
emamian
سیدحسن نصرالله: نبرد با دشمن تا آزادی تمام خاک لبنان ادامه دارد/ تشکر از ایران و سوریه برای حمایت از مقاومت
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان روز پنجشنبه به مناسبت سالروز عید مقاومت و آزادسازی جنوب لبنان (مصادف با 25 مه) سخنرانی کرد.
وی در آغاز این سخنرانی گفت: روز مقاومت و آزادی، مناسبت بزرگی است که یادآور پیروزی بزرگی است که در لبنان محقق شد.
دبیرکل حزب الله لبنان با تشکر و قدردانی از همه لبنان به ویژه از تمام کسانی که برای تحقق این پیروزی جانفشانی کردند، اعم از خانواده شهدا، مجروحان، اسرای آزاد شده، مبارزان و همه خانوادههایشان، گفت: از ایران و سوریه که همواره حامی مقاومت بودند و هستند و نیز از رهبران مبارز تشکر و قدردانی می کنم.
وی همچنین از ارتش لبنان، نیروهای امنیتی، گروه های فلسطینی، نیروهای سیاسی و همه حامیان مقاومت تشکر و قدردانی کرد.
دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد: کسی که گمان می کند نبرد با دشمن به پایان رسیده، دچار توهم شده است؛ زیرا هنوز بخشی از خاک ما تحت اشغال است.
سیدحسن نصرالله گرامیداشت این روز را امری ضروری دانست و گفت: این روز تجربه بزرگی است که باید نسل های ما با آن و نیز با جانفشانی هایی که در این روز عظیم صورت گرفت، آشنا شوند، باید به همه نسل ها و مردم لبنان یادآوری کرد که این پیروزی با دخالتهای بیگانگان حاصل نشد؛ بلکه نتیجه سال ها فداکاری بود.
وی خاطرنشان کرد: پس از عقب نشینی از جنوب لبنان و غزه، امروز دیگر "اسرائیل" بزرگ از نیل تا فرات موجودیتی ندارد.
دبیرکل حزب الله لبنان با اشاره به دستآوردهای مقاومت گفت: اسرائیل امروز در پشت دیوارها پنهان شده است و از تحمیل شرط های خود در هر مذاکره ای با فلسطین عاجز مانده است؛ و اینها حاصل تحولاتی است که مقاومت تحمیل کرده است؛ پس از آزادی جنوب، هژمونی آمریکا بر جهان دیگر وجود ندارد و اوضاع به سمت جهان چندقطبی پیش می رود و این همان چیزی است که اسرائیل را هراسان کرده است.
وی با تاکید بر اینکه در مقابل چنددستگی موجود در رژیم صهیونسیتی، شاهد انسجام و ثبات در محور مقاومت هستیم؛ گفت: مواضع رئیس جمهور ایران در سفر به سوریه پس از 12 سال جنگ علیه سوریه، بیانگر انسجام محور مقاومت است.
سید حسن نصرالله در واکنش به تهدیدات نتانیاهو گفت: شما نمی توانید ما را به یک جنگ بزرگ تهدید کنید؛ بلکه این ما هستیم که شما را به آن تهدید میکنیم، میدان های نبرد در این جنگ بزرگ آکنده از صدها هزار مبارز خواهد بود زیرا ما از لحاظ تعداد نیرو برتری بی نظیر داریم، مقاومت روز به روز در حال توسعه است و تحولی بزرگ در توان مالی و نظامی مقاومت رخ داده است.
دبیرکل حزبالله لبنان تاکید کرد: اسرائیلیها در تقویت قدرت بازدارندگی خود ناکام ماندند و فهمیدند که بابت هر تجاوز بهای سنگینی پرداخت خواهند کرد، اسرائیلی ها به دنبال رزمایش اخیر حزب الله و ترس و وحشت شهرکنشینان و نیز سقوط ارزش شیکل در برابر دلار ، از تهدیدات اخیر خود عقب نشینی کردند، جنگ بزرگ در منطقه رژیم صهیونیستی را به نابودی خواهد کشاند.
سیدحسن نصرالله معادله ارتش، ملت و مقاومت را عامل حفاظت از لبنان دانست و گفت: این معادله چتر نجات واقعی است که نباید آن را از دست داد. امنیت، شرط اصلی و پیش نیاز هرگونه راه حل برای مسائل اقتصادی و سیاسی است.
دبیرکل حزب الله لبنان در خاتمه این سخنرانی با اشاره به شرایط اقتصادی حاکم بر لبنان در مورد رئیس بانک مرکزی این کشور گفت: یا خودش استعفا دهد یا دستگاه قضایی مسولیت این امر را به عهده بگیرد؛ زیرا دولت پیشبرد امور صلاحیت برکناری او را ندارد.
وی همچنین در خصوص مساله آوارگان نیز گفت: مساله آوارگان سوری را می توان با اتخاذ تصمیمی مبنی بر اعزام هیئتی از لبنان به سوریه و انجام مذاکرات در این خصوص حل و فصل کرد.
گفتنی است؛ 25 می سال 2000 یادآور اولین پیروزی قطعی مقاومت لبنان در مقابل رژیم صهیونیستی ، آغاز زنجیره پیروزیهای این حزب مردمی و مومن و آغاز سراشیبی زوال برای دشمن اسرائیلی بود، در 25 می سال 2000 ارتش رژیم صهیونیستی پس از 22 سال اشغال، از مناطق جنوب لبنان عقبنشینی کرد، این عقبنشینی به دلیل حملات سخت مقاومت اسلامی لبنان، حزب الله، صورت گرفت.
جهان اسلام امروز بیش از پیش به وحدت نیاز دارد
" محمد نبوی راد" امام جمعه روستای دفاری جزیره قشم با بیان این حقیقت که دشمنی استکبار جهانی با اسلام تمامی ندارد و هر لحظه با توطئهای جدید در صدد تضعیف مسلمانان است، گفت: وحدت یک فرمایش الهی است. ۱۴۰۰ سال پیش زمانی که خداوند قرآن را نازل کرد فرمود "وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لا تَفَرَّقوا". این آیه و آیههای دیگر به سبب حضور پیامبر گرامی اسلام نازل شده است.
وی ادامه داد: زمانی که خداوند در بهترین قرنها به آیه وَ اعتَصِموا توصیه میکند، در برابر آن ما را نهی میکند:" وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ريحُكُم" و این آیه شریفه در زمانی که مردم در جهل و نادانی به سر می بردند نازل شد.
امام جمعه روستای دفاری تاکید کرد: از زمانی که خداوند انسان را آفرید اولین دشمن او _شیطان_ سبب شد از بهشت رانده شود. زمانی که در روی زمین سکنی گزید تا به اکنون شیطان در بین مسلمانان تفرقه ایجاد میکرده و همچنان هم خواهد کرد.
نبوی با اشاره به اینکه در زمان پیامبر گرامی اسلام دشمن به دو دسته"شیطان" و "انسانهای شیطان صفت" تقسیم شدند، گفت: خداوند در قرآن خود میفرماید" "وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْو". خداوند این گونه افراد _ استکبار جهانی_ را شیطان صفت نام میبرد، همانطورکه مقام معظم رهبری از آن به عنوان "شیطان بزرگ" یاد کردند.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: دشمنان اسلام زمانی در بین مردم اوس و خزرج به جای ایجاد وحدت، در بین دل های مسلمانان تفرقه ایجاد کرده و آنان را نسبت به یکدیگر سرد میکردند و در نتیجه با پیامبر همراه نمی شدند. اگر جنگ های پیامبر بزرگ اسلام را نگاه کنیم میبینیم تمامی آنها تدافعی بوده یا برای از بین بردن توطئه دشمنان بوده است.
وی تصریح کرد: افرادی بودند که دیگران را نسبت به اسلام تحریک کرده و بین مسلمانان تفرقه ایجاد میکردند به فرموده خداوند این افراد "شیاطین انس" هستند.
نیاز به وحدت بیش از پیش حس میشود
امام جمعه اهل سنت با اشاره به سخنان رهبری که "استکبار، در انقلاب عظیم اسلامیِ ملت ما، از اسلام سیلی خورده است. لذاست که مستکبرین میخواهند امت را با یکدیگر دشمن کنند"، تاکید کرد: در حال حاضر ما نسبت به زمان پیامبر نیاز بیشتری به ایجاد وحدت در بین جامعه اسلامی و حتی کشورهای مسلمان داریم. زیرا اسلام در زمان پیامبر فقط در سرزمین حجاز بود که دشمنانش قوم یهود و قریش بودندو ولی امروز میبینیم که مسلمانان دشمنان بسیار زیادی دارند که در همهجای این دنیای پهناور حضور دارند. و تنها هدفی که از دشمنی با اسلام دنبال می کنند سکوت مسلمانان در برابر جنایت هایی است که آنها انجام میدهند.
نبوی با بیان اینکه مسلمانان به تمامی مظلومان در هرکجا که وجود داشته باشند یاری میرسانند، خاطر نشان کرد: این اقدام _ یاری رساندن به مظلومان فارغ از دین و مذهبی که دارند_ سبب همدلی بین مسلمانان خواهد شد. این زنجیره وحدت که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام بریده بریده شده بود، به دست رهبر معظم اسلامی به هم متصل شده است.
امام جمعه اهل سنت در پایان تصریح کرد: همانگونه که قرآن کریم ما را به وحدت امر کرده در مقابل هم ما را از نفاق بازداشته است." يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ". در هرکجای این سرزمین پهناور مسلمانی وجود داشته باشد بر ما واجب است او را یاری رسانیم.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی. این دیدار سالیانه، هم فرصتی است برای اینکه از مجلس شورای اسلامی تکریم بشود، چشمها به این نهاد باعظمت دوخته بشود و همه توجّه کنند به عظمت و اهمّیّت جایگاه مجلس، هم فرصتی است برای اینکه به نمایندگان محترم خداقوّت گفته شود. یک سال زحمت کشیدید ــ حالا این بار که سه سال زحمت کشیدید ــ و انصافاً جا دارد که در پایان هر سال یک خداقوّت صمیمی و از ته دل به نمایندگان محترم گفته بشود؛ یکی از اهداف این جلسه این است. احیاناً برخی نصایح و تذکّرات هم هست که انسان فکر میکند شاید مفید باشد و شاید اقتضای اصل ۵۷ قانون اساسی هم باشد که ما یک تذکّراتی، گاهی یک نصایحی به شما عرض کنیم.
من چند مطلب را آماده کردهام که عرض کنم لکن قبل از شروع این مطالب لازم میدانم یاد کنم از حماسهی عظیم فتح خرّمشهر؛ کار بزرگِ کمنظیر حقّاً و انصافاً؛ یعنی در اوایل فروردین، دوّم فروردین سال ۶۱ آن عملیّات بزرگ فتحالمبین انجام گرفت، با آن پیروزی عظیمی که اتّفاق افتاد و بیش از پانزده هزار نیروی دشمن در آن عملیّات اسیر شدند، خب دیگر فکر نمیشد که حالا به این زودی نیروهای مسلّح ما به فکر یک عملیّات دیگری باشند، چه برسد به اینکه بگوییم به فکر عملیّاتی باشند که دو برابر یا چند برابر [عملیّات] فتحالمبین است؛ امّا این اتّفاق افتاد. ما وقتی که به فتح خرّمشهر نگاه میکنیم، [میبینیم] که خب یک حادثهی معجزآسا بود؛ واقعاً معجزآسا بود. بعد از فتح خرّمشهر، این واسطهها، بعضی از رؤسای جمهور و مانند اینها [به ایران] میآمدند؛ آقای سکوتوره(۲) که خب شخصیّتِ جاافتادهی مهمّی بود در آفریقا، آمد به من گفت که امروز وضع شما با دیروز فرق میکند، به خاطر فتح خرّمشهر؛ یعنی اصلاً زمینهی صحبت یک زمینهی دیگری است.
