emamian
سبک زندگی در آیینه امام حسین (ع)
انسان موجودی هدفمند است، لذا در همه حال، باید سمت و سوی خود را به سمت هدفی درست و والا، جهت گیری کند تا از مسیر منحرف نشود. لذا به منظور حفظ انسان در مسیر تعیین شده و اصلاح انحرافات احتمالی نیاز به یادگیری روش درست زندگی و یا سبک زندگی پسندیده است. به عقیده صاحبنظران، سبک زندگی هر فرد و جامعه متأثر از نوع باورها (جهان بینی) و ارزشهای حاکم بر آن فرد و جامعه است (رحمتی و همکاران، ١٤٠٠). سبک زندگی در شکل نوین، اوّلین بار توسّط «آلفرد آدلر» در روانشناسی به سال ١٩٢٩ میلادی ابداع شد. هرچند آدلر آن را ابداع کرد، ولی پیروان کلاسیک او و دیگران به تفصیل به آن پرداخته اند. محقّقان، تعاریف گوناگونی بر اساس بینش و نگرش خاصّ خود ارائه داده اند.
جامعه شناسان در تعاریف جامعه شناسانه، بیشتر بر هنجارها و منش های اجتماعی افراد در جامعه تأکید دارند و روانشناسان بیشتر بهُ بعد فردی و شخصیتی میپردازند(شریفی و همکاران، ١٣٩٢). در تعریف دیگری، لوبوویکی- ویکوک و همکاران[1] (٢٠٢١) بیان کردند که سبک زندگی، بیشتر به عنوان «الگوی متمایز رفتار فردی و اجتماعی، مشخصه یک فرد یا یک گروه شناخته می شود (لوبوویکی-ویکوک و همکاران (٢٠٢١). در اسلام واز نظر قرآن نیز، سبک زندگی و نوع زیستن انسان ها، معرفی شده است (فاضلی و همکاران، ١٣٩٨). بر این اساس، میتوان سبک زندگی اسلامی را بدین گونه تعریف کرد:
«شیوه هایی از زندگی است که انسان با تکیه بر نظام ارزشی و مبانی اعتقادی خود در زندگی فردی و اجتماعی، برای ایجاد ارتباط با محیط و جامعه، پاسخ به خواسته ها و تأمین نیازهایش، به کار میگیرد. طبق این تعریف، سبک زندگی، فقط مصارف مادّی یا فرهنگی نیست، چراکه زندگی، عناصر غیر از مصرف را نیز در بردارد (شریفی و همکاران، ١٣٩٢).
در سال های اخیر، هجمه عظیمی از سوی رسانه های غربی به ابعاد مختلف دین اسلام و سبک زندگی مسلمانان، صورت گرفته است. چنانچه گروهی از مردم، تحت تأثیر تبلیغات و رسانه های غربی، بسیاری از عادات خود را تغییر میدهند، تغییر در سبک زندگی، بر بسیاری از جنبه های زندگی مسلمانان از جمله معیارهای تقوا، عقل، اخلاق و.... تاثیر گذار است. به طور کلی تأثیر منفی رواج سبک زندگی غربی، نه تنها در ایران و کشورهای اسلامی، بلکه حتی در بین ملت های غیرمسلمان، به طور فزاینده ای مورد توجه و انتقاد قرار میگیرد و پیامدهای آن به شدت احساس می شود. از این رو به منظور جلوگیری از نفوذ افراطی سبک زندگی غربی، در عمق اندیشه افراد جامعه ما، بررسی سبک زندگی پیشوایان معصوم (ع و گسترش آن در جوامع اسلامی ضرورتی انکار ناپذیر است. چرا که اصول بنیادین سبک زندگی اسلامی، به تعبیر قرآن، سپهر «حیات طیبه» را شکل میدهند.
به بررسی محققین، پژوهش هایی با موضوع بررسی سبک زندگی در قرآن و روایات و معصومین بطور کلی، کار شده است و نیز پژوهش های بسیاری به عاشورا و حضور امام در آن صحنه پرداخته اند، اما به طور مستقیم به بررسی جزئیات سبک زندگی امام حسین (ع) نپرداخته اند. براین اساس، پژوهش حاضر برآن است که به برخی از جزئیات در شیوه و سبک زندگی امام حسین (ع) بپردازد.
مبانی تحقیق
بحث درباره سبک زندگی از ابتدای تاریخ بشریت تاکنون مورد توجّه بوده است. در آیین اسلام نیز به این امر پرداخته شده است. چنانچه قرآن کریم، نوع زیستن را به انسان ها معرفی می کند؛ (یوسف زاده اربط، ١٤٠٠). علاوه براین سّنت پیشوایان معصوم (ع) نیز، بیاعتنایی به امور مادّی و تکلّفات بوده است و خود به آن عمل و به دیگران در این باره سفارش میکردند (شریفی و لطفی، ١٣٩٢). به طور کلی سبک زندگی در آیین اسلام همانند درختی است که ریشۀ آن، باورها و اندیشه ها و ساقه و شاخه هایش، ارکان و وظایف اعضای خانواده میباشد (شریفی و لطفی، ١٣٩٢). سبک زندگی در شکل نوین اوّلین بار در روانشناسی توسّط «آلفرد آدلر» (١٩٢٩) مطرح شد (شریفی و لطفی، ١٣٩٢). اما از دهه ١٩٩٠ میلادی مورد استقبال بیشتری قرار گرفت (رحمتی و همکاران، ١٤٠٠). در مورد سبک زندگی تعاریف گوناگونی از نظر محقّقان ارائه شده است. لوبوویکی - ویکوک[2] (٢٠٢١) بیان کردند که سبک زندگی «الگوی متمایز رفتار فردی و اجتماعی به عنوان مشخصه یک فرد یا یک گروه» میباشد (لوبوویکی-ویکوک،٢٠٢١).جامعه شناسان نیز، بیشتر بر هنجارها و منش های اجتماعی افراد در جامعه تأکید دارند (شریفی و لطفی، ١٣٩٢). به طور کلی سبک زندگی مجموعه رفتارهای فردی و اجتماعی تعریف میشود که اعتقادات و ارزش های حاکم بر زندگی برگرفته شده است و در قالب آداب و رسوم و عادت های روزمره مدل دینداری، الگوی مصرف، فرهنگ عمومی، نهاد خانواده و ازدواج و غیره تجلی پیدا میکند (رحمتی و همکاران، ١٤٠٠). مفهوم سبک زندگی اخیراً مورد توجه اندیشمندان و محققان زیادی قرار گرفته است. در ادامه به برخی از پژوهش های صورت گرفته در این زمینه اشاره شده است.
یوسف زاده اربط (١٣٩٨) در پژوهشی که به بررسی اصول سبک زندگی قرآنی پرداختند و نتیجه گرفتند که، در بعد بینشی سبک زندگی اسلامی؛ عقیده به اشتراک در اصل خلقت، برخورداری انسان از کرامت ذاتی و تفاوت های طبیعی زن و مرد؛ و در بعد کنشی؛ به اصولی از جمله حق مداری، ولایت مداری، امانت داری، جمع گرایی، تقدم اخلاق بر حقوق و مانند آن استوار است. علاوه براین در پژوهشی که مرادی و همکاران (١٣٩٥) به واکاوی سبک زندگی امام حسین (ع) با تأکید بر روابط خانوادگی ایشان پرداختند، بیان کردند که، سبک زندگی امام حسین (ع) با مولفه هایی همچون: آراستگی، صله رحم، حسن خلق، خوش رفتاری، ساده زیستی و تمکین و وفاداری نسبت به همسر، تربیت فرزند، مهارت ارتباط کلامی، اصلاح خود، تفریح، کنترل خشم، مرگ آگاهی، تاب آوری و مانند آن، عجین است که میتواند الگوی بهبود روابط زوجین و فرزندپروری شایسته آنان شود و نیز مایه دوام یک زندگی مشترک پویا و در نهایت جامعه ای توانمند گردد. در پژوهش دیگری فاضلی و همکاران (١٣٩٨) به بررسی سبک زندگی قرآنی (شامل تعریف سبک زندگی، مسئله ازدواج همراه با معیارهای انتخاب همسر و وظایف هر یک از اعضای خانواده برای تشکیل خانواده) پرداختند. نتایج پژوهش مذکور حاکی از این بود که، وظایفِ هر یک از اعضای خانواده که منجر به تشکیل یک خانواده قرآنی و داشتن یک زندگی سالم می شود، چیست؟ در پژوهشی دیگر، شریفی و همکاران (١٣٩٢)، سبک خانوادگی از منظر قرآن و سّنت پیشوایان معصوم (ع)، بررسی شده و در ابعاد تشکیل خانواده و ازدواج، محیط خانواده و ادارٔە آن و همسرپروری، بیان کردند که باورها و اعتقادات، نقشی اساسی در خانواده دارند و ازدواج را امر مقدّسی میداند و همگان را به این امر فرا خوانده است و به آن تشویق مینمایند و معیارهای تقوا، عقل، اخلاق نیک و همتایی در انتخاب همسر را مورد توجّه قرار میدهند و مدیرّیت خانواده را به مرد و لزوم مسئولیت پذیری اعضای خانواده نسبت به یکدیگر مخصوصاً مسئولیت تربیت دینی پدر نسبت به فرزندان و همکاری زن و شوهر در خانه را ضروری میدانند و تأکید به رفتار شایسته با همسران و محبّت و مهرورزی نسبت به آنان مینمایند. همچنین هاج و همکاران[3] (٢٠٠٧) در پژوهشی که به بررسی تأثیر محافظتی پروفایل های سبک زندگی معنوی- مذهبی بر مصرف دخانیات، مصرف الکل و قمار پرداخته بودند، به این نتیجه رسیدند که از میان سه نمایه سبک زندگی (نه معنوی و نه مذهبی، معنوی و مذهبی، و معنوی اما غیر مذهبی) نمایه سبک زندگی معنوی و مذهبی، قویترین تأثیر محافظت را در معیارهای وابسته، به نمایش گذاشت.
روش تحقیق
روش پژوهش در این مقاله، توصیفی_ تحلیلی، با استفاده از مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و با فیش برداری از مقالات و کلیه متون و اسناد بالادستی بوده است و با تکیه بر آیات قرآن کریم، اصول و شاخصه های سبک زندگی پیشوایان معصوم (ع) و بویژه امام حسین (ع)، بررسی شده است. براین اساس، با توجه به هدف و ماهیت موضوع تحقیق، پژوهش حاضر به صورت کتابخانه ای انجام شده است. در نهایت، یک ارزیابی از تحقیقات مورد استفاده انجام شده و اصول بنیادین سبک زندگی امام حسین (ع) بدست آمده که به توسعه، ارتقاء و برجسته شدن سبک زندگی پایدار، کمک میکند.
