emamian

emamian

بلومبرگ در مقاله‌ای نوشت که اظهارات امانوئل ماکرون٬ رئیس جمهور فرانسه علیه سیاست‌های ترکیه در لیبی و مشروعیت دادن پاریس به خلیفه حفتر در واقع پوششی برای اقدامات این کشور در لیبی و رقابت بر سر منابع انرژی در شرق مدیترانه است.

بلومبرگ در این مقاله که با عنوان «ترکیه٬ رویاهای ماکرون را نقش بر آب کرد» منتشر کرده٬ در این باره نوشته است: تنها کسی که دارای دستاوردهای عینی در لیبی است٬ رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه است که از دولت وفاق ملی لیبی حمایت کرده و باعث عقب نشینی شبه نظامیان وابسته به حفتر شد.

در این مقاله با اشاره به حمایت فرانسه از خلیفه حفتر که به عنوان یک مظنون جنگی شناخته می‌شود٬ آمده است: با آنکه ماکرون می‌توانست خود را بی سر و صدا از حفتر دور کند٬ اما به جای آن جنگ داخلی در لیبی را شعله‌ورتر کرد.

 فرد مورد حمایت فرانسه٬ مرتکب جنایات‌ بزرگی شده است

در این مقاله با اشاره به ادعاهای ماکرون در خصوص سیاست‌های ترکیه در لیبی آمده است: تنها کار ماکرون مشروعیت بخشیدن به حفتر است که در صدد تسلط بر طرابلس است. حفتر نیز به مانند حامیان خود از جمله فرانسه٬ کاملاً به دولت تحت حمایت سازمان ملل (وفاق ملی) بی تفاوت بوده است. ماکرون نیز به نوعی از طرف حفتر تحت فشار قرار گرفته و نتوانسته وی را ترک کند.

براساس این مقاله، تغییر مسیر تحولات لیبی باعث شد بعضی حقایق شرم‌آور برای ماکرون و ژان-ایو لو دریان، وزیر امور خارجه فرانسه نیز فاش شود. در پی کشف گورهای ‌جمعی در مناطق باز پس گرفته از شبه‌نظامیان حفتر، واضح شده که وی به‌ عنوان یک فرد مورد حمایت فرانسه مرتکب جنایات بزرگی شده است.

در مقاله مذکور همچنین تاکید شد: بیانات ماکرون علیه ترکیه نباید به‌عنوان یک تلاش ناامیدانه وی برای سرپوش گذاشتن بر روی اقدامات اشتباه خود در لیبی در نظر گرفته شود. ماکرون با آنکارا حساب‌های دیگری مانند رقابت بر سر منابع انرژی در شرق دریای مدیترانه دارد.

از زمان آغاز کنفرانس مادرید در سال 1991 تا کنون، با گرایش گروه‌هایی از فلسطینیان به مذاکره با رژیم صهیونیستی، میان فلسطینیان شکافی مبنایی ایجاد شد، عده‌ای راه خود را از مبارزه مسلحانه و مقاومت جدا کرده، به‌سراغ مذاکره برای آزادی فلسطین رفتند. این دسته از فلسطینیان از همان آغاز دهه 1991، تحت سرپرستی ایالات متحده مجموعه مذاکراتی را با عنوان «روند صلح خاورمیانه» آغاز کرده، تا سال 2014 بیش از 10 دور مذاکرات را پشت‌سر گذاشتند. این دسته از فلسطینی‌ها مجموعه نهادهایی را در کرانه باختری و نوار غزه در اختیار دارند که با هماهنگی کامل صهیونیست‌ها و ایالات متحده ایجاد شده است، حال سؤال اینجا است: با وجود این میزان هماهنگی بین این گروه از فلسطینی‌ها و رژیم صهیونیستی و مجموعه اقداماتی که تاکنون بین این دو طرف شکل گرفته چرا این روزها این گروه از فلسطینی‌ها نیز با طرح موسوم به الحاق کرانه باختری مخالف هستند؟

وعده‌های مذاکرات سازش به فلسطینیان سازشکار

هنگامی که فلسطینیان سازشکار ــ که در قالب سازمان آزادی‌بخش فلسطین جمع شده بودند ــ شروع به مذاکره با رژیم صهیونیستی کردند، چند مسئله مهم را قربانی چند هدف موجود در رویکرد مذاکراتی خود کردند؛

به‌رسمیت‌شناختن رژیم صهیونیستی

نخستین مسئله‌ای که فلسطینیان سازشکار در آغاز مذاکرات سازش مجبور به پذیرش آن بودند، به‌رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی بود. این مسئله در توافقنامه اسلو پیش از آنکه مذاکرات کمترین نتیجه‌ای در بر داشته باشد به‌عنوان پیش‌فرض از سوی دو طرف اعلام شد. پس از توافقات برآمده از مذاکرات سرّی بین سال‌های 1991 تا 1993 سازمان آزادی‌بخش فلسطین با رژیم صهیونیستی، پیش از آنکه توافقنامه مشهور به اسلو1 بین دو طرف امضا شود، یاسر عرفات رژیم صهیونیستی را به‌عنوان یک دولت به‌رسمیت شناخت. دستاورد صهیونیست‌ها از این ره‌آورد، به‌رسمیت شناخته شدن از سوی دشمنی بود که سال‌ها با آنها مبارزه مسلحانه کرده بود. اما رژیم صهیونیستی، هیچ‌گاه دولت فلسطین را به‌رسمیت نشناخت و تنها «سازمان آزادی‌بخش فلسطین» (ساف) را به‌عنوان نماینده رسمی فلسطینی‌ها در سازمان ملل به‌رسمیت شناخت.

فروکاستن فلسطین به یک‌پنجم فلسطین تاریخی

سازمان آزادی‌بخش فلسطین در گام دوم سازش براساس مذاکره، براساس طرح «دو دولت» بوش پدر قانع شده بود که در فلسطین دو دولت فلسطینی و یهودی به وجود آید که سهم دولت فلسطینی از این تقسیم کمتر از 20درصد فلسطین تاریخی بود. براساس توافقنامه اسلو دولت فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه، منطقه‌ای که مساحت آن حدود یک‌پنجم کل فلسطین تاریخی است، به وجود می‌آمد، در حقیقت سازشکاران تحقق یک دولت فلسطینی را هدف گرفتند و درمقابل از چهارپنجم خاک خود صرف‌نظر کردند.

فلسطینیان سازشکار قانع شدند که در مقابل ایجاد یک حاکمیت و ورود به خاک فلسطین که در آن دوره امکان ورود به آن را نداشتند، 80 درصد فلسطین تاریخی را تحت عنوان رژیم مجعول «اسرائیل» به‌رسمیت بشناسند و این اقرار خود فلسطینیان سازشکار بود.

دست‌اندازی صهیونیست‌ها به دولت حداقل فلسطینی

با امضای توافقنامه اسلو، بازی مذاکرات از سوی صهیونیست‌ها آغاز شد. آنها به‌جای آنکه به توافقنامه نهایی و ایجاد دولت فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه بپردازند، مذاکرات را ادامه دادند و در هر دور از مذاکرات جدید با بهانه‌جویی و مانع‌تراشی‌های نو، تلاش کردند رسیدن به توافقنامه نهایی را به تعویق بیندازند و خواسته‌های جدیدی را ارائه کنند.

مهمترین اقدامی که صهیونیست‌ها در این دوران دنبال کردند خریدن وقت با برپایی مذاکرات جدید و توسعه شهرک‌سازی در کرانه باختری بود. با توسعه شهرک‌سازی‌ها ــ که با غصب زمین‌های فلسطینیان انجام می‌شد ــ به‌مرور بخش اعظم کرانه باختری در اختیار صهیونیست‌ها قرار گرفت، علت این بود که فرآیند غصب فقط به شهرک‌های ایجادشده تعلق نداشت بلکه پس از غصب زمین و ایجاد شهرک توسط گروه‌های تروریست، از سوی دولت رژیم صهیونیستی برای آنها زیرساخت‌های زندگی ایجاد می‌شد و با کشیدن جاده برای این شهرک‌ها، اطراف تمامی زیرساخت‌های ایجادشده و جاده‌های به‌وجودآمده توسط ارتش رژیم صهیونیستی غصب می‌شد. این اقدام به‌بهانه حفظ امنیت شهرک‌ها ایجاد می‌شد.

نتیجه این شد که پس از گذشته قریب 3 دهه از مذاکرات سازش حالا بخش اعظم کرانه باختری در اختیار صهیونیست‌ها قرار دارد.

الحاق کرانه باختری، دست‌اندازی رسمی به دولت فلسطینی

با مرور فرآیندی که در بالا ارائه شد شاهد آن هستیم که صهیونیست‌ها در مدت 3 دهه مذاکره با فلسطینی‌های سازشکار تنها به مذاکره برای مذاکره اکتفا کردند نه اینکه از مذاکرات نتیجه‌ای بخواهند، لذا نتیجه برای فلسطینیان سازشکار که امید به ایجاد یک دولت فلسطینی در سرزمینی حداقلی از فلسطین تاریخی داشتند این شد که با اجرای طرح الحاق کرانه باختری همین حداقل را نیز نمی‌توانند داشته باشند.

این فرآیند با روی کار آمدن ترامپ رقم خورد. صهیونیست‌ها از زمان به قدرت رسیدن ترامپ این شعار را در تمام اظهارات خود رسماً اعلام کردند که دیگر فلسطینی‌ها (فلسطینی‌های سازشکار) باید دولت فلسطینی را فراموش کنند و این دولت هیچ‌گاه شکل نخواهد گرفت. معنای این اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی پس از پیروزی ترامپ زمانی بر همگان آشکار شد که او در بهار 2017 طرح موسوم به «معامله قرن» را ارائه کرد، طرحی که شاکله اصلی آن کنار گذاشتن طرح «دو دولت» بوش پدر و ایجاد یک دولت یهودی در کل فلسطین تاریخی بود. معنای آن این است که فلسطینی‌های سازشکار تنها 3 دهه مذاکره کرده‌اند و حالا باید همه چیز را فراموش کنند و نتیجه برای آنها هیچ است.

جمع‌بندی

فلسطینی‌های سازشکار علاوه بر اینکه در آغاز مذاکرات در توافقنامه اسلو 1993، رژیم صهیونیستی را به‌رسمت شناختند، طی 3 دهه مذاکره با صهیونیست‌ها، مجموعه‌ای از امتیازات را به آنها دادند تا فلسطینی‌ها به حداقلی در کمتر از 20درصد فلسطین تاریخی دست یابند، اما امروز شاهد آن هستند که همین را نیز باید فراموش کنند، نتیجه منطقی این است که اگر به همین هم راضی شوند و صهیونیست‌ها دولت یهودی مدنظرشان را ایجاد کنند، دیری نخواهد پایید که فلسطینی‌ها را رسماً از فلسطین اخراج خواهند کرد و دیگر هیچ چیزی از فلسطین و فلسطینی در فلسطین تاریخی باقی نخواهند گذاشت.

اما در همین زمان نوار غزه که بخشی کوچک از سرزمین حداقلی سازشکاران برای ایجاد دولت فلسطینی بود به‌دلیل آنکه تحت حاکمیت مقاومت قرار گرفت نه‌تنها ذره‌ای از خاکش غصب نشد بلکه صهیونیست‌ها را از آنجا بیرون کرد و امروز از جانب صهیونیست‌ها این واهمه وجود دارد که غزه با آنها چه خواهد کرد و در وحشت آزادی کل فلسطین تاریخی از سوی مقاومت، شامشان به روز بدل شده است.

سخنگوی گردان های حزب الله عراق با اشاره به حادثه پنجشنبه شب و حمله به مقر حزب الله عراق در جنوب بغداد از تلاش جریان های مشکوک و آمریکا برای تخریب وجهه الحشد الشعبی و درگیر کردن آن با نیروهای امنیتی به عنوان دو بازوی قوی عراق پرده برداشت.

«محمد محیی» سخنگوی گردان‌های حزب‌الله  عراق در خصوص  اخبار حمله نیروهای وابسته به نهاد مبارزه با تروریسم عراق به مقر این گردان‌ها واقع در جنوب بغداد در ساعت‌های پایانی روز پنجشنبه و دستگیری تعدادی از اعضای حزب الله با ادعای سکوهای پرتاب موشک از مقر این گردان گفت:  واقعیت مربوط به منطقه مورد حمله نیروهای مبارزه با تروریسم یا همان مقر لشگر 45 الحشد الشعبی وابسته به یک طرف امنیتی است و فرض بر این است که تحت فرماندهی فرمانده کل نیروهای مسلح قرار دارد و با این توضیحات باید گفت بیشتر دستاویزها و توجیهات مربوط به این حمله شامل دروغ‌های واهی است که خیلی زود در برابر واقعیت‌های موجود  رنگ باخت زیرا کسی که ادعای وجود سکوهای پرتاب موشک را دارد نمی‌تواند بگوید این موشک‌ها در یک موضع نظامی ثابت قرار دارد که اطراف آن را مواضع نظامی دولت عراق دربرگرفته و از آنجا موشک شلیک می شود!؛ این یک دروغ بی پایه ‌‌و کاملا علنی است.

آمریکا از نهاد مبارزه با تروریسم سوء استفاده می‌کند

وی افزود: به عقیده ما موضوع فراتر از این توجیهات و یک اقدام روشن برای رویارویی با گردان‌های الحشد الشعبی است که از سوی آمریکا و برای سوء استفاده از نهاد مبارزه با تروریسم صورت گرفته تا از این نهاد به عنوان ابزار اجرای مقاصد خود استفاده کند؛ نهادی که باید رودرروی دشمنان و‌تروریست‌ها و داعش باشد.

سخنگوی گردان‌های حزب الله با بیان اینکه عراق امروز  با خطر اشغالگری و تجاوز ترکیه و اشغال آمریکایی روبه رو است، افزود: میلیون‌ها دلار هزینه این نهاد شده است که از عراق دفاع کند نه برای رویارویی با نیروهای امنیتی و فتنه انگیزی به نفع آمریکا، از همین رو به عقیده من سمت و ‌سوی موضوع به همین جهت است و چه بسا الکاظمی به دنبال دستاوردی بود تا آن را  به عنوان پشتوانه خود در سفر به واشنگتن ارائه دهد، بنابراین اعلام می‌کنیم هرآنچه گفته شده فقط ادعاهای دروغ و گمراه کننده و کاملا دور از واقعیت است.

