
emamian
خدا با دعای حسین(ع) گره از کارها بگشاید و اندوه را برطرف میکند
امام جواد علیهالسلام از پدرش امام حسین علیهالسلام نقل میکند که آن حضرت گفت: ابیبنکعب پیش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود که من وارد شدم، رسول خدا صلی الله علیه و آله به من گفت: آفرین بر تو یا اباعبدالله! ای زینت آسمانها و زمین!
ابی بن کعب به او گفت: یا رسول الله! چگونه جز تو، زینت آسمانها و زمین، تواند بود؟
پیامبر صلی الله علیه و آله گفت:ای ابی! سوگند به آن که مرا به حق پیامبری برانگیخته، به راستی که حسین بن علی، در آسمان بزرگتر از آن است که در زمین شناخته میشود.
هر آینه بر سمت راست عرش خدای عزوجل نوشته شده است: حسین، چراغ هدایت و کشتی نجات، پیشوای نیکی و برکت و عزت و افتخار، و دریای دانش و گنجی است که برای آینده اندوخته شده است.
چرا چنین نباشد که خدای عزیز و جلیل، در پشت او، نسل پاک و پاکیزه و با برکتی را قرار داده است که پیش از آن که آفریدهای در رحمهای زنان و پشت مردان بوده باشد، یا شب و روزی آفریده شده باشد؛ این نسل آفریده شده بود.
به او (امام حسین علیهالسلام)، دعاهایی الهام شده است که هرگز آفریدهای، خدا را با آنها نخواند، مگر این که خدای عزوجل وی را با او(حسین علیه السلام) محشور سازد و در سرای دیگر حسین شفیعش باشد. و به واسطه آن دعاها خدا گره از کارش بگشاید و اندوهش برطرف سازد، قرضش را ادا نماید، مشکلش را آسان گرداند، راهش را هویدا سازد، او را بر خصمش، نیرو دهد و پردهاش را ندرد....
متن حدیث:
عن محمد بن علی بن موسی، عن أبیه علی بن موسی، عن أبیه موسی بن جعفر، عن أبیه جعفربن محمد، عن أبیه محمد بن علی، عن أبیه علی بن الحسین، عن أبیه الحسین بن علی بن أبیطالب علیه السلام قال: دخلت علی رسول الله صلی الله علیه و آله و عنده ابی بن کعب. فقال لی رسول الله صلی الله علیه و آله: مرحبا بک یا ابا عبدالله، یا زین السماوات و الأرض. قال له أبی: و کیف یکون یا رسول الله صلی الله علیه و آله زین السماوات و الأرض أحد [ صفحه 70] غیرک؟ قال: یا ابی، والذی بعثنی بالحق نبیا، أن الحسین بن علی فی السماء اکبر منه فی الأرض، و إنه لمکتوب عن یمین عرض الله عزوجل: مصباح هدی، و سفینة نجاة، و إمام خیر، و یمن [1] ، و عز، و فخر، و بحر علم، و ذخر ]فلم لا یکون کذلک؟[ [2] و أن الله عزوجل رکب فی صلبه نطفة طیبة مبارکة زکیة ]خلقت من قبل أن یکون مخلوق فی الأرحام أو یجری ماء فی الأصلاب أو یکون لیل و نهار.[ [3] و لقد لقن دعوات ما یدعوا بهن مخلوق إلا حشره الله عزوجل معه و کان شفیعه فی آخرته، و فرج الله عنه کربه، و قضی بها دینه، و یسر أمره، و أوضع سبیله، و قواه علی عدوه، و لم یهتک ستره...
"عیون أخبارالرضا علیهالسلام، ج 1، ص 59"
امید از دست رفته در خاورمیانه و آمریکایی که باید تغییر رویه دهد
مجله فارن پالسی در تحلیلی به بررسی بحرانهای خاورمیانه که منجر به ناامیدی میشوند، پرداخت و نوشت: تابستان معمولا در خاورمیانه سخت است چراکه در این فصل جنگ ۱۹۶۷، حمله به لبنان ۱۹۸۲، ربایش هواپیمای "ترنس وورلد ایرلاینز" پرواز ۸۴۷ سال ۱۹۸۵، حمله صدام به کویت در سال ۱۹۹۰ و تسلط داعش بر مناطقی از عراق در سال ۲۰۱۴ روی دادند و در سال ۲۰۲۰ نیز باید به این لیست اتفاقاتی جدید را افزود و جهان نظارهگر رویدادی دیگر در این منطقه از جنگ، خونریزی، ناامیدی، گرسنگی و سرکوب است و این یعنی فصل جدیدی از بحران در منطقه آغاز خواهد شد.
در این تحلیل میخوانیم: "منطقه همواره تحت تسلط قدرتهای دیکتاتور اداره شده اما دوام آورده است. از سال ۲۰۱۱ وضعیت به سمت بیثباتی کشیده شد و همه انتظارات و آمالی که درباره وقوع تغییر، تحقق دموکراسی، پیشرفت سیاسی و اقتصادی وجود داشتند، از بین رفتند. منطقه همیشه عرصه مداخلات بیگانه، سرکوب و اختلاف نظرها درخصوص رشد و نمو اقتصادی، افراطگرایی و نزاع داخلی بود که پاندمی کرونا هم امسال به این آشفته بازار منطقه افزوده شد و تمام اینها منجر به بحرانی بیسابقه در منطقه شدند که تاکنون در تاریخ نظیرش روی نداده است. منطقه به وضعیت اسفناکی رسید که با خشونت، شورش، دیکتاتوری، نابسامانی اقتصادی و نزاع منطقهای بدون هیچ برون رفتی دست و پنجه نرم میکند. هر چند در برخی مواقع رویدادهای منطقه خوشبینی کوتاه مدتی را به وجود میآورند اما بحران دیگری میآید و آن را از بین میبرد و آن زمان است که امیدها ناامید میشوند و دیگر انسان احساس امیدواری در خاورمیانه نمیکند.
برخی مواقع شکست حالتی مزمنی در این منطقه است نظیر مصر که عبدالفتاح سیسی آن را هدایت میکند از زمانی که در سال ۲۰۱۳ به قدرت رسید کمپینی علیه جامعه و سرکوب خونبار را آغاز کرد که در تاریخ معاصر مصر نظیر آن مشاهده نشده است. لیست وحشت از یمن شروع میشود فقیرترین کشور عربی که در وضعیت جنگ داخلی است و سیستم بهداشت آن نابود شده و شاهد بزرگترین اپیدمی وبا در تاریخ است. این کشور اکنون با پاندمی کووید- ۱۹ روبهرو است که کمیته بینالمللی صلیب سرخ میگوید: کنترل کرونا در یمن مشکل است. آن طرفتر عراق است که با فروپاشی دائمی بدون هیچ امیدی برای توقف این وضعیت زندگی میکند زیرا موسسات سیاسی آن با فساد درگیر هستند.
فلسطینیها نیز با وضعیت عجیب و وحشتناک سر میکنند آنها در غزه در محاصره به سر میبرند و در کرانه باختری با مالیات دولت و ویترینی از وزارتخانهها، پروتکلها و بروکراسی دست و پنجه نرم میکنند. اما تنها این دولتها نیستند که چنین وضعیتی دارند لیبی، سوریه و لبنان هم هستند. بیروت که قبلا به "پاریس خاورمیانه" معروف بود از حوادثی یکی پس از دیگری رنج میبرد. پاییز گذشته دولت تلاش کرد تعرفهای روی مکالمات واتساپ در نظر بگیرد که منجر به خشم مردمی شد و کاشف به عمل آمد که دولت بعد از خالی شدن خزانه به منابع مالی نیاز دارد و سیستم بانکی و ارز آن فروپاشیده است. ویروس کرونا نیز به بحران مالی لبنان گره خورد و با وجود موارد پایین ابتلا نسبت به بقیه کشورها اما دولت محدودیتهایی کرونایی اعمال کرد و این به مشکلات مالی افزود و نرخ لیره ۸۰ درصد در برابر دلار افت کرد و بانک جهانی میزان فقر در لبنان را ۵۰ درصد تخمین زد.
لبنانیها مثل آوارگان سوری و فلسطینی با کمبود غذا روبهرو هستند. حتی صندوق جهانی پول که منابع کافی کمک را در اختیار دارد نمیتواند به این کشور کمک کند چون مشخص نیست چه کسی قدرت را در این کشور دراختیار دارد تا این کمکها را دریافت کند و همچنین دولت قدرت اجرای اصلاحات را ندارد. این کشور به همراه نخبگان سیاسی و اعتبارش از جمله حزبالله لبنان فروپاشیده، نظام تقسیم بندی طایفهای در مرکز مشکلات این کشور است و تظاهرکنندگان خواستار نابودی آن هستند بدون اینکه جایگزینی برای آن داشته باشند. از این رو عمومی سازیها هرگز منجر به تنگ شدن عرصه رقابت در لبنان نمیشود زیرا در آن گروههایی دارای سلاح هستند و طرفهای خارجی در این کشور منافعی دارند. برخی ناظران میگویند: امکان بازگشت به جنگ داخلی ۱۹۷۵-۱۹۹۰ وجود دارد هر چند برخی تصور میکنند آن جزو خاطرات گذشته بوده و بسیاری برای بازسازی کشور تلاش کردهاند و رهبران جنگ تبدیل به گذشته شدهاند اما لبنان مثل یک قوطی کبریت قابل اشتعال است. سپس انفجار بندر بیروت رخ داد که بر مشکلات این کشور افزود و منجر به برکناری حسان دیاب شد.
در جریان انفجار بندر مردم با هم همبستگی نشان دادند که کورسوی امیدی بود اما با گذشت زمان رنجهای مردم بیشتر شد و امکان تلاش برخی برای استفاده از بحران جهت اعمال فشار بر رقبایشان افزایش یافت. اما جدای از این مباحث دستکم لبنانیها رنجی مثل همسایگان سوریشان را تجربه نکردهاند چراکه سوریها با مرگ و آوارگی دست و پنجه نرم میکنند. در این کشور تندروها جایگزین مخالفان مسالمتجو شدهاند. در نزاع داخلی سوریه حدود ۵۸۵ هزار تن کشته شدهاند که دهها هزار تن آنها کودک هستند. ۱۲ میلیون سوری گریختهاند این در حالی است که ۵۷ درصد ساکنان سوریه قبل از جنگ به خارج رفته بودند همچنین حدود ۵.۶ میلیون آواره در شرایطی زندگی میکنند که به ذهن هیچ کس خطور نمیکند آنهم با اندک فرصت بازگشت به کشورشان. جنگ به رغم اینکه برخی میگویند بشار اسد پیروز شده تمام نشده است. بحران سوریه متاثر از بحران مالی لبنان و نیز تحریمهای آمریکاست که طبقه نزدیکان بشار اسد و شرکتهای دولتی و بینالملی که با آن تعامل کنند، هدف قرار دادهاند. حتی اگر جهان از رفتن بشار اسد استقبال کند اما با رفتن اسد جنگ در سوریه پایان نخواهد یافت. بلکه فصل جدیدی از جنگ آغاز خواهد شد به این ترتیب سوریهای داخل در بین گروههایی که خوی وحشیگری دارند گرفتار میشوند و پایانی برای خشونت وجود نخواهد داشت. همچنین در سوریه تلاشهای ترکیه براساس منطقه نفوذ به منظور بازداشتن از ایجاد یک موجودیت کرد در نزدیکی مرزهای این کشور در جریان هستند. ارتش ترکیه هرگز این منطقه را ترک نخواهد کرد.
لیبی مثل سوریه از توجه جهانی برخوردار نیست بعد از سقوط نظام معمر قذافی در سال ۲۰۱۱ ناظران انتظار داشتند این کشور نمونه دموکراسی شود اما این اتفاق نیفتاد. این کشور تکه تکه و طبق طرح و نقشههای جغرافیایی و قبیلهای بین تعداد زیادی شبه نظامی و دو دولت تقسیم شد. لیبی زمانی که ژنرال خلیفه حفتر، فرمانده نیروهای شرق لیبی برای براندازی دولت مورد قبول جهانی و مستقر در طرابلس در غرب وارد عمل شد، درگیر جنگ داخلی شد. امارات، فرانسه و روسیه براساس منافعشان با حفتر همراه شدند و ترکیه به حمایت از دولت طرابلس پرداخت البته مداخله ترکیه نیز در نتیجه منافع داخلی، ژئواستراتژیک و خصومت با مصر و امارات است.
سوالی در این تابستان در آمریکا و پایتختهای غربی درباره احتمال وقوع جنگ بین مصر و ترکیه مطرح بود. پیروزیهای دولت وفاق ملی در طرابلس مصر را عصبانی کرد. از سال ۲۰۱۳ ترکیه تلاشهای بینالمللی برای سلب مشروعیت از نظام سیسی را هدایت کرده و اخوان المسلمین بعد از کودتا علیه محمد مرسی از این تلاشها استقبال کردهاند. مصر اکنون در بین دو طرف درگیری در منطقه از جمله غزه و سوریه و لیبی است. احتمالا سیف الاسلام قذافی پسر دیکتاتور مخلوع لیبی زمانی که در فوریه ۲۰۱۱ هشدار داد لیبیاییها ۴۰ سال با همدیگر جنگ خواهند داشت، حق داشت احتمالا به کمکی که از خارج به لیبیاییها خواهد شد، توجه نکرد.
این گزارش نسبت به هرگونه نزاع بین مصر و ترکیه و تاثیر آن بر آینده لیبی هشدار داده که منجر به تجزیه بیشتر این کشور شده و زمینه را برای بازگشت القاعده باز خواهد کرد و در این صورت جنگ داخلی پایانی نخواهد داشت. زمانی که دولت طرابلس از توافق آتشبس با عقیله صالح رئیس پارلمان طبرق در شرق سخن گفت حفتر آن را رد کرد خب در این شرایط حتی اگر او سلاحش را زمین بگذارد دیدن اینکه چطور گروهها بعد از یک دهه جنگ به توافق خواهند رسید، دشوار خواهد بود.
همچنان ناظران از تجزیه عراق صحبت میکنند، در واقع وضعیت درهم نظام سیاسی مانع از ایجاد نظامی باثبات خواهد شد. در مورد کشورهای دیگر نیز وضعیت مبهم است و تغییر سریعی رخ نخواهد داد زیرا دولتها خود را با سیستمهای نظارتی مسلح کردهاند که اجازه هیچ قدرت مخالف خود را نمیدهند.
از این رو توجه به وضعیت فعالان در زندانهای عربستان نظرها را جلب میکند اگر رقابت بر سر توزیع منابع باشد، افرادی که محمد بن سلمان ولیعهد سعودی در هتل ریتز کارلتون از شاهزادگان و مقامات سابق بازداشت کرد، بزرگترین تهدیدات علیه برنامهها و طرحهای او بودند. محمد بن سلمان تلاش کرد بر برنامههای اجتماعی متمرکز شود لذا به ایجاد پایگاهی از حامیانش از بین طرفداران فیلم، موسیقی و غیره پرداخت تا در صورت حمله جدی در فرایند دستیابی به قدرت روی آنها حساب باز کند. این بدان معنا نیست که عربستان باثبات است یا بیثبات زیرا پیشبینی آن سخت است اما تغییری از بن سلمان یا غیر او انتظار نمیرود. ولیعهد در این راستا در مقایسه با سیسی دست بالاتر را دارد که تصور میکند در داخل نظام با گروههای رقیب درگیر است.
دیدگاه خیالی درباره براندازی دو رهبر مصر در عرض ۱۸ ماه وجود دارد اما کسی که آنها را ساقط کرد مردم معترض در خیابانها نبودند بلکه ژنرالها بودند. تحقیر و کوچک شمردنهای مردم که بعدها حکام جدید در پیش گرفتند یعنی آنها به باتوم و گاز اشک آور و گلولههای واقعی برای حکومت بر مردم متوسل خواهند شد. چه بسا مصریها به خروش بیایند و کودتایی رخ دهد اما پیشبینی اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد دشوار خواهد بود. در حال حاضر سیسی تلاش میکند توازن قوا در داخل نظام را با اعمال سیستم خفقان آور بر مردم حفظ کند. دموکراسیهای لیبرال معتقدند حقوق بشر و اشاعه دموکراسی مسائلی نیستند که شایسته دفاع در منطقه باشند.
قبل از کشتن و مثله کردن جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی هیچ کس به یمن توجه نداشت. سیاستمداران به سوریه توجه داشتند زیرا بحران آوارگان ناشی از بحران سوریه بر سیاست اروپا تاثیر میگذارد. بعد از اینکه آنها دریافتند ایجاد دموکراسی در خاورمیانه کاری عبث است دیگر هیچکس به عراق فکر نکرد، فکر لیبی را کنار گذاشتند. تمام اینها به این معنا نیست که سرنوشت خاورمیانه این است که دائما در این شرایط بماند. واشنگتن میتواند مانع از نزاع بین ترکیه و مصر شود اما نمیتواند جنگ داخلی لیبی را حل کند. از این رو آمریکا باید رویکرد خود را در منطقه مشخص کند و مشکلاتشان را به خودشان واگذار کند.
فکر کردن به مشکلات منطقه وظیفه ماست. یادآور میشویم اوضاع احتمالا بدتر شود تعامل با نقاط باثباتسازی آن به عنوان مسالهای اشتباه است. تنشها ممکن هستند هیچ تضمینی برای تعیین حد و حدودها نیست و اینکه حکام به دنبال راههای جدید سرکوب و ظلم نیفتند، وجود ندارد. زمانی که مساله به قدرتهای خارجی و غیرعربی مربوط میشود کشورهایی نظیر روسیه و ترکیه به دنبال جای پایی در لیبی و سوریه هستند بالطبع آمریکا هم پایگاههایش را در منطقه مستقر میکند.
تمام این مساله نشان میدهد سیاستگذاران آمریکایی بدون اینکه در تلاش برای درک واقعیت اتفاقات برآیند تنها پاسخ میدهند اما در این وضعیت بهترین سناریوی آمریکا عدم پاسخگویی است. مشکل در سختی یافتن راه حل در خاورمیانه نیست بلکه در بازنگری آمریکاست. اگر سیاستمداران آمریکایی نمیدانند از منطقه چه میخواهند پس غرق در نزاعات منطقه میشوند".
دیدگاه اهل سنت در باره حادثه عاشورا
در موضع گیری اهل سنت در برابر حادثه عاشورا اهل سنت به دو دسته تقسیم می شود. یک دسته که اکثریت اهل سنت را تشکیل می دهد اهل سنت معتدل و محب اهل بیت(ع) می باشد. دسته دوم اهل سنت، پیرو بنی امیه و یزید بن معاویه است که نسبت به اهل بیت و امام حسین (ع) دید مثبتی ندارد بلکه می توان گفت دشمن اهل بیت می باشد. این دسته امروز در قالب سلفیه و وهابیت در جهان اسلام معروف است.
اما در باره اهل سنت معتدل باید گفت که آنان از این حادثهی ناگوار، غمگین و ناراضی هستند و عوامل آن را مورد نکوهش و گاهی مورد لعن قرار میدهند. موضع گیری این دسته از اهل سنت را می توان از مطالبی که در زیر به آنها اشاره می شود به دست آورد:
علمای اهل سنت از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رواياتي را مبني بر شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ نقل نموده که از آن جمله اين روايت است: «... روزي حسين ـ عليه السلام ـ در کودکي بر پشت و گردن پيامبر (ص) بازي ميکرد که جبرئيل به پيامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گفت آيا او را دوست داري فرمود بلي. جبرئيل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پيامبر ـ عليه السلام ـ نشان داده و مشتي خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه مي دهد...».[17] و نيز رواياتي را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در يکي از اين روايات چنين آمده است: «هنگامي که حسين بن علي کشته شد آفاق آسمان تا چندين ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و اين سرخي آسمان حکايت از گريه آن داشته است.»[18]
بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل آیه« فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ » (الدخان/29) این سخن را آورده اند.[19]
در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نه گریسته است مگر بر دو نفر یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی می باشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چونکه حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن می باشد.[20]
طبرانی نقل می کند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی طالب منسوب است انشاد کرد:
مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَكُمْ مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ
بِأَهْلِ بَيْتِي وَ أَنْصَارِي وَذُرِّيَّتِي منهم أُسَارَى وقَتْلَى ضُرِّجُوا بِدَمِ
ماكان ذَاكَ جَزَائِي إِذْ نَصَحْتُ لَكُمْ أَنْ تَخْلُفُونِي بِسُوءٍ في ذَوِي رَحِمِ
یعنی چه می گویید اگر رسول خدا به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته نمودید. جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من اینگونه رفتار بد انجام دهید! [21]
بنا بر دیدگاه اهل سنت، برخورد امت اسلامی با اهل بیت پیامبر آزمون و آزمایشی برای آنان است چراکه خالد بن عرفطه می گوید: رسول خدا فرموده بودند شما بعد از من در باره اهل بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت.[22] و این امتحان و ابتلاء تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همانگونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودی از این امتحان سربلند بیرون آمدند، امروز نیز مسلمانان با موضع گیری در قبال این واقعه همچنان امتحان می شوند و هرکه به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین (ع) و خاندان رسول خدا(ص) دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده و ظلم هایی را بر این خاندان پاک روا داشتند از خود طرد کنند سربلند خواهند بود اما آنانی که در قبال این واقعه دردناک بی تفاوت هستند و یا از یزید و یاران او حمایت می کنند قطعاً در این امتحانی که رسول خدا آن را برای امت خود قرار داده است مردود و در روز جزا در برابر رسول الله(ص) شرمسار و سرافکنده خواهند بود.
