
emamian
پیام رئیسجمهور به سران کشورهای اسلامی/ تاکید بر حرکت در مسیر وحدت مسلمانان
آیت الله رئیسی رئیس جمهور در پیامهایی جداگانه به سران کشورهای اسلامی با تبریک فرارسیدن عید سعید قربان، اظهار امیدواری کرد که به برکت این عید فرخنده، دلهای مومنین در سایه تعالیم دین مبین اسلام و آموزههای حضرت محمد مصطفی(ص) به یکدیگر نزدیکتر شده و همه مسلمانان جهان به شایستگی در مسیر وحدت گام بردارند.
آیت الله رئیسی در این پیام آورده است: عید قربان خالصانهترین مظهر عبادت، نماد ایثار و تسلیم در پیشگاه الهی و روز سربلندی حضرت ابراهیم(ع) در امتحان الهی، قبولی طاعت و برگزیده شدن او به عنوان امام و الگوی مومنین است.
رئیس جمهور اظهار امیدواری کرده است که به یمن و برکت این عید فرخنده، دلهای مومنین در سایه تعالیم حیاتبخش دین مبین اسلام و آموزههای گرانسنگ پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی(ص) به یکدیگر نزدیکتر شده و همه مسلمانان جهان به شایستگی در مسیر وحدت، همدلی و همبستگی گام بردارند تا شاهد عزت و سربلندی روزافزون ملت اسلامی در تمامی عرصههای بینالمللی باشیم.
طنین دعا و مناجات زائران ایرانی در صحرای عرفات
مراسم دعای عرفه بعثه مقام معظم رهبری در حالی ساعت 14:45 دقیقه به وقت محلی( ساعت 16:15 دقیقه به وقت تهران) در خیمه بعثه در صحرای عرفات آغاز شد که یک ساعت پیش از آن، جای خالی دراین فضای چندهزار نفری نبود.
در استقبال از دعای عرفه، حجاج ایرانی از کاروان های مختلف خود را به خیمه بعثه مقام معظم رهبری رسانده بودند.
علی رغم دمای نزدیک به 40 درجه صحرای عرفات، با تدبیر دست اندرکاران برگزاری مراسم و تعبیه کولرهای متعدد و بزرگ در اطراف خیمه، دمای فضای داخل چادر برای زائران قابل قبول بود.
حجت الاسلام والمسلمین سیدعبدالفتاح نواب نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی، دکتر سید صادق حسینی رئیس سازمان حج و زیارت و دیگر مسئولان بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت در مراسم دعای عرفه حضور داشتند.
این مراسم با تلاوت آیاتی از سوره بقره درباره حج و سرزمین عرفات و مشعرتوسط امیر حسین رحمتی قاری بین المللی و همچنین قرائت زیارت آل یاسین با نوای حاج حمید رمضانپور مداح اهل بیت آغاز شد.
در ادامه حاج مهدی سماواتی و حاج میثم مطیعی فرازهای دعای روحبخش عرفه را با نوای دلنشین همراه با زائران زمزمه کردند و حاج علی فراهانی نیز به مداحی و نوحه سرایی پرداخت. در فرازهای متعددی از دعا مادحین به ذکر و یاد امام زمان (عج) و حضور حضرت در این فضا پرداختند و زائران برای فرج حضرت ولی عصر دست به دعا برداشتند.
این مراسم آن چنان با حس و حال معنوی همراه بود که بارها صدای مناجات و ناله های زائران فضای خیمه را پرکرد.
با توجه به محدودیت فضا، امکان حضور همه حجاج ایرانی در این مراسم فراهم نشد و به همین دلیل، آیین های مشابه دیگری نیز زائران کشورمان درچادرهای خود برگزارکنند.
مراسم بعثه مقام معظم رهبری با دعاهای نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت و آمین شرکت کنندگان در ساعت 30: 17 دقیقه به وقت محلی پایان یافت.
گفتنی است زائران پس از این مراسم و اقامه نماز مغرب و عشا از صحرای عرفات عازم مشعرالحرام می شوند تا در ادامه مناسک حج در آن سرزمین بیتوته کنند.
پیام پیامبران الهی با برائت عجین است
حجتالاسلام والمسلمین سید عبدالفتاح نواب، نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت صبح امروز در مراسم برائت از مشرکین در صحرای عرفات، به تبیین فلسفه این مراسم پرداخت و بر لزوم برائت از شرک و کفر و همزمان ایمان به خدا و رسول اکرم(ص) تأکید کرد.
حجتالاسلام والمسلمین نواب با تأکید بر نقش ایمان در نفی کافر و کفر تصریح کرد: پیام پیامبران الهی با برائت عجین است و آیه 256 سوره بقره «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» تصریح دارد کفر و ایمان تظاهربردار نیست.
وی افزود: هیچ فردی نمیتواند بگوید که من به خدا ایمان دارم و همزمان با رژیمی که کودکان فلسطینی را میکشد، دست رفاقت دهد.
سرپرست حجاج ایرانی تصریح کرد: لازمه برائت از شرک و استکبار، نفی و کفر طاغوت و روی گرداندن از آن و ایمان به خدا است.
حجتالاسلام والمسلمین نواب در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه بیش از یک میلیون و صد و پنجاه هزار نفر از کشورمان در نوبت حج قرار دارند، به زائران توصیه کرد که از فرصت حضور در سرزمین عرفات و روز عرفه و در لحظاتی که ارتباط بین انسان و خدا برقرار میشود، حداکثر بهره را ببرند.
وی با بیان اینکه امروز جمعه و متعلق به امام زمان(عج) است، از زائران خواست که از خدا طلب کنند این انتظار به سر آید و دلهای شیعیان که به حضرت حجت(ع) عشق میورزند با فرج امام عصر شاد شود.
حجتالاسلام والسلمین نواب در ادامه از امام امت به عنوان احیاکننده حج ابراهیمی یاد کرد و خطاب به زائران گفت: مقام معظم رهبری بسیارعلاقهمند هستند که به زیارت بیتالله الحرام و حرم نبوی مشرف شوند، ولی مسئولیتها مانع شده است، حتماً در عرفات، مشعر و منا از امام امت و مقام معظم رهبری یاد کنید.
سرپرست حجاج ایرانی همچنین با گرامیداشت حضور خانواده شهدا و جانبازان در این مراسم، به حجاج بیتالله الحرام گفت: در ایام حضور در این سرزمین و اماکن مقدسی که ممکن است تنها یکبار برای هر فرد در عمرش اتفاق بیافتد، همه کسانی را که از آنها التماس دعا داشتند، یاد کنند.
امیرالحاج ایران با بیان اینکه از شیوع کرونا تاکنون بیش از 250 نفر از روحانیون و خادمان ضیوفالرحمان به دیار باقی شتافتند، یاد آیتالله ریشهری، نماینده اسبق ولی فقیه در امور حج و زیارت را گرامیداشت و در پایان سخنان خود از خدمات دستاندرکاران و کارگزاران حوزه حج، به ویژه دکتر سیدصادق حسینی، رئیس سازمان حج و زیارت و حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین رکنالدینی، جانشین نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در ارائه خدمات به ضیوفالرحمان تقدیر کرد.
غرب مستکبر در منطقه حساس ما و اخیراً در همه جهان روزبهروز ضعیفتر شده است
حضرت آیتالله خامنهای در پیام به حجاج بیت الله الحرام، وحدت و معنویت را دو پایه اساسی حج خواندند و خاطرنشان کردند: غرب مستکبر در منطقه حساس ما و اخیراً در همه جهان روزبهروز ضعیفتر شده است، البته از کید دشمن حتی یک لحظه نباید غفلت کرد.
متن پیام حضرت آیتالله خامنهای که صبح امروز (17 تیرماه) توسط حجتالاسلام والمسلمین نواب، نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی، آن را در صحرای عرفات قرائت کرد، به این شرح است:
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
والحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد المصطفی و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین
خدای عزیز و حکیم را سپاس میگوییم که موسم مبارک حج را بار دیگر میعاد ملّتهای مسلمان قرار داد و این مسیر فضل و رحمت را به روی آنان گشود. امّت اسلامی اکنون بار دیگر میتواند وحدت و یکپارچگی خود را در این آئینهی شفّاف و ابدی مشاهده کند و از انگیزههای تشتّت و تفرّق روی بگرداند.
وحدت مسلمانان یکی از دو پایهی اساسی حج است که چون با ذکر و معنویّت -که پایهی اساسی دیگر این فریضهی پُر راز و رمز است- همراه شود، میتواند امّت اسلامی را به اوج عزّت و سعادت برساند و آن را مصداق «وَ لِلَّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنین» قرار دهد. حج، ترکیبی از این دو عنصر سیاسی و معنوی است؛ و دین مقدّس اسلام آمیزهی پُرشکوه و باعظمتی از سیاست و معنویّت است.
دشمنان ملّتهای مسلمان در تاریخ اخیر، کوشش انبوهی را برای سست کردن این دو اکسیر زندگیبخش، یعنی وحدت و معنویّت، در میان ملّتهای ما به کار گرفتهاند. معنویّت را با ترویج سبک زندگی غربی که تهی از روح معنوی و برآمده از کوتهبینی مادّی است، کمرنگ و بیرمق میکنند، و وحدت را با گسترش و شدّت بخشیدن به انگیزههای موهوم تفرقه مانند زبان و رنگ و نژاد و جغرافیا به چالش میکشند.
امّت اسلامی که اکنون نمونهی کوچک آن در مراسم نمادین حج دیده میشود، باید با همهی وجود، به مقابله برخیزد؛ یعنی از سویی یاد خدا، کار برای خدا، تدبّر در کلام خدا، اعتماد به وعدههای خدا را در ذهنیّت همگانی خویش تقویت کند، و از سویی بر انگیزههای تفرّق و اختلاف فائق آید.
آنچه امروز با قاطعیّت میتوان گفت، آن است که شرایط کنونی جهان و جهان اسلام برای این تلاش ارزشمند از همیشه مساعدتر است.
زیرا اوّلاً امروز نخبگان و بسیاری از تودههای مردم در کشورهای اسلامی به ثروت عظیم معرفتی و معنوی خود توجّه یافته و به اهمّیّت و ارزش آن پی بردهاند. امروز دیگر لیبرالیسم و کمونیسم به عنوان مهمترین ارمغان تمدّن غرب، جلوهگریِ صد سال پیش و پنجاه سال پیش را ندارد. آبروی دموکراسیِ پولمحورِ غربی با علامت سؤالهای جدّی روبهرو است و متفکّران غربی اعتراف میکنند که به سرگردانی معرفتی و عملی دچارند. در دنیای اسلام، جوانان، اندیشمندان، مردان علم و دین با مشاهدهی این وضعیّت، به دیدگاهی نو دربارهی ثروت معرفتی خود و نیز به خطوط سیاسی رایج در کشورهای خود دست مییابند، و این همان بیداری اسلامی است که همواره از آن یاد میکنیم.
ثانیاً این خودآگاهی اسلامی، پدیدهای شگرف و معجزآسا در قلب دنیای اسلام آفریده است که قدرتهای استکباری در برابر آن بشدّت دچار مشکلند. نام این پدیده «مقاومت» و حقیقت آن، بُروز قدرت ایمان و جهاد و توکّل است. این پدیده همان است که دربارهی نمونهای از آن در صدر اسلام، این آیهی شریفه نازل شد: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ* فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوءٌ وَ اتَّبَعوا رِضوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذو فَضلٍ عَظیم. صحنهی فلسطین یکی از جلوهگاههای این پدیدهی شگفتانگیز است که توانسته رژیم طغیانگر صهیونیست را از حالت تهاجمی و عربدهکشی به وضعیّت دفاع و انفعال بکشاند و مشکلات سیاسی و امنیّتی و اقتصادی آشکار کنونی را بر آن تحمیل کند. نمونههای درخشان دیگر مقاومت را میتوان در لبنان و عراق و یمن و برخی نقاط دیگر بوضوح مشاهده کرد.
