emamian

emamian

تنش در خط آذربایجان – ارمنستان، یک بار دیگر رسانههای منطقه و جهان را به سوی خود جلب کرد. نشست شورای عالی فرماندهی نظامی جمهوری آذربایجان به ریاست الهام علی اف رئیس جمهور این کشور تشکیل شده و ظاهراً تا اینجای کار، نیروهای تحت امر علی اف، در چند منطقه از دست بالا برخوردار بوده و برتری نظامی قابل توجهی به نمایش گذاشته اند.

آزادسازی 6 روستای آذربایجان

خبرگزاری رسمی آناتولی ترکیه از قول مقامات جمهوری آذربایجان، خبر آزادسازی 6 روستای آذری از دست نیروهای ارمنی را منتشر کرده و این خبر را در صدر اخبار خود قرار داده است. سرگرد آنار ایواز اف با انتشار این خبر در یک کنفرانس مطبوعاتی، اعلام کرده که در منطقه فضولی، روستاهای قاراخان بیگلی، گروند، گرده ریز و عبدالرحمان علیا، آزاد شده و کنترل این روستاها، الان در دست نیروهای آذری است.

در منطقه جبراییل، موروداغ و آغ دره نیز پیشروی هایی صورت گرفته است.

مواضع مقامات ترکیه

ابراهیم کالن سخنگو و مشاور سیاست خارجی اردوغان و مرد متنفذ سیاست خارجی آنکارا، نخستین مقام رسمی ترکیه بود که از آذربایجان اعلام حمایت کرده و حملات ارمنستان را زیر سوال برد.

رئیس جمهور ترکیه به شکل تمام قد از جمهوری آذربایجان حمایت و اعلام کرد: «ملت ترک، همچون هر زمان دیگری، امروز نیز با تمام امکانات خود در خدمت برادران و خواهران آذربایجانی است.»

مشخص نیست که آیا استفاده از عبارت «تمام امکانات»، شامل ارائه کمک هایی در حد رصد هوایی و پهپاد و ارائه مشاوره نظامی است یا این که میزان حمایت ها، ژرفای بیشتری خواهد داشت.

خلوصی آکار وزیر دفاع ترکیه نیز در همان دقایق نخست، با همتای آذری خود حسن اف، تماس تلفنی برقرار کرده و مراتب حمایت ترکیه را به او اعلام کرد.

خلوصی آکار که در دوران مسئولیت خود، تاکنون چندین بار به آذربایجان سفر کرده و برای تقویت صنایع دفاعی و بنیه نظامی جمهوری آذربایجان، با علی اف و تیم او مذاکره کرده، اقدام امروز باکو را به عنوان مبارزه برای حفظ تمامیت ارضی تلقی کرده و بر حمایت آنکارا از برادران ترک، تاکید کرده است.

حمایت ترکیه از آذربایجان، فقط محدود به مقامات رسمی دولت نیست.

خانم مرال آکشنر رهبر حزب خوب و از رهبران ملی گرای ترک نیز، در توییت خود، از جمهوری آذربایجان حمایت کرده است.

او ضمن انتقاد از گروه مینسک، بر حمایت کامل از ملت آذربایجان، تاکید کرده است. اما حزب جمهوری خلق به عنوان شریک خانم آکشنر در ائتلاف ملت، اندکی ملایم تر برخورد کرده و حملات ارمنستان را به عنوان عدم رعایت آتش بس، محکوم کرده است.

اهمیت آذربایجان برای ترکیه

جمهوری ترکیه در چند سال اخیر، بارها با طرح شعار «یک ملت، دو وطن» (Tek millet iki devlet) موضع روشن و شفاف خود را در مورد جمهوری آذربایجان تبیین کرده و نشان داده که این کشور تا چه اندازه برایش مهم است. در ادبیات سیاسی ترکیه و به ویژه در توییت ها و سخنرانی های مقامات کشور، عبارت «آذربایجان جان» به خوبی جا افتاده و این کشور برای ترک ها اهیمت ویژه ای دارد.

جمهوری آذربایجان از دید مقامات آنکارا، فقط دیار و سرزمین مردمان هم نژاد (سویداش) نیست، بلکه در عین حال، یک نقطه کانونی مهم برای تقویت جایگاه ترکیه در آسیای میانه و قفقاز و تقویت کشوری است که به عنوان یک قدرت گازی، یک شاهراه ارتباط تجاری و پایگاه مهم جغرافیایی در «شورای ترک»، امتیازات ویژه ای برای ترکیه دارد.

از آن سو، باکو و تیم الهام علی اف نیز اگر چه با گفتمان اسلام سیاسی جاری و ساری در ترکیه و اندیشه های حزب عدالت و توسعه چندان عجین و همسو نیست، اما از حمایت های سیاسی و دفاعی ترکیه، دلگرم و خشنود است و نه تنها در حوزه جغرافیایی خود، بلکه در موضوع حساسی همچون تحرکات ترکیه در شرق مدیترانه، حامی اردوغان است و احتمالاً در جریان روابط روسیه و ترکیه نیز توانسته است، اقدامات آسان سازی انجام دهد و موازنه را به شکلی برقرار کند که ولادیمیر پوتین، اعتماد بیشتری به این رابطه پیدا کند.

کم کاری مینسک

نارضایتی از میانجی گری گروه مینسک، حرف و حدیث تازه ای نیست و چنین به نظر می رسد که این بار نیز، این گروه، به منظور حل بحران، در سودای طراحی یک استراتژی فراگیر و همه جانبه نیست.

میانجیگری بین‌المللی گروه مینسک که از سوی سازمان امنیت و همکاری اروپا به ریاست مشترک روسیه، فرانسه و آمریکا تشکیل شده، برای حل مسالمت‌آمیز این مناقشه تا به حال نتیجه‌ای نداشته است.

الهام علی اف رییس جمهوری آذربایجان، دو ماه پیش، فعالیت «گروه میانجی مینسک» وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا برای حل «مناقشه قره باغ» را مورد انتقاد قرار داد.

علی اف گروه میانجی مینسک را به ناتوانی متهم کرد و گفته بود: «این گروه به بیانیه نخست‌وزیر ارمنستان مبنی بر این که قره باغ جزو خاک ارمنستان است، واکنشی نشان نداده، چرا که این‌چنین بیانیه‌هایی مانعی برای روند مذاکرات بوده و آن را بی‌معنی می‌کند.»

علی اف همچنین گفته بود: «موضع ما در رابطه با حل مناقشه قره باغ عادلانه و مبتنی بر عدالت تاریخی و قوانین بین‌المللی است و در آن تجدیدنظر نخواهیم کرد. مناقشه قره باغ باید در قالب تامین تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان حل و فصل شود. ما اجازه تاسیس یک دولت ارمنی در خاک جمهوری آذربایجان را نخواهیم داد.»

در پایان باید گفت: شواهد نشان می دهد که دست کم در حال حاضر، زمینه ای جدی برای توقف تنش وجود ندراد و دو کشور، فعلاً، هم در حال قدرت نمایی در برابر یکدیگر و هم در حال آزمودن یارای طرف مقابل برای رسیدن به یک برآورد نظامی نهایی هستند.

نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نمایشگاه دائمی محصولات خود که امروز  با حضور محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی و سرلشکر حسین سلامی فرمانده‌کل سپاه پاسداران افتتاح شد، جدیدترین موشک بالستیک دریایی خود را به نمایش درآورد.

این موشک با نام «ذوالفقار بصیر» جدیدترین موشک از نسل بعدی خلیج فارس است.

موشک جدید مجهز به سر جنگی با جست‌وجوگر اپتیکی احتمالاً بردی بیش از 700 کیلومتر دارد.

پیش از این موشک‌های خلیج فارس و هرمز (بالستیک دریایی) در حدود 300 و 250 کیلومتر برد داشتند.

موشک ذوالفقار در نوع زمین به زمین نیز بین 700 تا 750 کیلومتر برد دارد و از آن در عملیات‌های برون‌مرزی علیه داعش  نیز استفاده شده است.

ر جریان افتتاح نمایشگاه دائمی محصولات هوافضای سپاه، اولین راکت‌ هدایت شونده هوا به سطح ساخت ایران در کنار جنگنده سوخو22 این نیرو به نمایش گذاشته شد.

راکت‌های 80 میلیمتری «فدک» بر اساس نمونه شرفی S8 (سلاح هواپرتاب برای بالگردها و هواپیماهای شرقی) ساخته شده‌اند.

این خانواده راکت‌ها شامل انواع سرجنگی ضد زره، انفجاری شدید و ترکشی، دودزا، ضد باند پرواز هستند که جدیدترین عضو آن در کنار جنگنده سوخو22 مشاهده شد که داری 4 بالک کنترلی نزدیک به دماغه خود است که بوسیله این بالکها کار اصلاح مسیر و کنترل آن تا لحظه اصابت انجام می شود.

پیش از این، راکت های سطح به سطح در کالیبرهای مختلف به نمونه‌‌های هدایت شونده و نقطه زن تبدیل شده بودند ولی این اولین بار است که راکت های هوا به سطح، هدایت‌پذیر می‌شوند.

انواع راکت‌های فدک، بردی در حدود 2 تا 4 کیلومتر و وزنی در حدود 11 تا 16 کیلوگرم دارند و سرعت پروازی آن هم تا 700 متر بر ثانیه می‌رسد.

به گزارش تسنیم، علاوه بر راکت های فدک، یک بمب جدید (که به نظر هدایت پذیر است) و موشک آذرخش نیز به تسلیحات سوخو22 های سپاه افزوده شده است.

موشک آذرخش پیش از این تنها در بالگردهای رزمی بکار گرفته می شد.

منطقه «قره‌باغ کوهستانی» (ناگورنو قره‌باغ) بار دیگر پس از سه ماه صحنه درگیری و زد و خورد نیروهای ارتش ارمنستان و جمهوری آذربایجان است و شبح جنگ بار دیگر بر این منطقه سایه افکنده است.

دو روز پیش سفارتخانه‌های آمریکا در باکو و ایروان، در بیانیه‌ای از تمامی شهروندان آمریکایی خواستند تا به منطقه مورد اختلاف وارد نشوند، گویا از وقوع درگیری‌ها خبر داشتند. این سؤال مطرح است که دولت آمریکا چگونه از بروز دوباره درگیری‌ها در این منطقه با خبر بوده است؟

اولین درگیری‌ها به نظر می‌رسد از بامداد امروز آغاز شده و وزارت دفاع آذربایجان صبح امروز اعلام کرد که مواضع و شهرک‌های مرزی این کشور از سوی نیروهای مسلح ارمنستان هدف خمپاره قرار گرفته که تلفاتی از میان نظامیان و غیرنظامیان به همراه داشته است.

باکو در ادامه از انجام اقدامات تلافی‌جویانه خبر داد و افزود واحدهای پیشرفته ارتش آذربایجان در حال به کار بستن اقدامات تلافی‌جویانه برای سرکوب تحرکات نیروهای ارمنی هستند تا از امنیت جمعیت غیرنظامی که نزدیک خط مقابله نظامی زندگی می‌کنند اطمینان یابند. 

«الهام علی‌اف» رئیس‌جمهور آذربایجان نیز صبح امروز در مقابل دوربین تلویزیون‌ها حاضر شد و گفت که نیروهای مسلح ارمنستان با انواع سلاح‌ها از جمله توپخانه سنگین مواضع ارتش آذربایجان و تعدادی از مناطق مسکونی را هدف قرار داده‌اند که در نتیجه تعدادی از نیروهای نظامی و غیر نظامی مجروح شده‌اند. او در ادامه از پاسخ متقابل نیروهای آذربایجان خبر داد.

پس از آن، «نیکول پاشینیان» نخست‌وزیر ارمنستان نیز از حمله نیروهای آذربایجانی به شهرک‌های مسکونی ارمنستان در منطقه ناگورنو-قره‌باغ خبر داد و وزارت دفاع ارمنستان هم اعلام کرد که نیروهای این کشور دو بالگرد و سه پهپاد آذربایجانی را در واکنش به حملات باکو به مناطق مسکونی ساقط کرده‌اند.

در شرایطی که دو طرف یکدیگر را به آغاز درگیری‌ها متهم می‌کنند، مجموع این رخدادها باعث شد تا  «آرائیک هاراطونیان» رئیس منطقه مورد مناقشه «قره‌باغ» صبح امروز در یک نشست اضطراری با اعضای شورای ملی، آماده‌باش جنگی اعلام کند. او در بیانیه‌ای از تمامی افراد بالای ۱۸ سال خواست تا آماده جنگ شوند.

هاراطونیان همچنین در پیامی تاکید کرد: «این جنگ برای مرگ یا زندگی است که آن را به جان پذیرفته و در آن پیروز خواهیم شد. ... تلفات انسانی و مادی ما را مایوس نخواهند کرد. اعلان جنگ کرده‌اند و جنگ دریافت خواهند کرد.»

وزارت دفاع ارمنستان هم اعلام «حالت جنگی» کرده و از تمامی نیروهای خود خواسته است تا در آماده‌باش کامل قرار گیرند.

در مجموع شرایط به‌گونه‌ای پیش رفته که به‌باور برخی ناظران، منطقه آماده جنگ دیگری شده است. هر چند در این میان ارتش جمهوری آذربایجان اعلام کرده است که نیازی به اعلام آماده‌باش عمومی ندارد و نیروهای این کشور به طور کامل آماده هستند.

هیأت سربازگیری و آماده‌باش ارتش آذربایجان گفته است که ممکن است در صورت لزوم برای دفاع از کشور، وزارت دفاع خواستار بسیج عمومی شود، اما امروز نیازی به این کار نیست.

 


منطقه مورد مناقشه قره‌باغ

 

در واکنش به این تحولات، وزارت خارجه ترکیه نیز در بیانیه‌ای بار دیگر حمایت خود را از جمهوری آذربایجان اعلام کرد و گفت که ترکیه کمک‌ها و حمایت‌های لازم را در اختیار آذربایجان قرار خواهد داد.

وزارت خارجه روسیه نیز در بیانیه کوتاهی از دو طرف خواسته است تا فورا درگیری‌ها را متوقف کرده و برای تثبیت اوضاع به مذاکره روی بیاورند.

جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان، دو جمهوری استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۹۲ به دنبال تصرف منطقه قره‌باغ کوهستانی توسط ارمنستان و اعلام خودمختاری این منطقه وارد درگیری نظامی شدند و تلاش‌ها برای حل مناقشه قره‌باغ در قالب گروه میانجی مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا تاکنون بی‌نتیجه بوده است.

دوستان و معاشران انسان در هدایت یا گمراهی او بسیار موثّرند. در سوره صافّات، آيات ۵۰ تا ۵۳ بیان شده كه همنشين بد، انسان را تا لب پرتگاه دوزخ مى برد. در آيات دیگری سخن از تأسّف و تأثّر عميق ستمگران در قيامت است كه از انتخاب دوستان ناباب تأسّف مى خورند؛ که در سوره فرقان، آیات ۲۷ الی ۲۹ به این مساله اشاره شده است. در دسته دیگری از آیات قرآن سخن از كسانى است كه همنشين بدى داشتند ولى آنها به لطف الهى و با تلاش و كوشش توانسته اند خود را از چنگال وسوسه آنها رهائى بخشند.

غالباً دوستان و معاشران ناباب و آلوده سبب آلودگى افراد پاک شده اند؛ عکس آن نیز صادق است، زیرا بسیارى از افراد پاک و قوىّ الاراده توانسته اند بعضى از معاشران ناباب را به پاکى و تقوادعوت کنند. با این اشاره به قرآنمراجعه می کنیم و اشاراتى را که قرآنبه این مساله دارد با هم مى شنویم:

آیات قرآنی مربوط به این مساله در سه بخش قابل بررسی می باشد:

نخست آیاتی که درباره همنشینى شیطان با غافلان از یاد خداست، ولى تاثیر همنشین بد را در اخلاقیّات و در سرنوشت هر انسانى روشن مى سازد.

