
emamian
آیا به غیر از امام زمان (عج)، معصومین هم اعمال ما را می بینند؟
در احادیث، زمانهای متفاوتی برای عرضه اعمال یا مشاهده نامه عمل ذکر شده است: هر صبح، هر شب، هر دوشنبه و پنجشنبه، شبهای جمعه، ابتدای هر ماه و نیمه شعبان بر اساس این روایات، اعمال همه انسانها در این زمانها بر اهل بیت(ع) عرضه میگردد و اعمال شیعیان به طور ویژه در جمعهها نیز بر ایشان عرضه می شود.
کیفیت عرضه در زمانهای مختلف متفاوت است، در برخی زمانها به صورت اجمالی عرضه میگردد و امامان دارای درجات وجودی متفاوتی بوده و در هر زمان، عرضه بر یکی از این رتبهها صورت میگیرد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: إنَّ أعمالَکُم تُعرَضُ عَلَیَّ کُلَّ یَومٍ، فَما کانَ مِن حَسَنٍ استَزَدتُ اللّه َ لَکُم، و ما کانَ مِن قَبیح استَغفَرتُ اللّه َ لَکُم/ کارهای شما هر روز به من نشان داده می شود. اگر خوب باشد، از خدا می خواهم بر کارهای شما بیفزاید و اگر زشت باشد، برایتان از خدا آمرزش می طلبم.
امام صادق علیه السلام: هر بامداد کارهای بندگان از نیک و بد، به رؤیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می رسد. بنا بر این، به هوش باشید و هر یک از شما باید شرم کند از این که کار زشت بر پیامبرش عرضه کند و همین است معنای سخن خداوند متعال: «عمل کنید؛ زیرا بزودی خدا و رسول او عمل شما را می بینند».
داوود بن کثیر گفت: نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم که حضرت بی مقدمه فرمود: ای داوود! روز پنجشنبه اعمال شما به من عرضه شد. در میان کارهایی که از تو به رؤیت من رسید، کمکی بود که به پسر عمویت، فلانی، کردی و من از این کار خوشحال شدم. این صله و کمک تو نابودی عمر او و کوتاه شدن اجلش را سرعت بخشید. داوود می گوید: پسر عمویی داشتم که فردی معاند و دشمن اهل بیت و پلید بود. خبردار شدم که او و خانواده اش در وضع مالی بدی به سر می برند؛ لذا پیش از آن که راهی مکّه شوم، مبلغی خرجی برایش حواله کردم. چون به مدینه رفتم، [حضرت] ابو عبد اللّه (امام صادق علیه السلام ) مرا از این کار خبر داد. امام رضا علیه السلام ـ وقتی عبد اللّه بن ابان عرض کرد: گروهی از دوستان شما از من خواسته اند که از شما تقاضا کنم برایشان دعا کنید ـ فرمود : به خدا قسم هر روز اعمال آنها را بر خدا عرضه می کنم.
ارتباط عمقی و معرفتی عید قربان و عید غدیر
قربان از قرب به معنای نزدیکی و تقرّب گرفته شده، اوّلین قربانی که در تاریخ بشر کنونی پذیرفته شد، مربوط به حضرت هابیل[1] ـ علیه السلام ـ است. در میان اقوام پیشین هم رسم بر این بود که برای تقرّب به معبود یا معبودان خود قربانی کنند. این مسأله ادامه یافت تا هنگامه نبوّت حضرت ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ در این هنگام ایشان 3 مرتبه در رؤیای صادقه دیدند که خداوند ایشان را امر به ذبح فرزند می فرمایند. آنگاه که یقین برای ایشان حاصل شد که رؤیا صادقه است، خود را برای اجرای فرمان الهی آمده کردند ولی تیغ، گلوی فرزند ایشان حضرت اسماعیل ـ علیه السلام ـ را نبرید، و به امر الهی قوچی را به عنوان قربانی به جای فرزندشان، ذبح کردند. که این قضیّه مبنای عید قربان در اسلام هم قرار گرفت. بعد از ذکر تاریخچه اجمالی عید قربان باید مطالب ذیل را ذکر کنیم:
اوّلا: در روایات ما کلمه «قربانی» در مواردی ذکر شده مثل «الصلوة قربان کل تقیّ» نماز مایه تقرّب هر شخص پرهیزکار به خداوند است. پس با توجه به روایت شریفه «قربان»، «آنچه مایه تقرّب الی الله» است، صرفاً در ذبح حیوان خاصّ خلاصه نمی شود بلکه مفهومی بسیار گسترده تر از آن دارد.
و بالاترین و عالی ترین مصداق «قربان»، جهاد با نفس و گشتن و از بین بردن رذائل نفسانی و اخلاقی است که در حدیث شریف «موتوا قبل ان تموتوا» یعنی بمیرید پیش از آنکه شما را بمیرانند، بدان اشاره شده دارد. معنای «موتوا» در حدیث فوق این است که نفسانیّت خود را ذبح کنید و از منیّت ها و هواهای نفسانی کاملا جدا شوید تا به جوار قرب الهی دست یابید.
پیوند روز عید قربان با عید غدیر که عید ولایت مطلقه کلیّه الهیّه است، این است که در روز عید قربان رذائل و هواهای نفسانی را در درون خود ذبح و قربانی کنید تا با طهارت و پاکی روح، وارد، عید ولایت مطلقه کلیّه الهیّه حضرت امیر ـ علیه السلام ـ شوید زیرا مسأله ولایت حضرت امیر ـ علیه السلام ـ آن قدر پاک و طاهر است که، هرگز نمی تواند با آلودگی های باطنی، قدم در آن نهاد و خود را از موالیان واقعی حضرت امیر ـ علیه السلام ـ دانست.
امّا خود عید غدیر با قطع نظر از عید قربان،به منزله آخرین جزء از علّت تامّه نسبت به مبعث پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است. بلکه غدیر به منزله باطن یک چیز ظاهر و به منزله روح، نسبت به انسان است زیرا تمامی خیرات و سعادات مشروط به ولایت امیر المومنین علی ـ علیه السلام ـ و فرزندانش ـ علیهم السلام ـ است. در روایات کثیره از طریق شیعه و اهل سنت وارد شده که نورهای پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ یکی بود تا این که در صلب عبدالله و عبدالمطلب از هم جدا گشته و خداوند، ولایت آنان را بر همه مردم واجب نموده است و این ولایت در روز غدیر آشکار شد،[۲] به همین جهت در قرآن کریم آمده: «امروز «روز غدیر» دینتان را برایتان کامل و نعمتم را بر شما تکمیل و دین اسلام را برای شما انتخاب نمودم».[۳]
البته نکته اساسی در پیوند عید غدیر و قربان آن است که در قرآن می خوانیم: زمانی که خداوند حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ را به امتحانات گوناگون آزمود و ایشان همه آنها را به اتمام رساند، خداوند به ایشان فرمود: تو را امام برای مردم قرار دادم و او گفت آیا از ذریه من هم کسی به امامت می رسد، خداوند فرمود، عهد من «امامت و ولایت» به ستمگران نمی رسد.[۴]
از آیه شریفه فوق استفاده می شود که حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ پس از تحمّل آزمایش های سخت که از جمله مهم ترین آنها قربانی فرزند بود به مقام امامت رسید، و این امر نشان گر آن است که نقطه مشترک روز عید قربان و روز عید غدیر از لحاظ معرفتی و با نگاهی عمیق، امر ولایت و امامت است.
اگر حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ ، فرزند خود را به قربانگاه آورد تا مایه تقرّبش به ذات اقدس الهی شود، حضرت امیر ـ علیه السلام ـ هم تمام هستی اش را قربانی راه خدا نمود.
از دیگر اشتراکات عید غدیر و عید قربان، مسأله فضیلت این دو عید اکبر الهی است: از امام رضا ـ علیه السلام ـ روایت شده است که فرمودند: در روز قیامت،چهار روز با شتاب به خدا می رسد همان گونه که عروس به حجله خود می رسد پرسیدند این چهار روز کدام است؟ حضرت فرمودند: روز قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدیر که روزی است که ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ در آن از آتش رهایی یافت وبه جهت سپاسگزاری، آن روز را روزه گرفت ونیز روزی است که در آن روز پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ حضرت امیر ـ علیه السلام ـ را به عنوان جانشین خود معرّفی و فضیلت های او را بیان نمود و خداوند بدین وسیله دین را کامل کرد و حضرت امیر ـ علیه السلام ـ به خاطر شکرگزاری این روز را روزه گرفته است.[۵] این روز روز کمال، روز ناراحتی شیطان و روزی است که اعمال شیعه و دوستداران آل پیامبر پذیرفته شده و خداوند عمل مخالفین آنها را باطل و نابود می گرداند و این همان است که خداوند در آیه ۲۳ سوره فرقان می فرماید: «آن اعمال اعمال مخالفین اهل بیت ـ علیهم السلام ـ را باطل و نابود نمودیم.
وجه اشتراک دیگر غدیر و قربان را باید در خود نام غدیر جستجو کنیم، غدیر نام برکه ای است که این واقعه اعلام ولایت امیر المومنین ـ علیه السلام ـ در نزدیکی آن واقع شده است؛ از سوی دیگر حاجیان هم که به منی قربانی می فرستند شهر مکّه کنار چاه زمزم قرار دارند که آب پر برکتش به دعای حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ نیاز آبی همه زائران و ساکنان مکّه را تأمین می کند. برکه و چاه هر دو محل تجمع آب هستند و آب، مظهر پاکی است و تفسیر عرفانی آب، همان ولایت و امامت است همان طور که آب ظاهر را تطهیر می کند، طهارت باطنی هم بدون ولایت ممکن نیست.
لذا باز از هر دو عید قربان و عید غدیر، به پاکی ظاهری که مظهرش آب است و پاکی و طهارت باطنی که مظهرش ولایت است و معنای باطنی آب هم همان ولایت است دست می یابیم.
از سوی دیگر عید قربان در هشتم ذی الحجّه است و عید غدیر در هیجدهم ذی الحجّه لذا هر دو عید قربان و غدیر با حج گره خورده اند و این وجه اشتراک دیگری از قربان و غدیر است و شاید سرّ این که بین این دو روز، هشت روز فاصله است این باشد که بعد از آن که انسان موفق شد به توفیق الهی باطن خود را از اغیار پاک نماید و هوا های نفس خود را قربانی کند، هشت روز تا ولایت فاصله دارد.
امّا استفاده از این ارتباط عمیق بین قربان و غدیر در افزایش، سطح معارف انسان چنین است: ما از مطالب گذشته به این مطلب رسیدیم که قربان و غدیر، نقطه تلاقی شان امامت و ولایت است آن هم ولایت مطلقه کلیّه، یعنی ولایتی که بر همه مخلوقات از قبیل جمادات،گیاهان، حیوانات، انسان و فرشتگان عرضه شد و در رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و یازده جانشین آنهاست ـ علیهم السلام ـ تمام درجات و مناجات پیامبراکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اولیاء و اوصیاء به همین ولایت برگشته و این ولایت از فنای بنده در حق و بقای بنده به وسیله حق سرچشمه می گیرد. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی می فرمایند: اوّلین چیزی که خدا آفرید نور من بود در حالی که «آدم» هنوز در مرحله، آب و گل بود که به همان ولایت اشاره دارد یا روایت امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ که من ولی بودم در حالی که «آدم» هنوز در مرحله آب و گل به سر می برد همان معنای ولایت را دارد. و از صاحب ولایت مطلقه با نام هایی مانند خلیفه اعظم، قطب اقطاب، انسان کامل، عقل اوّل و روح اعظم در عرفان یاد شده است.[۶] و همین مسأله امامت و ولایت رکن رکین اعتقادات شیعه است که به واسطه آن، شیعه از غیر شیعه در میان مسلمین متمایز می شود. و در روایات کثیره، قبولی سایر اعمال یک فرد وابسته به پذیرش ولایت از سوی آن فرد شده و این مسأله عمق مسأله ولایت را می رساند.
