
emamian
۳ راز مهم برای آب کردن چربیهای دور شکم
مربیان ورزشی تأکید میکنند که "دویدن" رایجترین فعالیتی است که مردم هنگام تلاش برای کاهش چربی شکم به آن متوسل میشوند. بسته به قد، وزن و سرعت دویدن، میتوانید با این ورزش به اندازه یک مایل، حدود ۱۰۰ کالری بسوزانید.
در این گزارش سه راز مهم برای آب کردن چربیهای شکم از طریق دویدن معرفی شده است.
بسیاری از دوندگان دوست دارند که به طور متناوب بین دویدن ثابت و دویدن متغیر جابه جا شوند که راهی عالی برای آنها برای کار روی سرعت و قدرت و همچنین بهبود عملکردشان است.
برای بسیاری، آهسته دویدن نیز راهی عالی برای سوزاندن کالری بیشتر از حالت بی تحرکی یعنی «دویدن مسافت معین با سرعت معین» است.
مربیان ورزشی توصیه میکنند که با یک دقیقه دویدن با شدت کم شروع کنید، سپس به مدت ۱۰ تا ۳۰ ثانیه دوی سرعت را انجام دهید و سپس برای ۳ تا ۵ راند تکرار کنید.
فعالیتهای گوناگون
بسیاری از دوندگان اشکال دیگری از تمرینات هوازی را در برنامه خود قرار میدهند که به آنها کمک میکند تا عضلات دیگر را هدف قرار دهند و از تمرین بیش از حد اجتناب کنند.
برای هدف شما، تمرینات متقابل راهی عالی برای از بین بردن یکنواختی، ایجاد انگیزه در بدن شما برای کار سختتر و سوزاندن چربی بیشتر از یک دویدن مداوم است.
کارشناسان در اینجا توصیه میکنند که روال چند روزه را با دوچرخه سواری و شنا جایگزین کنید تا به درگیر شدن سایر عضلات و افزایش کالری سوزی کمک کند.
تمرین عضلات پا
اگرچه این به طور خاص مربوط به دویدن نیست، اما به طور غیرمستقیم برای هدف شما مهم است: بسیاری از دوندگان فعالیت خود را با تمرینات قدرتی تکمیل میکنند، به ویژه آنهایی که روی قسمت پایین تنه تمرکز دارند.
آنها این کار را نه تنها برای پیشگیری از آسیب و تعادل عضلانی انجام میدهند، بلکه به آنها کمک میکند تا عملکرد دویدن خود را بهبود بخشند و توده عضلانی قوی در قسمت پایین بدن ایجاد کنند.
به خاطر داشته باشید که اضافه کردن یک روز چالشی تمرین پا به شما کمک میکند کالری و چربی بیشتری به خصوص در ناحیه شکم بسوزانید.
ولایت و خلافت امام علی(ع) در قرآن
بشر برای پیمودن راه سعادت و گام نهادن در طریق عبودیت و پیشرفت معنوی و رسیدن به کمالات انسانی که مهم ترین هدف خلقت جنیان و انسان ها از نگاه قرآن است.(۱) همیشه محتاج راهنمایان و پیشوایانی بوده اند تا آنان را در راه دستیابی به این هدف والای الهی یاری رسانند و آن چه موجب رشد و ترقی معنوی و رسیدن به این هدف است را به او تعلیم دهند و او را از آن چه سبب انحراف و گمراهی و سقوط می گردد بازدارند و در نهایت تشخیص راه حق از باطل و هدایت از ضلالت را به وی بشناسانند.
بر این اساس خداوند متعال از باب رحمت گسترده خویش بر بندگان و لطف بی کرانش بر آنان، از آغاز خلقت بشر، پیامبران و راهنمایانی همراه با تعالیم و دستورات حیاتبخش را به سوی بندگان فرو فرستاد تا آنان با ارشاد بشر و ابلاغ این تعالیم و معارف الهی، انسان ها را به سوی حق و راه هدایت رهنمون سازند و از انحراف و سقوط آنان در دام شیاطین جن و انس جلوگیری کنند.
لکن از آن جا که مدت حیات هر یک از این پیامبران الهی کوتاه و عصر رسالت و تبلیغ آنان محدود است خداوند متعال پس از سپری شدن عصر رسالت هر یک از انبیاء، جانشینانی را برای آنان برگزید تا رسالت و راه آنان را ادامه دهند و از دین و عقاید مؤمنان پاسداری نمایند. روی این جهت، مشاهده می کنیم که پس از وفات هر یک از انبیاء الهی جانشینان و حجت الهی دیگری رهبری و هدایت مؤمنان را به دست گرفته اند و به ارشاد و رهبری پیروان آن پیامبر الهی و دیگر بندگان خدا همت گماشته اند.
پس از وفات پیامبر خاتم(ص) نیز بشر از این لطف و رحمت الهی محروم نگردید و خداوند متعال برای پیامبر خاتم(ص) جانشین یا جانشینانی را برگزید تا این حجت های الهی و جانشینان آن حضرت رسالت پیامبر اسلام را ادامه دهند و از دین و عقاید مؤمنان حفاظت نمایند. ولکن برای این که مسلمانان و پیروان پیامبر خاتم با جانشینان آن حضرت آشنا گردند و خود را پس از وفات پیامبر اکرم ملزم به تبعیت و اطاعت از آنان بدانند خداوند متعال از همان آغاز بعثت پیامبر(ص) با نزول آیات متعدد و در مراحل و مواقع مختلف ویژگی های برجسته این حجت های الهی و جانشینان پیامبر را برای مسلمانان تبیین نمود و آنان را به عنوان ولی و سرپرست مسلمانان و کسانی که امت اسلامی می بایست از آنان پیروی نمایند معرفی کرد. افزون بر این به پیامبرش نیز فرمان داد تا با ابلاغ و تبیین این آیات برای مسلمانان،
شخصیت و جایگاه جانشینان خود را برای آنان بازگو نمایند تا بر همگان روشن گردد که پس از وفات آن حضرت مسلمانان باید آنان را به عنوان رهبر و راهنمای خود در امور دین و دنیا برگزینند و دین و عقاید خود را از آنان دریافت کنند که ما در ذیل به بخشی از عمده ترین آیاتی که در قرآن کریم در مورد ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین علی(ع) نازل شده و نیز روایاتی که در تفسیر و تبیین این آیات از رسول خدا صادر گردیده است اشاره می نمائیم تا پیروان و رهروان راه ولایت و دیگر مسلمانان با حقیقت راه و مسیری که پیامبر اکرم پس از خود برای مسلمانان ترسیم نموده آشنا گردند.
۱ـ آیه انذار:
در سال سوم بعثت آیه انذار عشیره نازل گردید و به پیامبر فرمان داد که خویشاوندان خود را دعوت به اسلام نماید. «وَ أَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الاْءَقْرَبِینَ؛(۲) [ای پیامبر [خویشاوندان نزدیکت را انذار کن»
در پی این فرمان الهی مبنی بر انذار و دعوت خویشاوندان به اسلام، پیامبر اکرم مجلسی تشکیل داد و حدود چهل نفر از بستگان نزدیک خود را به خانه ابوطالب دعوت نمود که از جمله آنان حمزه و ابولهب بودند، پس از صرف غذا و هنگامی که پیامبر قصد اعلام این مأموریت را داشت ابولهب با سخنان خود زمینه ابلاغ این پیام را از میان برد لذا پیامبر روز بعد غذایی تهیه کرد و آنان را دوباره به خانه ابوطالب دعوت نمود و پس از صرف غذا فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب، به خدا سوگند هیچ جوانی را در عرب نمی شناسم که برای قومش چیزی بهتر از آن چه من آورده ام آورده باشد، من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام و خداوند به من دستور داده که شما را به آئین اسلام دعوت نمایم سپس فرمود: «ایکم یؤازرنی لیکون اخی و وارثی و وزیری و وصیّی و خلیفتی فیکم؟؛ کدام یک از شما مرا یاری می دهید تا پس از من برادر و وارث و وزیر و وصیّ و جانشین من در میان شما باشد.»(۳)
جمعیت همگی از پاسخ دادن امتناع کردند جز علی(ع) که با وجود کمی سن از جا بپاخواست و عرض کرد: ای پیامبر من در این راه یار و یاور خواهم بود. پیامبر اکرم پس از تکرار این سخن و پاسخ نشنیدن از سوی دیگران دست به شانه علی(ع) نهاده و فرمود: «هذا أخی و وارثی و وزیری و وصیّی و خلیفتی فیکم بعدی فاسمعوا له و اطیعوه؛(۴) این [علی] برادر من و وارث و وزیر و وصی و جانشین من در میان شما پس از من خواهد بود به امر او گوش فرا دهید و از او فرمان برید.»
و بدین ترتیب پیامبر اکرم(ص) در همان آغاز بعثت خویش علاوه بر دعوت دیگران به اسلام، علی(ع) را به عنوان وزیر و وصی و جانشین خود به مسلمانان معرفی کرد و همگان را به اطاعت و پیروی آن حضرت فراخواند. این حدیث را علاوه بر مفسران و محدثان شیعه، بسیاری از مورخان، مفسران و محدثان اهل سنت از جمله طبری، ابن اثیر، ابن ابی حاتم، ابن مردویه، ابی نعیم، بیهقی، ثعلبی و ابن ابی الحدید در کتب تاریخ، تفسیر و حدیث خود نقل کرده اند.(۵)
۲ـ آیه مودت:
قرآن کریم در آیه ۲۳ شوری خطاب به پیامبر می گوید: «قُل لاَّآ أَسْـءَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَ مَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ؛ بگو من هیچ پاداشی از شما نمی خواهم جز دوست داشتن نزدیکانم و هر کس عمل نیکی انجام دهد به نیکی اش می افزاییم چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است».
