
emamian
تلاش جمهوری اسلامی برای شکوفایی ظرفیت های مردم اهل سنت
ماموستا ملااحمد شیخی ، اظهار داشت: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مردم اهل سنت در کشور عملاً در حاشیه بودند و از هر نظر به نوعی بایکوت بودند.
امام جمعه شهرستان ثلاث باباجانی ادامه داد: پیش از انقلاب مردم به ویژه جوانان اهل سنت هم در بحث علمی و هم اقتصادی و نیز در بخش اشتغال جایگاهی در کشور نداشتند ولی امروز این چنین نیست و شاهد حضور نخبگان اهل سنت در پستهای کلیدی کشور هستیم.
این عالم اهل سنت بیان داشت: سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی تساوی و مساوات بین ادیان و مذاهب است و خوشبختانه این انقلاب زمینه ای برای شکوفایی ظرفیت ها و پتانسیل های اهل سنت شده است.
ماموستا شیخی افزود: با این وجود در لابه لای این تلاش ها و پیگیری های جمهوری اسلامی برای استیفای حقوق اهل سنت، شاهد تلاش برخی جریان ها برای جداسازی اهل سنت از بدنه نظام و کشور هستیم، لذا باید مردم اهل سنت در این باره هوشیار باشند.
امام جمعه شهرستان ثلاث باباجانی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در توزیع خدمات و امکانات، نگاه این نظام، نگاهی جامع و فراگیر است و هرگز در بحث خدمات رسانی، نگاه طیفی و گروهی نداشته و ندارد.
این عالم اهل سنت با اشاره به اینکه دشمن تلاش دارد که خدمات جمهوری اسلامی به مردم اهل سنت را کمرنگ و حتی صفر نشان دهد، گفت: دشمن با استفاده از رسانه های بیشمار خود تلاش میکند که یک دیوار بی اعتمادی بین مردم اهل سنت و جمهوری اسلامی ایران بکشد، بنابراین باید همه ما در مقابل این توطئه ننگین دشمنان هوشیار باشیم زیرا خدماتی که انقلاب اسلامی به اهل سنت ارائه می دهد غیر قابل انکار است.
ماموستا شیخی خاطر نشان کرد: خوشبختانه اکنون می بینیم در بدنه اداری و ساختاری دولت نیروهای نخبه و تحصیلکرده اهل سنت مشغول فعالیت هستند و در اکثر استان های تلفیقی و حتی دیگر استانها در پست های مدیریتی نخبگان اهل سنت حضور دارند.
این عالم اهل سنت در پایان سخنان خود گفت: مردم اهل سنت در عمل وفاداری و وطن پرستی خود را نشان داده اند بنابراین هرگونه خدمت به مردم اهل سنت به نوعی جواب این وطن پرستی است.
چرا باید نماز بخوانیم؟؟
جواب: یه مامان بچه ای به دنیا آورده، بچه ش یک سالش هست. بچه ش به سمت آتیش می ره، شاید بسوزه امّا مامانش بیخیال!!!
بچه سه سالش میشه، با چاقو بازی میکنه، شاید چشم خودش رو کور کنه اما مامانش بی تفاوت !!!
ما به اون مامان چی میگیم ؟؟
می گیم بچه به دنیا آوردی وظیفه ت اینه که تربیتش کنی.
از بدی ها دورش کنی، به خوبی ها راهنمایش کنی.
تربیت تو زبان عربی میشه «رَبّ». خدا بارها و بارها تو قرآن فرموده من مامان شما هستم.
شما رو به دنیا آوردم وظیفه م اینه که شما رو تربیت کنم.
تو نماز چی می گیم؟؟ می گیم رَبِّ العالمین، خدایا تو تربیت کننده جهانیانی.
خدا برای تربیت ما دستورهای مختلفی تو قرآن نوشته، مهمترین دستور تربیتیش [بعد پذیرش ولایت پیامبر و جانشینانش] نمازه. اگر نماز خوب بخونیم از حرص، حسادت، تکبر، بد اخلاقی، خشم دور می شیم.
خدا به پیامبرش تو سوره کوثر میفرماید: «فَصَلِّ لِرَبِّک» یعنی نماز بخون برای کسی که می خواهد تو را تربیت کند؛ یعنی نماز ابزار تربیت خداست.
اگر نماز خوب بخونیم مثل پیامبرا مثل شهدا از شیطون که «نارِ» دور می شیم به خدا که «نورِ» نزدیک می شیم.
نماز وسیله تربیت کردن انسان هاست.
حج کانون همدلی امت اسلامی
خدای مهربان در باره حج، این کانون همدلی و همزبانی می فرماید: «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ؛[حج/27]و مردم را دعوت عمومى به حج كن؛ تا پياده و سواره بر مركبهاى لاغر از هر راه دورى بسوى تو بيايند». [1]
تفسیر نمونه دیل این آیه می نویسد: در روايتى كه در تفسير" على بن ابراهيم" آمده مىخوانيم:" هنگامى كه ابراهيم (علیه السلام) چنين دستورى را دريافت داشت عرض كرد خداوندا، صداى من به گوش مردم نمىرسد، اما خدا به او فرمود: عليك الاذان و على البلاغ!:" تو اعلام كن و من به گوش آنها مىرسانم"!" ابراهيم (علیه السلام) بر محل" مقام" بر آمد، و انگشت در گوش گذارد و رو به سوى شرق و غرب كرد و صدا زد و گفت: ايها الناس كتب عليكم الحج الى البيت العتيق فاجيبوا ربكم:" اى مردم حج خانه كعبه بر شما نوشته شده، دعوت پروردگارتان را اجابت كنيد. و خداوند صداى او را به گوش همگان حتى كسانى كه در پشت پدران و رحم مادران بودند رسانيد، و آنها در پاسخ گفتند: لبيك اللهم لبيك ...،
تعبير به" ضامر" (حيوان لاغر) اشاره به اين است كه اين راه، راهى است كه حيوانات را لاغر مىكند چرا كه از بيابانهاى سوزان و خشك و بى آب و علف مىگذرد و هشدارى است براى تحمل مشكلات اين راه [2]
گر چه حضرت ابراهیم (علیه السلام) مامور شد که خانه خدا را بسازد و مردم را دعوت به حج نماید؛ ولی مخاطب اصلی قرآن، پیامبر اسلام است و همچنین مسلمانان
وقتی که مردم مسلمان (الناس) در یک مکان جمع شوند و با هم اعمال حج را به جای آورند، واضح است که این اجتماع معنوی، قدرت معنوی اسلام و اتحاد مسلمین را که در پناه همدلی (اعتقاد به خانه خدا) و همزبانی (همه با هم تلبیه می گویند و ...) است بالا می برد.
گر چه متاسفانه در این سالیان اخیر، بحرانهایی در کشورهای اسلامی بوجود آمده که حتی مراسم حج ابراهیمی را تحت الشعاع خود قرار داده است مثل راه نیافتن بعضی از حجاج کشورهای اسلامی برای شرکت در مراسم حج توسط دولت عربستان؛ بگذریم. داشیم می گفتیم که خداوند دعوت به عمل آورده از مسلمانان برای رفتن به حج، چنانکه می دانیم رفتن به حج برای کسانی واجب است که توانایی داشته باشند (مالی و غیره)
قرآن می فرماید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ؛[آل عمران/97]و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بىنياز است».
در این آیه تصریح شده بر کسانی که توانایی (استطاعت) دارند. اگر با این وجود از رفتن به حج سر باز زنند خودشان ضرر می کنند. زیرا که خداوند بی نیاز است و محتاج به حج و عبادت کسی نیست.
