emamian
مناسبترین صبحانه برای هر مزاج
برای صبحانه ارده شیره بخوریم یا عسل و سیاهدانه؟/ نان فطیر و شیرمال خوب نیست/ صبحانه مناسب مبتلایان ریفلاکس، افسردگی و ضعف بدنی
به گفته عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با توجه به این که طب سنتی، افراد را در دستههای مزاجی مختلفی طبقهبندی کرده، صبحانههای مناسب و متنوعی را نیز برای هر مزاج در نظر گرفته است که امتیاز منحصر به فرد این طب، نسبت به طب مدرن است.
فاخره بهبهانی: دکتر الهام پارسا، پزشک متخصص طب سنتی و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفتگو با خبرآنلاین میگوید: در ابتدا افراد باید نوع مزاج خود را بشناسند تا بتوانند صبحانه مناسبشان را انتخاب کنند. افرادی که مزاج گرم یا گرم و خشک یا بهاصطلاح صفراوی دارند، بهتر است صبحانههایی بخورند که حرارت آنها را بیشتر نکند. خوردن عسل و سیاهدانه و مرباهای گرم مثل مربای زنجبیل برای این افراد مناسب نیست، اینها میتوانند با نان سنگک و مربای آلبالو و کمی کره، صبحانه مناسب مزاجشان را بخورند و مصرف گهگاه حریره بادام و فرنی هم برای این افراد خوب است.
این افراد در مصرف حلورده و ارده شیر احتیاط کنند
کسانی که مزاج گرم و تر یا به اصطلاح دموی دارند، برای صبحانه، نان سنگک و مربای به یا مربای سیب باکمی کره محلی بخورند، این افراد در صورتی که احساس حرارت زیاد میکنند، میتوانند مربای آلبالو نیز بخورند. مصرف حلوا ارده یا ارده شیره و ارده عسل برای افرادی که مزاج گرم دارند، مناسب نیست و با توجه به اینکه میزان حرارتشان چقدر است این توصیه از حذف کامل تا قرار دادن یک یا دو بار ارده عسل و ارده شیره در هفته در برنامه غذاییشان میتواند متغیر باشد.
مصرف عسل و سیاهدانه به این مزاج توصیه میشود
کسانی که مزاج سرد یا سرد و تر یا به اصطلاح بلغمی دارند، نان سنگک و مرباهایی با مزاج گرم همچون مربای زنجبیل بخورند. مصرف عسل و گاهی سیاهدانه نیز به این افراد توصیه میشود اما کسانی که مزاج سرد و خشک یا به اصطلاح سوداوی دارند، بهتر است در وعده صبحانه، فرنی، حریره بادام، شله زرد و شیر برنج بخورند. نان سنگک و مربای به و کمی کره محلی که از سلامت آن مطمئن باشند یا خامه هم برای این افراد خوب است. مصرف تخممرغ عسلی هم در این افراد گزینه خوبی است اما خوردن عدسی به این افراد توصیه نمیشود.
در وعده صبحانه چه نانی بخوریم؟
نان تازه، گوارش خوبی دارد و مقوی است در حالی که نان خشک و مانده، دیرهضم است. نان سنگک خوب برشته شده و غیرسوخته بهترین است. نان فطیر نوعی نان است که عمل تخمیر در آن به خوبی انجام نشده و ترد و پوک نبوده و به نوعی مانده است. اغلب نانهای محلی به خصوص اگر با شیر و روغن و شیرینی تهیه شده باشد، مثل نان شیرمال و نانهای بدون سبوس، دیرهضم و نفاخ هستند. از نانهای تست سبوسدار در صورتی که برشته و بهصورت سوخاری باشد نیز میتوان استفاده کرد.
از عادات بد صبحانه فاصله بگیرید
مصرف خیار، گوجهفرنگی، هندوانه، انگور و… همراه با صبحانه از عادات بدی است که بعضی افراد دارند. نیمرو، سوسیس و تخممرغ هم مواد غذایی خوبی برای صبحانه نیستند. کله پاچه از دیدگاه طب سنتی، غذای خوبی است اما تغذیه امروزی نیست. مصرف مایعات مثل چای همراه صبحانه توصیه نمیشود بلکه بهتر است بافاصلهای یکی دوساعته، چای کمرنگ ایرانی خوشعطر، نوشیده شود.
در وعده صبحانه مجاز به مصرف گردو هستیم؟
پنیر با مزاج سردی که دارد در افراد دارای مزاج سرد توصیه نمیشود و بهتر است همراه کمی سیاهدانه خورده شود. از دیدگاه طب سنتی، نان و پنیر و گردو بهعنوان یک عصرانه خوب و نه صبحانه شناخته شده است. مصرف گردو در وعده صبحانه در صورت نداشتن مشکل گوارشی مناسب است ولی اگر مشکل هضمی یا گوارشی دارید، بهتر است مصرف آن را تا برطرف شدن این مشکلات به تعویق بیندازید.
صبحانه مبتلایان به ریفلاکس، افسردگی و ضعف بدنی
افرادی که دچار ریفلاکس هستند، بهتر است از مرباهای مقوی معده مثل مربای سیب، به و مربای بالنگ و پوست پسته بیشتر استفاده کنند. کسانی که دچار ضعف بدنی هستند، تخممرغ عسلی، کمی کره و مربای هویج یا عسل و در افرادی که مشکل افسردگی دارند مصرف مربای گلگاوزبان باکمی کره محلی پیشنهاد میشود. فرنی، شلهزرد، حریره بادام و شیربرنج هم خوب است. مصرف مربای گل و کره محلی یا خامه برای افرادی که اجابت مزاج خوبی ندارند، میتواند مؤثر باشد.
پنج ویژگی شهیدان مقاومت از نگاه قرآن
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی در یک سخنرانی با اشاره به انطباق آیهای از سوره آلعمران با شخصیت شهید صفیالدین و سایر شهدای مقاومت گفت: آیه ۱۴۶ سوره آلعمران در فضای واقعه اُحد نازل شده و خداوند تبارک و تعالی در آن پنج ویژگی برای مجاهدان فی سبیلالله ذکر کرده است که این ویژگیها با شهدای مقاومت، بهویژه سید مقاومت، کاملاً انطباق دارد.
