
emamian
یک ویژگی منحصر به فرد رسول اکرم (ص) که بهخاطر آن مبعوث شدند
یکی از عالیترین صفاتی که خداوند رسول خدا صلی الله علیه و آله را آراسته به آن کرد، رحمت است؛ صفتی که منحصر در وجود مقدس آن رسول بزرگوار است. خداوند در آیۀ107 سورۀ انبیاء خطاب به پیامبر برگزیدهاش میفرماید «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین»، یعنی ما تو را رحمتی برای تمام عالمیان ارسال کردیم. جالب است که خداوند در این آیه یکی از مهمترین فلسفههای بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله را بیان کرده و از دیگر سو رحمت را منحصر در پیامبر اسلام میکند. با این توصیف، رسول خدا صلی الله علیه و آله مصداق بارز رحمةالله یا تمام کلمۀ رحمت با تمام مشتقاتش هستند و خداوند از مجرای ایشان، رحمت خود را بر خلایق جاری میکند، لذا آن حضرت فرمود «إِنَّمَا أَنَا رَحْمَةُ»؛ یعنی من (اصل) رحمت هستم.
از ویژگیهای مهمی که خداوند به رحمت نسبت داده است، در برگیرندگیِ آن است، آنجا که فرمود «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء»؛ یعنی رحمتم تمام اشیاء را در بر گرفته است، به این معنا که تمام پهنۀ عالم، از دورترین ارتفاعات عرشی و غیبی تا عمق دنیا و نیز تمام گذشته و آینده در رحمت خداوند جای دارند و امور عالم خارج از «رحمت» خدا جریان ندارند مگر اینکه انسانها خارج از قاعدۀ رحمت خداوند عمل کنند و خود را مشمول عذاب الهی کنند، لذا در ادامۀ آیه فرمود «فَسَأَکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُون»؛ یعنی ما این رحمت را برای اهل تقوا و اهل زکات قرار دادیم و نیز برای آنها که به آیات و نشانههایی که در عالم (برای هدایت) قرار میدهیم، ایمان دارند.
اما از مشتقات کلمۀ رحمت خدا، اسم «الرحیم» است؛ «رحیم» نیز اسمی است که خداوند به وسیلۀ آن، دست مؤمنان را میگیرد و ایشان را رشد میدهد. طبق منطقی که توضیح داده شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله مصداقِ «الرّحیم» محسوب میشوند. از این جهت در آیۀ128 سورۀ توبه میخوانیم ایشان نسبت به مؤمنان رئوف و رحیم هستند: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم»؛ یقیناً پیامبرى از جنس خودتان به سویتان آمد که به مشقت افتادنتان بر او دشوار است؛ اشتیاق شدیدى به [ هدایتِ ] شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤوف و رحیم است.
بنابراین مقدمۀ تمام رسالتها و مأموریتهای پیامبر صلی الله علیه و آله با رحمت آغاز میشود و با رحمت پایان مییابد. از این منظر، اگر قرآنی است، به خاطر کلمۀ رحمت است و اگر بناست در آخرالزمان فرزندی از فرزندان ایشان پرچم عدل و هدایت را در دست بگیرند و انسانها را رشد دهند، به واسطۀ رحمتی است که خداوند از مجرای برترین پیامبرش بر عالم جاری کرد.
در دیگر معنا، هر خیری که در عالم جریان دارد و هر محبتی که به انسانها میشود، از رحمت خداوند ناشی میشود و این رحمت به برکت وجود مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خلایق جریان یافت. با این توضیح، خود وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام، حضرت زهرا سلام الله علیها و سایر اهل بیت وحی، همگی متأثر از رحمت خدا هستند.
پیام سفر رئیسی به چین؛ ایران تسلیم تحریمها نخواهد شد
علاءالدین بروجردی رئیس ادوار کمیسیون امنیت ملی مجلس طی یادداشت شفاهی که در اختیار این خبرگزاری قرار داده به تحلیل ابعاد سفر اخیر آیتالله رئیسی به چین پرداخته است.
سفر اخیر رئیسجمهور به چین را میتوان از دو زاویه مورد پردازش و تحلیل قرار داد؛ زاویه اول شرایط کنونی منطقه است. از طرفی آمریکا بعد از نقض عهد خلاف مقررات بینالمللی در خروج از برجام و اعمال مجدد تحریمهای ظالمانه علیه ایران و در کنار آن کشورهای اروپایی و همپیمانانشان که فاقد استقلال سیاسی بوده و ملزم به تبعیت از آمریکا هستند، تحریمهای گستردهای علیه ایران اعمال کردند. آنها تصور داشتند ما زیر بار تحریمها توان مقاومت نخواهیم داشت و ناگزیر به خواستههای آنان تن میدهیم؛ البته این تصور چندینبار آزمایش شده و شکستخوردهست و آنان هنوز در این کجراهه سِیر میکنند.
از سوی دیگر جنگ روسیه و آمریکا و مجموعهی غرب که به لحاظ جغرافیایی در اوکراین واقعشده باید در نظر گرفته شود؛ واقعیت این است که جنگ آمریکا و ناتو علیه روسیه در حال انجام است. این واقعه نوعی زورآزمایی است که سعی میکنند ظهور و بروز قدرتهای جدید را با تصور استمرار حاکمیت تکقطبی آمریکا در جهان مانع شوند؛ روسیه در خط مقدم این جبهه است. در حال حاضر شاهد تلاش آمریکا و مجموعهی غرب برای وارد کردن همین فشار به چین و ایران بهعنوان محورهای قدرتهای نوظهور در منطقه و سطح جهان هستیم.
سفر به چین در شرایط فعلی حائز اهمیت بود؛ چین کشوری است که هیچگونه سوءپیشینه تاریخی با ایران ندارد و روابط دو کشور در سالهای بعد از انقلاب رو به رشد و قابل توجه بوده است. سیاست راهبردی هر دو کشور که تبلور آن را در سند 25 ساله میبینیم، استمرار و تقویت روابط گسترده است. انجام این سفر پیام مهمی برای آمریکا و غرب دارد که «ایران تسلیم تحریمها نخواهد شد و راه تعامل و پیشرفت برای ما باز است»؛ و آنها عملاً شرکتهای خود را تحریم کردند و ما در حداکثر توان از ظرفیت چین در راستی منافع ملیمان استفاده میکنیم.
لازم به ذکر است رابطه ما با چین بهخاطر بدیِ رابطه با آمریکا و غرب نیست بلکه تصمیم ما در تقویت روابط با چین راهبردی و درازمدت است و مقام معظم رهبری به این سیاستگذاری عنایت ویژهای دارند. دولتها هم باید این سیاست را دنبال کنند، چراکه سیاست هوشمندانه و مبتنی بر منافع ملی ایران است.
حال به خود سفر میپردازیم،؛ میتوان گفت چینیها سنگ تمام گذاشتند و با توجه به حاشیههای سفر آقای شیجینپینگ به عربستان، بهگونهای تلاش در جهت جبران مافات داشتند که این نکته در بیانیه مشترک سران ایران و چین و تأکید آنها بر تمامیت ارضی ایران در پایان سفر محسوس است. شاهد بودیم چینیها برخورد بسیار گرمی داشته و این سفر در سطح دولتی با استقبال رسمی انجام گرفت و آقای رئیسی با تمام مقامات عالیرتبه دیدار داشت.
گفتوگو با شرکتهای بزرگ چینی اهمیت دیگری دارد، چراکه بخش عظیمی از ظرفیت اقتصادی چین در اختیار این شرکتهاست. خروجی مذاکرات و گفتوگوهای پیشهیئت سفر که با حضور آقای صفری در رأس مسئولان وزارتخانهها به پکن انجام شده بود، 20 توافق در زمینههای مختلف است که به امضا رسید.
ما از این تحول مثبت در روابطمان خرسندیم و باید با جدیت آن را ادامه دهیم؛ عملیاتیسازی توافقات باید مد نظر باشد و نیاز است دولت سازوکار مشخصی مانند کمیته پیگیری مصوبات سفر را تشکیل دهد. باید بتوانیم این مصوبات را وارد مرحله عمل کنیم تا در زمان سفر رئیس جمهور چین به کشورمان که به دعوت رسمی آقای رئیسی انجام خواهد گرفت، بخش مهمی از این توافقات را عملیاتی کرده باشیم.
چین امروز به لحاظ توان اقتصادی به سرعت جایگاه آمریکا را میگیرد و میتوان گفت از نظر فناوریهای نوین جهانی کلیه توانمندیهای آمریکا و اروپا در چین محقق شده است. بهعنوان مثال هواپیمای ایرباس در شانگهای و سایر برندهای جهانی در این کشور تولید میشود؛ چینیها سالهاست تکنولوژی دنیا را در دست گرفته و در بخشی رشتهها در دنیا از آمریکا و غرب جلو هستند، مسائل مانند هوش مصنوعی، قطار سریعالسیر و سفر به مریخ که هنوز روسها هم به این مهم دستنیافتهاند.
چین دارای ظرفیت عظیمی بوده و ما میتوانیم از آن استفاده کنیم؛ باید فرصت را مغتنم شمرده و عملا نشان دهیم چین در سیاست خارجی ما گزینهی بهترین است. بعضاً هستند کسانی در داخل کشور که فکر میکنند حتما باید با غرب رابطه داشت، ما مخالفتی با این مسئله نداریم ولی آزموده را آزمودن خطاست؛ چند بار باید این اشتباه را تکرار کرد؟ دیدیم که آمریکا در قضایای اخیر رسما اعلام کرده سیاست براندازی جمهوری اسلامی را دنبال میکند و اروپاییها هم از او تبعیت کردند. در دولت قبل شاهد بودیم شرکتهای بزرگ نفتی مانند توتال به کشور آمدند ولی وقتی ترامپ بازی را بهم زد، ایران را ترک کردند.
آمریکاییها بهشدت «چینهراسی» و «چینستیزی» را هدایت میکنند و برخی هم در داخل فریب آن را میخورند؛ ملت هوشیار ما باید توجه داشته باشد که آمریکاییها تلاش میکنند دو ظرفیت شرق و غرب آسیا در کنار هم قرار نگیرد. ضمنا اخیرا و در این سفر تمایل چین برای عضویت ایران در گروه بریکس مطرح شده است؛ عضویت ما در این مجموعه ضروری و مفید خواهد بود. چراکه نیمی از جمعیت جهان و ظرفیتهای اقتصادی خوبی در آن وجود دارد. تصمیم ما در عرصه سیاست خارجی حضور در این مجموعه است؛ همانگونه که در سازمان همکاریهای شانگهای عضو شدیم و مراحل قانونی آن هم طی شد.
رژیم موقت | ۱۵-بزرگترین تهدیدات موجودیتی رژیم اسرائیل
کتاب «رژیم موقت، مفهوم و پژوهشهای تخصصی» که توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای الاتحاد تالیف و منتشر شده، در مباحثی تخصصی به بررسی پدیده فروپاشی رژیم موقت صهیونیستی پرداخت است. این کتاب در فصل اول مفهوم رژیم موقت و اذعان شخصیتهای مختلف بینالمللی و صهیونیستی این موضوع را مورد اشاره قرار داده و در فصلهای بعدی به بررسی ساختارهای امنیتی و تشکیلاتی سرویسهای جاسوسی و نظامی رژیم صهیونیستی پرداخته و در ادامه بحرانهای فراروی اسرائیل که منجر به این فروپاشی میشود را برشمرده است.
بخش پانزدهم
بی تردید تهدیدات و چالشهایی که ساختار رژیم صهیونیستی با آن مواجه است، آسیبها و شکافهای ماهیتی به این رژیم وارد میکند که مهمترین آنها به این شکل است: به هم خوردن توازن قدرت هستهای در منطقه، عدم وجود چشمانداز اطلاعاتی-نظامی برای اسرائیل، از بین رفتن توازن میان مدیریت تهدیدات نظامی و مشکلات امنیتی و اجتماعی و اقتصادی داخلی رژیم صهیونیستی، نیاز اسرائیل به جلب اعتماد سازمانهای پراگماتیک در منطقه.
به هم خوردن توازن قدرت هستهای در منطقه: مرکز مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در یکی از پژوهشهای خود اشاره کرده که اسرائیل در شرایطی قرار دارد که میداند دیگر نمیتواند سلاح هستهای را در منطقه در انحصار خود داشته باشد و طرفهای دیگری وجود دارند که در آستانه دستیابی به این «سلاح» قرار دارند؛ به ویژه دشمنان اسرائیل.
شاخصها
-«بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بارها اعلام کرده که اسرائیل نیاز دارد که یک «دیوار آهنین» مقابل ایران بکشد. اما بنی گانتس در عین حال اعتراف میکند اسرائیل ضعیفتر از آن است که بتواند به تنهایی مقابل ایران بایستد و به این منظور نیاز به حمایت بینالمللی دارد. البته هدف از ایجاد دیوار آهنین در برابر ایران، تلاش برای قدرتنمایی در برابر دشمنان تلآویو است وگرنه امکان پیروزی بر آنها وجود ندارد. این مسئله منجر به کشمکشهای داخلی در میان اسرائیلیها به ویژه مقامات ارشد این رژیم شده و شواهد نشان میدهد که همه آنها از میزان تحولات موجود در معادلات قدرت و خطری که در آینده در انتظار اسرائیل است آگاهند.
