emamian

emamian

شنبه, 17 آذر 1403 22:00

عاقبت جوینده دانش

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم:

طالِبُ العِلمِ لایَموتُ أو یُمَتَّعَ جِدَّهُ بِقَدرِ کَدِّهِ

جوینده دانش نمی میرد تا آنگاه که به اندازه زحمتش از خوشبختی بهره برد.

 

عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۹۲

سایت النشره لبنان در یادداشتی به قلم «محمد علوش» درباره اهداف پنهان حملات تروریستی در سوریه نوشت: «ابومحمد الجولانی» درحالی این روزها با لباسی جدید، ریش و موی کوتاه و سخنوری قابل قبول در مقابل جهان ظاهر می‌شود که پیشتر شاگرد «ابو مصعب الزرقاوی» سرکرده القاعده و پس از او «ابوبکر البغدادی» سرکرده داعش بوده است و سپس بنیانگذار و رهبر جبهه النصره در سوریه قبل از سال ۲۰۱۵ بود که نام آن را در سال ۲۰۱۶ به «هیئت تحریرالشام» یا «فتح‌الشام» تغییر داد و امروز به ادعای خود به «فاتحی» تبدیل شده که انتظار می‌رود سوریه را آزاد کند.

در سال ۲۰۱۵، الجولانی چارچوب فعالیت جبهه النصره را تعریف کرد و در این باره گفت: «ما هیچ برنامه یا دستورالعملی برای هدف قرار دادن غرب نداریم، دستور روشنی از ایمن الظواهری دریافت کردیم که از سوریه به عنوان سکوی پرتاب برای حمله به آمریکا یا اروپا استفاده نکنیم تا ماموریت واقعی علیه دولت سوریه را خراب نکند، شاید القاعده این کار را انجام دهد اما از مبدأ سوریه نخواهد بود».

علی‌رغم این اظهارات الجولانی اما فعالیت جبهه النصره در قالب خودروهای بمب گذاری شده و بمب گذاران انتحاری وارد لبنان شد. آنها لبنان و لبنانی‌ها را هدف قرار دادند و می‌خواستند یک جنگ فرقه‌ای را به راه بیندازند و امروز کسانی که به «احمد الشرع» (نام واقعی الجولانی) با پیراهن مشکی و سخنرانی زیبایش نگاه می‌کنند، نباید این موضوع را فراموش کنند.

الجولانی که پس از آزادی از زندان آمریکا در عراق در سال ۲۰۰۸، فعالیت تروریستی خود را در القاعده و سپس داعش آغاز کرد، امروز با سازمان داعش اختلاف نظر دارد؛ داعشی که طبق گفته منابع سوری، دوباره در مناطق خاصی در حال فعالیت است. منابع سوری می‌گویند درک آنچه در سوریه در حال رخ دادن است مستلزم تمایز قائل شدن بین الجولانی و نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) و گروه داعش است.

به گفته این منابع، الجولانی امروز عمدتاً با حمایت ترکیه، تسلیحات آمریکایی-صهیونیستی و کمک اوکراین فعالیت می‌کند، اما این فعالیت تنها علیه نیروهای دولت سوریه انجام نخواهد شد، زیرا ترکیه اهدافی در پس حمایت از الجولانی دارد که مهم‌ترین آنها از بین بردن نیروهای قسد است؛ هرچند که این نبرد فعلا به تعویق افتاده است، البته تحقق این اهداف با فرض تسلط الجولانی بر دمشق است.

اهداف زیادی وجود دارد که بار دیگر الجولانی را برانگیخته است و منابع سوری در این باره به النشره گفتند که یکی از اهداف این اقدامات تلاش اسرائیل برای قطع کردن خط امداد حزب‌الله لبنان از طریق سوریه با ضربه زدن به دولت دمشق و به دست گرفتن کنترل حمص است که در مجاورت مرز لبنان به سمت بقاع قرار دارد.

این منابع همچنین تاکید کردند: در رابطه با لبنان، همه باید چهره واقعی به اصطلاح «مخالفان» دولت سوریه به ویژه سازمان‌های مسلح را به خاطر بسپارند؛ چراکه آنها قبلا تجربه شده‌اند و تغییر لباس ماهیت آنها را تغییر نمی‌دهد. گویی تاریخ در حال تکرار است، اما با اشکال و پوشش‌های جدید و چالش‌هایی که در سال ۲۰۱۱ برای لبنان وجود داشت، بی‌شک باز خواهند گشت و شاید این بار حتی بزرگ‌تر هم باشند.

ترکیبات موجود در هوا، مانند دی اکسید گوگرد، اکسیدهای نیتروژن و ذرات معلق در هوا، می‌توانند باعث بیماری‌های مختلف همچون مشکلات تنفسی، بیماری‌های قلبی و عروقی و بیماری‌های پوستی، اختلالات روانی همچون افسردگی و استرس و عصبانیت شوند.

بر اساس آمار، حدود 80 درصد از جمعیت جهان در محیط هایی زندگی می‌کنند که میزان آلودگی هوا فراتر از دستورالعمل کیفیت هوا است. سالانه تقریباً 4.2 میلیون نفر در اثر قرار گرفتن در معرض آلودگی هوای بیرون از خانه جان خود را از دست می‌دهند.

تصور می‌شود که سطح دی اکسید نیتروژن در کشورهای با درآمد بالا، پایین و متوسط تقریباً برابر است. به نظر می‌رسد کسانی که در نواحی شهری زندگی می کنند از مشکلات بهداشتی مرتبط با آلودگی بیشترین آسیب را می‌بینند، زیرا مناطق شهری با جنگل‌ها یا زمین‌های طبیعی کم، محل زندگی متمرکز جمعیت و حمل و نقل هستند و نشان داده شده است که مناطق شهری تقریباً 78 درصد از انتشار کربن و آلاینده های قابل توجهی را در هوا تولید می‌کنند.

باید توجه داشت ریزگردها در حین تنفس وارد بدن شده و به سطح ریه‌ها می‌چسبند و بدینوسیله التهاب را در بدن تحریک کرده و باعث کاهش آنتی‌اکسیدان های بدن به خصوص آنتی‌اکسیدان های مایع پوششی ریه می‌شوند که به دنبال آن سلول‌های مختلف تخریب شده و خطر ابتلا به سرطان به خصوص سرطان ریه افزایش پیدا می‌کند. در شرایط آلودگی هوا دفاع آنتی‌اکسیدانی اغلب مختل می‌شود و "استرس اکسیداتیو" (افزایش رادیکال‌های آزاد نسبت به آنتی‌اکسیدان‌ها) افزایش می‌یابد که برخی از مطالعات بالینی نشان داده‌اند که مصرف آنتی‌اکسیدان‌ها التهاب، عملکرد ریه و قلب را در این شرایط بهتر می‌کنند. بنابراین باید راهکارهایی برای کاهش آسیب به سلامت بدن در نظر بگیریم. یکی از این راهکارها تقویت سیستم ایمنی برای مبارزه با رادیکال های آزاد ناشی از آلودگی هوا در بدن از طریق مواد غذایی خاص است.

براساس اعلام دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت، دریافت برخی از مواد غذایی و مواد مغذی که التهاب را کاهش می‌دهند در کنار دریافت مقادیر بالای آنتی‌اکسیدان‌های غذایی می‌توانند به کاهش اثرات مخرب ناشی از استنشاق ذرات آلوده هوا کمک کنند. بنابراین توصیه‌های زیر می‌توانند به شما برای حفظ سلامتی کمک کنند:

مصرف مواد غذایی حاوی امگا 3

مطالعات متعدد نشان داده‌اند که مصرف بیشتر امگا 3 PUFA از روغن ماهی می‌تواند به طور موثری خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی را از طریق هدف قرار دادن عوامل خطری مانند هیپرتری گلیسیریدمی و اختلال عملکرد قلب کاهش دهد. امگا 3 با افزایش فعالیت آنتی‌اکسیدان‌های درون زا، استرس اکسیداتیو ناشی از ذرات موجود در هوا را تعدیل می‌کند. منابع غذایی امگا 3 ماهی، گردو و خرفه است. با این وجود مصرف مکمل امگا 3 با توجه به فرهنگ پایین مصرف ماهی در کشور راحت‌تر است.

منابع ویتامین C بخورید

ویتامین C، یک ویتامین محلول در آب، یک ماده آنتی‌اکسیدانی فراوان است و به طور گسترده در سراسر بدن از جمله مایع پوشش خارج سلولی ریه پخش می‌شود. آسکوربات یک عامل کاهش دهنده عالی است و رادیکال‌های آزاد و اکسیدان‌ها را از بین می‌برد. پرتقال، لیمو ترش، نارنج، نارنگی، سیب، خربزه، طالبی، انار و سبزیجات سبز تیره همچون اسفناج و سبزی خوردن، انواع فلفل از جمله فلفل دلمه ای و پیاز را در روزهای آلودگی هوا بیشتر مصرف کنید.

مواد غذایی حاوی ویتامین E مصرف کنید

ویتامین E، یک ویتامین محلول در چربی، به دلیل نقش آن در شکستن واکنش زنجیره‌ای پراکسیداسیون لیپیدی، دفاع اصلی در برابر آسیب غشای ناشی از اکسیدان در بافت انسان را دارد. همچنین باعث کاهش عوامل التهابی در بدن می‌شود بنابراین یکی از نیازهای ضروری بدن به خصوص در آلودگی هواست که باید دریافت شود بهترین منابع این ویتامین روغن‌های خوراکی مثل روغن کانولا، روغن مخلوط، مغز دانه ها مثل تخم آفتابگردان، بادام، فندق و جوانه‌ها است.

منابع غذایی ویتامین A بخورید

میوه و سبزیجات زرد و نارنجی زیاد استفاده کنید. مصرف بالای هویج، کدو حلوایی، گوجه فرنگی، زرد آلو، آلو، طالبی، موز، انبه و لبو اکیدا توصیه می شود. این میوه ها و سبزی ها دارای بتاکاروتن بالا ( که در بدن تبدیل به ویتامین A می شود) هستند که به بدن کمک می‌کند تا اثرات مضر ناشی از ریزگردها کاهش یابد. همچنین شیر و تخم مرغ نیز منابع خوب ویتامین A هستند.

مکمل ویتامین دی مصرف کنید

ویتامین D به عنوان تقویت کننده سیستم ایمنی نقش مهمی در مقابله با اثرات آلودگی هوا دارد. بنابراین از وضعیت ویتامین D بدن خود با یک آزمایش ساده خون آگاه شوید و در صورت کمبود حتما با مشورت با کارشناسان یا متخصصین تغذیه از مکمل ویتامین D استفاده کنید.

از مصرف سبزیجات خانواه کلم غافل نشوید

کلم بروکلی، گل کلم و کلم برگ ماده‌ای دارند که می‌تواند به روند حذف سموم و پیشگیری از سرطان کمک کنند. یافته‌های تحقیقاتی حاکی از آن است که مصرف این سبزیجات اثرات منفی ذرات آلوده استنشاق شده بر ریه را تا حد چشمگیری کاهش می‌دهند.

در تهیه غذاهای خود از زردچوبه استفاده کنید

این ادویه دارای "کورکومین" است که باعث بهبود عملکرد ریوی می‌شود.

مراقب وزنتان باشید

چاقی و اضافه وزن باعث ایجاد التهاب و فشار بر ارگان‌های بدن به خصوص قلب و ریه می شود و می‌تواند سیستم ایمنی بدن را در مقابله با عوامل ایجاد کننده بیماری از جمله آلودگی هوا با ریزگردها ضعیف کند. بنابراین اگر دچار چاقی و اضافه وزن هستید یا کودک شما درگیر این مشکل است برای رهایی از این مشکل و آسیب کمتر در برابر ریزگردهای موجود در هوا به نزدیکترین کارشناسان و متخصصین تغذیه در محل زندگی خود مراجعه کنید.

یکی از سوالات پیرامون حضرت ولی عصر (عج) این پرسش است که: «چه مانعی داشت که امام مهدی(ع) در آخر الزمان متولد می‌شد، تا دیگر نیازی به غیبت آن حضرت نباشد؟» و در این مطلب به انتشار پاسخ آن خواهیم پرداخت:

 

به اعتقاد شیعیان زمین هیچگاه از وجود حجت و امام معصوم خالی نیست. چنانچه امام که انسان کامل، خلیفه الهی و واسطه فیض بین آسمان و زمین است، لحظه‌ای ازمیان مردم برداشته شود، نظام زندگی همه موجودات از هم گسیخته و حیات در روی زمین متلاشی می‌گردد. وجود امام در همه دوران‌ها هرچند در پرده غیبت، همچون آب حیاتی است که انسان‌ها به آن نیاز دارند.

 

ضرورت وجود امام در هر زمان از نگاه قرآن و احادیث

 

آیات قرآن

آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که عقل بشر را برای هدایت او کافی نمی‌داند: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ؛ پیامبرانی که مژده رسان و بیم دهنده بودند تا مردم را [در دنیا و آخرت در برابر خدا] پس از فرستادن پیامبران، عذر و بهانه و حجتی نباشد﴾(نساء:۱۶۵)

این آیه و نظایر آن به خوبی نشان می‌دهد که عقل انسان برای هدایت و سعادت او کافی نیست؛ زیرا در صورت کفایت عقل، خداوند با اعطای آن حجت را بر بشر تمام کرده و لذا نه نیازی به ارسال پیامبران بوده و نه مجال برای احتجاج مردم در قیامت باقی می‌ماند. این آیه و آیات دیگر نه تنها ضروری بودن دین و بعثت پیامبران را بیان می‌کنند، بلکه دوام و شمول این ضرورت را نیز بیان می‌نمایند؛ بنابراین ضرورت وجود دین و راهنمایی راهنمایان الهی، از آن‌گاه که اولین آدم پای به عرصه گیتی و طبیعت می‌گذارد تا آن‌گاه که آخرین آن‌ها از طبیعت رخت برمی‌بندد ثابت و برقرار است.[۱]

 

روایات

روایات فراوانی از ائمه اطهار(ع) نقل شده است که همگی حاکی از این است که کره زمین نباید از حجّت خالی بماند و حجت خداوند در هر زمانی باید در روی زمین و بین مردم باشد:

  • از امام باقر(ع) روایت شده که فرموده است: «لَو أنّ الإمامَ رُفِعَ مِنَ الأرضِ ساعةً لَماجَتْ بأهْلِها کَما یَمُوجُ البَحْرُ بأهلِهِ؛ اگر ساعتی امام(ع) در زمین نباشد، زمین اهلش را فرو برد، همان‌گونه که امواج دریا انسان را در کام خود فرو می‌برد».[۲]
  • در کافی از امام صادق(ع) نقل شده است: اگر تنها دو مرد در زمین باشند، باید یکی از آن دو، امام باشد و فرمود: به درستی که آخر کسی که می‌میرد، امام است، تا کسی نماند که بر خدای عزوجل حجت گیرد که او را بی حجت گذاشته است.[۳]

 

تأکید ائمه بر وجود امام زنده

روایات زیادی از ائمه(ع) در کتب معتبره روایی نقل شده که نه تنها انسان بلکه همه موجودات در ادامه حیاتشان در روی زمین و بقاء نظام زندگی در آن، نیاز به وجود امام و خلیفه الهی دارند که برای نمونه به چند حدیث اشاره می‌کنیم:

  • ابوحمزه می‌گوید: از حضرت صادق(ع) پرسیدم: آیا زمین، بدون وجود امام باقی می‌ماند؟ فرمود: اگر زمین بی امام گردد، فرو خواهد ریخت.»[۴]
  • وشّاء می‌گوید: خدمت امام رضا(ع) عرض کردم: آیا زمین، بی امام می‌ماند؟ فرمود: نه. گفتم: برای ما روایت شده که زمین بی امام نمی‌گردد، مگر آن که خدا، بر بندگانش غضب کند. پس آن جناب فرمود: زمین بی امام نمی‌گردد و گرنه فرو خواهد رفت.[۵]
  • از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: اگر در زمین بیش از دو نفر موجود نباشد، یکی از آنان حتماً حجت (امام) خواهد بود…[۶]
  • در کتاب الکافی از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: «به خدا سوگند! از آن وقتی که خدا آدم را قبض روح کرده، تاکنون، هرگز زمین را بی امامی که مردم به واسطه او هدایت یابند، رها نکرده است و اوست حجت خدا بر بندگانش. زمین هرگز بی امام باقی نمی‌ماند، تا خدا بر بندگانش حجتی داشته باشد.»[۷]

 

ضرورت وجود امام در هر زمان از نگاه عقل

متقن‌ترین دلیل بر ضرورت وجود امام(ع) در هر زمان، برهان لطف و حکمت الهی است؛ که در اینجا به صورت خلاصه مطرح می‌شود: به مقتضای حکیمانه بودن افعال الهی، تکلیف باید غرض معقولی داشته باشد؛ غرضی که با هدف آفرینش انسان هماهنگ باشد، هدف آفرینش انسان، تعالی و تکامل معنوی است که از طریق انجام تکلیف الهی به دست می‌آید. اکنون اگر انجام دادن کاری از جانب خداوند بدون آنکه به حدّ اجبار برسد در تحقق هدف مزبور تأثیر داشته باشد، انجام دادن آن واجب و لازم خواهد بود؛ زیرا فاعل حکیم همه تدابیر معقول و میسوری را که در تحقق هدف او دخالت دارد به کار خواهد گرفت و لطف از جمله این تدابیر حکیمانه و میسور است، لذا واجب و ضروری است.

متکلمان امامیه بالاتفاق بر این عقیده‌اند که امامت از مصادیق لطف خداوند است. چرا که اگر مردم رئیس قادری داشته باشند که آنان را از محظورات منع کند و به واجبات برانگیزد. در این صورت، خلق به فرمانبرداری نزدیکتر و از گناه و معاصی دورتر می‌شوند، و چون لطف به مقتضای حکمت الهی واجب است، امامت نیز واجب خواهد بود. پس امامت و رهبری در حق مکلفان، لطف است، زیرا آنان را به انجام دادن واجبات عقلی و ترک قبایح برمی‌انگیزد و این مطلب از بدیهیات عقلی است.[۸] حال این سؤال پیش می‌آید که آیا وجود امام غائب، هم لطف است یا دیگر در حق مکلفان لطف نمی‌باشد؟ در جواب باید بگوییم که وجود امام، هر چند غائب در حق مکلفان لطف است، زیرا اعتقاد به اینکه امام اگرچه غائب است ولی از گفتار و رفتار مردم آگاه است و غیبت او به این‌صورت نیست که در نقطه‌ای دور از مردم زندگی کند و از مردم به کلی بی‌خبر باشد، می‌تواند نقش مؤثری در گرایش انسان‌ها به سوی فضیلت و معنویت و دوری از تباهی و معصیت داشته باشد، پس وجود امام به خودی خود لطف در حق مکلفان است هرچند تصرف او در امور و رهبری دینی و سیاسی او در فرض حضور، لطف دیگری است.[۹]

 

منبع: ویکی پاسخ

 

مطالعه بیشتر

  • در انتظار ققنوس، سید ثامر هاشم العمیدی، ترجمه مهدی علی‌زاده.
  • دادگستر جهان، آیت الله امینی.
  • سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری.
  • موعود ادیان، آیت الله حسینعلی منتظری.

 

منابع

  1. ↑ جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، ص۱۲۷–۱۲۹.
  2. ↑ خورشید هدایت، ج۱، ص۱۹۲، به نقل از بصائر الدرجات، ص۴۸۸.
  3. ↑ اصول کافی، ج۲، کتاب الحجه، ص۵۶، ط جدید ۶ جلدی.
  4. ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۱۷۹.
  5. ↑ کلینی، کافی، ج۱، باب انه لو لم یبق فی الارض…، حدیث۱.
  6. ↑ کلینی، کافی، ج۱، باب ان الارض لا تخلو من حجه، حدیث ۸.
  7. ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۳، باب ان الائمه ولاه امر الله.
  8. ↑ فصلنامه انتظار، ش۵، چاپ دوم، سال دوم پائیز۸۱، ص۱۱۱، مقاله علی ربانی گلپایگانی.
  9. ↑ فصلنامه انتظار، ش۵، چاپ دوم، سال دوم پائیز۸۱، ص۱۱۱، مقاله علی ربانی گلپایگانی.

چرا بعد از پیامبر مردم به سراغ غیر امیر المومنین علیه السلام رفتند با اینکه یقین داشتند افضل الناس امیر المومنین علیه السلام است؟

 

پاسخ به شبهه

 

آنچه مسلم است این است که کوتاهی و قصور مسلمانان صدر اسلام و حداقل مسلمانان ساکن مدینه، در رابطه با موضوع خلافت امیر المؤمنین (ع) از باب جهل و بی خبری نبوده است بلکه این بی تفاوتی، سکوت و عدم اطاعت از روی توجه و آگاهی بوده است. زیرا شخصیت ممتاز امیر المؤمنین (ع) برای مسلمانان صدر اسلام، یک چهره ای شناخته شده و کاملاً آشنا بود و برتری و درخشش حضرت در میان اصحاب پیامبر (ص) و لیاقت و شایستگی حضرت برای امر خلافت و زعامت امت بعد از پیامبر، بر همگان آشکار بود.

از سوی دیگر با توجه شایستگی های منحصر به فرد امیر المؤمنین و بنابراین به دستور وحی، پیامبر اکرم (ص) مکرراً مسأله خلافت و جانشینی علی (ع) را در موارد متعددی مطرح و اعلام نموده بود که مهم ترین آن، صحنة با شکوه غدیر است که پیامبر(ص)، علی (ع) را در حضور جمعیت انبوه حاضر به خلافت بعد از خود معرفی نمود و از حاضران نیز بیعت گرفت. این جریان در منابع شیعه و سنی از طرق صحابه به طور متواتر منعکس شده است.

بررسی و ریشه یابی عوامل این رخداد مهم تاریخی نیاز به تبیین و تحلیل گسترده دارد که در این سه روایت، عوامل اساسی و کلیدی این رخداد تلخ، اشاره می گردد:

 

کینه خواص مدینه نسبت به حضرت علی علیه السلام

 

عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع کَیْفَ مَالَ النَّاسُ عَنْهُ إِلَی غَیْرِهِ وَ قَدْ عَرَفُوا فَضْلَهُ وَ سَابِقَتَهُ وَ مَکَانَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ إِنَّمَا مَالُوا عَنْهُ إِلَی غَیْرِهِ لِأَنَّهُ کَانَ قَدْ قَتَلَ آبَاءَهُمْ وَ أَجْدَادَهُمْ وَ أَعْمَامَهُمْ وَ أَخْوَالَهُمْ وَ أَقْرِبَاءَهُمْ الْمُحَارِبِینَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ عَدَداً کَثِیراً فَکَانَ حِقْدُهُمْ عَلَیْهِ لِذَلِکَ فِی قُلُوبِهِمْ فَلَمْ یُحِبُّوا أَنْ یَتَوَلَّی عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنْ فِی قُلُوبِهِمْ عَلَی غَیْرِهِ مِثْلُ ذَلِکَ لِأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ لَهُ فِی الْجِهَادِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص مِثْلُ مَا کَانَ لَهُ فَلِذَلِکَ عَدَلُوا عَنْهُ وَ مَالُوا إِلَی غَیْرِهِ.

 

از حضرت ابی الحسن علیه السّلام، راوی می‏گوید:

راجع به امیر المؤمنین علی علیه السّلام از آن حضرت پرسیده و عرضه داشتم:

چگونه مردم از آن حضرت روی گردانده و مایل به دیگری شده با این که فضل و سابقه آن حضرت و موقعیّتش نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را می‏دانستند؟

حضرت فرمودند: جهت روی گردانیدن مردم از آن حضرت و مایل شدن به دیگری این بود که

آن جناب پدران و اجداد و عموها و دایی‏ها و نزدیکانشان را که تعداد زیادی بوده و با خدا و رسول خدا به محاربه برخاسته بودند کشت.

لذا کینه آن حضرت در دل ایشان جای گرفت از این رو دوست نداشتند که حضرتش بر آنها ولایت و سروری داشته باشد

امّا نسبت به غیرش چنین کینه ه‏ای نداشتند، لا جرم از آن حضرت عدول کرده و متمایل به غیر او گردیدند.

 

شدت عدالت امیرالمؤمنین(ع)

 

امام علی(ع) صفتی داشت که مردم آن را نقطه ضعف می‌شمردند. آنان با تمام فضایل و کمالاتی که برای حضرت قائل بودند اما به پندار خود یک عیب و ضعف اساسی نیز برای آن حضرت سراغ داشتند، و آن ایراد این بود که علی(ع) بسیار سختگیر و انعطاف‌ناپذیر در اجرای عدالت است.

به خصوص در مواردی که مربوط به احکام شرعی، حقوق مردم و بیت‌المال باشد! نمونه آن داستان عقیل برادر امام علی(ع) و فردی نابینا و در عین حال عیالوار که سهم او از بیت‌المال کفاف زندگی‌اش را نمی‌داد.

اما حضرت یک درهم بیشتر از سهم او از بیت‌المال به برادرش نداد! و می‌فرمود: اگر یک درهم بیشتر از سهمت به تو بدهم در آخرت باید به آتش جهنم بسوزم.

 

نادانی و انکار حق مردم

 

امیرالمؤمنین (ع) در نامه ای به برادرش عقیل ضمن بیان شباهت‌های خود با پیامبر خدا صلی الله علیه وآله، دو علت از علل مخالفت خلفا و دیگران با خودش را «نادانی آنان در شناخت حق وی و انکار برتری‌هایش» معرفی نموده و می‌فرماید:

«بدان که عرب، امروز برای جنگ با برادرت گرد آمده اند، همان گونه که پیش از این [ نیز] به مبارزه با پیامبرصلی الله علیه وآله برخاسته بودند و به حقّ وی جاهل و برتری هایش را منکر شده بودند».

آنگاه در مورد آنان و عملکردشان فرمود:«آیا مایلید که از زیانبارترین انسان ها به شما خبر دهم؟ الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا؛ کسانی اند که کوشش آنان در راه زندگانی دنیا، نقش بر آب شده است و چنین می انگارند که نیکوکردارند».

 

 

منابع:

علل الشرایع ج ۱ ص ۱۴۵

ثقفی کوفی، الغارات، ج2، ص431.

بحارالانوار، ج 41، باب 107، روایت 23)

به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت دخت مظلومه و مغصوبه پیامبر اکرم (ص)، علل عدم برگزاری مجلس عزاداری فاطمیه در زمان ائمه علیهم السلام با بررسی یک روایت از امام صادق علیه السلام تقدیم شما فرهیختگان می شود.

 


«عن سُفْیَانَ بْن مُصْعَبٍ الْعَبْدِیِّ ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ: قُولُوا لِأُمِّ فَرْوَةَ تَجِی ءُ فَتَسْمَعُ مَا صُنِعَ بِجَدِّهَا. قَالَ: فَجَاءَتْ فَقَعَدَتْ خَلْفَ السِّتْرِ، ثُمَّ قَالَ: أنْشِدْنَا، قَالَ فَقُلْتُ: فَرْوُ جُودِی بِدَمْعِکِ الْمَسْکُوبِ، قَالَ: فَصَاحَتْ وَ صِحْنَ النِّسَاءُ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: الْبَابَ الْبَابَ، فَاجْتَمَعَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ عَلَی الْبَابِ، قَالَ: فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام صَبِیٌّ لَنَا غُشِیَ عَلَیْهِ، فَصِحْنَ النِّسَاءُ»


سفیان بن مصعب عبدی [شاعر اهل بیت]می‌گوید:

به محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم.

آن حضرت فرمودند: «به‌ ام‌ّفروه بگویید بیاید و مصائبی را که بر جدش وارد کردند بشنود».

راوی می‌گوید:‌ امّ فروه آمد و پشت پرده نشست.

سپس حضرت به من فرمودند: «برای ما شعر بخوان».

من نیز این شعر راخواندم: «ای‌ ام‌ّفروه اشک‌های جاری خود را هدیه کن و ارزانی بدار».

در این هنگام فریاد گریه ام‌ّفروه بلند شد و تمام بانوان به گریه فریاد کردند.

در این حال امام صادق علیه السلام هشدار دادند: «درب خانه، درب خانه[مراقب درب خانه باشید]».

در اثر این صداها، مردم مدینه بر در خانۀ حضرت اجتماع کرده بودند.

راوی می‌گوید: «امام صادق علیه السلام کسی را به نزد آنان فرستاد تا بگوید:کودکی از ما غش کرد و بانوان برای این امر فریاد بر آوردند».

 

سه دلیل عمده برای عدم برگزاری مجلس عزاداری فاطمیه در زمان ائمه (ع)

 

دلیل اول از روایت

 

در زمان وقوع این روایت، شرایط تقیه به حدی بوده که در شهر مدینه امام صادق علیه السلام و خانواده اش از طرف همسایگان، عابرین کوچه، عابرین خیابان و اغلب مردم مدینه مورد تهدید و خطر بوده اند.

 

دلیل دوم از روایت

 

خاندان اهل بیت علیهم السلام در هنگام ذکر مصائب کربلا آنچنان از خود بی خود شده و به گریه و عزاداری می‌پرداخته‌اند که فریاد گریۀ ایشان از درون اتاقها و پشت پرده‌ها به گوش همسایگان و عابرین کوچه می‌رسیده است.

 

دلیل سوم از روایت


با توجه به این روایت، می‌بینیم چقدر اوضاع نسبت به شیعیان و امام سخت بوده است که حتی برای گریه باید تقیه می‌کردند، حال در چنین شرایطی که تمام پیروان مکتب خلفا از بنی عباس و بنی امیه، همه سنگ خلفای بنی امیه و بنی عباس را به سینه می‌زدند؛ آیا امکان داشت که توسط امام و شیعیان در کوچه های مدینه، دسته عزا راه انداخته شود. وقتی که حتی خانه امام هم زیر نظر دستگاه غاصب خلافت بود، چه برسد به اینکه امام شیعیان را جمع کند و دسته عزا راه بیندازد. امام زمانِ دوران ائمه علیهم السلام حتی در خانه باید با تقیه روضه می‌گرفتند.

 

منبع: الکافی ج۸ ص ۲۱۶

پاسخ به شبهه از زبان مبارک امام حسن عسگری علیه السلام

 

حدثنا عبد اللّه بن الحسین بن سعد الکاتب قال: قال أبو محمّد علیه السّلام: قد وضع بنو أمیة و بنو العباس سیوفهم علینا لعلتین؛ إحداهما أنهم کانوا یعلمون أنه لیس لهم فی الخلافة حق فیخافون من ادعائنا إیاها و تستقر فی مرکزها، و ثانیهما أنهم قد وقفوا من الأخبار المتواترة علی أن زوال ملک الجبابرة و الظلمة علی ید القائم منا، و کانوا لا یشکون أنهم من الجبابرة و الظلمة، فسعوا فی قتل أهل بیت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و إبارة نسله طمعا منهم فی الوصول إلی منع تولد القائم علیه السّلام أو قتله، فأبی اللّه أن یکشف أمره لواحد منهم إلا أن یتم نوره و لو کره الکافرون.»

 

 

امام عسکری صلوات الله علیه فرمودند:

بنی‌امیّه و بنی‌العباس به دو علّت شمشیرهایشان را بر ما نهادند:

 

یکی آنکه می‌دانند برای آنان در خلافت حقّی نیست، لذا از ادّعای ما در این باره و اینکه خلافت در جایگاه اصلی‌اش قرار گیرد بیمناک اند.

 

دوّم آنکه از اخبار و روایات متواتر، به این مسئله احاطه یافتند که نابودی حکومت ستم‌پیشه‌گان و ظالمان به دستِ قائم ماست.

شک ندارند که خودشان نیز از ستمگران و ظالمین اند، پس در کشتن اهل بیتِ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و نابودیِ نسل ایشان جهد و کوشش کردند به امید اینکه از ولادت قائم علیه‌السلام جلوگیری نموده یا به کشتنِ وی دست یابند.

پس خداوند متعال نخواست امرش را برای احدی از آنان نمایان سازد، مگر آنکه نورش را کامل نماید هر چند کافران خوش نداشته باشند.»

 

 

منبع: کمال الدین و تمام النعمه ج ۲ ص ۳۵۴

در پی مظلومیت و غصب ولایتی که پس از وفات پیامبر اسلام (ص) رخ داد، حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) به شدت از ظلم و بی‌عدالتی‌هایی که بر خانواده‌اش تحمیل شد، رنج می‌برد.

در این راستا، حضرت زینب سلام الله علیها به نقل از فاطمه (س) از احساس غربت و اندوه عمیق آن حضرت سخن می‌گوید. فاطمه (ع) با مراجعه به قبر پدر بزرگوارش، به شکایت از ظلم‌هایی که بر او و خانواده‌اش رفته، پرداخت و در نهایت با اشک و ناله‌ای عمیق، فقدان پیامبر (ص) و اثرات آن بر مسلمانان را بیان کرد. بررسی روایت زیر به تصویری سازی این واقعه و پیامدهای آن بر جامعه اسلامی می‌پردازد.