وی اولین ویژگی را ربی بودن دانست و با توضیح اینکه ربی از ریشه رب و به معنای خدامحوری است، افزود: گرچه علاقه به وطن اهمیت دارد، اما مهمتر آن است که فرد کار خود را برای خدا انجام دهد. شهدای ما اولین ویژگیشان همین خدامحوری و اخلاص بود؛ اگر فرد اتکایش به خدا نباشد، توان ایستادگی مقتدرانه در برابر دشمن را نخواهد داشت.
رفیعی دومین ویژگی را سست نشدن بیان کرد و با اشاره به مقاومت ۳۳ روزه حزبالله در برابر رژیم صهیونیستی اظهار داشت: این در حالی است که برخی کشورهای عربی حتی شش روز نتوانستند مقاومت کنند. امروز نیز حماس بدون ساختار دولتی یا ارتش رسمی، بیش از دو سال است دشمن را زمینگیر کرده است.
این استاد حوزه علمیه سومین ویژگی را ضعف نشان ندادن و چهارمین ویژگی را کرنش نکردن عنوان کرد و ادامه داد: حضرت ابوالفضل(ع) با وجود دریافت اماننامه، آن را نپذیرفت و امام حسین(ع) نیز در مسیر کربلا پیشنهاد عقبنشینی را قبول نکرد. در مقابل، کشورهایی که همه امکانات خود را در اختیار دشمن قرار دادند، جز خواری و ذلت چیزی نصیبشان نشد.
رفیعی در پایان گفت: ویژگی پنجم که در آیه بیان شده صبر و بردباری است والله یحب الصابرین؛ خداوند صابران را دوست دارد. این پنج ویژگی شامل خدامحوری، سست نشدن، ضعف نشان ندادن، کرنش نکردن و صبور بودن، شاخصههای مهم رزمندگان مقاومت و شهدای فی سبیلالله است.
نعیم قاسم: طرح ترامپ درباره غزه طرحی اسرائیلی در پوشش آمریکایی است
به نقل از المیادین، شیخ نعیم قاسم دبیر کل حزب الله لبنان در اولین سالگرد شهادت شیخ نبیل قاووق و سید سهیل الحسینی، از چهرههای برجسته مقاومت اسلامی لبنان گفت: اولین مراسم سالگرد شهادت رهبران جهادی شیخ نبیل قاووق وسهیل الحسینی را گرامی می داریم. ما از دو شهید سخن خواهیم گفت و در ادامه به تحولات سیاسی منطقه ای و داخلی خواهیم پرداخت.
وی افزود: شهید شیخ قاووق سهم خود را ادا کرد و در مقابله با جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی مشارکت لازم را داشت. وقتی دشمنان، ایران، مقاومت اسلامی، حقیقت و فلسطین را هدف قرار میدهند، همه اینها یک هدف است و بنابراین هر کسی که در منطقه حضور دارد باید مسئولیتی را که از عهدهاش برمیآید، بر عهده بگیرد.
دبیر کل حزب الله لبنان بیان کرد: شهید شیخ قاووق از سال ۲۰۱۸ تا زمان شهادتش مسئول امنیتی پیشگیرانه بود. سئوالی که مطرح می شود این است که چگونه شهید شیخ قاووق از نایب رئیس شورای اجرایی حزب الله به یگان امنیت پیشگیرانه منتقل شد. این به درخواست سید حسن نصرالله بود و شیخ نبیل قاووق بدون چانه زنی مطیع امر بود.. شیخ قاووق به امور رزمندگان اهتمام خاصی داشت چه در جنوب و چه زمانی که به بیروت آمد. به سوریه می رفت و با رزمندگان ملاقات داشت و بسیار نزدیک به آنها بود.
شهید شیخ قاووق، درس و تدریس دینی و مباحثه با تعدادی از علما را رها نکرد. او کتابهایی در سیرت، اخلاق و عقاید دارد. شهید شیخ قاووق، الگویی از الگوهای سرشار از آگاهی و ایمان است. شهید شیخ قاووق روزانه سه جزء قرآن کریم را تلاوت میکرد. ۱۲ نفر از علما در نبرد اولی الباس به شهادت رسیدند و این نشان میدهد که علمای ما بخش جداییناپذیر از حرکت سیاسی، جهادی و عملی امت هستند.
دبیر کل حزب الله لبنان درباره شهید سهیل الحسینی نیز گفت: شهید الحسینی این فرمانده جهادی از ابتدا همرزم حاج عماد مغنیه بود و حاج عماد مغنیه در امور جهادی و امنیتی به شکل خاصی به او تکیه می کرد. این شهید مسئولیت امنیتی منطقه بیروت را در سال ۱۹۹۱ برعهده گرفت و سپس مسئولیت مبارزه با جاسوسی را تا سال ۲۰۰۰ برعهده داشت. در سال ۲۰۰۸ شهید الحسینی مسئولیت ستادی را رها کرد و به معاون سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله شد.
وی افزود: این شهید به پرونده اسیران اهتمام زیادی داشت. او را مربی، فرهنگی و معلم می نامیدند. سید حسن نصرالله او را مسئول پیگیری پرونده اقتصادی و اجتماعی کرده بود و پروژه هایی را در راستای کمک به مردم پایه ریزی کرد. این شهید تمایل داشت که یک سرباز گمنام به دور از هیاهو و شهرت بماند. وی الگوی جانفشانی و صبر و ثبات قدم، آرام و کم حرف بود.
دبیر کل حزب الله لبنان ادامه داد: اسرائیل در راستای پروزه اسرائیل بزرگ حرکت می کند و آمریکا به طور کامل حامی آن است و هر گامی بخشی از اسرائیل بزرگ است. هر گامی که شما به عنوان بخشی از یک عقبنشینی خاص میبینید، یک عقبنشینی تاکتیکی است تا از موقعیت برای اهداف خاصی برای دشمن سوءاستفاده شود.
شیخ نعیم قاسم تصریح کرد: آنچه ما در غزه طی دو سال شاهد آن هستیم بخش جدانشدنی از پروژه اسرائیل بزرگ است. هر چیزی در منطقه به هم ربط دارد. ما باید همگی با این خطر مقابله کنیم و نباید احدی بگوید که کشور ما از این موضوع مستثنی است. هم در معرض هدف قرار دارند. امروز غزه است و گامهای دیگر در روزهای آتی طبق دیدگاه اسرائیل برداشته می شود. ما باید
وی با اشاره به طرح ترامپ درباره غزه گفت: این طرح آکنده از مخاطرات است. این طرح به برخی کشورهای عربی عرضه شد و سپس ترامپ در دیدار با نتانیاهو اصلاحاتی انجام داد که به طور کامل با خواسته های اسرائیل همخوانی داشته باشد و برخی بندهای آن تغییر کرد تا پروژه اسرائیل بزرگ را از طریق سیاسی پس از آنکه نتوانست از طریق حمله و کشتار انجام دهد، پیاده کند.