اینست که تفتازاني از متکلمين بنام اهل سنت مي گويد: ظلمي که بر اهل بيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ انجام گرفته نمي توان آن را پنهان نمود. زيرا بر اين ظلم که در نهايت شقاوت بوده جمادات و حيوانات بي زبان شهادت مي دهند و نزديک بود که زمين و آسمان بر آن گريه کنند و کوه ها از جا کنده شوند و صخره ها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسي که اين کار را انجام داد يا به آن راضي شد و يا در اين جهت کوشيد و عذاب آخرت شديد تر و ماندگار تر مي باشد.[23]
بنابراين مي توان گفت علمای آگاه اهل سنت نيز به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم زده هستند. هر چند عوام آنان اطلاعات چنداني از مسئله عاشورا و کربلا ندارند. و لذا در برخي از مناطق اهل سنت ديده شده که در روز عاشورا براي امام حسين ـ عليه السلام ـ مجلس عزا تشکيل مي دهند منتهي مجالس در ميان اهل سنت به علت هاي مختلفي فراگير نمي باشد.
اما فرقه وهابيت هماهنگ با سياست بني اميه و به ویژه يزيد بن معاويه مراسم عزا و ماتم و سخنراني را در روز عاشورا حرام و بدعت مي دانند بلکه از اين حد فراتر رفته اين روز را مبارک شمرده و براي جشن و شادماني و شيريني خوري و خريدن لوازم جديد منزل و سرمه کشيدن و نظافت و امثال اين ها مناسب مي دانند و اين فرهنگي است که حجاج بن يوسف ثقفي در زمان خلافت عبدالملک مروان براي شکنجه و عذاب شيعيان پايه گذاري کرد.[24] و سني هايي که با مراسم عزاداري روز عاشورا مخالفت مي کنند متأثر از همين فرهنگ مي باشند.
موضع و دیدگاه منفی وهابیها و سلفی های متجدد درباره حادثه عاشورا بر حمایت یزید بن معاویه و تبرئه او از این جنایت مبتنی است و برای اینکه حقایق و وقایع حادثه عاشورا برملا نشود و یزید و اطرافیان و پیروان او از طرف مسلمانان زیر سوال نرود از برگزاری مراسم عزاداری جلوگیری می کنند.
وهابی ها از این حد هم تجاوز کرده و بر بدعت عزاداری در روز عاشورا بسنده نکرده بلکه روز عاشورا را روز عيد و زينت و سرور و شادماني مي دانند، و به قصد تبرک و شکرانه کشتن امام حسين ـ عليه السلام ـ نور چشم رسول خدا و سيد جوانان اهل بهشت، این روز را روزه مي گيرند. روايت عمرو بن ابي يوسف مي گويد: من شنيدم که معاويه روي منبر گفت روز عاشورا روز عيد است، هر کس دوست دارد روزه بگيرد و هر کس نمي خواهد روزه نگيرد حرجي بر او نيست.[25]
مقريزي مي گويد: در دوران حکومت فاطميون در مصر، در روز عاشورا به خاطر شهادت حسين ـ عليه السلام ـ ماتم و سوگواري بر پا مي شد، ولي هنگامي که بني ايوب به حکومت رسيدند، آن ها در روز عاشورا سرور و شادماني بر پا نموده و با ريخت و پاش غذا پخش مي کردند، هم چنين به حمام رفته و تنظيف نموده و به چشم سرمه مي کشيدند آنان اين اعمال را در پيروي از روش و عادت اهل شام که حجاج بن يوسف ثقفي در زمان عبد الملک بن مروان، در مخالفت با شـيـعيان علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم مي دانند پيريزي کرده بود، انـجـام مـيدادند[26]. سقاف مي گويد: اين اخبار زياد و کثير العدد را براي دفن قضيه کربلا آوردند، ليکن قضيه کربلا به عظمت خود باقي ماند و آن ها بيچاره و فشل شدند.[27]
پاورقي ها:
[17]. احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 242، بيروت، دار صادر، و هيثمي، مجمع الزوائد، 9/187، بيروت دار الکتب العلميه، 1408 ق.
[18]. سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور، بيروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثير، اسماعيل بن عمر، تفسير ابن کثير 4/143، بيروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبري، محمد بن جرير، تفسير طبري، 25/124، بيروت، دار الفکر، 1405 ق.
[19] . رک: المحرز الوجیزفی تفسیر الکتاب العزیز، ج5ص73؛ تفسیر بغوی، ج4ص152، تفسیر طبری، ج25ص124، تفسیر قرطبی، ج16ص141، تفسیر ثعلبی، ج8ص353، تفسیرالعز بن عبدالسلام، ج3ص170
[20] . تفسیر ابن ابی حاتم، ج10ص3289.
[21] . سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني، المعجم الكبير، ج3 ص124مكتبة الزهراء، الموصل - 1404 - 1983، الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي.
[22] المعجم الکبیر، ج4ص192.
[23]. تفتازاني، سعد الدين مسعود بن عمر، شرح مقاصد في علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانيه، اول، 1401 ق.
[24]. الورداني، صالح، الشيعه في مصر من الامام علي ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولي صغير، اول، 1414 ق.
[25]. صنعاني، عبد الرزاق، مصنف عبدالرزاق، ج 4، ص 29، ح 7850، منشورات المجلس العلمي.
[26]. طبسي، نجم الدين، صوم يوم عاشورا، بين السنه النبويه و البدعه الامويه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سير اعلام النبلاء ج 4، ص 343.
[27]. نجم الدين طبسي، صوم عاشورا بين السنه النبويه و البدعه الامويه، ص 139، منشورات عهد.
گوهر های ناب در خطبه های عاشورایی
از جمله بهترین و با ارزش ترین منشورهای تربیتی، معرفتی و آموزشی در منابع تاریخی و اسلامی سخنان و خطبه های گوهر بار امام حسین(علیه السلام) است که درخلال جریان تلخ واقعه سال 61 هجری به یادگار مانده است. سخنان ارزشمندی که برای هر مخاطب و شنونده ای درس های مهم عاقبت به خیری و رستگاری را به دنبال دارد به شرط آنکه گوش شنونده این گوهر های ناب را در زندگی به کار بسته و مورد توجه همگان در مراتب مختلف زندگی قرار داشته باشد.
گوهر های ناب در خطبه های عاشورایی
1-جلوه ای از پناهگاه امن الهی در صحرای کربلا
در جریان واقعه عاشورا جلوه های فراوانی از فضیلت و اخلاق حسینی(علیه السلام) را می توان مشاهده کرد، در تلخ ترین واقعه عالم در سال 61 هجری هر چند عده کثیری از انسان های حیوان سیرت کمر به قتل امام خود بسته بودند و بدترین و سخت ترین شرارات و مصیبت ها را بر امام و اهل بیت گرامیشان وارد کردند، ولی با این حال شاهد جلوه های ناب و بی همتای اخلاقی امام حسین(علیه السلام) در مقابل حیوان سیرتان تاریخ هستیم؛ چرا که امام با تمام وقار و سکنت غیر قابل توصیف بال های عطوفت و مهربانی و خیر خواهی خود را به سوی شقی ترین انسان های روی زمین باز می فرماید و آنها را با زیباترین گوهر های ناب گفتار به سوی درهای رحمت و مغفرت الهی دعوت می نماید.
این رفتار مهرورزانه سخنان ارزشمند امام رضا(علیه السلام) در توصیف امام برای انسان یاد آور می شود که می فرماید: «الإمام الرضا علیه السلام ـ فی صِفَةِ الإِمامِ ـ : الإِمامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ ، وَالوالِدُ الشَّفیقُ ، وَالأَخُ الشَّقیقُ ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغیرِ؛[1]امام رضا علیه السلام ـ در تعریف «امام» ـ : امام ، همدم و رفیق است و پدر مهربان ؛ و برادرِ همسان است و مادر نیکوکار به فرزند کوچکش». امام در روز عاشورا به کسانی که به دنبال غارت خیام و قتل اهل بیتش به صحرای کربلا آمده بودند، رو کرد و فرمود: «ای مردم سخنان من را بشنوید و در جنگ و خون ریزی عجله نکنید تا من وظیفه خود را که پند به شما است انجام دهم تا سبب آمدنم را توضیح دهم اگر به سخنم گوش دادید و عذر مرا پذیرفتید و با من از در انصاف و عدل وارد شدید معلوم می شود راه سعادت و خوشبختی را دریافته اید...» [2] در واقع امام حسین(علیه السلام) برای بیدار کردن فطرت های به خواب رفته و فرو پاشیده تلاش داشت تا آخرین دقایق حیات مادی و دنیوی خود کاری کند که آنها از مسیر گمراهی برگردند و در مسیر حق قرار گیرند.
در فرهنگ و اندیشه قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) تقوا از جمله مهمترین و کارآمد ترین ابزار و وسایل دینی و مذهبی است که می تواند انسان را از بردگی و اسارت هوای نفس و شیطان و انسان های ستمگر آزاد سازد.
2-نشان دادن عظمت الهی و تحقیر سپاه کوفیان
در فراز های ابتدایی خطبه روز عاشورا امام حسین(علیه السلام) با نشان دادن صدق خود مبنی بر انسان دوستی و دست گیری از شقی ترین انسان های غافل روی زمین با صلابت و اقتدار سخنانی را بیان می فرماید که گویا اشاره تلویحی به آیه 71 سوره مبارکه یونس است، آیه ای که در واقع احتجاج حضرت نوح(علیه السلام) با قومش بود،[3] آری امام در نهایت شجاعت و شهامت و با نفرات کم و تجهیزات محدود در مقابل دشمنان سر سخت، ایستادگی کرد زیرا معتقد بود که در نظام هستی، حق پیروز و باطل محکوم به شکست است بر خلاف امویان که معتقد بودند هر کسی قدرت مادی داشته باشد پیروز می شود، حضرت با ایستادگی و رشادت تمام این چنین تفکر سکولاری را به تمسخر می گیرد و بی اعتنایی خویش را به قدرت پوشالیشان نشان می دهد، و بدین وسیله ضربه محکم روانی به افکارشان وارد می کند، سپس حضرت می فرماید: «وَإنْ لَمْ تُعْطُونِی النِّصْفَ مِنْ أَنْفُسِکمْ فَأَجْمِعُوا رَأْیکمْ وَشُرَکآءَکمْ ثُمَّ لَا یکنْ أَمْرُکمْ عَلَیکمْ غُمَّه ثُمَّ اقْضُوا إِلَی وَلَا تُنظِرُونِ! إِنَّ وَلِی اللَهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکتَبَ وَهُوَ یتَوَلَّی الصَّلِحِینَ؛[4]و اگر عذر مرا نپذیرید و حجّت مرا کافی ندانید، پس در آن هنگام رأی خود و شریکان خود را روی هم گرد آورده، تا اینکه کار شما و امر شما بر شما پوشیده نماند؛ و سپس بدون هیچ مهلتی به من بپردازید و کار خود را یکسره کنید!».
3-پرده برداشتن از سرای فریب و غرور
شیطان چنان زیبایی های فریبنده دنیا را برای کوفیان و سپاه شامیان آذین بسته بود که برای دست یابی به آن به مبارزه با خدا وارد میدان کربلا شده بودند، و گوش های کوفیان را از شنیدن سخنان حق منع کرده بود که گویی صدای عرشی حسین(علیه السلام) را نمی شنیدند، آن چنان سراب فریبنده دنیا در نگاه آنها زیبا جلوه گر شده بود که گویی اصلاً آیات الهی را در مورد بی ارزشی و سستی حیات مادی نشنیده بودند، ولی با این وجود امام حسین(علیه السلام) بار دیگر با تکیه بر معارف قرآنی پرده از حقیقت و ماهیت دنیا بر می دارد شاید فطرت های مبتلا شده به مرگ جاهلیت از خواب گران بیدار شوند حضرت این چنین به حقیقت و ماهیت دنیا اشاره فرمودند: تاریخ دمشق عن بشر بن طانحة عن رجل من همدان خَطَبَنَا الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام ...«عِبادَ اللّهِ، اتَّقُوا اللّهَ و کونوا مِنَ الدُّنیا عَلى حَذَرٍ، فَإِنَّ الدُّنیا لَو بَقِیَت لأَحَدٍ و بَقِیَ عَلَیها أحَدٌ، کانَتِ الأَنبِیاءُ أحَقَّ بِالبَقاء؛[5] تاریخ دمشق به نقل از بشر بن طانحه، از مردى از قبیله هَمْدان: امام حسین (علیه السلام) صبح روز شهادتش براى ما سخنرانى کرد و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «بندگان خدا! از خدا پروا کنید و از دنیا برحذر باشید که اگر قرار بود دنیا براى کسى بمانَد و کسى در آن بمانَد، پیامبران به ماندن، سزاوارتر...».
.jpg)
«خداوند متعال، دنیا را براى آزمودن آفرید و اهلش را براى نابودن شدن؛ تازه اش کهنه شدنى و نعمتش در معرض نابودى و شادى اش رو به تیرگى است و منزلى براى رفتن است، نه خانه اى براى ماندن».[6]
4-یاد آوری برترین توشه و کلید رستگاری
از جمله نکات درس آموز و نجات دهنده در خطبه روز عاشورای امام حسین(علیه السلام) اشاره کردن به بهترین توشه و ذخیره در حیات مادی است، بر خلاف تصور و تفکر کسانی که بهترین توشه و ذخیری مادی و دنیوی را حکومت و گندم ری تصور کرده بودند، امام حسین(علیه السلام) آب پاکی را روی دست همگان ریخته و با توجه دادن آنها به ناپایداری حیات مادی با اشاره ای قرآنی بهترین توشه حیات دنیوی و زندگی مادی را تقوا و پرهیز کاری معرفی می فرمایند: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى[7] وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُم تُفلِحونَ؛[8] «و توشه برگیرید که بهترین توشه، پرهیزگارى است» و از خدا پروا کنید، شاید که رستگار شوید».
در فرهنگ و اندیشه قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) تقوا از جمله مهمترین و کارآمد ترین ابزار و وسایل دینی و مذهبی است که می تواند انسان را از بردگی و اسارت هوای نفس و شیطان و انسان های ستمگر آزاد سازد، از آنجا که عمده مسیر هلاکت انسان در حیات مادی به خاطر پیروی از شهوات حیوانی و گوش کردن به زمزمه های شیطانی است، تقوای الهی می تواند همچون سپری کارآمد مانع شقاوت انسان در مصاف با دشمنان بیرونی و درونی باشد. اسلحه و ابزار کارآمدی که سپاه شیطانی امویان از آن تهی بودند و بهره ای از آن نداشتند. در یک کلام راز خوشبختی انسان در خطبه عاشورایی امام حسین(علیه السلام) در روز آن پارسایی و بهره مندی از تقوا بود که جای خالی آن در زندگی کوفیان مشهود بود: امام علی(علیه السلام) پیش تر در خصوص این راز خوشبختی این چنین بیان فرموده بود به نقل از منابع روایی: « فَإِنَّ تَقْوَى اللّهِ مِفْتَاحُ سَدَاد، وَ ذَخِیرَةُ مَعَاد، وَ عِتْقٌ مِنْ کُلِّ مَلَکَة، وَ نَجَاةٌ مِنْ کُلِّ هَلَکَة. بِهَا یَنْجَحُ الطَّالِبُ، وَ یَنْجُو الْهَارِبُ، وَ تُنَالُ الرَّغائِبُ؛[9] تقواى خدا کلید پاکى و درستى و اندوخته اى براى بازگشتگاه و باعث آزادى از هر بندگى و رهایى از هر نابودى است. به وسیله تقواست که جوینده به مطلوبش مى رسد و گریزانِ [از عذاب و کیفر الهى ]رهایى مى یابد و به خواست ها رسیده مى شود».
در واقع این عنصر تقوا و پرهیزکاری است که موجب تشخیص جبهه حق از باطل می شود، و مانع تأثیر پذیری انسان از مکر و کید شیطان می شود، و رسیدن به رستگاری را برای انسان میسر می نماید. و از امتحان های سنگین روزگار انسان را یاری می رساند. «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا»[10]
پی نوشت ها:
[1]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص200.
[2]. إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، ص240 «أَیهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا قَوْلِی، وَلَا تَعْجَلُوا حَتَّی أَعِظَکمْ بِمَا یحِقُّ عَلَی لَکمْ...»
[3]. ر.ک: سوره مبارکه یونس آیات 71و 72.
[4]. إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، ص240.
[5]. تاریخ دمشق: ج 14 ص 218، کفایة الطالب: ص 429.
[6]. همان.
[7]. سوره مبارکه بقره آیه 197.
[8]. سوره مبارکه آل عمران آیه 130.
[9]. نهج البلاغة : الخطبة 230.
[10].سوره مبارکه مریم، آیه 72.
اصول و تکنیکهای اخلاق مداری به سبک امام سجاد(علیه السلام)
صحیفه سجادیه یکی از بهترین و زیباترین کتب دینی و مذهبی است که هر چند در قالب دعا و نیایش در اختیار انسانها قرار گرفته است، ولی با این وجود، دارای سبکی متفاوت در ارائه معارف توحیدی و تکنیکهای اخلاقی و اصول درست زیستن میباشد، که باید آن طور که شایسته و سزاوار است جایگاه ممتاز خود را در میان خانواده ها پیدا نماید، هر چند پرداختن به معارف غنی و ارزشمند این کتاب ارزشمند کار سادهای نیست، ولی با این وجود سعی داریم با فهم ناقص و کوتاه خود خوشهای از خرمن معارف این کتاب ارزشمند را بچینیم و مورد استفاده قرار دهیم.
اصول و تکنیکهای اخلاق مداری به سبک امام سجاد(علیه السلام)
1-اصلاح بینش و نگرش توحیدی
اصلاح بینش و بهبود نگرش توحیدی یکی از مهمترین و اساسیترین مسائلی است که در تربیت اخلاقی همواره مورد تأکید و سفارش ائمه اطهار(علیهم السلام) بخصوص امام سجاد(علیه السلام) بوده است. هرگاه این موضوع در سرزمین وجودی انسان با چالش، ضعف و سستی مواجه باشد، علاوه بر اینکه انسان در وجود خود احساس دردی التیام ناپذیر و زجر آور را احساس میکند، بلکه به طور طبیعی انسان را به مناطق ممنوعه و شیطانی فراوانی نیز وارد مینماید، از این رو این چنین به نظر میرسد که اکسیر اعظم، رهایی از چالش و خواهشهای شیطانی و نفسانی، پالایش روح از ناپاکیهای روحی و نفسانی و پاک کردن نیت برای رضای پروردگار است، موضوعی که در روایات اسلامی به عنوان شاه کلید رهایی و آزادی نیز مورد توجه قرار گرفته است.[1]
امام سجاد(علیه السلام) در فرازهای ابتدایی نیایش مکارم اخلاق، اکسیر اعظم و شاه کلید تربیت اخلاقی را این چنین از باری تعالی مسئلت مینماید: «وَانْتَهِ بِنِیَّتى اِلى اَحْسَنِ، النِّیَّاتِ، وَ بِعَمَلى اِلى اَحْسَنِ الْاَعْمالِ. اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتى؛[2] و نیتم را به بهترین نیتها منتهى ساز، و کردارم را به بهترین کردارها تبدیل کن. بارخدایا، نیّتم را به لطف خود کامل و خالص گردان». به طور کلی میتوان به این نکته اشاره کرد که انسان برای انجام هر گفتار و یا کرداری که در طول زندگی خود انجام می دهد، دو انگیزه کلی دارد، یا اینکه محرک و انگیزه او از انجام آن کار قرب الهی و رسیدن به رضایت پروردگار است، و یا اینکه آن فعل در جهت غیر از خشنودی پروردگار انجام میشود، خلوص کار بسیار مهم است، به طوری که نمیشود یک کار هم برای رضای مردم باشد و هم برای رضای خدا، در اخلاص صفر تا صد کار فقط و فقط در جهت رضای الهی است.سلوک معنوی و اخلاقی بدون روحیه امیدواری و حسن ظن به خدای متعال و الطفات پنهان و آشکارش قابل تحقق نیست، چرا که اگر انسان فقط به نداشتهها و کاستیهای خود بنگرد و هیچ راه فرار و نجاتی را در پیش روی خود مشاهد نکند، در دریای غم و افسردگی و غرق خواهد شد.
