emamian

emamian

سه شنبه, 17 تیر 1399 20:20

ارزش های اخلاقی در قرآن

الف) عزتمندی

عزت، حالتی است که مانع از شکست آدمی می شود. همه انسان ها با توجه به خواست فطری خود، در پی یافتن عزت هستند. از این رو، می خواهند در زندگی خود شکست ناپذیر، پیروز و سربلند باشند.

گاه در تشخیص منبع عزت به اشتباه می افتند و با روی آوری به خدایان دروغین، از آنان عزت می جویند؛ چنان که قرآن می فرماید:

وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا. (مریم: ۸۱)

و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزت شان باشد.

گروه های سست ایمان نیز شیفته شوکت ظاهری کافران می شوند و عزت را در پیوند دوستی، همراهی و همرنگی با اینان می بینند:

الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُوءْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ. (نساء: ۱۳۹)

آنان که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می کنند، آیا عزت را نزد آنان می جویند.

قرآن مجید عزت حقیقی را از آنِ خدا می داند و اشاره می کند آن کس که طالب عزت است، باید آن را از خدا بخواهد و بس؛ آنجا که می فرماید:

مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَکْرُ أُولئِکَ هُوَ یَبُورُ. (فاطر: ۱۰)

کسی که خواهان عزت است، باید از خدا بخواهد؛ چرا که تمام عزت برای خداست. سخنان پاکیزه به سوی خدا صعود می کند و عمل صالح آن را بالا می برد و آنها که نقشه های بد می کشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر آنان نابود می شود.

خداوند راه دست یابی به عزت حقیقی را نیز به آدمی گوشزد می کند و آن، اندیشه صحیح و عمل صالح است. منظور از «کَلِمُ الطَّیّب» سخنی است که با روح شنونده و گوینده سازگار باشد، به گونه ای که با شنیدن آن سرور و لذتی در او پدیدار شود و آن، کلام حقی است که دربردارنده سعادت و رستگاری انسان است.

چنین کلامی عقیده های حق است که آدمی آن را زیربنای کارهای خود قرار می دهد و در واقع، همان توحید است که دیگر اعتقادات حق نیز به آن بستگی دارد. منظور از صعود کَلِمُ الطَّیِّبِ، تقرب آن به سوی خدای تعالی است و عمل صالح نیز عملی است که سازگار با اعتقاد صحیح انسان انجام شود. پای بندی به چنین اعمالی، آن باورها را در نفس آدمی راسخ تر و قوی تر می کند و در نتیجه، موجب بالاتر رفتن همان عقیده های صحیح می شود. اگر انسان در پی اندیشه صحیح، به کردار شایسته روی آورد، بدون شک به خدا نزدیک می شود و به عزت می رسد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در این باره می فرماید:

به درستی که پروردگار شما هر روز می گوید: من عزیزم و هر که عزت دو سرا را می خواهد، باید از عزیز اطاعت کند.

سعدی نیز می گوید:

عزیزی که هر کز درش رو بتافت         به هر در که رفت هیچ عزت نیافت

پیام متن:

۱. عزت ذاتی و حقیقی، تنها از آنِ خداست؛

۲. تنها افراد سست ایمانند که عزت را در دوستی با کافران می جویند؛

۳. راه رسیدن به عزت حقیقی، اندیشه صحیح و عمل صالح است.

ب) بازتاب اعمال

هر عملی آثاری متناسب با خود دارد. آثار برخی از اعمال فقط متوجه عمل کننده است. تأثیر بعضی از کارها وسیع تر است، افزون بر عمل کننده، به بستگان او نیز می رسد و پی آمدهای بعضی اعمال، اجتماع را فرا می گیرد. این حقیقت و سنتی الهی در جهان خلقت است که قرآن از آن خبر داده است. در مورد کارهای دسته اول خداوند می فرماید: «هر مصیبتی که به شما برسد، نتیجه اعمال خود شماست». (شوری:۳۰)

در مورد کارهای دسته دوم، در داستان حضرت موسی و آن مرد الهی می فرماید:

آن دیوار که تعمیر کردیم، از آن دو یتیم در شهر بود که زیر آن گنجی برای آنان بود و پدرشان مرد صالحی بود. پس خداوند اراده کرده بود که آن دو یتیم بزرگ شوند و گنج شان را استخراج کنند. (کهف: ۸۲)

و در مورد اعمال نوع سوم در قرآن آمده است:

«از فتنه هایی که آثار سوء آن فقط دامن ظالم را نمی گیرد (بلکه فراگیر است)، بپرهیزید». (انفال: ۲۵)

خداوند در آیه دیگر به همین سنت اشاره دارد و می فرماید:

وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرّیَّةً ضِعافًا خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیدًا. (نساء: ۹)

باید بترسند کسانی که اگر پس از خویش فرزندانی ناتوان برجای گذارند، از سرنوشت آنان بیم ناکند. باید از خدا بترسند و سخن استوار و به صواب گویند.

مفهوم آیه شریفه این است که از ظلم به یتیمانی که زیردست شمایند، بپرهیزید؛ چرا که نتیجه این ظلم آن خواهد بود که اگر فرزندان شما نیز یتیم و زیردست دیگران شدند، به آنان ستم می شود. همچنان که رسیدگی و عطوفت در حق یتیمان دیگران، رسیدگی و لطف به یتیمان خود آدمی را موجب می شود. به قول حکیم نظامی گنجه ای:

چو بد کردی مباش ایمن ز آفات          که واجب شد طبیعت را مکافات

پیام متن:

بازتاب عمل انسان گاهی متوجه خود او، گاهی بستگان و گاهی نیز در سطحی وسیع تر یعنی متوجه جامعه می شود.

احترام به پدر و مادر رابطه عاطفی صحیح میان پدر و مادر از یک سو و فرزندان از سوی دیگر، از بزرگ ترین عوامل استواری خانواده و جامعه بشری است و می تواند به طور طبیعی شیرازه خانواده را از سستی و گسیختگی حفظ کند. با توجه به این سنت اجتماعی و به حکم فطرت، لازم است که آدمی حرمت حقیقی پدر و مادر خود را نگه دارد؛ زیرا اگر این سنت در اجتماع جریان نیابد و فرزندان با پدر و مادر خود بیگانه وار رفتار کنند، امنیت و عاطفه از بین می رود و جامعه از هم می گسلد. خداوند در آیه ای از قرآن نیز به این مهم این گونه اشاره کرده است:

وَ قَضی رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا إِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا * وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرًا. (اسراء: ۲۳ و ۲۴)

و پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار. با ایشان درشتی مکن و با محبت و احترام سخن بگو. بال های تواضع خویش را در برابرشان از [روی] محبت و لطف بگستر و بگو پروردگارا، همان گونه که مرا در خردی پرورش دادند، مشمول رحمت قرارشان ده.

این آیه، پس از فرمان به عبادت خدا، به اهمیت احسان به پدر و مادر تأکید کرده است. بر این اساس، نیکی به والدین، پس از عبادت خدا، از مهم ترین واجبات دینی است؛ چنان که عاق والدین، پس از شرک به خدا، از بزرگ ترین گناهان محسوب می شود.

به کار بردن کلمه «اف» که حالتی از انزجار، تنفر و نارضایتی است، به هنگام برخورد با پدر و مادر حرام است. همچنین «نَهْر» یعنی رنجاندن و با داد و فریاد و درشتی سخن گفتن و نیز تکبر و ترک دعا در حق آنها حرام است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«اف گفتن، کمترین بی احترامی به والدین است و اگر خدای تعالی کمتر از این را سراغ داشت، از آن نهی می کرد».

اگرچه احترام به پدر و مادر در هر زمان و شرایطی واجب است و اختصاص به موقعیت خاصی ندارد، ولی [به رعایت احترام] در دوران پیری [آنها] تأکید بیشتری شده است؛ زیرا این مرحله از سخت ترین و حساس ترین مرحله های زندگی آنهاست و بیش از پیش توقع احترام، یاری و مددکاری از فرزندان خود دارند.

پدر و مادر سال ها فرزندان خود را با عشق در آغوش خود پرورش داده اند، از محبت و یاری خود سیراب ساخته اند و تأمین نیازها و رفاه و راحتی آنها را بر خود مقدم داشته اند. حال که از پاافتاده اند و آثار رنج و سختی در وجودشان مشاهده می شود، باید با محبت و احترام، به خدمت شان همت گماشت و با رادمردی و تلاش در پیمودن ادامه این راه، به آنان یاری رساند و به هنگام رویارویی و صحبت با آنان از روی محبت و رحمت سخن گفت.

پیام متن:

۱. احترام به والدین و احسان به آنان، پس از فرمان به عبادت خدا قرار گرفته است؛

۲. همواره باید با نرمی و ملاطفت با آنان سخن گفت و بال محبت و رحمت را بر آنها گستراند.

ج) خلق عظیم پیامبر

خلق، به معنای عادت (ملکه) نفسانی است که افعال، بنابر اقتضای آن به آسانی از آدمی سر می زند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نمونه کامل ملکه های نفسانی خیر و صاحب تمام فضیلت های انسانی بود و عظمت و تأیید این معنی وقتی آشکار می شود که بدانیم خداوند حکیم، پیامبرش را به داشتن خلق عظیم سفارش و مدح فرموده است: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ؛ و تو دارای اخلاق بزرگ و برجسته ای هستی». (قلم: ۴)

این اخلاق نیکو نه تنها بر نزدیکان وی و نیز مسلمانان تأثیر داشته است، بلکه حتی دشمنان ایشان هم مجذوب خلق و خوی او شده و بدان اعتراف کرده اند. همچنین، در مواردی حُسن خلق آن حضرت، سبب ایمان آوردن عده ای به اسلام شده است. از پیامبر گرامی اسلام در مورد اخلاق نیکو روایت است:

ما مِن شَی ءٍ اَثْقَلُ فِی المیزانِ مِنْ خُلْقٍ حَسَنٍ.

هیچ چیز در ترازوی عدل الهی، سنگین تر از اخلاق نیکو نیست.

چنان که مولانا نیز سروده است:

من ندیدم در جهان جست وجو           هیچ اهلیت به از خلق نکو

همچنین پیامبر می فرماید:

«مؤمن، با اخلاق نیکو به مقام شب زنده دارانِ روزه دار نایل می شود».

ایشان باز فرموده است: «من برای کامل کردن کرامت های اخلاقی برانگیخته شدم».

بدین ترتیب، همه کرامت های اخلاقی در آن حضرت جمع بود و توصیف و برشماری همه صفت های اخلاقی ایشان در این مختصر نمی گنجد. با این حال، برای آشنایی با برخی از ویژگی های ایشان باید گفت: او مردم را به بندگی خدا فرا می خواند و خود بیش از همه عبادت می کرد. او را آزار می دادند، ولی او اندرز می داد. ناسزایش می گفتند، بر بدنش سنگ می زدند و خاکستر داغ بر سرش می ریختند و او برای هدایت آنها دعا می کرد.

او کانون محبت و عواطف و سرچشمه رحمت و فروتنی بود و می فرمود:چند چیز است که تا واپسین روز حیات از آنها دست برنمی دارم تا بعد از من نیز سنت شود:

۱. غذا خوردن روی زمین همراه بردگان؛

۲. دوشیدن بز به دست خودم؛

۳. پوشیدن لباس پشمین؛

۴. سلام کردن به کودکان و... .

صبر در راه حق، گستردگی بذل و بخشش، تدبیر امور، رفق و مدارا، تحمل سختی ها در مسیر دعوت، گذشت، جهاد در راه خدا و ترک حرص و حسد، همگی از خصلت های برجسته آن حضرت بود که مسلمانان باید همواره از ایشان سرمشق بگیرند. قرآن مجید در این زمینه می فرماید: «ولکم فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ و برای شما پیامبر، الگوی نیکویی است». (احزاب: ۲۱)

پیام متن:

۱. اخلاق نیکوی پیامبر سرمشق زندگی همه مسلمانان؛

۲. بهشت برای خوش خُلقان و جهنم برای بداخلاقان.

د) سخن مؤدبانه

وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِْلإِنْسانِ عَدُوًّا مُبینًا. (اسراء: ۵۳)

به بندگانم بگو سخنی بگویند که بهترین باشد؛ چرا که شیطان میان آنها فتنه و فساد می کند. همانا شیطان دشمن آشکار انسان است.

خداوند در این آیه قرآنی بندگان خود را مأمور می کند که هنگام بحث و سخن گفتن با مشرکان، کافران و مخالفان، ادب را رعایت کنند و به بهترین صورت سخن بگویند. کلام شان هم باید آمیخته با ادب و احترام و بزرگواری باشد و هم متین و عقلانی. مبادا سخنان بی پایه و ناروای مخالفان را مانند آنان جواب گویند؛ زیرا شیطان در کمین نشسته است تا هر چه بیشتر بین آنان فتنه و فساد کند و قلب هایشان را از هم دور نگاه دارد و میان آنان کدروت و دشمنی ایجاد کند؛ که کلام زشت و اهانت آمیز، بهترین وسیله و دستاویز برای مکر شیطان است. در دو آیه دیگر نیز چنین می خوانیم:

«وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا؛ با مردم به نیکی سخن بگویید». (بقره: ۸۳)

«وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا؛ سخن استوار بگویید». (احزاب: ۷۰)

امام علی علیه السلام در جنگ صفین شنید که عده ای از یارانش به مخالفان، بد می گویند و به آنان فحش می دهند، حضرت فرمود:

اِنّی اَکْرَهُ لَکُمْ اَنْ تَکُونُوا سَبّابینَ وَ بَلْ لَوْ وَصَفْتُمْ اَعْمالَهُمْ وَذَکَرْتُمْ حالَهُمْ کانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فی العُذْرِ.