عظمت فتح خرّمشهر چشمها را به خود جلب میکند امّا من میخواهم بگویم مهمتر از فتح خرّمشهر یا لااقل به همان اندازه مهم، جریانات این عملیّات بیتالمقدّس است، این عملیّاتی که منتهی شد به فتح خرّمشهر؛ آن فداکاریها، آن ابتکارها، آن نقشهها و طرحهای جنگیای که به نظر بنده باید در دانشگاههای جنگ تدریس بشود.
پیدا کردن راه میانه، زمینگیر کردن دشمن، محاصره کردن دشمن، مقاومت کردن و ایستادن در مقابل مشکل کمبودهای انسانی و تسلیحاتی و شهدای عالیمقامی که ما در این عملیّات دادیم، اهمّیّت خیلی زیادی دارد. واقعاً افراد [کتابهای مربوطه را] بخوانند. من نمیدانم شما برادران و خواهرانِ عزیز وقت میکنید این کتابهایی را که در باب این عملیّات هست بخوانید [یا نه]؛ به نظر من وقت کنید بخوانید؛ جا دارد. اگر شما فرصت پیدا میکنید که در شهر خودتان عملیّاتِ انتخابات انجام بدهید، تبلیغاتِ انتخاباتی بکنید، با خیال راحت بروید بین مردم حرف بزنید، بعد مردم با خیال راحت بروند پای صندوق و اسم شما را بیندازند داخل صندوق، بعد بیایید در مجلس و چهار سال در مجلس [باشید]، اگر این اتّفاقها میافتد، به خاطر آن فداکاریها است، به خاطر آن شهادتها است، به خاطر آن ازخودگذشتگیهای به معنای واقعیِ کلمه است. آن وقتی که مثلاً فرمانده گردان در وسط معرکه احساس میکند نیروهایش بُریدهاند، امکانات ندارند، دستگاه ندارند، دشمن هم با دویست تانک دارد میآید طرف خاکریز اینها و برای اینکه روحیه بدهد به بچّههای خودش میرود روی خاکریز میایستد برای بچّهها حرف میزند، اینها بهزبان آسان است؛ این کارهای بزرگ، این حرکاتِ انصافاً فوقِ طاقتِ متعارفِ بشری ــ یعنی طاقت متعارف بشری اینقدر نیست ــ عظمتش خیلی زیاد است؛ نگذارید اینها کهنه بشود. شماها بر روی منبر بلندی نشستهاید، منبر مجلس شورای اسلامی؛ صدای شما به همهی کشور، بلکه به دنیا میرسد؛ نگذارید این حوادث بزرگ و این افتخارات عظیم کهنه بشود، کمرنگ بشود، فراموش بشود. خب، انشاءالله سوّم خرداد بر همهی ملّت ایران مبارک باد!
امّا من چند مطلب یادداشت کردهام که عرض کنم: مطلب اوّل در مورد مسئلهی قانون است، دو سه نکته است که عرض میکنم؛ مطلب دوّم در مورد مجلس یازدهم است، همین مجلس شما؛ مطلب سوّم هم چند توصیه است که عرض خواهم کرد. البتّه خیلی از این مطالبی که من امروز به شما میگویم، بارها گفته شده؛ سال گذشته همین جا خیلی از حرفها را زدیم،(۳) سالهای قبلش هم همینجور، لکن بالاخره شنیدن و تذکّر دادن و مکرّر گفتن یک امر فینفسه لازمی است.
در مورد قانون و اهمّیّت قانونگذاری باید عرض بکنم درست است که شما برای مجلس دو شأن قائلید، شأن قانونگذاری و شأن نظارت ــ به همان معنایی که «نظارت» در قانون معنا شده ــ امّا شأن قانونگذاری خیلی بالاتر از مسئلهی نظارت است؛ اصل مسئله برای مجلس، قانونگذاری است. فلسفهی قانون چیست؟ اصلاً چرا ما قانون لازم داریم؟ برای اینکه ثبات در زندگی ضرورت حیاتی است. اگر ثبات نباشد، جامعه غیر قابل پیشبینی باشد، برنامهریزی نمیشود کرد. برنامهریزی مبتنی است بر اینکه شما بتوانید به آینده خاطرجمع باشید تا بتوانید برنامهریزی میانمدّت یا بلندمدّت بکنید. چه جوری خاطرجمع میشوید؟ با قانون. قانون در همهی مسائل ــ مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی، مسائل فرهنگی و غیره ــ قاعده وضع میکند؛ قانون این است. اگر قانون نباشد، اصلاً زندگی مختل خواهد شد. معروف است در دنیا که قانون بد، بهتر از بیقانونی است؛ در حالی که قانون بد یک آفت بزرگی است، امّا میگویند از بیقانونی بهتر است. پس مسئلهی قانونگذاری خیلی مهم است. قانونگذاری، هم به آحاد مردم امکان میدهد برای زندگی خودشان برنامهریزی کنند، هم به مجموعهها و بنگاههای گوناگون فرهنگی و اقتصادی و غیره این فرصت را میدهد، هم به مسئولان کشورها و دولتها این فرصت را میدهد؛ قانون [مهم است]. این اهمّیّت قانونگذاری است. خب، اگر قانون نباشد، طبعاً روزمرّگی است، هرجومرج است. معروف است که قانونگذاری ریلگذاری است؛ ما هم این را مکرّر گفتهایم؛ آقای قالیباف هم الان در بیانشان بود؛ حرف درستی هم هست؛ منتها ریلگذاری یعنی مسیر را برای نیروهای اجرائی کشور آماده کردن، که از این مسیر بروند. منتها در ریلگذاری خصوصیّتی وجود دارد و آن اینکه آن کسی که روی ریل حرکت میکند، دیگر قدرت چپ و راست رفتن ندارد ــ قطار از روی ریل حرکت میکند ــ در حالی که مسئولان اجرائیِ ما و دولتها در طول تاریخ، مواردی از قوانین تخطّی میکنند. پس در واقع بگوییم [قانونگذاری] جادّهسازی است. ولی به هر حال مسیر را مشخّص کردن است.
قانونگذاری یک نسبتی با سیاستهای کلّی دارد؛ چون یک چیزی هم در قانون اساسی به نام سیاستهای کلّی هست. این سؤال گاهی مطرح میشود که خب سیاستهای کلّی چهکاره است؟ قانونگذاری چهکاره است؟ پاسخش این است که عرض میکنم: سیاستهای کلّی جهت را معیّن میکند، قانونگذاری راهها و جادّههایی را که به این جهت میشود حرکت کرد مشخّص میکند؛ فرقش این است. مثلاً در سیاستهای کلّی گفته میشود باید برویم طرف شمال؛ امّا راه به سمت شمال، راههای متعدّدی است؛ این دولت میگوید من این راه را انتخاب میکنم، آن دولت میگوید من این راه [دیگر] را انتخاب میکنم؛ اشکالی ندارد. لذاست که سیاستهای کلّی برای همهی سلایق و همهی شیوههای مدیریّتی ظرفیّت دارد. این مجلس میگوید من این قانون را برای این [مورد] انتخاب میکنم، یک مجلس دیگر ممکن است یک قانون دیگری را انتخاب بکند؛ تفاوتش این است. خب این خیلی مهم است که جهت باید فراموش نشود. قانون از آن «جهت» باید تخطّی نکند؛ نسبت بین سیاستگذاری و قانونگذاری این است.
خب، خود قانوننویسی و قانونگذاری هم یک اصولی دارد، که البتّه این اصول در سیاستهای تقنین آمده؛ که حالا آن سیاستها هم باید تبدیل به قانون بشود که متأسّفانه نشده و چند سال است که مانده. یکی از کارهایی که باید حتماً انجام بگیرد، تقنین برای شیوهی قانونگذاری است ــ قانونگذاری برای شیوهی قانونگذاری ــ تا معلوم باشد که قانونگذاری چه جوری انجام میگیرد.
ما در آن سیاستهای کلّی(۴) که با مشورت مجمع تشخیص و صاحبنظران متعدّدی تنظیم شده، در مورد خصوصیّات قانون، نکاتی را ذکر کردیم که حالا سه چهار موردش را من اینجا عرض میکنم:
یکی مسئلهی تأویلناپذیری قانون است؛ یعنی قانون صریح باید باشد، جوری نباشد که مجدّداً احتیاج به استفساریّهی مجلس داشته باشد که باز یک بحث تکراریای پیش بیاید؛ باید به کارشناسی جامع اتّکاء داشته باشد، اتقان داشته باشد، واقعاً روی آن کارشناسی شده باشد، قابل اجرا باشد. یکی از خصوصیّاتِ قانونِ خوب قابل اجرا بودن است؛ اگر یک قانونی است که از لحاظ منابع مالی کشور، از لحاظ ظرفیّتهای کشور قابل اجرا نیست، این قانون، قانونِ خوبی نیست. خب، خیلی از آرزوها را انسان دارد منتها باید دید میتوانیم این آرزو را عملی بکنیم، یعنی اگر مثلاً شما به جای اینکه نمایندهی مجلس باشید، وزیر فلان دولت بودید یا رئیس فلان دولت بودید، میتوانستید این را اجرا کنید؟ این مهم است؛ این را باید در نظر گرفت. وقتی که میخواهیم قانون بگذاریم، قابل اجرا بودن قانون معلوم بشود. ثبات قانون یکی از خصوصیّات است؛ البتّه قانون باید بِروز بشود؛ در این شکّی نیست لکن بهروز شدن قانون یک حرف است، تغییرات پیدرپی، تبصره زدن و مانند اینها یک حرف دیگر است که [این] از حالت قانونی خواهد افتاد. منقّح(۵) باید باشد؛ بدون تعارض باید باشد. خب اینها بایدها است؛ از این بایدها، نبایدها را میشود فهمید.
یکی از نبایدها انباشته شدن قانون است که حالا [هم] گفتند، گزارشی هم به من رسیده بود که قوانین به وسیلهی هوش مصنوعی دارد تنقیح میشود که این تعارضها از بین برود؛ تعارض قوانین که ناشی از انباشته شدن قانون است. مثلاً یک موضوع واحد در قانون بودجهی سال میآید، فرض کنید که در قانون مربوط به محیط زیست میآید، و در برخی قوانین [دیگر]؛ خب، این قوانین با همدیگر ممکن است سازگار نباشد؛ وقتی تکلیف، بین قوانین مختلف معطّل شد، آدمی که میخواهد سوء استفاده کند، سوء استفاده میکند. این قانوندانانِ قانونشکن که بنده بارها تکرار کردهام،(۶) همین جاها است که استفاده میکنند.
قانونگذاریِ ناظر به منافع اشخاص، یکی از آفات قانونگذاری است که قانون ناظر باشد به منافع فلان قشر یا فلان شخص یا فلان مجموعه؛ اینها آفات قانون است که باید مراقبت کرد.
