
emamian
جلوه حجاب در غدیر خم
جلوه حجاب در غدیر خم | اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین آسمانی با ظرافت و دقت تمام به رعایت کلیه حقوق بانوان سفارش کرده است. در معارف اسلامی به تمام ابعاد حقوقی زنان از حقوق عاطفی گرفته تا حقوق اجتماعی، سیاسی و... توجه شده است. بهترین راهکار برای جلوگیری از تضییع حقوق زنان اجرایی کردن معارف اسلامی در جهان است.
نگاه اسلام به جایگاه زن
در زمانی که زن حتی از کمترین جایگاه اجتماعی برخوردار نبود و در تمام دنیا به او به عنوان یک کالای جنسی نگاه میشد، این اسلام عزیز بود که زن را گل خوشبو معرفی کرد.[1] جایگاه حقیقی زن از منظر اسلام آن زمان هویدا میشود که بدانیم به او عنوان «امانت خدا» را داد.[2]
حجاب، راه رسیدن به کمال
خداوند متعال برای رسیدن زن به کمال، با توجه به خصوصیات روحی و جسمی او، حکم حجاب و پوشش را برای او قرار داده است. حکمی که هم جایگاه او را ترفیع میدهد و هم او را از آسیب های مختلف مصون میدارد. از بزرگ ترین اعتراضات بانوان در طول تاریخ، نگاه ابزاری و جنسیتی به آن ها در جوامع مختلف بوده است. بررسیها نشان میدهد که سرچشمه این نوع نگاه، مبارزه و مخالفت با این حکم الهی با عنوانهای عوام فریبانهای همچون آزادی، استقلال، مدرنیته و... می باشد.
ایفای نقش بانوان در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
اسلام نه تنها مخالفتی با فعالیتهای اجتماعی و سیاسی بانوان ندارد؛ بلکه در برخی از موارد آنها را موظف به ایفای نقش در اینگونه فعالیتها میکند. نکته قابل توجه این است که اینگونه فعالیتها در سایه حفظ حجاب و عفاف صورت میپذیرفت. از مهمترین صحنههای سیاسی اسلام که بانوان با حفظ حجاب اسلامی در آن به ایفای نقش پرداختند، حضور در غدیرخم و بیعت با امیرالمومنین علیه السلام است.
الزام حضور بانوان در مراسم عبادی- سیاسی حجه الوداع
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در آخرین سال عمر خویش ماموریتی الهی مییابد تا تمام مسلمانان را برای آخرین حج فرا بخواند. از آنجایی که هدف مهم از این سفر انتصاب خلیفه و بیعت با او بود، پیامبر اعلام عمومی کرد تا همگان در حج شرکت کنند. در این میان بانوان نیز در این حرکت بزرگ سیاسی- اجتماعی شرکت کردند. در اهمیت مسأله امامت و خلافت امیرالمومنین علیه السلام همین بس که زنان باردار نیز در این سفر مهم حضور یافتند و بنا به نقل علامه مجلسی، اسماء بنت عميس در حالی که باردار بود عازم این سفر تاریخی شد و فرزند خود؛ محمد بن ابی بکر را در میانه راه و در مكاني به نام «بيدا» به دنيا آورد.[3]
بیعت بانوان با خلیفه خدا در غدیر خم
بانوان در منطقه غدیر خم محل نزول آخرین فریضهای الهی (ولایت امیرالمومنین) که بعد از آن امر واجبی نازل نگشت، حضوری پر رنگ داشتند.[4] خورشید عالمتاب هستی بعد از اعلام انتصاب امیرالمومنین به خلافت و امامت، دستور دادند تمام مسلمانان با امیر دنیا و آخرت بیعت کنند. به دستور پیامبر صلی الله علیه وآله، خیمهای برای آن حضرت ساختند؛ تا مردم راحتتر برای بیعت حضور یابند.
بانوان در کشورهای مدعی مدافع حقوق زنان تا همین دهههای اخیر، ارزشی کمتر از یک حیوان خانگی داشته و از کمترین جایگاه اجتماعی برخوردار نبودند چه برسد که بخواهند در مسائل سیاسی اظهار نظر کرده و یا مشارکت کنند. حتی از حق رای محروم بودند. این اسلام عزیز بود که با احترام به شخصیت زن، حقوقی همتراز با مردان در مهمترین صحنه سیاسی آن دوران قرار داد. پیامبر دستور دادند تا برای بیعت زنان، پردهای زده شده و ظرف بزرگ پر از آب فراهم شود. امیرالمومنین علیه السلام از آن سوی پرده، دست مبارک خود را درون ظرف آب نهاد و بانوان از سوی دیگر دست در آب فرو می بردند و با خلیفه خدا و رسول بیعت میکردند و این چنین الگوی مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان با حفظ حجاب و عفاف را رقم زدند.[5]
تبلیغ غدیر خم توسط بانوان
از بانوان مشهوری که در این گردهمایی بزرگ شرکت داشتند، میتوان به حضرت زهرا سلام الله علیها[6] ام سلمه؛ همسر رسول اکرم،[7] عایشه[8] اسماء بنت عمیس،[9] ام هانی دختر؛ خواهر امیرالمومنین،[10] فاطمه؛ دختر حمزة بن عبدالمطلب،[11] همسر زید بن ارقم،[12] و... اشاره کرد.
برخی از این بانوان به صرف حضور اکتفا نکرده و به امر پیامبر مبنی بر تبلیغ واقعه بزرگ غدیر خم جامه عمل پوشاندند. برخی دیگر همچون حضرت زهرا سلام الله علیها به امر تبلیغ غدیر نیز اکتفا نکرده و با حفظ عفاف و حجاب به دفاع در مقابل غاصبان خلافت پرداخت و در این مسیر نیز نه تنها خویشتن؛ بلکه جنین در رحم خود را فدا کرد.
کلام آخر
مخالفین اسلام که خود، دارای تاریخی ننگین و سیاه در خشونت علیه زنان بوده و امروزه نیز با عناوین مختلف بر این خشونت افزوده اند، اسلام را به دلیل حکم حجاب متهم به نگاه تبعیض آمیز نسبت به زنان میکنند. این در حالی است که زنان مسلمان از دیرباز با حفظ حجاب در مهمترین فعالیتها و تحولات جامعه حضور اثربخش داشته و دارند.
پینوشت
[1] النوادر راوندی(ترجمه اردستانی)، ج1، ص172.
[2] تفسیر برهان، ج3، ص347.
[3] بحارالانوار، ج99، ص349.
[4] تفسیر قمی، ج1، ص170.
[5] مجمع البیان ج9 ص457.
[6] خصال صدوق، ج 1، ص 173.
[7] معارج النبوة، ج 2، ص 318.
[8] احقاق الحق، ج 2، ص 460.
[9] الغدیر، ج 1، ص 17.
[10] همان، ص18.
[11] همان، ص 58.
[12] المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه اکمال.
ولایت؛ آخرین و مهمترین امر واجب دین
ولایت مهمترین واجب دین | اسلام به عنوان آخرین و کاملترین آیین آسمانی، تمام دستورات لازم جهت رسیدن انسان به کمال و سعادت ابدی را ارائه کرده است. این تعالیم الهی در طی بیست و سه سال توسط پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله به مردم ابلاغ شد.
ارکان دین اسلام
با توجه به روایات اسلامی، این دین الهی بر پنج ستون و رکن اصلی استوار است که در روایت باقرالعلوم علیهالسلام به وضوح به تصویر کشیده شده است. امام باقر علیهالسلام فرمودند: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ؛[1] اسلام بر پنج چیز استوار و بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت و به هیچ چیز به اندازه ولایت نِدا(تاکید) نشده است.
ولایت آخرین فریضه الهی
جالب است بدانیم، مهمترین رکن اسلام که بیشترین تأکید نسبت به آن وارد شده، نه تنها در اولین لحظات ابلاغ علنی رسالت در «یوم الانذار» به آن تصریح شده بلکه آخرین امری بوده است که خداوند متعال بر مردم واجب کرده است. امام باقر علیهالسلام فرمود: آخرین فریضهای كه خداوند نازل فرمود، ولایت بود و پس از آن، امری واجب نازل نگشت و آنگاه خداوند این آیه را نازل كرد: «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ؛[2] امروز، دين شما را كامل كردم.»
عبدالعزیز بن مسلم نقل میکند كه با امام رضا علیهالسلام در شهر مرو بودیم. مردم در مسجد جمع شده و سخن از مسأله امامت بر زبان میراندند و از اختلاف زیاد در اینباره میگفتند. من بر امام و سرورم علی بن موسی علیهالسلام وارد شده و از گرفتاری مردم در دل این معركه خبر دادم؛ امام تبسم نموده و فرمودند: ای عبدالعزیز! مردم در جهل ماندند و از دینشان فریفته گشتند؛ خداوند عزّوجل، پیامبر را به جوار خویش نبرد، مگر پس از تكمیل دین مردم و قرآن را بر ایشان نازل كرد كه تفصیل هر چیز است و حلال و حرام، حدود و احكام و هر آن چیزی را كه مردمان بدان نیاز دارند، به كمال در آن مشخص نمود و حق تعالی خود فرمود: «مَّا فَرَّطْنَا فِی الكِتَابِ مِن شَیْءٍ؛[3] و ما هیچ چیزی را در كتاب (لوح محفوظ) فرو گذار نكردهایم» و در حجة الوداع كه در آخرین سال عمر شریف پیامبر واقع شد، آیه «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ علَیْكُمْ نِعمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا؛[4] امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین و آیین (جاودان) شما پذیرفتم».
امر امامت، تمام و تكمیل دین است و پیامبر، دعوت حق را لبیک نگفت، مگر پس از آن كه برای امت خود، چهارگوشه و زوایای دینشان را تبیین کرده و راه را برایشان روشن نمود و آنان را بر مسیر حق، ترک گفت و علی علیهالسلام را برای ایشان علامت و امام قرار داد. همه نیازهای امت را تبیین کرد. هر كس ادعا كند كه خدای تعالی دین خود را تكمیل نكرده است، به واقع، كتاب خدا را رد كرده است و هر كه كتاب خدا را رد كند، كافر است.[5]
پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله هنگام نزول این آیه فرمود: «الله اكبر بر به كمال آوردن دین و تمام نمودن نعمت و رضایت پروردگار از رسالت من و ولایت علی بن ابی طالب علیهالسلام پس از من؛ و سپس فرمود: هر كه من مولای او بودم، پس علی مولای اوست، خدایا! دوستی كن آن شخص را كه با وی دوستی نماید و دشمن باش با آن كه او را به دشمنی برگزیند و یاری نما آن كه او را یاری نمود و بی كس گذار آن كه تنهایش گذارد.»[6]
امام باقر، شکافنده علوم انبیا میفرماید: مردم هر آنچه را كه خدای تعالی از نماز و روزه و زكات و حج فرمود، پذیرفتند و رسول خدا را در این باره، تصدیق نمودند. ابن اسحاق گوید: به امام باقر علیهالسلام گفتم: این امر چه زمان رخ داد؟ فرمود: در هجدهم ذیحجه(غدیرخم) و در سال دهم هجرت به هنگام بازگشت از حجة الوداع بود كه تا زمان رحلت پیامبر یكصد روز فاصله داشت.[7]
امیدوارم خداوند متعال به ما توفیق دهد در مسیر خلافت و امامت تا آخرین نفس ثابت قدم بمانیم.
پی نوشت
[1] کافی، ج2، ص18.
[2] تفسیر قمی، ج1، ص170.
[3] سوره انعام، 38.
[4] سوره مائده، 3.
[5] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص195.
[6] مجمع البیان، ج3، ص274.
[7] تفسیر برهان، ذیل آیه 3 سوره مائده.
سیمای امیرالمؤمنین علی(ع) در خطابه غدیر
در آن دوران که اعراب جاهلی شبه جزیره عربستان در تاریکی و ظلمت محض به پرستش بت ها مشغول بودند و جنگ و خون ریزی بین قبایل همه جا را فرا گرفته بود، خداوند کاملترین دین را به دست خاتم رسولان و پیامبر رحمت بر مردم عرضه داشت، بعد از تلاش بی وقفه آن حضرت آرام آرام بین مردم بدوی و صحرا نشین آن روزگار الفت و همدلی و برابری و برادری ایجاد، و مدینه تبدیل به مدینه فاضله گشت، و همه مردم، مهاجر و انصار به عنوان مسلمان گرد پیامبر جمع شدند، و امّت اسلامی را در آن زمان بوجود آوردند، و گرچه عده ای منافق بودند ولی با وجود پیامبر اکرم(ص) جرأت اظهار نیات پلید خویش را نداشتند: ولی بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) همه چیز دگرگون شد و اتفاقاتی رخ داد که پایه و اساس اختلاف در امّت اسلام و در اقلّیت قرار گرفتن اهلبیت عصمت و طهارت(ع) پدید آمد، از مهمترین اتفاقات مسأله رهبری و جانشینی پیامبر اکرم(ص) بود.
امّا از آنجا که پیامبر اکرم(ص) این آینده شوم را می دید از همان آغاز بعثت بارها و بارها علی(ع) را به عنوان شایسته ترین فرد، و منتخب از جانب خداوند برای امر امامت معرّفی نمودند. شاهد این ادّعا احادیث فراوانی است که از آن حضرت در این زمینه رسیده است از جمله: حدیث یوم الدّار(1) حدیث منزلت(2) حدیث معروف ثقلین، و حدیث غدیر که در ضمن خطبه غدیریّه آن حضرت آمده است. آنچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به خطبه غدیر و مطالبی که درباره امیرمؤمنان در آن آمده است:
1ـ علی خلیفه بعد از من است
بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «خداوند بر من چنین وحی کرده است: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند.»(3)
ای مردم! من در رساندن آن چه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند... و مرا مأمور کرد که در این محل اجتماع بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم «ان علیّ بن ابی طالب اخی و وصیّی و خلیفتی و الامام من بعدی، الّذی محلّه منّی محل هارون من موسی الّا انه لانبیّ بعدی و هو ولیّکم بعد اللّه و رسوله؛ به راستی علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام بعد از من است. کسی که نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما (و سرپرست شما) بعد از خدا و رسولش می باشد.»(4)
جملات فوق با صراحت تمام اعلام می دارد که خلیفه و امام بعد از پیامبر اکرم(ص) امیرمؤمنان علی(ع) است و این جملات صریح هیچ توجیه دیگری غیر از خلافت را نمی پذیرد.