در شأن نزول آیه فوق روایت شده است: هنگامی که پیامبر اسلام وارد مدینه شد و پایه های اسلام مستحکم گردید انصار نزد پیامبر آمدند و به آن حضرت عرض کردند: اگر مشکلات مالی برای شما پیدا شد ما حاضر هستیم تمام اموالمان را بدون هیچ شرطی در اختیار شما قرار دهیم که در این هنگام آیه فوق نازل شد و مسلمانان را به دوست داشتن خویشاوندان پیامبر به جای مزد آن حضرت فرمان داد. در این که مراد از خویشاوندان پیامبر چه کسانی هستند اقوال مختلفی نقل گردیده است لکن نظریه ای که از همه معتبرتر بوده و مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنت آنرا نقل کرده اند این است که مقصود از خویشاوندان پیامبر در آیه مذکور علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) هستند، زمخشری و قرطبی از مفسران اهل سنت در ذیل آیه چنین آورده اند: هنگامی که آیه «قُل لاَّآ أَسْـءَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» نازل شد اصحاب پیامبر خطاب به آن حضرت عرض کردند: ای رسول خدا! خویشاوندان تو که محبت نمودن به آنان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟ پیامبر در پاسخ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزند آنان. و این سخن را سه مرتبه تکرار کرد.(۶)
براساس این آیه و روایت فوق و روایات فراوان دیگری که در مورد محبت نمودن به اهل بیت از سوی پیامبر نقل گردیده است بر همه مسلمانان واجب است که اهل بیت پیامبر را دوست داشته باشند و به آنان محبت ورزند ولکن دوست داشتن و محبت نمودن به این خاندان تنها به علاقه قلبی محقق نمی شود بلکه علاوه بر آن، تبعیت عملی از آنان و پذیرش سخنان و پیمودن راه و عقیده آنان نیز لازم است زیرا نمی شود کسی ادعا کند من فردی را دوست دارم اما در عمل بر خلاف راه و عقیده او عمل نماید و اعمالی را انجام دهد که در نقطه مقابل راه و اعمال محبوب او قرار دارد و او از این اعمال تنفر دارد که چنین محبتی از دیدگاه قرآن محبت واقعی نبوده بلکه ادعای محبت است چنان که در صدر اسلام یهود ادعا می کردند که ما خداوند را دوست داریم ولی با این ادعا حاضر نبودند به پیامبر اسلام ایمان آورند و سخن و فرمان خدا را در این مورد بپذیرند که آیه نازل شد و به پیامبر خطاب نمود که: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ؛(۷) [ای رسول] بگو [به یهود] که اگر واقعاً خداوند را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست داشته باشد.»
و اساساً فلسفه این که در آیه مودّت و روایات فراوان، محبت اهل بیت به عنوان یک تکلیف بر همه مسلمانان لازم شمرده شده جهت دادن به مسلمانان برای انتخاب راه و عقیده صحیح و عدم انحراف از خط رسالت پس از وفات پیامبر اسلام است و خداوند و رسول او با وجوب این تکلیف در پی آن بوده اند که مسلمانان پس از رحلت پیامبر اکرم به سوی این خاندان متمایل گردند و دین و عقاید خود را از آنان بگیرند تا بدین وسیله از مسیر حق و هدایت منحرف نگردند زیرا این خاندان از همگان نسبت به شریعت الهی و آن چه خداوند بر پیامبرش نازل کرد آگاه ترند و بهتر می توانند مسلمانان را با تعالیم الهی آشنا سازند. بر این اساس، این محبت، یک محبت شخصی که برخاسته از علایق خانوادگی که در هر پدر و فرزندی وجود دارد نیست بلکه یک محبت الهی است که نفع آن در نهایت به خود مسلمانان باز می گردد. چنان که قرآن در آیه ای دیگر در این باره می گوید: «قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ؛(۸) به مسلمانان بگو این مزدی که از شما طلب کردم [محبت خویشاوندانم] این به نفع خود شماست».
به توجه به مطالب فوق، هر چند ظاهر آیه مودّت و روایاتی که در مورد محبت نمودن به اهل بیت از پیامبر اکرم وارد شده این است که همه مسلمانان موظفند به این خاندان محبت نمایند و آنان را دوست بدارند ولکن پیام اصلی این آیات معرفی اهل بیت به عنوان جانشین و جایگزین پیامبر اکرم و رهبری مسلمانان پس از رسول خداست.
۳ـ آیه مباهله:
مباهله به معنای نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است به این معنی که دو نفر یا دو گروه که با یکدیگر به گفتگو می نشینند و سخن و عقیده یکدیگر را نمی پذیرند با یکدیگر قرار می گذارند که از خدا بخواهند شخص دروغگو و کسی که بر باطل قرار دارد را هلاک سازد. داستان مباهله صدر اسلام که آیه مباهله در مورد این قضیه نازل گردید بدین قرار است که گروهی از مسیحیان نجران که حدود ۶۰ نفر بودند برای گفتگو و بحث با پیامبر اسلام وارد مدینه شدند ولکن پس از گفتگو درباره مسائلی از جمله ولادت عیسی، سخن و عقیده پیامبر را در این مورد نپذیرفتند که در پی این واقعه آیه ۶۱ آل عمران که معروف به آیه «مباهله» است نازل شده و در آن به پیامبر اسلام خطاب کرد که: «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده باز کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود و شما هم فرزندان خود و ما زنان خویش و شما نیز زنان خویش و ما جان های خود و شما نیز جان های خود را دعوت کنید آنگاه مباهله کرده و لعنت خدا را به دروغگویان قرار دهیم»
در پی نزول این آیه و درخواست پیامبر از مسیحیان برای مباهله کردن آنان از پیامبر مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند و با بزرگان خود به مشورت بنشینند. پس از مشورت تصمیم گرفتند با پیامبر مباهله کنند و لکن بزرگان آنان به مباهله کنندگان توصیه کردند که اگر مشاهده کردید پیامبر با جمعیت و سر و صدای فراوان به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید زیرا حقیقتی در کار نیست اما اگر او با افراد خاص و اندک خود به میعادگاه آمد بدانید که او پیامبر خدا است و از مباهله با او بپرهیزید که نابود خواهید شد آنان وقتی طبق قرار قبلی به میعادگاه آمدند دیدند پیامبر فرزندش حسین را در آغوش دارد و دست حسن را در دست گرفته و علی و فاطمه(س) همراه او هستند و به آنان سفارش می کند که هرگاه من دعا کردم شما نیز آمین بگوئید. مسیحیان وقتی این صحنه را مشاهده کردند به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر شدند با پیامبر مصالحه نموده و به آن حضرت جزیه پرداخت نمایند.(۹)
این واقعه را بیشتر مفسران و محدثان اهل سنت در منابع تفسیر و حدیثی خود نقل کرده اند(۱۰) و حتی صاحب تفسیر کشاف از مفسران اهل سنت پس از نقل این روایت می گوید: این آیه قوی ترین دلیلی است که فضیلت اصحاب کساء (پنج تن آل عبا) را ثابت می کند.(۱۱) ولکن اگر به خوبی به محتوا و متن این آیه دقت شود می توان بالاتر از این امر یعنی موضوع ولایت و خلافت علی(ع) را از این آیه استفاده نمود با این توضیح که در این آیه خداوند از حسن و حسین(علیهما السلام) تعبیر به «ابناءنا» یعنی فرزندان پیامبر و از فاطمه(س) تعبیر به «نساءنا» یعنی زنانی که به پیامبر تعلق دارند و از علی(ع) تعبیر به «انفسنا» کرده و «انفسنا» یعنی نفس و جان پیامبر و از این تعبیر فهمیده می شود که علی(ع) مانند پیامبر و همچون پیامبر است لذا بعد از رحلت و رفتن پیامبر باید کسی در جای او بنشیند که همچون پیامبر و مانند اوست نه دیگران که مدت زیادی از عمر خود را در بت پرستی گذراندند.(۱۲) و از جهات متعدد دارای نقص و عیب بودند از جمله این که از جهت علم و آگاهی نسبت به مسائل شریعت که شاخصه اصلی و اولیه جانشین پیامبر و خلیفه مسلمانان است در رتبه ای بسیار پائین قرار داشتند به گونه ای که بارها این سخنان را بر زبان جاری می کردند که اگر علی(ع)(۱۳) یا معاذ(۱۴) نبودند هلاک می شدیم یا می گفتند: همه مردم حتی زنان خانه نشین از ما داناتر هستند.(۱۵)
بنابراین، آیه فوق نه تنها یکی از فضائل علی(ع) و فرزندانش به شمار می رود بلکه یکی از محکم ترین ادله بر ولایت و جانشینی علی(ع) پس از پیامبر و شایستگی آن حضرت برای احراز این مقام نیز خواهد بود لذا در مجلس بحثی که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود از امام رضا(ع) سؤال کرد که چه دلیلی بر خلافت و جانشینی جدت علی ابن ابی طالب داری؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: آیه «انفسنا»(۱۶) یعنی آیه مباهله که در آن خداوند از امیرالمؤمنین(ع) به عنوان نفس و جان پیامبر(ص) یاد کرده است.