زیرا حج هر چه باشکوهتر باشد و با همدلی و همزبانی بیشتری دنبال شود؛ بر عظمت مسلمین افزوده شده و دشمنان اسلام و مسلمین حساب کار دستشان می آید و اگر خدای ناخواسته حج، آن شکوه لازم و انسجام کافی را نداشته باشد باعث خوشنودی دشمنان و قوت روحیه آنان می شود و در نتیجه مسلمین ضرر می نمایند.
حج یکی از ارکان اسلام است.
امام محمد باقر (علیه السلام) حج را یکی از ارکان دین مبین اسلام می داند: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَة؛[3]دین اسلام بر پنج چیز (رکن) بنا نهاده شده است نماز و زکات و حـــــج و روزه و ولایت»
این حدیث، حج ابراهیمی را یکی از ارکان اسلام قلمداد نموده است و فرموده حج بنیه اسلام است، ما باید بر شکوه این بنیه و رکن اسلام بیفزاییم.
برای این کار باید با همدلی و همفکری و همزبانی و با مدیریت اختلافات، شکوه و عظمت مسلمین را تقویت نماییم و چه جایی بهتر از موسم حج که حاجیان مسلمان از چهار گوشه ی دنیا جمع می شوند.
حاجیانی که از آفریقا می آیند طبعا سیاهند و اینان در کنار حاجیان سفید پوست، با نهایت مهربانی نسبت به همدیگر، اعمال حج را انجام می دهند. برای این بندگان صالح خداوند، ایمان به خدا و کسب تقوا اهمیت دارد و همه این مهربانی و همدلی به لطف وجود این رکن اسلام (حج) است.
مولا علی (علیه السلام) سفارش این رکن مهم را به ما گوشزد می کند: «الله الله فی بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا؛[4]خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالی نگذارید. زیرا اگر حج متروک شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد.
حضرت در این کلامشان ما را به اهمیت دادن و خالی نگذاشتن خانه ی خدا توصیه نموده و می فرمایند: اگر حج کنار گذاشته شود نظر رحمت خدا از شما برداشته می شود.
قسمتی از این برداشته شدن رحمت خداوند، به محروم شدن مسلمانان از اثرات همدلی و همزبانی بر می گردد.جدای از اثرات معنوی خانه خدا (که رحمت اصلی این است)
به عبارت دیگر: مسلمانان با دست خودشان، خودشان را از رحمت خداوند محروم می کنند وگرنه خداوند بر کسی که ظلم نمی کند (آنهم بر مسلمان)
بیعتی معنوی
کسانی که موفق به زیارت خانه ی خدا می شوند؛ با دست کشیدن بر حجر الاسود گویا با خداوند بیعت می کنند. امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «و الحجر کالمیثاق و استلامه کالبیعة و کان اذا استلمه قال: اللهم امانتی ادیتها و میثاقی تعاهدته لیشهدلی عندک بالبلاغ؛[5]حجرالاسود مثل یک پیمان است و دست کشیدن بر آن چون بیعت [با خدا] است وقت حضرت دست بر حجرالاسود می کشید می فرمود: خدایا!امانتم را ادا کردم. میثاق خود را تجدید کردم، تو گواه باش که من وظیفه ام را بپایان رساندم».
بیعت مسلمانان با حجر الاسود، که در حقیقت بیعت با خداست؛ نقش مهمی در همدلی و همزبانی بین مسلمانان دارد.
وقتی جماعت بسیاری از مسلمین با یک نیت و در یک نوع لباس (احرام) به این کانون معنوی (حجر الاسود) توجه نمایند؛ طبعا این همدلی و روحیه بالای معنوی، می تواند آغازی بر قدمهای بعدی مسلمین در ارتباطات دیگر و نزدیکی قلوبشان به هم باشد.
به سمت رحمت الهی
امام باقر (علیه السلام) در قول الله تبارک و تعالی که میگوید: «ففروا الی الله انی لکم منه نذیر مبین؛[ذاریات/50] قال: حجوا الی الله [6]پس به سوى خدا بگريزيد، كه من از سوى او براى شما بيم دهنده اى آشكارم؛ فرموده است: منظور از فرار بسوی خدا آن است که آهنگ حج کنید».
یکی از رحمتهای الهی و لطفهای حضرت حق، همین وجود کعبه است که در پناه آن حاجیان علاوه بر کسب معنویت، با همدلی و همزبانی در این ایام می توانند با همدیگر ارتباط بهتری در جهت حفظ وحدت مسلمین و ... داشته باشند.
نتیجه گیری
خداوند در قرآن ما را به حج ابراهیمی دعوت می نماید.
در آیه دیگری حج را بر کسانی واجب می داند که مستطیع باشند یعنی توانایی لازم (مالی و ...) را داشته باشند.
حج ظرفیت عظیمی برای امت اسلامی ایجاد می کند تا در سایه ی همدلی و همزبانی در این ایام مقدس هیبت خود را (اتحاد) به رخ دشمنان قرآن و اسلام بکشانند.
پی نوشتها
[1] ترجمه مکارم، ص 335
[2] تفسير نمونه، ج14، ص 70و69
[3] دعوات(راوندى) ص 27 ، ح 45
[4] بحارالانوار ج 96، ص16
[5] بحار الانوار، ج96، ص48
[6] معانی الاخبار ص222
مکان احرام در حج تمتع
اولین عمل حج تمتع محرم شدن زائر خانه خدا، در مکان هایی است که ذکر می شود.ب عد از ذکر مکان های احرام یا میقات به ذکر واجبات و محرمات احرام می رسیم که به ذکر آن می پردازیم.
محل احرام بستن برای عمره تمتع که آن را ميقات می نامند مختلف می شود به اختلاف راه هايی که حجاج از آنها بطرف مکه می روند، و آن پنج محل است:
اوّل: مسجد شجره; که آن را ذوالحليفه می نامند ميقات کسانی است که از مدينه منوّره به مکّه می روند.
دوّم: وادی عقيق.
سوّم: قرن المنازل.
چهارم: يلملم.
پنجم: جحفه.
احتياط واجب[1] آن است که در داخل مسجد شجره محرم شود نه خارج آن،[2] هر چند نزديک به آن باشد.[3]
شخص جنب و حائض می توانند[4] در حال عبور از مسجد محرم شوند،[5] و نبايد در مسجد توقف کنند.
وادی عقيق که اوائل آن را « مسلخ » و اواسط آن را « غمره » و اواخر آن را « ذات عرق » می گويند که محل احرام عامّه است، و آن ميقات کسانی است که از راه عراق و نجد به مکه می روند.
پی نوشت:
1 ـ آية الله گلپايگانی، آية الله مکارم: بلکه همين اندازه که محاذی مسجد از طرف راست يا چپ باشد کفايت میکند هرچند از داخل مسجد مستحب است.
آية الله خويی: احرام از منطقه ذو الحليفه، مانعی ندارد.
آية الله خامنه ای: احرام خارج از مسجد شجره برای کسانی که از طريق مدينه به سوی مکه حرکت می کنند کفايت نمی کند و واجب است داخل مسجد محرم شوند.
آية الله بهجت: جايز نيست در بيرون مسجد بطوری که محاذی و برابر آن از طرف راست يا چب باشد احرام بسته شود و اختياراً بايد در صورت امکان از درون مسجد احرام بسته شود.
آية الله تبريزی: جايز است در بيرون مسجد بطوری که محاذی آن از طرف راست يا چپ باشد احرام بسته شود و احوط اين است که درصورت امکان از درون مسجد احرام بسته شود و احتياط واجب آن است که از پشت مسجد قديم احرام نبندند.
2 ـ آية الله گلپايگانی، آية الله صافی: احرام از پشت ديوار مسجد نيز صحيح است.
3 ـ آية الله زنجانی: کسی که می خواهد محرم شود، بايد در مسجد شجره نيت احرام حج يا عمره را انشاء کند، يعنی از قلب خود بگذراند که ـ مثلاً ـ «خود را محرم به عمره تمتع قرار می دهم» ولی مکان گفتن تلبيه واجب کلّ منطقه ذوالحليفه است، پس اگر تلبيه واجب را در خارج مسجد هم بگويد، صحيح است.
