
emamian
سخن امام رضا(ع) درباره آغاز ماه محرم
وَ قَالَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ :
إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ اَلْقِتَالَ فِيهِ فَاْسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِينَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ اُنْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِهَا وَ لَمْ تُدَعْ لِرَسُولِ اَللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا إِنَّ يَوْمَ قَتْلِ اَلْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ أَوْرَثَتْنَا اَلْكَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى يَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ فَإِنَّ اَلْبُكَاءَ عَلَيْهِ يَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ اَلْمُحَرَّمِ لاَ يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ اَلْكَآبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى تَمْضِيَ مِنْهُ عَشْرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ اَلْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .
«وسائل الشيعه، جلد 10ٰ صفحه 394»
امام رضا(عليه السّلام)فرموده است:
محرم ماهى است كه مردم دورۀ جاهلى جنگ و خون ريزى در آن را حرام مىدانستند ولى ريختن خونهاى ما در آن ماه روا دانسته شد و حرمت ما در آن دريده شد و كودكان و زنان ما در آن اسير شدند و خيمههاى ما را آتش زدند و هر چه در آن بود غارت كردند و در كار ما رعايت هيچ حرمتى براى رسول خدا صورت نگرفت.همانا روز شهادت حسين(عليه السّلام)پلكهاى چشم ما را مجروح و اشك ما را روان كرد و عزيز ما را خوار و زبون ساخت.اى سرزمين كربلا!تو تا روز رستاخيز ما را گرفتار اندوه و بلا كردى.آرى،بايد به كسى چون حسين(عليه السّلام) گريهكنندگان گريه كنند،كه گريستن بر او گناهان بزرگ را فرو مىريزد،و سپس فرمود:چون هلال محرم آشكار مىشد،پدرم هرگز متبسم و با لبخند ديده نمىشد و اندوهش افزون مىشد و چون روز دهم آن ماه فرا مىرسيد،آن روز روز غم و سوگ و گريستن او بود و آن همان روزى است كه امام حسين كه درودهاى خدا بر او باد در آن شهيد شد.
اهمیت ابراز دوستی و محبت
رابطه هایی که بر پایه دوست داشتن و محبت است، استوارتر و دیرپاتر است. اهرم نیرومند عشق و محبت نیز، در بسیاری از زمینه های اجتماعی و ارتباطات انسانی، کارسازتر از عوامل دیگر است. از این رو، ریشه یابی عوامل تقویت کننده دوستی، ریشه کنی عوامل سست کننده علاقه ها و استفاده از عوامل محبت آفرین، در بهبود مسایل معاشرت مهم است.
اگر عقل و اندیشه، در زندگی نقش «چراغ راهنما» دارد که روشنی می بخشد و راه را نشان می دهد، عشق و محبت قلبی نیز نقش «موتور محرک» را دارد که پیش برنده است و حرکت آفرین و زبان دل، قوی تر از زبان عقل است و گاهی هم که محبت و عشق، فرمان می دهد، عقل از پای می ماند و مطیع می گردد.
آثار مثبت و منفی محبت
در روابط انسانی، عشق و علاقه، هم آثار نیک و جهات مثبت دارد و هم اگر بی حساب و بی معیار و خارج از کنترل باشد، پیامدهای سوء خواهد داشت. به همان اندازه که دوست داشتن و عشق ورزیدن، در انسانِ دوستدار، کشش و امید و دلگرمی ایجاد می کند، او را به همرنگی و همسانی با محبوب و اطاعت از معشوق می کشاند و عاشق را به فداکاری، گذشت و ایثار در راه محبوب می کشاند، گاهی هم حقایق را بر انسان پوشیده می سازد و عیبها را کتمان می کند و نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل می نماید و زشت را زیبا جلوه می دهد و این، از عوارض سوء «افراط در محبت» است.
به تعبیر حضرت رسول(ص): «حُبُّ الشّئِ یعْمی و یصِمُّ»1، علاقه به چیزی انسان را کور و کر می کند. و به فرموده حضرت امیر(ع): «مَنْ عَشِقَ شیئا اَعْشی بَصَرَهُ وَ اَعْمی قَلْبَهُ. . . »2 کسی که به چیزی عاشق و شیفته شود، این محبت، چشم صورت و چشم دل او را نابینا می سازد، پس او با چشمی ناسالم می نگرد و با گوشی ناشنوا می شنود و خواسته ها و تمنیات، عقل او را از هم می گسلد و دنیا، دلش را می میراند. . .
محبت، گاهی در داوری انسان نسبت به دیگران هم اثر می گذارد و محبت را به داوری ناحق می کشاند. علاقه، در نپذیرفتن نقد و انتقاد هم مؤثر است. اگر شما دوستدار کسی باشید، اغلب حاضر نیستید در باره او انتقاد و عیبجویی بشنوید. محبت، بعضی محبوبها را مغرور می سازد. برخی ظرفیت آن را ندارند که طرفِ محبت قرار بگیرند و گرفتار عُجب می شوند. بعضی کودکان اگر محبت زیادی ببینند، لوس و پرتوقع و دشوار و خودپسند می گردند. به هر حال، اینها عوارض نیک و بد محبت است که نباید از نظر دور بماند.
ابراز علاقه
آنچه بیشتر به جنبه معاشرتی مربوط می شود، آشکار کردن محبت و علاقه به دیگران است. اگر کسی را دوست دارید، چه از دوستان و برادران ایمانی، یا نسبت به فرزندان و همسر و. . . این محبت را بر زبان آورید و آن را ابراز کنید، تا محبتها افزوده شود و دوستیها تداوم و استمرار یابد. انسان علاقه دارد که مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن دوستداران، محبت خود را آشکار کنند، محبوب هم به محبّان علاقه مند می شود و این محبت دو جانبه، زندگیها را از صفا و صمیمیت بیشتری برخوردار می سازد. ما اگر بدانیم که خدا دوستمان دارد، ما هم خدا را بیشتر دوست خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم که رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این علاقه را بارها نشان داده و اظهار کرده اند، محبت عترت در دل ما بیشتر خواهد شد. اینکه خداوند بارها در قرآن کریم، محبت خویش را ابراز کرده و در آیاتی که «اِنَّ اللّه یحبَّ الذّین. . . » دارد، می فرماید که دوستدار پاکان، توبه کنندگان، پاکی جویان، نیکوکاران، متّقین، متوکلین، صابران، اهل قسط و عدل است. و در جایی از کسانی یاد می کند که هم خدا آنان را دوست دارد و هم آنان به خدا علاقه دارند (یحبّهم و یحبّونه)3 توجه به این نکته، «حبّ خدا» را در دلها شعله ور می سازد. وقتی ائمه معصومین(ع) محبتهای خویش را نسبت به هوادارانشان ابراز می کنند، متقابلاً این اظهار عشق، عشق می آفریند. از حضرت علی(ع) می پرسند: اگر عقل و اندیشه، در زندگی نقش «چراغ راهنما» دارد که روشنی می بخشد و راه را نشان می دهد، عشق و محبت قلبی نیز نقش «موتور محرک» را دارد که پیش برنده است و حرکت آفرین و زبان دل، قوی تر از زبان عقل است و گاهی هم که محبت و عشق، فرمان می دهد، عقل از پای می ماند و مطیع می گردد. * اگر کسی را دوست دارید، چه از دوستان و برادران ایمانی، یا نسبت به فرزندان و همسر و. . . این محبت را بر زبان آورید و آن را ابراز کنید، تا محبتها افزوده شود و دوستیها تداوم و استمرار یابد.
علی! چگونه اید؟ می فرماید: دوستدار دوستانمان و دشمنِ دشمنانمان هستم: «اَصْبَحْتُ مُحِبّا لِمُحِبّنا و مُبْغِضا لِمَنْ یبْغِضُنا». 4 آیا اگر بدانیم که مولای متقیان به دوستانش علاقه دارد، نخواهیم کوشید که گوهر عشق او را در سینه داشته باشیم؟!
آنچه روابط دوستانه را نیرومندتر می سازد، ابراز علاقه است. ممکن است شما به کسی علاقه و ارادت داشته باشید، ولی به دلیل تنبلی و بی حالی، یا خجالت و شرم یا به هر علت دیگر هرگز بر زبان نیاورید و به او نگویید که دوستش دارید، او از کجا پی به علاقه مندی شما ببرد و به شما علاقه پیدا کند؟ کلید جلب محبت او، ابراز علاقه خودتان است. این نکته در دستورالعملهای اخلاقی آمده و حتی بابی برای آن گشوده شده است. 5
امام صادق(ع) فرمود: «اذا اَحْبَبْتَ رَجُلاً فَأَخْبِرْهُ»6 اگر به کسی علاقه و محبت داشتی، او را آگاه کن. در روایت است که مردی از مسجد گذر کرد، در حالی که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز در مسجد نشسته بودند. یکی از اصحاب امام باقر(ع) گفت: به خدا قسم من این شخص را دوست می دارم. امام فرمود: پس به او خبر بده، چرا که این خبردادن، هم مودّت و دوستی را پایدارتر می کند، هم در ایجاد الفت، خوب است «اَلا فَأَعْلِمْه فَاِنَّهُ اَبْقی لِلْمَوَدَّةِ وَ خیرٌ فی الأُلفة». 7
از پیامبر خدا(ص) نیز روایت است که فرمود: «اِذا اَحَبَّ اَحدُکم صاحِبَهُ اَوْ اَخاهُ فَلْیعْلِمْهُ»8* از پیامبر خدا(ص) نیز روایت است که فرمود: «اِذا اَحَبَّ اَحدُکم صاحِبَهُ اَوْ اَخاهُ فَلْیعْلِمْهُ»هر یک از شما دوست یا برادر دینی اش را دوست بدارد، پس به او اعلام کند.
* ابراز عشق و علاقه در محیط خانواده، میان دو همسر، یا میان پدر و مادر نسبت به فرزندانشان خانه را به بهشت تبدیل می کند. چه دوزخهای سوزانی که معلول کمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدین است و حسرت شنیدنِ «عزیزم، دلبندم، تو را دوست دارم و. . . » سالها بر دل کودکان می ماند و گرفتار عقده کمبود محبت می شوند. هر یک از شما دوست یا برادر دینی اش را دوست بدارد، پس به او اعلام کند. در حدیث دیگری همین مضمون آمده، با این اضافه که «فانّه اَصْلَحُ لِذاتِ الْبَینِ». 9 این اعلام دوستی، برای اصلاح و آشتی میان افراد، شایسته تر و مفیدتر است.
نقش ابراز علاقه در خانواده
نکته ای که یاد شد، غیر از محیط اجتماعی و روابط انسانی مسلمانان با یکدیگر، در محیط خانه و میان افراد خانواده هم مطرح است. صفای زندگی به حاکمیت عشق و علاقه بر محیط زندگی و معاشرت است و اگر دوستی و علاقه نباشد، زندگی جهنمی است سوزان و محیطی است سرد و بی روح. گاهی گفتن کلمه «دوستت دارم»، شعله محبت را فروزان می کند و به زندگی ها روح و نشاط می بخشد. ابراز عشق و علاقه در محیط خانواده، میان دو همسر، یا میان پدر و مادر نسبت به فرزندانشان خانه را به بهشت تبدیل می کند. چه دوزخهای سوزانی که معلول کمبود محبت و عاطفه فرزندان از جانب والدین است و حسرت شنیدنِ «عزیزم، دلبندم، تو را دوست دارم و. . . » سالها بر دل کودکان می ماند و گرفتار عقده کمبود محبت می شوند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «قولُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأةِ اِنّی اُحبُّک لا یذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَدا». 10 اینکه مرد، به همسر خود بگوید: «تو را دوست دارم»، هرگز از دل همسر بیرون نمی رود!شگفتا که یک جمله کوتاه و ساده، ولی یک دنیا تأثیر و عشق آفرینی! و چقدر بخیلند آنان که از گفتن چنین واژه های محبت آوری نسبت به همسر و فرزندان و دوستان و بستگان خویش، مضایقه دارند و از عواقب و پیامدهای نیکو و آثار سازنده آن غافلند.
ابراز دوستی و محبت، تنها به گفتن و لفظ نیست. گاهی احترام کردن، بوسیدن، نوازش کردن، هدیه و سوغات خریدن و این گونه حرکات، نشانه عشق و دوستی است.
رسول خدا(ص) فرمود: «اَحِبُّوالصبیانَ وَ ارْحَمُوهمُ». 11 کودکان را دوست بدارید و به آنان ترّحم و شفقت نمایید. لطف و مهربانی به خردسالان، گواه عشق و محبت نسبت به آنهاست. و ترّحم، خود نشانه محبت داشتن به فرزندان است. در روایات بسیاری به بوسیدن فرزند توصیه شده و برای هر بوسیدن اولاد، درجه ای در بهشت منظور گشته است «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ کتَبَ اللّه لَهُ حَسَنَةً. . . ». 12در روایت است: روزی حضرت رسول(ص)، دو فرزندش امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) را بوسید. اقرع بن حابس کنار حضرت بود. گفت: من ده فرزند دارم، تاکنون هیچ کدام را نبوسیده ام! پیامبر خدا فرمود: من با تو چه کنم، که خدا رحمت و عطوفت را از دلت کنده است. 13 در روایات متعددی هم به رعایت عدالت در بوسیدن و پرهیز از تبعیض در بوسیدن و ابراز محبت به فرزندان تأکید شده است.