من قبلاً ــ حالا یادم نیست سال قبل بود یا جلسهی قبل ــ راجع به مسئلهی افزایش طرحها یک تذکّرکی به دوستان عرض کردم؛(۷) گفتم نگذارید طرح بر لایحه غلبه پیدا کند. خب، وقتی لایحه میآید، در واقع دولت خودش دارد میگوید من میتوانم این کار را انجام بدهم امّا طرح نه. ممکن است شما با زحمت زیادی یک طرحی را فراهم بکنید، بعد با زحمت زیادی آن طرح را در مجلس تصویب بکنید، بعد به دولت که میرسد بگوید خب من مثلاً این امکان را ندارم یا اجرا نمیشود؛ یعنی زحمتها از بین میرود. اینکه من گفتم ناظر به اجرا [باشد،] یک بخش آن هم همین مسئلهی کاهش طرح است. حالا البتّه یک جاهایی طرح باید باشد که من بعداً اشاره میکنم؛ یک مواردی هست که اگر مجلس به خودش نجنبد و طرح احاله(۸) نکند، اصلاً کشور معطّل میماند؛ امّا سیاست کلّی باید این باشد که کار مجلس بیش از طرح، بر روی لوایح انجام بگیرد.
یکی از آفات قانونگذاری که خب این هم برای دوستان کاملاً روشن است، اثرپذیری نمایندهی قانونگذار از جو است؛ جوزدگی. گاهی اوقات میشود تبلیغات اصحاب تبلیغ، حالا چه دشمن، چه آنهایی که دشمن هم نیستند امّا خب بالاخره اهل تبلیغات و مانند این چیزها هستند، یک جوّی، فضائی درست میکند؛ این در روح قانونگذار نباید اثر بگذارد؛ عرض من این است. اینکه «حالا بدشان میآید»، «در بین مردم اینجوری میشود»، «فلان کسها اعتراض میکنند، ایراد میکنند»، اینها باید مطلقا در قانونگذاری تأثیر نگذارد. جوزدگی، یا ملاحظات جناحی، یا دستهبندیهای گوناگون.
خب دستهبندیها هست؛ در مجلس هم هست؛ هم در مجلس شما هست، هم در مجالس قبلی بوده. چارهای هم نیست؛ بالاخره سلایق، مختلف است دیگر؛ یک دسته یک جور فکر میکنند راجع به مسائل، یک دسته یک جور دیگر. این دستهبندیها که ناگزیر هم هست تا یک حدودی، اینها در قانونگذاری اثر نگذارد. اینکه میگویند دوقطبی دوقطبی، معنای دوقطبی همین است؛ معنای دوقطبی اختلاف سلیقه نیست؛ خب اختلاف سلیقه همیشه هست، همیشه بوده. معنای دوقطبی این است که وقتی این اختلاف سلیقه به وجود آمد در هر تصمیمی به جای اینکه به حق و مصلحت فکر کنیم، به جایگاه این دستهبندی فکر میکنیم؛ دستهی ما اینجوری میخواهد، پس باید این بشود؛ حالا حق هست یا نیست، مصلحت هست یا نیست، [فرقی نمیکند؛] معنای دوقطبی این است. خب اینها حالا راجع به مسائل قانون. قانون را باید به سلامت، با طهارت، به نام خدا، برای خدا، باید اینجوری قانون را نوشت که اگر این[طور] شد، آن وقت برکت پیدا میکند. قانون اگر اینجور با این ملاحظات و با نیّت خوب نوشته بشود و تصویب بشود، واقعاً برکت پیدا میکند. دیگر دولتها هم ناچار میشوند عمل کنند. این یک مطلب.
مطلب بعدی در مورد مجلس کنونی است. من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقهی خودم به این مجلس را که از روی اطّلاع بود، عرض کردم، گفتم مجلس، مجلسِ انقلابی است.(۹) الان هم من بعد از سه سال همین را تکرار میکنم. این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پُرتحرّک، پُرکار. البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیهای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهیای که بنده دارم، این[جور] است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد.
مجلس یازدهم مشکلات کشور را شناخته؛ مهم این است. مشکلات کشور شناخته شده و بر اساس شناخت مشکلات، قانون گذاشته شده. این تفصیلی که آقای قالیباف دادند ــ که قبلاً هم یک گزارش مفصّلی برای من فرستاده بودند؛ [البتّه] من از جاهای دیگر هم گزارش دارم، یعنی گزارش فقط گزارش مجلس نیست ــ از کارهایی که شده، قانونهایی که تصویب شده یا الان در مجرای تصویب قرار دارد، اینها همه حاکی از آشنایی با مشکلات کشور است. وقتی مشکلات را انسان دانست، قانون را بر طبق مشکل وضع میکند. هدف این قوانین، مبارزه با فساد بوده، رفع تبعیض بوده، رفع انحصار بوده، بهبود فضای کسبوکار بوده و بقیّهی مسائل اقتصادی دیگر. این قوانین با صراحت و قاطعیّت نظر داده، حکم کرده و تصویب شده. این هم مهم است؛ یعنی ملاحظه و لاپوشانی و مانند اینها در قوانین نیست، صریح و روشن است.
برخی از این قوانینی که شما تصویب کردهاید، قوانین راهبردی است؛ یعنی قوانین موضعی و مقطعی نیست، یک قوانین راهبردی است برای کشور که واقعاً جای احترام و تمجید دارد؛ چه در زمینههای اقتصادی، چه در زمینههای غیر اقتصادی؛ در همهی اینها. قانون «اقدام راهبردی»(۱۰) که همان اوّلِ کار تصویب کردید، یک قانون اساسی است، یک قانون مهمّی است. این [قانون]، کشور را از سرگردانی در قضیّهی هستهای نجات داد؛ یعنی آن حالت حیرت و حالت ندانمکاری [را از بین برد]. وقتی ندانمکاری و حیرت هست، انسان به مقتضای هر قدمی یک تصمیمی میگیرد و گاهی تصمیمهای متعارض! این قانون کاملاً مشخّص کرد که باید چه کار کنیم، الان هم داریم نشانههایش را در دنیا مشاهده میکنیم. یا قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیّت»(۱۱) که به معنای واقعی کلمه از آن قانونهای حیاتی است. بنده سالها است ــ یعنی چند سال است ــ این را میگویم، امّا قانون شما غیر از گفتن ما است؛ گفتن ما در مواردی حالت نصیحت پیدا میکند، [ولی] قانون شما اجرائی و الزامی است، باید عمل بشود. این قانون خیلی قانون مهمّی است. یا قانون «جهش تولید دانشبنیان»؛(۱۲) اینها قوانین راهبردی است. قوانین دیگری هم از این قبیل هست که اینها قوانین راهبردی است.
یکی از امتیازات مجلس یازدهم که من اصرار دارم این را بگویم و به زبان بیاورم، سادهزیستی است؛ یعنی تا آنجایی که به من گزارش شده نسبت به بسیاری از افراد این مجلس، رفتار اشرافیمآبانه و نگاه از موضع بالا و به مردم بیاعتنائی کردن، یا نیست یا کمتر هست. حالا عرض کردم استثناهایی هم وجود دارد؛ یعنی استثناها هم الان جلوی چشم بنده هست، امّا روش کلّی این است؛ این روش کلّی خیلی چیز خوبی است. اینها را از دست ندهید؛ من میخواهم عرض بکنم این نشستوبرخاست با مردم، این تواضع در مقابل مردم، این شنیدن حرف مردم را از دست ندهید. البتّه شنیدن حرف مردم غیر از وعده دادن به مردم است؛ یعنی اینجور نباشد که وقتی در شهر خودتان در حوزهی انتخابیّه نشستهاید و آمدند شکایت کردند، شما همینطور وعده بدهید؛ نه، این وعده را نه شما میتوانید عمل کنید، گاهی مجلس هم نمیتواند عمل کند، گاهی کلّ نظام هم نمیتواند عمل کند. وعده ندهید؛ بشنوید، بگویید تلاش میکنیم، زحمت میکشیم، شاید حل بشود؛ یعنی شنیدن حرف مردم با چهرهی باز و روی خوش، بدون اَخموتَخم. بعضیها با مردم اَخموتَخم میکردند! گفت:
چون وا نمیکنی گرهی، خود گره مباش
ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست(۱۳)
یعنی بالاخره با ابروی گشاده و با روی باز با مردم روبهرو شدن، اینها خیلی ارزش است، اینها اهمّیّت دارد؛ اینها را داشته باشید. این نقاط قوّت را ــ که من عرض کردم و خود شما هم کاملاً بهتر از من میدانید ــ برای این گفتیم که در این سال آخر، اینها را ادامه بدهید.
سال آخر، سال حسّاسی است. حالا بعداً ممکن است یک کلمهای هم راجع به این سال آخر عرض بکنم. یکی از گرفتاریهای کشور، سال آخر مجالس است که در شرف انتخابات و نگاه مردم و مانند این چیزها است. غرض، این نقاط قوّت خودتان را در این سال آخر ادامه بدهید؛ سالم وارد شدید، سالم خارج بشوید. «رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدق»؛(۱۴) اینجوری باشد انشاءالله؛ از کار، آنچه برای انسان میماند این است. اینکه حالا ما دورهی بعد هم انتخاب بشویم یا نشویم، اینها مسائل دنیایی است؛ مسائل درجهی چندم است. اصل قضیّه این است که چه ما بعداً به مجلس بیاییم چه نیاییم، کاری که تا الان کردیم مورد قبول خدای متعال قرار بگیرد؛ اصل قضیّه این است. خب، این هم مطلب دوّم.
مطلب سوّم هم بعضی از توصیهها است که عرض کردیم چند توصیه عرض میکنیم. البتّه عرض کردم که این توصیهها را قبلاً هم با شما در میان گذاشتهایم.
توصیهی اوّل عبارت است از نوع رابطهی مجلس با قوای دیگر بخصوص با قوّهی مجریّه؛ این، آن مطلب اساسی است. باید نوع رابطه را تنظیم کرد. یک دوگانهای اینجا وجود دارد: دوگانهی تقریب و تخریب؛ یک نگاه، نگاه تقریبی است؛ یک نگاه، نگاه تخریبی است.
در نگاه تخریبی، رقیبپنداریِ قوّهی دیگر حاکم بر ذهنیّتها است؛ حالا قوّهی قضائیّه کمتر، عمده قوّهی مجریّه و قوّهی مقنّنه است که اینها خود را رقیب هم خیال کنند؛ رقیبی است که باید شانهی طرف مقابل را به زمین برساند؛ این نگاه، نگاه خطرناکی است. حالا، هم از ناحیهی دولت ممکن است این اتّفاق بیفتد، هم از ناحیهی مجلس ممکن است اتّفاق بیفتد؛ یعنی هر دو طرف میتوانند در این نگاه غلط مشکل درست کنند. دولتها گاهی اوقات مجلس را یک امر زائد، یک امر مزاحم به حساب میآورند؛ گاهی لج میکنند. سالها پیش یکی از رؤسای محترم مجلس، پیش من شکایت میکرد که این دولت اصلاً به ما لایحه نمیدهد! بیکار ماندهایم. این واقعیّت دارد! یعنی یک مجلسی تشکیل شده بود که ترکیب مجلس برخلاف میل آن دولت بود؛ این دولت همکاری نمیکرد، اصلاً لایحه نمیداد. اینکه گفتم بعضی اوقات طرح واجب میشود، اینجا است. وقتی که دولت لایحه نمیدهد، علاجش این است شما هم مدام پشت سر هم طرح تنظیم کنید و تصویب کنید و ارائه بدهید، ابلاغ کنید. یعنی یک دولت وقتی میخواهد مجلس را اذیّت کند، یکی از راههایش همین است که اصلاً [لایحه ندهد]. طبعاً وقتی لایحه نیامد، کشور معطّل میماند. این نمونهی واقعی است؛ این مثالی است که اتّفاق افتاده. یا قانون تنظیم میشود، ابلاغ میشود، [بعد] قانون را بگذارند داخل کِشو و درش را هم قفل کنند! اجرا نکنند. [یا] قانونی است که ابلاغ شده امّا آییننامههایش مدّتها است تنظیم نشده. قانونِ بدون آییننامه که قابل اجرا نیست؛ باید آییننامه درست بشود، باید داده بشود برای [اجرا]؛ این کار نمیشود. اینها از طرف دولتها.
