emamian

emamian

دوشنبه, 28 فروردين 1402 10:40

بیانات در محفل انس با قرآن کریم

در اولین روز از ماه رمضان المبارک ۱۴۴۴(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

امروز بسیار جلسه‌ی شیرین و مطلوبی بود برای ما. حقیقتاً حالا امروز شما با حضور خودتان، با برنامه‌های جذّاب و زیبای خودتان ماه رمضان را که طلیعه بخشیدید، سال را هم برای ما با این آغاز زیبا و شیرین، شیرین کردید؛ خیلی ممنون. برنامه‌هایی که اجرا شد بسیار خوب بود؛ آقای یراقبافان(۲) هم که مثل همیشه مشغول یراقبافی زرّین [بودند]؛ خدا ان‌شاء‌الله ایشان را حفظ کند.

بنده رادیو تلاوت را و برنامه‌های قرآنی تلویزیون را تا حدودی گوش میکنم. هر وقت یک تلاوتی را می‌شنوم که به نظرم جذّاب و پخته و برجسته می‌آید، از ته دل خدا را شکر میکنم؛ و بحمدالله این زیاد اتّفاق می‌افتد؛ یعنی ما امروز قاریان برجسته و خوش‌خوان و صحیحخوان و آشنا با شیوههای خوب تلاوت در کشور زیاد داریم. واقعاً انسان همین طور یکی پس از دیگری مشاهده میکند. باید خدا را شکر کنیم. اگر بخواهیم با قبل از انقلاب مقایسه کنیم که اصلاً قابل مقایسه نیست. قبل از انقلاب در همه‌ی مشهد که همان روز هم یکی از مراکز مهمّ مثلاً تلاوت و قرائت و مانند اینها محسوب میشد، شاید آن تلاوتگری که میتوانست قرآن را صحیح و خوب بخواند، دو نفر یا حدّاکثر سه نفر بیشتر نبودند. حالا آن استادهای پیرمرد را کاری ندارم. آنهایی که در جلسات ماها شرکت میکردند و میدیدیم آنها را، مثلاً فرض کنید آقای فاطمی، آقای مختاری، همین دو سه نفر بیشتر نبودند؛ [امّا] امروز قابل شمارش نیست. از بس بحمدالله تلاوتگران قرآن در همه‌جای کشور در سراسر کشور [زیادند].
خب دیدید این جوان بوشهری(۳) را که من یادم آمد، آن سال هم که اینجا خواندند، شرح دادند که [از] روستایی هستند که همه‌ی آنها مشغول کار قرآنی هستند. یک روستایی است که مرکز قرآن است. اینها را خب مشاهده [میکنید] و از این قبیل در سرتاسر کشور بحمدالله زیاد است، و جای شکرگزاری است. دوستان به من گزارش دادند که رشد قرآن در جامعه از همه‌ی شاخصهای رشد در کشور بالاتر است؛ این خیلی مایهی خرسندی و خوشحالی است.

یک جمله عرض بکنم برای اینکه قدر قاری و تلاوتگر برای همه‌ی ماها و برای خودشان هم روشن بشود، قاری و تلاوت‌کننده‌ی قرآن، رساننده‌ی پیام خدای متعال به مستمعین است. یعنی شما که اینجا می‌نشینید تلاوت میکنید، دارید رسالتی انجام میدهید، دارید پیام‌آوری‌ای انجام میدهید، و پیام خدا را به دلهای ما میرسانید؛ این خیلی مقام والا و برجسته‌ای است، این افتخار بسیار بزرگی است. برای اینکه این پیام را خوب منتقل کنید، ابزارهایی لازم است که یکی‌اش صدای خوب است، یکی‌اش شگردهای اثرگذاری است، مثل لحن و بعضی از خصوصیّات دیگری که حالا بعضی را بعداً یک اشاره‌ی مختصری میکنم. و من میبینم بعضی از قرّاء عزیزِ ما، که من از رادیوی تلاوت صدایشان را می‌شنوم، با این نکات کاملاً آشنایند و آنها را به کار میبرند، از آنها استفاده میکنند و اثرگذاری تلاوتشان چند برابر میشود.

استماع قرآن یک کار واجب و لازمی است؛ حالا یا با تلاوت قرآن برای خود یا استماع قرآن از دیگری؛ [به هر حال] این یک کار لازمی است. اوّلاً لازمه‌ی ایمان به وحی است؛ اَلَّذینَ آتَیناهُمُ الکِتابَ یَتلونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ اُولئِکَ یُؤمِنونَ بِه‌؛(۴) اینهایی که قرآن را تلاوت میکنند [با رعایت] حقّ تلاوت، اینها ایمان دارند؛ پس تلاوت قرآن لازمه‌ی ایمان است. یا [میفرماید:] «اَ فَلا یَتَدَبَّرونَ القُرآن»؛(۵)‌ خب تدبّر کِی حاصل میشود؟ آن وقتی که شما تلاوت کنید یا استماع کنید؛ در این صورت. بنابراین استماع قرآن یک امر تفنّنی نیست. بنده همیشه به دوستان مختلف، از مسئولین و غیر مسئولین، جوانها، [در مواقعی] که پیش می‌آید و راجع به قرآن صحبت میکنیم، میگویم شما هر روز حتماً قرآن بخوانید. حالا نمیگویم روزی مثلاً فرض کنید نیم جزء یا یک حزب بخوانید؛ [حتّی] روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در طول سال روزی نباشد که شما قرآن را باز نکنید و قرآن را تلاوت نکنید. خب، این استماع قرآن اوّلاً وظیفه است به خاطر ایمان، ثانیاً زمینه‌ساز رحمت الهی است؛ که میفرماید: وَ اِذا قُرِئَ‌ القُرآنُ فَاستَمِعوا لَهُ وَ اَنصِتوا لَعَلَّکُم تُرحَمون؛(۶) یعنی شنیدن قرآن و استماع قرآن، زمینه‌ساز رحمت الهی است؛ دیگر چه بهتر از این! این یکی از مهم‌ترین عواملی است که میتواند انسان را با رحمت الهی آشنا کند.

تلاوت را باید با تدبّر انجام داد. البتّه مشکل مردم عزیز ما این است که با زبان قرآن آشنایی درستی ندارند. در کشورهای عربی، که شما ملاحظه میکنید مردم معمولی که نشسته‌اند برای نماز، مثلاً در مسجد امام حسین (علیه السّلام)(۷) یا جاهای دیگر، که قرّاء پیش از نماز قرآن میخوانند، مردم مستقیم میفهمند مراد را، یعنی همان ظاهر قرآن را؛ که البتّه «ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق‌»؛(۸) باطن عمیقی دارد که ممکن است بیشترِ آن در اختیار آحاد مردم نباشد و بیشتر احتیاج به تفسیر و توضیح اهلش داشته باشد، لکن همین ظاهر قرآن برای همه استفاده دارد؛ از همین ظواهر هم همه میتوانند استفاده کنند؛ مشکل ما اینجا است؛ این را باید یک جوری حل کنیم.

حالا من اینجا یادداشت کرده‌ام که یکی از کارهای مهم این است که ما بتوانیم تلاوت قرآن را بیامیزیم به ترجمه‌ی تفسیری، نه ترجمه‌ی صِرفِ معنی کلمات؛ یک ترجمه‌ی تفسیری که بعضی از ترجمه‌هایی که امروز رائج است و در دست مردم است، همین خصوصیّت را دارند که یک نکاتی را در آنجا توجّه داده‌اند. تفسیرهای بسیار خوب و روانی هم امروز خوشبختانه وجود دارد؛ یعنی ما امروز از لحاظ کتاب، از لحاظ ترجمه‌ی قرآن، از لحاظ تفسیر مشکلی نداریم؛ بحمدالله زیاد در اختیار هست؛ همین تفسیر نمونه، تفسیرهای دیگری که وجود دارد، تفاسیر زیادی از این قبیل هست. یک شکلی و یک شیوه‌ای باید پیدا کنید؛ این را بایستی متخصّصین کار قرآن و کسانی که سرگرم این مسائلند، یک راهی پیدا کنند که ما بتوانیم در محافل قرآنی که تلاوت قرآن میشود، به نحوی ترجمه را هم وارد کنیم.

البتّه الان یک کار کوچکی در رادیو تلاوت دارد میشود که من خوشم می‌آید: قبل از آنکه تلاوت را پخش کنند، آن مجری از روی همین تفاسیر متداولی که وجود دارد، مجملی از مضمون یک یا دو آیه از آیاتی را که بنا است این قاری بخواند بیان میکند؛ خیلی خوب است؛ این خیلی خوب است. حالا ولو مثلاً قاری ممکن است بیست آیه، سی آیه بخواند، این [مجری] یک آیه، دو آیه را بیان میکند امّا همان اندازه هم مغتنم است. این کاری است که الان در رادیو تلاوت انجام میگیرد. شبیه این را قبل از انقلاب بنده در جلساتی که درباره‌ی مسائل قرآنی صحبت میکردم [انجام میدادم]. این‌جوری بود که من شرح مفصّلی را ــ مثلاً به قدر شاید یک ساعت ــ دربارهی یک موضوعی بحث میکردم؛ آیات آن موضوع را انتخاب کرده بودیم. بعد از صحبت من، یک نفر از قرّاء، همین دوستانی که مشهد بودند ــ قاریانی که بعضی‌شان بحمدالله در قید حیاتند، بعضی هم به رحمت خدا رفته‌اند ــ اینها می‌آمدند می‌نشستند؛ من میگفتم [دیگران] قرآن را در مجالس مقدّمه‌ی سخنرانی قرار میدهند، من سخنرانی‌ام را مقدّمه‌ی قرآن قرار میدهم؛ سخنرانی میکردم ــ من ایستاده سخنرانی میکردم ــ بعد آنجا صندلی بود، منبر بود، قاری می‌آمد روی آن منبر می‌نشست و تلاوت قرآن میکرد؛ ما آن زمان این کار را میکردیم، حالا نمیدانم چقدر در این جلسات این‌جور کارها ممکن است. به هر حال شیوه‌ای باید انتخاب کرد. این کار شاید به عهده‌ی همین مجموعه‌های قرآنی باشد که ببینند چه کار میشود کرد که وقتی شما تلاوت میکنید، مردم بتوانند مضامین را، مفاهیم را همان جور به دست بیاورند و بفهمند.

یکی از کارهای خیلی خوب، رواج تلاوت و استماع قرآن در همه‌ی مساجد است. بعضی از مساجد این‌جور است که در آن تلاوت میشود. عرض من این است که اگر بتوانیم، هر مسجدی را یک پایگاه قرآن قرار بدهیم؛ یعنی از یک قاری، دو قاری دعوت کنند ــ الحمدلله قاری که خب زیاد است ــ قبل از نماز بیایند آنجا؛ حالا اگر میشود، هر روز این کار را بکنند، که خب یک قدری مشکل است، لااقل هفته‌ای یک بار یک قاری، یک تلاوتگر قرآن بیاید در مسجد و بنشیند و قرآن بخواند، مردم گوش کنند؛حالا احیاناً یا خود او، یا یک نفر در کنار او تفسیر و ترجمه‌ی تفسیریِ کوتاه و مختصری را هم برای فهم مردم بیان کنند. به نظر من اینها خوب است.

یک مقداری بایستی به مسائل مربوط به قرآن اهتمام ورزید. قرآن کتاب زندگی است، کتاب حکمت است، کتاب درس است؛ دیگر در این زمینه ما زیاد صحبت کرده‌ایم، نمیخواهم آنچه را گفته‌ایم مجدّداً تکرار کنم. قرآن برای همه‌ی بخشهای زندگی درس دارد. هر صفحه‌ای از قرآن را که شما نگاه کنید، وقتی دقّت کنیم، تدبّر کنیم، در هر صفحه‌ی قرآن انسان میتواند ده‌ها نکته‌ی اساسی برای زندگی پیدا کند. اینها مسائل مهمّی است. نه فقط مسائل مربوط به عالم آخرت ــ که آنها در قرآن خیلی سنگین و پُررنگ و قوی است ــ حتّی مسائل مربوط به زندگی شخصی ما، زندگی خانوادگی ما، مسئله‌ی حکومت ما، مسئله‌ی ارتباطات بین‌المللی ما، نسبت به همه‌ی اینها و برای همه‌ی اینها در قرآن حکمت هست، تدبیر هست. خب بایستی ما از این استفاده کنیم، از قرآن استفاده کنیم.

بحمدالله جامعه‌ی قرآنی امروز وسیع است. یک روزی بود این حرفها را میزدیم، هیچ زیرساختی برایش وجود نداشت؛ آن روز یک تعداد کمی با قرآن مأنوس بودند و کسانی هم که مثلاً برای مردم نصیحت و صحبت میکردند، در خیلی از بیانات و مانند اینها از قرآن خیلی استفاده نمیشد. امروز بحمدالله زیرساخت خیلی فراوان است؛ قاری قرآن زیاد داریم، حافظ قرآن زیاد داریم، تلاوتگر قرآن زیاد داریم، مستمعین و علاقه‌مندان به قرآن زیاد داریم؛ در مجالس قرآنی شرکت میکنند، انسان میبیند. بنابراین، بایستی روی مسئلهی تلاوت قرآن، روی مسئلهی آشنایی با قرآن و با مفاهیم قرآن، هر چه ممکن است کار کنیم، و بیشتر کار کنیم؛ این مسئله، مسئلهی مهمّی است.

چند نکته برای تلاوتگران عرض میکنم؛ به شما که حالا تلاوت میکنید و مردم استفاده میکنند و این شأن بزرگ را خدای متعال به شما داده، این توفیق بزرگ را پیدا کرده‌اید که میتوانید آورنده‌ی رسالت الهی به مردم باشید و دلهای ما را مخاطب خودتان قرار بدهید، چند نکته را من عرض بکنم. تلاوت باید برای اثرگذاری بر مخاطب باشد که البتّه این شگردهایی دارد که من بعضی از آنها را بعداً عرض میکنم؛ البتّه اغلب شماها هم آشنا هستید؛ «اثرگذاری بر مخاطب»؛ یعنی شما تلاوت را که شروع میکنید، نیّتتان باید این باشد که این تلاوتِ شما در مخاطبِ شما اثر بگذارد. ما دو جور تلاوت داریم: یک جور آن تلاوتی که هدفش اثرگذاری است، یک جور آن تلاوتی که هدفش آوازخوانی است. تعجّب میکنید؟ تعجّب نکنید. حالا شماها الحمدلله چون خودتان همه خوب و پاک و دارای نیّت صادق هستید، ممکن است برایتان تعجّب‌آور باشد؛ امّا نه، کسی که با این قرّاء بیرونی ــ خارج از کشور ما؛ اسم کشور را نمی‌آورم ــ آشنا باشد، میبیند؛ بعضی‌هایشان هستند که وقتی تلاوت میکنند، گویی اصلاً غرضشان این است که لحنها و شیوه‌ها را مدام به رخ مستمع بکشند! مستمع هم حرفه‌ای است، یک عدّه مستمع حرفه‌ای دارند؛ این هیاهوها که می‌شنوید ــ های‌وهوی، فریاد میزنند، آدم هم نمیفهمد چه میگویند! ــ اینها همان حرفه‌ای‌هایند؛ غالباً اینها دنبال این [هستند]. در اجتماعات عمومی که می‌بینید مردم فریاد میکشند، «الله» میگویند، گاهی گریه میکنند، آن تأثیرگذاری است؛ امّا در این مجالس خاصّی که پیدا است مثلاً بیست نفر، پنجاه نفر یا صد نفر هستند که دُوروبَر قاری را گرفته‌اند، سر و صدا میکنند، هیاهو میکنند، اینها از آن موسیقی زیبا و فعّالی که او به کار برده لذّت میبرند؛ شاید اصلاً توجّه به معانی هم نداشته باشند. خود آن قاری هم همین جور است.