4 ـ آية الله تبريزی: شخص جنب و حائض در خارج مسجد محرم می شود و تجديد تلبيه در جحفه لزومي ندارد و نيز اگر در حال عبور از مسجد محرم شوند مانعی ندارد.
آية الله خويی: اين مسأله و دو مسأله بعد مبنی بر لزوم احتياط است و در مسأله قبل گفته شد که احتياط واجب نيست و احرام در خارج مسجد مانع ندارد.
5 ـ آية الله مکارم، آية الله زنجانی: می توانند در خارج مسجد يا در حال عبور از مسجد محرم شوند.
آية الله سيستانی: براي حائض و نفساء احرام بستن بيرون مسجد شجره کافی است.
آية الله فاضل: اگر امکان نداشته باشد، يعني مسجد دو درب نداشته باشد يا امکان عبور از مسجد به جهت ازدحام و موانع ديگر نباشد، کنار مسجد محرم شوند و در اين فرض تجديد احرام در جحفه يا محاذات آن لازم نيست.
فاطمه معصومه؛ وارث صفات فاطمی
حضرت معصومه سلام الله علیها دختر هفتمين امام شيعيان است. اين بانو علاوه بر شرافت خانوادگي، فضائل فردی فراوانی هم دارد. شيخ عباس قمي (ره) مي نويسد: برحسب آنچه به ما رسيده، افضل دختران امام کاظم عليه السلام، سيده جليله معظمه فاطمه، معروف به حضرت معصومه است.[1] حضرت معصومه سلام الله علیها این صفات را از مادر خود حضرت زهرا سلام الله علیها به ارث بردهاند که به بعضی از آنها اشاره میشود:
علم
یکی از صفات بارز حضرت زهرا سلام الله علیها علم وافر است که امام باقر علیه السلام در توصیف علمیت حضرت زهرا فرمودند: «لَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَكٍ فَأَنْطَقَ بِهِ لِسَانَ مُحَمَّدٍ فَسَمَّاهَا فَاطِمَةَ ثُمَّ قَالَ إِنِّي فَطَمْتُكِ بِالْعِلْمِ وَ فَطَمْتُكِ عَنِ اَلطَّمْثِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْعِلْمِ وَ عَنِ اَلطَّمْثِ بِالْمِيثَاقِ؛[2] هنگامى كه حضرت فاطمه عليها السّلام متولّد شدند خداوند عزّ و جلّ به فرشتهاى وحى فرمود كه بر زبان محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله جارى كند نام آن مولود را فاطمه گذارد. سپس فرمود: تو را به واسطه علم از جهل جدا و قطع نمودم، چنانچه از آلودگى و اقذار بر حذر داشتم. حضرت ابو جعفر عليه السّلام پس از آن فرمودند: به خدا سوگند حقّ تبارک و تعالى طبق عهد و ميثاقى كه نمود به واسطه علم، فاطمه عليها السّلام را از جهل و نيز از رجس و آلودگى بر حذر و بر كنار داشت.» بر اساس این روایت حضرت زهرا سلام الله علیها به سبب کثرت علم از جهل بریده شده و به قدری علم دارد که جهالت هرگز در آن راه ندارد و از آغاز آفرینش برخوردار از علوم ربانی شده است.
در باب مكانت علمی حضرت معصومه سلام الله علیها نیز نقل شده است كه روزی عده ای از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسش هايی داشتند كه می خواستند آنها را از محضر امام كاظم علیه السلام بپرسند، اما ايشان در سفر بود. از اين رو فاطمه معصومه سلام الله علیها پاسخ آن پرسش ها را نوشت و به آن ها تحویل نمود. آن ها از مدينه خارج شده و در بيرون شهر با امام علیه السلام مصادف شدند. هنگامی كه امام علیه السلام پرسش های آنان و پاسخ های دخترش را مشاهده كرد، آن ها را تایید کرد و سه بار فرمود: پدرش به فدايش باد.[3]
مدافع امامت
حضرت زهرا سلام الله علیها اولین مدافع امامت بودند و در این راه، هم با نقل احادیث و هم با اقدام عملی از امامت دفاع کردند. حضرت معصومه سلام الله علیها نیز هم با بیان احادیث و هم با عمل و حرکت به سمت ایران از امامت دفاع کردند. جالب است رواياتي که از اين بانو در منابع گرد آمده، عموما پيرامون مسائل اعتقادي و به ویژه در رابطه با امامت و تبيين جايگاه بلند اهل بيت عليهم السلام و پيروانشان است. حضرت معصومه با واسطه از حضرت زهرا سلام الله علیهما نقل می کند: «اَنسيتُمْ قَوْلَ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيُّ مَولاهُ؛[4] آيا فراموش کردید سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را در غدير خم كه فرمود: هر كه را من مولای اويم علي مولای اوست.»؟ همچنین فرمودند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی؛[5] پیامبر به علی علیهما السلام فرمودند: نسبت تو به من همانند نسبت هارون است به موسی.» و در روایتی زیبا فرمودند: «مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیداً؛[6] هر کس بر محبت آل محمد جان دهد، شهید است.»
القاب مشترک
این مادر و فرزند دارای القاب مشترکی می باشند و از آن جایی که القاب ایشان حقیقی و با توجه به طینت، خلق و خوی و صفات ایشان قرار داده شده است، بسیار ارزشمند و قابل بررسی علمی است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «فاطمه سلام الله علیها در نزد خداوند ۹ اسم دارد: فاطمه، صدّیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدَّثه و زهراء.»[7] برای حضرت معصومه علیها السلام نیز القابی مانند: طاهره، حميده، بِرّه، رشيده، تقيه، نقيه، رضيه و مرضيه نقل کرده اند.[8] بنابراین در بسیاری از القاب مانند «مرضیه» و «طاهره» و... مشترک می باشند.
پدر فدای فرزند!
یکی از ویژگی های مشترک ایشان این است که پدرشان، خود را فدای دختر خوانده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت زهرا فرمودند: «فداک ابوک یا فاطمه؛[9] پدرت به قربان تو باد ای فاطمه.» و امام کاظم علیه السلام نیز خطاب به دختر خود سه بار فرمودند: «فداها ابوها؛[10] پدرش به فدایش.»
ثواب زیارت
برای زیارت این مادر و دختر ثواب و آثار بسیاری در روایات نقل شده است. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «پدرم به من خبر داد که هر کسی بر او و بر من سه روز سلام کند خداوند بهشت را بر او واجب مى کند، چه در زمان حیات ما باشد و چه بعد از وفات ما.»[11] نسبت به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها نیز روایات زیبایی صادر شده است. امام جواد علیه السلام فرمودند: «مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِي بِقُمَ فَلَهُ الْجَنَّة؛[12] هر کس عمه ام را در قم زيارت کند، پاداش او بهشت است.»
