
emamian
پیرمرد اهل سنت که خانه روستاییاش زائرسرای میهمانان پیاده امام رضا(ع) است
عشق و ارادت به امام مهربانیها نه مرز و نژاد که حتی مذهب هم نمیشناسد.
اصلا مگر میشود وجودی چنین مقدس و مهربان را دوست نداشت؟ وقتی آهو هم در زمان خطر و شکار به او پناه میبرد و به مهربانیش ایمان دارد، سنگ بر آن دلی که مهر این امام را نداشته باشد و اصلا مگر چنین دلی پیدا میشود؟!
این مقدمه را گفتم تا برایت از گپوگفتی کوتاه و شیرین با پیرمردی صاحبدل از روستای جمال ده حکایت کنم!
«شنیدن کی بود مانند دیدن» مثلی بود که پایم را به روستای اهل تسنن «جمالده» کشاند و چشمم را به دیدن شنیدههایم روشن کرد.
ورودی روستا، ابتدای خیابان توحید گوشهای نشسسته، کنارش عصایی است که نشان میدهد برای حرکت علاوه بر قامتی بلند، این روزها به ستونی چوبی هم نیاز دارد.
سلامی میکنم، جواب گرمی میشنوم و همین میشود آغاز گپوگفتی کوتاه اما دلنشین.
از اسم و عنوانش که میپرسم، میگوید: جمال نوراللهی هستم و ۸۵ سال سن دارم.
میپرسم چند ساعتی است اینجا نشستهاید، خسته نمیشوید؟ لبخندی میزند و میگوید: نگاه کردن به این شور و حال پذیرایی از زائران پیاده امام رضا توسط مردم روستا خسته کننده نیست، اما راستش را بخواهی حسرت میخورم، کاش من هم پیر و ناتوان نبودم و میتوانستم به این زائران امام رضا خدمتی بکنم، کاش میتوانستم.
یک چشمش نابیناست و پاهایش هم که گفتم، بدون یاری عصایی کهنه و چوبی، یارای حرکت ندارند.
شنیده بودم در کل جمعیت ۱۴۰ خانواری این روستا، ۱۰ تا ۱۵ نفر فقط شیعه هستند و مابقی اهل تسنن، حسرتی که در کلام این مرد موج میزند این تصور را برایم به وجود میآورد شاید یکی از آن شیعههای روستاست، میپرسم مذهبت چیست پدرجان؟ پاسخ میدهد: اهل تسنن ۱۲ امامی و ۱۴ معصومی!
تعجبم را که متوجه میشود، بر اشتراکات دو مذهب شیعه و سنی تاکید میکند و کسانی که سعی در پررنگ کردن تفاوتهای مذهبی بین شیعه و سنی دارند را جاهل و نادان مینامد و از اعتقاد و ارادت خودش و مردم روستا نسبت به اهل بیت میگوید، از اینکه وقتی سلامت بوده هفتهای یک بار به زیارت امام رضا(ع) مشرف میشده است.
حاجی نوراللهی از غریبی امام رضا(ع) با همان بیان ساده و بی تکلف خود، اینگونه روایت میکند: امام رضا، امامی بود که به خاطر دین اسلام سختی کشید، از خانواده و عزیزان خودش دور شد و به ایران آمد و به شهادت رسید، پذیرایی از زائرانش کار زیادی نیست که ما میکنیم، این برای ما افتخار است، هر کار از دستمان بربیاید در حد توانمان با دل و جان برایشان انجام میدهیم.
این پیرمرد با صفا برایم توضیح میدهد که سالها است(حدود ۱۵ سال) در خانه مردم این روستا به روی زائران پیاده امام هشتم باز است و روزی و برکتشان با خودشان وارد روستا میشود.
پیرمرد آرزو میکند همیشه در این روستا زائران امام رضا(ع) باشند.
برایم میگوید خودش هم با وجود ضعف و پیری و همسر زمینگیری که در خانه دارد، اما در خانهاش برای زائران گشوده است.
طبق اظهار پیرمرد، کاروان زائران پیاده کوهسرخ کاشمر هر سال سر راه مشهد به خانه او میآیند و استراحت میکنند و خودش برای راحتی زائران شب را در خانه دخترانش صبح میکند.
از خرج زندگیش میپرسم که چگونه تأمین میشود؟، میگوید تحت پوشش کمیته امداد هستم!
موقع خداحافظی میگوید پیغامی برای امام رضا دارم و ادامه میدهد: به امام رضا بگو مراقبم باشد که افتاده نشوم، پیش خدا سفارشم کند خوب شوم، نوکر امام رضا هستم، جانم فدای امام رضا...
ما در مذهب شیعه به این پیغام میگوییم توسل، حالا باورم میشود پیرمرد وقتی گفت اهل تسنن ۱۲ امامی و ۱۴ معصومی است، ادعا نبود، که حرفی از سر اعتقاد و باور بود، حرفی که از عمق دل برآمد و بر دل نشست.
روایت امام رضا در مورد حج
امام رضا(ع) در یکی از روایات درباره مقصود از وجوب حج فرمودهاند: «ای مکلف به تکلیف حج، خدایت مورد رحمت قرار دهد، به تو هشدار میدهم که حج فریضهای از فرایض خداوند جلیل و عزیز است و بر آنکه دارای استطاعت است، واجب است. این وجوب در تمام عمر انسان یکباراست و خداوند بر انجام دهنده آن وعده بهشت و گذشت از گناهان داده است و در قرآن مجید که سند تمام حقایق است، روی گردان از این واجب عظیم و فریضه بزرگ را کافر نامیده و به تارک آن وعده آتش قیامت داده، پس ما از آن آتش به حق پناه میبریم.»
در کتاب عیون اخبارالرضا(ع) حدیثی از امام رضا(ع) درباره معارف و علل تشریع حج آمده است که ایشان خطاب به فضل بن شاذان میفرمایند: «حج به سوی خدا رفتن و در پیشگاه باریتعالی حاضر شدن است». ایشان در این فرمایش اشاره به حج باطنی میکنند که مقصود از آن زیارت است. آری به حق اگر کسی حتی تجربه یکبار سفر به حج را داشته باشد، درمییابد که در مراسم حج سراسر توحید و یاد الهی بر انسان حاکم میشود. قلب انسان مؤمن در هنگام نزدیک شدن به خانه خدا میلرزد و حضور در مکانی والا و مقدس را درک میکند و گویا در پیشگاه الهی حاضر شده است.
به همین خاطر است که ائمه(ع) اغتنام از این فرصت الهی را بیانات خود خاطرنشان کردهاند و فرمودهاند که حج واجبی است که جای خالی آن را با هیچ واجب دیگری نمیتوان جبران کرد. بنده مؤمن خداوند در حج جا در پای انبیاء الهی میگذارد و دعوت پیامبران الهی را از ابراهیم(ع) تا پیامبر خاتم(ع) پر میکند. چه خوب است که این حس حضور در پیشگاه الهی هدیه به یادگار مانده حجگذار شود. باعث بروز تحولات اساسی در اندیشه و رفتار زائران خانه خدا شود.
هدف از آفرینش انسان، عبادت و هدف از آن معرفت خداوند است و انسان هنگامی به این معرفت دست مییابد که بهوسیله عبادت به تربیت نفس خود بپردازد و حج مشتمل بر تمام نتایجی است که از سایر عبادات چون نماز و روزه حاصل میشود و بنابراین در معرفت انسان نسبت به خدا اثری بنیادین دارد.
حضرت امام رضا(ع) در ادامه آن حدیث شریف سر عظیم حج را این چنین بیان میکنند: «حج زیادت طلبی و کمال خواهی است.» کمالطلبی در انسان از فطریات مسلم و غیر قابل انکار است و آنچه در مراسم پرفیض حج به ندای فطرت انسان پاسخ میدهد، حرکت انسان بر اساس معرفت الهی به سوی کمال مطلق است. مکه و تمام مناسک حج همچون پلی به سوی آسمان است و انگار آدمی به نردبانی که انبیاء و اولیای الهی بدآن دست یازیدهاند، تکیه میکند و بر مسیر معراج نبیاکرم مینگرد.
حج زیادهطلبی در مغفرت و بخشش الهی است، زیرا دریچههای مغفرت و رحمت خداوند در حج به سوی بندگان باز است. حج زیاده طلبی در دیدار روی اولیاء برتر الهی است زیرا روح وارث حقیقی انبیاء و بازمانده میراث پیامبراکرم(ص) حاکم و ناظر بر حج است.
امام رضا(ع) در ادامه روایت فرمودند: «بیرون آمدن از گناهان است و براى آنکه از گذشته توبه کند و عمل از سر گیرد و نیز در حج، خرج کردنِ ثروتها و رنج و خستگى و بازداشتن بدنها از خواستهها و لذایذ و در عبادت، به خدا نزدیک شدن و خضوع و فروتنى و کرنش و مذلت (در پیشگاه حق) و بیرون آمدن در گرما و سرما، ایمنى، ترس است، به صورت حرکتى پیوسته».
فلسفه مناسک و اعمالی که در حج وارد شده را نشان از تحولی میدانند که حج در روح انسان به جای میگذارد و آن ابراز پشیمانی از گذشته و بازگشت به خویشتن است، رجعتی که باعث شروعی نو و هدفمند و جبرانکننده خسارتهای گذشته است. حج، از گذشته تاریک و پر گناه خارج شدن و از آنچه در گذشته انجام شده، توبه کردن است و برای آینده کار خوب و نیک را از نو آغاز کردن.
علی بن موسیالرضا(ع) میفرمایند: «در حج بدن را به سختی انداختن، از زن و فرزند دور شدن و جان را از هواهای نفسانی و شهوات منع کردن است». به فرمایش امام رضا(ع) حج نوعی تمرین خودسازی است، تمرین خدا شدن از هرآنچه چون ریسمانی انسان را به دنیا وابسته کرده است. گویا انسان به سفر آخرت میرود و باید از همان ابتدا که از اطرافیان و آشنایان حلالیت میطلبد تا هنگامی که لباس سفید احرام را بر تن میپیچد و در بین بیابانهای مشعرالحرام و عرفات خدا را میخواند، مرگ و آخرت را به یاد آورد. و به این صورت خود را مهیای سفر واقعی آخرت میکند.
آنچه حاجی در احرام از حلال الهی بر خود حرام میشمرد، در واقع تمرینی است برای خودسازی و به در آموردن لباس خودخواهی و عینک هوا و هوس و دنیا طلبی. خداوند این فرصت بزرگ را سالی یکبار برای تمامی بندگان خود مهیا کرد تا آذوقه یکساله خود را تهیه کنند، چنانچه در آیه ۱۹۷ سوره بقره بعد میفرماید « الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ .... وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ؛ حج در ماههاى معینى است پس ... براى خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه پرهیزگارى است و اى خردمندان از من پروا کنید».
امام هشتم(ع) در ادامه میفرمایند: «حج وسیلهای برای خارج کردن و جداسازی داراییها از یکدیگر و پرداختن حقوق فقرا و مستمندان است». امام در این بیان شریف خود حج را راهی برای ادای حقوق اجتماعی عموم افراد جامعه و خصوص فقیران برمیشمرند. مستمندان از راه پرداخت خمس و زکات اموال و لزوم جداسازی اموال قبل از سفر حج علاوه بر انجام واجب الهی باعث میشود تا انسان متوجه اطرافیان خود بوده و حقوقی که خداوند بر عهده او نهاده انجام دهد.