پی نوشت ها:
[۱]. ر.ک: مائده / ۲۷.
[۲]. المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص۴۶۲ و ۴۶۳.
[۳]. مائده / ۳.
[۴]. بقره / ۱۲۴.
[۵]. المراقبات، میرزار جواد آقا ملکی تبریزی، ترجمه ابراهیم محدث بندر ریگی، انتشارات اخلاق، ص۴۸۸، ۱۳۷۷ش.
[۶]. المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ترجمه ابراهیم محدث بندرگی، انتشارات اخلاق، ۱۳۷۷ش. ص۴۹۲.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات ـ حوزه علمیه قم
پیام رهبر انقلاب برای حج/ همه سخن ایران مقاومت در برابر شرارت آمریکاست
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی در پیامی به مسلمانان جهان بهمناسبت ایام حج، استمرار حسرت دلهای مشتاق از حضور در ضیافت بیتالله را امتحانی گذرا خواندند و با تأکید بر لزوم کمرنگ نشدن پیامهای حج، مقاومت در برابر قدرتهای متجاوز بهویژه آمریکا را از جمله این پیامهای متعالی دانستند.
ایشان ضمن اشاره به مشکلات و ناگواریهای دنیای اسلام، سربرافراشتن عناصر مقاومت و بیداری بخصوص در فلسطین، یمن و عراق را از واقعیتهای امیدآفرین منطقه خواندند و تأکید کردند: وعده صادق الهی، نصرت مجاهدان است و نخستین اثر این مجاهدت، بازداشتن آمریکا و دیگر زورگویان از دخالت و شرارت در کشورهای اسلامی است.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
و الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و مَن تَبِعهم بِاحسان الی یوم الدّین.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان!
امسال نیز امّت اسلامی از نعمت عظیم حج محروم ماندند و دلهای مشتاق، با آه و افسوس، ضیافت در خانهی محترمی را که خدای حکیم و رحیم برای مردم بنا نهاده است، از دست دادند.
این دوّمین سال است که موسم شادمانی و بهجت معنوی حج، به موسم فراق و حسرت تبدیل میشود و بلای بیماری همهگیر، و شاید نیز بلای سیاستهای حاکم بر حرم شریف، چشم مشتاق مؤمنان را از مشاهدهی نماد وحدت و عظمت و معنویّت امّت اسلامی محروم میسازد و این قلّهی پُرشکوه و سرافراز را با ابر و غبار میپوشاند.
این امتحانی همچون دیگر امتحانهای گذرای تاریخ امّت اسلامی است که میتواند فردایی تابناک در پی داشته باشد؛ مهم آن است که حج در شاکلهی حقیقیاش، در دل و جان آحاد مسلمانان زنده بماند و اکنون که کالبد مناسکیِ آن موقّتاً حضور ندارد، پیام متعالی آن کمرنگ نشود.
حج، عبادتی پُر رمز و راز است. ساخت و ترکیب زیبای حرکت و سکون در آن، سازندهی هویّت فرد مسلمان و جامعهی مسلمان و نمایشدهندهی زیباییهای آن در چشم جهانیان است. از سویی دلهای آحاد بندگان را با ذکر و خشوع و تضرّع، عروج معنوی میبخشد و به خدا نزدیک میکند، و از سویی با پوشش و پویش یکسان و حرکات هماهنگ، برادران را که از چهارگوشهی جهان گِرد آمدهاند، به یکدیگر پیوند میدهد، و از سویی برترین نماد امّت اسلامی را با همهی مناسک پُرمعنی و رازآلودش در برابر چشم جهانیان میگذارد و عزم و عظمت امّت را به رخ بدخواهان میکِشد.
امسال، حجّ بیتِ معظّم در دسترس نیست ولی توجّه به ربّالبیت و ذکر و خشوع و تضرّع و استغفار در دسترس است؛ حضور در عرفات میسّر نیست امّا دعا و مناجاتِ معرفتافزا در روز عرفه میسّر است؛ رَمی شیطان در منا ممکن نیست امّا دفع و طرد شیاطین قدرتطلب در همه جا ممکن است؛ حضور یکپارچهی بدنها در گِرد کعبه فراهم نیست امّا حضور یکپارچهی دلها بر گِرد آیات روشن قرآن کریم و اعتصام به حبلاللّه وظیفهی همیشگی است.
ما پیروان اسلام که امروز از جمعیّت عظیم، سرزمین گسترده، ثروتهای طبیعی بیشمار، و ملّتهای زنده و بیدار برخورداریم، باید با داشتهها و ممکنهای خود، آینده را رقم بزنیم. ملّتهای مسلمان در ۱۵۰ سال اخیر، نقشی در سرنوشت کشورها و دولتهای خود نداشته و به جز استثناهای معدود، یکسره با سیاست دولتهای متجاوز غربی مدیریّت شده و دستخوش طمعورزی و دخالت و شرارت آنها بودهاند. عقبماندگیِ علمی و وابستگی سیاسیِ امروزِ بسیاری از کشورها محصول آن انفعال و بیکفایتی است. ملّتهای ما، جوانان ما، دانشمندان ما، علمای دینی و روشنفکران مدنی ما، سیاستورزان و احزاب و جمعیّتهای ما، امروز باید آن گذشتهی بیافتخار و شرمآور را جبران کنند؛ باید بِایستند و در برابر زورگویی و دخالت و شرارت قدرتهای غربی «مقاومت» کنند.
همهی سخنِ جمهوری اسلامی ایران که دنیای استکبار را نگران و خشمگین کرده است، دعوت به این مقاومت است: مقاومت در برابر دخالت و شرارت آمریکا و دیگر قدرتهای متجاوز و به دست گرفتنِ سررشتهی آیندهی دنیای اسلام با تکیه بر معارف اسلامی.
طبیعتاً آمریکا و همراهانش در برابر عنوان «مقاومت» دچار حسّاسیّتند و به انواع دشمنی با «جبههی مقاومت اسلامی» کمر بستهاند. همراهی برخی از دولتهای منطقه با آنان نیز واقعیّت تلخی در جهت تداوم آن شرارتها است.
صراط مستقیمی که مناسک حج -سعی و طواف و عرفات و جمرات- و شعائر و شُکوه و وحدت حج به ما نشان میدهد، توکّل به خدا و توجّه به قدرت لایزال الهی، و اعتماد به نفْسِ ملّی، و اعتقاد به تلاش و مجاهدت، و عزم راسخ بر حرکت، و امید وافر به پیروزی است.
واقعیّات صحنه در منطقهی اسلامی بر این امید میافزاید و آن عزم را تقویت میکند. از سویی ناگواریهای دنیای اسلام، عقبماندگیهای علمی و وابستگیهای سیاسی و نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی، ما را در برابر وظیفهای بزرگ و مجاهدتی خستگیناپذیر قرار میدهد؛ فلسطین مغصوب، ما را به یاری میطلبد؛ یَمن مظلوم و خونآلود دلها را به درد میآورد؛ مصائب افغانستان همه را نگران میسازد؛ حوادث تلخ در عراق و سوریه و لبنان و برخی دیگر از کشورهای مسلمان که دست شرارت و دخالت آمریکا و یارانش در آن مشهود است، غیرت و همّت جوانان را برمیانگیزد، و از سوی دیگر، سر برافراشتنِ عناصر مقاومت در همهی این خطّهی حسّاس، و بیداری ملّتها، و انگیزش نسل جوان و پُرنشاط، دلها را لبریز از امید میکند؛ فلسطین در همهی بخشهای خود «شمشیر قدس» را از نیام بیرون میکشد؛ قدس و غزّه و کرانه و سرزمینهای ۴۸ و اردوگاهها همه برمیخیزند و در طیّ دوازده روز بینی متجاوز را به خاک میمالند؛ یَمنِ محصور و تنها، هفت سال جنگ و جنایت و مظلومکشیِ دشمن شرور و قسیّالقلب را تاب میآورد و با وجود قحط غذا و دارو و امکانات زیستی، تسلیم زورگویان نمیشود و آنها را با اقتدار و ابتکار خود سراسیمه میکند؛ در عراق، عناصر مقاومت با زبان رسا و صریح، آمریکای اشغالگر و داعش دستنشاندهی آن را به عقب میرانند و عزم راسخ خود بر مقابله با هر نوع دخالت و شرارت از سوی آمریکا و همراهانش را بیلکنت ابراز میدارند.
تلاش تبلیغاتی آمریکاییان برای تحریف عزم و خواسته و عمل جوانان غیور و عناصر «مقاومت» در عراق و سوریه و لبنان و دیگر کشورها، و منتسب کردن آن به ایران یا هر مرجع دیگر، توهین به آن جوانان شجاع و بیدار، و ناشی از عدم فهم و درک درست آمریکاییها از ملّتهای این منطقه است.
همین درک غلط موجب شد که آمریکا در افغانستان تحقیر شود، و پس از آن ورود پُر سر و صدا در بیست سال پیش، و پس از به کار بردن سلاح و بمب و آتش در برابر مردم بیدفاع و غیر نظامی، خود را در باتلاق حس کند و نیرو و ابزار نظامی خود را از آن بیرون بَرَد. البتّه ملّت بیدار افغان باید مراقب ابزارهای اطّلاعاتی و سلاحهای جنگ نرم آمریکا در کشورش باشد و هشیارانه در برابر آن بِایستد.
ملّتهای منطقه نشان دادهاند که بیدار و هشیارند و راه و رویکرد آنان از برخی دولتها که برای راضی نگه داشتن آمریکا حتّی به خواستهی او در مسئلهی حیاتی فلسطین تن میدهند، جدا است؛ دولتهایی که با رژیم غاصب صهیونیست، آشکار و پنهان، نَرد دوستی میبازند، یعنی حقّ ملّت فلسطین را در میهن تاریخیاش انکار میکنند. این، دستبرد به سرمایهی فلسطینیها است. آنها به تاراج سرمایههای طبیعی کشورهای خود بسنده نکردند و اکنون سرمایهی ملّت فلسطین را تاراج میکنند.
برادران و خواهران!
منطقهی ما و حوادث سریع و گوناگون آن، نمایشگاه درسها و عبرتها است؛ از سویی قدرتِ ناشی از مجاهدت و مقاومت در برابر زورگوی متجاوز، و از سویی ذلّت ناشی از تسلیم و اظهار ضعف و تحمّل تحمیلهای او.
وعدهی صادق الهی، نصرت مجاهدان راه خدا است: اِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم. نخستین اثر این مجاهدت، بازداشتن آمریکا و دیگر زورگویان بینالمللی از دخالت و شرارت در کشورهای اسلامی است، انشاءاللّه.
از خداوند متعال نصرت ملّتهای مسلمان را مسئلت میکنم و به حضرت بقیّةاللّه (ارواحنا فداه) درود میفرستم و علوّ درجات امام خمینیِ عظیمالشّأن و شهدای بزرگوار را از خدا میطلبم.
والسّلام علی عباد اللّه الصّالحین
سیّدعلی خامنهای
۲۶ تیر ۱۴۰۰
۶ ذیالحجّه ۱۴۴۲
بازخوانی | مفهومشناسی پیامهای حج رهبر انقلاب در گفتوگو با آیتالله تسخیری
پایگاه khamenei.ir در سال ۱۳۸۸ گفت و گویی با مرحوم آیت الله تسخیری داشته است که به مناسبت پیام حج رهبر معظم انقلاب، به بازخوانی و بازنشر آن خواهیم پرداخت:
بعد از وقفهای طولانی و با اعزام مجدد زائران به کشور عربستان، برای هماهنگی بین دو کشور ایران و سعودی، مذاکراتی بین مقامات دو کشور صورت گرفت. آیتالله تسخیری یکی از اعضای هیئت مذاکرهکننده با مقامات کشور عربستان بود. وجود اطلاعاتی تازه و جذاب که حاصل فعالیت و حضور رییس مجمع تقریب مذاهب در مجامع مختلف بینالمللی است به جذابیت این گفتگو افزوده است. آیتالله تسخیری با عناوینی مانند مشاور عالی امور بینالملل بعثه مقام معظم رهبری، عضو هیئت مرکزی رابطه علماء مسلمین در مکه مکرمه، رییس مجمع جهانی تقریب مذاهب در تلاش برای ایجاد وحدت بین امت اسلامی است.

برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید چند نکته را بیان کنم. اولاً خود حج که در مجموع از تشریعات اسلامی تعبیه شده، اهداف بزرگی را دنبال میکند. شاید بزرگترین هدف حج، آنچنان که ما از قرآن کریم به دست میآوریم، مسألهی "ربط کل امت اسلامی به سیر فعالیتهای انبیا در تاریخ" است. یعنی- همانگونه که از سورهی بقره میآید- شروعش از خلقت انسان و سجود ملائکه برای او و تجربهای که آدم در بهشت داشته و بعد از آن، آمدن آدم به زمین و استفاده از تجربهی بهشتی که معصیت و بعد توبه و برگشت به الله و اطاعت کامل از دستورات الهی است. قرآن برای بیان هرکدام از این مقاطع میفرماید: "وَ اِذ"، "وَ اِذ"، "وَ اِذ"؛ این "وَ اِذ"ها کل مسیر انبیا را دنبال میکند تا به حضرت ابراهیم برسد و آنجا میفرماید: "وَ اِذِ ابتَلَی اِبراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَاَتَمَّهُنَّ قَالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً قالَ وَ مِن ذُرِّیَّتی" یعنی مسألهی امامت در صالحان را بیان میکند.
"قَالَ لایَنالُ عَهدِی الظَّالِمین" از اینجاست که به مسألهی حج گریز میزند؛ "وَ اِذ جَعَلْنا البَیْتَ مثابَهً للنَّاسِ وَ اَمناً وَاتَّخِذوُا مِن مَقامِ اِبراهیمَ مُصلًّی" حج را در قلب مسیر انبیاء مطرح میکند و حضرت ابراهیم، شیخالانبیا را تقریباً تعیینکنندهی مسیر حج و هدفهای حج میداند و یکی از اهداف بزرگ حج، ربط دادن این امت به مسیر انبیاست و مسیر انبیا یعنی همان که خداوند برای بشریت میخواهد؛ مسیر پاکی، اطاعت، عصمت، ساختن جامعهی عابد.
بهطور طبیعی هدف دوم در همین مسیر آمده که عبارت است از ساختن انسانیتِ انسان، برگرداندن انسان به فطرتش و مسیر طبیعی تسلیم إلیاللهِ. این ساختن انسانیتِ انسان در همهی مناسک حج تجلی مییابد. بنابراین هدفهای بزرگی در حج تعبیه شده که یکی از آنها همین "برائت از مشرکین" است. تجلی اعظم برائت از مشرکین هم در خود ابراهیم است. یکی از اهدافش "وحدت امت اسلامی" است که همه با یک لباس، با یک صدا، با یک نیت، به دور کعبه، رمْی یک جمره، یکجا وقوف دارند، یک سرود و یک عبادت دارند، در یک منطقهی کوچک جمع میشوند، حتی لباسهایی که آنها را بهصورت شکلی از هم جدا میکند، عوض میکنند و یک لباس میپوشند. همهی اینها نشاندهندهی وحدت انسانها و وحدت امت اسلامی است. این هدفها در حج زیاد مطرح میشود. در هر کدام از پیامهایی که حضرت امام (رحمةاللهعلیه) داشت و رهبر معظّم انقلاب(حَفَظَه الله) دارند، جلوهای از این هدفهای حج مورد اشاره واقع میشود.
اما فلسفهی وجودی این پیام –که سؤال مورد نظر شما بود- و دلیل اینکه جمهوری اسلامی و رهبری آن بر این مسأله، زیاد تکیه کردهاند، این است که احیای حج یعنی "احیای امت". تجسّد پیامهای حج یعنی تجسّد حرکت امت. در روایات هم داریم: "الحجُّ عَلَمُ الاسلام"؛ حج پرچم اسلام است. پرچم اسلام یعنی چه؟ در منطق جنگها، هر وقت پرچم در اهتزاز باشد، یعنی ارتش زنده است و حمله ادامه دارد. بنابراین احیای حج و برگرداندن روح حج به آن، یکی از اهداف بزرگ جمهوری اسلامی برای تحقق "بیداری اسلامی" است. لذا در پیامهایی که امام داشتند و رهبر معظّم انقلاب دارند، دائماً روی این نکات تأکید شده و به اصطلاح امروزی بهعنوان یک مانیفست صادر میشود. یعنی یک بیانیهی جامعِ هدایتکنندهی مسیرِ امت. حالا چه در زمان امام، چه در زمان کنونی.