محیی در مورد مشارکت نیروهای آمریکایی در این عملیات اظهار داشت: متاسفانه فرماندهان و نهاد مبارزه با تروریسم و برخی شخصیت‌هایی که در رأس این نهاد هستند، بر اساس دستور کار آشکار آمریکا حرکت کردند حال آنکه واشنگتن  معمولا به تشکیل نهاد مبارزه با تروریسم در عراق افتخار کرده و آموزش و تجهیز  نیروهای آن را مایه مباهات خود دانسته است و تلاش دارد این نهاد را با دستور کار مورد نظر خود سوق دهد گویی این نهاد غیرعراقی بوده ‌یا ابزاری است که با استفاده از آن می‌کوشد سایر نهادهای امنیتی و ارتش و پلیس عراق و الحشد الشعبی را زیر سلطه خود درآورد.

ادعای باطل آمریکا در هدف قرار دادن الحشد الشعبی

وی تاکید کرد: واقعیت این است که آمریکا در این قضیه دخالت دارد به ویژه اینکه هدف آن جلوگیری از حمله مقاومت مردمی عراق به مواضع اشغالگر است و ادعای اینکه از این موضع به مواضع اشغالگر حمله می شد، همانطور که روشن است، ادعای باطل است و بر این اساس باید گفت اگر نهاد مبارزه با تروریسم و یا دولت و حتی نیروهای آمریکایی به دنبال نجات یافتن از حملات گروه‌های مقاومت و مقاومت مردمی به پایگاههای خود هستند، باید بدانند که آمریکایی‌ها باید از عراق بیرون بروند تا از حملات مقاومت مردمی عراق در امان بمانند.

سخنگوی حزب الله عراق در مورد نوع موضع گیری احتمالی سایر گروههای الحشد الشعبی در صورت تکرار این حملات و دستگیری‌ها از سوی نهاد مبارزه با تروریسم تصریح کرد: موضع روشن همه شخصیت‌ها مبتنی بر مخالفت با این اقدام و دخالت بسیار مقتدرانه و کار آمد برای آزادی بازداشت شدگان است و شاید الکاظمی در خصوص ادعای اینکه اشتباهی رخ داده است، عذرخواهی کرده باشد اما معتقد نیستیم که هدف قرار دادن الحشد الشعبی و یک گروه که توانمندی و جانفشانی‌های آن روشن است، اشتباهی بوده است.

تحرکات مشکوک برای درگیر کردن الحشد الشعبی

وی افزود: شاید تلاشی برای سوق دادن این گروه‌ها به درگیری در کار است یا تلاش می‌شود آن را در بوته آزمون قرار دهند تا یک بار دیگر تحرکی دوباره برای پایان دادن به این گروه به عنوان بخشی از رویارویی با آمریکا محک زده شود.

محیی تاکید کرد: امروز همه مواضع چه از سوی گروه‌ها و نیروهای سیاسی و عشایر و مردم عراق یکسان و مبتنی بر حمایت از الحشد الشعبی است که در دفاع از عراق و جلوگیری از سقوط دولت عراق بدست داعش نقش اول ‌و مهمی را ایفا کرد و اکنون از همه موضع یکسان مبنی بر مخالفت با هر گونه تجاوز به الحشد الشعبی و مقرهای آن یا هرگونه تلاش برای سوق دادن نیروهای امنیتی برای رویارویی با یکدیگر انتظار  می‌رود.

مقاومت علیه اشغالگری حق ملت عراق است

وی در ادامه این مصاحبه در خصوص اینکه حمله به منطقه الخضرا محل استقرار ساختمانهای دولتی و مراکز دیپلماتیک و یا مناطق نزدیک به فرودگاه بغداد کار آمریکایی است نه گروههای الحشد الشعبی و برخی آن را فراهم کردن دستاویزی برای حمله به الحشد الشعبی می دانند، اظهار داشت:  گاهی حملات مشکوکی صورت می‌گیرد اما به طور کلی می‌گوییم که حضور نیروهای آمریکایی در عراق به عنوان نیروهای اشغالگر، مقاومت مردم عراق را به تحرک در می آورد و بسیاری از گروه‌ها مسئولیت خود را در مورد بسیاری از حملات اعلام کردند که چه بسا از نظر زمان و یا ماهیت حمله و نوع آن حساب نشده بود، اما به طور کلی امروز این حق ملت عراق است که مقاومت کند و با اشغالگر روبه رو شود و آن را در هر مکانی که حضور پیدا کند، هدف قرار دهد.

خروج از عراق ضامن حفظ جان سربازان آمریکایی

محیی تصریح کرد: آمریکا از گروهک‌های داعش به عنوان دستاویزی برای ماندن در عراق استفاده کرد و هنوز نیز آن را دستاویزی برای تحقق این هدف می‌داند و برخی طرف‌های داخلی و رسمی و دولت با دلایل بی اساس در تلاش هستند بهانه‌ای برای ماندن نیروهای آمریکایی در عراق فراهم کنند و برخی نیز در تلاش برای بهم ریختن مسائل هستند اما در هر حال این حق ملت عراق است که مقاومت کند و آمریکا نیز اگر به دنبال حفظ جان سربازان خود است باید عراق را ترک کند تا با حملات دیگری از سوی ملت عراق روبه رو نشود.

هیچ ایرانی در بین بازداشت شدگان نبود

وی در مورد تعداد افراد بازداشت شده و سطح آنان گفت، 13 نفر از رزمندگان که در این محل حضور داشتند بازداشت شدند و بین آنان هیچ شخصیت و یا فرمانده و یا هیچ ایرانی وجود ندارد. این محل پایگاه یکی از یگان‌های الحشد الشعبی و محلی کاملا طبیعی در نزدیکی مواضع و مقرهای سایر طرف‌های امنیتی بود و ورود و خروج به آن به شکل رسمی و طبیعی و در چارچوب متعارف صورت می‌گیرد و هیچ فعالیت غیر متعارفی در آن وجود ندارد و همه آنچه در این مورد گفته شد، عبارت است از دروغ  پردازی و گمراه کردن افکار عمومی.

سخنگوی حزب الله عراق ادامه داد: به عقیده ما این اقدام جنایت بزرگی در حق الحشد الشعبی و تلاش برای بدنام کردن و سوق دادن آن به درگیری‌ها با سایر نهادهای امنیتی است. همه این اقدامات در چارچوب سریال بدنام کردن جایگاه الحشد الشعبی و دروغ پردازی های آمریکا و ارتش الکترونیکی وابسته به آن است.

هدف آمریکا پایان دادن الحشد الشعبی است

وی گفت: برخی طرف‌ها در داخل دولت عراق نیز بر این اساس فعالیت می‌کنند و نمی خواهند اعتراف کنند که به جزئی از نقشهآمریکا تبدیل شده‌اند که هدف از آن پایان دادن الحشد الشعبی و بدنام کردن آن است و تلاش دارند این گروه را به سمت کشمکش های داخلی سوق دهند همانطور که در مراحل و موارد و رخدادهای بسیاری شاهد چنین تلاش‌هایی بودیم که ناکام ماند اما امروز یک بار دیگر همین نقشه در پیش گرفته شده است. ما دقیقا به این نقشه آگاه هستیم و ملت عراق نیز از ماهیت این نقشه با خبر هستند.

وی در پایان این گفتگو تاکید کرد، تمام کسانی که از سوی نهاد مبارزه با تروریسم دستگیر شده بودند، آزاد شده و به الحشد الشعبی تحویل داده شدند و مشکل بزرگ این است که این تخصص نهاد مبارزه با تروریسم نیست که اعضای الحشد الشعبی را دستگیر و آزاد کند و الحشد الشعبی هیچ دستوری مبنی بر بازداشت و توقیف آنان صادر نکرده بود و هیچ پرونده منفی در خصوص این محل وجود ندارد از همین رو موضوع امروز بیشتر به درگیری‌ها مربوط می شود تا انجام تحقیقات.

در یک سال اخیر پروژه ایران هراسی از سوی برخی رسانه‌های داخلی افغانستان و همچنین رسانه‌های معاند فارسی زبان در دستور کار قرار گرفته به شکلی که موضوعات مختلف با هدف تضعیف جایگاه ایران به عنوان یک همسایه متحد قدرتمند برای افغانستان، در سایه حوادثی که صحت آن قابل اثبات نیست مطرح می‌شود.

محورهای به چالش کشیدن ایران و ایجاد ایران هراسی را می‌توان تلاش برای نمایش دخالت سیاسی جمهوری اسلامی در امور افغانستان، ایجاد رقابت ایدئولوژیک و دامن زدن به درگیری‌های مذهبی، حمایت از طالبان به عنوان دشمن افغانستان و دامن زدن ایران به درگیری‌های فرقه‌ای در افغانستان دانست که با طرح اتهامات بدون سند که به راحتی قابل رد شدن هستند دنبال می‌شوند.

غرق شدن تعدادی از اتباع افغانستان در هریرود و آتش گرفتن خودرو حامل تعدادی از مهاجران غیرقانونی در یزد، واکنش‌های شدیدی در جامعه افغانستان به همراه داشت و در این بین رسانه‌های بین‌المللی سعی کردند این موضوع را بیش از حد بزرگ جلوه دهند.
 
نزدیک به 5 سال از آغاز مذاکرات ایران و افغانستان برای دستیابی به سند جامع همکاری می‌گذرد. کمیته‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی که وظیفه بررسی مفاد این سند را بر عهده دارند تاکنون با مسئولیت مدیران عالی دو کشور جلسات متعددی را داشته‌اند لیکن هنوز در دستور دو کمیته موضوعاتی باقی مانده که در حال گفتگو می‌باشد.
 
پس از سپری شدن تحولات اخیر سفر "حنیف اتمر" سرپرست وزارت خارجه جمهوری اسلامی افغانستان در رأس هیأتی 45 نفره از جمله وزیر کار و تعدادی از معاونان و مدیران ارشد دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی افغانستان به ایران، فرصت مناسبی برای یافتن راهکارهای مرضی‌الطرفین جهت حل و فصل مسائل است چرا که دو کشور نمی‌خواهند روابطشان تخریب شود.
 
"ملازهی" تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی  با تاکید بر اینکه حنیف اتمر از وضعیت افغانستان و همچنین شرایط منطقه آگاه است، گفت: او می‌داند تخریب روابط تهران و کابل، چه صدمات و لطمات جبران‌ناپذیری را می‌تواند برای افغانستان به همراه داشته باشد. هدف سفر سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان به تهران هم یافتن راه حلی برای کاهش تنش و همچنین یافتن راهکاری برای یافتن فهم مشترک و درست از دو ماجرای ذکر شده است.
 
در دیدار محمد جواد ظریف با محمد حنیف اتمردرباره آخرین تحولات روابط دو جانبه از جمله همکاری های سیاسی، اقتصادی، امنیتی فرهنگی، مرزی، اتباع و پناهجویان، حمل و نقل و دیگر موضوعات مورد علاقه گفت وگو و تبادل نظر شد و مقرر شد سند همکاری های جامع دو کشور حداکثر تا سه ماه آینده نهایی شود
 
"علی شمخانی"  دبیر شورای عالی امنیت ملی در دیدار سرپرست وزارت خارجه افغانستان با تاکید بر ضرورت نهایی‌سازی و امضای هر چه سریعتر سند جامع همکاری ایران و افغانستان تصریح کرد؛ امضای این سند راهبردی، ضمن ایجاد جهش و تحولی اساسی در روابط دو کشور و فعال‌سازی کلیه ظرفیت‌های قابل تبادل، استحکام مناسبات تاریخی دو کشور را بدنبال خواهد داشت.
 
عبدالرضا رحمانی‌فضلی در دیدار با سرپرست وزارت خارجه جمهوری اسلامی افغانستان  مطرح کرد: مقرر شد در بحث توسعه منطقه‌ای میان ایران و افغانستان همکاری بین استان‌های همجوار و همچنین سرمایه‌گذاران در مناطق مرزی با هم نشست‌های مشترک داشته باشیم که ایران آمادگی لازم را برای این نشست‌ها دارد و امیدواریم که یک زمانبندی مشخص همکاران بنده در حوزه اقتصادی و امنیتی و همکاران جناب آقای اتمر در حوزه اقتصادی و امنیتی افغانستان به ما بدهند تا این کار هم انجام شود.
 
 در دیدار دو روزه محمد حنیف اتمر با مقامات بلند پایه ایران، وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی افغانستان بیانیه مشترکی صادر کردند.
 
در این ملاقات ها طرفین در قالب هشت کمیته کاری شامل کمیته های سند جامع، قانونمند سازی اقامت اتباع، همکاری های مرزی، کار، آب، همکاری های فرهنگی، انرژی و صحت/ بهداشت در مورد توسعه و گسترش مناسبات دو کشور در ابعاد مختلف بحث و تبادل نظر کرده و طرفین بر ضرورت تداوم مذاکرات نهایی سازی سند جامع همکاری های راهبردی دو کشور و آماده سازی سند مذکور برای امضای روسای جمهور ظرف سه ماه موافقت نمودند.

انتشار بخش هایی از کتاب جدید جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا با عنوان «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، همانند بمب در فضای سیاسی و رسانه‌ای آمریکا و جهان منفجر شده و موج واکنشها به آن در داخل و خارج از آمریکا ادامه دارد. بر اساس اعلام رسانه های آمریکایی که به بخشهایی از کتاب بولتون دسترسی یافته اند این کتاب شامل اعترافات گسترده‌ای است که انتظار می‌رود دولت ترامپ را با چالشی جدی مواجه کند.

افشاگری بولتون علیه ترامپ در فاصله چند ماه تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موجب هراس ترامپ و تیم انتخاباتی او از تأثیرات منفی این اقدام بر سبد آراء او شده است به صورتی که دولت ترامپ چهارشنبه شب در شکایت فوری به مقام‌های قضایی، خواهان توقف موقت انتشار و پخش کتاب شد. او در توئیتر مطالب کتاب را داستان‌های ساختگی و دروغین خواند.

ترامپ روز پنجشنبه در توئیتی نوشتکتاب بولتون که نقدهای وحشتناکی به آن شده است، مجموعه‌ای از دروغ‌ها و داستان‌های ساختگی است تا من را بد نشان دهد. بسیاری از جملات مضحکی که او به من نسبت داده هرگز بیان نشده‌اند و داستانسرایی محض هستند. او در تلاش است اخراج خود مانند یک توله سگ بیمار را تلافی کند.

ترامپ، جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی را سال گذشته و پس از ۱۸ ماه همکاری، از سمتش برکنار کرد.

ترامپ که به نظر می رسد از اقدام بولتون به شدت خشمگین و عصبانی است مجدداً در توئیتر علیه مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید موضعگیری کرد و اینبار وی را به تعقیب قضایی در صورت انتشار کتاب تهدید نمود. ترامپ نوشت: «بولتون که من وی را بازگرداندم و به وی یک فرصت دادم با انتشار اطلاعات محرمانه (در حجم وسیع) قانون را نقض کرد. وی باید بهای بسیار سنگینی برای این کار بپردازد. این موضوع نباید هرگز دوباره اتفاق بیفتد.»