این فراز از پیام حضرت رضا(ع) به زائران کعبه، بعد اجتماعی و لزوم توجه به سایر افراد را یادآور میشود و این ویژگی را که حاجیان از نقاط مختلف برای همدلی در نقطهای جمع میشوند روشنتر و لزوم فریادرسی به مسلمانان را دو چندان میسازد که رشد این ویژگی در زائران، زمینه ساز وحدت اسلامی و حاکی از بلوغ اجتماعی مسلمین است.
با توجه آیه « لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَةِ الْأَنْعَامِ فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ؛ تا شاهد منافع خویش باشند و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبانبستهاى که روزى آنان کرده است ببرند پس از آنها بخورید و به درمانده مستمند بخورانید».
امام رضا(ع) از این بالاتر حج همایش سالانه علوم اسلامی و انتقال اخبار ائمه به کل جهان برمیشمرد. این سنت همیشگی در پیش تمامی ائمه(ع) بوده است که از حج بزرگترین استفاده را در نشر معارف حقه تشیع و مفاهیم بلند قرآنی کنند تا کمی از حجاب برگرفته بر چهره دین را بزدایند و دین محمدی(ص) را آشکار کنند.
ثامن الحجج(ع)، میفرمایند: «مع مافیه من التفقه و نقل الاخبارالائمه(ع) الی کل صقع و ناحیه، کمال قال الله تعالی: «فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة ینفقهوا فی الدین...»
کنگره جهانی حج فرصتی مغتنم برای مسلمین بوجود می آورد تا به معرفی اسلام اصیل به جهانیان بپردازند، امیر مؤمنان(ع) در بیان اهمیت این مسأله می فرمایند: «برای مردم حج را به پا دار و روزهای خدا را به یادشان آور، در بامداد و شامگاه در یک مجلس عمومی با مردم بنشین. آنان که پرسشهای دینی دارند با فتواها آشنایشان بگردان و ناآگاه را آموزش ده و با دانشمندان به گفتگو بپردازد.» امام خمینی(ره) با اهتمام به این اصل، حج را زمان برائت از مشترکین و اعاده حقوق اسلام و معرفی اسلام ناب دانسته و آن را سرمایه ای عظیم برای مسلمین و عامل پایداری آنان معرفی کردند.
حضرت امام رضا(ع) در ادامه به منافع اقتصادی حج اشاره میکنند و در اینباره میفرمایند: «در حج برای تمام مردم در شرق و غرب زمین، آنانکه در دریا و خشکی بسر میبرند، چه آنها که حج میگذارند و چه غیر آنان، از تاجر، وارد کننده، فروشنده و خریدار، کاسب، کرایهدهنده و فقیر و مسکین سودمند بوده و نیازهای مردم را در اطراف و اکناف زمین بر میآورد.»
در آموزه های دینی اسلام هیچ منافاتی بین پاکسازی روحی و تلاش برای رسیدن به اقتصاد برتر وجود ندارد بلکه از آن جهاد فی سبیل ا... تعبیرشده است. حج نیز که یکی از پر ثمرترین اعمال عبادی اسلام و مشتمل بر تعالیم فراوانی است مستثنا از این قاعده نمی باشد. شبهه ای که درباره عدم جواز توجه به اقتصاد و خرید و فروش در حج وارد شده است بنا بر آنچه در تفسیر آیه ۱۹۸ سوره بقره از «ابن عباس» آمده، رد میشود.
علامه طباطبایی(ره) دراینباره معتقد است که: «جواز تجارت در حج مانند جواز خرید و فروش بعد از نماز جمعه است. ایشان از داد و ستد به جستجوی فضل پروردگار تعبیر میکند. شهید بهشتی نیز در کتاب حج در اسلام درباره مشروعیت بهرهبرداری اقتصادی از حج میگوید: «قبل از اسلام مراسم حج، پیش از آنکه یک مراسم دینی و زیارتی باشد، مراسم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بود. پس از اسلام هر مسلمان نزد خود میگفت: من متوجه خدا هستم و در این سفر که به خاطر توجه به خدا انجام میدهم دیگر نباید به فکر کسب و کار و تجارت باشم و آنرا حرام و عامل تضییع ارش حج میدانست تا اینکه آیه نازل شد که عیبی ندارد که در سفر حج در پی فضل الهی باشید.»
فلسفه حج از دیدگاه امام رضا(ع)
* علت وجوب حج
اهمیت این عبادت الهی در آن جاست که آیات متعددی از قرآن کریم وجوب و فلسفه حج را برای مسلمانان تبیین کرده و روایات فراوانی از پیشوایان معصوم(ع) در تثبیت این اندیشه قرآنی وارد شده است. خداوند در سوره آل عمران میفرماید: «و بر مردم، حج و زیارت آن خانه واجب است، بر هر کسی که توانایی یافته و بر آن راه یابد و هر که کافر شود تنها به خود زیان رسانده است».(۱)
همچنین پیامبرعظیمالشأن اسلام(ص) درباره مقصود از وجوب حج فرموده اند: «منظور از وجوب حج و طواف و دیگر مناسک به پا داشتن ذکر و یاد خداست».(۲)
امام رضا(ع) نیز در این باره میفرمایند: «ای مکلف به تکلیف حج، خدایت مورد رحمت قرار دهد، به تو هشدار میدهم که حج فریضهای از فرایض خداوند جلیل و عزیز است و بر آن که دارای استطاعت میباشد واجب است و این وجوب در تمام عمر انسان یکبار است و خداوند بر انجام دهنده آن وعده بهشت و گذشت از گناهان داده است و در قرآن مجید که سند تمام حقایق است، رویگردان از این واجب عظیم و فریضه بزرگ را کافر نامیده و به تارک آن وعده آتش قیامت داده، پس ما از آن آتش به حق پناه میبریم».(۳)
* استطاعت، شرط وجوب حج
در حدیث شریف حضرت رضا(ع) که در تفسیر آیه مذکور بیان شده است، سخن از شرایط استطاعت به میان آمده است که دلیل بر وجوب حج میباشد.
استطاعت همان توانایی مالی برای حج است و بر هر مسلمانی واجب است که در صورت استطاعت مالی به حج برود، به علاوه از حضرت صادق(ع) روایت شده است که: «تا کعبه برپاست، دین نیز پایدار است.»(۴)
با توجه به نقش مهم حج در حفظ دین و نیز با اهتمام به این امر که پیامبر اسلام(ص) حفظ دین را بر هر مسلمانی واجب دانستهاند، نوعی دیگر از استطاعت که ثمره سفر حج است، قابل بررسی است و آن استطاعت اجتماعی میباشد.
بنابراین بر مسلمانان واجب است که در صورت توانایی مالی با شرکت در کنگره عظیم حج که مظهر وحدت، انسجام و قدرت امت اسلامی است، استقلال و وابسته نبودن به بیگانگان را برای جامعه مسلمانان به ارمغان آورند.
علل تشریع حج در اندیشه حضرت رضا(ع)
علی بن موسی الرضا(ع) درباره فلسفه و علل تشریع حج خطاب به فضل بن شاذان میفرمایند: «حج به سوی خدا رفتن و در پیشگاه باری تعالی حاضر شدن است».(۵)
حج باطنی که مقصود از زیارت است موجب بروز تحولات اساسی در زائر میشود زیرا مناسک حج نمادی از مناسک اسلامی است و سبب ایجاد روحیه تقوا در افراد و تربیت نفس میشود.
هدف از آفرینش انسان، معرفت خداست و انسان زمانی به این معرفت دست مییابد که به وسیله عبادت به تربیت نفس خود بپردازد و حج مشتمل بر تمام نتایجی است که از سایر عبادات چون نماز و روزه حاصل میشود بنابراین در معرفت انسان نسبت به خدا اثری بنیادین دارد.
*کمال طلبی
در ادامه آن حدیث شریف حضرت رضا(ع) سِرّ عظیم حج را این چنین بیان میدارند: «حج زیادت طلبی و کمال خواهی است».
کمال طلبی در انسان از فطریات مسلّم و غیرقابل انکار است و آنچه در مراسم پرفیض حج به ندای فطرت انسان پاسخ میدهد، حرکت انسان بر اساس معرفت الهی به سوی کمال مطلق است.
* حج؛ آغاز حرکتی نو در زندگی
امام رضا(ع) فلسفه مناسک و اعمالی که در حج وارد شده را نشان از تحولی میدانند که حج در روح انسان به جای میگذارد و آن ابراز پشیمانی از گذشته و بازگشت به خویشتن است، رجعتی که باعث شروعی نو و هدفمند و جبران کننده خسارتهای گذشته است.
حج، از گذشته تاریک و پر گناه خارج شدن و از آنچه در گذشته انجام شده، توبه کردن است و برای آینده کار خوب و نیک را از نو آغاز کردن. (۶)
* حج؛ تمرین خودسازی
علی بن موسی الرضا(ع) در این زمینه معتقدند که: «در حج بدن را به سختی انداختن، از زن و فرزند دور شدن و جان را از هواهای نفسانی و شهوات منع کردن است.»(۷)
* راهی برای ادای حقوق اجتماعی
امام هشتم(ع) در ادامه میفرمایند: «حج وسیلهای برای خارج کردن و جداسازی داراییها از یکدیگر و پرداختن حقوق فقرا و مستمندان است».
ادای حقوق مستمندان از راه پرداخت خمس و زکات اموال و لزوم جداسازی اموال قبل از سفر حج علاوه بر انجام واجب الهی سبب میشود تا انسان متوجه اطرافیان خود بوده و حقوقی که خداوند بر عهده او نهاده انجام دهد.
این بخشی از پیام حضرت رضا(ع) به زائران کعبه، بعد اجتماعی و لزوم توجه به سایر افراد را یادآور میشود و این ویژگی را که حاجیان از نقاط مختلف برای همدلی در نقطهای جمع میشوند روشنتر و لزوم فریادرسی به مسلمانان را دوچندان ساخته و حس انترناسیونالیستی اسلامی را در مسلمین بارور میسازد. رشد این ویژگی در زائران، زمینه ساز وحدت اسلامی و حاکی از بلوغ اجتماعی مسلمانان است.
* همایش سالانه علوم اسلامی
ثامن الحجج(ع)، «حج» را جایگاه فراگیری فقه و احکام دین و انتقال اخبار پیشوایان(ع) به سراسر جهان میدانند و میفرمایند: «انما امروا بالحج لعله... فیه من التفقه و نقلالاخبار الائمه (ع) الی کل صقع و ناحیه، کما قالالله ــ عزوجلّ ــ تعالی: فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین...».(۸)
کنگره جهانی حج فرصتی مغتنم برای مسلمانان به وجود میآورد تا به معرفی اسلام اصیل به جهانیان بپردازند؛ امیرمؤمنان(ع) در بیان اهمیت این مسئله میفرمایند: «برای مردم حج را به پا دار و روزهای خدا را به یادشان آور، در بامداد و شامگاه در یک مجلس عمومی با مردم بنشین. آنان که پرسشهای دینی دارند با فتواها آشنایشان بگردان و ناآگاه را آموزش ده و با دانشمندان به گفتوگو بپردازد».(۹)
امام خمینی(ره) با اهتمام به این اصل، حج را زمان برائت از مشرکان و اعاده حقوق اسلام و معرفی اسلام ناب دانسته و آن را سرمایهای عظیم برای مسلمانان و عامل پایداری آنان معرفی کردند.
