emamian
رهبر انقلاب : زنده نگه داشتن یاد شهیدان ، جهاد فی سبیل الله است
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، اصفهان را در همه نشانههای تمدنی از جمله علم، صنعت، هنر، معماری، عالِمپروری و سلحشوری پیشگام خواندند و تأکید کردند: اصفهان نشان میدهد جریان تدین و تشرع با جریان علم و صنعت و فرهنگ و تمدن در هم تنیده است و این دو جریان با یکدیگر منافاتی ندارند.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با اشاره به سابقه تمدنی اصفهان در بخشهای مختلف، افزودند: در حوادث انقلاب و دفاع مقدس، امتیاز فداکاری و جهاد در راه خدا نیز به امتیازات اصفهان افزوده شد بهگونهای که این استان بیشترین شهدای کشور را به نسبت جمعیت خود در راه اسلام و استقلال کشور تقدیم کرد.
ایشان استمرار روحیه جهاد و شهادت و تبلور آن در شخصیتهای مختلف از نسلهای گوناگون را نشانه نهادینه شدن روحیه فداکاری و استمرار سلسله نورانی شهادت در اصفهان دانستند و خاطرنشان کردند: نسل جوان امروز نیازمند شناخت این شناسنامه برجسته اصفهان است.

رهبر انقلاب، فهرست بلند علمای بزرگ اصفهان را نشانهای از عظمت دینداری مردم اصفهان خواندند و افزودند: برجستگی عنصر دین در اصفهان، نشاندهنده در هم تنیدگی جریان تدیّن و تشرّع با علم و صنعت و فرهنگ در تاریخ و تمدن ایرانی، و گویای این واقعیت است که تلاش برخی افراد برای تفکیک علم از دین در فرهنگ و تمدن ایران، کاری غلط و بیهوده است.
حضرت آیتالله خامنهای فعالیت جوانان مؤمن وبا استعداد ایران در پیشرفتهترین مراکز علمی کشور را نشاندهنده استمرار آمیختگی علم و دین در تمدن ایرانی دانستند و گفتند: تلاش ملت و جانفشانی جوانان تا امروز مایه قوام و دوام جمهوری اسلامی بوده و در آینده نیز این چنین خواهد بود.
ایشان با تأکید بر اینکه در صورت فقدان فداکاریهای جوانان، ادامه حیات جمهوری اسلامی با حفظ اصول و مبانی آن ممکن نبود، افزودند: کسانی که یاد شهیدان و مجاهدان راه خدا را گرامی و زنده نگه میدارند، خود مجاهد فی سبیل الله هستند.

ایشان دستاندرکاران برگزاری کنگره شهدای اصفهان را به تولید آثار فرهنگی و هنری با کیفیت و اثربخش و همچنین اثرسنجی میزان تأثیر این تولیدات بر روی مخاطبان آنها سفارش کردند و با اشاره به ظرفیت بازیهای رایانهای بهعنوان یکی از ابزارهای انتقال پیام گفتند: واحدها و بخشهای نظامی، هر یک میتوانند با تمرکز بر بازیهای رایانهای، حوادث دوران دفاع مقدس به صورت بازیهای رایانهای تولید کنند همانگونه که برخی کشورها برای القای احساس قدرت و توانایی نظامی به ذهن جوانان و نوجوانان از این شیوه استفاده میکنند.
رهبر انقلاب همچنین با تأکید بر روایت رویدادهای دفاع مقدس از طریق داستانهای کوتاه، گفتند: با روایت هنرمندانه و هوشمندانه حوادث بزرگ گذشته، زمینه برای حل مشکلات و پیشرفت کارها ایجاد میشود.
بیانات در دیدار بسیجیان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. به همهی شما درود میفرستم، همچنین به همهی کسانی که این سخن را در سراسر کشور میشنوند. دربارهی بسیج، چند جملهای عرض میکنیم. بسیج مستضعفین، در کشور، یک پدیدهی بینظیر بود که به وجود آمد؛ این پدیده، در هیچ نقطهی دیگری، در هیچ کشور دیگری در عالم، به این شکل سابقه نداشت و پدیدهی استثنائیای محسوب میشد. این را از جهات مختلفی توضیح میدهم، عرض میکنم. این پدیده یک پدیدهی تقلیدی نبود، گرتهبرداری نبود؛ از فرهنگ ملّی خودمان و از تاریخ ما این پدیده جوشید. این اوّلین حرف ما است؛ نتیجهی این حرف هم این است که این پدیده چون اصیل است، ماندنی است؛ این پدیده ازبینرفتنی نیست. ثابت است، ماندنی است، چون ریشهدار است؛ مربوط به خود این ملّت، این تاریخ و این هویّت ملّی و ایرانی است.
این، یک شبکهسازی فرهنگی است. بسیج در اصل، یک شبکهسازی فرهنگی و اجتماعی و البتّه نظامی است. آن چیزی که امروز ابتدائاً به ذهن میرسد، جنبهی نظامی بسیج است، در حالی که جنبهی نظامی با همهی اهمّیّتش بیش از جنبههای فرهنگی بسیج و جنبههای اجتماعی بسیج نیست. امام این شبکهسازی را کرد، این ابتکار امام بود؛ کِی؟ در دل یک تهدید بزرگ. این از خصوصیّات امام بزرگوار ما بود. غالب شماها دوران امام را درک نکردهاید؛ یکی از خصوصیّات امام بزرگوار ما همین بود: از دل تهدیدها ایجاد فرصت میکرد؛ اینجا هم همینجور شد. روز سیزدهم آبان در سال ۵۸، حادثهی تسخیر لانهی جاسوسی اتّفاق افتاد؛ قدرت درجهی اوّل آن روز دنیا، یعنی آمریکا، شروع کرد به چنگ و دندان نشان دادن، تهدید کردن، تحریم کردن؛ در دل این تهدیدها، امام در روز پنجم آذر، یعنی با فاصلهی حدود بیست و دو سه روز از آن قضیّه، فرمان بسیج را صادر کرد؛ یعنی آن وقتی که کشور، آن هم کشوری که تازه انقلاب کرده، هیچیک از ابزارهای دفاع از خودش را هم تقریباً در اختیار ندارد و مورد یک چنین تهدید بزرگی قرار گرفته، در یک چنین شرایطی امام ناگهان یک شجرهی طیّبهای را، یک نهالی را در زمین اجتماعی و فرهنگی و نظامی کشور نشاند و آن، شجرهی طیّبهی بسیج بود. از تهدید، فرصت ایجاد کرد.
خب، گفتیم جنبهی نظامی بسیج یکی از جنبهها است. آنچه حالا عرض میکنم، این است که در درجهی اوّل بسیج یک «مکتب» است، یک «اندیشه» است، یک «تفکّر» است؛ در واقع یک شبکهسازی فکری و فرهنگی است. اگر بسیج کار نظامی هم میکند، کار اجتماعی هم میکند، کار علمی هم میکند که میکند، منشأش همان منطق و اندیشهای است که پایهی بسیج را تشکیل میدهد. اگر من بخواهم آن منطق و پایهای را که بسیج بر روی آن قرار گرفته در دو کلمه توضیح بدهم و عرض بکنم، باید بگویم آن دو کلمه عبارت است از «ایمان» و «اعتماد به نفْس»؛ یا میتوانید تعبیر کنید: «خداباوری» و «خودباوری»؛ این دو پایهی بسیج است. بسیج بر روی خداباوری و خودباوری بنا شده. هر چه هم این درخت، امروز و فردا و آینده ثمره بدهد، ناشی از همین دو چیز است: خودباوری و خداباوری. بسیج خصوصیّات زیادی دارد که همه از این دو پایهی اصلی نشأت میگیرد. بسیج، شهامت دارد، ابتکار دارد، سرعت عمل در کارها دارد، دید وسیع دارد، دشمنشناسی دارد، در برابر تحرّکات گوناگون حساسیّت دارد ــ اینها مال بسیج است ــ امّا همهی اینها و سایر خصوصیّات ممتاز بسیج، ناشی از همان دو خصوصیّت است که اگر فکر کنیم، بشکافیم، بحث کنیم، کاملاً روشن میشود. من البتّه یک کلمهی مختصری حالا عرض میکنم.