2ـ آیه ولایت درباره حضرت
علی(ع) است
آنگاه فرمود: خداوند درباره ولایت و امامت علی (ع) (آیاتی نازل نمود و از جمله) در آیه ای از قرآنش می فرماید: «انّما ولیّکم اللّه و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون؛(5) سرپرست شما فقط خدا و رسول خدا و کسانی هستند که ایمان آورده و نماز را برپا داشته و زکات (صدقه) را در حال رکوع، و علی بن ابی طالب کسی بود که نماز را برپا داشت و صدقه را در حال رکوع (در راه خدا به فقیر) داد. و علی کسی است که در همه حال اراده خدا داشت (و جز رضایت خداوند چیزی نخواست).» و آنگاه در ادامه فرمود: مردم آیه تبلیغ درباره علی(ع) نازل شده است و خدا در آن تهدید کرده اگر ابلاغ نکنم رسالت الهی من ناتمام مانده است.
3ـ اطاعت علی واجب و مخالفت او
ممنوع است
برای تأکید بیشتر مسأله امامت و خلافت فرمود: بدانید ای مردم! «انّ اللّه قد نصبه لکم ولیّاً و اماماً مفترضة طاعته علی المهاجرین و الانصار...و علی البادی والحاضر و علی الاعجمی و العربی و الحرّ و المملوک و الصغیر و الکبیر و علی الابیض و الاسود؛براستی خداوند علی را به عنوان ولی (و سرپرست) شما و امام شما نصب کرده است که اطاعت او بر مهاجر و انصار، بیابانی و شهری، عرب و عجم، آزاده و برده، بزرگ و کوچک، سفید و سیاه واجب است» هرچه بگوید و فرمان دهد واجب الاطاعت است.
«و علی کل موحد ماض حکمه، جائز قوله نافذٌ امره ملعونٌ من خالفه مرحوم من تبعه و من صدّقه فقد غفر اللّه له و لمن سمع منه و اطاع له؛ بر هر خداپرستی حکمش واجب و سخنش لازم و امرش نافذ است. ملعون (و دور از رحمت خدا) است آنکه او را مخالفت کند و مورد رحمت الهی است کسی که او را متابعت و تصدیق نماید. پس خدا ببخشد علی را و کسی را که سخن او را شنید و اطاعت کرد.»(6)
4ـ امامت در نسل علی(ع)
پیامبر اکرم(ص) در غدیر به بیان امامت امیرمؤمنان (ع) بسنده نکرد در چندین مورد مسأله امامت را در طول زمان، و در نسل علی(ع) بیان و تصریح نمود از جمله فرمود: «ثمّ من بعدی علیٌ ولیّکم و امامکم بامر اللّه ربّکم، ثم الامامة فی ذریتی من ولده الی یوم تلقون اللّه و رسوله لاحلال الّا ما احلّه اللّه و رسوله و هم ولا حرام الّا ما حرّمه اللّه و رسوله و هم؛(7) و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند، پروردگار شماست و سپس امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان حرام کرده باشند...».
5 ـ مخالفت با ولایت علی قابل
بخشش نیست
برای تحکیم پایه های امامت علی(ع) بارها مردم را از مخالف با آن حضرت ترساند و شدیداً تهدید نمود که اگر کسانی مخالف امامت آن حضرت باشند جرمشان قابل بخشش نیست، به این جهت فرمود: «معاشر النّاس فضّلوه فقد فضّله اللّه، و اقبلوه فقد نصبه اللّه، معاشر النّاس انّه امامٌ من اللّه، ولن یتوب اللّه علی احدٍ انکر ولایته ولن یغفر له حتماً علی اللّه ان یفعل ذلک بمن خالف امره فیه، و ان یعذّبه عذاباً نکراً ابد الابد و دهر الدهور...؛ ای مردم خدا علی (ع) را (بر همه) برتری داده است شما هم او را برتری دهید، و روی آورید به علی(ع) به راستی خدا او را نصب نموده است (برای امامت) ای مردم به راستی او امامی است از طرف خدا، هر کس ولایت او را انکارکند خداوند توبه او را نمی پذیرد و او را نمی بخشد و بر خدا است که همین رفتار را با کسی داشته باشد که با فرمان او مخالفت کند و او را دچار عذاب سختی برای همیشه و ابد نماید.»(8) ممکن است برخی افراد در این سخنان روا دارند که چگونه انکار امامت باعث عذاب ابدی می شود، پیامبر اکرم(ص) برای رد این تردید فرمود: «فمن شکّ فی ذلک فقد کفر کفر الجاهلیة الاولی و من شکّ فی شی ءٍ من قولی فقد شکّ فی الکل منه و الشّاک فی ذلک فله النّار؛ هر کس در این باره شک کند، مانند کفر جاهلیت نخستین کافر شده است و هر کس در چیزی از سخن من شک کند در همه آنچه (بر من نازل شده) شک کرده، و شک کننده در این باره جایگاهش در آتش است.
6ـ علی برترین مردم بعد از من
است
در فراز بعدی علاوه بر اثبات فضیلت علی(ع) بر تمام مردم بعد از خود، ولایت تکوینی خود و امامان را به اثبات رسانده لذا فرمود: «معاشر النّاس فضّلوا علیّاً فانّه افضل النّاس بعدی من ذکرٍ و انثی بنا انزل اللّه الرزق و بقی الخلق؛ای مردم! علی را برتری دهید، زیرا او برترین مردم از مرد و زن بعد از من است به (برکت و) وسیله ما خداوند روزی را نازل می کند و (به برکت ماست که هستی دوام دارد) خلقت پایدار است.»(9) این مطلب همان است که در روایات دیگر آمده که اگر لحظه ای هستی از حجّت و امام خالی باشد تمام هستی از هم خواهد پاشید و زمین اهلش را فرو خواهد برد.
7ـ علی(ع) و اهلبیت ثقل اصغرند
در فراز دیگر باز حدیث ثقلین را گوشزد مردم نموده و دوباره همراهی قرآن و اهلبیت را و عدم جدایی آن دو را از هم گوشزد نموده و فرمود: «معاشر النّاس انّ علیّاً و الطیبین من ولدی هم الثقل الاصغر و القرآن هو الثقل الاکبر و کلّ واحد مبنی ءٌ صاحبه و موافقٌ له، لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض؛ ای مردم! براستی علی و فرزندان پاک من ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر الهی است این دو از همدیگر خبر داده و همدیگر را تأیید می کنند، هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض (کوثر) بر من وارد شوند.»(10)
8 ـ علی مفسّر قرآن و جامع
الکلمات
برای همراه بودن قرآن و اهلبیت وجوه مختلفی بیان شده است که برخی از آنها در جملات فوق مورد اشاره قرار گرفت، یکی از وجوه این است که قرآن را باید اهل بیت تفسیر کنند و هر تفسیری که از غیر اهلبیت منشأ گیرد، تفسیر واقعی قرآن نیست، لذا همیشه حضور امامی از اهلبیت در کنار قرآن لازم و ضروری است، لذا پیامبر اکرم(ص) در فراز بعدی خطبه غدیر فرمود: «معاشر النّاس هذا علیّ اخی و وصیّی و داعی علمی و خلیفتی علی امّتی و علی تفسیر کتاب اللّه عزّ و جلّ و الدّاعی الیه و العامل بمایرضاه و المحارب لاعدائه، و الموالی علی طاعته، و الناهی عن معصیته، خلیفة رسول اللّه و امیر المؤمنین...؛(11) ای مردم این علی برادر و وصی و مخزن علم من، و خلیفه من بر امتم است (جانشین من) در تفسیر کتاب خدای عزیز و جلیل و دعوت کننده به آن است و عمل کننده به آنچه که پسند خدا در آن است و مبارزه کننده با دشمنان خدا، و دوستدار مطیعان خدا، و بازدارنده از معصیت، خلیفه خدا و امیرمؤمنان است.»
9ـ امامت علی (ع) باعث کمال دین
راستی دین بی امامت ناقص، و قرآن بی حجّت نامفهوم، و هستی خالی از امام مهدوم و نابود شدنی خواهد بود، در همین راستا پیامبر اکرم(ص) فرمود: «معاشر النّاس انّما اکمل اللّه عزّ وجلّ دینکم بامامته، فمن لم یأتمّ به و بمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه یوم القیامة و العرض علی اللّه عزّ و جلّ فاولئک حبطت اعمالهم و فی النار هم خالدون؛(12) ای مردم همانا خداوند با امامت او دین شما را کامل نمود، پس کسی که او را و کسانی که جانشین او هستند از فرزندان من از نسل او تا روز قیامت و زمان عرضه شدن بر خداوند امام نداند اعمالش نابود شده و در جهنم ابدی خواهد بود.»
10 ـ رابطه علی (ع) با پیامبر(ص)
عظمت یک فرد در برخورد او با رهبر و پیامبر خویش بخوبی نمایان می شود، علی (ع) در این بخش نیز سرآمد روزگار است چرا که بهترین و بیشترین حمایت را از پیامبر اسلام داشت، و جز در راه رضایت الهی و رسولخدا(ص) قدم برنداشت. خوب است از زبان خود پیامبر بشنویم که فرمود: «معاشر النّاس هذا علیٌّ انصرکم لی واحقکم بی و اقربکم الیّ و اعزّکم علیّ و اللّه عزّ و جلّ و انا عنه راضیان؛ای مردم این علی یاری کننده ترین شما نسبت به من، و سزاوارترین شما نزد من، و نزدیکترین فرد در در پیشگاه من، و عزیزترین شما نزد من می باشد. و خدای عزیز و جلیل و من از او راضی هستیم.» در سطور بعد فرمود: «او یاور دین خدا، دفاع کننده از رسول خدا، پاکیزه و هدایت شده و هدایتگر است، پیامبر شما بهترین پیامبر، وصی شما بهترین وصی و فرزند او برترین اوصیاء هستند.
11ـ علی(ع) در قرآن
همیشه این بحث مطرح بوده که چند آیه از قرآن درباره علی (ع) است؟ دویست آیه، پانصد، یا بیشتر؟ پیامبر اکرم(ص) به این پرسش این گونه پاسخ می دهد: «و ما نزلت آیة رضیً الّا فیه و ما خاطب اللّه الذین آمنوا الّا بدأ به و لا نزلت آیة مدحٍ فی القرآن الّا فیه، ولاشهداللّه فی الجنّة فی «هل اتی علی الانسان» الّا له و لا انزلها فی سواه و لامدح بها غیره؛ هیچ آیه ای درباره خشنودی (خدا) نازل نشده است مگر درباره اوست، و با مؤمنین در قرآن سخن نگفته جز آنکه به او آغاز نموده، و هیچ آیه مدحی وارد نشده است جز آنکه درباره اوست. و شهادت به پاداش بهشت در سوره هل اتی جز برای او نیست و جز درباره او و در مدح او نازل نشده است در فراز دیگر فرمود: «معاشر النّاس القرآن یعرّفکم ان الائمة من بعده ولده و عرّفتکم انه منی و انا منه حیث یقول اللّه عزّ و جلّ «کلمة باقیة فی عقبه»(13) و قلت: لن تضلّو ما ان تمسّکتم بهما؛(14) ای مردم! قرآن به شما معرّفی می کند که امامان بعد از علی فرزندان اوست و من نیز گفتم به شما که علی از من و من از او هستم، قرآن می گوید: «کلمه باقی مانده است در نسل او» و من نیز گفتم: اگر به قرآن و اهلبیت تمسّک جویید هرگز گمراه نمی شوید.
12 ـ فرزندان پیامبر(ص) از نسل
علی(ع) است
پیامبر(ص) این سنّت خرافی را شکست که فرزند دختر، فرزند انسان شمرده نمی شود چنان که عرب جاهلی چنین بودند که فقط فرزندان پسر را فرزندان خویش می دانستند نه فرزندان دختر را(15) ولی پیامبر اکرم(ص) فرمود: «معاشر النّاس ذریة کل نبیّ من صلبه و ذریتی من صلب علیّ؛(16) ای مردم! نسل هر نبی از صلب خودش بود، ولی ذریه من از نسل علی است.» به همین جهت است که به امامان معصوم (ع) یابن رسول اللّه گفته می شود، و ذریّه رسول خوانده می شوند.
13ـ دوستان و دشمنان علی(ع)
علی میزان سنجش الهی است، و دوستی و دشمنی او معرّف شخصیّت واقعی افراد. راستی اگر همه به گرد دوستی علی(ع) حلقه می زدند جهنّم و عذابی در کار نبود، امّا چه می شود کرد که افراد شقی و فاسد همیشه در جامعه حضور داشته و دارند، به این جهت پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الا انّه لا یبغض علیّاً الّا شقیٌ و لا یتوالی علیّاً الّا تقی و لا یؤمن به الّا مؤمنٌ مخلصٌ(17)
بیدار به راستی دشمن نمی دارد علی را جز شقی و دوست نمی دارد علی را جز انسان با تقوی و ایمان نمی آورد به او جز مؤمن بااخلاص.»
در بخش دیگر فرمود: «الا انّ اعداء علیّ هم اهل الشقاق و النفاق و اخوان الشیاطین الّذین یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غروراً؛ بیدار باشید دشمنان علی اهل شقاوت و نفاقند و برادران شیاطین که بعضی بر بعض دیگر سخنان فریبنده از روی غرور القاء می کنند».
آنگاه فرمود: دوستان علی و اهلبیت کسانی هستند که ایمان دارند به خدا و آخرت (18) و ایمان خویش را به ستم نیالوده اند(19) آن ها بدون حساب وارد بهشت می شوند(20) و...(21).
14ـ علی اوّلین وصی و مهدی
آخرین آنها
اشاره شد که در غدیر فقط امامت علی (ع) مطرح نبوده بلکه امامت تمامی امامان دوازده گانه مطرح و با تأکید زیاد بیان شده است. از جمله فرمود: «انی نبیّ و علیّ وصیی الا انّ خاتم الانبیاء منّا القائم المهدی؛ براستی من پیامبرو علی وصی من است. بیدار باشید که آخرین امامان مهدی قائم از ماست».(22)
15ـ گرفتن بیعت برای علی(ع) و
امامان
حضرت سخنان خویش را ادامه داد تا رسید به جمله معروف «من کنت مولاه فهذا علیٌّ مولاه...؛ هر کس من صاحب اختیار اویم، این علی صاحب اختیار اوست» تا می رسد به اینجا که بدانید که من با خدا بیعت و علی با من بیعت کرده است و من از جانب خدا برای او از شما بیعت می گیرم...
ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مأمور کرده است «ان آخذ من السنتکم الاقرار بما عقدت لعلیٍّ من امرأةٍ المؤمنین و من جاء بعده من الائمّة...؛ که درباره آنچه برای علی امیرالمؤمنین و امامانی که بعد از او می آیند و از نسل من و اویند منعقد نمودم از زبان شما اقرار بگیرم «فقولوا باجمعکم انا سامعون مطیعون راضون منقادون لما بلّغت عن ربّنا و ربّک فی امر علیٍّ و امر ولده من صلبه من الائمة» سپس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت می کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت درباره امامت امامان، علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا می آیند به ما رساندی بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می کنیم. بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و با آن محشور می شویم، تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی کنیم و شک نمی کنیم و انکار نمی نماییم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول بر نمی گردیم و پیمان را نمی شکنیم.»(23)
آنگاه فرمود: «معاشر النّاس فبایعوا اللّه و بایعونی و بایعوا علیّاً امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و الائمة کلمة باقیة؛ای مردم! با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرمؤمنان و حسن و حسین و امامان از ایشان به عنوان کلمه باقیه بیعت کنید»(24) و اضافه فرمود: هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند خداوند به او اجر بزرگی عنایت می فرماید...».
16ـ پیشگامان در بیعت
پیشگامان هر کار خیر از ارزش و عظمت خاص برخوردار است، و قرآن نیز دستور داده که در انجام کار خیر پیش قدم باشید «سارعوا الی الخیرات»(25) و پیشگامان در اسلام و جهاد را می ستاید «والسابقون السابقون اولئک المقرّبون»(26) منتهی مهم تر از پیشگامی حفظ پیشگامی است، آیا این پیشگامان تا آخر خط ماندند؟ پاسخ این پرسش را تاریخ بخوبی بیان نموده و در آینده به آن اشاره می کنیم، اکنون باید دید سابقان در بیعت چه کسانی بودند.
مردم به سوی پیامبر اکرم(ص) و علی(ع) هجوم آوردند و می گفتند: «آری شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و دستمان اطاعت می کنیم» آنگاه به عنوان بیعت با پیامبر(ص) و علی(ع) دست می دادند و به آنها تبریک می گفتند: «فکان اوّل من صافق رسول اللّه (ص) الاوّل و الثانی و الثالث و الرّابع و الخامس و باقی المهاجرین و الانصار و باقی الناس عن آخرهم علی قدر منازلهم؛ پس اوّل کسانی که به پیامبر دست داد اوّلی(ابوبکر)و دوّمی (عمر) و سوّمی (عثمان) و چهارمی و پنجمی بودند، آنگاه مهاجرین و انصار و باقی مردم به ترتیب منزلتشان بیعت نمودند.
17ـ پیشگامان ثابت قدم رستگارند
انسان ها چهار دسته اند، برخی از اوّل تا آخر خوب و روبراه هستند، گروه دوّم از اوّل تا آخر گمراه و بی راهه می روند، گروه سوم کسانی هستند که از اوّل منحرف و گمراهند، ولی عاقبت هدایت پذیر می شوند، گروه چهارم که از همه بیچاره تر و زیانکارتر است کسانی هستند که از اوّل در مسیر و پیشگامند ولی عاقبت گمراه و منحرف می شوند، و بر صراط مستقیم تا ابد نمی مانند، پیشگامان در بیعت غدیر اگر جزء گروه دوّم نمی باشند، یقیناً مصداق گروه چهارم شدند، همین ها اوّل کسانی بودند که سر از سقیفه درآوردند و پیشگام در بیعت شکنی شدند، لذا پیامبر اکرم(ص) هشدار داد و فرمود: «معاشر النّاس السابقون الی مبایعته و التسلیم علیه بامرة المؤمنین اولئک الفائزون فی جنات النعیم؛ پیشگامان در بیعت با او (علی) و دوستی او و تسلیم شدن به عنوان حاکم مؤمنین (و ماندن بر این بیعت) رستگارند در بهشت نعیم.»(27) و آخرین سخن ما این است که خدایا ما را تا آخرین لحظه بر امامت و ولایت علی و اولادش ثابت قدم بدار.
iv class="allpage">
پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
1. «هذا اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم ؛ این (علی) برادر و خلیفه بعد از من در میان شما است. ر.ک تاریخ ابن اثیر، بیروت دارصادر 1399 هـ،ج 2، ص 63 و بحارالانوار، داراحیاء التراث، ج 38، ص 144.
2. اما ترضی ان تکون بمنزلة هارون من موسی، ای علی راضی نیستی که نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی باشی؛ رـ ک صحیح بخاری، داراحیاء التراث، ج 5، ص 24.
3. سوره مائده، آیه 67.
4. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، داراحیاء التراث، ج 37، ص 206 و عوالم ج 15، ص 307 و الغدیر، ج 1، ص 12.
5. سوره مائده، آیه 55.
1، بحار، همان، ص 207.
6. همان، ص 207 ـ 208.
7. همان، ص 208.
8. همان، ص 208 - 209.
9. همان، ص 209.
10. همان، ص 209.
11. همان، ص 210.
12. همان، ص 210.
13. سوره زخرف، آیه 28.
14. بحار، ج 37، همان، ص 215.
15. این شعر منسوب به دوران جاهلی است که بنونا بنو ابنائنا....
16. بحارالانوار، همان، ج 37، ص 210.
17. همان.
18. سوره مجادله، آیه 22.
19. سوره انعام، آیه 82.
20. سوره مؤمن، آیه 40.
21. بحار، همان 7 ص 213 با تلخیص.
22. همان، ص 213.
23. همان، ص 218ـ 219.
24. همان، ص 219.
25. سوره آل عمران، آیه 133.
26. سوره واقعه، آیه 11.
27. بحار، همان، ج 37، ص 217.
متن کامل خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم
بسم الله الرحمن الرحیم
1 حمد و ثنای الهی
حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه،و در تنهایی وفرد بودن خود نزدیک است .در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است.علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است،و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد.همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود.
صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست.ابتدا کننده او و باز گرداننده اوست و هر کاری بسوی او باز می گردد.
بوجود آورنده بالا برده شده ها(کنایه از آسمانها و افلاک)و پهن کننده گسترده ها(کنایه از زمین)یگانه حکمران زمینها و آسمانها،پاک و منزه و تسبیح شده،پروردگار ملائکه و روح،تفضل کننده بر همه آنچه خلق کرده و لطف کننده بر هر آنچه بوجود آورده است.هر چشمی زیر نظر اوست ولی چشمها او را نمی بینند.
کرم کننده و بردبار و تحمل کننده است.رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منت گذارده است.در انتقام گرفتن خود عجله نمی کند،و به آنچه از عذابش که مستحق آنند مبادرت نمی ورزد.
باطنها و سریره ها را می فهد و ضمایر را می داند و پنهانها بر او مخفی نمی ماند و مخفی ها بر او مشتبه نمی شود.او راست احاطه بر هر چیزی و غلبه بر همه چیز و قوت در هر چیزی و قدرت بر هر چیزی،و مانند او شیئی نیست.اوست بوجود آورنده شیئ(چیز)هنگامی که چیزی نبود .دائم و زنده است و به قسط و عدل قائم است.نیست خدایی جز او که با عزت و حکیم است.
بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک می کند و او لطف کننده و آگاه است.هیچکس نمی تواند به دیدن به صفت او راه یابد،و هیچکس به چگونگی او از سر و آشکار دست نمی یابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمایی کرده است.
گواهی می دهم برای او که اوست خدایی که قدس و پاکی و منزه بودن او روزگار را پر کرده است.او که نورش ابدیت را فرا گرفته است.او که دستورش را بدون مشورت مشورت کننده ای اجرا می کند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمی شود.
آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالی تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسی و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله خلق کرده است.آنها را ایجاد کرد پس بوجود آمدند و خلق کرد پس ظاهر شدند.پس اوست خدایی که جز او خدایی نیست،صنعت او محکم و کار او زیبا است،عادلی که ظلم نمی کند و کرم کننده ای که کارها بسوی او باز می گردد.
شهادت می دهم که اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده اند.
پادشاه پادشاهان و گرداننده افلاک و مسخر کننده آفتاب و ماه،که همه با زمان تعیین شده در حرکت هستند.شب را بر روی روز و روز را بر روی شب می گرداند که بسرعت در پی آن می رود .در هم شکننده هر زورگوی با عناد،و هلاک کننده هر شیطان سرپیچ و متمرد.
برای او ضدی و همراه او معارضی نبوده است.یکتا و بی نیاز است.زائیده نشده و نمی زاید و برای او هیچ همتایی نیست.خدای یگانه و پروردگار با عظمت.می خواهد پس به انجام می رساند،و اراده می کند پس مقدر می نماید،و می داند پس به شماره می آورد.می میراند و زنده می کند،فقیر می کند و غنی می نماید،می خنداند و می گریاند،نزدیک می کند و دور می نماید،منع می کند و عطا می نماید.پادشاهی از آن او و حمد و سپاس برای اوست.خیر بدست اوست و او بر هر چیزی قادر است.
شب را در روز و روز را در شب فرو می برد.نیست خدایی جز او که با عزت و آمرزنده است.اجابت کننده دعا،بسیار عطا کننده،شمارنده نفسها و پروردگار جن و بشر،که هیچ امری بر او مشکل نمی شود،و فریاد دادخواهان او را منضجر نمی کند،و اصرار اصرار کنندگانش او را خسته نمی کند .نگهدارنده صالحین و موفق کننده رستگاران و صاحب اختیار مؤمنین و پروردگار عالمین.خدایی که از هر آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالی که شکر و سپاس گویند.
او را سپاس بسیار می گویم و دائما شکر می نمایم،چه در آسایش و چه در گرفتاری،چه در حال شدت و چه در حال آرامش.و به او و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان می آورم.دستورات او را گوش می دهم و اطاعت می نمایم وبه آنچه او را راضی می کند مبادرت می ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم می شوم بعنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او،چرا که اوست خدایی که نمی توان از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداریم(یعنی ظلم نمی کند) .
2 فرمان الهی برای مطلبی مهم
اقرار می کنم برای خداوند بر نفس خود بعنوان بندگی او،و شهادت می دهم برای او به پروردگاری،و آنچه به من وحی نموده ادا می نمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود اید که هیچکس نتواند آنرا دفع کند هر چند که حیله عظیمی بکار بندد و دوستی او خالص باشدنیست خدایی جز اوزیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی برمن نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده ام،و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است.
خداوند به من چنین وحی کرده است:«بسم الله الرحمن الرحیم،یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربکفی علی یعنی فی الخلافة لعلی بن ابی طالبو إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس»،«ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده درباره علی،یعنی خلافت علی بن ابی طالبو اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای،و خداوند تو را از مردم حفظ می کند».
ای مردم،من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام،و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان می کنم:
جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام پروردگارمکه او سلام است مرا مأمور کرد که در این محل اجتماع بپا خیزم و برهر سفید و سیاهی اعلام کنم که«علی بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است.نسبت او بمن همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست.و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است»،و خداوند در این مورد آیه ای از کتابش بر من نازل کرده است:«انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون»،«صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند»،و علی بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عز و جل را قصد می کند.ای مردم،من از جبرئیل درخواست کردم که از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد،زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و افساد ملامت کنندگان و حیله های مسخره کنندگان اسلام اطلاع دارم،کسانی که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده استکه با زبانشان می گویند آنچه در قلبهایشان نیست و این کار را سهل می شمارند در حالیکه نزد خداوند عظیم است.و همچنین بخاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کرده اند تا آنجا که مرا«اذن»(گوش دهنده بر هر حرفی)نامیدند،و گمان کردند که من چنین هستم بخاطر ملازمت بسیار او(علی)با من و توجه من به او وتمایل او و قبولش از من،تاآنکه خداوند عز و جل در این باره چنین نازل کرد:«و منهم الذین یؤذون النبی ویقولون هو أذن قل اذنعلی الذین یزعمون أنه اذنخیر لکم،یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین...»،«و از آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیت می کنند و می گویند او«اذن»(گوش دهنده بر هر حرفی)است،بگو:گوش استبر ضد کسانی که گمان می کنند او «اذن» استو برای شما خیراست،به خدا ایمان می آورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام می نماید».
و اگر من بخواهم گویندگان این نسبت(اذن)را نام ببرم می توانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره کنم می نمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرفی کنم می توانم، ولی بخدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کرده ام.
بعد از همه اینها،خداوند از من راضی نمی شود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم.
سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فی حق علیو إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس»،«ای پیامبر برسان آنچهدر حق علیاز پروردگارت بر تو نازل شده واگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای،و خداوند تو را از مردم حفظ می کند».
3 اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام(ع)
ای مردم،این مطلب را درباره او بدانید وبفهمید،و بدانید که خداوند او رابرای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکی،و بر روستایی و شهری،و بر عجمی و عربی،و بر آزاد و بنده،و بر بزرگ و کوچک،و بر سفید و سیاه.بر هر یکتا پرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است.هر کس با او مخالفت کند ملعون است،و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهی است.خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است .
ای مردم،این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا می ایستیم،پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید،چرا که خداوند عز و جل صاحب اختیار شما و معبود شما است،و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده،و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است،و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد.
حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان(امامان)حلال کرده باشند،و حرامی نیست مگر آنچه خداو و رسولش و آنان(امامان)بر شما حرام کرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است،و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال وحرامش به من آموخته به او سپرده ام .
ای مردم،علی را(بر دیگران)فضیلت دهید.هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آنرا در من جمع کرده است و هر علمی را که آموخته ام در امام المتقین جمع نموده ام،و هیچ علمی نیست مگر آنکه آنرا به علی آموخته ام.اوست«امام مبین»که خداوند در سوره یس ذکر کرده است:«و کل شیی ء احصیناه فی إمام مبین»،«و هر چزی را در امام مبین جمع کردیم».
ای مردم،از او(علی)بسوی دیگری گمراه نشوید،و از او روی بر مگردانید و از ولایت او سر باز نزنید.اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل می کند،و باطل را ابطال نموده و از آن نهی می نماید،و در راه خدا سرزنش ملامت کننده ای او را مانع نمی شود.
او(علی)اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمان به من بر او سبقت نگرفت.اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکاری کرد.اوست که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمی کرد.اولین مردم در نماز گزاردن،و اول کسی است که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمی کرد.اولین مردم در نماز گزاردن،و اول کسی است که با من خدا را عبادت کرد.از طرف خداوند به او امر کردم تا در خوابگاه من بخوابد،او هم در حالیکه جانش را فدای من کرده بود در جای من خوابید.
ای مردم، او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است،و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.