نعیم قاسم تاکید کرد: ما با طرحی با علامت های سئوال فراوان روبرو هستیم و این را برخی مسئولان کشورهای عربی گفتند و متعجب شدند و خواستار توضیح شدند. طرح ترامپ با خواسته های پنجگانه تعیین شده از سوی اسرائیل برای پایان جنگ غزه همخوانی دارد و این طرحی اسرائیلی در پوشش آمریکایی است.
دبیر کل حزب الله لبنان بیان کرد: چرا طرح ترامپ در این مقطع مطرح شد. این طرح به چهار دلیل مطرح شد؛ نخست اینکه اسرائیل در برابر موج جهانی محکومیت تبرئه شود به ویژه که بیشتر کشورها و سازمان ملل علیه اسرائیل به پا خاسته و تحرکی در سطح مردمی در کشورهای آمریکایی و اروپایی وجود دارد و این طرح راهی برای ملایم کردن و بهبود وجهه و تصویر اسرائیل است.
وی افزود: ما شاهد بودیم که ناوگان جهانی صمود از کشورهای بسیاری به راه افتاد و این بیانگر اوج انحطاطی است که اسرائیل به آن رسیده است. درود ویژه بر اسپانیا که به شکل بارزی از دیگر کشورها عمل کرد.
نعیم قاسم بیان کرد: ما منتظر نتیجه ای هستیم که فلسطینی ها اعلام کنند زیرا این طرح است و توافق نیست و امور طبق توافق بنا می شوند. تسلیم در قاموس فلسطینی ها جایی ندارد. امیدواریم که کشورهای عربی و اسلامی حداقل به مقاومت فشار نیاورند.
وی در ادامه با اشاره به تداوم حملات رژیم صهیونیستی به لبنان گفت: لبنان به دلیل تجاوز اسرائیل، تجاوزات مداوم، کشتار کودکان و مهندسان در کانون طوفان قرار دارد و آنها به هر شکلی به دنبال ممانعت از زندگی روزمره مردم هستند زیرا میخواهند مقاومت و پایگاه آن را تحت فشار قرار دهند و لبنان را ناتوان کنند و این توسط آمریکا با تمام توانش پشتیبانی میشود.
نعیم قاسم گفت: آنها به دنبال این بودند که ما به حملات آنها پاسخ دهیم و آن بهانه برای توحش بیشتر داشته باشند و اینگونه بگویند که ما عامل توسعه طلبی بودیم و ما این بهانه را از دست آنها گرفتیم. آنها دیدگاهشان بر این بود که ما ضعیف هستیم و مشغول اوضاع داخلی و ویرانی ها هستیم و ما را به حاشیه برانند اما با مشارکت فعالانه ما غافلگیر شدند. آنها کوشیدند که از راه سیاسی آنچه از جنگ نتوانسته بودند، محقق سازند اما برایشان مشخص شد که این نشدنی است زیرا ما پایگاه مردمی گسترده داریم و این نیز برای آنها غافلگیرکننده بود.
نعیم قاسم تصریح کرد: آنها به دنبال فتنه از طریق ارتش بودند که ارتش عاقلانه عمل کرد. درست است که برابری نظامی بین ما و «اسرائیل» وجود ندارد، اما ما به میهن خود متعهد، آماده فداکاری و جهاد و در اراده خود برای مقاومت ثابت قدم هستیم. ما مردمی بزرگ و تاریخی داریم که شکستناپذیرند و ما توانستهایم وضعیتی از برابری ایجاد کنیم که از طریق آن میتوانیم با گلولهها و پروژههای آنها مقابله کنیم. اسرائیل توان پیشروی ندارد زیرا ما ملتی بزرگ داریم.
دبیر کل حزب الله لبنان همچنین بر ضرورت بازسازی ویرانی های ناشی از جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان تاکید کرد و از دولت لبنان خواست که این موضع را در سرلوحه امور خود قرار دهد.
جدیدترین موضعگیری ترامپ درباره طرح آتشبس در غزه
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا امروز شنبه در پیامی در رسانه اجتماعی خود موسوم به «تروث سوشال» نوشت: از اسرائیل که به طور موقت بمباران را متوقف کرده است تا فرصتی برای آزادی اسیران و تکمیل توافق صلح فراهم شود، تشکر می کنم.
رئیس جمهور آمریکا ادامه داد: حماس باید بیدرنگ اقدام کند؛ در غیر این صورت، همه شرطها از اعتبار ساقط خواهند شد.
دونالد ترامپ اضافه کرد: من تأخیر را تحمل نخواهم کرد، چیزی که بسیاری فکر می کنند اتفاق خواهد افتاد، یا هر نتیجه ای که غزه دوباره تهدیدی ایجاد کند. بیایید این کار را سریع انجام دهیم. با همه به طور عادلانه رفتار خواهد شد!

این در حالیست که جنبش حماس دیشب اعلام کرد که پاسخ خود را به طرح ترامپ در مورد آتش بس در غزه به میانجیها تحویل داده و موافقت خود را با آزادی همه اسیران صهیونیست چه زنده و چه مرده، ابراز کرده است.
راز مقام بینظیر حضرت معصومه (س)؛ بانویی که تاریخ تشیع را متحول کرد
حضرت فاطمه معصومه (س) یکی از برجستهترین شخصیتها در میان امامزادگان به شمار میروند. زیارتنامههای منسوب به ایشان، هرچند نیازمند بررسی دقیق سندیت هستند، نمایانگر جایگاه معنوی و احترام ویژهای است که جامعه دینی برای ایشان قائل است. این زیارتنامهها عمدتاً توسط اشخاص مطلع و با هدف تجلیل از مقام والای حضرت تنظیم شدهاند و روایت دقیق تاریخی محسوب نمیشوند.