یافته ها
خداوند متعال، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیه السلام)آن حضرت را برای اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفریده است. مسلمانان جهان، وظیفه دارند در تمام شئونات زندگی اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و غیره به معصومین اقتدا نمایند. در این پژوهش سعی شده به برخی از خصوصیات و جزئیات سبک زندگی امام حسین (ع)، پرداخته شود.
ساده زیستی
در اسلام تجمل گرایی، زراندوزی و تشریفات سخت مورد نکوهش قرار گرفته و از اسراف و تبذیر به زشتی یاد شده است (شیبانی، ١٣٩٣). چرا که تجمل گرایی، موجب بیتفاوتی نسبت به تبعیض، ظلم و تعدی، فقر و بیچارگی مردم و در نتیجه از دست دادن احساس همدردی و همدلی میگردد. به عبارت دیگر افراد تجمل گرا، ملاک فضیلت دیگران را درخورداریهای دنیوی میدانند (برزگر و امانلو، ١٣٩٥). قرآن از واژه ملأ[4] برای ارائه جایگاه اجتماعی باند و تشکیلات استکبار و کسانی که تاج و تخت مستکبرین را پاسداری میکنند و به منظور حفظ منافع و موقعیت اجتماعی خود حکومت استکبار را اداره و سیاست مستکبران را بنیان مینهند، استفاده میکند. ملأ در لغت به گروه ممتازی گفته میشود که به خاطر ثروت و شوکتشان چشمگیر هستند؛ و چشم و دل مردم را با هیبتی که از زر و زور و تزویر بدست امده پر کرده اند و آنها طبقه اشراف و حاشیه نشینانی هستند که همواره سخن و فرمان، همانا سخن و فرمان آنهاست؛ و مستکبران هرگاه خود نخواهند مستکبری کنند، این مقربان کاخ نشین هرگز به نفع مردم رضا نمیدهند (عمیدزنجانی، ١٣٧٧: ١٣٦).
امامان شیعه، در زندگی نه زیاده روی را قبول داشتند و نه کوتاهی و استفاده نکردن از نعمت های الهی را، آنها بین این دو را قبول داشتند یعنی به اعتدال، از مواهب الهی استفاده میکردند که دلبسته و اسیر تجملات دنیوی نشوند.یکی از ابعاد ساده زیستی در زندگی قناعت است. امام حسین (ع) در این باره فرمودند: «قناعت مایه آسایش تن است»[5] (ری شهری، ١٣٨٨: ٥٨٥). یکی دیگر از ابعاد ساده زیستی در زندگی پوشیدن لباس مناسب است که هم حجاب ما باشد و شخصیت ما را حفظ کند و مارا انگشت نما نکند و هم در آخرت گرفتار عذابمان نکند. در این زمینه امام حسین میفرماید هر کس لباس شهرت و انگشت نما از هر جهت –بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسی از آتش میپوشاند(شیخ کلینی،ج ٦ ص ٤٤٥ حدیث ٤).
شیؤە رفتار با همسر و فرزندان
یکی از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم (علیه السلام)، نحوه رفتار آنان با خانواده است. در این نوشتار مختصر برآنیم تا با مراجعه به منابع تاریخی به گوشه هایی از سیره اخلاقی امام حسین (علیه السلام)، در خانواده بپردازیم؛ هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعی، حجم شواهد و مواردِ بر جای مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.
در تاریخ می خوانیم: روز عاشورا هنگامی که هلال بن نافع، عازم میدان جنگ بود، همسر جوانش از رفتن او ناراحت شده و به شدّت می گریست. امام حسین (علیه السلام)، متوجّه آن زوج جوان گردیده و به هلال فرمود:إنَّ أهلک لایطیبُ لَها فِراقُک ، فلَو رأیتَ أنَ تختارَ سُرُورَها علَی البَراز(شریفی، ١٣٨٣). همسرت جدایی تو را نمی پسندد، تو آزادی و می توانی خشنودی او را بر مبارزه با شمشیرها مقدم بداری.
امام حسین (علیه السلام) به خواست، علاقه و حسّ زیبایی دوستی همسرش، توجّه خاصّی می نمود و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود روبه رو می شد؛ ولی به خواستِ طبیعی و مشروع همسر خویش احترام می گذاشت.
در روایت دیگر جابر از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند: عدّه ای بر امام حسین (علیه السلام) وارد شدند؛ ناگاه فرش های گران قیمت و پشتی های فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده می کنیم که ناخوشایند ماست (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمی دانیم!.) حضرت فرمود: إّناَ نَتزَوّجُ النِّساءَ فَنُعطیهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَیشَترینَ بها ما شِئنَ، لَیسَ لَنا فیهِ شیءٌ: از ازدواج، مهریه زنان را پرداخت می کنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری می کنند. هیچ یک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست. (ریشهری، ١٣٩١: ١٨٩).
همچنین در بعضی روایات دیگر آمده است که امام حسین (ع) در باب همسر و فرزند خویش شعر سروده اند:َ
لعَمْرُکِ اِّننی لاُحِبُّ دارا
تحُلُّ بها سکینۀُ و الرباب
اُحِّبهما وَ اْبدُلُ جُلَّ حالی
وَ لَیسِ للاَئمی فیها عِتاب:
به جان تو سوگند! من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آن ها را دوست دارم و تمامی داراییام را به پای آن ها میریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید (بلاذری، ١٤١٧ ه. ق: ١٩٥). این امر، نشانگر ارتباط صمیمی امام با همسرش رباب و فرزندش سکینه است. به طور کلی از این روایات و نظایر آن، به خوبی استفاده می شود که امام حسین (علیه السلام) و سائر ائمه اطهار(علیه السلام) به حسّ زیبایی دوستی همسر خود، احترام می گذاشتند و امکانات لازم را در حدّ متعارف آن زمان، برای آنها فراهم می نمودند.
شیؤە برخورد با دشمنان
یکی از مواردی که در قرآن و در سیره پیشوایان معصوم (علیه السلام) مورد تاکید قرار گرفته است، رفق و مدارا میباشد.
همانطوری که در قرآن کریم آمده است: «فَبِمٰا رَحْمَةٍ مِنَ اَللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»؛ به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [مردم ] (نرم و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند (آل عمران، ١٥٩). در متون و منابع غنی اسلام گرچه تأکید و سفارش ویژه ای نسبت به رفق و مدارا در تعامل با مردم کرده اند، اما خود رهبران (ع) نیز به این نکته اشاره کرده اند که رفق و مدارا و ملایمت در برخورد با مردم به ویژه کارکنان و زیر دستان، به هیچ وجه مطلق و همیشگی نیست، بلکه مسئله ای است که نسبت به اقتضائات و شرایط مختلف ممکن است تفاوت کند (آقاپیروز و همکاران، ١٣٨٣). خداوند متعال نیز در برخورد با مردم، هم لطف و رحمت و محبت دارد، و هم شدت و تندی عذاب؛ از یک طرف در مورد خودش میفرماید: «كَتَبَ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ» یعنی رحمت را بر خود واجب کرده است (انعام: ١٢)؛ و از طرف دیگر میفرماید: «ِإنَّ عَذَاِبی لشَدِیدٌ» یعنی همانا عذاب من بسیار سخت است (ابراهیم: ٧).
سیاست رفق و مدارا در صورتی مطلوب و منطقی است که مورد سوء استفاده قرار نگیرد؛ و در صورتی که از این سیاست سوء استفاده شود، سیاست شدت عمل و دوری از رفق و مدارا ضرورت مییابد و به عنوان یک اصل کلی در تعاملات اجتماعی مورد تأیید است (آقاپیروز و همکاران، ١٣٨٣). مصداق سیاست شدت عمل و دوری از رفق و مدارا در شیوه برخورد امام حسین (ع) در روز عاشورا با لشکر یزید مشهود است. هنگامی که هزارتن از سواران لشکر یزید به فرماندهی حربن یزید تمیمی یربوعی به نزدیک کربلا رسیدند، امام (ع) به جوانان خود دستور داد که، با مشک های آب به استقبال آنان بروند و ایشان همگی آب نوشیدند و اسب های خود را نیز سیراب کردند و همگی در سایه اسب های خود نشستند در حالی که لگام های آنان در دست ایشان بود. چون ظهر فرا رسید امام حسین (ع) به حر فرمود: آیا همراه ما نماز میگذاری یا تو با یاران خودت و من با یاران خودم نماز بگذارم؟ حر گفت: همگان با تو نماز میگزاریم در این زمان امام حسین (ع) پیش رفت و با همگان نماز گذارد (دنیوی، ١٣٧١). از سوی دیگر امام حسین (ع) در مبارزه با ظلم و حاکم ستمگر هیچ گونه ضعفی از خود نشان نمیداد. چنانچه در شیوه ی برخورد امام با ظلم و ستم معاویه و پسرش یزید مشاهده شده است که امام (ع) و یاران با وفایش در روز عاشورا شجاعان در برابر ظلم یزید ایستادگی کردند و بدین سان یک رسالت بزرگ تاریخی توسط حسین بن علی و یاران بزرگوارش به انجام میرسد(ابن عثم کوفی، ١٣٧٢).
شیوه خداشناسی و خدامحوری
معرفت و خداشناسی شرط اساسی ورود به طریقت و نیل به حقیقت (عباسی منتظری، و فرهادی، ١٣٩٢)؛ و از اساسیترین و ریشه ای ترین اعتقادهای یک مسلمان است. به طوریکه پیامبران الهی و اوصیاء آنها برای تقویت آن در میان مردمان تلاش میکردند و هدف آن رساندن انسان ها به توحید نظری و عملی بوده است (قانع، ١٣٩٣). چرا که اگر انسان، به خوبی توحید را در نظر و فکر بفهمد و مطابق آن عمل کند، به یقین، به اصول دیگر نیز معتقد است و به تمامی بایدها و نبایدها شریعت پایبند خواهد بود (قانع، ١٣٩٣).
خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است:
«وَ مٰا قَدَرُوا اَللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قٰالُوا مٰا أَنْزَلَ اَللّٰهُ عَلىٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ..»: و آنها خدا را آن گونه که باید، نشناختند[6] که گفتند: خدا بر هیچ کس از بشر کتابی نفرستاده (انعام: ٩١). یعنی انکار نبوت ریشه در نشناختن خداوند دارد.
همچنین میفرماید: «ووَ مٰا قَدَرُوا اَللّٰهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ اَلْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وَ اَلسَّمٰاوٰاتُ مَطْوِیّٰاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحٰانَهُ وَ تَعٰالىٰ عَمّٰا یُشْرِكُونَ»: و (آنان که غیر خدا را طلبیدند) خدا را چنان که شاید به عظمت نشناختند، و اوست که روز قیامت زمین در قبضه قدرت او و آسمانها در پیچیده به دست سلطنت اوست. (زمر: ٦٧). انکار معاد نیز ریشه در نشناختن خدای متعال و صفت های او دارد.