2-رعایت اعتدال و میانه روی
در مسیر سلوک اخلاقی، افراد به سه دسته تقسیم میشوند برخی افراد متأسفانه هیچ گونه انگیزه و شوقی برای تربیت دینی ندارند به عبارتی در یک ولنگاری و سستی تربیتی به سر میبرند، طبیعتاً نفسی که مورد تربیت قرار نگرفته است، آسیبهای فراوانی را برای خود و دیگران به وجود خواهد آورد، دسته دوم، افراطیون تند رو هستند، کسانی که سعی دارند بدون رعایت هیچ قاعده و قانونی و بدون بهرهگیری از اصول مهم تربیتی یک شبه راه هزار ساله را طی کرده و به سرمنزل مقصود برسند، این چنین افرادی نیز هر چند خود را در مسیر صحیح زندگی می پندارند، ولی شیوه و سبک زندگی آنها با سلوک قرآنی قابل تطبیق نیست،[3] ولی در این میان افرادی وجود دارند که تلاش میکنند، با تبعیت از سبک زندگی اهل بیت(علیه السلام) اعتدال و میانه روی را سرلوحه تربیت اخلاقی و سایر امور زندگی خود نمایند، موضوع بسیار مهمی که در صفحات طلایی صحیفه سجادیه مورد توجه و درخواست از خدای متعال قرار گرفته است: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ مَتِّعْنى بِالْاِقْتِصادِ،[4] الهى بر محمد و آلش درود فرست،و مرا از نعمت میانه روى بهرهمند فرما».
3-رجا و امیدواری
سلوک معنوی و اخلاقی بدون روحیه امیدواری و حسن ظن به خدای متعال و الطفات پنهان و آشکارش قابل تحقق نیست، چرا که اگر انسان فقط به نداشتهها و کاستیهای خود بنگرد و هیچ راه فرار و نجاتی را در پیش روی خود مشاهد نکند، در دریای غم و افسردگی غرق خواهد شد، در نظام تربیت اخلاق اسلامی ، انسان هر چند خود را گنهکار و آلوده مشاهده نماید، باز با این حال نباید خود را از دریای رحمت و مغفرت الهی دور ببیند و درهای رحمت خدا را بسته مشاهده نماید، همین امید به خدای نجات بخش است که به انسان انگیزه حرکت و بلند شدن از زمین را میدهد، از طرفی هر گونه یأس و ناامیدی در مسیر سلوک اخلاقی گناه نابخشودنی است که تبعات خطرناکی را برای انسان به دنبال دارد، «وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ؛[5] و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس مىشوند!»
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست که در این بحر کرم غرق گناه آمدهایم
آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمدهایم[6]
رجا و امیدواری یکی از ارکان اصلی و تکنیکهای مهم در نیایش و استغاثه به درگاه الهی است شاخص بسیار مهمی که به وفور میتوان وجود و اهمیت آن را در فرهنگ مناجات امام سجاد(علیه السلام) مشاهده کرد، موضوعی که سعی داشته است انسان را با امیدواری به درگاه الهی وارد کرده و به اجابت نزدیک نماید: «سَیِّدِی عَلَیْکَ مُعَوَّلِی وَ مُعْتَمَدِی وَ رَجَائِی وَ تَوَکُّلِی، وَ بِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقِی، تُصِیبُ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشَاءُ،؛[7]ای آقای من، تکیه و اعتمادم و امید و توکلّم بر تو، و آویختنم بر رحمت توست، هرکه را خواهی به رحمتت رسانی».
آفتهای تربیت و سلوک اخلاقی
سلوک و تربیت اخلاقی همچون بسیاری از امور زندگی دارای برخی آفات و آسیبهای خطرناک است، آفتهایی که همچون سدی محکم مانع حرکت در جاده صحیح بندگی است، و انسان را از مسیر صحیح سلوک اخلاقی باز میدارد، امام سجاد(علیه السلام) به مناسبتهای مختلف در ادعیههای صحیفه سجادیه به برخی از این آفتها اشاره کردهاند:
1-چشم دوختن به زندگی دیگران
امام سجاد(علیه السلام) در دعای بیستم صحیفه سجادیه که به دعای مکارم اخلاق شهرت دارد، با برشمردن برخی از آفتهای تربیت اخلاقی در فرازی از این دعا این چنین دست به دعا بر میدارد: «وَلاتَفْتِنّى بِالنَّظَرِ؛ و به نگریستن[به حسرت در مال و جاه کسان ]گرفتار مساز». در واقع این یک بیماری بسیار خطرناک و خانمون سوز است، که انسان دائماً به مال و دارای دیگران چشم بدوزد، چرا که این رویه نامیمون میتواند انسان را به بیماریهای دیگری همچون حسد، حرص و طمع نیز مبتلا نماید، شاید به خاطر تبعات خطرناک این بیماری باشد که باری تعالی نیز در قرآن کریم این چنین امر فرموده است: «و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، که به گروههایى از آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههاى زندگى دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است!»[8]
2-مبتلا شدن به کبر و خود بزرگ بینی
یکی دیگر از ویروسهای خطرناک اخلاقی که امام سجاد(علیه السلام) در دعای مکام الاخلاق به آن اشاره می فرماید: رذیله خطرناک کبر و خود بزرگ بینی است، رذیله بسیار شوم و خطرناک که موجب شد، شیطان را بعد از هزاران سال عبودیت و بندگی حق تعالی از دایره بندگی و تربیت اخلاقی ساقط نماید: «وَلاتَبْتَلِیَنّى بِالْکِبْرِ، وَعَبِّدْنى لَکَ؛[9]گرفتار کبرم مفرما، و بر بندگیت رامم ساز».
3-بیماری مرگبار خودشیفتگی و فخرفروشی
از جمله مهمترین لوازم تربیت اخلاقی این است که انسان نفس خود را متهم کرده و در کاستی و قصور در عبودیت و بندگی حق تعالی به درگاه الهی اعتراف نماید، این در حالی است کسانی که به بیماری مرگبار خودشیفتگی مبتلا میشوند نوعاً خود را حائز مراتب عالی و خوب در بندگی مشاهده میکنند، همین خود فریبی موجب میشود علاوه بر محروم ماندن از توفیقات فراوان تربیتی در دام هواهای نفسانی نیز گرفتار شود. «وَلاتُفْسِدْ عِبادَتى بِالْعُجْبِ، وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلى یَدِىَ الْخَیْرَ، وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لى مَعالِىَ الْاَخْلاقِ، وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَلاتَرْفَعْنى فِىالنّاسِ دَرَجَةً اِلاّ حَطَطْتَنى عِنْدَ نَفْسىمِثْلَها؛[10]رامم ساز، و بندگیم را به آلودگى خودپسندى تباه مکن، و خیر و نیکى را براى تمام مردم به دست من جارى ساز، و آن را از کدورت منّتگذارى دور دار، و خوى عالى را به من عنایت فرما، و از فخرفروشى محافظتم کن. بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست،و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنکه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانى».
پینوشتها:
[1]. الکافی، ج2، ص468، ح2. «وَ بِالْإِخْلَاصِ یَکُونُ الْخَلَاصُ فَإِذَا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَإِلَى اللَّهِ الْمَفْزَع؛و خلاصى با خلاص آید، و چون فزع و بىتابى سخت شود مفزع و پناهگاه خدا است».
[2].الصحیفة السجادیة، ص92، نیایش20.
[3]. سوره مبارکه بقره، آیه 143. «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیدا».
[4]. صحیفه سجادیه نیایش، 20 دعای مکارم الاخلاق.
[5]. سوره مبارکه یوسف، آیه 87.
[6]حافظ شیرازی، غزل شماره ی 366.
[7]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص592.
[8]. سوره مبارکه طه، آیه 131.
[9]. صحیفه سجادیه نیایش، 20 دعای مکارم الاخلاق.
[10]. همان.
اصول و مبانی تربیت عاشوایی در نگاه امام سجاد(علیه السلام)
در نظام تربیتی و آموزشی دانشگاه عاشورا، برخی واحد های درسی و تربیتی بیش از سایر مواد آموزشی دارای اولویت و اهمیت است، گویی پیش نیاز اصلی بسیاری از دروس تربیتی در مکتب امام حسین(علیه السلام) ایجاب می نماید تا دانش آموزان مکتب امام حسین(علیه السلام) به آنها اهتمام جدی داشته تا اینکه در حین آزمون های بزرگ و نهایی حیات مادی بتوانند بهترین نمره را کسب نمایند. بعد از واقعه تلخ عاشورا سکان دار هدایت و تربیت جامعه اسلامی را امام سجاد(علیه السلام) بر عهده گرفتند، ایشان نیز با اولویت قرار دادن پیش نیازهای واحد های تربیتی در مکتب عاشورا تلاش داشتند جامعه اسلامی را به سوی هدایت و سعادت واقعی رهنمود سازند، در این نوشتار تلاش داریم برخی از مبانی و اصول تربیتی که امام سجاد(علیه السلام) در مکتب عاشورا تلاش داشت جامعه انسانی را با آن آشنا نماید، مورد توجه قرار دهیم.
مبانی تربیتی در تربیت عاشورایی امام سجاد(ع)
1-خداشناسی و اهتمام خاص به تربیت توحیدی
در نظام تربیتی امام سجاد(علیه السلام)، اتکا بر مباحث خداشناسی و باورهای توحیدی به عنوان اولین مبنا شناخته شده است، انسانی که خود را در مدار تربیت توحیدی قرار داده علاوه بر اینکه روحیه خداجویی در نهان او قوت می یابد تمایل و کشش فراوانی به سوی نور و خوبی ها پیدا می کند، از طرفی به هر اندازه انسان خود را از این نور دور نماید بیشتر در سیاهی ها گم شده و به تاریکی ها مبتلا می شود، انسانی که در زندگی جایگاه ممتاز و ویژه ای برای مباحث خدا شناسی و تربیت توحیدی تعریف نکرده به راحتی به خود اجازه می دهد که وارد در هر منطقه ممنوعه شده و خود را به هر آلودگی مبتلا نماید. موضوعی که نمود عینی آن را می توان در رفتار شقی ترین افراد روی زمین در صحرای کربلا مشاهده کرد کسانی که با فراموش کردن خدا دست خود را به خون ولی خدا آغشته کردند.
برگزیدن قالب دعا و نیایش با خدای متعال بهترین گواه بر توجه و اهتمام خاص امام سجاد(علیه السلام) به نظام تربیت توحیدی است، این موضوع نشان دهنده این مطلب است که حضرت تلاش دارد در قالب دعا و نیایش، انسان غرق شده در روز مرّه گی های مادی و دنیوی را با زیبایی های نگاه توحیدی آشنا سازد. یکی از این موارد توجه به مباحث خدا شناسی و توحیدی را به خوبی می توان در فراز های ابتدایی خطبه ای که حضرت در شام ایراد فرمودند، مشاهده کرد.در واقع فراموشی جایگاه و منزلت امامت و ولایت در تربیت اسلامی نیز ریشه در فراموشی سنت نبوی و دخیل کردن اجتهاد و تفسیر به رأی در برابر نص صریح بود، قاعدتاً جامعه ای که سنت نبوی را به حاشیه رانده و به نوعی تفاسیر سیاسی و شخصی را جایگزین آن می نماید، بهره ای از مقام و منزلت امامت نخواهد داشت .از جمله نکات درس آموز و توحیدی که امام سجاد(علیه السلام) در خطبه شام به آن اشاره کردند، سخنران مجلس یزید(لعنت الله علیه) که در مقام مدح یزید سخن می گفت را مورد خطاب قرار داده و به او این چنین نهیب می زنند:«وَیْلَکَ أَیُّهَا الْخَاطِبُ اشْتَرَیْتَ مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ فَتَبَوَّأْ مَقْعَدَکَ مِنَ النَّار؛[1] اى خطیب، واى بر تو! رضایت مخلوق را بوسیله غضب خالق خریدى. جایگاه تو پر از آتش خواهد شد».
نکته تربیتی این سخن حضرت بسیار روشن است، انسانی که خود را در نظام تربیت توحیدی پرورش داده است، برای رضایت و خوشایند غیر خدا کاری بر خلاف رضایت الهی انجام نمی دهد، اصل و محور رضایت الهی است، این باور انسان را از بسیاری از تباهی ها و وارد شدن در مناطق ممنوعه باز می دارد.
2-اسوه و ملاک قرار دادن پیامبر(ص)
از جمله مهمترین و پیچیده ترین ظلم هایی که از صدر خلقت تا کنون به وقوع پیوسته پشت پا زدن به سنت و سیره نبوی در جامعه اسلامی بود، موضوع مهمی که ریشه اصلی همه مشکلات تربیتی، اجتماعی، اخلاقی، فقهی و اعتقادی به شمار می آمد، در واقع زمانی که جامعه انسانی فرهنگ نبوی و محتوای انسان ساز وحیانی را مورد بی مهری خود قرار داده و به آن تمکین نمی نماید و خود را مطیع خواهش های نفسانی و شیطانی قرار می دهد، واقعه تلخ و دردناک سال 61 هجری در صحرای کربلا به وقوع می پیوندد، امام سجاد(علیه السلام) نیز به نوعی ریشه مشکلات به وقوع پیوسته را دوری از سیره و سبک زندگی نبوی معرفی کرده و تلاش دارد در خطبه شام مردم را متوجه این فراموشی مرگبار نماید، از این رو نسبت و ارتباط خود را با منبع وحی مشخص می کند:
«هر کس مرا شناخت که شناخت، و براى آنان که مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان می شناسانم. اى مردم! من فرزند مکه و منایم. من فرزند زمزم و صفایم. من فرزند کسى هستم که حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود. من فرزند بهترین طواف و سعى کنندگانم. من فرزند بهترین حج گزاران و تلبیه گویان هستم. من فرزند آنم که بر براق سوار شد. من فرزند پیامبرى هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد. من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب الهی و نزدیکترین جایگاه مقام بارى تعالى رسید».[2]
در واقع فراموشی جایگاه و منزلت امامت و ولایت در تربیت اسلامی نیز ریشه در فراموشی سنت نبوی و دخیل کردن اجتهاد و تفسیر به رأی در برابر نص صریح بود، قاعدتاً جامعه ای که سنت نبوی را به حاشیه رانده و به نوعی تفاسیر سیاسی و شخصی را جایگزین آن می نماید بهره ای از مقام و منزلت امامت نخواهد داشت و این چنین در سال 61 هجری به مصاف آن خواهد شتافت.
اصول تربیتی در فرهنگ عاشوایی
بعد از بیان و ذکر پاره ای از مبانی تربیتی در فرهنگ عاشورایی به چند مورد از اصول و شاخص های اصلی تربیتی در اندیشه امام سجاد(علیه السلام) اشاره خواهیم داشت. جامعه انسانی به هر اندازه در تقویت این اصول موفق عمل نماید در بحران های حساس و آزمون های بزرگ الهی موفقت تر عمل خواهد نمود.
1-دوری از غفلت و فراموشی
یکی از مهم ترین اصول در نظام تربیتی فرهنگ عاشورا، دوری از غفلت و بی خبری است، غفلت به نوعی بیماری مرگباری است که خود دارای شعب و شاخه های متعددی است، شاخه هایی همچون غفلت از خدای متعال، غفلت از خود و جایگاه ارزشمند انسانی در عالم هستی، غفلت از نعمت های الهی که در رأس آن امامت و نبوت قرار دارد، غفلت از آخرت، غفلت از وعید های الهی، غفلت از انجام وظایف و مسئولیت های تربیتی و اخلاقی در جامعه هر یک از شعب مورد نظر در نیایش های ارزشمند صحیفه سجادیه مورد توجه قرار گرفته است و از آثار و تبعات شوم آن به خدای متعال پناه برده شده است.[3] «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ جَنِّبْنَا وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِک،... وَ الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِک، وَ الِانْخِدَاعَ لِعَدُوِّک الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ؛[4]خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، و ما را از کجروى در توحیدت،... و نادیده گرفتن حرمتت، و فریب خوردن از دشمنت شیطان رانده شده، دور بدار». و یا اینکه در فراز نیایش 34 نیز امام سجاد(علیه السلام) این چنین برای در امان ماندن از غفلت باری تعالی دست به دعا بر می دارد: «وَ لَا تَسُمْنَا الْغَفْلَةَ عَنْکَ ، إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ ، وَ مِنَ الذُّنُوبِ تَائِبُونَ؛[5]و داغ غفلت از خود را به پیشانی ما نزن که ما به سوی تو مشتاقیم و از گناهان تائبیم».
به اذعان محققان و اساتید اخلاق و علوم اسلامی بیماری غفلت موجب بسته شدن راه های معرفتی و شناختی شده و مسیر صحیح دست یابی به حقیقت برای انسان بسته می شود، خدای متعال ابزار شناخت و معرفتی همچون چشم، گوش، قلب، عقل و انبیای الهی را در اختیار انسان قرار داده است تا مسیر صحیح را به دست آورد، ولی شخص غافل به سبب مبتلا شدن به این بیماری مرگبار سرش را پایین انداخته و بی توجه به ابزار های نجات و رستگاری به مقتضای غریزه کور خود رفتار می نماید.[6]
2-تقویت زهد
از جمله مهمترین و با ارزش ترین اصول و ارکان تربیت عاشورایی زهد پروری در زندگی است. دوری از مظاهر دنیا یکی از اصول مسلم اخلاقی و تعلیم و تربیت شناخته شده است. در واقع زهد نوعی عدم وابستگی به لذات مادی و دنیوی است. نوعی عدم دل بستگی به خواهش های نفسانی و مادی. یک انسان زاهد هر چند می تواند صاحب مال و منال مادی باشد، ولی به آن وابسته نیست از این رو رفتار و عملکرد به گونه ای است که مورد رضایت و خشنودی باری تعالی باشد نه رفتاری که برخواسته از خواهش نفسانی و کشش شیطانی، باری به هر جهت نقطه شروع و آغاز تمام مشکلات در تربیت اخلاقی حب دنیا است، از طرفی اصل تربیتی زهد که در اندیشه فکری و تربیتی امام سجاد(علیه السلام) زیاد از آن یاد شده است به معنای دوری از دل بستگی های مادی و آزادی از هر چیزی است که بخواهد در انسان نوعی دل بستگی ایجاد نماید و او را از یاد خدا و آخرت و وظایف دینی و اخلاقی باز دارد. «وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَةَ فِی الْعَمَلِ لَک لِآخِرَتِی حَتَّی أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِک مِنْ قَلْبِی، وَ حَتَّی یکونَ الْغَالِبُ عَلَی الزُّهْدَ فِی دُنْیای، وَ حَتَّی أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً، وَ آمَنَ مِنَ السَّیئَاتِ؛[7] و رغبت و میلی روزی من کن که عمل برای تو را محض آخرتم انجام دهم، بدان گونه که صدق این رغبت را در قلبم بیابم، و بیرغبتی نسبت به دنیای زودگذر بر دلم چیره شود، آنسان که از سر شوق به حسنات برخیزم، و به سبب بیم و خوف از سیئات در امان مانم».
پی نوشت ها:
[1]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج45 ؛ ص137.
[2]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء إلى الإمام الجواد، ج18-السجادع، ص: 308.
[3]. ر.ک، علی اصغر ابراهیمی فر، بررسی نظام تربیتی در صحیفه سجادیه، ص 58.
[4]. نیایش 44 صحیفه سجادیه.
[5]. الصحیفة السجادیة، ص: 156، نیایش 34.
[6]. ر.ک:آیت الله مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج2، ص 164.
[7]. نیایش ۲۲ صحیفه سجادیه.
بیانات در ارتباط تصویری با رؤسا و مدیران آموزش و پرورش
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
السّلام علیک یا ابا عبدالله و على الارواح الَّتى حلَّت بفنائک علیک منّى سلام الله ابداً ما بقیت و بقى اللَیل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد منّى لزیارتک السّلام على الحسین و على علىّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
حرکت عظیم زینب کبریٰ و امام سجّاد (علیهما السّلام)، یک قیام به معنای حقیقی کلمه
امروز روز دوازدهم محرّم است، روز شهادت امام سجّاد (سلام الله علیه) بنا به قولی و به طور واضح و آشکار، در واقع روز شروع قیام زینبی و سجّادی؛ یعنی عاشورا قیام حسینی بود، حوادث گوناگون بعد از عاشورا در واقع قیام زینبی است. حرکت عظیم زینب کبریٰ در درجهی اوّل، و امام سجّاد (علیه السّلام) و بقیّهی زنان باعظمت آلالله در این دورانِ یکی دو ماههی بعد از آن، یک قیام به معنای حقیقی کلمه است. کارهای بزرگی را انجام دادند، کربلا را و این شهادت بزرگ را ماندگار کردند، تثبیت کردند. امیدواریم که انشاءالله خداوند متعال برکات قیام سیّدالشّهداء را برای بشریّت، تا ابد روزبهروز افزایش بدهد.