* مشروعیت بهره برداری اقتصادی
در آموزههای دینی اسلام هیچ منافاتی بین پاکسازی روحی و تلاش برای رسیدن به اقتصاد برتر وجود ندارد بلکه از آن به جهاد فیسبیل الله تعبیر شده است. «حج» نیز که یکی از پر ثمرترین اعمال عبادی اسلام و مشتمل بر تعالیم فراوانی است از این قاعده مستثنا نمیباشد.
حضرت رضا(ع) در باره منافع اقتصادی حج میفرمایند: «حج برای تمام مردم در شرق و غرب زمین، آنان که در دریا و خشکی به سر میبرند، چه آنها که حج میگزارند و چه غیر آنان، از تاجر، واردکننده، فروشنده و خریدار، کاسب، کرایه دهنده و فقیر و مسکین سودمند بوده و نیازهای مردم را در اطراف و اکناف زمین بر میآورد» ۱۰
در سفر حج نباید از دو نکته اساسی غافل ماند؛ اول اینکه، هدف اصلی این سفر الهی تحتالشعاع تجارت قرار نگیرد، یعنی اصل به خاطر فرع به فراموشی سپرده نشود.
نکته دوم این است که هدف شارع مقدس از مباح بودن تجارت در حج که گردهمایی سالانه مسلمانان است، رونق بازار مسلمانان میباشد. اما در حال حاضر که بازار حجاز در دست تولیدکنندگان غربی است و منافع آن به جیب سردمداران وهابی و مظلوم کُش سعودی میرود، باید در این مسئله دقت شود که مبادا تجارت و خرید و فروش کالاهای غربی و چینی موجود در بازار عربستان، از مسلمین مصرف کنندگانی بی چون و چرا بسازد و روحیه استقلال طلبی و عدم وابستگی به بیگانگان را که از اهداف سیاسی- اجتماعی حج است، کمرنگ سازد.
منابع:
۱- آل عمران/۹۷
۲- جامع العادات/ ج ۲/ص ۳۲۲
۳- بحارالانوار/ ج ۹۶/ص ۱۱
۴- وسائل الشیعه/ج ۸/ ص ۱۴/ حدیث ۵
۵- عیون اخبار الرضا/ باب ۳۴، نیز با همین مضمون روایتی از حضرت رضا(ع) در عیون اخبار الرضا(ع) ج ۲، ص ۱۷۴ خطاب به محمد بن سنان وارد شده است.
۶، ۷ و ۸- همان
۹- نهج البلاغه/ ترجمه محمد دشتی/ نامه ۶۷/ فراز اول
۱۰- المیزان/ ج ۲/ ص
پاسخی بر شبهه "تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت"
یکی از شبهات منتشر شده در فضای مجازی، این پرسش است که: «با توجه به روایاتی که تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت را جایز نمی داند، تشکیل حکومت اسلامی چه ضرورت دارد؟ » که مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به این شبهه اینگونه پاسخ داده است:
- پاسخ
دلیل عقلی: اجتماعی بودن انسان و تضاد منافع آنها تشکیل حکومت را عقلا ضروری میسازد، از طرفی اراده خداوند بر تکامل مادی و معنوی جامعه قرار گرفته است که این هدف جز در پرتو تشکیل حکومتی که اراده الهی را حاکم سازد امکان پذیر نیست، ضمن اینکه ماهیت قوانین اسلام همچون جهاد، دفاع، قضاوت، اجرای حدود و نیز هدف اسلام که بسط عدالت می باشد، حاکی از ضرورت تشکیلات حکومتی برای تحقق این اهداف و برنامه ها می باشد.
دلیل نقلی اعم از آیات و روایات:
مثلا در آیه ۲۵۱ بقره عبارت «و لولا دفع الله... ه. » حاکی از ضرورت تشکیل حکومتی دینی به منظور جلوگیری از سرکشی طاغیان و برقراری امنیت می باشد و یا آیه ۴۱ حج، یکی از ویژگی های مومنان راستین را اقامه امر به معروف و نهی از منکر در پرتو ایجاد حکومت دینی می داند.
در روایات نیز حضرت علی (ع) ابتدا در خطبه ۴۱نهج البلاغه اصل ضرورت حکومت را بیان کرده و آنگاه در روایتی دیگر با اشاره به آیات ۲۴انفال و ۱۷۹ بقره آنها را دلیل روشنی بر ضرورت وجود حاکم عادلی می داند که باید احکام اسلامی را برپا نماید.
در پاسخ سؤال شما ابتدا به ادله عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت اشاره می کنیم و سپس روایاتی را که ممکن است از آن جایز نبودن تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت استفاده شود، مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهیم داد. در مورد ادله ضرورت تشکیل حکومت در عصر غیبت باید بگوییم در اسلام وجود حکومت به عنوان یکی از ضروری ترین نیازهای جامعه مورد تصدیق قرار گرفته و این مسأله مستند به دلایل متعددی است.
مهم ترین دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی عبارتند از:
۱. دلیل عقلی:
عقل، وجود حکومت را برای جلوگیری از هرج و مرج ناشی از تزاحم و تلاقی منافع انسان ها و پرهیز از هر گونه اختلاف و به منظور تأمین نظم اجتماعی لازم و ضروری می شمارد. اجتماعی بودن انسان از یک سوء و طبع استخدام گر انسان که طالب برتری و به خدمت گرفتن دیگران در جهت منافع خویش است از سوی دیگر ضرورت وجود قانون و حکومت را برای جلوگیری از اختلاف، تشتت و هرج و مرج و ایجاد نظم و امنیت در جامعه، به اثبات می رساند، و این ضرورت مخصوص به زمان و مکان خاصی نیست و تمام زمان ها و مکان ها را در بر می گیرد.
و از آنجا که خداوند مسائل اجتماعی را به حال خود واگذار ننموده و اراده خداوند بر این تعلّق گرفته که وسایل تکامل مادی و معنوی جامعه را فراهم کند و این امر بدون وجود حکومت و دستگاه حاکمه صالح میسر نیست، ضرورت حکومت اسلامی که در راستای تأمین مصالح مادی و معنوی گام بردارد اثبات می گردد. علاوه بر این که ماهیت قوانین اسلام خود بیان گر ضرورت وجود حکومت اسلامی است.
نگاهی گذرا به احکام و قوانین اسلام همچون جهاد، دفاع، قضاوت و اجرای حدود و... حاکی از آن است اجرا و تحقق آنها بدون ایجاد حکومت ممکن نیست و اگر اسلام نظارت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و دفاع دارد، اگر حدود و مقررات و قوانین اجتماعی و جامع دارد، این نشان می دهد که اسلام یک تشکیلات همه جانبه و یک حکومت است اگر اسلام آمده است تا جلوی همه مکتب های باطل را بگیرد و تجاوز و طغیان طواغیت را در هم کوبد، چنین انگیزه ای، بدون حکومت و چنین هدفی، بدون سیاست هرگز ممکن نیست».[۱] بر این اساس مرحوم امام فرمودند: «نهاد حکومت، آن قدر اهمیت دارد که نه تنها در اسلام حکومت وجود دارد، بلکه اسلام چیزی جز حکومت نیست و احکام شرعی، قوانینی است که یکی از شئون حکومت است بدین ترتیب، حاکمیت اسلامی و بسط عدالت، مطلوب بالذات و احکام مطلوب بالعرض است و مقصود از آن ها اجرای حکومت است».[۲]
۲. دلیل نقلی:
صرف نظر از دلیل عقلی، ادله نقلی «آیات و روایات» نیز ضرورت وجود حکومت اسلامی را اثبات می کند و این آیات و روایات در حقیقت مؤید دلیل عقلی است که در اینجا به اختصار بدان اشاره می کنیم.
الف: آیات: از میان آیات دال بر ضرورت تشکیل حکومت به ذکر دو نمونه بسنده می کنیم.
۱. «...وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْک وَالْحِکمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَکنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْعَالَمِینَ [۳]». و خداوند حکومت و دانش را به او «حضرت داود» بخشید و از آن چه می خواست به او تعلیم داد، و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی کرد، زمین را فساد فرا می گرفت، ولی خداوند نسبت به عالمیان لطف و احسان دارد. جمله «و لولا دفع الله... ه. » به خوبی نشان می دهد که اگر حکومت مقتدر ونیرومندی نباشد و جلوی طاغیان و سرکشان را نگیرد، زمین پر از فساد می شود به این ترتیب حکومت عادلانه یکی از عطایای بزرگ الهی است که جلو مفاسد دینی و اجتماعی را می گیرد».[۴] بنابراین، این آیه شریفه ضرورت وجود حکومت را برای جلوگیری از مفاسد دینی و اجتماعی و برقراری امنیت به زیبایی ترسیم نموده است.
۲. «الَّذِینَ إِن مَّکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ [۵]». کسانی که هر گاه در زمین به آن ها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و برای خداوند سرانجام کارهاست. این آیه نیز تلویحا می رساند که بر پا داشتن نماز و ادای زکات و امر به معروف و نهی از منکر در قیاسی گسترده و عام از طریق تشکیل حکومت میسر است و لذا مؤمنان راستین را به این صفت توصیف می کند که آنها به هنگام قدرت یافتن و به حکومت رسیدن این فرائض بزرگ الهی را بر پا می دارند و اجرا می کنند و از اینجا نقش حکومت در اصلاح جامعه از دیدگاه اسلام روشن می شود».[۶]
ب: روایات: به دو نمونه از روایات، در این زمینه اشاره می کنیم.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ ضرورت تشکیل حکومت را در پاسخ شعار خوارج که می گفتند «لا حکم الاّ لله این گونه بیان فرمودند: کلمة حقّ یراد بها باطل نعم انه لا حکم الاّ لله و لکن هولاء یقولون لا امرة الاّ لله و انه لابّد للناس من امیر برّ اوفاجر».[۷] سخن حقی است که از آن اراده باطل شده، آری درست است، فرمانی جز فرمان خدا نیست، ولی اینها می گویند زمامداری جز برای خدا نیست، در حالی که مردم به زمامداری نیک یا بد، نیازمندند. این سخن حضرت به خوبی نشانگر ضرورت حکومت است و این که جامعه نمی تواند بدون حکومت و حاکم به حیات خویش ادامه دهد و دچار هرج و مرج می گردد و حتی حاکم بد از جامعه بدون حکومت که با هرج و مرج رو به روست، بهتر است.