یکی از نکات قابل توجه در شأن حضرت معصومه این است که ایشان دختر بلافصل امام موسی بن جعفر (ع) بودند و امام صادق (ع) پیش از تولد ایشان، مقام و اهمیتشان را اعلام کردهاند. این امتیاز خاص نشان میدهد که جایگاه معنوی ایشان در میان زنان امامزادگان، پس از حضرت زهرا (س)، بالاترین رتبه را دارد. در روایات آمده است که: «هر کس در نزد من اهل فضل باشد، جایگاهش نزد خدا بلند است»؛ این نشانگر توجه ویژه معصومین به فضائل اخلاقی و علمی فرزندانشان است.
نکته قابل توجه این است که معصومین تنها 14 نفر هستند، اما حضرت معصومه (س) با وجود اینکه جزء این چهارده نفر نیستند، عملاً در رفتار و کردار، از ارتکاب خطا و گناه مصون بودند. این ویژگی همانطور که قرآن کریم میفرماید: «وَإِذْ قَالَ رَبُّک لِلْمَلَائِکةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» (سوره بقره؛ آیه 30) به معنای انتخاب افرادی پاک و صالح برای انجام مسئولیت الهی است، میتواند نشانگر اهمیت و جایگاه والای ایشان باشد.
درواقع حضرت معصومه (س) نه تنها از نظر نسب و مقام، بلکه از منظر فضایل اخلاقی، تقوا و اهتمام به امور دینی، ممتاز و برتر از بسیاری از امامزادگان هستند و این امتیاز در تاریخ شیعه و منابع روایی به وضوح مورد اشاره قرار گرفته است.
پیشگویی ولادت؛ نشانهای از جایگاه الهی و مقام ممتاز حضرت
یکی از برجستهترین و درخشانترین امتیازاتی که حضرت فاطمه معصومه (س) را از دیگر امامزادگان متمایز میکند، پیشگویی ولادت ایشان از سوی امام صادق (ع)، سالها پیش از تولدشان است. در منابع روایی آمده است که آن حضرت در جمع یاران خویش با اشاره به آینده خاندان امام کاظم (ع) از ولادت دختری خبر دادند که «فاطمه» نام خواهد داشت و مرقدش در سرزمینی به نام «قم» قبلهگاه عاشقان و پناهگاه شیعیان خواهد شد.
این پیشگویی نهتنها نشان از علم امامت و آگاهی غیبی امام صادق (ع) دارد، بلکه آشکارکننده جایگاه والا و نقش الهی حضرت معصومه (س) در مسیر تاریخ تشیع است.
پیشگویی تولد یک شخصیت تنها زمانی رخ میدهد که آن شخصیت مأموریتی خاص و نقشی سرنوشتساز در تاریخ امت اسلامی داشته باشد. در حقیقت اینگونه بشارتها در سنت الهی پیشینهای دیرینه دارند؛ همانگونه که قرآن کریم درباره حضرت عیسی (ع) از زبان حضرت مریم (س) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُکِ بِک لِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ» (سوره آلعمران؛ آیه 45)؛ خداوند تو را به کلمهای از سوی خود بشارت میدهد.
این سنتِ الهی که پیش از ظهور شخصیتهای اثرگذار، خبر ظهورشان داده میشود، درباره حضرت معصومه (س) نیز تحقق یافته و همین امر دلیل روشنی بر مأموریت الهی و نقش تمدنی ایشان در گسترش معارف اهل بیت (ع) است.
همچنین امام صادق (ع) در روایت دیگری میفرمایند: «أَلَا إِنَّ حَرَمَ اللَّهِ مَکةُ وَحَرَمَ رَسُولِ اللَّهِ الْمَدِینَةُ وَحَرَمَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ الْکوفَةُ وَحَرَمِی وَحَرَمُ وُلْدِی بَعْدِی قُمٌّ»؛ آگاه باشید که حرم خدا مکه، حرم پیامبر مدینه، حرم امیرالمؤمنین کوفه و حرم من و فرزندانم پس از من، قم است. این بیان نهتنها تأکیدی بر قداست شهر قم است، بلکه با توجه به اینکه مرقد حضرت معصومه (س) محور این قداست شمرده شده، عظمت وجودی ایشان را نیز آشکار میکند.
بنابراین پیشگویی ولادت حضرت معصومه (س) از سوی امام معصوم، نشانهای روشن از جایگاه رفیع و نقش راهبردی ایشان در تاریخ تشیع است. چنین کرامتی نه برای همه امامزادگان بلکه تنها برای معدودی از آنان رخ داده است و همین ویژگی، حضرت معصومه را در ردیفی ممتاز و منحصربهفرد قرار میدهد.
هجرت حضرت معصومه (س) به قم: حرکت تاریخی و معنوی
هجرت حضرت معصومه (س) به قم، علاوه بر دیدار با برادر بزرگوارشان، امام رضا (ع)، پیامدهای تاریخی و فرهنگی گستردهای داشت. مسیر سفر آن زمان از مدینه به خراسان، معمولاً از قم عبور نمیکرد، اما بیماری حضرت و اطلاع ایشان از وجود شیعیان در قم سبب شد که این شهر مقصد هجرت شود. این انتخاب، نشاندهنده هوشمندی معنوی و توجه به گسترش مذهب تشیع در ایران بود.
در منابع تاریخی آمده است که حضرت معصومه مدتی کوتاه در قم اقامت داشتند و پس از رحلت ایشان، دفن در این شهر به نمادی از افتخار و سعادت برای قم تبدیل شد. این حضور سبب شد که قم از همان آغاز، پایگاه مهم شیعیان باقی بماند و هیچگاه تحت نفوذ مذاهب دیگر قرار نگیرد.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» (سوره آل عمران؛ آیه 103) که اهمیت اتحاد و حضور پایدار در مسیر اهل بیت (ع) را یادآوری میکند.
قبل از دوره صفویه، تسنن مذهب رسمی ایران بود، اما با قدرتگیری صفویه، تشیع به مذهب غالب تبدیل شد. با این حال قم از همان آغاز ورود اسلام، بهعنوان شهری شیعهنشین شناخته میشد و نقش تاریخی حضرت معصومه (س) در تقویت و تثبیت این هویت مذهبی، غیرقابل انکار است.
پایهگذاری و استمرار مذهب تشیع در قم توسط اشعریها و پذیرش آن توسط مردم موجب شد که این شهر نه تنها محل حضور حضرت معصومه باشد، بلکه بهعنوان مرکز تثبیت اعتقادات شیعی و پایگاه اهل بیت (ع) شناخته شود. این تاریخچه، اهمیت قم را در جهان اسلام و تاریخ ایران به خوبی نشان میدهد.