تشکّر از ملّت ایران به خاطر حُسن رفتار در دههی عاشورا
من همین جا از فرصت استفاده میکنم و از ملّت عزیز ایران تشکّر میکنم به خاطر حُسن رفتارشان در دههی عاشورا. این اتّفاقی که افتاد، واقعاً امسال را -همان طور که بعضی از آقایان دیگر هم در بیاناتشان فرمودند- به عنوان یک پدیده در تاریخ کشور ماندگار کرد؛ وجود محدودیّتهای شدید ناشی از بیماری و انتشار بیماری و مراقبت از اینکه این انتشار انجام نگیرد، در عین حال حفظ شور حسینی و حفظ مجالس -این مجالس عظیمی که تشکیل شد- و حرکت عظیم معنویای که مردم از خودشان نشان دادند. و همچنین گویندگان محترم، مدّاحان و مرثیهخوانان محترم و عزیز؛ من از همهی آنها واقعاً صمیمانه تشکّر میکنم. بنده کسی نیستم که من تشکّر کنم؛ [بلکه] به عنوان یک فرد مرید اهلبیت (علیهم السّلام) و مرید عاشورا، بنده هم حقیقتاً متشکّرم.
خداقوّت به مجموعهی بزرگ آموزش و پرورش
همچنین لازم میدانم در اوّل صحبت، خداقوّتی بدهم به شما دوستان عزیز و حضّار محترم و مجموعهی بزرگ آموزش و پرورش به خاطر برنامههای چندماههای که اجرا کردید؛ شماها هم خیلی تلاش کردید، خیلی کار کردید. نباید زحمات آموزش و پرورش در این چند ماه دشواری که گذشت، نادیده بماند؛ ادارهی مدارس، [مشارکت در] ادارهی انتخابات، ادارهی امتحانات، ادارهی کلاسهای درس، فضای مجازی و بقیّهی برنامههایی که انجام گرفت، بعد هم برنامهریزی برای سال بعد که از نیمهی شهریور شروع خواهد شد. کارهای بزرگی انجام گرفت که کارهای بیسابقهای در آموزش و پرورش بود، تجربهای وجود نداشت در این زمینهها، و کار کردید؛ خداوند انشاءالله شماها را موفّق بدارد.
از بیانات آقای وزیر محترم هم تشکّر میکنم؛ گزارش خوبی دادند و مطالبی که ذکر کردند، کارهایی که انجام گرفته، خرسندکننده است و امیدواریم انشاءالله این کارها ادامه پیدا کند، که حالا تذکّراتی هم من عرض خواهم کرد. این کارهایی که گفتید و بیان کردید، کارهای قابل توجّه و مهمّی است و هر چه کار بکنید برای آموزش و پرورش، جا دارد؛ کارهای پخته و سنجیده و با مشاورهی لازم، با ملاحظهی جوانب گوناگون؛ هر چه کار بکنید برای این نیاز عظیم کشور جا دارد. من همین جا این را هم در تشکّرم اضافه کنم؛ کاری که معهود نیست و بنده معمولاً این را متذکّر نمیشدم، امّا لازم میدانم متذکّر بشوم: متنی که ایشان گفتند و خواندند متن فصیح و خوبی بود؛ این خیلی مهم است که ما وقتی بیاناتی را میخواهیم بخوانیم و بنویسیم و بگوییم، رعایت کنیم، هم فارسی بودن را، هم درست بودن را و هم استفاده از تعبیرات شیوا و کلمات زیبا را. متنی که ایشان خواندند، این خصوصیّات را داشت؛ از این جهت هم تشکّر میکنم.
برادران عزیز، خواهران عزیز! دربارهی آموزش و پرورش خیلی حرف زدهایم، بنده هم تا حالا زیاد صحبت کردهام، دیگران هم زیاد گفتهاند، شماها هم زیاد گفتهاید. و خیلی از حرفهایی که قبلاً زدهایم، توصیههایی که کردهایم، امروز هم میشود همان توصیهها را کرد؛ یعنی کار به سرانجام و پایان در بسیاری از مواردی که باید برسد نرسیده؛ تلاش شده الحمدلله، لکن کار بایستی ادامه پیدا کند تا به آن مقاصدی که مورد نظرمان است برسد. امروز هم من چند نکته را میخواهم عرض بکنم.
انسانسازی؛ منطقِ ایجادِ دستگاه عظیم آموزش و پرورش
خصوصیّات انسانِ منطبق بر تفکّر اسلامی
محتوایِ سیاستهای اجرائی آموزش و پرورش
خب؛ اگر چنانچه توقّع ما این است -که البتّه حالا اینها مراتب دارند، شدید و ضعیف دارند؛ نمیخواهیم بگوییم که آن مرتبهی اعلیٰ در همه جا مورد نظر است؛ بالاخره انسانها مراتبی [دارند]، استعدادهای مختلف و شرایط مختلف دارند- اگر بخواهیم چنین انسانی از این کارخانه دربیاید، چه خصوصیّاتی باید در این کارخانه وجود داشته باشد؟ چه دانشهایی را تعلیم بدهیم؟ فکر کردن را چگونه به آنها تعلیم بدهیم؟ چگونه تخلّق به اخلاق اسلامی را به آنها تعلیم بدهیم؟ یعنی چگونگیِ کار؛ این مهم است. با چه شیوهای، چه معارفی لازم است داده بشود؟ چون تعلیم و تربیت است، در تعلیم چه دانشهایی لازم است؟ در تربیت چه نوع عملی و شیوهی کاری مورد نیاز است؟ هر کدام به چه اندازه؟ در چه سطحی؟ به وسیلهی چه جور معلّمینی؟ همهی اینها لازم است که برنامهریزی بشود؛ اینها باید مشخّص بشود در آموزش و پرورش. بنابراین، اینها سیاستهای اجرائی آموزش و پرورش است.
نیاز به زیربنای مستحکم فکری و تحوّل بنیادی در آموزش و پرورش
مشخّص کردن اهداف کلان، راهبردهای کلّی، سیاستهای عملی، و برنامههای اجرائی
پس بنابراین، بحث دربارهی تحوّل و شناختن زیربنای تحوّل، برای ما روشن خواهد کرد که این شبکهی عظیم فرهنگی، این لشکر عظیم فرهنگی، یعنی آموزش و پرورش که تقریباً حدود چهارده میلیون دانشآموز دارد، حدود یک میلیون معلّم و کارمند و مدیر و مانند اینها دارد، چه بروندادی باید داشته باشد و چگونه [به دست میآید]. این مسئلهی تحوّل که ما داریم بحث میکنیم، باید این را برای ما روشن کند که برونداد چه باشد و چگونه این برونداد به دست بیاید؛ چه آگاهیهایی، چه مهارتهایی، چه خصوصیّات اخلاقیای، چه خصوصیّات رفتاریای باید در محصول و متخرّج(۴) این دوازده سال وجود داشته باشد.
پس در طرح تحوّل، طبعاً هدفها در درجهی اوّل است؛ هدفها باید مشخّص بشود -هدفهای کلان- که البتّه همهی این هدفها باید متّکی باشد به اسلام و وحی و مبادی محکم عقیدتی و قرآنی و نیازهای حقیقی جامعهی ایرانی با خصوصیّاتی که دارد؛ باید متّکی به این چیزها باشد. هدفها که مشخّص شد، بر اساس این هدفها، دستورالعملها و راهبردهای کلّی مشخّص میشود. اینها کارهایی است که در طرحِ تحوّلِ شما صورت گرفته؛ یعنی این کارها را انجام دادهاند. البتّه بایستی این راهبردها و دستورالعملها که معیّن میشود، روشن باشد، با تبیینِ صحیحِ مفهومِ موردِ نظر همراه باشد؛ لفّاظی و مانند اینها در آن به درد نمیخورد، فایدهای ندارد؛ باید مشخّص باشد که چه کار میخواهیم بکنیم، آن دستورالعمل کلّی و راهبرد کلّی چیست. بر اساس این راهبردها، آن وقت هدفهای عملیّاتیِ جزءبهجزء مشخّص بشود که در هر بخشی چگونه عمل کنیم و این هدفها چیست. بعد از آنکه این هدفهای عملیّاتی و در واقع سیاستهای عملی مشخّص شد، آن وقت نوبتِ برنامهی اجرائیِ مشخّص است برای رسیدن به این [هدفها]. خب این برنامه به صورت کامل هنوز ارائه نشده؛ در همهی این دولتهایی که بودند و دورههای مختلف در آموزش پرورش، کارهایی شده، برنامههایی ارائه کردهاند به عنوان برنامهی عملیّاتی، منتها [فقط] بخشی از این سند تحوّل مورد توجّه قرار گرفته، مجموع سند تحوّل مورد توجّه قرار نگرفته. انسان وقتی سند تحوّل را نگاه میکند، مجموعهی سند تحوّل بایستی به طور کامل برنامهریزی شده باشد؛ یعنی با خطوطِ مشخّص، مثل این شعبههای آب و شبکههای آبیاریای که آب سد را میرساند به مزرعه و میرساند به زمین. این برنامهی عملیّاتی شما این [طور] است؛ باید بتواند آن کلّیّات را، آن مفاهیم کلّی را، آن خواستهها را به صورت عملیّاتی، مشخّص، در بخشهای مختلف -چه بخشهای علمی، چه بخشهای پرورشی و تربیتی- به آنجاها برساند و عملیّاتی کند. آنچه مهم است این است که این برنامهریزی باید صورت بگیرد و مدیریّتهای کلان آموزش و پرورش و شورای عالی آموزش و پرورش، در این زمینه مسئولیّت دارند که این برنامهریزی را بکنند.
لزوم ترمیم و بروزرسانیِ سند تحوّل بنیادین آموزش و پرورش
البتّه کار سند انجام گرفته و الان حدود نُه سال است که این سند ابلاغ هم شده و در جلسات متعدّدی در شورای عالی انقلاب فرهنگی -به نظرم حدود چهارده پانزده جلسه- این سند مطرح شده و دربارهی آن بحث شده؛ منتها در خود این سند، این ذکر شده است که هر پنج سال این سند ترمیم بشود. به نظر من [هم] باید ترمیم بشود؛ یعنی یک مقداری یک نگاه تکمیلی [داشته باشیم]. البتّه این موجب نشود که برنامهریزی را ما بگذاریم [کنار] برای اینکه حالا ترمیم بکنیم که آن هم مدّتها در شورای عالی انقلاب فرهنگی طول بکشد؛ این جور نشود. آن برنامهریزی باید انجام بگیرد و این ترمیم هم باید انجام بگیرد؛ یعنی بهروزرسانی و ملاحظه کردن. بعضی از تعبیرات نسبتاً دور از ذهن هم در این اهداف و راهبردها هست که عرض کردم اینها بایستی ساده، روشن و مبیّن [باشد]، معلوم باشد که چه میخواهیم. این کارها باید انجام بگیرد.
پس بنابراین، دو کارِ مهم هست: یکی ترمیم اصل سند که این [کار] به وسیلهی خود شورای عالی انقلاب فرهنگی باید انجام بگیرد، این ترمیم را آنها باید بکنند، یعنی آنجا بایستی انجام بگیرد و شما باید پیگیری کنید؛ و دوّم هم برنامهی جامع اجرائی که تشکیلات آموزش و پرورش این برنامه را باید تنظیم بکند، این هم کار شما است؛ برنامهی جامعی تنظیم بشود. البتّه بخشی از این برنامه را شما تنظیم کردهاید، بسیاریاش را عملیّاتی کردهاید آن طور که حالا در گزارشتان بود و من هم البتّه شنیدهام کارهایی را که انجام گرفته، بعضی از کارها را اطّلاع داشتم، لکن برنامهی جامعی باید در دستتان باشد که معلوم باشد چه کار میخواهید بکنید.
ضرورت زمانبندی و وجود شاخص پیشرفت در برنامهی جامع اجرائی
پس بنابراین، این برنامهی جامع بایستی همهی هدفهای عملیّاتی را شامل بشود، متقن باشد، دارای زمانبندی باشد؛ یعنی دو چیز مهم در این برنامهی جامع، لازم است: یکی زمانبندی، یکی شاخص پیشرفت. هم زمانبندی کنید، هم شاخصهایی وجود داشته باشد که بتوان معلوم کرد که چقدر این برنامه پیش رفته و بالاتر از این، بتوان معلوم کرد که این سند چقدر درست است؛ چون در میدان عمل، وقتی که شما نتیجه را نگاه کردید، فهمیدید پیشرفت داریم، میفهمیم که سند، سند متقنی است؛ اگر دیدیم هر چه تلاش میکنیم به نتیجه نمیرسیم، میفهمیم یک عیبی در اصل کار وجود دارد، برمیگردیم آن عیب را اصلاح میکنیم. بنابراین، در این برنامهریزی، هم زمانّبندی لازم است، هم تعیین شاخصها لازم است. این دو کاری [است] که عرض کردیم، که البتّه باید پیگیری بشود؛ پیگیریاش را شما باید بکنید، شورای عالی آموزش و پرورش باید پیگیری کند، خود وزیر محترم و دستگاه اداری آموزش و پرورش باید این را پیگیری کنند که به نتیجه برسد.
تبیین سند تحوّل برای مدیران، کارکنان و معلّمین
یک نکتهی دیگر در باب سند هست و آن تبیین سند است. حالا امروز در گزارش آقای وزیر بود که این تبیین انجام میگیرد، لکن آن طور که حالا به من گزارش شده -من خودم در بدنهی آموزش و پرورش حضور ندارم، لکن گزارشهایی به ما میرسد- در بسیاری از جاها اصلاً خبر ندارند از این سند تحوّل. ما میگوییم سند تحوّل، بنده سالهای متعدّد بارها روی سند تحوّل تکیه کردهام، آن مدیر فلان بخش میشنود سند تحوّل را، نمیداند سند تحول چیست! خب اینکه نمیشود. وقتی که ندانست، دل او آشنا نشد، انگیزه پیدا نمیکند. بایستی این تبیین بشود؛ نه فقط برای مدیران، [بلکه] برای کارکنان عمده، حتّی برای معلّمین؛ معلّمین بفهمند این سند چیست. و سند را جوری باید تنظیم بکنید که جذّاب باشد برای همهی اینها که نگاه کنند، یاد بگیرند، بفهمند. حرف اصلی بنده در واقع دربارهی همین مسئلهی سند تحوّل و این خصوصیّاتی بود که عرض شد.
معلّمین؛ افسران سپاه پیشرفت کشور
چند نکتهی دیگر هم میخواهم عرض بکنم. نکتهی اوّل در باب معلّم است. در نظام آموزش و پرورش، هیچ عنصری به قدر معلّم تأثیر ندارد؛ معلّم تعیینکننده است. در واقع در این لشکر عظیم فرهنگی که شما هستید، مجموعهی آموزش و پرورش، این چندین میلیون، افسرانی که عدّهها را و مجموعهها را اداره میکنند همین معلّمینند که هر معلّمی یک کار خاصّی بر عهدهاش است و کاری را دارد انجام میدهد و در واقع یک جمعی را دارد پیش میبرد. در حقیقت معلّمین، افسران سپاه پیشرفت کشورند؛ چون آموزش و پرورش وسیلهی پیشرفت کشور است. معلّمین عزیز ما در حقیقت -به معنای واقعی کلمه، نه به عنوان تعارف- افسران سپاه پیشرفت این کشور هستند.
سه عامل مهم در صیانت از شأن و نقش معلّم: ۱) خود معلّم
خب ما باید از شأن معلّم و نقش معلّم صیانت کنیم. چه کسی صیانت بکند؟ در درجهی اوّل خود معلّمین؛ یعنی معلّم توجّه کند و بداند که آیندهی کشور متأثّر از همّت او و حکمت او است؛ بداند که کاری که او دارد الان سر کلاس انجام میدهد -مخاطبش هر که میخواهد باشد؛ از کودک خردسال تا یک جوان هفده هجده ساله- در واقع دارد آیندهی کشور را میسازد؛ هر معلّمی بایست این را احساس بکند. این به او اعتماد به نفْس میدهد، به او امید میدهد و به او انگیزه میدهد که بتواند کار خودش را خوب انجام بدهد، شأن خودش را والا بداند. وقتی که خود شما شأن خودت را والا دانستی، مردم هرچه فکر میکنند، بکنند. انسان وقتی خودش فهمید، به معنای واقعی کلمه فهمید که چه شأن والایی دارد -که واقعاً هم شأن معلّمی والا است- آن وقت این موجب میشود که از این شأن صیانت بشود و حفاظت بشود.
۲) حمایت آموزش و پرورش
دوّمین عامل، آموزش و پرورش است که باید در عمل، معلّمین را مورد حمایت قرار بدهد. من خوشحال شدم از این گزارشی که راجع به مسکن و مانند اینها آقای وزیر دربارهی معلّمین گفتند -البتّه نشنیده بودم- این کارها باید انجام بگیرد. البتّه مجلس و دستگاههای گوناگون و مرتبط -[یعنی سازمان] برنامه و بودجه و دیگران- هم باید کمک کنند. نگاه به آموزش و پرورش، نگاه به یک دستگاه مصرفی نباید باشد؛ نگاه به یک دستگاه زیربنائی باید باشد. شما اگر چنانچه مبالغ میلیاردها خرج کنید برای اینکه مثلاً یک سد بسازید یا مثلاً یک بزرگراه بسازید، هرگز فکر نمیکنید که پولتان را مصرف کردید و مثلاً هدر دادید. آموزش و پرورش بمراتب، بمراتب، مهمتر از دستگاههای سازندگی دیگری است که در کشور وجود دارد. اینجا جای سرمایهگذاری است؛ شما در واقع هرچه اینجا پول خرج میکنید، دارید سرمایهگذاری میکنید، دارید زیربنا میسازید؛ این را بایستی همه [توجّه کنند]؛ هم مجلس توجّه کند، هم دولت توجّه کند، هم سازمان برنامه توجّه کند و هم خود آموزش و پرورش هم که توجّه به این معنا دارد. این هم عامل دوّم برای صیانت از شأن و نقش معلّم.
۳) فرهنگسازی توسّط دستگاههای تبلیغی
عامل سوّم، دستگاههای تبلیغاتیاند که باید فرهنگسازی کنند؛ یعنی معلّمی [یک] شأن باید باشد که عمدهی این به عهدهی صدا و سیما است. مثلاً فرض کنید که شما میتوانید یک فیلمی بسازید که در آن فیلم معلّم وجود داشته باشد و نقشی داشته باشد که وقتی انسان آن فیلم را نگاه میکند، وقتی انسان این فیلم را میبیند، آرزو کند «کاشکی من معلّم بودم»! این کار، کار لازمی است؛ این کار، کار واجبی است. حالا من گفتم فیلم، نه اینکه یک فیلم درست کنیم و خیال کنیم که کار تمام شد؛ نه، اصلاً این یک جریانی باشد که مرتّباً به شکلهای مختلف، به شکلهای هنری، معلّم ترویج بشود، معلّمی ترویج بشود، احترام و اکرام معلّم به صورت یک فرهنگ عمومی دربیاید و در افکار عمومی اثر بگذارد. این هم این [عامل]. اگر چنانچه این [موضوع، عملی] شد، آن وقت جایگاه معلّم اعتلا پیدا میکند. و این یک مسئله که مسئلهی حفظ جایگاه معلّمی است.
دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی، تنها مسیر ورود معلّم به آموزش پرورش
مسئلهی دوّم، مسئلهی جذب معلّم است؛ از کجا معلّم پیدا کنیم؟ چه جوری معلّم تربیت کنیم؟ به نظر من این دو دانشگاهی که شما دارید، بسیار چیزهای خوبی است. من سال ۹۷ در دانشگاه فرهنگیان همینها را گفتم.(۵) دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی یکی از آن بهترین مراکزی است که در کشور برای مسائل فرهنگ و مانند اینها به وجود آمده. باید این جور باشد که حتّی یک معلّم از غیر این مسیر وارد آموزش پرورش نشود. ما دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی را جوری ظرفیّتسازی کنیم و جوری سازماندهی کنیم که همهی معلّمین به قدر کفایت بیایند از اینجا عبور کنند و وارد آموزش و پرورش [بشوند]. حتّی دورههای کوتاهمدّتی که حالا برنامهریزی شده و دورههایی که وجود دارد، مثلاً یکساله و مانند اینها هم در سایه و در ضمن و با مسئولیّت این دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجائی باشد؛ این کار بسیار لازمی است. خب، پس یک نکته این شد که مسیر عبور معلّم و ورودش به آموزش پرورش صرفاً از اینجا باشد. حالا من اینجا به عزیزان مجلس هم سفارش کنم این طور نباشد که یک جوری تصویب کنند که مثلاً یک جمعی، یک وقت بیحساب به شکل برفانباری، همین جوری وارد آموزش پرورش بشوند؛ این جوری مصلحت نیست. هر کاری انجام میگیرد، ورودی معلّمین [باید] از طریق این دو دانشگاه باشد.