- مرکز امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بارها توصیه کرده که باید جلوی توسعه نظامهای هستهای متعدد در خاورمیانه گرفته شود و به همین منظور آمریکا باید به کشورهای منطقهای که نگران برنامه هستهای ایران هستند تضمین بدهد که اجازه نخواهد داد ایران توانایی هستهای خود را گسترش داده و تبدیل به یک قدرت هستهای مستقل شود.
اما بعد از اینکه آمریکا به میز مذاکرات درباره برنامه هستهای ایران برگشت و همچنین تحریمهای ایالات متحده نتوانست مانع توسعه برنامه هستهای صلحآمیز ایران گردد، نگرانی رژیم موقت اسرائیل چند برابر شده و جمهوری اسلامی ایران را در صف اولین دشمن خود قرار داد.
2- معضل عدم توازن میان مدیریت تهدیدات نظامی و مشکلات امنیتی و اجتماعی و اقتصادی صهیونیستها: طبق گزارش راهبردی رژیم صهیونیستی برای سال 2022، وضعیت استراتژیک اسرائیل به گونهای است که در آن امکانات امنیتی و اقتصادی و تکنولوژی این رژیم قدرت پاسخگویی به چالشهای سیاسی و امنیتی و داخلی که اسرائیلیها با آن مواجهند را ندارد. عمده علت این امر به عدم وجود هیچگونه روش استراتژیک کامل و هماهنگ و دراز مدت برمیگردد. شاخصهای این چالش بزرگ رژیم موقت به شکل زیر است:
-بزرگترین خطر، تهدید داخلی یا تهدید هستهای: طبق گزارش شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، اوضاع ملتهب فلسطین و پروژه هستهای ایران دو خطر بزرگ برای موجودیت اسرائیل هستند. اما در عین حال اغلب شهرکنشینان صهیونیست معتقدند که تهدیدات داخلی و بحرانهای اجتماعی اسرائیل از تهدیدات امنیتی نیز خطرناکترند. طبق مطالعات انجام شده در مراکز پژوهشی رژیم موقت، اسرائیل هرگز اقدام جدی و فوری برای مقابله با تهدیدات موجودیتی خارجی انجام نداده و صرفا به سلسله عملیاتهای داخلی اکتفا کرده که نتیجه آن فرسایش عناصر امنیتی این رژیم بوده است.
-عدم توانایی شورای امنیت داخلی اسرائیل برای مدیریت همزمان دو تهدید: شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی هرگز نتوانسته بین تدابیر نظامی و تدابیر دیپلماتیک و اقتصادی برای حل مشکلات و مقابله با تهدیدات موجودیتی توازن برقرار کند. درواقع شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی درحالی که نتوانسته مراکز امنیتی این رژیم را تقویت کند همواره متمرکز بر حفظ برتری نظامی نسبی برای اسرائیل در منطقه است.
3-عدم وجود چشمانداز اطلاعاتی-نظامی برای رژیم موقت در دراز مدت
رژیم صهیونیستی از معضل بزرگ شکست اطلاعاتی در اشراف بر امور حساس و حیاتی رنج میبرد. علت این امر به تغییرات سریع در نقشه تهدیدات منطقه برمیگردد و همین سرعت تحولات موجب شده تا نهادهای اطلاعاتی اسرائیل در ارزیابیهای خود دچار اشتباه شود. بر همین اساس چشمانداز درازمدتی برای اصلاح ساختار اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در میان این تحولات دیده نمیشود. شاخصهای این چالش رژیم موقت به شکل زیر است:
-ارزیابیهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نمیتواند تفاوتی میان تهدیدهای راهبردی و تهدیدهای تاکتیکی، تهدیدهای دائمی و تهدیدهای موقت، تهدیدهای موثر یا تهدیدهای کم تاثیر، تهدیدهای نزدیک یا تهدیدهای دور و ... قائل شود. از آن گذشته ناتوانی نهادهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در ترسیم یک چشمانداز طولانی مدت مربوط به عدم وجود هیچگونه چشمانداز سیاسی برای آینده اسرائیل است. همین مسئله بر ذهنیت نظامی و امنیتی اسرائیلیها نیز تاثیر گذاشته و به تبع آن موجب میگردداین رژیم بتواند یک استراتژی نظامی کوتاه مدت ترسیم کند.
-ارزیابیهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با محیط راهبردی اطراف فلسطین اشغالی طبق یک معیار اصلی صورت میگیرد با عنوان «سطح تهدید فعلی». بر اساس این معیار، اسرائیل (فلسطین اشغالی) در سراسر مرزها توسط چندین ارتش نظامی محاصره و تهدید میشود اما قدرت مقابله با آن را ندارد و همچنین امکان تحرک و مانور گسترده برای مواجهه با این خطر را نمیبیند؛ به ویژه در شرایطی که مجبور باشد در جبهه جنوب با فلسطینیان و در جبهه شمال با حزبالله بجنگد.
- وضعیت راهبردی رژیم صهیونیستی عمدتا مبتنی بر شرطبندیهای این رژیم روی عنصر زمان است. رژیم موقت اسرائیل معتقد است که برتری نظامی آن در مقابل کشورهای عربی منطقه موجب دفع خطرات آینده از این رژیم میشود و همچنین تصور میکند که با گذشت زمان کشورهای منطقه در سطح نظامی و اقتصادی حالت عقبگرد پیدا میکنند. اما تلآویو در عین حال در برابر برنامه هستهای ایران دچار وضعیت هیستریک شده و میداند که در صورت گسترش پروژه هستهای ایران، عملا برتری نظامی اسرائیل در منطقه از بین خواهد رفت.
-با ایجاد اختلال در مفهوم معادله بازدارندگی در منطقه، عدم وجود یک چشمانداز راهبردی برای اسرائیل، ترس از تغییرات سریع و غافلگریهای استراتژیک و در نتیجه شکستهای متوالی ارتش اسرائیل در جنگها، این رژیم از مقابله با توانایی محور مقاومت، ناتوان است. در این شرایط رژیم صهیونیستی تلاش میکند تا از خلال توسعه امکانات ارتش، افزایش هزینههای راهبردی دفاعی تا 4 برابر، افزایش سرمایهگذاری در توسعه تسلیحات نظامی، ایجاد مرزهایی برای دفاع از خود و تشکیل ائتلافهای منطقهای جدید، بتواند تا حدی از انزوای منطقهای خود کاسته و از روابط راهبردی با ایالات متحده محافظت کند.
4-نیاز اسرائیل به تکیه بر نظامهای پراگماتیک در منطقه
رژیم صهیونیستی در تلاش است تا با رژیمهای عربی منطقه از خلال ابزارهای دیپلماسی و اقتصادی و نظامی ارتباط برقرار کند و چهره خود را در میان ملتهای عربی بهبود ببخشد تا به این ترتیب فلسطینیان را برای سازش با تلآویو ترغیب کند و به این ترتیب در منطقه موقعیتی برای خود بیابد. نمونه این تلاشهای رژیم موقت را میتوان در امضای توافقنامههای عادیسازی با چندین کشور عربی دید.
خلاصه و ارزیابیها
با توجه به آنچه که در این مطالعه به آن اشاره شد، تهدیدات موجودیتی خارجی تهدیدات خطرناکی هستند که رژیم موقت از آنها میترسد و سرویسهای اطلاعاتی امنیتی و نظامی برای مقابله با این تهدیدات در تلاش برای تقویت قدرت خود هستند اما اختلالات داخلی در سطح جمعیتی و اقتصادی و نیز سیاسی موجب پراکندگی جامعه داخلی اسرائیل شده و این رژیم را در برابر وضعیتی از تزلزل داخلی قرار داده است.
در این میان پروژه هستهای ایران در صدر اولویتهای خارجی اسرائیل قرار دارد و آن را خطری بزرگ برای خود میداند. در کنار آن خطر عرصه داخلی اسرائیل کمتر از سایر تهدیدات امنیتی رژیم صهیونیستی نیست؛ چرا که عموم شهرکنشینان صهیونیست معتقدند که شرایط داخلی اسرائیل (فلسطین اشغالی) این سرزمین را تبدیل به مکانی ناامن و موقتی برای اسرائیلیها کرده است. به این ترتیب نمادهای فرسایش و تجزیه را میتوان در ساختار کلی رژیم صهیونیستی مشاهده کرد.
رژیم موقت|۱۴- چالشهای داخلی اسرائیل؛ از فروپاشی اجتماعی تا چالشهای جمعیتی و اقتصادی
کتاب «رژیم موقت مفهوم و پژوهشهای تخصصی» که توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای الاتحاد تالیف و منتشر شده، در مباحثی تخصصی به بررسی پدیده فروپاشی رژیم موقت صهیونیستی پرداخت است. این کتاب در فصل اول مفهوم رژیم موقت و اذعان شخصیتهای مختلف بینالمللی و صهیونیستی این موضوع را مورد اشاره قرار داده و در فصلهای بعدی به بررسی ساختارهای امنیتی و تشکیلاتی سرویسهای جاسوسی و نظامی رژیم صهیونیستی پرداخته و در ادامه بحرانهای فراروی اسرائیل که منجر به این فروپاشی میشود را برشمرده است.
بخش چهاردهم
بحران ساختار سیاسی رژیم موقت
طبق نظرسنجیهای انجام شده در سال 2021 اعتماد شهرکنشینان اسرائیلی به طرز قابل توجهی نسبت به موسسات حکومتی کاهش یافته و نارضایتی آنها از وضعیت فعلی اسرائیل افزایش پیدا کرده است. به ویژه در سطح سیستم قضایی، اسرائیلیها معتقدند دستگاه قضایی این رژیم تصمیماتی اتخاذ میکند که مطابق با دیدگاه سیاسی آنهاست. بر اساس این نظرسنجی 87 درصد از یهودیان ارتدوکس، 77 درصد از یهودیان تلمودی و حداقل نیمی از یهودیان سکولار معتقدند که دستگاه قضایی این رژیم در معرض فشارهای سیاسی قرار دارد.
همچنین درباره وضعیت کلی رژیم صهیونیستی نیز یک سوم اسرائیلیها معتقدند که این رژیم در بدترین وضعیت خود نسبت به هر زمانی قرار دارد. زمانی که از آنها درباره درگیریهای جامعه اسرائیلی سوال شد 46 درصد از مشارکتکنندگان در نظرسنجی گفتند که تنش و درگیری میان یهودیان و اعراب افزایش یافته است. اغلب آنها همچنین درباره ثبات حکومت «دموکراتیک» ابراز نگرانی کردند.
فروپاشی اجتماعی
طبق مطالعات انجام شده توسط مرکز صهیونیستی، درگیریها در داخل فلسطین اشغالی عواقب مستقیم و مضری برای «حکومت» اسرائیل دارد و یک تهدید موجودیتی برای آن محسوب میشود. همچنین سکوت نهادهای رسمی اسرائیل در برابر مظاهر نژادپرستی و حمایت از سیاست آپارتاید و انکار حقوق غیریهودیان عملا شانس ایجاد یک «دولت دموکراتیک» را از بین میبرد. از آن گذشته درگیری میان اعراب و اسرائیلیها عواقب امنیتی مستقیم برای اسرائیل دارد که پدیده «فرار مغزها» در نتیجه همین عواقب ظاهر شده است. این مسئله همچنین موجب تضعیف وضعیت سرمایهگذاری و گردشگری در اسرائیل (فلسطین اشغالی) میشود و همچنین احتمال دارد به موقعیت اسرائیل در غرب ضربه زده و اختلاف میان این رژیم با یهودیان سراسر جهان را تشدید کند. در نتیجه ممکن است برخی گروههای یهودی به ویژه نسل جوانان یهود در آمریکا به کلی از اسرائیل دورو جدا شوند.
چالشهای جمعیتی
وضعیت جمعیتی رژیم صهیونیستی به سمت فرار مغزها و مهاجرت سرمایهگذاران از فلسطین اشغالی به دلیل ترس از اوضاع امنیتی پیش میرود. این درحالی است که مقامات اسرائیلی در تلاش برای جذب شمار زیادی از یهودیان جهان جهت مهاجرت به «سرزمین موعود» (فلسطین اشغالی) هستند. پدیده «مهاجرت معکوس» یا مهاجرت بیبازگشت نیز در نتیجه همین امر ظاهر شده و آمار مربوط به اسرائیلیهایی که به خارج از فلسطین اشغالی مهاجرت میکنند به شکل قابل توجهی افزایش یافته است که این مسئله یک تهدید جمعیتی بزرگ برای اسرائیل است و تاثیر منفی زیادی بر جبهه داخلی این رژیم دارد. طبق دادههای اداره آمار رژیم صهیونیستی در سال 2020 نزدیک به 170 هزار نفری که در فلسطین اشغالی زندگی میکنند «شهروند اسرائیلی» نبوده و اقامت دائم در فلسطین ندارند. همچنین از بین 14.7 میلیون یهودی در جهان تنها 47 درصد آنها ساکن اراضی اشغالی هستند.