همچنین میفرماید: «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»: آیا پندارد احدی او را ندیده (و افکار و اعمال بدش را ندانسته و ریا و نفاقش را نمیداند(بلد: ٧). چنانچه ملاحظه میشود ریشه بداندیشیها و بدکاریها در این نهفته است که انسان مغرور و خودستا بیخبر است که خدا از پندار و گفتار و کردار او مطّلع است؛ و نسبت به حضور خدای متعال و علم او و دیگر صفاتش منکر یا غافل است. لذا آنچه که بعد از ایمان راسخ به خدا در زندگی ما مؤثر است باور به خدا و او را در صحنه زندگی حاضر دانستن است. به طوری که مصداق «لامؤّثرّ فی الوجود الا الله»، در زندگی او تجلی یابد و خود را همیشه در محضر خدا بداند (فیض الاسلام، ١٣٦٦، خطبه ٩٠، ٢٤٠؛ به نقل از برزگر و امانلو، ١٣٩٥). در کلام و عمل امام حسین (ع)، خدا در زندگی فردی و صحنه سیاست حضور دارد:. خداوند در نظر آنان بزرگ و غیر او در دیده آنها کوچک است...» (فیض الاسلام، ١٣٦٦: خطبه ١٨٤، ٦١١؛ به نقل از برزگر و امانلو، ١٣٩٥).
امام حسین، صبح عاشورا در حالی که سوار بر اسب بود و قرآنی جلوی روی خود گذاشته بود و یارانش در پیشگاهش نبرد میکردند دست بلند میکند و میفرماید: «خداوندا تو در سختی و مصیبت یار و پناه من هستی من در کار دشوار به تو امیدوارم. تو در هر شدت و کار مشکلی که پیش میآید پناه و یاور من هستی. تو پشت وپناه و نیرو حامی من هستی، چندین همّ و غم که قلب را زبون و چاره را اندک و دوست را دور و دشمن را نزدیک میکند، من شکایت آن را در پیشگاه تو کردم و تو آن را زایل کردی. شکایت من نزد تو منحصر به تو میباشد که از دیگران خودداری کردم و به تو توسل نمودم و تو آن را از بین بردی و مرا یاری کردی و بینیاز نمودی. تو صاحب نعمت و هر کار نیکی و به تو پناه برده میشود (ابن اثیر، 1371).
جایگاه نماز و دعا در نزد امام حسین (ع)
یکی از جلوه های مهم نهضت مقدس عاشورا، اهمیت دادن به نماز، آن هم در اول وقت است که امام حسین (ع) به زیبایی آن را در ظهر عاشورا، به نمایش گذاشت. در نوشتار حاضر جایگاه نماز در سیره امام حسین (ع) در حادثه کربلا و ضرورت الگوگیری از آن مورد بررسی قرار گرفته است.
به طور کلی نماز و دعا، جایگاه خاصی در اسلام دارند چنانچه نماز را به ستون، برای دین تشبیه کرده اند. برای اهمیت نماز، اگربه همین مورد بسنده کنیم، کافی است. چرا که اگر دین ستونی نداشته باشد از بین میرود. جایگاه نماز و دعا نزد پیشوایان معصوم (ع)، از چنان اهمیتی برخوردار است که در روز نهم محرم، وقتی سپاه دشمن به قصد حمله به طرف خیمه های امام حرکت میکند، امام حسین (ع) برادرش عباس را با تعدادی سوار به سوی آنها میفرستد که ببیند مقصود آنها چیست و برای چه آمده اند؟. عباس از آنها میپرسد و آنها در جواب میگویند: یا تسلیم حکم امیر شوید و یا با شما جنگ میکنیم. حضرت عباس (ع)، پیامشان را برای امام میآورد و امام از عباس میخواهد که از آنها، از دشمن برای راز و نیاز و عبادت، فرصت بگیرد(محمد بن جریر طبری، ١٣٧٥).
از سوی دیگر، در ظهر عاشورا "چون هنگام نماز ظهر رسید، ابو ثمامه صائدی به امام حسین گفت: جانم به فدای تو، من چنین میبینم که این قوم به تو نزدیک شده اند. به خدا کشته نخواهی شد مگر اینکه من اول در پیشگاه تو کشته شوم. دوست دارم نزد خدا بروم در حالیکه نماز را به اول وقت خود خوانده باشم که وقت نماز رسیده است. حسین سر خود را بلند کرد و گفت تو نماز را یادآوری کردی، خداوند تو را دراعداد نماز خوانان و شکر گزاران نعمت، محسوب بدارد. اینک نخستین وقت آن رسیده است. از آنها درخواست کنید که متارکه کنند تا ما نماز بخوانیم آنها هم چنین کردند". (ابن اثیر، ١٣٧١).
اما نتیجه ای که میتوان از بحث های مربوط به نماز امام حسین (ع) در روز عاشورا گرفت اینکه امام در روز عاشورا تکلیف همگان را روشن کرده است و هیچ عامل و شرایطی نمیتواند انسان را از اقامه نماز و اصرار بر آن بازدارد و کوتاهی در واجبات نماز یا مستحبات آن، کوتاهی در شرایط یا مقدمات آن، همه و همه با پیرو راستین امام حسین (ع) بودن، ناسازگار است.
آزادی و آزادگی
یکی از اصیل ترین پایه های نظام دینی اسلام، به ویژه اسلام شیعی اصل آزادی[7] است (میرغیائی، ١٣٩٣). دهخدا، کلمه آزادگی را حریت، جوانمردی، اصالت، نجابت، شرافت و مروت و... تعریف می کند (دهخدا، ١٣٢٥). از نظر اسلام، آزادی پدیده ای انسانی است که در سرشت آدمی نهاده شده است (میرغیائی، ١٣٩٣)؛ و یک امر قرار دادی و جعلی نیست بلکه امری فطری است که با خلقت هر انسانی در نهاد او به ودیعه گذاشته میشود و کسی را حق سلب آن از دیگری نیست (باقری، ١٣٧٦: ١٩٨). همچنین خداوند انسان را در برابر هدایت حکیمانه انبیا، آزاد گذارده است، به این معنی که او در عین موظف و مسئول بودن در برابر آینده اش، در انتخاب آن آزاد است، زیرا انسان موجودی با ادراک و قدرت تشخیص است، از این رو مسئولیت خواهی از او باید بر اساس انتخاب باشد: در آیات متعددی از قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است. خداوند متعال در آیه ای از قرآن کریم میفرمایند: «إِنّٰا هَدَیْنٰاهُ اَلسَّبِیلَ إِمّٰا شٰاكِراً وَ إِمّٰا كَفُوراً»؛ ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به او نمودیم حال خواهد (هدایت پذیرد و) شکر (این نعمت) گوید و خواهد (آن نعمت را) کفران کند (دهر، ٣). در آیه دیگری میفرمایند:
«وَ قُلِ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شٰاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شٰاءَ فَلْيَكْفُرْ»؛ و بگو: دین حق همان است که از جانب پروردگار شما آمد، پس هر که میخواهد ایمان آرد و هر که میخواهد کافر شود (کهف ٢٩). همچنین در آیه ١١ سوره رعد میفرمایند: «إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (رعد، ١١). علاوه براین، امام علی (ع) بیان میدارند که، هیچ یک از آدمیان آقای دیگری و یا برده و بنده دیگری آفریده نشده اند، بلکه تمامی انسانها به طور یکسان، آزاد به دنیا آمده اند و کسی را بر دیگری امتیازی نیست[8] (باقری، ١٣٧٦: ١٩٨/١). براین اساس، آزادی یعنی نفی اطاعت هر آنچه غیر خداست و بندگی و خضوع فقط در برابر خالق هستی و نظام آفرینش است. به تعبیر دیگر، آزادی یعنی رفع و نبود کلیه عواملی که مانع تکامل و تعالی انسان و تجلی استعدادها و شخصیت انسانی او میباشد (شعبانی، ١٣٧٣)؛ که به موجب آن، افراد بتوانند استعداد و تواناییهای طبیعی و خدادای خویش را به کار اندازند، مشروط بر آنکه آسیب یا زیانی به دیگران وارد نسازند (هاشمی، ١٣٧٨: ١٩٦). لذا یکی از امتیازات افراد آزادی اراده توام با مسؤولیت است که به موجب آن میتوانند سرنوشت خویش را رقم زنند و نتیجه کار خوب و بد خویش را ببینند[9] (هاشمی، 1378).
یکی از زیباترین برخوردها در زمینه آزادی و آزادگی، برخوردامام حسین (ع) در شب عاشورا با اصحابش است. از یک طرف امام و یاران اندکش و از طرف دیگر سپاه بیشمار دشمن. اما امام به جای اینکه حرف از ماندن اصحاب و مقابله با دشمن بزند از آنها میخواهد که اگر مایلند آنجا نمانند و به دیار خود و نزد خانواده شان برگردند. میخواهد ماندن آنها بر حسب زور و اجبار نباشد. دلی بمانند و امام چه مهربان و به فکر اصحاب خویش است در شرایطی سخت که وجود یک یار دیگر غنیمتی بزرگ است اصحاب را آزاد میگذارد بین ماندن و رفتن. او نمیخواست دیگران به خاطر او به رنج و زحمت بیفتند. و این یک درس بزرگ هست برای ما که کارمان حتی اگر خیلی مهم هم باشد دیگران را پلی برای انجام رساندن آن نکنیم. و او در آن لحظات بیعت خود را از اصحابش برمیدارد و فرمود:: «به همه شما اجازه رفتن میدهم؛ پس همه آزادید که بروید و بیعتی از من بر گردن شما نیست» (محمد بن جریر طبری، ١٣٧٥).
وفاداری و فداکاری
وفای به عهد و پیمان (سازگاری حرف و عمل فرد) از نظر اسلام دارای چنان اهمیتی است که قرآن کریم در آیات متعددی، مسلمانان را به داشتن چنین خصلت و فضیلتی تشویق و ترغیب میکند و آن را از نشانه های مؤمنان میشمارد و میفرماید: «یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مٰا لاٰ تَفْعَلُونَ»، ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا چیزی به زبان میگویید که در مقام عمل خلاف آن میکنید؟ (صف: ٢)؛ «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اَللّٰهِ أَنْ تَقُولُوا مٰا لاٰ تَفْعَلُونَ»، این عمل که سخن بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب میآورد (صف: ٣). همچنین پیامبر(ص) در روایتی به زیباترین شکل اهمیت وفای به عهد را میرساند و میفرماید: «کسی که به عهد و پیمان خود وفا نکند، دین ندارد» (مجلسی، ١٣٦٢). همچنین امام علی(ع) در نامه ای به مالک اشتر فرمودند: مبادا وعده ای بدهی و سپس تخلف کنی چون دشمنی بزرگ نزد خدا آن است که بگویید و عمل نکنید» (نهج البلاغه، نامه ٥٣).