من برای شما نمی پسندم که دشنام گو باشید، بلکه اگر کارهای بد آنان را وصف کنید و مواضع شان را یادآور شوید، هم سخن تان استوارتر است و هم عذرتان پذیرفته تر.

امام حسن عسکری علیه السلام نیز در همین باره می فرماید:

با مردم چه مؤمن و چه مخالف، به نیکی سخن بگویید. در رفتار با مؤمنان، برای آنان چهره بگشایید و خوشرویی کنید و در برخورد با مخالفان، با آنان در کلام مدارا کنید تا جذب شان کنید و اگر از جذب آنان مأیوس شدید، با این مدارا شر آنان را از خود و دیگر برادران دینی خود دفع کرده اید.

پیام متن:

سخن نیکو و رعایت ادب در گفتار، توصیه قرآن مجید به مؤمنان.

ﮬ) شیوه تبلیغ

«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی؛ با او به نرمی سخن گویید، شاید پند گیرد و بترسد». (طه: ۴۴)

این آیه به ما می آموزد که برای نفوذ در دل دیگران، از چه راهی باید وارد شد و چگونه با افراد لجوج و لجام گسیخته ای چون فرعون، رفتاری هدف مند و ارشادی داشت. اساسا هر مکتبی باید جذبه منطقی داشته باشد و کسی که داعیه رهبری آن را برعهده دارد، باید با سعه صدر، منطق محکم و دلیل متین و روشن حکم کند.

از این رو، نخستین دستور قرآن برای نفوذ در دل مردم (هر چند افراد گمراه و آلوده)، برخورد ملایم و همراه با مهر و عواطف انسانی است و نیز توسل به خشونت، در مرحله ای که برخوردهای دوستانه و منطقی مؤثر نباشد.

توجه به شیوه برخورد حضرت موسی علیه السلام با فرعون، بسیار آموزنده است. حضرت موسی علیه السلام با بیانی حاکی از لطف و نرمش به فرعون گفت:

فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی * وَ أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ فَتَخْشی. (نازعات: ۱۸ و ۱۹)

آیا برای تو رغبتی هست که پاکیزه شوی و من تو را به پروردگارت راه بنمایم و تو پروا کنی.

این جمله ها که آهنگ محبت و نوازش از کلمه کلمه آن به گوش می رسد، مانند سخنان نرم و مهربانانه مادری است که بر بالین کودک بیمارش نشسته است. او را از خواب بیدار می کند و می گوید: فرزندم آیا از بسترت برمی خیزی تا غذای دلپذیر و داروی شفابخشی که برایت تهیه کرده ام، نوش جان کنی تا شفایابی؟

در حقیقت ویژگی های کلام نرم و آرام را می توان از این بیان حضرت موسی علیه السلام دریافت. ازجمله: جنبه سئوالی داشتن آن، بیدار کننده بدون دل و فطرت آدمی و اعتراف گیری از رقیب که به همه این نکته ها در روان شناسی تأکید می شود و امامان معصوم علیهم السلام نیز در مناظرات خویش آن را به کار می گرفته اند.

پیام متن:

سخن نرم و ملایم، برای هدایت و ارشاد تأثیر بیشتری دارد.

و) آزمایش الهی

کلمه «فَتْن» در اصل به معنای گداختن طلا در آتش است تا ناخالصی آن معلوم شود. و معنای اصطلاحی «فتنه»، امتحان و اختبار است؛ یعنی شخص آزموده می شود تا جوهره و ذات او آشکار و راستی یا کژی وی اثبات شود. آزمایش، سنت جاویدان الهی است. خداوند از هر کس به گونه ای امتحان می گیرد تا حقیقتش بر خود او نیز آشکار شود.

خداوند در این آیه شریفه، این گونه به این امر اشاره می فرماید:

أَ حَسِبَ النّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ. (عنکبوت: ۲ و ۳)

آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: ایمان آوردیم، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟! با اینکه ما کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمودیم. باید خداوند راستگویان را معلوم کند و دروغگویان را مشخص سازد.

به راستی چرا خداوند آدمی را می آزماید؟ آیا از نهان او آگاه نیست؟ خداوند، عالم به نهان و آشکار جهان خلقت است و هیچ چیز از او پنهان نیست و آزمودن او تنها برای آگاهی یافتن خود بشر از خویشتن است. فلسفه فتنه و آزمون را می توان در موارد زیر جست وجو کرد:

۱. متمایز شدن خوبان از بدان: در امتحان، مؤمنان واقعی از مدعیان دروغین ایمان باز شناخته می شوند. صدق و کذب ادعاها آشکار و حجت بر همگان تمام می شود.

۲. خالص شدن مؤمنان: مؤمنان در کوره فتنه و امتحان خالص می شوند و کدورت هایی که بر اثر گناه در آنها حاصل شده است، از بین می رود. (آل عمران: ۱۴۱)

۳. از بین رفتن زیبایی ظاهری اعمال کافران و منافقان: کارهای شایسته و نیکویی که از کافر و منافق سر می زند، به دلیل ایمان و اعتقاد آنها نیست و فقط زیبایی بخش ظاهر است. در کوره فتنه، این ظواهر دروغین و زیبا به تدریج از بین می رود و باطنِ بد سرشت منافق و کافر آشکار می شود.

۴. هشدار دادن به دوری از گناهان و لغزش ها: بعضی از فتنه ها، بلا و ابتلایند تا انسان را از نفاق، گناه و لغزشی که از او سر زده است، آگاه و متنبه کنند، از ارتکاب به آنها باردارند و او را به صراط مستقیم الهی بازگردانند. به عبارت دیگر، فتنه ها غفلت زدا و هشدار دهنده اند؛ چنان که قرآن مجید در آیه دیگری می فرماید: «آیا نمی بینند که هر سال یکی دوبار آزمایش می شوند؟ پس چرا توبه نمی کنند و متذکر نمی شوند». (توبه: ۱۲۶)

پس جهان آفرینش، میدان آزمایش همه انسان هاست و هیچ کس از این قانون عمومی مستثنی نیست. پیامبران، اولیا، مؤمنان، منافقان و کافران همه امتحان می شوند تا هیچ انسانی در قیامت مدعی چیزی نباشد و سرانجام، حجت بر همه تمام شود. از این رو هر زمان، زمان امتحان و هر مکان، مکان امتحان است.

پیام متن:

امتحان، برای آشکار شدن ذات و جوهره آدمی، تمیز بین خوبان و بدان، رسیدن به درجه خلوص، روشن شدن ماهیت کافران و منافقان و هشدار بر همگان از عمل به گناهان است.

جایگاه اجتماعی و سیاسی ویژه امام رضا (ع) در همه مناسبات و ارتباطات ایشان با مردم، می‌تواند به عنوان سرمایه محتوایی و روشی گران‌بهایی برای حاکمان و شخصیت‌های برجسته و صاحب منصبان و البته پژوهشگران جامعه اسلامی مورد توجه قرار گیرد.‌
نحوه ارتباط مسئولین و افراد شهیر و دارای سرمایه اجتماعی خاص با اقشار مردم، یکی از مهمترین مؤلفه‌های ایجاد حکومت و جامعه اسلامی و نیل به تمدن اسلامی است. اخلاق اسلامی مواجهه با مردم با همه تنوعات و طبقات مادی و معنوی شان، چیزی است که در این نوشتار از لابلای رفتار اجتماعی امام رضا (ع) کاویده می‌شود. بی‌شک، رفتارهای حضرت علی بن موسی الرضا به عنوان ولی معصوم خداوند، متعال چنان که در ادامه خواهد آمد انطباق دقیق با مبانی و معارف دین مبین اسلام و نیز برگرفته از آیات نورانی قرآن و سنت رسول خدا صلّی الله علیه و آله است.
میزان برتری انسان‌ها
از نگاه دین اسلام و فارغ از همه تفاوت‌های انسان‌ها با یکدیگر، تقوا تنها ملاک برتری به شمرده می‌شود؛ چنان که قرآن کریم می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیر؛ [۱] اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بى ‏تردید، خداوند داناى آگاه است.» از همین رو، چه عالمان و ثروتمندان و صاحب منصبان و چه غلامان و خادمان حضرت رضا (ع)، با ایشان هم سخن می‌شدند و حتی بر سر یک سفره حاضر می‌شدند.
ترجمان دیگر آیه شریفه مورد نظر، این کلام نورانی امام رضا (ع) است که در پاسخ به کسی که پیشنهاد جداسازی سفره غلامان را کرده بود فرمودند: «مَهْ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ وَ الْأُمَّ وَاحِدَةٌ وَ الْأَبَ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ؛ [۲] ساکت! پروردگار ما، یکی است و پدر و مادر ما هم یکی، و پاداش همه بر اساس کردار است.»
امام رئوف، کیمیاگر مهربانی
در سپهر هدایت، معجزه‌ای بزرگ‌تر از مهربانی وجود نداشته است. رسول خدا (ص) بیش از آن که با معجزات و تلاش های دیگر انسان‌ها را به اسلام دعوت کند با اخلاق و مهربانی فوق العاده خود، مس وجود آنها را به طلای ایمان تبدیل کرد؛ چنان که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیمٍ؛ [۳] و تو اخلاق عظیم و برجسته‏‌اى دارى!» و نیز می فرماید: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک‏؛ [۴] و اگر تندخو و سخت‌دل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‌‏شدند.»
با وجود تدابیر شدید نظارتی علیه امام رضا (ع) توسط مأمون، اخلاق خوش و مهربانی زبانزد ایشان در مواجهه با اقشار مختلف مردم، موجب حفظ و ارتقاء سرمایه اجتماعی ایشان شد؛ تا آن جا که در زیارت جوادیه آن حضرت می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ؛ [۵] سلام و درود بر امام مهربان.»
رفتار درمانی بهتر از موعظه درمانی
قبل از این که انسان ها را بتوان با موعظه، تربیت و هدایت کرد، رفتار مربی، راهنمایی کننده است. از این زاویه، رفتار امام رضا (ع) بهترین الگوی تربیتی است. امام صادق (ع) می فرمایند: «کُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم‏؛ [۶] مردم را با غیر زبانتان دعوت کنید.»
به عنوان نمونه، مباحثه ای که حضرت با بزرگان ادیان دیگر داشتند تا هنگام اذان ادامه یافت و حضرت، خطاب به مأمون فرمودند: وقت نماز است. شخصی به نام عمران به حضرت عرض کرد: آقا بحث را قطع نفرمائید پرتویى از انوار هدایت بر قلبم تابیده احساس می‌کنم دلم خیلى نرم گردیده. امام رضا (ع) فرمودند: نُصَلِّی وَ نَعُود؛ [۷] نماز می‌گزاریم و بازمی گردیم. سپس برخاستند و مأمون نیز بلند شد و نمازگزاردند و پس از بازگشت از نماز، عمران را فراخواندند و بحث را از سر گرفتند. این، نمونه‌ای از نشان دادن اهمیت و دعوت عملی به نماز است.
آراستگی و ظاهر معمولی
آراستگی ظاهری، اولین عامل مؤثر بر مخاطب بوده و قبل از هر سخن و کاری، بیان کننده بسیاری از نکات تربیتی است. روغن زدن به موها، عطر زدن، نگاه کردن در آینه، پوشیدن عمامه و انگشتر و نعلین از جمله سنت‌های رسول خدا (ص) در هنگام حضور در بین مردم بود.
امام رضا (ع) نیز به پیروی از سنت رسول خدا که تحقق عینی دین اسلام است همین گونه بودند. نقل شده که: «کَانَ جُلُوسُ الرِّضَا علیه السلام عَلَى حَصِیرٍ بِالصَّیْفِ وَ عَلَى مِسْحٍ فِی الشِّتَاءِ وَ لُبْسُهُ الْغَلِیظَ مِنَ الثِّیَابِ حَتَّى إِذَا بَرَزَ لِلنَّاسِ تَزَیَّنَ
لَهُمْ؛ [۸] فرش آن حضرت در تابستان، حصیر و در زمستان پلاس بود. لباس او [در خانه] درشت و خشن بود؛ اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می‌کرد،لباس‌­های خوب و متعارف می‏ پوشید و خود را می‌آراست.»
نظر خواهی و مشورت با مردم
سنت رسول خدا (ص) همواره پیش روی امام رضا (ع) قرار داشت. مثل این که در مورد مشورت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله با مردم فرمودند: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله کَانَ یَسْتَشِیرُ أَصْحَابَهُ ثُمَّ یَعْزِمُ عَلَى مَا یُرِید؛ [۹] رسول خدا (ص) با یارانش مشورت می‌کرد. آنگاه در باره آنچه می‌خواست، تصمیم می‌گرفت.»
امام رضا (ع) نیز همین رفتار را داشتند. مثل اینکه از حضرت رضا (ع) سؤال شد که چرا با غلام سیاه پوست خود مشورت می کنید؟ ایشان فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى رُبَّمَا فَتَحَ عَلَى لِسَانِه‏؛ [۱۰] چه بسا خدای بلند­مرتبه مشکلی را با زبان چنین شخصی برطرف نماید.» باشد که به همه ما به خصوص مسئولین جامعه اسلامی در هنگام مواجهه با مردم، اخلاق اجتماعی امام رضا علیه السلام را الگوی عملی خویش قرار دهیم.