راستی، فرزندی که از پدر و مادر محبت ندیده و سخن گرم و عشق آفرین نشنیده است، آیا به این نتیجه نمی رسد که دوستش ندارند و در خانه جایی ندارد و کسی او را به حساب نمی آورد؟ و آیا این «عقده»، بعدها برای او چه پسر باشد و چه دختر، مشکل به بار نمی آورد؟ کودکانی که از خانه فرار می کنند، پسران و دخترانی که جذب برخوردهای عاطفی دشمنان دوست نما می شوند و به فساد می گرایند، آیا جز معلول فقدان محبت و عاطفه در درون خانواده است؟ اگر فرزندان در محیط خانه از نظر عاطفی و محبت اشباع شوند، هرگز به دام شیادان که با تور محبت به شکار جوانان و نوجوانان می پردازند، نمی افتند.
بررسی پرونده برخی از بزهکاران و مجرمین یا فراریان از خانه یا اقدام کنندگان به خودکشی، نشان دهنده کمبود محبت آنان در خانه و از سوی والدین است. در نامه دختری که پس از آلوده شدن و گرفتاری در دام شیادان و گرگهای عفاف، اقدام به خودکشی کرده، چنین آمده است (در باره مادرش): «او مادر من بود. برای تربیت من که تنها فرزندش بودم رنج بسیار کشید، ولی هرگز نخواست دوست من باشد. . . روزی رسید که این کمبود را شیطان دیگری جبران کرد. من که تشنه محبت بودم، دست پرمهر او را به گرمی فشردم و به رویش آغوش گشودم. یقین دارم که دختران محبت دیده، هرگز دچار این لغزش نمی شوند. کسی که در خانه اش چشمه آب حیات دارد، به دنبال سراب نمی رود. . . ». 14
نتیجه آنکه:
حیات اجتماعی، شادابی و صفای خود را مدیون محبت و دوستی است. وقتی به کسی علاقه و محبت داریم، چه پدر و مادرمان باشد، چه برادر و خواهرمان، چه فرزندانمان، چه استادمان، چه شاگردمان، چه هر انسان دیگری که به دلیل داشتن فضیلتی و برخورداری از عملکردی شایسته و تحسین برانگیز، محبوب ما شده و در خانه دلمان جای گرفته است، این دوست داشتن و ارادت و عشق را بر زبان آوریم و در دل نگه نداریم. ابراز دوستی و اظهار علاقه، خود ما را هم مورد علاقه و محبت دیگران قرار می دهد. معاشرت گرم و محبت آمیز با دیگران، هنری است شایسته که باید کوشید این ادب اجتماعی را فرا گرفت و به کار بست. ادامه دارد.
________________________________________
1- بحارالانوار، ج74، ص165-
2- نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 109-
3- سوره مائده، آیه 54-
4- سفینة البحار (چاپ اسوه)، ج2، ص17-
5- باب استحباب «اخبار الأخ فی اللّه یحبّه له و اَنّ القلب یهدی الی القلب». (بحارالانوار، طبع بیروت، ج71، ص181-
6- بحارالانوار، ج71، ص181-
7- همان.
8- همان، ص182-
9- همان.
10- وسائل الشیعه (آل البیت)، ج20، ص24-
11- همان، ج21، ص483-
12- میزان الحکمه، ج10، ص699-
13- همان، ص100.
14- تربیت کودک در جهان امروز، احمد بهشتی، (چاپ جدید)، ص136-
اصول و تکنیک های تربیتی پیامبر(ص)در مواجهه با خطاکاران
هر چند بیش از 1400 سال از رحلت آخرین پیامبر الهی حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و اله) می گذرد ولی با این حال بسیاری از پیروان و عاشقان این پیامبرالهی آن چنان که شایسته و سزاوار است نسبت به سیره و سبک زندگی ایشان آشنایی کامل ندارند، این در حالی است که خدای متعال ایشان را بهترین و برترین الگوی زندگی معرفی کرده است که سبک زندگی او به اخلاق و فضایل حمیده و پسندیده آراسته شده است: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً؛[1] مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند.» و یا اینکه در آیه دیگری در توصیف این پیامبرآسمانی این چنین می فرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ»؛[2]و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.»
اصول و تکنیک های اخلاقی پیامبر(ص)در مواجهه با خطاکاران
خدای متعال در قرآن کریم حضرت محمد(صلی الله علیه و اله) را برترین الگوی زندگانی معرفی کرده است، از این رو تحقیق و تفحص در شیوه تربیتی و اصول ارتباط اجتماعی و تعاملی که ایشان با سایر افراد بخصوص با خطاکاران داشته اند می تواند چراغ راه سعادت و ضامن کمال و موفقیت انسان در حیات مادی و معنوی و ارتباطات اجتماعی انسان ها باشد.
در بسیاری از اوقات، پیامبرگرامی اسلام با مردم با مدارا و ملایمت و نرمش برخورد می کردند، تا اینکه زمینه هدایت و راهنمایی آنها را فراهم نمایند، به طور مثال وقتی برخی افراد با پیامبر(صلی الله علیه و اله) برخورد های خشن و دور از نزاکت انجام می دادند و توقع مقابله به مثل از جانب ایشان را داشتند، ولی اتفاقاً رفتار کریمانه و اخلاق مدارانه پیامبر را مشاهده می کردند،
1- اصل مهربانی، شفقت و رحمت
یکی از بارزترین و مهمترین شاه کلید های اخلاقی پیامبر در برخورد با افراد خاطی و خطا کار، استفاده اصل رحمت و شفقت بوده است، این عنصر اخلاقی در سراسرزندگی پیامبر گرامی اسلام هویداست، خدای متعال نیز در خصوص پیامبر خود، ایشان را این چنین به همگام معرفی می کنند: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ؛[3] ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم.» حتی پیامبر سعد بن عباده را که فرمانده لشکر اسلام بود و در هنگام ورود به مکه شعار میداد: «الیوم یوم الملحمة الیوم مستحلّ الحرمه؛ امروز روز نبرد است، امروز جان و مال شما حلال شمرده میشود؟» از مقام فرماندهی عزل کرد و پرچم را به فرزند او داد، و دستور داد این شعار را سر دهند: «الیوم یوم المرحمة؛ امروز روز رحمت (رأفت، گذشت، مهربانی) است.» و آنگاه دستور عفو عمومی را اعلام فرمود. [4]
از آنجا که ما انسان ها نوعاً در کارهای خود دچار کاستی و اشتباه و خطا می شویم اگر قرار باشد اصل مهربانی و شفقت از روابط ما رخت ببندد و هر کس به دنبال ایفای حق خود و به نوعی تأدیب قهری دیگران باشد، این چنین جامعه ای روح آرامش و آسایش را به خود نخواهد دید. به واقع اگر این اصل اخلاقی در زندگی و جوامع انسانی ماندگار شود، بسیاری از گرفتاری ها و مشکلات اجتماعی و خانوادگی برطرف خواهد شد.
2-اصل مدارا و نرمش
اصل اخلاقی دیگری که می تواند ریشه در رحمت و شفقت داشته باشد، اصل مدارا و نرمش در برابر خطاکار است، البته این اصل به معنای تأیید مطلق آن در برابر خطای خطاکاران نیست، بلکه این اصل باید در جای مناسب خود مورد استفاده قرار گیرد. از آیات و روایات این چنین استفاده می شود که مدارا در مسائل شخصی و نیز مسائل اجتماعی که در برابر تقابل با حقوق دیگران نیست، مطرح می باشد، از این رو در مسائل اصولی دین و اجرای حدود و احکام دینی نرمش کاملاً مذموم و ناروا است؛[5] کما اینکه در برخی از احکام و حدود خدای متعال به صراحت نرمش را منع کرده است.[6]
در بسیاری از اوقات، پیامبرگرامی اسلام با مردم با مدارا و ملایمت و نرمش برخورد می کردند، تا اینکه زمینه هدایت و راهنمایی آنها را فراهم نمایند، به طور مثال وقتی برخی افراد با پیامبر(صلی الله علیه و اله) برخورد های خشن و دور از نزاکت انجام می دادند و توقع مقابله به مثل از جانب ایشان را داشتند، ولی اتفاقاً رفتار کریمانه و اخلاق مدارانه پیامبر را مشاهده می کردند، انقلابی در وجودشان ایجاد می شد.«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُم؛[7] به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند. پس آنها را ببخش.» در خصوص این اصل اخلاقی در رفتار پیامبر در منابع روایی این چنین نقل شده است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاةِ النَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ؛[8] رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود: پروردگارم مرا بسازگارى با مردم امر فرمود. چنان که به انجام واجبات امر فرمود.»
3-اصل تذکر و نصیحت هوشمندانه
خدای متعال در کلام الله مجید خطاب به پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) می فرماید: «فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ؛[9] پس تذکّر ده که تو فقط تذکّر دهندهاى!» گاهی برخی افراد خطا کار نه به جهت عناد و دشمنی بلکه به علت فقدان علم و آگاهی مرتکب برخی اشتباهات و خطاها می شوند، از این رو هرگاه بتوان این دسته افراد را با تذکر هوشمندانه از رفتار اشتباهشان با خبر کرد به راحتی ابراز ندامت و پشیمانی کرده و در جهت اصلاح کار خود اقدام خواهند کرد، از این رو خدای متعال به پیامبر خود این چنین سفارش می فرماید: «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنینَ؛[10] و پیوسته تذکّر ده، زیرا تذکّر مؤمنان را سود مى بخشد.»
4-اصل قاطعیت و انعطاف ناپذیری
هر چند مواردی همچون اصل رحمت، شفقت، مهربانی و نصیحت هوشمندانه از جمله روشن ترین شاخص های زندگی پیامبر گرامی اسلام هستند، ولی وقتی پای اجرای برخی حدود الهی و حقوق مردم و بیت المال در میان است، آموزه های دینی هر گونه مداهنه و سهل انگاری و تساهل را در برابر جرم مجرمان مذموم می نمایند، از این رو در سیره نبوی نیز شاهد هستیم در این چنین مواردی پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) با قاطعیت و عزم و جزم برخورد می نمودند. پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) در طول حیات با برکت خود بارها بر کسانی که امنیت اجتماعی را برهم می زدند، حد جاری کردند، به طور مثال اجرای حد بر فاطمه مخزومی به علت سرقت.[11]
پی نوشت ها:
[1]. سوره احزاب، آیه 21.
[2]. سوره قلم، آیه 4.
[3]. سوره انبیاء، آیه 107.
[4]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 21، ص 109.
[5]. سیره تربیتی، اخلاقی پیامبر، در مواجهه با خطاکاران، ص 48.
[6]. سوره نور، آیه 2. «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ..»
[7] سوره آل عمران، آیه 159.
[8]. الکافی، ج2، ص117، ح4.
[9]. سوره غاشیه، آیه 21.
[10]. سوره ذاریات، آیه 55.
[11]. عبد الملک بن هشام، السیره النبویه، ج4، 185.
رهبر انقلاب: مرحوم تسخیری زبان گویای اسلام و تشیع بود
رهبر معظّم انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای در پیامی درگذشت عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع حجتالاسلام والمسلمین تسخیری را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأثر و تأسف اطلاع یافتیم که عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمدعلی تسخیری رحمةاللهعلیه دار فانی را وداع گفته است. کارنامهی این مرد نستوه و خستگیناپذیر در انواع خدمات برجسته در مجامع جهانیِ اسلامی حقاً درخشان است. عزم راسخ و دل پرانگیزهی ایشان حتی بر ناتوانیهای جسمانی در چند سال اخیر فائق میآمد و حضور مؤثر و برکت وی را در هر نقطهی لازم و مفید استمرار میبخشید. مسئولیتها و خدمات ایشان در داخل کشور نیز فصل جداگانه و ارزشمندی از تلاشهای این روحانی فاضل و متعهد است. اینجانب به خاندان و بازماندگان مکرم و نیز به همهی همکاران و دوستان ایشان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای وی مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۲۸ مرداد ۱۳۹۹
از جایگاه تا لذت مهربانی در اسلام
* مهربـانی
خـواسته ها و تمایلاتی را که خدای حکیم در نهاد انسان به امانت نهاده، می توان به دو گروه حیوانی و انسانی تقسیم کرد. تمایلات حیوانی که غرایز هم به آن می گویند، خواسته هایی هـسـتـنـد که انسان و حیوان در آن مشترکند، به این معنا که هم حیوان این خواسته ها را داراست و هم انـسـان از ایـن غـرایـز بـرخـوردار اسـت. مـیـل بـه آب و غـذا، عـلاقـه بـه خـواب و آسـایـش، تـمـایـل بـه جـنـس مـخـالف، عـلاقـه بـه فـرزنـد، احـسـاس خـشـم، مـیـل بـه انـتـقـام، بـرتـری جـویـی و جـاه طلبی از برجسته ترین نمودهای غرایز و تمایلات حیوانی هستند.
ایـن تـمـایـلات هـرچـنـد از ضروریّات زندگی انسان در این جهانند و اگر یکی از آنها در کسی نـبـاشـد، یـکـی از پـایه های اساسی زندگی در او نخواهد بود، لیکن هیچ یک از آنها افتخاری برایش محسوب نمی شود.