من یک مثال بزنم. البتّه دلم نمیخواهد اسم بیاورم؛ یک قاری خیلی خوش‌خوان و خوش‌صدایی، مثلاً فرض کنید محمّد عمران ــ حالا اسم آوردیم ــ خیلی خوش‌صدا است، در موسیقی هم مسلّط است؛ شنیدم که میگفتند مسلّط‌ترین آدم در موسیقی‌های عربی است. او قرآن میخواند؛ سوره‌‌ی یوسف [را چنین خوانده:] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ‌ * الر» بعد «تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبین». چند آیه که میخواند، برمیگردد [دوباره میخواند:] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ‌ * الر»؛ دنباله‌اش را نمیخواند. بعد دوباره «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ‌ *‌ الر». من شمردم در این چند دقیقه‌‌ی اوّل شاید حدود هشت نُه مرتبه گفت: بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ *‌ الر؛ خب چرا؟ تکرار آیات خیلی خوب است. وَ مَن اَحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعا اِلَی الله‌؛(۹) این را مثلاً فرض کنید قاری میخواند، [تکرارش هم] خیلی خوب [است]؛ همین آیات اوّلی که آقای فردی خواند. من منتظر بودم ایشان آن دو سه آیه‌ی اوّل را تکرار کند. اینها تکرارکردنی است؛ تکرار اینها یک جاهایی خیلی خوب است و واجب و لازم است، یعنی تکرارش همین طور تأثیرگذار است؛ امّا [تکرار] «بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ‌‌ * الر» چه فایده‌ای دارد؟ چه تأثیری در مخاطب دارد؟ جز اینکه [نشان بدهد] شیوه‌های مختلف خواندن را ــ شیوه‌های موسیقایی را ــ او دارد عمل میکند؛ آنها هم گوش میکنند. این خواندن، این تلاوت، تلاوت مطلوب نیست؛ تلاوت باید برای اثرگذاری باشد. البتّه اثرگذاری در درجه‌‌ی اوّل به خود آن خواننده مربوط میشود. آن خواننده اگر چنانچه خودش از تلاوتش متأثّر باشد ــ که انسان میبیند بعضی از خواننده‌های مصری حقیقتاً خودشان از آن تلاوتشان متأثّرند ــ اثرش طبعاً زیادتر است؛ شگردهایی هم دارد که من حالا بعضی را عرض میکنم. [البتّه] غرضی دارم؛ نه اینکه بخواهم آن شگرد را به شما یاد بدهم؛ شما خودتان بهتر از من بلدید؛ مقصودی دارم از این کار.

یکی از شگردها استفاده‌‌ی از اختلاف قرائت است. اختلاف قرائت را بعضی‌ها [فقط] برای خودنمایی میخوانند، یعنی واقعاً هیچ فایده‌ای ندارد؛ قرائتهای شاذ و ضعیف، قرائتهای مهجور. گاهی اوقات یک آیه را مثلاً فرض کنید که در پنج شش قرائت به شکل مختلف تکرار میکنند، هیچ فایده‌ای هم ندارد. اینجور اختلاف قرائت خواندن خیلی مطلوب نیست، بنده هیچ توصیه نمیکنم؛ با اینکه بعضی از اختلاف قرائتها خیلی خوب است، که حالا من نمونه‌هایی‌اش را عرض میکنم. بعضی از اختلاف قرائتها خیلی خوب است، امّا یک جاهایی هست که اختلاف قرائت ــ که موجب تکرار میشود ــ هیچ فایده‌ای برای اثرگذاری ندارد؛ هیچ؛ گاهی اوقات حتّی یک مقداری ذهن را دور هم میکند، متوجّه یک چیزهای دیگر میکند؛ امّا یک جاهایی خیلی خوب است. من دو سه نمونه را ذکر بکنم: یکی این تلاوت عبدالباسط است در سوره‌‌ی یوسف، هَیتَ لَک، که همین طور پشت سر هم تکرار میکند، یعنی منتظر نمیماند که آیه را تمام کند بعد تکرار کند. وَ قالَت هَیتَ لَک، وَ قالَت هِئتَ لَک، وَ قالَت هِئتُ لَک؛‌(۱۰) همین طور مدام تکرار میکند. او میخواهد اهمّیّت موقعیّت را نشان بدهد؛ اهمّیّت را میخواهد نشان بدهد. اگر همین طوری بخواند و عبور کند، یک چنین موقعیّت مهمّی مورد توجّه مستمع قرار نمیگیرد. یک جوانی در یک اتاق خلوتی و یک زنِ آن‌چنانی‌ای با این اصرار متوجّه او است و او امتناع میکند. این اهمّیّت این مسئله است؛ یعنی میخواهد موقعیّت را آن‌چنان مشخّص کند در ذهن مخاطب که کأنّه دارد در مقابل چشم او اتّفاق می‌افتد، لذاست که تکرار میکند. این‌جور تکرار هم در تلاوتهای قرّاء خوب برجسته‌ی عرب کم است که همین‌طور بلافاصله پشت سر هم تکرار کند. این یک نمونه است. اینها خوب است؛ اینها را اگر چنانچه دوستان تمرین کنند و اینجور عمل کنند و اگر چنانچه مثلاً یک جایی اختلاف قرائتی وجود دارد، این را بیان کنند، به نظر میرسد خیلی خوب است. حالا مثلاً در آن «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»،(۱۱) قرائت وَرش «آل یاسین» است. «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»، «سَلامٌ عَلیٰ آلِ یاسین»؛ تنها وَرش اینجا «آل یاسین» خوانده؛ بقیّه همه «اِل یاسین» خوانده‌اند. مثلاً تکرارش بد نیست؛ «سَلامٌ عَلیٰ اِل یاسین»، «سَلامٌ عَلیٰ آلِ یاسین».

یک نمونه‌ی جالب دیگری که خیلی برای من شیرین و جذّاب بود، تلاوت شیخ مصطفیٰ اسماعیل است در سوره‌ی نمل که وقتی حضرت میفرماید که «اَیُّکُم یَأتینی بِعَرشِها»،(۱۲) اینجا «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنّ»؛ این [اختلاف قرائت] خودش را نشان میدهد. ضمناً جن تحت فرمان حضرت سلیمان بودند، امّا دلشان با حضرت سلیمان نبوده که «تَبَیَّنَتِ الجِنُّ اَن لَو کانوا یَعلَمونَ الغَیبَ ما لَبِثوا فِی العَذابِ المُهین»(۱۳) ــ که در سورهی [سبأ است] ــ این نشان‌دهنده‌ی این است که اینها تحت فرمان بودند، اینها مجبور بودند، حضرت تسخیر کرده بود اینها را، امّا دلشان با حضرت نبوده. حالا اینجا [که میفرماید] «قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک»،(۱۴) شیخ مصطفیٰ اسماعیل چه کار میکند؟ اوّل همین را میخواند: قالَ عِفریتٌ مِنَ الجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن تَقومَ مِن مَقامِک؛ [بعد] «اَنَا آتیکَ بِه» را با قرائت وَرش [میخواند]؛ یعنی تکرار مطلب به صورت قرائت وَرش؛ چرا؟ برای خاطر اینکه قرائت وَرش در اینجا آن غرور این عفریت را بیشتر نشان میدهد. ببینید، این [نحوه‌ی خواندن] خودش را دارد نشان میدهد؛ به همین جهت تکرار میکند. به نظر من مصطفیٰ اسماعیل ــ با آن شناختی که آدم از این قاری بزرگ و برجسته دارد ــ تعمّداً این قرائت را اینجا بلافاصله تکرار میکند؛ یعنی نمیگذارد آیه تمام بشود، بعد شروع کند؛ همان جا بعد از «اَنَا آتیک» که قرائت معروف حفص از عاصم است، قرائت وَرش را تکرار میکند برای اینکه نشان بدهد دارد از خودش تعریف میکند.

بعد، آن «اَلَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتاب» میزند توی دهن این؛ آن هم میگوید «اَنَا آتیکَ بِهِ قَبلَ اَن یَرتَدَّ اِلَیکَ طَرفُک».(۱۵) اینجا هم [شیخ مصطفیٰ اسماعیل] همین کار را میکند، اینجا هم همین جور [میخواند]؛ یعنی در واقع یک حرکت غرورآمیز غلط «عِفریتٌ مِنَ الجِنّ» را یک بنده‌ی خالص مؤمن از اصحاب حضرت سلیمان، به او جواب میدهد و در واقع توی دهن او میزند. ببینید، این استفاده‌ی از اختلاف قرائت به این شکل، کاملاً چیز خوبی است؛ امّا اگر چنانچه بدون این جهات، بدون این دقّتها و توجّهات، اختلاف قرائت انجام بگیرد، حالا در یک حدّ رقیقی، به نظر بنده اشکال ندارد. میدانید چون وَرش ساکن مصر بوده و در واقع میراث مصری‌ها همین قرائت وَرش است از نافع، لذاست که اهمّیّت میدهند. حتماً شنیده‌اید که آنجا حتّی ترتیلهایی دارند صرفاً با قرائت وَرش؛ از اوّل تا آخر، فقط قرائت وَرش است. در مصر و بعضی از کشورهای شمال آفریقا که غربِ دنیای اسلام میشود، قرائت وَرش از نافع [رایج] است. قرائت حمزه هم به خاطر همزه‌ی بعد از حرف ساکن که یک سَکتی در آن ایجاد میکند، یک زیبایی‌ای دارد که آن هم در مواردی اشکال ندارد؛ امّا افراط کردن در بیان این قرائتهای مختلف و توسّل به انواع و اقسام حرفهای آنها و بخصوص بعضی از این اِماله‌های عجیب و غریبی که انجام میدهند که واقعاً آدم نمیتواند درست هضم کند که این چرا این‌جور است، [درست نیست.] گمان هم نمیکنم امروز در دنیای عرب هیچ عربی این‌جور اِمالهی در بیان داشته باشد؛ حالا شاید آن روزی که مثلاً جناب حمزه ــ یکی از قرّاء سبعه ــ این‌جور چیزی را بیان کرده، آن روز [رایج] بوده، امّا گمان نمیکنم امروز در دنیای عرب ــ یعنی من تا حالا نشنیده‌ام و ندیده‌ام ــ این‌جور حرف بزنند یا کسره‌ها را این‌جور اِماله کنند. علی‌ایّ‌حال، این در مورد این معنا.

یک نکته‌ی دیگر هم در واقع یک شگرد است دیگر، در واقع در مورد قطع‌ووصل‌ها است. یکی از قرّاء محترمی که امروز اینجا تلاوت کردند، خیلی خوب بود از این جهت؛ یعنی تقریباً اغلبِ آقایانی که امروز تلاوت کردند، بخصوص یکی‌شان، خیلی خوب مواردی را قطع میکردند که مستمع دلش متوجّه آنجا بشود. گاهی اوقات هست که قطعِ مطلب در آیهی قرآن موجب این میشود که مطلب در ذهن جا بگیرد، گاهی اوقات موجب این میشود که اهمّیّت مطلب و خصوصیّت و نکته‌ای که در مطلب هست نشان داده بشود؛ گاهی هم این‌جوری است که البتّه اینها را باید مثال زد تا درست روشن بشود که مقصود چیست که حالا مجال نیست، خیلی‌هایش را هم من یادم نیست. حالا آنچه مثلاً در ذهنم هست، باز تلاوت مصطفیٰ اسماعیل است در سوره‌ی قصص: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ.(۱۶) خب این را ما اگر بخواهیم بخوانیم چه‌جوری میخوانیم؟ ما همین‌جوری میخوانیم: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ؛ یکی از آن دو دختر آمد، با حیا حرکت میکرد؛ خیلی خب، این خواندنِ عادّی است. مصطفیٰ اسماعیل این‌جوری نمیخوانَد؛ او میگوید «فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی»، «عَلَی استِحیاءٍ» را نمیگوید؛ یک فاصله‌ای میکند، بعد میگوید «عَلَی استِحیاءٍ»؛ چرا؟ برای اینکه این حیا کردنِ دختر معنا دارد. خب این همان دختری است که نیم ساعت قبل از این یا یک ساعت قبل از این، پهلوی همین جوان بوده و گوسفندانش را آب داده و رفته؛ حالا چرا خجالت میکشد، [ولی] آن‌وقت خجالت نمیکشید؟ [چون] اینجا رفته‌اند پیش پدر صحبت کرده‌اند و از این جوان تعریف کرده‌اند، یک گفتگویی داخل خانه شده راجع به این جوان، لذاست که این دختر حالت حیا دارد وقتی که میآید؛ «عَلَی استِحیاءٍ». این را میخواهد مشخّص کند، میخواهد این را برجسته کند؛ لذاست «تَمشی» را میگوید، «عَلَی استِحیاءٍ» را جدا میکند، جدا میگوید. از این قبیل هست؛ اگر چنانچه توجّه به اینها باشد، به نظر بنده خیلی خوب است. یا تکرار بعضی از آیات یا تکرار بعضی از جملات یا ارتفاع و انخفاض صوت ــ بالا رفتن و پایین آمدن صوت ــ در بعضی از جاها، اینها همه شگردهای مهمّی است که کمک میکند به تأثیرگذاری قرآن در دلها.