بله؛ متأسفانه ما نتوانستهایم عظمت این پیام را هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران بفهمانیم و به آنهایی که دور هستند، این پیام را برسانیم. رسانههای گروهی، حاجیها و... فعالیت میکنند، ولی در سطح اهمیت پیام فعالیت انجام نمیگیرد. باید همهی رسانهها، همهی رایزنیهای فرهنگی، همهی امکانات تبلیغاتی و شبکههای رسانهای که در اختیار داریم، در این ایام برای رساندن این پیام تا اقصینقاط جهان، نیروهای خودشان را به کار گیرند تا بتونند به این هدف برسند. باید در این زمینه فعالیت بیشتری کنیم.

به این صورت خیر؛ فقط رئیس عربستان یک پیام تبلیغاتی صادر میکند. اصلا این کار یکی از ابتکارات امام بود.

نه؛ ابتدا این پیام برای روز برائت نبود بلکه امام تعیین میکردند و در طول حج پخش میشد. ولی بعد از درگیریها و محاصرههایی که شد- که به همین علّت ایرانیها چند سال حج نرفتند- توافقاتی انجام گرفت که من هم جزء هیأت مذاکرهی این توافقات بودم. طبق موافقت طرفین، قرار شد از آن به بعد، اجتماعات در مکه نباشد ولی در همان روز عرفه- یعنی نهم ذیالحجّه- در عرفات، خیمههای ایرانیها به هم وصل شود و حجاج آنجا اجلاس بزرگ و تجمع و گردهمایی عظیمی داشته باشند تا پیام رهبر خوانده شود.

نه، ماجرای برگزاری دعای کمیل به توافقهای دیگر برمیگردد. این توافق جداگانه بود، بعد از کلی مقدمات و درگیریها.

اولاً در همانجا خیلی از حجاج ملّتهای دیگر شرکت میکنند. ثانیاً این پیام آنجا تکثیر میشود و شاید به ده زبان هم ترجمه میشود و در موسم حج، در منا و بعد از آن، توزیع میشود و به عنوان پیام انقلاب اسلامی به کل حجاج میرسد. در برخی از رسانههای ما هم به زبانهای مختلف پخش میشود و اثرات خوبی در دل مسلمانان داشته است، گو اینکه کل دستگاه استکبار جهانی و دستگاه حکومتهای عربی و اسلامی، سعی در خفه کردن این پیام دارند. یکبار این پیام در یکی از روزنامههای انگلیس چاپ شد؛ کل صهیونیزم بینالملل علیه آن روزنامه قیام کردند و برایش مشکل درست کردند.

دقیقاً خاطرم نیست اما در دههی هفتاد بود.
صهیونیستها از انتشار پیام جلوگیری میکنند. حکومت عربستان هم نه تنها به انتشار آن کمک نمیکند، در بعضی از سالها جلوگیری هم میکند. گاهی دستگیریهای زیادی هم انجام میدهد. البته در سالهای اخیر، از این دستگیریها کم داشتیم. ولی همهجا سعی میکنند سر و صدای این پیام را خاموش کنند. گاهی ما برای انتشار این پیام در روزنامههای خارجی اقدام میکنیم، پولش را هم میدهیم اما منتشر نمیکنند. خیلی از روزنامهها اجازه نمیدهند یا اجازه ندارند.

اروپایی و حتی اسلامی. اصلاً اجازه نمیدهند، ولی همانطور که گفتم، ما هم کمی کوتاهی کردهایم.

نه، پیام یک ولیّ به امتش است. یک رهبرِ روحانی و مرجعِ دینی که مقام رهبری انقلاب را دارند، به کل امت اسلامی. آنجا حجاج نمایندگان کل امت اسلامی هستند و اردویی که آنجا برپا میشود، در حقیقت اردوی نمایندگان امت است؛ یعنی اردوی کل امت اسلامی با نیت قربةً إلیالله است. مردم آنجا با شعار و سرود و با حرکت واحد تربیت میشوند. فقط هم تربیت شعاری نیست، تربیت عملی است. حاجی باید مواظب چشمش باشد. حرکت دست و پایش را مراقبت کند. دهان و زبانش را مواظبت کند. محرمات احرام، تربیتکنندهی حاجی است.
پیامهای رهبری هم در همین مسیر داده میشود. در این رابطه، من پیامهای رهبر انقلاب را که در این چند سال صادر کردند را یک مفهومشناسی کردهام که اگر مایلید، بگویم.

اگر رویهی پیامهای رهبر معظّم انقلاب را بررسی کنید، میبینید در این پیامها اولین مطلبی که مطرح میشود، نقش حج در ساختن امت اسلامی است. پیامهای آقا دقیقاً این نقش را در حج دنبال میکند. مثل نقش حج برای سدّ نقطهضعفهای امت اسلامی. آقا در برخی از این پیامها فرمودهاند ما نقطههای ضعفی داخل خودمان داریم و برخی نقطهضعفها هم از خارج است. پیامهای حج و معانی آن، با تقویت تقوا و تقویت تزکیهی نفس و نفی غفلت این نقاط ضعف را پُر میکند.
نکتهی دیگر در تبیین نقش حج این است که این پیامها بر اینکه حج عَلَم الإسلام است، تأکید دارد. در یکی از پیامها آقا اشاره کردند که حج "مظهر حرکت امت" و "تبیینکنندهی نقش اسلام سیاسی" است.
اگر پایههای حج را در نظر بگیریم، یکی از آنها طواف دور خانهی خداست. یعنی کل امت به دور شریعت و هدایتهای خداوند متعال بچرخند و تمسک کنند. در پایهی دیگر که رمی جمرات است، امت مظاهر طاغوت و طغیان را رمی میکنند.
یکی از دیگر پیامهای حج، بسیج نمودن کل امت برای ایستادگی در قبال چالشهای فراروی اسلام است. این هم در پیامهای آقا مورد اشاره است. در مجموع اولین محوری را که این پیامها به آن اشاره میکنند، "نقش حج در سیر تمدنی امت اسلامی" است.
مسألهی دوم نقش حج در "تربیت اخلاقی فرد و جامعه" است. این هم در همهی پیامها هست. از اول پیام تا آخر پیام حتماً اشاره به مسألهی تهذیب و غنیمت شمردن این فرصت زیبا در اماکن شریفی که مرتبط با حج است، وجود دارد.
مسألهی سوم در این پیامها، نشان دادن "عظمت اسلام و پیامهای آن" است. اشاره به عظمت راهحلهای اسلام برای مشکلات بشریت است.
مسألهی دیگر تأکید بر مسألهی "وحدت اسلامی" است که خصوصاً در پیامهای رهبری معظّم انقلاب، مهمترین مظهر یا راه تحقق این وحدت اسلامی، "بیداری اسلامی" است. بیداری اسلامی در این پیامها بهعنوان زیباترین پدیدهی امروزی ماست. در این پیامها سعی بر تعمیق بیداری و گسترش و رشد دادن آن است. اشارههایی هم به تجلیات این وحدت میشود؛ مانند لباس متحد، مسیر و شعار و موضعگیری واحد، مَطاف واحد و... در همین پیام امسال، رهبر معظّم انقلاب اشاره میکنند که کعبه رمز کلمة التوحید و نماد و دستور حرکت به سوی وحدت امت است.
همچنین در این پیامها، به تبیین امکانات عظیم امت -امکانات مادی، معنوی، جغرافیایی و فرهنگی- پرداخته میشود؛ یعنی یادآوری امکانات عظیم امت به خودش که متأسفانه مورد تاراج دشمنان است.
یکی از محورهای دیگر که در این پیامها هست، "مفتضح نمودن نقشههای استکبار جهانی" است. در همهی این پیامها به نقشههای شیطانی استکبار جهانی برای از بین بردن امت اسلامی و تبیین علّت این جنایتها اشاره میشود. هم جنایتهایی که انجام میگیرد و هم مهمترین مسائل و اخبار سرزمینهای اسلامی؛ از مسألهی تحریف و عداوتها تا فتنههای طائفهگرا و گسترش مفاسد و کشتارهای زیاد و تبلیغات علیه این امت. همهی این تهدیدها را که بعد از یازده سپتامبر بیشتر هم شده، آقا در پیامشان میگویند. چون نقشههای استکبار جهانی برای اشغال جهان اسلام به علّت انقلاب و بیداری اسلامی، خنثی شد، دشمنان شروع کردند به "پاره پاره کردن امت" و "گسترش مفاسد". بنابراین در پیامهای آقا معرفی استکبار بهعنوان دشمن مستضعفین، ضد حقوق بشر، حمایتکنندهی تروریسم و گسترشدهندهی نفاق و سلطه در جهان اسلام، مطرح است.
البته یکی از محورهای مهم نیز "مفتضح کردن نقش رژیمهای مزدور منطقه" است که سعی میکنند هم اهداف استعمار را محقق کنند و هم حج را از محتوای عالی خودش تهی کنند که این مسأله هم در پیامها آمده است.
آخرین نکته هم "مطرح کردنِ جمهوری اسلامی بهعنوان الگوی موفق مقاومت و مبارزه علیه استکبار جهانی" است و الگوی اجرای اسلام در کل زندگی و داعیهدار وحدت اسلامی، الگوی همبستگی بین رهبری و ملّت، نماد مردمسالاری دینی و محبت و کمک به مستضعفین. اگر این محورها را در نظر بگیرید، معمولاً کل پیامهای رهبر معظّم انقلاب، اشارهای به یکی یا گوشهای از این محورها دارند.