ای مردم،او از طرف خداوند امام است،و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد.حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت وتا آخر روزگار معذب نماید.پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم وسنگها هستند و برای کافران آماده شده است.
ای مردم،بخدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده اند، و من بخدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل اسمانها و زمینها هستم.هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است.و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است،و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است،و شک کننده درباره ما در آتش است.
ای مردم،خداوند این فضیلت را بر من ارزانی داشته که منتی از او بر من و احسانی از جانب او بسوی من است.خدایی جز او نیست.حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال.
ای مردم،علی را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من از مرد و زن است تا مادامی که خداوند روزی را نازل می کند و خلق باقی هستند.ملعون است ملعون است،مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد.بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و می گوید:«هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد».هر کس ببیند برای فردا چه پیش فرستاده است.از خدا بترسید که با علی مخالفت کنید و در نتیجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد،خداوند ازآنچه انجام می دهید آگاه است.
ای مردم،او(علی)«جنب الله»است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسی که با او مخالفت کند فرموده است:«ان تقول نفس یا حسرتا علی ما فرطت فی جنب الله»،«ای حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفریط و کوتاهی کردم».
ای مردم،قرآن را تدبر نمائید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و بدنبال متشابه آن نروید.بخدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمی کند و تفسیرش را برایتان روشن نمی کند مگر این شخصی که من دست او را می گیرم و او را بسوی خود بالا می برم و بازوی او را می گیرم و با دو دستم او را بلند می کنم و به شما می فهمانم که«هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار او است».و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است،ولایت او از جانب خداوند عز و جل است که بر من نازل کرده است.
ای مردم،علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است.هر یک از این دواز دیگری خبر می دهد و با آن موافق است.آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند.
بدانید که من ادا نمودم،بدانید که من ابلاغ کردم،بدانید که من شنوانیدم،بدانید که من روشن نمودم،بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل می گویم،بدانید که امیر المؤمنینی جز این برادرم نیست.بدانید که امیر المؤمنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.
4 معرفی و بلند کردن امیر المؤمنین(ع) بدست پیامبر(ص)
سپس پیامبر(ص)دستش را بر بازوی علی(ع)زد و آنحضرت را بلند کرد. و این در حالی بود که امیر المؤمنین(ع) از زمانی که پیامبر(ص) بر فراز منبر آمده بود یک پله پائین تر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستاده اند.
پس پیامبر(ص)با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی(ع)را از جا بلند نمود تا حدی که پای آنحضرت موازی زانوی پیامبر(ص)رسید.سپس فرمود:
ای مردم،این علی است برادر من و وصی من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده اند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل کننده به آنچه او را راضی می کند، و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستی کننده بر اطاعت او و نهی کننده از معصیت او. اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثان و قاسطان و مارقان به امر خداوند.
خداوند می فرماید:«ما یبدل القول لدی»،«سخن در پیشگاه من تغییر نمی پذیرد»، پروردگارا، به امر تو می گویم:«خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد.و یاری کن هر کس علی را یاری کندو خوار کن هر کس علی را خوار کند،و لعنت نما هر کس علی را انکار کندو غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید».
پروردگارا،تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز این آیه را درباره او نازل کردی:«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا» .«و من یبتغ غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین».«امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین شما راضی شدم»،«و هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود».پروردگارا، تو را شاهد می گیرم که من ابلاغ نمودم.
5 تأکید بر توجه امت به مسئله امامت
ای مردم، خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عز و جل،چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود.عذاب از آنان تخفیف نمی یابد و به آنها مهلت داده نمی شود.
ای مردم،این علی است که یاری کننده ترین شما نسبت بمن و سزاوارترین شما به من و نزدیک ترین شما به من و عزیزترین شما نزد من است.خداوند عز و جل و من از او راضی هستیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نازل نشده است مگر درباره او، و هیچگاه خداوند مؤمنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است،و هیچ آیه مدحی در قرآن نیست مگر درباره او، و خداوند در سوره«هل اتی علی الإنسان...»شهادت به بهشت نداده مگر برای او و این سوره را درباره غیر او نازل نکرده و با این سوره جز او را مدح نکرده است.
ای مردم،او یاری دهنده دین خدا و دفاع کننده از رسول خدا است،و اوست با تقوای پاکیزه هدایت کننده هدایت شده.پیامبرتان بهترین پیامبر و وصیتان بهترین وصی و فرزندان او بهترین اوصیاء هستند.
ای مردم،نسل هر پیامبری از صلب خود او هستند ولی نسل من از صلب امیر المؤمنین علی است .
ای مردم،شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد.مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدمهایتان بلغزد.آدم بخاطر یک گناه بزمین فرستاده شد در حالیکه انتخاب شده خداوند عز و جل بود،پس شما چگونه خواهید بود در حالیکه شمائید و در بین شما دشمنان خدا هستند .
بدانید که با علی دشمنی نمی کند مگر شقی و با علی دوستی نمی کند مگر با تقوی، و به او ایمان نمی آورد مگر مؤمن مخلص. بخدا قسم درباره علی نازل شده است سوره«و العصر»:«بسم الله الرحمان الرحیم، و العصر،ان الإنسان لفی خسر»،«قسم به عصر،انسان در زیان است» مگر علی که ایمان آورد و به حق و صبر توصیه کرد.
ای مردم،من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم،و بر عهده رسول جز ابلاغ روشن چیزی نیست.ای مردم از خدا بترسید آنطور که باید ترسید و از دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید.
6 اشاره به کارشکنیهای منافقین
ای مردم،«ایمان آورید به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است،قبل از آنکه هلاک کنیم وجوهی را و آن صورتها را به پشت بر گردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت کنیم». بخدا قسم، از این آیه قصد نشده است مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان می شناسم ولی مأمورم که از آنان پرده پوشی کنم.پس هر کس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی می یابد.
ای مردم،نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابی طالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد می گیرد،چرا که خداوند عز و جل ما را بر کوتاهی کنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه عالمیان حجت قرار داده است.
ای مردم،شما را می ترسانم و انذار می نمایم که من رسول خدا هستم و قبل از من پیامبران بوده اند،آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما عقب گرد می نمائید؟هر کس به عقب برگردد به خدا ضرری نمی رساند،و خدا بزودی شاکرین و صابرین را پاداش می دهد.بدانید که علی است توصیف شده به صبر و شکر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنین اند.
ای مردم،با اسلامتان بر من منت مگذارید،بلکه بر خدا منت نگذرارید، که اعمالتان را نابود می نماید و بر شما غضب می کند و شما را به شعله ای از آتش و مس (گداخته) مبتلا می کند،پروردگار شما در کمین است.
ای مردم،بعد از من امامانی خواهند بود که به آتش دعوت می کنند و روز قیامت کمک نمی شوند .ای مردم،خداوند و من از آنان بیزار هستیم.ای مردم،آنان و یارانشان و تابعینشان و پیروانشان در پائین ترین درجه آتش اند و چه بد است جای متکبران. بدانید که آنان«اصحاب صحیفه»هستند،پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کند.
راوی می گوید:وقتی پیامبر(ص)نام«اصحاب صحیفه»را آورد اکثر مردم منظور حضرت از این کلام را نفهمیدند و برایشان سؤال انگیز شد و فقط عده کمی مقصود حضرت را فهمیدند.
ای مردم،من امر خلافت را بعنوان امامت و وراثت آن در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه می سپارم،و من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند،بدنیا آمده اند یا نیامده اند.پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.
و بزودی امامت را بعد از من بعنوان پادشاهی و با ظلم و زور می گیرند.خداوند غاصبین و تعدی کنندگان را لعنت کند.و در آن هنگام استای جن و انسکه می ریزد برای شما آنکه باید بریزد و می فرستد بر شما شعله ای از آتش و مس(گداخته)و نمی توانید آنرا از خود دفع کنید .
ای مردم،خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از پاکیزه جدا کند،و خداوند شما را بر غیب مطلع نمی کند.
ای مردم،هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه در اثر تکذیب(اهل آن آیات الهی را)خداوند قبل از روز قیامت آنها را هلاک خواهد کرد و آنرا تحت حکومت حضرت مهدی خواهد آورد،و خداوند و عده خودرا عملی می نماید.
ای مردم،قبل از شما اکثر پیشینیان هلاک شدند،و خداوند آنها را هلاک نمود و اوست که آیندگان را هلاک خواهد کرد.خدای تعالی می فرماید«ألم نهلک الأولین،ثم نتبعهم الاخرین،کذلک نفعل بالمجرمین،و یل یومئذ للمکذبین»،«آیا ما پیشینیان را هلاک نکردیم؟آیا در پی آنان دیگران را نفرستادیم؟ما با مجرمان چنین می کنیم.وای برمکذبین در آن روز».
ای مردم،خداوند مرا امر و نهی نموده است،و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نموده ام،و علم امر و نهی نزد اوست.پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید،و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهی او را قبول کنید تا در راه درست باشید،و به سوی مقصد ومراد او بروید و راههای بیگانه،شما را از راه او منحرف نکند.
7 پیروان اهل بیت(ع)و دشمنان ایشان
ای مردم،من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به تبعیت آن امر نموده،و سپس علی بعد از من،و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایت اند،به حق هدایت می کنند و بیاری حق به عدالت رفتار می کنند.
سپس حضرت چنین خواندند:«بسم الله الرحمان الرحیم،الحمد لله رب العالمین...»تا آخر سوره حمد و سپس فرمودند:
این سوره درباره من نازل شده،و بخدا قسم درباره ایشان(امامان)نازل شده است.بطور عموم شامل آنهاست و بطور خاص درباره آنان است.ایشان دوستان خدایند که ترسی بر آنان نیست و محزون نمی شوند،بدانید که حزب خداوند غالب هستند.
بدانید که دشمنان ایشان سفهاء گمراه و برادران شیاطین اند که اباطیل را از روی غرور به یکدیگر می رسانند.
بدانید که دوستان ایشان(اهل بیت)کسانی اند که خداوند در کتابش آنان را یاد کرده و فرموده است:«لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الآخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آبائهم او ابنائهم او إخوانهم او عشیرتهم،اولئک کتب فی قلوبهم الایمان...»تا آخر آیه،«نمی یابی قومی را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند،و در عین حال با کسانی که با خدا و رسولش ضدیت دارند روی دوستی داشته باشند،اگر چه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا فامیلشان باشند.آنان اند که ایمان در قلوبشان نوشته شده است...»
بدانید که دوستان ایشان(اهل بیت)کسانی اند که خداوند عز و جل آنان را توصیف کرده و فرموده است:«الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الأمن و هم مهتدون»«کسانی که ایمان آورده اند و ایمانشان را با ظلم نپوشانده اند،آنان اند که بر ایشان امان است و آنان هدایت یافتگان اند».
بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که ایمان آورده اند و به شک نیفتاده اند.
بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که با سلامتی و در حال امن وارد بهشت می شوند و ملائکه با سلام به ملاقات آنان می آیند و می گویند:«سلام بر شما پاکیزه شدید،پس برای همیشه داخل بهشت شوید».
بدانید که دوستان ایشان کسانی هستند که بهشت برای آنان است و در آن بدون حساب روزی داده می شوند.
بدانید که دشمنان ایشان (اهل بیت) کسانی اند که به شعله های آتش وارد می شوند،بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که از جهنم در حالی که می جوشد صدای وحشتناکی می شوند و شعله کشیدن آنرا می بینند.
بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند درباره آنان فرموده است«کلما دخلت امة لعنت اختها...»تا آخر آیه،«هر گروهی که داخل(جهنم)می شود همتای خود را لعنت می کند...».
بدانید که دشمنان ایشان کسانی اند که خداوند عز و جل می فرماید:
«کلما القی فیها فوج سألهم خزنتها الم یأتکم نذیر،قالوا بلی قد جاءنا نذیر فکذبنا و قلنا ما نزل الله من شیی ء،ان انتم الا فی ضلال کبیر... فسحقا لأصحاب السعیر»،«هر گاه گروهی(از ایشان)را در جهنم می اندازند خزانه داران دوزخ از ایشان می پرسند:آیا ترساننده ای برای شما نیامد؟می گویند:بلی،برای ما نذیر و ترساننده آمد ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم:خداوند هیچ چیز نازل نکرده است،و شما در گمراهی بزرگ هستید...پس دور باشند اصحاب آتش».
بدانید که دوستان ایشان(اهل بیت)کسانی هستند که در پنهانی از پروردگارشان می ترسند و برای آ نان مغفرت و اجر بزرگ است.
ای مردم،چقدر فاصله است بین شعله های آتش و بین اجر بزرگ!ای مردم،دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده،و دوست ما آن کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد.
ای مردم،بدانید که من نذیر و ترساننده ام و علی هدایت کننده است.
ای مردم،من پیامبرم و علی جانشین من است.
ای مردم،بدانید که من پیامبرم و علی امام و وصی بعد از من است،و امامان بعد از او فرزندان او هستند.بدانید که من پدر آنانم و آنها از صلب او بوجود می آیند.
8 حضرت مهدی عجل الله فرجه
بدانید که آخرین امامان،مهدی قائم از ماست.اوست غالب بر ادیان،اوست انتقام گیرنده از ظالمین،اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها،اوست غالب بر هر قبیله ای از هل شرک و هدایت کننده آنان.
بدانید که اوست گیرنده انتقام هر خونی از اولیاء خدا.اوست یاری دهنده دین خدا.
بدانید که اوست استفاده کننده از دریایی عمیق.اوست که هر صاحب فضیلتی را بقدر فضلش و هر صاحب جهالتی را بقدر جهلش نشانه می دهد.اوست انتخاب شده و اختیار شده خداوند.اوست وارث هر عملی و احاطه دارنده به هر فهمی.
بدانید که اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالابرنده آیات الهی.اوست هدایت یافته محکم بنیان.اوست که کارها به او سپرده شده است.
اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند،اوست که بعنوان حجت باقی می ماند و بعد از او حجتی نیست.هیچ حقی نیست مگر همراه او،و هیچ نوری نیست مگر نزد او.
بدانید او کسی است که غالب بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمی شود.اوست ولی خدا در زمین و حکم کننده او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش.
9 مطرح کردن بیعت
ای مردم،من برایتان روشن کردم و به شما فهمانیدم،و این علی است که بعد از من به شما می فهماند.
بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من بعنوان بیعت با او و اقرار به او،و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم.
بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است،و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می گیرم(خداوند می فرماید:)«ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله،ید الله فوق ایدیهم،فمن نکث فانما ینکث علی نفسه،و من أوفی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما»،«کسانی که با تو بیعت می کنند در واقع با خدا بیعت می کنند،دست خداوند بر روی دست آنان است.پس هر کس بیعت را بشکند این شکستن بر ضرر خود اوست،و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمی عنایت خواهد کرد».
10 حلال و حرام،واجبات و محرمات
ای مردم،حج و عمره از شعائر الهی هستند،(خداوند می فرماید:)«فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما»تا آخر آیه،«پس هر کس به خانه خدا بعنوان حج یا عمره بیاید برای او اشکالی نیست که بر صفا و مروه بسیار طواف کند».
ای مردم،به حج خدا بروید.هیچ خاندانی به خانه خدا وارد نمی شوند مگر آنکه مستغنی می گردند و شاد می شوند،وء هیچ خاندانی آنرا ترک نمی کنند مگر آنکه منقطع می شوند و فقیر می گردند .ای مردم،هیچ مؤمنی در موقف(عرفات،مشعر،منی)وقوف نمی کند مگر آنکه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت می آمرزد،و هر گاه که حجش پایان یافت اعمالش را از سر می گیرد.
ای مردم،حاجیان کمک می شوند و آنچه خرج می کنند به آنان بر می گردد،و خداوند جزای محسنین را ضایع نمی نماید.
ای مردم،با دین کامل و با تفقه و فهم به حج خانه خدا بروید و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست کشیدن از گناه بر مگردید.
ای مردم،نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید همانطور که خداوند عز و جل به شما فرمان داده است و اگر زمان طویلی بر شما گذشت و کوتاهی نمودید یا فراموش کردید،علی صاحب اختیار شما است و برای شما بیان می کند،او که خداوند عز و جل بعد از من بعنوان امین بر خلقش او را منصوب نموده است.او از من است و من از اویم.
او و آنانکه از نسل من اند از آنچه سؤال کنید به شما خبر می دهند و آنچه را نمی دانید برای شما بیان می کنند.
بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه آنها را بشمارم و معرفی کنم و بتوانم در یک مجلس به همه حلالها دستور دهم و از همه حرامها نهی کنم.پس مأمورم که از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند عز و جل درباره امیر المؤمنین علی و جانشینان بعد از او آورده ام که آنان از نسل من و اویند،(و آن موضوع)امامتی است که فقط در آنها بپا خواهد بود،و آخر ایشان مهدی است تا روزی که خدای مدبر قضا و قدر را، ملاقات کند.
ای مردم،هر حلالی که شما را بدان راهنمایی کردم و هر حرامی که شما را از آن نهی نمودم،هرگز از آنها برنگشته ام و تغییر نداده ام.این مطلب را بیاد داشته باشید و آنرا حفظ کنید و به یکدیگر سفارش کنید،و آنرا تبدیل نکنید و تغییر ندهید.
من سخن خود را تکرار می کنم:نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و به کار نیک امر کنید و از منکرات نهی نمائید.
بدانید که بالاترین امر بمعروف آنست که سخن مرا بفهمید و آنرا به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهی نمائید،چرا که این دستوری از جانب خداوند عز و جل و از نزد من است،و هیچ امر بمعروف و نهی از منکری نمی شود مگر با امام معصوم.
ای مردم،قرآن به شما می شناساند که امامان بعد از علی فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم که آنان از نسل من و از نسل اویند.
آنجا که خداوند در کتابش می فرماید:«و جعلها کلمة باقیة فی عقبه»،«آن(امامت)را بعنوان کلمه باقی در نسل او قرار داد»،و من نیز به شما گفتم:«اگر به آن دو(قرآن و اهل بیت)تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید».
ای مردم،تقوی را تقوی را.از قیامت بر حذر باشید همانگونه که خدای عز و جل فرموده:«إن زلزلة الساعة شیی ء عظیم»،«زلزله قیامت شیئ عظیمی است».
مرگ و معاد و حساب و ترازوهای الهی و حسابرسی در پیشگاه رب العالمین و ثواب و عقاب را بیاد آورید.هر کس حسنه با خود بیاورد طبق آن ثواب داده می شود،و هر کس گناه بیاورد در بهشت او را نصیبی نخواهد بود.
11 بیعت گرفتن رسمی
ای مردم،شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید،و پروردگارم مرا مأمور کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم در باره آنچه منعقد نمودم برای علی امیر المؤمنین و امامانی که بعد از او می آیند و از نسل من و اویند،چنانکه بشما فهماندم که فرزندان من از صلب اویند.
پس همگی چنین بگوئید:
«ما شنیدیم و اطاعت می کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت بما رساندی درباره امر امامت اماممان علی امیر المؤمنین و امامانی که از صلب او بدنیا می آیند.بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می کنیم.بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و(روز قیامت)با آن محشور می شویم.تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی کنیم و شک نمی کنیم و انکار نمی نمائیم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول بر نمی گردیم و پیمان را نمی شکنیم.
تو ما را به موعظه الهی نصیحت نمودی درباره علی امیر المؤمنین و امامانی که گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند،یعنی حسن و حسین و آنانکه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.
پس برای آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد،از قلبهایمان و جانهایمان و زبانهایمان و ضمائرمان و دستهایمان.هر کس توانست با دست بیعت می نماید و گر نه با زبانش اقرار می کند.هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند(در این باره)از نفسهایمان دگرگونی نبیند.
ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان می رسانیم،و خدا را بر آن شاهد می گیریم.خداوند در شاهد بودن کفایت می کند و تو نیز بر این اقرار ما شاهد هستی».
ای مردم،چه می گوئید؟خداوند هر صدایی را و پنهانی های هر کسی را می داند.پس هر کس هدایت یافت بنفع خودش است و هر کس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است،و هر کس بیعت کند با خداوند بیعت می کند،دست خداوند بر روی دست آنها(بیعت کنندگان)است.
ای مردم،با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمائید و با علی امیر المؤمنین و حسن و حسین و امامان از ایشان در دنیا و آخرت،بعنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است بیعت کنید .خداوند غدر کنندگان(بیعت شکنان)را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار می دهد.و هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است،و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند خداوند به او اجر عظیمی عنایت می فرماید.
ای مردم،آنچه به شما گفتم بگوئید(تکرار کنید)،و به علی بعنوان«امیر المؤمنین»سلام کنید و بگوئید«شنیدیم و اطاعت کردیم،پروردگارا مغفرت تو را می خواهیم و بازگشت بسوی توست» .و بگوئید:«حمد و سپاس خدای را که ما را به این هدایت کرد،و اگر خداوند هدایت نمی کرد ما هدایت نمی شدیم...».
ای مردم،فضائل علی بن ابی طالب نزد خداوندکه در قرآن آنرا نازل کردهبیش از آن است که همه را در یک مجلس بشمارم،پس هر کس درباره آنها بشما خبر داد و معرفت آنرا داشت او را تصدیق کنید.
ای مردم،هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند به رستگاری بزرگ دست یافته است.
ای مردم،کسانی که برای بیعت با او و قبول ولایت او و سلام کردن بعنوان«امیر المؤمنین»با او،سبقت بگیرند آنان رستگارانند و در باغهای نعمت خواهند بود.
ای مردم،سخنی بگوئید که بخاطر آن خداوند از شما راضی شود،و اگر شما و همه کسانی که در زمین هستند کافر شوند بخدا ضرری نمی رسانند.
خدایا،بخاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم مؤمنین را بیامرز،و بر منکرین که کافرند غضب نما،و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.
چرا امام علی(علیه السلام)در طول بيست و پنج سال خانه نشینی هیچگاه به حدیث غدیر استناد نکردند؟
امام علی(علیه السلام) در مناسبتهای مختلف موضوع غدیر خم و اعلان جانشینی خودشان را اظهار کرده و به حدیث غدیر خم استناد کرده اند.
از جمله مواردی که امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر استدلال کرده، به اختصار چنین است:
۱ . بلافاصله پس از ارتحال پیامبر اکرم (ص) در مناظره ای، به عنوان مخالفت با بیعت با خلیفه اول، در مسجد مدینه فرمود: «آیا باید پیکر رسول خدا (ص) را بر روی زمین رها می کردم و قبل از کفن و دفن آن حضرت، درباره خلافت و جانشینی وی نزاع می کردم؟ مساله خلافت چنان روشن بود که گمان نمی کردم کسی در صدد دستیابی به آن باشد و در این موضوع با اهل بیت پیامبر (ص) درگیر شود! مگر رسول خدا (ص) در روز غدیر خم حجت را بر مردم تمام نکرد؟ و مگر جای عذری برای کسی باقی مانده بود؟» (۱)
۲ . حضرت علی (ع) هفت روز پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) - وقتی از جمع آوری قرآن فارغ شد - به میان مردم رفت; خطبه خواند و پس از مدح خدا، رسول خدا و بیان طریق نجات، چنین فرمود: صریح ترین کلام رسول خدا (ص) در معرفی من به جانشینی خود هنگامی بود که آن حضرت شنیدند عده ای در مجالس و محافل خود زمزمه می کنند که ما جانشینان آن حضرت هستیم و بعد از ایشان زمامداری امت را برعهده خواهیم گرفت . پیامبر (ص) با شنیدن آن زمزمه ها و سخنان به سفر حج که واپسین حج وی بود، تشریف برد و بعد از پایان مراسم حج، هنگام بازگشت، در غدیر خم دستور داد شبه منبری برایش آماده کردند . آن گاه بر منبر فراز آمد و بازوی مرا گرفت و بلند کردند - بدانسان که زیر بغلش نمودار شد - و با صدای بلند و رسا در میان انبوه جمعیت فرمود: «هر که من سرور و مولایش هستم، علی سرور و مولای او است . خدایا دوست بدار هر که دوستش دارد و دشمن بدار هر که دشمنش دارد .» بااین کلام صریح رسول خدا (ص) پذیرش ولایت من عین ولایت الاهی شد . (۲)
۳ . پس از حادثه تلخ سقیفه و بی اثر ماندن روشنگری های امیرالمؤمنین (ع) خلیفه اول که در پی فرصتی بود تا از آن حضرت دلجویی کند، روزی نزدش شتافت و به گفت و گو با وی پرداخت . علی (ع) در این مناظره پیوسته سوابق و امتیازات خود را بیان می داشت و خلیفه اول آن را تصدیق می کرد تا آن که حضرت به او فرمود: «تو را به خدا سوگند، آیا با استناد به حدیث رسول خدا (ص) در روز غدیر، من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ خلیفه اول جواب داد: شما هستید .» این مناظره تا آن جا ادامه یافت که ابوبکر منقلب شد و گریست و از حضرت مهلت خواست تا درباره گفتارش بیش تر بیندیشد . (۳)
۴ . بعد از مرگ خلیفه دوم، قبل از اعلام رسمی انتخاب عثمان، حضرت علی (ع) فرصتی خواست تا سخنانی را با اعضای شورا در میان بگذارد . این سخنان که حدیث انشاد شدت دارد، متواتر است و اهل سنت و شیعه نقل کرده اند . (۴) در این حدیث حضرت برای اتمام حجت بیش از ۱۹۰ امتیاز و فضیلت اختصاصی خود، را بیان داشت و جانشینی خویش را اثبات کرد . امام (ع) در بخشی از سخنانش فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در بین خود جز من کسی را سراغ دارید که رسول خدا (ص) در پی اجرای دستور خداوند متعال او را در روز غدیر خم برگزیده و درباره اش گفته باشد: «هر که من مولای او هستم، علی مولای او است . . .» همگی جواب دادند جز تو کسی را سراغ نداریم .
۵ . در روزگار عثمان، مجلسی در مسجد النبی برگزار شد که بیش از دویست تن از شخصیت های برجسته در آن حضور داشتند . این جلسه در پی اعتراضات مردم به حکومت عثمانی بر پاشده بود . در این محفل، حضرت علی (ع) به واقعه غدیر اشاره کرد و ضمن توضیحی مفصل درباره حوادث آن روز فرمود: . . . پیامبر (ص) فرمود هر که من مولای او هستم این علی مولای او است . پس از پایان این جمله، سلمان برخاست و از رسول خدا پرسید: آیا ولایت علی مانند ولایت شما است؟ پیامبر پاسخ داد: آری . ولایت او مانند ولایت من است . هر کس من صاحب اختیار و سزاوارتر به او از خودش هستم، علی نیز صاحب اختیار او است و از وی به خودش سزاوارتر است » . (۵)
۶ . حضرت علی (ع) در جنگ جمل، هنگام مناظره با طلحه، واقعه غدیر را باز گفت و به آن استناد کرد . (۶)
۷ . حضرت، پس از جنگ جمل، در نامه ای منظوم به معاویه واقعه غدیر را یاد آور شد و او را از مخالفت با خود بر حذر داشت . (۷)
۸ . امام در سخنرانی خود، بعد از جنگ جمل، در کوفه و در اعتراض به معاویه بر خلافت خود تاکید ورزید و در کنار استناد به بیعت مردم، مساله خلافت انتصابی خویش در غدیر خم را یادآور شد . (۸)
۹ . هنگامی که معاویه به خونخواهی عثمان برخاست، ابودردا و ابوهریره را نزد حضرت علی (ع) فرستاد . حضرت - پیش از آن که مساله خونخواهی را پاسخ گوید - مشروعیت خلافت خودرا ثابت کرد و فرمود: «اگر خداوند مساله خلافت را به دست مردم داده است و رای آنان ملاک مشروعیت است، مهاجران و انصار، پس از سه روز مشورت، همراه مردم با من بیعت کردند و این بیعت از بیعت با خلفای پیشین سنگین تر است; زیرا در سه بیعت پیشین با مردم مشورت نشد; و اگر خداوند است که باید انتخاب کند و اختیار در دست او است که ولایت من در قرآن و سنت اثبات شده است; و این دلیل برای من قوی تر است و حق مرا واجب تر می کند .» سپس در خطبه ای به حدیث غدیر استدلال کرد و بر معنای ولایت که همان اولویت است، تاکید ورزید . (۹)
۱۰ . هنگام ورود امیرالمؤمنین (ع) به کوفه، حدود ۳۰ سال از جریان تاریخی غدیر خم می گذشت و مردم کوفه اسلام را به روایت رسمی که توسط خلفای وقت ترویج داده شده بود، آموخته بودند . حضرت در میدان بزرگ کوفه به سخنرانی پرداخت; برای اثبات خلافت خود به حدیث غدیر استناد کرد و از اصحاب پیامبر که در غدیرخم بودند خواست تا واقعه را - آن گونه که شنیده بودند - بیان کنند . جریان استشهاد امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر در میدان بزرگ شهر کوفه را بسیاری از بزرگان شیعه و سنی نقل کرده اند . (۱۰)
۱۱ . حضرت امیر (ع) بارها در مسجد کوفه سخنرانی فرمود و از صحابه پیامبر درباره حدیث غدیر شهادت گرفت تاتفسیری صحیح و غیر قابل انکار از این واقعه ارائه دهد . (۱۱)
۱۲ . حضرت علی (ع)، در سی امین سالگرد غدیر خم، این روز را عید بزرگ مسلمانان خواند و در خطبه ای برای اثبات لافت خویش به واقعه غدیر استدلال فرمود .