به هر حال، کار شما کار مهمّی است، کار بزرگی است، کار برجسته‌ای است، کار فنّی‌ای است، هنر مرکّبی است. این کاری که شماها میکنید یک هنر است؛ تلاوت قرآن یک هنر بزرگ و مرکّب است؛ یعنی ترکیب است از آهنگ و خصوصیّات گوناگونی که در تلاوت مورد توجّه است برای اینکه انسان بتواند اثر بگذارد. فقط توجّه داشته باشید که تلاوت را برای نوع لحن انجام ندهید؛ تلاوت را با هر لحنی که میخوانید، به قصد تأثیرگذاری در طرف مقابل انجام بدهید؛ یعنی نیّت و هدف این باشد، نه مثل بعضی از همین خواننده‌های معروف عرب؛ حالا من از مصطفیٰ اسماعیل تعریف کردم، امّا ایشان هم گاهی اوقات همین جور است؛ یک وقتهایی جوری میخوانَد که آدم احساس میکند گویا میخواهد لحن را و کیفیّت خواندن را به رخ مخاطب بکشد و تحت تأثیر قرار بدهد، لکن در موارد زیادی هم تلاوت او تلاوت تأثیرگذار معنوی است.

امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال به همه‌ی شما توفیق بدهد، به همه‌ی ما توفیق بدهد با قرآن بیشتر مأنوس بشویم، با قرآن بیشتر آشنا بشویم، بتوانیم ان‌شاءالله وظیفهی خودمان را در این بخش از مسائل قرآنی عمل کنیم. بخش مهم، عمل به قرآن است که آن یک باب دیگری است و مقوله‌ی بسیار وسیعی است؛ در بخش مربوط به تلاوت و احترام به قرآن، این خصوصیّات را عرض کردیم. امیدواریم ان‌شاءالله خداوند شماها را موّفق بدارد.

پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد ما را با قرآن محشور کن؛ ما را با قرآن زنده بدار؛ با قرآن در قبر و قیامت محشور بفرما؛ بیشترین بهره‌ی قرآنی را برای ما مقدّر بفرما؛ جامعه‌ی ما را جامعه‌ی قرآنی قرار بده؛ کسانی که به ما قرآن تعلیم کردند، کسانی که تجوید یادمان دادند، کسانی که رموز قرآنی را به ما تعلیم کردند، پروردگارا!  آنها را مشمول لطف و رحمت و مغفرت خودت قرار بده؛ اساتید قرآنی ما را خداوند ان‌شاءالله با اولیائش محشور کند.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 
 
 
در ابتدای این دیدار ــ که در اوّلین روز ماه رمضان ۱۴۴۴ برگزار شد ــ تعدادی از قاریان و گروه‌های همخوانی به تلاوت آیاتی از قرآن کریم و نغمات قرآنی پرداختند.
آقای مجید یراقبافان (مجری برنامه)
آقای سیّد طه حسینی، از اهالی روستای چارک خور موج
سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۲۱
از جمله، سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۸۲؛ «آیا در [معانی] قرآن نمی‌اندیشند؟ ...»
سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۲۰۴
در قاهره
نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۸؛ «قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی ژرف و ناپیدا است.»
سوره‌ی فصلت، بخشی از آیه‌ی ۳۳؛ «و کیست خوش‌گفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید ...؟»
(۱۰ سوره‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۲۳
(۱۱ سوره‌ی صافات، آیه‌ی ۱۳۰؛ «درود بر پیروان الیاس.»
(۱۲ سوره‌ی نمل، بخشی از آیه‌ی ۳۸؛ «... کدام یک از شما تخت او را برای من می‌آورد؟ ...»
(۱۳ سوره‌ی سبأ، بخشی از آیه‌ی ۱۴؛ «... برای جنّیان روشن گردید که اگر غیب میدانستند، در آن عذاب خفّت‌آور [باقی] نمی‌ماندند. ...»
(۱۴ سوره‌ی نمل، بخشی از آیه‌ی ۳۹؛ «عفریتی از جن گفت "من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزی برای تو می‌آورم." ...»
(۱۵ سوره‌ی نمل، بخشی از آیه‌ی ۴۰؛ «کسی که نزد او دانشی از کتاب [الهی] بود، گفت "من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت می‌آورم." ...»
(۱۶ سوره‌ی قصص، بخشی از آیه‌ی ۲۵؛ «پس یکی از آن دو زن ــ در حالی که به آزرم گام برمیداشت ــ نزد وی آمد. ...»
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین ارواحنا له الفداء.

اوّلاً از پروردگار بزرگ سپاسگزاریم که بعد از یک محرومیّت چندساله این توفیق را مجدّداً عنایت کرد که در خدمت مردم عزیز این شهر و زوّار محترم که از نقاط مختلف کشور به اینجا تشریف آورده‌اند باشیم. تحقیقاً اینجا برترین و بهترین نقطه‌ی کشور عزیز و پهناور ما است و خدا را سپاسگزارم که در این مرکز مهم و پایگاه معنویّت و محلّ تنزّل ملائکه‌ی الهی با شما مردم عزیزمان، مردم مؤمن و پُرانگیزه، مجاور و زوّار ملاقات میکنم.

این دو سه سال یک ابتلاء عمومی‌ای وجود داشت که بحمدالله تا حدود قابل توجّهی، تا حدود زیادی مهار شده است. من همین جا وظیفه‌ی خودم میدانم که از همه‌ی کسانی که در مهار این بلیّه‌ی عمومی و بیماری عام تلاش کردند صمیمانه تشکّر کنم؛ از محقّقانی که در آزمایشگاه‌های مختلف کشور این ویروس منحوس را شناسایی کردند و برای آن، واکسن تهیّه کردند، تا کسانی که در مراکز دارویی و بهداشتی کشور این واکسن را تولید کردند و تکثیر کردند، تا پزشکان و پرستارانی که به رساندن این واکسن به مردممان و علاقه‌مندان به تزریق واکسن کمک کردند و تلاش کردند، یا از بیمارانشان پذیرایی کردند، تا آن کسانی که به صورت داوطلب در کنار پزشک و پرستار به بیماران کمک کردند، تا آن کسانی که در تهیّه‌ی لوازم مصونیّت از بیماری مثل واکسن، مثل امکاناتی که لازم بود تولید بشود، همراهی کردند، کمک کردند، لازم است از همه‌ی اینها تشکّر کنم. و دعا کنیم خدای متعال این بلیّه را از سر ملّت عزیزمان و ملّتهای مسلمان و همه‌‌ی مردم عالم ان‌شاءالله مرتفع کند. اگر ان‌شاءالله برادران و خواهران عزیز این همهمه را یک‌خرده کاهش بدهند، من مطلبی را که آماده کرده‌ام تا به شما عرض بکنم، عرض خواهم کرد. حالا برای اینکه کمکی بشود به فرو نشاندن این همهمه‌ی موجود در فضا، یک صلوات بلند بفرستید.

موضوعی که برای بحث امروز انتخاب کرده‌ام، از دعای اوّل سال گرفته شده است. در دعای تحویل سال میخوانیم: یا مُحَوِّلَ الحَولِ وَ الاَحوالِ حَوِّل حالَنا اِلیٰ اَحسَنِ الحال.(۲) بحث امروز من عبارت است از تحوّل، یعنی تغییر حال، تغییر وضع. البتّه از خدا باید خواست، لکن باید تلاش کرد. دعا و تضرّع و طلب از خدای متعال غالباً آن وقتی اجابت میشود که انسان در راه آنچه از خدا خواسته است قدم بردارد. برای شفای بیماری‌تان دعا میکنید لکن به پزشک هم مراجعه میکنید، و خدای متعال دعای شما را اجابت میکند. ما تحوّل را از خدا میخواهیم، لکن بایستی خودمان هم تلاش کنیم؛ تلاش ما است که موجب میشود خدای متعال تفضّلاتش را شامل حال ما بکند و این مطلوب را برآورده کند.

من در گذشته چند بار در سخنرانی‌های عمومی راجع به تحوّل در جامعه، در نظام، در کشور صحبت کرده‌ام؛ امروز یک مقدار با خصوصیّات بیشتری در این زمینه صحبت میکنم؛ این لازمه‌ی اهمّیّت مسئله است. ببینید، مسائل اساسی باید با افکار عمومی مطرح بشود، افکار عمومی با نیازهای اساسی آشنا بشوند؛ [این‌گونه] اندیشه‌ها فعّال خواهد شد. اندیشه‌های نو، جوانهای صاحب فکر درباره‌ی مسائل مهمّی که با افکار عمومی مطرح میشود، فعّال میشوند، آن را به نصاب لازم میرسانند؛ لذا مسائل مهم را، از جمله همین مسئله‌ی تحوّل را مطرح میکنیم. اگر افکار عمومی استقبال نکند از یک فکر، این فکر به عمل و تحقّق نمیرسد؛ صرفاً یک امواجی در فضا خواهد بود، یک چیزی انسان میگوید، بعد هم فراموش میشود؛ یا چند سطر بر روی کاغذ [خواهد بود]. برای اینکه خواستهها و مطالبات بزرگ تحقّق پیدا بکند، باید با مردم، با صاحبان فکر، با افکار عمومی مردم مطرح بشود. خب، من حالا امروز این مسئله را مطرح میکنم و بعضی از زوایای این مسئله را بحث میکنم، [منتها] ادامه‌ی بحث و دنباله‌ی بحث به عهده‌ی شما است؛ به عهده‌ی شما جوانها است، به عهده‌ی شما صاحبان فکر است، به عهده‌ی شما دانشجویان و دانشگاهیان است؛ باید بنشینید بحث کنید.

اوّلین مطلبی که باید عرض بکنم در این باب، تبیین مراد ما از تحوّل است. تحوّل یعنی چه؟ تحوّل یعنی دگرگونی. میخواهیم چه چیزی دگرگون بشود و تغییر پیدا کند؟ مهمترین مسئله این است. دشمنان نظام اسلامی هم میگویند دگرگونی، آنها هم دنبال دگرگونی هستند، [امّا] دگرگونی مورد نظر آنها درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که مورد نظر ما است. آنها این دگرگونی را مطرح میکنند و متأسّفانه در داخل هم بعضیها به تبع آنها یا به تقلید آنها همان حرف را با تعبیرات دیگری بیان میکنند: مثلاً تغییر قانون اساسی یا تغییر ساختار نظام اسلامی؛ این همان حرف بیگانهها است، همان حرف دشمنها است، منتها عنصر داخلی گاهی از روی غفلت، از روی بیتوجّهی، گاهی هم با انگیزههای های دیگر، آن حرف را تکرار میکند. آنچه دشمن دنبالش است و اسمش را دگرگونی میگذارد، عبارت است از تغییر هویّت جمهوری اسلامی. دشمنان ایران اسلامی استکبار و صهیونیسم هستند؛ اینها با هویّت جمهوری اسلامی مخالفند؛ اگر میگویند تغییر، تحوّل، تغییر ساختار، انقلاب و امثال اینها، مقصودشان این است که هویّت جمهوری اسلامی تغییر پیدا بکند. هدف آنها حذف همه‌ی چیزهایی است که مردم را به یاد انقلاب و به یاد اسلام میاندازد؛ اسلام ناب و اسلام انقلابی. آنها با تکرار نام امام مخالفند، با مطرح شدن تعالیم امام مخالفند، با مسئلهی ولایت فقیه مخالفند، با بیست‌ودوّم بهمن مخالفند، با روز قدس مخالفند، با انتخابات در جمهوری اسلامی و حضور پُرشور مردم مخالفند، با هر چیزی که نشانهای از اسلام انقلابی و جمهوری اسلامی در آن پُررنگ است مخالفند؛ نظرشان تغییر این چیزها است. اگر اسم تغییر ساختار می‌آورند، اسم تحوّل می‌آورند، مقصودشان این است که اینها را که اتّفاقاً اینها همه نقاط قوّت کشور ما است، نقاط قوّت جمهوری اسلامی است، میخواهند حذف کنند.

به طور خلاصه، هدف دشمن تبدیل مردم‌سالاریِ اسلامی به یک حکومت باب میل استکبار است. آنها در ایران دنبال این هستند که یک حکومتی اینجا سر کار بیاید که باب میل استکبار باشد: یا یک حکومت فردی که یک فرد مطیعِ آنها بر سر کار باشد، یا یک حکومت بظاهر دموکراسی غربی که [در واقع] دموکراسی دروغ و فریب است، سر کار بیاید، منتها زیر نگین آنها، در مشت آنها که بر طبق میل آنها حرکت بکند و تحت فرمان آنها باشد؛ خواستار این هستند. استکبار در ایران خواستار یک حکومتی است که بتواند او را تهدید کند یا تطمیع کند و با تهدید و تطمیع بتواند خواسته‌های خودش را انجام بدهد، کشور را غارت کند، تسلّط سیاسی یا اقتصادی پیدا کند؛ دنبال این هستند. تغییری که دشمن [از آن] اسم می‌آورد، تحوّلی که دشمنان جمهوری اسلامی مطرح میکنند، این‌جور تغییری است.

آنچه بنده به عنوان تحوّل عرض میکنم، بکلّی متفاوت است با این تحوّلی که گاهی در زبان دشمنان تکرار میشود. آنچه بنده از کلمه‌ی تحوّل به عنوان تحوّل اراده میکنم، عبارت است از تغییر بخشها و نقاط معیوب؛ چه در نظام اسلامی، چه در جامعه‌ی ایرانی. ما نقاط معیوب داریم، بخشهای ضعیف داریم، ضعفهایی داریم؛ این ضعفها را باید شناسایی کنیم، این نقاط را باید مشخّص کنیم و با اراده‌ی قاطع ــ که حالا خواهم گفت که کار آسانی هم نیست  ــ ضعفها را برطرف کنیم و تبدیل به قوّت کنیم که بعضی از مثالهایش را بعداً عرض خواهم کرد.

البتّه این کار دشوار و سنگینی است و احتیاج دارد به اعتماد به نفس ملّی. اگر یک ملّتی به استعدادهای خود اعتماد دارد، به توانایی‌های خود اعتماد دارد، قادر به اقدامات تحوّلی است؛ ملّتی که اعتماد به نفس دارد، میتواند اقدامات تحوّلی را بخوبی به سرانجام برساند؛ مسئولان این ملّت هم جرئت میکنند که دم از تحوّل بزنند و اقدام به تحوّل بکنند. خب، ملّت ما بحمدالله از اعتماد به نفس برخوردار است؛ ملّت ما، ملّتی است دارای عزّت نفس، دارای اعتماد به نفس، استقلال‌خواه، شجاع که حالا نمونه‌هایش را همه‌ی شماها دیده‌اید و من هم یک چند نمونه‌ای بعداً عرض خواهم کرد. ملّت ما در عرصه‌های مختلف نشان داده که به خودش اعتماد دارد، به توانایی‌های خودش اعتماد دارد.