امام حسین (ع) در وصف یارانش میفرماید: «من یارانی با وفاتر و بهتر از اصحاب خود نمیشناسم» (محمد بن جریر طبری، ١٣٧٥: ٣٠١٤). چه خوب و چه زیبا امام حسین (ع) آنها را توصیف میکند و به همه میشناساند این ستایش امام (ع)، منزلت بیبدیلی به آنان بخشیده است. براین اساس میتوان چنین نتیجه گرفته که آن اصحاب امام (ع) در شب عاشورا یک صدا از امام حسین (ع) حمایت کرده و وفاداریشان را اعلام کردند؛ سپس در روز عاشورا و صحنۀ نبرد، بر قول و قرار خود با امام ماندند و وعده هایشان را در عمل تحقق بخشیدند. آنان با عشق و اخلاص به عرصۀ نبرد رفتند و حتی در رفتن به میدان جنگ از یکدیگر سبقت گرفتند. چنین رفتار فداکارانه یاران سیدالشهدا، آنان را اسوه های وفاداری و الگوهای فداکاری ساخته و نام و یادشان را جاودانه کرده است.
ظلم ستیزی
یک انسان باید در برابر ظلم و ستم دیگران و از جمله سلاطین، سکوت نکند و به آنها اعتراض کند. اگر لازم باشد با آنها مبارزه کند که دست از ظلم و ستم خود بردارند و دیگران از دست آنها آسوده خاطر شوند. نکته ای که در این جا حایز اهمیت است، این است که بعضی اوقات دیگران و از جمله دشمنان، متوجه رفتار خود نیستند و نمیدانند که کار آنها بر خلاف حق است در این صورت، باید آنها را نصیحت و راهنمایی کرد تا از بیراهه و اشتباه برگردند. در نتیجه، هم آنها از خسران و نابودی نجات داده میشوند و هم دیگران از اقدامات نابجای آنها رهایی مییابند. چنانچه نقل شده است: هنگامی که سپاه حر، مواظب حسین بن علی (ع) و سپاه او بودند، امام حسین (ع)، آنها را مخاطب قرار داد و بعد از حمد و ثنا، به نقل از رسول الله فرمودند: ای مردم، هر کس، سلطانی ستمگر و متعدی ببیند که حرام خدا را حلال و عهد پروردگارش را، نقص کند و با سنت پیغمبر خلاف ورزد و نسبت به خلق و بندگان خدا با گناه و تعدی و ستم، رفتار کند و او بر آن سلطان ستمگر، اعتراض نکند و روش او را تغییر ندهد خداوند او را به حق، مانند همان سلطان، مجازات خواهد کرد و هر جا که سلطان ستمگر، داخل شود (دوزخ) او هم داخل خواهد شد (ابن اثیر، ١٣٧١).
در تعبیر و تفسیر این مطلب میتوان بیان داشت که، امام حسین (ع) شجاع بود و از دشمن هراسی نداشت. چرا که او کسی نبود که به خاطر هیبت ظاهری و دنیوی حاکم، خود را ببازد و تسلیم شود و هر چه او گفت را بپذیرد. با شجاعت تمام و بدون هیچ واهمه ای در برابر دشمنان، حاضر میشد و حرف حق را میزد. امروزه که دنیا سراسر ظلم و ستم شده است و هر روزه شاهد حق کشی در بین مردم و جوامع ضعیف هستیم، لازم است مانند امام باشیم و او را الگو قرار دهیم. مانند کسانی نباشیم که متأسفانه تعداد آنها نیز کم نمیباشد که در برابر کوچکترین تهدید همه چیز خود را زیرپا نهاده و علاوه بر اینکه از عقیده خود بر میگردند عقیده صاحب تهدید را هم میپذیرند و دم نمیزنند. شاید بعضیها این گونه تصور کنند که، ما اگر از دیگران و دشمن میترسیم به خاطر قدرت زیاد آنهاست، علت این نوع نگاه در بیایمانی واعتقاد پایین و همه چیز را در ظواهر و مادیات دیدن است.
وقتی ولیدبن عتبه پسر عموی یزید، والی مدینه، دنبال حسین (ع) برای بیعت با یزید فرستاد، بعد از آمدن، حسین (ع) فرمود: فردا میآیم تا آنچه صلاح میباشد را به جا آورم. در این هنگام مروان بن حکم که آنجا حضور داشت به ولید گفت: دست از حسین برندار. یا او را زندانی کن و یا او را گردن بزن که اگر از اینجا رفت به او دسترسی پیدا نمیکنی. در این هنگام، حسین بن علی، با خشم به جانب او بازگشت و گفت کدام کس را زهره آن باشد که تند در من نگرد؟ ای پسر زن بدکار، تو مرا گردن زنی یا فرمایی؟ برخیز و خود را بنمای تا بدانی. بعد از آن روی به ولید کرد و فرمود: تو نمیدانی که ما اهل بیت رسالتیم و خانه ی ما محل رحمت و جای آمد و شد فرشتگان باشد؟ یزید کیست که با او بیعت کنم؟ مردی خمار و فاسق.
لکن آنچه گفتم فردا بامداد به جمع حاضر خواهم شد و هر سخنی که باید، در برابر مردم بگویم (ابن اعثم کوفی، ١٣٧٢).
نکته ای که در اینجا برداشت میشود این است که ضمن دلیری و شجاعت، دشمن را بشناسیم و بدانیم که اعمال و رفتار او چگونه است؟ عقیده او چیست و چگونه زندگی میکند؟ و مبارزه با کسی که شناختی از او نداریم و نمیدانیم کیست به سرانجام نمیرسد.
بحث و نتیجه گیری
یک اصل مسلم در زندگی، این است که انسان در مسیری که در پیش دارد و برای سعادتمندی خود در این دنیا و دنیای دیگر نیاز به الگو دارد. نیاز به یک نمونه کامل، که اعمال و رفتار خود را به او شبیه کند. و چه کسی بهتر از اولیاء ا... و از جمله امام حسین (ع). با دقت و توجه در زندگی امام حسین (ع) یک سبک زندگی سالم و الهی میبینیم که پیروی از آن هم خوشبختی ما را در این دنیا تامین میکند و هم عاقبت بخیری و سعادتمندی ما را در دنیای عقبی، برآورده میکند. الگوگیری از سبک زندگی و اعمال و رفتار امام حسین (ع)، میتواند جان ها را به تکاپو وادارد و افراد را به بازنگری در اعمال و رفتارشان ترغیب کند. اگر مردم بخواهند وضع زندگیشان، اصلاح شود و بتوانند با همدیگر به خوبی در صلح و صفا زندگی کنند، راه آن، قدم گذاشتن در مسیر اولیاء خدا و از جمله امام حسین (ع) و یا همان تغیر سبک زندگی خود به سبک زندگی حسینی میباشد. در این زمینه پیشنهاد میشود تحقیقاتی دیگری در زمینه تأثیر سبک زندگی امام حسین (ع) بر روابط بین فردی در جامعه، روابط بین افراد خانواده و همچنین رابطه بین انسان و خداوند، صورت گیرد.
پی نوشت ها:
[1] Lubowiecki-Vikuk et al
[2] Lubowiecki-Vikuk et al
[3] Hodge et al
[4] «إِلىٰ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كٰانُوا قَوْماً عٰالِینَ» به سوی فرعون و اشراف قومش، آنها هم تکبر و نخوت کردند، زیرا آنـان مردمـی متکبّـر و سـرکش بودند. (آیه ٤٦ سوره مؤمنون). «وَ قٰالَ مُوسىٰ رَبَّنٰا إِنَّكَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَةً وَ أَمْوٰالاً فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا رَبَّنٰا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِكَ رَبَّنَا اِطْمِسْ عَلىٰ أَمْوٰالِهِمْ وَ اُشْدُدْ عَلىٰ قُلُوبِهِمْ فَلاٰ یُؤْمِنُوا حَتّٰى یَرَوُا اَلْعَذٰابَ اَلْأَلِیمَ»؛ و موسی عرض کرد: بار الها تو به فرعون و فرعونیان در حیات دنیـا ملـک و امـوال و زیورهای بسیار بخشیدی که -پروردگارا-بدین وسیله بندگان را از راه تو گمراه کنند، بار خدایا، اموال آنها را نابود گردان و دلهایشان را سخت بربنـد کـه ایمان نیاورند تا هنگامی که عذاب دردناک را مشاهده کنند (سوره یونس، ایه ٨٨).
[5] القُنُوعُ رَاحَةُ الأَبدَان؛
[6] «ماَ قدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»؛ خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند (سوره حج، ٧٤)
[7] Libertas
[8] أَیُّهَا النَّاس، انَ آدمَ لَم یَلد عَبدًا و لا امةً، وَ إِنَّ النَّاسَ کُلُّهُم أَحرَار
[9] مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسٰاءَ فَعَلَيْهٰا ثُمَّ إِلىٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ
هر کس کار شایسته ای بجا آورد، برای خود بجا آورده است؛ و کسی که کار بد می کند، به زیان خود اوست؛ سپس همهء شما به سوی پروردگارتان بازگردانده می شوید!
اخلاص؛ راز محبوبیت سیدالشهدا
روز سوم شعبان سال چهارم هجرت، فرزندی در خانه امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهماالسلام متولد شد که منشأ تحولی جهانی و ماندگار گردید. اباعبدالله الحسین علیهالسلام نهضتی ماندگار را برپا نمود، که تا قیامت ادامه خواهد داشت. محبت ایشان در قلبها چنان حرارت دارد که تا ابد سرد و فراموش نمیشود.[1] راز این ماندگاری و محبت چیست؟ چرا اباعبدالله علیهالسلام خون خداوند شد و امام زمان عجلاللهتعالیفرجه در اعلام ظهور، خود را با نام جدش حسین علیهالسلام معرفی خواهد نمود؟! به نظر نگارنده اخلاص در بالاترین درجه ممکن یکی از رازهای محبوبیت فراگیر و ماندگاری این امام بزرگوار در گذر زمان است.
اخلاص در رسیدگی به مستمندان
امام حسین علیهالسلام در اوقات مختلف و متعدد به مستمندان شِکَر میدادند، از ایشان پرسیدند که چرا شِکَر صدقه میکنید؟ فرمودند: «إنّی أحبّه و قد قال اللّه تعالی: لَنْ تَنٰالُوا الْبِرَّ حَتّٰی تُنْفِقُوا مِمّٰا تُحِبُّونَ»؛[2] «من شکر را دوست دارم و خداوند فرموده است: شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید، مگر ازآنچه دوست میدارید، در راه خدا انفاق کنید».