شهادت
یکی دیگر از شباهت های حضرت معصومه به مادر، شهادت در راه امامت و ولایت است. امام کاظم علیه السلام فرمود: «إنَّ فاطِمَة عليها السلام صِدِّيْقَةٌ شَهِيْدةٌ؛[13] همانا حضرت فاطمه صدیقهای بود که به مقام شهادت رسید.» سید جعفر مرتضی عاملی نیز در مورد شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها می نگارد:
سربازان مأمون، هارون بن موسی برادر امام رضا علیه السلام را به شهادت رساندند و هارون در قافلهای قرار داشت که عازم خراسان بود و حضرت معصومه سلام الله علیها هم در این قافله بود. مأمون سربازان خود را به سوی این قافله فرستاد و جنگی صورت گرفت و عدهای کشته شدند و هارون مجروح شد و سپس در حالی که غذا میخورد کشته شد و حضرت معصومه سلام الله علیها در ساوه مسموم شد و به خاطر همین سم روزهای کمی زنده ماند و بعد به شهادت رسید.[14]
مقام شفاعت
یکی دیگر از خصوصیات مشترک ایشان داشتن مقام والای شفاعت است. به خدا سوگند در روز قیامت، فاطمه سلام الله علیها شیعیان و دوستان خود را از میان مردم چنان بر می چیند که مرغ دانه های خوب را از بد جدا می کند، آنگاه فاطمه سلام الله علیها با شیعیان خود در بهشت حاضر می شوند. خدا در دل ایشان می افکند تا دوباره به محشر التفات می کنند، خطاب می رسد: این نگرانی شما برای چیست؟ همانا دختر حبیب من(فاطمه)، از شما شفاعت کرد، عرض می کنند: خدایا! دوست داریم قدر ما در چنین روزی معلوم گردد.
خداوند می فرماید: «ای دوستان من! در میان جماعت بنگرید؛ هر کس که به خاطر دوستی فاطمه سلام الله علیها شما را دوست داشت، هر کس به خاطر محبّت فاطمه سلام الله علیها به شما طعام داد، به خاطر محبّت فاطمه سلام الله علیها به شما لباس داد، به خاطر محبّت فاطمه سلام الله علیها شما را به جام آبی سیراب کرد، یا غیبتی را از شما دور گردانید، دست او را بگیرید و همراه خود وارد بهشت کنید.» امام باقرعلیه السلام فرمودند: به خدا سوگند که در محشر جز کافر و منافق و شکّاک نمی ماند.[15]
در زیارتنامه حضرت معصومه سلام اللله علیها نیز که از جانب امام معصوم صادر شده است می خوانیم: «يا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ؛[16] ای فاطمه [معصومه] برای من در بهشت شفاعت کن همانا برای تو در پيشگاه خداوند متعال منزلتی بزرگ است.»
پی نوشت
[1] منتهی الآمال، ص975.
[2] علل الشرایع، ج1، ص179.
[3] کریمه اهل بیت، ص63.
[4] نزهه الحفاظ، ج1، ص101.
[5] همان.
[6] عوالم العلوم و المعارف والأحوال، ج21، ص355.
[7] بحارالانوار، ج43، ص10.
[8] انوار المشعشعين، ج 1، ص 211.
[9] بحارالانوار، ج 43، ص 32.
[10] کریمه اهل بیت، ص63.
[11] تهذیب، ج6، ص9.
[12] کامل الزیارات، ص536.
[13] کافی، ج1، ص381.
[14] الحیاة السیاسیة للامام الرضا علیه السلام، ص 428 و قیام سادات علوی، ص161.
[15] زندگانی حضرت زهرا(س)، ص 342.
[16] بحارالانوار، ج99، ص266.
برکات حضرت معصومه برای اهل قم
اول ذی القعده سال 173 در شهر مدینه صدای شور و شادی زمینیان و آسمانیان بلند بود، ملائکه در حال تبریک و تهنیت به زمینیان بودند به خاطر صدای نوزادی که صدایش تازه در فضای مدینه پیچیده بود همه خوشحال بودند، نوزادی که پدر بزرگوارش امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و مادرش نجمه خاتون میباشد، اسمش را معصومه گذاشتند و آن حضرت هم تا آخر عمرش معصوم و بیگناه زندگی کردند و این اسم را به معنای واقعیاش متصل نمود.
حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) که با امام رضا (علیهالسلام) برادر و خواهر واقعی هستند ایران اسلامی را به قدوم مبارکشان مزین کرده و درهای بهشت را به سوی ایرانیان باز نمودند و خیرات و برکات بسیاری را همراه خود آوردند که که عبارتند از:
برکات حضرت معصومه (سلاماللهعلیها):
1: سلام اهل بیت بر مردم قم:
شهر قم که قبل از ورود کریمه اهل بیت به آن، از آبادانی و ظاهری بیبهره بود ولی دارای مردان و زنانی با ایمان و اهل بیت مدار بود، با ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) رونق دیگری گرفت، و از نظر معنویت و آبادانی در مسیر رشد قرار گرفت، این شهر مقدس به خاطر وجود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) و دانشمندان و مومنین بزرگی که در سایه مهربانی آن حضرت رشد کردهاند علاوه بر رشد مادی و معنوی به نعمت سلام و درود اهل بیت نیز مزین شده است به طوی که صفوان بن يحيى كوفى معروف به بياع سابرى از نزديكترين و مطمئنترين ياران امام رضا (عليهالسلام) مىگويد: روزى در حضور امام رضا (عليهالسلام) نشسته بودم كه از شهر قم و اهالى آن سخن به ميان آمد و اينكه آنان در زمان ظهور حضرت ولى عصر (عليهالسلام) به سوى آن بزرگوار ميل خواهند كرد، در اين لحظه امام هشتم به اهل قم درود فرستاده و فرمود:
«خداوند از آنان خشنود باشد، سپس فرمود: همانا بهشت داراى هشت در است كه يكى از آن درها مخصوص مردم قم است. آنان شيعيان برگزيده ما در ميان ساير شهرها هستند، خداوند ولايت و محبت ما اهل بيت را با طينت آنان عجين كرده است». [1]
2: تبدیل قم به پایگاه یاوران حضرت مهدی (علیهالسلام):
یاوران حضرت ولی عصر که مومنانی محکم و استوار با دلهایی رئوف و مهربان هستند، و دارای اخلاقی نیکو و دستانی پر سخاوت و کرم میباشند در جوار کریمه اهل بیت رشد کرده و روز به روز استوارتر میشوند و این یکی دیگر از برکات حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) میباشد که شاگردانی استوار برای صاحب الزمان تربیت میکند، عفان بصرى مىگويد: روزى امام صادق (عليهالسلام) به من فرمود:
«آيا مىدانى چرا شهر قم را قم ناميدهاند؟ عرض كردم: خدا و پيغمبرش و شما آگاهتريد. امام فرمود: قم ناميده شده است براى اينكه اهل آن با قائم آل محمد (صلىاللهعليهوآله) همراه مىشوند و با او قيام نموده و بر او استقامت مىورزند و او را يارى مىرسانند» .[2]
3: تبدیل قم به منطقهای امن برای مومنین به خصوص فرزندان رسول خدا:
مومنین همیشه در مظلومیت به سر میبردند و حکام و پادشاهان با ریختن خونشان و ظلم کردن به آنان حکومت ظاهری خود را حفظ میکردند، هنوز هم خون بسیاری از افراد مومن و معتقد به خدا و اهل بیت در دنیا بیگناه به زمین میریزد، اما وجود کریمه اهل بیت در قم انسانهایی را تربیت کرده است که حامی مظلومان باشند و همین باعث شده است قم به مکان امن برای مومنین تدبیل شود امام جعفر صادق (عليهالسلام) میفرمود:
«هرگاه در تنگناهاى زندگى قرار گرفتيد و بلاها و مصيبتها به شما روى آورد، به سوى قم برويد، چون آنجا پناهگاه فرزندان فاطمه (عليهاالسلام) است». [3]
4: تحصیل بهشت در پرتو زیارت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها):