لزوم رعایت صلاحیّتها در جذب و گزینش معلّم
کار دوّم اینکه خود این دو دانشگاه در جذب، صلاحیّتها را رعایت کنند؛ صلاحیّت دینی را، صلاحیّت اخلاقی را، صلاحیّت سیاسی را تا آنجایی که ممکن است، توجّه کنند. جذب کنند و به معنای صحیح کلمه گزینش کنند افراد را و وارد کنند. البتّه ما یک سابقهی نامطلوبی در امر گزینش از سالهای قبل در جاهای مختلف داشتهایم که معیارهای گزینش، معیارهای درستی نبوده؛ فرض کنید مثلاً راجع به فلان مسئلهی فقهیِ خیلی کمیاب که از یک فقیه هم آدم بپرسد، معلوم نیست حاضر باشد بتواند جواب بدهد، از یک جوانی بپرسند که اگر جواب نداد، رد بشود؛ این کارها را نکنید. یک گزینش درست و حسابیِ کاملاً خردمندانه و صحیح انجام بگیرد تا با گزینش وارد بشوند. نیروهای بیکیفیّت وارد آموزش پرورش نشوند؛ چون موجب ضرر خواهد بود. معلّمی که این همه اهمّیّت دارد و این همه ارزش دارد و ما دربارهاش این همه تعریف میکنیم، اگر عنصر بیکیفیّت بیفایده یا خدای نکرده مضرّی باشد، طبعاً نتیجهی عکس خواهد داد.
اهمّیّت رعایت عدالت آموزشی
نکتهی بعدی مسئلهی عدالت آموزشی است. بنده البتّه مکرّر در مورد عدالت آموزشی صحبت کردهام. اینکه باید دانشآموز ما در فلان نقطهی دوردست با دانشآموز ما در فلان محلّهی تهران از لحاظ نصیب آموزشی تفاوتی نداشته باشد، یک اصل است؛ حالا یک وقت، یک کسی استعداد بیشتری دارد -که اتّفاقاً در این مراکز دوردست استعدادهای برجسته، استعدادهای درخشان گاهی مشاهده میشود- [این اشکال ندارد]. بایستی ما کاری کنیم که همه بتوانند از سهم مناسب خودشان در آموزش پرورش کشور استفاده کنند. پس عدالت آموزشی به این معنا وجود دارد. البتّه حالا که مسئلهی آموزش مجازی و مانند این حرفها پیش آمده، یک مقداری مسئلهی عدالت حسّاستر است، برای خاطر اینکه ممکن است همه امکان استفادهی از فضای مجازی را نداشته باشند، تمکّن مالی نداشته باشند؛ باید برای این فکری کرد. حالا [اینکه] شما چه کار میتوانید بکنید، [باید فکر کنید]؛ البتّه شنیدم کارهایی را شروع کردهاید؛ باید ادامه بدهید و دنبال کنید. و صدا و سیما بخصوص بایستی کمک کند و آموزش از طریق صدا و سیما میتواند بخش مهمّی از این را جبران کند. بالاخره عدالت آموزشی بسیار مهم است.
یک نکته در باب عدالت آموزشی بحث مدارس دولتی است که مراقب باشیم مدارس دولتی جوری نباشد که دانشآموزی که در مدارس دولتی تحصیل میکند، احساس کند که مثلاً فرض کنید امکان قبولیاش در کنکور کمتر است؛ این [طور] نباید باشد. یعنی بایستی ما سطح مدارس دولتی را، هم از لحاظ آموزش و هم از لحاظ پرورش، جوری بالا بیاوریم که خود آن دانشآموز احساس اعتماد کند، خانوادهی او هم که میخواهند این فرزند را بفرستند به مدرسهی دولتی، احساس نکنند که دارند او را به یک جایی بیپناه میفرستند و رها میکنند؛ این جوری نباید باشد. باید به مدارس دولتی به معنای واقعی کلمه رسیدگی بشود.
آفات و زیانهای احتمالی در آموزش مجازی
در باب آموزش مجازی، یک نکتهی دیگر هم وجود دارد و آن، زیانهایی است که احتمالاً در آموزش مجازی وجود دارد. حالا این شبکهی شاد که به وجود آمده، بسیار چیز خوبی است منتها بایست مراقبت کنید تا این موجب این نشود که جوانها وارد فضای بی بند و بار و رهای اینترنت بشوند و سرشان گرم بشود به یک چیزهای دیگری که هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ اعتقادی خطرهای بزرگی برای اینها دارد؛ این را باید کاملاً مراقبت بکنید، یعنی پیشبینی کنید. البتّه دیروز پریروز در زمینهی فکری که آموزش و پرورش در این زمینه کرده، به من یک گزارشی دادند، منتها باید کار کنید در این زمینه؛ یعنی کاری است که نمیشود رها کرد این را؛ چون بحث بهاصطلاح اُنس بچّهها با فضای مجازی، محسّناتی دارد، عیوبی هم دارد. یکی از عیوبش این است که گفتم؛ یکی از عیوبش منزوی شدن بچّهها در خانه است؛ وقتی که با این تبلت و مانند اینها آشنا شدند، میروند سرگرم آن کار میشوند و از محیط خانه و خانواده در واقع بتدریج دور میشوند. باید به اینها توجّه کنید و مراقبت کنید. این هم از این [نکته].
ضرورت اهتمام به فعّالیّتهای پرورشی
نکتهی بعدی که روی آن تکیه میخواهم بکنم، مسئلهی فعّالیّتهای پرورشی است. الان هم در آموزش و پرورش، «پرورش» عقب است؛ یعنی این را بدون هیچ ملاحظهای آدم قاطعاً میتواند بگوید. متأسّفانه مدّتها است که با همهی تأکیدی که در این زمینه شده، بحث پرورش، بحث عقبمانده است؛ یعنی واقعاً به مسئلهی پرورش، به بخش پرورش توجّه لازم و اهتمام لازم نشده، که باید بشود. حالا در قضیّهی فضای مجازی و ارتباط دور و مانند اینها، این معنا یک مقداری بیشتر مهم خواهد بود؛ باید روشها و قالبهای جدیدی را پیدا کنید برای اینکه بتوانید انشاءالله آن جنبهی پرورش را در آموزش و پرورش، در بین این میلیونها نوجوانی که در اختیار شما هست، تأمین کنید.
اهمّیّت شناسایی و پرورش استعدادهای درخشان
بسا باشد که مردی آسمانی
به جانی سر فرازد لشکری را(۷)
چون گاهی اوقات میبینید که یک استعداد برجسته و برتر یک کشور را از یک گذرگاه مهم و خطرناکی عبور میدهد و کارهای بزرگ انجام میگیرد؛ ما هم انصافاً احتیاج داریم، استعداد برجسته هم کم نداریم؛ اوّلاً متوسّط استعدادهای کشور ما از متوسّط جهانی بالاتر است، وانگهی در بین همین مجموعهی جوان و نوجوان ما استعدادهای برجسته و درخشان کم نیست؛ اینها را بایستی انشاءاﷲ دنبال بکنید که این هم خوب است. جایگاه کشور در المپیادها هم بایستی پیش برود که حالا ایشان گفتند که مثل گذشته است؛ مثل کدام گذشته؟ چون در این سالهای اخیر خیلی برجسته نبوده؛ اگر چنانچه مثل این سالها باشد، این تعریف نیست؛ اگر مثل سالهای قبل باشد که آن وقت خب هم تعداد مدالها، هم رنگ مدالها خیلی برجستهتر بود، آن البتّه خوب است.
لزوم ادارهی مهدکودکها و پیشدبستانیها توسّط آموزش و پرورش
یک مسئله، مسئلهی مهدکودکها و پیشدبستانیها است. مهدکودکها متأسّفانه رها است؛ مهدکودکها هم ذیل آموزش و پرورش است. اوّلاً دستگاههای مختلف دولتی با هم در این زمینه بگومگو دارند که این بگومگوها باید برطرف بشود؛ وانگهی وقتی که دستگاه را شما رها بگذارید، دیگران میآیند بچّههای مردم را میگیرند، میبرند آنجا و تربیتهای غلط داده میشود. گزارشهای بسیار بدی بنده دریافت کردم از بعضی از مهدکودکها که واقعاً نگرانکننده است. اداره کنید مهدکودکها را. مهدکودک هم فقط یک مرکز خدماتی نیست که بچّه را حفظ کنند و خدمت بدهند، [بلکه] به یک معنا مرکز آموزشی و پرورشی است، منتها خب با زبان خاصّ خود، با شیوهی خاصّ خود. وقتی که ما میگوییم برای مهدکودکها برنامه داشته باشید، به طریق اولیٰ پیشدبستانیها [اهمّیّت پیدا میکنند]. پیشدبستانی هم جای بسیار مهمّی است، آنجا هم فکر لازم دارد، باید فکر کنید، برای آن برنامه فراهم بکنید و [برای] بچّهها که حالا به طور طبیعی همه از پیشدبستانی عبور میکنند -که سابق [این جور] نبود- این را جوری [اداره] بکنید که انشاءالله اینجا بتوانند از این فرصت استفاده کنند.
علّت اصرار نفوذ طواغیتِ عالَم در آموزش و پرورش کشورها
نکتهی پایانیای که من بخواهم عرض بکنم این است که فکر کنیم چرا این قدر طواغیت عالَم و فراعنهی عالَم به فکرند و اصرار دارند که در آموزش و پرورش کشورها نفوذ پیدا کنند؛ روی این یک قدری باید تأمّل کرد. [این نفوذ] گاهی اوقات با سر و صدا مثل سند ۲۰۳۰ است که سر و صدایش دنیا را گرفت که برای همه هم هست. این به معنای نفوذ فرهنگ و سبک زندگی غربی و اهداف غربی در همهی کشورهای دنیا است. چرا؟ به چه دلیل؟ چرا باید یک کشوری مثل کشور ما با این فرهنگ ریشهدار و عمیق و فرهنگ الهی و ایمانی، فرهنگ برجستهی درخشان ایرانی تحت تأثیر تعلیمات کسانی که تمدّنشان و فرهنگشان یک چیز جدید و مادّی و غلط و شکستخورده است [قرار بگیرد؟] امروز فلسفهِی اجتماعی غرب در خود غرب شکستخورده است؛ خب ببینید چه خبر است! آن روز من راجع به آمریکا گفتم.(۸) در آمریکا از هالیوود تا پنتاگون -یعنی فاصلهی هالیوود و پنتاگون را در نظر بگیرید- همه جا فساد هست؛ هم آنجا، هم آنجا، هم بین اینها. چرا بایستی فرهنگ یک کشوری مثل کشور اسلامی ایران و یا کشورهای اسلامی و شاید بعضی کشورهای دیگر در دنیا تحت تأثیر یک سندی قرار بگیرد که آدمهای این تمدّنها، این کشورها، جوامع فاسد و غلط آن را تنظیم کردهاند؟ بنابراین به این توجّه داشته باشید که نفوذ آنها و اصرارشان بر نفوذ به خاطر تأثیر آموزش و پرورش است؛ به خاطر این است که اینها کارهایی را که به وسیلهی نظامی بهآسانی نمیتوانند انجام بدهند، به این وسیله میتوانند انجام بدهند؛ یک جایی و در یک مواردی با یک وسیلهی عمومی مثل همین سند ۲۰۳۰؛ که متأسّفانه در کشور ما هم به آن توجّه شد، الان هم شنیدهام گوشهکنار بعضی از اجزای این سند همین طور به وسیلهی بعضی آدمهای ناباب یا غافل دارد اجرا میشود و دنبال میشود -و این را خواهش میکنم آقای وزیر به طور جد دنبال کنند- چه مثل نفوذ در آموزش و پرورشِ بعضی از کشورهای منطقه که ما خبر داریم بی سر و صدا و بدون هیاهو دارند کتابهای درسی را، وضع معلّمین را، آموزشها را [تغییر میدهند،] افرادی را جدا میکنند از بین مجموعه و میبرند در کشورهای خودشان یک چند صباح تربیت میکنند برمیگردانند. در آموزش و پرورش میخواهند نفوذ پیدا کنند. این به نظر من خیلی مهم است. لازم است که یک حسّاسیّتی در زمینهِی نفوذ دشمن همه پیدا کنند، همه [حسّاسیّت] داشته باشند و مراقب باشند. او اصرار دارد به نفوذ؛ شما باید بدانید او چرا اصرار دارد. او با این نفوذ میخواهد مقاصد خودش را، اهداف پلید خودش را عملیّاتی کند و آدمهایی درست کند که مثل او فکر کنند؛ بنابراین فرض کنید او که میخواهد یک کشوری را غارت کند، وقتی در داخل کشور کسانی بودند که با این غارت موافق بودند، با او همفکر بودند، این غارت براحتی و آسانی انجام میگیرد. و به هرحال بایستی به این معنا توجّه کرد.
لکّهی ننگ خیانت دولت امارات متّحدهی عربی
یک نکته هم در پایان عرض بکنم راجع به این خیانتی که متأسّفانه دولت امارات متّحدهی عربی کرد؛(۹) هم به دنیای اسلام خیانت کرد، هم به دنیای عرب خیانت کرد، هم به کشورهای منطقه خیانت کرد، هم به مسئلهی مهمّ فلسطین خیانت کرد. این کاری که اماراتیها کردند، یک لکّهی ننگی است؛ البتّه این از بین خواهد رفت، یعنی این حالت دیری نخواهد پایید انشاءالله، لکن این لکّهی ننگ بر پیشانی کسانی که این اقدام را امروز انجام دادند خواهد ماند. اینها خیانت کردند، کار بسیار بدی کردند، پای صهیونیستها را در منطقه باز کردند. مسئلهی فلسطین با این اهمّیّت، [یعنی] غصب یک کشور، آواره کردن یک ملّت، چیز کوچکی است؟ [اینها] به بوتهی فراموشی سپردند و عادیسازی کردند.
ملّت فلسطین، چه در غزّه، چه در بخش اراضی به اصطلاح اشغالی -البتّه همهی فلسطین اراضی اشغالی است، امّا آن قسمتی که حالا در عُرف سیاسی به آن میگویند اراضی اشغالی- از همه جهت زیر فشارهای شدید قرار دارند: این شهرکسازیها، این کارهایی که انجام میگیرد؛ اینها این جوری [هستند]، آن وقت آنها بیایند با اسرائیلیها و با عناصر صهیونیستِ خبیثِ آمریکایی که با اسرائیلیها همراهند -مثل همان یهودیای که در خانوادهی ترامپ هم حضور دارد- [توافق کنند]. و اینها دارند متأسّفانه علیه مصالح دنیای اسلام و مصالح منطقه کار میکنند و با قساوتِ تمام دارند با مسائل این منطقه برخورد میکنند؛ ما نبایستی به آنها کمک بکنیم؛ و اماراتیها به این مسئله کمک کردند. امیدواریم زودتر بیدار بشوند و کاری را که کردند جبران کنند.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال همهی شماها را موفّق بدارد، مؤیّد بدارد تا بتوانید این وظیفهی سنگینی را که بر عهده دارید انشاءالله انجام بدهید و انشاءالله روزبهروز آموزش و پرورش اعتلای بیشتری پیدا کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بیانات در ارتباط تصویری با جلسه هیئت دولت
به مناسبت هفتهی دولت(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
السّلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح الّتی حلّت بفنائک علیکم منّی جمیعاً سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم السّلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
حادثهی عاشورا نشاندهندهی قلّهی جهاد و فداکاری و شهادت در راه خدا
خیلی متشکّریم از بیانات جناب آقای رئیسجمهور و آقایان وزرای محترم. این ایّام هفتهِی دولت، امسال مصادف شده است با ایّام محرّم و دههی عاشورا که قلّهی جهاد و شهادت را نشان میدهد؛ حقیقتاً حادثهی عاشورا نشاندهندهی قلّهی جهاد و فداکاری و شهادت در راه خدا است. اتّفاقاً مناسبت خود این هفته -هفتهی دولت- هم، مناسبت جهاد و شهادت است؛ یعنی دو شهید بزرگوار ما، شهید باهنر و شهید رجائی، کسانی بودند که جهاد کردند و بر اثر این جهاد، خدای متعال شهادت را به آنها پاداش داد. این دو نفر، آن طور که ما از نزدیک شاهد بودیم -هم قبل از انقلاب، هم بعد از انقلاب- کارشان برای خدا بود، سخت کار میکردند، برای خدا کار میکردند، در محاصرهی مشکلات کار میکردند، به منافع شخصی خودشان اصلاً فکر نمیکردند، در پی چهرهسازی برای خودشان و جذب مخاطب اصلاً نبودند؛ اینها خصوصیّات برجسته و مهمّی است و بنابراین، این جور کار کردن، این جور مجاهدت کردن، پیش خدای متعال قطعاً مورد قبول است و شهادت حقّ آنها بود، پاداش آنها بود و انشاءالله امروز مقامشان پیش خدا، متعالی است.
هفتهی دولت فرصتی برای جمعبندی عملکردها، نقد نقاط ضعف و قوّت، تبیین و خبررسانی
خب، هفتهی دولت هفتهِی قابل توجّهی است، هفتهی مهمّی است. این هفته مناسبتی است برای یادآوری و مرور خدمات یکسالهی اعضای دولت؛ جمعبندی عملکردها و نقد نقاط ضعف و نقاط قوّت -که هر دولتی نقاط قوّتی دارد، نقاط ضعفی دارد- نقد درونی، بیش از و پیش از نقد دیگران، و فرصت تبیین و خبررسانی؛ این هم بسیار مهم است. خب امروز خبرهای بزرگ و مهمّی به وسیلهی رئیسجمهور محترم و آقایان وزرا داده شد که خیلی از آنها برای ما تازه بود. انتشار این خبرها و نقد این خبرها مهم است؛ هم دستاوردها را بگویید، هم تنگناها را بگویید، هم آنچه را توانستید انجام بدهید بگویید، هم آنچه را باید انجام میدادید و انجام نشده بگویید؛ مردم خوششان میآید. این جور انسان بتواند همهِی ابعاد قضیّه را بیان کند، این برای مردم شیرین و دلپذیر است، بخصوص در تماسّ مستقیم با مردم؛ تا آنجایی که ممکن است، با مردم مستقیم حرف بزنید. البتّه این روزها محدودیّت هست، لکن از طریق تلویزیون و با تماسهای رودررو با مردم برای آنها توضیح بدهید. و البتّه این [کار] همیشه باید انجام بگیرد؛ این توضیح و تبیین مخصوص هفتهی دولت نیست، همیشه بایستی انجام بگیرد. مردم از گزارشهای صادقانه خرسند میشوند، امیدوار میشوند و خوشحال میشوند.
اهمّیّت سال آخر دولت: ۱) آخرین فرصت برای خدمت
نکتهی بعدی که قابل توجّه و مهم است، این است که از امروز در واقع سال آخر دولت شروع میشود. سال آخر خیلی مهم است؛ از جهات مختلفی مهم است. اوّلین جهتش این است که شما آقایانی که امروز توفیق دارید برای ملّتتان، برای کشورتان، برای خدا، برای اسلام کار کنید، بدانید این آخرین فرصت است؛ این یک سال آخرین فرصتی است که شما دارید. البتّه ممکن است در آینده آقایان مسئولیّتهایی داشته باشند، امّا در این مسئولیّتِ خاص که خیلی هم مهم است -مدیریّت کلان در کشور، آن هم در بخشهای گوناگون- این آخرین فرصت شما است؛ از این آخرین فرصت هر چه میتوانید باید استفاده کنید. و یک سال هم زمان کمی نیست؛ یعنی این جور نباید تصوّر کرد که یک سال چیزی نیست؛ نه، یک سال خیلی زمان است. خب ملاحظه کردهاید، در بعضی از کشورهای دنیا معمول است، در کشور ما هم اخیراً معمول شده که در اوّل مسئولیّت، رؤسای محترم یک فرصت صدروزه را معیّن میکنند میگویند در این ۱۰۰ روز مثلاً این کارها را یا یک کارهایی را انجام میدهیم، مردم هم در فرصت صدروزه قضاوت میکنند، مطبوعات و دیگران میگویند در این ۱۰۰ روز این جور کار شد؛ خب معلوم میشود که در ۱۰۰ روز میشود کارهای مهمّی کرد. یک سال سه تا ۱۰۰ روز به اضافهی یک ۶۵ روز است؛ بنابراین، زمان کمی برای کار نیست.