ماجرای انفاق حضرت در روایات ذکرشده است. امام حسین علیهالسلام به خاطر شرمگین نشدن فقرا و اخلاص خویش، دستشان را از شکاف در بیرون آورده و کیسه طلاها را به فقرا میدادند.[3] همچنین نقلشده هنگامیکه قبیله بنی اسد با بدن مطهر اباعبدالله علیهالسلام مواجه شدند، اثر زخمی کهنه بر کتف ایشان مشاهده کردند، از امام زینالعابدین علیهالسلام پرسیدند این زخم از چیست؟ ایشان فرمود: «این اثر از چیزهایی که ایشان به دوش میکشید تا به منزلهای بیوهزنان، یتیمان و مساکین برساند، بهجای مانده است».[4]
اخلاص در نهی از منکر
امام حسین علیهالسلام در هیچ مرحلهای از زندگی، ملاحظه مطلبی غیر از رضای خداوند را نکردند. مهمتر از نهی از منکر فردی و زبانی، مبارزه با منکرات اجتماعی و سیاسی است. اباعبدالله علیهالسلام در این زمینه خالصانهترین حرکت ممکن را انجام دادند و بدون کمترین توجه به سیاستبازیها و مصلحتسازیهای دروغین که در آن زمان متداول بود، به حرکت مقدس و خالصانه خود در راه خداوند ادامه دادند تا این که زندگانی حضرت به شهادتی عاشقانه و زیبا ختم شد.
خالص کردن حلقه اطرافیان
جریان کربلا نهتنها ازنظر خالص بودن امام و پیشوای آن نمونه است، بلکه اباعبدالله علیهالسلام تمام تلاش خود را کرد تا خالصترین یاران که دارای نیت الهی باشند با خود همراه کند. وقتی ماجرای این اتفاق عظیم را مطالعه میکنیم، در جایجای حوادث امتحان و غربالگری یاران را میبینیم.
سخنرانی در مکه و ذکر این نکته که هر کس با ما همراه شود، شهید خواهد شد (از طمع ریاست و غنائم خبری نیست)، گفتگو با ابن عباس و محمد حنفیه و ذکر وظیفه الهی که به عهده دارد، گفتگو با یاران در شب عاشورا و برداشتن بیعت از آنها و سوال از حضرت قاسم درباره تلقی و دیدگاه او از مرگ، تنها نمونههایی از آزمایشها و امتحانات متعدد ایشان نسبت به اطرافیان است. گویا حسینبنعلی علیهماالسلام میخواهد خالصترین گروه ممکن را برای حماسه عظیم گلچین کند، ازاینرو در شب عاشورا با خیالی آسوده میفرماید: «الِلْهَمِّ إِنِّي لَا أَعْرِفُ أَهْلُ بَيْتٍ أَبَرُّ وَ لَا أَزْكَى وَ لَا أَطْهُرُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِی وَ لَا أَصْحَاباً هُمْ خَيْرُ مِنْ أَصْحَابِی»؛[5] «خدایا! من اهلبیتی پاکیزهتر و نیکوتر از اهلبیت خود نمیشناسم و اصحابی را سراغ ندارم که بهتر از اصحاب من باشند».
نشانههای اخلاص
از نشانههای اخلاص عظیم اباعبدالله الحسین علیهالسلام شادابی ایشان در عرصه جنگ، کلام آخرین درباره راضی بودن به آنچه خداوند رضایت بدان دارد و تلاش تا آخریننفس برای هدایت امت بود. انسانِ با اخلاص نسبت به کم و زیاد، تشویق یا شماتت مردم و عناوین ساختگی دنیایی، بیتوجه است. اخلاص باعث دلیری و شجاعت میگردد و غبار اضطراب و نگرانی را از دل میزداید. سیدالشهدا علیهالسلام تمام این نشانهها را همراه خود داشت و ازاینرو عمل ایشان محبوبیت ویژهای یافت. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: « أَلعَمَلُ كُلُّهُ هَبَاءً إِلَّا مَا أُخْلِصَ فِيهِ»؛[6] «کارها همه تباه و بیاثر هستند، مگر آنچه در آن اخلاص ورزیده شود».
راز ماندگاری، محبوبیت فراگیر و تداوم حرکت حسینی تا به قیامت را، باید در اخلاص حضرت و یاران ایشان جستجو کرد. خداوند در حدیث قدسی میفرماید: «الاِخلاصُ سِرَّ مِنْ أَسَرَارِی»؛[7] «اخلاص رازی از اسرار من است».
پینوشت:
[1]. بروجردی، سید حسین، جامع احادیث الشیعه، چاپ اول، مهر، 1373ش، ج12، ص556.
[2]. مشهدی قمی، محمدرضا، کنزالدقایق، چاپ اول، دار الغدیر، 1423ق، ج3، ص160.
[3]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ اول، علامه، 1379ق، ج4، ص66.
[4]. همان.
[5]. صدوق، محمد بن علی، الامالی، چاپ اول، دراسات الاسلامیه، بیتا، ج1، ص220.
[6]. تمیمی الآمدی، غررالحکم، چاپ دوم، دارالاسلامیه، 1410ق، ج1، ص75.
[7]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج67، ص249.
اگر سجده بر غیر خدا حرام است، چرا فرشتگان به حضرت آدم سجده کردند؟
- سؤال
اگر سجده بر غیر خدا حرام است، پس چرا فرشتگان بر حضرت آدم علیه السلام سجده کردند؟؟
- پاسخ
در این که این سجده چه سجده ای بوده است، در میان مفسّران گفت وگوست.
۱. بعضی معتقدند که این سجده برای خدا بوده ولی به خاطر آفرینش چنین موجود شگرفی، در برابر آدم صورت گرفته است [مثل اینکه ما خدا را سجده میکنیم ولی رو به کعبه می ایستیم، یعنی حضرت آدم قبله گاه فرشتگان بود]
۲. بعضی دیگر می گویند سجده برای آدم بوده، ولی نه سجده پرستش که مخصوص خداست؛ بلکه سجده خضوع یا سجده تحیّت و ادای احترام.
در کتاب عیون الاخبار از کتاب علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) آمده است: «کانَ سُجُودُهُمْ للهِِ تَعالی عُبوُدِیَّتاً وَ لآدَمَ اِکْراماً وَ طاعَةً لِکَوْنِنا فی صُلْبِهِ / سجده فرشتگان برای خداوند به عنوان پرستش بود و برای آدم به عنوان اکرام و احترام، چرا که ما در صلب آدم بودیم».
از این حدیث استفاده می شود که سجده فرشتگان دو جنبه داشت، هم جنبه پرستش خداوند و هم احترام آدم.
شبیه آنچه در تفسیر بالا گفته شد در آیه ۱۰۰ سوره یوسف آمده است: «وَ رَفَعَ اَبَوَیْهِ عَلَی الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً»؛ (و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگی به خاطر او به سجده افتادند).
در حدیثی از امام علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) در ذیل همین آیه نیز آمده است که فرمود: «اَمّا سُجُودُ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ فَاِنَّهُ لَمْ یَکُنْ لِیُوسُفُ وَ اِنَّما کانَ مِنْ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ طاعَةً للهِ وَ تَحِیَّةً لِیُوسُفَ کَما کانَ السُّجُودُ مِنَ الْملائِکَةِ لآدَمَ»؛ (امّا سجود یعقوب و فرزندانش سجده پرستش برای یوسف نبود؛ بلکه سجده آنها به عنوان اطاعت و پرستش خدا و تحیّت و احترام یوسف بود همان گونه که سجود ملائکه برای آدم چنین بود).
منبع: کتاب پیام امام امیرالمومنین علیه السلام، آیت الله مکارم شیرازی، ج ۱، ص ۱۸۸.
یک ویژگی منحصر به فرد رسول اکرم (ص) که بهخاطر آن مبعوث شدند
یکی از عالیترین صفاتی که خداوند رسول خدا صلی الله علیه و آله را آراسته به آن کرد، رحمت است؛ صفتی که منحصر در وجود مقدس آن رسول بزرگوار است. خداوند در آیۀ107 سورۀ انبیاء خطاب به پیامبر برگزیدهاش میفرماید «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین»، یعنی ما تو را رحمتی برای تمام عالمیان ارسال کردیم. جالب است که خداوند در این آیه یکی از مهمترین فلسفههای بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله را بیان کرده و از دیگر سو رحمت را منحصر در پیامبر اسلام میکند. با این توصیف، رسول خدا صلی الله علیه و آله مصداق بارز رحمةالله یا تمام کلمۀ رحمت با تمام مشتقاتش هستند و خداوند از مجرای ایشان، رحمت خود را بر خلایق جاری میکند، لذا آن حضرت فرمود «إِنَّمَا أَنَا رَحْمَةُ»؛ یعنی من (اصل) رحمت هستم.
از ویژگیهای مهمی که خداوند به رحمت نسبت داده است، در برگیرندگیِ آن است، آنجا که فرمود «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء»؛ یعنی رحمتم تمام اشیاء را در بر گرفته است، به این معنا که تمام پهنۀ عالم، از دورترین ارتفاعات عرشی و غیبی تا عمق دنیا و نیز تمام گذشته و آینده در رحمت خداوند جای دارند و امور عالم خارج از «رحمت» خدا جریان ندارند مگر اینکه انسانها خارج از قاعدۀ رحمت خداوند عمل کنند و خود را مشمول عذاب الهی کنند، لذا در ادامۀ آیه فرمود «فَسَأَکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُون»؛ یعنی ما این رحمت را برای اهل تقوا و اهل زکات قرار دادیم و نیز برای آنها که به آیات و نشانههایی که در عالم (برای هدایت) قرار میدهیم، ایمان دارند.
اما از مشتقات کلمۀ رحمت خدا، اسم «الرحیم» است؛ «رحیم» نیز اسمی است که خداوند به وسیلۀ آن، دست مؤمنان را میگیرد و ایشان را رشد میدهد. طبق منطقی که توضیح داده شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله مصداقِ «الرّحیم» محسوب میشوند. از این جهت در آیۀ128 سورۀ توبه میخوانیم ایشان نسبت به مؤمنان رئوف و رحیم هستند: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم»؛ یقیناً پیامبرى از جنس خودتان به سویتان آمد که به مشقت افتادنتان بر او دشوار است؛ اشتیاق شدیدى به [ هدایتِ ] شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤوف و رحیم است.
بنابراین مقدمۀ تمام رسالتها و مأموریتهای پیامبر صلی الله علیه و آله با رحمت آغاز میشود و با رحمت پایان مییابد. از این منظر، اگر قرآنی است، به خاطر کلمۀ رحمت است و اگر بناست در آخرالزمان فرزندی از فرزندان ایشان پرچم عدل و هدایت را در دست بگیرند و انسانها را رشد دهند، به واسطۀ رحمتی است که خداوند از مجرای برترین پیامبرش بر عالم جاری کرد.
در دیگر معنا، هر خیری که در عالم جریان دارد و هر محبتی که به انسانها میشود، از رحمت خداوند ناشی میشود و این رحمت به برکت وجود مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خلایق جریان یافت. با این توضیح، خود وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام، حضرت زهرا سلام الله علیها و سایر اهل بیت وحی، همگی متأثر از رحمت خدا هستند.
پیام سفر رئیسی به چین؛ ایران تسلیم تحریمها نخواهد شد
علاءالدین بروجردی رئیس ادوار کمیسیون امنیت ملی مجلس طی یادداشت شفاهی که در اختیار این خبرگزاری قرار داده به تحلیل ابعاد سفر اخیر آیتالله رئیسی به چین پرداخته است.