بركات حضرت معصومه (عليهاالسلام) در شهر قم و تاثير اين شهر بر كل ايران آنچنان مهم بوده و هست كه سالها دل و ديده ميليونها زائر و مجاور و جهانگرد را به خود مشغول داشته است و آنان بوی بهشت را از صحن و سرای حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام) استشمام میکنند و با توجه به آموزههای اهل بیت آن را راهی برای رسیدن به بهشت میدانند همان گونه امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:
«… و برای ما حرمی است و آن شهر قم است و به زودی زنی از فرزندان من در آن جا دفن میشود که نامش فاطمه میباشد. هر کس او را زیارت کند، بهشت برای او واجب است». [4]
اين تاثير نه تنها براى زائران مشتاقى كه از راههاى دور به عشق زيارت مرقد مطهر اين دخت عصمت و يادگار امام موسى (عليهالسلام) با ارادت خالصانه به اين مكان مقدس مىشتابند ملموس است؛ بلكه حتى براى كسانى كه با انگيزههاى غير مذهبى از کشورهای دیگر با تفکرات غیر اسلامی وارد میشوند نیز قابل لمس میباشد به طوری که كارل بروگش جهانگرد آلمانى نيز كه اوضاع ايران را در سده نوزدهم ميلادى از ديد مادى خود بررسى كرده است، در مورد عظمت ظاهرى شهر قم و حضرت معصومه (عليهاالسلام) چنين مىگويد:
«دورنماى قم به معناى واقعى كلمه از فاصله چند ميلى مىدرخشد، زيرا گنبد زيارتگاه اين شهر را با ورقههايى از طلا پوشاندهاند كه نور آفتاب را به شكل خيره كنندهاى منعكس مىكند، شاهان ايران علاقه زياد دارند به اين كه گنبد بناهاى مقدس را با ورقههاى طلا و نقره بپوشانند، طلا كارىها و نقره كارىهاى زيباى ضريح مقدس واقعا چشم را روشن مىكنند. خدمتكارانم پيوسته از شكوه و جلال گنبد و مقبره فاطمه (سلاماللهعلیها) در قم سخن مىگفتند. نه فقط زندگان بلكه مردگان نيز به سوى اين مزار جلب مىشوند، زيرا بسيارى از ايرانيان وصيت مىكنند كه پس از مرگ در جوار اين بانوى مقدس دفن شوند. قم مدفن قديسين هم هست، بنا به گفته اهالى محل، قم داراى 444 امامزاده كوچك و بزرگ است». [5]
5: رشد مکانی و معنوی شهر قم:
به برکت ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) افراد خوب نیز در آن رشد کردند و مردم از جاهای مختلف به سویش روانه شدند و حاکمان نیز به برکت حضرت فاطمه معصومه به آن توجه کردند و امامزادگان بسیاری به سمت این مرز و بوم روانه شدند که همه اینها در تحقق رشد مکانی و معنوی شهر مقدس قم موثر میباشد به طوری که دراین باره نوشتهاند:
«شهر قم به تدريج از شمال شرقى، به جنوب غربى كه محل دفن آن حضرت بود كشيده شد به طورى كه حرم فاطمه معصومه (عليهاالسلام) كه در حاشيه شهر قرار داشت، امروزه در مركز شهر و در آبادترين قسمت آن واقع است، توجه پادشاهان و حاكمان و طبقات گوناگون مردم به اين شهر و كوچ بسيارى از افراد مشتاق اهل بيت براى اقامت در آن، به خاطر مدفون بودن حضرت معصومه (عليهاالسلام) در اين شهر است، بعد از دفن حضرت معصومه (عليهاالسلام) عده بسيارى از فرزندزادگان امام حسن و امام حسين و موسى بن جعفر و على بن موسى الرضا و از فرزندان محمد حنفيه و زيد بن على بن الحسين و اسماعيل فرزند امام صادق (عليهمالسلام) از اطراف به قم روى آوردهاند، از آنجا كه اين شهر از ابتدا مورد نظر آل على (عليهمالسلام) بوده است و مردم قم نسبت به اولاد پيغمبر ارادت و علاقه خاصى داشتهاند، به تدريج بعد از ورود حضرت معصومه (عليهاالسلام) از نظر كثرت سادات، موقعیتی بینظير و يا كم نظيرى يافته است، امروزه كثرت سادات قم، به خوبى محسوس و مشهود است و چند محله به نام علويان وسادات است كه بيشتر آنها سيد هستند...». [6]
...................................
پی نوشتها:
[1]. «رضى الله عنهم، ثم قال: ان للجنة ثمانية ابواب و واحد منها لاهل قم، و هم خيار شيعتنا من بين سائر البلاد، خمر الله تعالى ولايتنا فى طينتهم» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج 57 ص 216.
[2]. «اتدرى لم سمى قم؟ قلت: الله و رسوله و انت اعلم. قال: انما سمى قم لان اهله يجتمعون مع قائم آل محمد - صلوات الله عليه - و يقومون معه و يستقيمون عليه و ينصرونه» همان مدرک قبلی
[3]. «اذا اصابتكم بلية و عناء فعليكم بقم فانه ماوى الفاطميين» همان مدرک قبلی ص 215.
[4]. «… وَ لَنا حَرَماً و هُو قُمُّ و سَتُدْفَنُ فیها اِمْرَأَهٌ مِنْ وُلْدی تُسمَّی فاطِمَهَ، مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ» همان مدرک قبلی ج 48 ص 317.
[5]. ماهنامه كوثر ش12، ص65 و 66. با اختصار.
[6]. پاک نیا،عبد الکریم؛ مجله مبلغان شماره 30، تیر 1381.
زمینههای تربیتی حضرت معصومه (علیها سلام)
انسانهای بزرگ و تأثیرگذار جامعه قبل از اینکه در آن جایگاه رفیع اثرگذار قرار بگیرند و به عنوان الگو برای یک جامعه مطرح باشند، باید توجه داشت که این رشد و موفقیت را در یک ظرف تربیتی به دست آوردهاند که شناخت آن ظرف تربیتی اگر نگوییم مهمتر شناخت خود موفقیتهاست، قطعاً کمتر از آن نیست.
یکی از شخصیتهای بسیار تأثیرگذار در جهان تشیع و بالتبع آن دین مبین اسلام که اثرات بسیار مثبتی را بر حرکت تشیع داشته است، حضرت فاطمهی معصومه (سلاماللهعلیها) میباشد خصوصاً که در سالها و دهههای اخیر حول محور ایشان در شهر مقدس قم حوزههای علمیهی بسیاری برای ترویج علوم حقهی اهلبیت (علیهمالسلام) تشکیل شده است و به امالقرای جهان اسلام بدل گشته است.
در وصف عظمت و بزرگی این بانوی بزرگوار همین بس که حضرت رضا (علیهالسلام) میفرمایند: «مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى؛[1] هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»
سؤال اصلی که در این کوتاه نوشته باید بدان پاسخ داده شود این است که زمینههای این رشد تربیتی برای رسیدن به آن همه عظمت و بزرگی در زندگی این بانوی بزرگوار چه بوده است که توانسته اینچنین جایگاهی را پیدا کند که امام معصوم (علیهالسلام) زیارت قبر مطهرشان را مانند زیارت قبر خود معرفی نماید به این معنا که آثار و برکاتی که زیارت امام معصوم (علیهالسلام) دارد، در زیارت قبر نورانی حضرت فاطمه معصومه (علیهاسلام) نیز قابل به دست آوردن است.
قطعاً در این نوشتار پرداختن به همهی زوایای تربیتی این بانوی گرامی امکانپذیر نیست اما در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1.داشتن مادری باکمالات که رکن تربیتی ایشان است:
درست است که امام کاظم (علیهالسلام) و همچنین امام رضا (علیهالسلام) نقش بیبدیلی در تربیت حضرت فاطمه معصومه (علیها سلام) داشتهاند اما نباید از نقش مادر گرامی ایشان در این فضا نیز غافل شد چرا که در روایات یکی از اصلیترین آثار در تربیت فرزند را از بدو تولد فرزند برای مادر تعیین نموده است و بر آن حساسیت زیادی به خرج داده است. رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلم) ميفرمايند: «تَزَوَّجُوا لِنُطَفِكُمْ فِي الْحَجْزِ الصّالح فَإِنَّ الْعِرْقَ دَسّاسٌ؛[2] از طايفه و عشيره پاكدامن، [نيكوكار و خوشاخلاق] همسر انتخاب كنيد، به درستي كه عِرْق (ژن) در فرزند اثر ميگذارد.»