همه به ما میگویند که این پیامها برای ما چقدر حیاتبخش بود و چهقدر اثر داشت و روشنبخش بود. در هر سفری و به هر کنفرانسی که میرویم، -ما سالانه به حدود پنجاه کشور سفر میکنیم- با افراد، جمعیتها و رهبران اسلامی، خصوصاً رهبران جمعیتهای سیاسیِ اسلامیِ کشورهای مختلف و مبارزان، برخورد داریم- همه به این نکات اشاره میکنند و این پیامها را تحسین میکنند. یعنی با همهی ضعف ما در رساندن این پیام، هرجا که این پیام دریافت شده، اثر حیاتبخشی داشته است.

بِلاشَک؛ یکی از راههای زیبای صدور پیام انقلاب، همین پیام امام و رهبر به حجاج بوده است. یکی از راههای جان دادن به کنگرهی حج و پاسخ به تهی کردن حج از محتوا و فعال کردن نقش حج در زندگی مسلمانها، همین پیامها است که به نظرم تأثیر خودش را هم گذاشته است. گرچه همانطور که عرض کردم، ما در رساندن این پیام کمی مقصریم.

نکاتی را که گفتم، تقریباً در همهی پیامهای آقا میبینید؛ البته با کم و زیاد و متناسب با شرایط. در پیام اخیر هم آقا به کشتن برادران در یمن و مسئلهی اشغال فلسطین، عراق، افغانستان و اهداف اشغالگران، گسترش مفاسد اخلاقی و... اشاره میکنند و همه را معلول استکبار جهانی و نیز خنثی شدن نقشههای استکبار را بیداری اسلامی میدانند. تمرکز بر بیداری اسلامی هم نکتهی حساس همهی پیامهای آقاست. باید این بیداری را بهعنوان یک هدیهی الهی تلقی کنیم و عمق ببخشیم و توسعهاش بدهیم، نباید فقط مسئلهای عاطفی باشد. این بیداری مبشّر آیندهی زیبای قرآنی امت اسلامی است و در پیام اخیر هم آمده و مورد تأکید مجدد قرار گرفته است.

آرزو داریم خداوند بر مسلمین منت بگذارد تا عبادات اسلامی را خوب درک کنند و پیامهایش را دریافت کنند. نقص این است که خیلی از حجاج راههای طولانی را طی میکنند، زحمتهای زیادی هم متحمل میشوند ولی پیامهای حج را دریافت نمیکنند. ما در روایات داریم "مایزال علی الحاج نور الحج حتی لم یذنب" یعنی حاجی با نور حج برمیگردد و این نور هم در وجود انسان، هم در فعالیت او در جامعه تجلی مییابد تا هنگامیکه خدای نکرده مبتلای به گناه شود و کمکم این نور از بین میرود. امیدواریم حجاج هم در دریافت نور حج کوشا باشند و هم در نگهداشتن پیام حج و نتیجهی آن اردوی عبادی، تا حج نقش خود را در تربیت امت اسلامی داشته باشد.
شیخ حنیفی : فلسفه حج اتحاد و نزدیکی عقاید امت اسلامی است
شیخ محمد عزیز حنیفی عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت استان فارس ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ماه ذی الحجه، بیان کرد: حج از ارکان اصیل و از مهمات اسلام می باشد؛ باید بر این نکته تاکید نمود که بسیاری از فضائل و برکات در آن نهفته است.
وی افزود: پیامبر اسلام(ص) فواید و ثمرات مهمی را پیرامون حج و اعمال آن بیان نموده اند؛ فلسفه حج به طور قطع همبستگی ، یکپارچگی ، اتحاد و وحدت و همدلی و همنوایی و نزدیکی عقاید امت اسلامی است.
وی ادامه داد: اعمالی نظیر نماز ، مناسک حج و دیگر برنامه های حاجیان، نشانگر و معطوف به مسائل وحدت است؛ حج در واقع ویژگی جهان شمولی دارد و اثرات آن متاثر بر تمام امت اسلامی در هر جای عالم است.
وی عنوان کرد: ذی الحجه از ماه های حرام بوده و حدودی در آن معین گردیده است که فضیلت های خاصه آن است؛ خداوند متعال حقیقت اسلام را در حج قرار داده است.
وی تصریح کرد: خداوند متعال انسان را با انجام چنین اعمالی می آزماید؛ حضرت ابراهیم چگونه با تزکیه نفس و آزمایش جان و مال خود در برابر این آزمون الهی پیروز بیرون آمد؟، خداوند مومنین را چنین می آزماید.
وی در پایان تاکید کرد: انسان های مومن باید بر این هدف ثابت قدم بوده و در راه خدا گام برداشته و این سنت ابراهیمی را در راستای اعتلای وحدت پاس بدارند، رمی جمرات و طرد شیاطین انس و جن از خود، در واقع آموزش مقابله با وسوسه های شیاطین و از بین بردن وسوسه های تفرقه برانگیز است.
بهترین آنتی بیوتیک برای جوش صورت
بهترین قرص برای رفع جوش صورت
گزینه های قابل اعتماد درمان جوش صورت استفاده از صابون های معطر، کاربرد کرم های پوست با چربی کمتر و از همه مهمتر، تجویز داروهای آنتی باکتریایی می باشد. آنتی بیوتیک با بسیاری از روشها با مشکل جوش مبارزه کرده، که باعث کاهش و یا کشتن گونه های باکتریایی عمده می گردد.
تجمع چربی بیش از حد باعث گرفتگی منافذ پوست می گردد. اینها در ترکیب با سلول های مرده محیط پرورش برای باکتری ها ایجاد می کنند که منجر به قرمزی پوست، درد و علائم التهابی می گردد. نوجوانانی که آکنه و جوش صورت دارند اغلب به دنبال روشی ساده برای از بین بردن جوش می باشند.

بهترین آنتی بیوتیک برای جوش صورت چیست؟
برخی آنتی بیوتیک های خوب وجود دارد که همراه با نکاتی در رابطه با مراقبت پوست برای جوش صورت استفاده می شود. اثر بخشی و مناسب بودن آنتی بیوتیک ممکن است از یک فرد به فرد دیگر، بر اساس حساسیت بدن به یک داروی خاص، شدت جوش و شرایط پوست شخص متفاوت باشد. بنابراین، تصمیم گیری در رابطه با یک آنتی بیوتیک قوی و مقدار غلظت آن توسط متخصص پوست انجام می گیرد. آنتی بیوتیک هایی که که غالبا برای جوش صورت استفاده می شوند به شرح زیر می باشند:
تتراسایکلین
داروی تتراسایکلین احتمالا محبوب ترین آنتی بیوتیک خوراکی توصیه شده برای جوش صورت می باشد. این دارو برای درمان آکنه، جوش صورت و بیماری التهاب پوستی استفاده می شود. برای حصول بهترین نتایج، این دارو باید بین غذاها زمانی که معده خالی است، مصرف گردد. دوز دارو باید به تدریج به محض بهبود علائم پوستی کاهش یابد.مینوسیکلین
مینوسیکلین نیز یکی از داروهای آنتی بیوتیکی بوده که دارای خواص ضد التهابی می باشد. این دارو متعلق به کلاس داروهای تتراسایکلین می باشد و کمک کننده به پاکسازی اشکال شدید جوش و کنترل شیوع آن می باشد. برخی از کاربران 60 درصد کاهش را در شیوع جوش صورت بعد از مصرف مینوسیکلین در غلظت تجویز شده گزارش کردند. مینوسیکلین نه تنها باعث کاهش قرمزی و تورم می گردد، بلکه به درمان زخم های به جا مانده از جوش نیز کمک می کند.داکسی سایکلین
در موارد شدید جوش که به مینوسیکلین و اریترومایسین پاسخ نمی دهد، پزشک ممکن است داکسی سایکلین که یک داروی تجویزی قوی می باشد را پیشنهاد دهد. در هنگام استفاده از این آنتی بیوتیک باید به توصیه های پزشک توجه کنید. تعداد قرص های تجویز شده در طول روز بستگی به غلظت دارد. برای مثال، 50 میلیگرم داکسی سایکلین ممکن است برای دوبار در روز در نظر گرفته شود، در حالی که قرص 100 میلی گرمی تنها یک بار در روز استفاده می شود.اریترومایسین
یکی دیگر از فرمولاسیون ضد باکتریایی در نظر گرفته شده اریترومایسین می باشد. این آنتی بیوتیک دارای خواص ضد باکتریایی و ضد التهابی می باشد، که باعث تخریب تعادل پروتئین در گونه های باکتریایی شده و در نتیجه باعث مرگ میکروب ها می گردد. برخلاف تتراسایکلین، این قرص می تواند با غذا و یا بدون غذا استفاده شود. در حالی که با مصرف این دارو، باید مقدار زیادی آب برای به حداقل رساندن اثرات جانبی آن بنوشید.آزیترومایسین
همانطور که می دانید علت اصلی ایجاد جوش، چربی زیاد پوست و یا اختلالات هورمونی است. نکته قابل توجه آن است که جوش به هر دلیلی که ایجاد شده باشد بستر مناسبی برای رشد باکتری فراهم می آورد که این مسئله عامل مهمی در پیشروی آکنه به شمار می رود.
از این رو بسیاری از پزشکان با در نظر گرفتن شرایط و بررسی دقیق پوست در صورت لزوم در کنار سایر درمان های ضدجوش، آنتی بیوتیک نیز تجویز می کنند. (مصرف آنتی بیوتیک برای درمان جوش فقط و فقط بر اساس تشخیص متخصص پوست انجام می گیرد.)
کلیندامایسین
معمولا، اثرات درمانی را 4 تا 6 هفته بعد از شروع درمان مشاهده خواهید کرد. گرچه بعضی اوقات کلیندامایسین به صورت خوراکی برای درمان آکنه استفاده می شود، اما استفاده از آن به صورت موضعی متداول تر است.
موپیروسین
موپیروسین یک آنتی بیوتیک است که از رشد باکتری ها روی پوست شما جلوگیری می کند. موپیروسین موضعی (برای استفاده در سطح پوست) برای درمان عفونت های پوستی مانند زرد زخم یا عفونت پوستی استافی استفاده می شود.
دیگر آنتی بیوتیک های موضعی به مانند موپیروسین، باسیتراسین و سولفاستامید موضعی، نقشی در درمان آکنه کیست تخمدان حاد ندارند.