از ناحیهی مجلس، افراط در بهکارگیری ابزارهای نظارتی. خب بله، شما ابزارهای نظارتی دارید؛ از سؤال و تذکّر، تا استیضاح. خب، اینها به جای خودش باید به کار برود، اینها ابزارهای مجلس است؛ مجلس چارهای ندارد، برای ادارهی کشور به اینها احتیاج دارد امّا افراط در بهکارگیری اینها نه. وزرا در دولتهای مختلف مکرّر پیش بنده آمدهاند و از تعداد سؤالهایی که از اینها میشود شکایت کردهاند؛ میگویند اصلاً وقت ما بیشتر به پاسخ به این سؤالها میگذرد که [باید] یا برویم کمیسیون، یا برویم صحن مجلس جوابِ سؤال بدهیم. یا مثلاً فرض بفرمایید وزیر از مجلس رأی اعتماد گرفته، چند ماه بعد ــ سه ماه بعد، چهار ماه بعد ــ همین وزیر استیضاح بشود! خب استیضاح برای چه؟ مگر در یک وزارتخانه در سه ماه چهکار میشود کرد که اگر نکرد، آدم استیضاحش بکند؟ این افراط در به کارگیری ابزارهای نظارتی است. یا از این قبیل چیزهایی که تکرار نکنیم بهتر است. بنابراین این یک نگاه است که نگاه، نگاه تخریب است، نگاه رقیبپنداریِ طرف مقابل است.
یک نگاه دیگر نه، نگاه یک پیکره دیدن مجموعهی نظام است:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار(۱۵)
[نظام] یک پیکر است: یکی قلب است، یکی مغز است، یکی شبکهی عصبی است؛ اینها باید با همدیگر کار کنند. اگر مکمّل هم نباشند، مغزی که قلب کمکش نکند، قلبی که مغز کمکش نکند، شبکهی اعصابی که مغز کمکش نکند به کار نمیآید؛ باید همدیگر را [تکمیل کنند]؛ اصلاً مکمل هم هستند. این یک نگاه است. این نگاه، نگاهِ درستی است؛ این نگاه، آن نگاهِ واقعی است. بنابراین توصیهی اوّل و مهمّ من این است که نگاه مجلس در این یک سال ــ حالا شما که در سال چهارم [و آخر مجلس] هستید، کلّاً [نگاه] مجالس؛ چه شما باشید، چه دیگری ــ بایستی نگاهِ همکاری و همافزایی باشد. البتّه ما به دولت و به قوّهی قضائیّه در موارد خودش این تذکّرات را میدهیم؛ حالا هم به شما عرض میکنیم. خب دولت بار اجرا را بر دوش دارد؛ این را که توجّه دارید! بعضی از شماها، خودتان قبلاً در قوّهی مجریّه بودهاید، چه در حدّ وزیر، چه در حدّ مدیر، در قوّهی مجریّه بودهاید و میدانید قوّهی مجریّه با قوّهی مقنّنه فرق میکند. آنجا کار هست، تلاش هست، فشار کار هست، توقّع هست، مطالبه هست؛ باید مراعات قوّهی مجریّه را کرد و بعضی از مناقشات غیر منطقی را نباید دخالت داد. گاهی اوقات میشود که مجلس وقتی با دولت همکاری میکند، یک عدّهای از این بداخلاقها که گوشه کنار نشستهاند، فوراً در روزنامه و در فضای مجازی و مانند اینها میگویند: «مجلس استقلال خودش را از دست داد، مجلس دولتی شد!»؛ به اینها اصلاً اعتنا نکنید. یا از روی غرض این حرفها گفته میشود یا از روی بیاطّلاعی از مصلحت نظام این حرفها گفته میشود.
یکی از مواردی که من [بر آن] تکیه میکنم، همین مسئلهی بعضی از سختگیریها در مورد وزرائی است که به مجلس ارائه میشود. گاهی اوقات در مورد وزیر پیشنهادی دولت یک سختگیریهای غیرلازمی میشود که موجب میشود که وزارتخانه مدّتها بیوزیر بماند و با سرپرست اداره بشود؛ خب این به کشور ضربه میزند. باید دقّت کرد، بایستی صلاحیّتها را تشخیص داد، در این تردیدی نیست، منتها سختگیری در حدّ منطقی، در حدّ معقول؛ حالا الان در چند وزارتخانه ما وزیر نداریم که اینها همه به مجلس میآیند.
یک توصیهی دیگری هم که میخواهم عرض بکنم، [این است که] حفظ حرّیّت و صراحتی که شما دارید، خیلی خوب است. حرّیّت و صراحت این مجلس خوب است. این حرّیّت و صراحت را با تقوا و صداقت کافی حتماً همراه کنید؛ یعنی اگر بنا است یک چیزی گفته بشود، یک حرفی گفته بشود، خب با صراحت گفته بشود، منتها رعایت صداقت بشود، رعایت تقوا بشود. قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا».(۱۶) اگر چیزی است که میتوان به دستگاههای مسئول، دستگاههای اطّلاعاتی، دستگاههای دولتی تذکّر داد و گفت و جلویش را گرفت، لزومی ندارد که انسان این را علنی بکند. یک جایی البتّه چرا، لازم است، امّا آنجا هم بایست تقوا رعایت بشود، صداقت رعایت بشود. گاهی ما میخواهیم به فلان مسئول مثلاً فرض کنید که سیلیای بزنیم، به مجلس سیلی میزنیم؛ این است دیگر. یعنی ضربه خوردن به یک شخص گاهی مصادف میشود با ضربه خوردن به مجلس. حیف نیست؟ مجلس با این زحمت، با این تلاش [خراب بشود]! غرض، تعرّض به آبروی افراد جایز نیست؛ تعرّض به آبروی افراد، تعرّض به هویّت دینی و انقلابی افراد. البتّه این حرف مخصوص شما نیست. این مربوط به همهی کشور، همهی آحاد مردم از بالا و پایین [است]، منتها امثال من و شما که روی منبرهای بلندی نشستهایم که صدای ما را همه میشنوند، در مورد ما این ملاحظات بایستی بیشتر باشد.
توصیهی بعدی همین مطلب «سال آخر» است که قبلاً اشاره کردم. نگذارید وجاهتطلبی روی حرفها و شعارها اثر بگذارد؛ یعنی اینکه حالا ما اگر چنانچه این حرف را زدیم، این شعار را دادیم، مردم به ما علاقه پیدا میکنند، احتمال رأیآوری بالا میرود، این را بکل از ذهنتان خارج کنید؛ این یکی از آن مجاهدتهای مهم و لازم است. این هم یک توصیه.
توصیهی آخر هم این است که شما امسال یعنی تا سال آینده ــ حالا انتخابات آخر سال است امّا همین ماههای پیش رو که در پیش دارید و مهم هم هست ــ کارهای بزرگی در مقابلتان هست: یکیاش برنامهی هفتم است؛ یکیاش همین مسئلهی شعار سال است؛ مسئلهی مهار تورّم و رونق تولید؛ اینها کارهای بسیار مهمّی است. یکی این لوایح نیمهکارهمانده است که اشاره کردند که بعضی از لوایح یا طرحها در جریان تصویب است، و هنوز تصویب نشده؛ خب اینها به جایی برسد، به یک نقطهای برسد.
بالاخره این سال آخر یک فرصتی است که انسان نگاه کند پشت سرش؛ اگر چنانچه در این دو سه سال گذشته یک خلأیی باقی مانده، یک قصوری انجام گرفته، آن را در این سال آخر انشاءالله جبران کنید و [همانجور که] سرافراز وارد مجلس شدید، انشاءالله سرافراز از مجلس خارج بشوید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
این میوه درمان تمام دردهاست!
گریپ فروت، میوهای است شبیه پرتقال، ولی درشتتر از آن و درون آن به رنگهای سفید، صورتی و قرمز پرورش مییابد و گاه به اندازه یک طالبی بزرگ رشد میکند. در ابتدا مستقیم به سراغ مشهورترین خاصیت گریپ فروت میرویم؛ امروزه مشکل بسیاری از افراد انتخاب یک رژیم غذایی مناسب برای کمک به کاهش وزن است بنابراین، بسیاری از روشهای رژیم غذایی برای رسیدن به کاهش وزن مورد هدف قرار میگیرند.
یک نوع از روشهای موثر، شامل استفاده از گریپ فروت است. بعضی از مطالعات معتقدند که این میوه میتواند بعد از چند ماه مصرف و تلاش، برای کاهش وزن مفید باشد. با در نظر گرفتن احتمال کاهش وزن با مصرف گریپ فروت، تقاضای بیشتر از این میوه اتفاق افتاده است. بنابراین، کشت این گیاه به تازگی افزایش یافته است تا این نیاز را تامین کند.
شاید بعضی از مردم هنوز درباره گنجاندن گریپ فروت در رژیم غذایی روزانه خود مطمئن نیستند، از این رو، به نکات مطرح شده بررسی خواص گریپ فروت برای دانستن مزایای سلامتی گریپ فروت توجه کنید.
۱. گریپ فروت غنی از ویتامین C:
این میوه به دلیل مقادیر بالای ویتامین C معروف و شناخته شده است. بنابراین، میتواند به حفظ و بهبود سیستم ایمنی بدن کمک کند. همچنین، این امر به اطمینان از حفظ سلامتی بدن کمک خواهد کرد.
۲. گریپ فروت سرشار از فیبر:
گریپ فروت حاوی فیبر است که به هضم غذا از روده کمک میکند. بنابراین، از جذب چربی جلوگیری میکند و به تدریج منجر به کاهش وزن میشود.
۳. گریپ فروت برای جلوگیری از انباشت چربی:
محتوای فیبر موجود در گریپ فروت به جلوگیری از تشکیل و انباشت چربی کمک میکند و به بهبود عملکرد سیستم گوارش نیز کمک میکند. بنابراین، انرژی به حداکثر تبدیل میشود و هیچ کالری برای ذخیره چربی در بدن باقی نمیماند.
۴. گریپ فروت برای کمک به بهبود هضم و راحتی سیستم گوارش:
فیبر عملکرد سیستم گوارش را نیز آسان میکند. این فرایند گوارش، در تبدیل غذا به انرژی و دفع مواد مغذی بی اهمیت نقش بسزایی دارد. بنابراین، مصرف روزانه آن به هضم آسان و سیستم گوارشی مناسب کمک میکند.