طبق آمار سال 2017 حدود 600 هزار اسرائیلی در خارج از اراضی اشغالی زندگی میکنند و البته این آمار به استثنای فرزندان آنهاست که در خارج متولد میشوند. تا سال 2015 از هر 8 اسرائیلی 1 نفر تابعیت دوم در کشورهای دیگر برای خود گرفته بود. طبق نظرسنجی صورت گرفته توسط موسسه «مدگام» در سال 207 بیش از 27 درصد یهودیان ساکن اراضی اشغالی تمایل به مهاجرت به کشورهای دیگر دارند و البته این آمار طی سالهای اخیر افزایش نیز یافته است.
چالش اقتصادی
در منطقه خاورمیانه رژیم صهیونیستی ضمن طرفهایی است که حداقل مساوات و عدالت در توزیع درآمدها میان جامعه آن وجود دارد و همین مسئله تاثیر منفی اجتماعی بزرگی روی این رژیم گذاشته است. «نسیم بن دیوید» کارشناس اقتصادی رژیم صهیونیستی در مقالهای در روزنامه مکور ریشون اعلام کرد که توزیع ناعادلانه درآمدها در جامعه اسرائیلی میانگین رشد جمعیتی را کاهش داده و خانوادهها تمایل به فرزندآوری ندارند.
اقتصاد اسرائیل از نیمه دوم سال 2020 تاکنون بیش از 28 درصد افت کرده و بدترین وضعیت اقتصادی این رژیم طی 40 سال گذشته را رقم زده است. همچنین میزان واردات کالا و خدمات به نیز 41.7 درصد کاهش یافته است. به گفته کارشناس اقتصادی مذکور اسرائیلی شمار زیادی از کودکان در خانوادههای اسرائیلی یک بار اقتصادی محسوب میشوند و فقر در میان اسرائیلیها افزایش پیدا کرده است.
همزمان با کاهش آمار فرزندآوری در جامعه صهیونیستی، اطلاعات نشان میدهد درصد بالایی از افراد بالای 65 سال در این جامعه ازکارافتاده محسوب میشوند و بنابراین شمار اسرائیلیهایی که در سن بازنشستگی و ازکارافتادگی قرار دارند نسبت به سایر جوامع خاورمیانه بسیار زیاد است. این مسئله تاثیر منفی بر تولید داخلی رژیم صهیونیستی و در نتیجه افزایش فقر در جامعه این رژیم داشته و به موازات آن پیش بینی میشود در صورتی که اوضاع به همین منوال ادامه پیدا کند اسرائیلیها در آینده با فقر گسترده مواجه گردند.
پیامدهای جدایی دین از اخلاق
انسان خواسته یا ناخواسته با جدا کردن اخلاق از دین، به نوعی نسبیگرایی اخلاق میرسد؛ زیرا آموزههای اخلاقی در سرشت همه انسانها وجود دارد و تنها دین است که به آنها جهت داده و از انحراف و خودکامگی انسان جلوگیری میکند.[1]
پیامدهای عدم تقید به دین
جدا کردن دین از متن زندگی و بسنده کردن به اخلاق، خواه ناخواه، پیامدهای ویرانگر و غیر قابل جبرانی را به دنبال دارد، که به برخی از آنها اشاره میشود:
یک. بیمسئولیتی
از جمله پیامدهای مهم این نوع دیدگاه این است که هیچ کسی، خود را در برابر رفتارهایش، مسئول نمیداند؛ زیرا رفتارهای خود را انسانی و حتی اخلاقی میپندارد، چرا که بیشتر انسانها همواره حق به جانب قضاوت میکنند.
دو. ایجاد هرج و مرج
خداوند متعال از روی حکمت بیپایانش، در وجود انسان گرایشهایی قرار داده است، بنابراین انسان؛ علاوه بر هجمههای بیرونی، تحت تاثیر گرایشهای درونی نیز قرار دارد، که به طور طبیعی در رفتارهایش تاثیر میگذارد و از آنجا که گرایشها و خواستههای انسانها متفاوت است، رفتارهای متفاوتی نیز از خود نشان داده و آنها را انسانی و اخلاقی میشمارد. اینجا شروع نزاع و اختلافات است، که نتیجهای جز هرج و مرج در جامعه نخواهد داشت.
سه. اختلال در قضاوت
یکی از لوازم جدا کردن دین از متن زندگی، اختلال در قضاوت صحیح است؛ زیرا در صورت جدایی دین، هیچ قانون کلی و مطلقی وجود ندارد که همه ملزم به پذیرش آن باشند. از طرفی قوانین بشری نیز چنین قابلیت قضاوت را نخواهد داشت؛ زیرا قوانین بشری به دلیل علم محدود و ناقص انسان، با اشکالات زیر روبروست:
1. همه جانبه و همگانی نیست؛
2. محدود به زمان و مکان خاص است؛
3. مورد پسند فطرت و سرشت همه انسانها نیست.
چهار. جابجایی جلاد و شهید
یکی از مهمترین پیامدهای ناگواری که نبود دین در متن زندگی، به دنبال دارد، جابجا شدن شهید و جلاد است؛ زیرا با برداشته شدن دین، عملکرد فرعون و حضرت آسیه، یکسان توجیه میشود.
پنج. فاصله طبقاتی
دین تمام فاصلهها را برداشته و همه قومیتها و اقشار جامعه را از حقوق یکسان بهرمند کرده و تنها تفاوت را در بهرمندی بیشتر از کرامت و اخلاق دانسته است.[2] این نبود دین است که فاصله طبقاتی ایجاد میکند.
بنابراین تنها دین است که با قوانین عام و همگانی خود، زیباییهای اخلاقی را در جامعه به نمایش میگذارد و نتیجه جدا کردن دین، بروز صفات حیوانی از انسان است.
پینوشت:
[1]. انفال: 46.
[2]. حجرات: 13.
مسیری برای از بین بردن ناامیدی
بيشتر مردم وقتی مرتكب گناه و نافرمانى خدا میشوند و در مبارزه با نفس مغلوب میگردند، دچار ناامیدی میشوند، این نوع افراد غالباً بیان میکنند که رستگارى و رسيدن به كمالات انسانى با این گناهان امکانپذیر نبوده و مأيوس مىشوند. در این نوع دیدگاه افراد وقتى راه بازگشت را به روى خود بسته و افق آينده خود را تیره میبینند، به سركشى و گناهان بزرگ و متعدد دست میزنند. این افراد با تجسّم اعمال زشت خود و سنگينى و تعداد آنها دچار ترس و ناامیدی میشوند و با اضطراب و فشار روانى نسبت به آینده خود به سر میبرند و چهبسا دچار افسردگی شوند .
مسیر امیدواری گناهکاران
خداوند رحمان و رحیم همواره عنايتى خاص به بندگانش دارد، به همین خاطر راهى براى آنان قرار داده است تا هنگام آلودگی و گناه بهسوی او برگردند، حتی هرقدر هم آلوده به گناه و نافرمانى باشند، آنها را بخشیده و راه نجات را فراهم کرده و امكان جبران را برایشان مهيّا کرده است.
توبه؛ مسیر بازگشت بهسوی خداوند است كه خدا در برابر انسانها قرار داده تا بندگانش از يأس و نوميدى بپرهيزند و بدانند آفريدگارشان پذيرنده افراد عاصى است و هر شخصی با هر گناهى، اگر بهطور حقيقى بهسوی پروردگارش برود، خداوند با آغوش باز پذيراى او خواهد بود و گناهانش را میآمرزد.
خداوند متعال به داوود نبی وحی میکند: «يا داودُ، لَو يَعلَمُ المُدبِرونَ عَنّي كَيفَ انتِظاري لَهُم ورِفقي بِهِم وشَوقي إلى تَركِ مَعاصيهِم لَماتوا شَوقا إلَيَّ، وتَقَطَّعَت أوصالُهُم مِن مَحَبَّتي»؛[1] «اى داوود! اگر آنان كه از من رویگردان شدهاند، میدانستند كه چگونه در انتظارشان هستم و چه مهرى نسبت به آنان دارم و چه قدر مشتاقم كه معصيتشان را ترک كنند، از اشتياق من میمردند و درراه محبتم، بند از بندشان جدا میشد».
ازاینرو اگر افراد گناهکار که دچار معصیت الهی شدهاند در برنامههای زندگی خود تجديدنظر كنند، مسیر توبه و راه نجات برايشان باز است و از بيراهه به راه بازمیگردند و خداوند متعال توبه آنها را میپذیرد: «إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ»؛[2] «همانا خداوند توبه پذير و مهربان است».
درنتیجه احساس گناه و ترس از بخشیده نشدن يكى از عوامل اضطراب و مايه خستگى روح انسان است كه باعث سرخوردگى و ناامیدی در زندگى میشود. فرد گناهکار اگر بداند كه آمرزش الهى نصيب او خواهد شد، اميد در او ایجاد شده، به همین خاطر تلاش خويش را به كار میبندد تا مرتكب گناه نشود. از دیدگاه خداوند اگر شخص مرتكب نافرمانى شد، نباید مأيوس شود، بلکه باید به درگاه الهی توبه کرده و از خداوند آمرزش بطلبد.
پینوشت:
[1]. فیض کاشانی، المحجةالبيضاء، نشراسلامی، ج7، ص62.
[2]. حجرات، 12.
بهترین بندگان چه ویژگیهایی دارند؟
امام رضا علیه السلام:
اَلَّذینَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا، وَ اِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ اِذا اُعْطُوا شَکَرُوا، وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا، وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا
از حضرت رضا علیه السلام درباره بهترین بندگان پرسیدند.
حضـرت فـرمــود: آنان که هرگاه نیکی می کنند، خوشحال می شوند؛ هرگاه بدی می کنند، استغفار می کنند؛ هرگاه چیزی به آنان داده می شود، سپاس می گویند؛ هرگاه مبتلا و گرفتار می شوند، شکیبایی می کنند، و هرگاه خشمگین می شوند، عفو و گذشت می کنند.
مسند الامام الرضا علیه السلام، ج ۱ ص ۲۸۴
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
تبریک عرض میکنم عید سعید مبعث را به شما حضّار محترمی که اینجا تشریف دارید، به همهی ملّت ایران، به همهی مسلمانان جهان و به همهی حقطلبان عالم که اگر ندای بعثت به گوش دل حقطلبان عالم برسد، قطعاً مجذوب آن خواهند بود.
با محاسبهای که انسان میکند اینجور به دست میآید که بعثت نبیّ اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بزرگترین هدیهای است که خداوند متعال به مجموع بشریّت عنایت کرده. هدایای الهی که خب «وَ اِن تَعُدّوا نِعمَةَ اللَهِ لا تُحصوها»،(۲) امّا هیچ نعمتی، هیچ هدیهای به عظمت و وزانت بعثت نبیّ اکرم نیست. علّت هم این است که بعثت حامل گنجینههایی است برای بشر که این گنجینهها تمامنشدنی است. بشر ممکن است از این گنجینهها استفاده کند، ممکن است استفاده نکند لکن این گنجینههای عظیمی که بعثت برای بشریّت آورده، در اختیار او است؛ این گنجینهها میتواند سعادت بشر را در زندگی خودش، در همین زندگی دنیا ــ تا قبل از آخرت ــ تأمین کند. انسان با محاسبه میتواند به این مطلب برسد. حالا این گنجینهها چه چیزهایی است؟
در درجهی اوّل توحید. توحید، همان گنجینهای است که هیچ چیزی به وزانت و اهمّیّت آن نمیرسد. چون عبودیّت خدا بشر را از بردگی و بندگی دیگران خلاص میکند. گرفتاری بشر این است دیگر؛ گرفتاری بشر، اسیر بودن در چنگ دیگران است؛ در طول تاریخ هم همین بوده؛ این با بندگی خدا از بین میرود. اگر چنانچه انسان به معنای واقعی کلمه بندهی خدا باشد و به معنای واقعی کلمه به توحید که نفی عبودیّت غیر خدا است تمسّک کند، از بندگی دیگران خلاص میشود؛ و از این چیزهایی که در تاریخ دیدهاید، شنیدهاید؛ قتلها، ظلمها، کشتارها، جنگها و امثال اینها. این یکی از هدایای بعثت است.
تزکیه یک هدیهی دیگر است. «یُزَکّیهِم»(۳) که در واقع تزکیه داروی رهایی بشر از فساد است. انواع فسادهای اخلاقی را تزکیه است که از جامعهی بشری و از وجود بشر و از دل انسان میزداید و پاک میکند.