مى فرماید: (هر کس از یاد خداروى گردان شود شیطان را بر او مسلّط مى سازیم که همواره قرین و همنشین او باشد!)؛ «وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ».(۱) (سوره زخرف، آیه۳۶)

سپس نقش این قرین سوء (همنشین بد) را چنین بیان مى کند که آنها، یعنى شیاطین، راه هدایت و حرکت به سوى خداوند را به روى آنها مى بندد و آنها را از رسیدن به این هدف مقدّس باز مى دارد و غم انگیزتر، این که در عین گمراهى گمان مى کنند که هدایت یافته اند! «وَاِنَّهُمْ لَیَصُدُّوْنَهُمَ عَنِ السَّبیلِ وَیَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»! (۲)

سپس به نتیجه آن پرداخته و مى گوید: روز قیامتکه همه در محضر الهى حاضر مى شوند و پرده ها کنار مى رود و حقایق فاش مى شود، این انسان گمراه خطاب به دوست اغواگر شیطانش کرده، مى گوید اى کاش فاصله میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه همنشین بدى هستى! «حَتّى اِذا جاءَنا قالَ یا لَـیْتَ بَـیْنى وَبَیْنَـکَ بُعْـدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرینُ».(۳)

از این تعبیرات بخوبى استفاده مى شود که همنشین بد مى تواند انسان را بکلّى از راه خدامنحرف سازد؛ پایه هاى اخلاقرا بر روى او ویران کند و واقعیّتها را چنان دگرگون نشان دهد که انسان در عین گمراهى خود را در زمره هدایت یافتگان ببیند؛ و به یقین در چنین حالى هدایت و بازگشت به صراطمستقیم غیر ممکن است؛ و زمانى بیدار مى شود و به هوش مى آید که راه برگشت بکلّى بسته شده؛ حتّى از تعبیر آیهاستفاده مى شود که این همنشینان بد در آن زندگى ابدى نیز با او هستند و چه دردآور است که انسان کسى را که مایه بدبختى او شده همیشه در برابر خود ببیند و به او گفته شود بیهوده آرزوى جدا شدن از او را مکن شما با هم سرنوشت مشترکى دارید! «وَلَنْ یَنْفَعَکُمُ الْیَوْمَ اِذْ ظَلَمْتُمْ اَنَّکُمْ فِى الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ».(۴)

شبیه آیات فوق، آیه۲۵ سورهفصّلت مى باشد که مى گوید: «وَقَیَّضْنا لَهُمْ قُرَنآءَ فَزَیَّنُوْا لَهُمْ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَما خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فى اُمَم قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ اِنَّهُمْ کانُوا خاسِرینَ»؛ (ما براى آنها همنشینانى [زشت سیرت] قرار دادیم که زشتیها را از پیش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند؛ و فرمان الهى درباره آنان تحقّق یافت و به سرنوشت اقوام گمراهى از جنّ و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند؛ آنها مسلّماً زیانکار بودند!)

در بخش دوم از این آیات، از کسانى سخن مى گوید که همنشین بدى داشتند که پیوسته در گمراهى آنها مى کوشیدند ولى آنها به لطف و رحمت الهى و با تلاش و کوشش توانسته اند خود را از چنگال وسوسه آنها رهائى بخشند در حالى که تا لب پرتگاه پیش رفته بودند؛ در اینجا نیز سخن از تاثیر فوق العاده همنشین بد در شکل گیرى عقائد و اخلاقانسان است ولى در عین حال چنان نیست که انسان مجبور باشد و نتواند با تلاش و کوشش، خویشتن را نجات دهد؛ مى فرماید: «در روز قیامتبعضى از بهشتیان به بعضى دیگر مى گوید من در دنیا همنشینى داشتم که پیوسته به من مى گفت آیا به راستى تو این سخن را باور کرده اى که وقتى ما مردیم و خاک شدیم و استخوان پوسیده شدیم، بار دیگر زنده مى شویم و به جزاى اعمال خود مى رسیم (ولى من به فضل الهى تسلیم وسوسه هاى او نشدم و در ایمانخود ثابت قدم ماندم!)؛ «فَاَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْض یَتَسآءَلُونَ ـ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ اِنّى کانَ لى قَرینٌ ـ یَقُولُ ءَاِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقینَ ـ ءَاِذامِتْنا وَکُنّا تُراباً وَعِظاماً ءَاِنّا لَمَدینُونَ».(۵)

در این هنگام او به فکر همنشین نااهل قدیمى خود مى افتد و به جستجو برمى خیزد و از همان اوج بهشتنگاهى به سوى دوزخ مى افکند و ناگهان او را در وسط جهنّم مى بیند؛ «فَاطَّلَعَ فَرَاهُ فى سَوآءِ الْحَجیمِ».

به او مى گوید به خداسوگند نزدیک بود مرا نیز به هلاکت بکشانى و همچون خودت بدبخت کنى و اگر لطف الهى و نعمت پروردگارم شامل حال من نبود من نیز امروز در آتش دوزخ احضار مى شدم «قالَ تَاللّهِ اِنْ کِدْتَّ لَتُرْدینِ وَلَوْلا نِعْمَتُ رَبّى لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرینَ».

مجموع این آیات بخوبى نشان مى دهد که همنشین بد، انسان را تا لب پرتگاه دوزخ مى برد و اگر ایمان قوى و تقوا و لطف پروردگار نباشد در آن پرتگاه سقوط مى کند!

در سومین بخش از آیات مورد بحث، سخن از تاسّف و تاثّر عمیق ستمگران در قیامت است که از انتخاب دوستان ناباب تاسّف مى خورند؛ چرا که عامل اصلى بدبختى خود را در رفاقت با آنان مى بینند؛ مى فرماید: (و [به خاطر آور] روزى را که ظالم دست خویش را از [شدّت حسرت] به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش [با رسول خدا] راهى برگزیده بودم! اى واى بر من! کاش فلان [شخص گمراه] را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآورى [حق] گمراه ساخت بعد از آن که [یاد حق] به سراغ من آمده بود! و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است!)؛ «وَیَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یالَیْتَنى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلا ـ یا وَیْلَتى لَیْتَنى لَمْ اَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً ـ لَقَدْ اَضَلَّنى عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ اِذْجآءَنى وَکانَ الشَّیْطانُ لِلاِْنْسانِ خَذُوْلا».(۶) به این ترتیب، ستمگران در قیامت، نخست از ترک رابطه با پیامبر شدیداً اظهار تاسّف مى کنند، و سپس از ایجاد رابطه با افراد آلوده و فاسد؛ و بعد با صراحت، عامل اصلى گمراهى خود را همین دوستان منحرف۵ و آلوده معرّفى مى کنند! و حتّى تاثیر آنها را بالاتر از تاثیر پیامهاى الهى (البتّه در بیمار دلان) مى شمرند؛ و از تعبیر آخرین آیه، استفاده مى شود که دوستان بد جزء لشکر شیطانند؛ و یا به تعبیر دیگر، از شیاطین انس محسوب مى شوند. قابل توجّه این که، در این آیات تاسّف این گروه را با جمله «یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ»؛ (ظالم هر دو دست خود را به دندان در آن روز مى گزد) بیان فرموده؛ و این آخرین مرحله تاسّف است؛ و این در موارد ضعیفتر، انسان انگشت خود را به دندان مى گیرد و در مرحله بالاتر، پشت دست را به دندان مى گزد و در مراحل شدید هر دو دست خود را یکى بعد از دیگرى به دندان مى گزد؛ و در حقیقت این یک نوع انتقام گیرى از خویشتن است که چرا کوتاهى کردم و با دست خود وسائل بدبختى خویش را فراهم کردم!

آنچه از آیات فوق و بعضى از آیات دیگر قرآن به خوبى استفاده مى شود این است که دوستان و معاشران و همنشینان در سعادت و شقاوت انسان تاثیر فوق العاده اى دارند؛ نه تنها اخلاق و رفتار افراد را تحت تاثیر قرار مى دهند، که در شکل گیرى عقائد آنها موثّرند؛ اینجاست که یک استاد اخلاقباید همواره با دقّت تمام افراد تحت تربیت خود را از این نظر مورد توجّه قرار دهد؛ مخصوصاً در عصر و زمان ما که نشر وسائل فساد از طریق دوستان ناباب به صورت وحشتناکى در آمده و یکى از سرچشمه هاى اصلى انواع انحرافات را تشکیل مى دهد.(۷)

پی نوشت:

(۱). براى نقيض از مادّه قيض معانى مختلفى نقل كرده اند؛ بعضى آن را به معنى تسبيب و بعضى به معنى تقدير و بركندن و بعضى مانند راغب به معنى مسلّط ساختن مى دانند چرا كه قيض به معنى پوست سفيدى است كه روى تخم مرغ را گرفته (و آن را احاطه كرده است).

(۲). سوره زخرف، آیه ۳۷.

(۳). سوره زخرف، آیه ۳۸.

(۴). سوره زخرف، آيه ۳۹ .

(۵). سوره صافّات، آيات ۵۰ تا ۵۳ .

(۶). سوره فرقان، آیات ۲۷ الی ۲۹.

(۷). گرد آوری از: اخلاق در قرآن، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ ه. ش‏، ج ۱‏، ص ۱۵۵.

بدون شك از نظر جامعه اسلامی كلیه مفاهیم و معتقدات اصیل اسلامی ریشه در كلام الهی دارند و عقیده به ظهور امام زمان ـ علیه السّلام ـ صورت كلی و مایه اساسی آن در كتاب خدا (قرآن كریم) تجلّی یافته، و این كتاب بزرگ آسمانی فرارسیدن آن روز مبارك و فرخنده را به تمام پیروان بشارت داده است.

در قرآن كریم آیات متعددی در شأن حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ وارد شده است كه مفسران واقعی وحی الهی امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ تفسیر، تأویل و تطبیق این آیات را بر وجود مقدس امام زمان ـ علیه السّلام ـ و حكومت جهانی آن امام عدالت گستر، بیان نموده‌اند كه ذكر همه این آیات در این مختصر نمی‌گنجد، پیرامون این آیات، كتب مختلفی تألیف شده كه همه مطالب كتاب یا بخشی از مطالب آن به این موضوع اختصاص یافته است، به عنوان نمونه پاره‌ای از این آیات بیان می‌شوند:

۱. سورة نور آیة ۵۵:

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لیمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لا یشْرِكُونَ بِی شَیئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ

«خداوند كسانی از شما را كه ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند، وعده فرمود كه آنان را قطعاً در زمین خلیفه خواهد كرد، همان طور كه كسانی را كه پیش از آنان بودند به خلافت گمارد، و قطعاً بر ایشان دین‌شان را مستقر خواهد نمود، دینی كه برایشان آن را پذیرفت، و قطعاً آنان را پس از خوف‌شان به حالت امنیت دگرگون می‌كند به جهت آن كه مرا عبادت كنند و چیزی را با من شریك نگردانند، و هر كه بعد از آن كفر ورزد، پس قطعاً آنان كافرند.

۲. سورة انبیاء آیة ۱۰۵:

وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ

ما در «زبور» داود از پس ذكر (تورات) نوشته‌ایم كه سرانجام زمین را بندگان شایسته ما به ارث می برند و صاحب شوند.

۳. سوره قصص آیة ۵:

وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ

ما می‌خواهیم تا به مستضعفان زمین نیكی كنیم یعنی آنان را پیشوایان سازیم و میراث بران زمین.

۴. سورة مائده آیة ۵۴:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْكافِرِینَ یجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ...

ای مؤمنان! هر كس از شما از دین خویش برگردد (زیانی به دین خدا نخواهد رسانید. زیرا كه خداوند دین خود را بی‌یاور نخواهد گذاشت بلكه او مردمی پدید خواهد آورد كه ایشان را دوست دارد و ایشان او را دوست می‌دارند، آن مردم با مؤمنان خوش رفتار، و نرم‌خو خواهند بود و با كافران سخت‌گیر و بی‌گذشت، و آنان همواره می‌كوشند و در راه خدا جهاد می‌كنند و از سرزنش هیچ سرزنش‌گری باكی نخواهند داشت.

۵. سورة توبه آیة ۳۳:

هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

او آن خداست كه رسول خویش را برای راهنمایی و دین حق فرستاد تا آن دین را پیروز گرداند بر همه دین‌های دیگر، هر چند بر مشركان دشوار آید.

۶. سورة هود آیة ۸۶ :

بَقِیتُ اللَّهِ خَیرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ، بقیة اله

(ذخیره الهی) برای شما مردم، اگر مؤمن باشید از هر چیز و هر كس دیگر بهتر است.

این آیات و پاره‌ای دیگر از آیات قرآن كریم به مهدی موعود و مسائل و رخدادهای آخر الزمان و وقایع مقان ظهور و پس از آن تفسیر شده اند.

بسیاری از مردم در محاسبه علل و عوامل حوادث ناگوار و مصائب گاهی گرفتار اشتباه می شوند و ظلم هایی که به دست انسان های ستمگر انجام شده است به حساب بی عدالتی دستگاه آفرینش می گذارند، و بی نظمی کار بشر را به حساب بی نظمی سازمان خلقت.

مثلا گاهی ایراد می کنند «چرا هر چه سنگ است برای پای لنگ است!؟» چرا زلزله ها در شهرها خسارت کمی ایجاد می کند امّا در روستاها قربانیان زیادی می گیرد و گروه کثیری زیر آوار می مانند، این چه عدالتی است؟ اگر بنا هست بلایی قسمت شود چرا یکسان قسمت نمی شود؟ چرا باید همیشه لبه تیز حوادث دردناک متوجّه مستضعفین باشد؟ چرا در بیماری های عمومی و همه گیر بیشتر این گروه قربانی می شوند؟

غافل از این که هیچ کدام از اینها مربوط به دستگاه آفرینش و خلقت و عدالت خداوند نیست، اینها نتیجه ظلم و استعمار و استثمار انسان ها نسبت به یکدیگر است.

مقدمه

از قدیم ترین ایام تا امروز گروهی بر عدالت خدا خرده گرفته اند، و مسائلی را مطرح نموده اند که به اعتقاد آن ها با عدالت خدا سازگار نیست، و حتّی گاه آن ها را نه تنها دلیل بر نفی عدالت که دلیلی بر انکار وجود خدا پنداشته اند!از جمله، وجود حوادث ناگوار مانند طوفان ها و زلزله ها و مصائب دیگر که همگانی است. و همچنین تفاوت هایی که در میان انسان ها دیده می شود. و نیز شرور و آفت هایی که دامن انسان یا نباتات و موجودات دیگر را می گیرد.

چرایی شرور و مصیبت ها

برای اینکه با برخی از علل و چرائی شرور و مصیبت ها در نظام هستی آشنا شویم به چند نکته ای که در پی می آید توجه فرمائید.

قضاوت نسبی و معلومات محدود

معمولا همه ما در قضاوت های خود و تشخیص مصداق ها روی رابطه ای که اشیاء با ما دارند تکیه می کنیم. مثلا می گوییم فلان چیز دور یا نزدیک است یعنی نسبت به ما.

یا فلان کس قوی یا ضعیف است، یعنی با مقایسه به وضع روحی یا جسمی ما، او دارای چنین حالتی است. در مسائل مربوط به خیر و شر و آفت و بلا نیز داوری مردم غالباً همین گونه است.

مثلا اگر بارانی در سطح منطقه ببارد، ما کار نداریم که تأثیر این باران در مجموع چگونه بوده است، ما تنها به محیط زندگی و خانه و مزرعه خودمان، و یا حداکثر شهرمان نگاه می کنیم، اگر اثر مثبتی داشته می گوییم نعمت الهی بود، اگر منفی بوده نام « بلا » بر آن می گذاریم.

بنا بر این اگر ما بخواهیم گرفتار اشتباه نشویم باید به معلومات محدود خود نگاه نکنیم، و در قضاوت ها تنها روی روابط اشیا با خودمان ننگریم؛ بلکه تمام جوانب را در نظر بگیریم و قضاوت همه جانبه کنیم.

قرآن مجید به ما می گوید:« وَ مَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلا؛ [۱] بهره شما از علم و دانش اندک است.»

و با این علم و دانش اندک نباید در قضاوت عجله کرد.

حوادث ناخوشایند و هشدارها

همه ما افرادی را دیده ایم که وقتی غرق نعمتی می شوند گرفتار « غرور و خودبینی » می گردند، و در این حالت بسیاری از مسائل مهم انسانی و وظایف خود را به دست فراموشی می سپارند.

و نیز همه ما دیده ایم که در هنگام آرام بودن اقیانوس زندگی و راحتی و آسایش کامل چگونه یک حالت « خواب زدگی و غفلت » به انسان دست می دهد که اگر این حالت ادامه یابد منجر به بدبختی انسان می گردد.

بدون شک قسمتی از حوادث ناخوشایند زندگی برای پایان دادن به آن حالت غرور، و از بین بردن این غفلت و خواب زدگی است.

حتماً شنیده اید که رانندگان با تجربه از راه های صاف و هموار که خالی از هر گونه پیچ و خم و فراز و نشیب و گردنه هاست شکایت دارند، و این جادّه ها را خطرناک توصیف می کنند، چرا که یکنواختی این جاده ها سبب می شود راننده در یک حال خواب زدگی فرو رود، و درست در اینجاست که خطر به سراغ او می آید.

حتّی دیده شده در بعضی از کشورها در این گونه جادّه ها فراز و نشیب ها و دست اندازهای مصنوعی ایجاد می کنند تا جلو این گونه خطرات را بگیرند.