برای مثال انسان برای ادامه زندگی، احتیاج به خوردن و آشامیدن دارد، بـرای رفـع خـسـتـگی نیازمند خواب و استراحت است، غریزه جنسی و علاقه او به فرزند بـرای بـقـای نـسـل بـشـر در روی زمـیـن ضـروری اسـت، امـّا هـیـچ کـدام از ایـنـها ملاک فضیلت و بـزرگـواری او نـیـسـت و انـسـانـیـّت انـسـان بـه ایـن عـوامـل بـسـتـگـی نـدارد.
بـه قول سعدی :
خـور و خـواب و خـشـم و شـهـوت، شـَغـَب "۲۲۰" اسـت و جهل و ظلمت
حَیَوان خبر ندارد، ز جهان آدمیّت
در کـنـار خـواسـتـه هـای حـیـوانـی، تـمـایـلات عـالی انـسـانـی نـیـز وجـود دارد کـه از آن بـه فضایل تعبیر می کنند. این فضایل هر چه بیشتر در انسان شکوفا شود، ارزش و عظمت بیشتری بـه او خـواهـد داد. چـنین تمایلاتی بر محور توجّه به خود و تأمین نیازها و منافع فردی نمی چـرخـد، بـلکـه تـمـایـل بـه حـفـظ و بـقای زندگی جمعی و توجّه به غیر و دیگر گرایی آنها بـخـوبی مشهود است.
وفای به عهد، عدالت و انصاف، نیکی و احسان، عفو و گذشت، ایثار و فـداکـاری، دلسـوزی و غـمـگساری و ... نمونه هایی از این فضایلند. مهربانی و دگردوستی نیز از جمله آنهاست.
مـهـرورزی بـه دیـگـران نـه تـنـهـا یکی از معیارهای بزرگواری و ارزش آدمی است، بلکه خود سرچشمه بسیاری از فضایل دیگر است، زیرا با تضعیف خواسته های فردی و حیوانی، زمینه را بـرای گـرایـش آدمـی بـه ارزشهای والای انسانی فراهم می سازد. چه اینکه اغلب ارزشهای پـیـش گفته همچون نیکوکاری، دلسوزی و ایثار ریشه در عطوفت و مهربانی دارند. در همه این مـوارد، انـسان برخلاف اقتضای خودخواهی اش، قدم از دایره تنگ "خود" بیرون نهاده و گامی بـه سـوی غـیـر بـرمـی دارد و بـا مـقـدّم داشـتـن او بـر خـود و در دل گرفتن مهر و علاقه او از فردیّت خویش خارج می شود.
جایگاه مهربانی در اسلام
بـجـاست قبل از آنکه به بیان جایگاه مهربانی در اسلام و ارزشی که این آئین مقدّس برای آن قائل است بپردازیم، نگاهی به دنیای پرزرق و برق و بظاهر متمدّن غرب بیندازیم و ره آورد بیگانگی آنان از اخلاق و معنویّت را به بهانه رشد صنعت و تکنیک ارزیابی کنیم.
متأسفانه امروزه در کشورهای غربی برغم پیشرفت های علمی و صنعتی خبری از عواطف انسانی نـیـسـت و فـقـر عـاطـفـی مـوجود، بحران معنوی بزرگی را پدید آورده و زندگی را با چهره ای مـاشـیـنـی از فـروغ مـهـربـانـی و مـحـبـّت عـاری سـاخـتـه و بـه شـکـلی خـشـک و بـی روح تـبـدیـل کـرده است. انسان در این جوامع خود را در میان انبوهی از ماشین، تنها حسّ می کند.
نتیجه ایـن تـنـهـایـی، دلتـنـگـی و عـدم احساس تعلّق به غیر در انسان غربی، افزایش روزافزون خـشـونـت، قـسـاوت و گـسـتـرش جـرم و جـنـایـت در ایـن کـشـورهـاسـت. شـایـد نـقـل جـمـلاتی از یک نویسنده مشهور غربی بتواند، دورنمایی از زندگی تاریک و بی فروغ مردم غرب را در دنیای مدرنِ تکنیک و صنعت به ما ارائه دهد.
او می نویسد:
(در سـراسـر کشورهای مرفّه، فریاد عجز و لابه ای آشنا به گوش می رسد: میزان خودکشی نـوجـوانـان رو بـه افـزایـش اسـت. الکـلیسم بیداد می کند، افسردگی روانی همه گیر شده، بـربـریـّت و جـنـایـت مـد روز شـده، ... . مـددکـاری اجـتماعی و بهداشت روانی در همه جا رو به گـسـتـرش اسـت ... روان شـناسی از مؤسّسه ملّی آمریکا ادّعا می کند (روان پریشی ...جامعه آمـریکا را که آشفته، پریشان، متفرّق و نگران است فرا گرفته.) زندگی روزمرّه به طرز افتضاح آمیزی کیفیّت خود را از دست داده است. اعصاب همه خُرد و داغان است. دست به یقه شدن و تـیـرانـدازی در مـتـرو یـا صـفـهـای بـنـزیـن نـشـانـگـر ایـن واقـعـیـت اسـت کـه کـنـترل اعصاب از دست افراد خارج شده و میلیونها نفر از مردم به آخرین حدّ ظرفیّتشان رسیده انـد ... در عـیـن حـال، مـیـلیـونـهـا نـفـر دیـوانـه وار در جـسـتـجـوی هـویـّتـی بـرای خود یا به دنـبـال درمـان مـعجزآسایی هستند که شخصیتشان را مجدّداً وحدت بخشد و بتواند بین آنان الفتی فراهم آورد. (۲۲۱)
بـا تـصـوّری کـه از جـایـگـاه مـهـربـانی در جهان غرب یافتیم، اینک دیدگاه اسلام را در مورد مـهـربانی به بررسی می نشینیم. از دیدگاه اسلام، مهربانی و محبّت در حقیقت، مایه قوام و بـرپـایـی جـامـعـه انـسـانـی اسـت. و بـه مـنـزله مـلاط و چـسـبـی اسـت کـه مـصـالح سـاختمانی تشکیل دهنده اجتماع بشری را به هم پیوند می زند.
همان گونه که نبودن ملاط یا سُستی آن موجب فرو ریختن ساختمان می شود، نبود مهربانی نیز نظام اجتماع بشری را متلاشی می کند و زیباییهای زندگی را به کلام انسان تلخ و بی معنا می سازد.
آن کـس کـه انـسـان را بـرای زنـدگـی اجـتـمـاعی آفریده، احساس نیاز به این پیوند و رابطه ضـروری را نـیز در نهاد او به امانت نهاده است. او هم خود رحمان، رحیم، ودود، رؤ وف و عطوف است و هم بندگانش را بر این سرشت آفریده است.
خـدای مـهـربـان، بـنـدگـانـش را بـه مـهـربانی و مهرورزی تشویق می کند و مهرورزان را جزو اصـحـاب مـیـمـنـه (کـسـانـی کـه نـامـه عـملشان، به دست راستشان داده خواهد شد یا کسانی که وجودشان سرشار از یمن و برکت برای خودشان و دیگران است) معرفی کرده و می فرماید:
(ثـُمَّ کـانَ مـِنَ الَّذیـنَ امـَنـوُا وَ تـَواصـَوْا بـِالصَّبـْرِ وَ تـَواصـَوْا بـِالْمـَرْحـَمـَةَِ اوُلئِکَ اَصـْحـابُ الْمَیْمَنَةِ) (۲۲۲)
سـپـس از کـسـانـی بـاشد که ایمان آورده و یکدیگر را به صبر و استقامت و مهربانی و عطوفت توصیه می کنند. اینان اصحاب یمین هستند.
رسـول گـرامـی اسـلام (ص) نـیـز استحکام پیوند مودّت و مهربانی مؤ منان با یکدیگر را چنین توصیف می کند:
(اِنَّمـَا الْمـُؤْمِنُونَ فی تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمَْ بِمَنْزَلَةِ الْجَسَدِ الْواحِدِ اِذَااشْتَکی عُضْوٌ مِنْهُ تَداعی لَهُ سایِرُ الْجَسَدِ بِالْحُمّی وَ السَّهَرِ) (۲۲۳)
مـؤمـنـان در مـقـام مهربانی و عطوفت نسبت به یکدیگر همانند یک پیکرند. وقتی عضوی از این گروه بیمار شود، سایر اعضا در تبداری و شب بیداری با او همراهی می کنند.
حـضـرت عـلی عـلیـه السـلام، در هـنگام انتصاب مالک اشتر به عنوان والی مصر، در بخشی از عهدنامه مفصّل و آموزنده خود، خطاب به وی چنین می فرماید:
(... وَ اَشـْعـِرْ قـَلْبـَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الَْمحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعا ضـارِیـاً تـَغـْتـَنـِمُ اَکـْلُهـُمْ فـَاِنَّهـُمْ صـِنـْفـانِ: اِمّا اَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ اِمّا نَظیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ ...)(۲۲۴)
دلت را بـرای مـردم کـانـون مـهـر و مـحـبّت ساز و آنان را دوست بدار و مبادا بر آنان درنده خوی شـوی و خوردن آنان را برخود غنیمت شمری، چراکه آنان دو دسته اند یا برادر دینی تواند و یا نظیر تو در آفرینشند.
استاد شهید، آیت الله مطهری در ذیل این قسمت از عهدنامه مالک چنین می نویسد:
قـلب زمـامـدار، بـایستی کانون مهر و محبت باشد، نسبت به ملت، قدرت و زور کافی نیست. با قـدرت و زور مـی تـوان مردم را گوسفندوار راند، ولی نمی توان نیروهای نهفته آنان را بیدار کرد و به کار انداخت، نه تنها قدرت و زور کافی نیست، عدالت هم اگر خشک اجرا شود کافی نـیـست، بلکه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلبا مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد. و نیز بایستی دارای شخصیتی جاذبه دار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنان و همت آنان و نیروی عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد. (۲۲۵)
ایـنـک داوری مـنـصـف و بـی غـرض لازم اسـت تـا سـیـمـایـی را کـه از افـول سـتاره مهربانی و انسان دوستی در دنیای غرب ترسیم کردیم، با جملات بالا که شمّه ای از آرمـانـهـای انـسـان دوسـتـانـه رهبران بزرگوار اسلام است کنار هم بگذارد و میان آنها به قـضـاوت نـشـیـنـد، تا پرده از شعارهای دروغین مدّعیان دفاع از حقوق بشر و حتّی حقوق حیوانات بردارد.
امام صادق علیه السلام چنین سفارش می کند:
(تَواصَلُوا وَ تَبارُّوا وَ تَراحَمُوا وَ تَعاطَفُوا) (۲۲۶)
به یکدیگر متصل شوید و پیوند محبت را محکم کنید و به هم نیکی نمایید و نسبت به هم مهربان و عطوف باشید.
پیامبران خدا نیز ابتدا با محبت و مهربانی مردم را شیفته رفتار و کردار خود کرده، آن گاه به هـدایـت آنـان مـی پـرداخـتـنـد، بـر این اساس، آنان علاوه بر داشتن عصمت و تقوا، مهربانترین و پـرعـاطفه ترین فرد زمان خود بودند و همین عاطفه و مهر بیش از حد سبب می شد تا بسیاری از مردم به آنان بگروند.
درس معلّم ار بود زمزمه محبّتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
لذّت مهربانی
همچنان که انسان از ارضای غرایز و امیال حیوانی لذّت می برد، از ارضای عواطف انسانی نظیر مـهربانی نیز لذّت می برد، لیکن میان این گونه لذّتهای معنوی و آن لذتهای زودگذر تفاوت بـسـیـاری وجـود دارد. چـه ایـنـکـه لذّتـهـای معنوی نه تنها موجب مجذوبیت انسان به مادیات نمی شـونـد، بـلکـه تـاحـدود زیـادی، دل را از سیطره لذتهای مادی و غریزی آزاد می کنند. ناگفته نماند کسانی که مغلوب لذّتهای مادی شده و از هرگونه رشد عاطفی محرومند، نمی توانند لذّت عاطفی را درک کنند. برای مثال کسی که با خشم و خشونت خوگرفته و این صفت زشت بر روحش حاکم شده، از مهربانی لذت نمی برد و آن را نمی فهمد، اما آنان که در سایه تربیت صحیح بـه پـرورش عـواطـف انـسـانـی خویش همت گماشته اند، از ارضای آنها به لذتی می رسند که هـرگـز از اشـبـاع غـرایـز بـه چـنـان لذتـی دسـت نمی یابند، از این رو، علی علیه السلام می فرماید:
(لَذَّةُ الْکِرامِ فِی الاِْطْعامِ وَ لَذَّةُ اللِّئامِ فِی الطَّعامِ) (۲۲۷)
لذت بزرگواران در خوراندن است و لذت فرومایگان در خوراک.
مولوی گوید:
خشم و شهوت وصف حیوانی بود // مهر و رقّت وصف انسانی بود
این چنین خاصیتی در آدمی است // مهر حیوان را کم است، آن از کمی است (۲۲۸)
پی نوشت ها:
۲۲۰- شغب یعنی فتنه انگیزی.
۲۲۱- موج سوم، نوشته آلوین تافلر، ص ۵۰۳ ـ ۵۰۵، نشر نو. این کتاب برای اولین بـار در ۱۹۸۰ در نـیـویـورک به چاپ رسیده و توسط شهیندخت خوارزمی به فارسی ترجمه شده است.