۲) یادگار نیک برای دولت بعد
علاوهی بر این، بعضی کارهای اساسی را که در دولت شما ممکن است جواب ندهد، برای دولت بعد به یادگار بگذارید؛ بگذارید با نام نیک و با تشکّر از شما یاد بشود در دولتهای بعدی. مثلاً فرض کنید اصلاح ساختار بودجه؛ این کار بلندمدّتی است، کار مهمّی است؛ یا اصلاح نظام بانکی، اصلاح نظام مالیاتی یا اصلاح قانون اجرای سیاستهای اصل ۴۴؛ اینها کارهای ماندگار است، کارهای اساسیای است که برای بعد باقی میماند.
۳) جدّیّت در پیگیری کارهای وعده داده شده
یکی از چیزهایی که در مورد سال آخر قابل توجّه است، این است که کارهایی که شروع شده یا قول آن داده شده سعی بشود تمام بشود. خب وزیر محترم مسکن(۲) قول چهارصد هزار -که البتّه حالا آقای رئیسجمهور گفتند ششصد هزار؛ چه بهتر- واحد مسکونی را تا آخر دوره دادهاند؛ این چیز بسیار خوبی است، کم نیست؛ مجموع اینها یک تحوّلی در امر مسکن به وجود میآورد. الان میبینید مسئلهی مسکن یکی از مسائل کاملاً مشکل کشور است؛ خب با این کار یک گرهی باز میشود، یک کار بزرگی انجام میگیرد. یا طرحهای در دست افتتاح وزارت نیرو که خب خوشبختانه هفتهبههفته این طرحها دارد اجرا میشود. همهی این طرحها را تا آخر سال، همان طور که برنامهریزی کردهاید، با دقّت دنبال کنید، با جدّیّت انجام بدهید تا این کارها انجام بگیرد؛ اینها کارهای زیربنایی است. یا سیاست پالایشگاهسازی که شنیدم یک سیاستی است که الان اجرا میشود. البتّه این سیاست خیلی زودتر از این باید [اجرا] میشد؛ از سالها پیش، از دورههای قبل، بنده مکرّر در مورد پالایشگاهسازی سفارش میکردم، که خب یک خرده تأخیر شده. حالا این سیاست وجود دارد؛ بسیار خوب! دنبال کنید، این کار بسیار مهم است و شاید بتوانیم انشاءالله عمدهی بهرهمندیِ خودمان از نفتِ باارزش را عبارت قرار بدهیم از صادرات نفتی که ارزش افزودهاش مال خود ما است؛ یعنی خود ما این را پالایش کردهایم، گازوئیل یا مثلاً بنزین تولید کردهایم، آن را صادر میکنیم؛ هم صادراتش آسانتر است، هم قیمتش بالاتر است، هم عایدیاش برای کشور بمراتب بیشتر است. یا اقداماتی که در مورد شرکتهای دانشبنیان شروع شده که اینها تا آخر دوره باید با جدّیّت دنبال بشود؛ یک حرکت بابرکتی است این شرکتهای دانشبنیان برای کشور. یا اقدامات مربوط به نظام سلامت، مخصوصاً در مواجههی با کرونا که کارهای بسیار مهمّی با مدیریّتهای خوب بحمدالله انجام گرفته. اینها را ادامه بدهید و با جدّیّت دنبال کنید. بعضی از این کارها -همین طور که اشاره شد- جزو کارهای ماندگار است، مثل مسئلهی کشف دارو یا مثلاً فرض کنید کارهایی مانند آن؛ این چیزها مسائل مهمّی است. مسئلهِی افزایش تولیدات کشاورزی هم که قول داده شده، گفته شده، مسئلهی بسیار مهمّی است. کارهایی که تا الان در این زمینه شده جزو موفّقیّتهای دولت است؛ اینها را در این سال آخر، هر چه میتوانید با جدّیّت دنبال کنید. و بخصوص این کارهای علمی فشردهای که درباب کرونا دارد انجام میگیرد، باید بِجِد در سال آخر دنبال بشود. بنابراین، سال آخر سال مهمّی است و به هیچ وجه نباید به صورت وقت اضافی به آن نگاه کرد.
چند جمله در باب مسائل اقتصادی کشور:
چند جمله در باب مسائل اقتصادی کشور: خب گزارشهایی که آقای رئیسجمهور و آقایان دادید، عمده متوجّه مسائل اقتصادی بود، من هم یک چند جملهای را در این زمینه تذکّر میدهم که مورد توجّه باشد.
۱) تولید؛ کلید اصلی اشتغال، کاهش توّرم و ایجاد ارزش پول ملّی
اوّلاً مسئلهی تولید. خب تولید، همان طور که ما هم اشاره کردیم، دوستان هم اشاره کردید، کلید اصلی است برای اشتغال، برای معیشت، برای کاهش تورّم، برای ایجاد ارزش پول ملّی؛ تولید واقعاً مادر همهی اینها است؛ هر چه میتوانیم در مورد تولید بایستی کار کنیم. ما در این چند سال مکرّر اشاره کردهایم و شعار سال هم که امسال «جهش تولید» است. آنچه من میخواهم روی آن تکیه کنم، این است که تولید یک موانعی دارد؛ این جور نیست که انسان بتواند راحت به سمت افزایش تولید یا جهش تولید که ما گفتیم برود؛ موانعی هست؛ بروید سراغ این موانع، این موانع را برطرف کنید. ممکن است آقایان به ذهنشان بگذرد که خب موانع در اختیار ما نیست، مثلاً تحریم خارجی است؛ بله، بعضی از موانع این جوری است و تحت اختیار ما نیست؛ بحث حبس پولهای نفت ما، حبس امکانات ما، جلوگیری از فروش نفت ما در بخش مهمّی و مانع شدن از اینکه چیزهایی را وارد کنیم -ماشین لازم داریم، قطعات لازم داریم- در اختیار ما نیست، لکن بسیاری از موانع هم موانعی است که در درون کشور است و اینها بِجِد موجب مانع شدن از تولید و موجب جلوگیری از جهش تولید است؛ اینها را میشود برطرف کرد. من چند مورد از اینها را ذکر میکنم.
موانع جهش تولید: ۱-۱) واردات بیرویّه
یکی مسئلهی واردات بیرویّه است که ما مکرّر روی این تکیه کردهایم. تولیدکنندگان مکرّر نامه مینویسند، شکایت میکنند، مراجعه میکنند، با بعضی از اینها در تلویزیون مصاحبه میشود و ذکر میکنند؛ [مثلاً] کارخانهای است، یک کالایی را که مورد نیاز کشور هم هست دارد تولید میکند، چشمش به دست مشتری داخلی است -خیلی از مواقع هم این مشتری خود دولت است- در این هنگام میبینند که همین کالا از یک طریقی از خارج وارد میشود! حالا ممکن است با امکانات بهتری، مثلاً با قیمت ارزانتری، امّا موجب ورشکستگی این تولید میشود. این واردات بیرویّه چیز خیلی خطرناک و مهمّی است. گاهی اوقات این واردات، واردات لوکس است؛ یعنی هیچ نیازی به آن نیست.
شنیدم که برای واردات یک نوع گوشی لوکس آمریکایی در سال ۹۸ حدود نیم میلیارد دلار -این جور گزارش شد به ما- مصرف شده! البتّه بخش خصوصی این کار را میکند، منتها بایستی دولت جلوی این را بگیرد. این یکی از مانعها.
۲-۱) مسئلهی قاچاق
یکی از موانع مسئلهی قاچاق است. جلوگیری از قاچاق به عهدهی خود ما است؛ این را دیگر نمیشود انسان از دیگری توقّع داشته باشد. بایستی همهِی دستگاههای کشور -دستگاههای مربوط به قوّهی مجریه عمدتاً و دستگاههای مربوط به قوّهی قضائیّه و دستگاههای نیروهای مسلّح- با همکاریِ هم، به طور جد جلوی قاچاق را بگیرند، که واقعاً یک رقم تکاندهندهای است. این گزارش تحقیق و تفحّصی که در اردیبهشت در صحن علنی مجلس خوانده شد، میگوید که حجم قاچاق ۲۵/۵ میلیارد دلار است! این خیلی رقم بالایی است؛ این مربوط به گزارش تحقیق و تفحّص مجلس است.
۳-۱) مشکلات قطعهسازی
یکی از موانع، همین مشکلات قطعات است که مکرّر به ما گفته میشود که مثلاً فرض کنید فلان ماشین فلان قطعه را ندارد، نمیدهند. خب ما در کشور نهضت قطعهسازی داریم که خوشبختانه راه افتاده؛ الان چند سال است که نهضت قطعهسازی راه افتاده از طرف بخشهای نیروهای مسلّح، وزارت دفاع و بعضی از بخشهای دیگر. خیلی خب؛ شما قطعات مورد نیاز را به مراکزی که قطعهسازی میکنند، به مراکزی که تحقیق و پژوهش در این زمینه میکنند، ارجاع کنید تا آنها برایتان قطعه را بسازند؛ و میتوانند. من عرض بکنم ما قطعات بسیار ظریف و پیچیده را خوشبختانه توانستهایم بسازیم؛ در نیروهای مسلّح، بعضی از قطعاتی که تصوّر نمیشد که قابل ساخت باشد، خوشبختانه ساخته شد. از این نهضت قطعهسازی استفاده بشود.
۴-۱) ناهماهنگی در بخشهای پاییندستی
یکی از موانع هم در یک جاهایی بعضی از ناهماهنگیها در بخشهای پاییندستی است. حالا آقایان وزرا در صدر، هماهنگیهایی دارند و کارهایی را با هم بهاتّفاق انجام میدهند که گزارش بعضیاش امروز داده شد؛ لکن در بخشهای پاییندستی گاهی ناهماهنگیهای عجیب و غریبی هست. فرض بفرمایید که حالا مثلاً در این گزارش تلویزیونی، یک مصرفکنندهی فولاد شکایت میکند که ورق فولاد را به من نمیدهند؛ مورد نیازش است، ورق فولاد هم در داخل تولید میشود، خوبش هم تولید میشود. این تولیدکنندهی بخشِ پاییندستیِ فولاد است، مثلاً لوازم خانگی تولید میکند، احتیاج به فولاد دارد. یا مصرفکنندهِی موادّ پتروشیمی؛ کارخانهجاتِ پاییندستیِ بسیار زیادی هستند که به موادّ پتروشیمی احتیاج دارند، اینها مراجعه میکنند که به اینجا به دلایل مختلف فروخته نمیشود یا مثلاً به قیمتهای گران یا با مشکلاتی [فروخته میشود]. حالا مثلاً فرض کنید شب که در خبرها تلویزیون این را پخش میکند -ما میشنویم دیگر؛ بخشهای خبر را معمولاً همه میشنویم- به نظر من آن وزیری که میشنود این خبر را، همان شبانه با آن بخشی که از این قضیّه شکایت دارد تماس بگیرد، تلفن بزند، برای فردا قرار بگذارند، فردا بروند تا عصری مشکل را برطرف کنند؛ یعنی واقعاً این جور میشود موانع تولید را برطرف کرد. البتّه بعضی از مشکلات پیچیدهتر است، بحث صبح تا عصری نیست -بنده یک مقداری مطّلعم از مشکلات اجرا- لکن بسیاری از آنها واقعاً همین جور است که با یک نشست یک ساعته، دو ساعته و مانند اینها مشکل برطرف میشود. بنابراین، موانع تولید را بایستی برطرف کرد. این هم یک مطلب.
۵-۱) پیچوخمهای اداری در اعطای مجوّزها
یک مطلب دیگر که جزو موانع تولید است و خوشبختانه حالا در گزارشهایی که آقایان دادید اشارهی به این هم شده، مسئلهی مجوّزها است که حالا میگویند زمانش کم شده؛ [این] خیلی مهم است. مجوّزها واقعاً پیچوخمهای اداریِ عجیب و غریبی دارد؛ حالا گفتند ۷۲ روز، [امّا در] مواردی خیلی بیش از ۷۲ روز مجوّزها مشکل پیدا میکرده. خب بایستی روی این زمینه کار کرد؛ مسئلهی تسهیلات بانکی و از این قبیل که به نظر من بایستی به این توجّه کرد؛ برداشتِ موانع.
۶-۱) صادرات موادّ خام یا صادرات فلّهای
در حاشیهی مسئلهی تولید، من یک نکتهی دیگری را عرض بکنم که آن هم بیارتباط به مسئلهی تولید نیست و آن مسئلهی صادرات موادّ خام یا صادرات فلّهای است که یک نمونهاش را قبلاً در مورد نفت گفتیم. یکی از مشکلات ما همین است که ما موادّ خام را بدون فراوری و بدون اینکه ارزش افزودهاش را برای کشور خودمان، برای سرمایهدار خودمان، برای کارگر خودمان فراهم بکنیم، میفرستیم خارج. سنگ معدنی قیمتی ما میرود خارج، آنجا فراوری میشود و فروخته میشود؛ گاهی هم همان سنگی که ما خامش را دادیم رفته، دوباره با چند برابر قیمت به داخل آورده میشود! من مکرّر راجع به مسئلهی معدن، راجع به همین سنگهای ذیقیمتی که در کشور ما هست و گاهی آن طوری که شنفتم بعضی از اینها در دنیا بینظیر یا کمنظیر است، [تأکید کردهام]. یا فرض بفرمایید خاک جزیرهی هرمز -این خاک باارزشی که جزیرهی هرمز دارد- زعفران جنوب خراسان، خرمای مناطق گرمسیری. خب خرمای ایران [واقعاً بینظیر است]. یک وقتی چند سال قبل از این، یکی از کشورهای عربی یک بستهی خرما هدیه فرستاده بود برای ما، به عنوان هدیههایی که میفرستند؛ بنده آوردم و در هیئتِ دولتِ آن وقت نشان دادم، گفتم این بهاصطلاح مصداق کامل «زیره به کرمان بردن» است! مرکز خرمای دنیا و بهترین خرمای دنیا اینجا است، آن وقت او برای ما فرض کنید که خرما را [هدیه میفرستد]؛ منتها او در بستهبندی بسیار زیبا و شکیل، ما گاهی اوقات داخل حصیر و در بستههای [دیگر]. حالا اخیراً یک مقداری بستهبندیها بهتر شده، امّا بایستی این دنبال بشود؛ این هم مهم است. چند شب پیش تلویزیون راجع به گشنیز میگفت که گشنیز را به صورت فلّهای میبرند خارج و با قیمتهای بسیار زیادی بعد از فراوری در دنیا فروش میرود. پس یک نکتهای که ما در باب مسائل تولید خواستیم عرض بکنیم، مسئلهی برداشتن موانع تولید است که اینها است.
لزوم تشکیل کارگروه شناسایی موانع تولید
من البته قبلاً پیشنهاد کردم که برای شناسایی موانع تولید و برطرف کردن موانع تولید، یک کارگروهی تشکیل بشود از طرف رؤسای سه قوّه -چون مربوط به سه قوّه است- و رؤسای محترم هم اعلام پذیرش کردند و گفتند که «بله، این کار خوبی است». من نمیدانم تا حالا تشکیل شده یا تشکیل نشده؛ اگر نشده، خیلی خوب است که این کارگروه تشکیل بشود و به صورت شبانهروزی کار بکنند و انشاءالله بتوانند موانع تولید را برطرف کنند، چون تولید در بخش اقتصاد از همه چیز مهمتر است.
۲) اهتمام به سرمایهگذاری
موضوع دوّمی که در زمینهی مسائل اقتصاد میخواهم عرض کنم ــ که این هم باز به نحوی به تولید برمیگردد ــ مسئلهی سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری یک موضوع خیلی مهمّی است برای ایجاد رونق اقتصادی، برای افزایش تولید، برای جهش تولید. اساس کار، سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری در کشور ما سالها است که اختلال پیدا کرده؛ یعنی واقعاً سرمایهگذاریِ لازم انجام نمیگیرد. آنچه در این زمینه باید انجام بگیرد اهتمام به سرمایهگذاری است. حالا آن طور که در ذهن من هست -در گزارشها هست، به ما هم گزارش کردهاند- شاید به نظرم حدود ده سالی است که ما از لحاظ سرمایهگذاری عقبیم و ضعیفیم. چند کار لازم باید انجام بگیرد:
۱-۲) تکمیل سرمایهگذاریهای نیمهکاره
اوّلاً یک کار اوّلی و ابتدائی که خیلی مهم است، این است که ما در یک بخشهایی سرمایهگذاریهای کلانی کردهایم که تمام نشده، یا نیمهکاره رها شده، یا با کُندی پیش میرود؛ اوّلین کار این است که ما این سرمایهها را زنده کنیم، احیا کنیم، یعنی این سرمایهگذاری را به کمال برسانیم؛ چون سرمایهگذاری وقتی نصفهکاره میماند، معنایش این است که از کیسهی کشور و ملّت و دولت یک پولی، یک جایی صرف شده و لکن بازده ندارد؛ باید این را به بازده برسانیم که مردم از این سرمایهگذاری استفاده کنند. و باید هیچ طرح بزرگ سرمایهگذاری در کشور بلاتکلیف نماند که این در درجهی اوّل از وظایف [سازمان] برنامه و بودجه است و [بعد] دستگاههای مختلف.
۲-۲) تشویق سرمایهگذاری
مطلب دوّم این است که سرمایهگذاری را تشویق کنید؛ چون سرمایهگذاری عمدتاً باید به وسیلهی بخش خصوصی انجام بگیرد. دولت صرفاً در آنجاهایی که بخش خصوصی یا نمیتواند یا رغبتی ندارد یا بازدهی برای بخش خصوصی ندارد میتواند سرمایهگذاری کند؛ سرمایهگذاری را بخش خصوصی باید انجام بدهد. بخش خصوصی هم امروز امکانات دارد؛ یعنی امروز پول در کشور کم نیست؛ میبینید دیگر که بحث نقدینگی و چند برابر شدن نقدینگی سر زبانها است؛ بنابراین پول هست؛ باید سرمایهگذار تشویق بشود به سرمایهگذاری. تشویق هم راههای مختلفی دارد، راههایی هست که برای کسی پنهان نیست: مشکلات مالیّاتی برطرف بشود، مشکلات مجوّزها برطرف بشود، مشکلات تسهیلات بانکی برطرف بشود؛ اینها کارهایی است که همه بلدند [منتها] باید بنشینید، اهتمام کنید، انشاءالله این تشویقها انجام بگیرد. این هم یک مسئله است.
۳-۲) هدایت نقدینگی به سمت تولید
این مسئلهی هدایت نقدینگی را من یک بار دیگر هم در مرکز عمومی گفتم،(۳) خصوصی هم به مسئولین مکرّر گفته شده که ما این نقدینگی موجود را به سمت تولید هدایت کنیم. البتّه من در سال ۹۷ در همین جلسهی هیئت دولت و هفتهی دولت گفتم که یک هیئت شبانهروزی متخصّص معیّن بکنید که بنشینند روشهای مدیریّت نقدینگی را جستجو [کنند]؛(۴) این نقدینگی موجود باید مدیریّت بشود و هدایت بشود به سمت تولید که این کار آسانی نیست، کار مشکلی است، روشهای ویژهای لازم دارد؛ من گفتم یک هیئتی بنشینند و این کار را انجام بدهند. من نمیدانم این هیئت تشکیل شده یا نشده؛ به هر حال اگر نشده، باز هم زمان باقی است و انَشاءالله این کار انجام بگیرد تا اینکه نقدینگی موجود سرازیر بشود به سمت قسمت واقعی اقتصاد و به تولید برسد. این هم یک موضوع.
۳) لزوم تقویت ارزش پول ملّی
موضوع سوّمی که در بخش مربوط به اقتصاد میخواهم عرض بکنم، مسئلهی ارزش پول ملّی است که خب این هم بیارتباط به آن بحثهای قبلی نیست. البتّه ارزش پول ملّی علیالاصول یک چیزی است که به رشد تولید کشور و رشد توسعهی کشور و رشد اقتصادی و تقویت بنیهی اقتصادی کشور ارتباط دارد؛ عمدتاً این است لکن یک چیزهایی هم در حاشیهی این وجود دارد. البتّه اگر ما بتوانیم تولید را تقویت کنیم، پول ملّی به طور طبیعی تقویت خواهد شد؛ اگر بتوانیم بنیهی اقتصاد را قوی کنیم، پول ملّی طبعاً تقویت خواهد شد و تقویت پول ملّی در امر معیشت مردم یک تأثیر فوقالعادهای دارد دیگر؛ تأثیر مستقیم در امر معیشت مردم دارد، لکن در کنار آن کارهای بلندمدّت -که تقویت بنیهی اقتصادی کار کوتاهمدّتی نیست- بعضی از کارهای کوتاهمدّت هم وجود دارد.
