emamian
حکمت بزرگ غیبت امام زمان (عج)
در فرهنگ شیعی، مسئله غیبت امام مهدی(عج) صرفاً یک رویداد غامض یا یک برهه تاریخی خاص نیست، بلکه یک سنت جاری الهی برای غربالگری و تربیت انسانهای خاص است. غیبت، آغازش با رحلت امام حسن عسکری علیهالسلام و پنهان شدن جانشین الهی او همراه شد، اما حکمتش ریشه در برنامهای عمیق دارد: رساندن جامعه مؤمن به مرحلهای که ایمان و عملش بر پایه بصیرت و یقین باشد، نه بر پایه ظواهر و شرایط عادی.
در این سنت الهی، غیبت همچون آیینهای است که حقیقت درونی انسانها را آشکار میسازد. در این دوران، معیار سنجش ایمان، پیروی آگاهانه و پایدار از حجت الهی است، بیآنکه حضور ظاهری او ضمانتگر این تبعیت باشد. چنین شرایطی، مؤمنان حقیقی را از مدعیان جدا میکند و زمینه رشد درونی، خودسازی و تمرین ولایتپذیری بر مبنای معرفت را فراهم میآورد؛ تا آنگاه که با فراهم شدن شرایط الهی، ظهور تحقق یابد و جامعهای که در این آزمون سخت سربلند شده است، شایستگی یاری و نصرت او را داشته باشد.
امام صادق علیهالسلام خطاب به زراه میفرمایند:
«إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ... هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ قُلُوبَ الشِّیعَةِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ؛ یعنی همانا قائم پیش از آنکه قیام کند، غیبتی دارد. گفتم: چرا؟ فرمود: میترسد ـ با دست به شکم خود اشاره کرد ـ سپس گفت: او همان منتظر است، جز اینکه خدا دوست دارد دلهای شیعیان را بیازماید. در آن هنگام باطلگرایان دچار شک و تردید میشوند. (غیبت نُعمانی، ص166)
امتحان در دوران غیبت، نمونهای از سنت عمومی خداست که در قرآن کریم نیز آمده: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَکوا أَن یَقولوا آمَنَّا وَهُم لا یُفتَنونَ» (عنکبوت: 2). این یعنی ایمان یک ادعا نیست که با بیان لفظی کامل شود؛ باید در میدان ابتلا ثابت شود. غیبت همان بستر این ابتلاست. غیبت این فرصت را فراهم میکند که صف مؤمنان حقیقی از صف مدعیان ناپایدار جدا شود. آنان که ایمانشان سطحی یا وابسته به موقعیتهای اجتماعی و منافع شخصی است، در نبود امام ظاهر، به سرعت دچار تردید و لغزش میشوند. این همان «ارتاب المبطلون» است؛ کسانی که حقیقت را باطل جلوه میدادند یا به آن تمسک نداشتند، در گرداب شک گرفتار میشوند.
عصر غیبت همچنین نقاب از چهره کسانی برمیدارد که در شرایط عادی، خود را در صف حق جا زدهاند. نبود امام به عنوان مرجع مستقیم، باعث میشود که ادعاهای توخالی، برداشتهای انحرافی و انگیزههای ناسالم آشکار شود. این آشکارسازی برای جامعهای که قرار است مخاطب مستقیم امام در هنگام ظهور باشد، بسیار حیاتی است.
از این رو، غیبت نهتنها دورهای برای صبر و انتظار، بلکه میدان تمرینی برای پالایش فکری و اعتقادی امت است. در این میدان، مؤمنان میآموزند که به جای تکیه بر دیدهها، به برهان و حجت الهی تمسک کنند و در برابر فتنهها و تردیدهای زمانه، با بصیرت و استقامت بایستند. چنین آمادگیِ روحی، سرمایهای است که آنان را در روزگار ظهور، در صف اول یاران صادق و آگاه امام قرار میدهد.
دوران غیبت، نسل و جمعی را میپروراند که وفاداریشان به امام، نه بر اساس جایگاه اجتماعی او، بلکه بر اساس معرفت و ایمان قلبی است. این وفاداری خالص، همان سرمایه انسانی است که در روز ظهور، بار سنگین برپایی عدالت جهانی را بر دوش میکشد.
در دوران ائمه علیهمالسلام، بخش عمدهای از مردم ـ جز گروهی اندک ـ نگاهشان به ائمه بیشتر از زاویه جایگاه اجتماعی، نفوذ سیاسی یا توان حل مشکلات روز بود، نه از منظر امامت الهی و ولایت بر حق. حال آنکه بر اساس نصّ قرآن و سنت نبوی، آنان «اولوالأمر» و جانشینان منصوب خداوند هستند که اطاعتشان بر همگان واجب بوده است. غیبت امام مهدی علیهالسلام این نگاه سطحی را به چالش کشیده و زمینه را فراهم میکند تا جامعهای شکل گیرد که پیروی از امامش را بر مبنای معرفت، ایمان و بصیرت انتخاب کند؛ جامعهای که قدر حجت الهی را نه به سبب قدرت ظاهری، بلکه به سبب مقام معنوی و حقانیتش بشناسد.
یکی از ابعاد مهم غیبت این است که حتی درباره خود ولادت امام نیز شک ایجاد میشود؛ برخی انکار میکنند، برخی تردید دارند، و برخی روایتهای مختلف مطرح میکنند. این فضای ابهام، همان صحنه آزمون است: چه کسی در میان حرفها و فضای غبارآلود، مسیر حق را با چراغ بصیرت پیدا میکند؟ این، همان نکتهای است که امام صادق علیهالسلام در روایت مذکور به آن اشاره کرده، میفرماید: «ای زراره؛ او همان موعودِ منتظَر است؛ همان کسی که در ولادتش تردید میشود. بعضی میگویند پدرش بدون فرزند از دنیا رفته، بعضی میگویند او هنوز در شکم مادر است، بعضی میگویند غایب است، و بعضی میگویند چند سال پیش از وفات پدرش به دنیا آمده است.»
عصر غیبت، دوران غربت حجت الهی و سختی مؤمنان است، اما در حقیقت پلی است اجباری برای رسیدن به ظهور. خداوند با این غربت، دلها را میآزماید، مدعیان را کنار میزند و جامعهای آماده و تصفیهشده برای استقبال از آخرین امام فراهم میکند.
مکانیسم ماشه و بحران هویت و استقلال اروپا
روابط میان کشورهای اروپایی و ایالات متحده از پایان جنگ جهانی دوم به یکی از ستونهای اصلی نظم جهانی تبدیل شده است. این رابطه که در قالب مشارکت استراتژیک تعریف میشود، ریشه در بازسازی اروپا از طریق طرح مارشال و تأسیس ناتو دارد.
با این حال، این مشارکت اغلب نامتقارن بوده و شواهد تاریخی و معاصر نشان میدهند که کشورهای اروپایی در تصمیمگیریهای کلان بینالمللی، بهویژه در موضوعاتی مانند توافق هستهای ایران (برجام) و فعالسازی مکانیسم ماشه در سال 2025، تحت نفوذ یا فشار ایالات متحده عمل کردهاند.
وابستگی اروپا به ایالات متحده ریشه در تحولات پس از جنگ جهانی دوم دارد.طرح مارشال، که بین سالهای 1948 تا 1952 حدود 13.3 میلیارد دلار (معادل 133 میلیارد دلار در سال 2024) به اقتصادهای اروپای غربی تزریق کرد، نهتنها به بازسازی اروپا کمک کرد، بلکه نفوذ ژئوپلیتیکی آمریکا را در این قاره تثبیت کرد. بهعنوان مثال، آمریکا با فشار بر کشورهای اروپایی برای استفاده از نفت بهجای زغالسنگ، از تأمین بودجه برای ساخت پالایشگاههای اروپایی توسط شرکتهای مستقل آمریکایی جلوگیری کرد.
تشکیل ناتو در سال 1949 نیز اروپا را تحت چتر امنیتی آمریکا قرار داد، بهگونهای که کشورهای اروپایی پذیرفتند تحت فرماندهی نظامی آمریکا عمل کنند، زیرا هماهنگی تحت رهبری یک کشور اروپایی یا گروهی از کشورهای اروپایی به دلیل اختلافات داخلی دشوار بود.