۲۲۲- بلد (۹۰)، آیات ۱۷ ـ ۱۸ .
۲۲۳- سفینة البحار، ج ۱، ص ۱۳ .
۲۲۴- نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص ۹۹۳.
۲۲۵- جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص ۶۴، انتشارات صدرا.
۲۲۶- اصول کافی، ج ۲، ص ۱۷۵.
۲۲۷- شرح غرر الحکم، ج ۵، ص ۱۳۲.
۲۲۸- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، محمد تقی جعفری، ج ۲، ص ۱۹۴ و ۲۰۱.
پیامدهای امنیتی توافق خیانت
امارات و اسرائیل پیش از این هم روابط در حوزه های مختلف داشته اند و حتی روزنامه "اسرائیل هیوم" اعلام کرد بنیامین نتانیاهو در دو سال گذشته دو بار سفر محرمانه به ابوظبی داشته است.
سید رضی عمادی- ابا این حال، این نوع روابط پیامد امنیتی برای طرفین یا منطقه غرب آسیا نداشته است، در حالی که علنی شدن این روابط تبعات امنیتی برای طرفین و منطقه خواهد داشت.یکی از تبعات امنیتی توافق خیانت این است امارات که به دنبال تبدیل شدن به یک الگوی توسعه اقتصادی در منطقه است، با ناامنی مواجه خواهد شد، در حالی که پیش شرط اصلی توسعه اقتصادی، امنیت قوی است.
کمتر از 72 ساعت پس از اعلام این توافق سفارت امارات در لیبی در آتش کشیده شد.
معترضان در لیبی در اعتراض به توافق خیانت به ساختمان سفارت امارات در طرابلس حمله کردند و بخشی از این ساختمان را به آتش کشیدند. احتمال تکرار این رخداد برای امارات در کشورهای دیگر هم وجود دارد.
امارات یکی از اعضای اصلی ائتلاف سعودی در جنگ های علیه یمن است.
پس از افزایش تحرکات ابوظبی علیه یمن، سال گذشته این کشور شاهد انفجار الفجیره و همچنین اقدامات ارتش و کمیته های مردمی یمن علیه امارات بود که امنیت این کشور را هدف گرفته و نگرانی حاکمان امارات و همچنین شدت گرفتن اختلاف های داخلی را در پی داشت.

در نتیجه، امارات تصمیم گرفت نظامیان خود را از یمن خارج کند و مشارکت در جنگ را کاهش دهد.
رژیم صهیونیستی به حدی در افکار عمومی جهان اسلام منفور است که توافق با این رژیم برای ایجاد روابط رسمی می تواند تبعات امنیتی داخلی و حتی اختلاف های دورن حاکمیتی داشته باشد.یکی از دلایل این موضوع این است که توافق امارات با رژیم صهیونیستی در شرایط زمانی انجام گرفت که اسرائیل با حمایت آمریکا، خشونت ها علیه فلسطینی ها را به اوج رساند و این توافق به منزله حمایت از خیانت های رژیم اسرائیل است.
یکی دیگر از ابعاد امنیتی توافق خیانت، واکنشی است که گروههای فلسطینی انجام خواهند داد.
توافق خیانت هیچ امتیازی برای فلسطینی ها نداشته و بر خلاف پیمان کمپ دیوید 1978 و پیمان وادی عربه 1974 صلح در مقابل زمین نیست بلکه صلح در مقابل صلح است.
این توافق "بی دستاورد" به فلسطینی ها یک پیام مهم داد مبنی بر اینکه محیط غرب آسیا بیش از هر زمان دیگری به "خودیاری" نزدیک شده است.
خودیاری کانون مرکزی نظریه واقع گرا در روابط بین الملل است که عنوان می کند محیط بین المللی آنارشیک است و هر کشوری باید در حوزه امنیت به خوداتکایی برسد.
در واقع فلسطینی ها با این توافق به این درک و برداشت می رسند که برای دفاع از خود نمی توانند به کشورهای عربی به دلیل دارا بودن هویت مشترک عربی تکیه کنند چرا که امکان افزایش شمار کشورهای عربی که با اسرائیل روابط رسمی ایجاد می کنند، وجود دارد.

در همین راستا، "خلیل الحیه" عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) تاکید کرد؛ توافق عادی سازی روابط میان حاکمان امارات و دشمن اسرائیلی به وحدت عربی ضربه می زند.
وی افزود رایزنی هایی میان گروههای فلسطینی در داخل و خارج برای توافق درباره افزایش فعالیتها برای مقابله با عادی سازی روابط و طرح الحاق بخش هایی از کرانه باختری به سرزمین های اشغالی در جریان است.
افزایش ناامنی علیه امارات و یا بروز اختلاف های درون حاکمیتی در امارات و همچنین افزایش تنش میان فلسطین و اسرائیل در سطح کلان منطقه غرب آسیا نیز تهدید ها را افزایش می دهد.
در همین زمینه نیز "خلیل الحیه" هشداد داد منطقه هر آن ممکن است در رویارویی با قلدرمآبی و زورگویی اسرائیل منفجر شود.
سفرنامههای حج و نگاه عرفانی به حج ابراهیمی
ادبیات حج در زبانهای مختلف و در دنیای اسلام، جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. در سفرنامه ناصر خسرو، شاهد گزارش خواندنی سفر او به حج هستیم. علاوهبراین، در دیوان او و دیگر شاعران پارسیزبان، از دیرباز اشعاری را که بهنوعی به حج، کعبه، مکه و مدینه مربوط است، بسیار دیدهایم. بخشی از این ادبیات، مربوط به سفرنامههای حج است که مسلمانان طی قرون مختلف به نگارش آنها دست زدهاند. این متون در زبانهای عربی، فارسی و ترکی بسیار وجود دارد و حاوی نکات ارجمندی در ارتباط با حج، جغرافیای مکه و مدینه، شرح مسیر کاروانهای حج و آگاهیهای دیگری در این زمینه است.
تعداد سفرنامههایی که در دوره قاجار درباره حج نوشته شده، بیش از 40 سفرنامه است که بهصورت نثر و نظم نگارش یافته است. در زبان عربی، سفرنامههای بیشتری و در زبان ترکی تعداد کمتری در عثمانی نوشته شده، اما بههر روی، در همه این زبانها، این ادبیات وجود داشته است. سفرنامهنویسی در بیشتر این زبانها تا امروز ادامه یافته و میتوان گفت که هر سال دهها سفرنامه به زبانهای مختلف در ارتباط با حج نوشته میشود. در دوران صفویه هم سفرنامه کم نداریم. سفرنامههایی که نویسندگانش شاید فکر نمیکردند روزی همین نوشتهها جزء اسناد تاریخی بشود.
قدیمیترین سفرنامه حج به زبان فارسی از ناصر خسرو قبادیانی است که هزار سال پیش نوشته است. تنها اثر ناصرخسرو که از رنگ و بوی باطنیگری رهاست، سفرنامه است. تا آنجا که عدهای معتقدند او هنگام نوشتن گزارش سفر خود کمترین گرایشی به این آیین نداشته است.
او پس از بازگشت از سفر، یادداشتهای خود را گردآوری کرده و سفرنامهاش را با بینظری حیرتآوری تنظیم میکند. جوری که امروزه از بهترین نمونههای نوشتن مشاهدات و عینیتگرایی به شمار میرود. ناصرخسرو در این سفرنامه، از شغل خود و علت کنارهگیری از آن و خواب بیدارکنندهاش آغاز میکند و راهی را که رفته، شهرهایی را که دیده و حوادثی را که شنیده است، یکایک تـوضیح داده و با شرح بازگشت از سفر به بلخ در سال 444ق گزارش خود را پایان میدهد.
او در این سفرنامه مینویسد: «پس به مرو رفتم و از آن شغل که بهعهده من بود، معاف خواستم و گفتم که مرا عزم سفر قبله است. پس حسابی که بود، جواب گفتم و از دنیاوی آنچه بود، ترک کردم مگر اندک ضروری. (ص 4)
پس من از آنجا [مشهد خلیل در ده حبرون] به بیتالمقدس آمدم و از بیتالمقدس پیاده با جمعی که عزم سفر حجاز داشتند، برفتیم. دلیل ما مردی جلد و پیاده و نیکوروی بود. او را ابوبکر همدانی میگفتند. به نیمه ذیالقعده سنه ثمان و ثلاثین و أربعمائه (438) از بیتالمقدس برفتم. سه روز را به جایی رسیدیم که آن را «ارعز» میگفتند و از آنجا نیز آب روان و اشجار بود.
به منزلی دیگر رسیدیم که آن را «وادیالقری» میگفتند و از آنجا به منزلی دیگر رسیدیم و از آنجا به ده روز به مکه رسیدیم و احرام گرفتن آن باشد که جامه دوخته از تن بیرون کنند و ازاری بر میان بندند و ازاری دیگر یا چادری بر خویشتن درپیچند و به آوازی بلند میگویند که لبیک اللهم لبیک و سوی مکه میآیند.»ناصرخسرو در جای دیگری در تعریف مکه میگوید: «شهر مکه اندر میان کوهها نهاده است بلند و از هرجانب که به شهر روند تا به مکه نرسند، نتوان دید. و بلندترین کوهی که به مکه نزدیک است کوه ابوقُبَیس است و آن چون گنبدی گِردْ است، چنانکه اگر از پای آن تیری بیندازند، بر سر رسد. و در مشرقی شهر افتاده است، چنانکه چون در مسجد حرام باشند، به دیماه، آفتاب از سر آن برآید. و بر سر آن میلی است از سنگ برآورده. گویند ابراهیم ـ علیه السلام ـ برآورده است. و این عرصه که در میان کوه است شهر است؛ دو تیر پرتاب در دو بیش نیست و مسجدالحرام به میانه این فراخنایْ اندر است. و گِرد بر گِردِ مسجدِ حرامْ شهر است و کوچهها و بازارها. و هر کجا رخنهای به میانِ کوهْ در است، دیوار باره ساختهاند و دروازه بر نهاده.»
سفرنامه حج بانوی اصفهانی
سفر زیارتی شیعیان ایران به حرمین شریفین، یکی از ابعاد زندگی دینی ـ اجتماعی آنان در دوره صفوی است. سفرنامه حج بانوی اصفهانی، همسر میرزا خلیل رقمنویس، از اولین سفرنامههایی است که در دوران صفوی منتشر شده است که شامل 1400 بیت شعر زیبا درباره سفر او از اصفهان تا مکه است و حاوی اطلاعات جغرافیایی و سفرنامهای ارجمند در این زمینه است.
کتاب «سفرنامه منظوم حج»، مشتمل بر مقدمهای به قلم محقق، رسول جعفریان است. بانوی اصفهانی در سفر خود بهسوی بیتالله از شهرهای بسیاری گذر کرده، لکن بهدلیل علاقهمندی بسیار به موطن خود، همواره از اصفهان یاد کرده است. زمانی که به حلب میرسد، این شهر را در آبادانی شبیه اصفهان میبیند و به همین دلیل، به یاد اصفهان اشکش جاری میشود.
وی در مدینه منوره نیز عشق و علاقه خویش را به اهلبیت(ع) نشان داده و از اینکه میبیند در آستان امامان(ع)، بوریا پهن است، سخت آشفتهخاطر میشود. وی در همانجا با همان طبع شاعرانهاش از نسیم میخواهد تا شاه ایران را از این وضع آگاه کند و از او بخواهد تا فرشهای عالی برای این آستان ارسال کند. بانوی اصفهانی در بخش مهمی از اشعار خویش به پرسشهایی ازقبیل اینکه، یک کاروان حج در دوره صفوی برای رسیدن به مقصد چه اقداماتی انجام میداد؟
کدام مسیر برای طی طریق انتخاب میشد؟ چه مشکلاتی بر سر راهش بود؟ در هر منزل چه مقدار برای توقف منتظر میماند؟ و... پاسخ داده است. او درباره مسیری که از اصفهان تا اردوباد و از آنجا بهسمت حلب و دمشق و سپس مدینه و مکه طی کرده، با دقت اطلاعاتی را در اختیار گذاشته است. این اطلاعات را میتوان در نقشههای ضمیمه کتاب که در لابهلای صفحات درج شده است، ملاحظه کرد. وی درباره غالب شهرها آگاهیهایی به دست میدهد. گاه از آبوهوا و باد، گاه از میوه و محصولات، گاه از پرندگان و چشمهها و سبزهزارها یاد میکند که لطافت طبع او را از این قبیل اشعار بهراحتی میتوان شناخت. او تعمد دارد تا اسامی هر شهر و روستایی را که از آن عبور میکند، به دست دهد.
این کار بسا در ایران آسان باشد، اما همین رویه را در عثمانی و جزیرهالعرب ادامه میدهد. وی درباره کاروان حج ایرانیان و اینکه این کاروان تحتنظارت «عجم آقاسی» بوده، تفصیلاتی را آورده است. این فرد در انتهای کاروان میمانده و مراقب بوده است تا آسیبی به زائران نرسد. کاروان یادشده در مسیر عبور عثمانی، گرفتار دشواریهایی میشود.