مسیر زندگانی انسان نیز عیناً به همین گونه است. اگر زندگی فراز و نشیب و دست اندازی نداشته باشد و اگر گه گاه حوادث نامطلوبی پیش نیاید، آن حالت غفلت و بی خبری از خدا و از سرنوشت و از وظائفی که انسان بر عهده دارد حتمی است.

هرگز نمی گوییم انسان باید با دست خود حوادث ناخوشایند بیافریند و به استقبال ناراحتی ها برود، چرا که همیشه این امور در زندگی انسان بوده و هست، بلکه می گوییم باید توجه داشته باشد که فلسفه قسمتی از

این حوادث این است که جلو غرور و غفلت را که دشمن سعادت او است بگیرد، تکرار می کنیم این فلسفه قسمتی از این حوادث ناخوشایند است نه همه آنها، چرا که بخش های دیگری وجود دارد که به خواست خدا بعداً از آن سخن خواهیم گفت.

کتاب بزرگ آسمانی ما قرآن مجید در این زمینه چنین می گوید:

«فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون؛ [۲] ما آنها را به حوادث سخت و دردناک و رنج ها گرفتار ساختیم تا به درگاه خدا روی آورند.»

انسان در آغوش مشکلات پرورش می یابد

باز تکرار می کنیم ما نباید با دست خود برای خودمان مشکل و حادثه بیافرینیم، امّا با این حال بسیار می شود که حوادث سخت و ناگوار اراده ما را قوی و قدرت ما را افزایش می دهد، درست همانند فولادی را که به کوره های داغ می برند و آبدیده و مقاوم می شود ما هم در کوره این حوادث آبدیده و پرمقاومت می شویم.

جنگ چیز بدی است ولی گاهی یک جنگ سخت و طولانی استعداد یک ملّت را شکوفا می کند، پراکندگی را مبدّل به وحدت و عقب ماندگی ها را به سرعت جبران می نماید.

هر تمدن درخشانی در طول تاریخ در نقطه ای از جهان ظهور کرده به دنبال این بوده است که یک کشور مورد هجوم یک قدرت بزرگ خارجی قرار گرفته، و نیروهای خفته آنها را بیدار و بسیج کرده است.

البته واکنش همه افراد و همه جامعه ها در برابر حوادث تلخ زندگی یکسان نیست. گروهی گرفتار یأس و ضعف و بدبینی می شوند و نتیجه منفی می گیرند، امّا افرادی که زمینه های مساعد دارند در برابر این حوادث تحریک و تهییج شده به حرکت درمی آیند و می جوشند و می خروشند، و نقطه های ضعف خود را به سرعت اصلاح می کنند.

منتها چون در این گونه موارد بسیاری از مردم قضاوت سطحی می کنند تنها تلخی ها و سختی ها را می بینند و امّا آثار مثبت و سازنده را نادیده می گیرند.

ادّعا نمی کنیم همه حوادث تلخ زندگی در انسان چنین اثری دارد ولی حداقل قسمتی از آنها چنین است.

شما اگر زندگی نوابغ جهان را مطالعه کنید، می بینید تقریباً همه آنها در میان مشکلات و ناراحتی ها بزرگ شدند، کمتر می توان افراد نازپرورده ای را پیدا کرد که در زندگی نبوغی از خود نشان داده باشند و به مقام والائی برسند، فرماندهان بزرگ نظامی آنها هستند که

میدان های نبرد سخت و طولانی دیده اند، مغزهای متفکر اقتصادی آن ها هستند که در بازارهای بحران زده اقتصادی گرفتار شده اند.

سیاستمداران قوی و بزرگ آنها هستند که با مشکلات سخت سیاسی دست به گریبان بوده اند.

در قرآن مجید چنین می خوانیم:«فَعَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً؛ [۳]

ای بسا چیزی را ناخوشایند بشمرید امّا خداوند در آن خیر فراوان قرار داده است».

مشکلات خودساخته

نکته دیگری که اشاره به آن را ضروری می دانیم این است که بسیاری از مردم در محاسبه علل و عوامل حوادث ناگوار و مصائب گاهی گرفتار اشتباه می شوند و ظلم هایی که به دست انسان های ستمگر انجام شده است به حساب بی عدالتی دستگاه آفرینش می گذارند، و بی نظمی کار بشر را به حساب بی نظمی سازمان خلقت.

مثلا گاهی ایراد می کنند «چرا هر چه سنگ است برای پای لنگ است!؟» چرا زلزله ها در شهرها خسارت کمی ایجاد می کند امّا در روستاها قربانیان زیادی می گیرد و گروه کثیری زیر آوار می مانند، این چه عدالتی است؟ اگر بنا هست بلایی قسمت شود چرا یکسان قسمت نمی شود؟ چرا باید همیشه لبه تیز حوادث دردناک متوجّه مستضعفین باشد؟ چرا در بیماری های عمومی و همه گیر بیشتر این گروه قربانی می شوند؟

حوادث و مصائب نتیجه ظلم و استعمار

غافل از این که هیچ کدام از اینها مربوط به دستگاه آفرینش و خلقت و عدالت خداوند نیست، اینها نتیجه ظلم و استعمار و استثمار انسان ها نسبت به یکدیگر است.

اگر روستانشینان به خاطر ظلم شهرنشینان در محرومیّت و فقر شدید نباشند و بتوانند خانه هایی محکم و مقاوم مانند آنها بنا کنند، چرا زلزله این همه از آنها قربانی بگیرد و از دیگران بسیار کم؟

امّا هنگامی که خانه های آنها از یک مشت گل یا سنگ و چوب که گاهی حتی در میان آنها کم ترین گچ و سیمانی به کار نمی رود و به طور ساده روی هم چیده شده و با یک حرکت شدید باد یا تکان خفیف زمین فرو می ریزد، نباید انتظار داشت وضع بهتر از آن باشد، امّا این چه ربطی به کار خدا دارد؟

نباید مانند آن شاعر، خرده گیری کرده بگوییم «یکی را داده ای صد ناز و نعمت» در حالی که دیگری را بر خاک ذلّت نشانده ای، یکی را کاخ نشین کرده ای و دیگری را کوخ نشین!

مشکلات به خاطر بی عدالتی های اجتماعی

باید این انتقادها را متوجّه وضع ناموزون و نظام غلط جامعه کرد. باید به پا خاست و به این بی عدالتی های اجتماعی پایان داد. با محرومیت و اگر همه قشرها از تغذیه کافی و بهداشت و درمان لازم بهره مند باشند در برابر بیماری ها همگی پرقدرت و پرمقاومت خواهند بود.

امّا هنگامی که وضع غلط نظام اجتماعی یک جامعه و استثمار حاکم بر آن به یکی آن قدر امکانات می دهد که حتّی سگ و گربه خانگیش دارای پزشک و درمان و دارو است امّا دیگری ابتدایی ترین وسیله بهداشی را برای پرورش نوزادش ندارد چنین صحنه های ناگوار، فراوان به چشم می خورد.

به جای این که در این گونه موارد ایراد بر کار خدا بگیریم باید ایراد بر کار خود بگیریم.باید به ظالم بگوییم ظلم مکن.

و باید به مظلوم بگوییم زیر بار ظلم مرو!

و باید کوشش کنیم که همه افراد یک جامعه از حداقل وسایل بهداشتی و درمانی و غذا و مسکن و فرهنگ و آموزش و پرورش بهره مند باشند.

خلاصه این که نباید ما گناه خود را به گردن نظام خلقت بیندازیم.

کی خداوند به ما چنین زندگی را تحمیل کرده؟ و کجا چنین نظامی را توصیه فرموده است؟

البته او ما را آزاد آفریده، چرا که آزادی رمز تکامل و ترقّی ماست.

ولی این ماییم که از آزادی خود سوءِ استفاده می کنیم و ظلم و ستم بر دیگران روا می داریم و نتیجه این ظلم و ستم به صورت نابسامانی های اجتماعی خودنمایی می کند.

امّا متأسّفانه این اشتباه دامن گیر گروه زیادی شده و حتّی نمونه های آن در اشعار شعرای معروف دیده می شود.

قرآن مجید در یک جمله کوتاه و پر معنی می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً وَ لکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُون؛ [۴]

خداوند کم ترین ظلمی به کسی نمی کند ولی مردم به خویشتن ظلم و ستم روا می دارند».

 

پی نوشتها

۱.اسراء (۱۷)، آیه ۸۵   

۲.انعام (۶)، آیه ۴۲   

۳.نساء (۴)، آیه ۱۹   

۴.یونس (۱۰)، آیه ۴۴   

رهبر انقلاب همچنین با ابراز تأسف شدید از جان‌باختن روزانه حدود ۱۵۰ نفر بر اثر کرونا، مردم را به رعایت کامل و مستمر دستورالعمل‌های بهداشتی فراخواندند.

فرمانده کل قوا، تکریم و تجلیل از پیشکسوتان و رزمندگان دفاع مقدس را وظیفه حتمیِ ملی و توصیه مؤکد اسلام خواندند و افزودند: برای درک عظمت کار این عزیزان و هم‌رزمان شهیدشان باید عظمت میدان دفاع مقدس و چرایی و چگونگی این قطعه مهم از تاریخ ایران را به خوبی درک و فهم کرد.
ایشان صدام جاه‌طلب را تنها ابزاری در دست قدرت‌های بزرگ به‌ویژه آمریکا برشمردند و افزودند: طرف‌های اصلی نبرد با ملت ایران یعنی «آمریکای ضربه‌خورده از انقلاب اسلامی، قدرت‌های نگران از ظهور یک هویت جدید اسلامی- ایرانی در منطقه، ناتو و کشورهای اروپای غربی و شرقی»، صدام را به حمله تحریک کردند تا نظام و انقلاب اسلامی را در هم بکوبند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به انتشار اسناد توافق‌های آمریکا و صدام قبل از آغاز جنگ افزودند: در طول سال‌های جنگ نیز کمک های نظامی، اطلاعاتی و مالی غرب و شرق به رژیم بعثی از طریق امارات، کویت، عربستان و دیگر مسیرها ادامه داشت.
رهبر انقلاب علاوه بر تحریک دشمنان، اوضاع داخلی ایران را نیز در تشجیع صدام به حمله، مؤثر دانستند و افزودند: وضع نامناسب ارتش از لحاظ امکانات و فرماندهی در سال آغاز جنگ، نوپدید بودن سپاه و کمبود شدید امکانات دفاعی، واقعیاتی بود که دشمن از آنها اطلاع داشت و همین مسائل نیز آن را به آغاز جنگ، بیشتر تحریک کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از تشریح چگونگی آغاز جنگ تحمیلی ۸ ساله به بررسی مستند عوامل و نکات مهم دفاع جانانه و پیروزمندانه ملت ایران در مقابل دشمنان پرداختند.
ایشان در این زمینه، رهبری و فرماندهی امام خمینی(ره) را از آغاز تا پایان دفاع مقدس بسیار حساس و شگفت‌انگیز برشمردند و افزودند: امام از همان آغاز، ابعاد و حجم واقعی کارزار را شناخت و با درایتی اعجاب‌انگیز اعلام کرد که این جنگ، نبرد دو کشور همسایه نیست بلکه دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران در پشت صدام در مقابل نظام اسلامی صف‌آرایی کرده‌اند.
رهبر انقلاب، آوردن ملت به صحنه دفاع مقدس را تشخیص حیاتی امام راحل عظیم‌الشأن دانستند و افزودند: امام با درک عمیق خود، مانند اصل انقلاب، ملت را به وسط میدان کارزار همه‌جانبه آورد چرا که فهمید صرف حضور نیروهای مسلح نمی‌تواند مسئله را حل کند.
ایشان، شخصیت‌ بی‌نظیر، نفوذ معنوی، صداقت و معصومیت در بیان حقایق و واقعیات و نگاه تیزبین را از دیگر ویژگی‌های فرماندهی امام در هشت سال دفاع مقدس برشمردند و افزودند: امام با قاطعیتی فوق‌العاده و بی‌نظیر، فرمان می‌داد و کارها را به پیش می‌برد که تأکید بر شکست حصر آبادان و آزادسازی خرمشهر و سوسنگرد از نمونه‌های این قاطعیت عجیب است.
ایشان موضع‌گیری‌های هوشمندانه به اقتضای شرایط مختلف جنگ را از دیگر ویژگی‌های امام خواندند و با ذکر نمونه‌هایی افزودند: دادن روحیه به ملت و تحقیر دشمن در هنگام لازم، جلوگیری از آفت مخرّب غرور در پیروزی‌ها و دلگرمی دادن و تفقد رزمندگان در مواقع مورد نیاز از جمله روش‌هایی بود که این پدر مهربان و مدیر معنوی، آگاه و مسلط بر میدان به کار می‌گرفت و دفاع مقدس را هدایت می‌کرد.
رهبر انقلاب با ابراز تأسف از غفلتی که در نوشته‌ها و مباحث مربوط به دفاع مقدس درباره نقش امام خمینی وجود دارد، افزودند: باید در این زمینه کار جدی و گسترده انجام شود.
ایشان سپس با تأکید بر مراقبت از تلاش دشمن برای تحریف واقعیات دفاع مقدس، به بیان نکاتی درباره ابعاد شگرف و عظیم این پدیده پرداختند.
«پیروزی درخشان و روشن ملت ایران در جنگ تحمیلی» نخستین نکته ای بود که حضرت آیت الله خامنه ای به آن اشاره کردند و گفتند: هدف دشمن از به‎راه انداختن جنگ، ساقط کردن نظام اسلامی، سلطه مجدد بر ایران و تجزیه کشور بود اما یک وجب از خاک ایران را نتوانستند اشغال کنند و یک قدم هم نتوانستند جمهوری اسلامی و ملت ایران را به عقب برانند.
ایشان با اشاره به شکست‌های مداوم ایران در جنگ های یکی دو قرن اخیر در دوره قاجار و در دوره پهلوی و تحقیر سران ایران در آن دوران، افزودند: ملت ایران در دفاع مقدس توانست در مقابل قدرت های شرق و غرب و کشورهای وابسته به آنها بایستد و با سربلندی پیروز شود و بر همین اساس این دفاع پیروزمندانه، بخشی از هویت ملی ایران است.
رهبرانقلاب اسلامی در نکته بعدی، دفاع مقدس را از ابتدا تا انتها یکی از «عقلانی‌ترین و مدبرانه‌ترین حرکات ملت ایران» برشمردند و گفتند: برخی‌ها تلاش دارند تا با استناد به خطایی که در یک جمعی صورت گرفته، دفاع مقدس را به بی‌تدبیری متهم کنند، درحالی‌که این دفاع از همان شروع کار یعنی همکاری ارتش و سپاه و انتخاب تاکتیک‌های مبتکرانه و شجاعانه و انجام اقدامات بزرگ و شگفت‌آور در عملیات‌ها تا پایان جنگ و قبول قطعنامه، همه مبتنی بر عقلانیت و تدبیر بود.
«شکل گرفتن یک مدل جدید از حضور مردمی و بروز استعدادها در دفاع مقدس» سومین نکته‌ای بود که حضرت آیت الله خامنه ای به آن اشاره کردند و افزودند: این مدل بی نظیر و بی سابقه در جهان به‌گونه ای بود که هر فردی اعم از رزمنده ۱۴ ساله تا پیرمرد ۷۰ ساله یا دختر دانش آموز دبستانی و بانوان محترم در پشت جبهه یا پزشک و جراح و کشاورز و کارمند و دانشجو و شاعر و انواع قشرها و صنوف مختلف، هریک جایگاه خود را در این شبکه عظیم مردمی پیدا می کردند و مشغول دفاع و خدمت می شدند.
ایشان خاطر نشان کردند: در این مدل گسترده حضور مردمی ، استعدادهای مهمی ظهور می‌یافت و به‌عنوان مثال یک جوان روستایی از کرمان تبدیل به حاج قاسم سلیمانی شد، یا یک افسر جوان تبدیل به فرمانده‌ای مجرب و توانا همچون شهید صیاد شیرازی و شهید بابایی شد، و یا از یک روزنامه نگار داوطلب در کوران حوادث جبهه، نابغه اطلاعاتی مثل شهید باقری ساخته شد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: امروز هم اگر همت شود و نگاه صحیح به مسائل و مردم وجود داشته باشد، می توان از این مدل بی نظیر استفاده کرد. البته بحث جنگ با بحث اقتصاد متفاوت است ولی صاحبان فکر می توانند در بررسی‌ها و پژوهش‌های خود، این مدل را به‌عنوان ابزار اقتدار ملی درنظر بگیرند.
حضرت آیت الله خامنه ای نقش‌آفرینی مردم و گروههای مختلف در پشت جبهه را بخش دیگری از این مدل عظیم مردمی دانستند و گفتند: کمک های مالی مردمی، آذوقه‌رسانی به جبهه‌ها، رسیدگی به مجروحان، بدرقه و تشییع باشکوه شهیدان در شهرها، حمایت‌های فرهنگی تبلیغاتی و مقابله با عملیات روانی دشمن، پذیرایی و اسکان جنگ زدگان در شهرها، و مقاومت مردم در شهرهایی که آماج حملات موشکی رژیم بعث بودند، نمونه‌هایی از این نقش‌آفرینی‌ها هستند.
ایشان بروز عالی‌ترین فضایل اخلاقی و معنوی و تعالی روحی در میان رزمندگان را یکی از فصل‌های درخشان کتاب قطور دفاع مقدس برشمردند و افزودند: شرح‌حال‌هایی که از برخی رزمندگان نوشته شده، وصیت نامه شهدا، فضایل اخلاقی همچون صدق و صفا، اخلاص، تواضع، خدمت به دیگران، ایثار، فداکاری، سحرخیزی ها و عبادت های عارفانه، بی اعتنایی به زیورهای دنیوی و رفتارها و حالات مادران در اعزام جوانان خود به جبهه و استقبال از فرزندان شهیدشان، همه به برکت اسلام و ایمان عمیق دینی بود که در دوران دفاع مقدس تجلی و بروز یافت.