وقتی زندگی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) را مرور میکنیم مشاهده میکنیم که مادر ایشان نیز از حیث کمالات اخلاقی و رفتاری در درجات بالایی به سر میبردهاند. «حمیده، مادر بزرگوار امام کاظم (علیهالسلام) بانویی آگاه و محدثه بود و در واقع، ایشان یکی از استادان مجامع علمی بانوان در عصر امام صادق (علیهالسلام) محسوب میشد. وی در حوزهی آموزشی خویش با دختری از اهالی مغرب به نام «نجمه» آشنا شد. نجمه آموزشهای دینی را از همسر امام صادق (علیهالسلام) فرامیگرفت و نشانههای عقل، هشیاری و ایمان به خدا از رفتار و سیرهی عملی وی مشهود بود.»[3] بعدها «نجمه» با خوابی که مادر امام کاظم (علیهالسلام) دیدند برای همسری امام کاظم (علیهالسلام) برگزیده شدند. وقتی مادر این همه کمالات داشته باشند زمینهی تربیتی حضرت معصومه (علیها سلام) بیشازپیش مهیا میشود.
2.جایگاه غیر تبعیضآمیز و پر از محبت مادر نسبت به ایشان:
آنچه در تورقهای تاریخی به دست میآید خشنودی مادر از داشتن دختری است که بشارت او را قبل از ولادتش دادهاند و این شادی و شوق هم در دوران حمل و هم پساز آن آثار مثبت خود را بر آرامش دختر گرامی موسی بن جعفر (علیهماالسلام) میگذارد. «پس از گذشت سالیانی، وقتی فاطمه معصومه (علیهاسلام) متولد شد، نجمه از شادی در پوست خود نمیگنجید؛ زیرا او، پس از افتخار مادریِ علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) اینک با ولادت فاطمه معصومه (علیها سلام) افتخار و شرافتی افزون یافت.»[4]
وقتی محبت مادری از همان ابتدا بر دلوجان ایشان نازل میشود و او در دامن پرمهر و محبت مادر رشد پیدا میکند، خود نیز اهل محبت میشود آنچنانکه در روزهای آخر عمر شریفشان یاد برادر از ذهن و فکرشان جدا نمیشود و دائم در فراغ ایشان میگریستند.
3.رفتارهای عزتمندانه پدر نسبت به ایشان:
وقتی تا این میزان تحملِ فشار و سختی را حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) آن هم در دیار غربت مشاهده میکنیم و متوجه میشویم که لحظهای از ثبات قدم ایشان کم نشده است، باید به سالهای قبلتر برگردیم که ایشان گوهر نابی را در درون خود پروراندهاند که به سبب آن بر تمامی سختیها فائق آمدهاند.
گوهر عزت نفس و احساس ارزشمندی را پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیهالسلام) در نهادشان پروراندهاند که موجب تابآوری هر چه بیشتر ایشان در گذر از سختیها شده است. حسن ختام این کوتاه نوشته را به نقل ماجرایی از زندگی نورانی این بانوی بزرگوار اختصاص میدهیم؛ آیتالله مستنبط از كتاب «كشف اللئالي» نقل فرموده كه روزي عدهاي از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسشهایی داشتند كه ميخواستند از محضر امام كاظم(علیهالسلام) بپرسند. امام(علیهالسلام) در سفر بودند، پرسشهای خود را نوشته به دودمان امامت تقديم نمودند، چون عزم سفر كردند براي پاسخ پرسشهاي خود به منزل امام(علیهالسلام) شرفياب شدند، امام كاظم(علیهالسلام) مراجعت نفرموده بود و آنها امكان توقف نداشتند، ازاینرو حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) پاسخ آن پرسشها را نوشتند و به آنها تسليم نمودند، آنها با مسرت فراوان از مدينه منوره خارج شدند، در بيرون مدينه با امام كاظم(علیهالسلام) مصادف شدند و داستان خود را براي آن حضرت شرح دادند. هنگامي كه امام (علیهالسلام) پرسشهای آنان و پاسخهای حضرت معصومه (علیها السلام) را ملاحظه كردند، سه بار فرمودند: فداها ابوها.[5]
_____________________________________
1.ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی، ج 5، ص 35، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران.
2.ميزان الحكمه، محمد محمدي ريشهري، ج 2، واژه ولد، ص 1183، انتشارات دارالحديث، قم، 1379.
3.مهتاب اهل بيت عليها السلام: سيري در زندگي كريمه اهل بيت، حضرت معصومه عليها السلام، سيد حسين اسحاقي، ص18، انتشارات مركز پژوهشهاي اسلامي صداوسیمای جمهوري اسلامي ايران، قم، ۱۳۸۶.
4.همان.
5.حضرت معصومه فاطمه دوم، محمد محمدي اشتهاردي، ص 133، انتشارات اخلاق، 1389.
تربیت دینی دختران با تاکید بر زندگانی حضرت معصومه(س)
تربیت یک امر لازمی است که در خانواده از زمان انعقاد نطفه شروع می شود و در نوجوانی به اوج خود می رسد. شرایط زندگی امروزی به شکلی است که حضور زنان و دختران در اجتماع اجتناب ناپذیر است. باتوجه به آسیب های فضای مجازی و روابط غیر دینی دختر و پسر در جامعه ی امروزی، آنچه در مورد تربیت یک دختر ضروری است، تقویت باورها و ارزشهای دینی و الگو گیری از بزرگان دین است. بنابراین حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و حضرت معصومه(سلام الله علیها) می تواند بهترین الگو برای دختران امروزی باشد. در این نوشته به چند مورد از شاخصه صحیح تربیت در سیره حضرت معصومه( سلام الله علیها) اشاره می کنیم.
عفت وپاکدامنی
اسلام به عفت و پاکدامنی دختران اهمیت ویژه ای داده وعفت و حیا را مساوی با دین قراداده است. امام صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَهُ؛[1] کسی که حیا ندارد ایمان ندارد.» پاکدامنی یکی از خصوصیاتی است که دختران امروزی باید در زندگی خود به آن توجه داشته باشند. دختری که عفت نداشته باشد، نمی تواند مادر شایسته ای برای فرزندان آینده باشد. آسیب های اجتماعی از جمله فضای مجازی و ماهوارای بزرگترین تهدیدی برای دختران امروزی است. برخی از دختران با الگو گیری از سبک زندگی غربی به دنبال الگوهای غربی در زندگی هستند؛ این مساله عواقب ناگواری در زندگی دارد. از جمله سست کردن بنیان خانواده، مشکلات اخلاقی، از بین رفتن محبت بین خانواده و در نهایت احتمال فروپاشی خانواده منجر می شود؛ این هم بخاطر این است که حریم خانواده از ارزشهای اسلامی دوراند.
بنابراین اسلام برای زنان و دختران الگوهایی در زندگی معرفی کرده است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) بهترین الگو برای زنان بودند و حضرت معصومه (سلام الله علیها) کامل ترین الگو برای دختران در عفت و پاک دامنی هستند در سیره حضرت معصومه(سلام الله علیها) است که در ارتباط با مردم حدود شرعی را مراعات می کردند از جمله در مسیر هجرت به طوس همراهانی از محارم با حضرت بودند؛ وقتی هم در قم سکونت کردند در خانه ای به نام بیت النور که به دور از نامحرم بودند به عبادت مشغول شدند.