منبع: رسا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت
[۱] سوره حجرات، آیه ۱۳.
[۲] ‏محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (اسلامیه) (دار الکتب الإسلامیة: تهران، ۱۳۶۳)، ج ۸, ج ۲۳۰, حدیث ۲۹۶.
[۳] سوره قلم، آیه ۴.
[۴] سوره آل‌عمران، آیه ۱۵۹.
[۵] ‏محمد تقی مصباح یزدی و محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحار الأنوار (دار إحیاء التراث العربی: بیروت، ۱۳۶۸)، ج ۹۹, ۵۵.
[۶] ‏کلینی، الکافی (اسلامیه)، ج ۲، ۷۷، حدیث ۹.
[۷] ‏مصباح یزدی و مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۹، ۱۷۶.
[۸] ‏فضل بن حسن طبرسی، إعلام الورى بأعلام الهدى (دار الکتب الإسلامیة: تهران، بی‌تا)، ۳۲۸.
[۹] ‏احمد بن محمد برقی، المحاسن (دار الکتب الإسلامیة: قم، بی‌تا)، ج ۲, ۶۰۱.
[۱۰] ‏حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق (الشریف الرضی: قم، ۱۳۷۰)، ۳۱۹.

یکشنبه, 15 تیر 1399 13:46

چگونگی قضاوت از منظر قرآن

آیه                  

أَ وَ لَمَّا أَصابَتْکُمْ مُصیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها قُلْتُمْ أَنَّی هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ  

ترجمه             

آیا چون مصیبتی (در جنگ اُحد) به شما رسید که دو برابرش را (در جنگ بدر) به آنها (دشمن) وارد ساخته بودید، گفتند: این مصیبت از کجاست؟ (و چرا به ما رسید؟) بگو: آن از سوی خودتان است. قطعاً خداوند بر هر کاری تواناست.  

نکته ها            

مسلمانان که در احد هفتاد کشته دادند و شکست خوردند، از پیامبر می‏ پرسیدند: چرا ما شکست خوردیم؟ خداوند خطاب به پیامبرش می ‏فرماید که به آنها بگو: شما دو برابر این تعداد را در سال قبل، در جنگ بدر، به دشمن ضربه وارد کردید. شما از آنها هفتاد کشته و هفتاد اسیر گرفتید، به علاوه شکست امسال به خاطر تفرقه و سستی و اطاعت نکردن خودتان از فرماندهی بوده است.  

پیام ها             

۱- هنگام قضاوت، تلخی ‏ها و شیرینی‏ ها را با هم در نظر بگیرید. تنها شکست اُحد را نبینید، پیروزی بدر را هم یاد کنید. «قد اصبتم مثلَیها»

۲- در جستجوی عوامل شکست، ابتدا به سراغ عوامل درونی و روحی و فکری خود بروید، سپس عوامل دیگر را پیگیری کنید. «قل هو من عند انفسکم»

۳- خداوند بر هر چیزی قادر است، ولی ما باید شرایط لازم و لیاقت بهره‏ برداری را به دست آوریم. «هو من عند انفسکم... ان اللَّه علی کل شی قدیر»

۴- گمان نکنید که تنها مسلمان بودن برای پیروزی کافی است، تا در هر شکستی کلمه‏ «چرا و چطور» را بکار ببرید، بلکه علاوه بر ایمان، رعایت اصول و قوانین نظامی و سنّت‏ های الهی لازم است. «قلتم اَنّی هذا قل هو من عند انفسکم»

یکشنبه, 15 تیر 1399 13:44

چرا غیبت نکوهش شده است؟

نکوهش غیبت از دید شرع

  

یکی‏ از صریح‏ ترین آیات در نکوهش غیبت که آن را گناهی کبیره دانسته، این آیه از سوره حجرات است:

 

یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه.

ای کسانی که ایمان آورده‏ اید! از بسیاری گمان‏ها در حق یکدیگر بپرهیزید که برخی از گمان‏ها گناه است و درباره یکدیگر تجسس نکنید و برخی از شما از دیگری غیبت نکند. آیا هیچ یک ازشما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ البته از آن کراهت دارید.

  

گوشت های بندگان حق خوری *** غیبت ایشان کنی کیفر بری ‏

  

یکی از راه  ‏های شناخت بزرگ بودن گناه، مقایسه آن با دیگر گناهان بزرگ (معاصی کبیره) است.

در این آیه، غیبت، با خوردن مردار مقایسه شده که از گناهان بزرگ به شمار می‏ رود. اگر مردار، گوشت گوسفند باشد، حرام است؛ چه رسد به این که گوشت انسان باشد و از آن مهم‏تر این که انسان با مرده، رابطه برادری هم داشته باشد.

از این مقایسه می‏ توان دریافت که غیبت تا چه اندازه زشت و ناپسند است!

  

پیشوای یازدهم، حضرت عسکری علیه السلام در این باره می ‏فرماید:

اِعْلَمُوا أَنَّ غِیبَتَکُمْ لِأَخِیکُمُ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ أَعْظَمُ فِی اَلتَّحْرِیمِ مِنَ اَلْمَیْتَةِ

بدانید که غیبت شما از برادر مؤمنتان که از شیعیان اهل بیت است، از خوردن گوشت مرده حرام‏تر است.

  

از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم چنین روایت شده است:

ان الغیبه اشد من الزنا/ به درستی که غیبت کردن از زنا بدتر است.

  

روشن است که زنا از گناهان بزرگ شمرده می‏ شود؛ پس غیبت هم که از آن بدتر است، گناه بزرگ (معصیت کبیره) خواهد بود.

  

راه دیگر برای شناخت بزرگ بودن گناه، بیم و وعید الاهی به عذاب دردناک است. آن جا که خداوند، جزای رفتار زشتی را عذاب دردناک معرفی کند، آن رفتار از گناهان بزرگ خواهد بود.

  

خداوند متعال در قرآن کریم می‏ فرماید:

ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم

همانا برای کسانی که دوست دارند زشتی در بین کسانی که ایمان آورده اند شایع شود، عذاب دردناکی است.

که مفسران، عبارت «ان تشیع الفاحشه» در آیه کریمه را به غیبت تفسیر کرده‏ اند.

  

حضرت رضا علیه السلام از پدر بزرگوارش موسی بن جعفر علیه السلام نقل می‏کند که امام صادق علیه السلام فرمود: «ان الله یبغض البیت اللحم/ خداوند خانه‏ ای را که در آن گوشت وجود دارد، دشمن می‏دارد».

  

به امام عرض کردند که ما گوشت را دوست داریم و خانه هایمان از آن خالی نیست.

حضرت فرمود: انما البیت اللحم البیت الذی تؤکل فیه لحوم الناس بالغیبه.

خانه گوشت، خانه‏ ای است که در آن گوشت مردم با غیبت، خورده می‏شود.

  

در روایتی دیگر از حضرت آمده است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در شب معراج به آتش جهنم نظر افکند و دید گروهی مشغول خوردن مردار هستند. به جبرئیل فرمود: این‏ها چه کسانی هستند؟

جبرئیل پاسخ داد: این‏ها کسانی هستند که گوشت مردم را می‏ خورند.

  

از آن جا که در قیامت، اعمال انسان تجسم می ‏یابد، اگر عمل، گناه و سیئه باشد، شکل حیوانات را به خود می‏ گیرد و اگر حسنه باشد، مفرح است و به شکل حوریه و غلمان درمی ‏آید و صالحان در قیامت عمل خود را به شکل حورالعین در آغوش می‏گیرند و اهل غیبت، در دوزخ مردارخوارند.

  

امیرمؤمنان علی علیه السلام می‏ فرماید: الغیبه قوت کلاب النار/ غیبت، خوراک سگ‏های آتش است.

در روایت دیگری با همین مضمون از پیامبراکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم آمده است:

اجتنبوا الغیبه فانها ادام کلاب النار/ از غیبت بپرهیزید، چرا که خورش سگ‏های جهنم است.

امام رضا علیه السلام: 
عقل شخص مسلمـان تمـام نیست، مگر ایـن که ده خصلت را دارا بـاشـد:
1ـ از او امید خیر باشد
2ـ از بدی او در امان باشند
3ـ خیر اندک دیگری را بسیار شمارد
4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد
5ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود
6ـ در عمر خود از دانش طلبی خسته نشود
7ـ فقـر در راه خـدایـش، از تـوانگـری محبـوبتـر بـاشــد
8ـ خـواری در راه خـدایـش، از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد
9ـ گمنـامـی را از پـر نـامـی خـواهـانتـر بـاشـد
10ـ سپس فـرمـود: دهمی چیست و چه چیزیست دهم؟ به او گفته شـد: بفرمایید چیست؟ فـرمـود:
احـدی را ننگـرد جز ایـن که بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیز کـارتـــر است.

 متن حدیث:

لا یتـم عقل امـرء مسلـم حتـی تکون فیه عشر خصـال: الخیــر منـه مـامــول. و الشر منه مامـون. یستکثر قلیل الخیر من غیره, و یستقل کثیر الخیر مـن نفسه. لا یسام من طلب الخـوائج الیه, و لا یمل مـن طلب العلـم طول دهره. الفقرفی الله احب الیه من الغنی و الذل فی الله احب الیه مـن العز فی عدوه. و الخمـول اشهی الیه من الشهره.
ثـم قال (ع) العاشره و ما العاشره؟ قیل له: ما هی؟ قال(ع): لایری احدا الا قال: هو خیر منی و اتقی.




«تحف العقول، صفحه 443»

ائمه اطهار علیهم السلام از حضرت علی (ع) تا حضرت مهدی (عج) مورد اتفاق فریقین هستند و اهل سنت برای ائمه اطهار علیهم اسلام جایگاه ویژه و احترام خاصی قائل هستند. بر این اساس با جمعی از علمای اهل سنت پیرامون سیره زندگی امام رضا(ع) و محوریت وحدت گونه ایشان گفتگویی انجام شده است که در ادامه می آید:

شیخ خلیل افرا رییس هیئت افتاء اهل سنت استان بوشهر با اشاره به جایگاه والای امام رضا(ع) نزد اهل سنت، اظهار داشت: اهل سنت برای ائمه اطهار علیهم اسلام جایگاه ویژه و احترام خاصی قائل هستند، امام رضا علیه السلام در بسیاری از موارد دارای ویژگی های منحصر به فردی بوده اند، اهل سنت پیوسته به مقدسات مذاهب دیگر خصوصا ائمه اطهار احترام خاصی قائل بوده و هستند، به ویژه امام رضا علیه اسلام که در کشور ایران اسلامی و در استان خراسان رضوی مدفون هستند و زمانیکه بزرگان اهل سنت به مشهد مقدس مشرف می شوند زیارت ایشان را مد نظر قرار داده و احترام خاصی برای ایشان قائل هستند.

امام جمعه موقت شهر کنگان بیان کرد: امام رضا علیه السلام نه فقط متعلق به مذاهب اسلامی بلکه متعلق به همه بشریت است؛ ایشان در زمان حیات خویش با تربیت شاگردان فراوان خدمات ارزنده‌ای به اسلام ومسلمین داشته‌اند و مانند پیامبراسلام صلوات الله علیه ، اهل بیت و صحابه دین اسلام را تبلیغ می کردند.

 عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت کشور تصریح کرد: اهل بیت علیهم السلام از مشترکات بین مذاهب اسلامی هستند که به عنوان نماد وحدت و اخوت در بین امت اسلامی به شمار می آیند و مردم استان بوشهر با دارا بودن قومیت‌هایی از اهل تسنن و تشیع با تاسی به اهل بیت علیهم‌السلام روابط بسیار حسنه‌ای را در کنار یکدیگر دارند.

شیخ عبدالعزیز افراز امام جمعه اهل سنت سیریک هرمزگان در ارتباط با شخصیت امام رضا علیه السلام بیان کرد: خداوند عزوجل برای هدایت بشریت انسان هایی را که جزو خواص هستند مانند پیامبرانی که از بین بشر انتخاب شدند را برگزیده است و ائمه اطهار علیهم السلام را مانند ستاره ای برای هدایت انسان ها ، راهنمایی و پیمودن مسیر اسلام قرار داد تا به اهداف عالیه خویش دست پیدا کنند.