تعلیم کتاب یکی [دیگر] از هدایا است؛ وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتاب؛(۴) تعلیم کتاب. تعلیم کتاب یعنی زندگی را تحت ادارهی هدایتِ الهی قرار دادن. خدا که مالک و خالق و ربّ همهی اشیاء است، یک راهی را برای زندگی انسان معیّن کرده تا انسان این راه را برود؛ تعلیمِ کتاب این است. و حکمت: یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛(۵) یعنی جامعه با عقل، با حکمت، با خردمندی، با فرزانگی اداره بشود. ببینید، اینها همه هدیهها و آوردههای بعثت خاتمالانبیا است. البتّه بعضی از اینها یا بسیاری از اصول اینها به دیگرِ پیغمبران شبیهند، شریکند، منتها خب این، نوع کامل آن است.
یک هدیهی دیگر، که واقعاً گنجینهای است و جزو گنجینههایی است که در بعثت وجود دارد، تعلیم استقامت است که استقامت، راز و رمز رسیدن به مقصود است. شما هر مقصودی دارید ــ مقصود دنیوی، مقصود اخروی ــ با ایستادگی، با استقامت، با پیگیری ممکن است به آن برسید؛ بدون آن نمیشود به این رسید. فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛(۶) قرآن این [دستور] را به ما داده، بعثت این گنجینه را در اختیار ما گذاشته؛ یاد بگیریم و بدانیم باید چهکار بکنیم.
گنجینهی بینظیر قسط، عدالتِ بدون تبعیض، چه در زمینهی مسائل اقتصادی، چه در زمینهی مسائل بشری و به طور کلّی عدالت اجتماعی؛ این هم یکی از گنجینههایی است که بعثت به ما داده. زندگی را با «قسط» مدیریّت کنید. لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۷) خود بشر بتواند زندگیاش را با قسط اداره کند؛ اصلاً پیغمبرها آمدهاند تا بشر را در این راه قرار بدهند، یادش بدهند.
یکی از گنجینههای بسیار مهمّی که متأسّفانه مورد توجّه قرار نمیگیرد، سخت بودن و غیر قابل نفوذ بودن در مقابل بدخواهان است. یکی از ضربههایی که جوامع بشری میخورند، از ناحیهی نفوذ دشمنانشان است، که این در آیهی «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» وجود دارد. «اَشِدّاء» به معنای شدّت عمل نیست. «اَشِدّاء» به این معنا که ما در فارسی [به آن] شدّت عمل میگوییم، نیست؛ «اَشِدّاء» یعنی سخت بودن، محکم بودن، غیر قابل نفوذ بودن؛ این معنای «اَشِدّاء» است. اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار؛ نگذارید در جامعهی شما نفوذ پیدا کنند. معنای نفوذ دشمن، نفوذ بیگانه و بدخواه این است که شما از خودتان اختیاری ندارید؛ او میآید و در جامعهی شما، مثل انسان بیهوشی که هرچه میخواهند به او تزریق میکنند، تصرّف میکند. شما میتوانید با اختیار خودتان ارتباطات خوب، مرتّب، منظّم، منطقی، عاقلانه داشته باشید؛ این خوب است.
یا مهربانی و محبّت و صفا و صمیمیّتِ بین افراد جامعه. این «رُحَمآءُ بَینَهُم»(۸) هم یکی از همان گنجینهها است، که زندگی در جامعه با رحم و مروّت و مانند اینها [همراه باشد].
یا انسان از طغیانگران و اشرارِ عالم کناره بگیرد، با آنها همراهی نکند: اِجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۹) که اجتناب از طاغوت در قرآن به ما تعلیم داده شده؛ این یکی از همان گنجینهها است که همیشه میشود از آن استفاده کرد و زندگی را درست حرکت داد.
یا رها شدن از زنجیر جهل و تعصّب و جُمود و توقّف و مانند اینها: وَ یَضَعُ عَنهُم اِصرَهُم وَ الاَغلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِم.(۱۰) هزاران گنجینهی ممتاز از این قبیل در قرآن هست؛ در تعلیم اسلام هست، در بعثت هست؛ اینها را بعثت به ما داده و برای ما آورده.
بعضی از ما مسلمانها این گنجینهها را اصلاً نمیشناسیم؛ بعضی از ما آن را انکار میکنیم، کفران میکنیم این هدیههای عظیم الهی را؛ بعضی از ما به آنها افتخار میکنیم منتها عمل نمیکنیم؛ این[جوری] است دیگر. نتیجه چه میشود؟ نتیجه این است که دنیای اسلام دچار تفرقه، دچار عقبماندگی، دچار ضعف علمی و عملی میشود؛ نتیجهاش این است. در یک دورهای مسلمانها با عمل کردن نصفهنیمه به این گنجینههای عظیم ــ نه عمل کردن کامل ــ توانستند بزرگترین تمدّنهای زمان خودشان را ایجاد کنند، تولید کنند؛ در قرن سوم و چهارم هجری [قمری]، در همهی دنیا، روی کرهی زمین هیچ حکومتی، هیچ قدرتی، هیچ ملّتی به پیشرفتگی امّت اسلامی نبود، وجود نداشت؛ با اینکه میدانیم آن وقت هم نصفهنیمه عمل میشد؛ افرادی که سرِ کار بودند، افراد درستی، افراد مطلوب و کاملی نبودند امّا همان هم تأثیر داشت. ما میتوانیم با رجوع به این گنجینههای هدیهشدهی از سوی بعثت به خودمان، ضعفهای دنیای اسلام را برطرف کنیم؛ چه آن گنجینههایی که مربوط به معارف اسلامی است، چه آنهایی که مربوط به احکام اسلامی است، چه آنهایی که مربوط به اخلاق اسلامی است. این[جوری] است.
یک مورد مسئلهی فلسطین است که باز امروز یکی از مسائل مهمّ ما این مسئله است. یک ملّت، یک کشور به طور کامل در قبضهی انسانهای وحشی، خبیث، شرور ــ نه انسانهای عادی ــ قرار گرفته، دنیای اسلام هم نگاه میکند، تماشا میکند! یعنی واقعاً به ملّت فلسطین در زمین خودشان، در خانهی خودشان ــ آنهایی که حالا ماندهاند و اخراجشان نکردهاند ــ روزبهروز دارد ظلم میشود. جلوی چشم دنیای اسلام هر روز یک گوشهای را خراب میکنند، یک شهرک صهیونیستی میسازند؛ اینهمه حکومتهای اسلامی با این ثروتی که در دنیای اسلام هست، با این تواناییهایی که در مجموع دنیای اسلام دارد، [دارند] نگاه میکنند و این دارد اتّفاق میافتد؛ و سالهای متمادی است که جلوی چشم همهی عالم دارد اینجور به یک ملّتی ظلم میشود. این به خود دنیای اسلام هم ضربه زده؛ یعنی همین که دولتهای اسلامی و کشورهای اسلامی در مقابل یک چنین تجاوزی ــ که این تجاوز به خودشان هست، تجاوز به امّت اسلامی است ــ سکوت کردهاند و در مواردی، بخصوص در این اواخر متأسّفانه با آن همراهی کردهاند، این کشورها را هم تضعیف کرده، این وضعیّت را برایشان پیش آورده و دشمن را بر اینها مسلّط کرده.
امروز کشورهای پیشرفتهی دنیا، قدرتهای دنیا برای خودشان حق قائلند که در کشورهای اسلامی دخالت کنند؛ میآیند دخالت میکنند؛ آمریکا یک جور، فرانسه یک جور، آن یکی یک جور. در کشورهای اسلامی دخالت میکنند، برای خودشان [هم] برای این کار حق قائلند! در ادارهی کشورهای خودشان درماندهاند، مشکلات خودشان را در کشورهای خودشان نتوانستهاند حل کنند، میخواهند بیایند کشورهای اسلامی را تصرّف کنند و به ادّعای خودشان مشکلات اینها را حل کنند! خب این به همان معنای ضعف دنیای اسلام و ضعف دولتهای اسلامی به خاطر قضیّهی فلسطین است.
اگر در قضیّهی فلسطین از روز اوّل، دولتهای اسلامی محکم میایستادند و مقاومت میکردند، قطعاً امروز وضعِ منطقهی غرب آسیا، منطقهی ما، وضع دیگری بود؛ امروز ما قدرتمندتر بودیم، متّحدتر بودیم و از جهات گوناگون، امروز وضعمان بهتر بود. همان وقت خیرخواهان میگفتند، از جمله علمای بزرگ نجف. علمای بزرگ نجف در این قضیّهی فلسطین و غصب فلسطین و مانند اینها نامهها نوشتند، اظهارات کردند، خطابهها خواندند؛ و بعضی از عناصر دلسوز و کسانی که واقعاً دلسوز بودند. شاعر عرب شعری گفته:
راست گفته؛ اگر فلسطین را رها کنید، خودتان در طول زمانه دچار آلام و رنجها و مانند اینها خواهید بود. اگر از روز اوّل ما وارد میشدیم [وضعمان بهتر بود].
حالا امروز جمهوری اسلامی حرف دل مسلمانان مظلومِ فلسطین را صریح و علنی بیان میکند. ما ملاحظهی هیچکس را نمیکنیم، حقیقت را با صدای بلند بیان میکنیم: از ملّت فلسطین حمایت میکنیم، دفاع میکنیم، میگوییم هم که دفاع میکنیم؛ به هر طریقی بتوانیم از ملّت فلسطین دفاع میکنیم. همین موجب شده دشمنان متمرکز بشوند و ایرانهراسی راه بیندازند و آن کسانی که خودشان هم موظّفند که لااقل به اندازهی ما به فلسطین کمک کنند، با آنها همصدا بشوند در مورد ایرانهراسی.
راهِحلّ همهی این مشکلات، برگشت به اسلام است؛ اتّحاد ملّتهای اسلامی، همدلی ملّتهای اسلامی، همکاری دولتهای اسلامی به معنای واقعی کلمه نه به شکل صوری؛ به معنای واقعی کلمه همکاری کنند، همدلی کنند؛ و همهی اجزای امّت اسلامی احتیاج دارند به اینکه با هم همکاری کنند. مشکلات پیش میآید. الان شما ملاحظه کنید این زلزلهی ویرانگری که در سوریه و در ترکیه پیش آمده، خب این یک حادثهی سختی است؛ این مربوط به همهی مسلمین است؛ یعنی واقعاً همه باید از یک چنین چیزهایی احساس درد کنند، احساس رنج کنند؛ منتها این در مقابل مسائل سیاسی مثل مسئلهی فلسطین، مثل دخالتهای آمریکا در کشورهای مختلف منطقه، در سوریه، در جاهای دیگر چیز کوچکی است، امّا در عین حال حادثهی مهمّی است.
امیدواریم خدای متعال کمک کند، همهی ما بتوانیم از بعثت به معنای واقعی کلمه استفاده کنیم و مبعث پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به معنای حقیقی کلمه عید دنیای اسلام و امّت اسلامی قرار بدهیم؛ خداوند ما را در این راه یاری کند. درجات امام بزرگوار ما را که این راه را او به ما نشان داد، او ما را در این راه حرکت داد، عالی کند و شهدای گرانقدر ما را با شهدای صدر اسلام انشاءالله محشور کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (رئیسجمهور) مطالبی بیان کرد.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
برادران عزیز، خواهران عزیز! خیلی خوش آمدید. این راه طولانی را در این هوای سرد طی کردید و گرمای صفا و ایمان و غیرت را به حسینیّهی ما آوردید و ما هم جدّاً مثل همیشه از دیدار شما، به مردم تبریز، به مردم آذربایجان احساس اشتیاق میکنیم. و من درود میفرستم به معنای واقعی کلمه به مردم آذربایجان، مردم تبریز و به آفرینندگان حماسهی بزرگ و فراموشنشدنی بیستونهم بهمن سال ۵۶.
امروز یک مطلب در باب تبریز و آذربایجان عرض خواهم کرد؛ شناسنامهی ارزشمند و درخشان آذربایجان با این چند کلمهها تمام نمیشود. ما هم راجع به تبریز و راجع به آذربایجان خیلی حرف زدهایم امّا همچنان حرف ادامه دارد. حالا امروز هم یک چند جملهای عرض میکنیم؛ بعد هم یک مطلبی دربارهی نگاه کلّی به مسائل کشور عرض خواهم کرد.