سفرنامه شیخ علی
از دیگر سفرنامههای صفوی میتوان به سفرنامه شیخ علی بن محمد بن حسن بن شهیدثانی، یکی از علمای سرشناس شهر اصفهان در دوره اخیر صفوی یاد کرد. او از نسل علمای عرب مقیم اصفهان بود که همچنان بر حفظ فرهنگ عربی خویش تاکید داشت و نسبت به برخی علمای ایرانی زمانش که صاحبمنصب بودند، چندان خوشبین نبود.
پدران وی از شهیدثانی به این سوی، همه عالم بودند و بهرغم آنکه صفویان دعوتهای مکرری از آنان برای آمدن به ایران داشتند، اما آنان از آمدن خودداری کردند. بااینحال، شیخعلی به ایران آمد و تا پایان عمر در اصفهان زیست.
یکی از آثار برجایمانده از او که حاوی نکات دقیقی از زندگی و خاندان خود وی، همچنین شماری از علمای وقت جبل عاملی و نیز آثار و کتابهای برجایمانده از آنان است، کتاب الدرالمنثور منالمأثور و غیرالمأثور است. این اثر که نوعی اثر کشکولی است، حاوی مقالات مختلفی درباره مسائل فقهی و تفسیری و نیز اطلاعاتی از تاریخ فرهنگی و علمی این دوره است.
شیخعلی در جایی از کتابش، اشاراتی به سفرش به مکه و برخی رخدادهای مربوط به آن دارد که با قدری تسامح میتوان از آن بهعنوان سفرنامه مکه یا خاطراتی از سفرهای حج یاد کرد. وی در 16 سالگی در سال 1032 یا 1033 پس از درگذشت پدرش به سال 1030 عازم مکه میشود. گفتنی است که پدرش در این سال، در شهر مکه درگذشت. بنابراین جدای از اعمال حج، ممکن است به قصد زیارت مزار پدرش در مقبره معلی عازم این سفر شده باشد.شیخعلی مینویسد: «وقتی داخل مکه شدم، همراه یک نفر دیگر از حجاج کاروان جلو افتاده، به حرم مشرف شدم تا اعمال عمره را انجام دهم. ابتدا گشتی در مسجد زدم تا نقاط مختلف آن را که وقت طواف به آن نیاز داشتم، بشناسم.
وقتی خواستم طواف را شروع کنم یک مطوِّف آمد و گفت من تو را طواف میدهم. گفتم من شامی هستم، زودتر از دیگر حاج آمدهام و هیچ پولی برای اینکه به تو بدهم، ندارم. اگر مجانا مرا طواف میدهی، شروع کن. وی با من به نزاع برخاست و کلمات تندی گفت. در همین حال مردی نزدیک شد و خطاب به او گفت رهایش کن تا خودش طواف کند؛ این شخص و پدرش صد نفر مثل تو را برای طواف تعلیم میدهند. آن شخص هم مرا رها کرد و من مشغول طواف شدم. بعد از حج بهسوی مدینه آمدیم. صبحی در منطقه بدر مشغول نماز بودم، درحالیکه کاروان اینسوی و آنسوی من حرکت میکرد. درحال نماز شمشیرم را روی زمین در کنارم گذاشتم. بعد از نماز، فراموش کردم آن را بردارم. نیمفرسنگ از آنجا دور شدیم که یادم آمد. بهسرعت با رفیقی بازگشتم و دیدم درحالیکه هنوز حجاج از اینسوی و آنسوی محل نماز من میگذرند، شمشیرم روی زمین است که درمقابل چشم حیرتزده دیگران آن را برداشتم.»
تذکره صفویه کرمان
یکی از منابع غنی دوره صفوی کتاب «تذکره صفویه کرمان» است که بهرغم آنکه یک تاریخ محلی است، اما اطلاعات ارجمندی از این دوره در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی بهدست داده است. محمد سعید، یکبار از سفر خود یاد میکند، اما پیش از آن از میرزا شمسالدین محمد مستوفی یاد کرده است که لازم بود برای رفتن به سفر حج از اعتمادالدوله وقت؛ یعنی نخستوزیر آن زمان شیخ علیخان زنگنه اجازه سفر بگیرد و چنین کرد: «میرزا شمسالدین محمد مستوفی چون اراده طواف بیتاللّه الحرام را در خاطر مخمّر ساخته بود و عریضه به شیخ علیخان اعتمادالدوله در این باب مرسول، و رخصتنامچه او را میرزا عبدالباقی برادرش که در اردوی مُعلّی بود، آورد. از بلده به باغ شاهآباد نقلمکان و از آنجا روانه شدند.» روشن بود که وقتی شخصیتی برای سفر بیتاللّه الحرام عزیمت میکرد، شمار زیادی از صاحبمنصبان و تودهها با او همراهی میکردند تا از مزایای وجود او برای تامین امنیت خود و سایر مسائل بهره ببرند. میر محمدسعید خود از همسفرهای اوست و در اینباره چنین ادامه میدهد: «میرزا شجاع خبیصی نیز با کوچ و متعلقان خود نیز رفیق و عازم زیارت بیتاللّه الحرام شد. راقم حروف محمدسعید میرشهاب نیز از خدمت عالیجاه دستوری مرخص و به رفاقت مستوفی روانه و در 21 شهر رمضانالمبارک بندر کنگ و در 4 شهر شوال از بندر، داخل جهازِ ـ کشتی ـ عبدالشیخ کنگی و در 6 شهر ذیقعده الحرام داخل بندر قنفذه که از بنادر حجاز است شده، دو یوم در آنجا توقف، در روز ششم داخل مکه معظمه شدیم.»
خاطرات طنزآمیز حج
ملاصالح قزوینی از عالمان دوره صفوی، در کتاب نوادر (چاپ احمد مجاهد) خود یک خاطره و سه طنز درباره حج نقل کرده که جالب است. نخست آنکه مینویسد: «و پدر فقیر ـ خدای عزّوجل او را بیامرز ـ میگفت [در مکه]: کیسه زر سرخ داشتم، میخواستم به زر نقره تبدیل نمایم و با هیچکس جرأت آن معامله نمیکردم. صرافیای دیدم محاذی درِ خانه کعبه بر دکانی نشسته بود با محاسنی سفید و تسبیحی در دست، از ذکر و دعا هیچ نمیآسود و از وضع و لباس، یکی از ابدال زمانه مینمود. گفتم هیچ شک نکنم که این مرد از صلحا و عباد است. زر پیش او بردم و او هیچ دست نزدیک نیاورد که به ذکر و تسبیح مشغول بود. چون بازگشتم، مبلغی از آن سرخها به جلد دستی ربوده بود! اما چند طنز: یکی از تجار در مکه به بعضی آشنایان برسید. به او گفتند: مروارید نمیخری که ارزان است؟ گفت: ای ظالمان! پس برای چه آمدهام؟ با دیگری گفتند: مُشک آوردهای که اینجا سود میکند. گفت: بیدردان! پس به چهکار آمدهام؟ ترکی را پسری صالح بود و از نماز او پیوسته کوفتهخاطر بود. عزم حج کرد و از پدر رخصت خواست. گفت: چندان نماز کردی که خانهام خراب کردی. حالا فکر حج داری؟ دانم اجاق مرا کور کنی و خانه من ویران گردانی! خَلَجی به مکه رفت و بازگشت دلتنگ و غمگین. گفتند: چه حال داری؟ گفت: خانه خود خراب کردم و بسی سختی کشیدم تا به مکه رسیدم؛ خدای در خانه نبود. به مدینه آمدم آن گوخا که آنجا بود، از جهان رفته بود. کور و پشیمان برگشتم. پهلوانی قزوینی از حج آمده بود. روزی بر پسر خود خشم گرفت و گفت: به فلان قسم که تو را بکشم و یک بار دیگر این راه که هیچ کافری را نصیب نشود، بروم.»
چادر کردیم رفتیم تماشا
همانطور که گفتیم، سفرنامههای حج در زمان قاجار بسیار نوشته شده، اما «چادر کردیم رفتیم تماشا» کتاب متفاوتی است که نشر اطراف منتشر کرده است. «چادر کردیم رفتیم تماشا» سفرنامه عالیهخانم شیرازی همزمان با حکومت ناصرالدینشاه نگاشته شده است. در بخش اول نویسنده درمورد شروع سفرش از کرمان، رفتن به بمبئی و سختیها و ماجراهای سفر حج و عتبات مینویسد. در بخش دوم با پایان سفر حج و رسیدن به تهران نوع نگارش سفرنامه تغییر میکند. در تهران نویسنده مدتی طولانی در دربار ناصری میماند. روزنگاریهای دقیق نویسنده بهعنوان یک غریبه از دربار ناصری، تصویر خواننده از وضعیت حاکمیت در آن دوره را کامل میکند. اطلاعات ما از زندگی پادشاهان قاجار بهطور معمول از نوشتههای نزدیکان شاه بهدست میآید، اما نویسنده این سفرنامه از آشنایان دور خانواده شاه بوده و بهخاطر سکونت در کرمان مراوده زیادی با آنها نداشته است. بههمین دلیل آنچه در این برخورد از دربار و حرمسرای ناصرالدینشاه دیده و نوشته، با روزنگاریهای دیگری که خواندهایم، متفاوت است. یادداشتهای عالیهخانم از او تصویر زنی شجاع، مستقل و جسور را ساخته که بدون همراهی شوهر و فرزندان عازم سفری سخت و طولانی شده، برای بهدست آوردن آنچه میخواسته؛ گاهی با مردان جنگیده، گاهی وارد مذاکره شده و گاهی راهش را جدا کرده است. عالیهخانم شیرازی با بزرگان و افراد سرشناس آشنایی داشته و در سفرش با آنها دیدار کرده است. در سامرا به خانه میرزای شیرازی میرود و در تهران میهمان ناصرالدینشاه میشود. جنگیشاه، پسر آقاخان محلاتی در بمبئی، برایشان گاری میفرستد و نصیرلشکر در کرمانشاه از او پذیرایی میکند.رسول جعفریان بر این کتاب مقدمه نوشته است. در بخشی از این مقدمه میخوانیم: «اولین باری که نسخه این سفرنامه را در کتابخانه دانشگاه در میانه دهه هفتاد دیدم، فهمیدم که چه گوهری است. هرچه بیشتر خواندم، بیشتر به ارزش آن پی بردم و با شوق بیشتری رویش کار کردم. آنوقت و حتی پس از چاپ و بهرغم تلاش مرحوم باستانیپاریزی نویسنده را نشناختیم تا آنکه بعدها یادداشتی از دوستی کرمانی آمد که او را شناسانده بود. ما به حدس اسم «علویه کرمانی» را انتخاب کردیم، اما معلوم شد نام درست «عالیهخانم شیرازی» است. بخش مهمی از حسن این سفرنامه به حس زنانگی نویسنده برمیگردد که از تمام عبارات آشکار است؛ زنی با وجوهی گسترده، هم تلاشگر، هم پراحساس و پرجاذبه و پرنفوذ. زنی که به اندرونی میرزای شیرازی آن مرجع بزرگ راه دارد و وقتی به تهران میآید، مدتها در اندرونی ناصرالدینشاه به رتقوفتق امور دختران و ازدواج آنان میپردازد. این سفرنامه سرشار از دادههای باارزش از هر آن چیزی است که بر سر راه او بوده؛ سفرنامه پراحساس.»
سفرنامههای جدید
حاجی خودتی
«ما از جهان زندگی دینداران ایرانی چیز زیادی نمیدانیم و به خلوت دینیشان راه نمییابیم. ما، ایرانیان معمولا بهخاطر حفظ آبرو از وجوه زشت زندگیمان کمتر سخن میگوییم. اما این همه حفظ آبرو کردیم به کجا رسیدیم؟ به قول مادربزرگم (کدام قلعه و خیبر را گرفتیم؟)
بارها تجربه کردهایم که کسی را به دلیل احترام با لفظ (حاجی) موردخطاب قرار دادهایم، اما وی با عصبانیت و غیظ پاسخ گفته است: (حاجی خودتی!). چرا برخی اوقات نوعی خشم و نفرت از کاربرد تعبیر (حاجی) در کشور ما وجود دارد. درحالی که حاجی آکنده از معنویت است؟! حاجیان ایرانی چه کردهاند که حاجی چنین بار معنایی زنندهای پیدا کرده است؟»
کتاب «حاجی خودتی» تفاوتی با سفرنامههای دیگر دارد و آن هم نگارش آن از منظری جامعهشناسانه است. حسن محدثی، که تخصص اصلیاش هم جامعهشناسی دین است در سفری که در سال 1386 به مکه داشته، تلاش کرده اینبار از منظر یک زائر ـ محقق به حج و مناسک بنگرد! مخاطب اصلی او در کتاب جدیدش با عنوان «حاجی خودتی» حاجیها هستند که طی سالهای اخیر از سوی بخشی از جامعه موردانتقاد هم قرار گرفتند.
او درباره این کتاب میگوید: «ما از نوجوانی با این موضوع (تعبیر حاجی خودتی) یعنی عنوان کتاب درگیر و مواجه بودیم و بارها من از افراد مختلف شنیده بودم که در مقام اعتراض گفته بودند که حاجی خودتی! یعنی حاجی را یک لقب توهینآمیز تلقی میکردند! تصور میکردم که فقط در گیلان است که به حاجی واکنش نشان میدهند اما بعدها دیدم که در جاهای دیگر نیز همینطور است و عمومیت دارد. در واقع، یک تلقی منفی از این کلمه وجود دارد و افراد واکنشهای گوناگونی نسبت به آن نشان میدهند. بنابراین، خواستم از این واکنش استفاده کنم، چراکه جنبه طنزآمیز هم به کار میدهد. به هرحال باید بین حج و حاجی فرق گذاشت. این دو با هم متفاوتند. بنابراین، این کتاب درعینحال که درباره حج سخن میگوید، اما حاجی بودن را مورد مناقشه و بحث قرار میدهد، چون قرار است بهصورت طنز سخن گفته شود این ایده و تعبیر، مناقشه و نقد را منعکس میکند؛ چراکه یکی از اهداف من در این کتاب این بود که میخواستم فرهنگ دینی موجود را نقد کنم. بنابراین، این عنوان چنین امکانی را به من میداد که هم مایهای از طنز داشته باشد و هم مایههایی از نقد را منعکس کند.»
خال سیاه عربی و نگاه شاعرانه
«خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند عینک مختلف دیدم. عینک اول، عینک معلمهای دینیمان بود. خدای معلمهای دینی مثل خودشان بود. خدایی با عینک کائوچویی که یکسری مقررات وضع کرده بود سختتر از مقررات مدرسه. یک خدای اخمو و بیاعصاب که انگار همیشه از دنداندرد رنج میبرد و همین روی کارهایش تاثیر منفی گذاشته بود. از این خدا خیلی میترسیدم. عینک بعدی، عینک مادرم بود. مثل خودش بود این خدا؛ مثل مادرم! مهربان و صمیمی. همیشه هم یک بغضی توی صدا و چشمهایش بود. این خدا را خیلی دوست داشتم. اگر کار بدی میکردم سگمحلم میکرد ولی با یک ببخشید گفتن من، یخش میشکست و دوباره بغلم میکرد و میگفت پسر خوبی باش؛ دلم ریش میشه تا برگردی و بگی ببخش! برای پرستیدن، توسل کردن و پناه بردن سراغ همین خدا میرفتم. نه اینکه خداها متفاوت باشند، نه! خدا، یک خدا بود و فقط پنجرهای که آدمها از آن به او نگاه میکردند فرق میکرد. برای اینکه مطمئن شوم انتخابم درست بوده چندباری امتحانش کرده و دیدم نه جواب میشود. پس انتخابش کردم برای پرستیدن!»حامد عسکری شاعر است و با دایره واژگانی از دنیای شعر و ادبیات، مخاطبانش را با «خال سیاه عربی» همراه میکند. سفرنامه او دقیقا نشان از سفر یک بچههیاتی شاعر دارد با همان دغدغههای هیاتی، با همان روضههایی که باعث میشود همراه با نویسنده گریه شویم.
او درباره این کتاب و حس و حالی که از کعبه گرفته است، در گفتوگویی که با او داشتیم گفت: «ما شیعهها عادت داریم در ضریح و امامزاده یک چیزی باشد. در کعبه هیچ چیزی نیست. عظمت دارد. شوخی هم نیست، به چشم این عظمت را دیدیم. در کتب اهل سنت هم وجود دارد که فاطمه بنتاسد برای عبادت آمد و شکاف کعبه باز شد. از چه چیزی گذشته است؟ اینکه چه اتفاقی آنجا افتاده، چه چیزی دیده است. یک خانهای برای 70 سال پیش است، با خانه کناری که برای 100 سال پیش است، فرق دارد و فرق در این است که در این خانه مادربزرگ شما زندگی میکرد، در این خانه مادر شما به دنیا آمده است. بهواسطه اتفاقاتی که در آن افتاده، عزیز شده است. این خانه، خانه بزرگی است، این مکان بزرگی است. مرکز مغناطیس جهان است. همه اینها درست است ولی وقتی میبینید علی(ع) در اینجا به دنیا آمده است و بر شانه رسولالله رفته است، نمیشد اتفاق دیگری بیفتد؟ چطور در غدیر جهاز اشتران را میآورند، اینجا هم نمیشد همین کار را کنند؟ چرا روی شانه رسولالله رفته است؟ اینها حقیقتی است که بگویید خبری در دنیا است.»
یار کجاست؟ و تقریظی شیرین
«بار دیگر موسم حج شد و وقت انس و معاشقه من با سفرنامههای حج، دودکبابی به ضرورت، با مصداقی از «وصفالعیش، نصفالعیش»؛ و «ماشاءالله کان». اما بیشک این یکی از بهترین سفرنامههای حج است که من خواندهام. اگر نگویم بهترین؛ لطیف، پرنکته، ژرفنگر، با روح، موعظهآمیز، گویا و همراه با هنرمندیهای ادیبانه و نگارش؛ ازقبیل زیبایی قلم، همراهی طنز، اشتمال بر تصویر، آمیختگی به خیال؛ بعضی جاها از این جهت مثل شعر است... خلاصه اینکه، نوشته زیبا و شیرینی است... مرا دو، سه روزی در هنگام بیداریهای کوتاه پیش از خواب، مست و دلاویز خود ساخت.»این تقریظ رهبری بر کتاب «یار کجاست؟» است؛ کتابی که رحیم مخدومی آن را در سال ۱۳۷۲ نوشته و به چاپ رسانده است. زبان قوی، تصاویر زیبا و نکتههای ظریف و طنزگونه این کتاب را پس از گذشت سالها از انتشار آن همچنان در بین سفرنامههای خواندنی حج قرار داده است. عنوان این اثر برگرفته از این بیت معروف است: کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود/حاجی! احرام دگر بند، ببین یار کجاست؟
نویسنده در توضیحی که در ابتدای این سفرنامه آمده است، مینویسد: «حج درس زندگی است و بانگ بیداری و فرصت بازگشت برای آنان که قسمتی از عمر خویش را به غفلت گذراندند؛ و این همه نهتنها در حج، که در لحظهلحظه طبیعت و نیز دیگر عبادات هویداست؛ اما در حج آشکارتر. هرکس به فراخور گنجایش فهم خویش از این کلاس بزرگ برداشتی دارد. این دفتر نیز مجموعهای است از برداشت بسیار اندک اینجانب از حج.»ماجرای اطلاع نویسنده از سفر حج نیز جالب است؛ مخدومی در اینباره میگوید: «گوشی را برمیدارم. آقای صفری است، یکی از نویسندهها و محققین خوب دفاع مقدس. میگوید: از سفر اطلاع داری؟ میگویم: کدام سفر!؟ روحم میچرخد توی زیارتگاهها؛ مشهد، دمشق و... میگوید: سفر حج! غافلگیر میشوم. نمیدانم چه بگویم. فقط اشتیاق عجیبی در درونم احساس میکنم که گویی پس از سالها سستی دوباره زنده شده است. اشتیاقی که مرا در عالم خیال، بارها برده بود و به تماشای جای پای اولین قدمهای اسلام و میدان کارزار اولین مجاهدین مسلمان، پیامبر صلیاللهعلیهوآله، امام علی علیهالسلام و یاران با وفایشان؛ حمزه، سلمان، ابوذر، بلال و... میگوید: پانزده نفر از حوزه هنری هستیم؛ نویسنده، محقق، عکاس، فیلمبردار و... »
پرستو در قاف
«بوی مدینه میآید. این را از نمنم باران فهمیدم. دلها بیتاباند و چشمها گریان. سمت چپمان مسجد شجره است. کمکم شهری سپیدپوش به استقبالمان میآید و من چقدر دوست دارم بقیع را ببینم و چقدر دلم میخواهد مدینه را بغل کنم و سرش را بگذارم روی شانههایم.» علیرضا قزوه هم مانند حامد عسکری شاعری است که یک سفرنامه از حج دارد. سفرنامهای که چاپ نخست آن سالها پیش تمام شد و بهرغم استقبالی که از آن شد، نویسنده چندان تمایلی به تجدیدچاپ آن نداشته تا اینکه سفر دوباره نویسنده به سرزمین وحی بهانهای شد تا این سفرنامه بعد از سالها با تجدیدنظر منتشر شود. متن ادبی و تاریخی کتاب در قالب یادداشتهای روزانه آمده است و طبع لطیف و شاعرانه نویسنده حج را طور دیگری میبیند و در جایجای سفر تراوشات ادبی و ذوقی خود را به شیوه نگارش درآورده است. هر یادداشت حاوی ابیاتی از بیدل و سعدی و دیگر شاعران ازجمله خود نویسنده و پارههایی از «سفرنامه ناصرخسرو» تا «خسی در میقات» جلال آلاحمد است. به دلیل مطالعات گسترده نویسنده در مورد سرزمین وحی برای هر مکان تاریخچهای میگوید، اگر جا داشته باشد از زمان حضرت آدم(ع) تا صدر اسلام و گاهی تا حکومت آلسعود؛ از تاریخ مسجدالنبی و مسجدالحرام تا مسجد شیعیان نخاوله در مدینه و مسجد کوچکی در میان مِنا که اثری از آن باقی نمانده است. ویژگی دیگر کتاب، خشم نویسنده از سعودیها و وهابیهاست که بر تمام مراحل سفر سایه انداخته و به خوبی به چشم میآید. صفحه به صفحه متن پر است از طعنهها و فریادهای شاعر ایرانی بر سر علمای دینفروش وهابی و سلاطین دنیاپرست سعودی. این لحظات را در کتاب حامد عسکری هم شاهد بودیم. اواخر کتاب کار به ارائه آمار کشتارهای این سلسله پادشاهی میرسد که در همین چند ده سال اخیر بیش از دومیلیون مسلمان را شهید کردهاند اما به دشمنان اسلام کمتر از گل نگفتهاند.
رضايت و خشنودي خدا در چیست و چگونه خداوند از انسان راضي میشود؟
رضايت و خشنودي خدا امري نسبي است، به اين معنا كه خداوند مجموعه قوانيني را براي تكامل و پيشرفت بشريت و سعادت و خوشبختي آنان فرستاده است، آن قوانين تشريعي كه به صورت وحي و كتاب آسماني و تفسير و تفصيل آن توسط اولياي الهي و معصوم در اختيار انسان قرار گرفته، مجموعهاي از بايدها و نبايدها را تشكيل ميدهد، انسان كامل كسي است كه با اطاعت كليه قوانين الهي، رضايت و خشنودي خدا را كسب كرده باشد، از سويي ميدانيم همه انسانها از لحاظ معرت و شناخت، ايمان و معنويت، اطاعت و تسليم پذيري عملي فرمان الهي يكسان نيستند، خداوند از چهارده معصوم(ع) راضي و خشنود است، چنان كه از سلمان و ابوذر و مقداد نيز رازي و خضوند است.
اما ميزان و نسبت رضايتمندي خداوند به ميزان عمل آنان از لحاظ كميت و كيفيت و اخلاص و معرفت آنان بستگي دارد. از سويي ميدانيم برخي اعمال از ويژگيهاي برتر و ممتازي برخوردارند، به گونهاي كه ميتوان آنها را به عنوان اصول و زير كارهاي جلب رضايت و خشنودي خداوند دانست. بايد به قرآن كه زبان خداوند است، مراجعه نمود و از زبان او كشف كرد كه انجام چه كارهايي موجب جلب رضايت حضرتش ميگرد. رضايت وخشنودي خدا در بيش از سي آيه بيان شده است.
به برخي از آيات كه تقريبا در بردارنده محتواي بقيه آيات و بيان كننده همه ويژگي هايي است كه رضايت خداوند را جلب ميكند اشاره ميشود.
رضوان و رضايت خدا شامل كساني ميگردد كه:
1 - ايمان به خدا و قيامت داشته باشند.
2 - خانه و وطن خويش را براي حفظ دين شان رها كنند و هجرت نمايند.
3 - با مال جان خويش در راه خدا جهاد نمايند.
4 - پيوسته پيرو ولايت و رهبري باشند.
5- رضايت خدا را در صدق و راستي (گفتار و عمل) بايد جست و جو كرد.
رابطه تقوا و جلب رضايت خدا
رعايت تقوا در همه كارها مخصوصا حق الناس موجب رضايت و خشنودي خداوند است، اما چون تقوا داراي مراتب و درجات است، قران رضايت خداوند را براي تقوا پيشگاني بيان ميكند كه داراي شش صفت ممناز باشند:
1 - آنان كه در برابر گفتار و كردار خويش به شدت احساس مسئوليت ميكنند و از كيفر گناهان خويش بيمناكند و پيوسته ميگويند: پروردگارا! ما ايمان آوردهايم. پس ما را بيامرز از عذاب آتش رهايي بخش!
2 - تقوا سير تاني كه صبر و استقامت و پشتكار در طاعت خدا و ترك حرام و لذتهاي نامشروع و تمامي مصايب و مشكلات را پيشه خويش ساختهاند.
3 - آنان كه از نفاق، دورغ، تقلب و خيانت بدورند و راستگو و درست كردارند.
4 - آنان كه در راه بندگي و عبوديت خدا، خاضع و فروتن هستند.
5 - آنان كه از نفاق مال و جان خويش دريغ نميورزند و با اشتياق آن چه را دارند، انفاق ميكنند.
6 - آمرزش طلبان سحر خيزي كه به ياد خدا در سحر گاهان به پا ميخيزند و در پيشگاه با عظمتش استغفار و طلب آمرزش ميكنند.
شكر نعمت و خشنودي خدا
در برخي آيات آمده كه خداوند از كفران نعمت ناخشنود است و شكر نعمتهاي مادي و معنوي موجب جلب رضايت خدا ميگردد.