وی در ادامه نوشتمن سرانجام با استیو اشمیت مشاور سیاسی شکست خورده، اتفاق نظر پیدا کردم که وی جان بولتون دیوانه را مردی نفرت‌انگیز دانسته که در انجام وظیفه‌اش در حمایت از آمریکا شکست خورد و تاکید کرده که هرگز به وی نباید اجازه داده شود تا دوباره در دولت فعالیت کند.

رئیس جمهور آمریکا افزودبولتون قانون را زیر پا گذاشت و برای این کار فراخوانده شد و مورد توبیخ قرار گرفت؛ با پرداخت هزینه ای بسیار بزرگ. او دوست دارد که بمب ها را بر روی مردم پرتاب کند و آنها بکشد. حالا او بمب هایی را خواهد داشت که بر سر خودش فرود خواهد آمد.

اما در حالی که دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا تمام تلاش خود را به کار گرفت تا مانع از انتشار کتاب افشاگرانه  بولتون که قرار است روز سه شنبه آینده صورت پذیرد، شود در اقدامی ناگوار برای ترامپ «رویس لامبرت» قاضی منطقه‌ای آمریکا روز شنبه برای انتشار این کتاب چراغ سبز نشان داد.

 

پای خیانت پمپئو در وسط است!

در بخش دیگری از واکنش های مهم به انتشار بخش هایی از کتاب بولتون و ادعای مطرح شده در آن، مایک پمپئو وزیر خارجه محبوب ترامپ به سخنان بولتون واکنش نشان داده و او را متهم به دروغگویی و خیانت کرده است.

«مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا بامداد جمعه در پیامی توییتری در واکنش به انتشار کتاب خاطرات بولتون با بیان اینکه این کتاب را نخوانده است، نوشت: اما با توجه به گزیده‌های آن که منتشر شده، جان بولتون مشتی دروغ، مطالب نیمه‌درست کاملا تحریف شده و اباطیل آشکار منتشر می‌کند.

پمپئو افزود: هم ناراحت‌کننده و هم خطرناک است که نقش نهایی بولتون خائنی شده است که با نقض اعتماد مقدس مردم به او به آمریکا آسیب می‌زند.

بولتون در کتاب خود که قرار است هفته آینده رسما منتشر شود، دست به افشاگری‌هایی علیه پمپئو زده است. بولتون مدعی شده است که پمپئو از همان نشست اول ترامپ با «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی نسبت به سیاست او در قبال این کشور تردید داشته و این تردید مدام شدت گرفته است.

مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید همچنین گفته است که پمپئو به گفت‌وگوی تلفنی ترامپ با «مون جائه این» رییس جمهوری کره جنوبی پیش از دیدار با کیم گوش داده و به بولتون گفته است که از شنیدن آن «سکته کرده» است.

بولتون در موردی دیگر در کتاب خود نوشته است که پس از هدف‌گیری و سرنگونی پهپاد ارتش آمریکا توسط ایران در خلیج فارس در تابستان سال گذشته، وقتی ترامپ تصمیم به حمله نکردن به ایران گرفته، پمپئو همنظر با بولتون این تصمیم را بسیار خطرناک دانسته است.

به گفته بولتون، پمپئو به وی گفته است وقتی ترامپ که به ادعای خود تنها دقایقی پیش از صدور فرمان نهایی حمله به ایران در تلافی سرنگونی پهپاد آمریکایی آن را متوقف کرده بود، او به قدری پریشان شده که تا ساعت ۲ بعد از نیمه شب بیدار مانده است.

 

ماجرای رسوایی ایوانکا ترامپ

اما شاید در یکی از بخشهای مهم کتاب بولتون به پشت پرده علت اصلی حمایت ترامپ از بن سلمان در ماجرای قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار سعودی روزنامه واشنگتن پست در سال 2018 می پردازد. به نوشته پایگاه «میدل ایست آی»، در کتاب بولتون آمده است، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا بیانیه‌ای جنجالی در حمایت از «محمد بن‌سلمان» منتشر کرد تا اذهان عمومی را از رسوایی دخترش «ایوانکا ترامپ» منحرف کند.

بولتون به نقل از ترامپ نوشت: «اگر شخصاً این بیانیه را بخوانم ماجرای ایوانکا را پوشش می‌دهد. این کار [توجهات] را از ایوانکا منحرف می‌کند».

ایوانکا ترامپ در آن زمان از طریق حساب شخصی خود صدها ایمیل به کارکنان کاخ سفید و مقامات دولتی فرستاده بود که نقض قوانین اسناد فدرال محسوب می‌شود.

به گفته بولتون، انحراف افکار عمومی از رسوایی ایوانکا به قدری برای ترامپ مهم بود که علی‌رغم بیانیه آژانس اطلاعات مرکزی (سی‌آی‌اِی) درخصوص دست داشتن بن‌سلمان در قتل خاشقچی، از وی درخصوص این اتهامات دفاع کند.

 

حملات بایدن به ترامپ

در حالی که ترامپ از تأثیرات منفی انتخاباتی افشاگریهای بولتون به هراس افتاده، جو بایدن رقیب انتخاباتی او برای بهره گیری از این شرایط به منظور ضربه زدن به ترامپ غافل نشده است. به نوشته روزنامه واشنگتن پست، جو بایدن، معاون رئیس جمهوری سابق آمریکا و نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ روز پنجشنبه به اظهارات جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا مبنی بر این‌که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری کنونی این کشور تلاش کرده تا شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین را برای افزایش واردات از کشاورزان آمریکایی متقاعد سازد، واکنش نشان داد و گفت: این اقدام برای دورنمای انتخاب مجدد ترامپ خوب بود.

بایدن در این بیانیه گفت: ترامپ تمایل داشته بر سر ارزش‌های دموکراتیک محبوب و برگزیده ما به خاطر وعده توخالی یک توافق تجاری ناپایدار و بی‌دوام که او را از جنگ تعرفه‌ای فاجعه آمیزش خارج می‌کرد، قمار کند؛ جنگ تعرفه‌ای که لطمه بسیاری به کشاورزان، تولیدکنندگان و مصرف کنندگان ما وارد کرده است. اگر این اظهارات مطرح شده در کتاب جدید بولتون حقیقت داشته باشد، این اقدامات نه تنها از نظر اخلاقی زشت و زننده هستند بلکه نقض وظیفه مقدس ترامپ در برابر مردم آمریکا برای حفاظت از منافع این کشور و دفاع از ارزش‌هایمان محسوب می‌شوند.

بایدن سپس نحوه مدیریت ترامپ در رابطه با پاندمی کرونا را با تمایلش برای نهایی کردن توافق تجاری با چین برای مزیت‌های سیاسی مرتبط دانست.

بایدن تاکید کرد: این مساله توضیح می دهد که چرا ترامپ به تحسین دولت پکن ادامه داد و علیرغم شیوع ویروس کرونا این تهدید را کم اهمیت جلوه داد.

در ادامه این بیانیه آمده است: آمریکا به خاطر عدم توانایی ترامپ برای مدیریت و ناکامی‌اش در رسیدگی به این بحران شدیدا آسیب دیده است. امروز ما چیزهای بیشتری از عمق و ماهیت این شکست یاد گرفته‌ایم.

کمی پس از انتشار این بیانیه بایدن، ترامپ در توییتی نوشت: جو بایدن یک شکست خورده کامل در دولت بود. او به هر چیزی که دست می‌زند آن را نابود می‌کند.

 

واکنش روسیه به ادعای بولتون در مورد رابطه پوتین و ترامپ

اما در بخش دیگری از مهمترین افشاگریهای بولتون علیه ترامپ، وی رئیس جمهور آمریکا را فردی توصیف کرده که به آسانی تحت تاثیر دیگر سیاستمداران خارجی قرار می‌گیرد.

در این مورد دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین جمعه اعلام کرد ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نمی‌تواند دونالد ترامپ، همتای آمریکایی را به عنوان را بازیچه قرار دهد، زیرا او همتای آمریکایی خود را سیاستمداری که به آسانی تحت تاثیر قرار می‌گیرد، نمی‌داند. پسکوف افزود: پوتین بار‌ها در مصاحبه‌های بی شمار نظر خود را درباره دونالد ترامپ اعلام کرده است.

یکی از شبهات منتشر شده در فضای مجازی، این پرسش است که: «در آیات قرآن کریم واژه «شیعه» بار معنایی منفی دارد، پس چرا به پیروان اهل بیت علیهم السلام شیعه می گویند؟ » که مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به این شبهه اینگونه پاسخ داده است:

  

پاسخ خلاصه:

۱- شیعه در اصل به معنای پیرو هست، اعم از پیرو حق یا باطل، لذا مثل واژه «امام» هست که با توجه به پسوندی که می گیرد (همچون امام حق یا امام باطل) می تواند مفهوم مثبت یا منفی داشته باشد.

۲- در قرآن کریم هم «شیعه» دو کاربرد دارد که گاهی مثبت است و گاهی منفی.

  

پاسخ تفصیلی:

شیعه در لغت به معنای گروه و دسته و قوم و پیرو و دنباله رو  می باشد و اگر به پیروان اهل بیت علیهم السلام هم شیعه گفته می شود، به خاطر این است که این ها گروهی هستند که از اندیشه های اهل بیت علیهم السلام پیروی می کنند، چنانکه در روایات نیز به پیروان اهل بیت علیهم السلام، «شیعه» گفته‌اند.

بر این اساس، کلمه ی شیعه در اصل به معنای پیرو است، چه پیرو حق و چه پیرو باطل؛ ولی به مرور زمان در میان فرقه های اسلامی به گروهی که قائل به امامت اهل بیت معصومین هستند، شیعه اطلاق شده است و امروزه وقتی کلمه شیعه می آید، همه ذهن ها به پیروان اهل بیت علیهم السلام معطوف می شود.

بنابراین، کلمه ی شیعه همه جا بار معنایی منفی را ندارد. در قرآن کریم نیز شیعه دو کاربرد دارد که گاهی منفی و گاهی نیز مثبت است و لذا اگر شیعه یعنی پیرو حق باشد، بار معنایی مثبت را دارد و اگر دنباله روی باطل باشد، بار معنایی منفی خواهد داشت. در حقیقت واژه ی شیعه مانند واژه ی امام است که با توجه به پسوندی که می گیرد معنای مثبت یا منفی می گیرد مانند ائمّة الکفر و ائمّة العدل.  

  

در این نوشتار نگاهی کوتاه به آیاتی می کنیم که کلمه ی شیعه و مشتقاتش در آن ها آمده است.

  

معانی شیعه در قرآن کریم:

اول: گروه و دسته های پراکنده : در دسته از آیات شیعه به معنای دسته و گروه و پراکنده شدن است از جمله:

۱.  قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی‏ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ [۱]  :  بگو: «او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد یا به صورت دسته‏های پراکنده شما را با هم بیامیزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما به وسیله دیگری بچشاند. » ببین چگونه آیات گوناگون را (برای آن ها) بازگو می‏کنیم! شاید بفهمند (و بازگردند)!  

در این آیه خداوند هشدار می دهد که می تواند شما را پراکنده سازد و عذاب نماید.

۲.  إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ [۲]   : کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند، و به دسته‏های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه‏ای با آن ها نداری! سر و کار آن ها، تنها با خداست. سپس خدا آن ها را از آن چه انجام می‏دادند، با خبر می‏ کند.

در این آیه خداوند متعال از پراکنده شدن عده ای انتقاد نموده است.

۳.  وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی‏ شِیَعِ الْأَوَّلینَ [۳] : ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امّت های نخستین فرستادیم.

در این آیه اشاره ای به منفی بودن ندارد و بلکه فقط می گوید گروی در گذشته نیز پیامبرانی داشتند.

۴ . ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَةٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیًّا [۴] : سپس از هر گروه و جمعیّتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش تر بوده‏اند، جدا می ‏کنیم.

۵ . إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی‏ نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ [۵]   : فرعون در زمین برتری‏جویی کرد، و اهل آن را به گروه‏ های مختلفی تقسیم نمود گروهی را به ضعف و ناتوانی می‏کشاند، پسران شان را سر می‏برید و زنان شان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه می‏داشت او به یقین از مفسدان بود!  

۶.  مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ [۶] : از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و به دسته‏ها و گروه‏ها تقسیم شدند! و (عجب این که) هر گروهی به آن چه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!

با نگاهی به این قسم از آیات متوجه می شویم که کلمه ی شیعه همه جا بار منفی ندارد و بلکه به گروه و دسته ای از مردم اطلاق شده است که این گروه گاهی بر باطل بودند و گاهی بر حق. 

 

دوم:  پیرو : دومین کاربرد شیعه در قرآن کریم به معنای پیرو و دنباله دار و کسی است که از یک اندیشه ای خاصّ تبعیت می کند و آیاتی این دسته را معرّفی می کند که عبارتند از :

۱.  وَ دَخَلَ الْمَدینَةَ عَلی‏ حینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَی الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی‏ فَقَضی‏ عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبینٌ [۷]: او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد) موسی گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‏کننده آشکاری است»

در این آیه هم به پیرو حضرت موسی علیه السلام شیعه گفته شده و هم به پیرو فرعونی لذا هر جا به گروه حق اطلاق شود مثبت است و هر جا به گروه باطل گفته است منفی است.

  ۲ . وَ حیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا فی‏ شَکٍّ مُریبٍ [۸] :(سرانجام) میان آنها و خواسته ‏های شان جدایی افکنده شد، همان گونه که با پیروان (و هم‏مسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آن ها در شک و تردید بودند!

  ۳.  وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ [۹] : و از پیروان او ابراهیم بود.

 خداوند متعال در این آیه می گوید که: حضرت ابراهیم یکی از شیعیان حضرت نوح علیه السلام می باشد. بنابراین، شیعه نه تنها بار منفی ندارد، بلکه در این گونه آیات یکی از افتخارات می باشد و گرنه خداوند متعال حضرت ابراهیم را از شیعیان و دنباله روان حضرت نوح علیه السلام قرار نمی دادند و امروزه نیز یکی از افتخارات است که وقتی کلمه ی شیعه به کار می آید، همه ی ذهن ها به دنباله روان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام معطوف می شود که پیروی از یک ایدئولوژی عصمتی می باشد و افتخار بزرگی برای پیروان این گروه می باشد.

  

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱.  تفسیر آسان، محمد جواد خمینی نجفی ، ج ۴، ص ۳۸۹ .

۲. قاموس قرآن، علی اکبر قرشی ، ج ۴، ص ۹۵ .

  

پی نوشت ها:

[۱] . انعام / ۶۵ .

[۲] . انعام / ۱۵۹ .

[۳] . حجر / ۱۰ .

[۴] . مریم / ۶۹ .

[۵] . قصص / ۴ .

[۶] . روم / ۳۲ .