قبل از اینکه حالا مطالبی را که عرض کردم شروع بکنیم، لازم میدانم به ملّت ایران اظهار تعظیم کنم به خاطر این حرکت ارزشمندی که در بیستودوّم بهمن امسال نشان دادند. امسال این شنبهای که گذشت ــ شنبهی بیستودوّم بهمن ــ یک شنبهی تاریخی، یک بیستودوّم بهمن تاریخی بود؛ در سرتاسر کشور مردم به معنای واقعی کلمه حماسه آفریدند. این همه تبلیغات مخالف، این مشکلاتی که مردم آن را با همهی وجودشان، با جسم و جانشان حس میکنند، تحریکات دشمنان، هوای سرد، در بعضی نقاط کشور هوای زیر صفر، همهی اینها تحت تأثیر گرمای ایمان و بصیرت مردم ایران نادیده گرفته شد؛ مردم با این عظمت آمدند. این آمدنِ مردم حقایق زیادی را بیان کرد که حالا من بعداً باز به مسئلهی بیستودوّم بهمن امسال برمیگردم، چند جمله بعداً عرض خواهم کرد. فعلاً اظهار ارادت به ملّت ایران [میکنم] در همه جا: از منتهاالیه شرق کشور تا منتهاالیه غرب کشور؛ از شمال تا جنوب کشور؛ در شهرهای دوردست، در مراکز، در شهرهای بزرگ مثل تبریز، اصفهان، مشهد و جاهای دیگر، تا روستاها! ملّت ایران همه با هم صدا بلند کردند؛ اینها خیلی ارزشمند است. ملّت ایران! شَکَرَ الله سعیکم. البتّه بنده خودم را شایستهی این نمیدانم که من تشکّر کنم؛ خدا باید تشکّر کند؛ خداوند متعال شاکر است: اِنَّ رَبَّنا لَغَفورٌ شَکور.(۲)
هر حرکت شما را، هر اظهار نظر شما را، هر کلمهای که بر زبان میآورید، هر قدمی که برمیدارید، اینها را خدای متعال شکرگزاری میکند؛ با اینکه کار شما وظیفه است. آنچه ما انجام میدهیم گوشهای از شکر خدا است امّا «تَشکُرُ مَن شَکَرَکَ وَ اَنتَ اَلهَمتَهُ شُکرَک»؛(۳) تو از آن کسی هم که تو را شکر میکند، شکرگزاری میکنی. انشاءالله برمیگردم و راجع به بیستودوّم بهمن صحبت میکنم.
و امّا راجع به بیستونهم بهمن تبریز در سال ۵۶. به نظر من میشود گفت که در روز بیستونهم بهمن سال ۵۶، تاریخ ایران ورق خورد؛ یعنی یک مقطع تعیینکنندهی تاریخی بود. خب در نوزدهم دی همان سال، در قم آن قیام اتّفاق افتاده بود؛ شکّی نیست که قمیها کار بزرگی هم کردند و ابتکار عمل را به دست گرفتند؛ ولی مثل نوزدهم دیِ قم در کشور، باز هم اتّفاق افتاده بود امّا فراموش شده بود. پانزدهم خرداد سال ۴۲، با آن کشتار و با آن حرکت عظیمی که در تهران و قم و بعضی شهرهای دیگر انجام گرفت و ملّت قیام کردند، جان دادند، خون دادند، تعداد هم خیلی زیاد بود امّا فراموش شد، از بین رفت. سیاست دستگاه استبداد و استکبار این است که حوادث مهمّی را که به نفع مردم است، با تبلیغات، با انواع حیلههای گوناگون، با زور، به فراموشی بسپارند؛ اگر کار تبریز نبود، نوزدهم دی قم هم به فراموشی سپرده میشد.
تبریزیها چهکار کردند؟ تبریزیها قیام قم را تبدیل کردند به قیام ملّی، تبدیل کردند به یک حادثهی عمومی؛ با اینکه سختگیری و شدّت عمل در تبریز خیلی بیشتر بود؛ تانک آوردند به خیابان. طرف مقابل چه کسی بود؟ مردم، علما، مساجد؛ که علما از مردم دعوت کرده بودند تا بیایند در مراسم چهلم [مردم قم] شرکت کنند؛ طرف، اینها بودند؛ مسلّحین که نبودند؛ امّا دستگاه آنقدر دستپاچه شد که تانک آورد به خیابان و کشتار کردند، مردم را کشتند. امّا مردم تبریز عقبنشینی نکردند؛ جان دادند، خون دادند، ایستادگی کردند، شعار دادند و قضیّهی قیام را ملّی کردند؛ صدای فداکاری آنها به همهی کشور رسید، لذا همهگیر شد. چهلمِ [مردم] تبریز در چند جا گرفته شد؛ این معنایش آن بود که فریاد تبریزیها همهی ایران را فرا گرفت. کمتر از یک سال بعد هم بساطِ حکومت استبدادیِ سلطنتی واژگون شد؛ تاریخسازی یعنی این، مقطع تاریخی یعنی این.
تبریز با ایستادگی، با مقاومت، با شجاعت نگذاشت تجربههای گذشته تکرار بشود؛ پرچم آزادی ایران دست تبریزیها است؛ این تعجّب ندارد؛ آذربایجان در مقاطع دیگر هم یک چنین حرکتی، یک چنین نمود عظیمی از خودش نشان داده. این تاریخ را باید بدانیم، باید نگذاریم تاریخ فراموش بشود. در یک مقطع دیگر ــ در دورهی طلوع صفویّه ــ همین آذربایجان یعنی همین تبریز و اردبیل و شهرهای آذربایجان توانستند ایران را از تفرقه، از ملوکالطّوایفی، از تسلّط طولانی بیگانگان نجات بدهند؛ آذربایجان بود دیگر؛ اردبیل بود، تبریز بود؛ اینها بودند که توانستند ایران را متّحد کنند. قبل از اتّحاد ایران و حکومت مستقلّ ایران که تا امروز ادامه پیدا کرده، [کشور] ملوکالطّوایفی بود. در زمان تیموریها و قبل از آن مغولها و بعد دنبالههای آنها، هر گوشهای از کشور دست یک طایفهای، دست یک گروهی بود؛ شرق یک جور، غرب یک جور، شمال یک جور، جنوب یک جور. حرکتی که از آذربایجان شروع شد، ایران را متّحد کرد. پرچم اتّحاد ایران دست آذربایجان است؛ اینها حقایقی است، اینها تعارف نیست. روایت درستِ تاریخِ آذربایجان، جزو لوازم تاریخنگاری اسلامی است و وظیفهی همه است که این کار را انجام بدهند؛ اهل فنّش، اهل کارش باید این کار را انجام بدهند.
در حوادث بعدی هم همین جور بود. در قضیّهی تنباکو یکی از نقاطی که علما [از جمله] مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی ــ حاج میرزا جواد مجتهد ــ همراهی کردند با قضیّهی تحریم تنباکوی میرزای شیرازی، تبریز بود. در قضیّهی مشروطه حرکت تبریز [مهم بود]؛ هم در اوّل مشروطه که مسئلهی ستّارخان و باقرخان و مانند اینها بود، هم بعد از قضایای گوناگون و ورود روسها و مانند اینها، شیخ محمّد خیابانی، آمیرزا اسماعیل نوبری و دیگران و دیگران؛ اینها بودند که توانستند قدرت ایستادگی ایران را در مقابل حوادث گوناگون نشان بدهند. در انقلاب اسلامی همین جور، در دفاع مقدّس همین جور، در قضایای بعد از دفاع مقدّس تا امروز همین جور؛ [همان طور که] آقای آلهاشم فرمودند، در همین قضایای اخیر همین جور. خب، این حالا از جهت خصوصیّت قدرتنمایی ملّی.
از جهت فرهنگی هم همین جور؛ آذربایجان مرکز تمدّنی و فرهنگی کشور در غرب کشور است؛ مثل خراسان که مرکز تمدّنی و فرهنگی کشور در شرق کشور است. فرهنگ کشور، سنّتهای ایرانی، تمدّن ایرانی که در طول تاریخ تا اقصیٰنقاط متصرّفات عثمانی در غرب و تا اقصیٰنقاط متصرّفات هند بابِری در شرق صادر شده است، از این دو مرکز، از آذربایجان و از خراسان، حرکت کرد. ایران همیشه به مفاخر فرهنگی خود در آذربایجان افتخار کرده. خاقانی آذربایجانی است، نظامی آذربایجانی است؛ بعد میآییم، شمس تبریزی، قطران تبریزی، شیخ محمود شبستری، بعد صائب تبریزی، همین طور تا به زمان ما برسیم: مرحوم شهریار و قبل از او خانم پروین اعتصامی؛ اینها همه آذربایجانیاند. خدمات بزرگی که اینها به ادبیّات کشور، به فرهنگ کشور کردهاند قابل شمارش نیست؛ خیلی بیش از آن مقداری است که بشود گفت.
خب، پس قضیّهی بیستونهم بهمن این سوابق را، این لواحق را همراه خودش دارد. من میخواهم عرض بکنم که قضیّهی بیستونهم بهمن یک حادثهی هویّتساز بود؛ ما چون باید درس بگیریم دیگر؛ ما داستان که برای همدیگر تعریف نمیکنیم؛ باید درس بگیریم. باید از گذشتهی خودمان، برای ساختن آیندهی خودمان استفاده کنیم. ما امروز در حال حرکتیم؛ ملّت در حال حرکت است، ایران در حال حرکت است؛ احتیاج داریم به درس، احتیاج داریم به تجربه؛ اینها برای ما درس است. بیستونهم بهمن یک حادثهی هویّتساز بود.
هر ملّتی، در سایهی استقامت و ایستادگی، هویّت پیدا میکند. آن چیزی که به ملّتها هویّت میدهد، شخصیّت میدهد، عظمت میدهد، به حفاظت از خود ملّتها و فرهنگ آنها کمک میکند، استقامت آنها و ایستادگی آنها است. استقامت یعنی چه؟ یعنی آن خطّ مستقیمی را که انسان پیدا کرده، ادامه بدهد؛ نگذارد زاویه پیدا بشود. مشکلِ ملّتها زاویه پیدا شدن است. یک خطّی را شروع میکنند، بعد یک مقداری میروند، یا خسته میشوند یا جاذبههای دنیایی، آنها را به خودش جذب میکند و زاویه پیدا میکنند. درجهی زاویه، اوّل خیلی کم است؛ [ولی] هر چه ادامه پیدا کند درجهاش بیشتر میشود و از خطّ اصلی، از خطّ واقعی جدا میشود؛ مشکل این است. ما در کشورمان، در انقلابمان، این مشکل را داشتهایم. بعضیها با انقلاب بودند، بعد زاویه پیدا کردند. عوامل مختلفی [وجود دارد]. گاهی تقصیر خودشان هم نبود، تقصیر دستگاهها بود، تقصیر حکومت بود، تقصیر عوامل گوناگون بود، تقصیر خارج [بود]؛ بالاخره به هر دلیلی یک زاویهای پیدا کردند. این زاویه پیش رفت، منتهی شد به ضدّیّت با آن حرکت، با آن آرمان، با آن انگیزهی بزرگی که آنها را وارد این راه کرده بود. از این رو به آن رو شدند؛ گاهی ۱۸۰ درجه تغییر کردند. داشتهایم از این قبیل، داریم از این قبیل. استقامت نمیگذارد؛ این هویّت را حفظ میکند، به یک ملّت، یک جمعیّت هویّت میدهد. باید خسته نشد، باید ناامید نشد، باید از عربدههای دشمن خوف نکرد. برادران عزیز، خواهران عزیز! راز ماندگاری اینها است.
خب بله، معلوم است که دشمن بیکار نمینشیند؛ یا ضربه میزند یا اگر نتوانست، تهدید میکند و اگر تهدید اثر نکرد، عربده میکشد برای اینکه شما را از میدان خارج کند؛ اگر از میدان خارج نشدید، دشمن شکست خورده؛ اگر ادامه دادید، پیشرفت میکنید. مردم تبریز در بیستونهم بهمن، قیام قم را دیده بودند؛ خب در قم کشتار شد، مردم قم سرکوب شدند؛ این را مردم خبر داشتند، مردم تبریز میدانستند ایستادگی در مقابل دستگاه، کشته شدن دارد، جان دادن دارد، امّا ایستادند، استقامت به خرج دادند، خدا برکت داد. اینکه میگوییم تاریخ ورق خورد در روز بیستونهم بهمن به برکت حرکت مردم تبریز، این برکتی که خدا به این کار داد، به خاطر همین بود که استقامت به خرج دادند: وَ اَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّریقَةِ لَاَسقَیناهُم ماءً غَدَقًا؛(۴) استقامت.
این بیستودوّم بهمن امسال هم یک مصداق دیگر همین استقامت است. با این نگاه، با این دید، مسئله را ببینیم و بررسی کنیم. صِرف اینکه حالا جماعت آمدند در خیابانها، خب کار خوبی است؛ گاهی اوقات انگیزههای گوناگونی وجود دارد برای آمدن به خیابان. مهمتر از این، همین است که نگاه کنیم ببینیم این «آمدن» به معنای استقامت ورزیدن بود، به معنای لج کردن با دشمن بود. سعی دشمن این است که راه را فراموش کنیم، راه را نبینیم؛ سعیاش این است. در داخل هم کسانی همینها را ترویج میکنند؛ هستند دیگر. ما ادّعا نمیکنیم که در داخل مخالف نیست، انقلاب مخالف ندارد، ما مخالف نداریم؛ چرا، کسانی هستند که مخالفت میکنند، آنها هم همان هدف دشمن را دنبال میکنند. در داخل، ما مواجه بودیم با حرکاتی که عزم راسخ ملّت ایران را آماج حملات خود قرار داده بودند. یکی از اهداف مهمّ این اغتشاشات پاییز در تهران و بعضی جاهای دیگر، این بود که همین بیستودوّم بهمن را از یاد مردم ببرند، مردم حضور میلیونی خودشان را در سالروز پیروزی انقلاب نشان ندهند، فراموش کنند. در داخل هم کسانی با تحلیلهای غلط، با استدلالهای سست، همین را در روزنامهها، در فضای مجازی، در اظهارات، در گفتهها، تکرار کردند و گفتند برای اینکه مردم را منصرف کنند. امّا مردم چه کار کردند؟ مردم استقامت ورزیدند آمدند، برخلاف آنها عمل کردند. پس این «آمدن» استقامت بود و این استقامت برکت دارد.