عملي كه موجب رضايت خداوند از حضرت اسماعيل(ع) شد
قرآن در مورد حضرت اسماعيل(ع) ميفرمايد: اسماعيل همواره مورد رضايت و خشنودي پروردگارش بود، چه اين كه او خوش قول و صادق الوعد بوده و پيوسته خانودهاش را به نماز و زكات توصيه مينمود.
در سوره توبه ميفرمايد: رضايت و خشنودي خدا شامل حال مردان و زنان مؤمني ميگردد كه:
1 - در برابر مسلمانان احساس مسئوليت ميكنند و يار و ياور يكديگرند و همديگر را تأييد و تقويت ميكنند.
2 - پيوسته امر به معروف و نهي از منكر ميكنند.
3 - در اقامه نماز و بر افراشته شدن فرهنگ و محتواي آن تلاش ميكنند.
4 - زكات مال خويش را ميپردازند و از دستگيري فقرا و مستمندان غفلت ندارند.
5 - پيرو خدا و پيامبر هستند.
رضايت و خشنودي خدا در حزب اللهي شدن است
حزب اللهي شو تا خدا از تو راضي گردد و از مواهب و الطاف خويش تو را بهرهمند سازد تا تو نيز از او خوشحال و خشنود گردي. در دو آيه از حزب اللَّه و در يك آيه از حزب الشيطان سخن به ميان آمده است. در سوره مجادله دو حزب مذكور و ويژگيهاي طرفداران آنها بيان شده و با هم مقايسه گشته است.
خداوند، رضايت و خشنودي خويش را از حزب اللَّه در اين سوره بيان كرده است. به بيان ديگر: خداوند به رغم ميل غوغاسالاران دور از فرهنگ قرآن روزگار ما، جامعه را به دو طيف خودي و غير خودي يا حزب اللَّه و حزب الشيطان تقسيم نموده و به مؤمنان هشدار داده است كه جمه ميان محبت خدا و محبت دشمنان خدا در يك دل ممكن نيست. بايد از ميان آن دو يكي را برگزيد:
هيچ گروهي را نمييابي كه ايمان به خدا و قيامت داشته باشد و در عين حال با دشمنان خدا و رسول اظهار دوستي نمايد، هر چند آنان پدران، فرزندان، برادران يا خويشان آنها باشند.
محبت به پدران و فرزندان و اقوام، بسيار خوب استو نشانه زنده بودن عواطف انساني است، اما هنگامي كه اين محبت رو در روي محبت خدا قرار ميگيرد، ارزش خود رااز دست ميدهد.
زماني خداوند از شما رضايت دارد و از عملكرد شما خشنود ميگردد كه حب و بغضها و دوستي و دشمنيها را براي خدا خالص كنيد. امام صادق(ع) ميفرمايد: كسي كه براي خدا دوست دارد و براي خدا دشمني ميكند و براي خدا ميبخشد، ايمانش كامل است.
در سوره ممتحنه ميفرمايد: اگر شما مسلمانان براي رضاي خدا و خشنودي او هجرت كرديد و جهاد نموديد، پس با دشمنان خدا و دشمنان خودتان هرگز طرح دوستي نريزيد.
حزب اللهي كيست و چه ويژگي هايي دارد؟
وقتي دانستيم، خشنودي خدا در حزب اللهي شدن است، بايد بدانيم حزب اللهي شدن نيازمند چه صفاتي است و حزب اللهي كيست؟ حزب اللهي را از راه اعتقادات و عملكردها و وضع ظاهرشان بايد شناخت. آنها كساني هستند كه:
1 - خدا خط ايمان را بر صفحه دل شان نوشته است.
2 - توسط روح مورد تأييد و تقويت قرار گرفته اند.
3 - ويژگي بارز و ممتاز حزب اللهيان، ولايت پذيري آنان است. قران بعد از بيان آيه ولايت ميفرمايد: و من یتول اللَّه و رسوله و الذين آمنوا فان حزب اللَّه هم الغالبون.
دروغ ميگويند كساني كه ميپندارند جزو حزب اللَّه هستند، اما فعاليتهاي آنان خلاف جهت ولايت و رهبري امت سامان مييابد.
در سوره فتح وقتي موضوع بيعت رضوان مطرح ميشود، ملاك رضايت و خشنودي خدا از شركت كنندگان در آن بيعت، اطاعت محض از رهبري بيان ميگردد. در مقام بيان سيماي كساني كه خدا از آنان راضي و خشنود است. ابتدا رهبريت را به عنوان محور رضايت معرفي ميكند و ميفرمايد:محمد رسول اللَّه، خواش شب پرستان خفاش صفت و كور دل ولايت او را بپذيرند يا نپذيرند.
سپس اوصاف ياران همراه و همگام پيامبر(ص) را تحت عنوان والذين معه در پنج وصف ذكر ميكند.
1 - در برابر كفار، شديد و استوار چون سدي محكم ميايستند.
2 - ميان خود و نسبت به برادران ديني خود رحيم و مهربانند.
3 - پيوسته آنان را در حال عبادت، ركوع و سجود ميبيني.
4- همواره فضل خدا و خشنودي او را ميطلبند و مخلصند.
5 - سيما و ظاهر آنان چون باطن شان با كفار و فاسقان تفاوت دارد. سيماي ظاهري آنان به خوبي نشان ميدهد متتدين، با نماز و خاضع و مرتبط با خدا هستند.
رضايت خدا را در روزهاي سخت و دشوار بايد جست و جو كرد
صف راستگويان و دروغ گويان، حزب اللَّه و حزب الشيطان و كاروان خدا پرستان حقيقي كه خداوند از آنان خشنود است. از قافله غافلان را در روزگاراني ميتان شناخت كه نياز به بذل جان و مال باشد. در سوره آل عمران بعد از آن كه اطاعت از رهبري محور جلب رضايت خدا معرفي شده، هشدار ميدهد كه: عافيت طلباني كه در روزهاي سخت و دشوار، در جنگ شركت نداشتند و با تحليلها و بهانه هايي خودشان را از صحنه جنگ كنار ميكشيدند، نميتوانند ادعا كنند خدا از آنها راضي و خشنود است.
خداوند از مجاهدان و مؤمناني خشنود است كه در تمامي عرصههاي زندگي از جمله جنگ، دعوت خدا و رسولش را با جان و دل پذيرا شدند و با وجود اين كه ضربات كشنده و زخمهاي كاري فراواني از دشمن ديدند، در حول محور رهبريت فعال و پرتلاشند. آنان چه تحليل گران عافيت طلب و ترسوهاي سست ايمان و مقهور قدرت دشمنان ميخواهند آنان را بترسانند. ايمان شان قويتر ميگردد و در استمرار راه خويش مقاومتر ميگردند.
خشنودي خدا جز با ياد خدا به دست نميآيد
آخرين سخن اين كه تا انسان به مقام عبوديت و بندگي محض نرسد و از اين راه نفس مطمئنه را تحصيل نكند، نميتواند به رتبه راضية و مرضية، كه مقام رضا و خشنودي متقابل خدا و بنده است، نايل گردد. تحصيل آن نيز با ذكر عملي خداوند ميسر است: الا بذكر اللَّه تطمئن القلوب.
شکست سنگین قطعنامه ضدایرانی آمریکا/ چین: زورگویی شکست میخورد/ روسیه: اقدام آمریکا نقض قطعنامه بود
منابع خبری گزارش دادهاند قطعنامه آمریکا در شورای امنیت برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران رأی نیاورده است.
خبرنگار سیبیاس در سازمان ملل گزارش داده قطعنامه آمریکا با ۱۱ رأی ممتنع، ۲ رأی موافق و ۲ رأی مخالف به تصویب نرسیده است. آمریکا و جمهوری دومینیک به این قطعنامه رأی مثبت دادند، چین و روسیه به آن رأی مخالف دادند و بقیه اعضا رأی ممتنع دادند.
واکنش مایک پامپئو
مایک پامپئو، وزیر خارجه آمریکا بعد از شکست این قطعنامه بیانیهای به شرح زیر صادر کرد:
شورای امنیت سازمان ملل متحد، مسئولیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی را به عهده دارد. این شورا، امروز در حفظ این مأموریت بنیادی شکست خورد. شورای امنیت قطعنامهای معقول برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ۱۳ ساله علیه ایران را رد کرد تا برای اولین بار در یک دهه گذشته، مسیر را برای اینکه اصلیترین حامی تروریسم دولتی بتواند بدون محدودیتهای سازمان ملل اقدام به خرید و فروش سلاحهای متعارف کند هموار کرد. قصور شورای امنیت در اقدام قاطع برای دفاع از صلح و امنیت بینالمللی قابل توجیه نیست.»
شورای امنیت درخواستهای مستقیم بسیاری از کشورهایی در خاورمیانه را که خشونت ایران آنها را به خطر میاندازد جهت تمدید این تحریمهای تسلیحاتی نادیده گرفت. ملل عرب و اسرائیل قویاً از تمدید این تحریمها حمایت میکردند. هفته گذشته، ۶ عضو شورای همکاری خلیج فارس با یکدیگر متحد شده و از شورای امنیت خواستند این تحریمها را تمدید کند. اسرائیل نیز از این شورا خواست همین کار را انجام دهد تا ایران نتواند زرادخانه تسلیحاتیاش را توسعه داده و آن را نوسازی کند. این کشورها میدانند که در صورت انقضای این تحریمها ایران هرج و مرج و ویرانی بیشتری به بارخواهد آورد، اما شورای امنیت آنها را نادیده گرفت.
ایالات متحده هرگز دوستانش در خاورمیانه را که انتظار بیشتری از شورای امنیت داشتند رها نخواهد کرد. ما به تلاش خود ادامه خواهیم داد تا اطمینان پیدا کنیم این رژیم تروریستی از آزادی برای خرید و فروش سلاحهایی که قلب اروپا، خاورمیانه و فراسوی آن را تهدید میکنند برخوردار نخواهد بود.
واکنش ایران
«مجید تخت روانچی»، نماینده ایران در سازمان ملل متحد نیز در بیانیهای اقدامات ضد ایرانی آمریکا را محکوم کرد.در این بیانیه آمده است:
«طی سالیان متمادی، آمریکا با سوء استفاده از عضویت دائم خود در شورای امنیت، تلاش کرده است ایران را تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی جلوه دهد و برای اعمال تحریم علیه آن تلاش نماید. یک نمونه آشکار، پیشنهاد کنونی آن برای تحمیل تحریمهای تسلیحاتی جامع و نامحدود بر کشور من است. آیا هیچ استدلال حقوقی درست یا قرائن عینی امنیتی برای چنین اقدامی وجود دارد؟ آیا واردات و صادرات سلاح از ایران میتواند تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی تلقی شود؟ و اساساً هدف غایی ایالات متحده از این اقدام چیست؟»
او در ادامه به توضیح درباره سیاستهای ضد ایرانی آمریکا در منطقه و اقدام این کشور در صدور تسلیحات پرداخته و تصریح کرده است:
«تنها در شش کشور همسایه ایران در منطقه خلیج فارس، آمریکا ۵۰ هزار نیرو به همراه ۳۰۰ هواپیمای نظامی، یک ناو هواپیمابر و دهها ناوچه مستقر کرده و چهار مقر فرماندهی مرکزی برای نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و نیروهای ویژه خود ایجاد نموده است. از ۴۰ پایگاه نظامی غربی در خاورمیانه، ۲۹ پایگاه آن متعلق به آمریکا است. چنین حجم وسیعی از استقرار نیرو، این منطقه را به بزرگترین مرکز تجمع نیروهای نظامی خارجی در جهان تبدیل کرده است.
حال اجازه دهید به اشتهای سیریناپذیر آمریکا برای صدور تسلیحات به این منطقه و تشنگی مفرط متحدین منطقهای آن برای واردات سلاح اشاره کنم.
عربستان سعودی با واردات 12 درصد از کل تسلیحات صادراتی جهان از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹، بزرگترین وارد کننده تسلیحات در جهان بوده که 75 درصد آن، تسلیحات وارداتی از آمریکا است. برای نمونه، من معامله تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری آمریکا با عربستان در سال ۲۰۱۷ را یادآوری میکنم که ترامپ رئیس جمهور آمریکا آن را «بزرگترین سفارشی که تا کنون انجام شده»، توصیف کرد. از لحاظ هزینههای نظامی، عربستان سعودی در سال ۲۰۱۸ رتبه سوم و در سال ۲۰۱۹ رتبه پنجم را در کل کشورهای جهان داشته و در این سال 8 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به هزینه های نظامی تخصیص داده است که بالاترین رقم در جهان است. عربستان سعودی با فاصله بسیار زیاد نه تنها بزرگترین هزینه کننده نظامی در خاورمیانه است بلکه به شدت نیز به نوسازی و گسترش نیروهای نظامی خود ادامه می دهد. طبق گزارش مؤسسه سیپری، این کشور «بزرگترین زرادخانه تسلیحات پیشرفته» در میان کشورهای خلیج فارس را دارد.