5. گریپ فروت برای تحریک هورمون ها:
یکی دیگر از مزایای گریپ فروت برای رژیم غذایی این است که تولید هورمونهای تعادل در بدن را تحریک میکند. هورمونهای تعادل روند فرایند گوارشی و بهینه سازی متابولیسم بدن را افزایش میدهند، بنابراین، به کاهش وزن نیز کمک خواهد کرد.
۶. گریپ فروت منبع غنی از آنتی اکسیدان ها:
گریپ فروت به عنوان یک منبع ضد اکسیدان شناخته شده است. بنابراین، مصرف آن به از بین بردن و خنثی کردن اثر مخرب رادیکالهای آزاد کمک میکند و به جلوگیری از بروز نشانههای زودهنگام پیری و بهینه سازی سیستم بدن در حفظ وزن بهینه کمک میکند.
۷. گریپ فروت برای کمک به کاهش وزن:
با مصرف گریپ فروت، میتوانید به کاهش وزن کمک کنید. از آنجا که محتوای میوه بدون کربوهیدرات است، باعث بهینه سازی متابولیسم بدن و ایجاد انرژی میشود. بنابراین، مصرف منظم و هر روزه آن خول و مناسب خواهد بود.
۸. گریپ فروت منبع ویتامین E:
گریپ فروت، منبع خوبی از ویتامین E است که باعث میشود پوستی سالم و سلامت داشته باشید. این میوه از خانوادهی مرکبات، گزینهی فوق العادهای برای رژیم غذایی شما خواهد بود و تاثیر بسزایی در سلامت بدن و داشتن ظاهری جوانتر دارد.
۹. گریپ فروت سرشار از مواد معدنی مختلف:
این میوه حاوی مواد معدنی مختلفی است که در حمایت از یک رژیم غذایی سالم مفید هستند. گریپ فروت به بهبود متابولیسم کمک میکند و در حفظ وزن مناسب عملکرد خوبی دارد.
۱۰. گریپ فروت برای کمک به آرامش ذهن:
مصرف گریپ فروت برای آرام شدن ذهن نیز مناسب است. گریپ فروت برای تان ذهنی آرام به ارمغان میآورد و به کاهش استرس و اضطراب کمک میکند. بنابراین، اگر هر روز صبح مقداری گریپ فروت مصرف کنید، باعث تقویت روحیه، خوشی و آرامش شما خواهد شد.
۱۱. گریپ فروت برای سم زدایی بدن:
مصرف یک لیوان آب گریپ فروت روزانه، به از بین بردن و دفع سموم و مواد مضر از بدن کمک خواهد کرد. بنابراین، مصر منظم آن باعث حفظ سلامتی بن خواهد شد.
۱۲. گریپ فروت برای حفظ حرکت مناسب روده:
یکی دیگر از خواص گریپ فروت این است که حرکت روده را در زمان هضم غذا حفظ میکند بنابراین، این میوه برای بهینه سازی سیستم گوارش مفید است و کمک میکند که فرایند گوارش سالمی داشته باشیم.
گریپ فروت همچنین برای کمک به جذب مواد مغذی مهم در بدن مفید است، از جذب چربی جلوگیری میکند و ویتامین و مواد معدنی مهمی را بیشتر جذب میکند، این برای حفظ سلامت بدن در طول رژیم غذایی مناسب و خوب است.
۱۳. گریپ فروت برای جلوگیری از بیماریهای قبلی عروقی:
مصرف روزانه گریپ فروت به حفظ گردش خون کمک میکند. بنابراین، از بیماریهای قلبی عروقی مانند حمله قلبی یا سکته مغزی جلوگیری میکند.
۱۴. گریپ فروت برای کمک به کاهش فشار خون:
مصرف گریپ فروت در رژیم غذایی روزانه به کاهش فشار خون کمک میکند. بنابراین، برای تثبیت فشار خون در سطح نرمال و سالم بسیار مهم و مناسب است. از آنجایی که گریپ فروت حاوی کلسترول نیست، برای شریانها مناسب است و جریان خون را حفظ میکند. علاوه بر این، برای جلوگیری از انباشت خون در رگها مناسب خواهد بود. گریپ فروت همچنین برای حفظ وضعیت قلب مفید است. با کمک به کاهش فشار خون، میتواند از هر گونه بیماریهای قلبی عروقی جلوگیری کند.
۱۵. گریپ فروت برای حفظ سلامت استخوانها و دندان ها:
با مصرف گریپ فروت، سطح کلسیم در بدن افزایش مییابد. بنابراین، سلامت استخوانها و دندانها را افزایش میدهد. از این رو، میتواند از شکنندگی استخوانها و احتمال پوکی استخوان جلوگیری کند.
۱۶. گریپ فروت برای کمک به داشتن پوستی سالم:
یکی دیگر از مزایای گریپ فروت، حفظ ظاهر درخشان و سالم پوست است. عصاره ویتامینهای داخل میوه، پوست را صاف و ابریشمی حفظ میکند.
۱۷. گریپ فروت برای کمک به متابولیسم بدن:
مصرف گریپ فروت به افزایش سیستم متابولیسم بدن کمک میکند. بنابراین، روند تبدیل انرژی از مواد غذایی را افزایش میدهد و در نتیجه میتواند به کاهش وزن کمک کند. با وجود اینکه بسیاری از گریپ فروتها برای رژیم غذایی مفید هستند، مطمئن شوید که هیچ اثر مضری بری بدن شما نداشته باشد بنابراین، میوه را در مقدار کافی مصرف کنید، از مصرف بیش از حد آن اجتناب کنید. علاوه بر این، اگر برخی نشانههای ناخواسته رخ میدهد، با متخصص تغذیه مشورت کنید تا منوی رژیم غذایی شما را تغییر دهد.
نسخههای درمانی طب سنتی از خواص دیگر گریپ فروت
گفتنی است علاوه بر خود میوه، آب و پالپ میوه، عصاره گریپ فروت نیز خواص درمانی فراوان دارد و برای همین از آن در انواع محصولات آرایشی بهداشتی پوست استفاده میشود.
پاکسازی کبد برای کمک به کاهش وزن
متخصصان طب سنتی توصیه میکنند که چنانچه فصل زمستان مبتلا به عفونت ریه و بینی میشوید بهتر است از بخور آب گرم با عصاره گریپ فروت استفاده کنید به این دلیل که باعث بازشدن مجاری تنفسی و نیز ضدعفونی سینوسها میشود.
یکی دیگر از موارد مصرف گریپ فروت تسکین درد است به این روش که چند قطره از عصاره گریپ فروت را مخلوط با روغن نارگیل روی پنبه استریل ریخته و با آن موضع دردناک بر روی پوست بدن خود را بخ خوبی و آرامی ماساژ دهید.
برای جلوگیری و مبارزه با رشد کپک و حفظ تازگی مواد غذایی عصاره گریپ فروت را به آنها اضافه کنید.
از سرگیری پرواز مستقیم بحرین و قطر پس از ۶ سال
قطر و بحرین امروز پنجشنبه پروازهای مستقیم خود را پس از شش سال وقفه از سر گرفتند.
بر اساس برنامه پروازهای شرکت هواپیمایی دو کشور ، روزانه یک پرواز برای هر یک از آنها انجام میشود که تقریباً هفت برابر کمتر از قبل از توقف پروازها در سال 2017 است.
پیش از این اداره امور هواپیمایی بحرین اعلام کرد که پروازهای مستقیم با قطر از پنجشنبه 25 مه از سر گرفته خواهد شد.
اداره هواپیمایی بحرین تاکید کرد که تصمیم از سر گیری پروازها بر اساس توافق نهادهای ذی ربط دو کشور گرفته شده است.
یادآور می شود که در ماه آوریل، قطر و بحرین پس از نشست مشترک دو کشور در ریاض، تصمیم گرفتند روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند.
وزارت امور خارجه قطر طی بیانیه ای اعلام کرد که این اقدام در راستای علاقه متقابل برای از سر گیری مجدد روابط صورت می گیرد و به تمامیت ارضی کشور بحرین احترام میگذاریم.
روابط قطر و کشورهای محاصره کننده آن پس از توافق آشتی در العلا عربستان سعودی در سال 2021 بازگشت، اما تنش با بحرین به دلیل اختلافات بر سر مرزهای دریایی ادامه داشت.
حل این اختلافات از دستاوردهای نشست «العلا» در آغاز سال 2021 است که در عربستان برگزار شد و هدف آن پایان دادن به اختلافات برخی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود.
از اوایل سال جاری میلادی تحرکات سریعی برای حل اختلافات میان دو کشور انجام شد و «حمد بن عیسی آل خلیفه» پادشاه بحرین در اواخر ژانویه گذشته بر اهمیت حل اختلافات و مشکلات موجود تاکید کرده بود.
این درحالی است که وزارت خارجه بحرین از احیای روابط دیپلماتیک با لبنان در سطح سفرا پس از گذشت بیش از یک سال و نیم قطع روابط دوجانبه خبر داد.
وزارت خارجه بحرین در بیانیهای اعلام کرد: «بحرین تصمیم گرفت نمایندگی دیپلماتیک خود در سطح سفرا با کشور برادر لبنان را به منظور تقویت روابط برادرانه دو کشور و دو ملت و بر اساس احترام متقابل، ازسر بگیرد».
موشک راهبردی بردبلند و نقطه زن «خیبر» رونمایی شد
موشک خیبر (خرمشهر4) یکی از پیشرفتهترین موشکهای طراحی شده توسط متخصصان سازمان هوافضای وزارت دفاع است که برد آن 2000 کیلومتر بوده و مجهز به سر جنگی از نوع شدید الانفجار با وزن 1500 کیلوگرم است.
این موشک برای ایجاد قابلیتهای تاکتیکی، به یکی از پیشرفتهترین موتورهای سوخت مایع تجهیز گردیده و به نحوی طراحی شده است و موتور در مخزن سوخت قرار گرفته که این امر باعث کاهش طول موشک به حدود 13 متر شده است.
سرجنگی این موشک با طول حدود 4 متر، یکی از بزرگترین و اثر بخشترین سرجنگیهای تولید شده میباشد که قابلیت حمل بیش از یک تن مواد ناریه دارا است.
سرعت بالای اصابت سرجنگی به هدف، باعث می شود سیستم های پدافندی دشمن، قادر به تشخیص و رهگیری و اقدام جهت انهدام سرجنگی نباشند.تفاوت این موشک با سایر نسلهای قبلی خود تامین دقت نقطه زنی در فاز میانی(پرواز بالای جو) است.
ویژگی دیگر این موشک، هدایت میانی آن است به طوری که سیستمهای هدایت موشک پس از ورود به جو خاموش شده و امکان جنگ الکترونیک دشمن روی آن وجود ندارد.
فیلم پرتاب موشک خیبر
موشک خرمشهر، برای اولین بار در 31 شهریور ماه سال 96 و در جریان رژه نیروهای مسلح، رونمایی و اعلام شد این موشک با وزن سرجنگی 1800 کیلوگرم قادر است بهصورت همزمان چند کلاهک را با خود حمل کند که اثرگذاری این موشک را چند برابر میکند.
عبور از خط پدافندی دشمن و هدایت آن از لحظه پرتاب تا نقطه انهدام هدف، خرمشهر را موشکی راهبردی کرده است.