این راهپیمایی مردم، امسال همراه با تحلیل بود؛ یک روشنفکر وقتی تحلیل میکند، خب مقدّمه و صغریٰ و کبریٰ [میچیند]؛ امّا از یک انقلابیای که تحصیلکرده هم نیست امّا تحلیل دارد، میپرسند «چرا آمدی در این راهپیمایی شرکت کردی»، میگوید «چون فهمیدم آمریکا نمیخواهد بیایم، آمدم». ببینید، با تحلیل [آمده]؛ این تحلیل است. میداند که دشمن از آمدنِ او خائف و بیمناک است؛ دشمن میداند که آمدنِ او این راه را محکم میکند، این جادّه را میکوبد، این حرکت را تداوم میبخشد، لذا دشمن نمیخواهد. چون دشمن نمیخواهد، او برای اینکه این راه تداوم پیدا کند، میآید؛ [مردم] با تحلیل آمدند. آمدند تا روحیهی ایرانِ امروز را نشان بدهند؛ انگیزهی ایرانِ امروز را نشان بدهند.
راهپیمایی بیستودوّم بهمن امسال پُرشور بود، شاد بود، شعارهایی که دادند مضموندار بود، شعارها معنادار بود، جهتگیری را نشان میداد. دشمن میخواست صدای ملّت ایران به گوش نرسد؛ دشمن این را میخواست. ملّت ایران در میان این همه غوغای فضای مجازی و تبلیغات و تلویزیونها و مانند اینها صدای خودش را بلند کرد و به گوش همه رساند. بله، ممکن است بعضی [نشنوند]؛ چون پنهان میکنند، سکوت میکنند، در تبلیغات جهانی منعکس نمیکنند؛ ممکن است به گوش مردم کشورهای دیگر نرسد، امّا آنهایی که باید بشنوند، صدای ملّت ایران را شنیدند. دستگاههای سیاستگذار در آمریکا، در انگلیس، در نقاط توطئهگر دنیا، در سرویسهای جاسوسی کشورها ــ آنها که حواسشان جمع است ــ صدای ملّت ایران را امسال در بیستودوّم بهمن شنیدند. آنهایی که باید بشنوند شنیدند.
پیام ملّت ایران در این بیستودوّم بهمن حمایت کامل از انقلاب اسلامی و از نظام جمهوری اسلامی بود؛ این از همهی صداها بلندتر بود. البتّه صداهای مخالف و معارضی هم وجود دارد و وجود داشت؛ و دشمنان، امپراتوری رسانهای دنیا که دست صهیونیستها و آمریکاییها است، سعی میکنند صدای آنها را غلبه بدهند امّا نتوانستند؛ صدای ملّت بر صدای دیگران غلبه پیدا کرد. البتّه دیگران تلاش خودشان را کردند؛ مخالفین، معاندین زحمت خودشان را کشیدند؛ گاهی گفتند: انقلاب، جمهوری اسلامی به قهقرا میرود؛ درست، عکس واقعیّت. ما به قهقرا میرویم؟ ما در همهی قسمتها به توفیق الهی، به فضل الهی، به حول و قوّهی الهی داریم جلو میرویم. نه اینکه مشکلات نداریم، حالا خواهم گفت، مشکلات هم کم نداریم امّا کشورِ امروز با کشورِ بیست سال پیش و سی سال پیش و چهل سال پیش خیلی فرق کرده؛ در همهی بخشها خیلی جلو رفتهایم؛ در مادّیات و معنویّات.
میگویند: کشور دارد به قهقرا میرود! چه قهقرایی؟ چرا؟ بعضی گفتند که جمهوری اسلامی به بنبست رسیده؛ خب اگر ما به بنبست رسیدهایم، چرا دشمن اینقدر خرج میکند که ما را به زمین بزند؟ خب ملّتی که، حکومتی که به بنبست رسیده، دیگر زمین زدنش که خرج نمیخواهد؛ خودش زمین میخورد. در دنیا میلیاردها دلار دارند خرج میکنند! بسیاری از کشورهایی که پولی دارند، ثروتی دارند و برخلاف جهت ملّت ایران حرکت میکنند، دارند خرج میکنند تا جمهوری اسلامی را منحرف کنند؛ به زبان هم میآورند، تصریح هم میکنند. چرا میکنند؟ اگر ما به بنبست رسیده بودیم، اگر ما داشتیم از پا میافتادیم ــ همان طور که بعضیها میخواهند وانمود کنند ــ احتیاج نبود که آنها اینهمه پول خرج کنند.
گاهی اوقات در مقام خدشهی در پیشرفتها [میگویند:] چرا همهی تلاش خودتان را گذاشتهاید روی تسلیحات، پهپاد، موشک و از این قبیل؟ بعضیها اینجوری [میگویند]. خب، جوابش این است که اوّلاً لازم است؛ کشوری که دشمن دارد باید به فکر خودش باشد دیگر. اوّل انقلاب بعضیها میخواستند همین افچهاردههای ما را بفروشند، بنده نگذاشتم؛ مطّلع شدم، افشا کردم. مشهد بودیم ــ رفته بودیم زیارت یا یک کاری داشتیم ــ آنجا من شنیدم، نگذاشتم وقت دیر بشود؛ همان ساعتی که شنیدم، خبرنگار را خواستم و افشا کردم و پخش شد؛ ترسیدند، دست برداشتند؛ سیاستهای مخالفین و معارضین این است. ما دشمن داریم، باید جهت دفاعیمان را [قوی کنیم]؛ عقل حکم میکند، شرع هم میگوید: وَ اَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیل.(۵) «مَا استَطَعتُم» یعنی تا آنجایی که میتوانید، هر چه میتوانید؛ ما هم همین را گوش کردیم؛ هر چه میتوانیم قوّهی دفاعی کشور را انشاءالله تقویت میکنیم.
ثانیاً در بخشهای دیگر مگر کمتر از بخش دفاعی کار شده؟ چندین برابرِ بخش دفاعی در بخش صنعت کار شده، در بخشهای زیربنائی کار شده، در [ساخت] جادّه و سد و امثال اینها کار شده؛ اینهمه کار شده. حالا مسائل دفاعی طبعاً جوری است که دشمنها هم میخواهند به دلایل خاصّ خودشان دائم تبلیغ کنند که «ایران پهپاد داشت، به فلان جا فروخت، به فلان جا داد و از این قبیل»؛ امّا پیشرفتهای را صنعتی داعی(۶) ندارند [بگویند]، بلکه داعی دارند کتمان کنند و کتمان میکنند. نه، ما در قسمتهای دیگر هم پیشرفت زیادی داشتهایم. البتّه ملّت به این وسوسههایی که میکنند اعتنائی نکرد؛ ملّت به این صداهایی که اینجا و آنجا بلند میکنند، اعتنائی نکرد؛ بعد از این هم انشاءالله اعتنائی نخواهد کرد.
همینها است که دشمن ما را عصبی میکند، همین پیشرفتها است که دشمن را عصبانی میکند، دشمن را خشمگین میکند. قرآن فرمود: قُل موتوا بِغَیظِکُم؛(۷) همین را مرحوم شهید بزرگوارمان [بهشتی] ترجمه کرد [و گفت]: «از این عصبانیت بمیر»! این ترجمهی آیهی قرآن است: موتوا بِغَیظِکُم. دشمن عصبانی میشود، ناراحت میشود؛ کارهایشان کارهای عصبی است، حرفهایشان حرفهای عصبی است. هر چیزی که ایران را قوی کند آنها را ناراحت میکند؛ چرا؟ چون میدانند که اگر ایران قوی شد، توطئهی علیه ایران ناکارآمد خواهد شد؛ لذا نمیخواهند ایران قوی بشود. هر چیزی که ما را قوی کند آنها را عصبی میکند، ناراحت میکند.(۸) انشاءالله و به توفیق الهی همینجور است. نهضتْ حرکت است، انقلاب حرکت است؛ انقلاب توقّف و سکون ندارد، باید پیش برود و باید به توفیق الهی ادامه پیدا بکند؛ و انشاءالله ادامه هم پیدا خواهد کرد. پس کشور باید قوی بشود. بنده بارها گفتهام، عرض کردهام ــ حالا بعد هم اشاره میکنم ــ که همه باید تلاش کنند؛ کشور را باید قوی کرد.
ما گفتیم که پیشرفت کردهایم؛ این واقعیّت است. ممکن است آحادی از مردم از خیلی از پیشرفتها مطّلع نباشند؛ خب بله، ما در تبلیغات و مانند اینها هم ضعیفیم؛ این را هم بدانیم. در تبلیغات، در کارهای رسانهای، ما آن تبحّر و مهارت لازم را هنوز پیدا نکردهایم، یک مقداری ضعیفیم؛ لذا [برخی پیشرفتها] گفته نمیشود، دیده نمیشود، فهمیده نمیشود. آنهایی که میروند بازدید میکنند و نمایشگاهها را، [سایر] جاها را میبینند مبتهج میشوند؛ بعضیها بشدّت متعجّب میشوند. خارجیها که میآیند، گاهی اوقات اینها را میبرند یک جاهایی را نشانشان میدهند، تعجّب میکنند، میگویند: شما در شرایط تحریم به این چیزها دست پیدا کردید؟ من یک وقتی گفتم(۹) ــ البتّه مال چند سال قبل است ــ که یک موشکی جوانهای ما ساخته بودند؛ این موشک را آزمایش کردند. خب ماهوارهها میگیرند دیگر؛ صهیونیستها و آمریکاییها و دیگران فهمیدند که این موشک ساخته شده. یک فرماندهِ متخصّصِ موشکیِ صهیونیستی(۱۰) یک حرفی زده بود که در جاهایی پخش شد؛ دست ما هم رسید؛ من نقل کردم. گفته بود: من با ایران دشمنم امّا در مقابل این حرکتی که اینها کردند ــ این موشکی که در شرایط تحریم درست کردند ــ من کلاه را از سرم به احترام برمیدارم.
خب، پس گفتیم که ما پیشرفت کردیم امّا آیا در کنار این پیشرفتها ضعف نداریم؟ چرا، الیماشاءالله؛ ضعف داریم، کمبود داریم؛ کمبودهای زیادی [هم] داریم؛ دلایل مختلفی هم دارد. کمبودهای ما، ضعفهای ما کم نیست. بعضیاش را مردم احساس میکنند، میفهمند؛ خب گرانی هست، تورّم هست، کاهشِ ارزشِ پولِ ملّی هست؛ اینها ضعف است؛ اینها را ما داریم. ضعفهای دیگری هم داریم، در بخشهای مختلف، بخشهای اداری، غیره. ضعفها وجود دارد منتها ما دو جور میتوانیم به مسئله نگاه کنیم.
درست توجّه بفرمایید؛ بخصوص جوانهای عزیزمان توجّه کنند. یک طرف، پیشرفتها، موفّقیّتها، دستاوردها است، یک طرف هم ضعفها است؛ دو جور میشود نگاه کرد: یک جور این است که به دستاوردها نگاه کنیم، بفهمیم که ما توانش را داریم و بگوییم: خیلی خب، با همان همّتی که اینها را به دست آوردیم، این ضعفها را هم با همان همّت برطرف خواهیم کرد؛ این یک جور نگاه است؛ این نگاه، نگاهِ انقلابی است. یک نگاه دیگر این است که به ضعفها نگاه کنیم و بگوییم: «آقا! فایدهای ندارد. نگاه کن، ببین ما چه ضعفهایی داریم؛ فایده ندارد، نمیشود کاری کرد»؛ یا بنشینیم، دست روی دست بگذاریم، یا نق بزنیم یا فریاد علیه این وضع بزنیم یا ضعفها را با صدای بلند، چند برابر بزرگ کنیم؛ این نگاه، نگاه ارتجاعی است. بله، ضعف هست منتها شما با نگاه انقلابی به ضعفها نگاه کنید، چرا با نگاهِ ارتجاعی نگاه میکنید؟
بعضی، وقتی ضعفها را نگاه میکنند، اصل جمهوری اسلامی را انکار میکنند، اصل انقلاب را انکار میکنند! چرا؟ یک ملّتی اگر ضعف داشت، باید دستاوردهای او را فراموش کرد؟ کدام ملّت ضعف ندارد؟ ملّتهای ثروتمند دنیا که از لحاظ علمی پیشرفتهترینند، ضعف ندارند؟ ضعفهای بزرگتری دارند. بنده اگر بخواهم بشمرم، باید یک صفحه همینطور دانهدانه با عنوان بشمرم ضعفهایی را که در آمریکا هست، در انگلیس هست، در فرانسه هست، در کشورهای پیشرفته هست؛ از ضعفهای ما خیلی بزرگتر، مهمتر، سختتر: فراگیری فقر، فراگیری بیماری، فراگیری تبعیض، نبود عدالت اجتماعی؛ فراوان از این ضعفها [آنجاها هست]، چند برابر ما. ضعف همه جا هست، [منتها] ما باید همّت بکنیم ضعف را برطرف کنیم؛ راه حل این است؛ راه حل این نیست که وقتی ما دیدیم ضعفی وجود دارد، فوری شروع کنیم اصل و ریشه و پایه را خراب کردن.
