحیح سیستم عصبی و قلب و سلول‌ها، شما باید روزانه به میزان کافی کربوهیدرات‌های پیچیده دریافت کنید.

حداقل ۴۰ درصد از کالری دریافتی روزانه شما باید شامل کربوهیدرات‌ها و ۲۰ تا ۳۰ درصد آن، پروتئین (گوشت، ماهی، تخم مرغ، پنیر، ماست و آجیل) باشد و از مصرف روغن‌های هیدروژنه مانند مارگارین و یا چربی‌های ترانس خودداری کنید. فراموش نکنید که روند کاهش وزن نیاز به زمان و انجام تغییرات کوچک در سبک زندگی دارد و نباید به سرعت اتفاق افتد.

ویتامین دی ماده‌ای مغذی است که بدن برای ساختن استخوان‌های سالم و حفظ سلامتی‌اش به آن نیاز دارد. بدن بدون کمک این ویتامین نمی‌تواند کلسیم را که ماده اصلی سازنده استخوان است، جذب کند.

ویتامین دی به‌طور طبیعی در برخی غذاها از جمله ماهی‌های چرب، زرده تخم‌مرغ، گوشت قرمز و جگر، موجود است. گاهی غذاها و شیر و غلات را نیز با ویتامین دی غنی می‌کنند. نور مستقیم خورشید نیز مواد شیمیایی موجود در پوست بدن را به کلسیفرول یا همان ویتامین دی فعال تبدیل می‌کند.

از همه این راه‌ها می‌توان ویتامین دی دریافت کرد. برخی افراد در معرض خطر کمبود ویتامین دی قرار دارند:

ــ کسانی که به دلایل مختلف از جمله ضعف جسمانی، نمی‌توانند از خانه بیرون بروند.

ــ افرادی که در مراکز مراقبتی مانند مرکز پرستاری یا در مراکز اصلاحی زندگی می‌کنند.

ــ کسانی که با وجود رفتن به فضای باز با لباس کامل پوست بدنشان را می‌پوشانند.

ــ افرادی که رنگ پوستشان تیره است.

ــ افرادی که به‌علت مشکلات سلامت مانند بیماری مزمن کلیوی یا بیماری کبدی، بدنشان ویتامین دی کافی جذب نمی‌کند.

متخصصان معتقدند افرادی که رنگ پوست تیره دارند ویتامین دی کمتری به‌واسطه نور خورشید دریافت می‌کنند زیرا میزان بیشتر ملانین موجود در پوست تیره سرعت سنتز پوست را محدود می‌کند. این افراد در گروه‌های پیش‌گفته می‌توانند و بهتر است از مکمل‌های ویتامین دی در تمام طول سال استفاده کنند نه اینکه فقط در ماه‌های زمستان‌ــ که در معرض نور خورشید کمتری قرار دارندــ ویتامین دی مصرف کنند.

مسمومیت با ویتامین دی حتی در افرادی که مکمل مصرف می‌کنند نادر است. در واقع علائم مسمومیت با مصرف دز زیاد در یک دوره طولانی ظاهر می‌شود. با این حال، پژوهش‌ها نشان می‌دهد که با افزایش مصرف ویتامین دی، موارد مسمومیت با این ویتامین بیشتر شده است.

بسیاری از علت‌های مسمومیت با ویتامین دی ناشی از تجویز نامناسب، مصرف نکردن طبق دستور پزشک و همچنین استفاده در دز زیاد و به‌شیوه خوددرمانی است.

مصرف بیش از حد ویتامین دی به افزایش میزان کلسیم در خون منجر می‌شود که به آن هایپرکلسمی می‌گویند. این بیماری اغلب در مراحل اولیه و در آزمایش معمولی خون تشخیص داده می‌شود.

علائم میزان زیاد کلسیم، بسته به علت و مدت زمان افزایش میزان کلسیم، متفاوت است:

ــ مشکلات گوارشی مانند تهوع، استفراغ، کم‌اشتهایی و یبوست

- عطش

ــ افزایش ادرار

ــ ضعف یا انقباض عضلانی

ــ خستگی یا احساس خستگی شدید

ــ گیجی

ــ استخوان‌درد

ــ تحلیل رفتن استخوان‌ها یا شکننده شدن استخوان‌ها

ــ فشار خون بالا

علائم نادر مسمومیت با ویتامین دی

به گفته متخصصان، دز توصیه‌شده روزانه برای کودکان یک تا ۱۸ ساله و بزرگ‌سالان ۶۰۰ واحد بین‌المللی است. این میزان برای نوزادان کمتر و برای بزرگ‌سالان بالای ۷۰ سال بیشتر است. بسته به شرایط خاص سلامت فرد، متخصصان مراقبت‌های بهداشتی ممکن است دزهای بیشتر یا کمتری تجویز کنند.