این یک چیز که اگر بخواهیم تحوّل انجام بگیرد، نیاز داریم به اعتماد به نفس ملّی؛ این یک. ثانیاً نیاز داریم به هوشیاری. اگر هوشیار نباشیم، غافل باشیم، به عنوان تحوّل، به نام تحوّل ممکن است به نقاط قوّت خودمان ضربه بزنیم؛ انسان این را گاهی مشاهده میکند. بعضی هستند دلسوز نظام، علاقه‌مند به نظام اسلامی و به انقلاب امّا گاهی غفلت میکنند، برای اینکه یک حرکت خوب را، حرکت اصلاحی را انجام بدهند، بی‌دقّتی میکنند و به نقاط قوّت ضربه وارد میکنند. باید ملاحظه کرد که به نقاط قوّت ضربه وارد نشود. خب این نکته را در نظر داشته باشید.

اگر بخواهیم به نقاط قوّتمان ضربه وارد نشود، باید نقاط قوّت را بشناسیم. نقاط قوّت جامعه‌ی ما چیست؟ باید درست شناسایی کنیم، دقّت کنیم، بشناسیم. من یکی دو مورد را عرض میکنم. البتّه اینها بحثهای طولانی و مفصّلی است؛ باید صاحبان فکر، بخصوص [شما] جوانها بنشینید فکر کنید و روی اینها کار کنید. جوانهای عزیز! توقّع من از شما خیلی زیاد است. (۳) (خیلی ممنون، توجّه کنید!) من امروز فقط یک گوشه‌ای از این نقاط قوّت را مختصری عرض میکنم، بقیّهاش به عهده‌ی شما.

یکی از مهم‌ترین نقاط قوّت ملّت ایران و جامعه‌ی اسلامی ما این است که بنیهی درونی جامعه‌ی اسلامی ما قوی و مستحکم است؛ روی این فکر کنید؛ این خیلی مهم است؛ استحکام بنیهی درونی نظام اسلامی و ملّت ایران. من قبلاً هم چندی پیش در یک سخنرانی(۴) یک اشاره‌ای به این قضیّه کردم؛ الان یک مقداری بیشتر درباره‌ی آن توضیح عرض میکنم. این استحکام بنیه‌ی نظام اسلامی، این قوّت بنیهی نظام اسلامی، استحکام درونی نظام اسلامی و ملّت ایران، ناشی از ایمان است. مردم ایران مردم مؤمنی هستند؛ حتّی آن کسانی که ممکن است به چشم به نظر برسد که به بعضی از احکام اسلامی پایبندی درستی ندارند، ایمان قلبی‌شان خوب است؛ به خدا ایمان دارند، به دین ایمان دارند، به قرآن ایمان دارند، به ائمّه‌ی هدیٰ ایمان دارند؛ مردم باایمانی هستند. ملّت ایران باایمان است، با عزّت نفس است، با اعتماد به نفس است؛ اینها موجب شده است که ساخت درونی ملّت ایران و نظام اسلامی استحکام پیدا کند. این استحکام را از کجا میتوانیم بشناسیم و ببینیم و درست لمس کنیم؟ نشانه‌ی این استحکام چیست؟ من دو سه مورد از این نشانه‌ها را عرض میکنم.

اوّلین نشانه، غلبه‌ی ملّت ایران بر زنجیرهی خصومتهای پی‌درپیِ چندده‌ساله است. شما کدام کشور را سراغ دارید، کدام انقلاب را سراغ دارید که توانسته باشد سالهای متمادی در مقابل ضربات قدرتمندترین کشورهای دنیا بِایستد، مقاومت کند و به زانو در نیاید؟ ملّت ایران در مقابل این زنجیره‌ی طولانیِ توطئه‌های دشمن و حیله‌های دشمن توانست محکم بِایستد؛ در مقابل کودتا، در مقابل تحریم، در مقابل فشارهای سیاسی، در مقابل تهاجم رسانهای؛ این تهاجم رسانه‌ای که برای ایران‌هراسی و انقلاب‌هراسی در دنیا راه انداخته‌اند، بی‌سابقه است؛ چنین چیزی هرگز وجود نداشته. در مقابل توطئه‌های امنیّتی کدام ملّت بجز ملّت ایران میتواند یا توانسته در مقابل اینها ایستادگی کند؟ این، استحکام درونی است؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که بنیه‌ی ملّت ایران یک بنیه‌ی قوی است. یک مثال واضحِ جلوی چشم همه، در همین اغتشاشهای اخیر [است] که چند ماه قبل از این، اغتشاش راه انداختند و همه هم وارد شدند؛ ببینید! اینها نکات مهمّی است. رئیس‌جمهور کشوری مثل آمریکا صریحاً از اغتشاشهای درونی کشور پشتیبانی کرد. رؤسای جمهور و رؤسای دولت بعضی از کشورهای اروپایی هم صریحاً از این اغتشاشها ــ که یک درصد بسیار اندکی از ملّت ایران بودند؛ خیلی خیلی خیلی خیلی کم ــ حمایت کردند؛ نه فقط حمایت زبانی، [بلکه] حمایت تسلیحاتی کردند، حمایت مالی کردند، حمایت امنیّتی کردند. انواع و اقسام کمک را به این اغتشاشها کردند؛ یعنی در واقع خودشان را آماده کردند برای اینکه به خیال خودشان جمهوری اسلامی را اقلّاً ضعیف کنند. هدف، ضعیف کردن جمهوری اسلامی بود، امّا آنچه در صحنه اتّفاق افتاد، درست بعکس آن چیزی بود که آنها خواسته بودند. جمهوری اسلامی نشان داد که قوی است، ضعیف نیست. بر یک چنین اغتشاشی، بر یک چنین توطئه‌ی جهانی‌ای فائق آمد و به دنیا نشان داد که قوی است. بیست‌و‌دوّم بهمن سال ۱۴۰۱، از همه‌ی بیست‌ودوّم بهمن‌های این چند سال قبل پُرشورتر و پُرجمعیّت‌تر بود؛ این نشان‌دهنده‌ی استحکام درونی ملّت ایران است. [پس] گفتیم ملّت ایران دارای استحکام و بنیه‌ی قوی است؛ یک نشانه این که گفتم ایستادگی و مقاومت در مقابل توطئه‌های بزرگ.

یک نشانه‌ی دیگر، پیشرفتهای بزرگ ملّت ایران است. نمیخواهند بگذارند این حرفها تکرار بشود. دشمن از تکرار این حرفها، از بیان این حرفها بشدّت ناراحت و ناراضی است امّا واقعیّت است. ما پیشرفتهایی پیدا کرده‌ایم که من حالا گذرا به بعضی اشاره میکنم، و همه‌ی این پیشرفتها در دوران تحریم بود، در دوران محاصره‌ی اقتصادی بود، در دوران شدیدترین فشارهای اقتصادی‌‌‌‌ای بود که تا آن زمان اتّفاق افتاده بود؛ این را خود آمریکایی گفتند؛ آمریکایی‌‌ها گفتند که فشار اقتصادی‌‌‌‌ای که روی ایران گذاشتیم، در طول تاریخ‌‌‌‌ بی‌سابقه است؛ راست میگویند، با همه‌ی دروغ‌گویی‌شان این حرف را راست گفتند؛‌‌‌‌ بی‌سابقه‌ترین فشار اقتصادی بود. در چنین شرایطی ملّت ایران پیشرفت پیدا کرد. در حوزه‌ی علم پیشرفت پیدا کرد، در حوزه‌ی فنّاوری پیشرفت پیدا کرد، در بعضی از حوزه‌‌ها‌‌‌ی علمی در ردیفهای اوّل دنیا قرار گرفت؛ یک جا جزو پنج کشور اوّل دنیا، یک جا جزو ده کشور اوّل دنیا، یک جا جزو سه کشور اوّل دنیا؛ در بین دویست کشور. پیشرفتهای علمی ما، پیشرفتهای فنّاوری ما این‌جوری است؛ در نانو، در زیست‌فنّاوری، در بخشهای مختلف؛ در بخش سلامت، پیشرفتهای ایران از بسیاری از کشورهای پیشرفتهی دنیا بهتر بوده؛ در قضیّه‌ی کرونا این قضیّه خودش را نشان داد؛ در بخش هسته‌ای، در بخش هوافضا، در بخش دفاعی؛ که این [پیشرفت] بخش دفاعی را همه‌ی آنها دارند میگویند و اعتراف میکنند؛ برای اینکه بتوانند یک آتویی علیه جمهوری اسلامی درست کنند، اعتراف میکنند که ایران از لحاظ دفاعی، از لحاظ تسلیحات جلو رفته. در بخش زیست‌فنّاوری، پیشرفت فراوان [داشته‌ایم]. دنیا ما را تحسین کرد، دانشمندانِ دنیا دانشمندانِ ما را تحسین کردند، دانشمندان جوان ما را تحسین کردند.

پیشرفت در حوزه‌ی زیرساخت‌های کشور؛ در جادّه، در ریل، در سدسازی، در آب‌رسانی ــ [مثل] همین آب‌رسانی غدیر که [افتتاحش] اخیراً انجام گرفت(۵) ــ در ساخت پالایشگاه، در ساخت بیمارستان؛ که بسیاری از اینها در همین ۱۴۰۱ انجام گرفته است؛ که یک قسمتی، یک بخشی در پارس جنوبی تماماً از صفر تا صدش ایرانی است؛ این [پیشرفت] اتّفاق افتاد؛ کِی؟ در وقتی که اینهمه تحریم هست، این فشار اقتصادی هست. [پیشرفت] در تولید گاز مایع که یکی از کارهای بسیار مهم بود ــ که یک گشایشی برای کشور به وجود می‌آورد ان‌شاءالله ــ در همین دوران اخیر به وجود آمد؛ در دورانهای گذشته هم کارهای مفصّلی انجام گرفته است.

پیشرفت در حوزه‌ی روابط خارجی. غربی‌‌ها فشار آوردند که ایران را منزوی کنند؛ آمریکا و اروپایی‌‌ها فشار آوردند که ایران منزوی بشود. «انزوا» در اصطلاح سیاست خارجی یعنی قطع رابطه‌ی با کشورها؛ [وقتی] کشورها با یک کشوری رابطه نداشته باشند، میگویند منزوی شد؛ آنچه اتّفاق افتاد، نتیجه‌ی عکس داد. بله، رابطه‌ی ما با غربی‌‌ها ضعیف شد ــ با آمریکا که رابطه نداشتیم، با اروپا هم رابطه‌ی ما ضعیف شد ــ امّا ما رابطه‌ی خودمان را با آسیا صد درصد محکم‌تر کردیم؛ بعد از این هم همین را ادامه خواهیم داد؛ ما ارتباطات سیاسی و اقتصادی و فنّی و علمی خودمان را با بخش مهمّ کشورهای آسیا ادامه خواهیم داد. در بخشی از پیمانهای مهم عضو شدیم؛ دشمن میخواست ما را منزوی کند، تلاش و تواناییهای ملّت ایران موجب شد که ما بتوانیم در بخشی از پیمانهای منطقهایِ مهم و مؤثّر عضو بشویم؛ منزوی که نشدیم، بعکس، مطرح شدیم و روابطمان با دولتهای منطقه و ملّتهای منطقه تقویت شد. ارتباطات قوی با آفریقا و آمریکای لاتین جزو برنامههای حتمی ما است و انشاءالله این برنامه را دنبال خواهیم کرد. البتّه با اروپا هم قهر نیستیم؛ با هر کدام از کشورهای اروپایی و دولتهای اروپایی هم که سیاستهای آمریکا را کورکورانه تبعیّت نکنند، حاضریم کار کنیم.

این پیشرفتها پیدا شده است. این پیشرفتها  نشانه‌ی ساخت محکم و مستحکم بنیهی ملّت ایران و نظام اسلامی است. این پیشرفتها در سایهی ایمان به وجود آمده است، در سایهی احساس عزّت ملّی، در سایهی احساس نیاز به توان داخلی؛ یعنی ملّت ما و مسئولان ما احساس کردند که به توان داخلی احتیاج دارند؛ قبلاً تکیه به دیگران بود، به خارجیها بود، فهمیدند که این تکیهی به دیگران اعتبار ندارد؛ یک روز هست، یک روز نیست؛ باید به توان داخلی اعتماد کرد. ما وقتی که «اقتصاد مقاومتی» را اعلام کردیم، گفتیم اقتصاد مقاومتی «درونزا» و «برونگرا» است؛(۶) درون‌زا است، یعنی توان و استعداد و ظرفیّت درونی بایستی در خدمت اقتصاد قرار بگیرد و البتّه برونگرا است، یعنی با همه‌ی کشورها آماده‌ی ارتباطات اقتصادی هستیم. این را احساس کردیم؛ هم ملّت ایران احساس کرد، هم جوانهای ما احساس کردند، هم مسئولان ما احساس کردند که احتیاج دارند به توان درونی خودشان تکیه کنند.

پس بنابراین، نقاط قوّت ما زیاد است که استحکام داخلی را گفتم، پیشرفتها را [هم] گفتم؛ اینها وجود دارد، موارد زیادی هم هست که مجال گفتنش و بحث کردنش در اینجا دیگر نیست. اینها قوّتهای ما است؛ اینها نباید ضربه ببیند. نظام اسلامی «جمهوری اسلامی» است؛ نه «جمهوری» باید ضربه ببیند، نه «اسلامی» باید ضربه ببیند. اینها نقاط قوّت است. در هر تحوّلی، روی این نقاط قوّت باید تکیه کرد، آنها را باید افزایش داد، نقاط قوّت را باید برجستهتر کرد و گستردهتر کرد، امّا در کنار اینها نقاط ضعفی هم وجود دارد. تحوّل، ناظر به تغییر نقاط ضعف است. من در مورد نقاط ضعف هم کوتاه صحبت میکنم، دو سه مورد را عرض میکنم.

اگر ما در کشورمان چهار پنج نقطهضعفِ مهم داشته باشیم، در رأس همه‌ی اینها مسئلهی اقتصاد کشور است. اقتصاد کشور انصافاً یکی از نقاط ضعف ما است. [البتّه] بسیاری از سیاستهای اقتصادی میراث گذشتگان است؛ «گذشتگان» یعنی گذشتگان قبل از انقلاب، بعضی هم بعد از انقلاب پدید آمده؛ بعضی‌ از این مشکلات اقتصادی و زیرساخت‌های اقتصادیِ اساسی مربوط به قبل انقلاب است، بعضی مربوط به بعد از انقلاب است.