من اصرار دارم آن راه اوّل درست است: راه انقلابی؛ یعنی وقتی که ما نگاه میکنیم ضعفهایمان را مشاهده میکنیم، بگوییم ما دستاوردهای بزرگی داریم که این دستاوردها به نظر ما دستنیافتنی بود؛ [لذا] همّت کنیم. ببینید عزیزان! من چهل سال است در این کشور مسئولیّت دارم؛ مسئولیّتهای مختلف، از قبل از ریاست جمهوری تا ریاست جمهوری تا بعد از ریاست جمهوری. یک روزهایی بود که ما باور نمیکردیم ممکن است بعضی از پیشرفتها یک روزی پیش بیاید که اگر بشمرم این پیشرفتها را، تعجّب میکنید. اینکه مثلاً فرض کنید تولید فولاد به میلیون تُن برسد، اصلاً به ذهنمان خطور نمیکرد؛ آنچه به ذهن ما خطور میکرد این بود که حالا پنج هزار تُن است، مثلاً برسد به ده هزار تُن! آنچه امروز جلوی چشم ما هست، اصلاً تصوّرش را هم نمیکردیم؛ امّا خب ملّت همّت کردند، جوانها همّت کردند، مسئولینِ خوب داشتیم در این خلال که همّت کردند، به اینجا رساندند کشور را. این همّت امروز هم وجود دارد؛ همّت کنیم ضعفها را برطرف کنیم؛ این توصیهی بنده است.
همه باید کار کنند. در درجهی اوّل، مسئولین باید کار کنند؛ هر کسی بر طبق وظیفهی قانونی خودش. مسئولین، مختلفند؛ یکی مسئول برنامهریزی و طرّاحی است، یکی مسئول اجرا است، یکی مسئول نظارت است، یکی مسئول قانونگذاری است، یکی مسئول سیاستگذاری است؛ بخشهای مختلف، مدیریّتهای مختلف، مسئولیّتهای مختلف، همه هم قانون دارند. همه تلاش کنند، فعّالیّت جهادی بکنند، روزوشبنشناس کار بکنند، پیگیری کنند کارها را. این، مسئولینند.
آنچه به نظر من میرسد، امروز مهمترین کارهای ما کارهای اقتصادی است. چند روز پیش در همین حسینیّه عدّهای از تولیدکنندگان و کارآفرینان موفّق کشور جمع بودند، من به آنها [هم] گفتم؛(۱۱) گفتم این کشور باید رشد اقتصادی پیدا کند، بدون رشد اقتصادی کار پیش نمیرود. خب رشد اقتصادی اگر بخواهد پیدا بشود، تولید اگر بخواهد افزایش پیدا کند، باید ثبات اقتصادی باشد، تورّم باید مهار بشود. امروز یکی از کارهای اساسیای که مسئولین کشور، قوّهی مجریه، قوّهی مقنّنه، دستگاههای پیگیری و دستگاههای اجرائی به عهده دارند ــ مسئولین مستقیم، مسئولین غیر مستقیم ــ این است که [مشکلات را] علاج کنند. علاجپذیر است؛ اینجور نیست که علاج نداشته باشد؛ راه دارد، باید راهش را پیدا کنند. علاج کنند تورّم را؛ این ثبات اقتصادی، ثبات قیمتها، کشور را پیش میبرد؛ پس نگاه باید این نگاه باشد.
مردم هم همین جور [کار کنند]. مسئولین البتّه مسئولیّتشان بیشتر است لکن مردم هم همین جور. دانشجو میتواند کار کند، استاد میتواند کار کند، کارگر میتواند کار کند، کاسب میتواند کار کند، کشاورز میتواند تلاش کند؛ کارآفرینها، دامدار، عالِم دینی، همهی اینها میتوانند کار کنند؛ هر کدام یک جور. [مثلاً] عالِم دینی؛ دیدید آقای آلهاشم اینجا گفتند که راه میافتند، میروند مراکز صنعتی را، به این و آن یا نشان میدهند یا بازدید میکنند؛ خیلی خوب این یک کار است؛ این کار بزرگی است. این [اقتصاد را] به حرکت درمیآورد. این حرکتها بابرکت است. فعّال سیاسی میتواند کار کند؛ فعّال سیاسی، روشنگری کند. فعّالیّت سیاسی فقط این نیست که آدم بنشیند یک نقطهضعفی در دولت یا در دستگاههای دیگر پیدا کند، بنا کند این را در فضای مجازی با مسخره و با توهین و مانند اینها بزرگ کند؛ فعّالیّت سیاسی که این نیست. فعّالیّت سیاسی این است که شما نگاه کنید فضای سیاسی دنیا را، فضای سیاسی منطقه را، اهداف دشمنان را، جهتگیری دوستان را، برای مردم، آنهایی که شما بیشتر از آنها میدانید، بیشتر از آنها میفهمید، برای آنها تشریح کنید؛ فعّالیّت سیاسی این است.
یا فعّالان اجتماعی، فعّالان خدماتی [همین طور]. ما مکرّر توانستیم، از طریق مردم، ضعفهای بزرگ را برطرف کنیم؛ یکی همین کرونا. مردم اوّل شروع کرونا وارد میدان شدند، کار کردند. خیلی از کارهایی را که دستگاهها باید انجام میدادند مردم انجام دادند؛ وارد میدان شدند. همان روزها، مردم وارد شدند و کمک مؤمنانه انجام دادند. کارهای فراوان گوناگونِ خدماتی، مردم انجام دادند. جشن [بزرگ غدیر] را در تهران مردم انجام دادند؛ مردم خودشان با میل و با شوق انجام دادند. مردم میتوانند. فعّالیّتهای اجتماعی به ملّت نشاط میدهد، پیشرفت را در کشور تضمین میکند، تأمین میکند، پشتیبانی میکند.
یکی از چیزهایی که در ایجاد قوّت در کشور مؤثّر است و کشور را قوی میکند، اتّحاد ملّی است. سر چیزهای جزئی تنازع نباید انجام بگیرد. البتّه اختلاف نظر هست. در این اختلاف نظرها مباحثه خوب است، مناظره خوب است امّا منازعه خوب نیست. مناظره کنند، حرف بزنند، بحث کنند، در دانشگاه، در حوزه، در رسانههای عمومی، با ادب، با حفظ حرمت دیگران استدلال کنند؛ این خوب است امّا منازعه کردن خوب نیست، دشمنی کردن خوب نیست، دهان را به حرف ناشایست آلودن خوب نیست؛ اینها خوب نیست. اتّحاد کمک میکند.
خب حالا گرایش عموم ملّت ایران، گرایشِ انقلاب است. ما آمار نگرفتهایم که بگوییم مثلاً فرض کنید که چند درصد نظراتشان در فلان موضوع سیاسی، مخالف با نظرات عمومی است یا مخالف با نظرات مسئولین است؛ اینها را نمیدانیم، امّا فیالجمله میدانیم بله، کسانی هستند نظرات دیگری دارند، نظرات مخالفی دارند. طرف ملّت ایران اینها نیستند؛ طرف ملّت ایران استکبار است. همه مراقب باشند کمک به استکبار نکنند؛ همه مراقب باشند ابزار استکبار در مقابل انقلاب و در مقابل اسلام و در مقابل ایران عزیز قرار نگیرد. مثلِ همیشه آینده را من روشن میبینم. بحمدالله هر وقتی هم که یک افق روشنی پیش رو بوده، بعد از چندی به آن افق رسیدهایم. تواناییهای ملّت خیلی بالا است، توانایی کشور خیلی بالا است، ظرفیّتهای کشور خیلی بالا است و انشاءالله این ملّت به دستاوردهای بزرگتری خواهد رسید.
از خداوند متعال میخواهیم ما را در این راه ثابتقدم بدارد. از خداوند متعال میخواهیم امام عزیز را که این راه را به ما نشان داد با اولیائش محشور کند. از خداوند متعال میخواهیم شهدای عزیز ما را با شهدای صدر اسلام و کربلا محشور کند و ما را هم به آنها ملحق کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله
(۱ در ابتدای این دیدار، آیت الله سیّدمحمدعلی آلهاشم (نمایندهی ولیّفقیه در آذربایجان شرقی و امامجمعهی تبریز) مطالبی بیان کرد.
آثار معنوی و برکات بعثت
دست آوردهای بعثت بی شمار است ؛ یکی از دست آوردهای مهم آن کتابی به نام «قرآن کریم» است که در بردارنده علوم ومعنویت واخلاق و فواید وبرکات بی شمار است ؛ پس از نزول قرآن وتحت تاثیر آیات قرآن ضمن اینکه در حجاز عاری از هر گونه تمدن و معنویت ، از این مردم انسانهایی ساخته شدند که برای گسترش معنویت وزدودن جهل و کفر جان خود را نثار نمودند ؛ پس از نزول قرآن از نظر تمدنی چندین علوم از دل آیات قرآن که در تاریخ بشر سابقه ندارد برآمده است ؛ در دیگر علوم نیز تاثیرات قرآن به حدی است که ماهیت آنهارا دگر گون نمود وتمدن جدیدی به نام تمدن اسلام در تاریخ بشر ایجاد گردید.
دیگر حاص معنوی بزرگ قرآن توحيد است ، اصليترين و مهمترين پيام بعثت است. فراگيري اين اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دين توحيد شناخته ميشود. در قرآن کريم، اصل توحيد، ساختار کلي همه آيات است و نخستين پيام همه پيامبران پيشين نيز اصل توحيد بوده است: «پيش از تو هيچ پيامبري نفرستاديم، مگر آنکه به وي وحي کرديم که معبودي جز من نيست، پس تنها مرا پرستش کنيد».(انبياء: 25)
از سوي ديگر، توحيد فقط راهحلي براي بحرانهاي دوران جاهليت نبوده است. توحيد، شعار محض نيست. توحيد؛ يعني نفرت و دوري و نفي همه طاغوتها. توحيد؛ يعني تکيه نکردن به هيچ قدرتي جز قدرت و عظمت الله. با اين مفهوم، انسان قرن 21، بيش از هر زمان ديگر به اين اصل حياتي نياز دارد. بشر امروز، با طاغوتها و بتهاي دروني و بيروني خود، از هر گونه پيشرفت و سعادت واقعي بازمانده است. توحيد؛ يعني نپذيرفتن هيچگونه بيعدالتي. با اين وصف، از شخصيترين رفتار انسان تا قانونگذاري براي حکومت جهاني، جايگاه اجراي اصل توحيد است. بدون توحيد و مبارزه با قدرتهاي بيگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشي ندارد، بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد.
حضرت زهرا سلام الله علیها در این باره چه زیبا فرمود : «پروردگار بزرگ، به پايان همه کارها دانا بود و بر دگرگونيهاي روزگاردر محيط بينا و به سرنوشت هر چيزي آشنا. محمد صلياللهعليهوآله را برانگيخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را مقدر ساخته به انجام رساند. پيغمبر که درود خدا بر او باد، ديد که هر فرقهاي ديني گزيده و هرگروه در روشنايي شعلهاي خزيده و هر دسته به بتي نماز برده و همگان ياد خدايي را که ميشناسند از خاطر ستردهاند. پس خداي بزرگ تاريکيها را به نور محمد روشن ساخت و دلها را از تيرگي کفر بپرداخت و پردههايي را که بر ديدهها افتاده بود، به يکسو انداخت.»
سخن امام خمینی (ره) درباره آثار معنوی بعثت
امام خمینی(ره) درباره آثار معنوی بعثت مطالب زیادی در آثار وسخنان خود داشته است که در صحیفه نور و آثار دیگر عرفانی وعلمی منتشر گردیده است ؛ انبيا آمدهاند كه ما را از اين عالَم طبيعت كم كم تربيت كنند و آن مقدارى كه مربوط به تربيتهاى معنوى است به ما بفرمايند، به وحىْ مِنَ اللَّه تعالى؛ تا ما، كه اگر انبيا نباشند يك حيوانى هستيم كه هر چه هست همين طبيعت بيشتر از اين ادراك نداريم، ما را ببرند به آن عالَم و تقويت كنند كه ما وقتى از اين عالَم منتقل به يك عالَم ديگرى شديم، زندگى آن عالَم هم يك زندگى سعادتمند [انه] باشد. تمام نكته آمدن انبيا اين است كه اين بشر را تربيت كنند. لطفى است از جانب خداى تبارك و تعالى به بشر كه قابل از براى اين است كه تربيت بشود.