ثالثاً در کنار این همه، امروز دنیا شاهد یک الگوی موفّق و یک نمونهی سرافراز از قدرت و حاکمیّت سیاسی اسلام در ایران اسلامی است. ثبات و استقلال و پیشرفت و عزّت جمهوری اسلامی، حادثهای بس عظیم و پُرمعنی و جذّاب است که میتواند اندیشه و احساس هر مسلمان بیدار را به خود جلب کند. ناتوانیها و عملکردهای بعضاً خطای ما کارگزاران این نظام که دستیابی کامل به همهی برکات حکومت اسلامی را به تأخیر انداخته، هرگز نتوانسته است پایههای مستحکم و گامهای استواری را که نشئتگرفته از اصول اساسی این نظام است متزلزل سازد و پیشرفت مادّی و معنوی را متوقّف کند. در صدر فهرست این اصول اساسی، حاکمیّت اسلام در قانونگذاری و اجرا، تکیه بر آراء مردمی در مهمترین مسائل مدیریّتی کشور، استقلال سیاسی کامل، و عدم رکون به قدرتهای ستمگر قرار گرفته است؛ و همین اصول است که میتواند محلّ اجماع ملّتها و دولتهای مسلمان قرار گیرد و امّت اسلامی را در جهتگیریها و همکاریها یکپارچه و متّحد سازد.
اینها زمینهها و عواملی است که اوضاع مساعد کنونی دنیای اسلام را برای حرکت یکپارچه و متّحد فراهم آورده است. دولتهای مسلمان، و نخبگان دینی و علمی، و روشنفکران مستقل، و جوانان حقیقتجو بیش از همه باید به بهرهگیری از این زمینههای مساعد بیندیشند.
طبیعی است که قدرتهای استکباری و بیش از همه آمریکا، از چنین گرایشی در دنیای اسلام نگران باشند و همهی امکانات خود را در رویارویی با آن به کار برند و اکنون چنین است. از امپراتوری رسانهای و شیوههای جنگ نرم، تا جنگافروزی و شعلهور ساختن جنگهای نیابتی، تا وسوسهگری و خبرچینی سیاسی، و تا تهدید و تطمیع و رشوه.. همه و همه از سوی آمریکا و دیگر مستکبران به کار گرفته میشود تا دنیای اسلام را از مسیر بیداری و سعادت خود جدا کنند. رژیم جنایتکار و سیهروی صهیونیست در این منطقه هم یکی از ابزارهای این تلاش همهجانبه است.
به فضل و ارادهی الهی این تلاشها در بیشتر موارد ناکام مانده و غرب مستکبر در منطقهی حسّاس ما و اخیراً در همهی جهان روزبهروز ضعیفتر شده است. پریشانی و ناکامی آمریکا و همدست جنایتکار او یعنی رژیم غاصب در منطقه را میتوان در صحنهی حوادث فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و یمن و افغانستان بوضوح تماشا کرد.
در نقطهی مقابل، جهان اسلام مملوّ از جوانان پُرانگیزه و بانشاط است. بزرگترین سرمایه برای ساختن آینده، امید و اعتماد به نفْس است که امروز در جهان اسلام بویژه در کشورهای این منطقه موج میزند. همه وظیفه داریم این سرمایه را حفظ کنیم و افزایش دهیم.
با اینهمه، از کید دشمن یک لحظه نباید غفلت ورزید؛ از غرور و غفلت بپرهیزیم و بر تلاش و هشیاری خود بیفزاییم و در همه حال، با توجّه و تضرّع از خدای قادر و حکیم کمک بخواهیم. حضور در مراسم و مناسک حج، فرصت بزرگی است برای توکّل و تضرّع، و نیز برای تفکّر و تصمیم.
برادران و خواهران مسلمان خود در سراسر جهان را دعا کنید و توفیق و پیروزی آنان را از خدا بخواهید. هدایت و کمک الهی به این برادرتان را هم در ادعیهی زاکیهی خود بگنجانید.
والسّلام علیکم و رحمة اللّه
سیّدعلی خامنهای
۵ ذیالحجّة ۱۴۴۳
۱۴ تیر
غوغای علمی امام محمد باقر (علیه السلام)
در بخشی از کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه» آمده است:
وقتی امام باقر علیه السلام به امامت رسیدند خیلی مورد استقبال واقع شدند، چون فضای علمی، جامعه را فرا گرفته بود؛ «علم» رواج پیدا کرده بود و کلاس و درس مورد استقبال قرار گرفته بود. هر گوشه ی مسجد النبی، مجلس درس و نوشتن روایات برقرار بود.
شیعه و غیر شیعه کیلومتر ها راه را سفر می کردند تا این که یک روایت را بشنوند. وقتی امام باقر علیه السلام شروع به فعالیت علمی کرد به دلیل شباهت فراوان ایشان به پیامبر، غوغایی به پا شد.
وقتی امام باقر علیه السلام شروع به صحبت می کردند فقهای مدینه فهمیدند که علم ایشان حاصل درس خواندن نیست، مانند این است که پیامبری آمده است و در حال بیان مجدد است. مانند این مطلب را در اشعار خود می گفتند: به عنوان مثال اگر وحی منقطع نشده بود الان می گفتم که پیغمبر جدیدی دوباره آمده است و در حال بیان مجدد است؛ چون بحثی را که یک ماه است که در حال مباحثه آن هستیم و یا در حال مطالعه به مشکل بر خورده ایم، وقتی از ایشان می پرسیم و ایشان در دو جمله بیان می کنند، معلوم می گردد که این بیان ارزشمند در کتب نیست.
ابو زهره از علمای اهل تسنن می گوید: علما از شهر های مختلف به مدینه می آمدند نه برای زیارت قبر رسول خدا بلکه برای زیارت محمد بن علی، باقر علوم انبیاء می آمدند. بعد ایشان می نویسد: علمایی از سرخس، مشهد و ماوراءالنهر، حتی زندیقی از مصر به دیدار ایشان می آمدند. البته این در شرایطی بود که هیچ رسانه ای برای معرفی حضرت وجود نداشت و حتی بنی امیه اهل بیت را تحت سانسور خبری قرار می دادند تا مشهور نشوند و برای حکومتشان اختلال ایجاد نشود؛ با این وجود، آوازه علمی امام باقر علیه السلام در بلاد مختلف پیچید.[۱]
پی نوشت:
[۱] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۲۹۰.
تاکتیک امام باقر (علیه السلام) در شکوفایی معارف شیعه
تاریخ شیعه تا زمان امام باقر علیه السلام دچار فراز و نشیب های زیادی شده بود به گونه ای که تا آن زمان فرصت کافی برای نشر معارف شیعه وجود نداشت و معاندین در این زمان اندیشه های مسموم خود را به سمت اسلام روانه کرده بودند. امام باقر علیه السلام از این شرایط استفاده کرده و معارف اسلام را نشر دادند و نیز با افکار انحرافی وارد شده بر اسلام مبارزه نمودند.
فرهنگ شیعه تا زمان امام باقر علیه السلام سختی ها و ناملایمات زیادی را به خود دیده بود به گونه ای که امام اول شیعیان بر روی منابر لعن می شد. امام حسن علیه السلام نیز به خاطر سختی شرایط مجبور به پذیرش صلح شد. امام حسین علیه السلام را نیز بعد از ایشان وحشیانه به شهادت رساندند و سپس امام سجاد علیه السلام در شرایط بسیار سخت به سر می برد به گونه ای که حتی نمی توانست معارف اسلام را آشکارا تبیین کند و در قالب دعا معارف اسلام را به شیعیان بیان می کرد.
همه این امور باعث شده بود فرهنگ شیعه در انزوا قرار گرفته و زیر ظلم امویان، بیرمق بماند؛ از این رو امام باقر علیه السلام به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست زدند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته، فقه آل محمد و خط فکری شیعه را آشکار ساختند.
امام باقر علیه السلام با این کار خود زمینه ای عمیق برای مبارزه با طاغوتیان ایجاد کردند و موجب شدند در دراز مدت، شیعیان به صحنه بیایند و مکتب اهل بیت علیهم السلام زنده گردد.
در نتیجه امام باقر (علیه السلام) زمینهسازی بسیار عمیق و خوبی را در این راستا ایجاد نمودند و پس از ایشان فرزند برومندشان امام صادق (علیه السلام) آن را به ثمر رسانده و مکتب شیعه را به عنوان یک دانشگاه عظیم اسلامی، در تاریخ اسلام آشکار و ماندگار ساختند. بنابراین میتوان گفت: حضرت، مؤسس و بنیانگذار نهضت فکری و انقلاب فرهنگی شیعه بود.[۱]
امام باقر علیه السلام شکافنده علوم مختلف بودند و برای تحکیم مبانی اسلام در تمامی علوم و مباحث اسلام احادیث مهمی بیان کرده اند. کثرت احادیث ایشان به اندازه ای است که تنها محمد بن مسلم سی هزار حدیث از امام باقر علیه السلام نقل کرده است.[۲]
به همین خاطر در مورد امام باقر بیان می کنند: «آنچه از دانش هایی همچون تفسیر، کلام، احکام و حلال و حرام از امام باقرعلیه السلام ظاهر گشت از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام ظاهر نگردید.»[۳]
همچنین ایشان در طول امامت خود شاگردان زیادی از جمله: محمد بن مسلم، زراره بن اعین، ابوبصیر و برید بن معاویه تربیت کردند؛ به گونه ای که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: این چهار نفر مکتب و احادیث پدرم را زنده کردند و فرمودند: صلوات خدا بر آن ها در حال زندگی و پس از مرگ.[۴]
* فعالیت سیاسی تبلیغی امام
امام با در نظر گرفتن نیازهای زمان و فراهم بودن زمینه های لازم، فرصت را غنیمت شمردند، با انحرافات فکری جنگیدند و به ترویج و تبلیغ و تربیت انسان ها پرداختند.
* مبارزه با اسرائیلیات
بعد از پیروزی اسلام، برخی از پیروان دیگر ادیان برای حفظ منافع خود اظهار اسلام کردند ولی در باطن مسلمان نبودند و عقائد خود را پنهان می کردند و افکار و خرافات و اسرائیلیات یهودیت را در قالب روایات اسلامی جعل کرده و وارد دین اسلام می کردند؛ از این رو ائمه علیهم السلام با این حرکت خزنده و خطرناک به شدت مقابله نمودند.
به عنوان نمونه روزی امام باقرعلیه السلام فرمود: نگاه کردن به خانه خدا عبادت است. در آن حال شخصی گفت: کعب می گوید: «کعبه هر صبحگاه برای بیت المقدس سجده می کند.» امام علیه السلام از آن شخص که مجذوب کعب شده بود پرسید: نظر تو در مورد این سخن چیست؟ آن شخص عرض کرد: سخن کعب صحیح است. امام فرمود: تو و کعب الاحبار هر دو دروغ می گویید. آنگاه در حالی که به شدت ناراحت بود فرمود: «مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بُقْعَهًًْ فِی الْأَرْضِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهَا؛[۵] خداوند مکانی محبوبتر از کعبه در روی زمین نیافرید.»
* مبارزه با حکومت بنی امیه
حضرت شیعیان را از کار در حکومت اموی نهی می کردند و آن ها را به موعظه حکام تشویق می نمودند و می فرمودند: کسی که نزد سلطان ظالمی رود و او را به تقوای الهی دعوت کرده و موعظه نماید و [از قیامت] بترساند، برای او پاداشی همچون پاداش جن و انس خواهد بود.»[۶]
در نتیجه حضرت از فراغتی که برای تحول در اوضاع جامعه و شیعیان ایجاد شد، نهایت استفاده را نمودند و مکتب فکری شیعه را تاسیس نمودند؛ همچنین شاگردان زیادی را در علوم مختلف پرورش دادند و با مبارزات خود در زمینه های فرهنگی و سیاسی، جهالت را از دید مردم دور راندند.
پی نوشت ها:
[۱] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص ۲۹۹.
[۲] منتهی الامال، ج۲، ص۱۲۰ الی ۱۲۵.
[۳] بحار الانوار ، ج۴۶، ص ۲۹۴.
[۴] بهجه الآمال، ج ۴، ص ۶۹.
[۵] الکافی، ج۴، ص ۲۵۴.
[۶] الاختصاص، شیخ مفید، ص ۲۶۱.
روش برخورد امام باقر علیه السّلام در برابر فرقه ها و نحله های انحرافی
وضعیت فرهنگی و علمی دوران امام باقر علیه السلام از ویژگی های خاصی برخوردار بوده، عرصۀ علم و فرهنگ به عنوان مهم ترین حوزۀ مبارزاتی و اشاعۀ تعالیم اسلام و مأموریت های خطیر امامت محسوب می شد. علوم دینی مختلف از جمله: قرائت، تفسیر، حدیث، فقه، کلام و...؛ علوم بشری مانند: طب، فلسفه، شیمی، نجوم، ریاضیات و... رونق گرفت که عوامل مختلفی در آن دخیل بودند، از جمله نزاع بین امویان و عباسیان که هرکدام از این فرصت جهت استحکام حکومت خود استفاده می کردند و عامل دیگر، وسعت سرزمینی و قلمرو مسلمانان در آن زمان بود که موجب هجوم افکار و عقاید سایر مکاتب میان مسلمانان می شد.