اما وضعیت ایران از نظر خریدهای نظامی چگونه است؟ بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۸، واردات سلاح توسط ایران به میزان قابل توجهی کاهش یافت. طبق گزارش سیپری، «در این مدت میزان واردات تسلیحات ایران در مقایسه با دیگر دولتهای خاورمیانه نسبتاً اندک بود». بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹، رتبه ایران از نظر میزان واردات سلاح در جهان، ۵۷ بود. هزینه نظامی ایران در سال ۲۰۱۹ یک پنجم عربستان بود و ایران تنها ۲.۳ درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینههای نظامی کرده که ۳.۵ برابر کمتر از عربستان سعودی است.»
نماینده ایران در سازمان ملل، در بخش دیگری از این بیانیه درباره اقدام آمریکا برای استفاده از مکانیسم ماشه (یا مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها) جهت احیای تحریمهای بینالمللی علیه ایران هشدار داد. او تأکید کرد:
«تحمیل هرگونه تحریم یا محدودیت از سوی شورای امنیت بر ایران با پاسخ سخت ایران مواجه خواهد شد و در این خصوص گزینههای ما محدود نیست و آمریکا و هر موجودیت دیگری که احتمالاً به آن کمک کند یا به رفتار غیرقانونی آن تن در دهد، مسئولیت کامل اقدامات خود را بر عهده خواهد داشت.
این هفته، آمریکا مصرانه خواستار رأیگیری شورای امنیت درباره دومین پیش نویس قطعنامه خود شد با اینکه پیشاپیش میدانست چنین قطعنامهای از حمایت اعضای شورا برخوردار نیست. سئوال این است که چرا این کشور به چنین اقدامی دست میزند؟
چون آمریکا، بر اساس محاسبات نادرست خود، میخواهد از این اقدام به عنوان بهانهای برای تحقق هدف نهایی خویش که همانا نابودی دائمی برجام از طریق بکارگیری مکانیسم ماشه است، استفاده نماید در حالی که به عنوان یک کشور غیرعضو برجام، آمریکا صلاحیت لازم برای استفاده از مکانیسم ماشه را ندارد.»
واکنش انگلیس
نمایندگی انگلیس در سازمان ملل متحد نیز در بیانیهای ضمن تکرار ادعاها علیه ایران دلایل خود برای رأی ممتنع به قطعنامه آمریکا را ذکر کرده است. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
«ما مکرراً نگرانیهای خودمان را درباره رفتارهای بیثباتکننده ایران در منطقه، از جمله رفتارهای این کشور در انتقال سلاح به یمن، لبنان، سوریه و عراق با نقض قطعنامه ۲۲۳۱ را ابراز کردهایم.
بر همین اساس، ما نیز با نگرانیهای مطرحشده توسط برخی از اعضای شورا درباره انقضای محدودیتهای تسلیحاتی موجود علیه ایران در ماه اکتبر، همنظریم. وزرای خارجه ۳ کشور اروپایی [طرف برجام] به صراحت گفتهاند که منقضی شدن این محدودیتها پیامدهای مهمی برای امنیت و ثباتت منطقه خواهد داشت.
پادشاهی متحده انگلیس به این قطعنامه رأی ممتنع داد زیرا مشخص بود که از حمایت شورا برخوردار نیست و مبنایی برای رسیدن به اجماع فراهم نمیآورد. با وجود این، ما آماده همکاری با اعضای شورا و طرفها برجام جهت یافتن راهی رو به جلو هستیم که بتواند حمایت شورا را جلب کند.
پادشاهی متحده انگلیس سرسختانه به برجام و تلاش برای جلوگیری از ساخت سلاح هستهای توسط ایران متعهد است. ما با همکارانمان در فرانسه و آلمان، متعهدیم به اینکه در راستای تمایلمان برای بازگرداندن ایران به پایبندی برجام مذاکراتمان در چارچوب "مکانیسم حل و فصل اختلافات برجام" را پیش ببریم.
ما با تلاش برای بازگشت خودکار تحریمها (از طریق مکانیسم ماشه) که با تلاشهای فعلیمان برای حفظ برجام ناسازگار است مخالفیم.»
واکنش روسیه
نمایندگی روسیه در سازمان ملل متحده در بیانیهای اقدام آمریکا را نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت توصیف کرد و گفت که به آن رأی مخالف داده است.
در این بیانیه آمده است:
«هیأت روسیه به پیشنویس قطعنامه شورای امنیت در خصوص "تحریم تسلیحاتی" علیه ایران که آمریکا آن را پیشنهاد داده بود رأی مخالف داد.
ما همواره با تلاشها با تحمیل "تحریمهای تسلیحاتی" علیه ایران از طریق شورای امنیت سازمان ملل مخالفیم. رویه تأیید مورد به موردِ انتقال سلاح به داخل ایران یا خارج از این کشور در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت نه ارتباطی به حق ایران برای توسعه برنامه صلحآمیز هستهای داشته و نه مشروط به هیچ شرط دیگری بوده است. این رویه از آغاز موقت بوده و دقیقاً برای یک دوره ۵ ساله معرفی شده و هرگز قرار نبوده تمدید شود.
ما کماکان بر اساس این فرضیه عمل میکنیم که هیچ دلیل حقوقی و یا دلایل دیگر برای تجدیدنظر در چنین رویکردی وجود ندارد.
علاوه بر این، پیشنهاد آمریکا نقض آشکار ضمیمه «ب» قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است که صراحت دارد تنها روش مشروع برای تجدیدنظر در تقویم زمانی مربوط به نظام فوقالذکر برای انتقال سلاح، تصمیم متفقالقول کمیسیون مشترک برجام است. آمریکا با توجه به خروج عامدانهاش از این توافق در سال ۲۰۱۸ که هیچگاه هم آن پنهان نکرد حق خود برای استفاده از این ابزار را از دست داد.»
میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در وین هم در توئیتر به این موضوع واکنش نشان داد:
«تلاش آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران شکست خورد. کاملاً قابل پیشبینی بود. این تلاش، بیاساس بود.کسانی که در این زمینه نگرانیهایی مطرح میکنند نباید مبالغه به خرج دهند. فقط به یاد بیاورید: قبل از سال ۲۰۱۰ هیچ تحریم [تسلیحاتی علیه ایران] در کار نبود و هیچ فاجعهای رخ نداد. الان هم اتفاقی نمیافتد.»
واکنش چین
چین هم در بیانیهاش ضمن تأکید بر پایبندی به برجام به آمریکا یادآوری کرده که زورگویی شکست خواهد خورد. در این بیانیه آمده است:
«امروز شورای امنیت سازمان ملل متحد، پیشنویس قطعنامه آمریکا علیه ایران را رد کرد. این نتیجه بار دیگر نشان میدهد که یکجانبهگرایی از هیچ حمایتی برخوردار نیست و زورگویی شکست میخورد. هر تلاشی برای بالاتر قرار دادن منافع شخصی نسبت به منافع مشترک جامعه بینالمللی به بنبست خواهد خورد.
اکثریت قاطع اعضای شورای امنیت بر این باورند که باید از برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ دفاع کرده و آنها را اجرا کرد. آمریکا که دیگر جزو طرفهای مشارکتکننده در برجام نیست از هیچ حقی برای درخواست از شورای امنیت جهت فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار. اگر آمریکا بر این اصرار بورزد، تلاشش محکوم به شکست است.»
نماینده آمریکا در سازمان ملل
«کلی کرافت»، نماینده آمریکا در سازمان ملل گفت که دولت این کشور در روزهای آینده تلاش خواهد کرد با استفاده از مکانیسم ماشه تحریمهای بینالمللی علیه ایران را احیا کند.
او گفت: «در روزهای آتی وعده خود برای استفاده از مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها (مکانیسم ماشه) برای احیای تحریمها علیه ایران را پی خواهیم گرفت.»
کرافت همچنین گفت: «امروز که اکثریت اعضای شورای امنیت به ایران برای خرید و فروش تمامی انواع سلاحهای متعارف چراغ سبز نشان دادند آمریکا ناخرسند است اما غافلگیر نشده است. قصور امروز شورای امنیت هرگز در خدمت صلح یا امنیت نخواهد بود، بلکه به درگیریهای بیشتر دامن خواهد زد و ناامنیهای بیشتر ایجاد خواهد کرد.»
واکنش آلمان
نماینده آلمان در سازمان ملل در بیانیهای بر تعهد برلین به پایبندی به برجام تأکید کرده و از طرف دیگر به تکرار ادعاهایی درباره ایران پرداخته است. در این بیانیه آمده است:
«آلمان به اجرای کامل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که برای تأیید برجام صادر شده متعهد است. ما به همراه فرانسه و پادشاهی متحده انگلیس، به رغم چالشهای ایجادشده توسط خروج آمریکا از برجام در می ۲۰۱۸ و عدم پایبندی سیستماتیک ایران به تعهدات کلیدیاش از جولای ۲۰۱۹، سرسختانه برای حفظ برجام تلاش کردهایم و به تلاشهایمان در این زمینه ادامه خواهیم داد. ما به برجام پایبندیم و از ایران میخواهیم تمامی اقدامات مغایر با این توافق را به عقب برگردانده و بدون تأخیر به پایبندی کامل به این توافق برگردد.
همزمان، ما به شدت درباره رفتارهای ایران در منطقه نگرانیم. از زمان تصویب قطعنامه ۲۲۳۱، ایران مکرراً مفاد مربوط به تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت را به طرق مختلف از جمله با ارسال سلاح به یمن، لبنان، سوریه و عراق نقض کرده است. بنابراین، ما با نگرانیهای مطرحشده از جانب برخی از اعضای شورای امنیت درباره انقضای تحریمهای مربوط به سلاحهای متعارف علیه ایران موافقیم. وزرای خارجه تروئیکای اروپایی به صراحت گفتهاند که انقضای این محدودیتها برای امنیت و ثبات منطقه تبعات منفی خواهد داشت.
با این وجود، آلمان به این قطعنامه رأی ممتنع داد زیرا این قطعنامه به ما برای حل موثر مخاطرات مشخصشده در بالا و بهبود امنیت و ثبات در منطقه کمک میکند. مشخص بود که این پیشنویس قادر به جلب حمایت شورای امنیت نخواهد بود. ما معتقدیم که برای یافتن راهی که مورد قبول اعضای شورای امنیت باشد و بتواند پاسخهای مناسبی برای مقابله با چالشهای ناشی از انقضای این تحریمها فراهم آورد به زمان و رایزنیهای بیشتری نیاز است.»
واکنش فرانسه
فرانسه نیز همانند دو کشور اروپایی دیگر ضمن ابراز نگرانی از آنچه رفتارهای ایران در منطقه خوانده شده بر پایبندی به برجام تأکید کرده است. در متن بیانیه هیأت نمایندگی فرانسه چنین آمده است:
«فرانسه بار دیگر بر تعهد خود به حفظ برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ این شورا که این توافق را تأیید کرد تأکید میکند.
از آنجا که ما به برجام متعهدیم، به شدت از نقض تعهدات هستهای ایران ذیل این توافق نگرانیم. ما از ایران میخواهیم تمامی اقدامات مغایر با برجام را بدون تأخیر به عقب برگرداند و ما به تلاشهای مستمر خود در چارچوب مکانیسم حل و فصل اختلافات در برجام برای بازگرداندن ایران به پایبندی کامل برجام ادامه خواهیم داد.
ما به شدت از رفتارها بیثباتکننده ایران در منطقه نگرانیم که از آن جمله میتوان به نقض مفاد مربوط به سلاحهای متعارف در قطعنامه ۲۲۳۱ از طریق انتقال سلاح به یمن، لبنان، سوریه و عراق و همچنین بازیگران غیردولتی اشاره کرد. بر همین اساس، انقضای تحریمهای سازمان ملل در خصوص سلاحهای متعارف که توسط قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت پایهگذاری شده و اکتبر سال جاری به پایان میرسد، میتواند تبعات جدی برای امنیت و ثبات منطقه داشته باشد.
با وجود این فرانسه به پیشنویس قطعنامه پیشنهادی رأی ممتنع داد زیرا این قطعنامه محتوی پاسخ مناسب به چالشهای ناشی از انقضای این تحریمها نبود؛ ضمن آنکه این قطعنامه بنا به این دلیل که قادر به جلب حمایت اعضای شورا نیست و فاقد مبانی لازم برای رسیدن به اجماع بر سر آن است احتمالاً قادر به پیشبرد امنیت و ثبات در منطقه نیز نخواهد بود.»
تاکید بر ادامه مبارزه با اشغالگری در گفت وگوی هنیه با ظریف
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران شامگاه جمعه در گفت و گوی تلفنی با «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس توافق ابوظبی و رژیم صهیونیستی را محکوم کرد و حمایت همیشگی جمهوری اسلامی ایران از آرمان فلسطین را مورد تاکید قرار داد.
اسماعیل هنیه نیز در این گفت و گو با قدردانی از مقام معظم رهبری، دولت و ملت ایران برای حمایت از آرمان فلسطین، اظهار داشت: ما به عنوان فلسطین همواره خط مقاومت و مبارزه با اشغالگری را ادامه داده و تحت تاثیر اینگونه اقدامات خائنانه قرار نخواهیم گرفت ولیکن از این خنجری که از پشت بر پیکر مردم فلسطین وارد شد احساس درد می کنیم.
وی در ادامه به تماس خود با دیگر مسئولان و رهبران گروههای فلسطینی جهت اتخاذ موضع مشترک تاکید کرد.
ظریف پیش از این نیز با زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی درباره توافق امارات عربی متحده و رژیم صهیونیستی تلفنی گفت و گو کرده بود.