شاید بشود گفت مهم‌ترین مشکل اقتصاد ما تصدّی‌گری دولتی است. بیشترین توجّه ما در دهه‌ی ۶۰ به این مسئله بود که کلید اقتصاد کشور را به دولت بسپریم؛ این به اقتصاد ما ضربه زد؛ این مربوط به خود ما است، ما خودمان کردیم. شاید مهم‌ترین نقطه‌ضعف اقتصاد ما تصدّی‌گری افراطی دولت است. وقتی که مردم از مدیریّت اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی کنار میمانند، کارهای بزرگ، شرکتهای مهم، تولیدهای ثروت‌ساز برای کشور در اختیار دولت قرار میگیرد و در اختیار فعّالان اقتصادی از مردم قرار نمیگیرد، همین مشکلاتی پیش می‌آید که ما امروز در اقتصادمان مشاهده میکنیم. مهم‌ترین مشکل ما «دولتی بودن اقتصاد» است.

در ارائه و اعلام سیاستهای اقتصادی اصل ۴۴ با کمک کارشناسان متعدّد با دقّت روی این کار کردیم ــ یعنی کارشناس‌ها کار کردند ــ و سیاستها ابلاغ شد. بنای این سیاستها بر این بود که ما مدیریّتها و فعّالیّتهای اقتصادی مورد نیاز مردم را به مردم بسپریم؛ البتّه بعضی از بخشها هست که یا مردم طالب آن نیستند یا حتماً باید در اختیار دستگاه‌های دولتی باشد؛ آنها به کنار، امّا بخشهای مهمّ اقتصاد باید در اختیار مردم باشد. بارها این را تکرار کردیم که بنگاه‌های دولتی، شرکتهای دولتی، شرکتهای شبه‌دولتی ــ که با تعبیر زشت «خصولتی» از آنها یاد میکنند که تعبیر خوبی نیست؛ [بلکه] شبه‌دولتی است ــ باید با بنگاه‌های خصوصی رقابت نکنند و بگذارند تولید را مردم انجام بدهند. ما آن روزی که همه‌ی سررشته‌‌ی کارها را دست دولت دادیم، به این نیّت این کار را کردیم که عدالت اقتصادی برقرار بشود؛ و عدالت اقتصادی برقرار نشد. به خطا خیال میکردند که اگر چنانچه کلید اقتصاد دست دولت باشد، عدالت اقتصادی به وجود می‌آید؛ این اشتباه بود و چنین چیزی اتّفاق نیفتاد. دولت تصدّی‌گری را بایستی کم کند، نظارت را باید زیاد کند؛ دخالت را کم کند، نظارت را زیاد کند؛ مراقبت کنند. یکی از عیوب بزرگ اقتصاد ما، شاید بزرگ‌ترین عیب اقتصاد ما این است؛ این را به هر کدام از دولتهای متعدّد که سر کار آمدند سفارش شده که واگذار کنید؛ این واگذاری‌ها بعضی انجام نگرفت، بعضی‌ها به شکل غلط انجام گرفت. به جای اینکه به سود مردم واگذار بشود، در مواردی به ضرر مردم واگذار شد. این موجب شد که این کار انجام نگیرد. امروز هم یکی از کارهای اساسی‌ای که دولتِ محترم باید انجام بدهد، این است که با دقّت، با مراقبت، با نظارت لازم مدیریّتهای اقتصادی را به خود مردم بسپارد.

عیب مهمّ دیگر اقتصاد ما وابستگی به صادرات نفت خام است. ما نفت خام را صادر میکنیم، در حالی که اختیار نفت خام در دست ما نیست. آن کسی که نفت ما را وارد میکند ــ آن وقتی که اروپاییها نفت ما را میخریدند و وارد میکردند ــ او از این واردات نفت سود بیشتری میبُرد از ما که نفت متعلّق به ما بود و آن را از چاه‌های نفت بیرون آورده بودیم و به او فروخته بودیم. مالیاتی که او میگرفت و استفاده‌ای که او میکرد، از صاحبان نفت بیشتر بود؛ الان هم همان جور است. ما بایستی بند ناف اقتصاد را از صادرات نفت خام ببُریم و بیشتر به فعّالیّتهای غیر نفتی [بپردازیم]. که خب خوشبختانه آن‌طوری که در گزارشها وجود دارد، حرکت به سمت افزایش صادرات غیر نفتی و فعّالیّتهای اقتصادی غیر نفتی شروع شده و کارهای خوبی دارد انجام میگیرد.

یکی از مشکلات اقتصاد ما وابستگی به دلار است. بعضی از کشورهایی که تحریم شدند، وابستگی خودشان را به دلار قطع کردند، وضعشان بهتر شد. ما الان کشورهایی را می‌شناسیم ــ نمیخواهم اسم بیاورم ــ که مورد تحریمهای شدید غرب قرار گرفتند و رابطه‌شان با سوئیفت ــ که یک ساز و کار بین‌المللی غربی است ــ قطع شد، دلار را کنار گذاشتند، با پولهای محلّی معامله کردند و صادرات و واردات انجام دادند، وضعشان بهتر شد؛ این کار را ما هم باید بکنیم.

یکی از چیزهایی که در باب اقتصاد باید عرض بکنم ــ که اینها مسائل اساسی ما است و مایلم افکار عمومی این مطالب را مورد توجّه قرار بدهد، در افکار عمومی تصویب بشود و منتشر بشود ــ یکی از مهم‌ترین مسائلی که ما نیاز داریم برای اینکه وضع اقتصاد کشور بهتر بشود، رشد مستمر و سریع است. رشد اقتصادی ما ضعیف بوده. ما در سیاستهای اقتصادی‌ای که به دولتها اعلام کردیم، رشد هشت درصدی را اعلام کردیم؛ در حالی که در بسیاری از سالهای دهه‌ی ۹۰ رشد ما زیر صفر بوده است. در مجموع هم وقتی که تحویل و تحوّل دولت انجام گرفت، رشد بسیار پایین بود؛ حالا رقمهای دقیقش را نمیخواهم عرض بکنم، مثلاً حدود یک درصد یا کمتر. ما به رشد اقتصادی سریع و مستمر احتیاج داریم؛ نه اینکه یک سال رشد داشته باشیم، بعد مجدّداً توقّف داشته باشیم. ما کِی میتوانیم این رشد سریع و مستمر را به دست بیاوریم؟ آن وقتی که با کمک و هدایت مردم بتوانیم تولید را افزایش بدهیم. مسئولان محترم دولتی و همچنین نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی بایستی مردم را به ایفای نقش مولّد در اقتصاد ترغیب کنند و آنها را هدایت کنند؛ برای بخش خصوصی اعتماد ایجاد کنند که سرمایه‌گذاری کند، کارآفرینی کند؛ بخش خصوصی میتواند. در سال ۱۴۰۱، در بهمن ماه گذشته، عدّه‌ای از فنّاوران مهمّ کشور با بنده در حسینیّه ملاقات کردند؛(۷) بعضی از آنها صحبت کردند؛ مطالبی که گفتند، حقایقی که گفتند و نمونه‌هایی که در آنجا نشان دادند، حیرت‌آور است؛ یعنی این، توانایی ملّت ایران را نشان میدهد. ما توانایی زیادی داریم، میتوانیم کارهای بزرگی انجام بدهیم. اگر از توانایی ملّت در قضیّه‌ی اقتصاد استفاده بشود وضع معیشت مردم حتماً بهتر خواهد شد، وضع تورّم حتماً بهتر خواهد شد. ما شعار سال را، از جمله، مهار تورّم قرار دادیم و رشد تولید؛(۸) «مهار تورّم و رشد تولید». مهار تورّم متوقّف است به افزایش تولید و افزایش تولید، دست مردم است؛ اگر چنانچه مردم اقدام کنند، همّت کنند، این کار عملی است و ممکن است انجام بگیرد.

یکی از اشکالات مهمّی که ما داریم، این است که روی راه‌های مشارکت مردم فکر نکرده‌ایم. من همین جا به مسئولین محترم، به صاحب‌نظران اقتصادی، به کسانی که علاقه‌مند به سرنوشت کشورند توصیه میکنم بنشینند راه‌های مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند. هر جا مردم وارد شده‌اند ما پیشرفت کرده‌ایم. در دفاع مقدّس مردم وارد شدند، ما پیروز شدیم؛ در مسائل سیاسی کشور مردم هر جا وارد شدند ما پیروز شدیم؛ در مسائل اقتصادی هم همین جور است؛ [اگر] مردم وارد بشوند، آحاد مردم وارد بشوند، ما پیروز خواهیم شد، موفّق خواهیم شد؛ منتها مردم چه جور وارد بشوند؟ باید نقشه‌ی ورود مردم در حوزه‌ی اقتصادی را به مردم نشان داد. من البتّه در سالهای گذشته بر روی [ایجاد] شرکتهای کوچک و کمک به شرکتهای کوچک تکیه کرده‌ام، توصیه کرده‌ام؛(۹) تجربه‌های ناموفّقی هم در این مورد وجود داشت؛ کارهایی انجام گرفت که کارهای کامل و سنجیده‌ای نبود؛ باید از این قبیل کارها انجام بگیرد.

یکی از مشکلات اقتصاد ما کم‌تحرّکی در تجارت خارجی است. ظرفیّت تولید ما در داخل زیاد است؛ چه در بخش کشاورزی، چه در بخش صنعتی؛ بازارهای دنیایی هم بسیار وسیع است. ما میتوانیم تجارت خارجی‌مان را افزایش بدهیم، پیش ببریم و آن کاری را که حقیقتاً به طور مستقیم به معیشت مردم و سفره‌ی مردم ارتباط پیدا میکند، ان‌شاءالله سامان بدهیم که یکی از کارهای مهم است. ما امروز در تجارت خارجی تحرّکمان کم است؛ روشهایمان بعضاً روشهای نادرستی است؛ اینها به تحوّل نیاز دارد؛ احتیاج به تحوّل دارد. یکی از موارد تحوّل همین مسئله‌ی تجارت خارجی است.

کمک به شرکتهای دانش‌بنیان که من سال گذشته توصیه کردم، و خوشبختانه تحقّق پیدا کرد؛ اگر چه به قدری که ما خواسته بودیم انجام نشد امّا توسعه پیدا کرد. شرکتهای دانش‌بنیان کارهای زیادی کردند؛ هم تلاششان زیاد شد، هم فراورده‌هایشان بیشتر شد، هم درآمدهایشان بیشتر شد؛ [ایجاد] بنگاه‌های کوچک، دانش‌بنیان کردن کارخانجات بزرگ؛ اینها اقدامات مفیدی است که به این تحوّل کمک میکند.

یک بخش دیگری که احتیاج به تحوّل دارد که باید مورد توجّه برادران و خواهران عزیز نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد، تحوّل در بخش تقنین است؛ قانونگذاری. سیاستهای کلّی تقنین ابلاغ شده است؛(۱۰) این سیاستها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد و قانونگذاری به شکل کامل و سنجیده‌تر از آنچه امروز انجام میگیرد، انجام بگیرد. و یکی از چیزهایی که غالباً بین قوّه‌ی مجریّه و قوّه‌ی مقنّنه در دولتهای مختلف، در همه‌ی دوره‌ها اختلاف بوده است ــ حالا که بحمدالله دو قوّه با هم کار میکنند و به هم نزدیکند ــ از جمله همین دوره‌ی کنونی، این شِکوه وجود دارد که گاهی در قانون بودجه‌ی سالانه در مجلس، هزینه‌های قطعی تصویب میشود و درآمدهای غیر قطعی در مقابل آن قرار داده میشود؛ که این منجر میشود به کسری بودجه؛ کسری بودجه هم همچنان که گفتیم، یکی از بلاهای بزرگ اقتصادی است؛ که اینها هم نبایستی انجام بگیرد. ضعفهای دیگری هم در زمینه‌های گوناگون داریم که پرداختن به آنها را ان‌شاءالله میگذاریم برای فرصتهای دیگر.

نقطه‌ی مقابلِ حرکتِ تحوّلی در کشور ــ که هدف این حرکت تحوّلی، تقویت نقاط قوّت و برطرف کردن نقاط ضعف است ــ سیاست دشمنان اسلام و دشمنان جمهوری اسلامی است؛ اینها درست نقطه‌ی مقابل این حرکتِ تحوّلی تلاش میکنند و کار میکنند و اقدام میکنند؛ که هدفشان هم ضربه زدن به نقاط قوّت است، همچنان که قبلاً اشاره کردم؛ ما ناچار باید اینها را با مردم در میان بگذاریم، مردم باید بدانند. آن روزی که صدّام در [دوران] دفاع مقدّس به ما حمله کرد، همان روز اطّلاع‌رسانی شد و به مردم گفتیم که در کشور جنگ شده است، یعنی افکار عمومی در جریان حادثه‌ی بزرگ جنگ قرار گرفت.
البتّه امروز در این جنگ ترکیبی موجود، حمله‌ی نظامی نیست؛ دشمن حمله‌ی نظامی نمیکند، کارهای دیگر میکند؛ اینجا هم اطّلاع‌رسانی لازم است، تا مردم بدانند که دشمن از چه راه‌هایی و با چه سیاستهایی وارد میشود، و با روشن‌بینی به حوادث نگاه کنند. وقتی که مردم عزیزِ ما با اوضاع آشنا شدند، هر حادثه‌ای پیش بیاید، با روشن‌بینی به آن حادثه نگاه میکنند.

بله، در جنگ ترکیبی، حمله‌ی نظامی نیست امّا حمله به باورهای دینی و سیاسی است؛ حمله‌ی دشمن به باورهای دینی و باورهای سیاسی است. اینکه در سوره‌ی «قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاس» میگویید: «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ، اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ، مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاس»،(۱۱) خنّاسش همین تبلیغاتچی‌های خارجی و دنباله‌روهای آنها در داخل هستند؛ وسوسه میکنند، حقایق را دگرگون نشان میدهند؛ هدفشان سست کردن اراده‌ی ملّت است، هدفشان خاموش کردن امیدها است، میخواهند شعله‌ی امید را در دل جوانان ما خاموش کنند، جوان را مأیوس کنند. یأس یعنی بن‌بست؛ وقتی که جوان از پیشرفت مأیوس شد، از آینده مأیوس شد، احساس بن‌بست میکند؛ از کسی که احساس بن‌بست میکند، نمیشود توقّع داشت درست کار کند. میخواهند اختلاف‌افکنی کنند، میخواهند در کشور دوقطبی ایجاد کنند؛ میخواهند نرم‌افزار واقعی قدرت ملّیِ کشور را از دست ملّت بگیرند، بی‌اثر کنند؛ این نرم‌افزار عبارت است از ایمان مردم، ارزشهای دینی مردم، ارزشهای ملّی مردم، اعتقادهای مردم. وقتی این کارها را انجام دادند، دنبال این هستند که در کشور بی‌ثباتی به وجود بیاید، ناامنی به وجود بیاید، اگر بتوانند جنگ داخلی ایجاد کنند؛ که البتّه سرشان به سنگ خورده است و خواهد خورد.