ظهور فرقه های مختلفی چون: جبریه، مرجئه، زنادقه و غلات، از معضلات آن عصر بود؛ چراکه هر یک از آن ها عقاید خود را ترویج می کردند. امام باقر علیه السلام در برابر خطر نفوذ فرهنگ غیر اسلامی، چون یهود، بدعت گذاران و... اقدامات بسیاری انجام دادند. مبارزات علمی امام در بخش های مختلفی بروز پیدا کرد. از جمله تلاش ایشان برای معرفی ثقلین و تربیت شاگردان فرهیخته در علوم مختلف بود، تا حدّی که امام آن ها را جایگزین خود در پاسخ گویی به شبهات مردم در مناطق مختلف سرزمین های اسلامی قرار می دادند. برگزاری جلسات مناظره و مذاکره با مخالفین که از جملۀ آن ها دانشمندان و رؤسای فرقه های مختلف بود، تا حدی که شاهد اعتراف بزرگان آن ها بر علم والای امام علیه السلام بودیم نیز از دیگر تلاش های ایشان بود.
فعالیت های عقیدتی- فکری امام باقر علیه السلام
ایجاد اندیشه ها و نحله های فکری باعث ایجاد بدعت ها و تضاد و ناسازگاری می شود. امام باقر علیه السلام در عصر خود فرصت مناسبی برای مقابله با این نحله های فکری منحرف و پرکردن خلأ فکری شیعه داشتند و با بهره گیری از این فرصت، با اقدامات مفید و اساسی، بنیان های فکری شیعه را تحکیم بخشیدند که در ادامه به برخی از فعالیت های عقیدتی-فکری آن دوران می پردازیم.
1. مناظره
یکی از شیوه های برخورد امام باقر علیه السلام با مخالفان، مناظره با آنان بود. حضرت با فرقه های مختلف مناظرات بسیاری داشتند، از جمله مناظره با: پیشوای مسیحیان شام، قتادة بن دعامه (فقیه بزرگ بصره)، نافِع مولی بن عمر، محمد بن منکدر (از زهاد و تارکین دنیا)، ابوحنیفه (یکی از ائمۀ اهل سنت) و عبدالله بن نافِع أرزق،[1] از مدافعان تفکر خوارج را می توان نام برد. شیخ مفید(ره) نقل می کند: امام باقر علیه السلام با هر یک از پیروان عقاید گوناگون (اهل الآراء) که بر او وارد می شد، مناظره می کردند و مردم مطالب بسیاری را در علم کلام از آن حضرت فرا گرفتند.[2]
به دو نمونه از مناظرات امام باقر علیه السلام اشاره می کنیم:
الف) مناظره با هشام بن عبدالملک
از جمله مناظرات امام باقر علیه السلام مناظره با «هشام بن عبدالملک» در حج می باشد که «عبدالرحمن زهری» نقل می کند: سالی هشام به حج مشرف شد و چنان که متکی بر غلامش، سالم بود، وارد مسجد شد. همان سال امام باقر علیه السلام نیز مشرف و در مسجد نشسته بود. سالم، امام را به هشام معرفی کرد، هشام گفت: این همان کسی است که عراقی ها شیفتۀ علم و دانش او هستند؟ سالم گفت: آری. هشام گفت: نزد او رفته، بگو امیر می گوید: فردای قیامت که مردم در صحنۀ پرسش قرار گیرند، هنوز که از حساب شان فارغ نشده و به سزای اعمال خود نرسیده اند، چه می خورند و چه می آشامند؟ سالم از امام پرسید و حضرت پاسخ دادند: مردم فردای قیامت در زمینی که مانند گردۀ نان پاکیزه ای است، محشور می شوند و روی آن نهرهایی جاری است. تا از حساب خود فارغ نشده اند، به قدر مایحتاج از آن می خورند و می آشامند. هشام که خیال کرد تیرش به هدف رسیده و بر امام چیره شده، به شگفت آمده، گفت: الله اکبر! عجب پاسخی است. پیش او رفته، بگو امیر می گوید: آن روز با آن همه گرفتاری که از همه طرف آن ها را احاطه کرده، چگونه به یاد خوردن و آشامیدن می افتند؟! حضرت پاسخ دادند: به وی بگو جهنمیان با آن که در میان شعله های آتش می سوزند، خوردن و آشامیدن را فراموش نمی کنند و درخواست آب و رزقی که خدا ارزانی فرموده، می نمایند و این آیه را از سورۀ اعراف دلیل آوردند که خدا از قول جهنمیان نقل می کند: ﴿أَفِیضُوا عَلَینا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقکمُ اللَّه﴾؛[3] «مردم جهنم از بهشتیان درخواست می نمایند شربت آبی یا چیزی دیگر از آنچه خدا به شما ارزانی داشته، به ما کرم کنید.» اینجا هشام فهمید که مغلوب شده و ایراد دیگری ندارد.[4]
ب) مناظره با قتاده
مجلسی[5] و طبرسی[6] شماری از مناظرات امام باقر علیه السلام را گرد آورده اند. از جمله مناظرۀ حضرت با قتاده در مسئلۀ فقهی و در مسجدالنّبی(ص) که امام به وی فرمودند: تو کسیتی؟ گفت: قتاده بن دعامه بصری هستم. حضرت فرمودند: تو فقیه اهل بصره هستی؟ عرض کرد: آری. امام فرمودند: وای بر تو ای قتاده! خداوند بندگان شایسته ای را آفریده است تا حجت بر دیگران باشند، آنان «اوتاد» زمین و برپادارندۀ اوامر الهی و نخبگان علم خدایند و خداوند آنان را قبل از آفرینش دیگر بندگان، برگزیده است.
قتاده پس از سکوتی طولانی، گفت: به خدا سوگند! من تاکنون در برابر فقیهان بسیار و نیز پیش روی ابن عباس نشسته ام؛ ولی آن گونه که اکنون در برابر شما مضطرب شده ام، در مقابل هیچ کدام شان احساس نگرانی و اضطراب نداشتم. امام فرمودند: تو می دانی کجا نشسته ای؟ تو در مقابل خاندانی هستی که خداوند دربارۀ آنان فرموده است: ﴿فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّه أَنْ تُرْفَعَ وَیذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾[7] و نیز فرموده است: ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکاة﴾[8] پس جایگاه تو آنجاست که خود می دانی و ما آن خاندانیم که خداوند توصیف کرده است. در این هنگام قتاده گفت: به خدا سوگند! راست گفتی. فدایت شوم! آن خانه ها که خداوند اجازه داده است نام و یاد و تسبیح او در آن ها برده شود، نه خانه های ساخته شده از سنگ و خاک است؛ بلکه شما خاندانید. در ادامه به سؤال و پاسخ هایی پرداخته شد که امام هر یک را با درایت، استدلال، منطق و علم حقیقی پاسخ گفتند.[9]
2. سفارش به مدارا
از جمله سیرۀ عملی امام باقر علیه السلام سفارش به مدارا با دشمنان در شرایط خاص بوده است. «سَعد بن طریف» در این باره می گوید: امام باقر علیه السلام فرمودند: با زبانت با منافق سازش کن و مهر و محبت خود را برای مؤمن خالص ساز، و اگر یک یهودی با تو هم نشین شد، با وی به خوبی مجالست نما؛ یعنی با تمام مردم به نرمی و مدارا رفتار کن.[10]
سیرۀ رفتاری مدارا و تحمل شرایط سخت از سوی حاکمان عصر امام باقر علیه السلام، باعث ایجاد بستری مناسب در جهت اشاعۀ برنامه های فرهنگی- علمی و نیز ترویج فقه و تفسیر و احادیث بود و موجب جذب مخالفان می شد. با توجه به همین جریان، فردی که به نام مبارک حضرت و به مادر بزرگوارشان بی احترامی نمود؛ حضرت در برابر برخوردش، رفتار نرم و شایسته ای نشان دادند که نهایتاً فرد پشیمان و به دین اسلام ایمان آورد.[11]
3. جنبش عظیم فکری-عقیدتی در راستای تبیین آرای شیعه
امام باقر علیه السلام برای کشف حقایق دینی و ترویج و نهادینه کردن معارف اسلام، به تربیت شاگردان فرهیخته پرداختند که هر یک در علومی صاحب امتیاز بودند، تا بدین وسیله باعث پیشرفت بنیاد علمی و فرهنگی تشیع شوند. چنانچه در فقه و اجتهاد دارای شاگردان خاصی بودند، از جمله «ابان بن تغلب» که امام به ایشان دستور دادند فتوا دهد، تا بدین وسیله راه اجتهاد در فقه برای شیعه هموار گردد و نیز رجوع مردم که گاه به امام دسترسی ندارند، فراهم شود. جنبش عظیم فکری-عقیدتی حاصله در راستای تبیین آرای شیعه، خطر افکار آلوده و نظریات فرقه های منحرف را دچار تزلزل نمود.
امام باقر علیه السلام در مقاطع گوناگون و با وجود فشارهای سیاسی جامعه، توانستند مبانی فکری تشیع را که تا آن زمان با موانع و مشکلاتی از سوی حکام مواجه بود، مجدداً احیا و احکام شریعت را تبیین کنند و مذهب شیعه را اعتلا بخشند.
4. تکذیب و افشاگری
امام باقر علیه السلام در رد گروه های گمراه عقیدتی، به تکذیب و افشاگری علیه آن ها می پرداختند. در نقلی، ایشان دربارۀ «مغیرة بن سعید» یکی از رؤسای غُلات، فرموند: «إنَّهُ کانَ یکذِبُ عَلَینا؛[12] مغیره بر ما دروغ می بندد.»
امام در آگاهی دادن به مردم از خطر غُلات، می فرمودند: شیعیان! میانه رو باشید تا غالی (تندرو و افراط کننده) به شما برگردد و تالی (عقب مانده) به شما برسد. مردی از انصار پرسید: غالیان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: مردمی که دربارۀ ما چیزهای نابه جا می گویند و اوصافی به ما نسبت می دهند که خود دربارۀ خویش نمی گوییم و نسبت نمی دهیم. آنان از ما نیستند و ما نیز از ایشان نیستیم. سپس فرمودند: به خدا سوگند! ما از طرف خدا برائت از دوزخ نداریم و ما را با خدا خویشاوندی و حجّتی نیست. به خدا نزدیک نمی شویم، جز با اطاعت او. هر که مطیع خدا باشد، ولایت ما برای او سودمند است و هر که از فرمان خدا سر بپیچد، ولایت ما برای او سودی ندارد. وای بر شما! فریب غالیان را نخورید. وای بر شما! فریب غالیان را نخورید.[13]
یکی از جنبه های برخورد امام باقر علیه السلام با غالیان، آگاه کردن مردم از احادیث این حزب خیانتکار و تبرّی جستن از آن ها بوده است. چه بسا آگاهی دادن مسلمانان از جعل احادیث، خود می توانست از افتادن آنان در چاه ظلمت و سردرگمی به واسطۀ غالیان نجات شان بخشد. این گروه در عمل و گفتار به هیچ عنوان تابع اهل بیت(ع) نبودند و گاه از سر غفلت و بی توجهی و گاه نیز به عمد و از سر دشمنی و ستیز با اهل بیت(ع) جعل حدیث می کردند که از این راه به پیکرۀاسلام آسیب بزنند. برخی از آنان که از سر نادانی و حماقت به این گروه پیوسته بودند نیز با توجه به عقیدۀ پوچ خود می پنداشتند بالا بردن مقام ائمه (ع)، باعث ارج نهادن به آنان است؛ ولی این خود در واقع زحمت مضاعف در هدایت و ارشاد و انجام وظیفۀ آن بزرگواران می شد و هرچند عقیدۀ خود را درست می پنداشتند؛ اما در بیان عقاید خود در مقابل و دشمنی با ائمه(ع) بودند.