وی اظهار داشت: در این میان امام رضا علیه السلام بدلیل داشتن خواص منحصر به فرد در جایگاه و منزلت بالاتری قرار گرفت. خداوند ایشان را یک هدایتگر برای بشر و نه فقط مسلمین عالم قرار داد و جهت صدق  و صحت این بیان می توان به حضور زائرین کثیر ایشان از اقصی نقاط عالم اعم از مسلمان و غیر مسلمان  اشاره کرد که به جایگاه ویژه ایشان در بین امت ها بر می گردد.

شیخ افراز تصریح کرد: ایشان در زمان حیات خود دارای برکات فراوانی بوده اند، افراد بسیاری از اقشار و عقائد گوناگون برای طلب هدایت و راهنمایی به زیارت ایشان شرفیاب می شوند که در بین آنان از اهل سنت ، تشیع و ادیان دیگر مشاهده می گردد، امام رضا علیه السلام شخصیتی بزرگ است که می تواند نقطه عطفی برای انسجام ، همدلی و وحدت و تقریب بین ادیان و مذاهب اسلامی باشند.
 
شیخ مسعود راهبر امام جمعه اهل سنت بخش شیبکوه شهرستان بندر لنگه (چارک) تصریح کرد: امام هشتم، علی بن موسی الرضا علیه السلام در کتب اهل سنت و تشیع به عنوان امامی رئوف، مهربان و شخصیتی کامل و جامع بیان شده است، ایشان در شهر مشهد مقدس تدفین شده اند و افتخاری برای کشور عزیز ایران است که شخصیتی از سلاله پیامبر اکرم در آن تدفین شده است.

وی افزود: با توجه به تبلیغات گسترده ضد دین و معنویت که توسط دشمنان اسلام به طور گسترده بر ملت های مسلمان انجام می‌گیرد، مشاهده می‌کنیم دلدادگان بسیاری از مذاهب مختلف و ادیان دیگر از کشورهای گوناگون به زیارت ایشان می آیند.

دبیر شورای روحانیت چارک خاطر نشان کرد: امام رضا علیه السلام یک شخصیت جامع در تقوا و اخلاق بوده اند که باید سیره زندگی ایشان الگویی برای سیره امت اسلامی باشد و از وجود نازنین این امام همام درس بگیریم، ایشان در زهد وتقوا سرآمد بودند و سختی های فراوانی را در زمان حاکمان جاهل و ظالم به دوش کشیدند تا مسلمانان را متوجه این مسئله کنند که در راه اسلام باید استقامت کرد.

شیخ راهبر تصریح کرد: دشمنان اسلام از ابتدا پیامبران و اولیاء خدا را تحت فشارهای گوناگون اعم از اقتصادی قرار دادند، اما آنان با توکل بر خداوند متعال با عزتمندی از امتحان سرافراز خارج شدند.

وی ادامه داد: حضور زائران امام رضا علیه السلام از مذاهب مختلف در مشهد مقدس برای دشمنان اسلام بسیار سخت  است زیرا وحدت مسلمین توطئه های دشمنان را خنثی می کند، هر وحدتی که به اشکال مختلف توسط امت اسلام شکل می گیرد را به تشتت و دودستگی می کشانند که الحمدلله ملت عزیز ایران با رهبری زعیم عالیقدر اسلام امام خامنه‌ای حفظه الله هوشیار و بیدار هستند، در دهه کرامت و در آستانه میلاد این امام بزرگوار انتظار می رود همگان از سیره و مکتب ایشان پیروی کرده و از شاگردان واقعی ایشان باشیم.
 
 
مولوی سيد احمد عبدالهی اسكندر خطيب جمعه اهل سنت اسديه (خراسان جنوبی) نیز عنوان کرد: امام رضا علیه السلام از فرزندان پیامبر اکرم صلوات الله علیه هستند که جایگاه ایشان در کتب اهل سنت و تشیع به عنوان یک شخصیت علمی و عالمی برجسته فراوان ذکر شده است.

وی ادامه داد: احادیث فراوانی از ایشان نقل شده است و در بین فریقین از احترام زیادی برخوردار هستند، زائران و شخصیت های بزرگ اهل تسنن و تشیع از داخل و خارج کشور به مرقد شریف ایشان تشرف پیدا می کنند.

وی افزود: توجه داشتن به فضائل ،اخلاق مداری و همچنین زیارت قبور بزرگان دین که یک امر مستحب است، بسیار حائز اهمیت و مورد اتفاق همه فرق اسلامی است خصوصا زیارت بزرگان دین و خواندن فاتحه که می تواند نمادی مشترک از مذاهب مختلف باشد که امیدواریم سیره عملی این بزرگان در زندگی مسلمین به عنوان نقشه راهی برای وحدت و عزت امت  اسلامی قرار گیرد.
 
شیخ ابراهیم محمدی امام جمعه اهل سنت عسلویه به نقل از امام شافعی پیرامون جایگاه اهل بیت گفت: اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ازمشترکات مهم ، اسباب و عوامل وحدت در بین مسلمانان هستند، کتاب ها وروایات اهل سنت مملو از فضایل و مناقب آن بزرگواران است که از سویی سبب حب و دوستی بوده و از جهتی بی احترامی و اهانتی صورت نمی گیرد که در صورت چنین اتفاقی باید در دین آن فرد شک کرد.

وی افزود: امام شافعی رحمه الله می فرماید: «کسی که در نماز صلوات برآن ها نفرستد نماز محسوب نمی شود»؛ در جامعه کنونی باید امت اسلامی با وحدت ، انسجام و الگو گرفتن از سیره اهل بیت و خصوصا امام رضا علیه السلام این شخصیت بزرگ و اسوه که شمایل و مناقب ایشان زبانزد عام و خاص است، با دشمنان اسلام ومسلمين مقابله كنند.

وی در پایان تاکید کرد: اکنون دشمن مذاهب اسلامی مشترک است و از اولویت های مسلمانان وحدت وانسجام و دوری ازتفرقه واختلاف است زیرا هدف او شیعه و یا سنی نیست بلکه هدف ضربه زدن به اسلام وتضعیف مسلمانان است، باید به مشترکات رجوع کنیم و از فرصت ها و امکانات امت اسلامی بهره کافی را گرفته تا فرصت را ازدشمن بگیریم.

ماموستا "محمد سلیم آویشی" امام جمعه و جماعت هاشم آباد مرگور ارومیه،  با بیان این که امام رضا (ع) در دل یکایک اهل سنت جایگاه ومحبت مختص به خود را دارد، اظهارداشت: طبعا هر احدی از اهل سنت امام رضا (ع) را یکی از ائمه و بزرگان دین می دانند و به موجب وظیفه دینی خود محبت ایشان را یک واجب می شمارند؛ زماني كه شخصی از سلاله ای اطهر ویکی از هدایت گران مردم به سمت سعادت دنیا وآخرت باشد مگر می شود کسی که کمترین آشنائی با دین مبين اسلام دارد ايشان را دوست نداشته باشد.

ماموستا آویشی اظهار داشت: یکی از آثار مهم زیارت امام رضا(ع) این است که انسان درس زهد وتقوا، درس خدمت به دین ومردم، درس اخلاق و آداب، درس زیستن برای خدمت به دین و هدایت مردم به راه درست، درس تواضع وخوش خلقی را از وجود ايشان فرا می گیرد.

وي ادامه داد: زماني كه انساني سیره این بزرگوار را مطالعه می کند، تمام مکارم و محاسن اخلاقی را می بیند؛ پس ضرورت دارد از شخصیت این بزرگوار الگو برداری شود.

ماموستا محمد سليم آويشي بيان كرد: ائمه و بزرگان اهل سنت در توسل به بزرگان دین هر چند اختلاف نظر دارند اما بسیاری از آنها در این امر اشکالی نمی بینند وآن را جایز می دانند.

منابعِ زندگی‌نامه‌ایِ اهل سنت، علی بن موسی الرّضا را به‌عنوانِ یکی از راویانِ احادیث ذکر کرده‌اند. گفته می‌شود که تعدادی از محققانِ حدیثِ عامّه، گزارش‌هایی دارند که از او حدیث نقل شده است؛ اما نامِ راویان، ذکر نشده و بااین‌حال ازجمله روایاتِ عامه از مدینه است. به‌عنوانِ یک امامِ امامی که ادعای یگانگیِ قدرتِ مذهبی را دارد و اعتبارِ روایاتِ نبویِ منتسب به حوزهٔ صحابهٔ پیامبر را به‌رسمیت نمی‌شناسد، علمِ علی بن موسی الرّضا در نظرِ هم‌فکرانِ اهلِ عامه‌اش مشکوک بود.

از سوی دیگر، دانشمندانِ عامّه نمی‌توانند هیچ مانعی در برابرِ نقلِ حدیث از او یا علیهِ اعتبارِ او دربارهٔ روایاتی که او در زمانِ حضورش در خراسان به‌عنوانِ ولیعهد نقل کرده، بیابند؛ از دیدگاهِ آنان، پذیرشش به‌عنوانِ ولیعهدِ مأمون به این معنی بود که برخلافِ ادعای پیروانِ امامیهٔ خود، وی مدعیِ مقامِ امامیه نبوده است.

در حقیقت، به‌نظر می‌رسد که آنان او را به‌عنوانِ یک راویِ برجسته به‌واسطهٔ تقوایش در علمش و نسبش از پیامبر، مورد توجه قرار داده‌اند. بااین‌حال، با توجه به احترامِ مستمر نسبت به علی بن موسی الرّضا به‌عنوان امامِ امامیه و توسعهٔ بدنهٔ احادیث امامیه بر پایهٔ اعتبارِ وی، بعدها دانشمندانِ سنی به‌وضوح بی‌میل بودند که او را به‌عنوانِ یکی از اولیاءشان مورد توجه قرار دهند.

ازاین‌رو، بعضی از آنان این دیدگاه را بیان کردند که او همیشه یک راویِ قابل‌اعتماد نیست؛ درحالی‌که دیگران، با احترامِ بیشتری نسبت به جایگاهش رفتار می‌کردند و گفتند که نقصِ مربوط به روایاتِ او، از راویانِ او سرچشمه می‌گیرد. بااین‌وجود، آنان همچنان از او به‌عنوانِ مردِ تقوا و علم یاد می‌کردند، و بعضی حتی به پیروی از شیعه، از درگذشتِ وی به‌عنوانِ شهادت یاد می‌کردند.

جعفریان از گروهی از دانشمندان اهل سنت یاد می‌کند که تا قرن ششم ه.ق به زیارت مدفن علی بن موسی الرضا رفته‌اند و این واقعه را دلیل بر محبوب بودن علی بن موسی نزد اهل سنت دانسته‌است.

واقِدی، از علی بن موسی به عنوان یک راوی که از پدر و عموهایش نقل حدیث کرده‌است یاد می‌کند.

بزرگان اهل سنت فضائل و کرامات امام رضا (ع) را غیر قابل احصا می‌دانستند و همواره معترف به بزرگی ایشان بودند.

 

 جایگاه امام رضا (ع) در ایران به گونه‌ای است که نه تنها شیعیان از حضور ایشان در این سرزمین فیض می‌برند بلکه حرم ایشان همواره پناهگاه دیگر مذاهب و فرقه‌های اسلامی بوده است. این موضوع نه در حال حاضر که در گذشته نیز ثابت بوده است. حجت الاسلام محمد محسن طبسی، مدیر گروه فرق تشیع دانشگاه مذاهب طی مقالاتی به موضوع جایگاه و کرامات حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در آثار اهل سنت پرداخته‌اند از همین رو و به دنبال فرا رسیدن سالروز میلاد پر برکت ایشان گزارشی از این نگاشته‌ها ارائه خواهیم کرد.


مقامات حضرت رضا (ع) از زبان علمای اهل سنت

۱- عبد الله‌بن‌اسعد بافی: «وی امام جلیل و بزرگوار از سلاله بزرگان و اهل کرم، ابو الحسن علی بن موسی الکاظم (ع) می‌باشد… وی یکی از دوازده امام شیعیان است که اساس مذهب بر نظرات ایشان است. وی صاحب مناقب و فضائل می‌باشد.»

۲- یوسف بن اسماعیل نبهانی: «از بزرگان ائمه و چراغ‌های امت از اهل بیت نبوت و معدن علم و عرفان و کرم و جوانمردی می‌باشد. وی جایگاه والایی داشته، نام وی شهره می‌باشد و کرامات زیادی دارد.»

۳- ابو الفوز محمد بن امین بغدادی مشهور به شویدی: «در مدینه به دنیا آمد و بسیار گندمگون بود و کراماتش زیاد و مناقبش مشهور است که در اینجا نمی‌گنجد.»

۴- عباس بن علی بن نورالدین مکی: «فضائل علی بن موسی (ع) هیچ حد و حصری ندارد.»