یکی اینکه مشخّص شده است که دخالتهای بدخواهانهای در کار ارز میشود که اینها در کاهش قیمت پول ملّی و ارزش پول ملّی تأثیر میگذارد. بعضی از دخالتها، دخالتهای بدخواهانه است؛ بعضی بدخواهانه نیست، [بلکه] سودجویانه است. اعلام شد که ۲۷ میلیارد دلار پول صادراتی است که برنگشته؛ خب این مسئلهی مهمّی است. البتّه گاهی اوقات این برنگشتن به خاطر یک عوامل منطقی است که برنمیگردد، امّا گاهی هم به خاطر این است که مثلاً فرض کنید این پول را، این ارز را این جناب، برده در فلان کشور زمین خریده، ملک خریده، آنجا رفته کارهایی مانند اینها کرده؛ این قابل قبول نیست. حالا گزارشهایی در این زمینه هست که در یکی از کشورهای همسایهی ما، بیشترین تعداد ملکی که خریداری شده، مربوط به ایرانیهایی است که آنجا ملک خریدهاند؛ خب این اصلاً قابل قبول نیست. یا اگر بخواهند این را صرف کنند برای واردات کالاهای غیر لازم، یا کالاهای لوکس و بکلّی غیر مورد انتفاع که نمونهاش را عرض کردم: یک گوشی تلفن لوکسی را از آمریکا آوردهاند و نیم میلیارد، پانصد میلیون یورو صرف این کار بشود؛ حالا تعجّب هم میکنم که چطور آنها که این همه تحریم میکنند ما را، این یکی را و امثال اینها را ما در تحریم نداریم؛ اینها واقعاً کارهایی است که قابل قبول نیست. یکی این است، یکی هم برخی از تصمیمهای نسنجیدهی بعضی از دستگاهها است. البتّه خوشبختانه بانک مرکزی فعّالیّتهای خوبی را در این زمینه انجام داده و شروع کرده و دنبال میکنند که همه هم باید به آن کمک کنند؛ به نظر ما همهی دستگاههای دولتی باید به بانک مرکزی کمک کنند؛ چون مباشرتاً مسئلهی پول و ارز، کاهش ارزش پول یا افزایش ارزش پول به سیاستهای آنها ارتباط پیدا میکند؛ لذا همه باید کمک کنند تا بانک مرکزی بتواند کارش را انجام بدهد. خوشبختانه کارهای خوبی هم دارد انجام میشود.
ضرورت راهاندازی سامانههای اطّلاعاتی
یکی از مسائلی که اینجا به ما گفته شده و بنده هم چندبار به بعضی از مسئولین ذیربط همین را تذکّر دادهام، راهاندازی سامانههای اطّلاعاتی است که در این زمینه وجود دارد که اجرای این سامانهها مدّتها و چند سال است تصویب شده؛ بعضیهایش هم راهاندازی شده، لکن بعضی هم راهاندازی نشده. راهاندازی سامانههای اطّلاعاتی و متّصلکردن آنها به یکدیگر، به دولت کمک میکند برای اینکه بتواند اطّلاعات لازم را در این زمینه به دست بیاورد. این هم مثل سامانهی صدور مجوّزهای سرمایهگذاری، سامانهی مالیات، سامانهی مبارزهی با قاچاق کالا و ارز، سامانهی مربوط به پولشویی خیلی مهم است و برای هر ساختاری که شما بخواهید اصلاح بکنید، این سامانهها ضروری است؛ علاوه بر اینکه به طور جاری هم به شما کمک میکند.
۴) منوط نکردن مسائل اقتصادی به تحوّلات خارجی
یک موضوع دیگر در زمینهی مسائل اقتصاد که به نظر من موضوع مهمّی است و در [این] زمینه، آخرین موضوعی است که عرض میکنم، این است که در مسائل اقتصادی کشور، اقتصاد کشور را مطلقاً به تحوّلات خارجی نباید پیوند زد؛ یعنی شما برنامهریزی اقتصادی را مطلقاً موکول و منوط نکنید به اینکه تحریمها برطرف بشود، یا کاهش پیدا کند؛ نه، فرض را بر این بگذارید که تحریمها بنا است دَه سال بماند. برنامهریزی اقتصادی بایستی بر اساس امکانات درونی و -همان طور که بارها گفتیم- درونزایی و به ظرفیّتهای داخلی تکیه کردن، انجام بگیرد. این درست نیست که مثلاً فرض کنید ما بگوییم اگر چنانچه انتخابات فلان کشور، فلان جور شد، مثلاً این جور میشود؛ نه نخیر، انتخابات آنجا هر جور میخواهد بشود. ما بایستی برنامهی اقتصادی کشور را با توجّه به مسائل درونی کشور، با توجّه به امکاناتِ خودمان برنامهریزی کنیم؛ واقعاً یک خطای راهبردی است که ما مسائل اقتصادی را منوط کنیم به تحوّلات خارجی. و نباید تکیه کرد به مسائل خارجی؛ [که] آنها هر جور بخواهند، تصمیم بگیرند. ممکن است یک روز تصمیم خوبی بگیرند، ممکن [هم] هست تصمیم بدی بگیرند؛ اگر تصمیم خوبی بود از آن استفاده خواهیم کرد، لکن این جور نیست که برنامهی اقتصادیمان را موکول کنیم به اینکه آنها چه جوری تصمیم بگیرند. این هم مسئلهی مهمّ دیگر.
اهمّیّت فضای مجازی و لزوم راهاندازی شبکهی ملّی اطّلاعات
مسائل دیگری هم البتّه در کشور وجود دارد. یک مسئله که من اصرار دارم روی آن تکیه بکنم، مسئلهی فضای مجازی است؛ خب فضای مجازی خیلی مهم است. آقایانی که در زمینهی فضای مجازی نظراتی دارند و ابراز میکنند و گاهی میگویند که این جزو زندگی اصلی مردم است -که ما هم قبول داریم؛ الان واقعاً فضای مجازی، یک بخش حقیقی از زندگی مردم شده؛ حالا دولت الکترونیک و از این قبیل که به جای خود محفوظ است- شکّی نیست [امّا] آنچه عرضِ من است و من روی آن تکیه میکنم این است که فضای مجازی بدون اختیار ما، از بیرون از اختیارِ ما دارد مدیریّت میشود؛ بحث این است. فضای مجازی یک چیزی نیست که آدم بتواند مثل یک آب روانی هر جور که میخواهد از آن استفاده بکند؛ دیگران دارند این آب را به یک سمتی که خودشان میخواهند هدایت میکنند؛ آنها دارند مدیریّت میکنند این فضا را. خب وقتی که ما میدانیم کسانی از بیرون دارند فضای مجازی را -که ما هم دستاندرکارش هستیم و مبتلابهِ ما است- هدایت میکنند و مدیریّت میکنند، ما نمیتوانیم بیکار بنشینیم در مقابل او؛ ما نمیتوانیم مردممان را که با فضای مجازی ارتباط دارند، بیپناه رها کنیم در اختیار آن مدیری که دارد پشت پرده، فضای مجازی را اداره میکند. عوامل مسلّط بینالمللی در این زمینهها بشدّت فعّالند: از لحاظ خبردهی، خبررسانی، تحلیل دادهها و امثال گوناگون؛ هزاران کار دارد انجام میگیرد روی فضای مجازی. برای خاطر این است که بنده روی مسئلهی شبکهی ملّی اطّلاعات این همه تأکید میکنم. این شورای عالی فضای مجازی و مرکز ملّی فضای مجازی که تشکیل دادهایم و بنده اصرار داشتم و دارم که این [شورا] تشکیل بشود و رؤسای محترم در آن شرکت کنند و تصمیمگیری کنند و اجرا کنند، به خاطر اهمّیّت این مسئله است؛ نمیشود این مسئله را رها کرد. و من میبینم که آن اهتمام لازم به خرج داده نمیشود. خب الان شبکهی ملّی اطّلاعات اجزائی دارد، این اجزا باید در زمانبندیهای مشخّص تحقّق پیدا کند؛ آدم میبیند که تحقّق پیدا نمیکند، از زمانبندیها عقبند؛ یا سیاستهای اصولیای در زمینهی پهنای باند وجود دارد که مکرّر ابلاغ شده، خب این سیاستها باید رعایت بشود و اینها مورد درخواست و تأکید مؤکّد اینجانب است.
قدر دانستن خدمت در نظام جمهوری اسلامی
یک نکتهای هم که ربطی به مسائل اقتصادی و این قبیل مسائل ندارد لکن به نظر من خیلی مهم است، این نکتهی آخری است که به حضّار محترم میخواهم عرض بکنم. خطاب هم فقط به قوّهی مجریّه نیست، به همهی دستاندرکاران و مسئولان کشور است؛ چه در قوّهی مجریّه، چه در قوّهی قضائیّه، چه در قوّهی مقنّنه، چه بخشهای گوناگونی که در حاشیهی اینها حضور دارند؛ و آن، این است که دوستان! قدر خدمت در این نظام را بدانید، خدمت در این نظام خیلی باارزش است. البتّه خدمت در همه جا باارزش است؛ هر مسلمانی، در هر نقطهای از عالم، در هر سطحی یک خدمتی به افراد، به انسانها، به بشریّت بکند، این یقیناً ثواب دارد، ارزش دارد و انشاءالله خدای متعال اجر میدهد، لکن در جمهوری اسلامی فقط این نیست؛ خدمت کردن در جمهوری اسلامی علاوهی بر این، یک نکتهی بسیار مهمّ دیگری دارد و آن، این است که خدمت شما، حرکت شما و کار شما کمک میکند به رونمایی از الگویی که اسلام برای جامعهسازی و برای مدیریّت جامعه دارد نشان میدهد؛ این خیلی مهم است.
شکست الگوی سرمایهداری و محصولات تمدّن غربی
خب تمدّن غربی الگوهای مدیریّت و جامعهسازی و نظامسازی و حکومت را به میدان آورد و نشان داد؛ هم کمونیسم یک جور -سوسیالیسم و کمونیسم وانواع و اقسام سوسیالیسمهایی که دولتهای مختلف به شکل آنها به وجود آمدند- و سرمایهداری و بهاصطلاح لیبرالیسم و مانند اینها هم یک جور دیگر؛ اینها فراوردههای غرب است و این فراوردهها شکست خورده؛ امروز این محصولات تمدّن غربی در مدیریّت جامعه و مدیریّت بشر شکستخورده است. آن یکی که جمع شد، این یکی هم خیمه و خرگاهش(۵) در حال اغتشاش و نابسامانی است که دارید مشاهده میکنید. قلّهی باشکوه این الگوی غربیِ سرمایهداری، آمریکا است که وضعیّت آن را مشاهده میکنید که به معنای واقعی کلمه یک الگوی شکستخورده است. بیشتر از همه جا در آمریکا ارزشهای بشری دارد لگدمال میشود. با این نظامهای حکومتی، بایستی ارزشها را زنده کنند؛ حالا ارزشهای دینی به کنار، ارزشهای معنوی که آنها به آن توجّه هم ندارند، احساس هم نمیکنند آنها را، به کنار؛ ارزشهای بشری، ارزشهایی که عقلهای بشر آنها را میفهمد، [یعنی] مسئلهی امنیّت، مسئلهِی سلامت، مسئلهی عدالت، اینها دارد بکلّی در این الگوی مسلّط غربی بیش از همه جا لگدمال میشود. در آمریکا جرم و جنایت از همه جای دنیا بیشتر است؛ این حرفی است که خودشان دارند میگویند، آمارهایی است که خودشان دارند میدهند. در آمریکا فاصلهی طبقاتی وحشتناک است؛ آمریکا کشور ثروتمندی است امّا بیشترین بخش این ثروت در اختیار یک عدّهی انگشتشمار است؛ انگشتشمار به معنای واقعی کلمه؛ بیشترین بخش این ثروت در اختیار آنها است. تعداد گرسنهها، درماندهها، بیخانمانها در آمریکا به نسبت، از همهی کشورهای دنیا بیشتر است. البتّه برخی از کشورهای بسیار فقیری که مثلاً در آفریقا هستند را مورد نظر ندارم، کشورهای متعارف دنیا، چه آنهایی که به عنوان کشورهای پیشرفته محسوب میشوند، چه آنهایی که در حال پیشرفت محسوب میشوند، از همه جا تعداد و نسبت درماندگان و بیخانمانها و فقرا و مانند اینها در آمریکا بیشتر است. طبق اعلام صریح رقبا در کارزارهای انتخاباتی آمریکا -که هم اخیراً گفتند، هم قبلها گفته بودند- از هر پنج کودک آمریکایی، یکی گرسنه است که اینها واقعاً در دنیا کمنظیر است.
درجهی بالای انحطاط فکری در آرمانشهر غربزدهها
ناامنی درونی شهرهای [آمریکا] در دنیا کمنظیر است؛ یعنی واقعاً در خیابان جوانی که بیرون میرود، خاطرجمع نیست که یک نفری، یک دیوانهای، یک مستی، یک عقدهایای همین طور اسلحه را به طرف او نگیرد، او را بِتنهایی یا در بین جمعی به قتل نرساند. میبینید دیگر که این آمار جنایتهای آمریکا عجیب و غریب است؛ اصلاً انسان گیج میشود از شدّت و افزایش اینها. حالا اینها مربوط به داخل آمریکا است که خب مسائل آمریکا و مشکلات درونی آمریکا و مشکلات مدیریّتیِ نظام سرمایهداری در آمریکا بیش از اینها است و تفصیلات زیادی دارد؛ لکن علاوهی بر اینها آن کاری است که در دنیا آمریکا دارد انجام میدهد؛ قتل، غارت، جنگافروزی، ایجاد ناامنی جزو کارهای رایج آمریکا است. امروز شما ملاحظه کنید در سوریه، در فلسطین، در یمن جای پای آمریکا بوضوح مشاهده میشود. امروز در اینها است، دیروز در عراق و افغانستان که هنوز هم ادامه دارد در بعضی از اینها، قبلتر از آن در ویتنام، قبلتر در هیروشیما؛ همه جا در سراسر دنیا انسان آثار جنایتکاری آمریکا و غرب را -عمدتاً آمریکا را- مشاهده میکند. درجهی بالای انحطاط فکری آنها را هم از انتخابهایشان میشود فهمید. ببینید چه افرادی، چه شخصیّتهایی را به عنوان شخص اوّل در آمریکا بر سرِ کار آوردهاند و دارند به دنیا نشان میدهند که دنیا آنها را رد میکند و تحقیر میکند! آرمانشهرِ غربزدهها اینجا است، این همان آرمانشهری است که غربزدهها -حالا بعضی در کشور خود ما و بعضی در کشورهای دیگر- به عنوان یک نقطهی برجسته و آرمانشهر به آن نگاه میکردند؛ این خصوصیّات آمریکا است؛ یعنی الگوهای بشری به این شکل است.
ایمان، علم و عدل؛ سه عنصر اصلی الگوی اسلامی برای نظامسازی
اسلام الگوی مستقلّ خودش را دارد. الگوی اسلامی برای نظامسازی و جامعهسازی به طور خلاصه یک الگویی است مرکّب از ایمان و علم و عدل؛ این سه عنصر اصلی است. ایمان به معنای ایمان توحیدیِ خالص که این ایمان توحیدیِ خالص، هم در ساخت شخصیّت انسانها تأثیر میگذارد، هم در ساخت جامعه و قوارهی عمومی جامعه اثر میگذارد، و هم در عمل شخصی امتداد دارد، هم در شکل اجتماعی. علم با گسترهی بیانتهای [آن] -هم علم الهی، هم علم طبیعی به آن [معنا] که غربیها هنرشان را در آن نشان دادند، [یعنی] تسخیر طبیعت و تسلّط بر طبیعت و مانند اینها- جزو چیزهایی است که در اسلام ممدوح است. بعد انسان عروج میکند از این مرحله به مراحل بالاتر؛ علم به هویّت انسان، علم به عالَم ملکوت و علوم الهیِ برتر از این حرفها. این علم شامل همهی این مسائل است. عدل هم به معنای وسیع عدل؛ هم عدالت اقتصادی، هم عدالت قضائی، هم عدالت اجتماعی، [یعنی] عدالت به معنای واقعی کلمه. این، آن چیزی است که امام به ما یاد داده.
ما البتّه در هر سه بخش عقبیم. تحرّک ما تحرّک مناسب و شایستهای نبوده امّا الگو این است که انسان این را در شعارها، در اظهارها، در جهتگیریها، در حرکتهایی که در این ۴۱ سال در جمهوری اسلامی صورت گرفته، در شخصیّتسازیهایی که صورت گرفته، میتواند مشاهده بکند؛ نمونههایش شهدای بزرگ ما هستند، نمونهاش شهید بهشتی است، نمونهاش شهید رجائی است، نمونهاش شهید باهنر است، نمونهاش شهید مطهّری و تا این آخر شهید قاسم سلیمانی است؛ الگوی اسلامی این است. شما با عملکرد خودتان میتوانید این الگو را در چشم مردم جهان شیرین کنید و تبلیغ کنید آن را، برجسته کنید یا خدای نکرده بعکس، آن را از چشمها بیندازید. بنابراین، خدمت در جمهوری اسلامی این [طور] است؛ فقط صرف این نیست که ما با خدمت خودمان یک کمکی به آحاد بشر یا به جمع معیّنی یا به کشور میکنیم؛ مهم این است که ما با این کار خودمان، با این عملکرد خودمان، با این خدمت خودمان، داریم در واقع چهرهی اسلام را و الگوی اسلامی را نشان میدهیم. و این الگو وجود دارد؛ چه مستکبرها بخواهند، چه نخواهند، این الگوی تازه سر برآورده در دنیا، و آنها هم از همین میترسند؛ دشمنیشان به خاطر این است که این الگو، الگویی است که اصول مسلّمِ آنها را قبول ندارد؛ مدیران و جهتدهان آنها مبتلا به کجرفتاری و کجاندیشی در عمدهی مسائل زندگی هستند و الگوی جمهوری اسلامی، الگوی اسلامی، این را قبول ندارد و خطّ مستقیم را، خطّ حق را در مقابل باطل دنبال میکند؛ دشمنیهای اینها به خاطر این است. کینهتوزیای که شما میبینید آمریکا و بعضیهای دیگر با جمهوری اسلامی دارند، فقط به خاطر بودن زید و نبودن عمرو و فلان کار خاص و مانند اینها نیست؛ با اساس مخالفند. البتّه از لحاظ تاکتیکی کارهایی را دارند. این عمل کارگزار نظام بایستی این الگو را نشان بدهد.
توصیهی مولای متّقیان (علیه السّلام) به جامعهی اسلامی
یک توصیه هم از مولای متّقیان (سلام الله علیه) عرض بکنم که برای امروز ما مهم است. حضرت در خطبهی سیوچهارم میفرمایند: غُلِبَ وَ اللهِ المُتَخاذِلون؛ حضرت سوگند یاد میکند که اگر مؤمنان دست از یاریِ هم بردارند، شکست میخورند. «تخاذل» یعنی این به او کمک نکند، او به این کمک نکند؛ این معنای «تخاذل» است. حضرت قسم میخورد، میگوید: غُلِبَ وَ اللهِ المُتَخاذِلون. خطاب به مردم آن زمان است، امّا در واقع خطاب به کلّ بشریّت است؛ مؤمنین باید به هم کمک کنند، مؤمنین بایستی پشتیبان هم باشند، مؤمنین بایستی از یکدیگر دفاع کنند، یاری کنند همدیگر را. شما میبینید دشمن در حال طرّاحی بر ضدّ شما است؛ به طور دائم، دشمنان دارند علیه شما طرّاحی میکنند؛ واقعاً به طور دائم؛ انسان میبیند طرّاحیهای اینها را. حالا بعضی اوقات آنها خیال میکنند طرّاحیشان نامشهود است، امّا واقعاً مشهود است، انسان میفهمد که چه کار دارند میکنند. خب در مقابل طرّاحی آنها، شما هم باید طرّاحی کنید؛ نه باید بیعمل بمانید و ساکت بمانید، نه باید تسلیم بشوید؛ چون او مرتّب دارد طرّاحی میکند، ما نباید تسلیم طرّاحی او بشویم. آن وقت در همین خطبه حضرت خطاب به مردم خودشان میفرماید که «تُکادونَ وَ لا تَکیدون»؛ آنها علیه شما دارند طرّاحی میکنند، شما علیه آنها طرّاحی نمیکنید. این نبایستی در جامعهی اسلامی وجود داشته باشد؛ اگر چنانچه آنها کید میکنند با شما، یعنی دارند طرّاحی و نقشهریزی میکنند علیه شما، شما هم باید علیه آنها نقشه بریزید و طرّاحی کنید و کید کنید. خب، انشاءالله که دوستان موفّق باشند.