موشک خرمشهر قطر بیشتر و طول کمتری نسبت به سایر موشکهای ایرانی با برد مشابه داشت.
عوامل رواج جهل دینی در بین مردم
یَا ابْنَ جُندب، قدیماً عَمُرَ الجهلُ و قَوِیَ اساسُهُ و ذلکَ لِاتِّخاذِهِم دینَ اللّهِ لَعِباً حتّی لَقَدْ کانَ المُتَقَرِّبُ مِنهم الَیِ اللّهِ بِعَمَلِه یُریدُ سِواهُ اولئکَ هم الظّالِمونَ.
«جهل» در فرهنگ اسلامی
امام صادق(علیه السلام) در این فراز از سخن خود میفرمایند: از دیرباز، بنیان جهل و نادانی قوی گردیده، بازارش رونق گرفته، پایه هایش محکم شده و ریشه دوانده است. سپس یکی از عوامل رونق دهنده بازار جهل و تحکیم آن را این میدانند که دین خدا را به بازی گرفته اند، آن چنان که حتی کسانی که علم خود را وسیله تقرّب به خدا قرار دادهاند نیز مقصد و نیتشان خدایی نیست و دنبال غیر او هستند. حضرت این گونه افراد را با وصف ستم پیشگان معرفی میکند.
برای تبیین این فراز از روایت باید نکاتی روشن شود.
اولا، منظور حضرت از این که میفرمایند: «از دیرباز اساس جهل محکم شده، بازارش رونق گرفته و رواج یافته است» چیست؟
ثانیاً «جهل» به معنای ندانستن یک سلسله مفاهیم یا روابط بین پدیدههای طبیعی است، و این چه ربطی به دین دارد؟ هر قومی از گذشته تاکنون برای شناخت مسایل و پدیدههای عالم زحمت کشیده اند، درس خوانده اند، آزمایش کردهاند و به همان مقدار جهلشان را برطرف کردهاند و به علم دست یافته اند، تا آن جا که در هر رشته، از هندسه و ریاضی و مکانیک و دیگر علوم متخصصانی تربیت نموده اند. پس این سخن که «جهل از قدیم رواج پیدا کرده است، آن هم به دلیل این که دین خدا را به بازی گرفته اند» یعنی چه؟
منظور حضرت صادق(علیه السلام) از «جهل» در این روایت، جهل نسبت به معلومات مادی نیست. از نظر انبیا و اولیا (علیهم السلام) ، معلوماتی که سعادت انسان مرهون یادگیری آنها است این گونه معلومات مادی نیست. دانشهایی که برای نیل به سعادت لازم است و هرکس در هر زمان و در هر شرایطی از زندگی اجتماعی که قرار دارد، باید آنها را فرا بگیرد، مربوط به اعتقادات و اصول دین است؛ شناخت خدا، سرنوشت انسان، جهان آخرت، راه صحیح زندگی و مانند آن، که به وسیله انبیا(علیهم السلام) تبیین میشود.
علمی که بشر بدان نیازمند است این گونه علمها است، و اگر نداشته باشد جاهل است گرچه در سایر زمینهها فیلسوف دهر باشد. کسی که نداند هدف زندگی اش چیست، پس از مرگ به چه عالمی میرود و چه سرنوشتی در انتظار او است، جاهل است، اگرچه سفینههای فضاپیما بسازد.
«جهل» در فرهنگ انبیا و اولیا (علیهم السلام) و قرآن به این مفهوم است. این معنا با آنچه در بین ما متداول است تفاوت دارد.
عامل اصلی رواج جهل دینی در بین مردم
این که چرا مردم این قدر در جهل فرو رفتهاند و از علوم و معارفی که خدای متعال به وسیله انبی(علیهم السلام) در اختیارشان گذاشته کم تر استفاده کرده و میکنند، دلائل گوناگونی دارد.
یکی از دلائل آن، دامن زدن زورمداران و زرمداران به این مسأله است. اگر مردم و جامعه آگاه باشند آنان نمیتوانند به مطامع خود برسند. تعالیم انبیا آگاهی بخش و جهل برانداز و در نتیجه ضد منافع آنان است. از این رو آنان پیوسته در تلاش بوده و هستند که نگذارند دعوت انبی(علیهم السلام) گسترش یابد.
عامل دیگر این است که خود دین داران و کسانی که خود را پیرو پیامبران(علیهم السلام) و حامل علوم و معارف آنان و متولّی دین میدانند، دین را جدّی نمیگیرند، بلکه آن را وسیلهای برای سرگرمی، امرار معاش و دیگر اغراض دنیوی قرار میدهند.
وقتی خود متدیّنان و متولّیان دین، آن را جدّی نگیرند، آیا میتوان انتظار داشت که حرف آنها در دیگران اثر کند؟ مردم به اینها نگاه میکنند، همان راهی را میروند که آنها رفته اند، همان کاری را یاد میگیرند که آنان انجام میدهند، هرچند بازی با دین خدا باشد.
این یکی از عواملی است که مانع رواج دین در جامعه و موجب مسلط شدن جهل بر مردم و محرومیت آنها از معارف و حقایقی میشود که انبی(علیهم السلام) در اختیارشان میگذارند.
آن گونه که تاریخ نشان میدهد و متون دینی نیز مؤیّد آن است، عامل اصلی انحرافات مردم «جهل» بوده است، وگرنه اصل فطرت مردم بر دین و خداپرستی نهاده شده است و آنها به طور ناخودآگاه آن را درک میکنند و از این رو، در پیشگاه آفریدگار جهان کرنش مینمایند.
شاید نتوان موردی را در قرآن پیدا کرد که دلالت کند بر این که برخی از انسانها هیچ دینی نداشته اند؛ همه جا سخن از این است که کسانی بودهاند که بت یا ماه یا خورشید میپرستیده اند، اما موردی را نمیتوان یافت حاکی از این که عدهای هم بودهاند که هیچ پرستشی نداشته اند.
در تحقیقات تاریخی و دیرینه شناسی هم هر قدر تحقیق میشود، مواردی به چشم میخورد که بر وجود ادیان و پرستش اقوام دلالت دارد.
این بدان دلیل است که فطرت مردم بر پرستش آفریدگارشان بنا شده است، اما در اثر عواملی گوناگون، به جهل کشیده میشوند؛ مثلاً، ادعا میکنند خدا دخترانی دارد، که همان فرشتگان هستند، بتها عامل شفاعت ما نزد خدایند و... . خداوند در اشاره به این عقیده خرافی، از قول آنها میفرماید: ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی ؛(۵۲) آنها را عبادت نمیکنیم، مگر برای این که ما را به خدا نزدیک کنند.
یا مثلاً بعضی از چند خداییها که بعدها مسیحیان عقیده به «تثلیت» را از آنها اخذ کردند، به چند خدا اعتقاد داشتند. به همین دلیل، مسیحیان میگویند: حضرت عیسی (علیه السلام) ـ نعوذ بالله ـ پسر خدا است یا میگویند: ما پسران خدا هستیم، پدرمان هم در آسمانها است.
این تعبیرات ناشی از جهل است. این گونه عقاید خرافی در بسیاری از ادیان و مذاهب وجود داشته، از گذشته ترویج میشده، کسانی هم بودهاند که از جهل مردم سوء استفاده میکردهاند و خودشان را واسطه میان خلق و خالق معرفی مینموده اند؛ مثلاً، از مردم پولی میگرفتهاند تا آنها را با خالق یا مسیح(علیه السلام) ارتباط دهند یا گناهانشان را ببخشند! هنوز هم کمابیش در بین مردم از این گونه جهالتها وجود دارد و کسانی نیز از آنها به نفع خود بهره میبرند.
انبیاء (علیهم السلام) آمدند تا جهل مردم را برطرف سازند، تحریفات ادیان گذشته را اصلاح نمایند و اختلافات را حل کنند. قرآن کریم یکی از اهداف بعثت پیامبران(علیهم السلام) را اصلاح انحرافات و تحریفاتی میداند که در دین پدید آمده است:لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ.(۵۳)
اما در تفسیر کلام پیامبران(علیهم السلام) هم اختلاف نظر پیش میآید و در نتیجه، عدهای مبتلا به جهالت میگردند. برخی از «تابو»ها به همین نحو به وجود آمده؛ یعنی در اثر جهلی که مردم در زمینه دین و ارتباط با خدا داشته اند.
اما دلیل این که چرا جهل از جامعه ریشه کن نشده، آن است که همیشه عدهای به این جهالتها دامن زده اند، علی رغم اینکه عدهای نیز پیوسته در اصلاح افکار مردم و زدودن جهالت از آنها کوشیده اند. این جهالتها در مردم ریشه دوانده، و محکم شده است.
همانطور که اشاره کردم، از جمله عواملی که موجب رواج جهل در جوامع بوده رفتار دین داران است. وقتی مردم دیدند کسانی که خود را متدیّن معرفی میکنند و پیرو انبی(علیهم السلام) میدانند و برای دین، سینه چاک میکنند، خودشان دین را جدّی نمیگیرند، دچار جهالت میشوند.
در سفری که چندی پیش به امریکای لاتین داشتم، یکی از کشیشها صریحاً میگفت: «مردم این منطقه به حرف ما اسقفها و کشیشها اعتنایی نمیکنند، حرفهای ما را باور ندارند.» بعد به طور خصوصی به من گفت: «نه تنها مردم حرفهای ما را باور ندارند، بلکه خودمان هم این حرفها را باور نداریم.»
از نظر آنها، دین وسیلهای برای زندگی کردن است. به همین دلیل، اگر هم به دروغ بودن آن معتقد نباشند، آن را جدّی نمیگیرند و فقط در حد آداب و رسومی به آن نگاه میکنند که از قِبل آن، ارتزاق میکنند.
بدین ترتیب، دین به صورت بازیچهای در دست آنها درمیآید و برای آن که سفره زندگیشان رنگین شود سعی در تبلیغ آن میکنند و آن را به صورتی برای مردم تفسیر میکنند که خوششان بیاید، تا به آنها اقبال نشان دهند.
گاهی هم این کار خود را این گونه توجیه میکنند که برای دور نشدن مردم از دین، ما مجبوریم آن را این طور تبلیغ کنیم. امروزه کلیساها کمابیش همین کارها را میکنند. بسیاری از اعمال را قبلا حرام میدانستند و با آن مبارزه میکردند، اما وقتی دیدند نمیتوانند در مقابل مردم مقاومت کنند، عقب نشینی کردند و آنها را حلال شمردند! نه به این علت که دلیل جدیدی پیدا کرده اند، بلکه میگویند اگر این کار را نکنیم، همین مقدار اعتقادی را هم که مردم نسبت به مسیحیت دارند از دست میدهند و آن را انکار میکنند! مثلاً، روزه گرفتن به طور کلی از دین مسیحیت طرد شده است.
در پیامی که پاپ در عید پاک گذشته به مسیحیان داد، صریحاً از مردم خواست، حال که روزه غذا نمیگیرند، یک روز «روزه تلویزیون» بگیرند (یعنی یک روز تلویزیون تماشا نکنند) که البته هیچ کس هم به حرف او گوش نداد.