جایگاه معنوی و اجتماعی حضرت معصومه(س) در نگاه شیعه
حضرت معصومه (س) علاوه بر مقام معنوی، الگوی اخلاقی و فرهنگی برای مسلمانان در طول تاریخ بودهاند. ایشان نماد فضائل اخلاقی، تقوا، دانش و اهتمام به امور دینی هستند و بهواسطه شخصیت والایشان، توجه جامعه به امامزادگان زن نیز بیشتر شده است.
یکی از ویژگیهای برجسته ایشان، رفتار بدون خطا و مصونیت عملی از گناه بوده است. این ویژگی، ایشان را به الگویی نزدیک به معصومین تبدیل کرده است. در منابع روایی آمده است که: «اِنَّ فَضْلَ الْعُلَمَاءِ عَلَی الْعَابِدِ کَمَفْضَلِ الْقَمَرِ عَلَی السَّمَاءِ»؛ این بیانگر اهمیت فضائل و علم در ارزشگذاری افراد در جامعه دینی است و میتوان آن را به فضائل حضرت معصومه نسبت داد.
در عین حال، مقام معنوی حضرت معصومه سبب شد که قم بهعنوان پایگاهی مهم برای تشیع و حفظ هویت دینی در ایران تثبیت شود. حضور ایشان و آثار معنوی ایشان در این شهر، زمینهساز توسعه فرهنگی، دینی و اجتماعی جامعه شیعی شد و باعث شد قم همواره جایگاه ویژهای در تاریخ شیعه داشته باشد.
در نهایت بررسی زندگی و هجرت حضرت معصومه (س) نشان میدهد که ایشان نه تنها فردی ممتاز در سلسله امامزادگان، بلکه شخصیتی الهامبخش برای نسلهای بعدی شیعیان و زنان مسلمان بودهاند و حضور ایشان در قم، اثرات تاریخی و معنوی ماندگاری داشته است.
آیا خداوند قابل رؤیت است؟
یکی از شبهات کلامی درباره رؤیت خداوند است که در ادامه به بررسی آن پرداخته میشود.
دیدگاه کلامی
در علم کلام (عقاید اسلامی)، اثبات شده که خداوند با چشم دیده نمیشود؛ چون برای دیده شدن، یک چیز باید جسم و مادی باشد، در مکان مشخصی قرار بگیرد، در جهتی خاص باشد، و نور یا شعاعی از آن به چشم برسد. اما خداوند نه جسم است و نه مادی، بنابراین نمیتوان او را با چشم دید.
به همین دلیل قرآن میفرماید:
«لا تُدرِکهُ الأبصارُ وَ هُوَ یُدرِکُ الأبصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الخبیرُ»
«چشمها او را در نمییابند، و او چشمها را در مییابد، و او دقیق و آگاه است» (انعام، ۱۰۳)
ماجرای حضرت موسی(ع)
وقتی حضرت موسی(ع) از خدا درخواست رؤیت کرد «خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم»، مفسران کلامی گفتهاند:
موسی(ع) خودش میدانست که خدا قابل دیدن نیست. اما قوم بنیاسرائیل اصرار داشتند خدا را ببینند. قبلاً به موسی(ع) گفته بودند:
«ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم تا زمانی که خدا را آشکارا ببینیم» (بقره، ۵۵)
در همین زمان، صاعقهای آنها را گرفت و هلاک شدند. بعد از آن، از موسی(ع) خواستند که خودش از خدا بخواهد تا او را ببیند، و موسی(ع) هم این درخواست را مطرح کرد، تا خدا خودش جواب منفی بدهد و قوم بنیاسرائیل قانع شوند.
دیدگاه فلسفی و عرفانی
برخی دیگر از مفسران و متفکران، نگاه متفاوتی دارند. از نظر آنها، حضرت موسی(ع) هرگز درخواست دیدن خدا را به معنای دیدن با چشم ظاهری مطرح نکرده است؛ چون او پیامبری بزرگ و اولوالعزم بود، چنانکه در مورد درخواست بتپرستی آنها مقاومت نمود و به درخواست ایشان اعتنایی ننمود.
«گفتند: ای موسی! برای ما نیز خدایی بساز، همانطور که آنها (بتپرستان) خدایانی دارند. گفت: شما مردمی نادان هستید»
(اعراف، ۱۳۸)
بنابراین بعید است که موسی(ع) خودش بخواهد خدا را با چشم ببیند، حتی اگر از طرف قوم باشد.
پس منظور موسی(ع) چه بوده؟
این گروه معتقدند که درخواست موسی(ع) مربوط به یک درک باطنی و قلبی از خدا بوده؛ چیزی که در قرآن به آن «لقای خدا» یا «نظر به پروردگار» گفته میشود. مثلاً:
«چهرههایی در آن روز شاداباند، و به سوی پروردگارشان نگاه میکنند»
(قیامت، ۲۲-۲۳)
«هر که امید دیدار پروردگارش را دارد، باید کار شایسته کند و در پرستش خدا کسی را شریک نگیرد»
(کهف، ۱۱۰)
اما این نگاه و رؤیت، با چشم نیست، بلکه نوعی شناخت درونی و حضوری است. شبیه وقتی که آدمی میگوید: «میبینم که به فلان چیز علاقه دارم»، در حالیکه واقعاً چیزی را با چشم نمیبیند، بلکه با شعور و درک قلبی درک میکند.
این نوع شهود چگونه است؟
این نوع «دیدن» در عرفان به آن «شهود قلبی» میگویند؛ یعنی مشاهده خدا با جان و دل، نه با چشم. این مشاهده هم در درجات مختلف رخ میدهد؛ هر کسی به اندازه پاکی دل و معرفتش، جمال و جلال الهی را میبیند.
«پردهای میان ما و خدا نیست جز گناهها»
از امام رضا(ع) پرسیده شد: «چرا خدا را نمیبینیم؟» فرمود: «گناهانتان نمیگذارد» ۱
مولوی در مثنوی همین معنا را چنین بیان میکند:
جمال یار ندارد نقاب و پرده، ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
یا در جایی دیگر میگوید:
جان مردم هست مانند هوا
چون به گرد آمیخت شد، پرده سما
مانع آید او ز دید آفتاب
چون که گردش رفت شد صاف و ناب ۲
چرا موسی(ع) بیهوش شد؟
وقتی خدا به موسی(ع) گفت:
«به کوه نگاه کن، اگر کوه سر جایش ماند، آنگاه شاید بتوانی مرا ببینی» (اعراف، ۱۴۳)
و سپس تجلی الهی اتفاق افتاد، کوه متلاشی شد و موسی(ع) بیهوش افتاد. این حالت، از ترس معمولی نبود، چون موسی(ع) پیامبری بود که معجزات بزرگی انجام داده بود؛ دریا را شکافت، عصایش اژدها میشد، و... .