«سرمایه‌سازی دفاع مقدس برای کشور» نکته بعدی بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و گفتند: یکی از این سرمایه‌سازی های ارزشمند «امنیت» است که به برکت دفاع مقدس به‌دست آمده زیرا دفاع ملت ایران نشان داد که هزینه تعرض و تجاوز به کشور بسیار بالا است و هر متجاوزی با پاسخ کوبنده مواجه می شود، بنابراین متجاوز قبل از هر اقدامی تأمل خواهد کرد و آن را به صرفه نخواهد دانست.
ایشان «روحیه خودباوری» و «حرکت به سمت نوآوری‌های فنی و علمی» را یکی دیگر از سرمایه‌های دوران دفاع مقدس دانستند و افزودند: در همان دوران و هنگامی که شهرهای ایران هدف موشک‌های دشمن بود و هیچ کشوری به ما موشک و تجهیزات نمی داد، شهید طهرانی مقدم و دوستان وی، صنایع موشکی را پایه‌گذاری کردند و توانایی کنونی موشکی، نتیجه همان روحیه خودباوری و حرکت علمی آن زمان است.
رهبر انقلاب اسلامی، جرأت انجام کارهای به‌ظاهر نشدنی و ارتقای سرمایه انسانی کشور را از جمله سرمایه‌های دوران دفاع مقدس برشمردند و گفتند: یک نمونه از سرمایه های انسانی دوران دفاع مقدس، شهید سلیمانی بود که در عرصه منطقه و دیپلماسی، اقدامات شگفت آوری انجام می داد و هنوز ملت ایران از گستره فعالیت های این شهید عزیز اطلاع کافی ندارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «آشنایی بیشتر ملت ایران با ذات و واقعیت تمدن غرب» را از دیگر نکات هشت سال دفاع مقدس دانستند و افزودند: در تاریخ معاصر ایران عناد و خباثت دولت‌های غربی در حق ملت ایران چندبار آشکار شده اما این دولت‌ها با حمایت کامل از حکومت فاسد، ضد بشری و دیکتاتوری صدام، ادعاهای حقوق بشری و انسانی خود را عملاً لگدمال کردند و ماهیت خود را بروز دادند که این شناخت عمیق  خیلی مهم است و باید در همه تصمیمات ما نقش داشته باشد.
ایشان، «بروز توانایی‌ها و ظرفیت‌های ملت ایران برای جهانیان» را از دیگر نکات تأمل‌برانگیز دفاع مقدس برشمردند و افزودند: دفاع مقدس در اوج حملات رسانه‌ای دشمنان ایران، خود به یک «رسانه‌ی رسا و صدای بلند» تبدیل شد و با نشان دادن شجاعت، وحدت، همت و مقاومت ملی ایرانیان، برای این ملت در جهان ارزش و وجهه درست کرد.
رهبر انقلاب اسلامی دفاع مقدس را تابلویی عظیم و درخشان در پیش روی ملت ایران خواندند و افزودند: جنگ پدیده‌ای سهمگین و خشن است اما با وجود همه مشکلات و ضایعات آن، دفاع مقدس برای ملت ایران برکات، بشارت‌ها، پیشرفت‌ها و طراوت‌هایی به ارمغان آورد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای ادبیات جهاد در قرآن را بشارت‌آمیز و در نفی ترس و اندوه دانستند و گفتند: نظیر همین ادبیات درباره مقاومت وجود دارد و قرآن تأکید می‌کند اگر استقامت کنید، ترس و اندوه که دو آفت بزرگ برای یک ملت است، از شما برداشته خواهد شد.
ایشان کارهای انجام‌شده در خصوص دفاع مقدس را با ارزش اما کم دانستند و خاطرنشان کردند: هر چه از زمان دفاع مقدس دورتر می‌شویم باید به معرفت آن نزدیک‌تر شویم چراکه دستهای تحریفگر در کمین هستند.
رهبر انقلاب اسلامی، ادبیات دفاع مقدس را به سرچشمه‌ای جوشان تشبیه کردند و با تأکید بر تولید متون فاخر ادبی به‌عنوان منابع غنی برای خلق آثار هنری و همچنین لزوم شخصیت‌پردازی از شهیدان و رزمندگان جنگ گفتند: موضوع یادواره‌های دفاع مقدس نیز مسئله مهم دیگری است که از ایجاد فاصله نسلی در مقوله جهاد و مقاومت جلوگیری می‌کند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، مدافعان حرم را نمونه‌ای درخشان از تداوم برکات دفاع مقدس و استمرار روحیه جهاد در نسل جدید برشمردند و افزودند: حضور همزمان رزمندگانی از ملیت‌های مختلفِ ایرانی، سوری، عراقی، لبنانی و افغانستانی در صف واحد از حقایق و پدیده‌های حیرت‌انگیز زمان ما است.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان با تقدیر از تلاشهای فداکارانه و دائمی کادر درمان و مسئولان در مقابله با کرونا، از فوت روزانه ۱۵۰ تا ۱۷۰ نفر از هموطنان در اثر کرونا ابراز تأسف کردند و افزودند: علاج این واقعه تأسف‌بار به دست خود مردم و در گروی رعایت اصول بهداشتی مثل فاصله‌گذاری، استفاده از ماسک و شستن دستها است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در خصوص مسئله اربعین نیز گفتند: ملت ایران عاشق امام حسین و زیارت اربعین هستند اما قضیه راهپیمایی اربعین صرفاً متوقف به صلاحدید مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا است که تاکنون با انجام آن مخالفت کرده‌اند، بنابراین همه باید تابع وتسلیم باشند.
ایشان با انتقاد از حضور برخی افراد در مرزها برای اظهار ارادت به امام حسین(ع)، گفتند: اظهار ارادت باید از منازل انجام شود همچنانکه در روز اربعین چند زیارت وارد است و مردم می‌توانند با خواندن آنها، به پیشگاه حضرت سیدالشهداء(ع) شکوه کنند که ما آرزوی حضور داشتیم اما با این وضع مقدور نشد تا ان‌شاءالله آن حضرت عنایت و کمکی بفرمایند.
پیش از سخنان فرمانده کل قوا، سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان گزارشی از برنامه‌ها و فعالیت‌های انجام‌شده در زمینه حفظ و ترویج فرهنگ، آثار و ارزش‌های دفاع مقدس گفت: وظیفه ما است که آن دوران زرین و نقطه نورانی در کشور را زنده نگه داریم و با پاسداری از آن اجازه ندهیم دوران سراسر افتخار دفاع مقدس، تحریف و به فراموشی سپرده شود.

به مناسبت چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس (۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

السّلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح الّتی حلّت بفنائک علیک منّی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتک السّلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

تکریم و بزرگداشت رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس، جزو وظایف ملّی
 امروز را به مناسبت چهلمین سال از آغاز دفاع مقدّس، روز «تکریم و بزرگداشت رزمندگان و پیش‌کسوتان و جلوداران عرصه‌ی دفاع مقدّس» قرار داده‌اند؛ بسیار کار بجا و درستی انجام گرفته. این تکریم، این بزرگداشت و نکوداشت جزو وظایف حتمی ملّی ما است، علاوه بر اینکه توصیه‌ی مؤکّد اسلام هم هست. پیش‌کسوتان و رزمندگان که امروز روز تکریم آنها است، چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که از جان گذشتند، جان را کف دست گرفتند، از آسایش، زندگی خانوادگی، پدر و مادر، همسر، فرزندان، در مواردی، از آینده چشم پوشیدند، صرف نظر کردند و همه‌ی داشته‌های خودشان را به مصاف دشمنی بردند که تشخیص داده بودند بایستی در مقابل او از اسلام و از کشور دفاع کنند. از اسلام دفاع کردند، از انقلاب دفاع کردند، از عزّت ملّی دفاع کردند، از ناموس دفاع کردند؛ برخی از اینها عروج کردند و بعضی هم ماندند و کار را به پایان رساندند؛ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَه وَ مِنهُم مَن یَنتَظِر؛(۲) که این جماعتی که امروز به عنوان رزمندگان، به عنوان پیش‌کسوتان در این جلسه‌ی سراسری کشوری حضور دارند، جزو این کسانی هستند که این افتخار را داشتند که رفتند و این توفیق را داشتند که کار را به پایان رساندند.

شرح مختصر چرایی و چگونگی دفاع مقدّس:
 ما چه زمانی میتوانیم اهمّیّت و عظمت رزمندگان را درست تشخیص بدهیم؟ آن وقتی که عظمت کار معلوم بشود، عظمت عرصه و میدان را بتوانیم تشخیص بدهیم، آن وقت معلوم میشود اینهایی که رفتند در این میدان و کار کردند چه ارزشی دارند. عظمت میدان یعنی تعریف دفاع مقدّس. من در چند جمله‌ی کوتاه، چرایی و چگونگی دفاع مقدّس را امروز شرح میدهم. البتّه اینها مطالبی است که بارها گفته‌ایم، بارها گفته‌اند ،لکن باید تکرار کنیم؛ باید آنچه را حقیقت است، بارها و بارها و هزاران بار بگوییم؛ تحریف، امر جدّی و خطر بزرگی است و دست تحریف وجود دارد.

۱) هدف جنگ‌افروزان، در هم کوبیدن نظام اسلامی ۲) صدّام پیش‌کرده‌ی عناصر اصلی
 اوّلاً هدف جنگ‌افروزان، آن کسانی که جنگ تحمیلی را بر ملّت ایران تحمیل کردند، در هم کوبیدن نظام اسلامی بود، در هم کوبیدن انقلاب بود؛ هدف اصلی و نهایی‌شان  این بود. ثانیاً طرف اصلی، صدّام و حزب بعث نبودند؛ اینها وسیله‌ای بودند که پیش‌کرده‌ی آن عناصر اصلی بودند. صدّام را با استفاده از روحیّات او و جاه‌طلبی‌های او پیش انداخته بودند. او هم آمده بود وارد میدان [شده بود] امّا پشت سر و طرف اصلی، دیگران بودند؛ قدرتهایی بودند که بعضی از آن قدرتها مثل آمریکا، از انقلاب ضربه‌ی جدّی خورده بودند. بعضی از طرفها هم کسانی بودند که ولو مثل آمریکا از ایران طرد نشده بودند و نمیشد گفت که آن چنان منفعت کلانی به این صورت از دست داده‌اند، منتها از اینکه یک عنصر جدیدی، یک هویّت جدیدی در این منطقه‌ی حسّاس به وجود بیاید، بر اساس دین، بر اساس اسلام، با خصوصیّاتی که میدانستند و می‌شناختند، نگران بودند و مایل نبودند؛ لذا مقابل جمهوری اسلامی ایستادند. فقط آمریکا نبود، شورویِ آن روز هم بود، ناتو و کشورهای اروپای غربی [هم] بودند؛ حتّی کشورهای اروپای شرقی هم در این عرصه در مقابل ما قرار داشتند. لذا اسنادی که بعداً رو شد و نشان داده شد، ثابت کرد که آمریکا پیش از آغاز جنگ با صدّام توافقهایی داشته؛ همچنان که کمکهای تسلیحاتی و اطّلاعاتی بسیار ذی‌قیمت به طور مرتّب در اثنای جنگ -که حالا من بعداً یک اشاره‌ای به اینها خواهم کرد- به سمت نیروها و قوای صدّام و حزب بعث سرازیر بود؛ کاروان نظامی به صورت پیوسته که این جلوی چشم ما و در دید ما بود. کشتی‌ها در بنادر امارات پهلو میگرفتند و از امارات به صورت متّصل، هرروزه، بدون وقفه میرفتند سعودی، میرفتند کویت، میرفتند عراق و [امکانات را] تحویل نیروهای صدّام‌حسین میدادند. اینکه حالا وضع دشمن و جبهه [بود].

۳) ضعف نیروهای مسلّح و تجهیزات نظامی
 در داخل هم، شرایط کشور جوری بود که دشمن را تشجیع میکرد به اینکه این حمله‌ی نظامی را آغاز کند؛ وضع داخلی کشور، وضع نیروهای مسلّح -که در درجه‌ی اوّل، چشم امید در جنگها به نیروهای مسلّح است- وضع خوبی نبود؛ ارتش تازه از زیر یوغ فرماندهان طاغوتی خارج شده بود و داشت خودآرایی میکرد و حضور انقلابیِ خودش را نشان میداد. البتّه فرماندهان ارتش، بسیاری فرماندهان خوبی بودند امّا امثال شهید فلّاحی(۳) یا مرحوم ظهیرنژاد(۴) که در ارتش شخصیّتی بودند و جایگاه مهمّی داشتند، برای اداره‌ی سازمان عظیمی مثل ارتش آماده نبودند؛ در این کار در واقع تازه‌کار بودند. سپاه هم که اندکی بیش از یک سال بود که تشکیل شده بود. در پایان شهریور ۵۹، سپاه یک نهاد یک سال و چند ماهه بود؛ تازه تشکیل شده بود. این وضع نیروهای مسلّح ما بود.

 از لحاظ ابزارهای نظامی هم -این را واقعاً همه باید در یاد داشته باشند- در نهایت شدّت و تنگ‌دستی بودیم؛ اوّلاً ابزارهای نظامی‌مان کم بود، ناقص بود، بسیاری از آنها برای کسانی که مسئولیّت پیدا کرده بودند، شناخته‌شده نبود، و در همان آغاز حمله‌ی دشمن، بعضی‌از آنها از دست ما رفته بود؛ نتیجه این بود که امکانات ما بسیار کم بود. من چند ماه بعد از شروع جنگ که در این یگانها گردش میکردم، میدیدم تیپّ زرهی ارتش که بایستی مثلاً حدود ۱۵۰ فروند تانک داشته باشد، حدود چهل فروند تانک دارد؛ یعنی امکانات ما در این حد بود؛ بقیّه‌ی امکانات هم همین جور بود. سپاه هم که بکلّی فاقد امکانات بود؛ امکاناتش تفنگ و خمپاره‌های سبک و مانند اینها بود؛ ما اصلاً امکانات نظامی‌ای نداشتیم؛ اینها دشمن را تشویق میکرد. اینها را دشمن تا حدود زیادی میفهمید، میدانست و تشویق به حمله میشد.

۴) نقش بسیار حسّاس و شگفت‌انگیز رهبری و فرماندهی امام
 خب جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس ما آغاز شد؛ اینجا است که انسان نقش بسیار حسّاس و شگفت‌انگیز رهبری و فرماندهیِ امام بزرگوار را تشخیص میدهد. امام در یک چنین شرایطی توانست آغاز جنگ را و بعد تداوم این حرکت را در زیر چشم خود و اراده‌ی خود به پیش ببرد و اداره کند. بعضیها انکار میکنند، اظهار تعجّب میکنند که چطور ممکن است یک روحانی مسنّ پیرمردی در سنین هشتادوچندساله مثلاً بتواند نیروهای مسلّح را در جنگ اداره کند؛ خیال میکنند که مدیریّت جنگی و فرماندهی جنگیِ امام به این بود که برود مثلاً در قرارگاه‌های تاکتیکی مقدّم بنشیند عدّه‌ها را جابه‌جا کند، یگانها را این ور و آن ور بفرستد. مسئله این نبود، مسئلهی امام چند چیز دیگر بود: اوّلاً مهم این بود و کار بزرگ امام این بود که از اوّل حجم واقعی این کارزار را شناخت، از اوّل فهمید که معنای این جنگ چیست؛ خیلی از ماها نمیدانستیم، نمیفهمیدیم. خب دو کشور همسایه خیلی اوقات میشود درگیری با هم پیدا میکنند؛ خیلی اهمّیّتی ندارد. امام نه، امام از اوّل فهمید که این یک درگیریِ عادّی بین دو همسایه نیست، دشمن را شناخت و فهمید که دشمن اصلی در این جنگ کیست و تشخیص داد که صدّام یک ابزار است. و امام دربارهی جنگ، دربارهی دفاع مقدّس متعدّد سخنرانی میکرد؛ در سخنرانی‌ای که مربوط به جنگ بود امام مثلاً میفرمود که آمریکا از شوروی بدتر، شوروی از آمریکا بدتر، انگلیس از هر دو بدتر؛ یعنی تعرّض و خطابش به آن کسانی بود که شناخته بود که اینها عاملان اصلی هستند و پشت صحنه‌ی جنگ در واقع اینها هستند.