انبيا آمدهاند كه ما را از اين عالَم طبيعت كم كم تربيت كنند و آن مقدارى كه مربوط به تربيتهاى معنوى است به ما بفرمايند، به وحىْ مِنَ اللَّه تعالى؛ تا ما، كه اگر انبيا نباشند يك حيوانى هستيم كه هر چه هست همين طبيعت [است و] بيشتر از اين ادراك نداريم، ما را ببرند به آن عالَم و تقويت كنند كه ما وقتى از اين عالَم منتقل به يك عالَم ديگرى شديم، زندگى آن عالَم هم يك زندگى سعادتمندانه باشد. تمام نكته آمدن انبيا اين است كه تربيت كنند اين بشر را- كه قابل از براى اين است كه تربيت بشود و مافوق حيوانات است- اين را تربيتش كنند؛ براى اينكه همان طورى كه اينجا زندگى سعادتمند- اگر همه اوضاع طبيعت به وفق مراد باشد- يك زندگى سعادتمند در اينجا دارند، آنجا هم زندگى سعادتمند داشته باشند. لطفى است از جانب خداى تبارك و تعالى به بشر كه قابل از براى اين است كه تربيت بشود.
برکات بعثت در کلام مقام معظم رهبري
مقام معظم رهبري، نیز درباره آثار معنوی بعثت مطالب بسیار مفید وزیبایی در دیدارها تبیین فرموده اند : «مسأله بعثت و پديد آمدن اين حادثه، مهمترين مسألهاي است که در طول عمر طولاني بشريت، براي او اتفاق افتاده است. در سرنوشت انسان و تاريخ بشر، هيچ حادثهاي به قدر اين حادثه مؤثر نبوده و هيچ لطفي از طرف پروردگار، به عظمت اين لطف، بر انسانها وجود نداشته و امروز آنچه از شعار ما در دنيا مطرح است، همان پيامها و شعارهاي بعثت است. مثل شعار عدالت اجتماعي، آزادگي، علم و دانش، ترقي و تعالي» .
ودر سخن دیگرفرموده است: بعثت پيامبران را از حوادث بينظير عالم و داراي آثاري ماندگار براي حيات بشر برشمرده و ميفرمايند: «هيچ حادثهاي از قبيل انقلابهاي بزرگ، مرگها و حياتهاي ملّتها، پديدآمدن اشخاص بزرگ، از بين رفتن اشخاص بزرگ ظهور مکتبهاي گوناگون، اهميتش براي بشريت به اندازه بعثتهاي انبيا نيست. همچنان که امروز شما ميبينيد، ماندگارترين شکلهاي فکر و ذهن آحاد بشر، همان شکلهايي است که اديان به آنها دادهاند و تا ابد هم همينطور خواهد بود. اگرچه امروز بسياري از کسان در عالم هستند که مستقيما خود را در پرتو اشعه بعثت نبياکرم قرار ندادهاند، يعني غيرمسلمانها، اما همانها هم از برکات اين بعثت، تاکنون منتفع شدهاند».
یکی از مسائلی که در باب مبعث قابل توجه است و تامل دوباره در مورد آن خالی از لطف نیست، نگاهی به آیات ابتدایی سوره علق است که بر پیامبر نازل شد، در این خصوص توضیح بفرمایید.
در آیات اولیه این سوره مبارک که به حضرت در اولین ساعات مبعث نازل شد ؛ چند مسئله مهم ومعرفت اساسی مورد توجه است : شاید بتوان گفت چکیده ی فلسفه و تمام اهداف بعثت وهمه قرآن و 23 سال رسالت پیامبر(ص)در این چند جمله گنجانده شده است و این هم یکی از اعجاز قرآن است از نظر بیان و تبیین زیبا وبی مانند.
در این آیات شریفه سه معرفت مهم را خداوند به انسان ضروری ولازم می شمارد ومی آموزد . اولی مبداء وآفرینش وتوحید است که خداوند به انسان یاد آوری می کند که ای انسان تو مخلوق آفریدگاری هستی واین جهان صانع وپروردگاری دارد ؛ ریشه وذات تو این است ؛ اگر معرفت را درجه بندی کنیم معرفت نفس ، معرفت درجه اول است؛ این آیه در واقع به انسان معرفت نفس که اول معارف و مهمترین معرفتها وشناختهاست را می آموزد ؛ ای انسان خودت را بشناس که چه هستی واز چه بوجود آمده ای از این ماده خاص آفریده شده هستی «من علق» وآنچه به انسان که از یک ماده بد بو وگندیده درست شده است ارزش وبها می دهد ، علم است و قلم وخواندن است ؛ حد متمایز کننده انسان از دیگر موجودات همین هاست .
بنابراین دومین نکته مهم دراین آیات سوره علق : اصل علم وقلم وخواندن است (خداوند پیامبر(ص) را به خواندن آیات الهی فرا می خواند واورا با این خطاب به نبوت بر می گزیند و پیامبر (ص) نماینده همه انسانهاست سنبل بشریت است)خداوند انسان را به فراگیری علم دعوت می نماید که در مقابل جهل ونادانی که بد ترین دشمن انسان است که اورا به هلاکت و طغیان می برد ، انسان باید به علم روی آورد وبیاموزد تا راه زندگی درست و سعادتمند را بیابد . چراکه آنچه بشر را از آغاز تاریخ رنج داده است جهل است چهل دشمن بزرگ انسان است؛ لذا خداوند به علم ونقش آن درسعادت وهدایت انسان دراین آیات اشاره فرموده است ؛ علم وقلم پیامهای دیگری نیز در خود دارد که با اشاره به آن از آن دراین مجال عبور می کنیم وآن تمدن گرایی انسان است که دراین آیه اشاره شده است چون علم یکی از ارکان مهم همه تمدن های بشری است ومنشاء همه علوم وسرآغاز آنها وحی بوده است که درجای خود باید درآن تامل شود.
سومین معرفت و مسئله مهم دیگر که دراین آیات مورد توجه است ، معرفت به غایت و معاد است «ان الی ربک الرجعی» که انسان باید به آن توجه کند وعلم پیدا کند تا با علم به آن غایت براساس رسیدن به راهی که درآن غایت بتواند ادامه حیات داشته باشد تلاش نماید ؛ واعمال ورفتار خود را طوری سامان بدهد که درآن غایت بتواند به راحتی زیست کند . معرفت مهم دیگر که در این آیات قابل تامل است معرفت عبادت وارتباط با خداوند و آفریدگار است که سنبل و نمونه آن نماز ودعا است ؛ دراین آیات خداوند راه داشتن زندگی متعادل وبیرون نرفتن از خط تعادل ودوری از طغیان را ارتباط مستمر انسان با آفریدگار از طریق نماز می داند ؛ درسایه نماز و دعا تمام فضائل انسانی از جمله تقوا وپارسایی نهفته است و حاصل می شود .
معرفت دیگر که از این آیات می توان استنباط نمود معرفت به این مسئله هست که ای انسان تو در این کره خاکی مدام با دوربین مدار بسته در منظر پروردگار ومرعی ومحل مشاهده ونظارت او هستی ، به این مسئله نیز توجه داشته باش که هیچ کار ورفتار پنهانی وجود ندارد. تمام اعمال تو هر آن ولحظه مورد ارزیابی است. از اینرو می توان گفت که این سوره که درآغاز مبعث نازل شده است جامع اصول وفروع دین است که باتفسیر وتامل می توان آنهارا از بطن این آیات استحراج نمود.
اهمیت و جایگاه مکارم و فضیلتهای اخلاقی و نهادینه کردن در میان انسانها تا چه اندازه است که خداوند متعال، پیغمبر خود را برای این منظور مبعوث فرموده است؟
فرموده زیبای آن حضرت که فرمود «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق » بهترین گواه است که مکارم اخلاق بشری در مکتب وادیان انبیای پیشین تمام نشده بوده است ؛از طرفی جایگاه ویژه دارد دربین همه معارف بشر ، از اینرو با مبعوث شدن حضرت این مکارم باید کامل می شد ؛ این اندازه مهم است که پیامبر خاتم برای آن مبعوث شد ؛ چنانکه فرمود : «من معلم مبعوث شده ام » معلمی که برای آموزش مکارم اخلاق چه منبعی این مکارم اخلاق را می خواهد تمام وتکمیل نماید ؟؛منبع این مکارم قرآن کریم است.
از اینروی می توان گفت ، تمام قرآن تجلی مکارم اخلاق واصلاح رفتار انسان می باشد ؛ کامل ترین نسخه برای تکمیل واصلاح اخلاق فردی واجتماعی وخانوادگی واخلاق سیاسی حاکمان واخلاق نظامی و اخلاق اقتصادی و اخلاق معاشرت وتعامل با دیگران در قرآن نهفته است لذا امیر مومنان قرآن را گنجی پنهان وکنزی بی مانند دانسته که باید آن کشف نمود وبه سخن درآورد واین از هرکسی ساخته نیست و از نگاه و بینش شیعه به اهل ذکر که ائمه معصومین ودر رتبه نازله علمای بالله هستند واگذار شده است. جامعیت قرآن به این است که درباره همه این رفتارها وخلقها که گفته شد ومولفه هایی که شمرده شد ، قرآن هم آسیبهای جوامع انسانی گفته شده را دارد ، هم روشهای اصلاح آنها را دربردارد ؛ درقرآن از آداب واخلاق فردی وبهداشتی تا اخلاق جمعی با مولفه های فوق الذکر به زیبایی تبیین شده است ؛ درباره اخلاق اقتصادی نفی وبازداری از ربا خواری اصلی که بسیاری از نابسامانی های اقتصادی در گرو رعایت آن است.
درباره محو فسادهای جنسی وانحرافات اخلاقی غریزی ازدواج با انواع شقوق آن بهترین روش برای اصلاح این آسیبهاست ؛ در قرآن برای پیشگیری از انواع مفاسد نیز مولفه های اخلاق با شقوق مختلف به زیبایی بیان شده است ؛ برای تربیت سیاستمدران وحاکمان باذکر داستانهای تاریخی آنهارا به اصلاح ودوری از فساد وعواقب آن با زبان وعظ ورعب وتهدید همراه با تشویق با پاداشهای بزرگ به بهترین روشها موعظه نموده است ؛ در قرآن از جزئیات امور زندگی انسان سخن گفته شده است از انعقاد نطفه انسان واز بدو تولد از مدت شیر خوردن فرزندان وسختی حمل وحرمت مقام مادر وفلسفه آن وحرمت والدین که بنیان خانواده است درقرآن مهم ومورد اهمیت شمرده شده است؛ نکات دقیق وریز علمی وعاطفی که تنها آنهارا خواندیم واز کنار این پیامهای معنوی بزرگ عبور کرده ایم .
امت اسلامی والگو گیری باید از سیره نبوی
سیره پیامبر (ص) تجسمی از قرآن است ، چنانکه یکی از همسران حضرت گفت رفتارش قرآن بود «کان خلقه القرآن»چنانکه قرآن فرمود «انک لعلی خلق عظیم»[1] ، یعنی زندگی اش قرآن بود [2]؛ بنابر این اصل اول الگو گیری از سیره حضرت شناخت وبازگشت به آموزه های قرآن است ؛ بزرگ امت اسلام این است که هنوز پس از قرنها به درستی درک ننموده اند که قرآن کتابی برای زندگی است که باید تمام امور زندگی را به آن وبراساس آن تنظیم نمود ؛ آسیب بزرگ دیگر این است که قرآن اغلب درآغاز جلسات اداری وکارهای دیگر تلاوت می کنند ودر خود همان جلسات دستورات آن رعایت نمی شود ؛ آسیب دیگر این است که اغلب مردم آن را در مجالس ترحیم برای شادی روح متوفی با یک قاری معروف اجرا می نمایند ، غافل از اینکه قرآن کتاب زندگی است خداوند آنرا برای تکمیل اخلاق و اصلاح امور زندگان فرستاد .
لذا امیر مومنان(ع) در نهج البلاغه به کرات فرموده است علیکم بالقرآن ودرسخن زیبای دیگر که درآخرین لحظه های عمر خود فرمود : «والله و الله فى القرآن لا يَسْبِقكُم باالعملِ بِهِ غَيرُكُم...»مراقب باشید دیگران در عمل به قرآن از شما سبقت نگیرند ؛ این سخن از آینده نگری حضرت واخبار غیبی است که اکنون کشورهای استعماری و غربی ها ومستشرقین درباره آیات قرآن و پژوهش درباره آن مراکز مطالعاتی مفصل تاسیس نموده اند وجریان استشراق خود حدیث مفصل دارد که دراین مجال قابل گفتگو نیست . آنها در عمل به دستورات قرآن اصلاح برخی از امور خود از ما پیشی گرفته اند .[3]
نتیجه: شناخت قرآن و اهل بیت پیامبر (ص) و شناخت سیره رسول خدا(ص) واستفاده از رهنمون اهل بیتش ودوری از افتراق آندو مهمترین رکن پیشرفت تمدنی انسانیت ؛ اگر امت اسلام به این مولفه پای بند باشند تمدن اسلام وفرهنگ مترقی آن همه دنیا وبشریت را در این عصر علم و تکنولوژی ،فرا گرفته وزیر چتر سعادت در خواهد آورد.