بلکه آنچه او را مدهوش کرد، جلال و قهر الهی بود که در آن تجلی دید. وقتی به هوش آمد، توبه کرد و گفت: «منزهی تو! به سوی تو باز میگردم و من از مؤمنان هستم»
مفسران مانند علامه طباطبائی میگویند: شاید حضرت موسی(ع) میخواست شهود کامل الهی را در دنیا تجربه کند، اما خدا به او فهماند که این تجربه، در دنیا ممکن نیست. چون در دنیا، انسانها درگیر مشغلههای جسمی و مادی هستند.
در قیامت، روح انسان دیگر گرفتار بدن نیست و میتواند درک شهودی کامل از خدا داشته باشد. مؤمنان در آن روز، جمال و جلال الهی را خواهند دید. قرآن نیز اشاره دارد که در قیامت، «چهرههایی شادمانند و نظارهگر پروردگارشاناند».
روایات اهلبیت(ع)
امام علی(ع) در پاسخ به کسی که پرسید: «آیا خدا را دیدهای؟» فرمود:
«من خدایی را که ندیدهام عبادت نمیکنم؛ اما دیدن خدا با چشم ممکن نیست، بلکه دلها او را با ایمان واقعی میبینند»۳
امام صادق(ع) نیز فرمود: «وقتی موسی(ع) درخواست تجلی کرد، خدا به یکی از فرشتگان به نام "کروبین" دستور داد که تجلی کند. همین تجلی، کوه را متلاشی کرد» ۴
علامه طباطبائی در توضیح این روایت میگوید:
تجلی خدا مانند سایر کارهای او، از طریق واسطههایی انجام میشود؛ همانطور که رزق را توسط میکائیل، یا وحی را توسط جبرئیل میدهد. تجلی نیز از طریق فرشتهای مثل کروبین انجام شده است. ۵
برخی مفسران (مانند تفسیر نمونه) گفتهاند که خدا مستقیماً تجلی کرد یا صاعقهای فرستاد؛ اما طبق دیدگاه علامه طباطبائی، این تجلی از طریق واسطهها بوده است. ۶
امام کاظم(ع) هم فرمود: «بین خدا و مخلوقات، حجابی نیست جز خود مخلوقات» ۷
پینوشت ها:
۱. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج ۷، ص ۱۴۲، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
۲. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر چهارم، ابیات ۲۴۸۴ الی ۲۴۸۶.
۳. ترجمه المیزان، ص ۳۶۸؛ سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص ۲۵۸، خ ۱۷۹، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
۴. ترجمه المیزان، ج ۸، ص ۳۷۷.
۵. همان
۶. تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۳۵۷.
۷. شیخ صدوق، توحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص ۱۷۹، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
آیا پیش از خلقت حضرت آدم(ع) موجودات دیگری وجود داشتهاند؟
پرسش درباره وجود انسانهایی پیش از حضرت آدم(ع) از مباحث مهم دینی و علمی است که پیوند عمیقی با تاریخ آفرینش و جایگاه بشر دارد.
مقدمه
پرسش از آغاز آفرینش انسان و اینکه آیا پیش از حضرت آدم(ع) نسلهای دیگری بر روی زمین زیستهاند، از مهمترین مباحث میان دین، فلسفه و علوم تجربی است. این پرسش تنها یک موضوع تاریخی نیست؛ بلکه با مسائلی بنیادین مانند جایگاه انسان در هستی، نسبت علم و دین، و معنای خلافت الهی پیوند خورده است.
دیدگاههای اصلی
در طول تاریخ اندیشه اسلامی و نیز در مطالعات علمی سه رویکرد عمده مطرح شده است:
۱. خلقت دفعی و بیسابقه: حضرت آدم نخستین انسان بر زمین بوده و هیچ انسانی پیش از او وجود نداشته است.
۲. وجود موجودات مشابه انسان: پیش از آدم(ع) موجوداتی شبیه انسان و جن بر زمین زندگی میکردهاند که منقرض شده یا در شکلی دیگر ادامه یافتهاند.
۳. انسانهای تکاملنیافته: گروهی از انساننماها یا انسانهای ابتدایی در گذشته وجود داشتهاند، اما نسل کنونی بشر به صورت مستقل از حضرت آدم آغاز شده است.
شواهد قرآنی
یکی از مهمترین شواهد، آیه ۳۰ سوره بقره است:
«وَإِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَةِ إِنّی جاعِلٌ فِی الأرضِ خَلیفَةً قالوا أَتَجعَلُ فیها مَن یُفسِدُ فیها وَیَسفِکُ الدِّماء…»
این آیه نشان میدهد که فرشتگان از سابقه زیست موجوداتی بر زمین خبر داشتند که به فساد و خونریزی مشغول بودند. مفسران بزرگی چون علامه طباطبایی از این آیه چنین برداشت کردهاند که پیش از حضرت آدم، دورههای دیگری از موجودات زمینی وجود داشته است.
روایات اهلبیت(ع)
در منابع روایی شواهد فراوانی وجود دارد که پیش از آدم ابوالبشر، نسلهای دیگری از انسانها زیستهاند.
امام صادق(ع) فرمود: «خداوند هزار هزار آدم آفرید که شما از نسل آخرین آنها هستید.» (توحید صدوق، ص ۲۷۷)
امام باقر(ع) روایت کردهاند که خداوند پیش از آدم هفت عالم آفرید که هیچیک از نسل آدم نبودند و همگی منقرض شدند. (خصال، ج۲، ص۶۵۲)
این روایات بهوضوح بر وجود دورههای متعدد بشری پیش از حضرت آدم دلالت دارد.
نظر مفسران و متفکران اسلامی
علامه طباطبایی (ره) در المیزان تصریح میکند که یافتههای علمی درباره قدمت انسان با وجود آدم(ع) تعارضی ندارد، زیرا ممکن است نسلهای گذشته انسان منقرض شده باشند و نسل کنونی به صورت مستقل از حضرت آدم آغاز شده باشد.