در جنگ ترکیبی، دشمن از رسانه استفاده میکند، از عامل فرهنگی استفاده میکند، از عامل امنیّتی استفاده میکند، از نفوذ استفاده میکند، از عامل اقتصادی استفاده میکند؛ از همه‌ی این عوامل استفاده میکند برای اینکه ملّت را در محاصره قرار بدهد، برای اینکه ملّت را دچار یأس کند، ملّت را از نیروی خودش غافل کند. سعی میکنند ملّت را از راه‌های اطّلاع‌رسانی جدا کنند. خب، ما وسایل اطّلاع‌رسانی به مردم را داریم؛ اینها را بدبین میکنند: به رادیوتلویزیون گوش ندهید، خبرهایش خلاف واقع است؛ به گزارش مسئولین توجّه نکنید، گزارششان خلاف واقع است؛ به حرفهای رهبری گوش نکنید، حرفهای رهبری تکراری است؛ تکراری است؟ سالها است که جبهه‌ی دشمن با صدای بلند اعلام میکند که میخواهیم جمهوری اسلامی را به زانو در بیاوریم، رهبری در مقابل میگوید «غلط میکنید»؛ این تکرار نیست؛ این استقامت است. خدای متعال به ما دستور داده است ــ دستور به پیغمبر دستور به همه است، دستور به ما است ــ که «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک»؛(۱۲) این استقامت است، این سخنِ حق را در دل نگه داشتن و حفظ کردن و پای آن ایستادن است؛ این تکرار نیست. بحمدالله مردم بیدارند، مردم ایستاده‌اند، مردم در صحنه‌اند؛ این را در سالهای متمادی، مردم عزیزمان نشان داده‌اند. ملّت ایران به همه‌ی کسانی که در اغتشاشات اخیر [مردم را] تحریک کردند یا از اغتشاشات حمایت کردند، سیلی زد و به حول و قوّه‌ی الهی در آینده هم ملّت ایران به دشمنانش سیلی خواهد زد.

بنده قاطعاً اعلام میکنم که ملّت ایران قوی است، ملّت ایران در حال پیشرفت است، ملّت ایران قادر بر رفع عیوب خود است، قادر به ایجاد تحوّل است، میتواند عیوب را رفع کند، ملّت ایران جبهه‌ی مقاومت را حمایت میکند. ما حمایت از جبهه‌ی مقاومت را صریحاً اعلام میکنیم، و حضور در جنگ اوکراین را قاطعاً رد میکنیم. بدروغ ادّعا کردند که ایران در جنگ اوکراین مشارکت دارد؛ ابداً چنین چیزی نیست؛ ما هیچ مشارکتی نداریم. جنگ اوکراین را در واقع آمریکا راه انداخت؛ برای گسترش ناتو به سمت شرق، مقدّمات این جنگ را در واقع آمریکا به وجود آورد؛ الان هم بیشترین سود را، بیشترین بهره را آمریکا از جنگ اوکراین میبرد. مردم اوکراین بیچاره‌ها دچار مشکلند، سودش را کارخانجات اسلحه‌سازی آمریکا میبرند؛ لذا با اتمام جنگ اوکراین همراهی نمیکنند؛ آمریکا مانع کارهایی است که باید انجام بگیرد تا این جنگ تمام بشود و نمیگذارد؛ آنها از اتمام جنگ اوکراین ناراضی هستند.

خب من در پایان صحبت، عیوب مجموعه‌ی نظام را گفتم و به بعضی از عیوب اشاره کردم؛ بعضی عیوب هم در خود ما مردم هست که اینها را هم باید برطرف کنیم. در بین ما مردم بعضی از عیوب وجود دارد که اتّفاقاً مرتبط با مسائل اقتصادی است؛ یکی‌اش اسراف است. ما اسراف میکنیم؛ آب را اسراف میکنیم، نان را اسراف میکنیم، برق را اسراف میکنیم، گاز را اسراف میکنیم؛ مسرفانه عمل میکنیم. بعضی از کشورهایی که چند برابر ما جمعیّت دارند، مصرف گازشان از ما کمتر است، مصرف بنزینشان از ما کمتر است. مصرف بنزین ما بالا است، مصرف گاز ما بالا است؛ مسرفانه عمل میکنیم. آب را هدر میدهیم، نان را دور میریزیم؛ این عیب بزرگی است؛ این را باید برطرف کنیم. من چند سال قبل از این، روی این به طور خاص تکیه کردم.

یکی از مشکلات دیگر بین ما مردم تجمّل‌گرایی افراطی است؛ تجمّل‌‌‌گرایی. همین است که ازدواجها مشکل شده؛ جوان در سنّ ازدواج ــ چه دختر، چه پسر ــ قادر به ازدواج نیست؛ چرا؟ چون پدر و مادرش دچار رودربایستی قوم‌وخویش‌ها هستند؛ مهریّه‌ی فلان‌جور، جهیزیّه‌ی فلان‌جور، تجمّلات فلان‌جور، مهمانی فلان‌جور! هزینه‌های ازدواج بالا رفته. از این مسابقه‌ی تجمّل‌گرایی باید بیرون بیایید؛ یک عدّه‌ای در تجمّل‌گرایی مسابقه راه انداخته‌اند؛ باید خودتان را از این مسابقه خارج کنید. این یکی از عیوب کار ما است.

 یکی دیگر از عیوب مهمّ ما این است که ما درباره‌ی تولیدات داخلی تعصّب نداریم؛ تعصّب در خیلی جاها چیز بدی است امّا اینجا چیز خوبی است. ما باید برای تولید داخلی تعصّب داشته باشیم. یک جنسی هست که در داخل تولید شده، مشابه خارجی‌اش هم هست ــ البتّه آن واردکننده نباید وارد میکرد، حالا وارد کرده ــ گاهی کیفیّت این جنس داخلی از آن جنس خارجی کمتر نیست، گاهی هم بیشتر است، [امّا] ما میرویم سراغ جنس خارجی؛ چرا؟ چرا به این کارگر ایرانی کمک نمیکنید؟ این جنس داخلی را کارگر ایرانی ساخته؛ وقتی شما نخریدید، آن کارگر بیکار میشود. جنس خارجی میخرید، آن را ترجیح میدهید به جنس داخلی؛ این اشکال بزرگی است و بر ما وارد است؛ اینها عیوب خود ما است. همه‌ی عیوب، مربوط به تشکیلات نظام و دستگاه‌های اداره‌کننده‌ی کشور نیست؛ یک چیزهایی هم مربوط به خود ما است.

یک جاهایی اغماض و گذشت لازم است، [امّا] گذشت نمیکنیم. سر یک اختلاف نظر کوچک، یقهی همدیگر را میگیریم؛ چرا؟ ممکن است دو نفر در یک مسئله‌ای ــ مثلاً در یک مسئلهی سیاسی ــ اختلاف نظر داشته باشند؛ خب داشته باشند؛ چرا باید با هم دعوا کنند؟ چرا باید یقهی همدیگر را بگیرند؟ چرا باید دوقطبی در جامعه ایجاد بشود؟ باید اغماض کرد. یک جاهایی بایستی چشم‌پوشی کرد، باید اغماض کرد. این هم یکی از مشکلات ما است.

یک توصیهی مهمّ من به همه‌ی کسانی که توانایی سخن گفتن با مردم را دارند و رسانه در اختیارشان است ــ چه در فضای مجازی، چه در مطبوعات، چه در صدا و سیما ــ امیدآفرینی است. دشمن سعی میکند جوانهای ما را ناامید کند؛ ما باید متقابلاً امیدآفرینی کنیم. مسائل امیدزا در کشور کم نیست؛ همینهایی که من گفتم و ده برابر اینها مطلب هست که همه موجب امید است و انسان را امیدوار میکند. همه موظّفند امیدآفرینی کنند؛ این را جدّی بگیرید.

امیدآفرینی، خودفریبی نیست. بعضی‌ها خیال میکنند امیدآفرینی پنهان کردن ضعفها است، خودفریبی است؛ نه، ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. وضع ما بحمدالله وضع خوبی است. ما امروز باید این آیهی شریفه را در نظر بگیریم: «وَ لا تَهِنوا»، سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا»، اندوهگین نشوید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَون»، شما برترین هستید، «اِن کُنتُم مُؤمِنین»؛(۱۳) ایمان شما موجب علوّ شما است، موجب برتری شما است. درست عکس وضعیّت ما را امروز در این منطقه، دشمن سرسخت ما یعنی دولت آمریکا دارد. ما میدانیم در منطقه چه کار داریم میکنیم؛ سیاستمان روشن است، راهمان روشن است. آمریکایی‌ها متحیّرند که در منطقه بمانند یا از منطقه بروند؛ اگر بمانند، نفرت ملّتها از آنها روزبه‌روز بیشتر میشود. آمریکایی‌ها با قدرت، با نیروهای نظامی شدیدالعمل وارد افغانستان شدند، بیست سال در افغانستان ماندند؛ ملّت افغان را از خودشان ناراضی کردند، متنفّر کردند، مجبور شدند خارج بشوند. اگر بمانند موجب نفرتند، اگر بروند مطامعشان را از دست میدهند؛ اینجا مطامعی دارند، آمریکایی‌ها در سوریه مطامع دارند، در عراق مطامع دارند، در همه‌ی این منطقه مطامع دارند؛ اگر بگذارند بروند، این مطامع از دست میرود؛ نمیدانند چه کار کنند؛ بمانند، بروند؛‌ متحیّرند. خدا را شکر میکنیم بر اینکه راه ما روشن است، بصیرت ما برجا است، گامهای ما بحمدالله محکم و استوار است و دشمن ما دچار ضعف است.

پروردگارا! روز‌به‌روز بر این موفّقیّتها بیفزا. پروردگارا! امام بزرگوار ما را که این راه را به روی ما باز کرد، با اولیائت محشور کن. پروردگارا! شهدای عزیز ما را که توانستند این حرکت عظیم را به نتیجه برسانند، با پیغمبر، با شهدای صدر اسلام محشور بفرما. پروردگارا! قلب ولیّ‌ات و حجّتت، ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) را از ما راضی کن؛ دعا و شفاعت او را شامل حال ما بفرما؛ ملّت ما را همواره سربلند و عزیز و خوشبخت قرار بده.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 
 
در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین احمد مروی (تولیت آستان قدس رضوی) مطالبی بیان کرد.
زادالمعاد، ص ۳۲۸
شعار حضّار
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۴۰۱/۱۲/۴)
پروژه‌ی آبرسانی غدیر که در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۱۱ افتتاح شد، بزرگ‌ترین پروژه‌ی آبرسانی کشور است که زمینه‌ی تأمین آب شرب بهداشتی و پایدار برای ۲۶ شهر و ۱۶۰۸ روستای مرکزی، جنوبی و غرب استان خوزستان را فراهم میکند.
ابلاغ سیاست‌های کلی «اقتصاد مقاومتی» (۱۳۹۲/۱۱/۲۹)
دیدار جمعی از کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش‌بنیان‌ها (۱۴۰۱/۱۱/۱۰)
پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲(۱۴۰۲/۱/۱)
از جمله، بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوی در مشهد مقدّس (۱۳۹۵/۱/۱)
(۱۰ ابلاغ سیاستهای کلّی نظام قانونگذاری به قوای سه‌گانه (۱۳۹۸/۷/۶)
(۱۱ سوره‌ی ناس، آیات ۴ تا ۶؛ «بگو: پناه میبرم به پروردگار مردم از شرّ وسوسه‌گر نهانی، آن کس که در سینه‌های مردم وسوسه میکند، چه از جن و [چه از] انس.»
(۱۲ سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۲؛ «پس، همان گونه که دستور یافته‌ای ایستادگی کن، و هر که با تو توبه کرده [نیز چنین کند]. ...»
(۱۳ سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۱۳۹
یکشنبه, 27 فروردين 1402 10:46

نسبت تلاش وتوکل در موفقیت

همان‌طور که در محیط اطراف خود می‌بینیم، بشر امروز با مشکلات و نابسامانی‌های زیادی در زندگی خود روبرو است. هر یک از مکاتب فکری و علوم بشری سعی کرده‌اند برای از بین بردن این مشکلات راهکارهایی را ارائه کنند. در آموزه‌های دینی توکل به خدا به‌عنوان عاملی سودمند برای رویارویی با مشکلات، مقاومت در برابر ناامیدی و برطرف کردن اضطراب و افسردگی معرفی‌شده است.(۱) اما سؤال اینجاست که معنای دقیق و درست توکل چیست و چه ارتباطی با عمل و موفقیت انسان دارد؟ سعی می‌شود در چند محور به این سؤال پاسخ دهیم:

نکته اول:
توکل دارای درجات مختلفی است و به همین جهت، درآیات و روایات به شکل‌های مختلفی بازتاب یافته است.
از یک منظر، توکل یعنی اعتماد کردن به خداوند متعال و واگذار کردن کارها به او و تسلیم اراده و مشیت او بودن. به‌عبارت‌دیگر توکل بر خدا کردن یعنی اعتقاد به این نکته که جز خداوند مؤثر مستقل دیگری در جهان آفرینش نیست و همه مخلوقات تحت قدرت او هستند. در این راستا، در حدیثی آمده است که «روزی پیامبر(ص) از جبرئیل پرسید: توکل بر خدا چیست؟ جبرئیل عرض کرد: علم داشتن به این‌که مخلوق نه زیانی می‌رساند و نه سودی می‌بخشد، نه می‌دهد و نه بازمی‌دارد. پس هرگاه بنده این‌گونه شد، برای احدی غیر از خدا کار نمی‌کند و جز به خدا امید ندارد و از غیر او ترسی ندارد و در احدی غیر از خدا طمع ندارد. این توکل است».(۲)
در روایات، به مرتبه دیگری از توکل نیز اشاره‌شده است: «یکی از درجات توکل، این است که در هر کاری که به تو مربوط است به خداوند اعتماد کنی و ازآنچه نسبت به تو انجام می‌دهد خشنود باشی و بدانی که او جز خیر برای تو نمی‌خواهد و بدانی که حکمت در این است که کارت را به او واگذار کنی و دیگر اینکه به این امر ایمان داشته باشی که خدا چیزهایی می‌داند که تو از آن‌ها بی‌اطلاعی و باید علم آن‌ها را به خدا و امنای خدا واگذار نمایی و به او اعتماد کنی.»(۳)

از این منظر، توکل، اعتماد به علم و خیرخواهی خدا است؛ یعنی بعدازاین که تدبیر و تلاش کردیم، نتیجه امر را به خدا واگذار کنیم: «در کارها، با آنان مشورت کن؛ اما هنگامی‌که تصمیم گرفتی، (قاطع باش و) بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد»(۴) و اگر نتیجه برخلاف میل ما شد، صبور باشیم و به علم و خیرخواهی خدا اعتماد کرده تا از این طریق، به رضوان الهی دست‌یابیم: «چه‌بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال‌آن که خیرِ شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال‌آنکه شرِّ شما در آن است؛ و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید».(۵)

نکته دوم:
باآنکه هر آنچه در عالم آفرینش است، تحت قدرت و مشیت الهی هستند، اما مشیت خداوند بر این قرارگرفته است که نظام هستی بر اساس اسباب و مسببات موجود در دنیا پیش برود.(۶) به‌عبارت‌دیگر خداوند دنیا را خلق کرده و برای آن سنت‌ها و قوانینی را وضع کرده تا بر پایه آن‌ها و از مسیری علّی و معلولی، اتفاقات و امورات در عالم رقم بخورد به‌گونه‌ای که برای هر پدیده‌ای علتی خاص و برای هر مشکلی راهکاری ویژه وجود داشته باشد؛ یعنی خداوند قصد ندارد به‌عنوان یک جریان همیشگی، به‌گونه‌ای خارق‌العاده در امور عالم دخالت کرده و اموری معجزه گونه را رقم بزند. البته تذکر این نکته لازم است که تمام این اسباب، اسباب مادی نیستند و مؤثر آن در عالم می‌توانند اسباب مادی و یا غیرمادی باشند.

بر این اساس خداوند از یک‌سو به انسان عقل عنایت کرد تا با کمک آن و مشورت با دیگران، تصمیمات درست در زندگی بگیرد و با تلاش خود آن‌ها را محقق کند (اسباب مادی)؛ و از سوی دیگر، اسبابی معنوی در دنیا قرار داده که در به ثمر رسیدنِ اهداف انسان در کنار درایت و تلاش مؤثرند و موجب برکتی فزاینده در مال وزندگی انسان می‌شوند (اسباب غیرمادی). هیچ‌یک از اسباب مادی و غیرمادی جایگزین دیگری نمی‌شود و به هر دو در کنار هم برای رسیدن به بهترین نتیجه نیاز است. هر کار خداپسندانه -ازجمله صدقات، کمک به دیگران، صله‌رحم، دعا و مناجات باخدا، نماز و زیارت- اسباب معنوی هستند. یکی از این اسباب غیرمادی که خودتان هم در سؤال به آن اشاره‌کرده‌اید توکل است که شرح و توضیح آن گذشت: «و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است».(۷)

نکته سوم:
باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که درآیات و روایات نیامده که هر کس تلاش و توکل داشت، حتماً در همان لحظه به آنچه می‌خواهد می‌رسد. همان‌طور که در نکات سابق آمد، توکل یعنی واگذار کردن کارها و نتیجه امور به علم و خیرخواهی خدا. ممکن است چیزی را ما خیر بدانیم و در طلب آن باشیم و از کار و کوشش و دعا و توسل (عوامل مادی و معنوی) نیز بهره بگیریم، اما چون برایمان خیر نیست، خداوند آن را برایمان مهیا نسازد؛ بلکه حتی ممکن است نتیجه امر برخلاف میل ما باشد و ما آن را شرّ بدانیم، درحالی‌که حقیقتاً برای ما خیر است و به‌زودی برکات و ثمراتش مشخص می‌شود؛ بنابراین، توکل کردن یعنی اعتماد کردن به خدا و واگذار کردن نتیجه امور به او. اگر نتیجه کار و کوشش، همانی شد که می‌خواستیم، شاکر خدا باشیم؛ و اگر غیر آن شد، صبور باشیم و راضی به رضای او شویم: «هم خداوند از آن‌ها خشنود است و هم آن‌ها از خدا خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است».(۸)

یکی دیگر از عواملی که سبب می‌شود به نتیجه مطلوبمان نرسیم، تزاحم علل و منافع است. اگرچه عمل و توکل، در تحقق بهترین نتیجه، از امور لازم‌اند، اما در بعضی از مواقع، کافی نیستند و موانعی سبب عدم تحقق نتیجه می‌گردد. توضیح بیشتر اینکه دنیای مادی ما دنیای تزاحمات است؛ تزاحم منافع و خواست انسان‌ها و همچنین تزاحم علل و اسباب طبیعی. از آن جایی که منافع انسان‌ها با یکدیگر در اختلاف است، این امکان وجود دارد که تحقق منافع یک فرد، سبب عدم تحقق خواسته‌های افراد دیگر شود؛ چراکه او با تلاش و کوشش، اسباب را طوری تنظیم کرده که خودش به نتیجه برسد و ما از دستیابی به آن مطلوب بازبمانیم. در چنین شرایطی به‌طور طبیعی در زمان واحد تنها امکان تحقق یکی از این دودسته از منافع در خارج است. بر این اساس ممکن است که شرط کافی تحقق عمل و رسیدن به بهترین نتیجه در خارج یعنی عمل و توکل فراهم باشد، اما تزاحم منافع ما با خواسته‌های دیگران باعث عدم وقوع خواسته و به ثمر رسیدن تلاش‌های ما شود. به‌عبارت‌دیگر در اینجا علل ایجاد به‌اندازه لازم موجود است، اما کافی نیست و موانعی جلوی تحقق آن را می‌گیرد. درباره تزاحم علل اسباب طبیعی نیز همین مطلب جریان دارد. چراکه ممکن است ماسال‌ها تلاش کرده و گله بزرگی از گوسفندان را پرورش داده باشیم، اما به سبب صاعقه که از رخدادهای طبیعی است، بخش زیادی از گوسفندان ما که در معرض صاعقه بودند، از بین بروند.

در چنین شرایطی، توکل یعنی اعتماد کردن به خدا مبنی بر این‌که اگرچه اینجا به سبب تزاحم علل و اسباب، آسیب‌دیده‌ایم، اما امیدواریم خداوند روزی در دنیا یا آخرت این ضرر را جبران نماید و صبوری ما در برابر این مشکلات را نادیده نگیرد: «و بشارت‌ده به استقامت کنندگان. آن‌ها که هرگاه مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: «ما از آنِ خدائی‌ام؛ و به‌سوی او بازمی‌گردیم»؛ این‌ها، همان‌ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آن‌ها هستند هدایت یافتگان».(۹)

نتیجه:
نتیجه اینکه توکل درجات مختلفی دارد و یکی از آن‌ها، واگذار کردن نتیجه امور به خدا و اعتماد کردن به علم و خیرخواهی او است. در این صورت، اگر تلاش کردیم و انواع علل مادی و معنوی را فراهم کردیم، در صورت موفقیت، شکور باشیم و در صورت شکست، صبور باشیم و بدانیم خداوند بهتر از ما می‌داند و بیشتر از ما خیرخواه است و حتماً آن پدیده خیر نبوده که برایمان فراهم نساخته یا اگر خیر بوده و به سبب تزاحم علل و اسباب، فراهم نشده، حتماً خداوند در موقعیت دیگر آن را برایمان جبران می‌سازد و صبر و شکیبایی ما در فرآیند کوشش و شکست را نادیده نمی‌گیرد. توکل کردن نه با تلاش کردن منافات دارد و نه با شکست خوردن. توکل کردن یعنی تلاش کردن و کوشش نمودن برای رسیدن به آنچه خیر و رضای الهی در آن است.

پی‌نوشت‌ها:
۱. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، انتشارات دارالحدیث، چ ۷، ۱۳۸۶ ش، ج۱۳، ص۴۵۸ به بعد.
۲. شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین، معانی الاخبار، بیروت،‌دار المعرفه للطباعه والنشر، ۱۳۹۹ ق، ص۲۶۱.
۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج۷۷، ص۳۳۶.
۴. سوره آل‌عمران، آیه ۱۵۹.
۵. سوره بقره، آیه ۲۱۶.
۶. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، قم، منشورات کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چ ۱، ۱۴۰۴ ق، ج۱، ص۶.
۷. سوره طلاق، آیات ۲-۳.
۸. سوره مائده، آیه ۱۱۹.
۹. سوره بقره، آیات ۱۵۵-۱۵۷.

یکشنبه, 27 فروردين 1402 10:42

در 30 ثانیه سر درد خود را درمان کنید

سردرد میگرنی از سردرد های کلافه کننده ای است که اغلب مبتلایان به این نوع سردرد از دارو و قرص های شیمیایی استفاده می کنند که استفاده ی طولانی مدت از این نوع داروها به مرور به کبد و بقیه اعضای داخلی بدن آسیب می رساند. حتما می پرسید چگونه سردرد بدون دارو درمان می شود. ما به شما راهی را پیشنهاد می کنیم که درمان سردرد بدون دارو در 30 ثانیه انجام می شود که دراین صورت هم از دارو استفاده نمی شود و هم در سریعترین زمان ممکن سردرد شما درمان می شود. با ما همراه باشید.

درمان سردرد بدون دارو در 30 ثانیه

ما به شما توصیه می‌کنیم به جای استفاده از دارو‌های قاتل درد به کمک نمک با کیفیت هیمالیا سر درد‌های میگرنی خود را در نطفه خفه کنید.

این درمان سردرد بدون دارو نه تنها درد‌های شما را تسکین داده، بلکه موجب تقویت سیستم ایمنی بدن شده و با بازگرداندن الکترولیت‌ها یک محیط قلیایی در بدن ایجاد می‌کند.

آب لیمو ترکیب موثر در درمان میگرن است که یک تاثیر باور نکردنی در قلیایی کردن بدن داشته و هنگام ترکیب با نمک صورتی هیمالیا اثر آن چندبرابر می‌شود.

مواد تشکیل دهنده درمان طبیعی میگرن

۱/۲ قاشق چایخوری نمک صورتی هیمالیا

آب نصف لیمو

یک لیوان آب

آماده سازی

شما باید آب لیمو و نمک را در یک لیوان آب ریخته و به هم بزنید، اکنون معجون درمان میگرن شما آماده است و با نوشیدن آن درعرض ۳۰ ثانیه نشانه‌های بهبود را حس می‌کنید.

ماه مبارک رمضان در نگاه امام رضا (ع) به میدان مسابقه ای برای پیروی از خدا و گام برداشتن به سوی بهشت برای بندگان خدا تشبیه شده است مسابقه ای که تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد.

توصیه‌های امام رضا علیه‌السلام برای روزهای پایانی ماه مبارک رمضان
در روایات اسلامی رمضان ماهی که ابتدایش رحمت و میانه اش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم است معرفی شده و تصریح گردیده است که درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می‌شوند و تا آخرین شب بسته نمی‌شوند؛ ماهی که خداوند در آن حسنات را می‌افزاید و گناهان را پاک می‌کند.

یکی از بافضیلت‌ترین ایام و لیالی، دهه آخر ماه مبارک رمضان است. طبق روایات رسیده از اهل بیت (ع) پیامبر اکرم (ص) این دهه را به اعتکاف گذرانده و به عبادت و شب زنده داری مشغول بودند. امام رضا (ع) هم می‌فرماید: کانَ أَبى علیه ‌السلام یَزیدُ فى الْعَشْرِ الأَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ فى کُّلِ لَیْلَهٍ عِشْرینَ رَکْعَهً؛ پدرم در دهه آخر ماه رمضان در هر شب بیست رکعت به نمازهاى مستحبّى شبهاى ماه رمضان مى‌افزود.

ویژه برنامه‌های ماه رمضان در کرمانشاه اعلام شد

همچنین امام رضا علیه السلام می‌فرماید: کانَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام لایَنامُ ثلاثَ لیالٍ: لَیلهَ ثلاثٍ وعِشرِینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ، ولَیلهَ الفِطرِ، ولَیلهَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، وفیها تُقسَمُ الأرزاقُ والآجالُ وما یَکونُ فی السَّنَهِ؛ امیر المؤمنین علیه السلام سه شب را نمى‌خوابید: شب بیست و سوم ماه رمضان، شب عید فطر و شب نیمه ماه شعبان؛ در این شبها، روزیها تقسیم و مدّت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد، تعیین مى‌شود.

یکی از اعمال مهمی که در طول ماه مبارک رمضان مورد تأکید قرار گرفته، افطارى دادن به روزه داران است. در این زمینه روایتی در عیون اخبار الرضا (ع) نقل شده که اهمیت این موضوع را می‌رساند. طبق این روایت پیامبر اکرم (ع) در خطبه معروف شعبانیه مى ‌فرماید: «مردم بیدار باشید! کسى که از شما به روزه‌ دار مؤمن در این ماه افطارى دهد، پاداش آزاد نمودن یک برده و بخشش گناهان گذشته را همراه دارد. عرض شد: اى رسول خدا! ما توان افطارى دادن نداریم. حضرت فرمود: بترسید از آتش! ولو با دادن نصف دانه خرما و از آتش بپرهیزید! گر چه با دادن شربت آب باشد.»

امام رضا (ع) در روز عید فطر از محلی عبور می‌کردند که عده ای مشغول خنده و سرگرمی بودند. امام (ع) در بیانی زیبا رمضان را به میدان مسابقه ای برای بندگان خدا تشبیه کرده به اصحاب خود فرمود: همانا خداوند صاحب عزت و جلال، ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای بندگانش آفرید تا در این ماه با پیروی از خداوند به سوی بهشت پیشی گیرند. پس گروهی پیشی گرفتند و به پیروزی دست یافتند و کسانی دیگر باز ماندند و محروم گشتند. شگفتا (و شگفتا) از کسی که سرگرم خنده و بازی است (آن هم) در روزی که نیکوکاران ثواب و اجر می‌برند و کوتاهی کنندگان محروم می‌شوند. به خدا قسمت اگر پرده و حجاب‌ها کنار رود، هر آینه نیکوکار به کردار نیک خود و گناهکار به گناهش مشغول می‌شود.

امام رضا علیه ‌السلام همچنین عید فطر را روز تضرع و دعا به درگاه خداوند دانسته می‌فرماید: إنَّما جُعِلَ یَومُ الفِطرِ العِیدَ لِیَکونَ لِلمُسلِمینَ مُجتَمَعا یَجتَمِعُونَ فیهِ و یَبرُزونَ لِلّهِ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلى ما مَنَّ عَلَیهِم؛ بدان جهت روز عید فطر عید قرار داده شده است تا در آن روز مسلمانان جمع شوند و به خاطر خدای بزرگ به صحنه آیند و خدا را در برابر نعمتهایش به شکوه و بزرگی یاد کنند تا هم روز عید باشد و هم روز اجتماع، هم روز بالندگی باشد و هم روز زکات دادن، هم روز رغبت و توجه به نعمتهای الهی بادشد، هم روز تضرع و دعا به درگاه خدا.