5. نهی از قیاس
امام باقر علیه السلام در نهی از عمل به قیاس در احکام شرعی می فرمایند: «سنّت و احکام شرعی از طریق قیاس قابل شناخت نیست. چگونه می توان قیاس را ملاک قرار داد، با این که زن حائض پس از دوران حیض می بایست روزه را قضا کند؛ ولی قضای نماز بر او واجب نیست؟»[14] حضرت در سخنی دیگر به «زرارة بن اعین» سفارش فرمودند: «ای زراره! از کسانی که در کار دین به قیاس پرداخته اند، بپرهیز؛ زیرا آنان از قلمرو تکلیف خود تجاوز کرده اند و آنچه را می بایست فراگیرند، کنار نهاده و به چیزی پرداخته اند که به آن ها واگذار نشده است. .. روایات را به ذوق خود تجزیه و تحلیل کرده و تأویل می کنند و برخدا دروغ می بندند.[15]»
در قرآن و بسیاری از احادیث اسلامی، تعقل ارزشمند است؛ اما نهی از عمل به قیاس در دین، با توجه به اصل «إِنَّ دِینَ اللهِ لَایصابُ بالْمَقَاییسِ؛[16] دین خدا را با عقل مردم نمی توان به دست آورد.» و در رابطه با عقیدۀ پوچ این گروه می فرمایند: «أدنَی الشِّرک أن یَبتَدِعَ الرَّجل رأیاً فَیُحِبُ عَلَیهِ وَ یبغَضُ علَیه؛[17] کمترین مرتبۀ شرک این است که شخصی نظریه ای را از پیش خود بنیان نهد و همان را ملاک حُبُّ و بغض و داوری ها قرار دهد.»
امام قیاس را بدعت دانسته، می فرمایند: «هر که به رأی خود به مردم فتوا دهد، ندانسته خدا را دینداری کرده و هر که ندانسته خدا را دینداری کند، با خدا ضِدیت کرده است؛ زیرا آنچه را نمی داند، حلال و حرام کرده.[18] و نیز می فرمایند: هر کسی با بدعت و فتوای باطل به طاعت و بندگی بپردازد، دین ندارد.[19]»
حضرت حرکت در مسیر بدعت را برابر با گمراه شدن عنوان کرده، می فرمایند: «هر کسی از سنّت تجاوز کرد، باید برگردد و هر کسی به طرف بدعت رفت، گمراه می شود.[20]»
امام باقر علیه السلام در حال احتضار به امام صادق علیه السلام فرمودند: «ای ابوالحسن! امانات الهی از روی قیاس کردن و تشبیه نمودن افراد به یکدیگر صورت نمی گیرد و اوامر او بستگی به شباهت ها ندارد. این ها مسائلی است که قبل از حجج الهی(ع) مشخص شده.[21]»
بنابراین، یکی از محورهای عمدۀ تعلیمات ائمه(ع) به ویژه امام باقر و صادق علیهما السلام زدودن قیاس و استحسان از محیط فقاهت و اجتهاد بوده است.
6. نفی طریقت گرایی
وقتی «حکم بن عیینه» بر حضرت باقر علیه السلام وارد شد و دید امام در منزلی زیبا و دارای اثاثیه ای چشم گیری هستند، گرچه لب به اعتراض نگشوده بود؛ اما امام از خطورات قلبی او کاملاً مطلع بودند، پس آیۀ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْق﴾ تلاوت فرمودند که به چه دلیل عقلی یا شرعی می توان نعمت های زیبایی که خداوند متعال برای بهره جستن بندگانش فراهم آورده، حرام کرد؟ در واقع، این سخن را در رد عقیدۀ زهد و ژنده پوشی و سبک زندگی صوفیه مطرح کردند، سپس سیرۀ ظاهری خود را تشریح فرمودند که این خانه و وسایل نو و آن منزل متعلق به همسرم می باشد که به تازگی به تزویج خود درآورده ام.[22]
و نیز نسبت به عقیدۀ «محمد بن منکدر» که وقتی امام را در گرما مشغول به کار می بیند، حضرت را از توجه به دنیا برحذر می دارد، امام فرمودند: اگر در این حال مرگ را ملاقات کنم، گویا در حال عبادت به ملاقات خدا رفته ام.[23] تظاهر به ترک دنیا در نظر صوفیه حاکی از مغایرت با فرمایش خداوند - که امر به استفاده از نعمت ها کرده - و سیرۀ زندگانی ائمه(ع) می باشد.
7. قطع ارتباط
ائمه(ع) همواره با اندیشه های خطرآفرین غیرمسلمانان، به ویژه یهود مقابله کرده، آنان را رسوا می ساختند. امام باقر علیه السلام حتی در مسائلی که در اسلام به انجام آن سفارش شده، در مقابل یهودیان، به شیعیان دستور به ترک آن می دادند. چنان که می فرمودند: بر یهود، نصاری، مجوس و بت پرستان سلام نکنید![24] و نیز دست دادن به برادر دینی در اسلام یک امر اخلاقی و پسندیده است که باعث آمرزش گناهان می شود؛ اما در رابطه با یهود می فرمودند: از پشت جامه به آن ها دست بده و اگر با تو بی پرده دست داد، دستت را بشوی.[25]
می توان از این گونه روایات چنین برداشت کرد که امام باقر علیه السلام در قطع رابطه با این گروه شدیداً تأکید می کردند و در بیان افکار پوچ یهود در رابطه با برتری بیت المقدس که قبلۀ یهودیان بود، می فرمودند که احادیثی از یهود جعل شده ودر میان مسلمانان رواج داده اند. «زرارة بن اعین» نقل می کند: خدمت امام باقر علیه السلام نشسته بودم. امام در حالی که در مقابل کعبه نشسته بودند، فرمودند: نگاه کردن به خانۀ خدا عبادت است. در همان حال شخصی از قبیلۀ بجیله که او را «عاصم بن عمر» می نامیدند، نزد امام آمد و عرض کرد: کعب الاحبار می گوید: «انّ الکعبة تَسجُدُ لِبیت المقدس فِی کُلّ غَداةٍ؛ کعبه هر صبحگاه برابر بیت المقدس سجده می کند.» امام فرمودند: نظر تو در مورد سخن او چیست؟ عرض کرد: سخن کعب صحیح است. امام فرمودند: «کَذّبتَ و کَذّبَ کعب الاحبار معک؛[26] تو و کعب الاحبار هر دو دروغ می گویید.» و نیز فرمودند: نظایر احبار و رهبان را ببین! احبار کتاب خدا را از مردم کتمان و تحریف کرده و با تمام این احوال، سودی از کارشان نکرده و راه به جایی نبردند.[27]
از مسئلۀ اخیر به عنوان رواج اسرائیلیات در فرهنگ اسلامی توسط یهودیان تازه مسلمان یاد می شود.
8. تشویق مردم به نصیحت حکام
امام باقر علیه السلام در برخورد با خلفا شیوه های مختلفی داشتند که قابل دقت و بررسی می باشد. مثلاً در بعضی از شرایط به انحاء مختلف مردم را تشویق به اعتراض و نصیحت حکام می کرد. در روایتی از آن حضرت آمده است: « مَنْ مَشَی إِلَی سُلْطَانٍ جَائِرٍ فأَمَرَهُ بتَقْوَی اللَّه وَ وَعظَهُ وَ خَوَّفَهُ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الثَّقَلَیْنِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ و مثلُ اُجُورِهِم؛[28] کسی که نزد سلطان ظالم رفته و او را دعوت به تقوای الهی کرده، موعظه کند و از قیامت بترساند، برای او پاداش جن و انس خواهد بود.»
9. امر به معروف و نهی از منکر
از جمله فروع دین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است. البته این بُعد جایگاه و موقعیت خاص خود را می طلبد. امام باقر علیه السلام هم چون سایر ائمه(ع) ابتدا به شیوۀ ملایمت و پند پیش می رفتند و با توجه به جوّ زمان خویش در کنار اقدامات فرهنگی، راه موعظه را بر می گزیدند و در این رابطه می فرمودند: همانا امر به معروف و نهی از منکر، راه انبیاء(ع) و شیوۀ صالحان است؛ تکلیفی بزرگ که تمام واجبات و ارزش های ضروری در پرتو آن تحقق می پذیرند و اندیشه ها در نتیجۀ آن از گزند خنّاسان ایمن می مانند و راه ها با آن امنیت می یابند و روابط اقتصادی سالم شکل می گیرد و حق مظلومان از ظالمان بازگرفته می شود، زمین آباد می گردد و از دشمنان انتقام گرفته می شود و کارها سامان می یابد![29]
تأثیر امر به معروف و نهی از منکر در درستی شیوۀ آن نهفته است. بیان درست و منطقی و به دور از هرگونه توهین و تحقیر، همراه با نرمش و متانت بیان، با به کار بردن کلماتی از آیات و روایات، تأثیر به سزایی دارد که خصم سرکش را مطیع می کند و سخنان در دل و جان نفوذپذیر می شود.
مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر توسط امام باقر علیه السلام ، حتی در دستگاه حکومتی و در مقابل سیاستمداران به چشم می خورد. به عنوان نمونه می توان به اندرز و پند دادن به «عمر بن عبدالعزیز» اشاره کرد. پند و اندرز برگرفته از آیۀ شریفه که می فرماید: با فرزانگی و پند دادن نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با مخالفان، به طریقی که نیکوتر است، مجادله بنما![30] این سیره تأثیر بیش تری در جلب قلوب مردم و حتی مخالفان دارد. و این روش ائمه(ع) از جمله امام باقر علیه السلام بود که با دوستان و مخالفان در گفتگوی فردی یا جمعی، در قالب موعظه و نصحیت به کار گرفته می شد. چنانچه وقتی عمر بن عبدالعزیز - که در میان خلفای اموی، مردی نسبتاً دادگر بود - به خلافت رسید، از امام باقر علیه السلام خواست وی را نصیحت و موعظه کند، حضرت فرمودند: تو را به تقوای الهی توصیه و سفارش می کنم که با بزرگان، به مانند پدر رفتار کن و با کم سنّ و سالان، به مانند فرزند و با افراد متوسط، به مانند برادر. ابن عبدالعزیز که از این جملات مختصر و پربار بسیار شادمان شده بود، عرض کرد: خدای تو را رحمت کند! به خدا قسم! رهنمودی به ما دادی که اگر تا هنگام مرگ به آن عمل کرده و پایبند باشیم، تمام خیرات به ما روی خواهند آورد.[31]
10. روشنگری و آگاهی بخشی
سیرۀ امام باقر علیه السلام روشنگری در ابعاد مختلف بود. ابی الجارود می گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: خدا رحمت کند بنده ای را که علم را زنده می کند. گفتم: زنده کردنش به چیست؟ فرمودند: به این که آن را با دینداران و اهل ورع مذاکره کند.[32]
جوّی که در زمان امام باقر علیه السلام به وجود آمد، باعث شد موضع امام بر اساس قیام فکری- فرهنگی باشد تا قیام مسلحانه و مبارزۀ رسمی. عدم اقدام به قیام مسلحانه، بیان عدم حقانیت ایشان از خلافت نبود؛ بلکه به طور روشن درمی یابیم موضع گیری امام در قالب مبارزۀ فرهنگی و عدم همکاری با خلفا و به رسمیت ندانستن آن ها و عدم مراجعه به ایشان و... همگی حاکی از این بوده که خلافت، حق به غارت رفتۀ ائمه(ع) می باشد؛ اما در این دوران اصل را در ترویج دین و قیام فرهنگی باید گذاشت.
در دورۀ امام باقر علیه السلام جوّ خفقان و تعداد محدود شیعیان، زمینه و شرایط مساعدی برای قیام مسلحانه نبود. جوّی که همواره با اذیت دستگاه همراه بود. از این رو، قیام غیر مسلحانه بهترین گزینه بود، به طوری که امام به فرزندش حضرت صادق علیهما السلام وصیت کردند تا بعد از شهادتش ده سال در ایام حج و در مراسم منی برایش محفل عزا اقامه کنند.[33] در واقع این مراسم بهترین موقعیت در بیان حقایق و معارف اسلام بود.
11. انتقاد روشنگرانۀ
می توان انتقاد روشنگرانۀ امام باقر علیه السلام از خلفا را از جمله سیرۀ عملی حائز اهمیت تلقی کرد. انتقاد و زیر سؤال بردن حاکمان و خلفا، تأثیر به سزایی در معرفی نامشروع بودن حکومت و خلفا در اذهان مردم به جا می گذارد؛ چراکه با بیان نقاط ضعف و اشتباهات آنها، تلنگری در مردم ایجاد می شود که خود می تواند زمینۀ مساعد در هدایت شان شود. هشام از موقعیت امام باقر و امام صادق علیهما السلام سخت بیمناک بود. از این رو، جهت اعمال حاکمیت خویش و شکستن موقعیت اجتماعی امام علیه السلام در برابر دستگاه خلافت، به حاکم مدینه دستور داد آن دو بزرگوار را به شام اعزام کند. قبل از ورود امام علیه السلام به مجلس، به حاشیه نشینان خود دستورهای لازم را به هنگام روبرو شدن با حضرت دیکته کرد و قرار شد ابتدا خود خلیفه و سپس حضار مجلس که همه از رجال و سران بودند، سیل تهمت و شماتت را به سوی امام سرازیر کنند.
وقتی امام علیه السلام وارد شد و برخلاف سنّت معمول -که هر تازه وارد باید به خلیفه، آن هم با ذکر لقب مخصوص امیرالمؤمنین سلام دهد - به همۀ حاضران رو کرده، فرمودند: السلام علیکم. آن گاه بدون این که منتظر اجازه بمانند، نشستند. این رفتار، آتش کینه و حسد را در دل هشام شعله ور کرد و هنگام شروع برنامه گفت: شما اولاد علی همیشه وحدت مسلمین را شکسته اید و با دعوت به سوی خود، میان آنان رخنه کرده، نفاق می افکنید و از روی نادانی، خود را پیشوا و امام پنداشته اید. بعد کمی ساکت شد و سپس نوکرانش هر یک سخنی گفتند و امام را مورد تهمت و ملامت قرار دادند. امام علیه السلام بعد از حمد خداوند، موضع خود و خاندانش را روشن ساختند و فرمودند: ای مردم! به کجا می روید و چه سرانجامی برای خود در نظر گرفته اید؟! به وسیلۀ ما بود که خداوند گذشتگان شما را هدایت کرد و به دست ما مُهر پایان به کار شما خواهد زد و اگر شما را امروز دولتی مستعجل است، ما را دولتی دیرینه خواهد بود و بعد از دولت ما کسی را دولتی نیست. ماییم اهل عاقبت[34] که خداوند می فرماید: ﴿وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾.[35]
12. قطع رابطه
یکی از اقدامات امام باقر علیه السلام موضع گیری علیه حاکمان و عدم ارتباط و همکاری با آن ها بود که در حقیقت خط مشی سیاسی و نوعی مبارزۀ عملی علیه حکومت محسوب می شد. ستمگرانی که هر یک نسبت به ائمه (ع) و شیعیان از هیچ ظلمی دریغ نورزیدند.
امام باقر علیه السلام می فرمایند: «إنَّ أئمَّةَ الجَورِ و أتْباعَهُمْ لَمَعْزولونَ عَن دِینِ اللّهِ و الحَقِّ؛[36]
همانا پیشوایان ظلم و پیروان ایشان، از دین الهی و حق عزل شده و برکنارند»؛ بسیار روشن است وقتی امام در معرفی ستمگر این گونه به معرفی می پردازند، پس به یقین راه و رسم آن ها را جدای از ائمه(ع) می دانند.
هم چنین می توان در تأیید سخنان امام باقر علیه السلام از قرآن به عنوان مؤید بهره برد. خداوند می فرماید: ﴿إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِین اتبَعُوا وَ رَأَوُا الْعذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ﴾؛[37] «هنگامی فرارسد که پیشوایان از پیروان خود بیزاری جویند و عذاب را در برابر خود مجسم یابند و دست شان از هر وسیله ای برای نجات و رهایی کوتاه باشد.» امام در تفسیر این آیه می فرمایند: به خدا سوگند! این پیشوایان همان رهبران ستمگرند که در روز قیامت و لحظۀ مشاهدۀ عذاب الهی، از پیروان و حامیان خود دوری و بیزاری می جویند.[38]
نمونۀ دیگری که امام مردم را از رجوع به سیاستمداران منع می فرمودند، در مورد قضاوت و امور مربوط به آن بود. طبق فرمایش خداوند: آیا ندیده ای کسانی را که می پندارید به آنچه بر تو و پیش از تو نازل گردیده، ایمان آورده اند، با این همه می خواهند داوری میان خود را به سوی طاغوت ببرند؟ با آن که قطعاً فرمان یافته اند که بدان کفر ورزند.[39]
امام پس از منع رجوع به خلفا در امر قضاوت، ائمه(ع) را سزاوار مرجعیت دانسته، می فرمودند: از حکمرانی بپرهیزید؛ چراکه تنها حکومت سزاوار امام عالم به قضاوت و عادل در میان مسلمانان است؛ کسی مانند پیامبر(ص) یا جانشین او(ع).[40]
پرهیز از رجوع در مسائل اختلافی بین مردم به حاکمان جور، خود حاکی از عدم قبول حکومت ستمگران است؛ چون داور بین مسلمین باید مشروعیت داشته باشد و منع از رجوع به آن ها در واقع به معنای عدم مشروعیت حکومت می باشد و این خود یک نوع مبارزۀ غیر مسلحانه و آگاهی دادن به عامه در رد صلاحیت حاکمان آن زمان بود.
پی نوشت ها:
[1] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، مترجم: علی اکبر غفاری،بیروت، 1401 ق، ج 8، ص 120.
[2] الارشاد، شیخ مفید، کنگرۀ شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413 ق، ج 2، ص 163.
[3] اعراف/50.
[4] همان، صص 513 - 514.
[5] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفا، بیروت، 1403ق، ج 46، صص 286- 233.
[6] الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، مترجم: محمدباقر موسوی خرسان، بیروت، 1981 م، ج 2، صص 321- 331.
[7] نور/ 36.
[8] همان/ 37.
[9] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، انتشارات اسلامیة، تهران، 1396ق، ج ۴۶، ص 257.
[10] الامالی، شیخ محمد بن محمد مفید، مترجم: حسین استادولی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1364ش، ص 204.
[11] مناقب آل ابی طالب (ع)، محمد بن علی بن الحسین علوی (ابن شهرآشوب)، انتشارات دلیل ما، قم، چاپ اول، 1428ق، ج 4، ص 207.
[12] رجال، حسن بن یوسف بن مطهر حلی، دارالذخائر، نجف، چاپ اول، 1411ق، ص 261.
[13] بحار الانوار، ج 2، ص 309.
[14] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، میرزا حسین نوری، محقق / مصحح و ناشر: مؤسسه آل البیت(ع)، قم 1408 ق، ج 17، ص264.
[15] بحارالانوار، ج 2، ص 309.
[16] المحاسن، ج 1، ص 211.
[17] بحار الانوار، ج 2، ص 304.
[18] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، مترجم: آیت الله کمره ای، نشر اسوه، قم، 1375ش، ج 1، ص 171.
[19] گزیدۀ کافی، محمدباقر بهبودی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ج 1، ص 262.
[20] مشکاة الأنوار، علی بن حسن طبرسی، مترجم: عزیزالله عطاردی قوچانی، انتشارات عطارد، تهران، بی تا، ص 142.
[21] ترجمه عیون أخبارالرضا(ع)، محمد بن علی بن بابویه، نشر صدوق، تهران، ج 1، ص 76.
[22] الکافی، ج 6، ص 73.
[23] همان.
[24] الاختصاص، محمد بن علی بن بابویه، مترجم: یعقوب جعفری، نسیم کوثر، قم، بی تا، ج 2، ص 235.
[25] ترجمه کافی، ج 6، ص 527.
[26] همان، ج 4، ص 239؛ بحار الانوار، ج 46، ص 354.
[27] «الأحبارُ وَ الرُّهبانُ الَّذینَ سارُوا بکِتمانِ الکتاب وَ تَحریفِه فَما رَبِحَت تِجارَتِهِم وَ ما کانُوا مُهتَدین.» همان، ج 8، ص 54.
[28] الاختصاص، ص 261؛ مستدرک الوسائل، ج 12، ص 178.
[29] الکافی، ج 5، ص 56.
[30] ﴿اُدعُ إلی سبیلِ رَبکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَة وَ جادِلهُم بِالَّتی هیَ اَحسَن﴾. نحل/ 125.
[31] تاریخ مدینۀ دمشق، ابن عساکر، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، 1415ق، ج 54، ص 270.
[32] ترجمه اصول کافی، ج 1، ص 115.
[33] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جامعه مدرسین، قم، 1408 ق، ج 1، ص 182.
[34] تحفة الاولیاء، محمدعلی بن محمد حسن، دارالحدیث، قم، چاپ اول، ج 2، ص 615.
[35] قصص/ 83.
[36] المحاسن، ج 1، ص 93.
[37] بقره/ 167.
[38] الکافی، ج 1، ص 374؛ الاختصاص، ص 334.
[39] نساء/ 60.
[40] الکافی، ج 7، ص 406.
ولایت راز بزرگ حج
زائران بیت خدا که عازم حج و حرم مطهر رسول اکرم - صلی اللَّه علیه وآله - و ائمه - علیهم السلام - هستند عنایت کنند که ذات اقدس اله در قرآن کریم فرمود: «لِلَّهِ عَلیَ النّاسِ حِجُّ البیت مَن استطاعَ الیه سبیلاً»1.
اگر لِلَّهِ علی الناس حجُّ البیت است پس حج هم باید لِلّه باشد.
اگرلزوم حج از طرف خدا و مال خداست (که این تعبیر مخصوص حج است، درباره نماز، روزه و مانند آن، مشابه این تعبیر نیامده است) پس انجام آن باید لِله باشد.
اگر کسی به قصد سیاحت، تجارت و مانند آن، به طرف مکّه حرکت کرد، چنین حجی سرّی ندارد، چراکه سیرالی اللَّه نیست.
مهمترین سر حج آن است که: این سیر، الی اللَّه باشد، زیرابه صورت «لِله عَلی النّاس» تعبیر شده است.
نکته بعدی آن است که ائمه - علیهم السلام - ازوجود مبارک رسول اکرم - صلی اللَّه علیه و آله - نقل کرده اند که: رسول خدا - صلی اللَّه علیه و آله - علامت قبولی حج را به زائران بیت خدا گوشزد کرد و فرمود: اگر کسی به حج موفق شد، زیارت خانه خدا نصیبش گردید و برگشت و انسان صالحی شد، دیگر دستش به گناه و پایش به اشتباه دراز نشد، این نشانه قبولی حج او است.
و اگر بعد از زیارت خانه خدا باز تن به تباهی و گناه داد نشانه مردود بودن حجّش می باشد.
این نکته می تواند به نوبه خود بیانگر سر حج باشد.
زیرا اسرار عبادتهای ما در قیامت ظهور می کند که روز ظهور باطن است.
در آن روز، هر انسانی می فهمد کار او مقبول است یا مردود.
و سرّ رد و قبول را هم مشاهده می کند.
نه تنها نتیجه را، که دلیل را هم می بیند.
در قیامت هم قبول و هم نکول مشهود است، همچنین هم سرّ قبول و هم سرّ نکول.
چون روز ظهور حق و فاش شدن اسرار است «یوم تُبلَی السَّرائر»2.
اگر کسی در دنیا توانست به مرحله ای برسد که نظیر قیامت بفهمد حجّش مورد قبول واقع شده یا نکول، این شخص به گوشه ای از اسرار حج رسیده است، و قهراً سبب قبولی یا رد عمل را هم بررسی می کند.
مضمون حدیثی که از وجود مبارک پیامبر - ص - رسیده اینست: اگر کسی خواست ببیند حج او مقبول است یا نه، ببیند بعد از برگشت از بیت اللَّه، دست به گناه دراز می کند یا نه؟ اگر گناه نمی کند نشانه قبولی حج است و اگر باز گناه انجام می دهد نشانه مردود بودن آن می باشد.
این معنا در سایر عبادت ها نیز هست؛ مثلاً درباره نماز گفته شد: «اِنَّ الصَّلوة تَنهی عَنِ الفَحشاء و المُنکر»3.
نماز یک حقیقتی دارد که جلوی اراده های زشت را می گیرد.
گرچه خود نماز یک امر اعتباری است ولی حقیقت آن یک امر تکوینی است.
اگر کسی خواست کاری را انجام دهد مبادی نفسانی دارد، زیرا آن را می فهمد تصدیق پیدا می کند، شوق و عزم و اراده و مانند آن پیدا می شود.
حالا آیا علم به «باید» هم هست یا همان «اراده» کافی است.
این یک مطلب فنّی جدایی است و همه اینها جزء امور تکوینی می باشند.
نماز، برای نمازگزار یک نقش تکوینی دارد؛ یعنی انگیزه ها، اراده ها، شوقها، تصمیمها و عزمهای او را تعدیل می کند که نسبت به خیر مصمم باشد و نسبت به شر بی رغبت.
چیزی که در محور تصمیم گیری انسان، سهم تکوینی دارد، حقیقت نماز است.
آنچه که در انسان شوق به شرف و شرع و فضیلت ایجاد می کند، حقیقت نماز است.
همین معنی در حج نیز هست، این روح حج است که امر تکوینی است و جلوی انگیزه ها و اراده های زشت را می گیرد.
نکته سوم آن است که، ابوبصیر نابینا می گوید: سالی مکه مشرف بودم که وجود مبارک امام باقر، محمد بن علی - علیهما الصّلات و السلام - نیز مشرف بود.
من از نشانه ها و علامتهایی که از راه حواس دیگر - غیر از باصره - احساس می کردم، فهمیدم زائران زیادند.
گفتم: «ما اکثَر الحَجیج وَ اَعظَمَ الضَجیج!»،با تعجّب گفتم: چقدر امسال زائر زیاد است و چه ناله ها دارند، در سرزمین عرفات همه مشغول دعایند.
در اطراف کعبه همه مشغول طواف و نماز و زمزمه و اذکار و اشواط سبعه و...! امام باقر - سلام اللَّه علیه - به ابی بصیر فرمود: چنین نیست، ابی بصیر! جلوبیا.
ابی بصیر به امام نزدیکترشد، دست مبارک امام باقر - سلام اللَّه علیه - به چشم ابی بصیر رسید.
ناگهان وی صحرای وسیعی را دید که بسیاری از موجودات آن صحرا حیوان بودند، بر این اساس، حضرت فرمود: «ما اَقَلَّ الحجیج و اکثَر الضجیج».
فرمود: ابی بصیر! حاجیان کم، ناله و فریاد و سر و صدا زیاد است.
حج حقیقت انسان را می سازد
حج، سرّی دارد که صور نفسانی آن، حقیقت انسان را تأمین می کند.
حقیقت هر کسی را عقاید، اخلاق، اعمال و نیات او می سازد.
حج، انسان ساز است.
و اگر کسی حاجی راستین نبود انسان واقعی نیست.
سایر دستورات دینی نیز این چنین است، نماز، روزه و عبادتهای دیگر، انسان سازند.
و اگر کسی به حقیقت نماز و سرّ روزه راه نیافت از انسانیت سهمی ندارد.
صورتش صورت انسان است ولی سیرتش سیرت حیوان.
همان که در نهج البلاغه آمده است.
حضرت امیر - سلام اللَّه علیه - طبق این نقل فرمود: «فالصّورةُ صورةُ اِنسانٍ و القَلبُ قَلبُ حیوان».
قلب یعنی حقیقت آدمی.
آن لطیفه الهی، آن روح.
فرمود: روح، روح حیوانی است اما در بدن انسان؛ یعنی قیافه قیافه آدم است ولی حقیقت حقیقت حیوان.
آنچه که حقیقت انسان را تأمین می کند، یا به صورت انسانیت، یا به صورت حیوانیت، همان عقاید، اخلاق و اعمال است.
حج سرّی دارد که سریره انسان با سرّ حج هماهنگ است و ساخته می شود.
لذا وجود مبارک امام باقر - سلام اللَّه علیه - به ابی بصیر فرمود: بسیاری از اینها که می بینی حیوانند.
البته زائران بیت خدا که از کشور و منطقه های شیعه نشین حرکت می کنند باید خوشحال و مسرور باشند؛ چون به برکت ولایت از این شرّ و خطری که ابی بصیر دید مصونند.
این نکته ای بود که امام باقر - سلام اللَّه علیه - به ابی بصیر فرمود.
آنگاه دستی به چشم ابی بصیر کشید و ابی بصیر به حالت اول در آمد و افرادی را که در عرفات بودند به صورت انسان دید.
بعد به ابی بصیر فرمود: ابی بصیر! ما اگر این کارها را که نسبت به تو کردیم نسبت به دیگران هم بکنیم، دیگران هم اسرار مردم را بفهمند و ببینند که در صحنه عرفات چه خبر است، ممکن است ظرفیّت نداشته باشند و درباره ما، بیش از اندازه ای که هستیم غلوّ کنند.
ما بندگان خداییم، عبیدیم، «لا نَستَکبرُ عن عِبادتَهِ ولا نَسْئمُ مِن عِبادَتِه».
همان وصفی که خداوند برای فرشتگان و مقربین و انسانهایی که الهی هستند در پایان سوره اعراف بیان کرد، همان بیان را امام باقر - سلام اللَّه علیه - درباره خودشان منطبق کرده اند فرمود: ما بندگان حقیم.
از عبادت خدا استکباری نداریم و خسته هم نمی شویم و در پیشگاه حق مُنقاد، مسلم، مسلمان و مطیعیم.
نکته دیگر از همین قبیل، سدیر سیرفی می گوید: در سرزمین عرفات محضر امام ششم بودم، دیدم جمعیت زیادی مشغول انجام وظیفه حج، دعا و مانند آنند.
در قلبم خطور کرد: آیا اینها به جهنم می روند؟ و این همه جمعیّت بر ضلالت و گمراهیند؟ - چون کسی که معتقد به ولایت و امامت علی و اولاد علی - علیهم السلام - نباشد و کسی که دستور روشن پیغمبر - صلی اللَّه علیه و آله - را عالماً و عامداً زیر پا بگذارد، حقیقتش حقیقت انسان نیست.
- آنگاه امام صادق - سلام اللَّه علیه - به من فرمود: «سدیر تَاَمَّل» تأمّل کن.
دقت کردم، دیدم در اثر تصرفی که امام ششم در من کرد، باطن بسیاری از افراد را می بینم که به صورت انسان نیستند.
و وضع من دوباره به حالت اول برگشت.
پس حج سرّی دارد که سیره، حقیقت و سریره انسان را می سازد.
اگر کسی با واقعیت حج همراه بود، انسان راستین است.
و اگر برای تجارت و سیاحت، حج کرده و از ولایت سهمی نداشت، به عترت طاهره ایمان نیاورد و... از سرّ حج محروم است.
نقش کلیدی ولایت
مسأله ولایت، نقش کلیدی دارد.
لذا در روایات ما آمده است که: والی، دلیل و راهنمای خطوط کلی دین است، اگر نماز، روزه، زکات، حج و عبادتهایی مانند اینها، پایه ها و مبانی دین هستند، والی دلیل و مجری و مبیّن و مفسّر و نیز حافظ حدود اینهاست.
متخلّفین را مجازات و امتثال کنندگان تأیید و تشویق می کند.
در نتیجه حدود الهی را حفظ می نماید.
وجود مبارک پیغمبر - صلی اللَّه علیه وآله - فرمود: «اِنّی تارک فیکُم الثّقلین، کتابَ اللَّه و عترتی».
در وصیتنامه حضرت امیر - سلام اللَّه علیه - نیز آمده است که: «اَقیموا هذیْن العمودیْن وَ اقِدوا هذینِ المصباحین»؛ یعنی این دو ستون قرآن و عترت را سر پا نگهدارید و این دو مشعل فروزان را همچنان افروخته و روشن کنید که کارتان به دست اینها انجام گیرد.
اینها رهبران الهی هستند.
اگر کسی حقیقت ولایت را عمداً رها کند، گرچه به نماز، روزه، زکات و حج هم موفق بشود انسان نیست؛ چرا که ولایت سر عبادتهاست و انسان ساز است.
بنابراین، طبق روایات نقل شده، دستورات دینی ظاهری دارد و باطنی که باطنش با جان ما کار دارد.
دیگران که مسأله اخلاق را در حد ملکات «فاضله» یا «رذیله» تبیین می کردند، مسأله تجسّم خود انسان و تجسّم انسان به صُور ملکات نفسانی را نمی توانستند تبیین کنند.
گرچه نقل می کردند و تعبداً می پذیرفتند که بعضی از افراد به صورت حیوان محشور می شوند، ولی راه علمی نداشتند.
اما بر اساس دو مبنای حکمت متعالیه: «جسمانیّةُ الحدوث و روحانیّةُالبقاء» و «حرکت جوهری»، به خوبی می توان برای این روایات یک راه علمی درست کرد، و می توان پی برد که چطور یک شخص به صورت حیوانیت حرکت می کند یا به صورت انسان حرکت می کند، واقعاً می شود حیوان، در عین حالی که انسانی است که حیوان شده است.
نه اینکه یک حیوانی می شود در عرض انسان، نظیر حیوانات دیگر و گرنه آن عقوبت و کیفر نبود بلکه یک حیوانی است در طول انسان؛ یعنی میمون انسان نما، خوک انسان نما، گرگ انسان نما و سگ انسان نما و مانند آن.
مطلب دیگر آن است که: در جریان حج، ذات اقدس اله فرمود: «فیه ایات بیّنات»4.
گرچه در بسیاری از موارد مراد از آیه، اصل و علامت است ولی درباره حج فرمود: «ایات بیّنات».
آیات فراوانی در مسأله حج است.
زائران بیت اللَّه در حج نشانه های زیادی می بینند.
گاهی کسی نه به قصد حج یا عمره، بلکه به قصد تجارت به مکه و مدینه می رود.
آن آیات تکوینی مثل آسمان و زمین و خصوصیتهای جوّی، فضایی، اقلیمی و مانند آن برای همه است.
اما یک سلسله دستورات به عنوان مناسک حج است که عدّه زیادی از راه دور و نزدیک آنجا سر می سایند.
در خود حج، آیات الهی است، کعبه جزء آیات الهی است.
حجرالأسود، جزء آیات الهی است.
مقام ابراهیم جزء آیات الهی است.
اینکه سرزمین غیر ذی زرع به جایی برسد که: «فاجعَل اَفئدَةً مِن النّاس تهوی الیهم»5.
دلهای عده ای مشتاقانه علاقه مند به کعبه و زیارت خانه خدا و حرم خداست، جزء آیات الهی است... البته این نیازی به شرح جداگانه دارد.
غَفَرَاللَّه لنا ولکم والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.
قم 1371 هجری شمسی
پاورقی ها:
1 . آل عمران: 97.
2 . طارق: 9.
3 . عنکبوت: 45.
4 . آل عمران: 97.
5 5 . ابراهیم: 37.
چرا امام باقر(ع) وصیت نمود كه پس از شهادتش ده سال در منا برای او مجلس عزا بر پا كنند؟
امام صادق(ع) از پدرش، امام باقر(ع) نقل می كند: "برای من ده سال در منی و در ایام منی عزاداری كنید". [۱]
به صورت مشخص نمی توان گفت علت عزاداری در منی چیست و چرا حضرت چنین وصیت نمود، ولی عزاداری با دو هدف عمده صورت می گیرد:
یكم: حفظ یاد و خاطره ها: برای شخصیت ها بعد از سال ها عزاداری كرده و سالگرد می گیرند، تا یاد و خاطره آن ها در اذهان باقی مانده و نسل های بعد به ابعاد شخصیت آنان آشنا شوند. البته عزاداری ها خود پیام های دیگر، مانند: الگو دهی و بررسی ابعاد شخصیتِ افراد را در پی دارد.
شاید سفارش امام باقر(ع) برای عزاداری بدین جهت باشد. البته عزاداری بدین هدف اختصاص به منی ندارد. شاید توجیه حضرت كه برای او در منی، بدان منظور است كه منی یكی از مقدس ترین مكان ها بوده و در ایام حج، حاجی ها با قلب آكنده از معنویت و به دور از هر گونه شائبه دنیا گرایی، در آن مكان حضور پیدا می كنند، در نتیجه با ابعاد شخصیت حضرت آشنا می شوند و از معارف بلند آن امام همام بهره می گیرند.
دو: مبارزه سیاسی: برخی از وصیت ها به منظور مبارزه سیاسی علیه دشمنان و رشد سیاسی مردم صورت می گیرد. حضرت زهرا(س) وصیت نمود كه خلفا در تشییع جنازه او شركت نكنند و بر حضرت مخفی باشد. بی تردید یكی از علل عمده این است كه به ساحت مقدس حضرت اهانت و ظلم شده و ولایت كه حق امام علی(ع) بود، از او غصب شده است. سفارش حضرت زهرا(س) این پرسش را به وجود آورد كه چرا قبر دختر پیامبر - با آن عظمت- مخفی باشد و خلفای به ظاهر اسلامی در تشییع جنازه او شركت نكنند؟
امام باقر(ع) با سفارش خود مبنی بر عزاداری در منی، در حقیقت مبارزه سیاسی علیه رهبران ستمگر را ادامه داد. اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام باقر(ع) حكایت از آن دارد كه بر شیعیان ستم روا رفته و حاكمان اموی، به ویژه هشام بن عبدالملك از هیچ جنایتی علیه امام و شیعیان اجتناب نمی كردند، از این رو امام (ع) عملاً با تربیت شاگردان و بیان معارف دین، از مذهب پاسداری نموده، علیه ستمگرا مبارزه نمود. یكی از راهكارهای مهم ادامه مبارزه تدوین وصیت نام و سفار ب عزاداری بود.