مصرف مکمل‌ها ممکن است عوارض جانبی در پی داشته باشد. گاهی این عوارض نادرند و در درازمدت ظاهر می‌شوند:

ــ ضربان غیرطبیعی قلب: میزان زیاد کلسیم در خون باعث اختلال فعالیت الکتریکی و انقباض‌های قلب می‌شود و به تغییر در الگوی ضربان قلب منجر می‌شود.

ــ مشکلات کلیوی: شامل مواردی مانند سنگ کلیه، آسیب به کلیه و نارسایی کلیه

- کلسیفیکاسیون یا جمع شدن کلسیم در بافت‌های بدن: میزان زیاد کلسیم در خون سبب رسوب کلسیم در کلیه‌ها، قلب، عروق و دیگر بافت‌های بدن می‌شود.

اگر دز زیاد ویتامین دی مصرف می‌کنید و دچار هایپرکلسمی شده‌اید حتما با پزشک مشورت کنید. در برخی موارد نیز مصرف بیش از حد ویتامین دی عوارض شدیدی در پی دارد که عبارت‌اند از:

- تغییر در وضع ذهنی

هایپرکلسمی ناشی از مسمومیت با ویتامین دی ممکن است وضع روانی فرد را دستخوش تغییر کند. از علامت‌های این هایپرکلسمی می‌توان به گیجی و افسردگی و روان‌پریشی اشاره کرد. در برخی موارد بسیار نادر نیز ممکن است باعث به کما رفتن شود.

- مشکلات کلیوی

مسمویت ناشی از ویتامین دی ممکن است باعث آسیب دیدن و نارسایی کلیه‌ها شود. مصرف بیش از حد ویتامین دی میزان کلسیم بدن را افزایش می‌دهد که باعث می‌شود کلیه‌ها بر اثر ادرار زیاد، آب زیادی از دست بدهند.

هایپرکلسمی همچنین موجب انقباض عروق خونی و کاهش عملکرد کلیه می‌شود. در افرادی که بیماری کلیوی دارند، هایپرکلسمی ممکن است باعث عوارض شدیدی مانند کم‌خونی یا کاهش سلول‌های خونی، ضعف استخوانی و تورم شدید ناشی از تجمع مایعات در خون شود.

چه زمانی باید به متخصص مراجعه کرد؟

بنابر اعلام ایندیپندنت، اگر از مکمل‌های ویتامین دی یا دز زیاد تجویزشده استفاده می‌کنید و با علامت‌های هایپرکلسمی مواجه‌اید، به پزشک اطلاع دهید. پزشک برای بررسی میزان ویتامین دی و کلسیم درخواست آزمایش خون خواهد کرد. سپس، با توجه به نتیجه آزمایش خون، دز ویتامین دی را ممکن است کاهش دهد یا از شما بخواهد که مصرف مکمل‌ را به‌طور کامل متوقف کنید. رژیم غذایی متعادل با مصرف منابع خوب ویتامین دی، میزان ۶۰۰ واحد بین‌المللی توصیه‌شده روزانه را برای بسیاری از افراد تامین می‌کند.

به نقل از شبکه العربیه، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان روز جمعه در سخنرانی خود در جلسه افتتاحیه نشست سران عربستان و آفریقا در ریاض گفت: پادشاهی عربستان تمام تجاوزاتی را که در نوار غزه مشاهده شده را محکوم می‌کند.

وی بر لزوم توقف آوارگی اجباری فلسطینیان از نوار غزه که بیش از چهار هفته در جنگ است، تاکید کرد.

ولیعهد عربستان همچنین از راه اندازی طرح توسعه ملک سلمان در آفریقا با حمایت از عضویت کامل اتحادیه آفریقا در گروه ۲۰ خبر داد.