تشکّر از برگزارکنندگان مجالس عزاداری در رعایت سلامت جامعه
من یک تشکّر هم بکنم از برگزارکنندگان مجالس عزاداری که تا امروز بحمدالله اکثر [آنها] مراعات کردند؛ حالا شاید بعضیها گوشهکنار باشند که مراعات نکرده باشند که به آنها هم توصیه میکنیم مراعات کنند؛ امّا هم برگزارکنندگان، هم منبریهای محترم و مدّاحان محترم مراعات کردند این جهات سلامت را و توصیههای ستاد ملّی را که من باز هم [آن را] تأکید میکنم. و امیدواریم انشاءالله خداوند به همه اجر بدهد، مورد توجّه حضرت سیّدالشّهداء (سلام الله علیه) قرار بگیرند و این عزاداریها و شوق و شوری که مردم نشان میدهند، انشاءالله مقبول درگاه پروردگار و ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) باشد. و مجدّداً از عوامل کمککنندهی به مردم در مقابلهی با این ویروس خطرناک و خبیث و ده شکل و شمایل تشکّر میکنیم، انشاءالله که خداوند به همهی آنها توفیق بدهد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین حسن روحانی (رئیسجمهور) و آقایان بیژن زنگنه (وزیر نفت)، رضا اردکانیان (وزیر نیرو)، سعید نمکی (وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) و محمّدباقر نوبخت (رئیس سازمان برنامه و بودجه) گزارشهایی ارائه کردند.
رهبر معظم انقلاب: امارات متحده عربی به دنیای اسلام خیانت کرد
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سهشنبه) در ارتباط تصویری با وزیر، معاونان، مدیران و رؤسای وزارت آموزش و پرورش در سی و چهارمین اجلاس آموزش و پرورش، با تشکر صمیمانه از مردم برای عزاداری پر شور حسینی و حرکت عظیم معنوی همراه با رعایت دستورالعملهای بهداشتی، معلمان را «افسران سپاه پیشرفت کشور» خواندند و با تأکید بر ضرورت تربیت انسانهای مؤمن، خردمند، اندیشمند، دانشمند و دارای اخلاق اسلامی در این دستگاه بسیار مهم گفتند: سند تحول آموزش و پرورش باید با تبیین صحیح و تنظیم و اجرای برنامه جامع عملیاتی، زمینهساز پرورش چنین افرادی شود.
ایشان با تسلیت سالروز شهادت امام سجاد (ع)، حرکت عظیم حضرت زینب(س)، امام سجاد(ع) را قیام به معنای حقیقی کلمه خواندند و افزودند: پس از قیام حسینی در عاشورا، قیام زینبی ابعاد مختلف حادثه عاشورا و شهادت حضرت سیدالشهدا را برای بشریت تثبیت و ماندگار کرد.
رهبر انقلاب، سوگواری ملت در دهه اول محرم امسال را پدیدهای در تاریخ کشور دانستند و افزودند: با وجود محدودیتهای شدید ناشی از کرونا، مردم، گویندگان و مرثیه خوانان، ضمن حفظ شور حسینی و تشکیل مجالس عظیم و معنوی، دستورالعملها را رعایت کردند که به عنوان یک مُرید اهل بیت، صمیمانه از همه عزیزان تشکر میکنم.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با تشکر از زحمات چند ماه اخیر مجموعه آموزش و پرورش و گزارش خوب وزیر گفتند: برنامهریزی و اقدامات این مجموعه پس از شیوع کرونا بیسابقه بود چون تجربهای در این زمینه نداشتیم که از همه قدردانی میکنم.
ایشان در محور اصلی سخنانشان، منطق و هدف آموزش و پرورش در همه دنیا را «تربیت انسان شایسته» خواندند و افزودند: البته با توجه به تعاریف گوناگون انسان شایسته در مکاتب مختلف، نوع آموزشها و پرورشها متفاوت میشود.
رهبر انقلاب افزودند: در نظام اسلامی برونداد و حاصل ۱۲ سال تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان باید تربیت انسانهای مؤمن، خردمند، متفکر و اندیشمند، دانشمند، با نظم، با انصاف، دارای اخلاق اسلامی و در یک کلمه انسانهای مجاهد و اهل عمل باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با طرح این سؤال که برای تربیت چنین انسانهایی، دستگاه آموزش و پرورش باید چه ویژگیهایی داشته باشد، افزودند: برای تحقق منطق و هدف انسانسازی، آموزش و پرورش به عنوان لشکر عظیم فرهنگی نیازمند زیر بنای مستحکم و تحول بنیادی است.
رهبر انقلاب با اشاره به گذشت ۹ سال از تنظیم سند تحول آموزش و پرورش افزودند: در این سند اهداف کلان و راهبردهای کلی مشخص شده است که باید بر اساس سیاستها، برنامه اجرایی تنظیم شود.
ایشان افزودند: برنامه اجرایی سند تحول با وجود تلاشهای دولتهای مختلف هنوز به طور کامل تنظیم نشده است که شورایعالی آموزش و پرورش و مدیریت کلان آن باید این مسئولیت را انجام دهند.
رهبر انقلاب ترمیم دورهای سند تحول با نگاه تکمیلی را از مفاد سند تحول و وظیفه شورایعالی انقلاب فرهنگی خواندند و افزودند: مسئولان آموزش و پرورش، این موضوع را پیگیری کنند.
ایشان «زمانبندی» و «تعیین شاخصهای پیشرفت» را در برنامه جامع اجرای سند تحول ضروری خواندند و افزودند: برنامه جامع باید متقن و در بردارنده همه اهداف سند تحول باشد.
حضرت آیتالله خامنهای تبیین صحیح سند تحول را هم مهم دانستند وگفتند: سند تحول باید برای همه سطوح آموزش و پرورش، به روشنی و جذاب تبیین شود تا همه مدیران و معلمان برای اجرای دقیق آن انگیزه پیدا کنند.
رهبر انقلاب اسلامی، معلمان را عناصر تعیینکننده در دستگاه عظیم فرهنگی آموزش و پرورش خواندند و با تأکید بر لزوم صیانت از شأن و نقش معلمان گفتند: معلمان به معنای واقعی افسران سپاه پیشرفت کشور هستند و حفظ شأن و جایگاه معلم در درجه اول به عهده خود آنان است و هر معلمی باید این احساس را داشته باشد که او آینده ساز است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: آموزش و پرورش نیز باید از شأن و جایگاه معلمان حمایت کند و این هدف باید با کمک مجلس و دستگاههای مرتبط همچون سازمان برنامه و بودجه محقق شود.
ایشان تأکید کردند: نگاه به آموزش و پرورش باید نگاه به یک دستگاه زیربنایی باشد نه مصرفی، و هزینه کردن در آموزش و پرورش همچون سرمایهگذاری در مسائل زیربنایی در نظر گرفته شود.
رهبر انقلاب اسلامی، فرهنگ سازی برای ترویج احترام و اکرام معلمان در جامعه را عامل سوم در صیانت از جایگاه و شأن این قشر مهم و تأثیرگذار دانستند و گفتند: دستگاههای فرهنگی بویژه صدا و سیما در این زمینه نقش بسیار مهمی دارند و باید این کار لازم را بصورت مستمر و هنرمندانه انجام دهند.
حضرت آیتالله خامنهای موضوع جذب و تربیت معلم را بسیار مهم برشمردند و با اشاره به دو دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی، خاطرنشان کردند: باید بگونهای برنامهریزی و ظرفیتسازی شود که معلمان سراسر کشور، فقط از مسیر این دو دانشگاه وارد آموزش و پرورش شوند و مجلس شورای اسلامی نیز باید در تصویب طرحها بگونهای عمل کند که خارج از مسیر این دو دانشگاه، ورودی به آموزش و پرورش وجود نداشته باشد.
ایشان، در نظر گرفتن صلاحیتهای دینی، اخلاقی و سیاسی را در جذب معلمان مورد تأکید قرار دادند و گفتند: باید در جذب معلمان یک گزینش صحیح و خردمندانه انجام شود و اجازه ورود نیروی بی کیفیت به آموزش و پرورش داده نشود.
رهبر انقلاب اسلامی به موضوع «عدالت آموزشی» نیز اشاره کردند و افزودند: در مورد عدالت آموزشی و بهرهمندی دانش آموزان از سهم مناسب خود در همه نقاط کشور بویژه مناطق دوردست و شناسایی و پرورش استعدادهای درخشان در مناطق محروم بارها صحبت شده است و اکنون که مسئله آموزش مجازی مطرح است، موضوع عدالت آموزشی حساستر از گذشته است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر توجه به خانوادههایی که تمکن مالی جهت خرید ابزار و وسائل مورد نیاز به منظور استفاده از آموزش مجازی را ندارند، افزودند: صداوسیما باید از طریق آموزش، بخشی از خلاء عدم امکان استفاده از آموزش مجازی را جبران کند.
ایشان یکی از موارد مربوط به عدالت آموزشی را، موضوع «مدارس دولتی» برشمردند و گفتند: باید سطح و کیفیت مدارس دولتی از لحاظ آموزشی و تربیتی به گونهای شود که دانشآموزان احساس نکنند با تحصیل در این مدارس امکان قبولی آنها در کنکور کمتر است و خانوادهها نیز تصور کنند فرزندانشان را به یک جای بیپناه میفرستند.
رهبر انقلاب اسلامی درخصوص آموزش مجازی و برخی زیانهای احتمالی آن خاطرنشان کردند: راه اندازی شبکه شاد، اقدام بسیار خوبی است اما آموزش مجازی نباید موجب شود که دانش آموز در معرض آسیبهای فضای مجازی و خطرات اخلاقی و اعتقادی قرار گیرد.
ایشان به بُعد پرورشی در آموزش و پرورش اشاره کردند و با گلایه از کم توجهی به فعالیتهای پرورشی و عقب ماندگی در این زمینه به رغم تأکیدهای مکرر، گفتند: با توجه به موضوع آموزش مجازی، باید برای فعالیتهای پرورشی، شیوه های جدیدی را طراحی کرد تا این موضوع مورد غفلت بیشتر قرار نگیرد.
رهبر انقلاب اسلامی، مدارس پرورش استعدادهای درخشان یا همان سمپاد را از مسائل مهم و اساسی آموزش و پرورش خواندند و با اشاره به ابلاغ مصوبه مربوط به مدارس سمپاد که با تأخیر هم انجام شد، بر جدی گرفتن موضوع شناسایی و پرورش استعدادهای درخشان تأکید کردند و افزودند: جایگاه کشور در المپیادها نیز باید بهبود و ارتقاء یابد زیرا در سال های اخیر وضعیت ما برجسته نبوده است.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به وضعیت مهد کودک ها و پیش دبستانی ها اشاره کردند و با اظهار تأسف از رها بودن مهدکودک ها به دلیل اختلافات برخی دستگاههای دولتی، گفتند: براساس گزارش های رسیده وضیعت مهدکودک ها به هیچ وجه خوب نیست و نباید به مهد کودک ها نگاه مراکز خدماتی داشت بلکه مراکز مهم آموزشی و پرورشی هستند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به اصرار غربیها برای نفوذ در آموزش و پرورش کشورها با انگیزه تحمیل سبک زندگی غربی، از سند ۲۰۳۰ و یا نفوذ در آموزش و پرورش برخی کشورهای منطقه بهعنوان نمونه یاد کردند و گفتند: امروز فلسفه اجتماعی غرب در خود غرب شکست خورده و مظاهر فسادانگیز آن از هالیوود تا پنتاگون کاملاً نمایان است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر حساسیت در مقابل نفوذ دشمن افزودند: دشمن قصد دارد کاری را که بوسیله نظامی از انجام آن ناتوان است، با نفوذ و از راههایی مانند سند ۲۰۳۰ و ساختن انسانهایی تربیت کند که مثل او فکر و اهداف عملیاتی او را پیاده کنند تا زمینه غارت ملتها فراهم شود.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان، اقدام دولت امارات متحده عربی در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را خیانتی به دنیای اسلام، جهان عرب و کشورهای منطقه و به مسئله مهم فلسطین خواندند و گفتند: البته این وضعیت دیری نخواهد پایید اما لکه ننگ آن بر پیشانی کسانی که غصب کشور و آواره کردن ملت فلسطین را به بوته فراموشی سپردند و پای صهیونیستها را در منطقه باز کردند، باقی خواهد ماند.
ایشان با ابراز تأسف از همکاری دولت امارات متحده عربی با اقدامات قساوتآمیز رژیم صهیونیستی و عناصر خبیث صهیونیست در هیأت حاکمه آمریکا علیه مصالح جهان اسلام و منطقه، افزودند: امیدواریم اماراتیها زودتر بیدار شوند و این کارشان را جبران کنند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای حاجیمیرزایی وزیر آموزش و پرورش با بیان گزارشی از فعالیتهای این وزارتخانه گفت: تولید بسته و محتوای یادگیری، سیاستگذاری در فرایند جذب و بهکارگیری معلم، طرح هر دانش آموز یک مهارت، افزایش حقوق معلمان، آغاز عملیات احداث ۴۳ هزار واحد مسکن فرهنگیان و افزایش ظرفیت دانشگاههای فرهنگیان جزو برنامهها و اقدامات آموزش و پرورش است.
آقای حاجیمیرزایی سرعت آموزش و پرورش در واکنش به کرونا را مناسب دانست و گفت: کمتر از یک هفته پس از کرونا، برنامه تلویزیونی آموزشی و حدود یک ماه بعد از آن، شبکه شاد را راه اندازی کردیم و در سال تحصیلی جدید نیز تضمین میدهیم که همه دانش آموزان به آموزش دسترسی داشته باشند.
تفاوت دوران امام حسین (ع) و امام زمان (عج)/ چرا امام زمان در پرده غیبت قرار گرفت؟
یکی از شبهاتی که از سوی دشمنان اهل بیت (ع) مطرح میشود این است که در روایات نقل شده امام زمان از ترس جان ظهور نمیکند، یعنی از جان خودش در هراس است، از طرفی میگویند که امام حسین (ع) برای دین خدا جان فشانی کرد و بدون ترس و وحشت قیام کرد و جان خود را فدای دین اسلام کرد و این تناقضها تنها در دین شیعه پیدا میشود.
روایت مورد بحث این شبهه این است که زراره میگوید: از امام معصوم «امام باقر یا امام صادق (ع)» پرسیدم که چرا برای قائم غیبت وجود دارد، حضرت پاسخ داد از ترس کشته شدن».[۱]
لذا در پاسخ به این سؤال باید به چند نکته دقت کرد:
در زمان امام حسن عسکری (ع) که معتصم عباسی خلیفه وقت بود و به دستور او امام به شهادت رسید، اولا: خود خلیفه آدمی نالایق و خوشگذران بود و هیچ تقیدی به دین نداشت، ثانیاً: بر اساس روایاتی که شنیده بود، منتظر فرزندی برای امام حسن عسکری (ع) بود تا با کشتن او خیال خود را راحت کرده و خلافت خود را تثبیت کند. لذا در این فضا به دنیا آمدن امام زمان نیز بر اساس کرامتی از امام حسن عسکری (ع) رخ میدهد و هیچ کسی جز یاران خاص حضرت، از تولد و حضور امام دوازدهم اطلاع ندارد، و ایشان در ۵ سالگی به امامت میرسد از این رو برای حفظ جانش در پرده غیبت میرود.[۲] پس روایت مربوط به دوران تولد و کودکی امام است.
از طرفی فضای حاکم بر جامعه در زمان امام حسین (ع) با زمان امام زمان (عج) بسیار متفاوت است، در زمان امام حسین (ع) فضای جامعه به نحوی است که همه مردم خلیفه را جانشین پیامبر (ص) میدانند و رفتار او را معیار دین و دیانت میدانند، به طور مثال کارهای خلیفه دوم مثل نماز تراویح و... را به عنوان دین تلقی کرده و عمل میکردند.
از طرفی همه نگاهها به امام حسین (ع) بود و او را معیاری برای دین و دیانت میدانستند، حضرت، خامس آلعبا و بزرگ بنیهاشم و مورد توجه مردم مدینه و سایر نقاط جامعه اسلامی بود. بر این اساس قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و یا بیعت ایشان، بازتاب بسیار زیادی در جامعه داشت و تأیید یا عدم تأیید خلیفه بود. همین امر نیز محقق شد و مردم حساب خلیفه را از پیامبر (ص) جدا کرده و بعد از معاویه خلافت و دین از هم جدا شد. بنابراین ثمره خون امام حسین (ع) جداسازی خلافت از دین و دیانت بود، دیگر به خلفای اموی و سپس عباسی به عنوان جانشین پیامبر و معیار دین نگاه نمیشد.
خلفای عباسی به خوشگذرانی و فساد اخلاقی و عیش و نوش معروف بودند و هیچ تقیدی به دین و دستورات اسلامی نداشتند، لذا مردم نیز حساب آنها را از دین و اسلام جدا کرده بودند، به همین خاطر قیام در برابر آنان و کشته شدن، هیچ سودی نداشت و تنها منجر به کشته شدن بسیاری از شیعیان و خود امام میشد.
در زمان امام حسن عسکری (ع) که معتصم عباسی خلیفه وقت بود و به دستور او امام به شهادت رسید، اولا: خود خلیفه آدمی نالایق و خوشگذران بود و هیچ تقیدی به دین نداشت، ثانیاً: بر اساس روایاتی که شنیده بود، منتظر فرزندی برای امام حسن عسکری (ع) بود تا با کشتن او خیال خود را راحت کرده و خلافت خود را تثبیت کند. لذا در این فضا به دنیا آمدن امام زمان نیز بر اساس کرامتی از امام حسن عسکری (ع) رخ میدهد و هیچ کسی جز یاران خاص حضرت، از تولد و حضور امام دوازدهم اطلاع ندارد، و در ۵ سالگی به امامت میرسد و برای حفظ جانش در پرده غیبت میرود.[۲]
امام زمان (عج) آخرین ذخیره الهی است، یازده امام قبلی به شهادت رسیدهاند، آخرین امام و ذخیره الهی باقی مانده است. خداوند متعال نیز وعده داده است که دین داران و مستضعفان عالم را وارثان زمین خواهد کرد، پس باید این ذخیره الهی تا لحظهای که خود خداوند متعال صلاح میداند، زنده بماند تا بتواند وعده الهی را محقق گرداند.
بر این اساس، شهادت وجود نازنین حضرت ولیعصر (عج) هیچ سودی نداشت و مانند پدران خود به شهادت میرسید و جامعه هیچ تغییری نمیکرد، از طرفی دیگر امامی وجود نداشت تا خداوند متعال وعده خود را با او محقق گرداند، پس او باید بماند تا لحظهای که مردم این آمادگی را پیدا کنند و پذیرای امام خود باشند و این قدر معرفت داشته باشند که امام خود را در مقابل ظلم و ستم و حکومت طاغوت یاری کنند.
نکته دوم: غیبت ایشان فلسفههای دیگری هم دارد که در روایات بیان شده است و دشمن با زیرکی و مغرضانه تنها همین مورد را بیان کرده و به نحوی سخن گفته است که انگار تنها فلسفه غیبت حضرت همین نکته بوده است، در حالیکه مهمترین فلسفه غیبت تحقق وعده الهی و فتح دنیا و حاکم شدن دستورات الهی بر کل دنیاست که تنها با ظهور حضرت رخ خواهد داد.[۳]
نکته سوم: ما امام معصوم را واسطه فیض الهی و واسطه بین خلق و خالق میدانیم، اگر تنها یک لحظه امام معصوم روی زمین نباشد و دنیا خالی از حجت و امام باشد، زمین نابود میشود و فیض الهی قطع میگردد و تمام دنیا و اهل آن نابود میگردند. امام صادق (ع) در این باره میفرماید: «لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت: اگر زمین بدون امام بماند، اهل خود را فرو میبرد(نابود میشود)».[۴]
بر این اساس اگر امام زمان (عج) که آخرین امام و آخرین ذخیره الهی است، کشته میشد، واسطه بین زمین و آسمان از میان رفته و خداوند فیض خود را قطع کرده و به نابودی زمین میانجامید. لذا لازم بود که ایشان از شر دشمنان و صاحبان قدرت در امان بماند، بر این اساس بهترین راه برای حفظ جان ایشان در صورتی که خلیفه و تمام لشکریان او در صدد کشتن حضرت بودند، غیبت و پنهان شدن از دید همگان بود.
در نتیجه: چون بین شرایط موجود در زمان امام حسین (ع) و امام زمان (عج) تفاوت بسیاری وجود دارد، وظیفه آنان نیز فرق خواهد کرد و الا ائمه اطهار همیشه برای جان فشانی در راه دین آماده بوده و هرگز از مرگ نترسیدهاند، گواه این ادعا شهادت یازده امام است که در راه احیای دین جان خود را فدا کردند.
پینوشت
[۱]. طوسى، محمد بن الحسن، الغیبة، دار المعارف الإسلامیة، قم، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص ۳۳۲.
[۲]. لطفا به این مطلب مراجعه فرمایید: https://btid.org/fa/news/90024
[۳]. لطفا به این مطلب مراجعه فرمایید: https://btid.org/fa/news/96424
[۴]. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۱، ص ۱۷۹.