 

این روایت از زینب بنت علی (علیه‌السلام) احساس عمیق غربت و اندوه حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) را به تصویر می‌کشد. هنگامی که فاطمه (س) از تصمیم ابوبکر برای محروم کردنش از فدک ناامید می‌شود، به قبر پدرش می‌رود و با ناله و اشک، شکایت می‌کند. این عمل نشان‌دهنده‌ی احساس تنهایی و عدم حمایت او در جامعه‌ای است که وعده‌های پیامبر (ص) را فراموش کرده‌اند. اشک‌های او بر تربت قبر، نمادی از فقدان و بی‌پناهی‌اش است و ندبه‌اش، اعتراضی عمیق به ستم‌ها و انحرافات پس از وفات پیامبر (ص) است. این روایت حس همدردی و همبستگی را در مخاطب ایجاد می‌کند و ابعاد انسانی و عاطفی این واقعه را به وضوح نمایان می‌سازد.


قال: أخبرنی أبو بکر محمد بن عمر الجعابی قال: أخبرنا أبو عبد الله [جعفر بن] محمد بن جعفر الحسنی قال: حدثنا عیسی بن مهران، عن یونس، عن عبد الله بن محمد بن سلیمان الهاشمی، عن أبیه، عن جده، عن زینب بنت علی ابن أبی طالب علیهما السلام قالت: لما اجتمع رأی أبی بکر علی منع فاطمة علیهما السلام فدک والعوالی، وأیست من إجابته لها عدلت إلی قبر أبیها رسول الله صلی الله علیه وآله فألقت نفسها علیها وشکت إلیه ما فعله القوم بها وبکت حتی بلت تربته علیه السلام بدموعها وندبته، ثم قالت فی آخر ندبتها :


قد کان بعدک أنباء وهنبثة
لو کنت شاهدها لم تکثر الخطب
إنا فقدناک فقد الأرض وابلها
واختل قومک فاشهدهم فقد نکبوا
قد کان جبریل بالآیات یؤنسنا
فغبت عنا فکل الخیر محتجب
فکنت بدرا ونورا یستضاء به
علیک ینزل من ذی العزة الکتب
تجهمتنا رجال واستخف بنا
بعد النبی وکل الخیر مغتصب
سیعلم المتولی ظلم حامتنا
یوم القیامة أنی سوف ینقلب
فقد لقینا الذی لم یلقه أحد
من البریة لا عجم ولا عرب
فسوف نبکیک ما عشنا وما بقیت
لنا العیون بتهمال له سکب.


حضرت زینب سلام الله علیها روایت می کند که فرمود:


چون ابوبکر بر آن شد که فاطمه علیهما السّلام را از فدک و عوالی ممنوع و محروم سازد (و کار از کار گذشت) و فاطمه (علیها السّلام) از اینکه ابو بکر فدک را باز پس دهد ناامید گشت، بسوی قبر پدرش رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) رفت و خود را بر وی قبر انداخت و از اعمالی که آن قوم در حقّ‌ وی انجام داده بودند به آن حضرت شکوه نمود و آنقدر گریست تا تربت قبر شریف با اشکهای حضرتش تر شد و زاری و شیون سر داد و در پایان آن همه شیون عرضه داشت: همانا پس از تو خبرها و غوغائی بپا شد که اگر تو بودی این همه گرفتاری و دشواری رخ نمی‌داد.

ما بمانند زمینی که از باران محروم بماند تو را از دست داده‌ایم و در قوم تو اختلال پدید آمده و شاهد باش که دست از ایمان شسته‌اند. جبرئیل پیوسته با آوردن آیات مونس ما بود و تو از ما پنهان شدی و با رفتن تو تمام خیرات از ما پوشیده گشت.

تو ماه درخشان و نور پرفروغی بودی که از تو کسب نور می‌شد و از جانب خدای با عزّت کتاب بر تو نازل می‌گشت. پس از پیامبر مردانی با چهره‌های درهم و خشن با ما روبرو شدند و به ما توهین و استخفاف نمودند و تمام خیرات به تاراج رفته است.

آن کس که به ما و خانواده ما ستم روا داشته بزودی خواهد دانست که روز قیامت به چه سرانجام شومی دچار خواهد شد.ما با مصائبی روبرو شدیم که هیچ کس از مخلوقات چه عرب و چه عجم بدان گرفتار نیامده است. ما تا زنده‌ایم و تا چشمانمان باقی است در سوگند فقدان تو می‌گرییم و از دیدگانمان سرشک غم میباریم.


منبع: الأمالی شیخ مفید، ص ٤٠ و ٤١

کلسترول بد، که به نام LDL (لیپوپروتئین با چگالی کم) نیز شناخته می‌شود، یکی از نگرانی‌های اصلی برای تضعیف سلامت قلب است که اغلب ناشی از عادات غذایی ناسالم است. به گفته متخصصان تغذیه، تغییر رژیم غذایی با غذاهای به طور طبیعی غنی می‌تواند به کاهش سطح LDL کمک کند. در این مطلب به چند جایگزین غذایی ساده اشاره می‌کنیم که می‌توانند به کاهش سطح کلسترول و بهبود سلامت قلب کمک کنند.

چربی‌های سالم به جای اشباع شده

جایگزین‌های سالم برای از بین بردن کلسترول بد

چربی‌های اشباع شده موجود در محصولات حیوانی مانند گوشت قرمز، کره و پنیر می‌توانند سطح کلسترول LDL را در خون افزایش دهند. به جای این چربی‌های ناسالم، چربی‌های غیراشباع را انتخاب کنید که برای سلامت قلب مفید هستند. می‌توانید این چربی‌های اشباع شده را با روغن زیتون یا روغن آووکادو برای پخت و پز جایگزین کنید که سرشار از چربی‌های تک غیراشباع برای سلامت قلب هستند. به طور مشابه، به جای گوشت قرمز، تکه های بدون چربی مرغ، ماهی یا پروتئین‌های گیاهی مانند لوبیا، عدس و پنیر توفو را انتخاب کنید.


غلات کامل به جای کربوهیدرات‌های تصفیه شده

کربوهیدرات‌های تصفیه شده، مانند نان سفید، ماکارونی و غلات شیرین، می‌توانند به افزایش وزن و سطح کلسترول بالاتر کمک کنند. غلات کامل، از سوی دیگر، سرشار از فیبر هستند که باعث کاهش کلسترول LDL می‌شوند و از سلامت کلی قلب حمایت می کنند. برای تغییر به گزینه‌های سالم، به جای نان سفید، نان سبوس دار یا نان غلات کامل را انتخاب کنید. این گزینه‌ها حاوی فیبر بیشتری هستند که می‌تواند کلسترول را کاهش داده و هضم بهتر را بهبود بخشد. به جای برنج سفید، می‌توانید برنج قهوه‌ای، کینوا یا جو را انتخاب کنید. این غلات کامل سرشار از فیبر و مواد مغذی ضروری هستند.

پروتئین‌های گیاهی به جای گوشت‌های فراوری شده

گوشت‌های فرآوری شده مانند سوسیس، کالباس و بیکن سرشار از چربی‌های ناسالم، سدیم و کلسترول هستند. اینها می‌توانند به افزایش سطح کلسترول LDL و افزایش خطر بیماری قلبی کمک کنند. با جایگزینی این پروتئین‌های حیوانی با پروتئین‌های گیاهی، می توانید کلسترول را کاهش دهید و سلامت قلب را بهبود بخشید. پروتئین‌های گیاهی و غذاهایی که با پروتئین ساخته شده اند، مانند عدس، نخود یا لوبیا سیاه، می‌توانند به عنوان بهترین جایگزین گوشت‌های فراوری شده در نظر گرفته شوند. این حبوبات سرشار از فیبر و پروتئین و به طور طبیعی کلسترول پایینی دارند.

غذاهای پخته یا کبابی به جای غذاهای سرخ شده

غذاهای سرخ شده اغلب سرشار از چربی‌ها و کالری‌های ناسالم هستند که می‌توانند سطح کلسترول را افزایش داده و خطر بیماری قلبی را افزایش دهند. پختن، کباب کردن یا بخارپز کردن غذاها روش‌های پخت سالم تری هستند که می‌توانند به حفظ یک رژیم غذایی متعادل و سالم برای قلب کمک کنند. به جای مرغ یا ماهی سرخ شده، مرغ، بوقلمون یا ماهی کبابی یا پخته شده را امتحان کنید. آن‌ها را با گیاهان و روغن زیتون مرینیت کنید تا طعم آن‌ها بدون اضافه کردن چربی بیشتر شود.

میان وعده‌های شیرین را عوض کنید

جایگزین‌های سالم برای از بین بردن کلسترول بد

تنقلات و دسرهای شیرین، مانند کیک، کلوچه و آب نبات، سرشار از قندهای اضافه شده و چربی‌های ناسالم هستند که می‌توانند به کلسترول بالا و افزایش وزن کمک کنند. به جای استفاده از خوراکی‌های شیرین، سعی کنید آن‌ها را با میوه‌های تازه و آجیل جایگزین کنید قندهای طبیعی موجود در میوه نسبت به قندهای افزوده سالم تر هستند و سطح کلسترول را افزایش نمی‌دهند. به جای آب نبات یا شکلات، یک مشت بادام، گردو یا پسته بدون نمک انتخاب کنید. این آجیلها حاوی چربی‌های سالم، فیبر و آنتی اکسیدان‌هایی هستند که از سلامت قلب حمایت کرده و به کاهش سطح کلسترول کمک می‌کنند.

داستان زندگی حضرت زهرا(س) نه تنها یک روایت تاریخی است، بلکه سرشار از درس‌ها و عبرت‌هایی است که برای همه زمان‌ها و مکان‌ها کاربرد دارد. ایشان در شرایطی بسیار حساس و پیچیده، با استفاده از تمام ابزارهای موجود، به جهاد تبیین پرداختند. جهادی که متأسفانه به دلیل عدم درک صحیح و مراقبت لازم، به نتیجه مطلوب نرسید.
 
حضرت زهرا(س) در شرایطی که جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(ص) با چالش‌های جدی مواجه شده بود، به میدان آمدند. ایشان با بیان حقایق و روشنگری، تلاش کردند تا مردم را از خطرات انحراف و تحریف دین آگاه سازند. اما متأسفانه، تلاش‌های ایشان به دلیل مخالفت برخی افراد و گروه‌ها، به نتیجه مطلوب نرسید.
 
در واقع، داستان زندگی حضرت زهرا(س) نشان می‌دهد که چگونه می‌توان فرصت‌ها را به تهدید تبدیل کرد و چگونه می‌توان با بی‌توجهی به هشدارهای بزرگان دین، جامعه را به سمت نابودی سوق داد.
 
سخنان حضرت زهرا (س) یک گنجینه ارزشمند برای همه انسان‌هاست. با مطالعه و بررسی دقیق این گنجینه، می‌توانیم به بصیرت و آگاهی لازم برای حل مشکلات جامعه و ایجاد یک زندگی بهتر دست یابیم. در این نوشتار، سعی خواهیم کرد تا با تحلیل بخشی از سخنان حضرت زهرا (س)، به این هدف دست یابیم.
  

بصیرت و تبیین به روایت حضرت زهرا (س)

بصیرت و تبیین عیادت کنندگان

جمعی از زنان مدینه به عیادت ایشان رفتند. «کَیْفَ اَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِکِ یَابْنَةَ رَسُولِ اللهِ؟» [1] از ایشان حال‌شان را پرسیدند که حال‌تان چطور است و این درد و فشار و ناراحتی‌هایی که داشتید بهتر شدید؟ نشدید؟ حضرت فاطمه زهرا(س) فرمودند درد من این چیزهایی که می‌گویید نیست، مسئله جسم و حتی جان من نیست از حال من پرسیدید «اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیاکُنَّ»[2].

ه خدا قسم حال من را پرسیدید به شما می‌گویم بی‌رغبت به کل دنیا شما هستم هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که بتواند هدف من باشد من هیچ هدف دنیوی ندارم هدف مادی و شخصی ندارم. گفتند چطور صبح کردید؟ فرمودند صبح کردم در حالی که همه آنچه که شما دنبال آن هستید من از آن فرار کردم و می‌کنم و پشت من به آن است.
 
در این بخش از سخنان ارزشمند حضرت زهرا(س)، ایشان به نکته‌ای بسیار ظریف و عمیق اشاره می‌کنند که فراتر از یک درد جسمانی است. ایشان با صراحت بیان می‌دارند که رنج اصلی ایشان، رنجی روحی و معنوی است که ریشه در وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و به خصوص غصب خلافت دارد.
 
1- پرسش از بیماری جسمانی
زنان مدینه از حضرت زهرا(س) درباره بیماری جسمانی ایشان سؤال می‌کنند. این سؤال نشان‌دهنده دلسوزی و علاقه‌ی آن‌ها به حضرت است. اما حضرت زهرا(س) با پاسخ خود، ابعاد دیگری از رنج خود را آشکار می‌سازند.
 
2- رنج فراتر از جسم
حضرت زهرا(س) به صراحت بیان می‌دارند که رنج ایشان فراتر از یک بیماری جسمانی است. ایشان به دنیای مادی و ارزش‌های آن بی‌رغبت شده‌اند. این بی‌رغبتی نشان از یک درد عمیق روحی دارد که ریشه در اتفاقاتی دارد که پس از رحلت پیامبر(ص) رخ داده است.
 
3- بی‌رغبتی به دنیا
حضرت زهرا(س) با تأکید بر اینکه به دنیا بی‌رغبت شده‌اند، به عمق رنج خود اشاره می‌کنند. ایشان به دنبال ارزش‌های دنیوی نیستند و هدف اصلی آن‌ها، حفظ دین و ارزش‌های اسلامی است. این بیزاری از دنیا، نشان از یک روح بزرگ و آگاه است که به خوبی می‌داند که ارزش‌های واقعی در کجاست.
 
4- رغبت به دنیا از منظر پیامبر(ص)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرماید: مَن یرغَبُ فِی الدُّنیا فَطالَ فِیهَا أمَلُهُ، أعْمَی اللَّهُ قَلبَهُ عَلی قَدرِ رَغبَتِهِ فِیهَا. و مَن زَهِدَ فِیها فَقَصُرَ فِیها أمَلُهُ، أعطاهُ اللَّهُ عِلْمَاً بِغَیرِ تَعَلُّمٍ و هُدًی بِغَیرِ هِدایةٍ، فَأذهَبَ عَنهُ العَماءَ و جَعَلَهُ بَصِیراً.»[2]
 
 کسی که در دنیا رغبت کند و در نتیجه آرزویش در آن دراز شود، خداوند دلش را به اندازه رغبتش به دنیا کور کند. و کسی که نسبت به دنیا زهد ورزد و در نتیجه آرزویش در آن کوتاه شود، خداوند به او دانشی بدون آموختن و هدایتی بدون راهنما عطا کند و کوری را از او زایل گرداند و [دیده عقل] او را بینا کند.
 
در حدیث دیگری آمده است که روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به اصحاب خود فرمود: آیا کسی از شما هست که بخواهد خداوند، بدون آموختن به او علم عطا کند و بدون راهنما او را هدایت نماید؟ آیا در میان شما کسی هست بخواهد خداوند، کوردلی را از او زایل سازد و دیده عقل او را بینا گرداند؟ آگاه باشید! کسی که نسبت به دنیا زهد ورزد و آرزویش را در آن کوتاه نماید.خداوند به او علمی بدون تعلم عطا کند و بی نیاز از هدایتگر هدایتش نماید.[3]
 
5- رغبت به دنیا از منظر امام علی (ع)
امام علی علیه السلام درباره نقش زهد در شناخت می فرماید: مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنیا ولَم یجزَعْ مِن ذُلِّها، ولَم ینافِسْ فی عِزّها، هَداهُ اللَّهُ بِغَیرِ هِدایةٍ مِن مَخلُوقٍ، و عَلَّمَهُ بِغَیرِ تَعلِیمٍ، و أثبَتَ الحِکمَةَ فِی صَدرِهِ و أجراها عَلی لِسانِهِ.[4] کسی که به دنیا بی رغبت شود و از ذلتش بی تابی نکند و به عزتش میل ننماید، خداوند بدون راهنمایی آفریده ای هدایتش کند و بدون آموزش به او دانش دهد و حکمت را در دلش ثبت نماید و بر زبانش جاری سازد.
 
6- فرار از دنیا
در این قسمت، حضرت زهرا(س) به صراحت بیان می‌دارند که از دنیا فرار می‌کنند. این فرار به معنای ترک دنیا نیست، بلکه به معنای بی‌رغبتی به ارزش‌های دنیوی و تمرکز بر ارزش‌های معنوی است. ایشان با این بیان، به همه ما می‌آموزند که دنیا فریبنده است و نباید به آن دل بست.
 
7- بصیرت و تبیین همسران عیادت کننده
درادامه همین خطبه به زنان مدینه که برای عیادت آمده اند می فرمایند: «قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ،» از مردهایتان هم عصبانی‌ام، از مسلمانانی که مسلمانی کردند و نکردند! هم ظاهراً هستند و هم واقعاً نیستند. بعد فرمودند نه این که مردان شما را از قبل نمی‌شناختم و تجربه نکردم، چرا، «لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ،» من مردان شما را قبلاً دیده بودم و همه را می‌شناختم، این‌طور نبود که نشناخته یک قضاوت پیشینی داشته باشم، مزه کردم بیرون انداختم «وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ.» من خیلی پیگیری کردم که بعد از پیامبر(ص) سر موضع بمانند و رها نکنند همان کارهای قبل از اسلام را این دفعه به اسلام نکنند.
 
من خیلی پیگیری کردم اما چون می‌فرمایند «بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ» یعنی بیکار نایستادم نگاه کنم! خودم شخصاً برای تبیین مسائل مرزبندی و مطالبه و تلاش زیادی کردم.
 
8- بصیرت و تبیین وضعیت موجود
اما دیگر خسته شدم. بعد به عیادت کنندگان فرمودند که می‌دانید از چه خسته‌ام؟ می‌دانید چه چیزی از نظر من قابل تحمل نیست؟ و چقدر زشت است «فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ، وَ اللَّعِبِ بَعْدَ الْجِدِّ، وَ قَرْعِ الصَّفاةِ، وَ صَدْعِ الْقَناةِ، وَ خَطَلِ الاْراءِ،» (5) آنچه که من را آزار می‌دهد این درد جسمانی و مسائل شخصی نیست من در این دنیا چیزی برایم اصلاً مهم نیست نه قدرت، نه ریاست، نه شهرت، نه ثروت، هیچی؛ من از این دنیایی که همه دارید دنبال آن می‌دوید و دست و پا می‌زنید، به خاطر آن کلاه همدیگر را برمی‌دارند، دروغ می‌گویند و به هم خیانت می‌کنند اصلاً ذره‌ای برای من ارزش ندارد، همه‌اش را یک جا به من در سینی تعارف کنند برنمی‌دارم و نمی‌خواهم. این‌ها تعابیر حضرت فاطمه(س) است.
 
اما می‌دانید چه چیزی من را خسته کرد و به ستوه آورد و نمی‌توانم آن را تحمل کنم، چه زشت است کُند شدن تلاش‌ها، آن چیزی که من را خسته کرده، وادادگی است این که دیگر ولش کن مهم نیست! آن چیزی که من را رنج می‌دهد ضعیف شدن انگیزه‌هاست. «وَ صَدْعِ الْقَناةِ، وَ خَطَلِ الاْراءِ،» سست شدن نیروها، کسانی که دیدیم همه نوع فداکاری حاضر هستند بکنند و بعضی‌هایشان تا مرز شهادت رفتند وا رفتند و دیگر برایشان مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد؟
 
 فرمودند این من را رنچ می‌دهد. آن هویت دینی و آن غیرت انقلابی را از دست دادند هرکس سرش توی آخور خودش است. «خَطَلِ الاْراءِ،» یعنی چه؟ فرمودند آن چیزی که من را نگران کرده این است که اندیشه‌ها مضطرب شده است!
 
«خَطَلِ الاْراءِ،» یعنی انگار نمی‌توانید درست فکر کنید! مثل این که تهدیدها و فرصت‌ها را درست نمی‌فهمید و مغزتان درست کار نمی‌کند؟ تحلیل درستی ندارید که چه اتفاقی دارد می‌افتد و بعد چه خواهد شد؟
ما سر منافع شخصی و قدرت با کسی دعوا نداریم، صحبت بر سر حقیقت و عدالت است. وادادگی، سست‌عنصری و هرکس به فکر خودش و نداشتن تحلیل درست از صحنه، «خَطَلِ الاْراءِ،» شعور سیاسی‌شان و شعور دینی‌شان کار نمی‌کند، خطر مادی دنیوی برای خودمان نداریم هدف ما تأمین دنیا و آخرت مردم و تأمین آخرت خودمان است و باید مشکلات را، قصورات و تقصیرها را بشناسیم
 
حضرت زهرا(س) در این بخش از سخنان خود، به شدت از برخی رفتارها و رویکردهای افراد جامعه انتقاد می‌کنند و خستگی خود را از این وضعیت ابراز می‌دارند. ایشان به چند نکته‌ی کلیدی اشاره می‌کنند که در زیر به صورت پراگراف‌های جداگانه تحلیل می‌شوند:
 
1- خستگی از دنیا‌طلبی و فریبکاری: حضرت زهرا(س) از دنیاطلبی افراطی و فریبکاری‌هایی که برای رسیدن به قدرت و ثروت صورت می‌گیرد، به شدت انتقاد می‌کنند. ایشان بیان می‌دارند که این دنیا و ارزش‌های دنیوی برای ایشان هیچ ارزشی ندارد و آنچه که ایشان را آزار می‌دهد، این رفتارهای ناپسند است.
 
2- خستگی از وادادگی و سست‌انگیزی: یکی از مهم‌ترین دلایل خستگی حضرت زهرا(س)، وادادگی و سست‌انگیزی برخی از افراد جامعه است. ایشان از اینکه برخی از افراد، انگیزه و روحیه‌ی جهادی خود را از دست داده‌اند و به دنبال منافع شخصی خود هستند، ناراحت هستند.
 
3- خستگی از سردرگمی فکری: حضرت زهرا(س) از سردرگمی و آشفتگی فکری برخی افراد نیز ابراز ناراحتی می‌کنند. ایشان بیان می‌دارند که برخی افراد نمی‌توانند تهدیدها و فرصت‌ها را به درستی تشخیص دهند و تحلیل درستی از شرایط موجود ندارند.
 

بصیرت و تبیین ‌در مسجدالنبی

1- تبیین هویت و ماموریت
«أَیهَا النَّاسُ! اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَةُ(س) »(6) می‌فرماید من را می‌شناسید؟ فاطمه‌ام، محمد پدر من بود. «أَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً،» آنچه که می‌گویم حرف اول و آخر من است، هرچه می‌گویم و بخواهم بگویم همین است که الآن دارم می‌گویم. اولاً حرف آخر ما همان حرف اول ماست، ما مبانی‌مان را عوض نکردیم و نمی‌کنیم، هرچه اول گفتیم تا آخر اصول ما همان‌هاست ما خط عوض نمی‌کنیم. آنچه به شما می‌گویم شروع و پایان آن یکی است. آن چیست؟
 
حضرت زهرا(س) با معرفی خود به عنوان دختر پیامبر(ص) و تربیت‌یافته‌ی مستقیم ایشان، هویت والای خود را به مخاطبان یادآور می‌شوند. ایشان همچنین تأکید می‌کنند که سخنانشان برگرفته از آموزه‌های مستقیم پیامبر(ص) است و هیچ‌گونه انحرافی در آن وجود ندارد. این بخش از سخنرانی، نشان‌دهنده‌ی اعتماد به نفس و صراحت کلام حضرت است.
 
2-تبیین صداقت و امانتداری
«وَ لَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً،» حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند من حرف حساب نشده نمی‌گویم، کلمه‌ای نمی‌گویم که در مورد آن نیندیشیده باشم و نتوانم از آن دفاع کنم. «وَ لَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً،» هرگز هیچ موضعی نمی‌گیرم و هیچ رفتاری نمی‌کنم که بی‌معنی و بی‌منطق باشد و نتوانم از آن دفاع کنم. - این‌ها خیلی جمله‌های قشنگی است، خیلی مهم است- می‌فرماید من هرچه می‌گویم و هر کاری که می‌کنم همه حساب شده و مهندسی شده است.
 
همین‌طوری کلمه‌ای از روی عصبانیت و از روی غم و غصه و انتقام از دهان من نمی‌پرد. هرچه می‌گویم منطقی دارد و هرچه می‌کنم حساب و کتاب دارد. «أَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً،» او و پایان سخنم یکی است، تناقض نمی‌گویم و حرفم را عوض نمی‌کنم، نمی‌خواهم شما را فریب بدهم، شفاف و صادقانه به شما می‌گویم. «وَ لَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً، وَ لَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً،»(7) نه بی‌جا حرف و سخنی می‌گویم، کلمه‌ای از دهانم در نرفته و نه هیچ کار بیهوده و یاوه‌ای می‌کنم. هر موضعی می‌گیرم و هر کاری می‌کنم همه حساب و کتاب دارد و حساب شده است.
 
حضرت زهرا(س) با تأکید بر اینکه سخنانشان حساب شده و مبتنی بر حقایق است، به صداقت و امانتداری خود تأکید می‌کنند. ایشان همچنین بیان می‌کنند که هرگز سخنی را بدون دلیل و مدرک بیان نمی‌کنند. این ویژگی، از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های یک رهبر و مربی است.
 
3- بصیرت و تبیین در الگوبرداری از پیامبر(ص)
حضرت زهرا در جمع عیادت کنندگانش فرمود: «للَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ .
 
همانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می‌آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان رئوف و مهربان است.(8)
 
پیامبری که آمد و رفت، پیامی از آسمان‌ها آورده بود «مِنْ أَنْفُسِکمْ...» از خودتان بود. فرشته‌ای نبود که از آسمان بیاید، از مریخ نیامده بود، ناشناخته نبود، همه شما از کودکی و نوجوانی او را دیده بودید و می‌شناختید هیچ نقطه ضعفی در او ندیدید اگر یک نقطه ضعف داشت تا الآن آبرویی برای او نمی‌ماند. هیچ نقطه ضعفی حتی قبل از نبوت و بعثت در او نبود.
 
 اما نگاهش به شما چطور بود؟ از خودتان بود، مردمی بود، با شما بیگانه نبود، مشکلات شما را می‌شناخت. «عَزِیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ...» نسبت به مشکلات شما بی‌تفاوت نبود از رنج شما رنج می‌برد، شما هر مشکلی داشتید پیامبر بیش از خودتان برای شما غصه می‌خورد و نگران‌تان بود.
 
عَزِیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ؛ بر او گران و سخت بود رنجی که می‌بردید و می‌برید. «حَرِیصٌ عَلَیکمْ...» برای شماها حرص می‌زد – این آیه قرآن است – نه این که شماها را دوست داشت بلکه حریص بود که شماها به حقوق‌تان برسید و مصالح شما و رشد مادی و معنوی شما تآمین بشود.
 
 «بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ» نسبت به شما و مؤمنین واقعاً مهربان بود و ادا درنمی‌آورد، عاشق‌تان بود، «رؤف» مهربان بود. «رحیم» یعنی چه، یعنی یک رحمت خاص. «رحمان» رحمت به همه موجودات و همه آدم‌ها حتی کفّار، حتی شیطان. ولی رحیم رحمت خاص است. یعنی ایشان محبّت خاص و توجه خاصی به شما (به مؤمنین) داشت.
 
 در واقع ایشان دارد این‌جا فلسفه دین را بیان می‌کنند و همین‌طور فلسفه دولت را که به مردم چه نگاهی باید داشت. فرمود پیامبر این‌گونه بود. نسبت به شماها حریص بود، با تک تک شما رنج می‌برد، یعنی ما هم باید این‌طور باشیم، رنج مردم رنج ماست، فدای مردم بشویم. حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند رسول خدا فدای شما شد.
 
5- بصیرت و تبیین حکومت و رهبری
حضرت زهرا(س) با اشاره به آیه قرآن کریم، به ویژگی‌های اخلاقی پیامبر(ص) می‌پردازند. ایشان بر دلسوزی، مهربانی و دغدغه‌مندی پیامبر(ص) نسبت به امت تأکید می‌کنند. این بخش از سخنرانی، نشان می‌دهد که حضرت زهرا(س) پیامبر(ص) را الگوی کامل خود می‌داند و تلاش می‌کند تا راه ایشان را ادامه دهد.
 
حضرت زهرا(س) با توصیف ویژگی‌های اخلاقی پیامبر(ص)، در واقع فلسفه حکومت و رهبری اسلامی را تبیین می‌کنند. ایشان به ما می‌آموزند که یک رهبر باید دلسوز مردم باشد، به مشکلات آن‌ها رسیدگی کند و برای رفع آن‌ها تلاش کند.
  

تبیین و بصیرت در دعای حضرت زهرا(س)

یکى از دعاهاى حضرت زهرا علیهاالسلام این بود:  ِن دُعائِها علیهاالسلام: اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْـأَلُکَ قُـوَّةً فى عِبـادَتِکَ وَتَبَصُّرا فى کِتابِکَ وَفَهْما فى حُکْمِکَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّـدِ وَالِ مُحَمَّـدٍ وَلاتَجْعَلِ الْقُرْانَ بِنا ماحِلاً وَالصِّراطَ زائِلاً وَمُحَمَّـدا صَلَى اللّهُ عَلَیهِ وَالِهِ عَنّـا مُوَلِّیا. (9)
 
بارالها: نیرومندى در بندگیت و بینش روشن در کتابت و فهم و درک احکامت را از تو خواستارم. خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و قران را دور از دسترس ما و پل صراط را لغزشگاه ما و محمد صلی الله علیه و آله را رویگردان از ما قرار مده.
 
1- تبیین و بصیرت  محکم بودت در مسیر اطاعت
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ...» خدایا از تو چه می‌خواهم «قُوَّةً فِی عِبادَتِکَ...» می‌خواهم در بندگی تو قوی باشم، ضعیف نباشم. یعنی در خدمت تو، عبادت و بندگی تو، و مسیر تو باشم، اما قوی ظاهر بشوم نه ضعیف. این خیلی جالب و مهم است.
 
 قوی بودن در مسیر حق. مردد بودن، ضعیف بودن، ترسو بودن، آسیب‌پذیر بودن، زود خسته شدن، به ستوه آمدن، مأیوس شدن، این‌ها در کار نباشد. فرمودند خدایا من را در مسیر اطاعت خودت قوی کن. فرمودند مؤمن باید قوی باشد.
2- تبیین وبصیرت در فهم حقایق قرآن
و دیگر این که «وَ تَبَصُّراً فِی کِتابِکَ...» و این که خدایا به من کمک کن وقتی کتاب تو را می‌خوانم بفهمم و بخوانم، از هیچ آیه‌ای از کلمات تو، از هیچ کلمه‌ای عبور نکنم که درست نفهمم به من چه گفتی؟
 
 «تَبَصُّر» یعنی بصیرت، یعنی متوجه بشوم تو از ما چه خواستی؟ چه حقیقتی دارد به من منتقل می‌شود؟ خدایا بینش روشن در کتاب و کلماتت، از کنار کلمات تو عبور نکنم، در تک تک کلمات خداوند درست بیندیشم به من کمک کن.
 
3- تبیین و بصیرت در فهم درست احکام وعمل به آنها
«وَ فَهْماً فِی حُکْمِکَ.» خدایا من به احکام تو عمل می‌کنم اما من را کمک کن که آن‌ها را بفهمم که این احکام چیست و چرا باید عمل بشود؟ یعنی فهم احکام، عمل به احکام لازم است، اما حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند کافی نیست. خدایا از تو فهم می‌خواهم، قدرت درست، ظرفیت درست فهمیدن احکام خود را، که این احکام فردی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی، عبادی، این‌ها برای چه و دقیقاً چه تغییری در ما باید بوجود بیاورد.
 
4- تبیین و بصیرت چگونگی فاصله نگرفتن از قرآن
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لاتَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنا ماحِلاً...» این هم خیلی تعبیر عجیبی است، اخطار است. می‌فرماید خدایا کمک کن که قرآن از دسترس من دور نشود که من قرآن را بخوانم اما با قرآن نتوانم رابطه برقرار کنم، قرآن در خانه‌ام باشد ولی از من دور باشد و دست من به آن نرسد! دستم به حقایق قرآنی نرسد! قرآن دارم و ندارم، قرآن می‌خوانم و نمی‌خوانم، قرآنی هستیم و نیستیم، خدایا قرآن را از دسترس من دور نکن، رابطه‌ات را با من قطع نکن، رابطه معرفتی‌ات را با من قطع نکن، چون قرآن، کتاب معرفتی است که خداوند فرستاده است.
 
حضرت فاطمه(س) در دعا از خداوند می‌خواهند که هم بفهمم و بصیرت داشته باشم و هم طوری نشود که قرآن از من فاصله بگیرد یعنی رعایت نکنم و برایم مهم نباشد
 
5- تبیین و بصیرت عدم لغزش در مسیر زندگی
«وَ الصِّراطَ زائِلاً...» خدایا صراط راه تو و راه حق، راه درست زیستن، سبک زندگی توحیدی، این پل صراط همین دنیاست، این زیر پای من نلغزد و نلرزد، خدایا من را در زندگی کمک کن که لیز نخورم. پایم نلغزد.
 
 چون بعضی‌ها وقتها فکر می‌کنیم یک پلی است که اگر این‌جا یک مقدار مهارت پل‌نوردی به دست بیاوریم آن‌جا خیلی راحت رد می‌شویم! آن پل صراط همین زندگی ماست، همین الآن روی پل صراط هستیم.
 
 امام(ره) می‌گفت که صراط ‌الله یا پل صراط که می‌گویند از روی آن عبور می‌کنید و باریک است و خطرناک است و جهنم زیر آن است، همین الآن روی همان پل صراط هستیم تا وقتی که در دنیا هستیم داریم از روی پل صراط عبور می‌کنیم. بعضی‌هایمان همین الآن سقوط کردیم ولی نمی‌فهمیم. وقتی مردیم می‌بینیم که کجا افتادیم.
 
 خدایا کن این صراط زیر پای من نلغزد. ایشان با آن عظمت می‌گوید، فاطمه(س) می‌گوید خدایا کمک کن قدم‌هایم را درست بردارم که این پل زیر پای من نلغزد.
 
6- تیبین و بصیرت شفاعت پیامبر اکرم (ص):
در پایان دعای خود، حضرت زهرا (س) از خداوند درخواست می‌کنند که در قیامت شفاعت پیامبر اکرم (ص) شامل حال آن‌ها شود. این درخواست نشان از عشق و ارادت عمیق ایشان به پیامبر اکرم (ص) و اهمیت جایگاه ایشان در زندگی حضرت زهرا (س) دارد.
«وَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنّا مُوَلِّیاً.» خدایا یک طوری نشود که پیامبر در قیامت رویش را از من برگرداند و پشت خود را به من بکند. خیلی چیز عجیبی است.
 

تبیین و بصیرت حساب و کتاب قیامت

روایتی که می‌فرماید «وقتی فاطمه س آنچه را پیامبر ص فرمود، شنید، فریاد زد و گریه کرد، پیامبر ص از گریه ایشان به گریه افتاد و فرمود: دخترم گریه نکن که ملائکه از گریه تو اذیت می‌شوند، این جبرئیل است که از گریه تو به گریه افتاده و میکائیل و عزائیل از گریه تو به گریه افتاده‌اند، دخترم گریه نکن که از گریه تو زمین و آسمان در حال گریه هستند»،[10] این حدیث در واقع فضیلت برای حضرت فاطمه س است، نه نقیصه؛ زیرا اگر گریه فاطمه س مذموم بود، رسول خدا ص باید می‌فرمود گریه نکن که ملائکه الهی از گریه تو به خشم آمده‌اند؛ نه اینکه بفرماید ملائکه الهی از گریه‌ تو به گریه افتاده‌اند.
 
 
یک وقتی نقل شده که پیامبر(ص) آمدند دیدند حضرت فاطمه (س) مشغول ذکر و فکر هستند و اشک می‌ریزند و گریه می‌کنند. از ایشان پرسیدند که چرا برای چه گریه می‌کنی؟ گفتند برای مسائل دنیوی نیست، داشتم به آخرت و به قیامت فکر می‌کردم، نگران قیامت هستم، پیامبر(ص) فرمودند که برای قیامت و آخرت است گریه کن خیلی سخت است.
 
 آن‌جا یک وقت به فکر نباشی که من پدر تو هستم تو دختر من هستی خداوند طور دیگری حساب می‌کند، ‌همه ما باید حساب پس بدهیم. یعنی پیامبر(ص) به حضرت فاطمه(س) می‌گویند که اگر نگران قیامت و آخرت هستی گریه کن، جای گریه دارد خیلی سخت است. ایشان می‌گوید خدایا در قیامت طوری نشود که پیامبر اکرم(ص) رویش را از من برگردانند و بگویند این چه سبک زندگی‌ای بود؟
   

تبیین و بصیرت در حاکمیت و حقوق سیاسی

حضرت زهرا (س) به زیارت قبر سیدالشهداء حضرت حمزه(ع) رفته بودند،‌ شهید احد، سر مزار شهدا و ایشان برای زیارت رفته بودند. یک کسی سؤال کرد که چرا این‌طوری شد؟ اگر نمی‌شد چه می‌شد؟
 
قالَت فاطِمَةُ علیهاالسلام لِرَجُلٍ لَمّا سَئَلَها وَ هِىَ عَلى قَبرِ عَمِّها حَمزَة علیه السلام : اَما وَاللّه لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلى اَهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ لَمَااخْتَلَفَ فِى اللّهِ تَعالى اثْنانِ(11)
 
حضرت زهرا علیهاالسلام بر سر مزار حمزه علیه السلام در پاسخ شخصى مى فرماید: به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار مى نمودند و از عترت پیامبر پیروى مى کردند، حتى دو نفر درباره خدا اختلاف نمى نمودند (واسلام همه عالم را فرا مى گرفت.)
 
حضرت زهرا علیهاالسلام بر سر مزار حمزه علیه السلام در پاسخ شخصى مى فرماید: به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار مى نمودند و از عترت پیامبر پیروى مى کردند، حتى دو نفر درباره خدا اختلاف نمى نمودند (واسلام همه عالم را فرا مى گرفت.)
«قالَت فاطِمَةُ علیهاالسلام لِرَجُلٍ لَمّا سَئَلَها...» ایشان جواب دادند که اگر در مسئله حاکمیت و حقوق سیاسی درست رفتار می‌کردند و کسانی که حق حاکمیت بیش از بقیه داشتند به قدرت می‌رسیدند یعنی مسئله رهبری و خلافت و حکومت بعد از پیامبر «وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ...»
 
و اگر پا جای پای پیامبر می‌گذاشتند همین‌طور که خودشان توصیه کردند به خدا سوگند «لَمَااخْتَلَفَ فِى اللّهِ تَعالى اثْنانِ» در مورد خداوند در دنیا حتی دو نفر با هم اختلاف نمی‌کردند.
 
 این همه اختلافات دینی، مذهبی، که دو طرف بگویند خدا، دو طرف بگویند دین، دو طرف بگویند فلان، این‌ها اتفاق نمی‌افتاد، خدا را مبهم کردند و خدا مبهم شد.
 
 افراد مختلف، افراد متناقض بگویند و همه هم بگویند خدا دین، به خدا سوگند اگر بعد از پیامبر درست با مسئله حاکمیت مواجه می‌شدند لَمَااخْتَلَفَ، هرگز اختلاف نمی‌کردند؛ فِى اللّهِ تَعالى اثْنانِ، در مورد خداوند حتی دو نفر با هم اختلاف نمی‌کردند. الهیات هم درست می‌شد.
 
 بعد فرمودند و هیچ خانواده‌ای از حقش محروم نمی‌ماند و این حالت جنگ و نفرت و کشت و کشتارها مهار می‌شد چون صلح و عدالت می‌آمد ولی از این به بعد خون و خونریزی خواهد بود، ‌جهان اسلام گرفتار خون و آتش شد و این ادامه خواهد داشت چون سنگ بنا را کج گذاشتند.
 
اگر رعایت می‌کردند اسلام همه عالم را می‌گرفت. تمام جهان بر سر توحید متحد می‌شدند در تمام جهان، اختلاف بر سر خدا و درباره خداوند حل می‌شد، همه چیز گفته می‌شد و به همه سؤالات جواب داده می‌شد، ابهامات برطرف می‌شد.
 
یعنی مسئله حق حاکمیت و مسائل سیاسی دخالت دارد در این که حتی دین و الهیات تحریف بشود یا نشود. یعنی اگر دین با سیاست کار نداشته باشد سیاست با دین کار دارد، قدرت، سراغ الهیات می‌آید و حتی نوع اعتقادات و دینداری‌ها را هم خراب می‌کند.
 

تبیین بصیرت افزائی حضرت زهرا (س) از جایگاه حضرت علی (ع)

1- سهل انگارى کارگردانان سقیفه
قـالَتْ فـاطِمَةُ علیهاالسلام: مَا الَّذى نَقَمُوا مِنْ أَبى الحَسَنٍ؟! نَقـَمُوا ـ وَاللّه ـ مِنْهُ شِدَّةَ وَطْأَتِهِ وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ وَ نَکیرَ سَیْفِهِ ـ وَ قِلَّـةَ مُـبالاتِهِ لِحَـتْفِهِ ـ وَ تَبَحُّـرِهِ فى کِتابِ اللّه ِ وَ تَنَمُّـرِهِ فى ذاتِ اللّه. (12)
 
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: اینان ـ کارگردانان سقیفه ـ چه عیبى از ابوالحسن گرفتند؟! که او را براى رهبرى جامعه اسلامى صالح ندیدند! ـ بخدا سوگند عیب او را بر خورد سخت ـ و بدون مسامحه و سهل انگارى در برابر حق ـ و مرگبار بودن رویارویى با او و شمشیر برّان و بى اعتنایى به مرگ و آگاهى گسترده نسبت به کتاب خدا و گردن فرازى در راه خدا دانسته اند.
 
آنچه على علیه السلام را از همه ممتاز ساخته بود، استوارى در راه حق، جهاد بى امان با دشمنان خدا، شهادت طلبى و نترسیدن از مرگ، تبحّر در دین و شناختِ عمیق از مکتب و قرآن و قاطعیّت و سازش ناپذیرى در راه خدا بود. همین صفتها سبب شده بود کسانى از روى حسد و دشمنى وجود او را نتوانند تحمّل کنند و از در دشمنى با او درآیند.برای تبیین و تحلیل حدیث فوق به عنوان زیر اشاره می شود.
 
حضرت زهرا (س) در یک جلسه دیگری چندتا خصلت برای امیرالمؤمنین(ع) می‌آورند. لذا برای تبیین و بصیرت افزایی زنان مدینه، فرمودند: که به مردان‌تان از قول من بگویید مشکل‌تان با ابوالحسن با علی چه بود؟ نه این که چون ایشان شوهر من و پسرعموی من است، پیامبر هم به این خاطر نبود، یک نقطه ضعف از علی بگویید که بگویید به آن دلیل این اتفاق افتاد.
 
2- انتقام از حضرت علی(ع) بخاطر کینه
«وَ مَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ،» چه چیزی باعث شد که این‌طور با کینه انتقام بگیرند و این برخوردها را بکنند؟ «نَقَمُوا مِنْهُ وَاللَّهِ نَکِیرَ سَیْفِهِ...» ولی من به شما بگویم چه بود؟
 
به خدا سوگند انتقام دوران پیش از پیروزی را دارند می‌گیرند. همه باندها و جناح‌ها و قبایلی با هم متحد شدند که در انقلاب و در جنگ و قبل از پیروزی ضربه شمشیر علی را چشیده بودند.
 
 بزرگان همه این‌ها را علی(ع) وقتی که در صف کفار و مشرکین بودند در جبهه‌ها و در عملیات‌ها به خاک و خون کشید، حالا با اسم اسلام انتقام پیش از اسلام را دارند می‌گیرند.
 
 حالا این ضد انقلاب‌ها انقلابی شدند ابوسفیان و... همه با هم، حالا همه آمدند انقلابی و متدیّن شدند! انقلابیون پس از انقلاب! رزمندگان پس از پایان جنگ! فرمودند آن زمانی که خطر همه را می‌ترساند چه کسی به سینه خطر می‌رفت؟ کدام‌تان جلوتر از علی در شهادت‌طلبی بودید؟
 
3- حضرت علی(ع) در خط مقدم
پیامبر اکرم(ص) در پیچیده‌ترین وضعیت‌ها چه کسی را در حلقوم خطر و جنگ جلو می‌فرستاد؟ چه کسی باید بارها شهید می‌شد؟ چه کسی بود که هر وقت راجع به اسلام و پیامبر سؤال داشتید پیامبر ارجاع می‌داد که از او بپرسید؟ کدام‌تان از علی(ع) قرآن را بیشتر می‌شناسید؟ کدام‌تان بیشتر از او فداکاری کردید؟
 
حالا دارند شعارهای دیگری می‌دهند ولی دارند انتقام می‌گیرند و با شمشیر علی تسویه حساب می‌کنند! انتقام می‌گیرد «نَکِیرَ سَیْفِهِ» یعنی تنها عیب علی، شمشیر علی بود. برای این که در بدر و احد و خندق حساب خیلی‌ها را رسید. آمدند تسویه حساب می‌کنند این دفعه با پرچم اسلام.
 
4- حضرت علی (ع) آماده شهادت
«وَ قِلَّةَ مُبَالاتِهِ بِحَتْفِهِ ...» حضرت فاطمه(س) می‌گویند می‌دانید که بعضی از مردان شما از چه چیزی ناراحت هستند؟ از این که علی(ع) هر لحظه بگویند یک ساعت دیگر تو زنده‌ای یا مردی و کشته شدی برای علی، علی‌السویه بود اصلاً این عالم و عالم بعد برایش از نظر تکلیف فرقی نمی‌کرد، اصلاً خبر مرگ برایش خبر مهمی نبود، مثل این بود که بگویند لیوان را از این‌جا بردار این‌جا بگذار! علی با مرگ این‌طوری بود کدام شما این‌طور بودید؟ باید از چنین کسی انتقام بگیرند.
 
 ضرباتی که از او خوردند «وَ قِلَّةَ مُبَالاتِهِ بِحَتْفِهِ» و این که او اصلاً ترس از مرگ ندارد مرگ برای علی بازدارنده نیست، علی خطر نمی‌فهمد، علی تعداد نیروهای دشمن را در جنگ‌های زمان پیامبر اصلاً نمی‌شمارد که آن‌ها چند نفرند ما چند نفریم؟! مُبَالاتِهِ بِحَتْفِهِ، یعنی به مرگ بی‌اعتنای کامل بود، علی برای شهادت هر لحظه و هر روز آماده صددرصد بود
 
5- حضرت علی(ع) سرسخت در مقابل دشمن
«وَ شِدَّةَ وَطْأَتِهِ...» علی در برابر دشمنان خدا و خلق قاطع بود. «شِدَّةَ وَطْأَتِهِ» یعنی چنان محکم بود و بدون این که ذره‌ای نگران بشود و بترسد چرتکه بیندازد و شک کند، مأیوس بشود، چنان ضربات محکمی به کفر می‌زد «وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ...» ضربه‌های مرگبارش و خشم بی‌نهایت او در نبرد حق و باطل.
 
 علی برای مسائل دنیوی هیچ وقت عصبانی نشد و نمی‌شود. ولی سرعدل و ظلم و حق و باطل، سر توحید و شرک، علی تماماً خشم بی‌نهایت است. یعنی در مسائل اعتقادی و سر حق و باطل کوتاه نمی‌آید، سر مسائل شخصی چرا. خود ایشان هم فرمود به من هرچه توهین کنید و ظلم کنید من به راحتی می‌بخشم و اصلاً برایم مهم نیست اما اگر به امت اسلام ظلم کنید و به اصل اسلام حمله کنید جلوی همه می‌ایستم. به من هرچه می‌خواهید فحش بدهید.
 
6- خط قرمز حضرت علی(ع) اصول خداست
حضرت فاطمه(س) می‌فرماید: «وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّهِ.» علی چون سر اصول کوتاه نمی‌آمد. فِی ذَاتِ اللَّهِ، یعنی برای خدا و در راه خدا قاطع بود هرجا حکم خدا بود کوتاه نمی‌آمد برای این بود که این‌قدر دشمن دارد.
 
یک وقتی آمدند به حضرت امیر(ع) گفتند پیامبر رفت، دارد می‌رود مریض شده، حالا این‌جا پیامبر هست از تو حمایت می‌کرد ایشان که برود پدرت را درمی‌آورم تو به خیلی‌ها در این نبردها ضربه زدی، از تو کینه دارند بعد از پیامبر می‌خواهی چه کار کنی؟
 
قضیه گذشت، در زمان خلافت یکی از خلفا آمد به حضرت امیر گفت که آن وقتی که به تو گفتم دارد می‌رسد حالا الآن خیلی از این بنی‌امیه آمدند و به اسم اسلام دارند توی حکومت سر کار می‌آیند حساب تو را می‌رسند.
 
حضرت امیر(ع) به آن‌ها از قول من بگو آن شمشیری که در بدر و احد، بزرگان‌تان را، سر بزرگان شما را با آن شمشیر پراندند آن شمشیر هنوز پیش من است، به آن‌ها بگو من ذره‌ای پشیمان نیستم و به هر کاری که در آن دوران با شما کردیم افتخار می‌کنم. به آن‌ها بگو علی همان علی است و شماها هم همان‌هایی هستید که بودید. شعارهایتان عوض شده و الا این جبهه همان جبهه است.
 

تبیین و بصیرت در خدا باوری در قرآن

1- حضرت در خطبه فدکیه فرمودند: «فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ،»(13) چرا فکر می‌کنید خداوند نابیناست و کارهایی که دارید می‌کنید و تصمیم‌هایی که می‌گیرید و سبک زندگی‌تان دیده نمی‌شود؟ بِعَیْنِ اللَّهِ، مستقیم پیش چشم خداوند هستید، «فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ،» هرچه می‌کنید پیش چشم خداست خدا دارد می‌بیند، خدا یک کلمه نیست واقعاً خدا هست و دارد می‌بیند، دارید دیده می‌شوید.
 
2- «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ،»(14) حضرت فاطمه(س) فرمودند تمام فداکاری‌هایتان و تمام فداناکاری‌هایتان همه ثبت می‌شود، همه تصمیم‌هایی که هر روز و هر شب می‌گیرید، حضرت فاطمه(س) فرمودند همه گفتن‌ها و نگفتن‌هایتان دیده شده و شنیده می‌شود، شیرتوشیر نیست و به زودی ستمگران خواهند دید و خواهند دانست که چگونه زیر و رو خواهند شد و چه سرانجامی خواهند داشت.
 
آخر خط ظلم، فلاکتی و بدبختی ظالم است. فرمودند هیچ کس در این دنیا قسر در نمی‌رود! چه ظلم‌های شخصی و چه ظلم‌های بزرگ ملی و جهانی،‌ حضرت فاطمه(س) فرمودند ستمگران قطعاً و به زودی خواهند دانست.
 
حالا حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند همین الآن هر روز و هر لحظه کار را تمام شده بدانید، هر روز را روز آخر خودتان ببینید آماده باشید که جواب بدهید که چگونه زیستید و در چه مسیری مردید. این‌ها خیلی جمله‌های عجیبی است. فرمودند این‌هایی که سر قدرت هرکس هر کاری و هر غلطی می‌کند فکر نکنند که این‌ها پیروز شدند این‌ها پیروزی نیست چشم بهم بزنید از این عالم رفته‌اید.
 
و به زودی و بی‌شک خواهند دانست همه کسانی که حق و ناحق می‌کنند و ستم می‌کنند که چگونه زیر و رو خواهند شد. اوضاع بهم می‌ریزد این‌طوری نمی‌ماند. از این عالم می‌روید بعد می‌بینید چه خبر است و چه سرانجامی است؟
 
 
3- «وَ اَنَا اِبْنَةُ---- إِنْ هُوَ إِلَّا نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ،(15) من کیستم؟ دختر آن کسی که خبر بد را به شما داد، اخطار بزرگ، که شما دارید می‌روید به سمتی که عذاب بسیار دردناکی پیش رو است. من دخترم آن کسی هستم که این خبر را آمد به شما داد، خطر جهنم، خطر عذاب ابد. «فَاعْمَلُوا...» حالا من به شما می‌گویم «اِنَّا عامِلُونَ،» ما عمل خواهیم کرد، ما به وظیفه خودمان عمل می‌کنیم؟ «وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ.»
 
 شما منتظر باشید ما هم منتظر، همه ما منتظریم که چه خواهد شد؟ «فاِنَّا عامِلُونَ» اما انتظار ما این نیست که بنشینیم نگاه کنیم ما عمل کننده‌ایم
 
حضرت فاطمه(س) فرمودند ما به وظایف‌مان عمل می‌کنیم شما هم منتظر باشید. کسانی که می‌گویید این مسیر غلط است و در جبهه دشمن هستید، ما هم منتظر می‌مانیم. روزی خواهد رسید که انتظار ما و شما به پایان خواهد رسید، آن وقت معلوم می‌شود که چه کسانی بردند و چه کسانی باختند؟
 
نتیجه:
حضرت زهرا (س) در سخنان خود، به ویژگی‌های برجسته حضرت علی (ع) به عنوان یک رهبر دینی و سیاسی اشاره می‌کنند. ایشان بر شجاعت، عدالت‌خواهی، پایداری در برابر ظلم، فداکاری و بصیرت عمیق حضرت علی (ع) تاکید می‌کنند.
 
 حضرت زهرا (س) نشان می‌دهند که علی (ع) به عنوان یک رهبر، همواره در خط مقدم مبارزه با ظلم و فساد بوده و از هیچ کوششی برای دفاع از حق و عدالت فروگذار نکرده‌اند.
 
حضرت زهرا (س) با بیان روشن و صریح حقایق، تلاش می‌کنند تا مردم را نسبت به توطئه‌های دشمنان اسلام آگاه کنند و آن‌ها را به سمت حق و حقیقت هدایت نمایند. همچنین، ایشان بر اهمیت وحدت و همدلی در میان مسلمانان تاکید می‌کنند و نشان می‌دهند که تنها با اتحاد و همبستگی می‌توان بر مشکلات فائق آمد.
  
 پی نوشت ها:
1. زهرا(علیها السلام) برترین بانوى جهان‏، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، سرور، قم، 1388، ه.ش، ص  219(خطبه در جمع زنان انصار)
2. همان
2. تحف العقول: ص 60.
3.حلیة الأولیاء: ج 8 ص 135.
4. تحف العقول: ص 223.
5. زهرا(علیها السلام) برترین بانوى جهان‏، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، سرور، قم، 1388، ه.ش، ص  219
6. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، 111جلد، ج 29، ص223، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.(خطبه فدکیه)
7. همان
8.آیه 128 سوره توبه
9.بلد الامین: 101
10. ابن طاووس، طرف من الأنباء و المناقب آل ابی‌طالب، ص199.
11.کفایة الاثر: 199
12.خطبه حضرت زهرا (س)احتجاج طبرسی، ۱: ۱۰۸- ۱۰۹، چاپ مشهد، ۱۴۰۳ ه. دلائل الامامة: 125.
13. خطبه فدکیه
14. آیه 227 سوره شعراء
15.آیه 46 سوره سبأ