امام باقر(ع) با این وصیت عملاً مبارزه سیاسی خویش را ادامه داد. این راهكار بسیار مناسب بود، زیرا در ایام حج مسلمانان به منی رفته، با ابعاد شخصیت امام باقر(ع) آشنا شده ، این پرسش را مطرح می كردند كه چرا امام را به شهادت رساندند؟ چرا برای حضرت در ایام حج در منی عزاداری شود؟
پی نوشت:
[۱]. بحارالانوار ج ۴۴ص ۲۸۹ باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین(ع).
امام باقر (ع) و راه بردهای حضرت در حفظ دین ومکتب
جریان های علمی دوره امام باقر
دوره امامت امام باقر(ع) دوره ای بسیار حساس برای اسلام که اگر نبود اقدامات علمی امام اصل دین در مخاطره جدی قرار داشت ؛ گروههایی که از مکتب فکری وسیاسی امویان بر خاستند در گرایشات حدیث وتفسیر و تاریخنگاری وکلام وفقه واحکام دین که امروز نمونه هایی از آن در مکاتب فقهی اهل سنت بروز وظهور دارد که از این نگاهها ونگرشها گروههایی خطرناک واسلام ستیز بنام داعش والقاعده و ...بر خاسته است که در اسلام هراسی غرب بهترین مولفه واقع شده اند ؛ در دیگر علوم مکاتب وفرقه هایی جبرگرایانه و ... اینها نه تنها به تفسیرهای واژگون از قرآن و سیره نبوی و علوی ارائه می دادند بلکه اصل دین وکلیت آنرا به نابودی کشانده و محو می نمودند ؛ لذا این دوره دوره بسیار حساس است ؛ تاریخنگاری عثمانی نمونه ای دیگر از این مکاتب علمی است که تاریخ اسلام و اهل بیت را واژگونه می نمایاند وگزارشهای مغرضانه وکینه توزانه در متون اسلامی رسوخ نموده وجاسازی می شود.
امویان در این دوره از امامت امام باقر (ع) برای استمرار خلافت خود ضمن به خاک و خون کشیدن اهل بیت و مشروع جلوه دادن خود از نظر فکری و فرهنگی نیز کوشش داشتند تا به محو سنت نبوی و تفسیر منحرف از قرآن به سود خود نیز بپردازند؛ در این راستا به تأسیس فرقههای انحرافی فکری و مذاهب پرداختند، مانند فرقه «مرجئه»، «جبریه»، «مفوضه» که امام باقر (ع) دراین عصر جهادی بزرگ آغاز کرد با همه آنها به نوعی مبارزه نمود، به نظر میرسد، اساسی ترین حرکت ونهضت علمی دوران امام باقر علیهالسلام مبارزه با این افکار منحرف است.
از جمله گروه هاى خطرناكى كه آن روزها در جامعه اسلامى حضور داشتند و تأثير عميقى در فرهنگ وعلوم بر جا گذاشتند، يهوديان بودند. شمارى از احبار يهود متظاهر به اسلام و گروهى ديگر كه هنوز به دين خود باقى مانده بودند در جامعه اسلامى پراكنده شده و مرجعيّت علمى قشرى از سادهلوحان را به عهده داشتند وفقه وفتوا می دادند و حدیث جعل می کردند .
تأثيرى كه آنان بر فرهنگ اسلام از خود بر جا نهادند، به صورت احاديث جعلى به نام اسرائيليات پديدار گشت كه بيشترين قسمت اين احاديث درباره تفسير و مراتب و شئون زندگى پيامبران سلف، جعل شده بود. از جمله علماى اسلامى كه اين احاديث را در تأليفات خود وارد كرده، طبرى مفسر معروف است كه بيشترين روايات را در باره تفسير قرآن از منابع يهودى- با واسطه يا بىواسطه در تفسیر خود آورده است .
تلاش علمى يهود در داخل جامعه اسلامى به ويژه در محافل علمى آن در مسائل فقهى و كلامى نيز تأثيرى نگرانكننده نهاد و اين موضوع در تاريخ چنان روشن است كه جاى كوچكترين ترديد و شبههاى در آن وجود ندارد.
مبارزه با يهود و القائات سوء آنها در فرهنگ اسلام، بخش مهمى از برنامه كار ائمه طاهرين عليهم السّلام را به خود اختصاص داده بود. تكذيب احاديث دروغين و ساخته و پرداخته يهوديان در مورد انبياى الهى و مطالبى كه باعث خدشهدار شدن چهره ملكوتى پيامبران الهی شده است، این رویکرد در برخوردهاى ائمه اطهار عليهم السّلام به خوبى ديده مىشود امام باقر(ع) این تحریف و نگرشهای متاثر از اسرائیلیات را روشن و آشکار نموده و مردود ساخت ؛ در آثار فقهی اهل سنت و فتواهای آنان ونگرشهای کلامی آنان نسبت به عصمت پیامبران تاثیر اسرائیلیات روشن است که انبیارا معصوم نمی دانند این بینش متاثر از افکار یهود قدیم و یهودی تباران جدید است که امروز با نام وهابیت وآل سعود در عرصه است ؛ اما مکتب فقهی وکلامی اهل بیت مبری از این آلودگی های فکری است وائمه انبیارا معصوم می دانند واز عصمت انبیا دفاع نمودند چنانکه امام باقر(ع) وامام صادق (ع) وامام رضا (ع) درمناظره با اهل کتاب و گفتگوی خود با مامون به عصمت انبیا تاکید واز آن دفاع کرد.
درباره توحید نیز اندیشه های منحرف یهود که برگرفته از تورات تحریف شده است که به جسمانیت خدا پرداخته واین احادیث کعب الاحبارها مورد استناد ابن تیمیه و عبدالوهاب و جریان وهابیت استعماری است .امام باقر (ع) وامامان بعدی با این افکار مقابله نمودند.
نمونه دیگر از رسوخ افکار یهود این بود که يهوديانى كه در جامعه اسلامى زندگى مىكردند، اعمّ از آن عدّه كه به ظاهر اسلام آورده بودند و يا آنان كه هنوز بر دين يهود باقى بودند، مىكوشيدند برترى بيت المقدس،كه قبله يهوديان بود، بر كعبه را به مسلمانان بقبولانند؛ از اين رو در اين زمينه دست به جعل احاديثى زدند و آنها را به طور گسترده در ميان مسلمانان رواج دادند. زراره نقل مىكند: در خدمت امام باقر عليه السّلام نشسته بودم و امام در حالى كه در مقابل كعبه نشسته بود فرمود: نگاه كردن به خانه خدا عبادت است. در همان حال شخصى از قبيله بجيله كه او را عاصم بن عمر مىناميدند، نزد امام آمد و گفت: كعب الاحبار مىگويد: كعبه هر صبحگاهان برابر بيت المقدس سجده مىكند.
امام باقر(ع) فرمود: نظر تو در مورد سخن كعب الاحبار چيست؟ آن مرد گفت: سخن كعب صحيح است. امام باقر عليه السّلام فرمود: تو و كعب الاحبار هر دو دروغ مىگوييد. آنگاه در حالى كه به شدّت ناراحت بود فرمود: خداوند بقعه اى محبوبتر از كعبه روى زمين نيافريده است.
امامان ديگر شيعه نيز بعدها با تعابيرى نظير لا تشبّهوا باليهود مى كوشيدند اين تاثیر فکری و فرهنگى نامطلوب را كه ميان مسلمانان به وجود آمده بود و مى رفت تا فرهنگ اصيل و غنى اسلام را به انحراف بكشاند، قطع كنند و اين در حالى بود كه راويان ديگر فرق اسلامى ساده لوحانه از اين احاديث استقبال كرده و آنها را در ابواب مختلف كتاب هايشان نقل و فرهنگ خود را با آن آلوده كردند، ولى تابعين اهل بيت(ع) با الهام گرفتن از آنان، در مقابل اين انديشه هاى انحرافى و عوام پسند، به هوش بوده و از آسيب آن در امان ماندند. لذا آنچه امروز به عنوان شبهات به اسلام از سوی جریان های استعماری وارد می شود برگرفته از این اسرائیلیاتی است که در منابع اهل سنت وجود دارد و منابع شیعه به برکت امام(ع) از این انحرافات پاک است.
رونق گرایش به علم و علم آموزی بین مردم
حضرت جریانی راه انداخت که علم آموزی رونق گرفت ؛ اگرچه اصل علم آموزی در اسلام ودر جوهره ی این دین است چون فهم قرآن و فهم دین داشتن علم را ضروری می نماید ؛ لذا موجی از علم طلبی و علم آموزی که پیامبر اگرم تشویق نمود وآنرا فریضه معرفی کرد آغاز شده بود وتعالیم قرآن نیز علم آموزی را مهمترین وظیفه انسان می داند و علمارا افضل امت می شمارد ؛ براین اساس نهضت علمی که امام بر پا نمود اینگونه اساس وبنیانی دارد که متصل به علوم وحیانی و نبوت است ؛از مهمترین عناصر شکوفایی تمدن اسلامی تلاش های علمی وتربیت نسلی عالم برای حفظ ورونق تمدن اسلامی می باشد؛ اگر تلاش های علمی ائمه (ع) به ویژه امام باقر(ع) از بعد علمی تمدن اسلامی جدا شود، قطعا این تمدن با چالش بزرگی مواجه می گردد؛ ابعاد تاثیر گذاری علمی اهل بیت(ع) ودانش آنان در رونق وشکوفایی تمدن اسلامی بسیار مهم وقابل توجه است؛ یکی از این وجوه مهم وکارکرد مهم آن در راستای حفظ تمدن اسلامی، تربیت شاگردان وترویج دهندگان وحافظان ومیراث داران این علوم می باشد؛ امام باقر علیه السلام در این زمینه تلاش های سترگ وقابل توجهی داشت که این مهم نیازمند تحقیق وتدقیق بیشتر است که در این نوشتار به گوشه ای از آن اشاره می شود.
نقشی امام باقر در تقویت این گرایش مردم به علم
اقدامات علمي امام باقر (ع) و امام صادق (ع) سبب پيدايش مكتبي با فرهنگي غني گرديد كه بعدها به مكتب جعفري شهرت يافت. چون عملاً در زمان امام صادق( ع) به بار نشست. اين مكتب فكري كه در تمام زمينهها، علوم اهل بيت را به طور منظم ارائه ميدهد نتيجة بيش از نيم قرن (از سال 94 ـ 148) تلاشهاي پيگيرانة اين دو امام شيعه ميباشد.
انتخاب چنين موضعي در جامعة سياسي آن روز، كه امويها و بعد از آن عباسيها براي بقاي حكومت خويش هر مخالف و مخالفتي را به شدّت سركوب ميكردند، طبعاً نميتوانست همراه با شركت در اقدامات سياسي مهم باشد، موضع اصلي امام در اين برهه بيان معارف اسلام و تدوين فرهنگ دینی بود و در عين حال امام خلافت را حق خود و پدرانش ميدانست كه قريش آن را به زور غصب كرده بودند، و مخالفت با حكّام جور و دعوت به عدم همكاري و مبارزة منفي با آنها از مواضع، روشن و مشخص امام بود.امام در اين برهه از زمان از تقيه به عنوان سپري براي حفاظت تشيع استفاده مينمودند، چنانكه از پدر بزرگوارشان نقل فرمودهاند: «تقيه دين من و دين پدران من است، كسي كه تقيه ندارد دين ندارد.» در دوران امام باقر(ع) حكّام اموي نسبت به اهل بيت (ع) سختگيري ميكردند و اين سختگيري به جهت ادّعاي امامت و زعامت ديني آنها بود كه در دوران اموي بيشترين فشارها از ناحية هشام بن عبدالملك به اهل بيت (ع) وارد ميشد.