هم چنین در روایت دیگری حضرت بعد از ذکر آیاتی از قرآن از جمله آیه ۲۴ سوره انفال و آیه ۱۷۹ سوره بقره فرمودند: «و فی هذا اوضح دلیل علی انه لابد للامة من امام یقومه بامرهم فیأمرهم وینهاهم و یقیم فیهم الحدود و یجاهد العدّو و یقسم الغنائم و یفرض الفرائض و یعرّفهم ابواب ما فیه صلاحهم و یحذّرهم ما فیه مضارّهم اذ کان الامر و النهی احد اسباب بقاء الخلق والاّ سقطت الرغبة و الرهبة و لم یرتدع و لفسد التدبیر و کان ذلک سببا لهلاک العباد».[۸] در این «آیات» روشن ترین دلیل است بر این که برای امت لازم است امامی باشد که امر آنها را بر پا کند و امر و نهی کند و حدود را اقامه کند و با دشمنان بجنگد و غنائم را تقسیم نموده و واجبات را بر پا نماید و آنچه در آن صلاح آنهاست به آنها بشناساند و از چیزهایی که ضرر آنها در آن است بر حذر دارد، چون امر و نهی یکی از اسباب بقای مردم است و الاّ رغبت و ترس از بین رفته و هیچ کس از گناه باز نمی ایستد و نظام جامعه فاسد می شود و این سبب هلاک بندگان می گردد».
این روایت نیز همچون روایت قبل به روشنی ضرورت وجود حکومت و حاکم عادلی که احکام اسلام را به پا دارد، را ترسیم نموده است.
با تبیین ادله عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت اکنون به بررسی و ارزیابی روایاتی می پردازیم که از آنها ممکن است جایز نبودن تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت استفاده شود و به عنوان مانعی برای ادّله ضرورت تشکیل حکومت تلّقی گردد در ارزیابی این دسته از روایات باید بگوییم، این روایات از نظر مضمون متفاوت هستند و به چند گروه تقسیم می شوند.
۱. روایاتی که به طور مطلق هر نوع قیام و اقدام برای تشکیل حکومت را محکوم نموده و پرچمدار آن را طاغوت می داند مانند روایتی که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: «کل رایة ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عزوّجل».[۹] هر پرچمی که قبل از قیام امام زمان ـ علیه السلام ـ بر افراشته شود پس صاحب آن طاغوت و پرستش کننده غیر خداوند عزوجل است این روایات دلالت بر جایز نبودن تشکیل حکومت و قیام برای آن ندارد زیرا به لحاظ اصل مناسبت حکم موضوع قیام کننده و پرچمدار محکوم به طاغوت بودن و پرستنده غیر خداست که مردم را به سوی خویش و راه غیر از راه خدا و رسول و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ فراخواند و دعوت او تناسبی با دعوت طواغیت و پرستنده های غیر خدا داشته باشد امّا اگر چنین قیام و یا پرچمی برای مبارزه با طاغوت و استقرار حاکمیت خدا و اطاعت از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اهل بیتش باشد بدون تردید مشمول این روایات نخواهد بود».[۱۰] از این رو اطلاق این قبیل روایات از آنجا که مخالف با خطوط کلی قرآن و سنت معصومین ـ علیهم السلام ـ و ضرورت عقلی است قابل پذیرش نمی باشد و این همه آیات و روایاتی که ما در جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و احیای کلمه دین و اقامه حدود الهی داریم و اینها مخصوص زمان خاصی نیست، نشان می هد که جلوگیری از احیای دین، سخن نادرست و قابل پذیرش نیست، اگر در عصر غیبت حکومت دینی نباشد، لازمه اش حاکمیت قوانین غیر دینی و افراد ناصالح بر مردم مسلمان است که هیچ گاه خداوند و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به چنین چیزی راضی نیستند».[۱۱]
۲. روایاتی که قیام های پیش از ظهور امام زمان ـ علیه السلام ـ را محکوم به شکست می داند. مانند روایتی که از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمودند: «ما خرج و لا یخرج منّا اهل البیت الی قیام قائمنا احدا لیدفع ظلما او ینعش حقا الا اصطلمته البلیّة و کان قیامه زیادة فی مکروهنا و شیعتنا».[۱۲] خارج نشد و خارج نمی شود از ما اهل بیت پیش از قیام قائم ما کسی برای دفع ظلمی یا گرفتن حقی، مگر آنکه به مصیبت و بلّیه دچار می شود و قیام او سبب زیاد شدن درد و رنج ما و شیعیان ما می گردد.
این روایات نیز اولا مربوط به قیام هایی است که شرایط آن محقق نشده که محکوم به شکست است و شامل قیام هایی که شرایط آن مهیا می باشد، نمی شود، زیرا در غیر این صورت باید بپذیریم که حتی با وجود شرایط و مهیّا بودن آن نیز قیام مبارزه بر علیه ظلم وتشکیل حکومت دینی جایز نباشد که این همان گونه که گفته شد با خطوط کلی آیات و سنت معصومین ـ علیهم السلام ـ سازگار نیست.
ثانیا: مضمون این روایات اخبار امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ به فراهم نبودن شرایط قیام و تشکیل حکومت دینی در آن شرایط بود. از این رو این روایات حمل بر ارشاد و رهنمودهایی شده که ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ برای جلوگیری از مشارکت یارانشان در فتنه ها و درگیری های بی ثمر و افتادن در معرکه های نافرجام بیان فرمود. [۱۳] قیام و شهادت ناگوار زید و یحیی و عدم موفقیت آنها شاهدی گویا بر این مسأله بود.
۳. روایاتی که از مشارکت شیعیان در قیام کسانی که از ائمه ـ علیهم السلام ـ پیروی نمی کنند، نهی نموده است در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ چنین نقل شده که فرمودند: «... ان اتاکم آت منا فا نظروا علی ای شی تخرجون و لا تقولوا خرج زید فانّ زیدا کان عالما و کان صدوقا و لم یدعوکم الی نفسه و انما دعاکم الی الرضا من آل محمد (ص) و لو ظهر لوفی بما دعاکم الیه انما خرج الی سلطان مجتمع لینقضه، فالخارج منّا الیوم الی ایّ شی یدعوکم الی الرضا من آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فنحن نشهدکم انّا لسنا نرضی به و هو یعصینا الیوم و لیس معه احد و هو اذا کانت الرایات و الالویة اجدر ان لا یسمع منّا...».[۱۴] اگر کسی نزد شما از سوی ما آمد پس این گونه بنگرید که بر چه چیزی قیام کرده اند و دیگران را به زید قیاس نکنید زیرا زید عالمی درستکار بود و شما را به خود دعوت نکرد او شما را به رضا از خاندان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دعوت کرد و اگر پیروز می شد به وعده اش وفا می کرد و شما را به سوی ما می خواند زید بر علیه سلطانی قیام کرد که مردم را دور خودجمع کرده تا حکومت او را نابود کند. پس کسی که خارج می شود به سوی چه چیزی می خواند شما را، شما را به رضای خاندان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دعوت می کند پس ما شاهد می گیریم شما را که ما راضی به آن نیستیم در حالی که امروز که یاری ندارد از ما اطاعت نمی کند و نافرمانی ما را می کند تا چه رسد به روزی که پرچم ها برای او بسته شود».
این گروه از روایات به خوبی بیان گر مخالفت با قیام هایی است که اهداف آنها حاکمیت احکام اسلام نبوده و تنها به نام اهل بیت ـ علیهم السلام ـ شکل می گیرد، از این رو اگر قیام برای از بین بردن قدرت و حاکمیت طواغیت باشد و برای دعوت به امامت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و استقرار حاکمیت احکام اسلام انجام پذیرد آن گونه که در قیام زید بود و شرایط آن فراهم باشد مورد تأیید و رضایت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ است.
۴. روایاتی که مفاد آن انتظار فرج و ملازمت خانه و مترصد وقوع علائم ظهور و منع از مشارکت در هر قیامی است که قبل از تحقق این علائم باشد. مانند روایتی از حضرت علی ـ علیه السلام ـ که فرمودند: «الزموا الارض و اصبروا علی البلاء و لا تحرکّوا بایدیکم و سیوفکم فی هوی السنتکم و لا تستعجلوا بمالم یعجل الله کلم...».[۱۵] ملازم زمین باشید (قیام نکنید) و بر بلاها و مصیبت ها صبر کند و با دست ها و شمشیرهایتان درخواست زبانتان حرکت نکنید و در آنچه خداوند در آن برای شما تعجیل نکرده عجله نکنید و روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ که فرمودند: «الزم الارض و لا تحرک یدا و لا رجلا حتی تری علامات اذکرها لک...».[۱۶] ملازم زمین باشد و دست و پایت را برای قیام حرکت نده تا علاماتی که برای تو ذکر می کنم ببینی سپس حضرت علامت های خروج حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ را بر شمردند.
این گروه از روایات بیان گر قیام هایی است که مربوط به قیام حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ است و شیعیان را از عجله کردن و هر قیامی را به عنوان قیام موعود تلقی کردن باز می دارد. و هیچ گونه دلالتی بر نهی از قیام و تشکیل حکومت اسلامی به منظور اجرای احکام اسلام و زمینه سازی برای قیام حضرت ندارد و چنین قیام هایی مورد نظر این روایات نیست.
با تحلیل مفاد مجموع این روایات می توان به نتایج کلی زیر دست یافت:
الف: به مدعیان امامت که بدون اذن امام معصوم ـ علیهم السلام ـ قیام می کنند و مردم را به اطاعت از خود نه خدا و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امام ـ علیه السلام ـ دعوت می نمایند، نباید کمک کرد و چنین قیام هایی محکوم است.
ب: هر قیامی که مدعی عنوان مهدویت باشد، محکوم است.
ج: قیام هایی که بدون بررسی شرایط و زمینه های موفقیت، شکل می گیرد، محکوم به شکست است اگر چه هدف قیام صحیح و مقدس باشد.
د: از تعجیل و شتاب در قیام حضرت و هر قیامی را به عنوان قیام موعود تلقی کردن باید پرهیز نمود و تا تحقق نشانه ها و علائم و زمان مقرّر آن صبر نمود.
بنابراین با بررسی و ارزیابی این روایات روشن می شود که این روایات هیچ گونه دلالتی بر جایز نبودن تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت به طور کلی نداشته و ناظر به موارد خاصی همچون فقدان شرایط وزمینه های قیام و تشکیل حکومت و انگیزه های نادرست و غیر الهی و مدعیان مهدویت می باشد. از این رو نمی توان بر اساس این روایات جایز نبودن تشکیل حکومت در عصر غیبت را به طور عام و کلی استفاده نمود و ادله عقلی و نقلی ضروری بودن تشکیل حکومت اسلامی را به واسطه این روایات کنار گذاشت، بلکه همان گونه که اشاره شد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی مستند به ادله عقلی و نقلی روشن است و این روایات تنها ناظر به موارد خاص است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱۰، ص۱۷ تا ۳۰.
۲ـ فقه سیاسی، عباسعلی عمید زنجانی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۸۹ تا ۱۹۴.
۳ـ ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، آیت الله جوادی آملی، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۲ تا ۳۷۵.
پی نوشت ها:
[۱]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۷۵ و ۷۶.
[۲]. امام خمینی (ره)، کتاب البیع، قم، موسسه اسماعیلیان، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۷۲.