[۷] . قصص / ۱۵ .

[۸] . سبا / ۵۴ .

[۹] . صافات / ۸۳ .

حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

  

- حدیث بیست و پنجم: سه توصیۀ کاربردی امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه» برای رستگاری دنیا و آخرت

  

بِسْمِ‏ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری‏ وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی‏»

 

جناده که از اصحاب امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه» بوده، نقل می کند در بیماری منجر به رحلت آن حضرت، خدمت ایشان رسیدم. دیدم وضعیّت جسمی امام«سلام‌الله‌علیه»خیلی ناراحت‌کننده است. سمّ مهلکی که به ایشان خورانده بودند، اثر کرده و جگرشان را تکه تکه کرده است. گفتم: چرا معالجه نمی‌کنید؟ فرمودند: مرگ معالجه ندارد. جناده می‌گوید: فهمیدم کاری از دستم برنمی آید، از این رو به ایشان عرض کردم مرا موعظه کنید.

 

افرادی که توجه دارند و هوشیارند، فرصت‌ها را غنیمت می‌شمرند. جناده هم از آن فرصت کوتاه، به جای گریه و زاری، استفادۀ علمی و معنوی کرد. وقتی دریافت که در حال از دست دادن مولای خویش است، از ایشان نصیحت خواست.

  

این توصیه، که حاوی چندین فراز مهم است، در حساس‌ترینِ مواقع، یعنی هنگام شهادت امام حسن«سلام‌الله‌علیه»بیان شده است و از این جهت، مهم‌ترینِ نصایح است؛ چراکه اگر مطالبی مهم‌تر از آن بود، قاعدۀ فصاحت و بلاغت اقتضا می‌کرد که امام«سلام‌الله‌علیه»در آن موقعیّت ویژه، همان مطالب را بیان کنند.

  

در این جلسه، به شرح سه فراز از نصایح امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه»می‌پردازیم. آن حضرت می‌فرمایند:

 

«اسْتَعَدَّ لِسَفَرِکَ وَ حَصِّلْ زَادَکَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِکَ ... وَ اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ‏کَأَنَّکَ‏ تَعِیشُ‏ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً، وَ إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِیرَةٍ وَ هَیْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِلَی عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۱]؛ برای سفر آخرت آماده باش و توشۀ آخرت را قبل از آنکه اجل فرا برسد، جمع‌آوری کن... . برای دنیا چنان کار کن که گویا تا ابد زنده هستی و برای آخرت به‌گونه‌ای تلاش کن که گویی فردا خواهی مرد. هرگاه بخواهی بدون داشتن فامیل و قبیلۀ بزرگ، عزیز گردی، و بدون داشتن سلطنت (مانند سلاطین) مهابت و بزرگی داشته باشی، از ذلّت نافرمانی خداوند، به سوی عزّت فرمانبرداریش بیرون آی.

 

اگر انسان مهیّا و آمادۀ عزیمت به منزل آخرت نباشد، معلوم است که خیلی خسارت خواهد دید. توصیه برای این آمادگی، در آیات و روایات زیاد به چشم می‌خورد. در نصایح فقها و علمای اخلاقی نیز شبیه این سفارش فراوان یافت می‌شود. مثلاً مرحوم ‌شهید اوّل«رحمت‌الله‌علیه» در رسائل می‌فرماید: باید دائماً به فکر مرگ باشیم، همیشه آمادگی کوچ از این دنیا را داشته باشیم، در شبانه‌روز ده بیست مرتبه به یاد معاد بیفتیم تا نصب العین ما شود. [۲]

 

انسان باید وقت خروج از خانه، به این فکر کند که آیا بر می‌گردد یا نه؟ در محلّ کار به خود بگوید: آیا من از اینجا خارج می‌شوم یا نه؟ هر شب موقع خواب، با خود بیندیشد که آیا فردا صبح بیدار می‌شود یا نه؟ و به این صورت، ده بیست مرتبه به فکر مرگ، قبر و قیامت باشد. با این فکر، اعمال خویش را اصلاح کند و راجع به گذشته، واقعاً توبه نماید و با توبه، گناهان و خطاهای خود را جبران کند.

  

علمای علم اخلاق، به این عمل، قانون مراقبه می‌گویند که انصافاً قانون بسیار خوبی است. حتی امام هفتم، حضرت موسی‌بن‌جعفر«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند:«لَیْسَ‏ مِنَّا مَنْ‏ لَمْ‏ یُحَاسِبْ‏ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ»[۳]؛ کسی که هر روز نفس خود را محاسبه نکند، شیعه نیست.

 

بر این اساس، شیعۀ حقیقی باید پیش از خواب و هنگام رفتن به رختخواب، حساب روزش را بکند و محاسبۀ او نظیر کسی باشد که اکنون می‌خواهند او را در قبر بگذارند.

  

قرآن کریم می‌فرماید: برخی انسان‌ها هنگام قبض روح، با خدا دردِ دل می‌کنند و می گویند:«رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلاَّ»[۴]؛ خدایا مرا برگردان تا آدم بشوم. خطاب می‌شود: امکان ندارد و باید در عالم برزخ بمانی!

 

امّا هر شب موقع خواب، انسان می‌تواند برگردد، می‌تواند توبه کند و توبۀ وی پذیرفته می شود. همان موقع انسان باید فکر کند که اگر اکنون ملک الموت جان مرا گرفته بود و به‌جای رختخواب، به سوی قبر می‌رفتم، چه می‌کردم؟ پس حال که خداوند متعال توفیق توبه و بازگشت داده و می‌تواند پروندۀ اعمال خویش را پاک گرداند، باید نهایت استفاده را از این فرصت داشته باشد. به‌خصوص در زمان حاضر که مرگ‌های ناگهانی فراوان شده، انسان باید بیشتر به یاد قیامت باشد و هر شب اعمال خویش را محاسبه و پس از آن توبه کند.

به عبارت دیگر، بنابر سفارش امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه»آمادۀ مرگ باشد. آن حضرت می‌فرمایند: قبل از آن که پشیمان بشوید، قبل از آن که بگویید: ‌ای کاش! ای کاش! مهیّای سفر آخرت باشید.

توجه داشته باشید که این ای کاش گفتن‌ها، در عالم قبر و برزخ و قیامت، فایده‌ای ندارد. چنان‌که قرآن در آیۀ دیگری می‌فرماید: «ذلِکَ‏ بِما قَدَّمَتْ‏ أَیْدیکُمْ‏»[۵]؛ یعنی هرچه انسان از دنیا به آخرت بفرستد، در قیامت به همان مبتلا خواهد شد؛ اگر اعمالش خوب است، مونس خوب دارد و جایگاهش نیز مطلوب است، و اگر اعمال بد داشته، مونس او بد و وحشتناک خواهد شد و جایگاه ناپسندی به وی می‌دهند.

  

احتمال وجود معاد و عذاب برزخ و قیامت نیز کافی است که انسان مهیّای مرگ باشد، چه رسد اینکه قطعی و یقینی است. اساساً اگر کسی به این یقین هم نرسد، رفع «ضرر احتمالی» لازم و واجب است.

ابن‌ابی‌العوجاء که در زمان امام صادق«سلام‌الله‌علیه» می‌زیسته، شخصی نابغه، ولی کوردل بوده است. روزی امام صادق«سلام‌الله‌علیه» او را در مکّه دیدند. به وی  فرمودند: تو چرا اینجا آمده‏ای؟ گفت: برای اینکه تفریح کنم و کارهای جنون‏آمیز مردم را تماشا نمایم. امام«سلام‌الله‌علیه» فرمودند: 

 

«انْ یَکُنِ الْامْرُ کَما تَقُولُ- وَ لَیْسَ کَما تَقُولُ- نَجَونا وَ نَجَوتَ وَ انْ یَکُنِ الْامْرُ کَما نَقُولُ- وَ هُوَ کَما نَقُولُ- نَجَونا وَ هَلَکْتَ»؛ اگر مطلب این باشد که تو می‏گویی؛ که قطعاً چنین نیست؛ ما و تو اهل نجات هستیم، ولی اگر مطلب این باشد که ما می‏گوییم؛ که قطعاً چنین است؛ ما نجات می‏یابیم و تو هلاک خواهی شد. نقل شده است که ابن ابی العوجاء، ساعتی بعد از این جریان عبرت انگیز از دنیا رفت. [۶]

  

همه باید توجه به مرگ و معاد داشته باشند و فکر این را بکنند که اگر الان به عالم برزخ بروند، چه دارند؟ چه توشه‌ای آماده کرده‌اند؟ در عالم برزخ، شفاعت هم مشکل است، امام صادق«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: برزخ با خودتان، در قیامت از شفاعت ما استفاده کنید. [۷] این جمله نیاز به شرح دارد، ولی آنچه مسلّم است، اینکه پروردگار عالم، از حقّ‌النّاس نمی‌گذرد. به عزّت و جلال خودش قسم خورده که از ظلم ظالم، یعنی از حقّ مردم نمی‌گذرد: «وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَجُوزُنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ»[۸]

  

خواب یکی از علمای بزرگ را دیدند و فهمیدند که نگران است. گفت: من هیجده تومان به فلان کاسب بدهکار بودم و این بدهکاری باقی مانده است. در عالم برزخ از من می‌پرسند که چرا هیجده تومان را ندادی؟ آن آقا بیدار شده و به پسر ایشان که او نیز یکی از علما بود، ماجرا را گفته بود. پسر به بازار رفته بود و کاسب مورد نظر را پیدا کرده بود و پرسیده بود شما از پدر ما طلب دارید؟ گفته بود: بله، هیجده تومان طلب دارم. گفته بود: چرا به ما نگفتید تا پرداخت کنیم؟ آن کاسب گفته بود: ترسیدم بگویم و شما منکر شوید، ‌چرا خود آقا در دفترش ننوشته بود؟ بالأخره فرزندان آن عالم، بدهی او را رد کردند. همان آقا یا پسر ایشان خواب دیده بودند که آن عالم راحت و آسوده شده است.

  

اگر کسی از غفلت دوری کند و آمادۀ سفر آخرت باشد، از تضییع حقّ مردم حذر می‌کند، اموال مردم را به ناحق نمی‌خورد، احتکار نمی‌کند، گران فروشی نمی‌کند، از غیبت، تهمت و شایعه دوری می‌گزیند، به بزرگان، به‌عنوان سیاست و به‌عنوان انجام وظیفه، تهمت نمی‌زند. آبروی دیگران را نمی‌ریزد، که بردن آبرو، بدتر از بردن مال است.

 

آدم باید تلاش کند که راحت از دنیا برود. خوشا به حال کسانی که مثل گلی که بو می‌کنند، جانشان را به جان آفرین تسلیم می‌نمایند. این‌گونه مردن، علم نمی‌خواهد، تقوا می‌خواهد، آمادگی برای سفر می‌خواهد.

  

مرحوم آیت‌الله آقای احمدی میانجی«رحمت‌الله‌علیه» از رفقای خاص من بود. پدر ایشان که از علمای گران‌قدر تبریز بود، گفته بود: من یک مرید بسیار متّقی در تبریز داشتم. آن مرد که سواد چندانی هم نداشت، اما با تقوا بود، روزی به دنبال من فرستاد و گفت: من حقّ‌الله و حقّ‌النّاس بر عهده ندارم و اکنون آمادۀ سفر مرگ هستم. خیلی مهم است کسی بتواند دم مرگ چنین ادعایی بکند، خوشا به حال این افراد! خلاصه، از پدر آقای احمدی میانجی خواسته بود که هنگام مرگ در کنار او باشد. بنا بر نقل ایشان، بعد از نماز شب و اقامۀ نماز صبح، آن پیرمرد یک تلاطم درونی پیدا کرده و اسماء مبارک اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» را بر زبان جاری کرده و به آنان سلام داده است. وقتی به نام مبارک حضرت ولی عصر«ارواحنا فداه»، رسیده، سعی کرده است از جای خود بلند شود که نتوانسته و با همان حالت به آن حضرت سلام کرده و از دنیا رفته است.

  

وقتی انسان خود را برای سفر مرگ آماده کرده باشد، هنگام مرگ، چهارده معصوم«سلام‌الله‌علیهم» به دیدن او می‌آیند و او را باخود به بهشت می‌برند. عالم برزخ که شاید میلیاردها سال باشد، برای چنین شخصی یک لحظه است. در قیامت هم زیر لوای حمد، به دست أمیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» از آب کوثر می‌نوشد. با نوشیدن آب کوثر، اگر پیر باشد، جوان می‌شود. اگر جاهل باشد، عالم می‌شود، اگر صفت رذیله داشته باشد، رفع می‌شود و به یک انسان کامل مبدّل می‌گردد. با یک چشم بر هم زدن به دنبال أمیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» به بهشت موعود راه می‌یابد.

  

فراز دیگری از نصایح امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه» این جمله است که: «اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ‏کَأَنَّکَ‏ تَعِیشُ‏ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً»؛ برای دنیایت چنان کوشا باش، مثل این که تا ابد زنده‌ای! و برای آخرتت طوری عمل کن که گویا فردا می‌میری!

  

سعادت دنیا و آخرت با عمل به این دستور، فراهم می‌شود. بر این اساس، همه باید در کارهای مربوط به دنیا محکم‌کار باشند، سرهم‌بندی در کارها نباشد و از تسامح و تساهل دوری کنند. هرکس هر کاری می‌کند و هرچه می‌سازد، ابدی و محکم باشد.

 

در روایات می‌خوانیم: رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در تدفین یک نفر شرکت کردند. سنگ‌های لحد او را پیامبر اکرم بستند و در بستن لحد دقت می‌کردند تا محکم باشد. به ایشان گفتند: این محکم کاری برای چیست؟ جمله‌ای فرمودند که باید سرمشق همه باشد. فرمودند: «لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ‏ عَمَلًا فَأَحْکَمَه‏»[۹]؛ خدا دوست دارد وقتی بنده‌اش کار را انجام داد، آن را محکم کند.

  

سرهم‌بندی و کوتاهی در محکم‌کاری در هر کاری غلط است. حتی در درس خواندن دانش‌آموزان، دانشجوها و طلبه‌ها نیز غلط است. یک طلبه باید تمام وقت خود را صرف خوب درس خواندن و تحصیل تقوا و تهذیب نفس کند. حال اگر در درس خود کوشا نباشد و با سرهم‌بندی درس بخواند تا نمره‌ای بگیرد، به جایی نخواهد رسید. دانش‌آموز و دانشجو نیز اگر با جدیّت درس نخوانند و فقط به دنبال مدرک باشند، آیندۀ مفید و درخشانی ندارند.