عبدالله ابن عطاء مكّي گفت: در نزد هيچ كس دانشمندان را حقيرتر و كوچكتر نديديم، همچنان كه در نزد امام محمد باقر (ع) هستند و در برابر احدي اين اندازه فروتني نمي كنند، و جابر ابن يزيد جعفي با آن علم و دانشي كه داشت هرگاه چيزي از آن حضرت روايت مي كرد، مي گفت: «براي من حديث كرد، وصيّ اوصياء، و وارث علوم انبياء محمد ابن علي ابن الحسين (ع ) و بازماندگان از صحابه رسول خدا و بزرگان از تابعين و فقهاء مسلمين همگي معالم و احكام دين را از آن بزرگوار روايت كرده اند، و در فضل و دانش سرآمد دانشمندان و ضرب المثل همگان بود.جلسات درس امام همواره صدها تن از مناطق مختلف ممالک و قلمرو اسلامی براي فراگيري فقه و حديث و تفسير و لغت و ديگر علوم در بر مي گرفت، كوفه، بصره، واسط و حجاز واز ممالک دیگر اسلامی به ویژه ایران آن روز گار افرادي را به دارالعلم امام که در مدینه مستقر بود جذب شده بودند.
«حسن ابن علي الوشا» خود 900 شيخ را درك كرد كه در مسجد كوفه به درس و بحث اشتغال داشتند و همگي از امام محمد باقر(ع) و فرزندش جعفر ابن محمد (ع) نقل حديث مي كردند، حسن ابن علي الوشا با امام رضا (ع) معاصر بود و با زمان مدرسه امام محمد باقر (ع) و امام صادق(ع) سي سال فاصله بود كه تأليفات فارغ التحصيلان اين جامعه را شمارش نموده و به شش هزار كتاب بالغ شده است و چه بسا بيشتر كتاب هاي كافي،من لايحضره الفقيه، الوافي، الاستبصار از آنها برگرفته شده است، دانشگاه اهل بيت (ع) چهارهزار دانشجو را در بر مي گرفت.
هسته مرکزی تقویت علمی جویی در جهان اسلام
اگر دوران حیات امام باقر(ع) در چند مرحله درنظر بگیریم
نخست، دوره قبل از امامت در کنار پدر بزرگوارش امام سجاد (ع) هم جامعه را می شناسد وهم انحرافات را خوب شناخته و با آنان و با افکار انحرافی مقابله و به شبهات پاسخگو هست و هدایت شیعیان و حفظ اسلام در مقابل انحرافات مد نظر دارد و با روش ارتباط نزدیک با نخبگان و دانشمندان زمان و شناخت متقابل و نزدیک و تاثیر گذاری بر آنان است و با برنامه های منظم حرکتهایی دارد.
مرحله دوم بعد از شهادت امام زین العابدین در سال ۹۵ هـ در این دوره ضمن هدایت فکری و رهبری و بیان احکام و اداره امور شیعیان به مبارزه علمی با دستگاه خلافت عباسی پرداختند.
و مرحله سوم تدابیر مهم امام(ع) برای اصلاح جامعه و بنیان گذاری علوم اسلامی و مقابله با انحرافات امویان برنامه دارد ومکاتب علمی منحرف که در دوره امویان بوجود آمد اگر نبود حرکت علمی امام این مکاتب منحرف هسته اصلی دین را هدف گرفته بود ؛ یهودیات متظاهر به اسلام مفتی مسلمانان شده بودند و فتواها می دادند و فتنه ها بر پا می نمودند ؛ دقیقا همان روی دادی که در قضایای داعش بروز کرد بنام اسلام ، مردم را گردن می زدند و در آتش می سوزاندند به فتوای همین صهیونیستهای مسلمان نما این کارها انجام می گرفت .
لذا امام(ع)دراین شرایط وارد میدان می شود وارتباط با عموم مردم و ارتباط با دانشمندان و نخبگان و تشکیل کرسی های آزاد نظریه پردازی با نخبگان و تاثیر گزاری در آنان از تدابیر جامعی بود که امام اصل دین را از سقوط به دست مکتب اموی نجات و علم واقعی اسلام را مفهوم داد وآنچه رسول الله پیش بینی فرمود بود که شکافنده علوم خواهد آمد این بشارت محقق شد واسلام با علوم ودانش حضرت راه خودرا یافت.
تقابل امام (ع) با علوم منحرف
در ایندوره چنانکه عرض شد اسرائیلیات که از نتایج نفوذ دشمنان اسلام بود بزرگترین خطر بود ؛ لذا امام نظام فکری منسجم تاسیس نمود در مقابل این نظام اموی و نظام عباسی که بعدا روی کار آمد و فقهایی تراشیده شد که امام در مقابل این نظامهای منحرف نظام علمی خاص بر پا نمود ؛ شاگردان بزرگی تربیت نمود که هریک استوانه های علمی بودند در مقابل انحرافات فکری وعلمی ؛ شيخ مفيد در ارشاد مي نويسند: اصحاب حديث كه نام راويان ثقات آن بزرگوار را (امام صادق) جمع كرده اند با اختلاف در عقيده و گفتار شماره آنان به چهار هزار نفر مي رسد. از ميان اصحاب و شاگردان امام محمدباقر و امام جعفر صادق (ع) برخي ايراني بوده اند از جمله آنها «عبدالله ابن سعد اشعري» و برادرش «عيسي ابن عبدالله» هستند كه هر دو از اجلاء اهل قم و از محبوبين آن حضرت (امام صادق) بوده اند. در كتاب امام باقر (ع) جلوه امامت در افق دانش نام 461 نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر (ع) را ذكر كرده است از جمله «اسحاق القمي» كه ايراني بوده است.مي توان نتيجه گيري كرد كه در مدينه عده زيادي از محضر امام محمد باقر (ع) كسب علم مي كردند وهریک قطب وکانون علم شدند که در نشر دانش های اسلامی وتاثیر در گستره تمدن اسلامی داشتند؛ همین نقش بود که تمدن اسلامی بر محور مکتب اهل بیت(ع) را رونق داد وسبب رویش وجوانه زدن مکاتب فکری از میان اندیشمندان مسلمان گردید تادر مقابل مکاتب منحرف اموی و عباسی ایستادگی نموده وبر خلاف مسیر آنان حرکت نمایند ودر مقابل نفوذ یهود با اسرائیلیات ایستادگی نموده و مسیر و خط آنان را به مسلمانان معرفی نمایند . بنابراین بر خورد امام بسیار دقیق وحساب شده بود که دست آنان را رو کرد تا تمدن اسلامی از آسیبهای آنان مصون بماند.
پیام های سیره وسخنان امام باقر (ع) به مدیران و اهل فرهنگ
تمام سیره ورفتار و گفتار اهل بیت(ع) دارای پیامهای الهام بخش واحیاگر وزنده کننده است؛
امروز جامعه با این ابزارهای ارتباطی ، از ماشین گرفته تا ماهواره و شبکه های رسانه ای و مخابراتی ، همه مردم در معرض انواع آسیبهاست ؛ آسیبهای خانواده گرفته تا آسیبهای فراوان دیگر اعتیاد و انحرافات اخلاقی و... وباورها در معرض خطر است ، شبهات به سرعت منتشر می شود ؛ زمینه واسباب انحراف در دسترس همه اقشار قرار دارد و این ابزاری که بنام گوشی تلفن همراه است در تمام سطوح جامعه نفوذ کرده است ؛ لذا برای مقابله با این ابزار جدید باید برنامه های جدید تر طراحی کرد ؛ زمان امام باقر اگر ابزار انحراف منحصر بود به تولید فکر و یا نوشتن کتاب وتدریس ومنبر و..بود ورسانه منحصر در این ابزارها بود ؛ امروز رسانه مصادیق فراوان وباسرعت حیرت انگیز و بسیار فراتر و وسیعتر دردسترس است ؛ ازاین ابزار ورسانه ها هم می شود در مقابل تهاجم شبهات استفاده نمود وهم آموزه های قرآن واهل بیت را منتقل نمود و به گوش جهانیان رساند ؛
اما وضع جامعه در عصر حضرت به جهت حاکمیت مفسدین در بحرانیترین شرایط قرار داشت؛ چنانکه در عصر ما حاکمیت رسانه های فاسد همان گونه است ؛ امویان تا میتوانستند جامعه را از مسیر اهل بیت دور کردند، چنانکه گزارش شده، امام باقر (ع) وارد مسجدالحرام شد، دستهای از قریش متوجه آن جناب شده و پرسیدند که این شخص کیست؟ به آنها گفته شد که این فرد امام و پیشوای اهل عراق است.
یکی از آنها گفت: خوب است که شخصی را بفرستیم تا از او سوالی بکند. جوانی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: ای عمو بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ حضرت فرمودند: میگساری و شرابخواری. جوان برگشته و جواب را به آنها گفت، گفتند: بار دیگر بپرس. عرض کرد: بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ حضرت فرمود: ای برادرزاده، مگر نگفتم که میگساری و شرابخواری! زیرا شرابخوار به زنا و سرقت و قتل و شرک رو میآورد، تمام کارهای ناشایستهای که از شرب خمر سرچشمه میگیرد بالاترین گناهان هستند؛ یکی از مفاسد بزرگ در این دوره عادی بودن میگساری بود ؛ امروز نیز در رسانه های استعماری به ترویج این رفتارها می پردازند برای نمونه ترویج نگهداری حیونات نجس در منزل و ترویج شراب خواری و گناهان جنسی نامشروع و ترویج عریان گری و نمایش تصاویر بی حجابی برای از بین بردن حجاب که ریشه همه گناهان این رفتارهاست که در فضای مجازی به شدت تبلیغ می شود ؛ دور کردن مردم از پیشوایان و نمادهای دینی ومذهبی و کم رنگ شدن نماز و حضور در مساجد و..همه اینها به صورت گسترده وهدفمند در فضای مجازی تبلیغ می شود ؛ برای رهایی از این آسیبهای بزرگ چه راه کارهایی هست ؛
امام باقر (ع) در زمان خود به یک مولفه مهم پرداخت وآن ارتباط وسیع با مردم و نخبگان علمی بود این زمان و شرایط تعامل با مردم و رفت و آمد و ارتباط با آنان را یکی از روشهای اثر گذاری و اصلاح جامعه میدانست؛ لذا در درس حضرت همه فرق مسلمین شرکت میکردند؛ از زراره روایت شده که گفت: امام باقر (ع) بر جنازه مردی از قریش حاضر شد و من در خدمتش بودم و در آن جماعت «عطا»، که مفتی مکه بود حضور داشت. در این حال ناله و فریادی از زنی بلند گشت، عطا به او گفت: یا خاموش باش، یا ما باز میگردیم و آن زن خاموش نشد، پس عطا بازگشت، من به حضرت باقر (ع) عرض کردم که عطا برگشته! امام (ع) فرمود: با ما باشید همراه جنازه برویم پس اگر ما وقتی چیزی از باطل را با حق نگران شویم و حق را به سبب آن باطل فروگذار کنیم حق مسلم را ادا نکرده باشیم، یعنی تشییع جنازه این مرد مسلم که حق اوست به سبب فریاد یک زن فرو گذاشته نمیشود.؛ منظور امام (ع) ترویج ارتباط و حضور در میان مردم بود ؛ امروز مسئولین فرهنگی ونهادی علمی وتبلیغی وآموزشی اعم از حوزه ها و دانشگاهها و..روشها وراههایی در پیش دارند برای رهایی جامعه از آسیب وحفظ ارزشها .
- ۱. ارتباط گسترده با مردم درمیان مردم بودن با مردم بودن ارتباط فیزکی و مجازی ترجیحا ارتباط فیزیکی و مجالست.
- ۲. امیر مومنان (ع) فرمود وقتی شبهات به شما روی آورد به قرآن پناه ببرید.
- ۳. نهاد آموزش وپرورش نیاز به حضورنیروی تربیتی قوی دارد صیانت از نسل های آتی که در معرض انحرافات جدی قرار دارند.
- ۴. داشتن ضوابط و قوانین باز دارنده درباره دسترسی به ابزار مخابراتی بدون داشتن شرایط پخش مجانی شماره تلفنو... وسرمایه داری نمودن این امور که همه سطوح جامعه به این امکانات دسترسی بی ضابط دارند ..
- ۵. جمع کردن و فیلتر نمودن راه کار درست نیست ؛ اگر یکی را فیلتر کنند یکی دیگر اختراع و منتشر خواهد شد ماهواره را جمع کردند جایگزین آسانتر و..
- ۶. باید روشهای باز دارنده ومنطقی وعقلانی را جست ؛ برای رفع آلودگی تعطیل کردن راه حل نیست بلکه باید تولید آلودگی را از ریشه درمان نمود .
- ۷. و..