امام رضا (ع) همچنین فرا رسیدن عید فطر پس از یک ماه بندگی را هدیه ای به خداوند برشمرده می‌فرماید: در روز قیامت، چهار روز را به پیشگاه خداوند هدیه می‌برند، گویی که عروس را به خانه بخت می‌برند، پرسیدند: این چهار روز چه روزهایی است؟ حضرت رضا (ع) فرمود: روز عید قربان و عید فطر و روز جمعه و عید غدیر.

و در مورد علت تکبیرهاى زیاد در روز عید فطر مى‌فرماید: تکبیر، تعظیم و بزرگداشت‌ خداوند متعال است و نوعى تشکر از هدایت‌ها و نعمت‌هاى پروردگار جهانیان مى‌باشد.

راهپیمایی روز جهانی قدس در تهران و سراسر کشور با حضور مردم و مسئولان لشکری و کشوری برگزار شد.

 

دراین مراسم هموطنان روزه دار در تهران و بیش یک هزار شهر و روستای کشورمان به طور همزمان فریاد مرگ بر اسرائیل سردادند و جنایت های رژیم صهیونیستی را محکوم کردند.

 

 

در تهران راهپیمایان از مسیرهای ده‌گانه خود را به دانشگاه تهران رساندند و سخنران این مراسم محمد باقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی بود.

 

بیش از ۴۰۰۰ خبرنگار، عکاس و تصویربردار داخلی و خارجی راهپیمایی روز قدس را پوشش خبری و رسانه‌ای دادند. از این تعداد، بیش از ۱۵۰ عامل رسانه‌های خارجی به پوشش خبری این مراسم در سراسر کشور پرداختند.

 

 

در مراسم روز قدس امسال علاوه بر حضور مردم مومن و روزه‌دار، جمعی از پیروان ادیان الهی (کلیمیان، ارامنه، آشوری‌ها و زرتشتیان) نیز به همراه رهبران دینی خود در راهپیمایی حضور داشتند.

سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم منبر القدس به مناسبت روز جهانی قدس بر اهمیت و نقش روز قدس در راه آزادی فلسطین تأکید کرد و گفت که تحولات کنونی جهان به نفع محور مقاومت است و رژیم صهیونیستی با بحران‌های بی‌سابقه و عمیقی روبروست. در ادامه محورهای اصلی سخنان دبیرکل حزب‌الله درباره موضوعات مختلف می‌آید.

 

امسال شاهد تحولات بسیار مهمی در همه سطوح بودیم که همگی در خدمت راه مقاومت و در برابر رژیم اشغالگر هستند. در این سال شاهد شکست پروژه های تروریسم و تجاوز و آغاز گزینه های گشایش و گفت‌وگو بودیم. این مسئله در توافق ایران و عربستان نمایان شد. جهان پیوسته به سمت نظم جهانی چندقطبی، یعنی پایان هژمونی تک‌قطبی که آمریکا نماینده آن است، در حال حرکت است

 

مسیر دیدارها و گفتگوها (ایران و کشورهای منطقه) اثراتی منفی بر روند عادی‌سازی روابط با دشمن صهیونیستی و پروژه توسعه طلبانه اسرائیلی برای تشکیل محور اسرائیلی عربی جهت مقابله با ایران و محور مقاومت داشته است.

 

رویکردها به سمت حل مشکلات درونی است و این کمک خواهد کرد که درهای نزاع و درگیریهای داخلی که دشمن روی آن حساب کرده بود، بسته شود. این تفاهم‌ها بر طرح‌های عادی سازی تأثیر می‌گذارد.

 

وی با بیان این که شهید حاج قاسم سلیمانی در مسیر آزادی فلسطین به شهادت رسید پس مسئولیت پشتیبانی از کرانه باختری، یک مسئولیت اخلاقی، ایمانی و جهادی است گفت: افزایش قدرت مقاومت در غزه و حمایت مردمی از گزینه مقاومت تحولی مهم است که ما را نسبت به نتایج نبرد با دشمن مطمئن‌تر خواهد کرد. همه تلاش‌ها باید بر حمایت از کرانه باختری و قدس و مقاومت مسلحانه فلسطینیان متمرکز شود.

 

وی افزود: کرانه باختری امروز سپر قدس است و ساکنان آن در خط مقدم دفاع از قدس و مسجد الاقصی و کلیسای قیامت قرار دارند. دغدغه همه ما باید این باشد که چگونه حمایت حداکثری را از مقاومت در کرانه باختری به عمل آوریم

 

 

 

سید حسن نصرالله ادامه داد: امسال شاهد بودیم که محور مقاومت مقتدرانه از محنت و سختی‌های سال‌های گذشته خارج شد و دشمن صهیونیستی از بحران داخلی و اختلافات عمیقی رنج می‌برد که به اذعان خود صهیونیست‌ها در تاریخ این رژیم بی‌سابقه بوده است.

 

وی افزود: مقاومت رو به رشد فلسطین یکی از مهمترین عوامل یکسره کردن نبرد با دشمن صهیونیستی است و ما شاهد حمایت مردمی از مقاومت و مشارکت جوانان در درگیری‌های روزانه و عزم و اراده و حضور گسترده فلسطینیان در مسجد الاقصی هستیم. روز به روز بیشتر مشخص می‌شود که بزرگداشت روز جهانی قدس بخشی از نبردی است که ملت ما برای آزادی فلسطین انجام می‌دهد.

شنبه, 26 فروردين 1402 23:14

مبارزه به سبک مقلوبه

اگر هدف مبارزه با ظلم باشد، هرچیز کوچک به کار می‌آید، مثلا همان خرده سنگ‌های کودکان که با آن بازی می‌کنند، آن‌وقت دستان کودکان فلسطینی ابابیل می‌شود و بر لشگر پیل‌گون می‌تازد.

مادران فلسطینی هم آمده‌اند با همان وسایل آشپزخانه کوچک‌شان، شاید هم جهیزیه قدیمی، از آن‌ها که مادرها به دختران‌شان می‌دهند، از آن‌ها که کلی رمز و راز زندگی درونش نهفته است. از همان‌ها که زندگی عزت‌مند را به دختران دم‌بخت یادآور می‌شود.

مادران هم سلاح دارند از جنس ایمانی عمیق و شور و عشقی که در قالب خوراک به فرزندان‌شان می‌دهند.

مادران هم مبارزه می‌کنند، با زبان، با اشک، با خون، حتی با غذایی که می‌پزند. از همان مائده‌هایی که از آسمان می‌آید.

این‌ روزها مادران فلسطینی در گوش فرزندان‌شان از قدس می‌خوانند. از آزادی بیت‌لحم، از خواندن نماز در مسجدالاقصی. مادران فلسطینی این روزها مقلوبه می‌پزند. چقدر با ظرافت خوراک را زیر قابلمه می‌چینند، برنج را رویش می‌ریزند و شعله هم به‌کار می‌آید تا غذا به پختگی برسد.

کم‌کم صدای مناجات قبل اذان به گوش می‌رسد. مادر، فرزندان را می‌خواند. همه آمده‌اند تا به مادر کمک کنند تا قابلمه را برگردانند. صدای شادی بچه‌ها با صدای ضربه به قابلمه درهم می‌رود.

همه به امید نابودی اسرائیل، بر سر قابلمه می‌کوبند و بعد...

غذا خورده می‌شود با محبتی از جنس اولین قبله‌گاه مسلمانان و آمادگی همه خانواده برای نابودی دشمن این مسجد مقدس.

مادر است دیگر به زندگی رنگ و بو می‌دهد، هدف می‌دهد، حب و بغض می‌دهد. حتی با همین غذای ساده.

بچه‌ها گوشه‌ای نشسته و نقاشی می‌کنند و کنار نقاشی می‌نویسند: القدس لنا


فاطمه میری طایفه فرد

حضرت علی علیه السلام:

إِنَّ مِنَ الْبَلاءِ الْفاقَةَ وَ أَشَدُّ مِنْ ذلِکَ مَرَضُ الْبَدَنِ وَ أَشَدُّ مِنْ ذلِکَ مَرَضُ الْقَلْبِ وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةُ الْمالِ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذلِکَ صِحَّةُ الْبَدَنَ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذلِکَ تَقْویَ الْقَلْبِ

بی گمان فقر و تنگدستی، نوعی بلاست و سخت تر از تنگدستی، بیماری تن است و بدتر از آن، بیماری قلب است.

چه اینکه گشایش مادی نوعی نعمت است و بالاتر از ثروت مادی، تندرستی و بهتر از آن، تقوای قلبی است.

 

الامالی للطوسی : ۱۴۶ ح ۲۴۰

محمدعلی برزگر، استاد دانشگاه در استان قم در یادداشتی به تحلیل مسائل سیاسی منطقه بویژه فلسطین اشغالی و قدس شریف پرداخت که مشروح آن را در ذیل می‌خوانیم؛

 

الف) اندیشمندان و محققان یهودی صهیونیست

" آری شاویت " تحلیلگر یهودی و نویسنده سرشناس اسرائیلی معتقد است: اسرائیل نفس‌های آخر را می‌کشد و دیگر جای زندگی در کشور نیست و باید به سانفرانسیسکو یا برلین رفت.

" میخائیل بریزون" نویسنده و تحلیلگر صهیونیست نوشت: رژیم صهیونیستی در مسیر نابودی و فروپاشی داخلی پیش می‌رود.

" کانمن " محقق و نویسنده اسرائیلی آمریکایی و برنده جایزه صلح نوبل اذعان دارد کار اسرائیل تمام است. اسرائیل امروز به باشگاه دیکتاتورها پیوسته که تظاهر به دموکراتیک بودن می‌کنند، اما درواقع حکومت دیکتاتوری هستند.

" یووال نوح هراری " استاد تاریخ دانشگاه عبری در قدس اشغالی، تصویری تیره‌وتار از وضعیت رژیم صهیونیستی ترسیم کرد و در آن اعتراف کرد دولت اسرائیل، گام‌های محکمی برای ریشه‌کن کردن «دموکراسی» برمی‌دارد.

و بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران (دولتی و غیردولتی) در این مورد اظهارنظر کردند که مجال آن‌ها در این مقال نیست.

 

ب) حاکمان نظام سیاسی صهیونیست

" اسحاق هرتزوک " رئیس رژیم صهیونیستی اذعان کرد؛ اسرائیل مثل بشکه باروت آماده انفجار است.

" لیبرمن " رئیس حزب اسرائیل بیتنو معتقد است؛ کابینه «نتانیاهو» پایان صهیونیسم است.

" نفتالی " بنت نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با اشاره به هرج‌ومرج در فلسطین اشغالی، گفت که اسرائیل در حال نزدیک شدن به فروپاشی است.

"ایهود باراک" نخست‌وزیر پیشین رژیم صهیونیستی با انتشار مقاله‌ای در یک رسانه صهیونیستی ترس خود را از نابودی اسرائیل قبل از هشتادمین سالگرد تأسیس آن بیان کرده است.

 

ج) تظاهرات مردمی و اعتصابات دولتی:

از زمان اعتراضات مردمی، هرروز به تعداد معترضین در تظاهرات و اعتصابات افزوده می‌شود

با دستور رئیس اتحادیه کارگری «هستدروت» به‌عنوان بزرگترین اتحادیه کارگری رژیم صهیونیستی، اعتصابات گسترده در فلسطین اشغالی صورت گرفت.

معترضان که از شهروندان اسرائیلی هستند در تل‌آویو تظاهرات می‌کنند و خیابان‌های اصلی این شهر را بسته‌اند. احزاب مخالف دولت (به رهبری یائیر لاپید نخست‌وزیر سابق) و دیگر منتقدان نتانیاهو هم به معترضان پیوسته‌اند.

بخش عمده معترضان از قبل هم مخالف نتانیاهو بودند اما با ارائه طرح "اصلاحات قضایی" از سوی دولت نتانیاهو، جمع زیادی به مخالفت با این طرح پرداخته‌اند.

همزمان با اعتراضات، بخش‌هایی بیشتری به اعتصاب می‌پیوندند که ازجمله می‌توان به کارکنان شهرداری تل‌آویو، بندر حیفا، شرکت هواپیمایی دولتی اسرائیل (آل عال) و فرودگاه تل‌آویو (بزرگ‌ترین و مهمترین فرودگاه اسرائیل) اشاره کرد.

کارکنان دو بانک اسرائیل، مدارس، دانشگاه‌ها و سازمان‌های بهداشت و درمان هم به اعتصاب پیوسته‌اند.

سندیکای کارکنان وزارت خارجه اسرائیل از کارکنان سفارتخانه‌های اسرائیل در سراسر جهان خواست به اعتصاب بپیوندند.

کنسول اسرائیل در نیویورک هم در اعتراض به طرح اصلاحات قضایی دولت نتانیاهو، از سمت خود استعفا کرد.

تعداد زیادی از نیروهای ذخیره در ارتش و دستگاه‌های امنیتی اسرائیل ازجمله خلبانان ذخیره در اعتراض به طرح دولت نتانیاهو اعلام کردند فعالیت خود را متوقف و از حضور در پایگاه‌های نظامی و فعالیت خودداری می‌کنند.

قبل از این هم خلبانان و مهمانداران کادر پرواز هواپیمای حامل بنیامین نتانیاهو در پرواز رسمی او به رم ایتالیا از پرواز خودداری و از اعتراضات اعلام حمایت کردند.

لحظه به لحظه به حجم اتفاقات در اعتراضات داخلی اسرائیل اضافه می‌شود

 

نکته و نظر:

از منظر نظریه پردازان علوم سیاسی، یکی از شرایط اجتماعی و بسترهای روانشناختی اضمحلال یک نظام سیاسی، بحران مشروعیت( legitimacy ) و مقبولیت ( admissibility)، نارضایی و ناامیدی در بین اندیشمندان و توده مردم همراه با اعتراضات، تظاهرات، اعتصابات گسترده و نیز اختلافات جدی میان حاکمان آن نظام سیاسی است.

بطوری که از منظر صاحب نظران اسرائیلی، ناامیدی مردم اسرائیل به سمت خود ویرانگری پیش می‌رود و حتی اگر فردا اصلاحات قضایی هم متوقف شود و یک دولت وفادار و غیر افراطی انتخاب شود، باز هم نمی‌توان انتظار داشت که نگرانی‌ها در مورد ثبات اراضی اشغالی و آینده سیستم حکومتی لیبرال آن از بین برود.

با عنایت به شواهد و مستندات ذکر شده، رژیم صهیونیستی هم در میان فلسطینی‌های بومی اعم از مسیحی، یهودی و یهودی‌های مهاجر، مشروعیت و مقبولیتش را از دست داده و باید در آینده نزدیک منتظر فروپاشی این رژیم منحوس و آزادی قدس شریف باشیم.

بامید تحقق پیش بینی حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در فروپاشی رژیم اشغالگر قدس در آینده نزدیک.