به نقل از این شبکه، عربستان سعودی بارها بر امتناع خود از نابودی آرمان فلسطین و مخالفت با هدف قرار دادن غیرنظامیان در غزه تاکید و اعلام کرده‌است که «حق دفاع از خود نقض قانون و نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان را توجیه نمی‌کند».

این موضع در بیانیه مشترک کشورهای عربی پس از «اجلاس صلح قاهره» که در ۲۱ اکتبر در قاهره برگزار شد، بیان گردید.

جمعه, 19 آبان 1402 14:31

ثمره معنوی اصلاح بین مردم

امام کاظم علیه السلام:

طوبی لِلْمُصْلِحینَ بَیْنَ النّاسِ، اُولئِکَ هُمُ الْمُقَرَّبونَ یَوْمَ الْقیامَةِ

خوشا به حال اصلاح کنندگان بین مردم که آنان همان مقرّبان روز قیامت اند.

 

تحف العقول، ص ۳۹۳

برخی گمان می‌کنند طبق تعالیم اسلامی، هر کسی عامدانه و یا از روی خطا کاری کرد تا حقی از مردم ضایع شود، کافی است تا از درگاه الهی طلب بخشش کند و دیگر نیازی نیست تا از کسی که حقش پایمال شده، طلب بخشش و عذرخواهی کند.

چنین برداشتی هیچ‌گاه مطابق آیات قرآن و روایات معصومان علیهم‌السلام نیست، یکی از توصیه‌های مهم و جهان‌شمول قرآن که نه فقط متوجه مسلمانان است؛ بلکه تمام مردم دنیا را مخاطب قرار داده، رعایت حقوق یکایک افراد جامعه و جلوگیری از هرگونه حق الناس است. خداوند در سه آیه از قرآن به این قانون بین‌المللی و فراگیر اشاره کرده و فرموده: «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ»؛[1] «از حق مردم و هر چیزی که متعلق به آنهاست، كم و كسر نكنيد».

البته خداوند در قرآن به صورت جزئی‌تر نیز به رعایت حق‌الناس اشاره فرموده؛ مانند مسئله رعايت كيل و وزن،[2] پرهيز از كم‌فروشى،[3] رعایت حق یتیمان،[4] منع شدید از رباخواری،[5] تنظیم سند در امور مالی و شاهد گرفتن،[6] پرداخت حقوق زنان در زندگی زناشویی.[7]

همچنین احادیث گوهربار معصومان علیهم‌السلام گویای اهمیت رعایت حق‌الناس است؛ امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «حق‌الناس ظلمی است که خداوند از آن نمی‌گذرد».[8] در روایتی از خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله که در آن، پاداش‌های معنوی مخصوص به روزهای ماه رمضان گزارش شده، فرمودند: «پاداش‌های معنوی روز بیست و ششم ماه رمضان آن است خداوند با نظر رحمت به شما می‌نگرد و همه گناهانتان را می‌بخشد، مگر آنچه نسبت به خون‌ها و اموال مردم انجام دادید».[9]

بر همین اساس، اهمیت رعایت حقوق مردم و ظلم‌نشدن به آنان در نگاه اسلام، کاملا مشخص و روشن است. البته با توجه به تعالیم شریعت اسلام، اگر شخص مکلف با آگاهی از حکم، از روی عمد و یا از روی خطا حقوق دیگران را پایمال کرد، مرتکب دو گناه و اشتباه شده است؛ نخست، ضایع شدن حقی از حقوق مردم، دوم، نادیده انگاشتن فرمان خداوند پیرامون ظلم نکردن و ستم‌پیشه نبودن. پس نه تنها لازم است که از شخص مورد نظر، طلب حلالیت و بخشش شود، بلکه از درگاه الهی نیز باید به دلیل ظلم و ستمی که روی داده، عذرخواهی کرد. بنابراین درخواست بخشش و معذرت‌خواهی از خداوند کافی نخواهد بود.

پی‌نوشت:
[1]. اعراف، 85؛ هود، 85؛ شعراء، 183.
[2]. بقره، 152.
[3]. مطففین، 1.
[4]. نساء، 10.
[5]. بقره، 275.
[6]. بقره، 282.
[7]. نساء، 24.
[8]. حرانی، ابن‌شعبه، تحف العقول، جامعه مدرسین، ص293.
[9]. صدوق، محمد، ثواب الأعمال، دار الشریف الرضی، ص71.