این وابستگی ساختاری، اروپا را در برابر فشارهای آمریکا برای همسویی با سیاستهای واشنگتن آسیبپذیر کرده است. برای مثال، در حمله به عراق در سال 2003، بریتانیا، بهرغم مخالفتهای داخلی و برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان، در این اقدام مشارکت کرد که نشاندهنده اولویتبندی منافع آمریکا بر استقلال تصمیمگیری اروپا بود.
بهطور مشابه، در بحران اوکراین از سال 2022، کشورهای اروپایی تحت فشار آمریکا تحریمهایی علیه روسیه اعمال کردند که به اقتصاد خودشان، بهویژه در بخش انرژی، آسیب رساند. این الگو را میتوان از منظر نظریه هژمونی تحلیل کرد. بر اساس دیدگاه آنتونیو گرامشی و رابرت کاکس، هژمونی آمریکا از طریق قدرت سخت (نظامی و اقتصادی) و قدرت نرم (نفوذ فرهنگی و سیاسی) اعمال میشود، و اروپا به دلیل وابستگیهای ساختاری، ناچار به همسویی با سیاستهای واشنگتن است.
این وابستگی در موضوع برجام بهوضوح دیده میشود. خروج یکجانبه آمریکا از برجام در مه 2018 تحت دولت دونالد ترامپ نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت بود که این توافق را تأیید کرده و از همه طرفها خواستار پایبندی به آن بود.
این اقدام با سیاست فشار حداکثری همراه شد که هدفش تضعیف اقتصاد ایران و وادار کردن تهران به مذاکره برای توافقی جدید بود. کشورهای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا)، بهرغم ابراز پایبندی به برجام، نتوانستند سازوکارهای مؤثری مانند اینستکس را برای جبران اثرات تحریمهای آمریکا عملیاتی کنند.
در اوت 2025، این سه کشور با ارسال نامهای به شورای امنیت، روند فعالسازی مکانیسم ماشه را آغاز کردند، که امکان بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت علیه ایران را فراهم میکند. این تصمیم تنها دو ماه پس از حملات نظامی آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در ژوئن 2025 اتخاذ شد، که نشاندهنده همسویی اروپا با تشدید فشار بر ایران و اقدامات نظامی غیرقانونی آمریکا است.
جالب آنکه مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا در بیانیهای در 28 اوت این اقدام اروپا را در راستای سیاست فشار حداکثری دولت دوم ترامپ دانست و اظهار داشت که این تصمیم بر اساس دستورالعمل رئیسجمهور آمریکا (یادداشت امنیت ملی شماره 2، مورخ 4 فوریه 2025) انجام شده است. بنابراین در واقع وزیر خارجه آمریکا هم تأیید میکند که اروپا، بهجای عمل بهعنوان یک بازیگر مستقل، تحت فشار یا هماهنگی با واشنگتن عمل کرده است.
آمریکا پیش از این هم بارها موجودیت مستقل اروپا را نادیده گرفته است. در ماجرای جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا از رهبران اروپایی، از جمله آنگلا مرکل در سال 2013، اروپا واکنش قاطعی نشان نداد، که نشانهای از ضعف استراتژیک آن بود.
در مذاکرات تجارت آزاد میان اروپا و آمریکا (TTIP)، ایالات متحده شرایطی را تحمیل کرد که به نفع شرکتهای آمریکایی بود و نگرانیهای اروپا درباره استانداردهای زیستمحیطی و کارگری را نادیده گرفت.
در موضوع برجام، تحریمهای ثانویه آمریکا علیه شرکتهای اروپایی که با ایران تجارت میکردند، عملاً اروپا را از استقلال اقتصادی در برابر ایران محروم کرد.
حمایت ضمنی اروپا از حملات نظامی آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در ژوئن 2025، که صدراعظم آلمان آن را «کار کثیف» به نیابت از کشورهای غربی توصیف کرد، نمونه دیگری از پذیرش نقش نیابتی در اجرای سیاستهای آمریکا است.
این رفتار آمریکا را میتوان از منظر نظریه «رئالیسم تهاجمی جان میرشایمر» تحلیل کرد که بر اساس آن قدرتهای بزرگ برای حفظ هژمونی خود، متحدانشان را تحت کنترل نگه میدارند و از استقلال آنها جلوگیری میکنند.
عوامل ساختاری متعددی این وابستگی اروپا را تقویت میکنند. ناتو، بهعنوان ستون اصلی امنیت اروپا، تحت رهبری آمریکا عمل میکند و اروپا را در برابر فشارهای واشنگتن آسیبپذیر کرده است. در بحران اوکراین، اروپا تحت فشار آمریکا تحریمهایی اعمال کرد که به افزایش قیمت انرژی و تورم در این قاره منجر شد.
دلار بهعنوان ارز غالب جهانی اهرم قدرتمندی در دست آمریکا برای اعمال تحریمهای ثانویه است، همانطور که در مورد برجام دیده شد، جایی که شرکتهای اروپایی به دلیل ترس از تحریمهای آمریکا از تجارت با ایران خودداری کردند.
واکاوی موضع اردوغان و جولانی؛چرا حملات اسرائیل به سوریه متوقف نمیشود؟
تداوم حملات رژیم صهیونیستی به سوریه، این کشور را با چالشها و مشکلات بزرگی روبرو کرده است. به همین دلیل امنیت و ثبات در سوریه، همچنان شکننده و ناپایدار است و جولانی، نه تنها فضای سیاسی و تنشهای داخلی سوریه را به آرامش نرسانده، بلکه در برابر تهدیدات خارجی نیز، ناتوان است. وقتی پای رژیم صهیونیستی به میان میآید، جولانی و دیگر مقامات دولت موقت دمشق، عملاً حرفی برای گفتن ندارند. این در حالی است که از ژوئیه و آگوست ۲۰۲۵ میلادی، رژیم صهیونیستی، دست کم ۶ عملیات نظامی بزرگ در سوریه انجام داده که شامل حملات هوایی، حملات پهپادی و تهاجمهای زمینی است.
وال استریت ژورنال گزارش داده که اسرائیل از دسامبر ۲۰۲۴ صدها حمله هوایی در سراسر سوریه انجام داده است که به طور متوسط، یک حمله به ازای سه تا چهار روز بوده است. الجزیره نیز در گزارشی مفصل، اشاره کرده که از زمان سقوط دولت بشار اسد به این سو، رژیم صهیونیستی دست کم ۴۰۰ حمله زمینی به سوریه انجام داده و در تازهترین مورد، در روز ۲۷ آگوست یعنی چهار روز پیش، پایگاه دفاع هوایی سابق در نزدیکی الکسوه در جنوب دمشق، مورد حملات گسترده ارتش صهیونیستی قرار گرفت. البته صهیونیستها فقط به حملات هوایی و پهپادی بسنده نکرده و گاردین نیز خبر داده که علاوه بر ۴۷ حمله هوایی و ۹ حمله زمینی، در شلیکهای توپخانهای نیز، انبارهای سلاح، مراکز فرماندهی و ادوات نظامی پایگاههای سوریه مورد حمله قرار گرفتهاند.
اکنون به وضوح میتوان دید که ارتش تحت امر نتانیاهو، با مشاهده انفعال جولانی، عملیات نظامی خود در سوریه را به طور قابل توجهی تشدید کرده و ترکیبی از حملات هوایی، زمینی و توپخانهای را انجام داده است. کمی آن سوتر و در مرزهای شمالی سوریه، شاهد اقدامات دیپلماتیک ترکیه در برابر رژیم صهیونیستی هستیم. ترکیه که عملاً به عنوان مهمترین حامی ساختار و تشکیلاتِ برآمده از هیئت التحریرالشام قلمداد میشود، با صدور بیانیهای در پارلمان آنکارا، اقدامات رژیم صهیونیستی در غزه را مصداق نسل کشی دانست.
با این حال، ترکیه نیز در مورد تداوم حملات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به خاک سوریه، مواضع نرمی دارد و نهایتِ موضعگیری دولت اردوغان در برابر حملات هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی به سوریه، از حد صدور بیانیه وزارت امور خارجه، فراتر نرفته است. حال سوال اصلی اینجاست که چرا نوعی انطباق و شباهت بین مواضع آنکارا و دمشق در برابر حملات رژیم صهیونیستی به سوریه وجود دارد؟ آیا این نشانه نوعی از هماهنگی سیاسی بین ترکیه و رژیم جدید سوریه و لحاظ نمودن برخی منافع کوتاه مدت است یا خیر؟
برای یافتن پاسخ مناسب این سوال، میتوان وقایع ماههای گذشته را به خاطر آورد که در رأس این رویدادها، دیدارهای دیپلماتیک تیم جولانی با مقامات رژیم صهیونیستی، جلب توجه میکند. به ویژه باید این نکته را به خاطر بیاوریم که با وساطت آمریکا و ترکیه، دست کم دو دیدار در رده مقامات بالا، بین رژیم موقت جولانی و رژیم صهیونیستی صورت گرفته است. اما شواهد نشان میدهد که هیچکدام از این دیدارها، ابزارها و تریبونهایی برای بیان اعتراض سوریه به حملات متعدد اسرائیل نبوده و مقامات تیم جولانی، حاضر نشدهاند در برابر حملات ارتش تحت امر نتانیاهو، مواضع قاطعانهای اتخاذ کنند.
بازیگردانِ اصلی کیست؟
مقامات رژیم صهیونیستی، در توجیه اقدامات تجاوزکارانه خود در خاک و حریم هوایی سوریه، همواره بهانههایی واهی مانند تلاش برای مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی ایران، ممانعت از انتقال سلاح و مهمات و نیز تدابیر دفاعی را پیش کشیدهاند. به عنوان مثال، تایمز اسرائیل در چند گزارش، به منظور توجیه اقدامات رژیم صهیونیستی، این حملات را به ادعاهایی همچون «حمله به ذخایر سلاحهای استراتژیک، فرودگاههای نظامی و تأسیسات دریایی به منظور جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته به نیروهای نیابتی» ربط داده است.
این در حالی است که مدتها قبل از طرح این ادعاها، رویترز و گاردین، از قول یسرائیل کاتس نوشته بودند که هدف اصلی رژیم صهیونیستی، «احداث منطقه دفاعی در جنوب سوریه است تا از تهدید شمال اسرائیل توسط نیروها و سلاحهای متخاصم جلوگیری شود». اما واقعیت این است که هیچکدام از این موضوعات واقعیت عینی ندارند و دو اقدام مهم رژیم صهیونیستی در سوریه، عبارتند از اشغال بخش قابل توجهی از خاک سوریه به بهانه تأمین امنیت مرزی و همچنین، تحریک دروزیهای سویدا و شبه نظامیان کُرد موسوم به «قسد» در شمال و شرق سوریه.
اما در این میان، آمریکا به عنوان مهمترین حامی رژیم صهیونیستی، نوعی از نمایش سیاسی را به راه انداخته و برای سایه انداختن بر اقدامات مداخله جویانه نتانیاهو، وانمود کرده که پای اختلافات مرزی در میان است و حل این اختلافات، به حضور و رایزنی مداوم دیپلماتی به نام تام باراک نیاز دارد.
تام باراک، به طور همزمان، هم سفیر آمریکا در آنکارا و هم فرستاده ویژهی رئیس جمهور آمریکا در پرونده سوریه است. اما باراک صرفاً به این حوزه مسئولیتی خود اکتفا نکرده و در پرونده لبنان و ادعای آمریکا برای خلع سلاح حزب الله لبنان نیز به عنصری مداخله جو تبدیل شده است.
این درحالی است که رژیم صهیونیستی، به بهانه حائلسازی ارضی، کنترل خود را در منطقه حائل ارتفاعات جولان گسترش داده و توافقنامه جدایی ۱۹۷۴ را نقض کرده است. بدون شک، این اقدامات نشاندهنده یک استراتژی برای ایجاد یک محیط امنیتی عمیقتر در داخل خاک سوریه است. به عبارتی روشن، در شرایطی که تام باراک وانمود میکند که برای حل اختلافات مرزی و سیاسی بین سوریه و اسرائیل در حال تلاش و میانجیگری است، حضور اشغالگرایانه در جولان، حملات مداوم به دمشق و اطراف آن، مداخله در سویدا، هلی برن نیرو و اعمال تهدید و نمایش قدرت، رفته رفته عادی سازی شده و تیم جولانی نیز در برابر این اقدمات قلدرمآبانه، کار خاصی انجام نمیدهد. تام باراک بارها اعلام کرده که هدف اصلی او از ایفای نقش در مذاکرات جاری بین سوریه و رژیم صهیونیستی، کاهش تنشها و ایجاد یک چارچوب امنیتی جدید است. با این وجود، خبری از هیچ نوع تحول مثبتی نیست و اوضاع برای سوریه، همچنان بیثبات و شکننده است.
ترس، خویشتنداری یا توافق ضمنی؟
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ارتش سوریه و ساختار نیروهای امنیتی و دفاعی این کشور، پس از سقوط دولت بشار اسد، هنوز هم قوام و شکل نهایی خود را پیدا نکرده و دارای ظرفیت نظامی محدود و محیط امنیتی شکننده است و از این گذشته، در شرایط کنونی، تلاش برای بازسازی، بر هر موضوع دیگری مقدمتر است. رژیم صهیونیستی با درک نقطه ضعفهای دمشق، دست به اقدامات قلدرمآبانه میزند.
در چند ماه گذشته در آنکارا و دمشق، بارها اسناد همکاری دفاعی و امنیتی بین مقامات سوریه و ترکیه به امضا رسیده و گفته میشود که اصلیترین بخش معماری ارتش و سرویس اطلاعات و امنیت جدید سوریه، برعهده مشاوران ترکیهای است. بنابراین آشکارا میتوان گفت که دلیل اصلی انفعال جولانی در برابر حملات رژیم صهیونیستی، بیش از آنکه با میزان قدرت نظامی مرتبط باشد، پیوند عمیقی با اراده و نوع نگرش سیاسی دارد.
درباره مواضع ترکیه نیز میتوان گفت اردوغان و نمایندگان مجلس ترکیه اغلب به استفاده از ابزارهایی مانند طرحهای پارلمانی، سخنرانیها و محکومیتهای دیپلماتیک و نمادین روی میآورند، زیرا آنکارا میخواهد به عنوان مدافع فلسطینیان ظاهر شود اما در عمل، ترکیه ترجیح میدهد که در برابر رژیم صهیونیستی، از مواضع قاطعانه پرهیز کند و امیدوار به این باشد که در پشت پرده و به کمک آمریکا، بخشی از تهدیدات اسرائیل را مدیریت کند.
ظرفیتهای سازمان همکاری شانگهای و فرصتهای اقتصادی ایران با ۴عضو کلیدی
سفر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، به چین برای شرکت در بیستوپنجمین اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای (SCO) در شهریور 1404، نقطه عطفی در دیپلماسی اقتصادی کشور محسوب میشود. ایران که از سال 2023 به عضویت دائم این سازمان درآمده، اکنون تلاش دارد از ظرفیت این بلوک مهم منطقهای برای توسعه روابط تجاری و کاهش اثر تحریمها استفاده کند. شانگهای با حضور قدرتهای اقتصادی بزرگی مانند چین، روسیه و هند، بستری ارزشمند برای همکاریهای چندجانبه و شکلدهی به نظم اقتصادی چندقطبی است.
ایران در این سفر با امضای بیش از 20 سند همکاری اقتصادی، بار دیگر پیام روشنی به جامعه بینالمللی مخابره کرد: تهران مصمم است از مسیر همگرایی با شرق و کشورهای عضو شانگهای، راههای تازهای برای توسعه اقتصادی و جذب سرمایهگذاری بیابد. در این گزارش، ضمن نگاهی به جایگاه سازمان شانگهای، ظرفیتهای روابط دوجانبه ایران با سه عضو کلیدی این سازمان یعنی چین، روسیه و هند و همچنین پاکستان بهعنوان همسایه مهم با ظرفیت اقتصادی مشترک بررسی میشود.
چین؛ شریک راهبردی در چارچوب توافق 25 ساله
چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، نقشی محوری در سازمان همکاری شانگهای دارد. روابط تهران و پکن در سالهای اخیر بر پایه توافق جامع 25 ساله (امضا شده در 2021) وارد مرحلهای تازه شده است. در دیدار اخیر پزشکیان با شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، دو طرف بار دیگر بر اجرای این توافق تأکید کردند.
سرمایهگذاری در بخش انرژی، توسعه زیرساختها، انتقال فناوری و همکاری در حوزه سلامت و دارو از مهمترین محورهای توافقات اخیر بوده است. ایران همچنین پیشنهاد ایجاد کارگروه مشترک دارو و تجهیزات حیاتی و همکاری در فناوریهای نوین را مطرح کرده که میتواند علاوه بر تأمین نیازهای داخلی، بستری برای صادرات محصولات ایرانی به بازارهای شرق آسیا باشد.
از منظر تجاری، چین نخستین شریک وارداتی ایران است و بخش بزرگی از نفت ایران نیز به این کشور صادر میشود. رفع موانع بانکی و گمرکی که در مذاکرات اخیر مطرح شد، در صورت تحقق، میتواند حجم مبادلات تجاری دو کشور را به سطحی فراتر از وضعیت فعلی برساند و ایران را به یکی از حلقههای اصلی زنجیره تأمین شرق آسیا بدل کند.
تاکید مدنی زاده بر توسعه روابط با چین
وزیر اقتصاد که ریاست کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و چین را بر عهده دارد، در حاشیه اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای، بر پیگیری موضوعات اقتصادی و افزایش حجم تبادلات تجاری میان دو کشور تأکید کرد.
وی گفت:سعی میکنیم ظرف یکی دو ماه آینده موضوعات مطرح شده در سفر را پیگیری کنیم و به نتایج برسیم.
روسیه؛ همگرایی اقتصادی در اوراسیا
روسیه بهعنوان دیگر قدرت بزرگ عضو شانگهای، در سالهای اخیر روابط راهبردی خود با ایران را گسترش داده است. دیدار پزشکیان با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، بر اجرای توافقنامه بلندمدت اوراسیا تمرکز داشت؛ توافقی که مجلس شورای اسلامی آن را تصویب کرده و میتواند زمینهساز افزایش تعاملات تجاری ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا شود.
این توافق، فرصتی کمنظیر برای دسترسی بیشتر ایران به بازار کشورهای حوزه اوراسیا، از جمله روسیه، قزاقستان، بلاروس و ارمنستان فراهم میکند. همکاری در حوزه حملونقل ریلی و دریایی، تکمیل کریدور شمال ـ جنوب، و افزایش مبادلات کشاورزی و انرژی از جمله محورهای اصلی همکاری دو کشور است.
ایران و روسیه همچنین در سازمان شانگهای میتوانند با همافزایی ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی، سازوکارهای تازهای برای مقابله با تحریمها و گسترش همکاریهای بانکی ایجاد کنند. این همگرایی، جایگاه ایران را در مسیر ترانزیتی شرق ـ غرب و شمال ـ جنوب تقویت خواهد کرد.
هند؛ فرصتهای خاص انرژی و ترانزیتی
هند، دیگر عضو کلیدی شانگهای، با رشد اقتصادی پایدار و نیاز فزاینده به انرژی، میتواند یکی از شرکای راهبردی ایران در آینده باشد. دهلینو در سالهای گذشته علاقهمند به سرمایهگذاری در بندر چابهار و کریدورهای ترانزیتی ایران بوده است.
با توجه به نیاز روزافزون هند به منابع انرژی و نزدیکی جغرافیایی ایران، امکان گسترش صادرات نفت و گاز ایران به این کشور وجود دارد. همچنین همکاری در بخش فناوری اطلاعات و داروسازی از دیگر زمینههای قابل توجه برای توسعه روابط است.
ایران میتواند با استفاده از ظرفیت شانگهای، چارچوبی پایدار برای همکاری با هند تعریف کند؛ چارچوبی که از فشار تحریمهای غرب بکاهد و مسیر سرمایهگذاریهای مشترک در پروژههای زیرساختی را هموار سازد.
پاکستان؛ همسایه راهبردی با ظرفیتهای اقتصادی مشترک
پاکستان بهعنوان همسایه شرقی ایران و عضو فعال سازمان همکاری شانگهای، ظرفیتهای گستردهای برای همکاری اقتصادی دارد. در سفر اخیر پزشکیان، ایران و پاکستان بر توسعه مبادلات تجاری، سرمایهگذاری مشترک در انرژی و زیرساختهای حملونقل و ایجاد سازوکارهای بانکی برای تسهیل تراکنشها تأکید کردند.
ارتباط نزدیک جغرافیایی، وجود کریدورهای ترانزیتی مشترک و اشتراک منابع طبیعی میتواند فرصتهای اقتصادی تازهای برای ایران فراهم کند. همکاریهای دوجانبه با پاکستان، علاوه بر تقویت تجارت، میتواند راه را برای دسترسی بهتر ایران به بازارهای جنوب آسیا هموار سازد و اثرگذاری سازمان شانگهای را در اقتصاد منطقه افزایش دهد.
سازمان همکاری شانگهای از آغاز تأسیس خود بستری برای مقابله با یکجانبهگرایی و فشارهای غرب بوده است. ایران در اجلاس اخیر با ارائه ابتکاراتی همچون ایجاد مرکز مطالعات امنیتی و همکاری در فناوریهای نوین نشان داد که به دنبال نقشآفرینی فعال در این بلوک است.
تقویت روابط دوجانبه با چین، روسیه، هند و پاکستان، همزمان با گسترش همکاریهای چندجانبه در شانگهای، میتواند به ایران کمک کند تا مسیر تازهای برای رشد اقتصادی ترسیم کند؛ مسیری که متکی بر ظرفیتهای داخلی و همگرایی منطقهای است و توان تابآوری اقتصاد ملی را افزایش میدهد.
سفر رئیسجمهور ایران به چین و حضور در اجلاس شانگهای با امضای بیش از 20 سند همکاری، نشانهای از عزم تهران برای تعمیق روابط اقتصادی با شرق است. چین، روسیه، هند و پاکستان هر کدام ظرفیتهای ویژهای برای همکاری با ایران دارند؛ از سرمایهگذاری در زیرساختها و انرژی تا توسعه کریدورهای ترانزیتی و ایجاد سازوکارهای مالی مستقل.
شانگهای امروز تنها یک سازمان امنیتی ـ منطقهای نیست؛ بلکه به بستری راهبردی برای شکلدهی به نظم اقتصادی نوین بدل شده است. ایران اگر بتواند از این ظرفیتها بهرهبرداری کامل کند، راه تازهای برای توسعه اقتصادی، کاهش وابستگی به غرب و افزایش قدرت چانهزنی در عرصه بینالمللی خواهد یافت.
کدام میوهها موجب کاهش التهاب روده میشوند؟
محققان در بررسیهای علمی، التهاب را عامل اصلی بیشتر بیماریهای مزمن، از جمله بیماریهای روده، میدانند. سبک زندگی و رژیم غذایی سالم، بهویژه مصرف برخی از میوهها، التهابهای بدن را برطرف میکنند.
میوههای زیر از التهاب روده کاسته و با بهبود میکروبیومهای روده، سلامت آن را حفظ میکنند:
۱. انواع توتها
۲. مرکبات
پرتقال و گریپفروت حاوی ویتامین C، فیبر حلشدنی و ترکیبات آنتیاکسیدانی فلاونوئیدها هستند که از التهاب روده کاسته و ایمنی آن را تقویت میکنند.
۳. پاپایا و آناناس
آنزیمهای پاپئینِ میوه پاپایا و بروملینِ میوه آناناس، هضم پروتئین را آسان کرده و از التهاب روده میکاهند.
۴. سیب و گلابی
سیب و گلابی، منابعی عالی از فیبر و پلیفنولها هستند که موجب سلامتی روده میشوند.
۵. موز
موز هضم آسانی دارد و از آنجاییکه حاوی پکتین است، به تعادل میکروبیومهای روده کمک میکند.
۶. طالبی و خربزه
این دو میوه خوشطعم، سرشار از ویتامین C و آبرسانهای بسیار خوبی هستند. همچنین هضمشان راحت است و جلوی ملتهب شدن روده را میگیرند.
۷. انبه
این میوه سرشار از آنتیاکسیدان و ویتامین C است و در بررسیها نشان داده نشانگرهای التهابی در بیماران رودهای را کاهش میدهد.
۸. انار
انار نهتنها داری پلیفنولهای ضدالتهابی است، بلکه دیوارههای آسیبدیده روده را هم ترمیم میکند.
۹. میوههای هستهدار
میوههای هستهدار مانند گیلاس، هلو، زردآلو و آلو، حاوی فیبر فراوان، ویتامین C و مقدار زیادی ترکیبات فنولی که موجب کاهش التهاب در بدن، بهویژه روده، میشود هستند.
چند نکته مهم:
هنگام التهاب شدید روده یا اسهال، مصرف میوههای خام یا پرفیبر، وضعیت بیماری را بدتر میکند. در اینگونه مواقع بهتر است، میوهها را پوست کنده، پخته یا به شکل پوره مصرف کنید تا هضم آنها راحتتر شود. درضمن در مصرف میوهها حد اعتدال را رعایت کنید. مصرف بیش از حد فروکتوز (قند میوهها) ممکن است علائم گوارشی را تشدید کند.
چگونه امام عسکری(ع) جهان را برای ظهور آماده کرد؟
حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام، یازدهمین ستاره تابناک آسمان ولایت و امامت در ربیع الثانی سال ۲۳۲ق در مدینه دیده به جهان گشود، و در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق در سن بیست و هشت سالگی به شهادت رسید و بعد از امام جواد علیه السلام جوان ترین امام شهید از اهلبیت عصمت و طهارت می باشند.
شرایط حاکم بر جامعه اسلامی در دوران امام حسن عسکری علیه السلام شرایط ویژه و خاصی بود؛ بسیاری از احکام دینی تعطیل شده و حکومت توان و اقتدار خود را از دست داده بود و بین خاندان های مختلف دست به دست می شد. بیشتر امور دولت به دست اهل ذمه از یهود و نصاری سپرده شده و مسلمانان از مشاغل دولتی محروم بودند اموال مسلمین به جایی اینکه صرف مسائل مسلمانان شود، صرف عیاشی و خوشگذرانی می شد.آشوب ها و قیام های سهمگین به علت نابسامانی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در حال رخ دادن بود. برخی از افکار و اندیشه های شبه انگیز و خرافات، منجر به پیداشدن تردید در مورد حقانیت اسلام شده بود.
رهبری امت اسلامی در این شرایط بسیار سخت بود. مواضع امام در قبال حاکمیت سیاسی، اجتماع و نیز زمینه سازی برای غیبت فرزندش امام مهدی علیهالسلام از جمله مسائل بسیار مهم عصر حضرت بود. با توجه به اختناق و خفقان سیاسی حاکم از سوی حاکمیت، امام چگونه با این مشکلات برخورد کرد، نوشتار پیش رو تلاشی در جهت پاسخگویی به مسائل می باشد.
مبارزات سیاسی و اجتماعی همراه با مناظرات علمی
امام حسن عسکری علیهالسلام با وجود همه این فشارها و کنترل ها و مراقبت های بی وقفه حکومت عباسی، رابطه خود را با شیعیان و محبین از طریق امور زیر برقرار می کرد:
۱. گسترش شبکه ارتباطی وکالت: در زمان حضرت تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش و شیعیان در نقاط فراوانی تمرکز یافته بودند. شهرها و مناطقی مانند، کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه (آوه) مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامرا، جرجان و بصره از پایگاه های شیعیان به شمار می رفتند.
گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می کرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت از یک سو و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد، این نیاز از زمان امام نهم احساس می شد و شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین سیستمی، از آن زمان به مورد اجرا گذاشته می شد. این برنامه در زمان امام عسکری (علیهالسلام) نیز تعقیب گردید. به گواهی اسناد و شواهد تاریخی، امام نمایندگانی از میان چهره های درخشان و شخصیت های برجسته شیعیان، برگزیده، در مناطق متعدد منصوب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این طریق پیروان تشیع را در همه مناطق زیرنظر داشت.
از جمله این نمایندگان می توان به «ابراهیم بن عبده»، نماینده امام در نیشابور و «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری» در قم اشاره کرد. در رأس سلسله مراتب وکلای امام «محمد بن عثمان عَمَری» قرار داشت که وکلای دیگر، به وسیله او با حضرت در ارتباط بودند، آنان نوعاً اموال و وجوه جمع آوری شده را به وی تحویل می دادند و او به محضر امام می رساند.
۲. ارتباط از طریق پیک ها و نامه ها: علاوه بر شبکه ارتباطی وکالت، امام از طریق اعزام پیک ها نیز با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار می ساخت و از این رهگذر مشکلات آنان را برطرف می کرد. در این زمینه به عنوان نمونه می توان از فعالیت های «ابو الادیان»، یکی از نزدیک ترین یاران امام یاد کرد. او نامه ها و پیام های حضرت را به پیروان آن حضرت می رساند و متقابلا نامه ها، سؤال ها، مشکلات، خمس و دیگر وجوه ارسالی شیعیان را دریافت نموده و در سامرا به محضر امام عسکری می رساند.گذشته از پیک ها، امام از طریق مکاتبه نیز با شیعیان ارتباط برقرار می ساخت و از این رهگذر آنان را زیر چتر هدایت خویش قرار می داد. نامه ای که امام حسن عسکری به «ابن بابویه» نوشته ، نمونه ای از این نامه ها است.
۳. ارتباط از طریق فعالیت های سری و مخفی: امام حسن عسکری علیهالسلام نوع دیگر ارتباط خود را با شیعیان از طریق فعالیت های مخفی نزدیک ترین یاران خود برقرار می کرد. از جمله «عثمان بن سعید عمری» که از نزدیک ترین و صمیمی ترین یاران امام بود، زیر پوشش روغن فروشی فعالیت می کرد. شیعیان و پیروان حضرت اموال و وجوهی را که می خواستند به امام تحویل دهند به او می رساندند و او آنها را در ظرف ها و مشک های روغن قرار داده و به حضور امام می رساند.
مناظرات اهل بیت علیهم السلام معمولاً چهره به چهره انجام می گرفته است اما گاهی به صورت مکاتبه بوده و گاهی سؤالات و مطالب را به کسی می سپردند تا به طرف مناظره برساند. در این نوشته مناظره امام حسن عسکری (ع) با کندی فیلسوف همان عصر از نوع سوم نقل شده است.
زندانی شدن امام
تاریخ حداقل سه بار زندانی شدن حضرت را گزارش کرده است. به نظر میرسد اولین باری که ایشان توسط خلفای عباسی به زندان افتاده باشند مربوط به سالهای ۲۵۴ یا ۲۵۵ باشد. گزارشی که این واقعه را در اختیار ما قرار داده اشاره به زندان افتادن امام عسکری و برادرش دارد. با توجه به آغاز امامت امام عسکری علیه السّلام در سال ۲۵۴ ق، آمدن دو برادر به زندان باید در همین سالها باشد.در این خبر آمده است که حضرت به زندانیان فرمود: اگر فلان مرد (حضرت اشاره به یکی از زندانیان نمود مدعی بود علوی است) در میان شما نبود، می گفتم پس از چه مدتی از این زندان رها می شوید؛ زیرا او شما را زیر نظر گرفته و حرکاتتان را به خلیفه گزارش می کند. یکی از زندانیان به نام ابو هاشم می گوید: روزی ما این مرد را غافلگیر کرده و کاغذی را که در آن درباره تک تک ما گزارش های بدی برای خلیفه آماده کرده بود از لباسش درآوردیم.[۱]گزارش بعدی از زندانی بودن حضرت مربوط به زمان خلافت «مهتدی عباسی» (۲۵۵- ۲۵۶) است. این خلیفه مدعی بود که عمر بن عبد العزیز عباسیان است. ابو هاشم جعفری که در آن دوران در زندان بوده است، میگوید: در دوران مهتدی، هنگامی که در زندان بودم، امام عسکری علیه السّلام را به زندان آوردند. با کشته شدن مهتدی در سال ۲۵۶ خدا جان او را از خطر مرگ رهانید؛ زیرا خلیفه قصد کشتن آن حضرت را داشت.
چنان که نقل شده امام عسکری بار دیگر در خلافت «معتمد عباسی» (۲۵۶- ۲۷۹) زندانی شدند. در روایتی آمده که آن حضرت در سال ۲۵۹ ق در زندان معتمدعباسی بوده و «علی بن جرین» زندانبان او بوده است. او در پاسخ معتمد که درباره امام از وی سؤالاتی نموده، چنین گفته است: همواره روزها روزه دار و شبها مشغول نماز است.
همچنین صیمری در کتاب «الاوصیاء» روایت کرده که گفت: من خود خط ابو محمد عسکری علیه السّلام را هنگام خروج از زندان معتمد دیدم که این آیه را نوشته بود:یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ.به نظر می رسد سومین زندان حضرت نیز متعلق به همین سال یعنی سال ۲۹۵ ق باشد. گزارش زیر را می توان به عنوان تایید ارائه نمود:
به احتمال قریب به یقین این زندان برای امام در سال ۲۵۹ اتفاق افتاده است و شاهدی که در درستی این مطلب وجود دارد روایت ذیل است:
کشّی در کتاب «رجال» خود به نقل از محمد بن ابراهیم سمرقندی آورده است: عازم حج بودم که ... سخن از فضل بن شاذان به میان آمد و گفتند: او به دلیل نفخ معده به شدت بیمار است. در میانه راه ... نزد محمد بن عیسی عبیدی که شیخی فاضل بود ... رفتم. در خانه او عدهای را که با حالتی افسرده و مغموم نشسته بودند دیدم، علت را جویا شدم، گفتند: ابو محمد (امام عسکری) علیه السّلام زندانی شده است. من سفر خود را دنبال کرده و در بازگشت باز نیز دوباره به دیدن محمد بن عیسی رفتم. این بار او را با چهرهای شاد و سرحال دیدم، چگونگی اوضاع را از وی پرسیدم، جواب داد: امام آزاد شده است...اگر چنانکه مشهور است بپذیریم که فضل بن شاذان در سال ۲۶۰ وفات کرده است، به طور طبیعی باید بگوییم امام در اواخر سال ۲۵۹ قبل از ذی حجه در زندان بوده است.
مباحث مهدویت و غیبت امام دوازدهم
مهدویت مسئله ای تازه در جامعه اسلامی نبود چرا که رسول خدا و دیگر ائمه معصومین به صراحت درباره این موضوع سخن گفته بودند و به جز جوامع شیعی، جوامع حدیثی مهم اهل سنت از جمله صحاح سته نیز در این باره روایات و احادیثی زیادی را از پیامبر(ص) نقل کرده بودند.
دشوارترین کاری که امام عسکری به عنوان پدر مهدی موعود عج متحمل آن بود و مسئولیت آن را بر عهده داشت، این بود که مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده است و تنفیذ آن امر در شخص فرزندش امام مهدی (علیهالسلام) صورت گرفته است.اقدامات حضرت عبارت بود از:
۱. نهان سازی خود
امام برای مهیا نمودن ذهنیت مردم و خصوصاً شیعه، درباره امر غیبت، شیوه نهان سازی خود را بیش از آنچه در زندگی امام هادی(علیهالسلام)، مورد توجه بود، به کار گرفت. از این رو، ایشان به جز ایامی که به دستور معتمد، برای دیدار وی از خانه بیرون می رفت و یا به جهت مصالحی که در نظر داشت، به کسی اجازه ملاقات می داد، یا خود، شخصاً به دیدار آنها می رفت، دیدار و ملاقات دیگری با مردم نداشت. به گفته مسعودی، امام حتی برای شیعیان خود ظاهر نمی شد و از پشت پرده، با آنان سخن می گفت.
۲. نهادینه کردن اندیشه غیبت در اذهان و تفکر مردم
نامه های بسیاری از طرف حضرت صادر شده است که بررسی این نامه ها نشان می دهد که امام حسن عسگری علیهالسلام در راستای نهادینه کردن اندیشه غیبت در اذهان و تفکر مردم تلاش های بسیاری انجام داده است. این نامه ها در ارتباط با موضوع فوق در چند محور صادر شده اند:
الف) دربارهی صفات مهدی (علیهالسلام) پس از ظهور و قیامش در دولت جهانی که تشکیل میدهد. چنان که در پاسخ به پرسش یکی از یاران خود راجع به قیام مهدی (علیهالسلام) چنین فرمود: «وقتی قیام کند، در میان مردم با علم خود داوری خواهد کرد مانند داوری داود که از بینه و دلیل پرسشی نمیکرد»
همچنین علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است: من نزد امام عسگری(علیهالسلام) بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که: زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمی ماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است، پرسیدند. ایشان فرمود: «این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد». گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج می کند و گویا به پرچم های سپیدی می نگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است»
ب) ظهور مهدی و مبارزه با انحرافات؛ وقتی حضرت ظهور کند با انحرافات ایجاد شده در دین مبارزه خواهد کرد؛«وقتی قائم خروج کند به ویران کردن منابر و جایگاههای خصوصی در مساجد فرمان خواهد داد. این جایگاهها به منظور امنیت و محافظت خلیفه از تعدی، و برای افزودن هیبت او در دل دیگران بنا شده است»
ج) انتظار برای فرج؛ امام (علیهالسلام) به ابن بابویه نامهای نوشت و در آن فرمود: «بر تو باد بردباری و انتظار گشایش. پیمبر فرمود: برتر عمل امت من انتظار کشیدن گشایش است و شیعهی ما پیوسته در اندوه است تا فرزندم ظهور کند. پیامبر اکرم مژده داده است که او زمین را از قسط و عدل پر میسازد، آن سان که از جور و ستم آکنده شده است. ای شیخ من، شکیبا باش. ای ابوالحسن علی، همهی شیعیان مرا به شکیبائی فرمان ده که زمین از آن خدا است.
بدین ترتیب امام حسن عسگری(علیهالسلام) برای آن چه که فرزندش، مهدی (علیهالسلام) در غیبت صغرای خود بایستی، عمل میکرد، ایجاد آمادگی مینمود حال آن که بایستی از مردم پنهان میماند و به وسیلهی تعلیمات خود با آنان رابطه برقرار میکرد. اگر این مسأله بدون مقدمه و آمادگی قبلی برقرار میماند، برای مردم امری شگفتآور و حیرت بخش و غافلگیر کننده بود. از این جا بود که امام حسن عسکری (علیهالسلام) این اسلوب را عمل کرد و آن، برنامهای ویژه برای آماده کردن ذهنیات امت و آگاه شدنشان بود تا آن روش را بپذیرند و بدون حیرت و شگفتی نمودن و همراه داشتن عواقب ناخوشایند و نامحمود، آن را حفظ کنند.
این روش، به گونهای ساده در دورهی امام هادی (علیهالسلام) آغاز شد و در دوره امام عسکری که به واسطهی جور و ظلم حکام، از انظار پنهان شد و از راه توقیعات و نامهها برای پیروان خود پیام میفرستاد و با آنان تماس میگرفت تا شیعیان، به تدریج به این معنی عادت کنند و این روش با فهم و درک مردم بیشتر سازش داشت. دوستان و طرفداران او عادت کردند که به وسیلهی مکاتبه و مراسله با او تماس گیرند و از ایشان پرسش نمایند.
چند نکتهی طلایی برای حفظ سلامت زانو
زانو یکی از مفاصلی است که بیش از دیگر نقاط بدن در معرض درد، آسیب و انواع آرتروز قرار دارد. تقریباً همه افراد در طول عمر خود به نوعی با مشکلات زانو مواجه خواهند شد. خبر خوب این که با رعایت سبک زندگی سالم و عادات حرکتی صحیح میتوان خطر بروز یا شدت گرفتن این مشکلات را کاهش داد.
در ادامه، راهکارهایی برای مراقبت از سلامت زانو ارائه میشود:
۱. تحرک داشته باشید
مفاصل برای حرکت طراحی شدهاند. فعالیت بدنی منظم میتواند در کاهش درد و خشکی، تقویت عضلات حمایتکننده زانو، جلوگیری از افزایش وزن و بهبود تعادل برای کاهش خطر زمین خوردن، مؤثر باشد. برای این منظور انتخاب تمرینات ملایم همچون یوگا، شنا، پیادهروی و دوچرخهسواری توصیه میشود.
۲. وزن سالم خود را حفظ کنید
اضافهوزن فشار مضاعفی بر زانو وارد کرده و موجب فرسایش غضروف میشود. تحقیقات نشان داده حتی کاهش اندک وزن در مبتلایان به آرتروز زانو، درد را کاهش میدهد و توانایی حرکتی را بهبود میبخشد. از سوی دیگر، بافت چربی مواد شیمیایی التهابی ترشح میکند که علاوه بر آرتروز، با بیماریهایی نظیر آرتریت روماتوئید و نقرس نیز مرتبط است.
۳. از آسیبدیدگی زانو پیشگیری کنید
فعالیتهایی مانند دویدن طولانیمدت، ورزشهای پر برخورد یا حرکاتی که با چرخش ناگهانی همراه هستند میتوانند به زانو آسیب بزنند. توصیه میشود در هنگام بلند کردن اجسام سنگین، از مفاصل و عضلات بزرگتر بدن کمک بگیرید و تا حد امکان اجسام را به جای بلند کردن، روی سطح بکشید.
۴. آسیبها را سریع درمان کنید
در صورت آسیبدیدگی زانو، به اصول RICE (استراحت، یخگذاری، باندکشی و بالا نگهداشتن عضو) عمل کنید. در صورت ماندگاری یا تشدید درد، مراجعه به پزشک ضروری است.
۵. به دردها توجه کنید
درد ناگهانی یا تشدیدشده در مفاصل میتواند نشانه آسیب یا پیشرفت بیماری باشد. درمان بهموقع میتواند از تخریب بیشتر مفصل جلوگیری کند. استفاده از دارو، مکملهای تغذیهای، حرارتدرمانی، بریس یا روشهای آرامسازی از جمله راهکارهای کاهش درد هستند.
۶. سیگار را ترک کنید
تحقیقات نزدیک به دو دهه گذشته نشان داده است که سیگار با درد شدیدتر و آسیب بیشتر مفاصل در بیماران مبتلا به آرتروز و آرتریت روماتوئید مرتبط است. حتی جایگزینی سیگار با سیگار الکترونیکی نیز خطر التهاب مفاصل را کاهش نمیدهد.
۷. رژیم غذایی سالم داشته باشید
مصرف میوهها، سبزیجات، ماهی، مغزها و حبوبات در کنار کاهش غذاهای فرآوریشده و چربیهای اشباع، نهتنها برای قلب مفید است بلکه میتواند التهاب مفاصل را نیز کاهش دهد. پیروی از رژیم مدیترانهای یکی از گزینههای توصیهشده در این زمینه است.
۸. وضعیت بدنی صحیح را رعایت کنید
وضعیت نادرست بدن در بلندمدت به مفاصل فشار وارد کرده و موجب تخریب غضروف میشود. ایستادن و نشستن صحیح، با شانههای عقب، سر در راستای بدن و پاها در وضعیت استاندارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
۹. انتخاب کفش مناسب
کفش نامناسب میتواند هم بر مفاصل پا و هم بر وضعیت کلی بدن تأثیر منفی بگذارد. کفشهای پاشنهبلند فشار مضاعفی بر زانو وارد کرده و خطر آرتروز را افزایش میدهند. استفاده از کفشهای انعطافپذیر، با پاشنه کوتاه و کفی مناسب توصیه میشود.
۱۰. مراقب استخوانها باشید
سلامت مفاصل بدون سلامت استخوانها امکانپذیر نیست. رژیم غذایی غنی از کلسیم و ویتامین D برای تقویت استخوانها ضروری است. ماهیهایی مانند سالمون و تُن، زرده تخممرغ و محصولات غنیشده از منابع مهم این مواد هستند. همچنین در صورت نیاز، مشورت با پزشک برای دریافت مکمل توصیه میشود.
نشانههای ظهور امام زمان (عج) از زبان امام علی (ع)
به مناسبت آغاز امامت امام زمان عجل الله تعال فرجه الشریف، آیت الله مکارم شیرازی در یکی از سخنرانی های خود به موضوع «نشانه های ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از زبان امام علی علیهالسلام» اشاره کرده است که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در خطبهای فرمودند: «هر چه میخواهید بپرسید، تا زمانی که در میان شما هستم؛ زیرا پاسخ همه پرسشها برای شما آماده است».
در این هنگام شخصی از میان جمع برخاست و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین، متی یخرج الدجال؟ چه زمانی دجال خروج میکند و مقدمه ظهور حاصل میشود؟»
به بیان دیگر، او میخواست زمان ظهور حضرت مهدی علیهالسلام را بداند.
امام علی علیهالسلام در پاسخ جملهای فرمودند که درس عبرتی برای همگان است.
ایشان فرمودند: «من المسؤول بأعلمَ من السائل»؛ یعنی من که مورد پرسش قرار گرفتهام، نسبت به تو که این پرسش را میکنی، عالمتر به زمان قیام مهدی نیستم.
این سخن بدین معناست که هیچکس نمیتواند زمان دقیق ظهور را تعیین کند. سپس امام فرمودند: «ولکن له علامات»؛ ظهور نشانههایی دارد، و من نشانههای آن را برای تو بازگو میکنم.
در این حدیث شریف، امیرالمؤمنین علیهالسلام حدود پنجاه نشانه برای دوران پیش از ظهور بیان فرمودند. ایشان فرمودند: «ألا وإنّ من أعلام الساعة: إذا ضُیّعت الصلاة».
نخستین نشانه آن است که مردم نسبت به نماز بیاعتنایی کنند و اهمیت آن به فراموشی سپرده شود.
«وإذا ضُیّعت الأمانة»؛ نشانه دوم آن است که مردم در امانتها خیانت کنند.
این امانت میتواند امانت مالی باشد یا حتی فرزندانی که خداوند به دست والدین سپرده است.
اگر کسی وسیلهای مانند ماهواره فراهم کند و برنامههایی آلوده به فساد در خانه به نمایش بگذارد و جوانانش تحت تأثیر آنها قرار گیرند، آیا این خیانت به امانت الهی نیست؟
دین خدا، امانت خداست؛ اگر با عمل ما ضایع شود، مصداق همین حدیث شریف خواهد بود.
«واستُحلّ الکذب»؛ نشانه سوم آن است که مردم دروغ را حلال بشمرند.
برخی وقتی به آنها گفته میشود دروغ نگویید، پاسخ میدهند: مگر بدون دروغ میتوان کسبوکار کرد؟ این همان نشانه است.
نشانه چهارم آن است که «ظهر الربا»؛ ربا در میان مردم آشکار شود.
عقود شرعی به کنار گذاشته میشود و به جای آن معاملات صوری و فاکتورهای قلابی رواج مییابد.
نشانه دیگر آن است که «أُخذت الرشوة»؛ رشوهخواری میان مردم رایج میشود.
«وشُید البنیان»؛ یعنی بناها و ساختمانهایشان را محکم میسازند، مقاوم در برابر زلزله و زیبا، اما بنای دین و ایمانشان سست و بیپایه خواهد بود.
«وبیع الدین بالدنیا»؛ دین خود را به دنیا میفروشند و ارزشهای معنوی را در برابر لذتها و سودهای مادی از دست میدهند.
«وتولی السفهاء»؛ افراد سفیه و نادان که عقل و تدبیرشان به جایی نمیرسد، در پستها و مناصب حساس قرار میگیرند و سرنوشت جامعه را به دست میگیرند.
«وقُطعت الأرحام»؛ نشانه دیگر، قطع رحم است.
پدر و مادر کهنسال و زمینگیر میشوند، اما فرزندان میگویند: ما توان نگهداری نداریم. آنان را به خانه سالمندان میسپارند و به بهانههای مختلف از عهدهداری این مسئولیت شانه خالی میکنند.
«واتُبعت الأهواء»؛ نشانه دیگر پیروی از هوا و هوس است.
جلوه آن در مجالس آلوده، عروسیهای مختلط و گناهآلود، فیلمهای بدآموز، و نیز در اعتیاد به مواد مخدر و دیگر جلوههای هواپرستی نمایان میشود.
«واستُخفّ بالدماء»؛ خونریزی آسان میگردد.
جان انسانها بیارزش میشود. به سادگی افراد نادان یا فریبخورده را تحریک میکنند تا خود را منفجر کنند و جان زنان و کودکان و زائران امام حسین علیهالسلام را بگیرند.
پنجاه یا صد نفر در یک لحظه قربانی میشوند.
گروههای متعصب و منحرف وهابی، نمونه آشکار این جنایتها در جهان معاصر هستند. هیچ زمانی در تاریخ، خون انسان تا این اندازه بیارزش نشده بود.
پس از ذکر بخشی از این نشانهها، امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «فَذلکَ الوَیحُ الوَیحُ، العَجَلُ العَجَلُ». یعنی: در چنین زمانی که این نشانهها آشکار شود، مردم باید بیش از پیش دست به دعا بردارند و از خداوند، تعجیل در ظهور حضرت مهدی علیهالسلام را بخواهند.
اعتقاد اهل سنت به امام زمان (عج)
به مناسبت آغاز امامت امام زمان عجل الله تعال فرجه الشریف، مرحوم استاد فاطمی نیا در یکی از سخنرانی های خود به موضوع «اعتقاد اهل سنت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» اشاره کرده است که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ دلایل بر وجود امام زمان صلواتاللهعلیه آنقدر فراوان و محکم است که اساساً جای هیچگونه تردید و گفتوگوی دیگری باقی نمیگذارد.
حتی در میان اهلسنت نیز اعتقاد به وجود مهدی علیهالسلام پذیرفته شده است.
گرچه نمیتوان گفت همه آنان در این زمینه همنظرند، اما اصل باور به ظهور مهدی موعود، نزد بسیاری از علمای اهلسنت وجود دارد و مورد پذیرش آنان است.
به یاد دارم چندی پیش یکی از علمای اهلسنت در کشور قطر ـ که منصب قضاوت شرعی و حاکمیت در آن شهر را بر عهده داشت ـ کتابی نوشته بود با عنوان «الیوم بعد خیرالبشر».
وی این کتاب را با هدف ایجاد تردید و آزردن دل شیعیان نگاشت و در آن ادعا کرد که «مهدیای در کار نیست». اما سرانجام چه شد؟
جریان وهابیون در دانشگاه مدینه به او حمله کردند و او را تکفیر نمودند.
آنان در مجلات خود نوشتند: «تو به چه حقی گفتهای مهدی وجود ندارد، در حالی که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله صریحاً خبر از آمدن مهدی داده است؟» این واقعه نشان داد که حتی مخالفان، ناچار به پذیرش اصل وجود مهدی موعود هستند.
در میان علمای اهلسنت، افراد برجستهای نیز کتابهای مستقل درباره حضرت مهدی نوشتهاند.
از جمله «البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان» و نیز «العَرف الوردی فی أخبار المهدی» که در دو جلد گردآوری شده است.
همچنین کتابهای دیگری تحت عنوان «أخبار المنتظر» به رشته تحریر درآمده است.
همه اینها نشان میدهد که اصل باور به مهدی موعود نزد اهلسنت نیز جایگاهی محکم دارد.
نمونهای دیگر: در قاهره، قبری متعلق به عبدالوهاب شعرانی ـ یکی از علمای بزرگ اهلسنت ـ زیارتگاه است.
مردم از اهلسنت، حتی خاک آن را تبرک میدانند. شعرانی در کتاب معروف خود «الطبقات الکبری» مطلبی مهم نقل میکند.
او مینویسد: «استاد من عهدی با خدا بسته بود که در هر سجدهای ـ چه سجده نماز، چه سجده شکر و چه سجده تلاوت ـ دعای زیارت امام زمان را بخواند.»
این استاد بارها چنین عهدی را تکرار میکرد. تا آنکه روزی در بیابانی به سجده افتاد و همان دعا را خواند: «اللهم ارزقنی زیارة المهدی».
در همان حال، ناگهان سر برداشت و دید مردی با هیبتی عظیم در برابرش ایستاده است.
آن مرد دست بر سرش نهاد و فرمود: «یا وَلَدی، أنا المهدی»؛ فرزندم، من مهدی هستم.
شعرانی نقل میکند که جرأت نگاه به چهرهاش را نیافت، اما هفت روز در محضرش بود و پس از آن حضرت از نظر او پنهان شد.
این تنها یک نمونه از دهها گزارش و روایت مشابه در میان علمای اهلسنت است که حکایت از دیدار آنان با حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجه دارد.
چنین شواهدی نشان میدهد که اعتقاد به وجود آن حضرت، نه تنها در میان شیعیان بلکه در میان برادران اهلسنت نیز ریشهدار و پذیرفته شده است.
برکات امام زمان (عج) برای اهل عالَم
به مناسبت آغاز امامت امام زمان عجل الله تعال فرجه الشریف، مرحوم آیت الله ناصری در یکی از دروس اخلاق به موضوع «برکات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای اهل عالَم» اشاره کرده است که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ حضرت امام صادق(ع) فرمودند: «سبحان الله الذی سَخَّرَ الإمامَ کلَّ شیء».
تصریح میکنم، خداوند را پاک و منزه میدانم که تمام اشیاء را برای امام مسخر ساخته است.
خداوند متعال نعمت خود را بر امام کامل کرده و اختیار بخشیده تا آنچه را بخواهند، هم برای خود و هم برای دیگران عطا کنند.
امام، نماینده و حجت خداوند در عالم وجود است. سخن از محدودهای جغرافیایی مانند ایران یا سرزمین خاصی نیست، بلکه در سراسر عالم وجود، امام نماینده خداست.
هر کاری که انجام میدهد، به فرمان و اراده الهی است؛ و این مقام و جایگاه، چیزی است که ذاتاً به او سپرده شده است.
خداوند متعال در ادامه این مقام والا را چنین توصیف فرموده است: «وَ جَعَلَ لَهُ مَقالیدَ السَّماواتِ و الأرض»؛ یعنی کلیدهای درهای بهشت و کلیدهای درهای آسمانها را به دست امام قرار داده است.
بنابراین، کلید همه اینها در اختیار امام است؛ خواه امامی که در گذشته بودهاند و خواه امامی که در زمان حاضر عهدهدار این مسئولیت هستند.
امروز، این جایگاه در اختیار حضرت ولیعصر (عج) است. ایشان همان مقامات و همان قدرت را دارا هستند.
حضرت بقیةالله (عج) خطاب به شیعیان خود فرمودند: «ما شما را به حال خود رها نکردهایم. هوای شما را داریم و هرگز فراموشتان نکردهایم. شما که از آثار و پیروان ما هستید، در پناه و عنایت ما قرار دارید. اگر ما نبودیم که شما را حفاظت کنیم و مراقب شما باشیم، دشمنان اسلام شما را از میان برده بودند. آنان شما را پایمال میکردند و در بلاد مختلف غرق میساختند و به قتل میرساندند».
این فرمایش حضرت، بیانگر آن است که سلامت و بقای شیعیان و بلکه همه انسانها در گستره عالم، تحت عنایت و حمایت امام زمان (عج) قرار دارد.
ایشان همچنین فرمودند: «اگر دعاهای شما و توسلات شما به ما نبود، این دشمنان در یک روز همه شما را نابود میکردند».
این بیان، نشاندهنده رابطه متقابل میان دعا و توسلات شیعیان و عنایت و حمایت حضرت است.
در جای دیگری امام زمان (عج) فرمودند: «مَثَل من در دوران غیبت، همچون خورشید در پس ابر است».
خورشید هنگامی که در پس ابر قرار گیرد، از دیدگان پنهان است، اما نور و گرمایش همچنان به عالم میرسد و همه از آن بهرهمند میشوند. گرچه خود خورشید دیده نمیشود، اما اثراتش آشکار است.
به همین صورت، امام زمان (عج) در دوران غیبت از دیدگان پنهان است، اما نور وجودی ایشان، برکات، حمایتها و هدایتهای ایشان همچنان در عالم جاری است.
این تشبیه دقیق نشان میدهد که غیبت حضرت، به معنای نبودن یا بیتأثیر بودن ایشان نیست، بلکه همانند خورشید پشت ابر است؛ پنهان از دیدهها، اما همچنان حاضر در هستی و جاری در زندگی انسانها.