چرا از آنتی بیوتیک ها برای درمان آکنه استفاده می شود؟
زمانی تصور می شد که مراقبت نامناسب از پوست، عاملی بوده که تا حدی باعث ایجاد جوش می گردد. گزینه های قابل اعتماد درمان جوش صورت استفاده از صابون های معطر، کاربرد کرم های پوست با چربی کمتر و از همه مهمتر، تجویز داروهای آنتی باکتریایی می باشد. آنتی بیوتیک با بسیاری از روش ها با مشکل جوش مبارزه کرده، که باعث کاهش و یا کشتن گونه های باکتریایی عمده می گردد. آنها به صورت خوراکی یا موضعی مصرف می شوند. در یک زمان، هر دوی آنتی بیوتیک های خوراکی و موضعی همزمان استفاده می شود.یک داروی آنتی بیوتیکی خوب به نام آکوتان به عنوان جایگزین مناسب برای درمان انواع شدید جوش های صورت استفاده می شود. اساسا یک فرمولاسیون خوراکی دارند، این دارو تنها هنگامی که آنتی بیوتیک ها و دیگر روش های درمان جوش نتیجه ی سریعی را نشان ندهند، استفاده می شود. قبل از مصرف آکوتان، یک معاینه ی پزشکی کامل انجام شده و دکتر سابقه ی پزشکی بیمار را نیز مورد تحلیل قرار می دهد. استفاده ی آنتی بیوتیک ها و آکوتان به طور همزمان توصیه نمی شوند، چون ممکن است با هم تعامل داشته باشند و باعث عوارض شدید پزشکی گردند.
توجه: مصرف بیش از حد آنتی بیوتیک ها می تواند منجر به ایجاد عوارض جانبی خاصی گردد. افرادی که از آنتی بیوتیک های آکنه برای مدت زمان طولانی استفاده می کنند، امکان بیشتری برای ابتلا به عفونت دستگاه تنفسی نسبت به دیگران دارند. بنابراین، حتی بهترین آنتی بیوتیک ها برای جوش نیز باید تحت نظر دکتر و مطابق با دستورالعمل او استفاده گردد. در صورت امکان، دوز دارو باید به منظور اجتناب از ایجاد عوارض جانبی به حداقل برسد.
نحوه پاسخگویی امام محمد باقر علیه السلام به شبهات چگونه بود؟
هفتم ذی الحجه سالروز شهادت پنجمین امام شیعیان، امام محمد باقر علیه السلام است که به این مناسبت به انتشار یک سؤال و پاسخ آن خواهیم پرداخت:
- سؤال
در دورة امام باقر ـ علیه السّلام ـ چه شبهاتی راجع به دین اسلام وجود داشت و امام چگونه آنها را پاسخ میداد؟
- پاسخ
وجود شبهات درباره دین وعقاید امری طبیعی بوده که بیشتر این شبهات در دین اسلام پس از پیامبر بوده که توسط امیرمومنان پاسخ داده می شد و غیر از آن حضرت کسی نتوانست به آنها پاسخ بدهد؛ در هردوره این شبهات ممکن است پدیدار شود و هر دینی باید از مرجعی که بتواند پاسخ آنها را بدهد برخوردار باشد.
در دین اسلام غیر از ائمه کسی نبوده که بتواند به این شبهات پاسخ قانع کننده بدهد؛ در دورة امام باقر ـ علیه السّلام ـ شبهاتی درباره ی دین وجود داشت؛ از جمله:
۱. شبهاتی در مورد توحید، ذات، صفات و علم خداوند.
۲. شبهه جبر و اختیار و تفویض که برخی هم معتقد بودند خداوند امور بندگان را به خود آنها واگذار و تفویض کرده و برخی معتقد بودند واگذار نشده و جبر حاکم است.
۳. شبهاتی در مورد امامت و اینکه امیر مؤمنان را بدعتگذار مینامیدند، تشکیک درانتساب حسنین به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز از جمله شبهات درباره امامت آنها بود.
۴. درباره تفسیر برخی از آیات قرآن شبهات فراوانی وجود داشت که امام جواب میداد.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ با زمینههای مناسب، همه را پاسخ داده و از اصل دین اسلام دفاع می کرد؛ چون با مطرح شدن برخی از شبهات اصل دین درمخاطره بود و هیچ کس درد دین نداشت و متکفل پاسخ گویی به شبهات نبود؛ از اینروی امام با این موضع گیری از جایگاه امامت نیز دفاع نمود.
درباره ی پاسخ های امام نیز این نکته قابل توجه است که پاسخ ها در خور میزان درک و علم و دانایی افراد بود؛
در اینجا به نمونههایی از این شبهات و پاسخ امام اشاره میشود:
۱. مردی از خوارج به امام باقر ـ علیه السّلام ـ گفت: چه چیز را میپرستی؟ امام فرمود: خداوند متعال را میپرستم. مرد پرسید: آیا او را دیدهای؟ امام فرمود: چشمها با مشاهده حسّی او را ندیدهاند، ولی قلبها به حقیقت ایمان خدا را یافتهاند، خدا را به وسیلة مقایسه نمیتوان شناخت و با حواس نمیتوان درک کرد و شباهتی با آدمیان ندارد. خداوند به وسیلة نشانهها و آیاتش توصیف شده و به آنها شناسایی میشود، در حکم و داوریش هرگز ستم نمیکند، این همان خدایی است که جز او معبودی نیست، مرد از نزد حضرت بیرون آمد در حالی که قانع شده بود و میگفت: خداوند بهتر دانسته است که رسالتش را در کدام خاندان قرار دهد.[۱]
۲. روایت شده: سالم به حضور امام باقر ـ علیه السّلام ـ مشرف گردید و گفت: من نزد تو آمدهام که راجع با این مرد گفتگو کنم، امام فرمود: کدام مرد؟ سالم گفت: علی بن ابیطالب. امام فرمود: دربارة کدام امر او؟ سالم گفت: دربارة بدعتگذاری و امر تازه و نوین او، امام فرمود: نگاه کن ببین کدام روایاتی که راویان از پدران تو روایت کردهاند نزد تو معتبرند؟ ای سالم آیا این موضوع به گوش تو رسیده که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ سعد بن عباده را با بیرق انصار به جانب خیبر فرستاد و او شکست خورده، برگشت، آنگاه پیامبر، عمر بن خطاب را علمدار مهاجرین و انصار قرار داد و عمر و یارانش ترسیدند و برگشتند، سپس پیامبر فرمود: فردا بیرق را به دست مردی کرار ـ یعنی حمله کننده ـ میدهم که فرار کننده نخواهد بود آن مرد را خدا و رسول دوست دارند. سالم گفت: آری قبول دارم، این موضوع را همه راویان نیز گفتهاند، حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: ای سالم! اگر بگوئی خدای متعال علی ـ علیه السّلام ـ را دوست داشت ولی نمیدانست که علی چه عملی انجام خواهد داد، کافر خواهی شدو اگر بگوئی خدا علی ـ علیه السّلام ـ را دوست داشت و میدانست که علی چه عملی انجام خواهد داد. پس چه بدعتی است که علی ـ علیه السّلام ـ احداث نموده؟! سالم از جواب حضرت قانع شد و گفت: مدت هفتاد سال خدا را در گمراهی عبادت کردم؛(اکنون به راه هدایت برگشتم).[۲]
۳. عمر بن عبید از امام باقر ـ علیه السّلام ـ معنای گفتار خداوند را پرسید که میفرماید: آیا ندیدند آنان که کفر ورزیدند که آسمانها و زمین بسته بودند پس آنها را شکافتیم.»[۳] این بستن و شکافتن در آسمان و زمین چه بود؟ امام فرمود: آسمان بسته بود یعنی باران فرو نمیفرستاد و زمین بسته بود یعنی گیاه نمیرویاند. عمرو بن عبید خاموش شد و سپس از امام تفسیر و معنای آیه «و من یحلل علیه غضبی فقد هوی»[۴] را پرسید، که غضب خدا به چه نحو است؟ امام فرمود: غضب خداوند همان کیفری است که به خطاکاران و منحرفان روا میدارد، و کسی که گمان کند غضب خداوند همانند غضب آدمیان به تحت تأثیر قرار گرفتن و تغییر روحیه و تحریک قوای درونی است، و غضب تغییری در خدا به وجود میآورد، به کفر گراییده است.[۵]
۴. محمّد بن مسلم از امام باقر ـ علیه السّلام ـ در زمینه اوصاف خداوند نقل کرده است: انه واحد، صمد، ... همانا او یکتای بینیازی است که همه به او نیازمندند حقیقتی است بسیط و یگانه، در او معانی متعدد و مختلف راه ندارد. محمّد بن مسلم میگوید به امام عرض کردم: برخی از مردم عراق معتقدند که خداوند با چیزی میشنود و با چیز دیگری میبیند! امام فرمود: دروغ گفته و ملحد شدهاند، خداوند را به غیر تشبیه کردهاند، او شنوایی بینا است با همان چیز که میبیند، میشنود و با همان چیز که میشنود، میبیند. محمّد میگوید: برخی مردم عراق گمان میکنند که بینایی خداوند بر چیزی است که آن را درک کرده و تعقل نماید! امام فرمود: اندیشه، فکر و تعقل از ویژگیهای مخلوق است، و خداوند از صفات مخلوق مبرّا است.[۶]
۵. حسن بصری نزد امام باقر آمد تا مطالبی دربارة قرآن از حضرت سؤال کند، امام به او فرمود: آیا تو، فقیه اهل بصرهای؟ گفت: بلی، امام فرمود: از جانب تو سخنی برایم نقل کردهاند که نمیدانم واقعاً تو آن را گفتهای یا بر تو دروغ بستهاند، حسن بصری گفت: آن سخن چیست؟ امام فرمود: مردم گمان کردهاند تو معتقدی خداوند امور بندگان را به خود آنان تفویض کرده است! حسن بصری سکوت اختیار کرد، امام برای اینکه وی را به ریشه اشتباهش متوجه سازد، گفت: اگر خداوند در قرآنش به کسی ایمنی داده باشد، آیا پس از این ایمنی تضمین شده از سوی خدا، بر او ترسی است؟ حسن بصری گفت: خیر، ترسی بر او نخواهد بود، امام فرمود: اکنون آیهای برایت میخوانم اگر آن را غلط تفسیر کرده باشی هم خودت و هم پیروانت را هلاک کردهای. آن آیه این است: «و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهرة و قدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و ایّاماً آمنین.»،[۷] شنیدهام که گفتهای مراد از سرزمین امن، مکه است؟ آیا کسانی که برای حج به مکه سفر میکنند مورد هجوم راهزنان قرار نمیگیرند و ...؟
حسن گفت: چرا؟ امام فرمود: پس چگونه ایمن هستند! این آیه مثالی است که خداوند دربارة ما اهل بیت، بیان داشته است، ما سرزمین مبارکیم و سرزمینهای آشکار (قوی ظاهره) نمایندگان و فقهای پیرو ما هستند که مطالب ما را به شیعیان میرسانند، و «قدرنا فیها السیر» مثالی از حرکت و کاوش علمی و «سیروا فیها لیالی» مثالی است از تهییج مردم برای کسب دانش، در زمینة حلال و حرام از اهل بیت ـ علیه السّلام ـ . هرگاه مردم از این طریق معارف دین را دریافت کنند ایمن از شک و گمراهیاند ... ای حسن بصری! از اعتقاد به تفویض اجتناب کن؛ زیرا خداوند به دلیل ضعف و سستی تمام کار خلق را به ایشان واننهاده و از سوی دیگر ایشان را به ناروا بر گناهان مجبور نساخته است.[۸]
۶. ابو الجارود روایت میکند؛ امام باقر ـ علیه السّلام ـ به وی فرمود: این مردم (اهل تسنن) دربارة امام حسن و امام حسین چه میگویند. گفتم: این مردم منکر این موضوعند که حسنین ـ علیهما السّلام ـ فرزندان پیغمبر خدایند. سپس ابو الجارود احتجاجهای خود را در مقابله با اهل تسنن بیان کرد، و امام باقر ـ علیه السّلام ـ به ایشان فرمود: اکنون من یک آیهای از قرآن برای تو تلاوت میکنم که حسنین را پسران صلبی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ معرفی میکند و آن آیه را غیر از شخص کافر، منکر نخواهد شد. ابو الجارود گفت: آن کدام آیه است؟ امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: آنجا که خداوند میفرماید؛ حرام شده بر شما (ازدواج) با مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان. تا آنجا که میفرماید: و زنان پسرانتان که از صلب شما باشند.[۹] آنگاه امام فرمود: آیا برای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ حلال است که با زنان امام حسن ـ علیه السّلام ـ و حسین ـ علیه السّلام ـ ازدواج نماید؟ اگر بگویند جایز است که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ با زنان ایشان ازدواج کند دروغ گفتهاند، و اگر بگویند برای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حرام است با زنان آنها ازدواج کند، پس ثابت میشود که امام حسن ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرزندان صلبی پیامبر خدایند، زیرا غیر از زنان فرزندان صلبی آن بزرگوار بر او حرام نشده است.[۱۰]
۷. عبدالله معمّر به امام باقر ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: شنیدهام شما در مورد ازدواج موقت فتوی به جواز دادهاید! امام فرمود: بلی، خداوند آنرا جایز شمرده و سنت رسول خدا بر آن بوده، عبدالله گفت: ولی عمر بن خطاب آن را ممنوع ساخته است، امام فرمود: بنابراین تو بر سخن رفیقت پایدار باش و من هم بر سخن و رأی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ استوار خواهم بود! عبدالله گفت: آیا شما خشنود میشوی که ببینی شخصی با زنی از بستگان شما چنین عملی را انجام میدهد!! امام فرمود: ای بیخرد! چرا سخن از زنان به میان میآوری (ما دربارة حکم خدا سخن میگوییم) آن خدایی که ازدواج موقت را حلال ساخته از تو و همه کسانی که به تکلّف و اجبار، متعه را حرام شمردهاند، غیرتمندتر است. آن گاه امام باقر ـ علیه السّلام ـ برای اینکه به او بفهماند شیوه شناخت حلال و حرام الهی اتکا به ذوق و سلیقه و تعصبهای شخصی نیست، فرمود: آیا تو دوست داری که زنی از خانواده تو به همسری مردی در آید که تهیدست است. عبدالله گفت: خیر. امام فرمود: چرا؟ تو حلال خدا را حرام میشماری! عبدالله گفت: من حلال خدا را حرام نمیدانم بلکه معتقدم مرد تهیدست هم کفو و هم سطح ما نیست. امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: ولی برنامه خدا جز این است؛ زیرا خداوند اعمال نیک همین مرد تهیدست را میپذیرد و حوران بهشتی را به ازدواج او در میآورد، اما تو از روی کبر از خویشاوندی با مؤمنی که شایسته همسری حوران بهشتی است ناخشنود و ناراحت هستی، در این هنگام عبدالله تسلیم شد.[۱۱]
یکی از شاگردان امام باقر ـ علیه السّلام ـ گفت: اگر صلاح میدانید به من تعلیم دهید که آیا خداوند، قبل از خلق موجودات، به یگانگی خود عالم بوده است یا خیر؟ زیرا برخی معتقدند که عالم بوده و بعضی میگویند که اگر معتقد شویم خداوند علم ازلی به یگانگی خود داشته، مستلزم این است که غیر از خدا چیز دیگری را هم ازلی بدانیم، امام فرمود: خداوند بزرگ همواره عالِم بوده و دارای علم ازلی است.[۱۲]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ الاحتجاج ؛نویسنده: مرحوم طبرسی، ، ج ۲، ص ۱۶۰.
۲ـ ستارگان درخشان، ج ؛نویسنده: ۷محمّد جواد نجفی،.
۳ـ امام باقر ـ علیه السّلام ـ جلوه امامت در افق روشن؛نویسنده:. احمد ترابی
پی نوشت ها:
[۱] . طبرسی، الاحتجاج، تحقیق: ابراهیم بهادری، انتشارات اُسوه، چاپ الثانیة، ۱۴۱۶ هـ ق، ج۲، ص ۱۶۶؛ و کلینی، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ الثانیه، ۱۳۸۹ه ، ج۱، ص۹۷؛ و صدوق، امالی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ هـ، ص ۲۲۹؛ و مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیرت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم ، ۱۴۰۳ هـ، ج ۴، ص ۲۶.
[۲] . طبرسی. پیشین، ج۲، ص۱۸۵؛ و کلینی، پیشین، ج ۸، ص ۳۴۹؛ مجلسی، پیشین، ج۳۲، ص۴۴۴؛ و ابن شهر آشوب، مناقب، قم، چاپ العلمیه، بیتا، ج ۴، ص ۲۰۱.
[۳] . انبیاء/۳۰.
[۴] . طه/۸۱.