به این صورت، در مسیحیت، یکی پس از دیگری احکام دینی لغو میشود. این کار سابقه تاریخی هم دارد. «اصحاب سبت»، که قرآن از آنها نام میبرد، یکی از اقوام بنی اسرائیل بودند که دین خدا را به بازی گرفتند. آنها از صید ماهی در روز شنبه نهی شده بودند، اما برای آن که هم در ظاهر دستور خدا را اطاعت کرده باشند، هم منفعت اقتصادیشان را به دست آورند، کنار دریا حوضچههایی درست کردند. روزهای شنبه، که به صید نمیرفتند، درِ حوضچهها را باز میکردند، ماهیها که وارد میشدند، درِ آنها را میبستند و روز یکشنبه آنها را صید میکردند. خداوند به دلیل این کارشان، آنها را عذاب کرد و به شکل بوزینه مسخ شدند؛ چون دین خدا را به بازی گرفته بودند: فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ.(۵۴)
بنابراین، این قبیل کارها از گذشته سابقه داشته و از طرف دین دارها هم انجام میشده، نه از طرف بی دینها که اصل این مسایل را منکر میشده اند. آنها با دین خدا بازی میکردهاند و در عمل، آن را جدّی نمیگرفته اند. گویی احکام شرعی مثل بعضی آداب و رسوم عرفی است که اگر رعایت نکنند در سرنوشتشان اثری ندارد. مثلاً، همانطور که در عرف، به صورت تعارف و بازی لفظی، به همدیگر میگویند: «قربانت، تصدّقت، نوکرم، ...»، اما حاضر نیستند حتی کمی موی خود را هم برای آن فرد فدا کنند، احکام شرع را هم در مورد نماز و روزه و دیگر مسائل شرعی به همین صورت میدانند. همین هم موجب بدبختی خودشان و مانع آشنایی دیگران با حقایق دین میشود.
وقتی مردم ببینند دین در جامعهای رواج دارد و آثار خوبی بر جای میگذارد، به آن علاقه مند میشوند، اما وقتی کسانی که دم از دین میزنند خودشان اهل عمل نباشند، حرفشان در دیگران اثر نمیکند و موجب بدبینی مردم به دین نیز خواهد شد.
امام صادق (علیه السلام) در وصیت خود، خطاب به شیعیان، نسبت به این مسأله تأکید کرده اند. این توصیه باید نصب العین همه کسانی باشد که ادعا میکنند پیرو ایشان هستند و مذهب ایشان را ترویج میکنند، راه آنان را صحیح میدانند و به آن بزرگواران عشق میورزند.
وظیفه ما در مقابل دین خدا
امروز ما مخاطب این سخن امام صادق(علیه السلام) هستیم و باید دین خدا را جدّی بگیریم؛ هم عقاید مربوط به دین را، هم ارزشهای اخلاقی و هم دستورات عملی آن را. باید مراقب باشیم با احکام خدا بازی نکنیم. هم خودمان نسبت به آنها در عمل بی اعتنایی نکنیم و هم در تفسیر و توضیح آنها درست رفتار نماییم، وگرنه مسؤول جهل و کفر دیگران خواهیم بود.
می گویند: از یکی از علمای یزد پرسیده بودند که چرا این قدر گریه میکنید؟ فرموده بود: «میترسم در قیامت، به من بگویند: مسؤول مسلمان نشدن یهودیان یزد تو هستی؛ اگر رفتارت درست بود، اگر به وظیفهات عمل میکردی، یهودیها از تو میآموختند و مسلمان میشدند.»
این سخنان از کسانی که اهل محاسبه و مراقبه هستند بعید نیست. امام صادق(علیه السلام) نیز ضمن تأیید اصل این مطلب، اعمال برخی دین داران را مسؤول جهل مردم معرفی میکند: یا ابنَ جُندب، قدیماً عَمُرَ الجهلُ ؛ ای پسر جندب، از گذشته، بنیان جهل آباد شده و قَوِیَ اساسُهُ؛ و پایه اش محکم گردیده است، چرا؟ و ذلکَ لِاتّخاذِهِم دینَ اللّهِ لَعِب ؛ به دلیل آن که دین خدا را به بازی گرفته اند.
فرق «لعب» با کار جدّی در این است که در کارهای جدّی، انسان میداند که حقایقی وجود دارد و با واقعیاتی سر و کار دارد؛ مثلاً، غذا که میخورد، میداند گرسنگی واقعاً وجود دارد؛ غذایی هم هست، میخورد تا سیر شود؛ اما در کارهای لعب، انسان به خیال و تصور بسنده میکند؛ مثل گفت وگوهای غیر جدّی و تعارفات معمول که واقعاً نمیگوید: «قربانت، تصدّقت و...».
بر همین اساس، رفتارهای انسان از دو بخش تشکیل میشود: رفتارهای جدّی و واقعی که انسان به لوازم آن مستلزم است، و رفتارهای غیر جدّی و لعب که کاری را جدّی نمیگیرد؛ مانند سرگرمیها یا تعارفات معمول.
کسانی که دین خدا را بازی به حساب میآورند، اعمال عبادی مردم (مثلاً مسجد رفتن آنها) را هم مثل آداب و رسوم و تعارفات معمول، غیر جدّی حساب میکنند، عمل به دستورات و احکام دین را هم بازی میدانند و آنها را به دلخواه مردم تفسیر میکنند تا مردم از آنها خرسند شوند و مشتری بیش تری پیدا کنند.
سایر مردم هم وقتی به اینها نگاه میکنند، نمیتوانند دین را جدّی بگیرند: حتّی لقَدْ کانَ المُتَقَرِّبُ مِنهم اِلیَ اللّهِ بِعلمِه یُریدُ سِواهُ ؛ تا آن جا که کسانی که میخواستند با علمشان (علوم دینی، نه علومی مثل فیزیک و شیمی) به خدا تقرّب پیدا کنند، غیر او را قصد کرده اند. اولئکَ هُم الظّالمونَ ؛ آنان همان کسانیاند که (بر بشریت) ظلم کردهاند (همانگونه که بر خودشان نیز ظلم نموده اند).
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی: سرافراز وارد مجلس شدید، سرافراز خارج شوید
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس یازدهم، این مجلس را در مجموع و در نگاهی کلی، مجلسی انقلابی، جوان، پرتحرک و دارای مصوبات خوب برای رفع مشکلات کشور خواندند و با تبیین الزامات قانونگذاری از جمله «اثرناپذیری از جوزدگی و ملاحظات جناحی»، گفتند: در سال آخر مجلس، کارهای بزرگی چون بررسی و تصویب برنامه هفتم توسعه، تصویب قوانین لازم برای تحقق شعار سال یعنی مهار تورم و رشد تولید، و بررسی لوایح و طرحهای نیمه کاره را با تلاش بیوقفه به سرانجام برسانید.
حضرت آیتالله خامنهای در آغاز سخنانشان به مناسبت سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر، این حماسه معجزهآسا را به آحاد ملت بزرگ ایران تبریک گفتند و با توصیه برای مطالعه کتابهایی که درباره عملیات بیتالمقدس نوشته شده، افزودند: مهمتر از این فتح عظیم، ابتکارات، نقشههای جنگیِ قابل تدریس در دانشگاههای جنگ، فداکاریها و رشادتهای فوق طاقتِ متعارفِ بشر، شهیدان عالیمقام و جریانها و حقایق دیگری هستند که در آن عملیات کمنظیر جاری بود که نباید گذاشت کمرنگ یا فراموش شوند.
ایشان با تکریم عظمت و جایگاه نهاد مجلس، شأن قانونگذاری مجلس را از شأن نظارتی آن بسیار بالاتر و مهمتر برشمردند و با اشاره به ضرورت حیاتی قوانین برای «ایجاد ثبات»، «قابل پیشبینی شدن آینده فرد و جامعه و کشور» و «فراهم شدن امکان برنامهریزی مسئولان»، افزودند: قانونگذاری، ریلگذاری و به تعبیر دقیقتر «جادهسازی» است که مسیر حرکت دیگر قوا را مشخص میکند.
نسبت سیاستهای کلی نظام با قانونگذاری، نکته مهمی بود که رهبر انقلاب در تبیین آن گفتند: سیاستهای کلی که برای همه سلایق و شیوههای مدیریتی ظرفیت حرکت دارد، جهت را مشخص میکند و قانونگذاری مسیرهایی را تعیین میکند که میشود در این جهت مشخص شده، در آنها حرکت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای توجه کامل به سیاستهای کلی را در هر نوع قانونگذاری کاملاً ضروری دانستند و گفتند: قانونگذاری هم شیوهها و اصولی دارد که در سیاستهای کلی تقنین ابلاغ شده اما متأسفانه بعد از چندین سال هنوز در مجلس به صورت قانون در نیامده است.
ایشان با استناد به سیاستهای کلی تقنین، «تأویلناپذیری و صراحت»، «اتقان و اتکاء به کار کارشناسی جامع» را از جمله خصوصیات لازم «قانون» خواندند و گفتند: قانون خوب باید قابل اجرا باشد وگرنه شبیه آرزو و اهداف اجرانشدنی میشود.
ثبات قوانین و پرهیز از تغییرات پیدرپی آنها، منقح و روشن بودن، و عدم تعارض قوانین از دیگر بایدها و الزامات قانونگذاری بود که حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به آنها افزودند: در بحث «نبایدها» هم جلوگیری از انباشته شدن قوانین مهم است؛ چرا که وقتی قانون در موضوعی زیاد باشد، تکلیف مشخص نیست و همانطور که بارها گفته شده، قانوندانانِ قانونشکن از همین رخنهها به سوءاستفاده میپردازند.
ایشان قانونگذاری به خاطر منافع فلان فرد یا مجموعه را از دیگر آفات قانونگذاری دانستند و در نکتهای دیگر افزودند: در مجلس، «لایحه» باید بر «طرح» اولویت و غلبه داشته باشد؛ چرا که دولت در تقدیم لوایح امکان اجرا شدن آنها را هم در نظر میگیرد.
«اثرپذیری از جوزدگی و فضاسازی تبلیغاتی دشمنان یا اصحاب تبلیغ»، آفت دیگری بود که رهبر انقلاب، نمایندگان را از آن کاملاً منع کردند و افزودند: ملاحظات جناحی و دستهبندیها نیز مطلقاً نباید در بررسی و تصویب قوانین نقش داشته باشد.
ایشان افزودند: البته به دلیل سلایق مختلف، دستهبندی همیشه در مجالس بوده اما نباید گذاشت به صورت دوقطبی درآید و به جای حق و مصلحت، در قانونگذاری تأثیرگذار شود.
حضرت آیتالله خامنهای در جمعبندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: قانون را با سلامت، طهارت، و برای رضایت و نصرت خدا بنویسید که اگر این باشد، حتماً برکت مییابد.
رهبر انقلاب بخش دوم سخنانشان را به ویژگیها و عملکرد مجلس یازدهم اختصاص دادند و گفتند: بعد از ۳ سال، در مجموع این مجلس را همچنان انقلابی، جوان و پرتحرک میدانم؛ البته این نگاه، کلی و بدون در نظر گرفتن استثنائاتی است که ممکن است در مجلس وجود داشته باشد.
شناخت مشکلات کشور و قانونگذاری برای حل آنها، دیگر خصوصیتی بود که ایشان برای مجلس یازدهم برشمردند و گفتند: عمده قوانین برای مبارزه با فساد، رفع تبعیض، رفع انحصار و بهبود فضای کسب و کار و با «قاطعیت و صراحت» تصویب شده است.