سفر اخیر رئیسجمهور به چین را میتوان از دو زاویه مورد پردازش و تحلیل قرار داد؛ زاویه اول شرایط کنونی منطقه است. از طرفی آمریکا بعد از نقض عهد خلاف مقررات بینالمللی در خروج از برجام و اعمال مجدد تحریمهای ظالمانه علیه ایران و در کنار آن کشورهای اروپایی و همپیمانانشان که فاقد استقلال سیاسی بوده و ملزم به تبعیت از آمریکا هستند، تحریمهای گستردهای علیه ایران اعمال کردند. آنها تصور داشتند ما زیر بار تحریمها توان مقاومت نخواهیم داشت و ناگزیر به خواستههای آنان تن میدهیم؛ البته این تصور چندینبار آزمایش شده و شکستخوردهست و آنان هنوز در این کجراهه سِیر میکنند.
از سوی دیگر جنگ روسیه و آمریکا و مجموعهی غرب که به لحاظ جغرافیایی در اوکراین واقعشده باید در نظر گرفته شود؛ واقعیت این است که جنگ آمریکا و ناتو علیه روسیه در حال انجام است. این واقعه نوعی زورآزمایی است که سعی میکنند ظهور و بروز قدرتهای جدید را با تصور استمرار حاکمیت تکقطبی آمریکا در جهان مانع شوند؛ روسیه در خط مقدم این جبهه است. در حال حاضر شاهد تلاش آمریکا و مجموعهی غرب برای وارد کردن همین فشار به چین و ایران بهعنوان محورهای قدرتهای نوظهور در منطقه و سطح جهان هستیم.
سفر به چین در شرایط فعلی حائز اهمیت بود؛ چین کشوری است که هیچگونه سوءپیشینه تاریخی با ایران ندارد و روابط دو کشور در سالهای بعد از انقلاب رو به رشد و قابل توجه بوده است. سیاست راهبردی هر دو کشور که تبلور آن را در سند 25 ساله میبینیم، استمرار و تقویت روابط گسترده است. انجام این سفر پیام مهمی برای آمریکا و غرب دارد که «ایران تسلیم تحریمها نخواهد شد و راه تعامل و پیشرفت برای ما باز است»؛ و آنها عملاً شرکتهای خود را تحریم کردند و ما در حداکثر توان از ظرفیت چین در راستی منافع ملیمان استفاده میکنیم.
لازم به ذکر است رابطه ما با چین بهخاطر بدیِ رابطه با آمریکا و غرب نیست بلکه تصمیم ما در تقویت روابط با چین راهبردی و درازمدت است و مقام معظم رهبری به این سیاستگذاری عنایت ویژهای دارند. دولتها هم باید این سیاست را دنبال کنند، چراکه سیاست هوشمندانه و مبتنی بر منافع ملی ایران است.
حال به خود سفر میپردازیم،؛ میتوان گفت چینیها سنگ تمام گذاشتند و با توجه به حاشیههای سفر آقای شیجینپینگ به عربستان، بهگونهای تلاش در جهت جبران مافات داشتند که این نکته در بیانیه مشترک سران ایران و چین و تأکید آنها بر تمامیت ارضی ایران در پایان سفر محسوس است. شاهد بودیم چینیها برخورد بسیار گرمی داشته و این سفر در سطح دولتی با استقبال رسمی انجام گرفت و آقای رئیسی با تمام مقامات عالیرتبه دیدار داشت.
گفتوگو با شرکتهای بزرگ چینی اهمیت دیگری دارد، چراکه بخش عظیمی از ظرفیت اقتصادی چین در اختیار این شرکتهاست. خروجی مذاکرات و گفتوگوهای پیشهیئت سفر که با حضور آقای صفری در رأس مسئولان وزارتخانهها به پکن انجام شده بود، 20 توافق در زمینههای مختلف است که به امضا رسید.
ما از این تحول مثبت در روابطمان خرسندیم و باید با جدیت آن را ادامه دهیم؛ عملیاتیسازی توافقات باید مد نظر باشد و نیاز است دولت سازوکار مشخصی مانند کمیته پیگیری مصوبات سفر را تشکیل دهد. باید بتوانیم این مصوبات را وارد مرحله عمل کنیم تا در زمان سفر رئیس جمهور چین به کشورمان که به دعوت رسمی آقای رئیسی انجام خواهد گرفت، بخش مهمی از این توافقات را عملیاتی کرده باشیم.
چین امروز به لحاظ توان اقتصادی به سرعت جایگاه آمریکا را میگیرد و میتوان گفت از نظر فناوریهای نوین جهانی کلیه توانمندیهای آمریکا و اروپا در چین محقق شده است. بهعنوان مثال هواپیمای ایرباس در شانگهای و سایر برندهای جهانی در این کشور تولید میشود؛ چینیها سالهاست تکنولوژی دنیا را در دست گرفته و در بخشی رشتهها در دنیا از آمریکا و غرب جلو هستند، مسائل مانند هوش مصنوعی، قطار سریعالسیر و سفر به مریخ که هنوز روسها هم به این مهم دستنیافتهاند.
چین دارای ظرفیت عظیمی بوده و ما میتوانیم از آن استفاده کنیم؛ باید فرصت را مغتنم شمرده و عملا نشان دهیم چین در سیاست خارجی ما گزینهی بهترین است. بعضاً هستند کسانی در داخل کشور که فکر میکنند حتما باید با غرب رابطه داشت، ما مخالفتی با این مسئله نداریم ولی آزموده را آزمودن خطاست؛ چند بار باید این اشتباه را تکرار کرد؟ دیدیم که آمریکا در قضایای اخیر رسما اعلام کرده سیاست براندازی جمهوری اسلامی را دنبال میکند و اروپاییها هم از او تبعیت کردند. در دولت قبل شاهد بودیم شرکتهای بزرگ نفتی مانند توتال به کشور آمدند ولی وقتی ترامپ بازی را بهم زد، ایران را ترک کردند.
آمریکاییها بهشدت «چینهراسی» و «چینستیزی» را هدایت میکنند و برخی هم در داخل فریب آن را میخورند؛ ملت هوشیار ما باید توجه داشته باشد که آمریکاییها تلاش میکنند دو ظرفیت شرق و غرب آسیا در کنار هم قرار نگیرد. ضمنا اخیرا و در این سفر تمایل چین برای عضویت ایران در گروه بریکس مطرح شده است؛ عضویت ما در این مجموعه ضروری و مفید خواهد بود. چراکه نیمی از جمعیت جهان و ظرفیتهای اقتصادی خوبی در آن وجود دارد. تصمیم ما در عرصه سیاست خارجی حضور در این مجموعه است؛ همانگونه که در سازمان همکاریهای شانگهای عضو شدیم و مراحل قانونی آن هم طی شد.
رژیم موقت | ۱۵-بزرگترین تهدیدات موجودیتی رژیم اسرائیل
کتاب «رژیم موقت، مفهوم و پژوهشهای تخصصی» که توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای الاتحاد تالیف و منتشر شده، در مباحثی تخصصی به بررسی پدیده فروپاشی رژیم موقت صهیونیستی پرداخت است. این کتاب در فصل اول مفهوم رژیم موقت و اذعان شخصیتهای مختلف بینالمللی و صهیونیستی این موضوع را مورد اشاره قرار داده و در فصلهای بعدی به بررسی ساختارهای امنیتی و تشکیلاتی سرویسهای جاسوسی و نظامی رژیم صهیونیستی پرداخته و در ادامه بحرانهای فراروی اسرائیل که منجر به این فروپاشی میشود را برشمرده است.
بخش پانزدهم
بی تردید تهدیدات و چالشهایی که ساختار رژیم صهیونیستی با آن مواجه است، آسیبها و شکافهای ماهیتی به این رژیم وارد میکند که مهمترین آنها به این شکل است: به هم خوردن توازن قدرت هستهای در منطقه، عدم وجود چشمانداز اطلاعاتی-نظامی برای اسرائیل، از بین رفتن توازن میان مدیریت تهدیدات نظامی و مشکلات امنیتی و اجتماعی و اقتصادی داخلی رژیم صهیونیستی، نیاز اسرائیل به جلب اعتماد سازمانهای پراگماتیک در منطقه.
به هم خوردن توازن قدرت هستهای در منطقه: مرکز مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در یکی از پژوهشهای خود اشاره کرده که اسرائیل در شرایطی قرار دارد که میداند دیگر نمیتواند سلاح هستهای را در منطقه در انحصار خود داشته باشد و طرفهای دیگری وجود دارند که در آستانه دستیابی به این «سلاح» قرار دارند؛ به ویژه دشمنان اسرائیل.
شاخصها
-«بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بارها اعلام کرده که اسرائیل نیاز دارد که یک «دیوار آهنین» مقابل ایران بکشد. اما بنی گانتس در عین حال اعتراف میکند اسرائیل ضعیفتر از آن است که بتواند به تنهایی مقابل ایران بایستد و به این منظور نیاز به حمایت بینالمللی دارد. البته هدف از ایجاد دیوار آهنین در برابر ایران، تلاش برای قدرتنمایی در برابر دشمنان تلآویو است وگرنه امکان پیروزی بر آنها وجود ندارد. این مسئله منجر به کشمکشهای داخلی در میان اسرائیلیها به ویژه مقامات ارشد این رژیم شده و شواهد نشان میدهد که همه آنها از میزان تحولات موجود در معادلات قدرت و خطری که در آینده در انتظار اسرائیل است آگاهند.
- مرکز امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بارها توصیه کرده که باید جلوی توسعه نظامهای هستهای متعدد در خاورمیانه گرفته شود و به همین منظور آمریکا باید به کشورهای منطقهای که نگران برنامه هستهای ایران هستند تضمین بدهد که اجازه نخواهد داد ایران توانایی هستهای خود را گسترش داده و تبدیل به یک قدرت هستهای مستقل شود.
اما بعد از اینکه آمریکا به میز مذاکرات درباره برنامه هستهای ایران برگشت و همچنین تحریمهای ایالات متحده نتوانست مانع توسعه برنامه هستهای صلحآمیز ایران گردد، نگرانی رژیم موقت اسرائیل چند برابر شده و جمهوری اسلامی ایران را در صف اولین دشمن خود قرار داد.