[۵] . مفید، الارشاد، ترجمه رسولی محلّاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۸۳ ش، ج ۲، ص ۲۳۷؛ و طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۸۱؛ کلینی، پیشین، ج ۱، ص ۱۱۰؛ مجلسی، پیشین، ج ۴، ص ۶۷.
[۶] . طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۶۷؛ کلینی، پیشین، ج ۱، ص ۱۰۸.
[۷] . سباء/۱۸.
[۸] . طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۸۲؛ مجلسی، ج ۲۴، ص ۲۳۲.
[۹] . طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۷۵؛ مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۲۳۲.
[۱۰] . طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۷۵؛ مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۲۳۲.
[۱۱] . مجلسی، پیشین، ج ۴۶، ص ۳۵۶.
[۱۲] . کلینی، پیشین، ج ۱، ص ۱۰۸.
امام محمد باقر علیه السلام در نگاه اهل سنت
امامان شیعه نه فقط در میان محبان و طرفداران خود، بلکه در میان مخالفین و کسانی که در جبهه مقابل قرار داشتند نیز زبان زد عام و خاص بوده و همواره به نیکی از ایشان یاد شده است. امام محمد باقر علیه السلام یکی از این ذوات مقدسه است که منابع اهل تسنن گزارش های شگفت انگیز و خیره کننده ای در توصیف ایشان در منابع خود ثبت و ضبط کرده اند . از این رو با توجه به جایگاه و منزلتی که این امام همان در میان علما داشته می توان ایشان را به عنوان الگو و شاخصی برای رسیدن به کمال و سعادت برگزید و سبک زندگی و منش ایشان را سرمشق زندگی خود قرار داد.
زمانی که اهل سنت زبان به تمجید امام باقر(ع) باز می کنند
پیامبر اکرم (ص)و بشارت به یک مولود با برکت
یکی از نکات بسیار زیبا و کلیدی که در توصیف امام محمدباقر علیهالسلام در منابع اهل تسنن به آن اشاره شده، تاریخ و پیشینه نام گذاری ایشان در تاریخ اسلام است. موضوعی که در منابع اهل سنت به آن اشاره شده گویای این مطلب است که ده سال پیش از میلاد با سعادت این امام همام، حضرت ختمی مرتبط بشارت تولد فرزندی را میدهد که شکافنده علوم است. نامی که حضرت برای ایشان برمیگزیند اسم با مسمای «محمد» است. مولود با برکتی که بنا بر نقل منابع اهل سنت و شیعه: صحابی گران قدر پیامبر(ص) جناب جابر، مأموریت ابلاغ سلام و درود و تحیت پیامبر صلی الله علیه و اله را به او می دهد.[1]
شکافنده علوم به روایت اهل سنت
یکی از نکات طلایی و کلیدی که در منابع اهل سنت به آن اذعان شده، توانایی و ویژگی برجسته علمی و معرفتی امام باقر علیه السلام است. امام باقر علیه السلام تنها در میان اهل تشیع به شکافنده علوم شهرت نداشت؛ چرا که علمای اهلسنت نیز به این مسئله معترف بوده؛ کما اینکه علمایی همچون صفدی، ذهبی، ابن واضح، درخصوص حضرت این چنین بیان داشته اند: «به باقر ملقب شده است، چون که علم را شکافته و آن را گسترش و توسعه داد.»[2] و یا اینکه ابن کثیر دمشقی در وصف و عظمت امام باقر علیه السلام این چنین بیان می دارد: «لِانَه بَقَرَ العِلم و عَرَفَ أَصله و استنبطَ فَرعَه؛[3]به باقر العلوم شهرت یافت چرا که او علم را شکافت و اصل آن را شناخت و شاخه های آن را استنباط و استخراج کرد.»
با توجه به جایگاه علمی که منابع تسنن به آن اعتراف کرده اند یک اصل دینی و قرآنی حجت را بر همگان تمام می کند. اصل قرآنی که انسان را به پرسیدن و وصل شده به عالم ترین افراد ارجاع می دهد: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِن کنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛[4] پس اگر نمیدانید، از اهلذکر (آگاهان) جویا شوید.» ابن حجر هیثمی یکی از بزرگ ترین علمای اهل تسنن نیز درباره امام باقر(علیه السلام) این چنین می نویسد: «لقب باقر برای ابو جعفر محمد باقر، برگرفته از شکافنده زمین و بیرون آوردن گنج های پنهان آن است. بدین جهت که او از گنج های پنهان و معارف و حقایق احکام آن قدر آشکار ساخت که جز بر افراد بی بصیرت و دل های ناپاک پوشیده نیست و از این جاست که وی را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و برافرازنده ی علم نامیده اند.»[5]
امام باقر(ع) سرمشق و معلم عابدان
در منظومه فکری و رفتاری اهل بیت(علیه السلام)یکی از مهمترین و راهبردی ترین اعمال و رفتارهایی که ضامن سعادت و کمال انسانی شناخته شده است، مسأله عبودیت و بندگی حق تعالی است. عبودیت و بندگی خدای متعال جلوه و نماد ظاهری و بیرونی اقرار به توحید و گواهی به وحدانیت حق تعالی است. از این رو حضرات معصومین علیهم السلام همواره تلاش داشته اند این امر مهم را در جوامع بشری نهادینه و فرهنگ سازی نمایند. امام باقر علیه السلام نیز در این امر مهم پیش از آنکه مردم را به بندگی حق تعالی دعوت نمایند، خود الگو و سرمشق عینی بندگی بوده اند.
این موضوع را به خوبی می توان در آثار و منابع اهل سنت مشاهده کرد: ابن حجر عسقلانی از علمای اهل سنت در معرفی و توصیف امام باقر علیه السلام این چنین از ایشان یاد می کند: «او عبادت و علم و زهد را از پدر خود زین العابدین به ارث برده است. او در عبادت الگویی راستین و سرمشقی برای عابدان بود.»[6] سبط بن جوزی از علمای بنام اهل سنت در معرفی و وصف امام محمد باقر علیه السلام این چنین بیان می دارد که: «همانا آن حضرت به سبب کثرت سجود، باقر نامیده شده و کثرت سجود پیشانی آن حضرت را شکافته بود.»[7]
امام باقر منظومه ای از فضایل و کمالات اخلاقی
اگر کسی به دنبال شناخت فضایل و کمالات اخلاقی است؛ بدون تردید، بهترین و ساده ترین راه برای دست یابی به گنجینه کمالات و فضایل اخلاقی سبک زندگی حضرات معصومین(علیهم السلام) هستند. این موضوع نه یک ادعای برگرفته از کتب شیعی، بلکه حقیقتی است که بزرگان اهل سنت به آن معترف بوده و حقایق سبک زندگی اهل بیت(علیه السلام) را در کتب خود ثبت و ضبط کرده اند: گوشه ای از این حقیقت فراموشی نشدنی را ابن صباغ مالکی در خصوص امام باقر(علیه السلام) مورد توجه قرار داده و امام باقر علیه السلام را دارای فضایل و کمالاتی همچون: زهد، علم، تقوا، سخا، کرامت، احسان و کرم و صفات عالی معرفی می نماید.[8]
مواسات و انسان دوستی به سبک امام باقر(ع)
هر چند آیات فراوانی از کلام الله مجید به موضوع رسیدگی به حال نیازمندان و دستگیری از فقرا اختصاص یافته، ولی با این وجود شاید تا مردم یک نمونه و اسوه عینی در پایبندی به کمالات اخلاقی را در پیش روی خود نبینند، به خوبی در این مسیر موفق نشوند از این رو خدای متعال نمونه هایی عینی از اسوه های اخلاق عملی در پیش روی جامعه انسانی قرار داده است. از جمله ی این شاخص و الگوهای اخلاقی امام باقر علیه السلام است. از جمله برجسته ترین ویژگی قرآنی امام باقر علیه السلام، سخاوت، گشاده دستی و دستگیری از نیازمندان و مستمندان بود. این ویژگی شاخص اخلاقی امام را به خوبی می توان در منابع عامه مشاهده کرد. در این خصوص ابن صباغ مالکی این چنین نقل کرده است: «محمد بن علی بن الحسین علیه السلام با وجود علم، فضل و بزرگواری و ریاست و امامت، اهل جود به خاص و عام بود او مشهور به کرم بر همه بود با توجه کثرت عیال و متوسط الحال بودن در مال، معروف به فضل و احسان بود.»[9]
امام باقر علیه السلام نمونه عینی صبر، بردباری در روابط اجتماعی
از جمله کاربردی ترین فضایل اخلاقی که در روابط اجتماعی همه افراد به آن نیازمند می باشند، صبر و بردباری است. در روابط اجتماعی بسیاری از رفتارهای ریز درشت می تواند زمینه ساز تنش و التهام و درگیری شود. ولی اگر جوامع انسانی در مواجه با ناملایمات و بد رفتاری های دیگران اندکی گذشت و صبر را چاشنی سبک زندگی خود نمایند بسیاری از گرفتارها به سادگی سایه شوم خود را از زندگی آنها جمع خواهد کرد. از طرفی هر گونه بی صبری و بد رفتاری می تواند خواستگاه یک مصیبت و گرفتاری غیر قابل تحمل و ناگوار باشد.
امام باقر علیه السلام در این خصوص بهترین اسوه و الگو در ارتباطات اجتماعی به شمار می آید کما اینکه اندک روایات نقل شده از زندگی این امام همان حیرت و شگفتی هر مخاطبی را بر می انگیزد: چنانکه نقل شده است: «روزی مردی غیر مسلمان(نصرانی) با امام باقر علیه السلام مواجه شد. آن مرد به دلایل نامشخصی به امام باقر علیه السلام کینه داشت، از این رو به محض دیدن حضرت زبان به بدگویی گشود، و با تغییر نام امام باقر علیه السلام به حضرت جسارت کرد و گفت: تو بقر هستی! اما امام بدون اینکه خشمناک شود، با آرامش خاصی فرمودند: من باقرم...
آن مرد جسارت و بدگویی بد دهنی خود را ادامه داد و سخنان نا مربوطی به حضرت نسبت می داد، تا جایی که مادر حضرت را مورد خطاب قرار داده و گفت: تو فرزند زنی سیاه چرده و زنگی هستی! امام فرمود: اگر تو راست می گویی و مادرم آن گونه که توی می گویی است از خدا می خواهم که او را ببخشد و اگر ادعای تو نا بجاست از خدا می خواهم که تو را ببخشد،آن مرد جسارت و بدگویی بد دهنی خود را ادامه داد ولی با این وجود کمترین بی صبری و اهانتی را از طرف امام مشاهده نمی کرد. این رفتار اخلاق مدارانه سبب شرمندگی و تحول در وجود آن مرد نصرانی شد و در پیشگاه امام عذر خواهی کرد.»[10]
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: ابن عساکر، تاریخ مدینه، ج57، ص 211و 230.
[2]. صفدی، الوافی بالوفیات، ج4، ص77؛ ذهبی، تذکره الحفاظ، ج1، ص 124؛ ابن واضح،تاریخ یعقوبی، ج2، ص 302. ذهبی،سیراعلام النبلاء، ج4، ص402.
[3]. ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج9، 309.
[4]. سوره مبارکه نحل، آیه 43.
[5]. ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ص201.
[6]. همان.
[7]. تذکره الخواص، ص346.
[8]. الفصول المهمه ج2، ص892.
[9]. همان.
[10]. نور الابصار، 51.
شهادت امام محمد باقر علیه السلام
حمّد بن علی بن الحسین(ع)، ملقب به باقر و کنیه ابو جعفر فرزند امام سجاد(ع) است. برخى روز تولد آن حضرت را در مدینه اول ماه رجب مصادف با روز جمعه میدانند.[1] اما برخى ديگر سوم صفر[2] دانستهاند.
پدر ایشان امام سجّاد(ع)، پیشوای چهارم شیعیان و مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی(ع) است؛ لذا هم از جهت پدری و هم از جهت مادری فاطمی و علوی است.[3]
باقر العلوم لقب امام باقر(ع)
مشهورترين لقب امام محمد بن علی(ع)، باقر العلوم است[4] كه پیامبر اسلام(ص) به آن حضرت داده است؛[5] چون امام باقر(ع) شکافنده و آشكار و ظاهر کنندۀ علوم است، به «باقرالعلوم» نام گذاری شده است.[6] همچنین گفتهاند چون پیشانی آن حضرت در اثر سجدۀ زیاد باز بود به لقب «باقر» نامگذاری شد.[7]
امام محمد باقر(ع) و حضور در کربلا
قیام عاشورا یکی از اثر گذارترین و مهم ترین وقایع تاریخ اسلام است که در محرم سال 61 هجری قمری واقع شد.
در این قیام، امام محمد باقر(ع) که کودکی چهار ساله بودند، نیز حضور داشتند، و مورد قبول مورّخان است؛ زیرا روایات بسیاری وجود دارد که ولادت آن امام را قبل از سال 61 دانستهاند، مانند: «امام باقر(ع) در سال 57 هجری در مدینه متولد شد».[8]
همچنین امام باقر در پاسخ به سؤال فردی که از آن حضرت میپرسد: آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کردهاید، امام فرمود: بلی.[9]
امام باقر(ع) خود در مورد حضورش در کربلا، میفرماید: «جدم امام حسین(ع) کشته شدند، در حالیکه من چهار ساله بودم و کشته شدن او را به یاد میآورم».[10]
بر اساس این دست از روایات، حضور امام باقر در کربلا هیچگونه منع تاریخی نداشته، و از آنجا که سن آن بزرگوار بسیار کم بوده، به طور طبیعی با خانواده خود زندگی میکرده و در سفر همراه آنها بوده، و چون سن بسیار کمی داشت؛ از این باب کمتر، کتابهای تاریخی به حضور آن امام در کربلا پرداختند.[11]
دلایل امامت امام باقر(ع)
برای امامت ائمه؛ از جمله امام باقر(ع) ادله نقلی بسیاری در منابع شیعه ذکر شده است.[12]
کرامات و معجزات امام باقر(ع)
برای امام باقر(ع) کرامات و معجزات زیادی نقل شده است که در اینجا به دو مورد اشاره میشود:
- شفای نابینا: ابوبصیر از شاگردان برجسته امام باقر(ع)، از بینایی محروم بوده و به شدّت رنج میبرد. روزی به حضور امام باقر(ع) شتافته و از آن حضرت پرسید: آیا شما وارث پیامبر هستید؟ آن حضرت فرمود: بله. ابوبصیر عرض کرد: آیا رسول خدا(ص) وارث تمام پیامبران و وارث علوم و دانشهای آنان بود؟ امام فرمود: بله. ابوبصیر عرض کرد: شما میتوانید مرده را زنده کنید و کور مادرزاد را معالجه نمایید و از آنچه که مردم در خانههایشان میخورند، خبر دهید؟ امام فرمود: بله، ما همۀ اینها را به اذن خداوند انجام میدهیم.
او میگوید: در این هنگام امام باقر(ع) فرمود: ای ابابصیر! نزدیک بیا. من نزدیک حضرت رفتم. آن حضرت با دست مبارک خود روی چشمان مرا مسح نمود. در این حال من خورشید و آسمان و زمین و خانهها و هرچه در شهر بود همه را دیدم.
آنگاه به من فرمود: آیا میخواهی که این چنین باشی و در روز قیامت حساب تو مانند بقیه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود یا میخواهی به حال اول برگردی و بدون حساب به بهشت بروی؟! ابوبصیر گفت: میخواهم به حال اول برگردم. امام باقر(ع) بار دیگر دست بر چشمان ابوبصیر کشید و چشمان او به حال اول برگشت.[13]
- امام باقر(ع) و حاجیان: ابوبصیر در یکی از سالها در مراسم حج به همراه امام باقر(ع) طواف میکرد. او میگوید: از زیادی صداها و تکبیرهای حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجیج و أَعْظَم الضَجیج»؛ چه قدر حاجی زیاد شده و سر و صداها چه قدر بیشتر شده است؟
در این موقع امام(ع) فرمود: «یا ابا بصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، ای ابابصیر! چه قدر حاجی کم است، اما سر و صدا زیاد است». آیا میخواهید درستی سخنم را اثبات کنم و با چشم خود حقیقت گفتار مرا ببینی؟
عرض کردم: چه طور ممکن است ای مولای من؟!