حضرت آیتالله خامنهای برخی مصوبات مجلس فعلی را راهبردی دانستند و گفتند: قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، مصوبهای اساسی و مهم بود که کشور را از سرگردانی در مسئله هستهای و حالت ندانمکاری نجات داد که نتایج اجرای آن را حتی در عرصه جهانی مشاهده میکنیم.
ایشان قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت را قانونی بسیار مهم خواندند و افزودند: قانون جهش تولید دانشبنیان هم از جمله مصوبات راهبردی مجلس است.
رهبر انقلاب «سادهزیستی و پرهیز از رفتار اشرافیمآبانه و نگاه بالا به مردم» را ویژگی بسیاری از نمایندگان مجلس دانستند و در عین حال افزودند: البته استثنائاتی در این زمینه هم وجود دارد.
حضرت آیتالله خامنهای با توصیه مؤکد به نمایندگان مجلس برای از دست ندادن ویژگی «نشست و برخاست و تواضع در مقابل آن ها»، افزودند: البته این مسئله با دادن وعدههای غیرقابل تحقق کاملاً متفاوت است.
ایشان سال آخر مجلس را سال حساسی خواندند و گفتند: از جمله گرفتاریهای کشور، سال آخر مجالس است؛ چون نمایندگان در شرف انتخابات و نگاههای مردم قرار میگیرند، اما شما سعی کنید بدون توجه به انتخاب شدن یا نشدن در انتخابات اسفند امسال، کار کنید؛ چرا که آنچه میماند فقط کار برای رضایت پروردگار است.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان چند توصیه مهم خطاب به نمایندگان مجلس بیان کردند.
ایشان در بیان توصیه اول با اشاره به دوگانه «تقریب یا تخریب» در روابط مجلس با سایر قوا بخصوص دولت، گفتند: در نگاه تخریبی، طرفین به چشم رقیب و با هدف به خاک مالیدن شانه یکدیگر به هم نگاه میکنند که این نگاه چه از طرف دولت و چه از طرف مجلس، خطرناک و مشکلساز است.
ایشان با اشاره به نمونههایی از آثار این نگاه تخریبی که موجب معطل شدن کار کشور میشود، خاطرنشان کردند: در گذشته یکی از رؤسای مجلس شکایت میکرد که دولت چون ترکیب مجلس را مورد نظر خود نمیداند، به مجلس لایحه نمیدهد که البته در اینگونه موارد، راه علاج، تهیه و تصویب طرحها به دست خود مجلس است؛ یا اینکه به دولت قانونی ابلاغ میشود اما آئیننامههای آن تنظیم، و آن قانون اجرا نمیشود. در نگاه تخریبی، مجلس هم در بکارگیری ابزارهای نظارتی مانند سوال، تذکر و استیضاح افراط میکند و مثلاً وزیری که هنوز سه ماه از رأی اعتماد به آن نگذشته است، استیضاح میشود که اینها ناشی از همان نگاه رقیبپنداری است.
حضرت آیتالله خامنهای، نگاه و رویکرد درست را نگاه تقریبی، مکمل بودن و یک پیکره دیدن مجموعه نظام دانستند و افزودند: رویکرد مجلس و دولت باید همکاری و همافزایی باشد. البته این تذکرات را به دولت و قوه قضائیه هم میدهیم اما دولت بار اجرا را بر دوش دارد و با توجه به حجم زیاد کار، مطالبات و توقع از آن، باید مراعات دولت را کرد.
ایشان با تأکید بر خودداری از وارد کردن مناقشات در روابط دولت و مجلس، گفتند: در مواقع همکاری مجلس با دولت، گاهی برخی افراد بداخلاق در مطبوعات و فضای مجازی، مجلس را متهم میکنند که دولتی شده و استقلال خود را از دست داده است ولی نباید به این حرفها که از روی غرض یا بیاطلاعی از مصلحت است، اعتنا کنید.
توصیه بعدی رهبر انقلاب به نمایندگان، «پرهیز از بعضی سختگیریها در قبال وزرای معرفی شده به مجلس» بود که در این زمینه گفتند: در تشخیص صلاحیتها دقت کافی و در حد معقول و منطقی سختگیری کنید اما نه به شکلی که موجب شود وزارتخانه تا مدتها بدون وزیر بماند که اکنون هم چند وزارتخانه وزیر ندارند و به مجلس معرفی خواهند شد.
«همراه کردن تقوا و صداقت با حریّت و صراحت» توصیه دیگر رهبر انقلاب به نمایندگان بود که گفتند: اگر موردی از طریق تذکر دادن به دستگاههای مسئول و اطلاعاتی و دولتی قابل حل است لزومی ندارد علنی بیان شود و در مواردی هم که بیان علنی لازم است، تقوا و صداقت رعایت شود.
حضرت آیتالله خامنهای در نکتهای مهم افزودند: گاهی برخی میخواهند به فلان مسئول سیلی بزنند اما در عمل به مجلس سیلی میزنند در حالی که تعرّض به آبروی افراد و هویت دینی و انقلابی آنها جایز نیست. البته این توصیه مربوط به مردم هم هست ولی ما مسئولان که روی منبرهای بلند نشستهایم و همه صدای ما را میشنوند، باید این ملاحظات را بیشتر رعایت کنیم.
ایشان در توصیهای دیگر با اشاره به سال آخر مجلس یازدهم، به نمایندگان گفتند: نگذارید وجاهتطلبی روی حرفها و اقدامات شما اثر بگذارد و این را که فلان حرف یا فلان کار موجب علاقهمندی مردم و افزایش احتمال رأیآوری میشود، به کلی از ذهن خود خارج کنید که این کار از مجاهدتهای مهم و لازم است.
رهبر انقلاب در توصیه پایانی با تأکید بر به سرانجام رساندن کارهای بزرگ مجلس در سال آخر همچون برنامه هفتم، پیگیری شعار سال، نهایی کردن لوایح نیمهکاره و جبران خلأها و قصورها، خطاب به نمایندگان گفتند: سرافراز وارد مجلس شدید، انشاءالله سرافراز از مجلس خارج شوید.
در ابتدای این دیدار رئیس مجلس شورای اسلامی ضمن بیان گزارشی از عملکرد مجلس یازدهم، «ایجاد نقشه راه برای اولویتبندی در قانونگذاری» را از مهمترین وجوه تمایز این دوره مجلس برشمرد.
بسته تحول قوانین اقتصادی برای اصلاح نظام بانکی؛ تصویب قوانین در حوزههایی نظیر مالیات، مسکن، خودرو، بیمه، شفافیت، کشاورزی و تولید؛ قانون رتبهبندی معلمان، قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، طرح اصلاح قانون انتخابات، تصویب کلیات لایحه ارتقا امنیت زنان، طرح نظامبخشی به فضای مجازی و تصویب دو فوریت لایحه حجاب و عفاف از جمله کارنامه تقنینی یا موضوعات در دست بررسی مجلس یازدهم بود که آقای قالیباف درباره آنها توضیح داد.
رئیس مجلس، «خلاقیت در ظرفیتسازی بسترهای نظارتی» را وجه دیگر تمایز این دوره مجلس خواند و افزود: در این دوره، ابزارهای نظارتی همچون «سوال، استیضاح و تحقیق و تفحص» به پشتوانه نظارت میدانی و ستادی و همچنین ناظر بر حل مسائل عینی مردم به کار گرفته شده است.
کنش فعالانه در عرصه دیپلماسی و مقابله حقوقی با تهدیدات خارجی، تلاش برای اصلاح ساختار بودجه با ایجاد سامانه هوشمند بودجهریزی و نظارت جدی بر شرکتهای دولتی دیگر نکاتی بود که رئیس مجلس به آنها اشاره کرد.
عملی که انسان را راهی وادی نفاق میکند
پیامبر خدا (ص):
إنّ الکذبَ بابٌ مِن أبوابِ النِّفاقِ.
دروغ، دری از درهای نفاق است.
مجموعة ورّام، ج ۱، ص ۱۱۳
رمز نامیده شدن کعبه بهعنوان "بیت عتیق" و "بیتالله الحرام"
رمز و رازهایی در مراسم حج وجود دارد که آن را به عنوان یکی از واجبات دینی و فرع مهمی در اسلام قرار داده است. در این میان، اسامی اعمال و مکانها، هر یک دارای رمزهایی هستند که دانستن آنها موجب میشود که به فلسفه و حکمت بسیاری از اعمال واجب حج پی ببریم.
خبرگزاری تسنیم با بهرهگیری از آموزههای دینی و مستندی که در کتاب بحارالانوار تألیف علامه محمدباقر مجلسی، اصول کافی نوشته شیخ کلینی و همچنین کتاب علل الشرایع نوشته علامه محمد بن علی ابنبابویه آمده است، به بررسی برخی از عناوین و نامهای بیتالله الحرام پرداخته است.
چرا کعبه به شکل مربع است؟
از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده که فرمودند: چند نفر از مردم یهودی به خدمت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله رفته و از آن حضرت سؤالاتی کردند. ازجمله پرسیدند: «به چه دلیلی کعبه، کعبه نامیده شده است؟» آن حضرت در پاسخ فرمودند: «به این دلیل که در وسط دنیا قرار گرفته است.»
در زمان دیگری افرادی از امام صادق علیه السلام سؤال کردند: «برای چه کعبه، کعبه نامیده شده است؟» آن حضرت پاسخ فرمودند که: «به این علت که چهار گوشه دارد.» دوباره سؤال کردند: «چرا چهارگوش است؟» فرمودند: «زیرا محاذی بیت المعمور است که در آسمانها قرار دارد و بیت المعمور هم چهارگوش است.»
پرسیدند: «به چه دلیلی بیت المعمور چهارگوش است؟» اما صادق علیه السلام در جواب فرمودند: «زیرا محاذی عرش الهی است و آن هم چهارگوش و مربع است.» گفتند: «چرا عرض الهی مربع است؟» فرمودند: «زیرا کلماتی که اسلام بر آن بنا شده، چهار تا است که آنها عبارتاند از: سبحانالله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر».
دلیل نامیده شدن به عنوان بیتالله الحرام
از امام جعفر صادق علیه السلام سؤال شد که: «به چه علتی بیتالله الحرام با این عنوان نامیده میشود؟» آن حضرت در جواب فرمودند: «به این علت که برای مشرکین حرام است که وارد آن شوند.»
دلیل نامیده شده کعبه به عنوان بیت عتیق
شخصی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد که: «چرا به کعبه، بیت عتیق میگویند؟» آن حضرت در جواب فرمودند: «به این علت که این خانه در طول سالهای بسیار، از آسیب طوفانها و خطرها در امان مانده و همچنان آزاد و رها پابرجا است. در عین حال هر خانهای دارای ساکنی است، جز کعبه که به نام خدای سبحان است و کسی در آن سکونت ندارد. به همین علت بیت عتیق نامیده میشود.»
آن حضرت همچنین فرمودند که: «کعبه قبل از خلقت انسان وجود داشته و هنگامی که حضرت آدم ابوالبشر خلق شد، خدای متعال حجرالأسود را از بهشت فرستاد و بیت مروارید سفید و درخشندهای بود. خدای متعال آن را به سوی آسمانها بالا برد و نشانه و جای آن بر روی زمین باقی ماند. مدتی بعد، خداوند متعال حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهماالسلام را مأمور کرد تا پایههای بیت را در همان محلی که نشانههای آن باقی مانده بود، بسازند.»