 

سرهم‌بندی، در ساختن ساختمان، خسارت به بار می‌آورد، ضمان‌آور هم هست. گاهی ساختمان به‌خاطر تسامح سازندۀ آن، پس از مدّت کمی تخریب می‌شود یا آسیب جدی می‌بیند و قیمت آن با افت شدید مواجه می‌گردد، یعنی خریدار متضرّر می‌شود. گناه این سرهم‌بندی‌ها بزرگ است.

  

سرهم‌بندی، در اداره‌ها مصیبت دیگری است. بعضی کارمندان با قاطعیّت کار نمی‌کنند و مدّت زیادی ارباب رجوع را معطل می‌کنند. مردم در اثر کم کاری، بد کاری و بیکاری برخی کارمندها، دچار دردسر می‌شوند و باید از کار و زندگی خویش دست بکشند و مرتب در رفت و آمد به اداره باشند تا کارشان حل شود. در صورتی که اگر محکم‌کاری در اداره‌ها حاکم باشد، فوراً مشکل ارباب رجوع را حل می‌کنند.

 

صرفنظر از ضرورت محکم‌کاری، طبق این روایت شریف، همه باید در زندگی کوشا و فعّال باشند و از کار کردن و تلاش برای آبادی دنیا مضایقه نکنند.

امام کاظم«سلام‌الله‌علیه» فرموده‌اند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغ»[۱۰]؛ خداوند متعال، بندۀ تنبل، کسی که زیاد می‌خوابد و بندۀ بیکار را دوست ندارد.

 

در روایتی نقل کرده‌اند که هرگاه پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» مردی را می‌دیدند و از او خوششان می‌آمد، یعنی از حیث ظاهر، او را مفید و مستعدّ کار می‌یافتند، می‌پرسیدند: شغل او چیست؟ آیا حرفه‌ای دارد؟ اگر می‌گفتند: بیکار است، می‌فرمودند: «سَقَطَ مِنْ ‏عَیْنِی»[۱۱]؛ از چشمم افتاد.

  

آیات فراوانی در قرآن کریم، حاوی دو مفهوم «ایمان» و «عمل صالح» در کنار هم است، یعنی معمولاً هر جا در قرآن صحبت از ایمان شده، بدون فاصله، با عباراتی نظیر: «الَّذینَ‏ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏»[۱۲]، بر عمل صالح و بر  کار و کوشش نیز تأکید شده است. [۱۳]

  

قرآن شریف در آیه‌ای می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون‏»[۱۴]؛ هرکس از زن و مرد، ایمان داشته باشد و عمل شایسته و نیکو انجام دهد، در دنیا حیات طیّب و زندگی روشن و پاکیزه پیدا می‌کند و در آخرت از حیات طیّب‌تر برخوردار می‌گردد.

 

باید توجه شود که منظور از عمل صالح در این آیۀ شریفه، صرفاً ارتباط با خدا و عباداتی نظیر نماز و روزه نیست، بلکه هر تلاشی در جهت آبادی زندگی دنیا از راه حلال و نیز هر عمل مشروعی که برای جامعه مفید باشد و عقل انسان آن را بپسندد، عمل صالح است.   

 

کوتاهی در کار و تلاش و تسامح در تأمین معیشت زندگی، منجر به احتیاج و وابستگی می‌شود که منفور تعالیم دینی است. انسان باید با کوشش خود زندگی را تأمین کند و در این زمینه مستقل باشد. یکی از مصائب بزرگ، بیکاری است؛ البته مسئولان وظیفه دارند زمینۀ کار و فعالیّت جوانان را فراهم سازند و بیکاری را ریشه کن کنند، امّا گذشته از آن، خود مردم و جوان‌ها نیز باید به فکر کار و تولید باشند و به دنبال کارهای راحت و پشت میز نشستن و نظایر آن نگردند.

  

اگر به آمار میزان کار در کشورهای پیشرفته مراجعه شود، معلوم می‌گردد که میانگین ساعت انجام کار در آن کشورها بالاست و همین، عامل موفقیّت، پیشرفت و استقلال آنهاست. اساساً هر ملّتی که تلاش و کوشش کند، از احتیاج و وابستگی در امان است و به پیشرفت و توسعه دست می‌یابد و در مقابل، ملّت‌های تنبل که به درستی تلاش نمی‌کنند و کارهای آنها توأم با محکم‌کاری نیست، محکوم به احتیاج و وابستگی هستند.

 

ارزش کار در تعالیم دینی به قدری است که امام صادق«سلام‌الله‌علیه» آن را مانند جهاد در خط مقدّم جبهه می‌دانند: «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[۱۵].

 

سورۀ عصر، سورۀ عجیبی است؛ در حلی که مختصر است، یک دنیا معنا دارد.

 

«بِسْمِ ‏اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیِمِ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْر»

 

در ابتدای آن، به کار و کوشش قسم می‌خورد. بعد می‏فرماید: همۀ انسان‏ها ورشکسته هستند، بدبخت هستند، خسارت می‌بینند؛ مگر یک طائفه و آن کسانی هستند که ایمان دارند، پایۀ زندگی آنها ایمان است و علاوه بر آن، عمل صالح و شایسته به‌جا می‌آورند. البته امربه‏معروف و نهی‏ازمنکر نیز دارند؛ امّا با تأکید، مردم را به کار و کوشش توصیه کرده، از کارهای زشت و بدون منفعت باز می‏دارد. اگر در قرآن کریم، برای اهمیّت کار و کوشش، آیۀ دیگری نداشتیم، آیات سورۀ عصر برای پی بردن به اهمیّت فراوان آن کافی بود.

  

امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه» در فراز بعدی توصیه‌های خود می‌فرمایند: «إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِیرَةٍ وَ هَیْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِلَی عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ یعنی جناده، اگر دوست داری بدون برخورداری از اطرافیان و قوم و عشیره، عزیز باشی، یعنی اگر می‌خواهی عزیز خدایی باشی، اگر تمایل داری همه تو را دوست داشته باشند و در میام مردم ابهت و شخصیّت داشته باشی، با تقوا باش؛ لباس ذلّت معصیّت را از تن در آور، گناه نکن، و لباس عزّت اطاعت را بپوش، رابطه‏ات با خدا محکم باشد و به دستورات الهی عمل کن.

 

یکی از فواید مهم کسب تقوا، برخورداری از وجاهت و محبوبیّت اجتماعی است. کسی که از گناه اجتناب می‌ورزد و واجبات را به‌جا می‌آورد، نزد مردم عزّت و آبرو دارد و از ابهّت و شخصیّت اجتماعی ویژه‌ای برخوردار است. همه از او حساب می‌برند، زیرا بر دل مردم حکومت می‌کند و حکومت بر دل‌ها، به انسان ابهت می‌دهد و دیگران را تابع او می‌سازد. قرآن کریم، وعده داده است که محبّت چنین کسی در دل‌ها ریخته می‌شود و در بین مردم محبوب خواهد شد: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»[۱۶]

  

بهترین موهبت برای انسان، این است که دوستان او را دوست داشته باشند و دشمنان از وی حساب ببرند، در بین مردم عزیز باشد، ابهت داشته باشد و قدرتمند باشد. امام دوّم«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: این موهبت، در اثر رعایت تقوا به دست می‌آید.

  

پی نوشت ها:

[۱]. کفایة الاثر، ص ۲۲۷ و ۲۲۸.

[۲]. رسائل الشهید الاوّل، ص ۲۹۰.

[۳]. تحف العقول، ص ۳۹۶.

[۴]. مؤمنون، ۹۹ و ۱۰۰: «پروردگارا، مرا بازگردانید، شاید من در آنچه وانهاده‏ام کار نیکی انجام دهم. نه چنین است. »

[۵]. آل عمران، ۱۸۲: «این [عقوبت‏] به خاطر کار و کردار پیشین شماست. »

[۶]. الکافی، ج ۱، ص ۷۸.

[۷]. الکافی، ج ۳، ص ۲۴۲.

[۸]. الکافی، ج ۲، ص ۴۴۳.

[۹]. علل الشرائع، ج ۱، ص ۳۱۰.

[۱۰]. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۶۹.

[۱۱]. جامع الاخبار، ص ۱۳۹. 

[۱۲]. بقره، ۲۵: «و کسانی را که ایمان آورده‏اند و کارهای شایسته انجام داده‏اند. »

[۱۳]. عنکبوت، ۹؛ لقمان، ۸؛ فصّلت، ۸؛ محمّد، ۲؛ بیّنه، ۷ و...

[۱۴]. نحل، ۹۷: «هر کس -از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه‏ای، حیاتِ [حقیقی‏] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‏دادند پاداش خواهیم داد. »

[۱۵]. کافی، ج ۵، ص ۸۸.

[۱۶]. مریم، ۹۶: «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند، به زودی [خدای‏] رحمان برای آنان محبتی [در دل‌ها] قرار می‏دهد. »

در میان امام زادگان ایران و شهر قم و فرزندان حضرت امام موسی (علیه السلام) که نورافشانی می‌کنند، ماه تابانی که همه آنها را تحت‌الشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ می‌باشد.

حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی در بین فرزندان موسی بن جعفر ـ سلام الله علیها ـ بعد از برادرش، علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ در والاترین رتبه‌ جای دارد. این در حالی است که شیخ مفید و دیگران فرزندان دختر امام کاظم ـ علیه السّلام ـ حداقل هجده تن بوده‌ اند و فاطمه در بین این همه بانوی مکرمه سرآمد بوده است. [۱]

حاج شیخ عباس قمی درباره دختران موسی بن جعفر می‌نویسد: «برحسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی ـ علیه السّلام ـ معروف به حضرت معصومه است».[۲]

اما شیخ محمد تقی تستری در «قاموسی الرجال» فضیلت وی را نه تنها در بین دختران، ‌ بلکه پسران حضرت غیر از امام رضا ـ علیه السّلام ـ بی‌نظیر می‌داند و می‌نویسد: «در میان فرزندان امام کاظم ـ علیه السّلام ـ با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ کسی هم‌شأن حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ نیست. »[۳]

بی‌گمان این نحوه اظهار نظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ بر برداشتهایی استوار است که از متن روایات وارده از ائمه به دست آمده است. روایاتی که مقامهایی را برای فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ برشمرده‌اند مقامی که نظیر آن را برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده‌اند و به این ترتیب نام فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ را در شمار زنان برتر جهان قرار داده‌اند. حال به طور اختصار به بررسی بعضی از خصوصیاتی که آن حضرت را از دیگر امام‌زادگان جدا می‌کند می‌پردازیم.

   

۱ . شرافت خانوادگی: تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمی‌توان انکار کرد. این تأثیرپذیری در وجود فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ از برجستگی خاصی برخوردار است. او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضایلی را به ارث برد که تنها برادرش علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ آنها را به صورت کامل در خود جمع کرده بود و به نظر می‌رسد بتوان سربرتری شخصیت والای فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ بر دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ را در همین نکته یافت که فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ مانند برادرش از هر دو طرف پاکیزه‌ترین خصال و ویژگیها را به ارث برد با وجود بانوان دیگری در خاندان امام کاظم ـ علیه السّلام ـ گویی «نجمه» ستاره پر نور بانوان امام کاظم است که به سان پرفروغ‌ترین ستاره‌ها می‌درخشد و به راستی که تمام فروغش را به دو پاکیزه گوهرش، علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ و فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ منتقل کرد. [۴]

مطالعه سیره ائمه گواهی می‌دهد که طهارت و پاکی مادر شرط اساسی برای گزینش مادران امامان بوده است و سعادتی که نصیب فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ شده این بود که مادرش، مادر امام رضا ـ علیه السّلام ـ نیز بود. لذا از هر آلودگی در هر اندازه‌اش به دور ماند. [۵]

   

۲ . شفاعت گسترده: بالاترین جایگاه شفاعت از آن رسول گرامی اسلام است، [۶] اما دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده‌ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می‌تواند همه اهالی محشر را فرا گیرد: ۱ . خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ   ۲ . شفیعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ

در مورد شفاعت گسترده حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ طبق احادیث منقول از اهل سنت و شیعه هیچ شکی نیست. اما در مورد حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از جهت گستردگی شفاعت، هیچ‌کس ـ حداقل هیچ بانویی ـ به شفیعه محشر معصومه نمی‌رسد، ‌که امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ در این رابطه می‌فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم» با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند. [۷]

   

۳ . ویژگی های دیگر: مثل عصمت، محدثه بودن، ورود زیارتنامه مخصوص، و ... باعث شده که حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از دیگر امام‌زادگان وبرادران وخواهران پیشی گیرد. [۸] و همچون ستاره‌ای درخشان در این آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصی بشود همان‌طوری که امام رضا ـ علیه السّلام ـ در فقره‌ای از زیارتنامه آن حضرت می‌فرماید:‌ «فان للک عند الله شانا من الشان»[۹] یعنی تو در محضر الهی شأن و منزلت وصف‌ناپذیری داری، که بر خاک‌نشینان این عالم قابل تصور نیست و تنها خدا و پیامبر و اوصیاء طاهرینش بر آن واقفند.

   

۴- کراماتی که از آن حضرت به مسلمانان و علاقه مندان اهل بیت و اهل علم ومراجع عظام رسیده برتری و فضل آن حضرت را به اثبات می رساند که باتامل درابعاد مختلف گوشه هایی از انوار ملکوتی وشعاع آسمانی روشن خواهد شد.

امام رضا(علیه السلام) فرمود: هرکس خواهرم معصومه را در قم زیارت کند (بامعرفت وشناخت) بهشت براو واجب می شود.

   

پی نوشت ها:

[۱]  . صدوق، عیون‌الاخبار، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ج ۱، ص ۱۴؛ شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج ۲، ‌ص ۲۴۴.

[۲]  . شیخ عباس قمی، منتهی‌الامال، انتشارات هجرت، ج ۲، ص ۲۷۳.

[۳]  . ر. ک: مجله کوثر، شماره ۳۳، ‌ شخصیت‌حضرت معصومه.

[۴]  . کلینی، اصول کافی، چاپ مکتبة الصدوق، تهران، ج ۱، ص ۴۷۷.

[۵]  . طبرسی، اعلام الوری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ص ۳۰۲.

[۶]  . سوره بقره، آیه ۲۵۶.

[۷]  . سفینة البحار، شیخ عباس قمی، کتابخانه سنائی، تهران، ج ۲، ص ۳۷۶.

[۸]  . طبق حدیثی از امام رضا ـ علیه السّلام ـ لقب حضرت به حضرت فاطمه دادند و این دلالت بر عصمت و پاکی آن حضرت دارد. طبق نقل علامه امینی در الغدیر، حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ ناقل حدیث از اجداد خود بوده است از این روی به وی محدثه می‌گویند. (علامه امینی، الغدیر، ج ۱، ص ۱۹۶).

[۹]  . علامه مجلسی، بحارالانوار، ‌مؤسسة الوفاء، بیروت، ج ۱۰۲، ص ۲۶۶.