احترام وتکریم
یکی از شیوه های مهم تربیت دینی احترام و تکریم فرزندان است خداوند متعال در قرآن کریم این چنین به این مساله اشاره می فرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ؛[2] محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم» از این جهت است که فرزندان بویژه دختر در رشد و تکامل خویش نیاز به تکریم و احترام از طرف والدین می باشد. وقتی والدین به فرزندان خویش احترام می کنند در واقع آنها را از بسیاری آسیب های اجتماعی دور خواهند کرد. بسیاری از ناهنجاریها از جمله بدحجابی، روابط نامشروع، اعتیاد ریشه در عدم تکریم و احترام والدین دارد. و در سیره حضرت معصومه سلام الله علیها هم هست که امام موسی ابن جعفر(علیه السلام) بخاطر جایگاه علمی و اخلاقی که داشت در خویش مورد تکریم می داد و این جمله را در مورد حضرت معصومه(سلام الله علیها) بیان کرده است «فداها ابوها» سخنی که بیانگر احترام و تکریم است.
فعالیت اجتماعی
از دیدگاه اسلام دختران و زنان از فعالیت در اجتماع منع نشده اند. دین ما زن مسلمان را با رعایت عفت و حدود شرعی در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و حضور در جاهایی که با عفت زن منافاتی نداشته باشد نه تنها منع نکرده است؛ بلکه تشویق هم می کند؛ حضور حضرت فاطمه زهرا (سلام الله وعلیها) در مسجد برای ارائه خطبه در حمایت از ولایت همسرش نمونه بارز حضور زن در اجتماع می باشد و هم چنین در زندگی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) هم حضور ایشان برای حل مشکلات علمی وفقهی مسلمین وهجرت ایشان از مدینه به طوس به حمایت از ولایت امام رضا(علیه السلام)؛ و برائت از دشمنان اهلبیت (علیه السلام) نمونه بارز فعالیت اجتماعی وسیاسی ایشان در جامعه اسلامی می باشد. اما در برعکس در سبک زندگی غربی زن به عنوان ابزار شهوت در اجتماع حضور دارد و حافظ منافع اشخاص سرمایه دار وهواپرستان می باشد که اسلام چنین حضوری را منع می کنند.
صبر درسختی ها ومشکلات
در تربیت دختر والدین برای اینکه بتوانند دختر خود را مادری ایده آل برای فرزندان آینده بسازند؛ باید در زندگی صبر بر مشکلات و سختی ها را برای آنها آموزش دهند. دختری که همیشه در ناز و نعمت باشد و تمام امکانات زندگی را فراهم ببیند نمی تواند در زندگی بعد از ازدواج در زندگی زناشویی همسر خوبی برای شوهر خویش باشد و در مقابل مشکلات زندگی نمی تواند صبر کند؛ بنابراین بایستی والدین الگوهایی از دختران نمونه و زنان کامل را در زندگی به آنها معرفی کنند ؛که حضرت معصومه (سلام الله علیها) می تواند دختر نمونه ای برای دختران امروزی باشد از این جهت که حضرت معصومه (سلام الله علیها) برای رسیدن به ولایت امام معصوم با چه مشکلاتی از مدینه به طوس حرکت کردند؛ و با کمترین امکانات توانستند معارف اهلبیت (علیهم السلام) را درمسیرحرکت به طوس به دوستان شیعه برسانند که این تبلیغ باعث شد همراهان خویش را از دست بدهد و جان خویش را نیز از دست بدهد این نشانگر صبر و تحمل بالای حضرت معصومه (سلام الله علیها) در زندگی است که دختران امروزی بایستی در زندگی خویش صبر در مشکلات زندگی را از حضرت فاطمه مصومه (سلام الله علیها) یاد بگیرند. درواقع حضرت معصومه بهترین سرمشق در سختی ها ومشکلات زندگی در خانواده های امروزی است ؛ که با پیروی از ایشان می توانیم برمشکلات چیره شویم ومسیر سعادت را بپیماییم.
پی نوشت
[1]کافی ج2،ص106ح2.
[2]سوره اسرا،آیه 70.
امّی بودن پیامبر خدا دلیلی بر اعجاز قرآن
دست تحریف، برخی روایات را به شکلی بیان کرده است که گویا جبرئیل کتابی آورده و به پیامبر میگوید: بخوان و حضرت، اظهار بیسوادی میکند.[1] اینگونه نقلها علاوه بر ضعف سند از نظر دلالت نیز مورد قبول واقع نشده است؛ زیرا با عصمت پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله سازگاری ندارد.
چگونگی بعثت نزد شیعه
بعثت در منابع شیعه به این شکل آمده است که پیامبر خدا همواره به غار حرا میرفت و در آنجا به عبادت خدا و نیایش با پروردگار میپرداخت تا اینکه به چهل سالگی رسید. امام حسن عسکری علیهالسلام دراینباره میفرماید: «... فَلَمَّا اسْتَكْمَلَ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى قَلْبِهِ فَوَجَدَهُ أَفْضَلَ الْقُلُوبِ وَ أَجَلَّهَا وَ أَطْوَعَهَا وَ أَخْشَعَهَا وَ أَخْضَعَهَا أَذِنَ لِأَبْوَابِ السَّمَاءِ فَفُتِحَتْ وَ مُحَمَّدٌ يَنْظُرُ إِلَيْهَا وَ أَذِنَ لِلْمَلَائِكَةِ فَنَزَلُوا وَ مُحَمَّدٌ يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ أَمَرَ بِالرَّحْمَةِ فَأُنْزِلَتْ عَلَيْهِ مِنْ لَدُنْ سَاقِ الْعَرْشِ إِلَى رَأْسِ مُحَمَّدٍ وَ غُرَّتِهِ وَ نَظَرَ إِلَى جَبْرَئِيلَ الرُّوحِ الْأَمِينِ الْمُطَوَّقِ بِالنُّورِ طَاوُسِ الْمَلَائِكَةِ هَبَطَ إِلَيْهِ وَ أَخَذَ بِضَبْعِهِ وَ هَزَّهُ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ قَالَ وَ مَا أَقْرَأُ قَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ...»؛[2] «هنگامی که پیامبر خدا به چهل سالگى رسید، خداوند قلب او را بهترین، والاترین، خاشعترین و مطیعترین قلبها یافت؛ پس به اذن الهی درهاى آسمان باز شد و جبرئیل به همراه ملائکه با اجازه خدا نازل شدند، در این حال حضرت محمد صلّىاللّهعلیهوآله به آنها مىنگریست؛ پس رحمت الهی از طرف عرش بر وى نازل شد. جبرئیل نزد پیامبر فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد گفت: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد! بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید...».
امّی بودن پیامبر صلیاللهعلیهوآله
کلمه «امّی» گاهی به معنای منسوب به «امالقری» به کار میرود؛ ولی ظاهر برخی آیات قرآن بر معنای نزد کسی درس نخوانده بودن پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله تأکید دارد.[3]
رابطه درس ناخوانده و عالم بودن
بیشک پیامبر اکرم صلّىاللّهعلیهوآله عالم بودند؛ زیرا خداوند به وی میفرماید: «قُل رَبِّ زِدْني عِلْما»؛[4] «بگو: ای پروردگارم! بر علم من بیفزای» از این جمله معلوم است که حضرت دارای علم ویژهای بوده و از خدا افزوده شدن آن را درخواست میکند. امام صادق علیهالسلام درباره این علم میفرماید: «این علمی است که نزد هیچکدام از اوصیاء و انبیای الهی نبوده است»؛[5] بنابراین با اینکه حضرت، نزد کسی درس نخواند؛ ولی خداوند علمی به او عطا کرد که به هیچیک از پیامبران گذشته نداده بود.
خداوند این علم را در مجموعهای به نام قرآن کریم، بر قلب آخرین پیامبرش نازل کرد و او را از هرگونه فراموشی و نسیانی مصون داشت.[6] از این مطالب دو نتیجه گرفته می شود:
یک. پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله در عین اینکه هرگز پیش کسی درس نخواند، دارای علوم ویژهای بود.