[۳]. بقره / ۲۵۱.
[۴]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱۰، ص۲۳.
[۵]. حج / ۴۱.
[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، همان، ج۱۰، ص۲۴.
[۷]. نهج البلاغه، خطبه ۴۱.
[۸]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۹۰، ص۴۱.
[۹]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۱، ص۳۷.
[۱۰]. عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، آمیر کبیر، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۸۹.
[۱۱]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۴.
[۱۲]. صحیفه کامله سجادیه، ترجمه و شرح میرز ابوالحسن شعرانی، قم، انتشارات قائم ال محمد (ص)، ۱۳۸۶ش، ص۳۳.
[۱۳]. عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، همان، ج۲، ص۱۹۰.
[۱۴]. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۶.
[۱۵]. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۰.
[۱۶]. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۱.
با سیاست کلی اسلام درباره صلح آشنا شویم/ چه زمانی می توان با دشمن صلح کرد؟
* صلح و زندگی مسالمت آمیز
آیین الهی اسلام بیش از هر چیز انسان ها را به صلح و سازش و زندگی مسالمت آمیز دعوت می کند و با شعار «اَلصُّلْحُ خَیْرٌ» صلح را به عنوان یکی از مهم ترین اهداف عالیه خود مطرح می سازد.
در ضمن سیاست خارجی و داخلی اسلام را بر اساس زندگی مسالمت آمیز استوار تنظیم می کند، و همیشه و در همه جا در پی آن است که در جهان صلح و آرامش برقرار باشد.
مطابق این اصل، هرگاه از جانب دشمن، صلح و آرامش پیشنهاد شود، حاکم اسلامی (با شرایطی که بیان خواهد شد) موظّف است از صلح استقبال کند و جنگ را متارکه نماید.
اکنون که با این سیاست کلّی اسلام آشنا شدیم، ببینیم آیا صلح در همه جا و در همه حال و بدون قید و شرط، مورد پذیرش اسلام قرار گرفته یا این که پذیرش صلح از شرایط خاصی برخوردار است؟
به اجماع همه فقهای شیعه ـ رضوان الله تعالی علیهم اجمعین ـ شرط اساسی تن دادن به صلح این است که سازش به نفع اسلام و به سود مسلمانان باشد. اگر صلح به ضرر اسلام و موجب ضعف مسلمانان باشد، تن دادن به چنین صلحی روا و جایز نیست.
بر همین اساس علی (علیه السلام) می فرماید:
وَ لا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ و لِلَّهِ فِیهِ رِضًا فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَ أَمْناً لِبِلادِکَ وَ لَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ.
صلحی را که دشمن بر تو عرضه کند و مطابق رضای خدا باشد، ردّ مکن؛ زیرا صلح موجب آسایش لشکریان و آسودگی خاطر تو و ایمنی کشور خواهد بود. اما بعد از آشتی و سازش، سخت بر حذر و بیدارباش؛ چه بسا پیشنهادهای صلح برای اغفال طرف است. بنابراین بهتر است احتیاط را از دست ندهی و خوشبینی را در این سازش مورد اتّهام قرار ده.
* نتایج صلح و ضرورت غافل نبودن از دشمن
با دقت در بیانات مولا، فوائد اساسی صلح نیز روشن می شود:
با استقرار و حاکمیّت زندگی مسالمت آمیز، ارتش و قوای مسلّح از رفاه و آسایش برخوردار می شوند.
حاکم اسلامی نیز از آرامش و امنیت روحی لازم بهره می برد و در سایه این آرامش می تواند نابسامانی های مملکت را سامان بخشد.
و از همه اینها مهم تر افراد جامعه که بهترین آمالشان امنیت است، به آن می رسند.
مولا، بعد از بیان این فوائد متذکّر می شود که پس از اعلام صلح نبایستی از دشمن غافل شد؛ زیرا دشمن، دشمن است و هر آن در صدد بیرون راندن حریف خود از میدان می باشد. چه بسا پیشنهاد صلح برای تجهیز قواست. از این رو، لازم است حاکم با احتیاط حرکت کند و خوشبینی خود را به سوءظنّ و بدگمانی نسبت به دشمن مبدّل سازد.
* وفای به عهد
وفای به عهد و پای بندی به تعهّدات از نظر اسلام از عالی ترین فضائل انسانی است. قرآن کریم و آثار ائمّه معصومین (علیهم السلام) حاکی از این است که وفای به عهد، یکی از شرایط اساسی ایمان محسوب می شود و تخطّی از آن، در حکم بی دینی و بی ایمانی است.
این اصل در محدوده روابط داخلی مسلمان با یکدیگر خلاصه نمی شود، بلکه مسلمانان موظف اند در برابر بیگانگان و کفّار نیز این اصل را رعایت نمایند.
وَ إِنْ عَقَدْتَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ عَدُوِّکَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْکَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَکَ بِالْوَفَاءِ وَ ارْعَ ذِمَّتَکَ بِالاَْمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَکَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَیْتَ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَیْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَیْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِیمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِیمَا بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِینَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ.
فَلا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِکَ وَ لا تَخِیسَنَّ بِعَهْدِکَ وَ لا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّکَ فَإِنَّهُ لا یَجْتَرِئُ عَلَی اللَّهِ اِلاّ جَاهِلٌ شَقِیٌّ
وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَیْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ وَ حَرِیماً یَسْکُنُونَ إِلَی مَنَعَتِهِ وَ یَسْتَفِیضُونَ إِلَی جِوَارِهِ فَلا إِدْغَالَ وَ لا مُدَالَسَةَ وَ لا خِدَاعَ فِیهِ.
وَ لا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِیهِ الْعِلَلَ وَ لا تُعَوِّلَنَّ عَلَی لَحْنِ قَوْل بَعْدَ التَّأْکِیدِ وَ التَّوْثِقَةِ.
وَ لا یَدْعُوَنَّکَ ضِیقُ أَمْر لَزِمَکَ فِیهِ عَهْدُ اللَّهِ إِلَی طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَیْرِ الْحَقِّ فَإِنَّ صَبْرَکَ عَلَی ضِیقِ أَمْر تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَ فَضْلَ عَاقِبَتِهِ خَیْرٌ مِنْ غَدْر تَخَافُ تَبِعَتَهُ وَ أَنْ تُحِیطَ بِکَ مِنَ اللَّهِ فِیهِ طِلْبَةٌ لا تَسْتَقْبِلُ فِیهَا دُنْیَاکَ وَ لا آخِرَتَکَ.
اگر بین خود و دشمنت پیمان بستی یا به او امان دادی، به عهدت وفا کن و شرط امانت را روی تعهدی که کرده ای به جای آر و خود را در مقابل چیزی که به دشمن داده ای، سپر قرار ده؛ زیرا هیچ یک از واجبات الهی که همه مردم با اندیشه های گوناگون و عقیده های پراکنده ای که دارند درباره آن شدیداً اجتماع داشته باشند، بهتر از وفای به عهد نیست. مشرکان نیز پیش از اسلام، وفای به عهد را بین خود لازم می دانستند؛ زیرا وبال پیمان شکنی و خیانت را دریافته بودند.
پس مبادا به عهدی که بسته ای وفا نکنی؛ و هیچ وقت عهدت را نقض نکن و دشمنت را فریب مده؛ زیرا غیر از آدم بدبخت و نادان، کسی را یارای زیر پا گذاردن پیمانی که به نام خدا با این و آن می بندد، نیست.
خداوند عهد و پیمانش را باعث ایمنی و حریم آسایش قرار داده است که در سایه آن، انسان ها به زندگی ادامه دهند؛ پس در این راه، دغل کاری و فریب و نیرنگ و فساد نیست.
نباید قراردادی را امضا کنی که در آن، راه فرار و بهانه تراشی باز باشد. پس از تحکیم و تنظیم قرارداد، گفتار دوپهلو (توریه، تفسیر و تأویل) به کار مبر و سختی کار که باید در آن عهد خدا را مراعات کنی، تو را بدون حق وادار به شکستن پیمان نسازد. زیرا شکیبایی در برابر مشکلی که امید گشایش آن را داری و عاقبت پسندیده ای که برایت به بار می آورد، بهتر از نیرنگی است که وبالش گردنت را بگیرد و از ناحیه خدا چنان مورد تعقیب قرارگیری که در دنیا و آخرت عذری برایت نباشد.
* استقرار حکومت با سفّاکی و خون ریزی ممکن نیست
اسلام علی رغم حکومت های شرق و غرب، استقرار حکومت را با سفّاکی و خون ریزی ممکن نمی داند و معتقد است خونریزی پایه های حکومت را متزلزل می کند و باعث انتقال حکومت به دیگری می گردد.
این بینش حاکی از اعتقاد راسخ اسلام به کرامت انسان است. اسلام برای هر فرد انسان آن چنان کرامتی قائل است که کشتن یک فرد را در حکم کشتن همه انسان ها و احیای یک فرد را در حکم احیای همه انسان ها می داند:
إِیَّاکَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْکَهَا بِغَیْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَدْعَی لِنِقْمَة وَ لا أَعْظَمَ لِتَبِعَة وَ لا أَحْرَی بِزَوَالِ نِعْمَة وَ انْقِطَاعِ مُدَّة مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ بِغَیْرِ حَقِّهَا وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُکْمِ بَیْنَ الْعِبَادِ فِیمَا تَسَافَکُوا مِنَ الدِّمَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَلا تُقَوِّیَنَّ سُلْطَانَکَ بِسَفْکِ دَم حَرَام فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُضْعِفُهُ وَ یُوهِنُهُ بَلْ یُزِیلُهُ وَ یَنْقُلُهُ.
از خونریزی ناحق دوری کن؛ زیرا هیچ چیز بدتر از خونریزی ناحق خشم و غضب خداوند را بر نمی انگیزد و نعمت [الهی] را از کف بیرون نمی برد و عمر را کوتاه نمی کند؛ و خداوند در روز قیامت به اول چیزی که رسیدگی می کند، قتل نفس است. پس برقراری حکومتت را با ریختن خون حرام استوار مکن؛ زیرا ریختن خون حرام از اموری است که حکومت را ضعیف و سست می گرداند، بلکه آن را از بین می برد و به دیگری منتقل می کند.
* نتیجه خونریزی و ضرورت اجرای حدّ قصاص
وَ لا عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ وَ لا عِنْدِی فِی قَتْلِ الْعَمْدِ لاَِنَّ فِیهِ قَوَدَ الْبَدَنِ وَ إِنِ ابْتُلِیتَ بِخَطَإ وَ أَفْرَطَ عَلَیْکَ سَوْطُکَ أَوْ سَیْفُکَ أَوْ یَدُکَ بِالْعُقُوبَةِ فَإِنَّ فِی الْوَکْزَةِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً فَلا تَطْمَحَنَّ بِکَ نَخْوَةُ سُلْطَانِکَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَی أَوْلِیَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ.