کرامات حضرت رضا (ع) از زبان علمای اهل سنت

۱- شیخ عثمان سراج الدین حنفی در کتاب تاریخ الاسلام و الرجال: «زمانی که حمیده مادر امام کاظم کنیزی به نام نجمه را از بازار خریداری کرد، پیامبر را در خواب دید که به ایشان فرمود: این کنیز را به فرزندت (امام کاظم) هدیه کن! همانا از این کنیز، فرزندی به دنیا خواهد آمد که بهترین اهل زمین می‌باشد؛ و حمیده نیز چنین کرد.»

 

۲- ابن صباغ مالکی در کتاب الفصول المهمه: «از بکر بن صالح نقل شده که می‌گوید: «نزد امام رضا رفتم و به وی گفتم: همسرم که خواهر محمد بن سنان از خواص و شیعیان شما می‌باشد، حامله است و از شما می‌خواهم دعا کنید خداوند فرزند پسری به من دهد. امام فرمود: دو فرزند در راه است. از نزد امام رفتم و پیش خود گفتم: اسم یکی را محمد و دیگری را علی می‌گذارم. در این هنگام، امام مرا فرا خواند و بدون اینکه از من چیزی بپرسد، به من فرمود: اسم یکی را علی و دیگری را ام عمرو بگذار. وقتی که به کوفه رسیدم، همسرم یک پسر و یک دختر به دنیا آورده بود و اسم آن‌ها را همان گونه که امام فرموده بود گذاشتم. به مادرم گفتم معنی ام عمرو چیست؟ به من جواب داد: مادر بزرگت ام عمرو نام داشت.»

۳- حاکم نیشابوری به سند خودش از سعید بن سعد نقل می‌کند: «روزی امام رضا به مردی نگاهی کرد و به او فرمود:‌ای بنده خدا! به آنچه می‌خواهی وصیت کن و خود را برای چیزی که گریزی از آن نیست (مرگ)، آماده کن! راوی می‌گوید: پس آن مرد پس از سه روز از دنیا رفت.»

۴- شبراوی شافعی نقل می‌کند: هنگامی که مأمون امام رضا (ع) را، ولی عهد و خلیفه بعد از خود قرار داد، اطرافیان مأمون از کار خلیفه ناراضی بودند و ترس این را داشتند که خلافت از بنی عباس خارج شود و به بنی فاطمه بازگردد؛ لذا کینه و نفرت از آن حضرت داشتند و منتظر فرصتی برای ابراز این نفرت و کینه بودند. امام رضا همیشه وقتی که وارد بر خلیفه می‌شد، از دالانی عبور می‌کرد که پرده‌ای داشت و خدام و نگهبانان، مأمور احترام و ایستادن و سلام کردن بر امام و برداشتن پرده بودند تا امام عبور کند. قرار بر این شد که احدی به امام سلام نکند و ایشان را احترام نکنند و پرده را برندارند. بعد از این تصمیم، امام رضا طبق عادت روزانه وارد دالان شد و افراد سلام نکردند و به امام احترام نگذاشتند؛ اما برخلاف تصمیم خود و طبق عادت روزانه، پرده را کنار زدند تا امام عبور کند. بعد از این جریان، همدیگر را ملامت کردند که چرا پرده را کنار زدید؟ قرار شد روز بعد چنین نکنند. روز بعد امام رضا وارد شد و بر وی سلام کردند؛ اما پرده را برنداشتند. در این هنگام باد شدیدی وزید و پرده را از حد معمول خود نیز بالاتر برد و امام وارد شد و هنگام خروج نیز چنین شد. بعد از این جریان با یکدیگر به سخن نشستند و در مورد امام رضا چنین می‌گفتند که این شخص نزد خداوند جایگاه ویژه‌ای دارد. بعد از این قضیه، قرار گذاشتند به ایشان خدمت کنند که این کار از همه کار‌ها بهتر است.

۵- قاضی ابوعلی تنوخی در کتاب الفرج بعد الشده نقل می‌کند: در خراسان زنی به نام زینب ادعا می‌کرد که علویه و از نسل فاطمه می‌باشد. خبر این زن تمامی خراسان را فرا گرفت. خبر به امام رضا رسید، امام آن زن را احضار کرد و علویه بودن وی را تأیید نکرد و فرمود: وی دروغگو است. آن زن امام را مسخره کرد و با کمال بی ادبی به امام گفت: تو نسب مرا زیر سوال بردی؛ من نیز نسب تو را زیر سوال می‌برم. در این هنگام، غیرت علوی امام به جوش آمد و به سلطان خراسان فرمود که وی را در «برکة السباع»، بیفکند. در آن دوران سلطان مکانی داشت که در آن درندگان وجود داشتند و آن مکان برای انتقام گرفتن از مفسدین و مجرمین بود. امام رضا آن زن را نزد سلطان حاضر کرد و فرمودند: این زن دروغگو است و بر علی و فاطمه دروغ می‌بندد و از نسل این دو نیست. اگر این زن راست گفته و پاره تن فاطمه و علی باشد، بدنش بر درندگان حرام می‌باشد؛ پس او را در میان درندگان بیندازید. اگر راستگو باشد، درندگان به وی نزدیک نمی‌شوند و اگر دروغگو باشد، وی را می‌درند. وقتی که زینب این سخن را شنید، پیش دستی کرد و به امام گفت: اگر راست میگویی، داخل این گودال شو؟ امام نیز بی هیچ سخنی وارد گودال شد. مردم و سلطان نیز از بالا نظاره‌گر جریان بودند. زمانی که امام وارد گودال شد، درندگان که گویا رام شده بودند، یک به یک نزدیک امام می‌آمدند و دم‌های خودشان را به نشانه تسلیم و زانو زدن در برابر امام به زمین می‌گذاشتند و دست و پا و صورت امام را می‌بوسیدند تا اینکه امام از آنجا بیرون آمد. بعد از این جریان، سلطان دستور داد این زن دروغگو را داخل گودال بیندازند. زن امتناع کرد. سلطان دستور داد وی را داخل گودال بیندازند تا طعمه درندگان شود. بعد از این ماجرا اسم این زن در خراسان به زینب کذابه مشهور شد.

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

 پیشاپیش تبریک عرض میکنم ولادت حضرت ابی‌الحسن الرّضا (سلام‌ الله علیه و صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه المعصومین المطهّرین) را و همچنین به مجموعه‌ی کارکنان و زحمت‌کشان قوّه‌ی قضائیّه هم، هفته‌ی قوّه‌ی قضائیّه را تبریک عرض میکنم. و تشکّر میکنم از بیانات جامع و مفید جناب آقای رئیسی -ریاست محترم قوّه‌ی قضائیّه- که بسیاری از مطالب لازم را که بایستی ما بشنویم و مردم بشنوند و آحاد قوّه‌ی قضائیّه بشنوند، در بیانات امروزشان گنجاندند و بیان کردند؛ من هم به بعضی از آنها اشاره خواهم کرد.

 درود و رحمت پروردگار را درخواست میکنیم برای شهدای هفتم تیر -که حادثه‌ی مهمّی در تاریخ کشور و تاریخ انقلاب بود- و شهدای قوّه‌ی قضائیّه، بخصوص شهید مظلوم مرحوم آیت‌الله شهید بهشتی و شهید قدّوسی و شهید لاجوردی و شهدای متعدّد و بزرگواری که قوّه‌ی قضائیّه در دوران انقلاب و در طول خدمت چهل‌‌‌‌‌ساله‌ی خود تقدیم کرده.

 ما درباره‌ی اهمّیّت و شأن قوّه‌ی قضائیّه خیلی حرف زده‌ایم و تکالیف و وظایف را در طول سالهای متمادی، گفته‌ایم، دوستان گفته‌اند، مسئولان قوّه گفته‌اند و آن مطالب را نمیخواهیم تکرار بکنیم. من امروز چند جمله، چند نکته در باب تحوّل قضائی، و تحوّل در دستگاه قضا عرض میکنم که خب صحبت جناب آقای رئیسی هم عمدتاً در مورد تحوّل بود، که مسئله‌ی بسیار مهم و اساسی‌ای است. چند نکته هم در باب مبارزه‌ی با فساد، که امروز در قوّه‌ی قضائیّه به صورت نمایانی خودش را دارد نشان میدهد، عرض خواهم کرد.

چند نکته در باب تحوّل قضائی: ۱) اهمّیّت سند تحوّلِ تهیه و ارتقا داده‌شده در قوّه‌ی قضائیّه
 در مورد تحوّل، اوّلاً من شنیدم -ظاهراً در گزارش قوّه‌ی قضائیّه هم بود- که سند تحوّلی که در سال قبل، رئیس محترم قوّه تهیّه کرده بودند و ارائه و ابلاغ کردند، ویرایشِ ارتقا‌یافته‌ای داده شده و آنچه امروز در دسترس قوّه‌ی قضائیّه و مورد اهتمام قوّه‌ی قضائیّه است، سندی است که از لحاظ سطح کار، از سند اوّلی بالاتر و پیشرفته‌تر است؛ این خبر بسیار خوبی است برای ما. آن طور که به من گزارش شد این سند را قوّه‌ی محترم قضائیّه با همکاری نخبگان متعدّدی از حوزه و دانشگاه تهیّه کرده، فراهم کرده که این سبْکِ کار هم، سبْک کاملاً درست و متین و منطقی‌ای است؛ و همچنین با استفاده‌ی از تجربیّات برگزیدگانِ درون قوّه و مجرّبین قوّه، ارتقای این سند فراهم شده. اگر این [سند] ابلاغ نشده، ابلاغ کنید، دنبال کنید و کارنامه‌ی اجرای برنامه‌های مترتّب بر این سند را هم در وقت خود و در زمان خود منتشر کنید که مردم بدانند که این سند و این برنامه‌ها تا چقدر پیش رفته؛ همین طور که امروز بیان کردید که مثلاً حدود هشتاد درصد در مجموع به طور متوسّط پیشرفت کرده، اگر این را با تفاصیل مردم بدانند، قطعاً در امیدواری به قوّه‌ی قضائیّه تأثیر دارد، که این خیلی مهم است.

۲) تحوّل بر مبنای اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی
 البتّه تحوّل یک چیزی نیست که متوقّف بشود؛ تحوّل طبعاً در هر برهه‌ای از زمان با افکار جدید، با دریافتهای جدید و ابتکارات تازه مطرح میشود و ان‌شاءالله حرکت تحوّلی همین طور ادامه پیدا خواهد کرد. البتّه قبلاً هم ما این را عرض کرده‌ایم، حالا هم تأکید میکنیم که تحوّل باید بر مبنای اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی باشد؛ وَالّا اگر چنانچه تحوّل مبتنی بر یک مبنایی نباشد، تحوّل نیست، تذبذب(۲) و هرج و مرج است. تحوّل، در چهارچوب و قالب یک مبانی متقن و محکمی که از اسلام و از قرآن و مبانی دینی گرفته شده به وجود خواهد آمد. مدیریّت هم در تحوّل لازم است، که مدیریّتش با رئیس محترم قوّه‌ی قضائیّه است.

۳) توکّل بر خداوند و عدم انفعال در برابر مقاومتها و دشواری‌های تحوّل
 یک نکته‌ی دیگر این است که تحوّل کار بسیار دشواری است. گفتنِ به زبان آسان است که تحوّل ایجاد کنید؛ لکن تحوّل در عمل خیلی کار مشکلی است؛ علّت هم این است که مقاومتهایی در مقابل تحوّل هست. بعضی مقاومتها از روی سوء نیّت نیست؛ بعضی‌ها حال و حوصله‌ی تغییرات بنیانی را ندارند، بعضی‌ها توانش را ندارند، بعضی‌ هم ممکن است از وضع موجود منتفع باشند و نخواهند این وضع، تغییر پیدا بکند؛ البتّه در بیرون دستگاه قضائی هم شبکه‌ی در‌هم‌تنیده‌ی مجرم و مفسد و مانند اینها هم هست که اینها هم قهراً مخالفند؛ پشت سر همه‌ی اینها هم نگاه دستگاه‌های دشمن و معاند با نظام جمهوری اسلامی است که اصلاً‌ هر حرکت اصلاحی در هر جای جامعه‌ی اسلامی اتّفاق بیفتد، اینها ناراحت میشوند، مقابله میکنند، جوسازی میکنند. اینها مخالفینند؛ مخالفین هم آرام نمی‌نشینند. شما با قوّت، با روحیه، با شجاعت وارد میدان تحوّل میشوید، آنها هم آرام نمی‌نشینند، آنها هم شروع میکنند به مقابله کردن. جوسازی میکنند؛ گاهی اوقات جوسازی‌های رسانه‌ای است، جوسازی‌های پیگیر است، در افکار عمومی مردم وسوسه ایجاد میکنند که واقعاً یکی از مواردِ «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس»(۳) اینجا است. یکی از کارهایی که میتوانند بکنند این است که عزم راسخ سردمداران تحوّل را متزلزل کنند؛ دائماً مشاورتهای گوناگون که «این کار مصلحت نیست»، نگذارند این کار انجام [بشود]. بنابر‌این، مقاومت در مقابل تحوّل، از [جانب] این جناحهای مختلفی که اشاره کردیم فراوان خواهد بود.