وقتی میگوییم خداباوری، نتیجهی خداباوری عبارت است از تسلیم در مقابل خدا، توکّل به خدا، یقین به وعدهی خدا؛ خداباوری یعنی این. اوّلاً تسلیمیم در مقابل خدا، ثانیاً تکیهی به کمک خدا داریم و امید به کمک خدا داریم؛ ثالثاً به وعدهای که خدا به ما داده، اعتماد داریم؛ مثلاً «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم».(۲) این، دربارهی خداباوری.
دربارهی خودباوری. نتیجهی خودباوری و اعتماد به خود و قبول خود، عبارت است از کشف ظرفیّتهای خود. ما خیلی اوقات از ظرفیّتهای وجودیِ خودمان غافلیم؛ حتّی از ظرفیّتهای جسمیِ خودمان غافلیم، چه برسد به ظرفیّتهای فکری، چه برسد به ظرفیّتهای روحی و قلبی. خودباوری ما را متوجّه این ظرفیّتها میکند، بعد ما را قدرشناس این ظرفیّتها میکند و بعد موجب میشود که این ظرفیّتها را به کار بگیریم. مثالهای زیادی دارد که حالا دیگر وارد بحث و بیان جزئیّات نمیشویم.
البتّه «خداباوری» که عرض میکنیم ــ چه در ابعاد فرد بسیجی، چه در ابعاد سازمان بسیج ــ وقتی که به وجود آمد و وجود داشت، این حقیقت که وعدهی الهی است، در مقابل چشم انسان تجلّی پیدا میکند؛ یک جا [میفرماید] «وَ لِلهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَلیماً حکیما»،(۳) یک جا هم «وَ لِلهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَزیزاً حکیما»؛(۴) «عزیز» یعنی موجودی که غلبه میکند و هرگز مغلوب نمیشود؛ این معنای «عزیز» است. وَ لِلهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الاَرض؛ همهی این اجزای بینهایت عالم وجود، لشکر خدایند؛ اگر ما بندهی خدا باشیم، این لشکر میتواند به کمک ما بیاید؛ این از سنّتهای الهی و سنّتهای طبیعی است. البتّه فرماندهیِ این لشکر با ما نیست که هر وقت اراده کردیم، از این لشکر الهی استفاده کنیم؛ فرمانده خدا است؛ منتها این فرمانده، در شرایط خاص و با شرایط معیّن، وقتی که ما آماده باشیم، این را در اختیار ما میگذارد. اینها حرف قرآن است، اینها تعبیرات صریح قرآن کریم است: بَلیٰ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا وَ یَأتوکُم مِن فَورِهِم هٰذا یُمدِدکُم رَبُّکُم بِخَمسَةِ آلافٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمین؛(۵) اگر شما آماده باشید، ملائکهی الهی هم به کمک شما میآیند. ما این کمکها را دیدیم؛ هم در دفاع مقدّس دیدیم، هم قبلش دیدیم، هم بعدش دیدیم، هم در میدان سیاسی دیدیم، هم در میدان جنگ نظامی دیدیم، هم در میدان علمی دیدیم کمکهای الهی را. کمک الهی را کجا میشود دید؟ آن جایی که کاری شما انجام میدهید که به خیال خودتان، به نظر خودتان ناممکن است امّا ممکن میشود، تحقّق پیدا میکند. خب، اینها خصوصیّات مربوط به خداباوری نیروی بسیج است. و عرض کردیم که هم سازمان بسیج، هم شخص هر بسیجی؛ اعتماد به نفْس، تواناییهای فکری و روحی و جسمی خود را شناختن، قدرت اراده و تصمیمگیری را قدر دانستن، مقهور ارادهی دشمن نشدن.
یک عاملی در وجود ما هست که خیلی اوقات از آن عامل غفلت میکنیم؛ آن چیست؟ آن، قدرت تصمیمگیری است، قدرت اراده است. ما اراده داریم، قدرت اراده داریم. ارادهی یک انسان گاهی آنقدر قوی میشود که میتواند یک چیزی را خلق کند، به وجود بیاورد؛ این قدرت در ما هست؛ نمیشناسیم، قدر نمیدانیم، تقویتش نمیکنیم. در زندگی بسیجی و مکتب بسیجی، شناختن این تواناییِ ذاتی و درونی انسان، یکی از برجستگیها و امتیازها است. خب این خصوصیّات که شما مقهور ارادهی دشمن نشوید، ارادهی خودتان را غلبه بدهید، اعتماد به نفْس داشته باشید، خصوصیّات خودتان را بشناسید، اینها درست نقطهی مقابل نقشههای استکبار جهانی برای ملّتها است؛ درست نقطهی مقابلِ اینها است.
یکی از اوّلین کارهای استکبار جهانی، یعنی سلطههای جهانی، قدرتهای سلطهی عالم برای تسلّط بر ملّتها این است که تواناییهای آن ملّتها را انکار کنند، آن ملّتها را تحقیر کنند؛ این [حرف] هم در قرآن هست؛ در مورد فرعون [میگوید:] «فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطاعوه»؛(۶) حالا او نجیبتر از سلاطین امروز دنیا بود؛ سلطانِ آمریکا، سلطانِ اروپا ــ اینها سلطانند دیگر ــ او نجیبتر از اینها بود. او فقط روی مردم خودش این کار را میکرد؛ اینها روی ملّتهای دیگر این کار را میکنند. فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطاعوه؛ قوم خودش را خفیف کرد، تحقیر کرد، کوچک نشان داد، امتیازاتشان را انکار کرد: اَ لَیسَ لی مُلکُ مِصرَ وَ هذِهِ الاَنهارُ تَجری مِن تَحتی؛(۷) نتیجهاش این شد که این قوم دیدند که خب او بالاتر است، لذا از او اطاعت کردند. نقشهی استعمار این است: تاریخ شما را انکار کنند، هویّت شما را انکار کنند، تواناییهای شما را انکار کنند؛ وقتی شما میخواهید نفت کشور خودتان را که در اختیار انگلیس است ملّی کنید، عواملشان در داخل کشور بیایند سخنرانی کنند، بنویسند که «چه حرفها! ایرانی مگر میتواند پالایشگاه آبادان را اداره کند؟ ایرانی آفتابهی گلی هم نمیتواند بسازد»! اینجوری تحقیر کنند ملّتها را. بسیج، نقطهی مقابل این است؛ بسیج، نقطهی مقابل این تحقیر ملّی است. سلطهگران برای اینکه بتوانند تسلّط پیدا کنند، دستکاری میکنند باورهای ملّی را. یک ملّتی یک تاریخی دارد، یک اعتقادی دارد، یک بزرگانی دارد، یک باوری دارد؛ این را دستکاری میکنند، خراب میکنند، تحقیر میکنند.
عزیزان من، برادران من، خواهران من، فرزندان من! ایران در طول سالهای طولانی، بخصوص در دوران قاجار و پهلوی تحقیر شد. انقلاب آمد ورق را برگرداند. بعد از جنگ جهانی اوّل، یک کنفرانسی در پاریس تشکیل شد که کشورهای متعدّدی در آن کنفرانس شرکت کردند برای تصمیمگیری دربارهی وضع دنیا. شرکتکنندگان کسانی بودند که در جنگ شرکت داشتند یا آسیب دیده بودند؛ ایران هم جزو آسیبدیدگان جنگ اوّل جهانی بود که یک هیئتی را فرستاد، [امّا] هیئت ایرانی را در کنفرانس پاریس راه ندادند. اینجور تحقیر میکردند؛ ملّت ایران در یک دورهای اینجور تحقیر شده. تفکّر بسیجی این حصار را میشکند؛ این سلاح نرمافزاریِ بسیار خطرناک را تفکّر بسیجی از اثر میاندازد. تفکّر بسیجی خودباوری میدهد. یک نوجوان، یک جوان احساس میکند حضور دارد، توانایی دارد؛ این خودباوریاش است، خداباوریاش را هم که عرض کردیم؛ میداند همهی عالمِ وجود، لشکر خدا است: وَ للَهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الاَرض؛(۸) و اگر در راه خدا حرکت کند، این لشکر به کمکش میآید. امروز هم همینجور است، فردا هم همینجور است. بدون شک این روحیهی بسیجی، این توانایی بسیجی، این حالت بسیجی که در کشور ما هست و خوشبختانه در تعدادی از کشورهای دیگر، در اعضای جبههی مقاومت این روحیه وجود دارد، قطعاً بر همهی سیاستهای آمریکا و غرب و استکبار و رژیم صهیونیستی غلبه پیدا خواهد کرد.
دو سه نکته در باب بسیج. یک نکته این است که تفکّر بسیجی را امام در طول پانزده سالِ نهضت و مبارزهی قبل از پیروزی، در کشور زمینهسازی کرد، رسوخ داد، تولید کرد. این خصوصیّاتی که راجع به بسیج میگویم، خیلیهایش در بیرون سازمان بسیج اتّفاق میافتد؛ خیلیهایش حتّی قبل از تشکیل سازمان رسمی بسیج اتّفاق میافتد. امام از سال ۱۳۴۱ تا ۵۷، پانزده شانزده سال این روحیهی بسیجی را، همین خودباوری را، همین خداباوری را، این اعتماد به نفْس را و اعتماد به خدا را، این امید به پیروزی را و روشن نشان دادن افق را به ملّت ایران تلقین کرد؛ گفت و گفت و مردمِ بااستعداد ما، جوانهای باظرفیّتِ ما پیام امام را گرفتند. در مقابل همهی آن عوامل تضعیفکننده، این پیام، تلقّی به قبول شد، لذا آرامآرام این حرکت رشد پیدا کرد، پیشرفت پیدا کرد، گسترش پیدا کرد، به انقلاب رسید، و یک رژیمی را سرنگون کرد که آن رژیم مورد حمایتِ تقریباً همهی قدرتهای دنیا بود؛ یعنی رژیم پهلوی را آمریکاییها حمایت میکردند، اروپاییها حمایت میکردند، اواخر شورویها حمایت میکردند؛ همه حمایت میکردند. امکانات هم زیاد داشت. امام این رژیم را ساقط کرد، نابود کرد، ریشهکن کرد، بدون اینکه از سوی مردم حتّی یک گلوله پرتاب بشود. بله، در دنیا کودتا اتّفاق میافتد، غالباً هم نافرجام و ناماندگار، [امّا] در اینجا جنگ مسلّحانهای پیش نیامد؛ مردم با جانشان، با تنشان، با ایمانشان آمدند وسط میدان و میدان را تصرّف کردند و حریف را از میدان بیرون کردند.
بعد از پیروزی انقلاب هم امام از بسیج سدّی درست کرد در مقابل ضربههای گوناگون؛ هم قبل از دفاع مقدّس، هم در خود دفاع مقدّس، هم بعد از دفاع مقدّس؛ هم در میدان نظامی، هم در میدان اجتماعی، هم در میدان علمی، هم در تولید سلاح، هم در صحنههای بینالمللی و سیاسی. توجّه دارید که قدرت اجتماعی و قدرت علمی، تولید قدرت سیاسی میکند. یک ملّت اگر توانست در درون خود اتّحاد خود را، عزم خود را، ایستادگی خود را، تعداد قابل توجّهی نیروی فعّال وسط میدان خود را نشان بدهد، توانایی علمی خودش را نشان بدهد، توانایی اجتماعی خودش را نشان بدهد، قوّت سیاسی هم پیدا میکند؛ در [فضای] بینالملل میتواند حرف محکم بزند، میتواند حرفش را پیش ببرد؛ این کارها را امام (رضوان الله علیه) انجام داد.
بسیج، هم در دفاع مقدّس نقش ایفا کرد، هم در ایمنسازی و در حفظ امنیّت کشور نقش ایفا کرد، هم در کار سازندگی، هم در کار علمی. این کسانی که توانستند آن توطئهی خباثتآلود آمریکا را در قضیّهی اورانیوم غنیسازیشدهی ۲۰ درصد که مورد احتیاج کشور بود بشکنند، بسیجی بودند؛ شهید شهریاری بسیجی بود، شهدای هستهای ما اساتید بسیجی کشور بودند. [این] یک داستان مفصّلی دارد. ما اورانیوم غنیسازیشدهی ۲۰ درصد را برای رادیوداروها احتیاج داشتیم؛ نیاز مبرم کشور بود. یک مقدار داشتیم که از سابق تهیّه شده بود، داشت تمام میشد؛ باید میخریدیم. از چه کسی؟ از آمریکا. آمریکاییها گفتند که شما هر چه تولید ۳.۵ درصد دارید به ما بدهید، ما در مقابل به شما ۲۰ درصد میدهیم. دو رئیسجمهور معروف آن روز دنیا را ــ که من نمیخواهم اسم بیاورم و با ما هم روابط خوبی داشتند ــ واسطه قرار دادند که این اتّفاق و این معامله انجام بگیرد، مسئولین کشور ما هم قبول کردند؛ مال نیمهی دوّم دههی هشتاد است. وسط مذاکرات، دیده شد که آمریکاییها دارند کلک میزنند، فهمیدیم که آنها دارند کلک میزنند، جلویش گرفته شد. در همان حینی که اینها خیال میکردند به خاطر نیاز کشور به ۲۰ درصد، ایران تسلیم خواهد شد، در همان زمان، اساتید بسیجی ما در داخل، خودشان [اورانیومِ] ۲۰ درصد را تولید کردند! آمریکاییها باورشان نمیآمد که این اتّفاق بیفتد. من یک وقتی چند سال پیش همین جا گفتم(۹) که در این فرایند غنیسازی اورانیوم، آن بخش بسیار مشکلش رسیدن تا ۲۰ درصد است، از آنجا به بعد خیلی آسان است. این بخش مشکل را در حالی که دشمن در حال کلک زدن به ما بود، بچهّهای بسیجی ما، جوانهای بسیجی ما، دانشمندان بسیجی ما خودشان در داخل تولید کردند، از آنها بینیاز شدیم. بسیج در این میدانها کار کرده. در تعاملات جهانی، بسیج فعّال بوده. پس هم در [مسائل] نظامی، هم در اجتماعی، هم در علمی، هم در سیاست بینالملل، نیروی بسیج فعّال بوده، کارآمد بوده، تواناییهای زیادی داشته.
عرض کردیم که خیلی از اینها البتّه در داخل سازمان بسیج اتّفاق نیفتاده، مال بیرون بسیج است؛ امّا آنچه برای ما مهم است این است: روحیهی بسیجی، مکتب بسیجی و فرهنگ بسیجی. این را سعی کنید از دست ندهید. شما بسیجیهای امروز کشور، هر جا هستید، اگر در کارخانهاید، اگر در دانشگاهید، اگر در حوزهاید، اگر در آزمایشگاه علمی هستید، اگر در میدان جنگید، این امتیاز را، این روحیه را، این آمادهبهکاری را، این حسّاس بودن در قبال حوادث را از دست ندهید، آماده باشید. نکتهی اوّل این است.
نکتهی دوّم. در دنیای امروز، بسیاری از جوانها در کشورهای مختلف به بنبست ذهنی میرسند و احساس بیهودگی میکنند. جوان است، آرمانی ندارد، هدفی ندارد، احساس بیهودگی میکند. البتّه خیلیها پوستکلفتند، امّا بعضیها لطیفند، حسّاسند، احساس بیهودگی میکنند، خودکشی زیاد میشود. شما میشنوید و در آمارها میخوانید که در دنیا خودکشی زیاد میشود؛ به خاطر همین است؛ جوان احساس بنبست ذهنی میکند، احساس بیهودگی میکند، احساس میکند در مقابل موانع گوناگونی که در مقابلش هست ناتوان است، [لذا] این احساس ناتوانی او را به بنبست میکشاند. «تفکّر بسیجی» شکنندهی بنبست است. یکی از خصوصیّات تفکّر بسیجی و فرهنگ بسیجی این است: بنبستشکن است، اجازه نمیدهد که جوان به بنبست برسد؛ چرا؟ چون با این تعریفی که ما کردیم، اوّلاً به خودش اعتماد دارد، به تواناییهای خودش اعتماد دارد و میداند که اگر همّت کند، میتواند. ثانیاً، مرعوب هایوهوی سلطهگران نیست؛ بسیج اینجوری است دیگر. الان شما ببینید تبلیغات آمریکا و رژیم صهیونیستی و دیگران، چه جنجالی سر قضایای مختلف، راست، دروغ راه میاندازند! جوان بسیجی لبخند تمسخر میزند به این هیاهوها و اعتنائی نمیکند؛ بنابراین مرعوب نیست. ثالثاً، جوان بسیجی دارای آرمان است، دارای هدف است؛ بیهدف نیست؛ به هدف خودش هم ایمان دارد. هدف جوان بسیجی، «جامعهی اسلامی» است و بعد از آن، «تمدّن اسلامی» است؛ دارد به این سمت پیش میرود. هدف جوان بسیجی «استقرار عدالت» است؛ فکر میکند میتواند این کار را بکند و در این راه پیش میرود.
جوان بسیجی از مرگ هم که نمیترسد؛ میبینید دیگر، در دفاع مقدّس میآمدند گریه میکردند، التماس میکردند که اجازه بدهید ما برویم. سنّشان مناسب نبود، اجازه داده نمیشد؛ گریه، التماس؛ این مال ۴۰ سال پیش، ۳۵ سال پیش است مثلاً، چند سال پیش هم در دفاع از حرم همینجور بود. در دفاع از حرم چقدر جوانها به بنده نامه مینوشتند، بعضیها ملاقات میکردند که آقا اجازه بدهید ما برویم. اجازه داده نمیشد، میرفتند به فلان گروهی که اجازه داشتند خودشان را میرساندند. شنیدهاید دیگر، خواندهاید احوالاتشان را و میدانید. از مرگ نمیترسد. آخر کار هم شهادت است. معتقد به شهادت است؛ معتقد است که اگر در این راه از دنیا رفت، در عالیترین مقامات معنوی الهی جا خواهد گرفت؛ پس راه در مقابل او باز است؛ بنبست ندارد دیگر. یک چنین آدمی دیگر احساس بنبست نمیکند؛ چون بنبست وجود ندارد، برای همین است، به همین دلایل است که بسیجی ایرانی یقین دارد که سرانجام در یک روز، رژیم صهیونیستی را قطعاً از بین خواهد برد.
نکتهی بعدی؛ بسیج در کشور باید روزبهروز تقویت بشود؛ بسیج را باید تقویت کرد. پرچم بسیج، پرچم دفاع از حقوق ملّت است؛ پرچم دفاع از حقیقت است. این پرچم باید همیشه در اهتزاز بماند. این، کمک لازم دارد، این، تقویت لازم دارد. چه جوری تقویت کنیم؟ عمقسازی، کیفیسازی. عمق بدهیم. معارف بسیجی در ذهن جوان بسیجی عمق پیدا کند، کیفیسازی بشود؛ سطحی به مسائل نگاه نشود. کتاب لازم است، مطالعه لازم است، مباحثه لازم است، حلقات درسی لازم است، حلقات تحقیقی لازم است؛ اینها باید انجام بگیرد.
یک بُعد از تقویت بسیج هم این است که بایستی به عنوان بازوی اجرائی و به عنوان بازوی فعّال برای دستگاههای اجرائی کشور، همهجا حاضر و آمادهی به کار باشند؛ در بخش نظامی، در بخش علمی، در بخش خدمترسانی، در تعلیم و تربیت، در تبیین، در تبلیغ، در کارآفرینی؛ که حالا در این نمایشگاهی که به من نشان دادند، خیلی از اینها را فیالجمله بسیج دنبالش است و انشاءالله باید با شدّت و قوّت ادامه پیدا کند. در گذشته هم همینجور بوده؛ بسیج در طول این سالهای متمادی همیشه به دولتها کمک کرده، بازوی فعّال دولتها بوده؛ البتّه بعضی از دولتها قدرشناسی کردند، بعضی هم قدرشناسی نکردند؛ کمک بسیج را گرفتند و از او تشکّر نکردند.
در زمینهی سیاسی هم [همینطور]؛ این هم جزو چیزهایی است که تقویت بسیج است. بسیج بداند که قوارهی مطلوب آمریکا برای کشورهای این منطقه یک دوگانه است: یا «استبداد» یا «هرجومرج»؛ به تعبیر فرنگی: یا دیکتاتوری یا آنارشیسم. آمریکا برای این منطقه این دوگانه را در نظر دارد. یک کشوری که مورد نظر آنها است، یا اینکه بایستی یک قدرت مستبدّی در رأس باشد که بتوانند با او ببندند، هر کاری میخواهند با او قرار بگذارند و او تسلیم آنها بشود؛ یا اگر این نشد، باید [آن] کشور هرجومرج پیدا کند، زندگی بر مردم دشوار بشود. بسیج با هر دوی اینها باید مقابله کند؛ هم با ایجاد دیکتاتوری و استبداد، هم با ایجاد هرجومرج و اغتشاش؛ هر کدام از این دو در کشور پیش بیاید، دست دشمن در کار است و [بسیج] باید در مقابلش بِایستد. خب، حالا اینها مسائل مربوط به بسیج بود که عرض کردیم. حرف دربارهی بسیج بیش از اینها است؛ این فعلاً مقداری [از حرفها بود].
یک جمله هم دربارهی منطقه عرض بکنم. من دربارهی این مسائل جاری لبنان و فلسطین و غزّه و مانند اینها که همه در جریان قضایا هستید و خبرها را میبینید و میشنوید و اطّلاع پیدا میکنید، دو نکته را بگویم. نکتهی اوّل این است که بمباران خانههای مردم پیروزی نیست؛ احمقها خیال نکنند چون خانهی مردم را بمباران میکنند، چون بیمارستان را بمباران میکنند، چون اجتماعات مردم را بمباران میکنند، پس پیروز شدند؛ نه، هیچکس در دنیا، این را پیروزی نمیداند؛ اینها پیروزی نیست. دشمن در غزّه پیروز نشده، دشمن در لبنان پیروز نشده؛ دشمن در غزّه و لبنان پیروز نخواهد شد. آن کاری که اینها کردند پیروزی نیست، جنایت جنگی است؛ خب حکم بازداشتش را صادر کردند،(۱۰) [امّا] کافی نیست؛ بایستی حکم اعدام نتانیاهو، حکم اعدام این سران جنایتکار صادر بشود. این نکتهی اوّل.
نکتهی دوّم. جنایتهای رژیم صهیونیستی، هم در لبنان، هم در غزّه و فلسطین، عکس آنچه را آنها میخواهند ایجاد میکند، یعنی مقاومت را تقویت میکند و تشدید میکند؛ این هم یک قاعدهی کلّی است؛ این هیچ برو برگرد ندارد. جوان غیور فلسطینی، جوان غیور لبنانی میبیند که اگر در میدان مبارزه باشد خطر هست، اگر در میدان مبارزه هم نباشد باز هم خطر هست؛ پزشک است، پرستار است، بیمار است، کارگر است، کاسب است امّا خطر مرگ، خطر بمباران، خطر تهدید دشمن هست؛ خب برای این [فرد] دیگر راهی باقی نمیماند، میگوید بروم مبارزه کنم؛ او را وادار میکنید. این احمقها به دست خودشان جبههی مقاومت را دارند توسعه میدهند و تشدید میکنند؛ این یک الزام قطعی است و تخلّفناپذیر است. و بنده امروز دارم میگویم: امروز جبههی مقاومت هر اندازه گسترش دارد، فردا این گسترش چند برابر خواهد شد. پروردگارا! این سرانجامِ مطلوبِ همهی بندگان صالح خودت را به حقّ محمّد و آل محمّد هر چه زودتر برسان.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بیانات در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگره بزرگداشت شهدای استان اصفهان
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز و مجاهدان فیسبیلالله. بنده آن کسانی را که برای احیای یاد مجاهدان و شهدا کار میکنند، مجاهدان فیسبیلالله میدانم؛ یعنی خود این یک جهاد فیسبیلالله است. و سعی کنید که «جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِه»؛(۲) این جهاد را آنچنان که باید و شاید انجام بدهید.
اصفهان در همهی نشانههای تمدّنی پیشگام بود؛ در علم، در صنعت، در هنر، در معماری، در عالِمپروری، در سلحشوری و در همهی این چیزها؛ این مال تاریخ است. حوادث انقلاب نشان داد که اصفهان در مسئلهی فداکاری در راه خدا و جهاد فیسبیلالله هم پیشگام است؛ یعنی یک امتیاز بینظیر و بیمثال بر امتیازات اصفهان، در انقلاب و در دفاع مقدّس افزوده شد.
شهدای بزرگی که در راه اسلام و در راه استقلال این کشور جان خودشان را فدا کردند، یک فهرست طولانیاند که [همانطور که ایشان] گفتند ده درصد همهی شهدای کشور مال استان اصفهانند. استان اصفهان به لحاظ نسبت جمعیّتش، از همهی استانهای کشور بیشتر شهید داده. خب اینها واقعیّاتی است. آنچه مهم است این است که این سلسله، این رشته ــ رشتهی فداکاری و رشتهی نورانی شهادت ــ از دوران قبل تا امروز در اصفهان ادامه دارد؛ یعنی یک روز ما شهید مدرّس را داریم، بعد در یک برههای مثلاً شهید بهشتی و امثال ایشان را داریم، بعد در یک برههای شهید خرّازی و شهید همّت و شهبازی و مانند اینها را داریم، بعد در یک برههای شهید کاظمی را داریم، بعد در یک برههای شهید زاهدی و نیلفروشان، یا همین چند شهیدی که شهید امنیّتند و این چند روز [به شهادت رسیدند] ــ که سه نفرشان اصفهانی بودند ــ را داریم؛ یعنی این رشتهی شهادت، مقطعی نیست که حالا ما مثلاً بگوییم خیلی خب، یک روز ۳۷۰ شهید را تشییع کردند،(۳) تمام شد رفت؛ نه، این نهادینه است در اصفهان؛ اینها مهم است. شما که یاد شهدا را گرامی میدارید، این نقاط را برجسته کنید، اینها را نشان بدهید. جوان امروز، نسل امروز، به اینها احتیاج دارد، باید بداند؛ اینها شناسنامهی اصفهان است.
یک نکتهی مهم در باب اصفهان مسئلهی دینداری است؛ دینداری اصفهان. حالا من البتّه شاید قبلاً در بعضی از دیدارهای با مردم عزیز اصفهان گفتهام این را،(۴) بنده خودم در اصفهان شاهد بودم جلساتی را و اجتماعاتی را که معمولاً در هیچ جای کشور، از جمله مشهد خود ما نظیر آن را ما آن زمان نمیدیدیم ــ مال سالها قبل است؛ پنجاه سال، شصت سال پیش ــ از لحاظ گرایش مردم، توجّه مردم، مجالسِ لاینقطع از ماه رمضان تا محرّم، که ماههای عزاداری هم نبود؛ کجا؟ در تیمچههای بازار اصفهان. حالا اینها که چیزهای در واقع ابتدائی و تا حدودی سطحی است؛ دینداری مردم اصفهان را از فهرست بلند علمای اصفهان میشود شناخت. حالا شما مرحوم آسیّد ابوالحسن اصفهانی را اسم آوردید؛ خب بله، ایشان ملّای بزرگی بودند. اگر نگاه کنید در دورهی اساتید خود آسیّد ابوالحسن اصفهانی (رضوان الله علیه) در اصفهان، اینقدر علمای بزرگ در اصفهان در سطح استادِ مرحوم آسیّد ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی که اینها همه طلبهی اصفهانند، وجود دارد که انسان متحیّر میماند که اینهمه عالِم را چه جوری توصیف کند؛ از خود اصفهان، از نجفآباد اصفهان، از روستاهای گوناگون اصفهان، از نقاط دیگری [مانند] خوانسار که طایفهی خوانساریها که بزرگترینشان مرحوم آسیّد محمّدهاشم و دیگران [بودند] آمدند آنجا. یعنی عظمت مردم اصفهان، دینداری مردم اصفهان را از نامِ این فهرست طولانیِ علمای اصفهان میشود شناخت. اینها مال قرن ۱۰ و ۱۱ و مانند اینها نیست، زمان مجلسی و صفویّه نیست، مال همین قرن اخیر خود ما است. این دینداری مردم اصفهان!
خب، یک نکتهای اینجا وجود دارد؛ ما چرا روی دینداری مردم اصفهان تکیه میکنیم؟ آن نکته این است که اصفهان نشان میدهد که جریان تدیّن و تشرّع با جریان علم و صنعت و فرهنگ و تمدّن و امثال اینها درهمتنیدهاند؛ نهفقط منافاتی با هم ندارند، بلکه اصلاً درهمتنیده هستند. این نمونهای از تمدّن ایرانی ما است؛ تمدّن ایرانی که روزگاری در قلّهی تمدّن بشری قرار داشته، از قدیم، از قبل از اسلام حتّی با دین همراه بوده، با تدیّن همراه بوده. اینکه بعضی تلاش میکنند، سعی میکنند که پیچومهرههای مجموعهی تمدّن ایرانی را بِزور از همدیگر باز کنند، بین دین و بین علم و صنعت و فرهنگ و هنر و مانند اینها فاصله بیندازند، این کار، هم غلط و خلاف واقع است، هم بیهوده است و امکانپذیر نیست. امروز هم بهترین جوانان ما در پیشرفتهترین مراکز علمی ما مشغول کارند؛ امروز هم اینجوری است. در همین دورهی خود ما برجستهترین استعدادهای موجود کشور ما در خدمت پیشروترین حرکتهای علمی بودند. مرحوم دکتر چمران (رضوان الله علیه) در بخشهای مربوط به علم و مانند اینها در همان دانشگاههای آمریکا که درس میخوانده ــ خودش برای من نقل میکرد ــ تا آن نقاط آخر که آمریکاییها اجازه نمیدهند دانشجوی غیر آمریکایی به آنجاها برسد، ایشان پیش رفته بود؛ چه کسی بود؟ چمران؛ چمرانِ متدیّن، چمرانِ مجاهد، چمرانی که زن و بچّهاش را برمیدارد از آمریکا میآورد لبنان، در خدمت مبارزه؛ بعد هم حاضر است از زن و بچّهاش جدا بشود و بماند مبارزه کند و جهاد کند، که آخرش هم اجرش را میگیرد که شهادت باشد. یعنی این آمیختگی و درهمتنیدگی دین و نشانههای تمدّنی در تمدّن ایرانی، یک حقیقتی است، یک واقعیّتی است که غیر قابل انکار است و بیخودی تلاش میکنند [که جز این را نشان بدهند].
انصافاً تلاش ملّت ایران و جوانان ما و جانفشانیهایشان، مایهی قوام و دوام جمهوری اسلامی شده تا امروز؛ بعد از این هم همینجور خواهد بود. اگر چنانچه این فداکاریها نبود، جمهوری اسلامی امکان حیات و ادامهی حیات پیدا نمیکرد. اگر هم یک چیزی به اسم جمهوری اسلامی میماند، امکان حفظ اصول و مبانی برایش وجود نداشت؛ یک صورت بیمعنایی میشد، مثل بعضی از جاهای دیگر. در دورههای مختلف، از اوّل انقلاب، از مبارزات انقلابی تا پیروزی انقلاب، تا مسائل گوناگون اوایل انقلاب، تا دوران دفاع مقدّس و بعد از آن تا امروز، در قضایای مختلف، این جوانان بودند که با جانفشانی خودشان توانستند نظام را حفظ کنند، قوام بدهند، دوام بدهند و انشاءالله بعد از این هم همین[طور] خواهد بود؛ کمااینکه حرکت علمی و دینی ما هم دست آنها است.
آنچه من سفارش میکنم، در درجهی اوّل این است که این کارهایی را که شما در این بزرگداشتها انجام میدهید، جوری انجام بدهید که اثربخش باشد. صِرف ساختن کتاب کافی نیست، صِرف ساختن فیلم کافی نیست؛ ممکن است یک فیلمی را زحمت بکشند بسازند، بیننده هم نداشته باشد، کسی نگاه نکند. فیلمی که کارگردانیِ خوب نداشته باشد، ساخت خوب نداشته باشد، مضمون خوب نداشته باشد، شیرین و زیبا نباشد، خب زحمت کشیدید، پول خرج کردید، کسی هم به این فیلم نگاه نمیکند! بروید سراغ بهترین کارگردان، بهترین سناریونویس، فیلمنامهنویس، بهترین پشتیبان و تهیهکننده؛ بروید سراغ اینها. به جای ده فیلم، دو فیلم بسازید، منتها دو فیلمی که وقتی پخش شد، همه بگویند که باز هم پخش کن؛ این خوب است. تا بتوانید شهید همّت را معرّفی کنید، شهید زاهدی را معرّفی کنید، شهید کاظمی را معرّفی کنید، شهید خرّازی و ردّانیپور را معرّفی کنید و دیگران و دیگران. کم نیستند؛ اینقدر اسمهای شهدای برجستهی اصفهان زیاد است که انسان هر چه میخواهد بگوید تمام نمیشود. این یک نکته است: دنبال اثربخشی باشید. جوری کتاب درست کنید که بعد از اینکه یک چاپش تمام شد، مشتریها بیایند چاپ دوّم و چاپ سوّم را بخواهند، و همینطور تا آخر. و کارهای دیگری که انجام میدهید.
یک نکتهی دیگر این است که اثرسنجی کنید ــ که من این را به بعضیهای دیگر هم که از یک شهر دیگری آمده بودند تذکّر دادم ــ یعنی وسیلهی رصد بگذارید؛ ببینید حالا این جوان شما بعد از آنکه این کارهای شما را دیده، رفتارش، سبک زندگیاش، لباس پوشیدنش، نماز جماعت رفتنش، هیئت رفتنش، با مسائل سیاسی روبهرو شدنش، با گذشته چه فرقی کرده. البتّه اینها زحمت دارد، خیلی مشکل است امّا باید بشود؛ یعنی آن وقتی این کار شما یک کار واقعیِ موثّرِ جانداری است و جهاد فیسبیلالله است که این نکات در آن حتماً رعایت بشود.
من پیشنهاد میکنم که خود واحدهای نظامی اصفهان هم در این قضیّه فعّال بشوند؛ حالا مثلاً واحدهای سپاه، لشکر امام حسین، لشکر نجف، یا تیپ قمر [بنی هاشم] ــ که حالا [البتّه] الان آن منطقه جزو اصفهان نیست؛ آن وقت ظاهراً به نظرم جزو اصفهان بود ــ یا مثلاً واحدهای ارتش، پایگاه هشتم [که] کم کار نداشته در این قضیّه، مرکز توپخانه در اصفهان و بقیّهی مراکزی که وجود داشتند، اینها بنشینند شرح حوادث و سرگذشت دوران جنگ تحمیلیشان یا احیاناً قبل و بعد آن را بیان کنند، به چه وسیله؟ به شکل بازیهای رایانهای. امروز در دنیا بازیهای رایانهای یکی از ابزارهای انتقال پیام است؛ یعنی فقط بازی نیست. افرادِ بافکر مینشینند طرّاحی میکنند بازی جنگ بین ایران و خودشان را، و جوری طرّاحی میکنند که وقتی جوان آمریکایی، نوجوان آمریکایی نشست پای رایانه و این بازی را تماشا کرد، احساس قدرت بکند، احساس توانایی بکند، امیدوار بشود که ما در این مبارزه پیروز خواهیم شد. مثلاً باید اینجوری حرکت کرد.
یا [بیان] حکایتهای کوتاه؛ اینکه مثلاً یک نفر یک خاطرهی ده سطری نقل میکند، از چه؟ از لحظهی شهادت فلان رفیقش در جبهه؛ نه این آدمی که نقل میکند آدم معروفی است، نه آن کسی که از او نقل میشود آدم معروفی است، امّا این حکایت را وقتی که شما میخوانید، این جوان میخواند، در اعماق دلش اثر میگذارد؛ یعنی اینها هنرمند لازم [دارد]، اینها ورود هنرمندان را میطلبد.
به نظر من اگر این کارها انجام بگیرد و این روایت حوادث بزرگ گذشته بدرستی و با هوشمندی انجام بگیرد، خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد و کارها پیش خواهد رفت. و یاد این شهدا خودش احیاکننده و بهوجودآورندهی روحیّات برجسته و مجاهدتآمیز جوان امروز است. یعنی واقعاً زندگی شهید کاظمی تولیدکنندهی شهید حججی(۵) است؛ یعنی آن را وقتی که میخواند، این تولید میشود، این به وجود میآید. لذا بایست انشاءالله دنبال کنید. خدا موفّقتان بدارد.
والسّلام علیکم و رحمة الله
از کجا میتوان اثبات کرد که الان آخرالزمان است؟
آخرالزمان یک معنای نسبی و تشکیکی است.
زمانی روایت، بازهای را تعیین میکند و میگوید: از زمان رسول خدا(ص) آخرالزمان میشود. چون آخرالزمان یعنی آخرین مرحلهی دوران. آخرین مرحلهی دوران به قول ما طلبهها تشکیکی و نسبی است، یک طیف است، مثل نور خورشید و نور لامپ و نور شمع است. نور است اما یک طیف است. آخرالزمان یک معنایی است که تشکیکی است، یک معنایی است که طیف است.
زمانی شما دوران رسول خدا(ص) را نسبت به دوران انبیاء گذشته در نظر میگیرید، به همین خاطر در روایات، دوران رسول خدا(ص) را به آخرالزمان تعبیر کردهاند، چون آخرین پیامبر و آخرین شریعت است؛ به همین خاطر در ادبیات عرفی هم ما میگوییم پیامبر آخرالزمان، یا مثلا حضرت عیسی(ع) فرمود: در آخرالزمان پیامبری خواهد آمد. این نسبت به این میشود.
این آخر و آخرین بودن پس همیشه نسبت به دورهها وجود دارد.
ما امروز وقتی زمان فعلی را در نظر میگیریم، نسبت به دوران رسول خدا(ص) در آخرالزمان هستیم. دورهای که ما داریم دوران آخرالزمان است.
روایات دوران غیبت حضرت مهدی(عج) که آغاز میشود را آخرالزمان ذکر کردهاند. چرا؟ چون میگوید یک دوره را به نام دوران حضور معصوم تصور کن. یک دورهای وجود دارد که این معصوم غایب میشود و به راحتی قابل دسترسی نیست.
در روایات گفتهاند که این آخرین دورهای است که اتفاق میافتد. چرا؟ چون امام مهدی(عج) آخرین امام و آخرین وصی است.
پس طبیعتا ما بعد از دوران غیبت در یک آخرالزمانی نسبت به گذشتهی خودمان قرار گرفتهایم؛ به همین خاطر ما این بازهی زمانی را میدانیم؛ اما ممکن است این آخرالزمان یک هفتهی دیگر طول بکشد و حضرت ولیعصر(عج) انشاءالله تشریف بیاورند و ظهور کنند و ممکن است آخرالزمان ما ۵۰ سال دیگر شود، کِش پیدا کند. ممکن است آخرالزمان ما ۱۰۰ سال دیگر باشد.
عبارت آخرالزمان در اینجا مثل این است که ما بگوییم امت اسلام. آغاز امت اسلام از بعثت رسول خدا(ص) است و تا الان که در این سال هستیم، ما میتوانیم بگوییم که جزو امت اسلام بوده و مسلمان هستیم. ۵۰ سال دیگر هم تو میتوانی بگویی که ما در امت اسلام هستیم.
پس آخرالزمانی که میگوییم، به این صورت است و نمیتوانیم زمانی برای آن مشخص کنیم.
زمان ظهور مشخص نیست
اگر در روایات فرمودند: یکسری مسائلی در دوران نزدیک به ظهور حضرت مهدی(عج) اتفاق میافتد و نشانههایی را میخواهند ذکر کنند، ما الان قطع نداریم که آن نشانهها قطعا در زمان ما هستند؛ چون قابلیت تصور دارد، علم آن هم عندالله است.
به همین خاطر خود حضرت رضا(ع) در آن صحیحهای که مرحوم صدوق در کمال الدین ذکر میکند، میفرماید: «مثَل زمان ظهور المهدی کمثَل الساعة»، مثل قیامت است. خداوند میگوید: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»، یا مثلا خداوند میفرماید: زمان قیامت نزدیک است.
ما الان داریم به سمت قیامت میرویم؛ اما واقعا چند سال دیگر است؟ نمیدانیم. پس زمان ظهور مشخص نیست و آخرالزمان به آن تعبیر عام مراد است.
چه اسراری در اوراق درخشان مصحف فاطمه (س) نهفته است؟
امام باقر علیه السلام در پاسخ به سؤال ابی بصیر، مشخصات مصحف حضرت زهرا سلاماللهعلیها را اینگونه نقل کرده اند:
قسمت اول:
أبِی بَصِیرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَنْ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا)، فَقَالَ: أُنْزِلَ عَلَیْهَا بَعْدَ مَوْتِ أَبِیهَا.
فَقُلْتُ: فَفِیهِ شَیْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ؟
قَالَ: مَا فِیهِ شَیْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ.
قَالَ: قُلْتُ: فَصِفْهُ لِی.
قَالَ: لَهُ دَفَّتَانِ مِنْ زَبَرْجَدَتَیْنِ عَلَی طُولِ الْوَرَقِ وَ عَرْضِهِ حَمْرَاوَیْنِ.
قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ صِفْ لِی وَرَقَهُ.
قَالَ: وَرَقُهُ مِنْ دُرٍّ أَبْیَضَ قِیلَ لَهُ: (کُنْ) فَکَانَ.
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، فَمَا فِیهِ؟
قَالَ: فِیهِ خَبَرُ مَا کَانَ، وَ خَبَرُ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ فِیهِ خَبَرُ سَمَاءٍ سَمَاءٍ، وَ عَدَدُ مَا فِی سَمَاءٍ سَمَاءٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ، وَ غَیْرُ ذَلِکَ، وَ عَدَدُ کُلِّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مُرْسَلًا وَ غَیْرَ مُرْسَلٍ، وَ أَسْمَاؤُهُمْ، وَ أَسْمَاءُ الَّذِینَ أُرْسِلُوا إِلَیْهِمْ، وَ أَسْمَاءُ مَنْ کَذَّبَ وَ مَنْ أَجَابَ مِنْهُمْ، وَ فِیهِ أَسْمَاءُ جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْکَافِرِینَ، مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، وَ أَسْمَاءُ الْبُلْدَانِ، وَ صِفَةُ- کُلِّ بَلَدٍ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا، وَ عَدَدُ مَا فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، وَ عَدَدُ مَا فِیهَا مِنَ الْکَافِرِینَ، وَ صِفَةُ کُلِّ مَنْ کَذَّبَ، وَ صِفَةُ الْقُرُونِ الْأُوَلی وَ قِصَصُهُمْ، وَ مَنْ وُلِّیَ مِنَ الطَّوَاغِیتِ وَ مُدَّةُ مُلْکِهِمْ «۴» وَ عَدَدُهُمْ، وَ فِیهِ أَسْمَاءُ الْأَئِمَّةِ وَ صِفَتُهُمْ، وَ مَا یَمْلِکُ وَاحِداً وَاحِداً، وَ فِیهِ صِفَةُ کَرَّاتِهِمْ، وَ فِیهِ صِفَةُ جَمِیعِ مَنْ تَرَدَّدَ فِی الْأَدْوَارِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.
قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَمِ الْأَدْوَارُ؟
قَالَ: خَمْسُونَ أَلْفَ عَامٍ، وَ هِیَ سَبْعَةُ أَدْوَارٍ؛ وَ فِیهِ أَسْمَاءُ جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِن الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ آجَالُهُمْ، وَ صِفَةُ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ عَدَدُ مَنْ یَدْخُلُهَا، وَ عَدَدُ مَنْ یَدْخُلُ النَّارَ، وَ أَسْمَاءُ هَؤُلَاءِ وَ أَسْمَاءُ هَؤُلَاءِ، وَ فِیهِ عِلْمُ الْقُرْآنِ کَمَا أُنْزِلَ، وَ عِلْمُ التَّوْرَاةِ کَمَا أُنْزِلَتْ، وَ عِلْمُ الْإِنْجِیلِ، وَ الزَّبُورِ ، وَ عَدَدُ کُلِّ شَجَرَةٍ وَ مَدَرَةٍ فِی جَمِیعِ الْبِلَادِ.
ابی بصیر میگوید:
از امام باقر، ابا جعفر محمد بن علی (علیهالسلام) درباره مصحف فاطمه (سلامالله علیها) پرسیدم.
ایشان فرمودند: این مصحف بعد از فوت پدرش بر او نازل شده است.
گفتم: آیا در آن چیزی از قرآن وجود دارد؟
فرمود: در آن هیچچیز از قرآن نیست.
گفتم: پس توصیفش را برای من بگو.
فرمود: مصحف دو جلد از زبرجد دارد که به رنگ قرمز و به شکل طولی و عرضی است.
گفتم: فدای تو شوم، ورق آن را برایم توصیف کن.
فرمود: ورقهایش از درّ سفید است که به او گفته شده: «باش» و او بوده است.
گفتم: فدای تو شوم، پس در آن چه چیزی هست؟
فرمود: در آن اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت است، همچنین اخبار آسمانها و تعداد ملائکه در هر آسمان و جزئیات دیگر، و تعداد همه مخلوقاتی که خداوند فرستاده و فرستاده نشدهاند، و نام آنها، و نام کسانی که به سوی آنها فرستاده شدهاند، و نام کسانی که رد کردند و کسانی که پاسخ دادند.
در آن، نام تمام مخلوقات مؤمن و کافر، از اولین ها و آخرین ها، و نام کشورها، و توصیف هر کشوری در شرق و غرب زمین، و تعداد مؤمنان و کافران در آن کشورها، و توصیف هر کسی که رد کرده، و توصیف قرون اولیه و داستانهای آنها، و حکومت طاغوتها و مدت سلطنت آنها و تعدادشان، و در آن، نام ائمه و توصیف آنها و آنچه را که هر یک از آنها مالکیاش هستند، و توصیف کارهای آنها، و توصیف همه کسانی که در دورانها آمدهاند از اولیها و آخریها وجود دارد.
سپس گفتم: فدای تو شوم، تعداد این دورانها چند است؟
فرمود: پنجاههزار سال است که در واقع هفت دوران است و در آن، نام تمام خلق خدا از اولیها و آخریها و مدت عمرشان، و توصیف اهل بهشت، و تعداد کسانی که به بهشت وارد میشوند و تعداد کسانی که به آتش میروند و نام آنها وجود دارد.
و همچنین در آن، علم قرآن طبق آنچه نازل شده، علم تورات طبق آنچه نازل شده، علم انجیل و زبور، و تعداد هر درخت و گیاه در تمام بلاد نیز آمده است.
منبع: کتاب دلائل الامامة، ص ۱۰۵
غفلتزدگان دنیا، حسرتزدگان آخرت
امام حسن مجتبی علیه السلام:
النّاسُ فِی دارِ سَهْوٍ وَ غَفْلَةٍ یَعْمَلُونَ وَلا یَعْلَمُونَ فَاِذا صارُوا إلی الآخِرَةِ صارُوا اِلی دارِ یَقینٍ یَعْلَمُونَ وَ لا یَعْمَلُونَ
مردم [در این دنیا] در خانه بی خبری و غفلت بسر می برند؛ پس هر کاری را انجام می دهند، نمی دانند [ثمرش را] و چون به خانه آخرت روند، به وادی یقین در آیند و همه چیز را بدانند و لکن نتوانند عمل سودمندی را در آنجا برای خویش انجام دهند.
مصابیح الانوار، ج ۲، ص ۲۷۱.
سه خصلت مؤمن واقعی
مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «عُجب و تکبر و راههای مبارزه با آن» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
حضرت سجاد علیهالسلام چنین دعا میکنند: «اللَّهُمَّ إِلَی مَغْفِرَتِک وَفَدْتُ، وَ إِلَی عَفْوِک قَصَدْتُ، وَ إِلَی تَجَاوُزِک اشْتَقْتُ، وَ بِفَضْلِک وَثِقْتُ». خدایا! من به سوی مغفرت تو آمدهام و به درگاه تو روی آوردهام؛ مرا ببخش.
در گذشته، در هر خانهای در کنار قرآن، صحیفه سجادیه یافت میشد و مردم با خواندن این دعاها اشک میریختند.
امروزه متأسفانه توفیق خواندن این دعاها را نداریم و همواره برای امور دنیوی با کمبود وقت مواجهیم. از دعاها فاصله گرفتهایم و تمام همّ و غم ما دنیا شده است.
امام رضا علیهالسلام فرمودند: «لا یکونُ المؤمنُ مؤمنا حتّی تکونَ فیه ثلاثُ خِصالٍ: سُنّةٌ مِن ربِّهِ، و سُنّةٌ مِن نبیِّهِ صلی الله علیه و آله، و سنّةٌ مِن ولیِّهِ علیه السلام؛ فأمّا السُّنَّةٌ مِن ربّهِ فکِتْمانُ السِّرِّ و أمّا السُّنَّةُ مِن نبیِّه صلی الله علیه و آله فمُداراةُ النّاسِ و أمّا السُّنَّةُ مِن ولیِّهِ علیه السلام فالصَّبرُ فی البَأْساءِ و الضَّرّاءِ».
مؤمن، مؤمن واقعی نمیشود مگر آنکه سه خصلت داشته باشد:
یک صفت از صفات خدا، یک صفت از صفات پیامبر و یک صفت از صفات امام زمان خود باید داشته باشد.
صفت خدایی، کتمان سِرّ است؛ آبروی مؤمن را نریزد و در پی آشکار کردن اشتباهات دیگران نباشد؛ چنین شخصی مؤمن نیست.
همانگونه که خداوند ستارالعیوب است، مؤمن نیز باید چنین باشد. ریختن آبروی مؤمن از ریختن خونش بدتر است. وقتی انسان قصد گناه میکند، خداوند پردهای دور او میکشد تا گناهش آشکار نشود و تا هفتاد مرتبه این پردهپوشی ادامه مییابد.
اما اگر از این حد بگذرد، پرده کنار میرود و در میان ملائکه بیآبرو میشود و چون در میان ملائکه بیآبرو شد، در زمین نیز بیآبرو خواهد شد. همانطور که خداوند ستار است، از مؤمنین نیز انتظار میرود ستار باشند.
صفت نبوی آن است که همچون پیامبر با مردم مدارا کند و با مؤمنین ستیزه نکند.
صفت ولایی آن است که در گرفتاریها صبر پیشه کند و از گلایه و شکایت بپرهیزد.
همچون امامان خود باشد که این همه سختی کشیدند و صبر کردند؛ چنانکه حضرت زینب وقتی از کربلا پرسیدند، فرمودند: «ما رایتُ الاّ جمیلاً»؛ جز زیبایی چیزی ندیدم، همه زیبایی بود.
حملات شدید ارتش سوریه به مواضع تروریستها
منابع خبری امروز جمعه از حملات هوایی شدید جنگندههای سوریه به مناطق جنوب شرقی ادلب خبر دادند. بر اساس گزارشهای منتشر شده، در این حملات تجمعات و مواضع و خودروهای زرهی تروریستها هدف قرار گرفته و تعدادی از آنها منهدم شدند.
خبرنگار شبکه خبری المیادین در دمشق گزارش داد: جنگندههای سوریه مقر فرماندهی اتاق عملیات مشترک گروههای تروریستی را در مجاورت شهر «مارع» واقع در شمال حلب هدف قرار دادند.
شبکه مذکور همچنین از آزادسازی روستای «البرقوم» در جنوب استان حلب از اشغال تروریستها خبر داد. تروریست های هیئه تحریرالشام، روز گذشته این روستا و حومه آن را در حملهای سنگین به کنترل خود در آورده بودند.
نیروی هوایی سوریه نیز خطوط پشتیبانی تروریستها را در حلب و ادلب هدف قرار داد. جنگندههای روسی نیز مواضع تروریستها در اطراف روستای «مارع» در شمال حلب را به شدت بمباران کردند که این حمله تاکنون منجر به هلاکت دهها تروریست شده است.
شبکه خبری الجزیره قطر نیز به نقل از گروههای تروریستی سوریه مدعی شد که پس از درگیریهای شدید توانستهاند، دو شهرک «خان طومان» و «زیتان» در حومه جنوب حلب را به کنترل خود در آورند.
پیش از این خبرنگار اسپوتنیک گزارش داده بود که «جبهه النصره» و گروههای تروریستی همپیمان از صبح چهارشنبه (7 آذر ماه) علیه مواضع ارتش سوریه حملات خشونتباری انجام دادند و قبل از آغاز این حملات، یک حمله توپخانهای و موشکی علیه روستاها و شهرکهای نزدیک خطوط تماس انجام شده بود.
عراقچی: یک بار دیگر حزبالله افسانه شکستناپذیری اسرائیل را فروریخت
عراقچی در پیامی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) نوشت: در طول یک سال گذشته نتانیاهو مالیاتدهندگان آمریکایی را بیش از دهها میلیارد دلار برای جنایات جنگی خود دوشید و از حمایت کامل نظامی و سیاسی دولت آمریکا برخوردار شد.
وزیر امور خارجه ایران افزود: با این حال بعد از تلفات سنگین در جنوب لبنان، مجبور شد برای آتشبس التماس کند. یک بار دیگر حزبالله افسانه شکستناپذیری اسرائیل را فروریخت.
وی تاکید کرد: زمان آن رسیده است که اسرائیل به شکست در غزه هم اعتراف کند.
مهمترین وظیفه نیروهای مسلح: افزایش آمادگی و توان رزم
فرمانده معظم کل قوا در دیدار مسئولان و فرماندهان نیروی دریایی ارتش با گرامیداشت سالروز ۷ آذر ۱۳۵۹ و حماسهآفرینی ناوچه پیکان در مقابل دشمن بعثی که روز نیروی دریایی نام گرفته است، نیروی دریایی را در دنیای امروز نیرویی حیاتی و تعیینکننده خواندند و با تحسین فعالیت بخشهای مختلف عملیاتی، اطلاعاتی، پشتیبانی، سازندگی و نوآوری در نیروی دریایی ارتش، گفتند: جهتگیری نیروهای مسلح بهویژه نیروی دریایی در همه فعالیتها و برنامهریزیها باید متمرکز بر افزایش آمادگی و توان رزم باشد.
افزایش توان رزمی را باعث پیشگیری از تهاجم دشمن دانستند و افزودند: مهمترین کار نیروهای مسلح پیشگیری از تهاجم است بنابراین باید به گونهای عمل و توان رزمی کشور را در نگاه و رصد بدخواهان ایران برجسته کنید که به معنی واقعی احساس کنند هرگونه برخورد برای آنها هزینه سنگینی به دنبال خواهد داشت.
رهبر انقلاب اسلامی، استمرار مأموریتهای دریانوردی را ضروری برشمردند و گفتند: همچنانکه پیش از این گفته شد میتوان مأموریت چند ماهه ناوگروه ۸۶ و جزئیات آن را با زبان و ابزار هنر به افکار عمومی منتقل کرد.
در ابتدای این دیدار امیر دریادار ایرانی فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران گزارشی از برنامهها و فعالیتهای این نیرو در بخشهای مختلف بیان کرد.