 ثانیاً یک تشخیص اساسی و حیاتی امام داد و آن این بود که این مسئلهی مهم را فقط ملّت ایران میتواند حل کند. این مسئله، صرفاً مسئله‌ی نیروهای مسلّح نیست. ولو نیروهای مسلّح بعد خب وضع بهتری پیدا کردند لکن این کار، کار ملّت ایران است، ملّت باید وسط بیاید؛ همچنان که ملّت ایران انقلاب را به پیروزی رساند، جنگ را هم ملّت ایران باید به پیروزی برساند. امام این را تشخیص داد و بر اساس آن عمل کرد و این حرکت عظیم مردمی را که حالا بعد یک اشاره‌ای خواهم کرد، به وجود آورد. [بعد] شخصیّت امام، نفوذ معنوی امام، صداقت و معصومیّت بیان امام که وقتی حرف میزد آثار معصومیّت و صداقت در بیان او برای همه آشکار بود، میفهمیدند که حقیقت را دارد بیان میکند؛ بعد نگاه تیزبین او که یک اعماقی را مشاهده میکرد که به معنای واقعی کلمه [مصداق] «آنچه در آینه جوان بیند، پیر در خشت خام آن بیند»[بود]. گاهی ماها با مسئولین نظامی در بعضی از مسائل نظامی مراجعه میکردیم به ایشان و امام گاهی یک نکاتی را بیان میکردند که برای انسان واقعاً [مایه‌ی] تعجّب بود که ایشان چطور به این نکات توجّه میکند.

 و بعد هم قاطعیّت بی‌نظیر، آن قاطعیّت فوقالعاده؛ کارهای نشدنی را که به معنای واقعی کلمه نشدنی به نظر میرسید، امام به طور قاطع  [مثلاً میفرمود] «حصر آبادان باید برداشته شود». خب آن وقتی که آبادان در حصر افتاد، بنده اتّفاقاً در اهواز بودم، اصلاً قابل تصوّر نبود چطور ممکن است حصر  آبادان برداشته بشود [امّا] امام قاطع فرمودند. [یا میفرمود] «خرّمشهر باید آزاد بشود»، در قضیّه‌ی قبل «سوسنگرد باید آزاد شود»؛ یعنی چیزهای نشدنی را که به نظر افراد حاضر در آنجا می‌آمد، این را امام به صورت قاطع بیان کردند. رهبری امام و هدایت امام و فرماندهی امام، اینها بود؛ و متأسّفانه نقش امام در نوشته‌های مربوطه به جنگ، در بحثهای مربوط به جنگ، مورد غفلت واقع شده!

 یک نکته‌ی دیگر درباره‌ی نوع مواجهه‌ی امام با این قضیّه عرض بکنم. امام در حالات مختلف جنگ، به اقتضای آن حالت، موضع‌گیری میکرد و آن نکته‌ی اصلی را بیان میکرد. یک وقت مثلاً فرض کنید، یک قضیّه‌ای پیش آمده بود در صحنه، در میدان که مردم روحیه‌شان را از دست داده بودند و بایستی روحیه پیدا میکردند؛ امام سعی میکرد به مردم روحیه بدهد و دشمن را تحقیر کند. معنای اینکه [فرمودند] «یک دزدی آمده، یک سنگی انداخته و فرار کرده»،(۵) این است که رزمندگان ما که به جبهه رفتند، دارند دشمن فراری را تعقیب میکنند. روحیه دادن به ملّت. یک وقت لازم بود که از غرور رزمندگان جلوگیری بشود؛ فرض بفرمایید رزمندگان با حدود یک ماه تلاش کُشنده و فوق‌العاده توانسته بودند خرّمشهر را فتح کنند -خب این خیلی دستاورد عجیب و بزرگی بود که خرّمشهر را رزمندگان ما، ارتش و سپاه و بسیج، توانستند از دشمن باز پس بگیرند- خب این ممکن بود غرور ایجاد کند؛ اینجا برای اینکه این غرور به وجود نیاید که ضربه‌اش بر همه‌ی افرادی که دست‌اندرکار در هر نقطه‌ای هستند بسیار زیاد است، امام فرمود «خرّمشهر را خدا آزاد کرد»؛ [یعنی] ما وسیله هستیم؛ مطلب را مستند به اراده‌ی الهی و قدرت الهی میکند؛ این اینجا لازم است. فرض بفرمایید یک وقت رزمندگان دچار یک مشکلی شدند، احتیاج به تفقّد داشتند، احتیاج به دلگرمی داشتند، امام تفقّد میکرد از آنها که «بازوی رزمندگان را میبوسم».(۶) یعنی مراقب [بود]؛ مثل یک پدر مهربان و مثل یک مدیر قوی و آگاه، مسلّط بر عرصه، هر وقتی هر چه لازم بود، از این بزرگوار صادر میشد. و باید در تحقیقات ما، در کارهایی که انجام میگیرد، حتماً نقش امام روشن بشود.

چند نکته در مورد دفاع مقدّس جهت جلوگیری از تحریف و شبهه‌افکنی:
 خب، بنابراین چیستی و چراییِ جنگ تحمیلی، در این چند جمله‌ی کوتاه به نحو اجمال روشن میشود، لکن چند نکته را من در مورد دفاع مقدّس عرض میکنم. البتّه خیلی از اینها بارها گفته شده، تکرار شده، لکن بایست تکرار بشود؛ همین طور که عرض کردم، دست تحریف با انگیزه به دنبال شبهه‌افکنی است.

۱) پیروزی نظام جمهوری اسلامی و شکست دشمن
 نکته‌ی اوّل این است که همین ‌طوری که گفتیم، دشمن جنگ را به راه انداخت با هدف اینکه نظام جمهوری اسلامی را، نظام اسلامی را ساقط کند و یک دستگاه حکومت وابسته‌ی ضعیف و زبونی را  بر سر کار بیاورد و سلطه‌ی خودش را بر کشور ایجاد کند؛ و دشمن شکست خورد. یعنی این نکته‌ی بسیار اساسی و مهم که بعضاً شبهه‌افکنی میکنند که آیا ایران در این جنگ پیروز شد یا نشد، [جوابش این است که] اصلاً پیروزی جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی مثل خورشید روشن است! [اینکه] همه‌ی دنیای قدرتمند آن روز، بریزند سر یک کشور، برای اینکه نظام او را ساقط کنند، برای اینکه بتوانند بر او مسلّط بشوند، برای اینکه بتوانند سرزمین او را تجزیه کنند -یک قسمتهایی از غرب و از جنوب غربی کشور را اینها میخواستند تجزیه کنند- و هشت سال همه‌ی توان خودشان را به کار ببرند، آخرش هم هیچ غلطی نتوانند بکنند، پیروزی از این بالاتر؟ این پیروزی نیست؟ ملّت ایران پیروزی درخشانی به دست آورد.

 اوّلاً یک وجب از خاک کشور را نتوانستند جدا کنند؛ ثانیاً نتوانستند انقلاب و نظام را یک قدم به عقب برانند. و نظام بعد از جنگ  و در پایان این هشت سال بسیار قوی‌تر و تواناتر از قبل از شروع جنگ بود و نشاط و توانایی‌اش بیشتر بود؛ اینها پیروزی‌های بزرگی است که اتّفاق افتاد. در جنگهایی که در دوره‌ی پادشاهان، در دوره‌ی طواغیت در این یکی دو قرن اخیر اتّفاق افتاد، ایران همیشه شکست خورده؛ چه در دوره‌ی قاجار، چه در دوره‌ی پهلوی، حتّی در جنگی که ایران اعلام بی‌طرفی کرد. ایران، هم در جنگ بین‌الملل اوّل، هم در جنگ بین‌الملل دوّم اعلام بی‌طرفی کرد و کشور در هر دو جنگ اشغال شد که اوّلی در دوره‌ی قاجار بود، دوّمی در دوره‌ی پهلوی بود. در جنگ دوّم، در همین شهر تهران، نیروهای آمریکایی و نیروهای شوروی در خیابانها رژه میرفتند، راه میرفتند و جلوی چشم مردم فساد ایجاد میکردند؛ بخشهایی از شمال کشور، بخشهایی از جنوب کشور تحت سلطه‌ی اینها قرار گرفت و حضور مستقیم داشتند. سران سه کشور، بدون اجازه، بدون ویزا، بدون اطّلاع سران کشور ایران -[یعنی] پادشاهان بی‌عرضه و اطرافیان نادان و ناتوان [آنها]- آمدند در ایران جلسه [برگزار] کردند،(۷) محمّدرضا شاه ایران، رفت وارد جلسه‌ی اینها شد، تحقیرش کردند؛ یعنی در جلسه‌ای که سه‌نفری نشسته بودند و شاه وارد شد، این دو نفر، یعنی چرچیل(۸) و روزولت(۹) برایش از صندلی بلند نشدند؛ یک صندلی گذاشتند آنجا نشست، فقط استالین(۱۰) بلند شد؛ بعد هم کمونیست‌ها در خاطرات بعدی نوشتند که استالین گفت دید که اینها بی‌اعتنائی میکنند، برای اینکه او را به طرف خودش جذب کند [از جا] بلند شد؛ وضع کشور این بود، یعنی دشمن براحتی می‌آمد. در جنگهای با روسیه، قفقاز از دست رفت؛(۱۱) در شرارتهای انگلیس در بوشهر و جنوب و خلیج فارس، ضربات زیادی بر ما وارد شد؛ همه‌ی [این] جنگها این جوری بود، یعنی پیروزی در آنها وجود نداشت. در جمهوری اسلامی، کشور سربلند ایران توانست در مقابل دنیای قدرتمند مقابل خودش، یعنی شرق و غرب و اروپا و آمریکا و شوروی و مرتجعین و همه‌ بِایستد و بر اینها پیروز بشود؛ این نکته‌ی اوّل که یک نکته‌ی بسیار مهمّی است و بخشی از هویّت ملّی ما است. اینکه گاهی گفته میشود و درست هم هست که «دفاع مقدّس بخشی از هویّت ملّی است»، به خاطر این است که دفاع مقدّس، مظهر بُروز هویّت والا و برجسته‌ی ملّت ایران بود که توانستند جنگ را به پیروزی برسانند.

۲) دفاع مقدّس، یکی از عقلانی‌ترین حوادث ملّت ایران
 نکته‌ی دوّم؛ دفاع مقدّس یکی از عقلانی‌ترین حوادث ملّت ایران بود. بعضی‌ها با استناد به یک خطایی که در یک بخشی انجام گرفته یا یک جمعی انجام داده‌اند، مجموعه‌ی دفاع مقدّس را به بی‌تدبیری متّهم میکنند؛ ابداً این جور نیست؛ دفاع مقدّس از اوّل تا آخر مدبّرانه و عُقلائی بود. شروع کار که از سخنرانی‌هایی که اوّل کار انجام گرفت -چه آنچه امام فرمودند، چه آنچه دیگران گفتند- نشان‌دهنده‌ی عقلانیّت ورود در این عرصه بود. بعد فعّالیّتها و همکاری سپاه و ارتش؛ ببینید، این خیلی مسئله‌ی مهمّی است. آن روز ارتش یک سازمان سنّتی جاافتاده‌ی موجود در کشور، و سپاه یک عنصر جوانِ تازه ‌به ‌میدان ‌آمده‌ی انقلابی، اینها باید با هم کار کنند؛ این آسان نیست، امّا این اتّفاق افتاد. البتّه بعد از آنکه بنی‌صدر فرار کرد این اتّفاق خیلی بهتر و کامل‌تر افتاد، امّا قبل از آن هم بود. بنده خودم در پادگان ابوذر دیدم که مرحوم شهید پیچک جانشینِ فرمانده ارتشیِ آن پادگان بود -که اسم آن فرمانده یادم نیست- آنجا فرمانده پادگان ارتشی بود، جانشینش یک سپاهی بود، با همدیگر کار میکردند، زندگی میکردند؛ در منطقه‌ی غرب، پادگان ابوذر جای حسّاسی بود و یک عرصه‌ی عظیمی از جنگ را اینها اداره میکردند. بعد هم که اوضاع جدید پیشامد کرد و بنی‌صدر فرار کرد و فرماندهی جنگ را خود امام بزرگوار به عهده گرفتند که دیگر همکاری ارتش و سپاه همکاری واضحی بود؛ در عملیّات امام رضا، شکستن حصر آبادان، در فتح‌المبین، در بیت‌المقدّس، بعد عملیّات خیبر و بدر و جاهای دیگر؛ این خیلی کار بزرگی بود. از این عاقلانه‌تر و مدبّرانه‌تر چه کاری را میشود پیدا کرد؟ بعد، انتخاب تاکتیک‌های ابتکاری و شجاعانه که این تاکتیک‌ها واقعاً فوق العاده بود. فرض بفرمایید تاکتیک‌هایی که در فتح‌المبین به کار برده شد؛ یعنی نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی بتوانند به نحو شجاعانه‌ای سر از پشت جبهه‌ی دشمن دربیاورند و از پشت، دشمن را مغلوب و منکوب کنند. اصلاً این تاکتیک‌ها، تاکتیک‌های ابتکاری بود. در بیت‌المقدّس انواع و اقسام کارهای بزرگ و تاکتیک‌های نو انجام گرفت؛ در پدافند هوایی در والفجر هشت، در ظرف چند روز شهید ستّاری آنجا ابتکار فوق‌العاده‌ای انجام داد؛ در عبور از اروند در همان عملیّات کار بزرگی انجام گرفت. اینها همه کارهای مدبّرانه و بزرگی بود، کارهای عاقلانه بود؛ کمتر نیروی مسلّحی با این توانایی فکری و با این اقتدار معنوی و تدبیر میتواند کار را پیش ببرد. حتّی قبول قطعنامه هم در پایان کار، در آن شرایط که امام از  آن تعبیر کردند به «نوشیدن جام زهر»، این هم مدبّرانه بود. در آن مقطع، این کار، کار مدبّرانه‌ای بود، باید انجام میگرفت. اگر مدبّرانه نبود، اگر عاقلانه نبود، امام انجام نمیداد. ما از نزدیک شاهد بودیم و میدیدیم که چه دارد میگذرد؛ کار، بسیار عاقلانه بود. بنابر‌این، از اوّل تا آخر، مسئله‌ی‌ دفاع مقدّس یک پدیده‌ی عُقلایی و یکی از عقلانی‌ترین حرکات ملّت ایران بود و تحریفها را در این مورد بایستی مراقب بود.

۳) یک مدلسازی جدید برای حضور مردم در دفاع مقدّس و بُروز استعدادها
 نکته‌ی سوّم؛ در دفاع مقدّس برای حضور مردمی یک مدل‌سازی جدیدی انجام گرفت. نحوه‌ی حضور مردمی یک نحوه‌ی شگفت‌آوری است و بر اساس این حضور، بُروز استعدادها [است] که حالا من مختصری درباره‌ی هر کدام از اینها عرض میکنم.