 راه [مقابله‌ی با اینها] توکّل به خدا است؛ توکّل کنید به خدا. وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه؛(۴) خدای متعال خودش کفایت خواهد کرد، خودش کمک خواهد کرد. راه را درست انتخاب کنید، هدف را درست انتخاب کنید و بعد «فَلِذٰلِکَ فَ‌ادعُ وَ استَقِم کَماِّ اُمِرت»؛(۵) با استقامت جلو بروید؛ راهش این است. در مقابل کارشکنی،‌ در مقابل وسوسه، در مقابل اذیّت کردن و جوسازی کردن و مانند اینها، تنها راه مهم و مؤثّری که وجود دارد عدم انفعال و ادامه‌ی راه و استقامت است؛ این توصیه‌ی بنده است. این هم یک نکته.

۴) پیگیری متوازن همه‌ِی وظایف در قوّه‌ی قضائیّه
 یکی از موضوعات مهم در زمینه‌ی تحوّل این است که شما همه‌ی وظایف قوّه‌ی قضائیّه را -که خب وظایف زیادی است؛ در قانون اساسی ذیل پنج شماره وظایف قوّه‌ِی قضائیّه بیان شده که البتّه بیش از پنج اصل است، چون در بعضی از این بندها چند موضوع کنار هم قرار گرفته- باید به صورت متوازن مورد توجّه قرار بدهید و پیش بروید که خوشبختانه میبینم در گزارش جناب آقای رئیسی بود؛ [مثلاً] مسئله‌ی احیای حقوق عامّه که جزو این وظایف است، یا پیشگیری از وقوع جرم که جزو این وظایف مهم است، ایشان به اینها توجّه کردند و اینها وجود دارد. من میخواهم بگویم پیگیری متوازن همه‌ِی وظایف، یکی از مسائلی است که باید مورد توجّه باشد؛ یعنی ما وقتی که به یکی از این وظایف سرگرم شدیم، مشغول شدیم، از بقیّه‌ِی وظایف غافل نمانیم و آنها روی زمین نماند. حالا مثلاً فرض کنید که احیای حقوق عامّه از جمله‌ی این وظایف است که خیلی هم مهم است. احیای حقوق عامّه بسیار چیز مهمّی است؛ یا نظارت بر حُسن اجرای قوانین که این در قانون اساسی، جزو وظایف قوّه‌ی قضائیّه است؛ یا پیشگیری از وقوع جرم یا اصلاح مجرمین؛ اینها همه جزو وظایفی است که در قانون اساسی ذکر شده و هر کدام یک فصل مُشبع(۶) و مهمّی دارد.

 احیای حقوق عامّه عمدتاً کار دادستانی‌ها است که البتّه در این برهه‌ی اخیر خوشبختانه مشاهده شد. حالا هم که جناب آقای رئیسی گفتند که ما منتظر دادخواست نمیشویم، وارد میشویم؛ بله، همین‌ جور است، یعنی خود دادستانی‌ها در مواقع متعدّدی، وقتی که احساس میکنند در یک موردی حقوق عامّه دارد تضییع میشود اینجا بایستی وارد میدان بشوند و وارد کار بشوند که [مواردی] دیده شد. در همین قضایای سیل اوایل سال ۹۸، یک مواردی را دادستان‌ها وارد شدند؛ در جاهای دیگر هم وارد شدند؛ در این اواخر هم مواردی مشاهده شد؛ این بسیار درست است.

 یا مثلاً پیشگیری بسیار مهم است. در مورد پیشگیری آنچه حائز اهمّیّت است این است که ما بسترهای وقوع جرم و تولید جرم را درست بشناسیم. اگر این بسترها شناخته شدند، دانسته شدند -که من حالا بعد یک نکته‌ای را هم در این زمینه عرض خواهم کرد- آن وقت شما راحت با آشنایی، با بصیرت میتوانید با وقوع جرم مقابله کنید که اصلاً جرم واقع نشود. ما اگر توانستیم پیشگیری را به معنای واقعی کلمه راه بیندازیم هزینه‌ی مقابله‌ی با جرم بشدّت کاهش خواهد یافت. وقتی که بتوانیم پیشگیری را راه بیندازیم اصلاً از لحاظ مواجهه‌ی با جرم و مجرم هزینه‌ِی کشور و هزینه‌ی قوّه‌ی قضائیّه بشدّت کاهش پیدا میکند؛ البتّه این محتاج همراهی همه‌ی قوا است، بخصوص قوّه‌ِی مجریّه باید در این زمینه با قوّه‌ی قضائیّه همراهی کند.

 پس بنابراین این هم یک نکته که به همه‌ی این موارد و این وظایف به صورت متوازن توجّه بشود و همه‌ِی اینها ان‌شاءالله مورد توجّهِ تحوّلی قرار بگیرند.

۵) نیاز قوّه‌ی قضائیّه به بهره‌گیری از دانش نخبگان حوزه و دانشگاه
 آن نکته‌ای که عرض کردم که مرتبط با این قضیّه است -که این هم یک نکته‌ی مهمی است- [این است که] قوّه‌ی قضائیّه نیاز دارد به بهره‌گیری از دانشها و دانشمندهایی که کارشان فقط دانش قضائی نیست. حالا مثلاً در همین زمینه‌ِی پیشگیری از جرم؛ خب زمینه‌های جرم بعضاً روانشناختی است، بعضاً اقتصادی است، این را کسی که صرفاً دانش قضائی دارد مشکل بتواند بشناسد تا بتواند حل کند؛ در این [مورد] شما طبعاً احتیاج دارید به افرادی که در زمینه‌ی روانشناسی جمعی، روانشناسی فردی دارای دانش باشند، [دارای] آگاهی باشند یا در زمینه‌ی مسائل اقتصادی درست بدانند که چه چیزی بستر وقوع چه حادثه‌ای و چه مشکلی یا چه راه‌حلّی است؛ اگر چنانچه از نخبگان حوزه و دانشگاه در دانشهای دیگر استفاده نشود، طبعاً قوّه‌ی قضائیّه نخواهد توانست کار را آن‌چنان ‌که باید و شاید دنبال کند. یا همین احیای حقوق عامّه که گفته شد؛ خب تعریف حقوق عامّه چیز آسانی نیست، خود این محلّ اختلاف است که حقوق عامّه چیست؛ این را طبعاً کسانی که تخصّص در این بخش از حقوق دارند، میتوانند برای شما تبیین کنند و روشن کنند. البتّه من شنیدم که در جهت ابهام‌زدایی از مفهوم حقوق عامّه، دادستان محترم کل(۷) کارهایی کرده‌اند و مصادیق روشنی را از حقوق عامّه مدوّن کرده‌اند و مشخّص کرده‌اند که اینها به عنوان حقوق عامّه است؛ از جمله مثلاً مسئله‌ی محیط زیست را یا واگذاری بدون دقّت واحدهای تولیدی را، همین کاری که حالا رئیس محترم قوّه دنبال میکنند و بسیار هم کار درست و به‌جایی است که گاهی اوقات میشود که این کار، بظاهر کار فردی است امّا در واقع یک کار جمعی و مربوط به حقوق عامّه است؛ مثلاً واگذاری بنگاه‌های تولیدی با عدم دقّت به آدمهایی که یا ناصالحند، ناشایستند یا اینکه ناتوانند؛ خب این منجر خواهد شد به اینکه ناگهان یک ضربه‌ی اساسی به کلّ تولید در کشور بخورد، این دیگر مربوط به یک نفر و دو نفر نیست، این حقوق عامّه است. بنابراین رسیدگی به این قضیّه یک امر مهم و لازمی است و به نظر من قوّه‌ی قضائیّه از دانشها و دانشمندهای بخشهای مختلف هم در باب تحوّل باید استفاده کند.

۶) لزوم اعتقاد به تحوّل، در کلّ بدنه‌ی قوّه‌ی قضائیّه
 یک نکته‌ی دیگری که این را هم خوب است عرض بکنم، این است که حرکت تحوّلی در قوّه‌ی قضائیّه نمیتواند صرفاً متکّی باشد به یک مجموعه‌ی در رأس قوّه -حالا ریاست محترم قوّه خب معلوم است که به معنای واقعی کلمه دنبال تحوّل است- یا عناصر برجسته و صاحبان مناصب بالا؛ [بلکه] باید در کلّ بدنه‌ی قوّه‌ی قضائیّه اعتقاد به تحوّل وجود داشته باشد. خب حالا خوشبختانه ایشان در این گزارشی که اکنون دادند، اشاره میکنند به اینکه این معنا در قوّه‌ی قضائیّه وجود دارد، مایه‌ی خرسندی است، من روی این تأکید میکنم؛ یعنی کاری بشود که مجموعه‌ی قوّه و عناصر گوناگون در قوّه، و بدنه‌ی قوّه معتقد بشوند به اینکه باید به معنای [واقعی] کلمه تحوّل پیشرفت‌گونه به سمت تحقّق اهداف عالی قوّه‌ی قضائیّه انجام بگیرد.

۷) مردمی بودن قوّه‌ی قضائیّه
 یک نکته هم مسئله‌ی مردمی بودن است که بنده قبلاً هم این را مکرّر گفته‌ام، حالا هم در گزارش جناب آقای رئیسی مسئله‌ی مردمی بودن بود؛ خب، مردمی بودن شقوقی دارد، مصادیقی دارد؛ یک جنبه‌ی مردمی بودن این است که قوّه‌ی قضائیّه خودش را دارای شأن و روحیه‌ی خدمتگزاری به مردم بداند؛ نگاه، از بالا نباشد؛ گاهی نگاه‌های ما به مردم ممکن است [جوری باشد] کأنّه از بالا نگاه میکنیم به مردم؛ نخیر، ما جزو مردمیم، بین مردمیم، خیلی از این مردم از ما بالاتر هم هستند و بنابراین اینکه کسی از موضع بالا به آحاد مردم نگاه کند غلط است؛ بنابراین روحیه‌ی خدمتگزاری [مهم است]. ما باید خودمان را خدمتگزار مردم بدانیم؛ هر کدام ما در هر جایی که هستیم. این یکی از جنبه‌های مردمی بودن است. یک جنبه‌ی دیگر این است که ما کاری کنیم که دسترسی مردم به قوّه‌ی قضائیّه آسان بشود. یکی از کارهای مهم این است که مردم براحتی بتوانند به مراکز مورد نیازشان در قوّه‌ی قضائیّه دسترسی داشته باشند.

 یکی دیگر از مسائل مهم این است که مردم، اطّلاعات قضائی پیدا کنند؛ گاهی اوقات کسانی، یک گرفتاری‌ای دارند که اگر چنانچه مثلاً به فلان نقطه‌ی قوّه‌ی قضائیّه مراجعه کنند، این حل خواهد شد؛ [امّا]نمیدانند، مطّلع نیستند و این گرفتاری روی آنها فشار می‌آورد، زندگی‌شان را زیر فشار قرار میدهد و گاهی مشکلات فراوانی درست میکند. بنابراین [باید] اطّلاعات قضائی، آگاهی‌های قضائی مردم هم بالا برود.

 یکی هم به معنای حضور در بین مردم است که خب الحمدلله من میبینم مسئولین قوّه‌ی قضائیّه -خود جناب آقای رئیسی و بعضی دیگر- راحت بین مردم حضور پیدا میکنند؛ این خیلی خوب است؛ یعنی با مردم مواجه بشوید، در بین مردم حضور پیدا کنید؛ این هم یک نقطه است. بنابراین اینها جهات مختلف و مصادیق مختلف مردمی بودن است.

 یک مصداق  دیگری که این را من یک نکته‌ی جداگانه‌ای قرار داده‌ام و این هم خوشبختانه امروز در بیانات آقای رئیسی بود، این است که مردم به قوّه‌ی قضائیّه کمک کنند. حالا شما دارید با فساد مبارزه میکند، خیلی خب، یکی از عواملی که میتواند شما را در این راه کمک کند گزارشهای مردمی است؛ وقتی مردم به شما گزارش دادند در زمینه‌ی مسائل مربوط به فساد، شما میتوانید از آن استفاده کنید و بهره ببرید که البتّه بعد راجع به این توضیح خواهم داد؛ این نکته‌ای است که مربوط به آن بخش بعدی ما است که مربوط به مسائل فساد است.