فرمود: «جلوتر بیا!» من به امام باقر(ع) نزدیک شدم. دست مبارک را بر چشمهایم کشید و چند جمله دعا کرد. در این حال من بینایی خود را باز یافتم. امام باقر(ع) فرمود: ای ابا بصیر! حالا به حاجیان طواف کننده بنگر. هنگامی که به جمعیت نگاه کردم، بسیاری از مردم را به صورت میمون و خوکهایی دیدم که در گرد کعبه در حال حرکت بودند و افراد با ایمان و حاجیان حقیقی در میان آنان مانند نوری در تاریکی میدرخشیدند. عرض کردم: ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من ثابت شد، «ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، «چه قدر حاجی کم و سر و صدا زیاد است». آنگاه حضرت لبهای مبارک را به حرکت در آورد و با خواندن دعایی، چشمهای من به حالت اول برگشت.[14]
مقام علمی امام باقر(ع) و تربیت شاگردان
امام باقر(ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصۀ فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علوم و معارف اسلامی طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنهدار به بنیانگذاری و تأسیس یک دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسید.
امام با برقراری حوزۀ درس، با کج اندیشیها مبارزه کرد و در صدد زدودن چالشهای علمی، تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمونگر قرآن برآمد و ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی پرداخت، به گونهای که دانشمندی چون «جابر بن یزید جُعفی» هر گاه میخواست سخنی در باب علم به میان آورد ـ با آن توشهای که از دانش داشت ـ میگفت: «جانشین خدا و میراث دار دانش پیامبران محمد بن علی(ع) برایم اینگونه گفت»[15] و به دلیل ناچیز دیدن موقعیّت علمی خود در برابر جایگاه امام(ع)، از خود نظری به میان نمیآورد.
ابواسحاق سبیعی از دیگر فرهیختگان این دوره، آن قدر نظرات علمی امام را درست میپندارد که وقتی از او در مورد مسئلهای میپرسند، پاسخ را از زبان امام میگوید و میافزاید: «او دانشمندی است که هرگز کسی بسان او [در علم] ندیدهام».[16]
شاگردان امام باقر(ع)
در مکتب امام باقر(ع) شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند که تعدادی از آنان این شخصیتها هستند:
- ابان بن تَغلِب: ابان از شخصیتهای علمی عصر خود، در تفسیر، حدیث، فقه، قرائت و لغت تسلّط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر(ع) به او فرمود: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردمان فتوا بده، چون دوست دارم مردم چون تویی را در میان شیعیان ما ببینند».[17]
- زراره: زرارة بن اعین شیبانی یکی از بزرگ ترین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است که از این دو امام روایت نقل کرده است. زراره نزد ایشان شأن و مقامی بزرگ داشته است. وی جزو اصحاب اجماع شمرده شده است که در وثاقت و راستگویی او بین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اجماع و اتفاق است. اگر چه روایاتی در مذمت او وارد شده است، ولی در جمع بین روایات و نتیجه گیری نهایی، میتوان به درستی به این نتیجه رسید که وی یکی از بزرگترین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است.[18]
- محمد بن مسلم ثقفی: محمد بن مسلم، یکی از برجستهترین و پرآوازهترین پرورش یافتگان و دانش آموختگان حضرت امام محمد باقر(ع) و حضرت امام صادق(ع) بود که بیتردید در گسترش فرهنگ اسلام ناب و حقایق تابناک آموزههای اهل بیت عصمت(ع) نقش ممتاز و تأثیرگذاری داشت.[19]
خلفای اموی معاصر امام باقر(ع)
دوران پرفروغ امامت امام باقر(ع) مصادف بود با خلافت وليد بن عبد الملک، سليمان بن عبد الملک، عمر بن عبد العزيز، يزيد بن عبد الملک، و هشام بن عبد الملك.[20]
شیوههای مبارزاتی امام باقر(ع)
امام باقر(ع) برای احیای ارزشهای دینی و انجام وظیفه پاسداری از ارزشها، و به تناسب موقعیت، از راهها و شیوههای زیر استفاده میکرد:
الف. ترسیم وظایف حاکم اسلامی
امام باقر(ع) میکوشید با تبیین وظایف حاکمان، نوک تیز انتقاد خود را متوجه حاکمان وقت سازد و عدم مشروعیت اقدامات آنان را گوشزد کند؛ همانطور که میفرمود: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَة»؛ اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت». زراره پرسید: کدام افضل است؟ امام(ع) فرمود: «الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِن»؛ ولایت برتر است؛ چون کلید آنها است و والی (امام) راهنمایی کننده بر آنها است».[21]
ب. نهی از همکاری با حکومت طاغوت
امام همواره مؤمنان را از همکاری با حکومت طاغوت نهی میکرد و به هر طریق ممکن، این پیام خود را به گوش امت میرساند .
شخصی از امام باقر(ع) سؤال کرد: من از زمان حجّاج پيوسته تا كنون فرماندار بودهام، براى من توبه ميسّر است؟ امام جوابى نداد، و من دوباره پرسيدم، آن حضرت در پاسخ فرمود: نه، تا به هر صاحب حقى، حق او را بپردازى.[22]
یکی از شیعیان به نام عبدالغفار بن قاسم میگوید: به امام باقر(ع) گفتم: نظرتان در نزدیک شدن من به سلطان و رفت و آمد به دربار چیست؟ فرمود: این کار را برای تو صلاح نمیدانم. گفتم: گاهی به شام میروم و بر ابراهیم بن ولید وارد میشوم. فرمود: «ای عبدالغفار! رفت و آمد تو نزد سلطان سه پیامد منفی دارد: محبت دنیا در دلت راه مییابد، مرگ را فراموش میکنی، و نسبت به آنچه خدا قسمت تو کرده ناراضی میشوی».
عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من عیال وارم و هدفم از رفتن به آنجا، انجام تجارت است. فرمود: «ای بندۀ خدا! من نمیخواهم تو را به ترک دنیا دعوت کنم، بلکه میخواهم گناهان را ترک کنی، ترک دنیا فضیلت است، اما ترک گناه فریضه و واجب است و تو در شرایطی هستی که به انجام واجبات نیازمندتری تا کسب فضائل». [23]
امام باقر(ع) از یک سو قیامهای ضد حکومتی مانند قیام زید و ... را تأیید میکرد و از سوی دیگر، در موقعیتهای مناسب، خود با خلفا به رویارویی جدی میپرداخت.
آن حضرت میفرمود: «هر کس به سوی سلطان ستمگری برود، او را به تقوای الاهی فرمان دهد و او را بترساند و موعظه کند، مانند پاداش جن و انس و اعمال آنان را خواهد داشت».[24]
همچنین آن حضرت مشروعیت حاکمان جور را زیر سؤال میبرد و راه را بر قیام علیه آنان هموار میساخت. و میفرمود: «ائمه حق و پيروان آنها بر دين خدايند و پيشوايان ستمگر، از دين خدا و حق منحرفند خود گمراهند و ديگران را نيز گمراه كردهاند اعمالى كه انجام میدهند مانند خاكسترى است كه در مسير تند بادى سخت در يک روز طوفانى قرار گيرد نتيجه اى از كار خود نمیبرند اين يک گمراهى بسيار سختى است».[25]
ج. تقیّه[26]
میزان اهتمام حضرت باقر(ع) به تقیه چنان بود که میفرمود: «تقیه دین من و دین پدران من است، کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد». [27]
شهادت امام باقر(ع)
امام محمد باقر(ع) 57 سال از عمر مباركش گذشته بود، بنابر مشهور در هفتم ماه ذی حجه سال سال 114 هجرى[28] ديده از جهان فرو بست و در قبرستان بقیع در کنار پدرش (امام سجاد) و عمویش (امام حسن) دفن شد.[29] و شهادت آنحضرت در عصر خلافت هشام بن عبد الملک رخ داد[30] و به امر هشام بود.[31]
[1]. شیخ مفید، مسار الشیعة، ص 56، كنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 498، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1417ق؛ ابن حاتم شامی، جمال الدین یوسف، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص 603، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1420ق؛ طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة، ص 215، بعثت، قم، چاپ اول، 1413ق؛ طبری، عماد الدین حسن بن على، مناقب الطاهرین، ج 2، ص 629، سازمان چاپ و انتشارات، تهران، چاپ اول، 1379ش؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 46، ص 212، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1363ش.
[2]. شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السئول فی مناقب آل الرسول، ص 277، البلاغ، بیروت، چاپ اول، 1419ق؛ كاشفى سبزوارى، ملاحسین، روضة الشهداء، ص 512، نوید اسلام، قم، چاپ سوم، 1382ش؛ شبراوی، جمال الدین، الإتحاف بحب الأشراف، ص 279، دارالکتاب، قم، چاپ اول، 1423ق؛ حسینى عاملى، سید تاج الدین، التتمة فی تواریخ الأئمة علیهم السلام، ص 93، بعثت، قم، چاپ اول، 1412ق؛ قرشی، باقر شریف، حیاة الإمام محمد الباقر علیه السلام، ج 1، ص 20، دار البلاغة، بیروت، چاپ اول، 1413ق.
[3]. مغربی، قاضى نعمان، المناقب و المثالب، ص 327، اعلمى، بیروت، چاپ اول، 1423ق؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 498؛ الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص 603؛ شبلنجی، مؤمن بن حسن، نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار صلى الله علیه و آله و سلم، ص 289، منشورات شریف رضی، قم، بی تا؛
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 91، دارالقار، بیروت، چاپ اول، 1422ق؛ حموی، محمد بن اسحاق، أنیس المؤمنین، ص 123، بنیاد بعثت، تهران، 1363ش؛ بحارالانوار، ج 46، ص 216؛ التتمة فی تواریخ الأئمة علیهم السلام، ص 93.
[5]. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 159، كنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق؛ شیخ عباس قمى، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج 2، ص 1263، دلیل ما، قم، چاپ اول، 1379ش؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الباقر أبی جعفر محمد بن على علیهما السلام، ج 6، ص 289، عطارد، تهران، چاپ اول، 1381ش.
[6]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 159؛ بحارالانوار، ج 46، ص 221.
[7]. سبط بن جوزى، تذكرة الخواص، ص 302، منشورات الشریف الرضى، قم، چاپ اول، 1418ق؛ المرعشی التستری،القاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 12، ص 162، مكتبة آیة الله المرعشى النجفى، قم، چاپ اول، 1409ق.
[8]. بحار الأنوار، ج 46، ص 212.
[9]. كلینى، محمد بن یعقوب، الكافی، محقق و مصحح: غفارى على اكبر، آخوندى، محمد، ج 4، ص 223، دار الكتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. احمد بن أبى یعقوب، تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 320، بیروت، دار صادر، بى تا.
[11]. برگرفته از نمایه «حضور امام سجاد و امام باقر (ع) در کربلا»، سؤال 20433.
[12]. ر.ک: نمایه های «اسامی ائمه (ع) در احادیث متواتر شیعی»، سؤال 2543؛ «بشارت پیامبران به آمدن ائمه»، سؤال 9371.
[13]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 503 و 504.
[14]. ابن شهر آشوب مازندرانى، المناقب، ج 4، ص 184، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379ق.
[15]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 160.
[16]. همان، 161.
[17]. علوى عاملى، احمد بن زین العابدین، مناهج الأخیار فی شرح الإستبصار، ج 2، ص 138، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ اول، 1399ق؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، محقق و مصحح: رسولى، هاشم، جنتى، احمد، ص 262، انتشارات نوید، تهران، چاپ اول، 1362ش.
[18]. ر.ک: نمایه «زراره و امامان»، سؤال 19464.
[19]. ر.ک: سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 2، ص 521 – 523، مؤسسه امام صادق علیه السلام، قم، چاپ اول، 1418ق.
[20]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 498.
[21]. الكافی، ج2، ص 18.
[22]. همان، ج2، ص،331.
[23]. بحار الانوار، ج 72، ص 377.
[24]. همان، ص 378.
[25]. ابن أبی زینب نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق و مصحح: غفارى، على اكبر، ص 128 و 129، نشر صدوق، تهران، چاپ اول، 1397ق.
[26]. ر.ک: نمایه های «دلایل تقیه کردن ائمه(ع)»، سؤال 1779؛ «تقیه مداراتی»، سؤال 15755.
[27]. شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعة، ج 16، ص 204، آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق.
[28]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 498؛ المناقب، ج 4، ص 210؛ فتال نیشابورى، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 468، دلیل ما، قم، چاپ
اول، 1423ق؛ مناقب الطاهرین، ج 2، ص 629؛ بحارالانوار، ج 46، ص 212؛ التتمة فی تواریخ الأئمة علیهم السلام، ص 96.
[29]. كافى، ج 1، ص 469.
[30]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 499؛ منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج 2، ص 1328.
[31]. میر لوحی، كفایة المهتدی فی معرفة المهدی( ع)، ص 335، دار التفسیر، قم، چاپ اول، 1426ق.
حج و اعیاد اسلامی ضمن تقویت وحدت اثرات تفرقه از سوی دشمنان اسلام را خنثی خواهد کرد
مولوی نذیر احمد سلامی عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ماه ذی الحجه و واقع شدن عید سعید قربان در ایام پیش رو به امت اسلامی و خصوصا ملت شریف ایران، بیان نمود: از ویژگی های این عید عظیم ایجاد وحدت و همبستگی امت اسلام است؛ مسلمانان عالم در ایام حج و روز عید قربان با لباسی واحد و قلبی خالص و یقین گردهم می آیند تا همدلی و همنوایی را در دلهای خود منور کنند و کینه و بغض را از خود به دور سازند و در نهایت رعب و وحشت در دل دشمنان اسلام و مسلمین قرار دهند تا ندای "امت واحده" را به گوش جهانیان برسانند.
وی افزود: یکی از اجتماعات مهم مسلمانان عید سعید قربان است که در کنار دیگر اجتماعات مسلمین مانند نمازهای یومیه ، حج ، نماز جمعه و اعیاد دیگر دارای جایگاه جهانی است.
مولوی نذیر سلامی ضمن تاکید بر اهمیت و بزرگی این عید مبارک و میمون جهان اسلام، گفت: عید قربان یادگار حضرت ابراهیم است که تنها فرزند خویش را در شرایطی که او کهنسال شده بود و طبیعتا نیاز به کمک فرزند خویش داشت بنا بر فرموده خداوند متعال به قربانگاه آورد و مورد امتحان الهی قرار گرفت؛ هدف عشق به الله بود که نتیجه این عشق، سلسله انبیاء و نبوت از نسل حضرت ابراهیم شد.
وی در پایان تاکید کرد: عید سعید قربان دارای ویژگی ها و برکات فراوانی می باشد؛ خواص و ثمرات این عید بر تمام اقدامات و اعمال ملت های مسلمان و دیگر ملل خواهد بود، زیرا صفوف متحد و یکپارچه امت اسلامی بسیاری از نقشه ها و توطئه های دشمنان اسلام را خنثی و نابود خواهد ساخت و از سویی دیگر میان امت اسلامی الفت و برادری ایجاد خواهد کرد.