قساوت قلب

 

خداوند در آیه مبارکه ۷۴ سوره بقره می فرماید: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ اَوْ اَشَدُّ قَسْوَةً وَ اِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الاَْنْهَارُ وَاِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ اِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ»؛ سپس دلهای شما پس از این واقعه، چون سنگ سخت شد و حتّی سخت تر از سنگ؛ چرا که از پاره ای از سنگ ها گاه نهرها جاری می شود و پاره ای از آنها چون شکافته شود، آب از آن بیرون می جهد و پاره ای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر می افتد (امّا دلهای شما نه از خوف خدا می تپد و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.

 

این آیه شریفه در مورد «بنی اسرائیل» و مثال جالب و زیبایی در مورد سنگدلی آنهاست بنی اسرائیل در طول تاریخ بشریّت کارنامه تاریک و سیاهی داشته اند. تعصّب، لجاجت، بهانه گیری، خودبرتربینی، کینه توزی نسبت به پیامبرشان، نفوذناپذیری در مقابل حق از جمله ویژگیهای این قوم سرکش و ناسپاس است. یهودیان در صدر اسلام هم بر ضدّ مسلمانان کارشکنی های فراوان کردند و نسبت به آنان نفاق می‌ورزیدند. از یک طرف با مسلمانان پیمان می بستند و از طرف دیگر با زیر پا نهادن آن عهد و پیمان از پشت بر پیکر اسلام خنجر می زدند، عداوت و دشمنی این قوم لجوج با مسلمانان هرگز تمام نشد و همچنان ادامه یافت و در عصر و زمان ما به اوج خود رسید و می توان گفت بیشترین ضربه را «بنی اسرائیل» یا بخش خاصّی از آن به نام «صهیونیزم» بر پیکره امّت اسلامی وارد کرده است. اینان در کشورهای اسلامی منشأ فسادها، قتل ها، درگیری ها، اختلافات، فحشا و بی اعتنایی به احکام اسلامی مخصوصاً رباخواری و... بوده و هستند، تا بدان حدّ که اگر مظالم آنان یک جا جمع آوری شود، یک کتاب و شاید چند کتاب قطور نوشته شود، بنی اسرائیل آنقدر بی عاطفه و سنگدل بودند که حتّی به پیامبران خودشان هم رحم نمی کردند. حضرت موسی (علیه السلام) از این قوم لجوج و دل پر خونی داشت. وقتی اینها نسبت به پیامبرشان تا این اندازه بی رحم باشند، روشن است که نسبت به دیگران چگونه خواهند بود.

  

داستان گاو بنی اسرائیل

 

آیه شریفه مورد بحث در پی آیاتی است که داستان «گاو بنی اسرائیل» را بیان می کند. خلاصه داستان ـ که در آیات ۷۳ـ۶۷ سوره بقره آمده است ـ به قرار زیر است:

 

یکی از بنی اسرائیل به شکل مرموزی کشته شد. و این قتل، سبب اختلاف میان آنها گردید. معمولا وقتی که حادثه ای رخ می دهد و عامل آن مشخّص نیست، کسانی که با هم خرده حسابی دارند، گناه را به گردن طرف دیگر می اندازند و آنان را عامل آن حادثه معرّفی می کنند. اصل حادثه این بود که جوانی عموی ثروتمند خود را به قتل رساند. این برادرزاده جوان و تنها وارث که از دیر مردن «عمو» ناراحت بود او را کشت تا صاحب و وارث اموال و ثروت فراوان او گردد. بعضی نیز انگیزه قتل را علاقه شدید آن جوان به دختر عموی خود می دانند؛ زیرا که عمو علی رغم دلبستگی برادرزاده، دخترش را به ازدواج دیگری درآورده بود. وقتی خبر قتل این شخص در بین بنی اسرائیل پخش شد، غوغایی برپا شد و هر کس به دنبال قاتل می گشت از جمله برادرزاده مقتول؛ یعنی قاتل حقیقی مصرّانه خواستار شناسایی قاتل بود. فتنه عظیمی برپا شد، نزدیک بود که قبایل در مقابل همدیگر صف آرایی کنند و این حادثه به یک جنگ کامل تبدیل شود. برای حلّ مشکل به خدمت حضرت موسی (صلی الله علیه وآله) رفتند و از او خواستند که از خدا بخواهد تا قاتل شناخته شود. حضرتش دست به دعا شد و خداوند خواسته اش را اجابت کرد و فرمود: گاوی ذبح کنید و خونش را به بدن مقتول بزنید تا وی زنده شود و خود، قاتل را معرّفی کند؛ بنابراین قرار شد از طریق معجزه این فتنه پایان پذیرد. کلام خداوند در این باره اطلاق دارد و در مقام بیان است و بی قید و شرط؛ امّا این قوم لجوج شروع به بهانه جویی کردند و گفتند: این گاو باید در چه سنّ و سالی باشد؟ حضرت موسی گفت: باید وحی نازل شود. منتظر وحی شد. خداوند فرمود: نه پیر باشد و نه جوان. بنی اسرائیل رفتند و برگشتند و گفتند: این گاو چه رنگی باید داشته باشد؟ حضرت موسی باز در انتظار وحی نشست. وحی آمد که: گاوی باشد زرد یک دست که رنگ آن بینندگان را مسرور سازد. باز بهانه گرفتند که: چه نوع گاوی باشد؟ باز وحی آمد که: نه گاو شخم زن باشد و نه گاو آب یاری؛ ولی گاوی که از هر عیبی پاک و مبرّا باشد. بالاخره بعد از زحمت های فراوان و خرج زیاد گاو مورد نظر را یافتند و او را ذبح کردند و به اعجاز الهی مقتول زنده شد و قاتل را معرّفی کرد.

  

شرح و تفسیر آیه شریفه

 

این معجزه، طبیعتاً می بایست ایمانشان را بیشتر و آنان را به خداوند نزدیکتر می کرد؛ امّا بر خلاف این عمل شد. چه این آیه پس از بیان این داستان آمده است: بهانه جویی، اختلاف انگیزی، فتنه گری، تمرّد از فرمان الهی، لجاجت، بی حرمتی به پیامبران و... باعث شد که «قلب های شما مانند سنگ سخت، بلکه سخت تر از سنگ شود. » آیات متعدّدی در قرآن مجید وجود دارد که کلمه «قلب» و مشتقّاتش در آن به کار برده شده است. (۱) آیا منظور از قلب در این آیات همان قلب صنوبری شکل است که در سینه انسانهاست؟ همان عضوی است که کار گردش خون در بدن انسان را به عهده دارد؟ آیا منظور از قلب در قرآن مجید همان عضوی است که از عجایب خلقت است و در هر دقیقه بطور متوسّط ۷۰ مرتبه می زند و در هر دقیقه ۲ بار تمام خون را در تمام بدن انسان به گردش درمی آورد و به جای اوّل باز می گرداند؟ اگر چه این قلب صنوبری شکل از عجایب خلقت خداوند است و وظایف مهمّی هم در بدن انسان به عهده دارد؛ ولی مراد قرآن از قلب، این قلب صنوبری شکل نیست.

  

برای روشن شدن اهمّیّت قلب در بدن، اختصاراً به وظایف آن اشاره می شود که عبارتند از:

 

اوّل ـ تغذیه تمام سلولهای بدن، موادّ غذایی در معده یا شیره معده آمیخته و آماده می شود و در روده ها جذب و سپس وارد گردش خون می شود. خون، موادّ غذایی مورد نیاز بدن را به تمام ذرّات و سلول های بدن می رساند. بدین وسیله، غذای تمام بدن تأمین می شود.

 

دوّم ـ آبیاری بدن، قسمت عمده بدن انسان آب است. اگر بخشی از بدن انسان کم آب شود، پژمرده می شود و می خشکد و کم کم باعث مرگ انسان می شود.

 

سوّم ـ رساندن حرارت یکسان به بدن، بدن انسان گرم است، هیچ گاه فکر کرده اید که بدن انسان این حرارت را از کجا تأمین می کند؟ اکسیژن از هوا وارد دستگاه تنفّسی انسان می شود و از آن جا جذب بدن و گردش خون انسان می شود و با سوخت و سوزی که در سلول های بدن انجام می شود، تبدیل به حرارت

می گردد و این حرارت به وسیله خون و قلب به همه سلول های بدن انسان می رسد.

 

چهارم ـ جمع آوری موادّ زاید و سمّی، موادّ زاید و اکثراً سمّی حاصل از سوخت و سوز بدن به وسیله خون به گردش درمی آید. مقداری از آن به وسیله دستگاه تنفّسی دفع می شود و مقداری نیز به داخل کلیه ها می آید و توسّط ادرار دفع می گردد.

 

انصافاً این قلب با این ظرافت و با این کار زیاد و خستگی ناپذیر، آیتی بزرگ از خداوند است. اگر این قلب از آهن هم باشد در حدود ۷۰ سال عمر انسان ساییده می شود و از بین می رود؛ امّا قدرت بی انتهای خالق، اندامی آفریده که گاهی حتّی بیش از یک صد سال کار می کند و عجیب تر این که قلب از جمله اندام های بدن است که در خواب و بیداری مشغول کار است اگر چه فعالیّتش در خواب کمتر است.

 

این جاست که انسان در مقابل این فرموده خداوند «وَ فِی الاَْرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنینَ وَ فِی اَنْفُسِکُمْ اَفَلاَ تُبْصِرُونَ » و در زمین نشانه هایی (دال بر وجود خدا) برای جویندگان یقین پیداست و در وجود خود شما (نیز آیاتی است) آیا نمی بینید!؟ (۲) با تمام وجود سر تعظیم فرود می آورد.

 

اگر به جز «قلب» دلیل دیگری بر عظمت خداوند وجود نمی داشت توجّه به قلب برای درک قدرت و حکمت لایزالش کافی می بود. برای پی بردن بیشتر به عظمت این خلقت و دانستن ارزش این هدیه خدایی، به مطلب زیر توجّه کنید:

  

قلب مصنوعی آینه ای برای عظمت قلب انسان

 

چندین سال قبل یک قلب مصنوعی به قیمت ۳۰ میلیون دلار ساختند؛ ولی این قلب گران قیمت، ۶ روز بیشتر عمر نکرد و در آن ۶ روز هم استفاده کننده آن قدرت حرکت و راه رفتن نداشت. چگونه می توانیم تنها به خاطر نعمت قلب خود که آن خالق منّان رایگان در اختیار ما نهاده است، شکرگزار باشیم؟ چه زیبا می فرماید: «وَفی اَنْفُسِکُمْ اَفَلا تُبْصِرُون ».

 

حال که دریافتیم مراد قرآن از قلب این اندام صنوبری شکل درون سینه نیست؛ گوییم منظور از قلب در قرآن عقل و عاطفه است. خداوند در آیه ۱۷۹ سوره اعراف می فرماید: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَ » جهنّمیان قلب هایی دارند که با آن نمی فهمند، منظور از قلب در این آیه و دیگر آیاتی که کلمه قلب در آن به کار رفته است، عاطفه و عقل انسان است؛ چون درک و فهم مربوط به عقل انسان است.

 

همان گونه که محبّت، شعور و دانش مربوط به عاطفه و عقل است؛ به عنوان نمونه، خداوند متعال در آیه ۱۰ سوره بقره می فرماید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَض » در دلهای آنان (منافقان) نوعی بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده است.

  

آیا قلب صنوبری شکل منافق بر اثر بیماری نفاق از کار می افتد و باز می ایستد؟ و یا بر اثر نفاق و فتنه گری دریچه قلبشان گشاد می شود؟ بدیهی است، منظور از قلب و بیماری آن، اندامی به نام «قلب» و بیماری های شناخته شده عضوی آن نیست، بلکه مراد همان عقل و عاطفه است که در اثر اعمال نفاق آمیز، ضعیف و بیمار می شود تا بدان حد که در حرم امام رضا (علیه السلام) هم آدم کشی می کند و در حقیقت می میرد. در روایتی می خوانیم که: «امر به معروف سه مرحله دارد مرحله اوّل: قلبی، مرحله دوّم: زبانی و گفتاری و مرحله سوّم: عملی و اجرایی» اگر مرحله سوّم امکان نداشت مرحله دوّم و اوّل و اگر مرحله دوّم و سوّم مقدور نبود، مرحله اوّل ضروری می نماید. بدین معنا که شخص باید در دل از ظلم و فساد و ظالمان و مفسدان بیزار و نسبت به مصلحان و مؤمنان قلباً علاقه مند باشد؛ ولی اگر کسی امر به معروف را در هر سه مرحله ترک کند «فَمَنْ لَمْ یَعْرِفُ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ یُنْکِر مُنْکِراً قُلِبَ فَجُعِلَ اَعْلاهُ اَسْفَلُهُ » قلب او وارونه می شود؛ یعنی پایین قلب به طرف بالا و بالای آن به طرف پایین قرار می گیرد. (۳) آیا منظور از این قلب همین صنوبری است؟ این اندام درون قفسه سینه جابه جا نمی شود و واژگون نمی گردد؛ پس منظور از قلب در این روایت نیز عاطفه و ادراک است.

  

از مجموع آنچه گفته شد، نتیجه می گیریم که قلب در استعمالات قرآن و روایات به دو معناست:

 

۱ـ عقل و خرد انسانی. ۲ـ عواطف آدمی؛ یعنی آن دو پدیده روحانی که مرکز ادراک و احساسات است. بنابراین، وقتی گفته می شود «قلب دارند و نمی فهمند» مراد این است که عقل دارند؛ ولی نیروی ادراک و شعورشان از کار افتاده است و زمانی که گفته می شود «قلبشان سخت شد»؛ یعنی عاطفه آنها مرده است.

 

امّا «قلب»، در آیه شریفه ۴۶ سوره حج «فَاِنَّها لا تَعْمَی الاَْبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ؛ چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی شوند، بلکه قلب هایی که در سینه جای دارند کور می شود به قرینه «فی الصدور» به معنای «قلب هایی که در سینه ها جای دارند» آمده است به نظر می رسد که مراد از آن همان قلب صنوبری شکل بدن باشد، آیا به راستی چنین است؟

  

عقل گرچه درون سینه انسان نیست؛ ولی با «مغز» ارتباط دارد. به همین دلیل کسانی که مغز آنها از کار می افتد، ممکن است برای مدّتی قلبشان کار بکند. بنابراین، «صدور» در این آیه شریفه به معنای سینه ها نیست، بلکه در این جا به معنای «جان» است و در نتیجه، قلب به معنای عقل و ادراک است، بنابراین مفهوم آیه شریفه چنین است: «عقلهایی که در جانهاست».