دو. نازل شدن قرآن کریم بر ایشان، در عین درس ناخوانده بودنش از اعجازهای خداوند است و همین امر، وحیانی بودن قرآن کریم را نیز اثبات میکند.
پینوشت:
[1]. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری، دار طوق النجاة، 1422ق، ج1، ص7.
[2]. التفسير المنسوب إلى الإمام الحسنالعسكري عليهالسلام، مدرسة الإمام المهدي علیهالسلام، 1409ق، چاپ اول، ص: 157.
[3]. عنکبوت: 48.
[4]. طه: 114.
[5]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، وزارت ارشاد اسلامی، 1410ق، ص145.
[6]. اعلی: 6.
چرا زائران حج باید حلالیت بطلبند؟
حجتالاسلام حافظ نجفی، پژوهشگر حج و زیارت و عضو گروه پژوهشی اخلاق و اسرار پژوهشکده حج و زیارت در گفتوگو با ایکنا، با اشاره به تفاوت سفر حج با سایر سفرها، به تبیین اهمیت حلالیت گرفتن زائران حج پیش از سفر پرداخت و گفت: در آیات و روایات آمده است که سفر حج یک سفر کاملاً متفاوت و متمایز با دیگر سفرهاست. این سفر، سفر تغییر انسان و تغییر در روح، روان، اخلاق، رفتار، نگرشها و شئونات زندگی او است؛ چراکه حج پیمان بستن با خداوند و دوری از شیطان و وسوسههای شیطان، دور انداختن لباس گناه و پوشیدن لباس اطاعت الهی، شستوشوی انسان از آلودگیها و آراسته شدن به همه فضیلتهاست.
وی تصریح کرد: حج آغاز زندگی پاک و مصفا و دوری از همه پلشتیها، دوروییها و نادرستیهاست. پس حج باید باعث نوعی تغییر و دگرگونی همه جانبه در وجود انسان باشد. اما این تغییر از کجا و کی باید آغاز شود؟ از همان زمان که قصد حرکت میکنیم این تغییر باید اتفاق بیفتد به همین دلیل در کتابهای مربوط به آداب حج و زیارت گفته شده است که پیش از حرکت لازم است انسان غسل کند، نماز بخواند، دعا کند و فامیل و آشنایان را جمع و با آنها خداحافظی و از اطرافیان حلالیت بطلبد.
چرا باید حلالیت بگیریم؟
حجتالاسلام نجفی در خصوص دلایل توصیه اسلام به حلالیت گرفتن، گفت: انسان در طول زندگی ممکن است به لحاظهای گوناگون اخلاقی و رفتاری، مالی، مسائل حقوقی، عاطفی و ... رفتار اشتباهی داشته باشد که اگر آنها را حل نکند و حقالناس و حقوق اخلاقی که بر گردن دارد را از گردن خود برندارد و حلالیت نطلبد ممکن است در سفر حج به اهداف معنوی که منظور نظر حج است نرسد. به همین دلیل یکی از آداب مهم سفر حج حلالیت طلبیدن است.
وی با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) که فرمودند: «حق مسلمان این است که هر وقت تصمیم به سفری دارد برادران دینی و آشنایان را خبردار کند»، گفت: هدف از خبر دادن عمدتاً خداحافظی کردن است تا مسلمان با قلبی پاک و حق و حقوق تصفیه شده و حلالیت گرفته شده راهی سفر شوند.
حلالیت قلبها را پاک میکند
این پژوهشگر حوزه حج و زیارت در خصوص مزایای حلالیت طلبیدن، گفت: حج سفری معنوی و آغازی برای یک زندگی با شیوه جدید است و حلالیت طلبیدن باعث میشود قلب انسان مصفا شود و کینه، کدورت و ناراحتیها برطرف شود. حلالیت باعث آرامش خود انسان و سایرین میشود و قلب انسانها را پاک میکند.
وی ادامه داد: حلالیت نوعی مبارزه با نفس و شکستن غرور و پیروزی بر نفس و وسوسههای شیطان است. چون ممکن است انسان به جهت غرور و تکبر، خودخواهی و خودبینی حاضر نشود از دیگران عذرخواهی کند. از آنجایی که عذرخواهی یعنی پشیمان بودن از کرده و گذشته خود، نوعی خودشکنی است، اگر انسان نتواند بر خود پیروز شود و غرور و تکبر را کنار نگذاشته و به این سفر قدم بگذارد، چندان نتوانسته تغییر لازم را در وجود خود ایجاد کند. پس اگر اقدام به حلالیت طلبی کند در واقع با غرور، خودبینی و خودپسندی و کبری که در وجودش است مبارزه و آنها را از وجود خود زائل میکند.
حلالیت بگیرید تا نفس تان تهذیب شود
این عضو گروه پژوهشی اخلاق و اسرار پژوهشکده حج و زیارت ادامه داد: امام صادق(ع) در حدیث دیگری فرمودهاند: «کسی که تصمیم به حج بیتالله الحرام یا عمره دارد اگر از هر نوع کبر و غرور و رذائل اخلاقی دور باشد، وقتی از سفر برمیگردد از همه گناهانش پاک شده است مانند روزی که از مادر به دنیا آمده است». پس دومین سفر و نتیجه حلالیت طلبی مبارزه با نفس و تهذیب نفس است.
نویسنده کتاب «اصول و روشهای تربیت در مناسک حج» هشدار داد که اگر انسان نتواند حقالناس را پرداخت و حق مردم را ادا کند(چه به لحاظ اخلاقی و چه به لحاظ مالی)، و فرد با وجود حقی که به گردن دارد به حج برود، براساس روایات حج کاملی را تجربه نخواهد کرد. البته ممکن است این حج درست باشد اما حج کامل و مورد انتظاری نخواهد بود.
حجتالاسلام نجفی اضافه کرد: اگر زائر باعث رنجش کسی شده به خصوص اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و شرکا حتماً باید حلالیت بطلبد و از افرادی که آنها را آزرده دلجویی کند. همچنین تمام حقوق مالی مردم را باید پرداخت کند و در صورتی که امکان این کار را نداشته باشد باید مهلت بگیرد. اگر چنین کرد باری از روی دوش خود برداشته و با قلبی آرام به سفر حج میرود. امام صادق(ع) فرمودند: وقتی میخواهی به این سفر عزیمت کنی، از حقوقی که دیگران بر تو دارند باید خودت را مبرا کنی و حق دیگران را ادا کنی؛ چه حق مالی و چه حق انسانی و چه اخلاقی باشد.
وی در خصوص اهمیت حلالیت گرفتن، گفت: علی بن یقطین جایگاه بالایی در حکومت هارون داشت اما از مریدان امام کاظم(ع) بود که به مدینه رفته بود اما امام ایشان را به حضور نپذیرفتند و فرمودند شما ابراهیم جمال را راه ندادید و دل او را آزرده کردید؛ علی بن یقطین به کوفه بازگشتند و از ابراهیم جمال حلالیت طلبید و به نزد امام بازگشتند و امام کاظم ایشان را پذیرفت.
نویسنده کتاب «آسیبشناسی سفرهای زیارتی» تصریح کرد: اینها نشان میدهد که حج باید انسان را دگرگون کند و تغییر دهد. اخلاق، رفتار، برخوردها و نوع سلوک و سبک زندگی ما و همه آنچه که به زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی ما مربوط میشود باید دگرگون شود تا وقتی حاجی از مکه بازمیگردد انسان متفاوتی شده باشد؛ متفاوت به این لحاظ که از دست و زبان او دیگران در آسایش باشند و به سوی حرام و مکروه گرایش نداشته باشد و یک زندگی الهی و معنوی را آغاز کند. لازمه همه این موارد این است که تغییر را از آغاز حرکت با حلالیت طلبیدن آغاز کند.