۴ـ آیه ولایت:
قرآن در آیه ۵۵ مائده خطاب به مسلمانان می گوید: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ راکِعُونَ؛ سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آورده اند و در حال رکوع انفاق می نمایند».
شیعه و اهل سنت در شأن نزول این آیه از ابوذر غفاری روایت کرده اند که وی می گوید: روزی با رسول خدا در مسجد نماز می خواندم، سائلی وارد شد و از مردم تقاضای کمک کرد ولی کسی پاسخ او را نداد در پی این امر سائل دست خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای
کمک کردم ولی کسی جواب مرا نداد که در همین هنگام علی(ع) که در حال رکوع نماز بود با انگشت دست راست خود به سائل اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر اکرم(ص) که در مسجد حضور داشت پس از نماز سر را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: خداوندا، برادرم موسی از تو تقاضا کرد که سینه او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان نمایی و برادرش هارون را وزیر و یاورش قرار دهی. خداوندا، من محمد برگزیده و پیامبر توام، سینه ام را گشاد نما و کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم علی را وزیر من گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد. هنوز دعای پیامبر به پایان نرسیده بود که جبرئیل نازل شد و آیه فوق را نازل نمود.(۱۷)
این آیه با کلمه «انّما» که در لغت عرب به انحصار دلالت دارد آغاز گردیده است و معنای آیه این است که ولیّ و سرپرست شما تنها خداوند و رسول او و کسی است که در حال رکوع در راه خدا انفاق می نماید و طبق روایتی که ذکر گردیده است این شخص تنها علی ابن ابی طالب است بر این اساس مطالبی که برخی از مفسران اهل سنت بیان کرده اند و «ولی» در آیه فوق را به معنای دوست و یاور دانسته اند صحیح نیست زیرا ولایت به معنای دوستی و یاری کردن تنها اختصاص به کسانی که در حال رکوع انفاق می کنند ندارد بلکه یک حکم عمومی است و تمام مسلمانان را در بر می گیرد و همه موظف هستند با یکدیگر دوست بوده و همدیگر را یاری نمایند بلکه از این که قرآن این ولایت را منحصر به خدا و رسول انفاق کننده در حال رکوع نموده بدست می آید که این ولایت به معنای سرپرستی و صاحب اختیار و متصرف در امور بودن است و این که این ولایت در ردیف ولایت خداوند و پیامبر او قرار گرفته است و هر سه با یک جمله بیان گردیده خود مؤید دیگری است برای اثبات این معنی.
۵ـ آیات تبلیغ و اکمال دین:
پیامبر اسلام در سال آخر عمر مبارک خود به همراه مردم مدینه و دیگر سرزمین های اسلامی که جمعیت آنان بالغ بر صد هزار نفر می گردید عازم حجة الوداع شدند پس از انجام مراسم حج و در بازگشت، هنگامی که به منطقه ای بنام «غدیر خم» رسیدند فرشته وحی بر آن حضرت نازل گردید و به پیامبر فرمان داد که آنچه قبلاً بر او نازل شده است را به مردم ابلاغ نماید.(۱۸)
«یَـآأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ؛(۱۹) ای رسول، آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل گردیده را به مردم ابلاغ نما و اگر این کار را نکردی رسالتت را انجام نداده ای.»
ولی پیامبر از ابلاغ صریح این امر نگران بود و خوف آن را داشت که مردم نپذیرند و در برابر او به مخالفت برخیزند زیرا از یک طرف علی(ع) پسر عمو و داماد آن حضرت است و می ترسد مردم تهمت خویشاوند بودن علی را به پیامبر بزنند و بگویند پس از خود، پسر عمو و دامادش را بر ما مسلط ساخت و از طرف دیگر علی(ع) در جنگ های متعدد اجداد و بستگان کافر بسیاری از این مسلمانان را به قتل رسانده و آنان از او کینه شدیدی به دل دارند و از سویی دیگر افراد منافق فراوانی که در میان مسلمانان وجود داشتند مانع بسیار بزرگی برای خلافت و و لایت علی(ع) به شمار می رفت، چنانچه در روایتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل گردیده به این موضوع اشاره شده است.(۲۰) لکن خداوند در ادامه این آیه به پیامبرش اطمینان می دهد که از هیچ چیز و هیچ کس خوفی نداشته باشد زیرا خداوند او را از شر مردم نگه می دارد. «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَـفِرِینَ؛ خداوند تو را از خطرات مردم نگه می دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند.»
در پی نزول این آیه پیامبر دستور توقف مسلمانان را صادر کرد و به آنان فرمان داد که صبر نمایند تا آنان که عقب هستند به جمعیت ملحق شوند و آنان که پیشاپیش قافله در حرکت بودند بازگردند پس از اجتماع مسلمانان نماز ظهر را به جماعت پیامبر اقامه کردند سپس آن حضرت فرمان داد تا از جهاز شتران منبری را برای آن حضرت تهیه نمایند سپس بر بالای منبر قرار گرفته و پس از حمد و سپاس الهی فرمود: من به همین زودی دعوت خدا را اجابت کرده و از میان شما می روم، من مسئول هستم و شما هم مسئولیه، شما در مورد من چگونه شهادت می دهید مردم با صدای بلند گفتند: ما گواهی می دهیم که تو وظیفه رسالت را ابلاغ کردی و شرط خیرخواهی را انجام دادی و آخرین تلاش خود را در راه هدایت ما انجام دادی، خداوند تو را جزای خیر دهد. سپس فرمود: آیا شما گواهی به یگانگی خدا و رسالت من و حقانیت روز رستاخیز می دهید؟ همگان گفتند آری، گواهی می دهیم، سپس فرمود: خدایا گواه باش. پس از بیان این سخنان و گرفتن اعتراف مبنی بر توحید و نبوت و معاد و صدق گفتار و کردارش در این مورد، دست علی را گرفت و بلند کرد و فرمود: ای مردم! چه کسی از همه مردم نسبت به مسلمانان از خود آنها سزاوارتر است، همه گفتند: خدا و پیامبر او داناتر هستند پیامبر فرمود: خداوند ولی و رهبر من است و من مولی و رهبر مؤمنان هستم و نسبت به آنان از خودشان سزاوارترم. سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛(۲۱) هر کس من مولاه و رهبر او هستم این علی نیز مولی و رهبر اوست.» و این سخن را سه بار تکرار کرد و بدنبال آن سر را به سوی آسمان برداشت و فرمود:
«اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و أدر الحق معه حیث دار؛(۲۲) خداوندا دوست بدار کسی که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسی که او را دشمن بدارد و محبوب بدار کسی که او را محبوب بدارد و مبغوض بشمار کسی که او را مبغوض شمارد و یاری نما کسی که او را یاری نماید خوارگردان کسی که او را خوار گرداند و حق را به همراه او بدار به هر سویی که او رود.»
پس از پایان سخنان پیامبر و ابلاغ این پیام الهی آیه اکمال دین نازل شد و خطاب به همه مسلمانان گفت: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاْءِسْلَـمَ دِینًا؛(۲۳) امروز آئین شما را کامل و نعمت را به شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آئین شما پذیرفتم.»
در روایات نقل گردیده است که پس از نزول این آیه پیامبر خود در خیمه ای نشستند و علی(ع) در خیمه ای دیگر و به مسلمانان فرمان دادند که این حادثه را به آن حضرت و علی(ع) تبریک بگویند و از جمله افرادی که به حضور پیامبر(ص) و علی (ع) رسیدند خلیفه دوم بود که با جملات ذیل به آن حضرت تبریک گفت: «بخٍ بخٍ یابن ابی طالب، اصبحت و امسیت مولای و مولا کلّ مؤمن و مؤمنة؛(۲۴) مبارک باد بر تو ای فرزند ابوطالب که مولای من و تمام مردان و زنان با ایمان شدی.»
و بدین ترتیب بود که پیامبر اکرم(ص) به فرمان الهی ولایت و خلافت علی(ع) را به صراحت به مسلمانان اعلام کرد و مسلمانان را به پیروی از علی(ع) پس از خود توصیه نمود ولکن با تأسف فراوان عالمان و اهل سنت این آیه و روایات نقل شده در این مورد را همانند دلایل دیگری که در این مورد وجود دارد توجیه و تأویل نمودند و بدین وسیله حقیقت امر را به بسیاری از مسلمانان پوشیده داشتند و آنان را از این نعمت عظیم ولایت که موجب سعادت انسان در دنیا و آخرت می گردد محروم ساختند.
پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
۱. «مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْءِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»(ذاریات/ ۵۶)
۲. شعراء/ ۲۱۴.
۳. تفسیر تبیان، ج ۸، ص ۶۷ ؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۳.
۴. مجمع البیان، المیزان، درالمنثور، ذیل آیه ۲۱۴ شعراء.
۵. الغدیر، ج ۲، ص ۲۷۸ ؛ المراجعات، ص ۱۳۰ به بعد.
۶. تفاسیر الکشاف و الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه ۲۳ شوری.
۷. آل عمران/ ۳۱.
۸. سبأ/ ۴۷.
۹. مجمع البیان، ذیل آیه ۶۱ آل عمران.
۱۰. فضائل الخمسه فمن الصحاح السته، ج ۱، ص ۲۹.
۱۱. تفسیر الکشاف، ذیل آیه ۶۱ آل عمران.
۱۲. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۵؛ البدایة و النهایة، ج ۲، ص ۴۰۶.
۱۳. کافی، ج ۷، ص ۴۲۴ ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸ و ج ۱۲، ص ۱۷۹.
۱۴. السنن الکبری، ج ۷، ص ۴۴۳؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۲، ص ۱۷۹ و ۲۰۴.
۱۵. المجموع، ج ۱۶، ص ۳۲۷ ؛ کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۵۳۸.
۱۶. المیزان، ج ۳، ص ۲۳۰ ؛ مستدرک سفینة البحار، ج ۱۰، ص ۱۱۸.
۱۷. الغدیر، ج ۲، ص ۵۲ تا ۵۴.
۱۸. مجمع البیان، ذیل آیه ۶۷ مائده؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۲۵۰.
۱۹. مائده/ ۶۷.
۲۰. الاحتجاج، ج ۱، ص ۷۳؛ بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۶.
۲۱. مسند احمد، ج ۱، ص ۸۴ و ۱۱۸ ؛ کافی، ج ۱، ص ۲۹۴ و ۲۹۵.
۲۲. دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۱۶؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۱۹.
۲۳. مائده/ ۳.
۲۴. بحارالانوار، ج ۳۷،ص ۱۰۸ و ۱۴۳ ؛ البدایة و النهایة، ج ۷، ص ۳۸۶.
برای فهم قرآن چه اقداماتی لازم است؟
حضرت علی(ع) درباره قرآن می فرمایند: َ «إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ؛[۱] همانا قرآن داراى ظاهرى زیبا و باطنى ژرف و ناپیداست، مطالب شگفت آور آن تمام نمى شود، و اسرار نهفته آن پایان نمى پذیرد و تاریكى ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد.»
با توجه به دقت در حدیث بالا روشن می شود، عجائب و اسراری که از نگاه امیر المومنین(ع) پایان ندارد، قطعا در احاطه ما در نمی آید. پس باید از ابتدا با درک صحیح گام برداریم و بدانیم که هیچ نقطه ای پایان راه نیست و هر چقدر بیشتر تلاش کنیم، نتیجه بیشتری نیز عاید ما می شود. و چگونه چنین نباشد در حالی که امام معصوم نیز مدام از جرعه قرآن می نوشد و سیر نمی شود.
بعد از این مقدمه باید گفت که فهم سخن قرآن در سطح ابتدایی بسیار آسان است. حتی نیاز به فهم زبان عربی نیز ندارد. کافیست آن را تلاوت کنیم و اگر عربی نمی دانیم ترجمه آن را بخوانیم. و در مراحل بعد می توانیم این اقدامات را انجام دهیم:
۱- برای فهم دقیقتر و یافتن نکات بیشتر، باید زبان عربی (صرف و نحو و بلاغت) را بیاموزیم.
«بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ؛[شعراء/۱۹۵] آن را به زبان عربى آشكار (نازل كرد).»
۲- شناخت شان نزول، تاریخ و حوادثی که قرآن در بطن آنها نازل شده است.
۳- تدبر (زیر و رو کردن مطالب) و تفکر (نظر کردن) و تعقل (سنجش)
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ؛[محمد/۲۴] آیا آنها در قرآن تدبّر نمى كنند.»
«كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ؛[یونس/۲۴] ما آیات را براى مردمى كه تفكر كنند این چنین تفصیل مى دهیم.»
«إِنَّ فی ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ؛[رعد/۴] در اینها براى گروهى كه تعقل كنند عبرتهاست»
۴- برداشتن موانع روحی بر سر راه فهم قرآن (به هر اندازه موانع برداشته شوند، به همان اندازه فهم عالی تر می شود)
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها؛[محمد/۲۴] آیا آنها در قرآن تدبّر نمى كنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!»
«لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ؛[واقعه/۷۹] و جز پاكان نمى توانند به آن دست زنند [دست یابند]»
۵- بهره مند شدن از دانش عالی مخاطب قرآن، که قلبش محل نزول قرآن بوده:
«نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ الله؛[بقره/۹۷] او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است.»
و همراه شدن و بهره مندی از قرین و همراهان همیشگی قرآن:
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا فَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ أَخْبَرَنِی وَ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض؛[۲] فرمود: «اى مردم، من در میان شما دو چیز گرانبها باقى مى گذارم: كتاب خدا و عترتم یعنى اهل بیتم. به این دو تمسّك جوئید كه هرگز گمراه نمى شوید. خداوند لطیف خبیر به من خبر داده و به من وعده داده است كه این دو از یك دیگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند».
۶- در دست داشتن میزان ها برای فهم موضع هر آیه (مثلا کجا به کفار بی اعتنایی می کند، کجا با آن ها صف بندی می کند، کجا با آن ها اعلام جنگ می کند، کجا برای آن ها استدلال می آورد، کجا آن ها را تهدید می کند و ...)
«یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛[نساء/۴۶] سخنان را از جاى خود، تحریف مى كنند.»
۷- شناخت جامع از قرآن برای فهم محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و مطلق و مقید و .. و شناخت قرآن با قرآن
«مِنْهُ آیاتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ؛[آل عمران/۷] او كسى است كه این كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آیات «محكم» [صریح و روشن] است كه اساس این كتاب مىباشد و قسمتى از آن، «متشابه» است.»
۸- طرح سوال های مناسب و شناخت درد خود، برای انتخاب دارو و در نتیجه شفا گیری از قرآن
«نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَه؛[اسراء/۸۲] ما آنچه از قرآن فرستیم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ایمان است.»
و در کنار همه این ها، چشم داشتن به عنایت خدا، تا او ما را لایق قرآن بداند و فهم آن را روزی ما بکند.
[۱]. خطبه ۱۸ نهج البلاغه.
[۲]. كتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص ۶۴۷.
مصرف خیار: استرس بیاسترس
خیار یکی از شناخته شدهترین میوهها در سرتاسر جهان و از خانواده هندوانه است. با وجود اینکه سالهاست از این میوه در تهیه انواع سالادها و حتی غذاها استفاده میشود باید بدانید که در تهیه محصولات دارویی نیز مورد استفاده قرار میگیرد چون ارزش غذایی بالا و فواید زیادی برای سلامتی دارد.
خیار از ۹۰ تا ۹۵ درصد آب تشکیل شده و میزان کالری آن بسیار پایین است. علاوه براین خیار دارای ویتامین K، ویتامین B، مس، پتاسیم، ویتامین C و منگنز است. به همین دلیل نیز به ارتقای سلامت و جلوگیری از بروز مشکلات ناشی از کمبود مواد مغذی کمک میکند. دلایل زیادی وجود دارد که خیار را تبدیل به یک ماده غذایی ضروری در برنامه غذایی میکند. در ادامه به فواید شگفتانگیز این میوه میپردازیم.
خیار: خداحافظ استرس
بدون شک خیار یک دارو نیست اما میتوان از آن به عنوان مکمل در کنار درمانهای رایج استرس استفاده کرد. مصرف خیار میتواند اثرات نامطلوب استرس را کاهش دهد چون حاوی میزان زیادی ویتامینهای گروه B از جمله ویتامینB۱ B۵ و ویتامینB۷ یا همان بیوتین است. نتایج پژوهشی که در Revista Cubana de Farmacia به چاپ رسیده است نشان میدهد که ویتامینهای ب کمپلکس برای کاهش اضطراب و اثرات منفی جسمی و روانی ناشی از آن کمک میکند.
مصرف خیار میتواند اثرات نامطلوب استرس را کاهش دهد چون حاوی میزان زیادی ویتامینهای گروه B از جمله ویتامینB۱ B۵ و ویتامینB۷ یا همان بیوتین است
خیار برای محافظت از مغز شما
نتایج پژوهشی که توسط دانشگاه پلی تکنیک کاتالونیا انجام شده نشان میدهد خیار حاوی فلاوونوئیدهای ضدالتهاب است که میتوانند نقش بسیار مهمی در سلامت مغز ایفا کنند. به همین دلیل خیار به عنوان یک ماده غذایی مناسب برای بهبود حافظه به حساب میآید و میتواند از سلولهای عصبی در برابر آسیبهای مربوط به افزایش سن حفاظت کند. علاوه براین، نتایج پژوهشی که در Acta Médica de Cuba به چاپ رسیده است نشان میدهد که خیار به دلیل دارا بودن مادهای به نام تیروزین میتواند به کاهش وضعیت افسردگی کمک کند. با وجود اینکه بروز حالت مسمومیت با مصرف بیش از حد فلاونوئیدها بسیار نادر است اما با این حال توصیه میشود که مصرف مواد غذایی حاوی این ماده را به صورت متعادل در چهارچوب یک تغذیه سالم و کامل بگنجانید.
خیار برای کاهش خطر ابتلا به سرطان
با وجود اینکه بخش اعظم این میوه از آب تشکیل شده است اما یکی از میوههای سرشار از آنتی اکسیدانها مانند پلیفنولها محسوب میشود. این آنتیاکسیدانها ارتباط زیادی با کاهش خطر ابتلا به سرطان سینه، سرطان رحم، سرطان تخمدان و سرطان پروستات دارند. علاوه براین نتایج پژوهشی که در The Scientific World Journal. به چاپ رسیده است نشان میدهد که میزان بالای ترکیباتی مانند کوکوربیتاسینها که در خیار به وفور وجود دارد تأثیر ضدسرطانی بسیار بالایی دارند.
خیار برای خداحافظی با التهاب
میزان بالای آب موجود در خیار به کاهش حالت احتباس آب در بدن کمک میکند. حتماً میدانید که احتباس آب در بدن یکی از عوامل اصلی بروز التهاب در بدن است. علاوه براین عصاره خیار به کاهش واکنشهای التهابی بدن کمک میکند چون قادر است فعالیت آنزیمهای التهابزا را متوقف کند.
خیار سرشار از آنتیاکسیدانها
خیار حاوی میزان زیادی آنتیاکسیدانها بهویژه ویتامین C و بتاکاروتن است که نقش مهمی در افزایش واکنشهای ایمنی بدن دارد. خیار همچنین حاوی میزان زیادی مواد فلاونوئیدی از جمله کرستین، لوتئین و غیره است که میتوانند نقش مهمی در پیشگیری از بروز بیماریهای مزمن مانند بیماریهای دستگاه قلبی عروقی داشته باشند.
خیار: خوشبوکننده دهان
بوی بد دهان به دلیل وجود باکتریهایی است که روی دندانها و لثه تجمع میکنند. با وجود اینکه بررسیهای علمی زیادی در این زمینه صورت نگرفته است اما باید بدانید که خیار به مقابله با باکتریهای مسئول بوی بد دهان کمک زیادی میکند. بر اساس طب آیورودا مصرف خیار میتواند باعث خنثی کردن گرمای بیش از اندازه داخل معده شود که یکی از عوامل اصلی بروز بوی بد دهان است.
خیار مفید برای سلامت دستگاه گوارش
خیار حاوی میزان زیادی از دو ماده مفید برای هضم غذا یعنی آب و فیبر است. به این ترتیب خوردن خیار به مقابله با اسید معده، یبوست و تمام مشکلات مربوط به لوله گوارش کمک زیادی میکند.
خیار برای حفظ تناسب اندام
افرادی که به دنبال کاهش وزن هستند میتوانند به خیار اعتماد کنند. مصرف این میوه در چهارچوب یک رژیم غذایی سالم و متعادل میتواند به کاهش وزن کمک کند. چون حاوی مواد مغذی و آب زیادی است. یادتان باشد که کالری اندک خیار و در عین حال میزان بالای آب و فیبرهای موجود در آن به ایجاد احساس سیری طولانی مدت کمک کرده و در نتیجه برای کنترل میل به خوردن فوقالعاده است. علاوه براین خیار باعث پاکسازی بدن و کمک به هضم غذا میشود و مواد زایدی که در بدن تجمع کرده و مانع از چربی سوزی میشوند را دفع میکند.
خیار برای بهبود سلامت قلب
میزان قابل توجه پتاسیمی که در خیار وجود دارد به کاهش فشار خون بالا کمک میکند. حتماً میدانید که فشار خون بالا یکی از عوامل بروز مشکلات قلبی عروقی است. یادتان باشد برای اینکه ارگانهای بدن به خوبی به وظایف خود عمل کنند باید تعادل پتاسیم در داخل و خارج از سلولها حفظ شود.
پتاسیم یک الکترولیت ضروری برای بدن است زیرا برای کنترل انتقال تکانههای عصبی، انقباض عضلانی و عملکرد قلب با سدیم تعامل دارد.
به طور خلاصه باید گفت که خیار فواید زیادی برای سلامتی قلب و به طور کلی بدن دارد. مصرف این میوه میتواند برای برطرف کردن مشکلات زیادی کمککننده باشد. البته اگر سردمزاج هستید حتما آن را با مصلحش یعنی عسل، خرما و یا ادویه گرم مثل سیاهدانه، زنیان و یا نعناع میل کنید.
پیامدهای انکار امامت در منابع اهلسنت
هر کسی به دنبال حقیقت باشد، میتواند با دقت در منابع به آن برسد، به عنوان مثال: با مطالعه یک نقل و یک روایت از منابع اهل سنت پی میبریم، حق جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای چه کسی است و پیامدهای انکار این حق و مقام چیست؟!
نقل ابن عباس
«روزی خلیفه دوم از ابنعباس پرسید: آیا علی را هنوز شایسته خلافت میبینی؟
او گفت: آری! با فضایل، سابقهی بزرگ، خویشاوندی پیامبراکرم و دانشی که او دارد؛ چرا شایسته خلافت نباشد؟
عمر گفت: به خدا سوگند او چنان است که تو گفتی، اگر علی بر مردم حکومت کند، آنان را به راه راست میبرد؛ ولی او خصلتهایی دارد که نمیتوان حکومت را به او سپرد از جمله این که او اهل شوخی و مزاح با مردم است و در مسئله حکومتداری جوان است .
ابنعباس به او گفت: چرا در روز جنگ خندق وقتی سر از تن فرمانده غول پیکر کفر (عمرو بن عبدود) جدا کرد، او را کم سن و سال حساب نکردید!»[1]
رسول خدا در روایتی که در کتب اهل سنت بیان شده است، پیامد و نتیجه این انکار را بیان میکند:
روایت نبوی
ابنعباس روایت میکند؛ پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «هرکس در حق علی و خلافت او بعد از من ظلم کند و جای او را غصب نماید، همانند این است که پیامبری من و پیامبران قبل از من را انکار کرده است.»[2]
این بیان نورانی رسول خدا جنبه قرآنی نیز دارد؛ زیرا زمانی که رسول خدا مامور به ابلاغ ولایت شد خداوند نیز خطاب به پیامبر فرمود: اگر این امر را ابلاغ نکنی، گویا این که کل رسالت خود را نرسانده ای: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ؛[3] اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكنى پيامش را نرساندهاى.»
بیضاوی؛ مفسر معروف اهل سنت نیز در راستای این حدیث نبوی و در کتاب منهاج الاصول درباره مسئله امامت در امت اسلامی آورده: «به درستی که امامت از بزرگترین اصل از اصول دین است که مخالفت با آن موجب کفر و بدعت است . »[4]
در نتیجه با این بیان ها می فهمیم؛ اندک دقتی در روایات، ما را به این حقیقت راهنمایی می کند که حق ولایت بعد از رسول خدا مختص امیرالمومنین علیه السلام بوده و انکار این امر مساوی با انکار نبوت می باشد.
پی نوشت
[1] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷و ۴۸.
[2] شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۰۶.
[3] سوره مائده، آیه 67.
[4] منهاج الاصول بیضاوی، ص231.
رهبر انقلاب: حمله به سوریه به ضرر ترکیه و به نفع تروریستها خواهد بود
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز (سهشنبه) در دیدار رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه و هیئت همراه با تأکید بر لزوم افزایش همکاریهای دو کشور بهویژه همکاریهای تجاری، رژیم صهیونیستی را از عوامل اصلی ایجاد اختلاف بین کشورهای اسلامی برشمردند و با تأکید بر اینکه آمریکا و رژیم غاصب نمیتوانند جلوی حرکت عمیق فلسطینیها را بگیرند، در خصوص مسئله سوریه خاطرنشان کردند: حفظ تمامیت ارضی سوریه بسیار مهم است و هر گونه حمله نظامی در شمال سوریه قطعاً به ضرر ترکیه، سوریه و همه منطقه، و به نفع تروریستها خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، حجم و کیفیت تبادلات و همکاریهای اقتصادی دو کشور را بسیار کمتر از ظرفیتهای موجود خواندند و تأکید کردند: این مسئله در مذاکرات بین رؤسای جمهور حل و فصل شود.
ایشان، عزت و عظمت امت اسلامی را در گرو عبور از اختلافات سلیقهای و هوشیاری در مقابل سیاستهای تفرقهافکن، دانستند و گفتند: یکی از عوامل ایجاد اختلاف و دشمنی در منطقه، رژیم غاصب صهیونیستی است که آمریکا نیز از آن پشتیبانی میکند.
رهبر انقلاب، فلسطین را مسئله اول دنیای اسلام برشمردند و تأکید کردند: با وجود اقبال بعضی دولتها به رژیم صهیونیستی، ملتها عمیقاً با این رژیم غاصب مخالف هستند.
ایشان با تأکید بر اینکه نباید به امریکا و رژیم صهیونیستی تکیه کرد، گفتند: امروز نه رژیم صهیونیستی، نه آمریکا و نه دیگران نخواهند توانست جلوی حرکت عمیق فلسطینیها را بگیرند و عاقبت کار به نفع مردم فلسطین خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه، مسئله تمامیت ارضی سوریه را بسیار مهم برشمردند و با اشاره به برخی نقلقولها مبنی بر حمله نظامی به شمال سوریه، تأکید کردند: این کار قطعاً هم به ضرر سوریه هم به ضرر ترکیه و هم به ضرر منطقه است و اقدام سیاسی مورد انتظار از جانب دولت سوریه را نیز محقق نخواهد کرد.
ایشان با اشاره به اظهار نفرت رئیسجمهور ترکیه از گروههای تروریستی، گفتند: با تروریسم حتماً باید معارضه کرد اما حمله نظامی در سوریه به نفع تروریستها خواهد بود البته تروریستها نیز محدود به یک گروه خاص نیستند.
رهبر انقلاب در پاسخ به درخواست رئیسجمهور ترکیه مبنی بر همکاری ایران برای مبارزه با گروههای تروریستی، گفتند: ما در مبارزه با تروریسم مطمئناً با شما همکاری میکنیم.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه ما امنیت ترکیه و مرزهای آن را امنیت خود میدانیم، خطاب به آقای اردوغان گفتند: شما نیز امنیت سوریه را امنیت خود بدانید. مسائل سوریه را باید با مذاکرات حل کرد و ایران، ترکیه، سوریه و روسیه با گفتگو این مسئله را تمام کنند.
ایشان همچنین با ابراز خرسندی از بازگشت قرهباغ به آذربایجان، گفتند: البته اگر سیاستی مبنی بر مسدود کردن مرز ایران و ارمنستان وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت خواهد کرد چرا که این مرز یک راه ارتباطی چند هزار ساله است.
رهبر انقلاب افزایش همکاریهای ایران و ترکیه در همه مسائل منطقه را مفید و لازم خواندند و افزودند: ما همواره از دولت شما در مسائل داخلی و در مقابل دخالتها دفاع کردهایم و همچنانکه گفتید دوستان دوران سخت یکدیگر هستیم و برای ملت مسلمان ترکیه دعا میکنیم.
در این دیدار که آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور کشورمان نیز حضور داشت، رجب طیب اردوغان با تبریک اعیاد قربان و غدیر خم، اتحاد امت اسلامی و افزایش همبستگی ایران و ترکیه را لازم دانست و گفت: ترکیه هیچگاه در مقابل اجحاف علیه ایران ساکت ننشسته و برادری ایران و ترکیه در همه زمینهها باید گسترش پیدا کند.
آقای اردوغان با تأکید بر اینکه همواره مخالف تحریمهای یکجانبه علیه ایران بوده و خواهیم بود، گفت: از انتظارات مشروع ایران در برجام، حمایت، و شرکتهای ترکیهای را به سرمایهگذاری در ایران تشویق میکنیم.
رئیسجمهور ترکیه با اشاره به درگیری ایران و ترکیه با تروریستها در طول سالهای متمادی، گفت: در سوریه گروههای تروریستی، مورد حمایت تسلیحاتیِ سنگین از طرف کشورهای غربی همچون آلمان، انگلیس، فرانسه و بهویژه آمریکا هستند.
اردوغان با بیان اینکه موضع ترکیه در خصوص تمامیت ارضی سوریه مشخص است، افزود: از دولت سوریه انتظار داریم روندهای سیاسی را آغاز کند. در اجلاس آستانه مسئله سوریه به صورت ویژه در دستور کار است و امیدواریم به نتایج خوبی دست پیدا کنیم.
نشست سران آستانه در تهران؛ آیا سیاست ترکیه در سوریه تغییر میکند؟
آمادگی برای برگزاری نشست 3 کشور مهم روند آستانه یعنی ایران، روسیه و ترکیه بازتاب گستردهای در منطقه پیدا کرده است.
همکاری منطقهای در برابر مداخله خارجی
سخنان جو بایدن رئیس جمهور آمریکا مبنی بر بازگشت به خاورمیانه، یکی از اخباری بود که در چند روز گذشته توجه رسانه های منطقه و جهان را به سوی خود جلب کرد.
بایدن که به سرزمین های اشغالی و از آنجا به ریاض و جده عربستان سعودی رفته بود، تصور می کرد که می تواند موج جدیدی راه بیندازد تا بر اساس آن نظم امنیتی منطقه را تغییر دهد. او تلاش کرد رژیم صهیونیستی را به کشورهای عربی نزدیک کند و از دیگر سو به دنبال تامین منابع ارزان انرژی بود. اما به جرات میتوان گفت در هیچ کدام از این اهداف به نتیجه نرسید و الگوی همکاری منطقهای ایران، روسیه و ترکیه، این واقعیت را نشان می دهد که تکلیف مسائل مهم سیاسی و امنیتی منطقه با اجماع نظر این سه قدرت مهم تعیین خواهد شد.
از این نظر نشست عالی تهران، نمونه روشنی از همکاری منطقهای و ارائه یک الگوی مستقل برای سیاست خارجی و تامین امنیت منطقه است.
روزنامه های ترکیه نشست تهران را با عبارت «نشست عالی» توصیف کردند چرا که قرار است ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه به عنوان سه قدرت مهم منطقه علاوه بر سوریه در مورد دیگر مسائل امنیتی منطقه با هم گفتگو کنند.
آیا سیاست ترکیه در سوریه تغییر می کند؟
برای آن که نگاهی عینی و واقع بینانه به سیاست های ترکیه در سوریه داشته باشیم، لازم است رویکرد و اقدامات چند سال پیش این کشور را یک بار به شکل اجمالی مرور کنیم.
رجب طیب اردوغان و رهبر حزب عدالت و توسعه پیش از آغاز تحولات مهم موسوم به بهار عربی و بیداری اسلامی، روابط خوبی با سوریه برقرار کرده بود. ترکیه و سوریه طی چند دهه متمادی مشکلات سیاسی و جغرافیایی جدی داشتند، اما در آخرین دهه قرن بیستم، بین ترکیه و سوریه مقدماتی برای عادیسازی روابط ایجاد شد که یکی از دستاوردهای آن، توافقنامه آدانا بین آنکارا و دمشق بود.
مدتی بعد، رجب طیب اردوغان به عنوان اولین نخست وزیر ترکیه به سوریه سفر کرد. علاوه بر اردوغان، احمد داود اوغلو وزیر امور خارجه اسبق ترکیه که به عنوان معمار سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه شناخته می شد، در خاطرات خود ذکر کرده که دهها بار به دمشق سفر کرده است. او که به زبان عربی هم تسلط دارد، بارها با بشار اسد و مقامات سیاسی و امنیتی دمشق گفتگوها و مذاکرات طولانی داشته است.
اردوغان و داود اوغلو می خواهند این تصویر را القا کنند که در گذشته از بشار اسد خواسته اند به توسعه سیاسی و دموکراسی بیندیشد. اما واقعیت این است که در آن دوران، خود ترکیه هم از توسعه سیاسی قابل توجهی برخوردار نبود و چنین به نظر می رسد که گل، اردوغان و داود اوغلو به دنبال نفوذ بیشتر در سوریه بودند.
پس از آغاز بحران سوریه و تغییر معادلات این کشور، میل و اشتیاق مقامات ترکیه برای دستیابی به نفوذ و قدرت در سوریه شکل متفاوتی پیدا کرد.
اهداف تیم اردوغان در سوریه به قدری خطرناک بود که بسیاری از مشکلات امنیتی، اجتماعی و تراژدی های انسانی در سوریه را ملتهب تر و وحشتناک تر کرد. چرا که سرویس اطلاعاتی ترکیه و هنگ های مرزبانی در مرز ترکیه و سوریه، چشمان خود را به روی تردد افراطی ها بستند و ده ها هزار نفر از افراطی ها از آسیای میانه، ترکستان شرقی، اروپا و آمریکا به سوریه رفتند و یکی از خطرناک ترین جنگ های امنیتی چند سال اخیر را در خاک سوریه رقم زدند.
ترکیه به این باور رسیده بود که میتواند با حمایت از معارضین نزدیک به خط فکری اخوان المسلمین و دیگر نحله های سیاسی همچون عرب های لیبرال و بخشی از کردها و ترکمن ها در سوریه دولتی بر سر کار بیاورد که تا حد زیادی وابسته به آنکارا باشد.
آنکارا در این مسیر پول های فراوانی صرف کرد. صدها هزار نفر از معارضان مسلح سوری را زیر یک چتر مستقل و واحد گردهم آورد و پیشرفتهترین تسلیحات و امکانات را در اختیار آنها گذاشت. در همین حال برای معرضین سیاسی، گذرنامه سیاسی صادر شد و آنان میتوانستند با حمایتهای آنکارا، به آمریکا، اروپا و پایتخت های عربی سفر کنند.
اما این مجموعه تلاش ها نتوانست منجر به سقوط دولت بشار اسد در سوریه شود، چرا که اولاً مردم سوریه در برابر مهاجمین مقاومت کردند و دوم این که دو قدرت منطقهای مهم یعنی روسیه و ایران مانع سقوط سوریه شدند. ترکیه نیز که در این مسیر به نتیجه نرسیده بود، به روند آستانه پیوست تا جایگاهی در مدیریت ابعاد مختلف این پرونده دست و پا کند.
پرچم سوریه، مانع از حمله جدید ترکیه
تحول امنیتی مهم پیش از آغاز نشست تهران، توجه مقامات سیاسی و افکار عمومی ترکیه را به سوی خود جلب کرد. بسیاری از روزنامه های ترکیه و شبکه های تلویزیونی این کشور عکس ها و تصاویری پخش کردند که نشان میدهد بر تپه های مرتفع شهر کردنشین عین العرب یا کوبانی در شمال سوریه برای نخستین بار پس از چندین سال، پرچم رسمی دولت سوریه به اهتزاز درآمده است.
این اقدام کردها در عین العرب، یک تدبیر امنیتی به منظور جلوگیری از حمله مجدد ترکیه به این مناطق است.
بسیاری از مقامات روسیه بارها به این موضوع اشاره کردند که در اثنای حملات پیشین ترکیه به منطقه کردنشین عفرین در شمال سوریه، مسکو از کردها خواست تا پرچم سوریه را نصب کنند.
مقامات روسی به کردها گفتند اگر در این منطقه پرچم سوریه نصب شود، با توجه به اینکه ما و ایران از سوریه حمایت میکنیم، ترکیه جرات نخواهد کرد به مناطق شما حمله کند. اما آنها، چنین درخواستی را نپذیرفتند.
ترکیه نیز توانست با خیال راحت به عفرین حمله ور شده و آنجا را اشغال کند. حالا کنترل این مناطق به بخشهایی از اعراب و ترکمان های تحت حمایت آنکارا داده شده و صدها تن از نیروهای نظامی و امنیتی ترکیه نیز همچنان در آنجا حضور دارند. اما ظاهراً قرار است این بار اشتباه پیشین خود را جبران کنند و برای جلوگیری از حمله ترکیه، پرچم سوریه را به اهتزاز در بیاورند.
در پایان باید گفت در شرایطی که ترکیه در سیاست خارجی خود تجدید نظر کرده و عادی سازی روابط با کشورهایی همچون ارمنستان، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و مصر را دنبال می کند، سوریه نیز می تواند گزینه خوبی برای پایان دادن به بسیاری از خطاها و اشتباهات گذشته آنکارا باشد.
طول بیش از 900 کیلومتری مرز مشترک بین ترکیه و سوریه، باعث شده که اهمیت مسائل سوریه برای ترکیه بیش از دیگران باشد. در نتیجه اتخاذ تدابیر سیاسی و امنیتی صحیح و احترام نهادن به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی سوریه میتواند روشنگر مسیر روابط آتی بین آنکارا و دمشق باشد.
غدیر؛ نشان رحمت خداوندی بر سینه امت
این خطاب الهی، فرمان فوقالعاده و خاصی را به همراه داشت. کدام تکلیف الهی بود که اگر انجام نمیگرفت رسالت محمدی(ص) به انجام نمیرسید و از رسول خدا خواسته شده بود تا آن را به انجام رساند؟ پیامبر ۲۳ سال در دورههای مختلف، آیات و احکام الهی را که بر سینهاش نازل میشد، به اطلاع مردم رسانده و بر آن اساس مردمان را به آیین حق دعوت و در این راه مشقات و دشواریهای بسیاری را بر خود هموار کرده بود. این بار مشیت الهی بر آن قرار داشت تا فرمان جدید در مکان و وضعیتی ابلاغ شود که در ضمیر امت ماندگار شود و در جهت حفظ وحراست از رسالت و امت اسلامی با گذشت زمان در خاطرهها زنده و پویا باقی بماند.
پیامبر قبل از به انجام رساندن آخرین مأموریت خود، به شیوهای مشارکتجویانه نظر مردم را خواهان میشود و ضمن اعلام اینکه بزودی از میان آنان خواهد رفت، پرسشی را با حاضران در میان میگذارد و نظرشان را در مورد ابلاغ رسالت خود جویا میشود. جمع حاضر هر یک با زبان حالی گواهی میدهند که رسول خدا رسالت خود را در ابلاغ آیات حق بخوبی به انجام رسانده و خیرخواه امت بوده است.
پس از آن میفرماید: بنگرید پس از من چگونه با ثقلین رفتار میکنید؟ فردی صدا بلند کرد که ثقلین چیست /گفت: ثقل اکبر کتاب خداست پس بدان چنگ زنید تا گمراه نشوید و ثقل اصغر عترت منند و خداوند مرا آگاه و مطلع ساخته که آن دو از یکدیگر جداییناپذیرند. از آنان پیش نیفتید و از آنان بازنمانید که به هلاکت خواهید رسید. سپس دست علی(ع)را بالا برد و فرمود: «هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد و دشمن دار آن کس که او را دشمن دارد.» با انجام این مأموریت نهال امامت در آیین اسلام غرس و به تصریح آیه دیگری که در همان دقایق نازل گردید رسالت خاتم الانبیا کامل شد.
امامت، نهادی بود که از احتمال گسستن رشتههای همبستگی در میان جمعیت مسلمانان جلوگیری کرده و از فروپاشی امت جلوگیری میکند و مأموریتی الهی است که بر اساس آن، خداوند از میان بندگانش افرادی را که از ویژگیهای بیمانندی برخوردارند برمیگزیند تا بشریت را در طول زندگی با راهنماییهای شایسته به حیات طیبه رهنمون گردانند. بنابر این، امامان از میان کسانی انتخاب میشوند که از همه ویژگیهای لازم برای پذیرش این مسؤولیت سترگ آمادگی کامل داشته باشند. زیرا وجود آنان ظرف و ظرفیت وحی را توسعه داده و شأن آنان نیز عصمت است.
هر امامی بر اساس تعالیم اسلام، اصول مکتب را تبیین و ترویج میکند. لازمه امامت صدق و راستگویی است تا زمینه اطمینان و جلب اعتماد عمومی به دین و آیین اسلام فراهم آید.
امیرالمؤمنین علی(ع) سالها پیش از نصب به جانشینی رسول خدا، به صداقت و امانت شهره بود و در میان اهالی حجاز به صفات نیکو شناخته میشد. از اینرو وقتی به این مسؤولیت سترگ منصوب شد، با لسان رسول گرامی اسلام و از جانب خداوند به روشنی شایستگیهایش مورد تأیید قرار گرفت و با تعابیر «حجت آشکار» و «نشانههای روشن» در منطق دین از وی یاد میشود.
امامت در طول حضور خود برای عقل و درک و آگاهی بشر جایگاه ویژهای قائل بوده است. امامت، رسالت اسلام را به جامعیت رسانده و بر اساس آن کاملترین دستورالعمل زندگی سعادتمندانه با ارائه الگوهای برتر زمینه تحقق یافت. بشری را میتوان در تعالیم اسلام جستوجو کرد و نسخه جامع آن را که شامل متنوعترین شیوههای دستیابی به حیات طیبه است در تعالیم شریعت اسلام یافت.
خداوند با نصب حضرت علی(ع) به جانشینی پیامبر اکرم(ص) مدال رحمت را به امت اسلامی اعطا فرموده و چراغی پیش پای فرزندان آدم تا انتهای تاریخ روشن کرد؛ راهی که دعوت اسلام را از عوامفریبی و جهل خبری به دور نگه میدارد.
فرمان اولوالأمر؛ فرمان خدا
آیۀ 59 سورۀ نساء معروف به آیه اولوالامر از مهمترین آیات قرآن است. از این آیه، برداشتهای مهمی نسبت به امامت و عصمت معصومین علیهمالسلام و از جمله امیرالمؤمنین علیهالسلام وجود دارد. ازاینرو برخی اندیشمندان اشکالاتی نسبت به این آیه بیان کردهاند.
از باب نمونه گفتهاند کلمهی «اولوالامر» جمع است؛ در حالیکه شیعه معتقد است در هر زمانی، تنها یک امام وجود دارد.[1] در پاسخ به این شبهه باید گفت: لفظ جمع میتواند دارای حکمی باشد که بر گروهی صادق باشد و بر تمام افراد صدق کند. مثل اینکه وقتی گفته میشود «پزشکان این شهر را احترام نهید»، یعنی به فلانی که پزشک است و دیگری و آن دیگری که پزشک هستند، باید احترام گذاشت. با مراجعه به کتب حدیثی شیعه و اهل تسنن میبینیم روایات متعددی وجود دارد که صاحبان امر در این آیه، اهلبیت علیهمالسلام هستند. رسولالله صلیاللهعلیهوآله در روایتی معتبر در پاسخ به پرسش اصحاب خویش در مورد تعیین مصادیق اولوالامر در این آیه، اسامی دوازده امام شیعه را نام بردهاند.
روایت چنین است: «ای جابر، اینان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان پس از من هستند. نخستین آنان علیبنابیطالب (علیهماالسلام) است و پس از او، حسن و سپس حسین و علیبنحسین و محمدبنعلی (علیهمالسلام)، که در تورات به نام باقر (علیهالسلام) معروف است، و تو به زودی او را خواهی دید. وقتی او را دیدی، سلام مرا به وی برسان. پس از او جعفربنمحمد صادق (علیهماالسلام) است و سپس موسیبنجعفر و علیبنموسی و محمدبنعلی و علیبنمحمد و حسنبنعلی (علیهمالسلام) و در آخر همنام و همکنیۀ من، حجت خداوند روی زمین... .[2]
نکتهی دیگری که در این آیه باید توجه شود، قرین بودن اطاعت از رسولالله و اولوالامر، با اطاعت از خداوند میباشد. خداوند متعال در آیه اولوالامر، نخست به اطاعت مطلق از خودش با تعبیر «أَطِيعُوا اللهَ» دستور داده، سپس با یک دستور و با تعبیر «أطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ»، اطاعت از رسول و صاحبان امر را بیان کرده است. قرین بودن اطاعت از پیامبر با اطاعت از اولوالامر بر این مطلب دلالت دارد که قلمرو وجوب اطاعت از اولوالامر در همۀ عرصههای مشترک میان اولوالامر و پیامبر، یعنی تبیین و تفسیر دین و امور مربوط به رهبری مسلمین است و از همین رو، در همۀ این عرصهها باید از اولوالامر همچون پیامبر اطاعت کرد. در واقع مراجعه به اولوالامر عین مراجعه به حکم خدا و حکم رسولالله صلیاللهعلیهوآله است.
آیۀ نورانی اولوالامر، هم بر عصمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دلالت میکند و هم بر عصمت کسانی که از آنان با عنوان اولوالامر یاد شده است.[3]
دلالت این آیه بر عصمت اهلبیت علیهمالسلام نیز چنین است که در این آیه اطاعت از اولوالامر در کنار اطاعت از پیامبر با یک امر و بدون هیچ قید و شرطی آمده و این، دلیل روشنی بر عصمت اولوالامر است؛ زیرا اگر آنان معصوم نباشند، نمیتوانند به نحو مطلق مورد اطاعت باشند. از طرفی نبوت و به دنبال آن امامت برای رساندن بشر به سعادت حقیقی و واقعی است و اگر نبی یا امام، معصوم نباشد، خدای حکیم ما را به اطاعت از کسانی امر کرده که احتمال خطا در مورد آنان وجود دارد و این، نقض غرض الهی و خلاف حکمت است. در نتیجه، اولوالامر نیز همانند پیامبر، باید معصوم باشند. دلالت این آیه بر عصمت، تا حدی روشن است که برخی مفسران اهل سنت نیز آن را دال بر عصمت اولوالامر دانستهاند.[4]
با توجه به مطالب گفتهشده، جای هیچ شکی نیست که آیۀ اولوالامر بر عصمت اهلبیت علیهمالسلام به عنوان تنها مصداق اولوالامر که به ترتیب جانشینان پیامبر صلیاللهعلیهوآله هستند و همچنین اطاعت مطلق از ایشان دلالت دارد.
پینوشت
[1] فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۱۴.
[2] قندوزی، ینابیع الموده، ص494ـ495؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج1، ص189ـ195.
[3] طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص388.
[4] فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج10، ص113.
وسعت فضائل امیرالمومنین علیهالسلام
زبان از توصیف شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام لال، قلم ها از نگاشتن فضائل او شکسته و کمیت عقل آدمی از درک جایگاه و مقام او لنگ است. شکوه و صولت بی کرانه حضرتش و تعدد فضائل و مناقب بی شمارش، بگونهای است که پیامبر در توصیف آن فرمودند: «لَوْ أَنَّ اَلرِّيَاضَ أَقْلاَمٌ وَ اَلْبَحْرَ مِدَادٌ وَ اَلْجِنَّ حُسَّابٌ وَ اَلْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَم؛[1] اگر همه درختان باغها قلم شوند، و تمام دریاها مرکب، و جنها حسابگر و انسانها نویسنده گردند، نمی توانند فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام را شماره کنند.»
عدم بیان تمام فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السّلام که مایه فخر خداوند بر عالمیان است، دارای فضائل بیشماری است که حکمت اقتضا میکرد تمام آن فضائل برای مردمان بیان نشود؛ چراکه پیامبر خطاب به آن حضرت فرمود: «علی جان! تو به عیسی بن مریم شبیه هستی و اگر ترس از این نبود که گروههایی از امتم درباره تو همان را گویند که مسیحیان درباره عیسی گفتند، درباره تو چیزهایی میگفتم که از میان مردم عبور نکنی، مگر آنکه خاک پایت را برای تبرک برداشته و توتیای چشم کنند.»[2]
فایده بیان فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام
نگین خاتم هستی؛ پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله در توصیف فضائل مولای متقیان و ثمرهی نقل آنها چنین فرمود: «خداوند متعال برای برادرم علی بن ابی طالب، فضائلی قرار داده که جز خودش نمیتواند آنها را شمارش کند. هر کس به یکی از فضائل علی اقرار کند، خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می بخشد حتی اگر در روز قیامت به اندازه گناهان همهی جن و انس گناه کرده باشد. هرکس یکی از فضائل او را در جایی بنویسد، تا زمانی که نشانهای از آن نوشته به جا بماند، ملائکه برایش استغفار می کنند. هر کس به فضیلتی از فضائل علی گوش فرا دهد، خداوند گناهانی را که او با گوش خود مرتکب شده، میآمرزد؛ و هر کس به نوشتهای بنگرد که فضائل علی در او نوشته شده است، خداوند گناهانی را که او با چشمش مرتکب شده میبخشد.»[3]
چه زیبا بود سنت گذشتگان که در میهمانیها و گردهماییها، بخشی از زمان را به نقل فضائل امیرالمومنین علیه السلام اختصاص میدادند تا همگان به ویژه کودکان و نوجوانان با فضائل و مناقب امام خود آشنا شوند و اینگونه خود را در برابر فتنهها و آسیبهای بیشمار جامعه واکسینه کنند.
وسعت فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام
روایات اسلامی، عظمت و وسعت فضائل امیرالمومنین علیه السلام را بگونهای بیان داشتهاند که حیرت صاحبان اندیشه را به دنبال داشته است. در این مجال به هفت مورد اشاره میکنیم:
یک. تقسیم فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام
پیامبر گرامی اسلام برای درک بهتر مردم از گستره فضائل مولی الموحدین علیهماالسلام فرمودند: «أعْطَى اللَّهُ عَلِيّاً مِنَ الْفَضْلِ جُزْءاً لَوْ قُسِّمَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ؛[4] خداوند از فضیلت به علی بهرهای عطا کرده است که اگر در میان ساکنان زمین پراکنده شود، همگی نصیب میبردند.»
دو. تقسیم عقل امیرالمؤمنین علیه السلام
امیرالمؤمنین که خود عقل کل و دروازه شهر علم است در توصیف عقل خویش فرمود: «بَلِ الله تَعالى قَد أعطاني مِنَ العَقلِ ما لَو قُسِّمَ عَلى جَميعِ حُمَقاء الدُّنيا وَ مَجانينها لَصاروا بِه عُقَلاء؛[5] خداوند متعال به من عقلی عطا کرده که اگر بین بیخردان و دیوانگان دنیا تقسیم شود، همگی عاقل شوند.»
سه. تقسیم فهم امیرالمؤمنین علیه السلام
پیامبر اکرم این خورشید عالم تاب هستی در توصیف فهم امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْفَهْمِ لَوْ قُسِّمَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ؛[6] خداوند از فهم به علی بهرهای عطا کرده است که اگر در میان ساکنان زمین پراکنده شود، همگی نصیب میبردند.»
چهار. تقسیم حِلم امیرالمؤمنین علیه السلام
امیر دنیا و آخرت در توصیف حِلم و بردباری خویش فرمود: «وَمِنَ الحِلمِ ما لَو قُسِّمَ عَلى جَميعِ سُفَهاءِ الدُّنيا لَصاروا بِه حُلَماء؛[7] خداوند متعال به من حلمی عطا کرده که اگر بین سفیهان دنیا تقسیم شود، همگی حلیم و بردبار شوند.»
پنج. تقسیم قدرت امیرالمؤمنین علیه السلام
حیدر کرّار در وصف قدرت خود که کندن درب قلعه خیبر، پرتویی از آن است فرمود: «وَمِنَ القُوَّةِ ما لَو قُسِّمَ عَلى جَميعِ ضُعَفاءِ الدُّنيا لَصاروا بِه أقوياء؛[8] خداوند متعال به من قدرتی عطا کرده که اگر بین ضعیفان دنیا تقسیم شود، همگی عاقل شوند.»
شش. تقسیم شجاعت امیرالمؤمنین علیه السلام
شیر بیشه خلقت، اینگونه شجاعت خود را در قالب کلمات به تصویر کشیده است: «وَ مِنَ الشَّجَاعَةِ مَا لَوْ قُسِّمَ عَلَى جَمِيعِ جُبَنَاءِ الدُّنْيَا لَصَارُوا بِهِ شَجْعَاناً؛[9] خداوند آن قدر شجاعت به من عطا فرموده كه اگر بر تمام ترسویان و جبان دنيا تقسيم شود، همه شجاع خواهند شد.»
هفت. تقسیم ثواب امیرالمؤمنین علیه السلام
پیامبر رحمت ومهربانی ثواب بیشمار امیرالمؤمنین علیهماالسلام را اینگونه شرح دادند: «لِعَلِيٍّ مِنَ اَلثَّوَابِ مَا لَوْ قُسِّمَ عَلَى أَهْلِ اَلْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ؛[10] برای علی بهرهای از ثواب است که اگر در میان ساکنان زمین پراکنده شود، همگی نصیب میبردند.» آری تعجب ندارد از کسی که تنها یک ضربت شمشیرش در جنگ خندق، افضل و بهتر از عبادت جن و انس است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
گستره فضائل بیشمار امیرالمومنین علیه السلام به گونهای است که اگر بین همه مخلوقات تقسیم گردد همگی بهرهمند خواهند شد و به درستی که حضرت مصداق «آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری» میباشند.
تفکر و تأمّل در این روایات که تنها قطرهای از اقیانوس بیکران فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، همگان را به کرنش در مقابل وی وادار میکند. حال باید اندیشید که چرا بعد از غدیرخم، امامت و رهبری او که نعمتی از سوی پروردگار بود محقق نشد و فرومایگانی امامت و رهبری امت اسلام را غصب کردند که نه عقل و فهمی در خور داشتند و نه حلم، قدرتی و شجاعتی!
پی نوشت
[1] بحارالانوار، ج40، ص49.
[2] کافی، ج8، ص57.
[3] بحارالانوار، ج38، ص196.
[4] سلیم بن قیس، ص480.
[5] تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، ص469.
[6] سلیم بن قیس، ص480.
[7] تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام، ص469.
[8] همان.
[9] همان.
[10] الصراط المستقیم، ج1، ص209.