 

احتمال دیگر این که: قلب صنوبری شکل اگر چه مرکز عقل و عواطف نیست؛ ولی بی ارتباط با این دو نیز نیست. چون ارتباطی مستقیم بین قلب و روح یا عقل و عاطفه انسان وجود دارد؛ زیرا هر پدیده ای برای روح انسان حادث می شود، هنگامی که می خواهد به انسان منتقل شود، اوّل بر قلب اثر می کند؛ مثلا اگر شخصی شادی و شعفی آنی و فراوان بیابد، ضربان قلبش تندتر و در حقیقت قلبش روشن تر می شود و بر عکس اگر ناراحتی شدیدی پیدا کند، در قلبش احساس خستگی می کند و یا اگر نسبت به کسی محبّت داشته باشد به هنگام حوادث، سنگینی و دردی در قلبش حس می کند. رابطه مسائل داشته باشد به هنگام حوادث، سنگینی و دردی در قلبش حس می کند. رابطه مسائل روحی و قلب، رابطه آب و چشمه و سطح زمین است؛ همان گونه که آب از لایه های زیر زمین حرکت می کند و در یک نقطه از زمین می جوشد و بیرون می ریزد، پدیده های روحی نیز از قلب بروز می کنند.

  

از تمامی تفسیرهای یاد شده درباره «قلب» می توان به معنای کلام الهی در «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ » چنین پی برد که روح و عاطفه و عقل و ادراک بنی اسرائیل، همانند سنگ سخت شده است.

  

تعبیر قرآن از دل های بنی اسرائیل: «سخت تر از سنگ»

 

در بخش اوّل آیه ۷۴ سوره بقره در مورد بنی اسرائیل: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَاْلحِجارَةِ اَوْ اَشَدُّ قَسْوَة » در مورد «فَهِیَ کَاْلحِجارَةِ » و «اَوْ اَشَدُّ قَسْوَة »، مفسران آراء مختلفی بیان کرده اند: از آن جا که این آیه همچون دو مثل پیشین درباره منافقان است و نیز همان طور که گفته شده بود نفاق درجات و مراتبی دارد «فَهِیَ کَالْحِجارَة» مربوط است به گروهی از بنی اسرائیل که به تعبیر قرآنی «سنگدل» بودند و «او اَشدُّ قَسوَة» ناظر است به گروهی دیگر از بنی اسرائیل که «سنگدل تر» بودند.

 

این که چگونه دلی می تواند سخت تر از سنگ باشد قرآن مجید در همین آیه توضیح می دهد و در آن سه برکت از برکات سنگ را برمی شمارد:

  

اوّل ـ بعضی از سنگها در دل کوهها شکافته می شوند و چشمه ها از آن می جوشد و نهرهای آب از آنها جاری می شود و از این آبها، کشتزارها و گیاهان و جانوران سیراب می شوند و بدان زنده می شوند و جان می گیرند. آری سنگ برکتی چنین مهم دارد؛ ولی قلب بنی اسرائیل نه منبع جوشان فضیلت است و نه چشمه سار زلال علم و حکمت و نه کانون عاطفه و نه جای مهر و محبّت! براستی که قلب اینان سخت تر از سنگ است!

 

دوّم ـ بعضی از سنگها نیز ترک ها و شکاف های کوچکی پیدا می کنند و همچون حوضچه ای اندک آبی را در خود نگه می دارند، که گر چه با آن نمی توان کشتزارها و درختان و جانوران را سیراب کرد، ولی ممکن است رهگذر تشنه ای را از کام مرگ برهاند؛ امّا قلب بنی اسرائیل سنگدل این مقدار ناچیز هم اثری از مهر و محبّت در خود ندارد.

 

سوّم ـ بعضی از این سنگها از خوف و ترس خداوند از بالای کوه فرو می ریزند و در برابر عظمت آفریدگار یکتا و توانا فروتنی می کنند و خضوع نشان می دهند؛ همان طور که آیه شریفه ۲۱ سوره حشر نیز بر این مطلب دلالت دارد، خداوند در این آیه می فرماید: «لَوْ اَنْزَلْنا هَذَا الْقُرآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِّنْ خَشْیَةِ اللّهِ وَ تِلْکَ الاَْمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون » اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی که در برابر عظمت خدا خاشع می شد و از خوف خدا می شکافت، این مثالهایی است که برای مردم می زنیم، شاید در آن بیندیشند!

  

تسبیح تمام موجودات جهان

 

خضوع و خشوع سنگها و کوهها در برابر قدرت و شکوه خداوند، بطور کلّی تسبیح تمامی موجودات جهان را از آیات متعدّد قرآن می توان دریافت. به عنوان نمونه خداوند متعال در آیه ۴۴ سوره اسراء می فرماید: «... وَ اِنْ مِنْ شَیء اِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ... » تمام موجودات عالم او را به پاکی می ستایند؛ ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید. (۴) و حتی برخی از مفسّران برای همه آفریده های خداوند، نوعی زندگی و ادراک قائلند و عقیده دارند که همه موجودات دارای نوعی شعور ذاتی هستند؛ ولی نه همانند ادراک و شعور انسانی. همچون تسبیحی که به فرموده خداوند باری تعالی «لاَ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ » تسبیح آنها را نمی فهمید. در برابر حمد تمامی آفریدگان و ذکر تسبیح همه موجودات و به ویژه خضوع و خشوع سنگ ها در برابر عظمت و جلال آفریدگارشان، قلب های بنی اسرائیلیان به واسطه قساوتشان سخت تر از سنگ شده است؛ زیرا که قلبهایشان ذکر تسبیح نمی گوید و خودشان در برابر آفریدگارشان سر تسلیم فرود نمی آورند.

  

قساوت

 

در هر انسانی دو نیرو وجود دارد: نیروی عقل و خرد و نیروی عواطف انسانی. دستگاهی که انسان به وسیله آن حقایق را می فهمد عقل نامیده می شود. بنابراین، فهم و شعور و ادراک به یاری عقل انسان ممکن می گردد؛ ولی عاطفه نیرویی است که انسان به وسیله آن مسائل اخلاقی را همچون حبّ و بغض درک می کند؛ مثلا ما در این جا از کشتار بی رحمانه و گسترده مردم الجزایر به وسیله جنایتکاران بی عاطفه، متأثر و ناراحت هستیم و یا از اوضاع نابسامان کشور اسلامی افغانستان که گرفتار حبّ و بغض بعضی از سران خودخواهشان است، رنج می بریم. این ناراحتی ها و رنج ها مربوط به نیروی عاطفه است؛ مادام که عواطف انسانی زنده باشد، جوامع بشری زنده هست و در حقیقت مرگ عاطفه ها، مرگ جوامع بشری است. وای بر انسان آن روز که عواطفش بر اثر دنیاپرستی بمیرد که در این صورت، انسان خطرناک تر از هر حیوان درنده وحشی می شود! این بمب های شیمیایی را چه کسانی ساختند؟ دانشمندان دنیاپرست بی عاطفه! کسانی که عواطف انسانی را به دلارها فروختند و کشته شدن هزاران انسان را در حلبچه ندیدند! چه کسانی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن و یک صد هزار سکنه آنها را با بمب های اتمی و در مدّت چند لحظه نابود کردند؟ (۵)

 

انسانهای دانشمندی که عواطفشان مرده و از انسانیّت بویی نبرده بودند و چون درندگان لذّتشان نابودی دیگران بود! چه کسانی نزدیک به بیست میلیون مین ضدّ نفر در سراسر کره زمین کاشته اند؟ حیوان صفتانی که تنها نام انسان بر خو نهاده اند و از عواطف انسانی بی بهره اند! به واسطه غیر اخلاقی و انسانی بودن این نوع از مین ها جهانیان تصمیم گرفتند، ساخت و استفاده آنها را ممنوع کنند؛ ولی کشور پر عواطف و طرفدار جدّی حقوق بشر! یعنی آمریکا با این تصمیم جهانی مخالفت ورزید! دیگر بار که خواستند سلاح های کشتار جمعی را نابود و تولید آن را ممنوع نمایند باز این انسان های به ظاهر مهربان و نوع دوستان دلسوز بودند که مخالفت کردند! زیرا که رهبران آمریکا تحت فشار اسرائیلیان منافق اگر چه تشکیلاتی به نام حقوق بشر را سازماندهی کردند، امّا از آن تنها به عنوان سلاحی برای سرکوبی مخالفان خود بهره برداری می کنند. گویی رعایت حقوق بشر درباره همدستان و دوستان خود معنایی ندارد!

  

علم و عاطفه وجه تمایز انسان از حیوان

 

تفاوت انسان و حیوان در این است که آدمی دارای عقل و عاطفه و به تعبیر دیگر دارای درک و احساسات است؛ ولی حیوان فاقد این دو امتیاز است. گرچه بعضی از حیوانات دارای هوش و شعور بسیار ضعیفی هستند و شاید در بعضی از حیوانات گونه ای عاطفه خام وجود داشته باشد؛ مثلا یک مرغ به هنگام خطر از جوجه های خود دفاع می کند؛ ولی این شعور و عاطفه حیوان در مقام مقایسه با انسان ناچیز و هیچ محسوب می شود، حتّی بسیاری از حیوانات بچّه های خود را می خورند و بعضی دیگر، وقتی بچّه هایشان بزرگ می شوند آنها را از خود می رانند. حال اگر عقل انسان از کار افتاد، وی آدمی احمق خوانده می شود و دیگر سزاوار نام انسان نیست؛ ولی اگر عواطفش از بین برود دیگر نه ترحّم و مرّوتی در او می توان یافت و نه عشق و ارادتی و در این حال چه بسا او را درّنده خوتر از حیوان هم بتوان نامید.

  

دنیای بی عاطفه ها

 

متأسّفانه جهان امروز، جهان بی عاطفه هاست. اگرچه بشر امروزی در علم و دانش و دستاوردهای علمی به پیشرفت های بی اندازه فراوانی دست یافت؛ لکن به همین میزان از عواطف و احساسات تهی و خالی شده است. در کشورهای صنعتی معیار و ارزش مادّه و پول است و کالای محبّت و عاطفه هم کمیات است و هم بی خریدار! حتّی عواطف خانوادگی در میان اعضای یک خانواده به شدّت کم و ضعیف شده است. فرزندان وقتی تا حدّی بزرگ شوند پدر و مادر دیگر مسئولیّتی در برابر آنان نمی پذیرند و پدر و مادر هم که پیر می شوند، فرزندانشان آنان را به خانه های سالمندان می سپارند و دیگر حتّی به سراغشان هم نمی روند. میزان طلاق در این کشورها بسیار زیاد است تا حدّی که در بعضی از کشورها نیمی از ازدواج ها و گاه بیش از آن به طلاق منجر می شود! ولی در کشور ما یک بیستم از ازدواج ها به طلاق ختم می شود؛ اگرچه ما همین میزان اندک را هم زیاد می دانیم. در محیط بی عاطفه ها کمک کردن به هم نوعان محتاج و فقیر معنایی ندارد. از «جشن عاطفه ها» و «بیایید شادیهایمان را تقسیم کنیم. » خبری نیست و حتّی اگر شخص از تشنگی و گرسنگی بمیرد، کسی به یاریش نمی شتابد.

  

در خبرها آمده بود که: در یکی از کشورهای غرب در جادّه ای پر رفت و آمد بنزین اتومبیلی تمام شد. راننده به قصد یاری از اتومبیل های دیگر ظرف به دست، کنار جادّه و در زیر بارش برف می ایستد؛ ولی راننده هیچ اتومبیلی به او کمک نمی کند و به درخواست یاریش توجّه نمی کند و او یازده ساعت تمام در آن سرمای سخت ایستاد تا جان به جان آفرین تسلیم کرد! در حقیقت نابودی عواطف انسانی در چنان جوامعی به مرگ و نیستی چنین انسان هایی می انجامد. بدین شواهد است که اعتقاد داریم که غربیها توان فهم و ادراک مفاهیم بلند اسلامی همچون شهادت، جهاد، ایثار، نوع دوستی، کمک به دیگران و... را ندارند. حتّی حقوق بشرشان نیز نشانگر عاطفه آنان نمی باشد، بلکه ابزاری برای سرکوب دشمنانشان است؛ مثلا اگر یک اسرائیلی به دست یک فلسطینی شهادت طلب کشته شود فریاد دفاع از «حقوق بشر» این موجودات بی عاطفه، گوش جهانیان را کر می کند؛ امّا اگر در الجزایر هر روز زن و مرد و کوچک و بزرگ و پیر و جوان به بدترین وضع کشته شوند و بدنشان قطعه قطعه گردد، منادیان منافق و ریاکار «حقوق بشر» دم فرو می بندند. گویی هیچ واقعه ای در جهان رخ نداده است!

  

دین و مذهب، تقویت کننده عواطف

 

مهم ترین عواملی که عاطفه انسانی را تقویت می کند، دین و مذهب است؛ زیرا که دین در روایات به «محبّت و کینه» تفسیر شده است: محبّت نسبت به مسلمانان و کینه نسبت به کفّار؛ مثلا در روایتی «فضیل بن یسار» می گوید: از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردم: آیا حبّ و بغض هم جزء ایمان است؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: مگر ایمان به غیر از حبّ و بغض چیز دیگری است؟ »(۶) و در روایت دیگری آمده است: روزی حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) حسن و حسین (علیهم السلام) را بوسید، مردی به نام اقرع که این کار را سبک می شمرد به پیامبر (صلی الله علیه وآله) عرض کرد، یا رسول اللّه! خداوند به من ده فرزند داده است؛ امّا هرگز هیچ یک از آنان را نبوسیده ام. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «مَا عَلَیَّ اَنْ نَزَعَ اللّهُ الرَّحْمَةَ مِنْک» من چه کنم که خداوند ریشه رحمت و شفقت را در قلب تو کنده است. (۷)

 

دلی که محبّت در آن نیست، دیگر نه دل، که پاره سنگ است و نه شایسته نعمات بهشتی که سزاوار عقوبت جهنّم است. از برکت دین اسلام و وجود عواطف انسانی مردم مسلمان و متدیّن کشور ماست که علی رغم وجود مشکلات اقتصادی در هنگام بروز حوادث و مشکلات به یاری برادران و خواهران خود می شتابند و در سراسر کشور جنب و جوش پدید می آید در هر کوی و برزن چادری برپا می شود و هر کس به اندازه توان خود کمکهای نقدی و جنسی تقدیم می کند. چه زیباست این جلوه های عواطف انسانی!

  

عوامل قساوت در قرآن

 

خداوند متعال در قرآن در آیات زیر به عوامل قساوت و سنگدلی اشاره کرده است:

 

اوّل ـ در آیه ۱۳ سوره مائده می فرماید: «فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُم لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُم قاسِیَة» به علّت پیمان شکنی، آنان [یهود بنی اسرائیل] را از خود دور کردیم و دل های آنان را سخت و سنگین نمودیم.