تو درباره قتل عمد در درگاه خداوند و نزد من عذر و بهانه ای نداری؛ زیرا کیفر آن قتل است؛ اما اگر مرتکب خطایی شدی و تازیانه ات، یا شمشیرت و یا دستت برخلاف نیّت و اراده ات در شکنجه دادن زیاده روی کرد، چون مشت زدن و بالاتر از آن هم کشتنی است، در این صورت غرور بر تو غلبه نکند و از ادای خون بهای مقتول به ورثه او سرباز نزنی.
از این بیان مولا، دو نکته اساسی روشن می شود:
۱. از دیدگاه علی (علیه السلام) بزرگ ترین اثر وضعی خونریزی ناحق، زوال قدرت و از بین رفتن دولت و حکومت است. تاریخ ستمشاهی منحوس دودمان پهلوی، بهترین گواه این بینش علوی است و همه امت اسلامی ایران مشاهده کردند که چگونه دودمان کثیف پهلوی به واسطه خونریزی ها و خونخواری ها به زباله دانی تاریخ انداخته شد و نامی جز ننگ و نفرت برایشان باقی نماند.
۲. حیات و زندگی مسالمت آمیز انسان ها در سایه اجرای قصاص تحقق پیدا می کند.
از این رو، علی (علیه السلام) به مالک گوشزد می کند که در صورت ارتکاب قتل عمد، قصاص خواهد شد و هیچ گونه گذشتی (حتی از مالک) در کار نخواهد بود.
در قتل های غیر عمد نیز، حاکم وظیفه دارد با پرداخت دیه، رضایت اولیای دم را تحصیل نماید.
پیامدها و نتایج ناهنجار بی نظمی
پیامدهای بی نظمی
هـمان اندازه که نظم و انضباط سرمنشأ آثار و برکاتی است، بی نظمی نیز پیامدها و نتایج ناهنجاری را در پی دارد که برخی را به اختصار برمی شمریم:
ایجاد هرج و مرج
رعـایـت نـکردن نظم در رفتار فردی و اجتماعی، موجب هرج و مرج و نابسامانی کارها می شود و انـسـان را از دسـتیابی به نتیجه مطلوب باز می دارد؛ کسی که به برنامه ریزی اهمیتی نمی دهـد، رفـت و آمـدش بـا دیـگـران را بـه نـظم در نمی آورد، بموقع در جلسات سخنرانی و درس حـاضر نمی شود، بدون هماهنگی و وقت قبلی مزاحم دیگران، بویژه شخصیتهای برجسته ـ که هـر لحـظـه عـمـرشـان بـرای جـامـعـه مـفـیـد اسـت ـ مـی شـود و... چـنـیـن شـخـصـی بـه دلیـل بـی نظمی در کارهایش به نتیجه مطلوب دست نمی یابد و همواره در زندگی دچار هرج و مرج و سردرگمی بوده، جامعه را نیز به این سو خواهد کشاند.
امام امت (ره) بی نظمی را آفت بزرگی می داند که موجب فساد در کارهاست:
(بدون نظم یک امری تحقق پیدا نمی کند یعنی فاسد می شود.) (۱۸۰)
و در جای دیگر آن را موجب نابودی جامعه قلمداد کرده است :
(جامعه نظم لازم دارد، اگر نظم از کار برداشته شود، جامعه از بین می رود) (۱۸۱)
خدشه دار شدن شخصیت اجتماعی
انسان موجودی اجتماعی است و نیازمند داد و ستد، رفت و آمد، نشست و برخاست و ...با دیگران است و بـرای اینکه بتواند عضو مفید و مؤثری در جامعه باشد، باید مواظب عملکرد خود ـ بویژه در ارتباط با جامعه ـ بوده، شخصیت و اعتبار اجتماعی اش را حفظ کند.
از جـمـله عـوامـلی کـه شخصیت اجتماعی انسان را تحت الشعاع قرار داده، آن را خدشه دار می کند، بی نظمی در کارها و در برخورد با دیگران است، زیرا افراد جامعه بروشنی درمی یابند که فـرد بـی انـضـبـاط و نـامـنـظـم، موجب هرج و مرج در کارها و هدر رفتن وقت و عمر آنان شده، از پـیـشـرفـت و تـرقـی شـان جـلوگـیـری مـی کـنـد. بـه هـمـیـن دلیـل او را از مـیـان خـود رانـده، بـرایـشـان ارزش چـنـدانـی قائل نمی شوند.
از ایـن روسـت کـه عـلی علیه السلام، خدشه دار شدن آبرو و شخصیت اجتماعی را موجب پستی و حقارت می داند:
(مَنْ بَذَلَ عِرْضَهُ ذَلَّ) (۱۸۲) کسی که به آبرویش بی اعتنایی کند، پست می گردد.
هـمـو انـسـان را از کاری که سبب زشتی و از بین رفتن آبرویش در جامعه می شود، برحذر داشته است :
(لاتَفْعَلْ ما یَشینُ الْعِرْضَ وَ الاِْسْمَ) (۱۸۳) کاری که آبرو و نامت را زشت می کند، انجام مده.
پایمال شدن حقوق دیگران
رعـایـت نکردن نظم، موجب پایمال شدن حقوق افراد و ستم بر آنان است. کسی که کارهای مردم را بـه تـأخـیـر مـی انـدازد و بـه بـعـضی اجازه می دهد که ساعت ها وقتش را بگیرند، در نتیجه فرصت ملاقات با دیگران و انجام کارشان را از دست می دهد و نمی تواند بموقع جهت تدریس در کـلاس درس، جـهـت انـجـام کـار در مـحـل کـار و غـیـره حـضـور یـابـد، ... چـنـیـن فـردی بـه دلیل بی نظمی در کارها، حقوق دیگران را پایمال کرده و به آنان ستم روا داشته است.
امـیـر مـؤمـنـان صـلوات الله عـلیـه بـی تـوجـهـی بـه حـقـوق دیـگـران را از جـمـله دلایل تنهایی و بی یاوری انسان معرفی می کند:
(مِنْ دَلائِلِ الْخِذْلانِ الاِْسْتِهانَةُ بِحُقُوقِ الاِْخْوانِ) (۱۸۴)
از دلایل [تنهایی و] دوری انسان از دیگران، سبک شمردن حقوق برادران دینی است.
و امام صادق علیه السلام آن را موجب پستی و خواری انسان می داند:
(تَرْکُ الْحُقُوقِ مَذَلَّةٌ) (۱۸۵) پایمال کردن حقوق دیگران سبب خواری انسان است.
هدر رفتن سرمایه ها
از بـیـن رفتن امکانات مادی نیز یکی از پیامدهای بی نظمی است. به عنوان نمونه، اگر کسی بـرای بـرگـزاری یـک جـشـن افـراد زیـادی را دعـوت کـنـد و پـس از تـهـیـه امکانات و غذا به دلیـل بـی برنامه گی و عدم اطلاع بموقع میهمان ها، جشن برگزار شود، امکانات او هدر رفته است، همچنین یک شرکت معاملاتی که با سرمایه گذاری مردم راه اندازی شده است، به سبب بی نـظـمـی و بـی تـوجهی به برنامه ریزی صحیح در فعالیت های اقتصادی اش نتواند بموقع سود مشترکین خود را بپردازد و ...
بـدیـهـی اسـت کـه در تـمـامـی ایـن مـوارد بـه دلیـل بـی نـظـمـی و اخـتـلال در بـرنـامـه هـا، سـرمـایـه و امـکـانـات مادی افراد به هدر رفته و موجب لطمه اقتصادی دیگران و از دست رفتن سرمایه های آنان نیز خواهد شد.
امـام عـلی عـلیـه السـلام بـا تـوجـه بـه تـأثـیـر بـی برنامگی و بی نظمی در از دست دادن سرمایه های مادی، می فرماید:
(سوُءُ التَّدْبیرِ مِفْتاحُ الْفَقْرِ) (۱۸۶) بی برنامگی [و بی نظمی در کارها] کلید فقر و تهیدستی است.
پی نوشت ها:
۱۸۰- صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۱۶ .
۱۸۱- همان، ج ۱۱، ص ۱۵۰ .
۱۸۲- شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۱۴۳ .
۱۸۳- همان، ج ۶، ص ۲۷۵ .
۱۸۴- همان، ص ۳۹ .
۱۸۵- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۴۲ .
۱۸۶- شرح غررالحکم، ج ۴، ص ۱۳۲ .
راهکارهای طلایی برای تقویت حافظه دبستانیها
تقویت حافظه کودکان دبستانی یکی از دغدغههایی است که ذهن هر پدر و مادری را مشغول میکند. به دلیل دور بودن کودکان از دروس در دوران شیوع ویروس کرونا و فصل تابستان، بیشتر مطالبی که یاد گرفته اند فراموش میشود و دانش آموزان دوباره مجبورند تمام آن مطالب را یاد بگیرند.
چگونگی تقویت حافظه کودکان دبستانی
برای تقویت حافظه دانش آموزان دبستانی در فصل تابستان و روزهای کرونایی لازم است از چند ترفند ساده استفاده کنید که در این مطلب بیان شده است.
مطالب را به بخشهای کوچکتر تقسیم بندی کنید
حفظ کردن اعداد کوچکتر راحتتر از اعداد طولانی است. همین اتفاق هم میتواند در مورد مطالب و مباحث درسی جدیدی که کودک شما با آنها سر و کار دارد بیفتد. شما میتوانید مطالب را بخش بندی کنید و آنها را در حجم کمتر در اختبار کودکتان قرار دهید. آنگاه خواهید دید که این عمل به ظاهر ساده تا چه میزان در تقویت حافظه کودکان دبستانی موثر خواهد بود.
مطالعه فعال را به کودک بیاموزید
برای مقابله با فراموش کردن مطالب درسی به خصوص توسط محصلان، باید به آنها مطالعه فعال را آموخت. برای تقویت حافظه کودکان دبستانی باید از آنها خواست که در حین مطالعه مطالب درسی، بخشهای مهم را یا به کمک ماژیک علامت زن و یا با خلاصه نویسی کردن مشخص کنند. اگرچه حجم مطالب در این مقطع معمولا پایین است، اما شکل گیری این عادت در ذهن کودک سبب میشود که او در آینده هم مشکلی از این بابت نداشته باشد و بتواند مطالب درسی خود را به راحتی به خاطر بسپارد. حتی میتوان از نمودارها هم استفاده کرد؛ چراکه معمولا تصاویر برای کودکان جذابتر هستند.
از دانش آموز خود بخواهید معلم شما شود
یک راهکار دیگر که در تقویت حافظه کودکان دبستانی بسیار موثر است، این است که شما از کودک بخواهید تا مطالبی را که مطالعه کرده و یا در مدرسه یاد گرفته را به شما تدریس کند. این کار ۲ فایدهی بزرگ دارد. اول اینکه کودک میتواند مطالب جدید را به زبان خودش بیان کند و آنها را از این طریق بهتر یاد بگیرد. دومین فایده این است که شما پس از دیدن اینکه کودک چگونه به شما درس میدهد، خواهید فهمید که چه بخشهایی از مطالب درسی را به خوبی یاد نگرفته و در یادگیری آنها به تلاش و زمان بیشتری دارد. این راهکار نه تنها به تقویت حافظه کودک شما کمک میکند، بلکه باعث میشود که او یادگیری بهتری داشته باشد و اشکالاتش نیز در این زمینه برطرف شود.
یادگیری را برای کودکان جذاب کنید
صرف خواندن مطالب از روی کتابها نمی تواند میل و اشتیاق کودکان را نسبت به مطالعه دروس خود افزایش دهد، برای این منظور از ابزارها و وسایل یا کارهایی که یادگیری را به شکل عملی در میآورند استفاده کنید. بردن کودک به باغ وحش، موزه و یا حتی انجام دادن برخی از آزمایشهای ساده داخل منزل مثالهایی هستند که میتوانند یادگیری کودک شما را در درسی مانند علوم افزایش دهند. برای جذابتر کردن دروس همچنین شما میتوانید از ترکیب کلمات هم ردیف شعرهایی درست کنید که به کودک در یادگیری کمک کنند.
رهبر انقلاب: مبارزه با مفسدان، بدون ملاحظه ادامه یابد/ مقابله با فساد درون قوه قضائیه؛ مطالبه قضات متدین و عموم مردم
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی، پیش از ظهر امروز(شنبه 7 تیرماه) در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوّه قضائیه، با ابراز خرسندی از اقدامات انجام شده در یک سال اخیر، بر لزوم استمرار حرکت تحولی در قوه قضائیه به صورت متوازن و با محوریت مردمی بودن قوه تأکید کردند و گفتند: مبارزه با فساد که در این دوره به اوج خود رسیده است باید بدون اغماض و بر اساس حق و عدل و قانون و همچنین بدون تعدی و ظلم به افراد بیگناه با قدرت ادامه یابد.
حضرت آیت الله خامنهای همچنین با تأکید بر اینکه ماجرای کرونا تمام نشده و همچنان ادامه دارد، همه مردم و مسئولان را به جدی گرفتن رعایت دستورالعملهای بهداشتی و جلوگیری از شیوع مجدد ویروس کرونا فراخواندند.
مردم را در جریان روند اجرای سند تحول قضایی قرار دهید
رهبر انقلاب اسلامی با گرامیداشت یاد شهید مظلوم آیتالله بهشتی، شهید قدوسی، شهید لاجوردی و دیگر شهیدان دستگاه قضا، «تدوین نسخه ارتقا یافته و پیشرفتهتر سند تحول قضایی» را با استفاده از اندیشمندان حوزه و دانشگاه و تجربیات درون قوهای کاری با ارزش خواندند و افزودند: در زمانهای لازم از اجرای این سند و برنامههای مترتب بر آن به مردم گزارش دهید که این کار در امیدواری مردم به دستگاه قضا قطعاً تأثیرگذار است.
ایشان تحول را ضرورتی مستمر، مدیریتشده و توأم با دریافتهای جدید و ابتکارات تازه خواندند و افزودند: این کار باید بر اصول و مبانی اسلامی و دینی مبتنی باشد و گرنه تحول بدون مبنا، به تذبذب و هرج و مرج منجر میشود.
شبکه درهمتنیده مفسدان مخالف ایجاد تحوّل است
حضرت آیتالله خامنهای ایجاد تحول را در عمل بسیار دشوار خواندند وگفتند: البته برخی مقاومتها نه از روی سوء نیت بلکه از سر ناتوانی و یا نداشتن حال و حوصله تغییرات بنیادین است. البته مخالفتهای کسانی که از وضع موجود منتفع هستند و کارشکنیها و فضاسازیهای شبکه در هم تنیده مفسدان و مجریان نیز ایجاد تحول را سختتر میکند.
حضرت آیت الله خامنهای تلاشهای بیوقفه دشمنان برای «خنثی کردن هر حرکت اصلاحی و تحولی در نظام» را از طریق جوسازی رسانهای و ایجاد وسوسه و بدبینی در افکار عمومی از دیگر دشواریهای ایجاد تحول خواندند و تأکید کردند: تنها راه مؤثر برای مقابله با همه عوامل و عناصر ضد تحول، «منفعل نشدن، استقامت، توکل بر خدا و ادامه شجاعانه مسیر تحول» است.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به وظایف مهم و بسیار گسترده قوه قضائیه در قانون اساسی، پیگیری و اجرای متوازن همه این وظایف را ضروری برشمردند.
دادستانیها باید در احقاق حقوق عامه وارد شوند
ایشان در همین زمینه موضوع «احیای حقوق عامه» را مهم خواندند و با ابراز خرسندی از فعالیتهای اخیر قوه در این زمینه، گفتند: اگر دادستانیها احساس کردند حقوق عامه در حال تضییع است باید وارد کار شوند و از حق مردم دفاع کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به یکی دیگر از وظایف اساسی دستگاه قضا در قانون اساسی یعنی «پیشگیری از وقوع جرم» افزودند: اگر بسترهای شکلگیری و وقوع جرم به درستی شناخته شود، پیشگیری علمی از وقوع جرم و در نتیجه کاهش فراوان هزینههای مقابله با جرم محقق خواهد شد که این کار نیازمند همراهی همه قوا به خصوص قوه مجریه است.
رهبر انقلاب گفتند: در مسائل گوناگون از جمله پیشگیری از وقوع جرم و تعاریف حقوق عامه، دانشِ صرفاً قضایی مشکلگشا نیست و باید از نخبگان حوزه و دانشگاه در علوم مختلف کمک گرفت.
ایشان با ابراز خرسندی از مشخص شدن برخی مصادیق حقوق عامه از جمله محیط زیست و نیز واگذاریهای غیردقیق بنگاههای تولیدی گفتند: اگر مراکز تولیدی به اشخاص ناصالح یا ناتوان واگذار شود، تولید کشور ضربه میخورد بنابراین، این مصادیق جزو حقوق عامه است.
تعمیم تحولخواهی به بدنه دستگاه قضا ضروری است
رهبر انقلاب تعمیم تحولخواهی از مسئولان دستگاه قضا به بدنه و همه کارکنان دستگاه را ضروری خواندند و افزودند: «مردمی بودن» از دیگر ضروریات ایجاد تحول است.
حضرت آیتالله خامنهای نگاه از بالا به مردم را غیرقابل قبول دانستند و گفتند: همه ما مسئولان نظام جزو مردمیم و خیلی از مردم از ما بالاتر هستند، بنابراین همه باید خود را در عمل خدمتگزار مردم بدانیم.
«دسترسی آسان مردم به دستگاه قضا»، «تلاش برای ارتقای آگاهی و اطلاعات قضایی مردم»، «حضور مستمر و مواجهه مستقیم با مردم» و «بهرهگیری از کمک و اطلاعات مردمی در مسائلی نظیر مبارزه با فساد» از دیگر تأکیدات رهبر انقلاب به مسئولان قضایی بود.
برخی فیلمها مبانی قضایی جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرند
ایشان بیان گزارش زبانی و آماری به مردم را لازم اما ناکافی دانستند و با اشاره به ضرورت بهرهگیری از هنر و ظرفیتهای رسانهای در ارائه گزارش فعالیتها گفتند: متأسفانه با غفلت برخی مسئولان مربوط در عرصه نظارت بر فیلمها، شاهد نمایش فیلمهایی هستیم که اساس و مبانی قضایی جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرند.
رهبر انقلاب افزودند: غربیها بر خلاف واقعیت، در فیلمهای سینمایی، دادگاههای خود را عرصه عدالت محض نشان میدهند ولی ما حتی در ارائه واقعیات کشور از ظرفیتهای هنری و رسانهای بهره نمیگیریم و گاهی بر عکس نشان میدهیم.
ایشان با اشاره به سخنان رئیس جمهور آمریکا درباره ۱۰ سال حبس برای کسانی که نمادهای بردهداری و نژادپرستی را به پایین بکشند و یا جدا کردن فرزندان مهاجران از والدینشان گفتند: البته از این بیقانونیها در غالب فیلمهای غربی خبری نیست.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه نکاتی را درخصوص مبارزه با فساد بیان کردند.
فساد مثل کرونا است/ مبارزه با فساد به اوج خود رسیده است
حضرت آیت الله خامنه ای با بیان اینکه مبارزه با فساد از دوره قبل در قوه قضاییه آغاز شده بود و اکنون به اوج خود رسیده است، گفتند: مردم از مبارزه بدون ملاحظه و بدون اغماض با مفسد امیدوار می شوند زیرا فساد مالی و اقتصادی همچون ویروس کرونا، بسیار خطرناک و بهشدت واگیردار و مُسری است.
ایشان افزودند: تنها تفاوت ویروس کرونا با ویروس فساد این است که ویروس کرونا با شستشوی دست برطرف می شود اما تنها راه مقابله با ویروس فساد، قطع دست مفسد است.
رهبر انقلاب اسلامی، وظیفه قوه قضاییه را برخورد متوازن با همه اَشکال و ابعاد فساد برشمردند و در عین حال تأکید کردند: باید مبارزه با فساد، در درجه اول در داخل قوه و به صورت جدی و کارشناسی انجام شود، زیرا تبعات و ضربه فساد در داخل قوه قضاییه بسیار سنگین خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر لزوم نگاه کارشناسی برای شناخت بسترهای فسادزا و مقابله با آن، افزودند: ملاک در مبارزه با فساد باید فقط حق، عدل و قانون باشد و هیچ ملاحظه دیگری در کار نباشد.
ایشان گفتند: البته همانطور که در برخورد با فساد نباید اغماض وجود داشته باشد اما افراد بیگناه هم نباید مورد تعدی قرار گیرند و رسیدگیها باید کاملاً بر اساس قانون و عدالت و بدون جوگیری انجام شود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به گسترش فضای مجازی و قضاوت افراد مختلف درباره رویدادها و مسائل، خاطرنشان کردند: عموم مردم و فعالان فضای مجازی مراقب باشند تا نسبت به افراد بیگناه تعدی و ظلمی واقع نشود.
جوانان مراقب باشند به بزرگان پاکدست قبلی قوه قضائیه تعدی نشود
حضرت آیت الله خامنه ای با گلایه از اهانت و ظلم به برخی بزرگان پاکدست قبلی قوه قضائیه در جریان قضاوتها و اظهارنظرهایی که در خصوص دادگاه اخیر شده افزودند: خطاب من در این موضوع مردم و جوانان مؤمن است که مراقب باشند تعدی نکنند و به افراد معاند که به دنبال گرفتن انتقام از مواضع انقلابی و محکم قاطع فلان شخصیت هستند، کاری ندارم.
ایشان تأکید کردند: حرکت مبارزه با فساد که اکنون در قوه قضاییه بهخوبی مشاهده میشود و خود را نشان داده است، از دوره آقای آملی لاریجانی آغاز شد و ایشان هم در داخل و هم در بیرون از قوه شروع کننده آن بودند و اینها نباید از نظر دور باشد.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از اقدامات خوب قوه قضاییه در مبارزه با فساد را «حمایت از تولید و جلوگیری از تعطیلی واحدهای تولیدی» دانستند و گفتند: در شرایط کنونی که مردم از لحاظ معیشت دچار سختی هستند، هر دستگاهی که بتواند به اقتصاد کشور کمک کند، باید این کار را انجام دهد و این اقدام قوه قضاییه در واقع کمک به اقتصاد کشور است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ابلاغیه اخیر رئیس قوه قضاییه مبنی بر اینکه برخی بانکها حق مصادره و تعطیلی واحدهای تولیدی را ندارند، خاطرنشان کردند: این کار، بسیار درست و قابل تعمیم در مورد کسانی است که با خرید واحدهای تولیدی و اخراج کارگران و فروش تجهیزات، کاربری این واحدها را تغییر می دهند زیرا اینگونه اقدامات، ضربه به اقتصاد کشور است.
ایشان یکی از نکات مهم در زمینه مبارزه با فساد را «نظارتها و گزارش های مردمی» خواندند و افزودند: باید برای این موضوع زیرساختهای حقوقی در قوه قضاییه فراهم شود تا امنیت مادی و معنوی گزارشگر حفظ شود و آمر بهمعروف و ناهی از منکر دلگرم باشد که دستگاه قضایی پشتیبان او است، و در مقابل زمینه تهمت زنی نیز فراهم نشود.
مجاهدت مقابله با کرونا از سوی برخی مردم و مسئولان سست شده است
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان به یک موضوع غیرقضایی اما مهم یعنی مسئله کرونا نیز اشاره کردند و با انتقاد از برخی افراد که مسئله کرونا را تمامشده میدانند، گفتند: در اثر فداکاری دستگاهها و کادرهای درمانی و بهداشتی و همچنین مجاهدت داوطلبانه گروههای مردمی و همکاری عموم مردم، ایران بهعنوان یک کشور موفق در دنیا معرفی شد اما این مربوط به ابتدای کار بود و اکنون متأسفانه آن حرکت و مجاهدت از جانب بعضی مردم و مسئولان سست شده است.
حضرت آیت الله خامنهای با تشکر از خدمات طاقتفرسای کادرهای درمانی، شیوع بیماری را موجب خسته شدن این زحمتکشان دانستند و افزودند: اینکه گفته میشود باید کاری کرد که مشکلات اقتصادی از ناحیه کرونا بوجود نیاید، حرف درستی است اما در صورت بیتوجهی و شیوع گسترده بیماری، مشکلات اقتصادی هم بیشتر خواهد شد.
اگر به وظیفه خود عمل کنیم دشمن به عقب رانده میشود
ایشان با تأکید بر لزوم مراقبت از کشور در همه جهات از جمله در مقابل دشمنیهای آمریکای خبیث و انگلیس خبیث و همچنین در مواجهه با اقدامات دولتهای اروپایی، خاطرنشان کردند: اگر ما به وظایف خود عمل کنیم به توفیق الهی آنها در هر کاری سرشان به سنگ خورده و نمیتوانند مقاصدشان را عملی کنند و نتیجه فشار به قول خودشان حداکثری برای به زانودرآوردن مردم، نشستن مشت ملت ایران بر سینه آنها و به عقب راندنشان خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنهای در پایان از زحمات همه مسئولان، قضات و کارکنان قوه قضائیه در سراسر کشور و همچنین از خانوادههای آنان تشکر کردند.
در این نشست، پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، رئیس قوه قضائیه با بیان گزارشی از رویکردها و برنامههای تحولی این قوه در یک سال اخیر گفت: رویکرد فناورانه و گسترش دادرسی الکترونیک و ایجاد سامانههای مختلف برای تسهیل دسترسی مردم به عدالت، رویکرد فعال در برخورد با مسائل از جمله جلوگیری از تعطیلی ۱۲۰۰ واحد تولیدی با همکاری دولت، تقویت بُعد نظارتی و فعالتر کردن سازمان بازرسی کل کشور، افزایش اتقان آراء، سامان دادن و تعیین تکلیف بیش از نیمی از پروندههای معوق، مردمیشدن قوه و افزایش نقش دادن به مردم در کشف و یا پیشگیری از وقوع جرم، از جمله رویکردها و برنامههای قوه در سال گذشته بود.
حجتالاسلام والمسلمین رئیسی، مبارزه با فساد را اولویت جدی قوه قضائیه خواند و افزود: بیش از هزار حکم در محاکم علیه مفسدین اقتصادی صادر شده و این کار با جدیت دنبال خواهد شد، همچنین ارتقاء سلامت دستگاه قضایی و مبارزه با هر گونه فساد و کژی در درون این قوه جزو اولویتها و مطالبات همه قضات متدین و سالم دستگاه قضایی و عموم مردم است.
عامل اختلافات و جدایی امت های اسلامی، ویروس تفرقه است/اتحاد و انسجام؛ لازمه تقویت کشورهای اسلامی
مولوی شرف الدین جامی احمدی عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت و امام جمعه تربت جام خراسان رضوی گفت: خداوند متعال در قرآن کریم سوره مبارکه آل عمران می فرماید: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا» (آیه ۱۰۳)؛ و همگی به ریسمان خدا ، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! به طور کلی خداوند متعال وحدت و تقریب را در سوره توحید اینگونه تبیین فرموده اند: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بگو اوست خداى يگانه و در ادامه آیات به تبیین یگانگی و واحد بودن خداوند متعال پرداخته است.
وی افزود: خدواند متعال خود واحد است و امت اسلامی و به طور کلی بشریت را به وحدت و انسجام دعوت می کند و به همین جهت خداوند متعال، پیامبر اکرم ، ائمه هدی ، بزرگان اسلام ، اصحاب کرام و مجتهدین بر ارشاد و وحدت امت اسلامی تاکید دارند.
مولوی احمدی تصریح کرد: اکنون ویروس فتنه و تفرقه که دنیای اسلام را مبتلا کرده است ، اختلاف و نزاع و جدایی است و دشمن متناوب بر طبل تفرقه کوبیده است.
وی ادامه داد: در صدر اسلام پیامبر اکرم امت را به انسجام و وحدت و عمل به فرامین وحی الهی دعوت و نصیحت می کردند؛ در زمان فعلی نیز تنها کشوری که رهبری یکپارچه دارد و می تواند الگویی برای جهان اسلام و امت اسلامی باشد ، کشور ایران اسلامی است و این نمونه در هیچ یک از کشورهای اسلامی دیده نمی شود.
امام جمعه تربت جام خراسان رضوی بیان کرد: لازمه تقویت کشورهای اسلامی ، اتحاد و انسجام است و در ایران اسلامی متشکل از اقوام و قومیت های مختلف تحت ارشاد و لوای مقام معظم رهبری یک ملت واحد با عنوان "ایران اسلامی" به خوبی زندگی می کنند.
وی در پایان تاکید کرد: امیدوارم در دوره کنونی و در زمانی که آمریکا و صهیونیسم از هیچ توطئه ای علیه امت اسلامی فروگذار نمی کند، بیداری امت ها و دولت ها شکل بگیرد، خوشبختانه اکنون متوجه شده و درک کرده اند که علاج حل مشکلات جهان اسلام اتحاد مسلمین است و آمریکا و صهیونیسم جز فتنه و خرابی برای جامعه بشریت و اسلام دستاوردی نداشته اند؛ حکومت آمریکا رو به زوال است و ان شاءالله به زودی از بین خواهد رفت و به فضل خداوند متعال با استفاده از اندیشه نخبگان و اندیشمندان جهان اسلام ، مسلمانان اتحاد و انسجام بیشتری به دست خواهند آورد.
کشمیر، در آستانه تبدیل به فلسطینی دیگر
دولت هند به حدود ۲۵ هزار نفر از شهروندان این کشور مجوز اقامت در منطقه مسلماننشین کشمیر را داده است. این مجوز، نوعی حق شهروندی است که به اشخاص، حق اقامت و استخدام در مشاغل دولتی این منطقه را میدهد؛ حقی که تا سال گذشته فقط در اختیار مردم محلی بود.
سال گذشته در ۵ آگوست، هنگامی که هند وضعیت نیمه خودمختار کشمیر را لغو کرد، قانون شهروندی ویژه محلی را نیز باطل اعلام کرد. این قانون برای حفظ تعادل جمعیتی، اقامت و اشتغال افراد خارجی از جمله اتباع هندی را برای مشاغل دولتی منع میکرد.
روز جمعه، جو بایدن نامزد ریاستجمهوری از سوی حزب دموکرات آمریکا اعلام کرد: هند باید گام های لازم را برای احیای حقوق مردم کشمیر بردارد.
وی افزود: محدودیتها علیه ناراضیان، از جمله معترضان مسالمتجو یا قطع و کند کردن اینترنت، دموکراسی را تضعیف می کند.
بدر العلما شیخ یکی از ساکنان شهر سرینگر می گوید: تصمیم دولت هند برای اقامت دادن به غیر کشمیری ها، بدون شک آغاز یک پایان است.
وی افزود: این بسیار وحشتناک است. می ترسم زمانی بیاید که در خانه خود هم امنیت نداشته باشیم. بنابر یک سرشماری در سال ۲۰۱۱ میلادی، از ۱۲.۵ میلیون جمعیت کشمیر، ۶۸ درصد مسلمان و ۲۸ درصد هندو هستند.
در ماه آوریل امسال، در میان تعطیلی ناشی از شیوع کرونا دولت، قوانین داخلی را مبنی بر اعطای مجوز اقامت و کار به تعداد نامشخصی از افراد خارجی را که واجد شرایط هستند، ابلاغ کرد. روز جمعه، تصویری از گواهی اقامتی صادر شده برای یک کارمند اهل ایالت بیهار هند، در رسانههای اجتماعی خبر ساز شد.
طبق قانون جدید دولت هند، هر شخصی که ۱۵ سال در این منطقه زندگی کرده یا هفت سال در کشمیر تحصیل کرده و کلاس ۱۰ یا ۱۲ خود را گذرانده باشد، واجد شرایط دریافت گواهی اقامت است.
خرم پرویز، یک فعال حقوق بشری در سرینگر می گوید: این اقدام برای کل این منطقه وحشتناک است.
وی افزود: به نظر می رسد دولت در این امر، عجله دارد. در چند هفته اخیر، افراد زیادی خواستار اقامت در کشمیر شدند.
از سوی دیگر، تبعیض و فشار دولت ملیگرای نارندرا مودی علیه شهروندان مسلمان هند در داخل سرزمین هند نیز همچنان ادامه دارد.
کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل با صدور بیانیهای اعلام کرد: بسیاری از معترضان به قانون جدید شهروندی هند که از سال گذشته در بازداشت به سر میبرند دانشجو هستند و تنها به دلیل استفاده از حق خود برای اعتراض و مخالفت با اصلاحات قانون شهروندی هند بازداشت شدهاند. به نظر میرسد بازداشت آنها پیام قاطع به جامعه مدنی هند است مبنی بر اینکه مخالفت با سیاستهای دولت تحمل نخواهد شد.
طبق این گزارش، بسیاری از معترضان به اصلاحات قانون شهروندی هند که اکنون در زندانها هستند، با استناد به قانون «اقدامات غیر قانونی» بازداشت شدهاند.
در سرشماری سال ۲۰۱۹ میلادی در ایالت آسام، شهروندی دو میلیون نفر که عمدتا مسلمان هستند به بهانه مهاجر بودن از کشورهای اطراف، لغو شد.