۸) لزوم فعّالیّت رسانه‌ای و هنری در باب کار قضائی
 یک نکته‌ی دیگری هم در مورد تحوّل عرض کنیم که این نکته‌ی آخر است و آن، فعّالیّت رسانه‌ای و هنری در باب کار قضائی و تحرّکات قضائی است. ببینید، دشمنانِ حرکت عمومی نظام جمهوری اسلامی از همه‌ی راه‌های ممکن برای دشمنی استفاده میکنند و به هر نقطه‌ای از نقاط نظام جمهوری اسلامی که بتوانند، از همین طرق مختلف ضربه میزنند که از جمله‌ی [آنها] مسائل قضائی است. حالا خارجی‌ها را کار ندارم، [امّا] متأسّفانه در داخل هم حتّی با غفلت بعضی از مسئولینِ مربوط به این مسائل کارهایی میکنند، فیلم‌هایی میسازند که اساس و مبانی قضائی جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرد و متأسّفانه این فیلم‌ها در بازبینی‌های این نشست‌های عمومی هنری و مانند اینها مورد توجّه قرار نمیگیرد و اینها اکران هم میشود، روی پرده هم می‌آید و پخش هم میشود؛ این خیلی چیز بدی است. قوّه‌ی قضائیّه باید به این مسئله توجّه کند، صرفاً کار تبلیغاتی و رسانه‌ای این نیست که شما بیایید آمار بدهید؛ خب بله، سخنگوی محترم قوّه‌ی قضائیّه می‌آید توضیحاتی میدهد، آماری میدهد، خیلی هم خوب است، اینها لازم هم هست، امّا کافی نیست. این کافی نیست که ما بگوییم آقا ما این کارها را کرده‌ایم؛ نه، برای اینکه ذهن مردم به معنای واقعی کلمه متوجّه به این قضایا بشود، کار هنری لازم است، کار رسانه‌ای به معنای هنری لازم است؛ این را جزو کارهای اساسی باید به حساب آورد.

 شما ببینید غربی‌ها در این زمینه چه میکنند؛ خب دادگاه‌های غرب در سینما و فیلم‌هایشان -حالا آن مقداری که بنده دیدم، در فیلم‌هایی که یا آمریکایی‌ها درست میکنند، فیلم‌های هالیوودی، یا اروپایی‌ها درست میکنند- یک نقطه‌ی عدالت خشکِ محضِ این جوری است. اصلاً هیچ تعرّضی، تجاوزی به متّهم ندارند و تا یقین نکنند، حکم صادر [نمیکنند]؛ دادگاه در فیلم‌ها این جوری است، [امّا] بیرون را شما نگاه کنید، الان وضع آمریکا را مشاهده کنید، ببینید چه کار میکنند. هزاران نفر را به صِرف حضور در خیابان میبرند زندان. این آقای رئیس‌جمهور محترم آمریکا(۸) هزاران کودک را از پدر مادرهایشان جدا کرد، در قفس انداخت؛ یعنی روال کارشان این جوری است. میگوید که اگر چنانچه فلان کار را بکنید، دَه سال باید بروید زندان؛ خب این قانون نمیخواهد؟ لازم نیست که مثلاً کسی [طبق قانون عمل کند]؟ میگوید: «من میگویم باید این قدر حکم داده بشود»؛ یعنی قضاوتهایشان این جوری است، دادگاه‌هایشان این جوری است امّا در مقام تبلیغات که شما نگاه میکنید، یک چیز شسته و رُفته و زینت‌کرده‌ و آرایش‌کرده‌ای است که نشان میدهند. خب من البتّه طرف‌دار این نیستم که ما بر خلاف واقع، چیزی را آرایش بدهیم؛ نخیر، امّا همان واقع قضیّه را، آن کاری را که شما دارید انجام میدهید، مشخّص کنید، بیان کنید که متأسّفانه عکسش وجود دارد؛ یعنی گاهی اوقات در کشور ما فیلم‌هایی در مورد مسائل قضائی و آنچه مربوط به مسائل قضائی است ساخته میشود که درست عکس واقعیّت است، یعنی ضدّ واقعیّت است که من دیگر حالا اسم نمی‌آورم. اینها راجع‌ به مسائل تحوّل.

چند نکته در مورد مبارزه با فساد: ۱) لزوم قاطعیّتِ قوّه‌ی قضائیّه
 در مورد مسئله‌ی فساد هم چند نکته را عرض میکنیم؛ خب الحمدلله توجّه به قضیّه‌ی فساد در قوّه‌ی قضائیّه اوج گرفته. البتّه قبل از این دوره شروع شده بود ولیکن حالا بحمدالله در اوج است و مورد توجّه است؛ و مردم هم که نگاه میکنند می‌بینند شما برخورد با مفسد میکنید، ملاحظه نمیکنید و قاطع وارد میدان میشوید، واقعاً خوشحال میشوند، امیدوار میشوند؛ چون فساد و مفسد یک ضربه‌ی بزرگی به زندگی مردم و به روحیه‌ی مردم و به ایمان و اعتقاد مردم است. حقیقتاً و انصافاً فساد مالی ــ به همراه فسادهای دیگر که حالا آنچه فعلاً در دستور کار قوّه‌ی قضائیّه است، فسادهای مالی و اقتصادی است ــ گرفتاری بزرگی است، یک ویروس خطرناکی است مثل همین ویروس کرونا؛ و مثل ویروس کرونا واگیردار هم هست؛ بشدّت واگیردار و مسری است؛ یعنی فساد در یک جا، سریع و شدید به جاهای مختلف سرایت میکند. یک مفسد فقط خودش مفسد باقی نمیماند، دیگران را هم به دلایل مختلفی به فساد سوق میدهد؛ و اتّفاقاً در ویروس کرونا که دست آلوده و ناپاک مایه‌ی انتقال ویروس است، در فساد هم دستهای آلوده و ناپاک موجب میشوند که فساد منتقل بشود و دست‌‌به‌دست بشود؛ منتها خب در ویروس کرونا این دست را اگر صابون زدیم و شستیم، مسئله تمام میشود [امّا] آنجا دیگر آن دست با صابون زدن و شستن تمام نمیشود، جز قطع شدن چاره‌ای ندارد. بنابراین مسئله،‌ مسئله‌ی بسیار مهمّی است.

 مأموریّت قوّه‌ی قضائیّه مبارزه‌ی با فساد در کلّ جامعه است که این معلوم است؛ یعنی مسلّماً در کلّ جامعه شما میخواهید با فساد مبارزه کنید، لکن در درجه‌ی اوّل، مبارزه‌ی با فساد در داخل خود قوّه است که من این را بارها مکرّر در دیدارهای تقریباً همه‌ساله‌ی با عزیزان قوّه‌ی قضائیّه تأکید کرده‌ام و اصرار بر این ورزیده‌ام. اگر چنانچه فسادی در داخل قوّه‌ی قضائیّه به وجود بیاید، ضررش بسیار بیشتر از فساد بیرون قوّه‌ی قضائیّه است؛ مثل همان «وای به روزی که بگندد نمک»(۹) است؛ یعنی این‌ جوری نیست که بتوانیم مثل بقیّه‌ی فسادها با آن برخورد کنیم؛ نه، ضربه و سنگینیِ این خیلی زیاد است و حقیقتاً برخورد جدّی و کارشناسی لازم دارد. بنابراین در درجه‌ی اوّل، نگاه باید به فساد درون قوّه‌ باشد. البتّه اینکه میگوییم درجه‌ی اوّل، معنایش این نیست که این را تمام کنیم، بعد بپردازیم به بقیّه‌ی بخشها؛ نه، به صورت متوازن همان ‌طور که قبلاً گفته شد، همه‌ی اینها بایستی پیش برود.

۲) نگاه کارشناسی به بسترهای فسادخیز و ملاحظه‌ی عدالت در برابر متّهم
 نکته‌ی بعد این است که در زمینه‌ی فساد هم، به بسترهای فسادخیز توجّه بشود؛ و این احتیاج دارد به نگاه کارشناسی؛ همان ‌طور که قبلاً اشاره کردند. یعنی بایستی با نگاه کارشناسی، زمینه‌ِی بُروز فساد را و تولید فساد را شناسایی کرد، شناخت و با همان نگاه کارشناسی، به جنگ فساد رفت و برای ریشه‌کنی فساد تلاش کرد و کار کرد. و ملاک قوّه‌ی قضائیّه هم در مبارزه‌ِی با فساد، حق و عدل و قانون است. یعنی هیچ ملاحظه‌ی دیگری را نبایست کرد؛ ملاحظه‌ی حق را باید کرد، ملاحظه‌ی عدالت را باید کرد. و اگر چنانچه در یک موردی مبارزه‌ِی با فساد، منطبق با حق و عدل و قانون است بی‌ملاحظه بایستی حرکت کرد.

 البتّه من که اصرارم بر عدم اغماض است، از آن طرف هم اصرارم بر عدم تعدّی است؛ یعنی فقط بر عدم اغماض تکیه نمیکنیم، بر عدم تعدّی هم تکیه میکنیم. خدای نکرده اگر چنانچه کسی که مجرم نیست و مفسد نیست و فاسد نیست، به عنوان مفسد و فاسد شناخته بشود و معرّفی بشود و با او رفتار بشود، این ظلم بسیار بزرگی است؛ یا اگر چنانچه بیش از آن مقداری که مستحقّ مجازات و مستحقّ ملامت است، مجازات و ملامت بشود این هم کاملاً درست نیست؛ یعنی وجود فساد و مفسد، خیلی خطرناک است امّا تعدّی به بی‌گناه به معنای واقعی کلمه از این خطرناک‌تر است؛ این را من تأ‌کید میکنم.

 عزیزان و مسئولان قوّه‌ی قضائیّه مراقب باشند -چه آنهایی که در دادسراها مشغول کار هستند، چه آنهایی که در دادگاه‌ها مشغول کار هستند- که بر طبق حق و عدل رفتار کنند. یعنی اگر یک جایی حق و عدل اقتضا میکند شدّت عمل را، بدون ملاحظه اقدام کنند. آنجایی هم که حق و عدل عدم شدّت عمل را اقتضا میکند، جَو‌گیر نشوند که حالا چون جَو این را میگوید، ما مثلاً چنین بکنیم؛ این، هم به عزیزان قوّه‌ی قضائیّه [برمیگردد]، هم به کسانی که بیرونند. تماشاچیان دادگاه‌های شما هم در این زمینه اظهار نظر [میکنند]؛ بخصوص حالا که فضای مجازی یک چیز خیلی رایجی است و خیلی‌ها(۱۰) اظهار نظر میکنند، قضاوت میکنند در فضای مجازی؛ و با بیانهای خودشان، با نوشته‌های خودشان، در واقع در موضع یک قاضی قرار میگیرند و رأی میدهند و بر اساس این رأی عمل میکنند؛ گاهی دشنام میدهند، گاهی تهمت میزنند و کارهایی مانند اینها میکنند؛ همه مراقب باشند، یعنی آنهایی هم که در بیرون قوّه‌ی قضائیّه هستند مراقب باشند که مبارزه‌ی با فساد منتهی نشود به تعدّیِ به کسانی.

 من البتّه اینجا این را هم عرض بکنم که در این برهه‌‌ی اخیر، در همین دادگاه اخیری که در قوّه‌ی قضائیّه مطرح است، به بعضی از بزرگانِ پاک‌دستِ قبلی قوّه‌ی قضائیّه اهانت شد و به آنها ظلم شد؛ یعنی واقعاً جفا شد به آنها که نبایستی این کار میشد و نباید بشود. البتّه خطاب من به افراد مؤمن، جوانهای مؤمن است، وَالّا آن کسی که معاند است با او نمیشود کاری‌ کرد. بعضی‌ها هستند که فرض کنید انتقام مواضع محکم انقلابی فلان شخصیّت را وقتی که در آن مقام نیست میخواهند از او بگیرند؛ با آنها من کاری ندارم، خطاب من به مردم مؤمن و مردم متدیّن و جوانهای خوبی است که میخواهند بر طبق حق رفتار بکنند؛ مراقب باشند تعدّی نکنند، جفا نکنند، ظلم نکنند. همین حرکت مبارزه‌ی با فساد که الان بحمدالله به این خوبی در قوّه‌ی قضائیّه خودش را دارد نشان میدهد خب در زمان جناب آقای آملی(۱۱) شروع شد؛ یعنی ایشان شروع‌کننده‌ِی این حرکت بودند؛ هم در داخل قوّه‌ی قضائیّه و هم در بیرون قوّه‌ی قضائیّه؛ اینها نبایستی از نظر دور باشد.

۳) کمک به حرکت اقتصادی و جلوگیری از تعطیلی واحدهای تولیدی
 یک نکته‌ی دیگر در مورد این مسئله‌ِی قوّه‌ی قضائیّه و این مبارزه‌ِی با فساد [این است که] یکی از کارهای خوب قوّه‌ی قضائیّه حمایت از تولید و جلوگیری از تعطیلی این واحدها است. اینکه حالا جناب آقای رئیسی در گزارششان گفتند «هزار واحد تولیدی»، این خیلی مسئله‌ی مهمّی است، این خیلی کار مهمّی است. واقعاً هر بخشی از نظام جمهوری اسلامی که میتواند کمکی به حرکت اقتصادی جامعه بکند، وظیفه‌اش را انجام بدهد. مردم از لحاظ معیشت دچار سختی‌اند، یعنی معیشت مردم سخت است؛ هر کسی میتواند به مسئله‌ی اقتصاد کمک کند، بایستی کمک کند و یکی از کمکهای قوّه‌ی قضائیّه هم همین است که جلوگیری کند از تعطیلی واحدهای تولیدی. اخیراً جناب آقای رئیسی ابلاغ کردند که بانک‌هایی که حالا مثلاً بعضی از بنگاه‌های تولیدی را مصادره کرده‌اند یا به عنوان گرو نگه داشته‌اند، حق ندارند اینها را تعطیل کنند؛ بسیار درست است این حرف؛ این کار کاملاً درست است؛ و این قابل تعمیم است؛ یعنی میتوانید به موارد دیگر هم این را تعمیم بدهید. مثلاً فرض کنید که بخش خصوصی از دولت کارخانه‌ای را میخرد، بعد آن کارخانه را معطّل میکند، معوّق میکند، کارگرش را بیرون میکند، ماشین‌آلاتش را حراج میکند، زمینش را هم مثلاً یک ساختمان ۲۰ طبقه یا ۲۵ طبقه میسازد! خب اینها ضربه‌ی به اقتصاد کشور است؛ اینها را میتوانید به معنای واقعی دنبال کنید که ارتباط با معیشت مردم دارد.