بسم الله الرحمن الرحیم

انجام  واجبات و ترک گناه؛ دو بعد جامع تقوای الهی

تقوا از ماده ی «واو، قاف، یاء»،وقی،  در اصل به معنای دور کردن شی ای به وسیله ی شی ای دیگر است،[1] چنانچه در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است:« اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِ تَمْرَةٍ»[2] آتش را حتی بوسیله ی شاخه ی خرما هم که شده، از خودتان دور کنید ،  معنای صیانت و محافظت[3] با توجه به اصل معنایی مذکور، برای تقوی ذکر شده است.آنچه  را که در معنای تقوا می توان برداشت نمود؛ وجود ابزار صیانت و محافظت در تحقق معنای لغوی تقوا می باشد، اما واژه ی تقوا اسم مصدر می باشد و اسم مصدر از حیث معنایی از حدود مفهومی نفس مصدر بالاتر بوده به عنوان عصاره و نتیجه مفهوم مصدر می باشد، از این رو، در نسبت تقوی به انسان، از حقیقت و مجاز باید بهره گرفت زیرا که برخی از افراد که در ابتدای مسیر ایمانی و رشد و شکوفایی کمالات انسانی قرار گرفته اند، تقوی به عنوان سپر صیانت و حفاظت از گناه و یک کمال نفسانی در نهاد آنان شکل نگرفته است از این رو، به صورت مجاز، تقوا به آنان نسبت داده می شود در اینکه آنان انسانها ی متقی می باشند،  اما در برخی دیگر،  حصار محافظتی و قدرت صیانتی تقوی بالفعل در نهاد آنان ایجاد گردیده است و بوسیله ی تقوی،  از کلیه ی اثرات سوء ناشی از معاصی دور می باشد. تقوی در اصطلاح به معنای اجتناب از ترک واجبات و اجتناب از انجام دادن محرمات می باشد،[4] اضافه شدن واژه ی تقوا به قلوب در آیت قرآن کریم؛« فإنّها من تَقوی القلوب» اشاره است به اینکه حقیقت تقوی و احتراز و اجتناب از غضب خدای تعالی و تورع از محارم او، امری است معنوی که قائم است به دلها.[5]

تقوی در قرآن به عنوان کلید گشایش درهای رحمت و برکت از آسمان و زمین به روی انسانها  می باشد،[6]خداوند متعال می فرماید:« مَن یَتّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرجاً و یَرزُقُهُ مِن حیثُ لا یَحتَسِب»[7]هر کس تقوا داشته باشد و حریم الهی را نگهداری کند، از منظرعرفا و علمای اخلاق، تقوی یکی از زیربنایی ترین اصول اخلاقی برای فعلیت استعداد های نفسانی و ورود به  اولین مرحله از سیر سلوک الی الله می باشد. و انسان در جهاد اکبر که عبارتست از محاربه با جنود شیطان[8] فقط بواسطه ی ابزار و اسلحه ی تقوا می تواند بر جنود شیطانی که قوی و صفات شیطانی است از قلب خود تصفیه کرده و با صفات رحمانی متصف گردد.[9]

تقوی که در احادیث به ورع و پرهیز از حرامهای خدا تفسیر شده،[10] و با در نظر گرفتن اینکه تقوی هم به واجبات و هم به محرمات ارتبط دارد در این صورت می توان چنین نتیجه گرفت که؛ تقوی شامل حدود کلیه ی محرمات و واجبات می شود، و انسان متقی علاوه بر اجتناب از گناهان، باید در اتیان واجبات و اجتناب از ترک واجبات از نفس خویش محافظت نماید.

 

 

 

[1] ابوالحسین، احمد بن فارس، معجم مقائیس اللغة، دارالفکر، ج6، ص131

[2] بروجردی، حسین، جامع احادیث شیعه، نشر الصحف، ج8، ص339.

[3] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، ج15، ص401.

[4] طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن،بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی، ج19، ص374.

[5] همان، ج14، ص527.

[6] سورة الاعراف: 96.

[7] سورة الطلاق: 2-3

[8] علامه بحر العلوم؛ مصطفوی،حسن،رساله سیر و سلوک، مرکز نشر اثار علامه مصطفوی، ص71.

[9] همان

[10] طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی، ج19، ص374.