2- معضل عدم توازن میان مدیریت تهدیدات نظامی و مشکلات امنیتی و اجتماعی و اقتصادی صهیونیستها: طبق گزارش راهبردی رژیم صهیونیستی برای سال 2022، وضعیت استراتژیک اسرائیل به گونهای است که در آن امکانات امنیتی و اقتصادی و تکنولوژی این رژیم قدرت پاسخگویی به چالشهای سیاسی و امنیتی و داخلی که اسرائیلیها با آن مواجهند را ندارد. عمده علت این امر به عدم وجود هیچگونه روش استراتژیک کامل و هماهنگ و دراز مدت برمیگردد. شاخصهای این چالش بزرگ رژیم موقت به شکل زیر است:
-بزرگترین خطر، تهدید داخلی یا تهدید هستهای: طبق گزارش شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، اوضاع ملتهب فلسطین و پروژه هستهای ایران دو خطر بزرگ برای موجودیت اسرائیل هستند. اما در عین حال اغلب شهرکنشینان صهیونیست معتقدند که تهدیدات داخلی و بحرانهای اجتماعی اسرائیل از تهدیدات امنیتی نیز خطرناکترند. طبق مطالعات انجام شده در مراکز پژوهشی رژیم موقت، اسرائیل هرگز اقدام جدی و فوری برای مقابله با تهدیدات موجودیتی خارجی انجام نداده و صرفا به سلسله عملیاتهای داخلی اکتفا کرده که نتیجه آن فرسایش عناصر امنیتی این رژیم بوده است.
-عدم توانایی شورای امنیت داخلی اسرائیل برای مدیریت همزمان دو تهدید: شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی هرگز نتوانسته بین تدابیر نظامی و تدابیر دیپلماتیک و اقتصادی برای حل مشکلات و مقابله با تهدیدات موجودیتی توازن برقرار کند. درواقع شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی درحالی که نتوانسته مراکز امنیتی این رژیم را تقویت کند همواره متمرکز بر حفظ برتری نظامی نسبی برای اسرائیل در منطقه است.
3-عدم وجود چشمانداز اطلاعاتی-نظامی برای رژیم موقت در دراز مدت
رژیم صهیونیستی از معضل بزرگ شکست اطلاعاتی در اشراف بر امور حساس و حیاتی رنج میبرد. علت این امر به تغییرات سریع در نقشه تهدیدات منطقه برمیگردد و همین سرعت تحولات موجب شده تا نهادهای اطلاعاتی اسرائیل در ارزیابیهای خود دچار اشتباه شود. بر همین اساس چشمانداز درازمدتی برای اصلاح ساختار اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در میان این تحولات دیده نمیشود. شاخصهای این چالش رژیم موقت به شکل زیر است:
-ارزیابیهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نمیتواند تفاوتی میان تهدیدهای راهبردی و تهدیدهای تاکتیکی، تهدیدهای دائمی و تهدیدهای موقت، تهدیدهای موثر یا تهدیدهای کم تاثیر، تهدیدهای نزدیک یا تهدیدهای دور و ... قائل شود. از آن گذشته ناتوانی نهادهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در ترسیم یک چشمانداز طولانی مدت مربوط به عدم وجود هیچگونه چشمانداز سیاسی برای آینده اسرائیل است. همین مسئله بر ذهنیت نظامی و امنیتی اسرائیلیها نیز تاثیر گذاشته و به تبع آن موجب میگردداین رژیم بتواند یک استراتژی نظامی کوتاه مدت ترسیم کند.
-ارزیابیهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با محیط راهبردی اطراف فلسطین اشغالی طبق یک معیار اصلی صورت میگیرد با عنوان «سطح تهدید فعلی». بر اساس این معیار، اسرائیل (فلسطین اشغالی) در سراسر مرزها توسط چندین ارتش نظامی محاصره و تهدید میشود اما قدرت مقابله با آن را ندارد و همچنین امکان تحرک و مانور گسترده برای مواجهه با این خطر را نمیبیند؛ به ویژه در شرایطی که مجبور باشد در جبهه جنوب با فلسطینیان و در جبهه شمال با حزبالله بجنگد.
- وضعیت راهبردی رژیم صهیونیستی عمدتا مبتنی بر شرطبندیهای این رژیم روی عنصر زمان است. رژیم موقت اسرائیل معتقد است که برتری نظامی آن در مقابل کشورهای عربی منطقه موجب دفع خطرات آینده از این رژیم میشود و همچنین تصور میکند که با گذشت زمان کشورهای منطقه در سطح نظامی و اقتصادی حالت عقبگرد پیدا میکنند. اما تلآویو در عین حال در برابر برنامه هستهای ایران دچار وضعیت هیستریک شده و میداند که در صورت گسترش پروژه هستهای ایران، عملا برتری نظامی اسرائیل در منطقه از بین خواهد رفت.
-با ایجاد اختلال در مفهوم معادله بازدارندگی در منطقه، عدم وجود یک چشمانداز راهبردی برای اسرائیل، ترس از تغییرات سریع و غافلگریهای استراتژیک و در نتیجه شکستهای متوالی ارتش اسرائیل در جنگها، این رژیم از مقابله با توانایی محور مقاومت، ناتوان است. در این شرایط رژیم صهیونیستی تلاش میکند تا از خلال توسعه امکانات ارتش، افزایش هزینههای راهبردی دفاعی تا 4 برابر، افزایش سرمایهگذاری در توسعه تسلیحات نظامی، ایجاد مرزهایی برای دفاع از خود و تشکیل ائتلافهای منطقهای جدید، بتواند تا حدی از انزوای منطقهای خود کاسته و از روابط راهبردی با ایالات متحده محافظت کند.
4-نیاز اسرائیل به تکیه بر نظامهای پراگماتیک در منطقه
رژیم صهیونیستی در تلاش است تا با رژیمهای عربی منطقه از خلال ابزارهای دیپلماسی و اقتصادی و نظامی ارتباط برقرار کند و چهره خود را در میان ملتهای عربی بهبود ببخشد تا به این ترتیب فلسطینیان را برای سازش با تلآویو ترغیب کند و به این ترتیب در منطقه موقعیتی برای خود بیابد. نمونه این تلاشهای رژیم موقت را میتوان در امضای توافقنامههای عادیسازی با چندین کشور عربی دید.
خلاصه و ارزیابیها
با توجه به آنچه که در این مطالعه به آن اشاره شد، تهدیدات موجودیتی خارجی تهدیدات خطرناکی هستند که رژیم موقت از آنها میترسد و سرویسهای اطلاعاتی امنیتی و نظامی برای مقابله با این تهدیدات در تلاش برای تقویت قدرت خود هستند اما اختلالات داخلی در سطح جمعیتی و اقتصادی و نیز سیاسی موجب پراکندگی جامعه داخلی اسرائیل شده و این رژیم را در برابر وضعیتی از تزلزل داخلی قرار داده است.
در این میان پروژه هستهای ایران در صدر اولویتهای خارجی اسرائیل قرار دارد و آن را خطری بزرگ برای خود میداند. در کنار آن خطر عرصه داخلی اسرائیل کمتر از سایر تهدیدات امنیتی رژیم صهیونیستی نیست؛ چرا که عموم شهرکنشینان صهیونیست معتقدند که شرایط داخلی اسرائیل (فلسطین اشغالی) این سرزمین را تبدیل به مکانی ناامن و موقتی برای اسرائیلیها کرده است. به این ترتیب نمادهای فرسایش و تجزیه را میتوان در ساختار کلی رژیم صهیونیستی مشاهده کرد.
رژیم موقت|۱۴- چالشهای داخلی اسرائیل؛ از فروپاشی اجتماعی تا چالشهای جمعیتی و اقتصادی
کتاب «رژیم موقت مفهوم و پژوهشهای تخصصی» که توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای الاتحاد تالیف و منتشر شده، در مباحثی تخصصی به بررسی پدیده فروپاشی رژیم موقت صهیونیستی پرداخت است. این کتاب در فصل اول مفهوم رژیم موقت و اذعان شخصیتهای مختلف بینالمللی و صهیونیستی این موضوع را مورد اشاره قرار داده و در فصلهای بعدی به بررسی ساختارهای امنیتی و تشکیلاتی سرویسهای جاسوسی و نظامی رژیم صهیونیستی پرداخته و در ادامه بحرانهای فراروی اسرائیل که منجر به این فروپاشی میشود را برشمرده است.
بخش چهاردهم
بحران ساختار سیاسی رژیم موقت
طبق نظرسنجیهای انجام شده در سال 2021 اعتماد شهرکنشینان اسرائیلی به طرز قابل توجهی نسبت به موسسات حکومتی کاهش یافته و نارضایتی آنها از وضعیت فعلی اسرائیل افزایش پیدا کرده است. به ویژه در سطح سیستم قضایی، اسرائیلیها معتقدند دستگاه قضایی این رژیم تصمیماتی اتخاذ میکند که مطابق با دیدگاه سیاسی آنهاست. بر اساس این نظرسنجی 87 درصد از یهودیان ارتدوکس، 77 درصد از یهودیان تلمودی و حداقل نیمی از یهودیان سکولار معتقدند که دستگاه قضایی این رژیم در معرض فشارهای سیاسی قرار دارد.
همچنین درباره وضعیت کلی رژیم صهیونیستی نیز یک سوم اسرائیلیها معتقدند که این رژیم در بدترین وضعیت خود نسبت به هر زمانی قرار دارد. زمانی که از آنها درباره درگیریهای جامعه اسرائیلی سوال شد 46 درصد از مشارکتکنندگان در نظرسنجی گفتند که تنش و درگیری میان یهودیان و اعراب افزایش یافته است. اغلب آنها همچنین درباره ثبات حکومت «دموکراتیک» ابراز نگرانی کردند.
فروپاشی اجتماعی
طبق مطالعات انجام شده توسط مرکز صهیونیستی، درگیریها در داخل فلسطین اشغالی عواقب مستقیم و مضری برای «حکومت» اسرائیل دارد و یک تهدید موجودیتی برای آن محسوب میشود. همچنین سکوت نهادهای رسمی اسرائیل در برابر مظاهر نژادپرستی و حمایت از سیاست آپارتاید و انکار حقوق غیریهودیان عملا شانس ایجاد یک «دولت دموکراتیک» را از بین میبرد. از آن گذشته درگیری میان اعراب و اسرائیلیها عواقب امنیتی مستقیم برای اسرائیل دارد که پدیده «فرار مغزها» در نتیجه همین عواقب ظاهر شده است. این مسئله همچنین موجب تضعیف وضعیت سرمایهگذاری و گردشگری در اسرائیل (فلسطین اشغالی) میشود و همچنین احتمال دارد به موقعیت اسرائیل در غرب ضربه زده و اختلاف میان این رژیم با یهودیان سراسر جهان را تشدید کند. در نتیجه ممکن است برخی گروههای یهودی به ویژه نسل جوانان یهود در آمریکا به کلی از اسرائیل دورو جدا شوند.