این خطبه آن حضرت خطبه غدیر شهرت دارد و در مصباح المتهجد شیخ طوسی (صفحه ۷۲۵) و مصباح کفعمی (صفحه ۶۹۵) نقل شده است .
۱۳ . در پاسخ به شبهاتی که معاویه درباره حقانیت حضرت علی (ع) می پراکند، آن حضرت; در نامه ای به واقعه غدیر تمسک جست و به عبدالله بن ابی رافع دستور داد آن را هر جمعه برای مردم بخواند . آن بزرگوار همچنین ده نفر را معین کرد تا به پرسش های مردم درباره مضمون نامه پاسخ گویند . (۱۲)
۱۴ . روزی امام علی (ع) از صحابه درباره واقعه غدیر شهادت گرفت . شش تن از آن ها از شهادت دادن پرهیز کردند . ظاهرا انگیزه آنان در پرهیز از شهادت به حمایت آن ها از خلفای پیشین باز می گشت . آنان از خلفای پیشین حمایت کرده بودند و چنین شهادتی تکذیب کردار قبلی شان به شمار می آمد . از سوی دیگر، احتمال پیروزی معاویه نیز وجود داشت و آنان نمی خواستند موقعیت آینده خود را به خطر اندازند . حضرت از خدا خواست آنان را به بلایی گرفتار سازد که شناخته شوند و حتی برای برخی از آن ها بلایی خاص در خواست کرد . پس از آن که خداوند نفرین آن حضرت را اجابت فرمود، آن ها به کتمان شهادت اعتراف کردند . این افراد عبارتند از:
، اشعث بن قیس و خالدبن یزید (۱۶) .
پی نوشت:
۱ . الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۱۸۴ .
۲ . روضة کافی، ج ۸، ص ۱۸ و ۲۵ و ۲۷ .
۳ . خصال، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۵۹۴- ۵۵۱; الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۳۰۷; تاریخ طبری، طبری، ج ۲، ص ۲۳۶ .
۴ . تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج ۳، ص ۱۱۳; مناقب، خوارزمی، ص ۳۱۳; الخصال، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۵۳۳ .
۵ . الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۲۱۳، کمال الدین صدوق، ج ۱، ص ۲۷۴ .۶ . مناقب، خوارزمی، ص ۱۸۲; مروج الذهب، مسعودی، ج ۲، ص ۳۶۴ .
۷ . الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۴۲۹; تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص ۱۰۷ و ۱۰۸ .
۸ . ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۲۶۰; الاحتجاج، طبرسی، ج ۱، ص ۴۰۶ .۹ . الغیبة، نعمانی، ص ۶۹; کتاب سلیم بن قیس، ح ۲۵ .
۱۰ . مسند حنبل، ج ۱، ص ۱۱۹ و ج ۴، ص ۳۷۰; اسدالغابه، ابن اثیر، ج ۳، ص ۳۰۷ و ج ۵، ص ۲۰۵ .
۱۱ . ینابیع الموده، قندوزی، ج ۱، ص ۴۱; شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۲۸۸; ارشاد، مفید، ج ۱، ص ۳۵۲ .
۱۲ . کشف المحجه، سید بن طاووس، ص ۲۳۵و۲۶۹ .
۱۳ . ارشاد، مفید، ج ۱، ص ۳۵۲; مناقب، ابن مغازلی، ص ۲۳; مجمع الزوائد، هیثمی، ج ۹، ص ۱۰۶ .
۱۴ . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۹، ص ۲۱۷ .
۱۵ . انساب الاشراف، بلاذری، ج ۲، ص ۱۵۶; مسند حنبل، ج ۱، ص ۱۱۹ .
۱۶ . خصال، صدوق، ج ۱، ص ۲۱۹ .
چه آیاتی از قرآن به بحث حکومت امام زمان (عج) می پردازد؟
یکی از مباحث مهم جامعه مطلوب امام زمان (عج) امکان و عدم امکان ایجاد آن است. عقیده داریم که این جامعه ایجاد خواهد شد، زیرا خداوند و معصومان وعده آن را دادهاند و وعده الهی تخلف ناپذیر است.
در قرآن آیات متعددی وجود دارد که به حکومت جهانی امام زمان (ع)و کارهائی که انجام می شود ، تاویل شده است. آیات مربوط به حضرت مهدی(عج) در قران مجید فراوان است. آیاتی که خبر از موضوعاتی می دهد، از قبیل:
نفی فتنه در کل جهان، غلبه دین خدا و یکتاپرستی، کامل گشتن نور خدا بر زمین، نابودی باطل، به ارث رسیدن زمین برای صالحان و پرهیزگاران و غلبه قطعی خط انبیا، همگی در زمان حکومت قائمآل محمد (عج) صورت میپذیرد. متجاوز از یکصد آیه است(۱) که در این جا به بعضی اشاره میشود:
۱- حکومت مستضعفان
- «و نرید ان نمن علیالذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین، و نمکن لهم فیالارض.. ؛ (۲) بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم».
این آیه اگر چه به مناسبت داستان فرعون و موسی و بنیاسرائیل نازل شده ، اما معنای آن عام بوده و بیانگر سنتی است که خداوند در میان مردم جاری ساخته است.
آیه بیان میکند که خداوند مستضعفان را بر مستکبران غالب سازد. آن ها را وارث شهر و سرزمین مستکبران نماید. در حدیثی که «مفضلبن عمر» روایت کرده آمده است:
از اباعبدالله (امام صادق)شنیدم : پیامبر نگاهی به علی، حسن و حسین، علیهمالسلام، انداخت. در حالی که گریه میکرد فرمود: شما مستضعفان پس از من هستید.
مفضل میگوید: پرسیدم: معنای این سخن چیست؟ امام فرمود: معنا این است که شما امامان بعد از من خواهید بود. خداوند میفرماید: « بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم. » (۳)
۲- حاکمیت صالحان
- «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون؛ (۴)
در زبور، پس از ذکر (تورات) نوشتهایم که زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد».
مراد از «زبور» زبور داود است. در سوره نساء (آیه۱۶۳) و سوره اسراء (آیه ۵۵) آمده است: «و اتینا داود زبورا؛ به داود زبور را ارزانی داشتیم».
زبور«مزامیر» است که در ضمن کتاب عهد قدیم آمده است. در این کتاب میخوانیم:
«از خشم دوری کن. از دشمنی بپرهیز، فریب کارهای ناشایست را نخور زیرا کسانی که کار ناشایست انجام میدهند برکنده خواهد شد... (۵)
کسانی که انتظار پروردگار را می کشند، وارث زمین میشوند (۶)
اما کسانی که به سکون و آرامش دست یافته اند، وارث زمین میشوند. در نهایت سلامت به کامجویی میپردازند. (۷)
زیرا خجستگان و برکتیافتگان از آن ها وارث زمین میشوند. نفرین شدگان از آن ها ریشهکن میشوند. (۸)
درستکاران وارث زمین شده و تا ابد در آن ساکن میشوند. (۹)
۳- جانشینی مؤمنان
- «وعدالله الذین امنوا منکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فیالارض کما استخلفالذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبودننی لایشرکون بیشیئا؛ (۱۰)
خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، وعده داد که روی زمین جانشین دیگران شان کند، همچنان که مردمی را که پیش از آن ها بودند، جانشین دیگران کرد. دین شان را، که بر ایشان پسندیده است، استوار سازد. وحشت شان را به ایمنی بدل کند. مرا میپرستند. هیچ چیزی را با من شریک نمیکنند».
یکی از آیات قرآنی که صالحان را به استقرار نظام توحیدی و انسانی بشارت میدهد، همین آیه است. در شأن نزول این آیه آمده است که به دنبال هجرت مسلمانان به مدینه و استقبال انصار از آنان، تمامی عرب بر ضد آن ها قیام کردند، به طوری که ناچار شدند اسلحه را از خود دور نکنند و با سلاح بخوابند و با سلاح برخیزند. ادامه این حالت توأم با ناامنی و اضطراب، بر مسلمانان سخت آمد. از پیامبر (ص) میپرسیدند که آیا زمانی خواهد رسید که آرامش حکمفرما گردد؟ آیه فوق در بشارت به آن ها نازل شد. گرچه نمونهای از این زندگی ایدهآل در اواخر عمر رسول خدا (ص) در مدینه حاصل شد، اما آیه یک قاعده کلی را بیان میکند و مصداق کامل آن حکومت مهدی (ع) است که طبق عقیده شیعه و سنی، سراسر روی زمین را پر از عدل و داد میکند. (۱۱)
در تفسیر المیزان، ذیل این آیه میخوانیم:
این جامعه طیب و طاهر، با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده، دنیا از روزی که پیامبر(۱۲) مبعوث به رسالت گشته، تاکنون چنین جامعه ای به خود ندیده، اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار مهدی خواهد بود، چون اخبار متواتری که از پیامبر (ص) و ائمه (ع) در خصوصیات آن جناب وارد شده، از وجود چنین جامعه ای خبر می دهد.
۴- حاکمیت دین در جهان
- «هُوَ الَّذِیَّ أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَیَ وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّه وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکون؛(۱۳)
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند».
این آیه با اندکی تفاوت در دو مورد دیگر نیز آمده (۱۴) تصریح شده است که اسلام، روزی سراسر جهان را فرا خواهد گرفت. این وعده، تا کنون تحقق پیدا نکرده است. از امام صادق(ع) در تفسیر این آیه نقل شده :
" به خدا سوگند! هنوز محتوای این آیه تحقّق نیافته است. تنها زمانی تحقق میپذیرد که قائم خروج کند. در وقتی که او قیام کند، کسی که خدا را انکار نماید، در تمام جهان باقی نخواهد ماند". (۱۵)
امام باقر(ع) در تفسیر این آیهمی فرماید:
" وعدهای که در این آیه است، به هنگام ظهور مهدی آلمحمد(ص) تحقق پیدا میکند. در آن روز هیچ کس در روی زمین نخواهد بود، مگر این که به حقّانیت محمد(ص) اقرار میکند". (۱۶)
شهید مطهری بر اساس روایات و آیات جامعه آرمانی امام زمان را مطرح کرده است:
پیروزی نهائی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، گسترش جهانی ایمان اسلامی، استقرار کامل و همه جانبه ارزش های انسانی، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایدهآل، و بالاخره اجرای این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی، از او به " مهدی " تعبیر شده ، اندیشه ای است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامی - با تفاوت ها و اختلاف هائی - بدان مؤمن و معتقدند زیرا این اندیشه، به حسب اصل و ریشه، قرآنی است.
این قرآن مجید است که با قاطعیت تمام، پیروزی نهائی ایمان اسلامی (۱۷)، غلبه قطعی صالحان و متقیان (۱۸)، کوتاه شدن دست ستمکاران و جباران برای همیشه (۱۹) و آینده درخشان و سعادتمندانه بشریت (۲۰) را نوید داده است. این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده، و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است، که طبق بسیاری از نظریهها و فرضیهها فوقالعاده تاریک و ابتر است. امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی، " انتظار فرج " خوانده شده است . عبادت - بلکه افضل عبادات - شمرده شده است. اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج میشود و آن اصل " حرمت یأس از روح الله " است. (۲۱)
۵ـ گسترش عدل و دادگری
" اعْلَمُوَّاْ أَنَّ اللَّهَ یحْیِ الاْ َرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا؛ بدانید که خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده میکند".
از خصوصیات عصر ظهور حضرت مهدی برپا داشتن عدل و دادگری است. عدالت یکی از مولفههای مهم جامعه امام زمان است. در پرتو عمل به دستورهای اسلام، امنیت، صلح و آرامش، در زمین ایجاد میگردد. ظلم و ستم قطع میشود. برکت و توسعه روزی در آن زمان، برای توده مردم فراهم میگردد. فقیر و مستمند در جامعه پیدا نمیشود. امام باقر(ع) فرمود: "منظور زنده شدن زمین به وسیله عدالت است، بعد از آن که با جور و ظلم مرده باشد".
حضرت فرمود: "خداوند زمین را به وسیله حضرت مهدیزنده میکند، بعد از آن که مرده باشد. منظور از مردن زمین، کفر زمینیان است". (۲۲)
زمین دارای دو حیات است؛ حیات مادّی که منظور فراوانی نعمت و برکت در روزی است،
حیات معنوی که مراد، برپایی عدل و ایجاد امنیت و آسایش و توجه به خدا و معنویات است. هر دو در زمان ظهور امام زمانتحقّق میپذیرد.
پینوشتها:
۱. به ترتیب: انفال(۸) آیه ۳۹؛ توبه(۹) آیه ۳۳؛ صف(۶۱) آیه ۸؛ اسراء(۱۷) آیه ۸۱؛ انبیاء(۲۱) آیه ۱۰۵؛ مجادله(۵۸) آیه ۲۱. بیش از صد آیه مربوط به ظهور مهدی(ع) را مرحوم سید هاشم بحرانی در کتاب المحجه فیما نزل فی القائم الحجه جمعآوری نموده است.
۲. قصص (۲۸)، آیه ۵.
۳. معاني الأخبار- ترجمه محمدى،ج۱،ص۱۸۸،دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۷۷ ش،نوبت چاپ: دوم
۴. انبیا (۲۱)، آیه ۱۰۵.
۵. زبور داود، مزمار ۸-۹.
۶. همان، مزمار ۱۰.
۷. همان، مزمار۱۱.
۸. همان، مزمور۲۲.
۹. همان، مزمار۲۹.
۱۰. نور (۲۴) آیه ۵۵.
۱۱ . تفسیر نمونه، ۱۴، ص ۵۲۶ و ۵۳۰. تهران ، دارالكتب الاسلاميه ، ۱۳۷۴ هـ . ش ،
۱۲. تفسیرالمیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ۲۹، ص ۲۲۴.چ پنجم ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، ۱۳۷۴ش
۱۳. توبه(۹)آیه۳۳.
۱۴. صف(۶۱) آیة ۹ و فتح(۴۸) آیه۲۸.
۱۵. تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۱۱ ؛ تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۷۳.
۱۶. ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۱۱، ص ۷۶
۱۷.توبه(۹) آیه ۳۳.
۱۸.صف(۶۱) آیه ۹.
۱۹.انبیا(۲۱) ۱۰۵.
۲۰ . قصص(۲۸) آیه ۵ ۴.
۲۱.قیام و انقلاب مهدی ،شهید مطهری ، ص ۵ به بعد،صدرا
۲۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۵، ص ۱۳۵ ، انتشارات الصدر، تهران، ۱۴۱۵ ق ؛ تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۳۴۳.
جایگاه أمیرالمؤمنین علی (ع)
امام سجاد علیه السلام:
فَاِنَّ عَلِیّا کَالْکَعْبَةِ الَّتی اَمَرَاللّه ُ، بِاسْتِقْبالِها لِلصّلوة جَعَلَهااللّه ُ لِیُؤْتَمَّ بِهِ فی اُمُور الدِّین وَالدُّنیا کَما لایَنْقُصُ الْکَعْبَةُ وَلا یَقدح فی شَیْءٍ مِنْ شَرَفِها وَفَضْلِها اِنْ وَلیّ عَنْهَا الْکافِرُونَ، فَکَذلکَ لایَقْدَحُ فی عَلیّ إنْ اَخّرَهُ عَنْ حَقِّهِ الْمُقَصِّرُونَ وَ دافَعَهُ عَنْ واجِبِهِ الظّالِمُونْ.
علی مانند کعبه است که خداوند دستور داده برای نماز رو به سوی آن بایستند، آن را قرار داد تا در امور دین و دنیا از آن تبعیت کنند، همچنانکه کعبه دچار کمبود و نقصان نمی شود و چیزی از شرف و فضیلت آن کاسته نمی شود، اگر کافران از آن رو برگردانند، علی علیه السلام هم ضرری نمی بیند اگر افراد مقصر ادای حق او را به تأخیر اندازند و ستمکاران او را از انجام تکلیفش باز دارند.
بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۱۱۱
پایان یک سفرِ بیدستاورد و دستانِ پُر از خالیِ بایدن
«جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا در سفری چهار روزه به غرب آسیا آمد تا راهحل مهمترین دغدغههای سیاسی و نیازهای اقتصادی-امنیتی غرب را در این منطقه پیدا کند. ناامنیهای غرب در حوزه انرژی، نگرانیها از بیثباتیها در رژیم صهیونیستی، پرونده ایران و بازدارندگیای که واشنگتن موفق به ایجاد آن نشد و حتی ائتلاف از هم گسیخته و ضعیف عربی-آمریکایی مهمترین دغدغهها و چالشهایی بود که ساکن فرتوت کاخسفید را به منطقه کشاند. بعد از چهار روز سفر پرهیاهو و برنامههای فشرده، حالا نه ناظران تحولات در آمریکا از سفر بایدن راضی هستند و نه متحدان صهیونیستشان نسبت به نتایج این دور منطقهای امیدوارند. در ادامه نگاهی به رخدادها در دو مقصد اصلی سفر بایدن یعنی سرزمینهای اشغالی و عربستان سعودی خواهیم داشت و نتایج تقلاهای وی را بررسی خواهیم کرد.
فرود در «بنگورین» و در میانه تدابیر امنیتی، ناامیدی و ناکارآمدی
هواپیمای حامل رئیسجمهور آمریکا، بعدازظهر روز چهارشنبه، در فرودگاه «بن گوریون» تلآویو فرود آمد. مقامات رژیم صهیونیستی در حالی به استقبال بایدن رفتند که ترسهای امنیتی بسیاری داشتند و سامانههای پدافند هوایی «گنبد آهنین» را در اطراف هواپیمای حامل مهمانشان مستقر کرده بودند. البته هزینه میزبانی از رئیسجمهور آمریکا بسیار بیشتر از اینها بود و دو روز حضورش برای تلآویو گران تمام شد. چرا که پیش از سفر بایدن، روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» در گزارشی اذعان داشت که تلآویو در حال آمادهکردن مقدمات سفر رئیسجمهور آمریکا به منطقه و سرزمینهای اشغالی به شکلی سریع و طی یک عملیات لجستیکی عظیم است. طبق این گزارشهای عبری، چند هواپیمای ترابری بزرگ «C-۱۷ Globemaster» یک هفته قبل از سفر در فرودگاه «بنگوریون» تل آویو فرود آمده بودند؛ این هواپیماها حامل تجهیزات پشتیبانی همراهان رئیسجمهور بودهاند که قرار است بایدن را تا تلآویو همراهی کنند. حدود ۸۰ وسیله نقلیه از جمله اتومبیل «لیموزین» ریاست جمهوری که به خاطر اندازه و وزن فوقالعاده سنگینش معروف به «جانور» است، بخشی از این تجهیزات هستند.
استقبال «اسحاق هرتزوگ» و «یائیر لاپید» از بایدن در فرودگاه
سرانجام پس از امیدهای زیاد سران تلآویو به سفر بایدن، او آمد و سعی کرد تا ثبات و مقبولیت از دسترفته را به متحد راهبردی خود بازگرداند. مقامات رژیم صهیونیستی امیدوار بودند که با آمدن بایدن هم روند عادیسازی روابطشان با عربستان سعودی تسریع شود و هم به عضویت ائتلافی منطقهای علیه ایران دربیایند؛ آنان امیدوار بودند که با تشکیل آن ائتلاف هم متحدان دیگری را ضد ایران تجهیز و هم خود را وارد نظم جدید منطقهای کنند. ناامیدی اول را بایدن به آنها تزریق کرد؛ جایی که گفت دیپلماسی بهترین راه در قبال ایران است. اعتقادی که سران تلآویو هیچگاه نداشتند و «یائیر لاپید» نخستوزیر موقت رژیم صهیونیستی نیز نسبت به آن اذعان کرد. او تصریح کرد که آزادی اسرائیل تنها از طریق زور حفظ میشود و به نوعی این باور همیشگی صهیونیستها را منعکس کرد که واشنگتن برای حفاظت از ما در برابر ایران بایستد. اما چنین نتیجهای هیچگاه رقم نخورد و بایدن هم نشان داد که چنین رویکردی در قبال تهران قابل اتخاذ نیست و واشنگتن قادر نیست خواسته تلآویو را برآورده کند. بایدن در مصاحبه با کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی اذعان کرد که خروج از توافق هستهای با ایران اشتباهی عظیم بود و باید به توافق برگردیم. امری که موجب شد تا خبرگزاری آناتولی در تحلیلی بنویسد بایدن، سران تلآویو را در پرونده ایران ناامید کرد.
بیانیه «بیانیه مشترک بیتالمقدس» بین واشنگتن و تلآویو
ناامیدی دیگر را ریاض به تلآویو و واشنگتن هدیه داد؛ جایی که مقامات سعودی اعلام کردند موضعمان در برابر عادیسازی روابط مشخص است و صلح را مشروط به روندی میدانیم که در آن طرح «دو دولت» به تحقق بپیوندد. تصمیم عربستان سعودی برای باز کردن حریم هوایی خود به روی رژیم صهیونیستی گامی برای انجام یک معامله بود؛ معاملهای که در نهایت منجر به آن شد که رژیم صهیونیستی با کلیات طرحی در خصوص واگذاری دو جزیره مصری «تیران» و «صنافیر» به عربستان سعودی موافقت کند. ابتدا صهیونیستها وانمود کردند که این مسئله، اولین گام برای عادیسازی روابط است؛ اما در مقابل، سران ریاض تصریح کردند که بازکردن حریم هوایی هیچ ارتباطی به روابط دو جانبه ریاض-تلآویو ندارد.
نشست خبری مشترک بایدن و «محمود عباس»
با این حال، بایدن در نشست خبری مشترک خود با «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و در پاسخ به خواستههای فلسطینیان، اذعان کرد که هدف راهکار دودولتی شاید به علت محدودیتهای اعمال شده بر فلسطینیان دور از دسترس به نظر برسد. مواضع و اظهارات وی حاکی از آن بود که کاخسفید همانند زمان ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» دیدگاه یکسویهای نسبت به مسئله فلسطین دارد و طرفدار نظم و سیاست موردنظر تلآویو است.
چه بسا همین امر موجب واکنش کشورهای عربی شد؛ «تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر دو روز بعد (شنبه)، در سخنرانی خود طی برگزاری نشست جده، «تجاوزات اسرائیل» را به عنوان یکی از مهمترین منابع تنش و بیثباتی در منطقه دانست. وی تصریح کرد: «به دلیل سیاستهای گزینشی در اجرای قطعنامههای مشروع بینالمللی دیگر نمیتوان ادامه اشغالگری را درک کرد. ممکن نیست که نقش کشورهای عربی پیشنهاد راهحل باشد و اسرائیل اینها را رد کند؛ نه تنها رد کند بلکه ناسازگاری خود را هر زمان که کشورهای عربی امتیاز میدهند، افزایش دهد».
امیر قطر در نشست «جده»
سفر به عربستان؛ نه امنیت انرژی و نه هیبت آمریکایی
پس از دو روز تکاپو در سرزمینهای اشغالی، بایدن صبح روز جمعه وارد عربستان شد. رئیس جمهور آمریکا ساعتی پس از ورود به جده و پس از دیدار با «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه سعودی، در جلسه کاری با «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی دیدار و گفتوگو کرد. برخی خبرنگاران حاضر در آن جلسه، از فریادهای خبرنگار آمریکایی میگفتند که از بایدن سوال میکرد آیا این همان عربستان منفوری است که میگفتی؟! بنسلمان نیز در واکنش به این سوالات از بایدن، تنها لبخند میزد.
پیش از این نیز، یک خبرنگار آمریکایی گفته بود که بایدن از موضع ضعف و برای گدایی نفت به غرب آسیا سفر کرده است. هیبت سابق آمریکا را نه تنها خبرنگاران این کشور، بلکه حتی خود سعودیها هم لگدمال کردند. با وجود آنکه ولیعهد سعودی روز شنبه برای استقبال از سران عربی مدعو به نشست جده، شخصاً به فرودگاه رفت اما عربستان مدیران میانی را برای استقبال از بایدن و حتی بدرقه او مناسبتر دانست!
استقبال فرودگاهی از بایدن توسط امیر مکه
شیوه برخورد سران سعودی با رئیسجمهور آمریکا به بایدن نشان داد که عمق تیرگی روابط ریاض-واشنگتن چقدر زیاد است و امکان بهبود این روابط با یک سفر مهیا نیست. او که نتوانسته بود به شیوه ترامپ گامی برای عادیسازی روابط ریاض-تلآویو بردارد و نظر سران سعودی را تغییر دهد، سعی کرد تا گفتوگوهای خود در جده را تنها به موضوع امنیت انرژی و نفت اختصاص دهد.
در حالی که کاخ سفید مدعی بود ریاض پذیرفته افزایش تولید نفت خود در ماههای ژوئیه و اوت را ۵۰ درصد افزایش دهد، مقامات سعودی اعلام کردند که هیچ توافقی در این زمینه صورت نگرفته است. بایدن نه تنها در این زمینه موفقیتی حاصل نکرد بلکه درباره اظهارات قبلی خود نیز از سوی ولیعهد سعودی سرزنش شده است. بنا بر گزارش خبرگزاری رویترز، بنسلمان به بایدن گفته است که تلاش برای تحمیل ارزشهای خاص به کشورهای دیگر از طریق توسل به زور نتیجه عکس خواهد داد. علاوه بر این، یک مقام سعودی فاش کرد که بن سلمان به بایدن یادآوری کرده آمریکا در مقابل، مرتکب اشتباهات زیادی از جمله حمله به عراق شده است.
حرکات و ژستهای ولیعهد سعودی در دیدار با بایدن
شکست آخر و سنگینتر بایدن در ایجاد ائتلاف علیه ایران رقم خورد. او در سخنرانیاش طی شرکت در نشست جده باری دیگر اتهامات ضدایرانی خود را تکرار کرد و گفت فعالیتهای ایران باعث بی ثباتی منطقه شده است. بایدن در این نشست منطقهای تنها کسی بود که علیه ایران اتهام پراکنی کرد و هیچیک از همسایگان تهران با او همراهی نکردند. ولیعهد سعودی در سخنان خود ایران را به همکاری با کشورهای منطقه دعوت کرده و تصریح کرد که عربستان از همه تلاشها برای دستیابی به راهحل سیاسی طرفهای یمنی جهت پایان دادن به بحران این کشور حمایت میکند. پس از پایان این نشست، «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه عربستان ضمن تاکید بر این که روند مذاکرات با ایران مثبت است، خاطرنشان کرد دست کشورش همچنان به سمت ایران دراز است و آنها خواهان برقراری روابط عادی با تهران هستند. این موضع واحدی بود که توسط اردن، امارات و قطر و دیگر کشورهای عربی نیز بر آن تاکید شد.
چه كار كنیم كه رضایت امام زمان را جلب كنیم
در بخشی از دعای عهد امام زمان ـ علیه السّلام ـ آمده است: «بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیم، عهد و پیمانی را كه با آن حضرت بستهام تجدید میكنم، كه هرگز از آن عهد و بیعت برنگردم و بر وظایف خودم پایدار بمانم...»
برای این منظور می توانیداز نكات زیر كمك بگیرید
1. تهذیب نفس و كسب فضایل اخلاقی؛[1] یكی از عوامل اصلی كسب رضایت امام زمان ـ علیه السّلام ـ و توفیق دیدار آن حضرت، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیكوست. در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است: «مَنْ سره ان یكون من اصحاب القائم، فینتظر، و لیعمل با الورع و محاسن الاخلاق...»[2]
(هر كس دوست میدارد از یاران حضرت قائم ـ علیه السّلام ـ باشد (و آن حضرت از او راضی باشد) باید كه منتظر باشد و در این حال به پرهیزكاری و اخلاق نیكو رفتار نماید). از این روایت استفاده میشود كه امام زمان ـ علیه السّلام ـ در صورتی از ما راضی میشود كه از گناهان دوری نماییم و خود را به اخلاق شایسته و اسلامی آراسته سازیم.
موضوع تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یكی از عوامل كسب رضایت امام زمان ـ علیه السّلام ـ و وظایف منتظران در عصر غیبت از چنان اهمیتی برخوردار است كه در توقیع شریفی كه از ناحیة مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شیخ مفید (ره) صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانی كه از شیعیان آن حضرت سر میزند، یكی از اسباب و یا تنها سبب طولانی شدن غیبت آن حضرت شمرده شده است.
آن حضرت میفرماید: «تنها چیزی كه رابطه ما را با شیعیان قطع نموده و از آنان پوشیده میدارد، همانا چیزهای ناخوشایندی است كه از شیعیان به ما میرسد و خوشایند ما نیست و از آنها انتظار نمیرود».[3]
2. عمل نمودن به وظایف فردی و اجتماعی (احساس مسؤولیت)؛ حفظ و تقویت پیوند قلبی را امام عصر ـ علیه السّلام ـ و تجدید دایمی عهد و پیمان با آن حضرت یكی دیگر از وظایف مهم شیعیان و عامل رضایت و خشنودی آن حضرت و نیز مقدمهای برای دیدار وی میباشد. هرگز نباید احساس كنیم كه در جامعه رها و بیمسؤولیت هستیم و هیچ تكلیف و وظیفهای نسبت به امام و مقتدای خود نداریم.
اگر واقعاً میخواهیم رضایت امام زمان ـ علیه السّلام ـ را بدست آوریم باید وظایف فردی و اجتماعی خود را بشناسیم و به صورت صحیح به آنها عمل كنیم. در روایتی از امام باقر ـ علیه السّلام ـ آمده است كه : «اصبرو علی اداء الفرائض و صابرو عدوَّكم و رابطوا امامكم المنتظر».[4]
(برای انجام واجبات صبر كنید، و در برابر دشمنانتان مقاومت از خود نشان دهید، و پیوندتان را با امام منتظرتان مستحكم نمایید). این روایت بیانگر وظایف فردی و اجتماعی انسان است كه موجب تقویت ارتباط با امام زمان ـ علیه السّلام ـ و رضایت آن حضرت میشود.[5]
اینكه میبینیم در روایتهای متعددی، امامان ما شیعیان خود را به تجدید عهد و بیعت با امام زمان خود سفارش كرده واز آنها خواستهاند كه در آغاز هر روز و حتی بعد از هر نماز واجب، دعای عهد بخوانند، همه نشان از اهمیت پیوند دایمی شیعیان با امام زمان ـ علیه السّلام ـ دارد، یعنی به این وسیله شیعیان هر روز به یاد امام زمان ـ علیه السّلام ـ میافتند و با تجدید عهد و پیمان از كارهای ناروا پرهیز نموده در جهت كسب رضایت آن حضرت تلاش میكنند.
در بخشی از دعای عهد امام زمان ـ علیه السّلام ـ آمده است: «بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیم، عهد و پیمانی را كه با آن حضرت بستهام تجدید میكنم، كه هرگز از آن عهد و بیعت برنگردم و بر وظایف خودم پایدار بمانم...»[6].
دقت در عبارتهای این دعای شریف میتواند تصویری روشن از مفهوم عهد و پیمان با امام زمان ـ علیه السّلام ـ به ما ارائه دهد. اگر شما در آغاز هر روز با حضور قلب و توجه، چنین عهد و پیمانی را با امام زمان ـ علیه السّلام ـ تجدید نمایید، هرگز به ركود، ذلت و خواری و ظلم كه برخلاف رضایت آن حضرت است، تن نخواهید داد، و از هر نوع گناه ومعصیت نیز دوری خواهید نمود. بنابراین برای ایجاد رابطه با امام زمان و شناخت اینكه چه اعمال و رفتاری موجب رضایت آن حضرت است حتماًً دعای عهد امام زمان ـ علیه السّلام ـ را بخوانید.
خلاصه آنكه رضایت امام زمان ـ علیه السّلام ـ با انجام اعمال شایسته، عبادت خداوند، ایمان، تزكیه و خودسازی و نیز رعایت تقوا در تمامی شرایط و موقعیتهای زندگی و دوری از گناه امكان پذیر است. همه ما باید وظایف فردی و اجتماعی خودمان را بشناسیم و به آن عمل كنیم، تنها در این صورت است كه رضایت امام زمان ـ علیه السّلام ـ حاصل میشود. اگر در جامعهای چنین فرهنگی حاكم شود و همه در پی رضایت امام زمان ـ علیه السّلام ـ باشند و وظایف فردی و اجتماعی خود را به نحو احسن انجام دهند، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگی، از خود بیگانگی، یأس و ناامیدی، و انحطاط نخواهد شد.
نكته دیگر اینكه، رضایت امام زمان ـ علیه السّلام ـ دقیقاً به معنای توفیق دیدار آن حضرت نیست، دیدار امام زمان به صورتی كه او را ببینیم و صحبت كنیم، برای همگان امكان پذیر نیست، دیدار امام زمان ـ علیه السّلام ـ برای افراد خاصی حاصل میشود البته شما هم میتوانید با عبادت و خودسازی به این مقام دست یابید، امّا ارتباط قلبی و عاطفی با امام زمان ـ علیه السّلام ـ برای تمامی افرادی كه به وظایف خود عمل كنند و همیشه به یاد امام باشند، امكان پذیر است. شما بیشتر به این موضوع فكر كنید و رضایت و ایجاد رابطه قلبی با امام زمان ـ علیه السّلام ـ را هدف خویش قرار دهید، كه البته اگر این حاصل شد، ممكن است دیدار امام زمان ـ علیه السّلام ـ نیز نصیب شما شود.[7]
بخش دیگر از سؤال شما این بود كه: آیا هر موقع كه با آقا صحبت كنیم، صدای ما را میشنود؟ پاسخ این است كه آری، هر موقعی كه با امام زمان ـ علیه السّلام ـ صحبت كنیم، صدای ما را میشنود، امام زمان ـ علیه السّلام ـ حجت خداوند در روی زمین است، لذا ناظر بر تمامی اعمال و رفتار انسانها میباشد، همه كارهایی كه انجام میدهیم، حتی كارهای خلاف و ناشایست، او میبیند و تمامی گفتههای ما را میشنود منتهی وقتی كه صحبت ما با او باشد و او را مورد خطاب قرار دهیم، نه تنها صحبت ما را میشنود كه پاسخ ما را نیز میدهد، تفاوت در فهم و دریافتهای پاسخ است.
افرادی كه خودساخته هستند و از معنویت بالایی برخوردارند، ممكن است صدای امام زمان ـ علیه السّلام ـ را بشنوند، امّا دیگران متناسب با درجة معنویشان حالتی را در خویش احساس میكنند كه امام توجهی خاص به آنها نموده است.
معرفی كتاب:
1. سیدرضا حسینی مطلق، راه وصال، پارسایان، چاپ اول، 1377.
2. واحد تحقیقاتی گل نرگس، ما امام زمان ـ علیه السّلام ـ را دیدهایم، گل یاس، چاپ اول، 1379.
3. سید حسن ابطحی، ملاقات با امام زمان ـ علیه السّلام ـ ، كانون بحث و انتقاد دینی، چاپ اول، 1404 هـ.ق.
4. ابراهیم امینی، دادگستری جهان، شفق، چاپ 13، 1372.[1] . برای مطالعه بیشتر ر.ك: ابراهیم شفیعی، در انتظار موعود ـ علیه السّلام ـ ، سازمان تبلیغات اسلامی،چاپ اول، 1376.
[2] . محمد ابن یعقوب كلینی، الكافی، ج 1، ص 200.
[3] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مكتبه الاسلامیه، ج 53، ص 177.
[4] . محمد ابن ابراهیم ـ نعمانی، كتاب الغیبة، مكتبة الصدوق، بیتا، ص 200.
[5] . برای مطالعه بیشتر ر.ك: جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی ـ علیه السّلام ـ ، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1378.
[6] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، مكتبة الاسلامیه، ج 102، ص 116.
[7] . برای مطالعه بیشتر رك: عبدالرحمن باقر زادة بابلی، توجهات ولیعصر به علماء و مراجع تقلید، تهذیب، چاپ اول، 1381.
احساس نیاز به ظهور امام زمان
احساس نیاز به ظهور امام زمان علیه السلام
شبهه: با توجه به پیشرفت علم و دانش نیازی به ظهور نداریم. به عبارت دیگر جامعه در حال تبدیل به یک دهکده جهانی است. در نتیجه نیازی به ظهور امام زمان علیه السلام نداریم. زیرا خود جامعه در حال حرکت است.
جواب: احساس نیاز به وجود امام در انسان و نیازمند بودن بشریت به ظهور امام زمان علیه السلام یک امر فطری و درونی انسان ها است و نیازهای بشری هم منحصر در نیازهای مادی و حکومتی تنها نیست. پس نمی توان گفت که نیازی به ظهور امام زمان علیه السلام نیست. در نتیجه باید علت احساس نیاز و عدم احساس نیاز روشن شود.
دو سبب برای احساس نیاز به ظهور
ضرورت ظهور و حضور حجت خدا از دو طریق حاصل می شود:
1. خسته شدن از علوم ناقص و محدود بشری
بدون تردید انقلاب جهانی حضرت مهدی(علیه السلام) فقط دارای بعد سیاسی، نظامی و اجتماعی ساده نخواهد بود، بلکه طبق روایات مهمترین بعد آن تحولات فرهنگی و علمی است که در درون افراد و جامعه رخ خواهد داد. در آن عصر دل انگیز و شور آفرین انسانها از درون تحول مییابند و بینشهای مادی، به معنوی و روحانی تبدیل میشود؛ زیرا دوران حکومت حضرت عصر شکوفایی استعدادها و دانش های گوناگون است.[1]
بشر امروز با همه توان علمی خود و با این همه پیشرفت نه تنها هنوز نتوانسته نیاز علمی خود را برطرف کند بلکه با این علوم ناقص و محدود خود مشکلات جامعه را بیشتر کرده است. تا جایی که بسیاری از نسل کشی ها و... به پای همین علم ناقص بشری نوشته می شود. علم محدود و ناقص است که جامعه را به انحطاط و سرنگونی کشیده است. در نتیجه احساس نیاز به ظهور وقتی صورت می گیرد که از علوم بشری محدود و ناقص خسته شده و احساس نیاز به علم حقیقی در وجود انسان ها شکوفا شود.
2. خسته شدن از ظلم
انتظار واقعی وقتی است که همه وجود انسان برای ظهور امام زمان(علیه السلام) اعلام نیاز کند و احساس کند که دنیا یک امام زمان علیه السلام کم دارد. نبودن امام زمان علیه السلام در راس مدیریت ظاهری، ظلم و فساد را در جامعه به وجود آورده است و بشر را روز به روز به انحطاط و گمراهی نزدیک کرده است. در نتیجه لازمه احساس نیاز به امام مهدی علیه السلام، خسته شدن از ظلم است. پس ابتدا باید خود انسان ظالم نباشد و به تقابل با ظلم بپردازد.[2]
نیاز افراد جامعه به ظهور امام زمان علیه السلام
در وجود هر انسانی علاوه بر نیازهای مادی و جسمی، نیازهای فطری و سرشتی نیز وجود دارد که با وجود امام این نیازها برطرف می شود. ولی انسان چون تحت تاثیر اجتماع غیر دینی قرار گرفته است، احساس نیازهای فطری او پوشیده شده است؛ مثل کم شدن احساس نیاز به خدای بی نیاز.[3] همانگونه که احساس نیاز به خدا در وجود انسان به خاطر غفلت و گناه کم رنگ می شود، احساس نیاز به ظهور امام زمان نیز کم رنگ، بلکه محو می شود. به عبارتی دیگر نیاز به ظهور امام زمان علیه السلام همان نیاز به وجود امام است. همانگونه که در زمان امیر المومنین علیه السلام مردم احساس نیاز به امام نکردند و حضرت خانه نشین شد.[4]
نیاز جامعه و جهان به ظهور امام زمان علیه السلام
طبق بعضی از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام همانگونه که تک تک افراد نیازهایی در وجودشان دارند، جامعه نیز که متشکل از افراد است، نیازهایی را دارد. این نیازها در واقع به نیاز افراد بر می گردد، که به بعضی از آنها اشاره می شود:
1. استقرار توحید در زمین و رهایی مردم از شرک
شعار آغازین همه پیامبران، توحید و نفی شرک است. روشن است تحقق این هدف بسیار خطیر و بزرگ، نیازمند سازمان و قدرت سیاسی- اجتماعی است. این مهم با وعده ای که خدا داده است، به دست مبارک حضرت تحقق پیدا می کند. در نتیجه استقرار کامل توحید و رهایی تمام مردم جهان از شرک و بندگی غیر خدا در زمان ظهور امام زمان علیه السلام محقق می شود.[5]
2. رشد علمی، فرهنگی و تربیتی انسان و رهایی او از جهل
خداوند متعال هدف فرستادن پیامبران را علم و تذکیه معرفی کرده است و این هدف در زمان همه پیامبران علیهم السلام دنبال شد، ولی تحقق کامل آن در زمان ظهور حضرت حجت علیه السلام خواهد بود.[6] امام باقر(علیه السلام) نیز از این تحول علمی این گونه خبر داده است: «وَ تُؤْتَوْنَ الْحِكْمَةَ فِي زَمَانِهِ؛[7] در دولت امام مهدی(علیه السلام) به همه مردم، حکمت و علم میآموزند.»
3. رهایی توده های مستضعف مردم از چنگال ظالمان
خداوند متعال انسان را آزاد و با کرامت آفریده است.[8] ولی در اثر غفلت و نادانی اسیر ظالمان و ستمگران شده اند. از بشارت های قرآنی رهایی مردم از ظلم ستمگران است.[9] این بشارت زمانی است که ظلم ریشه کن شود و آن در زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام خواهد بود.[10]
4. برپایی جامعه نمونه بر اساس عدالت اسلامی و اجرای کامل قوانین اسلام
عدالت از واژه های زیبای قرآن کریم است. هر جامعه ای که از عدالت تهی باشد، جامعه ای منحرف و ساقط خواهد بود. اما حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام بر پایه عدالت شکل خواهد گرفت و جامعه ای جهانی تشکیل خواهد شد.[11] در نتیجه تمام قوانین اسلام با تمام ابعاد آن به طور کامل اجرا می شود.[12]
پی نوشت
[1]. الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج2، ص841.
[2]. دلائل الامامه، ص 542.
[3]. سوره فاطر، آیه15.
[4]. سیره پیشوایان، صص63-72.
[5]. سوره نور، آیه55.
[6]. سوره آل عمران، ص164
[7]. الغیبه، نعمانی، ص239.
[8]. سوره اسرا، آیه 70.
[9]. سوره اعراف، آیه 157.
[10]. سوره انعام، آیه45.
[11]. الغیبه نعمانی، ص61.
[12]. سوره توبه، آیه33.