 اوّلاً همه‌ی آحاد ملّت ایران، آنهایی که مایل بودند در این عرصه شرکت کنند، هر که بود، هر چه بود، توانست در یک شبکه‌ی زنده، کارآمد، داوطلبانه و پُرشور جای خودش را پیدا کند. فرض بفرمایید یک رزمنده‌ی سیزده چهارده ساله که حالا مثلاً با دست‌کاری در شناسنامه موفّق شده بود خودش را به جبهه برساند، جایش مشخّص بود؛ یعنی میتوانست جای خود را پیدا کند، بیکار نمانَد؛ فرض بفرمایید که آب بیاورد، خبر ببرد، پیام‌رسان باشد و از این قبیل کارها. یک پیرمرد هفتادساله هم که میرفت جبهه، او هم همین جور؛ او هم میتوانست کار خودش را پیدا کند. توقّعی که از یک پیرمرد در جبهه وجود داشت، کاملاً مشخّص بود، معلوم بود؛ هیچ کس بیکار نمیمانْد؛ نه آن بچّه‌ی سیزده‌ساله بیکار میماند، نه آن پیرمرد هفتادساله بیکار میماند. یا فرض بفرمایید یک دختر دانش‌آموز هشت نُه ‌ساله، ده ساله -دبستانی- که میخواست در این کار، او هم شرکت کند، جای خودش را پیدا میکرد؛ برمیداشت نامه مینوشت به برادر رزمنده‌ی ناشناس و این نامه را در بسته‌های غذایی و هدایای مردمی‌ای که میفرستادند میگذاشت و میفرستاد. مکرّر اتّفاق افتاده بود که رزمنده در میدان جنگ فرض کنید که این بسته‌ی غذایی را باز میکرد میدید یک نامه در آن هست، میخواند میدید بله، یک بچّه‌ای، یک دختر هفت هشت‌ ساله‌ای، ده‌‌ساله‌ای نوشته «برادر رزمنده! خسته نباشید، من دعایتان میکنم و مانند اینها»؛ یعنی یک دختربچّه هم میتوانست در اینجا حضور داشته باشد؛ یک بانوی محترم هم میتوانست با چرخ خیّاطیِ خودش، با وسایل طبخ خودش، با مربّاسازی خودش، با ترشی انداختن خودش، با نان پختن خودش، با لباس شستنِ خودش به پشت جبهه کمک کند. بنده در اهواز رفتم یک نقطه‌ای را دیدم که جمعیّتی از بانوان و زنهای محترم آنجا جمع شده بودند و لباسهای چرک رزمندگان را می‌شستند؛ یعنی همه میتوانستند جای خودشان را پیدا کنند و مشغول بودند. پزشک جرّاح مشخّصاً میتوانست آنجا حضور داشته باشد و حضور داشت و ما دیدیم. کاسب جزء، روحانی مسجد، کارگر کارخانه، شاعر و سرودخوان، راننده و صاحب‌کار و ریخته‌گر، کشاورز روستایی، کارمند اداری و انواع و اقسام گروه‌های مردمی میتوانستند در این شبکه‌ی عظیم مردمی حضور پیدا کنند؛ این یک مدل جدید بود. این در دنیا هیچ سابقه‌‌ای ندارد؛ هیچ جا ما [نمونه‌اش را] نخوانده‌ایم و نشنیده‌ایم. [درباره‌ی] جنگهای فراوان، کتابهایشان، فیلم‌هایشان درآمده، ما هم خیلی از این قبیل چیزها را خوانده‌ایم، مطالعه کرده‌ایم [امّا] نمونه‌ی چنین بسیج مردمی عظیمی اصلاً وجود ندارد. این مدل جدید بود؛ مدل‌‌‌‌سازی جدید که همه میتوانستند همکاری کنند، همه میتوانستند هم‌افزایی کنند همه [کمک]میدادند.

 بعد، در این حرکت دسته‌جمعی چه استعدادهایی ناگهان پیدا بشود. فرض کنید فلان جوان از روستایی در فلان نقطه‌ی کشور -مثلاً روستایی در کرمان- بیاید داخل شهر و بپیوندد به اینها، بعد بشود مثلاً حاج قاسم سلیمانی؛ یعنی یک چنین حرکت عظیمی [بوده]. فلان جوان دانشجو بدون اینکه حتّی یک بار تفنگ به دست گرفته باشد، داوطلبانه برود جبهه، در کوران حوادث جبهه، مثلاً در طول یک سال و نیم، بشود عضو برجسته و مؤثّر یک قرارگاه نظامی سطح بالا. فرض بفرمایید که جوانی از مجموعه‌ی یک روزنامه، که مشغول فعّالیّت مطبوعاتی است، برود جبهه و بعد از مدّت کوتاهی بشود مثلاً شهید حسن باقری، نابغه‌ی اطّلاعات جنگ؛ و از این قبیل موارد عجیبی و بروز [چنین] استعدادهایی مشاهده شد و چهره‌های ماندگار جنگ و شهدای بزرگی از جنگ از این قبیلند. بعضی از افسران جوان را ما دیدیم ،مثلاً فرض کنید شهید صیّاد که من از اوایل انقلاب ایشان را می‌شناختم و میدیدم، به نظرم آن وقت یک افسر جوانی بود یا ستوان‌یک بود یا سروان بود -که می‌آمد پیش ما و میرفت؛ رفت و آمد داشت- این تبدیل بشود به یک فرمانده‌ مجرّب توانایی که مدّتها توانست نیروی زمینی ارتش را آن جور هدایت کند و آن جور پیش ببرد و در بزرگ‌ترین کارها شرکت کند. شهید بابایی [هم] از این قبیل است، و دیگرانی که بودند. این مدل ابتکاری از حضور مردم همیشه میتواند مطرح باشد. امروز هم ما میتوانیم. اگر همّت بکنیم و با نگاه درست به مردم و مسائل نگاه کنیم، میتوانیم از این مدل استفاده کنیم. البتّه وضع جنگ یک وضع دیگری است، وضع اقتصاد یک وضع دیگری است. صاحبان فکر، صاحبان اندیشه میتوانند به این [مدل] به صورت یک ابزار اقتدار ملّی نگاه کنند و آن را دنبال بکنند. آن وقت نقش پشت جبهه در این مدل به قدر جبهه اهمّیّت پیدا میکرد؛ چون همه که نمیتوانند تفنگ دست بگیرند؛ رغبتها و تمایلات و توانایی‌ها مختلف است؛ بعضیها پشت جبهه میتوانند نقش بیافرینند و نقش آفریدند. اوّلاً کمکهای مالی، آذوقه‌رسانی‌ها که مهم بود و بسیار تأثیر داشت، تا رسیدگی به مجروحان، تا بدرقه‌ی باشکوه شهیدان. بنده بارها گفته‌ام اگر از شهدا یک چنین تکریمی و احترامی نمیشد، شوق شهادت این جور در دلها مشتعل نمیشد، آن طوری که شد. وقتی جنازه‌ی شهید -یا یک نفر یا بیشتر- وارد یک شهر میشد آن حضور مردمی و استقبال مردمی و بدرقهی او تا آرامگاه، خود یکی از حوادث بسیار مهم و مراسم تأثیرگذار بود. حمایتهای فرهنگی و تبلیغاتی، از شعر و شعار تا خنثی‌سازی عملیّات روانی دشمن -که دشمن دائم مشغول عملیّات روانی بود، در شهرهای کشور و روستاهای کشور هم کسانی دائم مشغول خنثی‌سازیِ اینها بودند- تا پذیرایی و اسکان جنگ‌زده‌ها، تا ماندن مردم برخی از شهرهای زیر موشک‌باران دشمن مثل دزفول؛ یکی از موارد افتخارآمیز پشت جبهه، همین ماندن مردم اهالی بعضی از شهرها است؛ چه در کردستان، چه در خوزستان و در سایر استانها؛ در بعضی از شهرها مردم در شهر ماندند با اینکه شهر محل تهاجم شدید پیوسته‌ی دشمن بود.

۴) بُروز عالی‌ترین فضایل اخلاقی و عروج معنوی
 نکته‌ی چهارم؛ در دفاع مقدّس، عالی‌ترین فضایل اخلاقی بُروز کرد؛ هم فضایل اخلاقی، هم معنویّات و عروج معنوی و تعالی روحی. شبیه این را واقعاً نمیشود سراغ گرفت؛ حالا تک و توک چرا، همه جا هستند امّا با این کثرت جمعیّت و کثرت عدد هیچ جا غیر از جبههی دفاع مقدّس را بنده سراغ ندارم که این جور فضایل اخلاقی بُروز کرده باشد؛ هم فضایل اخلاقی، هم جنبه‌های تعالی معنوی و روحیّات دینی و مانند اینها. شرحِ‌حالهایی که نوشته شده نشان‌دهنده‌ی این خصوصیّات است، وصیّت‌نامه‌هایی که باقی مانده همین جور، حالاتی که نقل میشود از بعضی از رزمندگان [همین جور.] فضایل اخلاقی مثل صداقت، صدق و صفا. خب اصلاً منطقه‌ی جبهه، منطقه‌ی صدق و صفا بود، همه با هم باصفا [بودند]. اخلاص، برای خدا کار کردن؛ آنجا کسانی، هم تمرین اخلاص میکردند، هم اخلاص خودشان برای خدا را آنجا در عمل نشان میدادند. تواضع، خدمت به دیگران. انسان مکرّر در این شرحِ‌حال‌ها میخواند که مثلاً فرض کنید میگویند فلان دسته شب در خیمه خوابیده بودند، صبح که بیدار میشوند، می‌بینند همه‌ی پوتین‌هایشان واکس‌زده است؛ چه کسی واکس زده؟ معلوم نیست. بعد از تحقیق معلوم میشود که مثلاً فرمانده گروهان یا فرمانده‌ دسته، شب آمده و همه‌ی پوتین‌های اینها را واکس‌ زده یا لباسهایشان را که گذاشته بودند بشورند، شسته، یا دست‌شویی‌ها را تمیز کرده؛ اینها چیزهای عجیبی است؛ این تواضع، این خدمت، روحیه‌ی خدمتگزاری، ایثار، ازخودگذشتگی و فداکاری؛ بعد هم که آن حالات معنوی، آن گریه‌های نیمه‌شب، آن سحرخیزی‌ها، آن شور و عشق توحیدی، آن بی‌اعتنائی به زیورهای دنیوی، و در مواردی هم اتّصال به غیب. بعضی از این عزیزان، این جوانهای عارف -عارف به معنای واقعی کلمه؛ عارف واصل- در جبهه کارشان به جایی رسیده بود که آینده را میدیدند، از آینده خبر میدادند، از شهادت خودشان، از شهادت دوستانشان، از حوادثی که ممکن است پیش بیاید؛ اینها در شرح حال رزمندگان هست، و اینها خیلی [مهم است].

 البتّه مشخّص است که این نکته بیش از بقیّه‌ی نکاتی که عرض شد، به برکت اسلام است. البتّه اعتلا و درخشندگی نقاط دیگر هم به برکت ایمان دینی بود، امّا این نکته‌ی بالخصوص، مربوط به دل‌ سپردن به خدا و مسئله‌ی اسلام و مسئله‌ی ایمان دینی است که انسان واقعاً متحیّر میمانَد از تأثیر این ایمان عمیق. یا [روحیه‌های] مادرهای شهدا. خب، من و شما حسّ مادری را اصلاً نمیفهمیم، واقعاً هیچ ‌کس نمیتواند حسّ مادری را درک کند غیر از خود مادر؛ آن وقت این مادر، جوانش را بفرستد جبهه، جوان که می‌آید درخواست میکند، میگوید چون برای اسلام میخواهی بروی برو؛ برای اسلام برو. بعد که پیکر همین جوان را می‌آورند، خوشحال است که او را در راه خدا داده؛ میگوید این [جوانم] را در راه خدا دادم. الحمدلله بنده توفیق داشته‌ام با خانواده‌های شهدا‌، با مادران و پدران شهدا نشست و برخاست زیادی داشته‌ام -مکرّر-انسان میبیند که مادرهای شهدا در موارد زیاد که واقعاً «لا تعدّ و لا تحصی»،(۱۲) چه روحیه‌هایی، چه حالاتی، چه گذشتی [دارند]؛ این جز به برکت اسلام و جز برای فداکاری عظیم که یک فصل درخشان از کتاب قطور دفاع مقدّس است نبود. این هم این نکته.

۵) دفاع مقدّس و سرمایه‌سازی برای کشور
 نکته‌ی پنجم؛ دفاع مقدّس برای کشور سرمایه‌سازی کرد و سرمایه‌های ارزشمندی را برای کشور به وجود آورد. آورده‌های دفاع مقدّس خیلی زیاد است. اوّلاً امنیّت کشور به برکت دفاع مقدّس است؛ یعنی دفاع مقدّس نشان داد که هزینه‌ی تعرّض و تجاوز به این کشور خیلی زیاد است. این به برکت دفاع مقدّس ثابت شد؛ این، امنیّت میدهد به یک کشور. وقتی یک ملّت نشان داد که همّت و قدرت دفاع از خودش را دارد و پاسخ کوبنده به متجاوز میدهد، موجب میشود که متجاوز در تجاوز خودش به این کشور و این ملّت تأمّل کند و اگر بخواهد عاقلانه عمل کند، بفهمد که به‌صرفه‌اش نیست، برایش خیلی هزینه دارد؛ این امنیّت مربوط به آن است.

 ثانیاً به ملّت ما روحیه‌ی خودباوری داد. این خودباوری در بین جمع کثیری از مردم که خوشبختانه امروز شما در میدان علم و در میدانهای گوناگون  -[یعنی] ساخت‌وساز و دیگر چیزها- گاهی مشاهده میکنید، عمدتاً به خاطر دفاع مقدّس است؛ یعنی فرض کنید که یک جوان بیست‌وچندساله با اقتدار تمام، با اطمینان به نفْس تمام، یک جمعیّتی را ، یک لشکر را دنبال خودش راه می‌انداخت میرفت و به دشمن ضربه‌ی قاطع میزد؛ این به مردم احساس خودباوری میدهد، احساس اطمینان به نفْس میدهد. و دفاع مقدّس توانست ثابت کند که ملّت ایران از ورطه‌هایی مثل ورطه‌ی جنگ تحمیلی میتواند با سربلندی، سر بلند کند.

 بعد، این حرکت به سمت نوآوری فنّی و علمی را هم ما در دفاع مقدّس به دست آوردیم؛ چون در دفاع مقدّس نیاز داشتیم به خیلی چیزها و در اختیارمان نبود، امکاناتش را نداشتیم و نیروهای مؤمن، فداکار رفتند به فکر اینکه درست کنند. مثلاً فرض کنید مرحوم شهید حسن [تهرانی]مقدّم در همان اوقات، در یک بخشی این ماجرای موشک‌سازی را به یک شکلی راه انداخته بود که ایشان و دیگران به ما گفتند بیایید بازدید کنید؛ رفتیم آنجا دیدیم که بله اینها شروع کرده‌اند. خب ما احتیاج به موشک داشتیم، موشک هم به ما داده نمیشد، دشمن هم موشک داشت، با موشک میزد، این ما را -یعنی نیروهای مستعدّ ما را- به فکر انداخت که یک کاری بکنند؛ و [این کار را] کردند و خوبش را هم کردند و به بهترین وجهی هم از عهده برآمدند تا امروز که خب مشخّص است. بنابراین، این هم حرکت به سمت نوآوری.

 اقدام به کارهای بظاهر نشدنی؛ این هم از چیزهایی بود که دفاع مقدّس به ما یاد داد. دفاع مقدّس این سرمایه را برای ما به وجود آورد که بدانیم بعضی کارها هست که بظاهر نشدنی است امّا در واقع اگر همّت کنیم، شدنی است؛ این را ما در دفاع مقدّس یاد گرفتیم، این هم یکی از سرمایه‌های ما است.

 و از این گذشته سرمایه‌های انسانیِ ما را ارتقا داد؛ خوشبختانه از عناصر حاضر در هشت سال دفاع مقدّس، بعدها -[یعنی] امروز و دیروز و ان‌شاءالله در آینده- افراد بی‌شماری در بخشهای مختلف و گوناگون کشور مشغول خدمتگزاری بوده‌اند و هستند که یک نمونه‌اش شهید سلیمانی عزیز ما بود که خب در عرصه‌ی دیپلماسی و بین‌المللی و مانند اینها، در منطقه یک فعّالیّت شگفت‌آوری داشت؛ یعنی واقعاً حالا هنوز دوستان و برادران مؤمن و ملّت عزیز ایران از سعه و گستره‌ی کار شهید سلیمانی مطّلع نیستند؛ از یک چیزهایی [مثل این]که در مثلاً فلان جبهه بوده و حضور داشته آگاهند؛ ریزه‌کاری‌های کار او خیلی بیش از این حرفها است که حالا شاید ان‌شاءالله در آینده این ریزه‌کاری‌ها بتدریج آشکار بشود. این یک سرمایه‌ی انسانی بود که در جنگ درست شد؛ یعنی پایه‌گذاری امثال قاسم سلیمانی‌ها، در جنگ، در دوران دفاع مقدّس گذاشته شد. این هم یک نکته.

۶) برملا شدن ذات و واقعیّت بزک‌شده‌ی تمدّن غرب
 یک نکته‌ی‌ دیگر در باب دفاع مقدّس این است که ما را با ذات و واقعیّت بزک‌شده‌ی تمدّن غرب آشنا کرد؛ البتّه چون ملّت ایران قبلاً لطمه خورده بود از غربی‌ها -از انگلیس‌ها یک جور، از آمریکایی‌ها یک جور- آشنا بودند تا حدودی امّا نه به قدری که در دفاع مقدّس دیده شد.

 البتّه در گذشته صحنه‌های زیادی بوده که ملّت ایران عناد و خیانت دولتهای غربی را از نزدیک دیده بودند؛ مثل همین اشغال بخشهایی از کشور بعد از جنگ جهانی اوّل، اشغال بخشهایی بعد از جنگ جهانی دوّم، شیطنت‌ها و شرارتهای انگلیس‌ها در جنوب، در بوشهر و در خلیج فارس، در قضیّه‌ی جنگ ایران و بعضی از قدرتهای دیگر و همین طور در قضیّه‌ی افغانستان؛ دیده بودند خیانتهای دولتهای غربی را، امّا نه به قدری که در دفاع مقدّس دیده شد. آنچه در دوران دفاع مقدّس دیده شد، اگر نگوییم بیشتر از آن چیزی بود که در گذشته در طول سالیان دراز از غربی‌ها دیده بودیم، کمتر [هم] نبود؛ برابری میکرد یا بیشتر بود. غرب با هر دو وجهش [علیه ما بود]؛ یعنی نه فقط غرب کاپیتالیست، غرب سرمایه‌داری، [بلکه] غرب کمونیست؛ چون کمونیسم هم از فراورده‌های غرب است. در هر دو وجه! یعنی انگلیس علیه ما در دوره‌ی جنگ فعّالیّت کرد، فرانسه علیه ما جدّاً فعّالیّت کرد، آلمان علیه ما جدّاً فعّالیّت کرد، یوگسلاوی هم  که مال بلوک شرق بود علیه ما فعّالیّت کرد، شوروی هم که خب معلوم بود؛ یعنی همه‌ی غربی‌ها ماها را از کمترین امکانات محروم میکردند -واقعاً از کمترین امکانات محروم میکردند- هیچ چیز در اختیار نداشتیم از خارج؛ حتّی سلاح سبک، حتّی مهمّاتِ خیلی آسان در اختیار ما قرار نمیگرفت، [امّا] به طرف مقابل همه چیز میدادند؛ از میراژ برای بمباران تا سوپر‌اِتاندارد برای زدن کشتی‌ها تا اطّلاعات ماهواره‌ای برای آگاهی از مراکز تجّمع نیروها و حرکت نیروهای ما، تا پول، تا تانک و انواع و اقسام، همه چیز در اختیار دشمن قرار دادند، تا سلاح شیمیایی؛ یعنی حتّی سلاح  شیمیایی هم دادند و صدّام سلاح شیمیایی را، هم علیه ما به کار برد، هم  علیه ملّت خودش به کار برد؛ یعنی در حلبچه، صدّام سلاح شیمیایی به کار برد و در کشور ما هم که فراوان؛ یعنی غرب، اروپا، روی همه‌ی ادّعاهای انسان‌دوستانه و حقوق‌بشریِ خودش پا گذاشت، [آنها را] لگد کرد در قضیّه‌ی تعامل با اینها؛ در دفاع از حکومت فاسد و دیکتاتوری ضدّبشری صدّام، همه‌ی ادّعاهای خودش را تکذیب کرد. و این شناخت عمیق برای ما خیلی مغتنم است؛ یعنی واقعاً باید بدانیم و بفهمیم که غربی‌ها این هستند و با توجّه به این آشنایی تصمیم بگیریم و فکر کنیم و کار کنیم.

۷) آشکار شدن توانایی‌ها و ظرفیّتهای ملّت ایران برای دنیا
 آخرین نکته‌ای که میخواهم عرض بکنم این است که یک اتّفاق بزرگی در دفاع مقدّس پیش آمد و آن اینکه توانایی‌ها و ظرفیّتهای ملّت ایران را برای دنیا آشکار کرد؛ یعنی رسانه شد. رسانه‌های دنیا همه علیه ما بودند، رسانه‌های دنیا علیه انقلاب بودند؛ البتّه امروز هم همین جور است، آن روز هم همین جور بود. اوایل انقلاب، رسانه‌های رسمی دنیا یا دروغ میگفتند یا نقاط مثبت را کتمان میکردند یا تهمت میزدند [به همه] از شخص امام گرفته تا دولت جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و آحاد مردم و قوّه‌ی قضائیّه و همه و همه، تا نیروهای مسلّح، تا دیگران؛ دائم علیه اینها کار میکردند و میخواستند ملّت ایران را در چشم مردم دنیا یک ملّت ناپسندی معرّفی کنند. دفاع مقدّس، رسانه‌ی کاملاً رسایی شد، صدای بلندی شد برای اینکه حقایقی را از ملّت ایران نشان بدهد؛ وجهه درست کرد برای ملّت ایران و شجاعت ملّت را، مقاومت ملّت را نشان داد به همه‌ی دنیا؛ این واقعاً اتّفاق عجیب و مهمّی بود؛ همبستگی ملّی ما را نشان داد، پشتیبانی‌های پشت جبهه‌ی ما را به دنیا نشان داد و اینها را همه فهمیدند، و دروغ‌پردازی‌های دشمن را روشن کرد. این چند نکته در باب دفاع مقدّس.

از بین رفتن ترس و اندوه در اثر مقاومت و استقامت
 خب آنچه عرض کردیم نسبت به واقعیّات دفاع مقدّس خیلی کوچک و اندک است؛ بخشهای کوچکی را ما توانستیم تصویر کنیم.(۱۳) دفاع مقدّس یک تابلوی عظیمی است، یک بخشهای کوچکی از این طرف و آن طرف را بنده حالا گفتم و دیگران هم تصویر کرده‌اند؛ ما خیلی بدهکاری داریم [نسبت] به دفاع مقدّس. جنگ به طور طبیعی یک پدیده‌ی سهمگین و خشن است امّا برای ما از این پدیده‌ی سهمگین و خشنِ هشت‌ساله، این برکاتی که من حالا چند موردش را شمردم حاصل شد؛ و [برکات] بیش از اینها است. یعنی ما از جنگ، بشارت به دست آوردیم، پیشرفت به دست آوردیم، طراوت به دست آوردیم؛ این جنگ با همه‌ی سختی‌هایش، با همه‌ی مشکلاتش، با همه‌ی ضایعاتی که در گوشه و کنار برای ما داشت، برای ما آورده داشت؛ حقیقتاً  این جور است.

 و ادبیّات جنگ، به طور کلّی ادبیّات بشارتی است؛ ببینید قرآن هم درباره‌ی شهدا میفرماید که «وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون».(۱۴) بشارت میدهند؛ بشارت میدهند به چه؟ که دو آفت مهم را نبایستی داشته باشند و ندارند؛ یعنی نفی این دو آفت را بشارت میدهند: یکی ترس، یکی اندوه؛ هم ترس را، هم اندوه را نفی میکنند. به نظر من اگر ما نشاط اجتماعی میخواهیم، اگر امید و شادابی و سرزندگی میخواهیم، اگر طراوت در نسلهای جوانمان میخواهیم، باید به این گزاره‌ی ملکوتی و قرآنی ایمان بیاوریم؛ این «یَستَبشِرونَ» خیلی مهم است. خوف و حزن دو آفت بزرگ است برای یک ملّت، برای یک جماعت، برای یک انسان. ترس و اندوه دو آفت بزرگ است؛ این دو آفت با بشارت قرآنی برداشته میشود؛ همچنان که اگر مقاومت هم بکنیم، این دو آفت برداشته میشود. آن هم [بیان] آیه‌ی قرآن است: اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَ‌ا اللهُ ثُمَّ استَق‌اموا تَتَ‌ـنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَل‌ٰٰئِکَةُ اَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا؛(۱۵) مقاومت هم همین جور است. اگر میخواهید خوف نداشته باشید، حزن نداشته باشید، مقاومت و استقامت را سرمشق کار خودتان قرار بدهید؛ آن وقت خوف هم نخواهید داشت، حزن هم نخواهید داشت؛ اینها گزاره‌های قرآنی است.

تقویت ادبیّات دفاع مقدّس، برای مقابله با دستهای تحریف‌گر
 البتّه باید بگویم ما در باب دفاع مقدّس کوتاهی کرده‌ایم؛ البتّه این کارهایی که آقای سردار عزیزمان، رئیس ستاد بیان کردند کارهای بسیار خوب و کارهای بسیار باارزشی است که انجام گرفته امّا در عین حال کم است؛ ما به کارهای زیادی احتیاج داریم. ببینید، ما هر چه از لحاظ زمان از دفاع مقدّس دور میشویم، از لحاظ معرفت باید به دفاع مقدّس نزدیک‌تر بشویم؛ چرا؟ چون تحریف در کمین است، دستهای تحریف‌گر در کمینند. خب شماها که مردان جنگید الان حضور دارید، بالاخره شماها یک چیزی میگویید، یک دفاعی میکنید، امّا بیست سال دیگر خیلی‌ از این جمعیّتی که امروز حضور دارند نیستند، سی سال دیگر عدّه‌ی بیشتری نیستند. دست تحریف، این بخش پُردرخشش تاریخ ما را ممکن است مخدوش کند؛ لذا بایستی کار کنیم، معرفت ما بایستی زیاد بشود، ادبیّات دفاع مقدّس باید تقویت بشود.

 ادبیّات دفاع مقدّس هم یک گونه‌ی ادبی در قبال سایر ادبیّات نیست؛ یعنی این جور نیست که ما ادبیّات حماسی داریم، عشقی داریم، اجتماعی داریم، پلیسی داریم، یکی هم حالا مثلاً دفاع مقدّس؛ نه، دفاع مقدّس یک سرچشمه است، انواع و اقسام ادبیّات را میشود از آن انتزاع کرد و استفاده کرد و از آن میجوشد؛ مثل یک چشمه‌ی جوشنده است که انواع و اقسام ادبیّات را میشود خلق کرد در آن؛ میشود متنهای عالی تاریخی، اجتماعی، سیاسی، عشقی، خانوادگی را از روی ادبیّات دفاع مقدّس و آنچه برای دفاع مقدّس تولید میشود ایجاد کرد. امّا نکتهی مهم تولید متن است، ما احتیاج داریم به تولید متن. اگر متن خوب و فاخر تهیّه شد، آن وقت نمایشنامه از روی آن درست میشود، فیلم سینمایی درست میشود، شعر درست میشود. مثلاً فرض کنید که شنیدم از همین کتاب شهید خوش‌لفظ،(۱۶) یکی از شعرای متعهّد کشور ما ده غزل درست کرده؛ خیلی خب اگر شعرای متعهّد وارد بشوند، ده‌ها دیوان از این کتابهای دفاع مقدّس ممکن است شعر درست کنند؛ شعر هنر بزرگی است، همین طور فیلم، همین طور سینما، آثار سینمایی و مانند اینها. در دنیا هم همین جور است. در دنیا شاید بخشی از بهترین آثار سینمایی دنیا اقتباس از نوشته‌ها و متنهای فاخر است؛ از رمان‌های فاخر و نوشته‌های فاخری که قبل از آنها نوشته شده. از روی آنها میسازند. ما هم باید همین کار را بکنیم، باید این متنهای فاخر را تهیّه کنیم، بر اساس این متنها فیلم به وجود بیاید، تئاتر روی صحنه برود و از این قبیل. بنابراین کار مهمّی است. حالا در داخل کشور من شنیدم که مثلاً فرض کنید آثار نویسنده‌های خارجی مثل ویکتور هوگو یا چارلز دیکنز را روی صحنه میبرند، تئاتر اجرا میکنند. خیلی خب، کاری بکنیم که نوشته‌های ما هم در جاهای دیگر دنیا -اوّل در خود اینجا، بعد در جاهای دیگر دنیا- به صورت تئاتر روی صحنه برود و از آنها فیلم ساخته بشود؛ یعنی همّت را باید این جوری بگذاریم روی تولید متنهای فاخر.

اهمّیّت برگزاری یادواره‌ها و شخصیّت‌پردازی عناصر دفاع مقدّس
 یک بحث هم بحث یادواره‌ها است؛ یادواره بحث مهمّی است، کار بزرگی است و این یادواره‌ها موجب میشود که فاصلهی نسلی به وجود نیاید و نسلهای جوان [با دفاع مقدّس] آشنا بشوند که خود این تأثیر میگذارد در ساختن افرادی امثال شهید حججی مثلاً یا شهدای عزیز دفاع از حرم که این هم البتّه از برکات و دنبالههای دفاع مقدّس است.

 باز یکی از کارهای بسیار لازم، بزرگداشت و شخصیّت‌پردازی شخصیّت‌ها است. بعضی‌ شخصیّت‌ها البتّه مشاهیرند -مشاهیر ارتشی، مشاهیر سپاهی، مشاهیر نیروی انتظامی و بعضیهایشان مشاهیر مبارز که جزو اینها نبودند، بسیجی بودند- امّا بسیاری‌ها از غیر مشاهیرند. خیلی‌ از این شرحِ‌حال‌هایی که نوشته میشود، از افرادی است که هیچ شهرتی ندارند و از این قبیل زیادند امّا کارهای بزرگ انجام دادند، مسائل مهمّی به اینها منسوب است. برای یک شخص، یک بزرگداشت به وجود بیاید و دربارهی او بحث بشود، دربارهی او تحقیق بشود، مطالعه بشود، سخنرانی بشود و جزئیّات زندگی او [به بحث] گذاشته بشود. البتّه بحث مدافعان حرم که من یک اشارهای کردم، جزو بحثهای حیرتانگیز زمان ما است که حادثهی بسیار مهمّی است. رزمندهی سوری و لبنانی و عراقی و ایرانی و افغانی، همه در کنار هم در یک صف واحد و برای یک هدف حرکت میکنند؛ این چیز عجیبی است؛ این جزو پدیدههای بزرگ زمان ما است و البتّه از همان برکات دفاع مقدّس است.

لزوم عمل به وظایفمان در مسئله‌ی کرونا
 خب عرایض من تمام شد؛ یک کلمه راجع به مسئلهی کرونا بگویم. کرونا را دست کم نگیرید؛ [اینکه] روزی ۱۵۰ هموطن از دست بروند مسئلهی کوچکی است؟ بعضیها تقویم(۱۷) مناسبی، ارزیابی مناسبی از این قضیّه ندارند. فرض کنید هر دو روز یک بار یک هواپیمای سیصدنفره سقوط کند و همهی آنها بمیرند؛ این چیز کمی است؟ ما هر روز ۱۴۰ نفر، ۱۵۰ نفر، ۱۷۰ نفر متوفّیٰ داشته باشیم، این چیز کمی است؟ علاج هم دست خودمان است. خب میبینید که مسئولین دارند خودشان را واقعاً فدا میکنند؛ از پزشک و از پرستار و از مدیر و [دیگران] دائم دارند تلاش میکنند، کار میکنند. ما مردم بایستی به وظایفمان عمل کنیم؛ این فاصلهی اجتماعی، این ماسک [زدن]، این دستوراتی که داده میشود، این شست‌وشوی دست، کارهای لازمی است که باید انجام بگیرد.

 حالا بحث اربعین پیش آمده، بعضیها خب عاشق امام حسین هستند، عاشق اربعینند؛ [خب،] معلوم است، همهی ما [هستیم]؛ حالا خیلی از شماها که خودتان رفتهاید، بنده که محروم بودم و مشتاق هم بودم -گر چه دوریم به یاد تو سخن میگوییم-(۱۸) امّا خب رفتن برای راهپیمایی اربعین، فقط متوقّف به صلاحدید مسئولان ستاد ملّی مربوط به کرونا است. اگر گفتند نه -که تا الان گفتند نه- باید همه تابع باشند، همه باید تسلیم باشند. اینکه مثلاً فرض کنید ما بلند شویم برویم لب مرز اظهار ارادت به حضرت بکنیم، نه [نمیشود]؛ از داخل خانه اظهار ارادت کنیم. دو سه زیارت مهم روز اربعین وارد است؛ روز اربعین، همهی مردم بنشینند زیارت اربعین را با حال، با توجّه بخوانند و شِکوه کنند پیش امام حسین (علیه السّلام) و بگویند یا سیّدالشّهداء، ما دلمان میخواست بیاییم، نشد، وضع این جوری است تا یک نظری بکنند، یک کمکی بکنند.

امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال برای ملّت ایران از همه جهت خیر و صلاح مقدّر بکند و رزمندگان عزیز ما را که زحمت کشیدند، تلاش کردند مأجور قرار بدهد؛ درجات شهدای عزیز را عالی کند. خداوند ان‌شاءالله امام بزرگوار ما را که سرحلقهی این حرکت عظیم ملّت ایران بود و هنوز هم هست -هنوز هم امام دارد ما را راه میبرد- با احبّائش و با اولیائش محشور کند و به او اجر بدهد؛ ثواب مناسب این ارزشمندی دوران حیات را به او عنایت کند و شما برادران عزیز را، مسئولان نیروهای مسلّح را، مسئولان دولتی را و مسئولان بخشهای مختلف را انشاءالله در انجام وظایفتان یاری کند و همهی ما را هدایت کند.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته


۱) در ابتدای این مراسم، سرلشکر پاسدار محمّد باقری (رئیس ستاد کلّ نیروهای مسلّح) گزارشی ارائه کرد.
۲) سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۲۳؛ «... برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی از آنها در [همین‌] انتظارند ...»
۳) شهید سرتیپ ولی‌الله فلّاحی (رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدّس)
۴) سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد (فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدّس)
۵) صحیفه ی امام، ج ۱۳، ص ۲۲۱؛ پیام رادیو تلویزیونی در آغاز سال تحصیلی (۱۳۵۹/۶/۳۱)
۶) صحیفه ی امام، ج ۱۶، ص ۱۴۳؛ پیام به ملت ایران و رزمندگان (۱۳۶۱/۱/۲)
۷) سران سه کشور آمریکا و انگلیس و شوروی، در تاریخ ششم تا نهم آذرماه ۱۳۲۲ در کنفرانسی موسوم به کنفرانس تهران، در سفارت شوروی در تهران گرد هم آمدند.
۸) وینستون چرچیل (نخست وزیر انگلیس)
۹) فرانکلین روزولت (رئیس جمهور آمریکا)
۱۰) ژوزف استالین (دبیرکلّ شوروی)
۱۱) عهدنامهی گلستان
۱۲) خارج از شمارش و حساب
۱۳) شرح دادن؛ بیان کردن
۱۴) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۷۰؛ «... و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‌‌اند شادی میکنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین میشوند.»
۱۵) سوره‌ی فصّلت، بخشی از آیه‌ی ۳۰؛ «در حقیقت، کسانی که گفتند: "پروردگار ما خدا است" سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود می‌آیند [و میگویند:] هان، بیم مدارید و غمین مباشید. ...»
۱۶) وقتی مهتاب گم شد
۱۷) برآورد، ارزیابی
۱۸) برگرفته از بیتی از حافظ

 دفاع مقدس از تجربیات ناب و موفق در گام اول انقلاب اسلامی است که درس‌آموزی و الگوپذیری از آن برای تحقق آرمان‌ها، اهداف و سرفصل‌های هفت‌گانه‌ی تعیین شده در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی ضروری است. در واقع، تجربه‌ی موفق دفاع مقدس در عین آنکه از مصادیق عمل به نظریه نظامند انقلاب اسلامی است، از مصادیق عمل به شعارهای فطری انقلاب اسلامی و میدان دادن به جریان انقلابی کشور است که در گام دوم نیز باید به عنوان سرمشقی مطمئن بدان توجه شود.

این تجربه از چند جهت حائز اهمیت اساسی است؛ اول آنکه این تجربه در شرایطی حاصل شد که کشورمان در مقابل ائتلافی از کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در حال دفاع از خود بود و ثانیاً به لحاظ عوامل و متغیرهای مادی، تمام زمینه‌های لازم و تجهیزات کافی برای شکست دادن کشورمان در این رویارویی فراهم شده بود، اما در نهایت، تمام این تدارکات در مقابل نصرت‌های الهی و قدرت ایمان و اراده‌ی رزمندگان اسلام رنگ باخت. بنابراین، ایران اسلامی در حالی توانست جنگ تحمیلی را در قالب «دفاع مقدس» به تجربه‌ای ماندگار و موفق تبدیل کند که کمتر کسی تصور می‌کرد این کشور بتواند در مقابل هجمه‌ی دشمنان، موجودیت، و بقای و ارزشهای والای خود را حفظ کند.

 این جنگ، یک جنگ دفاعی بود. جنگ دفاعی با جنگ تهاجمی فرق دارد؛ جنگ تدافعی و دفاعی، محل بروز غیرت و تعصب و وفاداری عمیق انسانها به آرمانهایی است که به آنها پایبند است.   مقام معظم رهبری ۲۹/۷/۱۳۸۵

شرایط امروز کشور با زمان دفاع مقدس مشابهت های زیادی دارد؛ اکنون نیز شاهد صف آرایی تمام‌عیار دشمن در مقابل نظام اسلامی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، فضای مجازی و نفوذ اطلاعاتی هستیم. بنابراین، در این شرایط باید با مبنا قراردادن تجربیات موفق دفاع مقدس و اجرایی کردن الگوی دفاع مقدس در حوزه‌های چندگانه‌ی مذکور، در مقابل دشمن، صف آرایی متناسب و بازدارنده ایجاد شود.

تجربه‌ی بیش از چهار دهه‌ای حیات جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که این نظام، زایش‌ها و رویش‌هایی در دل بحران داشته است. به عبارت دیگر، این نظام در طول حیات ۴۲ ساله‌ی خود با انواع بحران‌های نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و... مواجه بوده و دستیابی آن به پیشرفت‌ها و نایل شدن به قله‌های افتخار در زمینه‌های مختلف با وجود شرایط پیچیده‌ی مذکور به وقوع پیوسته است. دقت در ماهیت بحران‌ها و مسائلی که این نظام با آن روبرو بوده، نشانگر یک گذار از بحران‌های سخت مانند جنگ تحمیلی و مواجه شدن با جنگ ترکیبی؛ با تمرکز بر جنگ روانی، رسانه‌ای و جنگ اقتصادی، معیشتی است؛ بدین ترتیب که تهاجم عراق به میهن اسلامی، به شکل رویارویی نظامی تمام‌عیار، در دهه‌ی نخست حیات جمهوری اسلامی، مهمترین مسأله‌ی کشور بود. از آن پس، تا حدود یک دهه آرامش و ثبات نسبی در کشور، در تیرماه ۱۳۷۸ غائله‌ای در کشور شکل گرفت که در فتنه‌ی ۸۸  به تکامل رسید. ماهیت این فتنه مبتنی بر شبهه‌افکنی، تردیدآفرینی و در یک کلام، جنگ باورها و اراده‌ها بود.

با این حال، با عبور پیروزمندانه‌ی نظام اسلامی از بحران‌های مذکور، بعد از فتنه‌ی ۸۸ در شیوه‌ی رویارویی نظام سلطه با نظام اسلامی، تغییراتی اساسی ایجاد شد؛ بدین نحو که در کنار عملیات روانی – رسانه‌ای و تلاش برای ترویج نفرت و بی‌اعتمادی نسبت به نظام و مسئولان در جامعه، با اعمال تحریم‌های فلج‌کننده (Crippling sanctions) اقتصاد و معیشت مردم مورد هجوم ظالمانه قرار گرفت.

هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایه‌گذاری کند.   مقام معظم رهبری ۲۴/۶/۱۳۸۸

 دفاع مقدس حداقل به چهار طریق در حفظ و ماندگاری انقلاب اسلامی تأثیر داشته است؛

تربیت نسل جوان و ارائه‌ی نسخه‌ای اطمینان‌بخش برای اداره کشور مبتنی بر ظرفیت‌های داخلی؛
جبهه‌ به دانشگاه عظیم انسان‌سازی و پرورش فضیلت و معنویت در نهاد جوانان خداجو تبدیل شده بود.
شاید بتوان گفت که بیشترین تأثیر دفاع مقدس در ماندگاری انقلاب اسلامی را باید در این حوزه جستجو کرد؛ زیرا جوانانی که تازه انقلاب کرده و فاقد هرگونه تجربه و راه طی‌شده‌ای بودند، در دوران دفاع مقدس بود که در قامت فرماندهانی توانمند و تمدن‌ساز ظاهر شدند. به بیان دقیق‌تر، دفاع مقدس اندوخته‌ی دانشی و عملی لازم را برای معتبر بودن اعتماد به ظرفیت‌های داخل کشور را فراهم کرد.

من مشتاقم که جوان‌های ما قصه‌ی جنگ تحمیلی هشت ساله را بدانند که چه بود. این را بارها گفته‌ایم؛ افراد هم گفته‌اند و تشریح کرده‌اند؛ اما یک نگاه کلان به این هشت سال، با اطلاع از جزئیاتی که وجود داشته است، خیلی برای برنامه‌ریزی آینده‌ی جوان در روزگار ما مهم است. مقام معظم رهبری ۸/۸/۱۳۷۸

- شکوفایی ظرفیت‌های نهفته در کشور؛

دفاع مقدس از یک نگاه دیگر کارگاه عظیمی بود که استعدادها و ظرفیت‌های بالقوه ملت را باتوجه به شرایط اضطراری و تنگناهایی که با آن مواجه بودند، به میدان آورد و شکوفا ساخت؛ استعدادها و ظرفیت‌هایی که شاید در شرایط عادی هیچ‌گاه زمینه‌ای برای بروز و ظهور آنها وجود نداشت.

- ایجاد بازدارندگی دفاعی؛

در دفاع مقدس، قدرت بازدارندگی قابل‌توجهی برای نظام ایجاد شد و باتوجه به این مهم که پایه‌گذاری بخشی از توان دفاعی بازدارنده کنونی کشور مانند توانایی راهبردی دفاع موشکی، در دوره‌ی دفاع مقدس صورت گرفته که سایه‌ی جنگ از سر کشور برای همیشه کنار رفت.

 یکی از برکات دفاع هشت ساله ما، همین پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی و ساخت دقیقترین ابزارهاست که با دست خالی و بدون هیچ سابقه‌ای آنها را به دست آوردیم و جزو موجودی ملت ایران شده است.    مقام معظم رهبری ۲۹/۶/۱۳۷۴

 بهره‌گیری و استفاده از تجربه‌ی موفق دفاع مقدس در شرایط کنونی، منوط به تحقق این مواردی مهم است از جمله:

 تلاش برای روی کار آمدن دولت جوان حزب‌اللهی: این مهم از مهمترین راه‌حل های مشکلات داخلی موجود است. درواقع، باتوجه به افزایش حجم و عمق مشکلات موجود و کم‌تحرکی و ضعف دولت فعلی در این راستا، ضرورت یک دولت جوان حزب‌اللهی، کاملا عیان است.

دولت جوان حزب‌اللهی؛ یعنی دولتی که براساس مبانی، الزامات و نیازهای انقلاب اسلامی در گام دوم آن، جهت‌گیری‌های سیاستی و برنامه‌ایِ انقلابی را با دقت، دغدغه و سرعت‌عمل بالا پیگیری می‌کند.

 -اعتماد به جوانان در تداوم راهبرد مقاومت فعال، تجربه دفاع مقدس اساساً سرشار از الگوی موفق اعتماد به جوانان است؛ این تجربه، امروز باید در میان نخبگان و مسئولان سرمشق قرار گیرد. در طول دفاع مقدس، جوانان هم در میدان رزم و در خطوط مقدم و هم در تدارکات و پشتیبانی جنگ، نقش محوری بر عهده داشتند؛ فرماندهان دسته‌اول و مشهور زمان دفاع مقدس همگی جوانانی بودند که سن آنها تا ۲۵ سال بود، که  برگ‌هایی زرین و ماندگار در تاریخ ایران خلق کردند که نمونه‌های آن را در تاریخ معاصر ایران نمی‌توان دید. میدان دادن به جوانان و پرورش جوانانی خداجو، نترس، شجاع و البته بادرایت و محاسبه، فتح‌الفتوح دفاع مقدس بود.

 مواظب باشید از مسأله‌ی دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید؛ کار بزرگی انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند؛ اکثر این جوانهایی که در جنگ نقشهای مؤثر ایفا کردند، از قبیل همین دانشجوها بودند و خیلی‌هایشان هم جزو نخبه‌ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست‌ودو، سه ساله فرمانده‌ی یک لشکر شد؛ آن‌چنان توانست آن لشگر را هدایت کند و آن‌چنان توانست طراحی عملیات را، که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانی را که مقابل ما بودند متعجب کرد، بلکه ماهواره‌های دشمنان را هم متعجب کرد.

در شرایط کنونیِ کشور نیز، جوانان آماده‌ی جانفشانی، جهادی و انقلابی‌ در گام دوم انقلاب اسلامی می‌باشند. که البته حضور خودجوش عناصر مؤمن و انقلابیِ جوان در صحنه‌های مختلف امدادرسانی به سیل‌زدگان، زلزله‌زدگان، دفاع از حرم اهل‌بیت (علیهم السلام) در عراق و سوریه و جهادگران و مدافعین سلامت و مشارکت گسترده‌ در اجرای طرح مواسات و کمک‌های مؤمنانه، در کنار حضور موفقیت‌آمیز جوانان در رویدادهای متعدد علمی و پژوهشی کشور و کسب عناوین برتر علمی در میادین جهانی، نشانگر لزوم همین اعتماد است. از همین رو مخاطب اصلی مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیز جوانان هستند.

 مقاومت فعال با تشکیل هسته‌های نامتقارن برای رفع چالش‌ها و بن‌بست‌های ظاهری،  در تجربه دفاع مقدس، نظام اسلامی تازه مستقر شده بود و هنوز تثبیت نشده بود، ایران به هیچ‌ وجه آمادگی برای ورود به یک نبرد همه‌جانبه، آنهم در این مقیاس وسیع را نداشت. با این وجود، اما آنچه در عمل رخ داد، عبور از این موانع و بن‌بست‌ها بود.

امروز کشور به فعالیت‌های قرارگاهی و هسته‌های مقاومت فعال در حوزه‌ی تولید فکر و محتوای عمیق و اثربخش نیاز دارد تا بتوان با ارائه‌ی محتوای فکری صحیح و انقلابی بر جنگِ نرمِ دشمن فایق آید.در این زمینه، به نظر می‌رسد که نقطه‌ی کانونی باید با ابتکار عمل، تلاش برای «گرفتن ابزار رسانه از دست دشمن» باشد.

توجه به واقعیت‌هایی همچون، سه واقعیت انکار ناپذیر در ارتباط با شرایط کشور؛ اوّل عظمت و عزت ایران اسلامی، دوّم اقتدار جمهوری اسلامی و سوّم شکست‌ناپذیری ملّت ایران و پوشالی بودن ابهت استکبار جهانی.

اوّل عظمت ایران، دوّم اقتدار جمهوری اسلامی و سوّم شکست‌ناپذیری ملّت ایران. اینها رجزخوانی نیست، شعار محض نیست، سخن توخالی مثل بعضی از شعارها و حرفهایی که بعضی دیگر میزنند نیست؛ اینها واقعیّاتی است که دشمنان ملّت ایران آرزو میکنند که ما اینها را ندانیم یا از آنها غفلت کنیم و گمان دیگری در مورد خودمان و کشورمان و ملّتمان ببریم؛ ولی این حقایق واضح‌تر از این است که کسی بتواند آنها را انکار کند. مقام معظم رهبری ۱۲/۰۷/۱۳۹۷

 آن عزتی، اعتماد به نفسی، احساس اقتداری که از ناحیه‌ی معنویت رزمندگان ما و جامعه‌ی اسلامی ما احساس شد و توانست آن حادثه‌ی عجیب و شگفت‌انگیز - یعنی پیروزی در دفاع مقدس و شکست نخوردن در مقابل تهاجم این همه دشمن - را رقم بزند، آن خصوصیات، آن خصلتها، برای ملت ما، برای کشور ما، یکی از بزرگترین نیازهاست. مقام معظم رهبری ۱۳۸۸/۰۶/۲۴

 - قاطعیت در اقدامات برای حل مشکلات: دفاع مقدس الگویی از عمل انقلابی و کارآمد در مقابل مسأله زمانه؛ یعنی جنگ بود. از این‌رو، اکنون که مسأله‌ی عمده‌ی زمانه برای مردم عزیزمان، مسائل معیشتی است، اقدام جهادی، انقلابی، قاطع، سریع، مقتضی و متناسب برای حل مشکلات از یک‌سو و برخورد بدون مماشات و ملاحظه با اخلال‌گران و مفسدان از سوی دیگر نیز راه‌حل مفیدی است که می‌تواند به تزریق امید و اعتماد به جامعه منجر شود و ضمن خنثی‌سازی تحریم‌ها، سم‌پاشی‌های روانی جریان تحریف را نیز خنثی کند.

-  حفظ وحدت و یکپارچگی: امروز حفظ وحدت و هم‌صدایی بویژه در میان سران قوا، مسئولان و نخبگان بسیار مؤثر است؛ زیرا به میزانی که انسجام نخبگانی در کشور حفظ و تقویت شود، امید و اعتماد مردم به حل مشکلات بیشتر می‌شود.