 

دوّم ـ خداوند باری تعالی در آیه ۱۶ سوره حدید می فرماید:

 

«اَلَمْ یَأنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکْرِ اللّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لاَ یَکُونُوا کَالَّذِینَ اُوتُو الْکِتابَ مِن قَبلُ فَطَالَ عَلَیهِمْ الاَْمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثِیرٌ مِّنْهُمْ فاسِقُونَ» آیا وقت آن نرسیده است که دل های مؤمنان در برابر یاد خدا و آن سخن حق که نازل شده است خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد؛ سپس زمانی طولانی بر آنان گذشت و قلب هایشان قساوت پیدا کرد؛ بسیاری از آنها گناهکارند!

 

این آیه شریفه ابتدا با نهیب سخن حق، انسان غافل را از خواب غفلت بیدار می کند.

 

ای انسان، تا کی از دست رفتن عزیزانت را می بینی و مرگ را باور نمی کنی؟

 

تا کی شاهد ناپایداری مادّیّات و بی وفایی دنیا هستی و هم چنان بدان دل می بندی؟

 

سپس مؤمنان را بر حذر می دارد از این که مثل بنی اسرائیل شوند؛ زیرا که آنان بر اثر عمر طولانی خود و تصوّر بی مرگی و نیز تأخیر بعثت پیامبر بعدی بتدریج تعالیم پیامبرشان را از یاد بردند و به خاطر نبود عذاب الهی، از خدا نیز غافل شدند و قساوت قلب پیدا کردند و گنهکار شدند!

 

از این آیه شریفه دوّمین عامل قساوت قلب شناخته می شود «دور ماندن از تعالیم انبیا و اولیا و ادیان الهی». از این عوامل و بیان قرآن می توان نتیجه گرفت که: برخی عذاب های الهی در زندگی دنیایی خود، نوعی الطاف خداوند است؛ زیرا که ممکن است سبب ساز توبه و دوری از گناه و بازگشت به سوی خداوند و در حقیقت بازدارنده از ابتلا به قساوت قلبی شود. (۸)

 

خواهران و برادران گرامی! جوانان و نوجوانان را با جلسات دینی آشنا کنید و آنان را به مجالس مذهبی ببرید تا مبادا بر اثر دوری و جدایی از تعالیم دینی و فرهنگ و معارف اسلامی، قساوت قلب پیدا کنند و عواطف انسانی در آنان از بین برود.

  

قساوت در روایات اسلامی

 

در روایات معصومان (علیهم السلام) نیز عوامل متعدّدی در بیان علل مرگ عواطف و قساوت قلبی انسانها ذکر شده است که به چند عامل اشاره می شود:

 

اوّل ـ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «ما جَفَّتِ الدُّمُوعُ اِلاّ لِقَسْوَةِ الُقلُوبِ و مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ اِلاّ بِکَثْرَةِ الذُّنُوبْ» چشمها خشک نمی شود و] اشک آن قطع نمی گردد [مگر به واسطه قساوت قلب، و قساوت قلب حاصل نمی شود مگر به واسطه زیادی گناه. (۹)

 

اگر انسانی از مصائب زندگی متأثّر نمی شود و گریه و زاری نمی کند یا شوق عبادت و مناجات ندارد و یا عواطف و ترحّم و نوع دوستی در او پیدا نمی شود و تنها به خود می اندیشد و در پی تأمین خود است و نگران زیان و آسیب دیگران نیست، همه و همه در اثر فراوانی گناهان اوست.

 

در یکی از تشرفّها به خانه خدا زمانی در مسجد الحرام نشسته بودم، جوانی نزد من آمد و گفت: «اوّلین بار است که به سفر حج آمده ام و به این مکان مقدّس مشرّف شده ام؛ ولی هیچ احساس معنویّت در من زنده نشد، شوق راز و نیاز با خدا و گریه و زاری به درگاه او را ندارم» علّت را از من طلبید. در پاسخ گفتم: جوان! حتماً گناهان زیادی مرتکب شده ای! اوّل به درگاه خداوند از گناهانت توبه کن؛ سپس به زیارت و عبادت و مناجات بپرداز.

 

دوّم ـ یکی دیگر از عوامل قساوت قلب، آرزوهای طولانی است

 

در روایتی آمده است: «خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: «لا تُطَوِّلْ فِی الدُّنْیا اَمَلُکْ فَیَقْسُوا قَلْبُکْ وَ القاسُ الْقَلْبِ مِنّی بَعیدٌ» ای موسی! در دنیا آرزوهای طولانی نداشته باشد که باعث سنگدلی می شود و انسان سنگدل از من دور است. (۱۰)

 

سوّم ـ دنیاپرستی و غرق شدن در خواسته های مادّی، در انسان مجالی برای رشد و بروز عواطف انسانی و نزدیکی به خدا نمی گذارد؛ زیرا که اصلی ترین هدف انسان پرعاطفه، وصال حق است. بنابراین، سوّمین عامل قساوت قلب را دنیاپرستی و دور شدن از خدا می شناسد.

 

حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «لا تَکْثِرُو الکلامَ بِغَیْرِ ذِکرِ اللّهِ فِاِنَّ کَثرَة الکَلامِ بِغَیْرِ ذِکْرِ اللّهِ تَقْسُو الْقَلْبَ» زیاد حرف زدن در صورتی که غیر از ذکر و یاد خدا باشد، قساوت قلب می آورد. (۱۱)

 

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به روشنی، زیاده گویی را از عوامل قساوت قلب دانسته است. شایعه پراکنی، دروغ گویی، اتّهام ناروا، شوخی بیش از اندازه و دخالت در اموری که مربوط به شخص نیست، از مظاهر پر گویی و نشانه قساوت قلب انسان پر سخن است.

 

چهارم ـ در روایت دیگری از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده است: «ثَلاثٌ یُقِسْنَ الْقَلْبَ، اِسْتِماعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصّیدِ وَ اِتْیانُ بابِ السُّلطانِ» (۱۲) سه چیز باعث قساوت قلب می شود: شنیدن موسیقی، شکارهای تفریحی و رفتن به خانه فرمانروای ستمگر.

 

گوش دادن به موسیقی حرام است و باعث سنگدلی می شود و در این مورد باید هوشیار بود و با استدلال هایی چون: موسیقی از بین برنده کسالت و خستگی روحی است، یا موسیقی تنها به منظور هوسرانی نیست، یا موسیقی سنّتی و محلّی رواست، نباید به دام شیطان گرفتار شد. شکار اگر به قصد فراهم کردن معیشت و تهیّه روزی باشد اشکالی ندارد، ولی شکاری که به قصد تفریح و سرگرمی باشد، در دین اسلام حرام است و حتّی نماز کامل و روزه بر شکارچی در چنین سفرهایی واجب است. بیشتر پادشاهان و فرمانروایان شکارگاه های اختصاصی داشتند و در آن به قصد سرگرمی و تفریح شکار می کردند.

 

چگونه می تواند گرفتن جان یک مخلوق جاندار، سبب تفریح گردد؟ فرمانروایان آدمهای قسی القلب و ظالمی بودند و برای حفظ قدرت و موقعیّت خود بدترین جنایتها را مرتکب می شدند و گاه نزدیکان، پدر و برادر خود را برای حفظ مقام خود می کشتند؛ مثلا «مأمون» برادرش «امین» را فدای تخت و سلطنت کرد و یا در این اواخر یکی از سران کنونی یک کشور عربی پدرش را کشت تا موقعیّت حکومتی اش مستحکم شود. اشخاصی که با این گونه آدمها ارتباط نزدیک و مداوم پیدا می کنند، قلبشان سخت می شود و چون زرق و برق زندگی آنان را می بینند از خدا دور می شوند. از خدا می خواهیم که قلبی پر عاطفه به ما عنایت کند. قلبی که چشمه جوشان عشق «او» باشد و با ذکر نامش، حلقه های اشک در چشمانمان ظاهر شود.

 

پنجم ـ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «کَثْرَةُ الْمالِ مُفْسِدَةِ لِلدّینِ وَ مَقاساةٌ لِلْقَلْبِ» ثروت و مال زیاد هم دین انسان را فاسد می کند و هم موجب قساوت و سنگدلی می شود. (۱۳)

 

شکّی نیست که مال و ثروت ابزار خوبی برای دستیابی به نیکیها و خوبی هاست و شاید به همین دلیل در قرآن مجید در آیه ۱۸۰ سوره بقره آمده است: «... اِنْ تَرَکَ خَیْراً الوَصیَّةُ» مفسّرین «خیر» را در این آیه به مال و ثروت تفسیر کرده اند؛ ولی کسانی که از اموال زیادشان استفاده خوبی و خیر بکنند کم هستند و نادر. (۱۴)

 

بیشتر مال داران و ثروتمندان مال و ثروتشان را در راه خیر مصرف نمی کنند و در نتیجه این فراوانی اموال سبب دوری آنها از خداوند و باعث قساوت قلب آنها می شود.

 

ششم ـ امام صادق (علیه السلام) در روایتی می فرمایند: «اَنْهاکُمْ اَنْ تُطْرِحُوا التّرابَ عَلی ذَوِی الاَرْحامِ فَاِنَّ ذلکَ یُورِثُ القِسْوَة وَ مَنْ قَسی قَلْبُهُ بَعُدَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ» شما را نهی می کنم از این که خاک بر روی مرده های نزدیک خود بریزید؛ چون این کار باعث سنگدلی می شود و کسی که سنگدل شود از خدا دور می گردد. (۱۵)

 

اسلام برای تمامی امور مربوط به انسان برنامه تعیین کرده است حتّی در مسائل ظاهراً کم اهمّیّت؛ مثلا در مورد استقبال و بدرقه میهمان می گوید: هنگام استقبال به میهمان کمک کن تا اسباب و اثاثیه اش را به خانه بیاورد؛ ولی هنگام بدرقه در حمل لوازمش او را کمک نکن؛ چون معنای این کار این است که صاحب خانه علاقه مند به رفتن میهمان است و این باعث قساوت قلب می شود.

  

در این حدیث نیز یکی دیگر از این قوانین ظریف و دقیق اسلامی بیان شده است. از آن جایی که اقوام و بستگان عواطفشان به یکدیگر زیادتر است به همین جهت دستور داده شده است که به هنگام دفن میّت مسلمان، نزدیکان و اقوامش بر روی او خاک نریزند؛ چون این کار به همان اندازه از عواطف آنان می کاهد و باعث قساوت قلب می شود و انسان سنگدل از خداوند دور است.

 

هفتم ـ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «النَّظَرُ اِلی الْبَخیلِ یُقسِی الْقَلْب» نگاه کردن به چهره انسان بخیل باعث قساوت قلب و سنگدلی می شود. (۱۶)

 

انسان وقتی شخص بخیل را می بیند به یاد بخل او می افتد و بخل یادآور قساوت است و یادآوری قساوت کم کم در انسان اثر می کند.

---------------------

پی نوشت ها:

۱- بیش از ۱۳۰ بار از قلب و مشتقّاتش در قرآن استفاده شده است.

۲- سوره ذاریات، آیات ۲۰ و ۲۱.

۳- بحار الانوار، جلد ۹۷، صفحه ۸۹ (چاپ بیروت).

۴- آیات دیگری نیز بر این موضوع دلالت دارد از جمله آیه ۴۱ سوره نور، آیه ۲۴ سوره حشر، آیه ۱ سوره جمعه، تغاین، حدید، حشر و صف.

۵- خلبانی که این شهرها را بمباران کرده بود، می گوید: «دیدم در عرض یک ساعت تمام شهر مانند خیمه ای آتش گرفت و شعله های آتش تا ارتفاع یک صد متری زبانه می کشید! »

۶- میزان الحکمة، باب ۶۵۸، حدیث ۳۰۹۶، در این باب سه روایت دیگر نیز در این زمینه نقل شده است.

۷- مکارم الاخلاق (چاپ مؤسسه اعلای کربلا»، صفحه ۲۵۲، به نقل از اخلاق انبیا، صفحه ۴۱۶.

۸- صراحت کلام خداوند در آیات ۴۲ و ۴۳ سوره مبارکه انعام مؤیّد این نتیجه گیری است: «ما بر امّتهایی که پیش از تو بودند پیامبرانی فرستادیم] و چون با آنان به مخالفت و ستیز برخاستند [آنان را به سختی ها و آفتها دچار کردیم تا شاید] به درگاه خداوند [گریه و زاری کنند] و لایق عفو و رحمت شوند [پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید زاری نکردند؟ زیرا که دلهایشان را قساوت فرا گرفته بود و شیطان کردار زشت آنان را در نظرشان آراسته بود».

۹- علل الشّرایع، صفحه ۸۱ و میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۶۹۹.

۱۰- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۰.

۱۱- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۲.

۱۲- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۳.

۱۳- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۷.

۱۴- همانند حضرت خدیجه (علیه السلام) که همه ثروت خود را برای تبلیغ اسلام در اختیار پیامبر (صلی الله علیه وآله) قرار داد.

۱۵- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۱۰.

۱۶- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۹.

وزیران خارجه اتحادیه اروپا مخالفت خود را با طرح ارائه‌شده از سوی دولت «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهوری آمریکا برای ایجاد سازش میان طرف‌های فلسطینی و صهیونیست ابراز کردند.

خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی می نویسد که وزرای خارجه اتحادیه اروپا از ایالات متحده خواستند به تلاش‌های جدید برای از سر گیری مذاکرات معلق‌شده با هدف ایجاد «صلح» میان طرف‌های اسرائیلی و فلسطینی ملحق شود.

«جوزف بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بعد از به عهده گرفتن ریاست جلسه‌ای میان وزرای خارجه اتحادیه اروپا و «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا گفت: «اروپایی‌ها ارزش طرح آمریکا را درک می‌کنند، چون جنب و جوش جدیدی را در جایی که هیچ وجود نداشت، ایجاد کرده است».

بورل در این باره گفت: «ما روشن کردیم که تشویق اسرائیلی ها و فلسطینیان به مشارکت در یک فرآیند سیاسی معتبر و پرمعنا مهم است. از نظر ما، هیچ راه دیگری به جز ازسرگیری گفتگوها وجود ندارد».

بورل در ادامه تأکید کرد که هرگونه طرح ابتکاری جدید باید «پارامترهای مورد توافق بین المللی» را محترم شمارد. اشاره مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به «راهکار دو دولتی» و بازگرداندن رژیم صهیونیستی به مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷ میلادی است.

گفتنی است که طرح پیشنهادی «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا موسوم به معامله قرن که در ماه ژانویه از آن رونمایی شد، ضمن بی توجهی آشکار به حداقل مطالبات مردم فلسطین، بخشهای قابل ملاحظه ای از کرانه باختری اشغالی را به رژیم صهیونیستی واگذار می کند.