چالشهای جمعیتی
وضعیت جمعیتی رژیم صهیونیستی به سمت فرار مغزها و مهاجرت سرمایهگذاران از فلسطین اشغالی به دلیل ترس از اوضاع امنیتی پیش میرود. این درحالی است که مقامات اسرائیلی در تلاش برای جذب شمار زیادی از یهودیان جهان جهت مهاجرت به «سرزمین موعود» (فلسطین اشغالی) هستند. پدیده «مهاجرت معکوس» یا مهاجرت بیبازگشت نیز در نتیجه همین امر ظاهر شده و آمار مربوط به اسرائیلیهایی که به خارج از فلسطین اشغالی مهاجرت میکنند به شکل قابل توجهی افزایش یافته است که این مسئله یک تهدید جمعیتی بزرگ برای اسرائیل است و تاثیر منفی زیادی بر جبهه داخلی این رژیم دارد. طبق دادههای اداره آمار رژیم صهیونیستی در سال 2020 نزدیک به 170 هزار نفری که در فلسطین اشغالی زندگی میکنند «شهروند اسرائیلی» نبوده و اقامت دائم در فلسطین ندارند. همچنین از بین 14.7 میلیون یهودی در جهان تنها 47 درصد آنها ساکن اراضی اشغالی هستند.
طبق آمار سال 2017 حدود 600 هزار اسرائیلی در خارج از اراضی اشغالی زندگی میکنند و البته این آمار به استثنای فرزندان آنهاست که در خارج متولد میشوند. تا سال 2015 از هر 8 اسرائیلی 1 نفر تابعیت دوم در کشورهای دیگر برای خود گرفته بود. طبق نظرسنجی صورت گرفته توسط موسسه «مدگام» در سال 207 بیش از 27 درصد یهودیان ساکن اراضی اشغالی تمایل به مهاجرت به کشورهای دیگر دارند و البته این آمار طی سالهای اخیر افزایش نیز یافته است.
چالش اقتصادی
در منطقه خاورمیانه رژیم صهیونیستی ضمن طرفهایی است که حداقل مساوات و عدالت در توزیع درآمدها میان جامعه آن وجود دارد و همین مسئله تاثیر منفی اجتماعی بزرگی روی این رژیم گذاشته است. «نسیم بن دیوید» کارشناس اقتصادی رژیم صهیونیستی در مقالهای در روزنامه مکور ریشون اعلام کرد که توزیع ناعادلانه درآمدها در جامعه اسرائیلی میانگین رشد جمعیتی را کاهش داده و خانوادهها تمایل به فرزندآوری ندارند.
اقتصاد اسرائیل از نیمه دوم سال 2020 تاکنون بیش از 28 درصد افت کرده و بدترین وضعیت اقتصادی این رژیم طی 40 سال گذشته را رقم زده است. همچنین میزان واردات کالا و خدمات به نیز 41.7 درصد کاهش یافته است. به گفته کارشناس اقتصادی مذکور اسرائیلی شمار زیادی از کودکان در خانوادههای اسرائیلی یک بار اقتصادی محسوب میشوند و فقر در میان اسرائیلیها افزایش پیدا کرده است.
همزمان با کاهش آمار فرزندآوری در جامعه صهیونیستی، اطلاعات نشان میدهد درصد بالایی از افراد بالای 65 سال در این جامعه ازکارافتاده محسوب میشوند و بنابراین شمار اسرائیلیهایی که در سن بازنشستگی و ازکارافتادگی قرار دارند نسبت به سایر جوامع خاورمیانه بسیار زیاد است. این مسئله تاثیر منفی بر تولید داخلی رژیم صهیونیستی و در نتیجه افزایش فقر در جامعه این رژیم داشته و به موازات آن پیش بینی میشود در صورتی که اوضاع به همین منوال ادامه پیدا کند اسرائیلیها در آینده با فقر گسترده مواجه گردند.
پیامدهای جدایی دین از اخلاق
انسان خواسته یا ناخواسته با جدا کردن اخلاق از دین، به نوعی نسبیگرایی اخلاق میرسد؛ زیرا آموزههای اخلاقی در سرشت همه انسانها وجود دارد و تنها دین است که به آنها جهت داده و از انحراف و خودکامگی انسان جلوگیری میکند.[1]
پیامدهای عدم تقید به دین
جدا کردن دین از متن زندگی و بسنده کردن به اخلاق، خواه ناخواه، پیامدهای ویرانگر و غیر قابل جبرانی را به دنبال دارد، که به برخی از آنها اشاره میشود:
یک. بیمسئولیتی
از جمله پیامدهای مهم این نوع دیدگاه این است که هیچ کسی، خود را در برابر رفتارهایش، مسئول نمیداند؛ زیرا رفتارهای خود را انسانی و حتی اخلاقی میپندارد، چرا که بیشتر انسانها همواره حق به جانب قضاوت میکنند.
دو. ایجاد هرج و مرج
خداوند متعال از روی حکمت بیپایانش، در وجود انسان گرایشهایی قرار داده است، بنابراین انسان؛ علاوه بر هجمههای بیرونی، تحت تاثیر گرایشهای درونی نیز قرار دارد، که به طور طبیعی در رفتارهایش تاثیر میگذارد و از آنجا که گرایشها و خواستههای انسانها متفاوت است، رفتارهای متفاوتی نیز از خود نشان داده و آنها را انسانی و اخلاقی میشمارد. اینجا شروع نزاع و اختلافات است، که نتیجهای جز هرج و مرج در جامعه نخواهد داشت.
سه. اختلال در قضاوت
یکی از لوازم جدا کردن دین از متن زندگی، اختلال در قضاوت صحیح است؛ زیرا در صورت جدایی دین، هیچ قانون کلی و مطلقی وجود ندارد که همه ملزم به پذیرش آن باشند. از طرفی قوانین بشری نیز چنین قابلیت قضاوت را نخواهد داشت؛ زیرا قوانین بشری به دلیل علم محدود و ناقص انسان، با اشکالات زیر روبروست:
1. همه جانبه و همگانی نیست؛
2. محدود به زمان و مکان خاص است؛
3. مورد پسند فطرت و سرشت همه انسانها نیست.
چهار. جابجایی جلاد و شهید
یکی از مهمترین پیامدهای ناگواری که نبود دین در متن زندگی، به دنبال دارد، جابجا شدن شهید و جلاد است؛ زیرا با برداشته شدن دین، عملکرد فرعون و حضرت آسیه، یکسان توجیه میشود.
پنج. فاصله طبقاتی
دین تمام فاصلهها را برداشته و همه قومیتها و اقشار جامعه را از حقوق یکسان بهرمند کرده و تنها تفاوت را در بهرمندی بیشتر از کرامت و اخلاق دانسته است.[2] این نبود دین است که فاصله طبقاتی ایجاد میکند.
بنابراین تنها دین است که با قوانین عام و همگانی خود، زیباییهای اخلاقی را در جامعه به نمایش میگذارد و نتیجه جدا کردن دین، بروز صفات حیوانی از انسان است.
پینوشت:
[1]. انفال: 46.
[2]. حجرات: 13.
مسیری برای از بین بردن ناامیدی
بيشتر مردم وقتی مرتكب گناه و نافرمانى خدا میشوند و در مبارزه با نفس مغلوب میگردند، دچار ناامیدی میشوند، این نوع افراد غالباً بیان میکنند که رستگارى و رسيدن به كمالات انسانى با این گناهان امکانپذیر نبوده و مأيوس مىشوند. در این نوع دیدگاه افراد وقتى راه بازگشت را به روى خود بسته و افق آينده خود را تیره میبینند، به سركشى و گناهان بزرگ و متعدد دست میزنند. این افراد با تجسّم اعمال زشت خود و سنگينى و تعداد آنها دچار ترس و ناامیدی میشوند و با اضطراب و فشار روانى نسبت به آینده خود به سر میبرند و چهبسا دچار افسردگی شوند .
مسیر امیدواری گناهکاران
خداوند رحمان و رحیم همواره عنايتى خاص به بندگانش دارد، به همین خاطر راهى براى آنان قرار داده است تا هنگام آلودگی و گناه بهسوی او برگردند، حتی هرقدر هم آلوده به گناه و نافرمانى باشند، آنها را بخشیده و راه نجات را فراهم کرده و امكان جبران را برایشان مهيّا کرده است.
توبه؛ مسیر بازگشت بهسوی خداوند است كه خدا در برابر انسانها قرار داده تا بندگانش از يأس و نوميدى بپرهيزند و بدانند آفريدگارشان پذيرنده افراد عاصى است و هر شخصی با هر گناهى، اگر بهطور حقيقى بهسوی پروردگارش برود، خداوند با آغوش باز پذيراى او خواهد بود و گناهانش را میآمرزد.
خداوند متعال به داوود نبی وحی میکند: «يا داودُ، لَو يَعلَمُ المُدبِرونَ عَنّي كَيفَ انتِظاري لَهُم ورِفقي بِهِم وشَوقي إلى تَركِ مَعاصيهِم لَماتوا شَوقا إلَيَّ، وتَقَطَّعَت أوصالُهُم مِن مَحَبَّتي»؛[1] «اى داوود! اگر آنان كه از من رویگردان شدهاند، میدانستند كه چگونه در انتظارشان هستم و چه مهرى نسبت به آنان دارم و چه قدر مشتاقم كه معصيتشان را ترک كنند، از اشتياق من میمردند و درراه محبتم، بند از بندشان جدا میشد».
ازاینرو اگر افراد گناهکار که دچار معصیت الهی شدهاند در برنامههای زندگی خود تجديدنظر كنند، مسیر توبه و راه نجات برايشان باز است و از بيراهه به راه بازمیگردند و خداوند متعال توبه آنها را میپذیرد: «إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ»؛[2] «همانا خداوند توبه پذير و مهربان است».
درنتیجه احساس گناه و ترس از بخشیده نشدن يكى از عوامل اضطراب و مايه خستگى روح انسان است كه باعث سرخوردگى و ناامیدی در زندگى میشود. فرد گناهکار اگر بداند كه آمرزش الهى نصيب او خواهد شد، اميد در او ایجاد شده، به همین خاطر تلاش خويش را به كار میبندد تا مرتكب گناه نشود. از دیدگاه خداوند اگر شخص مرتكب نافرمانى شد، نباید مأيوس شود، بلکه باید به درگاه الهی توبه کرده و از خداوند آمرزش بطلبد.
پینوشت:
[1]. فیض کاشانی، المحجةالبيضاء، نشراسلامی، ج7، ص62.
[2]. حجرات، 12.
بهترین بندگان چه ویژگیهایی دارند؟
امام رضا علیه السلام:
اَلَّذینَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا، وَ اِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ اِذا اُعْطُوا شَکَرُوا، وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا، وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا
از حضرت رضا علیه السلام درباره بهترین بندگان پرسیدند.
حضـرت فـرمــود: آنان که هرگاه نیکی می کنند، خوشحال می شوند؛ هرگاه بدی می کنند، استغفار می کنند؛ هرگاه چیزی به آنان داده می شود، سپاس می گویند؛ هرگاه مبتلا و گرفتار می شوند، شکیبایی می کنند، و هرگاه خشمگین می شوند، عفو و گذشت می کنند.
مسند الامام الرضا علیه السلام، ج ۱ ص ۲۸۴