آیتالله مکارم شیرازی نیز احتمال ازدواج فرزندان آدم با بازماندگان نسلهای پیشین را مطرح کرده است؛ نسلی که در حال انقراض بوده و پس از مدتی کاملاً از میان رفته است.
یافتههای علمی
دیرینهشناسی امروز نشان میدهد که گونههای انسانی مانند هومو ارکتوس و نئاندرتال صدها هزار سال پیش بر روی زمین زندگی میکردهاند. این در حالی است که بر اساس دادههای تاریخی، عمر نسل کنونی بشر (بنیآدم) به حدود هشت هزار سال میرسد. بنابراین، هماهنگی قابل توجهی میان یافتههای علمی و روایات دینی درباره وجود انسانهای پیش از آدم دیده میشود.
شواهد باستانشناختی و اسطورهای
علاوه بر فسیلها، برخی یافتههای باستانی نیز این احتمال را تقویت میکند که تمدنهایی پیشرفته پیش از تاریخ کنونی بشر وجود داشتهاند. از جمله نقوش عظیم پرو، که تنها از آسمان قابل مشاهدهاند، یا اشارات افلاطون به تمدن «آتلانتیس» که بنا بر نقل او دوازده هزار سال پیش وجود داشته است. هرچند این موارد در حوزه فرضیات و معماهای تاریخی قرار میگیرند، اما در کنار متون دینی پرسش از «انسانهای پیش از آدم» را جدیتر میسازند.
جایگاه حضرت آدم(ع) در نسل کنونی
با وجود همه احتمالات و شواهد، یک اصل قطعی در قرآن و روایات وجود دارد: حضرت آدم(ع) آغازگر نسل حاضر بشر است و همه انسانهای امروز به او و همسرش حوا بازمیگردند. آیات متعددی بر این امر دلالت دارند:
«إنّ مثل عیسی عندالله کمثل آدم خَلَقَهُ مِن ترابٍ ثمّ قال له کن فیکون» (آلعمران، ۵۹)
«یا بنی آدم» (اعراف، ۲۷) که نشان میدهد همه انسانهای کنونی فرزندان آدم هستند.
جمعبندی
بر اساس آیات قرآن، روایات اهلبیت(ع) و یافتههای علمی، میتوان چنین نتیجه گرفت:
۱. حضرت آدم(ع) نخستین انسان از نسل کنونی است، اما پیش از او موجودات دیگری بر زمین زیسته و نابود شدهاند.
۲. این مسئله مصداقی از «غیب» است و جزئیات آن برای بشر روشن نیست. بسیاری از این اسرار در آینده و بهویژه در عصر ظهور امام مهدی(عج) آشکار خواهد شد.
۳. پیوند میان معارف دینی و علوم تجربی در این موضوع نشان میدهد که دین و علم نه تنها تعارضی ندارند، بلکه میتوانند در فهم بهتر تاریخ آفرینش مکمل یکدیگر باشند.
اگر خداشناسی فطری است چرا عدهای خدا را قبول ندارند؟
عوامل متعددی در دور شدن انسان از مسیر فطرت و پذیرش حق تأثیرگذارند که ریشههای آن در دلهای بشر نهفته است.
علل انحراف از فطرت
عوامل مختلفی ممکن است باعث انحراف بشر از فطرت خویش شود. اصولاً لفظ کافر از کَفَرَ گرفته شده است که به معنای پوشش است. به شخصی که خدا را قبول ندارد از این جهت کافر می گویند که او
بر فطرت خویش پوشش قرار داده است و از این رو حق را نمی یابد. این پوششها که باعث انحراف انسان از فطرت میشود و ما آن را علل انحراف از فطرت میدانیم مختلف است. اکنون به برخی از آنها اشاره می کنیم.
اشباع کاذب: گاهی افراد، حس پرستش و عشق به موجود برتر و بی نیاز را به چیزهای دیگر اشباع میکنند مثلا خیال میکنند که بت همان موجود برتر و بی نیاز است؛ از این رو در برابر او کرنش و احساس پرستش خویش را این چنین ارضا میکنند.
عناد و لجاجت: برخی با اینکه حق را فهمیده و یافته اند، باز آن را انکار میکنند؛ به سبب عنادی که دارند قرآن میفرماید:«وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ » یعنی او را انکار کردند در حالی که نفسشان به او یقین داشت.۱
پس عناد و لجاجت هم باعث میشود که انسان زیر بار حق نرود.
تعصب و تقلید کورکورانه موقعی که به برخی از کفار گفته میشد ایمان بیاورید میگفتند: «حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا» آنچه را که پدرانمان را بر آن یافتهایم برای ما کافی است!۲
تعصب باقی ماندن بر روش گذشتگان باعث نپذیرفتن حق میشد؛ گرچه گذشتگانِ آنها کارهای جاهلانه ای انجام میداده اند.
غلبه کردن برخی از احساسات: (نظیر کشتن دختران برای حفظ آبرو در زمان جاهلیت) بعضی برای فرار از مسئولیت و آزادی از هر گونه قید و بند، خدا و قیامت را انکار میکنند.
قرآن می فرماید: «بل یُرید الإنسان لِیَفْجَرَ أمامَهُ ، یَسْلُ أیَّانَ یَوْمَ القیامة»؛ بلکه انسان میخواهد از هر قید و بندی آزاد باشد و هر کار خلافی را انجام دهد. میگوید کی قیامت خواهدآمد؟۳
در زمان ما گرایش به شیطان پرستها، فرقه های نوظهور و گروههای منحرف دیگر، بیشتر برای فرار از مسئولیت و آزادی در مسائل شهوانی است. افرادی که میخواهند از انجام تکالیف نماز روزه و....) آزاد باشند و در مسائل شهوانی همانند حیوانات هیچ حد و مرزی نداشته باشند به این فرقه های منحرف رو می آورند؛ ولی روزگاری می رسد که از عملکرد خویش پشیمان میشوند؛ در حالی که پشیمانی در آن روز فایده ای نخواهد داشت.
چرا متخصصانی که از عجایب مخلوقات آگاهی دارند خدا را قبول ندارند؟
اولا: همه این طور نیستند؛ بسیاری از آنها خدا را قبول دارند؛ مثل انیشتین، الکسیس ،کارل ژان ژاک روسو، داروین، نیوتون و ...؛
ثانیاً: برخی بی توجه اند؛ مانند جراح چشم که هر روز با این اندام پیچیده سرو کار دارد؛ ولی به چگونگی خلقت آن و آفریننده اش توجه نمیکند.
گاهی نیز اشباعهای کاذب و عوامل دیگر، باعث انحراف آنها شده است.
پینوشت:
۱ نمل / ۱۴
۲ مانده / ۱۰۴
۳.قیامت ۵ و ۶
بهترین برادر از نگاه امام حسن عسکری(ع)
امام عسکری علیهالسلام:
خَیْرُ إِخْوَانِکَ مَنْ نَسِیَ ذَنْبَکَ وَ ذَکَرَ إِحْسَانَکَ إِلَیْهِ.
«بهترین برادر تو کسی است که خطای تو را فراموش کند و نیکی تو را به یاد آورد.»
اعلام الدّین، ص ۳۱۳
نقش امام حسن عسکری(ع) در مهندسی غیبت نقش امام حسن عسکری(ع) در مهندسی غیبت
امامت امام حسن عسکری علیهالسلام در یکی از حساسترین دورههای تاریخ تشیع رقم خورد؛ دورهای که زمینهساز غیبت امام دوازدهم و آغاز عصر انتظار بود.
این دوران با فشارهای شدید سیاسی، کنترلهای امنیتی عباسیان و محدودیت ارتباطی میان امام و شیعیان همراه بود. به دلیل همین فشارها، امام عسکری علیهالسلام بیشتر عمر خود را در شهر نظامی «سامرا» و در محلهای به نام «عسکر» تحت نظر حکومت سپری کردند. همین اقامت اجباری باعث شد لقب «عسکری» برای ایشان مشهور شود.
آن حضرت در شرایطی به امامت رسیدند که ارتباط مستقیم شیعیان با امام خود به شدت محدود بود و حکومت تلاش داشت تا هرگونه نفوذ علمی، فکری و اجتماعی ایشان را کنترل کند. با همه اینها، امام یازدهم با تدبیر الهی، جامعه شیعه را برای ورود به مرحلهای نوین از امامت آماده ساخت. با وجود این محدودیتها، امام حسن عسکری علیهالسلام شبکهای از وکلا و نمایندگان را برای ارتباط با شیعیان سامان دادند، به پرورش شاگردان برجستهای در زمینههای علمی و کلامی پرداختند و با سعهصدر و حکمت، معارف اهلبیت علیهمالسلام را در میان شیعیان و حتی دیگر مسلمانان نشر دادند.
شناخت شرایط زندگی و فعالیتهای امام حسن عسکری علیهالسلام تنها یک بررسی تاریخی نیست، بلکه تلاشی برای فهم بهتر شکلگیری هویت فکری و اجتماعی شیعه در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ اسلام است. یکی از مهمترین ویژگیهای دوران ایشان، آمادهسازی شیعیان برای پذیرش غیبت و امامت حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف بود که پس از ایشان آغاز شد.
امام حسن عسکری علیهالسلام در سامرا تحت نظارت مستقیم خلیفه عباسی قرار داشت. ارتباطات ایشان با شیعیان از طریق شبکه وکالت انجام میشد؛ شبکهای که بعدها در دوران غیبت صغری نقش کلیدی ایفا کرد. امام با بهرهگیری از روشهای تربیتی خاص، یاران را برای عصر غیبت آماده کرد. این تربیت شامل تقویت ایمان، آموزش مفاهیم امامت و تمرین تقیه در برابر دشمنان بود و با تربیت یاران خاص مانند عثمانبنسعید عمری، محمدبنعلیبنبابویه و احمدبناسحاققمی، پایههای ارتباط غیرمستقیم با امام زمان را بنا نهاد. امام همچنین با ارسال توقیعات و پاسخ به مسائل فقهی، نقش مرجعیت علمی را ایفا کرد.
طبیعی است مردم و جامعه میبایست آمادگیهای لازم را میداشتند تا موضوع غیبت امام را بپذیرند و دچار سردرگمی و انحراف در دین نشوند. از اینرو، امام عسکری علیهالسلام با انجام اقداماتی حکیمانه، در مسیر زمینهسازی و آماده کردن مردم برای پذیرش امر مهم غیبت امام دوازدهم قدمهای بسیار مؤثری برداشتند.
امام با اقدامات راهبردی همچون حفظ هویت شیعی در برابر نفوذ فکری معتزله و اهل حدیث، با موضعگیریهای علمی و تربیتی مرزهای اعتقادی شیعه را حفظ کرد و مانع از انحراف در اصول امامت شد، و نیز با تربیت یاران خاص و تقویت نهاد وکالت برای انتقال احکام و وجوه شرعی، آموزش مفاهیم غیبت و انتظار در قالب روایات و نامهها، تأکید بر تقیه و حفظ امنیت یاران در شرایط اختناق سیاسی، مهندسی و معماری معرفتی و اجتماعی عصر ظهور را بنیان نهاد.
بنابراین، سکوت سیاسی امام حسن عسکری علیهالسلام، برخلاف ظاهر آن، سرشار از تدبیر الهی بود.
ایشان با تمرکز بر تربیت خواص، تقویت نهادهای ارتباطی و تبیین مفاهیم بنیادین، جامعهای را ساخت که بتواند در عصر غیبت، هویت خود را حفظ کرده و در مسیر انتظار فعال باقی بماند. ظهور امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف، نقطه اوج حرکت تاریخی تشیع است. این تحول عظیم، نیازمند تربیت و فهم عمیق از ولایت، بسترسازی معرفتی، اجتماعی و امنیتی بود که بخش مهمی از آن در عصر امام حسن عسکری علیهالسلام رقم خورد.
ایشان در شرایط اختناق سیاسی شدید، با تدبیری الهی و سکوتی راهبردی، جامعه شیعه را برای ورود به عصر غیبت آماده ساخت. امام حسن عسکری علیهالسلام با مدیریت دقیق و الهی، جامعه شیعه را از امامت آشکار به امامت پنهان منتقل کرد. این «مهندسی غیبت» یک تدبیر سیاسی و یک تحول معرفتی و اجتماعی بود که زمینهساز استمرار ولایت در عصر غیبت شد.
معصومه احمدیان علیآبادی