۴) تشکیل دادگاه‌های تجاری و زیرساخت‌های حقوقی
 یک نکته‌ی دیگر تشکیل دادگاه‌های تجاری است که من قبلاً هم این را برای رفع اختلافات اقتصادی گفته‌ام.(۱۲) یکی از کارهای لازم در مبارزه‌ی با فساد که قبلاً اشاره کردم و گفتم برمیگردم به این، همین نظارتهای مردمی است. خب برای نظارتهای مردمی و گزارشهای مردمی زیرساخت حقوقی در داخل قوّه لازم است؛ یعنی شما باید جایگاه این را در داخل قوّه مشخّص کنید که این گزارشها کجا برود، چه جوری بررسی بشود و صحّت و سُقم این گزارشها شناخته بشود، چگونه دنبال بشود، امنیّت آن گزارشگر هم چگونه محفوظ بماند؛ یکی از مسائل مهم این است. آمر به معروف و ناهی از منکر که از جمله‌ی آنها، همین گزارشگری است که می‌آید راجع به وجود فساد در فلان نقطه، در فلان معامله، در فلان اداره به شما گزارش میدهد، بایستی امنیّتش ــ هم امنیّت مادّی‌اش، هم امنیّت معنوی‌اش ــ حفظ بشود و مورد تعرّض قرار نگیرد. گاهی اوقات میشود مثلاً یک جوان مؤمن حزب‌اللهی متدیّنی از روی احساس وظیفه می‌آید یک گزارشی به شما میدهد، منتها چون قانون‌دان نیست، یک اشتباهی اینجا میکند؛ مثلاً یک اسمی را که نبایستی تصریح میکرد در فلان‌ جا، این را تصریح میکند، یک اشتباهی میکند در این زمینه؛ آن کسی که قانون‌دانِ قانون‌شکن است از همین اشتباهِ کوچکِ این [جوان] استفاده میکند و آن مَفسده‌ی بزرگ را پشت این پنهان میکند، این جوان محکوم میشود، او سالم درمیرود! این چیزها بایستی ملاحظه بشود. این احتیاج دارد به اینکه در داخل قوّه‌ی قضائیّه یک زیرساخت و زیربنای حقوقی‌ای به وجود بیاید که هم امنیّت گزارشگران مردمی را تأمین بکند، هم صحّت و سقم آنها را. ضمناً راه هم برای تهمت‌زنی باز نشود که حالا تا دیدند که یک دستگاهی هست که گزارشهای مردمی را گوش میکند و قبول میکند، هر کس با هر کسی مثلاً یک مختصر خرده‌حسابی دارد، فوراً او را متّهم بکند؛ نه، بایستی پیش‌بینی بشود و ملاحظه بشود که این [طور] هم نباشد. بالاخره آن کسی که آمر به معروف و ناهی از منکر است باید به قوّه‌ی قضائیّه دلگرم باشد، بداند که قوّه‌ی قضائیّه پشتیبان او است. این هم راجع به این [نکته].

 من لازم میدانم از همه‌ی قضات و مدیران شریفی که در سراسر قوّه به کارهای دشوار مشغول هستند و وظایفشان را انجام میدهند -در زمینه‌ی تحوّل و وظایف گوناگون دیگر قوّه‌ی قضائیّه- تشکّر کنم. حالا جناب آقای رئیسی اشاره کردند که در دوره‌ی کرونا و مشکلات کم‌ارتباطی و مانند اینها، کار قوّه‌ی قضائیّه همچنان ادامه پیدا کرد و کارها پیشرفت کرد، و بعضی هم در زمینه‌ِی مسائل تحوّلی واقعاً کار میکنند؛ من از همه‌ی اینها تشکّر میکنم، از خانواده‌هایشان هم تشکّر میکنم؛ یعنی نیمی از زحمات آن کسانی که در یک دستگاهی دارند تلاش میکنند و کار میکنند و خدمت شبانه‌روزی میکنند، در واقع مربوط به همسرانشان و خانواده‌هایشان است و اجر الهی هم متوجّه آنها است، از همه‌ی آنها هم تشکّر میکنم.

احتیاج به مراقبت همه‌جانبه‌ی مسئولین و مردم در قضیّه‌ی بیماری کرونا
 من در آخر صحبتم یک اشاره‌ای هم بکنم به این مسئله‌ی کرونا. بعضی‌ها خیال میکنند قضیّه‌ی کرونا تمام شد، حل شد؛ نه، مسئله‌ی کرونا ادامه دارد. خوشبختانه، هم در درجه‌ی اوّل، دستگاه‌های درمانی و بهداشتی و بیمارستانی و مانند اینها که واقعاً در صف مقدّم، فداکاری کردند -که دیگر حالا این را عرض کرده‌ایم، باز هم اگر ده بار دیگر بگوییم، زیاد نیست، چون کارشان، کار واقعاً برجسته‌ای بود، هنوز هم مشغولند- بعد هم مجاهدین فی‌سبیل‌الله که به صورت داوطلبانه در میدان وارد شدند، از داخل بیمارستان و از داخل شهرها و تا قبرستان و همه جا افرادی وارد شدند و کار کردند و کمک کردند؛ مردم هم انصافاً خوب برخورد کردند، خوب پاسخ دادند که من در اوایل سال به مناسبت تعطیلی سیزده‌به‌در از طرف مردم، واقعاً تشکّر عمیق و صمیمانه از مردم کردم(۱۳) که تا این حد وارد شدند. خب نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که ما در دنیا به صورت یک کشور موفّق در برخورد با کرونا معرّفی شدیم. بعضی از رؤسای کشورها که با آقای رئیس‌جمهور(۱۴) -ایشان به من گفتند- صحبت میکردند، از ایشان سؤال کرده‌اند که شما چه کار کردید؟ یعنی این نشان‌دهنده‌ی این است که کار ما، توفیقات کشور ما در مسئله‌ی مبارزه‌ی با کرونا در دنیا منعکس شده که مسئولان کشورها از رئیس‌جمهور ما میپرسند شما چه کار کردید؛ این اوّل کار بود؛ حالا که نگاه میکنیم، می‌بینیم که کأنّه آن حرکت اوّلی، آن مجاهدت اوّلی سست شده از سوی بعضی از مردم و بعضی از مسئولین. من میبینم که مسئولین محترم در تلویزیون حضور پیدا میکنند، در حالی‌ که دُوروبَرشان هم آدم هست، ماسک هم نزده‌اند؛ خب حالا من هم الان ماسک ندارم امّا دُوروبَر من کسی نیست؛ اگر چنانچه دو نفر، سه نفر بیایند دُور و بَر من، بنده هم حتماً ماسک میزنم، کما اینکه میزنم در یک مواردی هم، و آدم میبیند این ماسک [زده نمیشود]؛ خب وقتی که شما که مسئول دولتی هستید، در یک اجتماع مردمی ماسک نمیزنید، این جوانی هم که در خیابان دارد راه میرود و حوصله‌ی ماسک ندارد، تشویق میشود که نزند؛ نتیجه چه میشود؟ نتیجه همین میشود که بعد از آنکه تلفات ما دورقمی شده بود و به حدود سی و چند نفر رسیده بود، حالا رسیده به صد و سی و چند نفر؛ این انسان را غصّه‌دار میکند. حدود یک ماه، یک ماه و نیم قبل، در آمارهایی که به ما دادند، از بعضی از استانها نام آوردند که در آنها هیچ تلفاتی نبوده، بنده واقعاً از ته دل خوشحال شدم، خدا را شکر کردم که الحمدلله این تعداد استانهایی هستند که در آنها هیچ تلفاتی وجود نداشته؛ حالا همین اخیراً، [یعنی] چند روز قبل از این گزارشی به من دادند، دیدم بعضی از همان استانهایی که آن روز در گزارش بود که هیچ تلفات نداشتند، تلفات متعدّدی در آنها گزارش کرده‌اند؛ انسان غصّه‌اش میشود، خب نباید این کار را بکنیم، باید ملاحظه کنیم، باید مراقبت بکنیم؛ هم مردم مراقبت کنند، هم مسئولین مراقبت کنند. خوشبختانه مجموعه‌های درمانی همچنان پای کار ایستاده‌اند، نگرانی‌ من از این است که اینها خسته بشوند؛ مجموعه‌های درمانی [تحمّل کرده‌اند]؛ خب تا کِی، چه قدر؟ بایستی ما کاری کنیم که بارِ روی دوش اینها، این قدر سنگین نباشد. خدای نکرده اگر چنانچه پرستار ما، پزشک ما و بقیّه‌ی عناصر مربوط به درمان و بیمارستان و مانند اینها از کار خسته بشوند، خُب واقعاً کارها لنگ خواهد ماند و وضع بدتر خواهد شد.

 گفته میشود که مشکلات اقتصادی [ایجاد میشود]؛ بله، همین ‌جور است؛ بایستی وضعی را پیش‌بینی کرد که مشکلات اقتصادی از ناحیه‌ی کرونا، یا پیش نیاید، یا کمتر بشود و سبک بشود، لکن این را هم باید توجّه داشت که اگر خدای نکرده ما بی‌توجّهی کردیم و مجدّداً کرونا شیوع فراوانی پیدا کرد، خُب کار اقتصاد مشکل‌تر خواهد شد، بدتر خواهد شد، مشکلات بیشتر خواهد شد؛ و ما امروز احتیاج داریم به مراقبت از همه‌ی جهات. می‌بینید دشمنی‌ها را، می‌بینید آمریکای خبیث را، انگلیس خبیث را، دولتهای اروپایی را، می‌بینید کارهایی که اینها هر چه از دستشان بر بیاید علیه جمهوری اسلامی کوتاهی نمیکنند، و خدا را شکر که سرشان به سنگ میخورد و نمیتوانند مقاصد خودشان را عملی کنند و هر کار هم که میکنند که با این به قول خودشان «فشار حدّاکثری» ملّت ایران را به زانو در بیاورند، بحمدالله بازخوردش مشت ملّت ایران به سینه‌ی اینها و عقب زدن اینها است و موفّق نیستند؛ این در صورتی است که ما همه به وظایفمان ان‌شاءالله بتوانیم عمل بکنیم.

 خیلی متشکّرم از جناب آقای رئیسی، رئیس محترم قوّه‌ی قضائیّه و همکارانشان در هیئت رئیسه، در مجموعه‌ها، معاونین، رؤسای دادگستری‌ها و بقیّه‌ی عناصر مسئول و محترم و آحاد قضّات شریف قوّه‌ی قضائیّه و کارکنان محترمشان؛ از همه‌‌ی آنها متشکّر هستم. ان‌شاءالله که خداوند همه‌ی شما را توفیق بدهد، همه‌ی شما را کمک کند و خداوند روح مطهّر امام بزرگوار را شاد کند از این تلاشهایی که شما میکنید و همچنین ارواح مطهّر شهدای عزیز را ان‌شاءالله با پیغمبر محشور کند.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

 
۱) در ابتدای این دیدار -که به مناسبت هفته‌ی قوّه‌ی قضائیّه برگزار شد- حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (رئیس قوّه‌ی قضائیّه) مطالبی بیان کرد.
۲) تردید، شک و دودلی
۳) سوره‌ی ناس، آیه‌ی ۴؛ «از شرّ وسوسه‌گر نهانى.»
۴) سوره‌ی طلاق، بخشی از آیه‌ی ۳؛ «... و هر کس بر خدا اعتماد کند او براى وى بس است. ...»
۵) سوره‌ی شوریٰ، بخشی از آیه‌ی ۱۵؛ «بنابر‌این، به دعوت پرداز و همان‌گونه که مأمورى ایستادگى کن ...»
۶) کامل
۷) حجّت‌الاسلام والمسلمین محمّدجعفر منتظری (دادستان کلّ کشور)
۸) دونالد ترامپ
۹) «هرچه بگندد نمکش میزنند / وای به روزی که بگندد نمک»
۱۰) خنده‌ِی معظّم‌له
۱۱) آیت‌ﷲ صادق آملی‌لاریجانی (رئیس قوّه‌ی قضائیّه‌ی سابق)
۱۲) بیانات در ارتباط تصویری با مجموعه‌های تولیدی به مناسبت هفته‌ی کارگر (۱۳۹۹/۲/۱۷)
۱۳) بیانات در سالروز میلاد حضرت ولیّ‌عصر(عج) (۱۳۹۹/۱/۲۱)
۱۴) حجّت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی