emamian

emamian

مصرف زیاد نمک و خوردن مداوم غذاهای شور خطر ابتلا به سرطان معده را به میزان قابل ملاحظه ای افزایش می دهد.
 بر اساس تحقیقاتی که توسط صندوق جهانی تحقیقات سرطان در انگلیس، به مدت 11 سال  و بر روی 40 هزار نفر در ژاپن انجام شد مشخص گردید که کاهش مصرف نمک خطر ابتلا به سرطان معده را کم می‌کند.
 با مشخص شدن نتیجه این تحقیق از شرکت های تولید کننده مواد غذایی خواسته شد که مقدار مصرف نمک در محصولات خود را کاهش دهند و میزان دقیق آن را بر روی یرچسب مواد غذایی درج نمایند.
از سال ها پیش ارتباط بین مصرف زیاد نمک و پرفشاری خون و همچنین افزایش خطر بیماری های قلبی- عروقی  و سکته مغزی همواره مورد تاکید متخصصان بوده است.
یکی از مدیران  صندوق جهانی تحقیقات سرطان در انگلیس اظهار داشت: درمان موفقیت آمیز بیماری سرطان معده بسیار دشوار است زیرا در اغلب موارد این بیماری در مراحل پیشرفته تشخیص داده می شود.

وی افزود: این مسئله به اهمیت انتخاب شیوه زندگی برای جلوگیری از ابتلا به بیماری سرطان معده اشاره دارد که در این ارتباط می‌توان به لزوم کاهش مصرف نمک در غذا و افزایش مصرف میوه ها و سبزیجات پی برد.
برپایه این گزارش، توصیه شده است که مصرف روزانه نمک درحدود 6 گرم یعنی معادل یک قاشق کوچک باشد. بر اساس مطالعات افزایش سرطان در کسانی مشاهده شد که روزانه 12 تا 15 گرم نمک مصرف می نمودند.
سرطان معده چهارمین سرطان رایج در جهان است اما دومین سرطان کشنده در ژاپن می باشد زیرا در این کشور مصرف غذا های شور و دودی بسیار رایج است. مطالعات نشان می دهند که علاوه بر مصرف نمک، کشیدن سیگار، مصرف الکل، افراط در مصرف غذاهای فرآیند شده و کنسروها و همچنین مصرف ناکافی میوه ها و سبزیجات خطر سرطان معده را افزایش می دهند.

سردرد از جمله اختلالات شایع پزشکی محسوب می شود که ممکن است در محل کار، منزل، مهمانی یا ... بروز کند و به علت داشتن ظاهری ساده و معمول، هرگز کسی از بروز سردرد های شدید تعجب نمی کند.

علاوه بر دلایل پزشکی که این اختلال می تواند داشته باشد، در برخی مواقع ممکن است فشارهای محیط موجب شود تا سردردهای شدید در محل کار بروز کند.

 

نمای اصلی سردرد
سردرد که ظاهری بسیار ساده دارد در برخی مواقع می تواند واقعاً مشکلات عدیده ای برای فرد ایجاد کند و اجازه انجام کوچک ترین کارها را هم به او ندهد. طبق آمارهای به دست رسیده، سالانه 18 میلیون کارگر در سراسر دنیا به علت بروز عواملی نظیر میگرن مجبور می شوند محل کار خود را ترک کنند. این نوع به خصوص سردرد معمولاً بسیار شدید است و نشانه های آن می تواند تا 3 روز در فرد باقی بماند. در بسیار مواقع میگرن به قدری شدید می شود که فرد توانایی انجام هیچ کاری را ندارد و مجبور است تا زمان بهبود این عارضه فقط استراحت کند.
در محل کار، افرادی که به صورت مستمر به سردردهای شدید یا میگرن مبتلا می شوند معمولاً سعی می کنند درمراکز پر استرس و اضطراب آمیز قرار نگیرند. با توجه به این که بررسی های پزشکان نشان داده است فشارهای محل کار یکی از عوامل مهم برای بروز سردرد محسوب می شوند، مدیران معمولاً می کوشند این قبیل کارمندان را در پست هایی قرار دهند که فشارهای کاری کمتر به آنها وارد شود.

 

عوارض سردرد در محل کار
تمام گونه های مختلف سردرد، به خصوص میگرن و سردردهایی که به واسطه استرس های شدید بروز می کنند برای کارمند بسیار عادی حساب می شوند که ممکن است علت آن عوامل گوناگونی باشد که در محل کار بروز می کند. در برخی از انواع سردرد، به خصوص میگرن، عوامل گوناگون و متفاوتی ممکن است موجب شوند تا فرد برای مدت زمان طولانی از این عارضه رنج ببرد.
« در حالت های بسیار شدید، ممکن است سردرد شدت یابد و عوارضی نظیر حالت تهوع را در فرد ایجاد کند... »

از جمله مهمترین این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- استرس، نگرانی، اضطراب و ... در مورد فعالیت های کاری روزمره، ضرب الاجل های کاری، درخواست های مسئولین و یا نگرانی در مورد خانه و اعضای خانواده.
-درگیری های احتمالی با ارباب رجوع یا همکاران.
- محیط کاری غیر آرام- گرما، سر و صدا، دود سیگار، هوای آلوده، نور کم، میز نامناسب و صندلی سخت از جمله مواردی هستند که می تواند تحمل محیط کار را برای کارمند دشوار کنند.
- استفاده طولانی مدت از رایانه یا ماشین حساب
- اصرار برای انجام یک کار به خصوص به مدت چندین ساعت بدون استراحت
- عدم صرف صبحانه یا ناهار در زمان معین
- عدم استراحت کافی و کامل در هنگام شب

 

روش های پیشگیری سردرد

هنوز هیچ روش مشخصی که با استفاده از آن بتوان خود را در مقابل سردرد ایمن کرد و از بروز آن جلوگیری کرد پیدا نشده، اما در عین حال استراتژی های بسیار ساده ای که توسط برخی محققان پیشنهاد می شود می تواند احتمال بروز سردرد را در افراد، به خصوص در کارمندان کمتر کند.

بهترین مواردی که تا برای پیشگیری از ابتلا به سردرد تا کنون از جانب محققان اعلام شده شامل موارد زیر می شود:
- پس از بروز سردرد علت آن را تشخیص دهیم و با این کار، سعی کنیم از عامل بروز این اختلال دوری کنیم.


- با توجه به غذاهای مصرفی روزانه، اتفاقات معمول و دیگر عوامل سعی کنیم مهمترین نشانه بروز سردرد را در خود پیدا کینم.


- با مطالعه بیشتر در مورد میگرن و عوامل بروز آن در محل کار، نشانه های آن را به آسانی تشخیص دهیم و از شیوع آن جلوگیری کنیم.


- هر روز پس از بیدار شدن از خواب صبحانه کامل مصرف کنیم و در زمان معین ناهار بخوریم.


- از سلامت چشمان خود مطمئن شویم، چون ممکن است یکی از علل بروز سردرد، اختلالات بینایی باشد.


- محیط اطراف خود در محل کار را خوشایند کنیم و وسایل را آنگونه که می پسندیم بچینیم.


- حتی الامکان سعی کنیم از انجام کارهای استرس زا و اضطراب آور دوری کنیم و انجام آن را به زمانی مناسب بیاندازیم.
از جمله مواردی که کارمندان برای جلوگیری از بروز سردرد باید به آن توجه داشته باشند داشتن محیطی آرام و راحت است. اگرچه هدف فرد از آمدن به محل کار انجام فعالیت های کاری روزمره است، اما این فعالیت ها باید در محیطی آرام و مناسب انجام شود. طبق بررسی های انجام شده، عواملی چون سر و صدا و دمای نامناسب محیط کار می تواند احتمال بروز سردرد را به گونه ای قابل ملاحظه افزایش دهد. اگر شما از جمله کارمندانی هستید که در محل مناسبی کار نمی کنید، سعی کنید هر چه سریع تر این وضعیت را به کارفرمای خود اطلاع دهید. مطمئن شوید که محل کار شما براساس اصول منطقی و حساب شده طراحی شده و تمامی وسایل در محل مناسب خود قرار گرفته اند.

شنبه, 16 فروردين 1399 19:22

ضعف چشم و درمان آن

ضعف چشم

ضعف چشم-چه اتفاقي مي‌افتد كه يك‌مرتبه احساس مي‌كنيد چشم‌هايتان ضعيف شده‌اند؟ افرادي كه عينكي هستند، مي‌دانند كه تاري ‌ديد يكي از دلايل مهم ضعف چشم به شمار مي‌رود، البته اين حرف وقتي براي شما بيشتر محسوس خواهد بود كه شماره چشم‌هايتان ده‌دهم يا صفر نباشد.

ولي چرا عده‌اي در سنين پايين و عده‌اي در ميانسالي دچار ضعف چشم مي‌شوند و برخي ديگر تا ساليان سال حتي روي عينك را هم نمي‌بينند.

دكتر افسر فراهاني دستجاني،جراح و چشم‌پزشك دراين‌باره میگوید،مطالعات زيادي در خصوص عوامل موثر در ايجاد عيوب انكساري انجام شده است كه البته در برخي از موارد آن اختلافاتي وجود دارد، به‌عنوان مثال در مورد اثر مطالعه در فاصله نزديك (خواندن و نوشتن)‌ مطالعاتي صورت گرفته است، ولي به طور يقين ارتباطي بين آن و نزديك‌بيني ثابت نشده است ولي اين گونه استنباط مي‌شود كه مطالعه تاثير قابل توجهي در ايجاد نزديك‌بيني ندارد، اما اصولا افراد اجتماعي و آنهايي كه بيشتر مطالعه مي‌كنند، بيشتر دچار عيوب انكساري و ضعف چشم میشوند.

وي اظهار مي‌كند: كار با كامپيوتر يا تلويزيون نتوانسته است ارتباط قطعي به ايجاد نزديك‌بيني را اثبات كند به همين جهت استنباط بسياري از متخصصان اين است كه استفاده از اين وسايل نمي‌تواند عامل عينكي شدن باشد.

 

 

 

 ضعف چشم,درمان ضعف چشم,بیماری ضعف چشم

درمان ضعف چشم

 

طبق تحقيقات به عمل آمده رژيم‌هاي غذايي مختلف نتوانسته‌اند ارتباط مستقيم و ثابت‌شده‌اي را بين رژيم غذايي و ايجاد عيب انكساري و ضعف چشم پيدا كنند و استنباط بر اين است كه هيچ رژيم غذايي براي جلوگيري از عينكي شدن يا كم كردن نمره عينك وجود ندارد. چاقي ممكن است در ايجاد دوربيني نقش داشته باشد. با اين حال نقش ثابت شده‌اي را از آن نمي‌توان پيدا كرد.

به گفته دكتر فراهاني دستجاتي، ضربه‌ها از طريق تغيير در ساختمان چشم مي‌توانند ضعف چشم و عيوب انكساري ايجاد كنند، همانند تغييرات بعد از پارگي قرنيه و ترميم آن كه ممكن است به صورت آستيگماتيسم خود را نشان دهد.

وي خاطرنشان مي‌كند:در مسموميت ناشي از بيماري‌هاي تيروئيدي كه چشم‌ها درگير مي‌شوند، ممكن است آستيگماتيسم ايجاد شود و افرادي كه مبتلا به آب مرواريد و آب سياه مي‌شوند يا نوزادان نارسي كه دچار اختلالات چشمي مي‌شوند و خوب درمان نمي‌شوند، بيشتر از ديگران مستعد ايجاد نزديك‌بيني هستند.

دكتر فراهاني دستجاني با بيان اين كه تاكنون آب و هواي گرم،داروهاي ضدافسردگي و ضدحساسيت دليلي بر ارتباط ضعف چشم را اثبات نكرده است، عنوان مي‌كند: ارث نيز رابطه اثبات شده دقيقي با اين مساله ندارد، يعني ممكن است پدر و مادر كاملا سالم داراي فرزنداني عينكي باشند يا بالعكس، حتي در مورد سن نيز ديده شده است كه در برخي موارد نزديك‌بيني تا 30 سالگي افزايش مي‌يابد و مجددا ممكن است بعد از 70 سالگي افزايش پيدا كند.

 

غذاهای تقویت کننده چشم!!
همه ی ما می دانیم که چه ویتامین هایی برای چشم لازم است اما ممکن است ندانیم که این ویتامین ها در چه غذاهایی وجود دارند؟

 

Eویتامین
شاید باور نداشته باشید یا این طور القا شده باشد كه مواد غذایی در تقویت چشم تاثیر چندانی ندارند،در حالی كه مطالعات نشان داده است،به عنوان مثال ویتامین E یكی از آنتی‌اكسیدان‌های قوی است كه در تقویت چشم و جلوگیری از ضعف چشم موثر است.مقدار توصیه شده ویتامین E در مردان 10 میلی‌گرم و در زنان 8 میلی‌گرم در روز است.بهترین منبع ویتامین E نیز آجیل و روغن‌های گیاهی است.از سوی دیگر سلنیوم به جذب ویتامین ای و ساخته شدن آنتی اکسیدان در بدن كمك می‌كند. غذاهای دریایی حاوی مقادیر زیاد سلنیوم هستند.

 

 

 ضعف چشم,درمان ضعف چشم,بیماری ضعف چشم

درمان ضعف چشم

 

ویتامین A

از آنجایی كه ویتامین Aدر تقویت چشم و جلوگیری از ضعف چشم از اهمیت بسزایی برخوردار است،آن را در هویج بیشتر از دیگر مواد غذایی می‌توان یافت.بررسی‌ها نشان داده است كه میزان ویتامین Aموجود در یك هویج متوسط،دو برابر مقدار توصیه شده در روز است.پس مصرف این سبزی برای تقویت چشم بسیار موثر است.البته مواد غذایی دیگری نیز وجود دارند كه حاوی مقدار زیاد ویتامینA  و دیگر مواد لازم برای سلامت چشم و جلوگیری از ضعف چشم هستند.

روی

مطالعات دیگری نیز حاكی از آن است كه روی چشم را در برابر شب کوری محافظت می‌كند،زیرا روی بخشی از یك آنزیم است كه تعداد رادیكال‌های آزاد را كم می‌كند،لذا در جذب ویتامینA  موثر است.روی را می‌توان در غذاهای دریایی، جوانه گندم و آجیل یافت.

چربی امگا 3

چربی‌ها نیز برای جلوگیری از ضعف چشم و سلامتی چشم لازم هستند.اسیدهای چرب واحدهای سازنده ی چربی‌ها هستند و بعضی از آنها به این دلیل ضروری خوانده می‌شوند كه بدن نمی‌تواند‌ آنها را بسازد و باید حتما از طریق مواد غذایی تامین شوند.از این رو گفته شده است اسیدهای چرب ضروری در تكامل بینایی نوزادان نقش بسزایی دارند.كمبود این مواد به ویژه چربی امگا 3 در بزرگسالان ممكن است سبب ضعف چشم و كاهش دید شود،حتی مطالعات نشان داده است كه كمبود طولانی مدت آن ممكن است سبب تخریب شبكیه شود،زیرا بدن هر دو نوع اسیدهای چرب ضروری را به پروستاگلاندین ها تبدیل می‌كند كه یكی از اثرات آنها كمك به خروج مایع چشم و تنظیم فشار داخل چشم است.بهترین منبع تامین امگا 3 ماهی است و مقدار توصیه شده دو بار در هفته می‌باشد.به طور كلی مواد غذایی كه برای داشتن چشمی سالم توصیه می‌شوند شامل:روغن کبد ماهی،جگر و که هویج دارای ویتامینA هستند،اسفناج و کلم که لوتئین و گزانتین دارند، فلفل دلمه ای ،كلم،توت فرنگی و پرتقال به دلیل داشتن ویتامین C؛تخمه آفتاب گردان،بادام،فندق كه دارای ویتامینE هستند، همچنین آجیل و غذاهای دریایی نیز از سلنیوم برخوردارند،جوانه گندم و آجیل به دلیل دارا بودن روی،و ماهی كه دارای اسیدهای چرب ضروری است، از مواد غذایی مهم به شمار می‌روند.

شنبه, 16 فروردين 1399 19:12

 10 فایده خردل زرد

 خردل زرد، چاشنی معروفی است که معمولا در هات داگ و همبرگر به کار می‌رود. به غیر از سس خردل، دانه‌های خردل زرد و سبز در آشپزخانه کاربردهای زیادی دارند. خردل زرد ذاتا همه فن حریف است که به صورت سس یا روغن، دانه و یا به شکل پودری در دسترس است و فواید شگفت انگیزی برای سلامتی دارد.
 
خردل، منبع خوبی از پروتئین، فیبر، ویتامین C و بسیاری از ویتامین‌های B کمپلکس است. خردل، غنی از مواد معدنی چون پتاسیم، فسفر، کلسیم و منیزیم است که برای سلامتی اهمیت زیادی دارند. اگر تصادفا سموم مضری را ببلعید می‌توانید از آن برای تحریک به تهوع استفاده کنید. اگر از خواص خردل زرد آگاه نیستید وقت آن است که با آن اشنا شوید. شما خردل را چه بصورت دانه‌های آن مصرف کنید و چه به صورت کامل یا آسیاب شده و یا سس، قطعا می‌توانید از فواید آن بهره مند شوید.
 
1. تسکین گرفتگی‌های عضلانی
شما می‌توانید از خردل زرد برای برطرف کردن فوری هر گونه اسپاسم عضلانی استفاده کنید، چه این اسپاسم در کمرتان باشد و چه شانه‌های‌تان. خردل زرد می‌توانید عصب‌های دهان‌تان را تحریک کند که در نتیجه، عصب‌هایی را که موجب گرفتگی شده‌اند تحت تاثیر قرار می‌دهد.

خردل منبع خوبی از پتاسیم و کلسیم نیز هست که دو ماده‌ی مغذی مهم و لازم برای حفظ استخوان‌ها و مفاصل و عضلات هستند. یک قاشق چایخوری خمیر خردل زرد بخورید و بعد یک لیوان آب بنوشید. این کار را هر روز انجام دهید تا اسپاسم‌تان برطرف شود.

2. درمان دردهای بدنی
می‌توانید از روغن خردل که از دانه‌های خردل زرد تهیه شده برای تسکین هر گونه دردی استفاده کنید، مثلا درد آرتروز.

روغن خردل در بدن بر خلاف گیرنده‌های درد عمل می‌کند، یعنی می‌تواند سیگنال‌های درد را به خوبی مهار کند. مقداری روغن خردل را گرم کرده و با آن قسمت دردناک بدن‌ را به مدت 10 تا 15 دقیقه ماساژ بدهید. این کار را روزی 2 تا 3 بار انجام دهید. همچنین می توانید با دانه‌های خردل، ضماد درست کنید و آن را روی قسمت دردناک بگذارید. همیشه جهت جلوگیری از سوختگی، از یک حوله‌ی نازک بین پوست‌تان و ضماد استفاده کنید.

3. کاهش حملات آسم
برای تسکین فوری حمله‌ی آسم، روغن خردل یکی از بهترین راه حل‌هایی است که می‌توانید در خانه از آن کمک بگیرید. روغن خردل حاوی ترکیبات متعددی است که می‌توانند التهاب و عفونت را در بدن مهار کنند.

روغن دانه‌های خردل زرد می‌توانند به باز کردن راههای هوایی کمک کرده و عملکرد ریه‌ها را بهبود بدهند و در نتیجه تنفس را آسان‌تر کنند. یک قاشق چایخوری روغن خردل را با کمی کافور گرم کنید و اجازه دهید خنک شود، سپس به آرامی آن را روی قفسه سینه و بالای کمر ماساژ بدهید. این کار را روزی دو تا سه بار انجام دهید تا علائم آسم تسکین پیدا کند. همچنین می‌توانید از دانه‌های خردل یا  روغن ارگانیک آن تا جایی که ممکن است در پخت و پزتان استفاده کنید. 

خردل زرد،پودر  خردل زرد

خردل زرد، درمانی ساده اما موثر برای برطرف کردن بوی بد دهان

 
4. برطرف کردن بوی بد دهان
خردل زرد، درمانی ساده اما موثر برای برطرف کردن بوی بد دهان. بوی تند سس خردل می‌تواند بوی بد دهان را پوشش بدهد.

یک قاشق چایخوری سس خردل زرد را در دهان بگذارید و یک دقیقه آن را در دهان بچرخانید و سپس تف کنید. بعد یک قاشق چایخوری سس خردل بخورید و در نهایت دهان‌تان را کاملا با آب بشویید. هر وقت لازم بود از این راهکار استفاده کنید.

5. تقویت سلامت قلب
خردل زرد برای سلامت قلب مفید است. روغن خردل سرشار از چربی‌های تک غیر اشباع و چند غیر اشباع بوده و می‌تواند کلسترول خون را تعدیل کند. روغن خردل، LDL را پایین آورده و HDL را بالا می‌برد، بنابراین می‌تواند ریسک بیماری‌های قلبی و عروقی را کاهش بدهد. ضمنا برگ‌های گیاه خردل، قدرت فوق‌العاده‌ای در کاهش کلسترول دارند، چون می‌توانند با بایل اسید در سیستم گوارش ترکیب شده و دفع اسیدها از بدن را ساده‌تر کنند. شما می‌توانید تنها با استفاده از رون خردل خالص برای پخت و پز و افزودن گیاه آن به سالادها و سوپ‌ها از فوایدش بهره مند شوید.

6. تسکین سرفه و سرما خوردگی
روغن خردل به دلیل ذات تند و تیزش درمان خوبی برای سرما خوردگی و سرفه است. روغن خردل طبیعت گرم دارد و به رفع گرفتگی بینی و سینه کمک می‌کند.

گیاه و سس خردل به خاطر منیزیم و آهنی که دارد می‌تواند سیستم ایمنی را تقویت کرده و شما را برای فصل سرما خوردگی و آنفلوآنزا آماده کند. چند حبه سیر را داخل روغن خردل بجوشانید و بگذارید خنک شود. آن را صاف کنید و از روغنی که به دست آمده برای ماساژ سینه، کمر و کف پاها و کف دست‌های‌تان استفاده کنید. این کار را روزی 2 تا 3 بار انجام دهید. همچنین برای پاکسازی خلط در سیستم تنفسی، یک قاشق چایخوری دانه‌های زیره را با 2 تا 3 قاشق چایخوری روغن خردل را در یک کاسه آب جوش ترکیب کرده و بخار آن را تنفس کنید.
 
 7. درمان ریفلاکس
سس خردل زرد برای درمان برگشت اسید معده بسیار موثر است چون می‌تواند اسید معده را خنثی کند. همچنین محتوای سرکه‌ی موجود در این سس به کاهش pH اسید معده کمک می‌کند و از این رو ناراحتی معده را فورا تسکین می‌دهد.

یک قاشق چایخوری سس خردل بخورید و سپس یک لیوان آب بنوشید. این کار را هر چقدر که لازم بود تکرار کنید تا ریفلاکس‌تان برطرف شود.

هشدار: اگر سس خردل باعث تشدید سوزش معده‌تان شد، این راهکار را متوقف کنید.

8. تقویت استخوان‌ها و دندان‌ها
چه باور بکنید و چه نه، حتی مقدار کمی خردل زرد هم می‌تواند کمک بزرگی به حفظ سلامت دندان‌ها و استخوان‌های‌تان بکند.

مواد مغذی گوناگون موجود در خردل زرد مانند فسفر، منگنز و منیزیم برای سلامت استخوان‌ها و دندان‌ها بسیار مفید هستند. مثلا کلسیم برای ساختن استخوان‌ها و حفظ قدرت آنها و همچنین برای حفظ دندان‌ها ضروری است. پایین بودن سطح کلسیم بدن می‌تواند تاثیر منفی بر سلامت دندان‌ها و استخوان‌ها بگذارد.

کافیست هر روز یک قاشق غذا خوری پودر خردل زرد بخورید و سپس یک لیوان آب بنوشید.

9. تقویت رشد موها
خردل ویتامین‌های زیادی دارد که رشد موهای سالم را تقویت می‌کنند. وجود بتا کاروتن، پروتئین، آهن و کلسیم، کمک زیادی به حفظ سلامت موهای‌تان می‌کند.

روغن خردل می‌تواند با افزایش گردش خون در پوست سر، رشد موها را افزایش بدهد. مقداری روغن خردل را گرم کنید و آن را از ریشه به سمت ساقه به مدت 15 دقیقه ماساژ بدهید. کلاه دوش بگذارید و اجازه دهید چند ساعت بماند. سپس با شامپو شستشو بدهید. این کار را دو بار در هفته انجام دهید.

10. درمان شب ادراری
شب ادراری مشکلی بسیار ناراحت کننده است که می‌توانید با خردل زرد آن را برطرف کنید. همچنین اگر دچار عفونت مجاری ادراری هستید، خردل زرد کمک زیادی به شما می‌کند.

دانه‌های خردل زرد برشته شده را آسیاب کنید تا پودری شکل شوند. یک دوم قاشق چایخوری از این پودر را با یک فنجان شیر گرم ترکیب کرده و این نوشیدنی را هر شب، یک ساعت قبل از رفتن به رختخواب به کودک‌تان بدهید. این کار را هر شب انجام دهید تا مشکل شب ادراری برطرف شود. 

خردل زرد،پودر  خردل زرد

از دچار هر نوع بیماری قلبی هستید، از مصرف سس خردل اجتناب کنید


چند نکته
. سس خردل زرد، سدیم زیادی دارد بنابراین در مصرف آن اعتدال را رعایت کنید.

. از دچار هر نوع بیماری قلبی هستید، از مصرف سس خردل اجتناب کنید.

. در مصرف این چاشنی تند زیاده روی نکنید چون ممکن است مشکلات گوارشی ایجاد کند.

. خردل، طبیعتی گرم دارد و می‌تواند دمای بدن را بالا ببرد، پس این هم دلیلی دیگر برای حفظ اعتدال در مصرف خردل.

. خودتان در خانه هم می‌توانید سس خردل درست کنید و با ادویه‌هایی چون فلفل، سیر و یا پاپریکا و کمی نمک طعم‌دارش کنید.

. روغن خردل را با عصاره‌ی خردل اشتباه نگیرید.

. روغن خردلی که آلوده به روغن خشخاش است مصرف مکنید چون برای سلامتی‌تان خطرناک است.

هشت گروه وابسته به سازمان الحشد الشعبی (بسیج مردمی) عراق پیام‌هایی به نظامیان تروریست آمریکایی و طیف‌های سیاسی عراق دادند.

شبکه خبری السومریه ضمن نقل این بیانیه، گزارش داد، پس از مصوبه پارلمان عراق برای خروج فوری نیروهای خارجی و پس از آن پذیرش این مصوبه توسط دولت عراق و تظاهرات میلیونی مردم این کشور، نشان داده شد که این مصوبه مورد تأیید ملت عراق است.

در این بیانیه آمده است، ملت عراق، نشان داد که قاطعانه مخالف حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی، نقض حاکمیت عراق، کشتار ملت و ترور فرماندهان این کشور و بمباران اردوگاههای نیروهای امنیتی است.

این گروهها تأکید کردند، پس از اینکه «گروهی از برادران، خواستند تا به راهکارهای سیاسی زمان داده شود و به این نیروها برای خروج از خاک پاک عراق، فشار آورند، مشاهده کردیم که سرکشی دولت آمریکا بیشتر شد و تجاوزات بیشتری انجام داد که به نیروهای ارتش، پلیس و فرودگاههای غیر نظامی رسید».

بر اساس این بیانیه، در پی همین تجاوزات بود که گروههای مقاومت عراق نشستی برگزار کردند تا موضع تاریخی خود را در این زمان مهم، با ابلاغ پیامهای زیر اعلام کند:

پیام نخست؛ خطاب به نیروهای اشغالگر آمریکا؛ پس از عدم پذیرش تصمیم ملت، دولت و مجلس عراق، و عدم خروج نیروهای آمریکایی و تداوم تجاوز به حاکمیت عراق، نیروهای آمریکا نشان دادند که اشغالگر هستند و جز زبان زور، هیچ چیزی نمی‌فهمند.

این گروهها ادامه دادند: «بر همین اساس، با شما رفتار خواهد شد. باید بدانید که تمامی عملیاتهایی که علیه شما صورت گرفت، فقط پاسخ کوچکی به تجاوزات شما بود؛ زیرا تصمیم عملیات، در آن زمان گرفته نشده بود. با وجود این، شما نتوانستید این پاسخ ساده را تاب بیاورید... و در بیشتر پایگاه‌های خود بمانید... و مجبور شدید که نیروهای خود را خارج و آن را در پایگاههای مشخصی متمرکز کنید و سامانه پدافند هوایی برای حمایت از آن بیاورید. لذا اگر همه گروههای مقاومت تصمیم بگیرند که در آن واحد، با شما مقابله کنید، چه واکنشی خواهد داشت؟».

گروههای مقاومت تصریح کردند: «ما می‌دانیم که همه تهدیدهای اخیر شما درباره حمله به گروهها و فرماندهان مقاومت، صرفا تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر شکستتان است و اینکه شما ضعیفتر از آن هستنید که با گروههای مقاومت عراق وارد جنگ شوید؛ گروههایی که فرماندهان نظامی شما از قدرت آنان اطلاع دارند. زیرا در زمان اشغالگری پیشین شما، آنان را آزموده بودیم».

پیام دوم گروههای مقاومت خطاب به فراکسیونهای سیاسی است که در آن، تأکید کردند: «موضع ثابت و اصولی خود را در رد عدنان الزرفی نامزد سرویس جاسوسی آمریکا اعلام و به رئیس جمهور هشدار می‌دهیم که با نامزد کردن این فرد، با اراده تظاهرات کنندگان و رهنمودهای مرجعیت مخالفت کرد».

این گروهها، الزرفی را نامزد جنجالی متهم به فساد عنوان و تأکید کردند: «وی از این طریق، عمدا، صلح داخلی [عراق] را تهدید می‌کند، ولی ما اجازه چنین کاری را نخواهیم داد و تمام تلاش خود را به کار خواهیم بست تا ثبات و امنیت در کشور، برقرار شود».

در این بیانیه ضمن محکومیت حمایت برخی از نمایندگان پارلمان عراق از نامزدی الزرفی، وی «مزدوری» نامیده شد که حمایت این نمایندگان «لکه ننگی بر پیشانی آنان است. به همین دلیل از آنها می‌خواهیم عذرخواهی کنند و از اشتباه خود بازگردند. امید ما به سایر اعضای پارلمان است که بیشترین تعداد را دارند تا این توطئه را خنثی کنند».

این گروهها هدف از این توطئه را چپاول منابع عراق توسط دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا عنوان کردند؛ شخصی که قصد دارد نفت و منابع عراق را سرقت کند.

پیام سوم؛ خطاب به ملت عراق است که در آن تأکید شد: «با شما عهد می‌بندیم که برای دفاع از شما، سربازان وفاداری باشیم... ما اجازه نخواهیم داد آمریکا به اشغال خاک پاک ما ادامه دهد، منابع ما را سرقت کند. کشور ما را به خاطر رژیم صهیونیستی تجزیه کند... شما ما را در تمامی بحرانها حاضر خواهید دید... این مسئله شامل دشمن جدید جان ملت عراق یعنی ویروس کرونا نیز می‌شود».

حضرت آیت الله مکارم شیرازی در مناسبت های مختلف به تبیین اهمیت و جایگاه  بهداشت و سلامت در اسلام پرداخته اند که مجموع آن به این شرح است:

درست است که وظیفه دین و آیین، هدایت مردم به راه‏ های راست و اعتقاد ها و برنامه ‏های اخلاقی است و رسالت انبیا به عنوان طبیبان روحانی درمان انواع بیماری‏ های فکری و اخلاقی است؛ ولی از آنجا که طب جسمانی نیز رابطه نزدیکی با طب روحانی دارد گاه به سراغ این امور نیز می‏ رفتند. به بیان دیگر مسائل مربوط به بهداشت و سلامت جسم رابطه نزدیکی با سلامت روح دارد ازاین ‏رو سلامت جسم نیز مورد توجه اسلام بوده است.[۱]

اسلام برای نظافت و بهداشت اهمیّت فراوانی قائل شده است تا آنجا که در حدیث مشهور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‏ خوانیم: «فَاِنَّ اللهَ تَعالی بَنَی الاِسلامَ عَلَی النِّظافَةِ؛ خداوند (پایه ‏های) اسلام را بر نظافت بنا نهاده است»[۲] و تا آنجا اهمیت دارد که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «الإسلامُ نظیفٌ فتَنَظَّفُوا، فإنه لا یَدْخُلُ الجنةَ إلا نظیفٌ؛[۳] جز افراد با نظافت و تمیز وارد بهشت نمی‏ شوند».[۴]

از این رهگذر، در روایات اسلامی و گفتار امامان معصوم علیهم السلام از هر عاملی که موجب ناپاکی و کثیفی می‏ شود نهی شده، و به هر امری که باعث پاکیزگی‏ و بهداشت می‏ گردد تأکید شده است.[۵]

در این میان یک رشته دستورات طبی و بهداشتی از معصومین علیهم السلام نقل شده است، همچنین آیاتی از قرآن کریم، پرده از روی مسائل بهداشتی و درمانی بر می‏ دارد.[۶] که در ادامه مورد اشاره قرار می گیرد.

پاکیزگی، به مثابۀ یک ارزش

 در قرآن کریم می‏ خوانیم: «قُلْ لایَسْتَوِی الْخَبیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ اعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبیْثِ؛ بگو (هیچ گاه) ناپاک و پاک مساوی نیستند هر چند فزونی ناپاک ها تو را به شگفتی اندازد!».[۷]

به هر چیز پاکیزه «طیّب» می‏ گویند؛[۸] که پاکیزگی‏ ظاهری را نیز شامل می‏ شود؛[۹] زیرا طبع آدمی ذاتاً از اشیاء ناپاک متنفر است.[۱۰] ممکن است، انسان بر اثر نادانی، این مواهب پاک را بیالاید، ولی خداوند، در عالم آفرینش آنها را پاک آفریده است.[۱۱]

لذا در قرآن کریم در توصیفی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می‏ خوانیم: «وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ؛ پیامبر، طیّبات را برای آنها حلال و خبائث را حرام می‏ کند».[۱۲]

در این آیات پاکیزگی‏ به عنوان یک ارزش محسوب شده و ناپاکی، یک ضدّ ارزش به حساب آمده است.[۱۳]

بهداشت لباس

خداوند در قرآن کریم به دنبال مساله توحید، دومین دستور را درباره پاکیزگی از آلودگی ها قرار داده و می افزاید: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ؛[۱۴] و لباست را پاک کن».[۱۵]

بعضی واژۀ «ثِیاب» را به لباس ظاهر تفسیر کرده ‏اند؛ چرا که پاکیزگی‏ لباس ظاهر از مهم ترین نشانه ‏های شخصیت، و تربیت و فرهنگ انسان است، مخصوصاً در عصر جاهلیت کمتر از آلودگی ها اجتناب می‏ نمودند و لباس هایی بسیار آلوده داشتند، مخصوصاً معمول بود (همانگونه که در میان گرفتاران جاهلیت عصر اخیر نیز معمول است) دامان لباس را بسیار بلند می‏ کردند، به گونه ‏ای که روی زمین می‏ کشید، و آلوده می شد، و اینکه در بعضی از روایات از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: معنی آیه این است: «ثیابک فقصر؛ لباست را کوتاه کن»[۱۶] نیز ناظر به همین معنی است.[۱۷]

پیوند بهداشت و عبادات

در قرآن کریم آنچه باعث پاکیزگی‏ جان انسان می‏ گردد در قالب احکام وضو و غسل و تیمم که موجب صفای روح است، تشریح شده است.[۱۸]

از جمله در آیۀ شریفۀ قرآن می خوانیم: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ‏ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی‏ أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ مِنْهُ ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده ‏اید هنگامی که برای نماز بپاخاستید صورت و دست ها را تا آرنج بشوئید و سر و پاها را تا مفصل (یا برآمدگی پشت پا) مسح کنید و اگر جنب باشید خود را بشوئید (غسل کنید) و اگر بیمار یا مسافر باشید یا یکی از شما از محل پستی آمده (قضای حاجت کرده) یا با زنان تماس گرفته باشید (آمیزش جنسی کرده ‏اید) و آب (برای غسل یا وضو) نیابید با خاک پاکی تیمم کنید و از آن بر صورت (پیشانی) و دست ها بکشید، خداوند نمی‏ خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند بلکه می‏ خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید شاید شکر او را بجا آورید».[۱۹]

از آن‏جا که نمازگزار در برخی از مواقع همه بدن را باید به عنوان «غسل» بشوید و معمولًا در شبانه روز چند بار وضو بگیرد و پیش از غسل و وضو تمام بدن را از هر نوع کثافت و آلودگی پاک سازد؛ ناچار یک فرد تمیز و نظیف خواهد بود. از این نظر نماز به بهداشت‏ و موضوع نظافت که یک امر حیاتی است کمک می‏ کند.[۲۰]

در روایتی از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام می خوانیم: «إِنّما اُمِرَ بِالْوَضُوء وَبُدِأ بهِ لِأَن یَکُون الْعَبدُ طاهِراً إَذا قامَ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبّار عِنْدَ مُناجاتِهِ إِیّاه مُطیعاً لَهُ فیما أَمَرَه نَقِیّاً من الأَدْناس والنّجاسَة مَعَ ما فیهِ مِن ذَهابِ الکَسل وَ طَردِ النُّعاسِ وَ تَزْکِیةِ الْفُؤادِ لِلْقِیام بَینَ یَدَیِ الجَبّار؛ برای این دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است که بندگان هنگامی که در پیشگاه خدا می‏ ایستند و با او مناجات می‏ کنند پاک باشند، و دستورات او را بکار بندند، از آلودگی ها و نجاست ها بر کنار شوند، علاوه بر این وضو سبب می‏ شود که آثار خواب و کسالت از انسان برچیده شود و قلب برای قیام در پیشگاه خدا نور و صفا یابد».[۲۱]

«روزه» یکی دیگر از عبادت های اسلامی است که «اثرات بهداشتی‏ و درمانی» آن از نظر شستشو و خانه تکانی بدن از موادّ زاید مصرف نشده غذایی که به طور معمول به صورت چربی‏ های مزاحم و اضافه وزن در می‏آید و عامل بسیاری از ناراحتی‏ های جسمی می‏ گردد، قابل انکار نیست، و به همین دلیل روزه یکی از عوامل مهم پیشگیری یا درمانی در برابر بسیاری از بیماری ‏ها محسوب می ‏گردد.[۲۲]

لذا درباره اثر بهداشتی‏ روزه و تأمین سلامت جسم انسان ‏ها و مصون و محفوظ ماندن از بیماری ‏های گوناگون در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می‏خوانیم:«صُومُوا تَصِحُّوا؛ روزه بگیرید تا سالم باشید».[۲۳]

هم چنین قرآن مجید می ‏فرماید: «یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ؛ ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید».[۲۴]

خداوند در این آیه دستور می‏ دهد هنگام شرکت در مساجد بهترین لباس ‏ها را پوشیده و با مرتب کردن و تمیز نمودن خود و رعایت بهداشت و نظافت و آرایش (درونی و بیرونی) گام به مسجد بنهیم.[۲۵]

لذا دربارۀ مسجد قبا در قرآن کریم می خوانیم: «فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ‏؛ گروهی از مردان در آن به عبادت مشغولند که دوست می‏ دارند خود را پاکیزه نگه دارند، و خدا پاکیزگان را دوست دارد».[۲۶]

در روایتی که در تفسیر«تبیان» و«مجمع البیان» در ذیل این آیه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده چنین می‏ خوانیم که به اهل مسجد قبا فرمود: «ماذا تَفْعَلُونَ فِی طُهْرِکُمْ فَإِنَّ اللّهَ تَعالی قَدْ أَحْسَنَ عَلَیْکُمُ الثَّناءَ، قالُوا نَغْسِلُ أَثَرَ الْغائِطِ؛ شما به هنگام پاک ساختن خود چه کاری انجام می‏ دهید که خداوند این چنین شما را مدح کرده است؟ گفتند ما اثر مدفوع را با آب می‏ شوئیم»، روایاتی به همین مضمون از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل شده است.[۲۷]

ظاهر اطلاق آیه گواهی می‏ دهد طهارت در اینجا معنی وسیعی دارد که هر گونه پاکسازی روحانی از آثار شرک و گناه، و جسمانی از آثار آلودگی به کثافات را شامل می‏ شود.[۲۸]

در مجموع برای اینکه روشن شود هیچگونه سختگیری در دستورات گذشته در کار نبوده بلکه همه آنها بخاطر مصالح قابل توجهی تشریع شده است، در پایان آیه وضوء و تیمم، آمده است: «ما یُریدُ اللهُ لِیَجعَلَ عَلَیکُم مِن حَرَج وَلَکِن یُریدُ لِیُطَهِّرَکُم‏؛ خداوند اراده نکرده که بر شما حرج قرار دهد، بلکه اراده کرده تا تطهیر کند شما را».[۲۹]

در حقیقت جمله ‏های فوق بار دیگر این واقعیت را تاکید می‏ کند که تمام‏ دستور های الهی و برنامه‏ های اسلامی بخاطر مردم و برای حفظ منافع آنها قرار داده شده و به هیچ وجه هدف دیگری در کار نبوده است، خداوند می‏ خواهد با این دستورها هم طهارت معنوی و هم بهداشت و سلامت جسمانی برای مردم فراهم شود.[۳۰]

نقش آب در بهداشت و پاکیزگی

در قرآن کریم، چنین آمده است که: «وَ أنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءاً طَهُوْراً؛ ما از آسمان آبی پاک و پاک کننده نازل کردیم»[۳۱]

«طهور» صیغه مبالغه از «طهارت» و پاکی است که هم پاک بودن آب را می‏ رساند و هم پاک کننده بودن آن را؛[۳۲] یعنی آب هم ذاتاً پاک است و هم اشیاء آلوده را پاک می ‏کند اما غیر از آب، بسیاری از اشیاء پاکند، ولی هرگز نمی‏ توانند آلوده ‏ای را پاک کنند.[۳۳]

و به راستی اگر آب خاصّیت پاک کننده نداشت در یک روز تمام زندگی ما و جسم و جان ما آلوده می‏ شد. حقیقت این سخن را وقتی درک می‏ کنیم که در نقطه ‏ای گرفتار شویم که آب برای شستشو نباشد، نه تهیه غذا ممکن است، نه پاکیزگی‏ بدن، نه نشاط و طراوتی خواهیم داشت، و نه صحّت و سلامت. درست است که آب میکروب ‏ها را نمی‏ کشد؛ ولی چون حلّال بسیار خوبی است؛ انواع میکروب ‏ها را در خود حل کرده و می ‏برد، و به همین جهت عامل مؤثّری برای سلامت و تندرستی است، و از این گذشته روح انسان را هم از آلودگی‏ ها به وسیله وضو و غسل پاک می‏ کند.[۳۴]

بی جهت نیست که در آیه بعد از آن آمده است: «لِنُحِیْیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً؛[۳۵] هدف آن است که به وسیله آن سرزمین مرده را زنده کنیم».[۳۶]

طهارت و پاکیزگی، کلید شناخت و درک حقایق قرآن

قرآن پاک ‏ترین کتاب از مبدأ پاکی و طهارت، بر پاک ‏ترین قلب عالم هستی و از لبان پاک ‏ترین مخلوق الهی، بر عالم وجود عرضه گردید؛ به همین دلیل کسانی می‏ توانند به این کتاب نزدیک شوند و از آن بهره گیرند که ظاهر و باطنی پاک و طاهر داشته باشند.[۳۷]

لذا در آیات قرآن کریم می خوانیم که قرآن را جز پاکان مس نمی ‏کنند، «لا یَمَسُّهُ‏ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ».[۳۸]

این تعبیر هم اشاره به پاکیزگی ظاهری دارد که برای تماس با قرآن باید با طهارت و وضو باشیم، و هم اشاره به اینکه درک مفاهیم و محتوای این آیات تنها زمانی میسّر است که از رذایل اخلاقی پاک باشیم.[۳۹]

بسیاری از مفسران به پیروی از روایاتی که از امامان معصوم علیهم السّلام وارد شده این آیه را به عدم جواز مس کتابت قرآن بدون غسل و وضو تفسیر کرده ‏اند.[۴۰]

در روایات اهل بیت علیهم السّلام از ابو الحسن امام علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل شده: «اَلْمُصْحَفُ لاَ تَمَسَّهُ عَلَی غَیْرِ طُهْرٍ وَ لاَ جُنُباً وَ لاَ تَمَسَّ خَیْطَهُ وَ لاَ تُعَلِّقْهُ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ اَلْمُطَهَّرُونَ»؛ قرآن را بدون وضو مس نکن، و نه در حال جنابت، و دست بر خط آن در این حال مگذار، و آن را حمایل نکن، چرا که خداوند متعال فرموده: «جز پاکان آن را مس نمی ‏کنند»».[۴۱]

طهارت دهان در تلاوت قرآن

احادیثی از ائمّه علیهم السلام وجود دارد که از دهان به عنوان «راه قرآن» و «یکی از راه های پروردگار» یاد شده است، لذا به لزوم رعایت بهداشت و طهارت دهان‏ توصیه شده است.

امام صادق علیه السلام می ‏فرماید: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «نَظِّفُوا طریق القرآنِ. قیل: یا رسولَ اللَّهِ وما طَرِیقُ القرآنِ؟ قال: أفواهَکُم. قیل: بِماذا؟ قال: بالسّواکِ‏؛ راه قرآن را پاکیزه سازید. پرسیدند: ای رسول خدا راه قرآن چیست؟ فرمود: دهان های شما. پرسیدند: چگونه پاکیزه کنیم؟ فرمود: با مسواک زدن».[۴۲]

در حدیث دیگری امام رضا علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می‏ کند که فرمود: «أفواهُکُمْ طَریقٌ مِنْ طُرُقِ رَبِّکُمْ، فَأَحَبُّها إلَی اللَّهِ أطْیَبُها ریحاً، فَطَیِّبُوها بِما قَدَرْتُم عَلَیهِ‏؛ دهان های شما راه های پروردگارتان است، آن را پاکیزه سازید».[۴۳]

بهداشت تغذیه

بسیاری از امراض را پزشکان از پرخوری می‏ دانند، خصوصاً در عصر ما که تلاش های جسمی کم شده و ماشین جایگزین نیروی انسانی شده است، و این عدم تحرک موجب جمع شدن چربی ها در بدن گردیده و کانونی از عفونت را به همراه می‏ آورد، بار قلب را این زوائد سنگین و کار کلیه را مشکل و به طور کلی سنگینی و ناتوانی بدن را به همراه دارد.[۴۴]

لذا آیۀ «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا ؛[۴۵]بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید» گرچه بسیار ساده به نظر می‏ رسد، اما امروز ثابت شده است که یکی از مهم ترین دستورات بهداشتی همین است.[۴۶]

با توجه به اینکه «لا تُسْرِفُوا» بلافاصله پس از امر به اکل و شرب، آمده است می تواند ناظر به این نکته باشد که پرخوری از مصادیق اسرافی است که از آن نهی شده است.[۴۷]

در این زمینه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «المِعْدَةُ رأس کلِّ داء و الحِمیَةُ رَأسُ کُلُّ دَواء؛ معده اساس هر بیماری و پرهیز ریشه و سرآمد همه دواها است».[۴۸]

هم چنین در روایت دیگر از آن حضرت می‏ خوانیم: «إِیَّاکُمْ وَ اَلْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مُفْسِدَةٌ لِلْبَدَنِ وَ مُورِثَةٌ لِلسَّقَم؛ از پرخوری بپرهیزید که بدن را فاسد می‏کند و بیماری به بار می‏ آورد».[۴۹]

امیرمؤمنان علی علیه السلام می‏ فرماید: «إِیَّاکَ وَ الْبِطْنَةَ فَمَنْ لَزِمَهَا کَثُرَتْ أَسْقَامُهُ‏؛ از پرخوری بپرهیزید، زیرا هر کس بر آن مداومت نماید به انواع بیماری ‏ها دچار شود».[۵۰]

چنان‏که بر کسی پوشیده نیست که اعتدال و میانه‏ روی در خوردن، صحت و سلامتی‏ را به ارمغان می‏ آورد، لذا در روایت دیگری از امیرمؤمنان آمده است: «مَنِ اقْتَصَرَ فی أکْلِهِ کَثُرَتْ صِحَّتُهُ‏؛ هر کس که در خوردن میانه روی کند، تندرستی او دوام می یابد».[۵۱]

رعایت بهداشت فردی، عامل نشاط و شادابی

در حدیثی از امام صادق علیه السلام مسواک زدن به عنوان یکی از اسباب نشاط معرفی شده است.[۵۲]

هم چنین در حدیث دیگری شستن سر با خطمی (گیاهی است که معمولًا از گل آن برای شست‏ و شو استفاده می‏ کنند)[۵۳] و در احادیث دیگری، استفاده از داروی حمام‏ و کوتاه کردن موی شارب (اصلاح کردن سر و صورت) از اسباب نشاط شمرده شده است.[۵۴]

نظافت و آراستگی

علی بن جعفر علیه السلام می‏گوید: «عن أخیهِ أبی الحسن علیه السلام: سألتُه عن قصّ الشاربِ، أمِنَ السُّنَّةِ؟ قال: نعم.وقال أمیرالمؤمنین علیه السلام: أخْذُ الشاربِ مِن النظافَةِ، وهو مِن السَنَّة؛ از برادرم امام کاظم علیه السلام در مورد کوتاه نمودن شارب پرسیدم که آیا از سنّت است؟ فرمود: آری.[۵۵] امیرمؤمنان علیه السلام هم فرمود: کوتاه کردن شارب از نظافت واز سنّت پاک اسلام ‏است».[۵۶]

سخن آخر: (پاکیزه بودن از اخلاق انبیاست)

از جمله شرایطی که برای انبیا ذکر می‏ کنند این است که صفاتی که باعث تنفّر است در آنها نباشد. ممکن است در میان آنها فردی نابینا باشد، مثل یعقوب علیه السلام که نابینا شد، امّا به بیماری تنفّرآمیز مبتلا نمی ‏شوند، و این افسانه ‏ای که درباره حضرت ایّوب علیه السلام نقل شده که بدنش کرم زد، دروغ است و ساخته افراد خرافی است. بلکه امام رضا علیه السلام می‏فرماید: «مِنْ أَخْلاقِ الأنْبیاءِ التَّنَظُّف؛[۵۷]پاکیزه بودن از اخلاق انبیاست».[۵۸]

مطابق این حدیث، امام علیه السلام یکی از اخلاق انبیا را نظافت معرّفی کرده که شامل نظافت ظاهری و باطنی می‏شود، یعنی آنها هم نظافت اخلاقی و هم نظافت ظاهری داشتند.[۵۹]

از اینجا می‏ فهمیم که چرا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به عطریّات و وسایل خوش بو اهمّیت می‏ داد، و مقیّد به نظافت و پاکیزگی بود، مسواک می‏ زد، و زمانی که می‏ خواست از خانه خارج شود، خود را در ظرف آب نگاه می‏ کرد.[۶۰]

در حقیقت این یکی از اصول مشترک در زندگی همه امامان معصوم علیهم السلام بوده که علاوه بر آراستگی باطن و روح و روان، ظاهری زیبا، پاکیزه و آراسته داشته ‏اند.[۶۱]

بعضی خیال می‏ کنند همین مقدار که انسان ایمان محکم، و باطنی پاک داشته باشد کافی است، و ظاهر و شکل و قیافه، هرگونه باشد عیبی ندارد، چنین خیالی از نظر اسلام خیال باطل می‏ باشد، بلکه به عکس بخشی از برنامه ‏ها و دستورهای اسلام مربوط به نظافت، زیبایی و آراستگی ظاهر، مثل قیافه و لباس و رنگ و بو است.[۶۲]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

۱. تفسیر نمونه

۲. گفتار معصومین (علیهم السلام)


[۱] برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: دائرة المعارف فقه مقارن، ج ۱، ص ۶۵- ۷۲ ؛ پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱۳، ص۶۹.

[۲] کنز العمال، ج ۹، ص ۲۷۷، ح ۲۶۰۰۲.

[۳] مجمع الزوائد، ج ۵، ص ۱۳۲.

[۴] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏۲، ص۲۱۶.

[۵] گفتار معصومین(ع)، ج‏۱، ص۸۷.

[۶] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱۳، ص۶۹.

[۷] سورۀ مائده، آیۀ۱۰۰.

[۸] لغات در تفسیر نمونه، ص۳۵۸.

[۹] تفسیر نمونه، ج‏۲، ص۳۳۴.

[۱۰] لغات در تفسیر نمونه، ص۳۵۸.

[۱۱] سورۀ نحل، آیه ۷۲(تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۳۴۶)؛ سورۀ مؤمن، آیه ۶۴(تفسیر نمونه،ج ۲۰، ص ۱۷۷)؛ لغات در تفسیر نمونه، ص ۳۵۹.

[۱۲] سورۀ اعراف، آیۀ ۱۵۷؛ (اخلاق در قرآن، ج‏۱، ص۶۸).

[۱۳] اخلاق در قرآن، ج‏۱، ص۶۸.

[۱۴] سورۀ مدثر، آیۀ۴.

[۱۵] تفسیر نمونه، ج‏۲۵، ص۲۱۲.

[۱۶] مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۸۵.

[۱۷] تفسیر نمونه، ج‏۲۵، ص۲۱۲.

[۱۸] تفسیر نمونه، ج‏۴، ص۲۸۵.

[۱۹] سورۀ مائده، آیۀ۶.

[۲۰] پاسخ به پرسش های مذهبی، ص۲۸۶.

[۲۱] وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۲۵۷؛ (یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص۳۹۷).

[۲۲] اسلام در یک نگاه، ص۷۶.

[۲۳] سیری در فلسفه احکام، ص ۱۲۲؛ دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏۱، ص۴۱۳.

[۲۴] سورۀ اعراف، آیه ۳۱.

[۲۵] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏۲، ص۳۹۷.

[۲۶] سورۀ توبه، آیۀ۱۰۸.

[۲۷] چهره منافقان در قرآن با استفاده از تفسیر پر ارزش نمونه، ص۱۳۴.

[۲۸] تفسیر نمونه، ج‏۸ ، ص۱۴۰.

[۲۹] سورۀ مائده، آیۀ۶؛ (تفسیر نمونه، ج‏۴، ص۲۹۴).

[۳۰] تفسیر نمونه، ج‏۴، ص.۲۹۵

[۳۱] سورۀ فرقان، آیۀ۴۸.

[۳۲] پیام قرآن، ج‏۲، ص۲۴۸.

[۳۳] تفسیر نمونه، ج‏۱۵، ص۱۱۶.

[۳۴] پیام قرآن، ج‏۲، ص۲۴۸.

[۳۵] سورۀ فرقان، آیۀ۴۹.

[۳۶] پیام قرآن، ج‏۲، ص۲۴۸.

[۳۷] گفتار معصومین(ع)، ج‏۱، ص۱۱۴.

[۳۸] سورۀ واقعه، آیۀ۷۹؛ (تفسیر نمونه، ج‏۲۳، ص۲۷۱).

[۳۹] گفتار معصومین(ع)، ج‏۱، ص۱۱۵.

[۴۰] برگزیده تفسیر نمونه، ج‏۵، ص۸۷.

[۴۱] وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۲۶۹، ح ۳. (طبق این حدیث نفی در آیه فوق کنایه از نهی است)؛ (تفسیر نمونه، ج‏۲۳، ص۲۷۱).

[۴۲] المحاسن، ج ۲، ص ۵۵۸، ح ۹۲۸؛ گفتار معصومین(ع)، ج‏۱، ص۱۱۵.

[۴۳] المحاسن، ج ۲، ص ۵۵۹، ح ۹۲۹؛ گفتار معصومین(ع)، ج‏۱، ص۱۱۵.

[۴۴] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏۲، ص۳۶۷.

[۴۵] سورۀ اعراف، آیۀ۳۱.

[۴۶] تفسیر نمونه، ج‏۶، ص۱۵۳.

[۴۷] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏۲، ص۴۰۷.

[۴۸] اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏۲، ص۳۶۸.

[۴۹] میزان الحکمه، ج ۱، ص ۸۸؛ دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏۲، ص۴۰۸.

[۵۰] میزان الحکمه، ج ۱، ص ۸۹؛ دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏۲، ص۴۰۸.

[۵۱] غررالحکم، ح ۷۴۰۴؛ دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏۲، ص۴۰۸.

[۵۲] ر.ک: محاسن برقی، ج ۱، ص ۱۴؛ پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱۵، ص۲۷۳.

[۵۳] بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۲۲، ح ۳.

[۵۴] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱۵، ص۲۷۳.

[۵۵] فروع کافی، ج ۶، ص ۴۷۸.

[۵۶] تحف العقول، ص ۱۰۲؛ گفتار معصومین(ع)، ج‏۱، ص۸۷.

[۵۷] بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۵؛ تحف العقول، حکمت ۴.

[۵۸] گفتار معصومین(ع)، ج‏۱، ص۸۳.

[۵۹] همان، ص۸۴.

[۶۰] همان.

[۶۱] همان.

[۶۲] همان.

(الْحَقُّ مَعَنا فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا، وَنَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَالْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا)[1]


حق با ما اهل بيت است و كناره گيرى عده اى از ما هرگز سبب وحشتمان نمى شود; چرا كه ما دست پرورده هاى پروردگاريم، و ديگر مخلوقين خداوند، دست پرورده هاى ما هستند.
شرح
اين حديث شريف را شيخ طوسى(رحمه الله)، با سند معتبر، از ابوعمرو عمرى، از امام زمان(عليه السلام) نقل كرده است.حضرت(عليه السلام) در اين فقره از حديث، به سه نكته اشاره مى فرمايد:

1. تمام حقّ و حقيقت، با اهل بيت(عليهم السلام) و همراه با آنان است. بايد توجه داشت كه جمله ى «الحقّ معنا» با جمله ى «اهل البيت مع الحق» فرق مى كند; زيرا مفهوم جمله ى نخست آن است كه اهل بيت(عليهم السلام) محور اساسى براى تشخيص حقّ از باطل اند و براى شناخت اين دو از هم ديگر بايد به سنّت و رفتار و كردار آنان رجوع كرد; بر خلاف مفهوم جمله ى دوم. همين معنا، از حديث «عليّ مع الحقّ والحقّ مع عليّ»[2] نيز استفاده مى شود.

2. كسى كه حقّ با اوست نبايد از اِعراض ديگران از او و تنها ماندنش، به وحشت بيفتد و به كمى يا زيادى طرف داران خود نگاه كند.
حضرت موسى بن جعفر(عليه السلام) به هشام مى فرمايد:
اى هشام! اگر در دست تو گردويى است و همه ى مردم مى گويند كه آن دُرّ است، براى تو نفعى ندارد; زيرا تو مى دانى كه در دستت گردو است; و نيز اگر در دست تو دُرّ است، و مردم مى گويند گردو است، به تو ضررى نمى رسد; زيرا تو مى دانى كه آن چه در دست توست دُرّ است[3].
هم چنين امام على(عليه السلام) مى فرمايد:
در راه هدايت، از كمى اهل آن وحشت نكنيد[4].

3. درباره ى جمله ى سومى كه در اين حديث آمده است، دو تفسير متفاوت وجود دارد كه مانعى در جمع اين دو نيست. در ذيل به آن ها اشاره مى كنيم:
الف) همانا اهل بيت(عليهم السلام)، در عقايد و اعمال دينى، محتاج به مردم نيستند، و آن چه از جانب خداوند به واسطه ى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)به آنان رسيده است، آنها را كفايت مى كند; در حالى كه امّت، در اين امور، محتاج به اهل بيت اند، و تنها رجوع به كتاب و سنّت، آنان را كفايت نمى كند، و بدون مراجعه به اهل بيت(عليهم السلام) قطعاً گمراه و هلاك مى شوند.
ب) نعمت هاى خداوند بر اهل بيت(عليهم السلام)، مباشرتاً و بدون واسطه ى كسى نازل مى گردد، در صورتى كه نعمت هايى كه خداوند بر مردم نازل مى كند، بدون واسطه ى اهل بيت(عليهم السلام)نخواهد بود.

[1]. الغيبة، شيخ طوسى، ص285، ح245 ; احتجاج، ج2، ص278 ; بحارالأنوار، ج53، ص178، ح9
[2]. احتجاج، ج1، ص97 ; بحارالأنوار، ج29، ص243، ح11 .
[3]. تحف العقول، ص386 ; بحارالأنوار، ج75، ص300، ح1 .
[4]. نهج البلاغه، حكمت201 ; بحارالأنوار، ج64، ص158، ح1 .

منبع : شرح چهل حديث از حضرت مهدى(عج)

از حضرت مهدی (عج) نقل شده که فرمود: ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌کنیم و شما را فراموش نمی‌کنیم، اگر جز این بود گرفتاریها بر شما فرود می‌آمد.

 

قال المهدی (عج):

«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ، وَ لَوْ لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّواهُ، وَ اصْطَلَمَکُمُ الاْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا. »:

"بحار، ج ٥٣، ص 175"

 

حضرت مهدی (عج) فرمودند:

ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم، که اگر جز این بود گرفتاری ها به شما روی میآورد و دشمنان، شما را ریشه کن میکردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانی کنید.

شنبه, 16 فروردين 1399 14:51

چهل حدیث درباره امام زمان(عج)

١ـ «پیامبرگرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
المَهدِی طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.
مهدی(ع) طاووس اهل بهشت است. (الشِّهاب‌ فی‌الحِکَمِ و الآداب، ص ١٦)

٢ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
افضلُ اَعمالٍ اُمّتی اِنتظارُ الفَرَج.
افضل اعمال امت من انتظار فَرَج و ظهور امام زمان علیه‌السلام است. (الشِّهاب فی‌الحِکَم و الآداب، ص ١٦)

٣ـ «حضرت مهدی(عج)»:
اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم.
برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. (کمال‌الدین، ج ٢، ص ٤٨٥)

٤ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)»:
اِنتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله.
همواره در انتظار (فرج و ظهور صاحب‌الزمان علیه‌السلام) باشید و یأس و ناامیدی از رحمت خدا به خود راه مدهید. (بحار، ج ١٥، ص ١٢٣)

٥ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)

٦ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
مَن اَنكَرَ القائِمَ مِن وُلدی أَثناءَ غَیبَتِهِ ماتَ میتَةً جاهِلیةً.
کسی که قائم(مهدی) را که از فرزندان من است در دوران غیبتش مُنکِر شود، بر حالت جاهلیت قبل از اسلام از دنیا خواهد رفت. (منتخب‌الاثر، ص ٢٢٩)

٧ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت.
اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا قائم ما اهل بیت(علیه‌السلام) ظهور یابد. (منتخب‌الاثر، ص ٢٥٤)

٨ـ «حضرت مهدی(عج)»:
فَاِنّا یحیطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم و لایعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخباركُم.
ما از اوضاع شما کاملاً باخبریم و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست. (بحار، ج ٥٣، ص ١٧٥)
٩ـ «حضرت مهدی(ع)»:
اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. (بحار، ج ٧٨، ص ٣٨)

١٠ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
المُنتَظِرُ لِلثّانی عَشَر كَالشّاهِرِ سَیفَهُ بَینَ یدَی رُسولِ الله صلی‌الله علیه و آله یذُبُّ عَنهُ.
کسی که در انتظار امام دوازدهمین خود به سر می‌برد همانند کسی است که در رکاب رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله و سلم) شمشیر کشیده و از آن حضرت دفاع می‌نماید. (کمال‌الدین، ص ٦٤٧)

١١ـ حضرت مهدی(ع):
إنّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِكُم ولا ناسین لِذِكرِكُم و لَولا ذلِكَ لَنَزلَ بِكُم اللّأْواءُ وَاصطَلَكُمُ الأَعداءُ.
ما در رعایت حال شما هیچ کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی‌بریم وگرنه محنت و دشواریها شما را فرا می‌گرفت و دشمنان شما را از بُن و ریشه قلع و قمع می‌ساختند. (بحار، ج ٥٣، ص ٧٢)

١٢ـ حضرت مهدی(ع):
اَنَا خاتِمُ الأوصیاءِ وَ بی ‌یدفَعُ اللهُ البَلاءَ عَن اَهلی و شیعَتی.
من ختم‌کنندة راه اوصیا هستم و به وسیلة من خدا بلاها را از اهل بیت من و شیعیانم دفع می‌نماید. (غیبت شیخ طوسی، ص ٢٤٦)

١٣ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
یخرُجُ المَهدی و علی رَأسِه غَمامَةٌ فیها مُنادٍ ینادی «هذا المَهدی خَلیفةُ اللهِ فَاتَّبِعوهُ»
زمانی که حضرت مهدی(ع) ظهور می‌کند ابری بالای سر دارد که در آن منادی ندا می‌کند «این مهدی خلیفة‌الله است، از او متابعت و پیروی کنید.» (بحار، ج ٥١، ص ٨١)

١٤ـ «امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»:
قَبْلَ قیامِ القائمِ(علیه‌السلام) خَمسُ علاماتٍ مَحْتُوماتٍ. اَلیمانی وَ السُّفیانی و الصَّیحَةُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّكِیةِ وَ الخَسفُ بِالبَیداء.
پیش از ظهور حضرت قائم(علیه‌السلام) وقوع این پنج علامت حتمی است: ظهور یمانی (از یمن)، سفیانی (از شام)، صیحه و فریاد آسمانی، کشته شدن نفس زکیه (سیدی بزرگوار در مسجدالحرام) و فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین بیداء (بیابان میان مکه و مدینه). (الزام‌الناصب، ج٢، ص ١٣٦ ـ بحار، ج ٥٢، ص ٢٠٤)

١٥ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
وَ قَتلُ غلامٍ مِن آلِ مُحمّدٍ عَلیهِمُ السلامُ بَینَ الرُّكنِ و المَقامِ اِسمُهُ محمدُبنُ الحَسَنِ «اَلنَّفسُ الزّكیةِ».
(از علائم نزدیک ظهور حضرت) جوانی از آل محمد(علیه‌السلام) به نام محمد بن الحسن «نفس زکیه» میان رکن حجر‌الاسود و مقام ابراهیم به شهادت می‌رسد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٩٢)

١٦ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لَیسَ بَینَ قِیامِ قائِمِ آلِ مُحمدٍ علیهم السلام وَ بینَ قَتلِ النّفسِ الزّكِیةِ الاّ خَمسَ عَشَرَةَ لیلةً.
فاصله میان قیام قائم آل محمد(علیه‌السلام) و شهادت «نفس زکیه» تنها پانزده روز خواهد بود. (بحار، ج ٥٢، ص ٢٠٣)

١٧ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
قُداّمُ القائِمِ مَوتَتان: مَوتٌ احمرُ وَ موتٌ اَبیضُ حتّی یذَهَبَ مِن كُلِّ سبعةٍ خمسةٌ! اَلموتُ الأحَمرُ السَیفُ و المَوتُ اَلأَبْیضُ الطَاّعونُ.
پیش از قیام حضرت، دو نوع مرگ و میر خواهد بود: یکی مرگ سرخ و دیگر مرگ سفید آنچنان (سهمگین و هولناک) كه از هر هفت نفر پنج نفر از بین خواهند رفت! مرگ سرخ با شمشیر(اسلحه) و مرگ سفید بیماری(همه‌گیر) طاعون است. (كمال‌الدین، ص ٦٥٥)

١٨ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لایقومُ حتّی یقتَلَ الثُّلثُ و یموتُ الثُّلثُ و یبقَی الثُّلث!
قیام حضرت نخواهد بود تا زمانی که یک سوم مردم کشته شوند و یک سوم دیگر می‌میرند و تنها یک سوم باقی خواهند ماند! (بشارت‌الاسلام، ص ١٧٥)

١٩ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
كَذَبً الوَقّاتون، إنّا اَهلُ بَیتٍ لانُوَقِّتُ.
دروغ می‌گویند کسانی که زمان ظهور حضرت را پیشگوئی می‌کنند. ما خاندان اهل بیت برای فَرَج حضرتش زمان معین نمی‌کنیم. (بحار، ج ٥٢، ص ١١٨)

٢٠ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
اذا خَرَجَ أَسنَدَ ظَهْرهُ اِلَی الكَعبةِ وَ اجتَمع له ثلاثُمِأَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رجَلاً. فَأَوَّلُ ما ینطِقُ بِهِ هذِهِ الإیة «بَقِیةُ‌الله خیرٌلكُم اِنْ كُنتُم مؤمنین.»
زمانی که حضرت ظهور می‌کند به خانة کعبه تکیه می‌دهد و در خدمتش سیصد و سیزده نفر (یاران به تعداد لشکریان بدر) حضور پیدا می‌کنند. اول سخن حضرت آیه شریفه است: «بَقِیةُ‌اللهِ خیرٌلکُم اِنْ کُنتُم مُؤمنین». (اِعلام الوری، ص ٤٣٣)

٢١ـ «امام علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام)»:
علامَتُهُ أَن یكوُنَ شَیخَ السِّنِّ شَابَّ المَنظَرِ حتّی أَنَّ النّاظِرَ اِلَیهِ یحسَبُهُ اِبنَ اَربعینَ سنةً.
نشانة مخصوص حضرت چهرة جوان بودن او در سن کهولت است به گونه‌ای است که هر کس حضرت را می‌بیند او را چهل ساله می‌پندارد. (اِعلامُ الوَری، ص ٤٣٥)

٢٢ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لایبقی مُؤمنٌ مَیتٌ اِلاّ دَخَلتْ عَلیهِ الفَرحةُ فی ‌قَبرِه.
در وقت ظهور حضرتش، هیچ مؤمن از دنیا رفته باقی نمی‌ماند مگر آن که سرور و شادمانی قبر او را فرا می‌گیرد. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٢٨)

٢٣ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
مِن ذُُرَّیتی اَلمهدی اِذا خَرجَ نَزَل عیسَی بنُ مریمَ(علیه‌السلام) لِنُصرتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صلّی خَلفَهُ.
مهدی(ع) از فرزندان من است، زمانی که قیام می‌کند عیسی بن مریم(علیه‌السلام) جهت نصرت و یاری او (از آسمان) فرود می‌آید و حضرتش را برای نماز مقدّم می‌دارد و به او اقتدا می‌نماید. (امالی صدوق، ص ١٨١)

٢٤ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
اَلمهدی(ع) یكسِرُ الصلیبَ وَ عِندَهُ عیسی(علیه‌السلام).
حضرت مهدی(ع) پس از ظهور، در حالی که حضرت عیسی(ع) در محضر اوست صلیب (مسیحیان) را درهم می‌شکند. (اثباة‌الهداة، ج ٣، ص ٦٥٠)

٢٥ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
(فی روایةٍ) اَوّلُ مایبدأُ القائمُ علیه السلام بِأنطاكِیةَ فَیستَخرِجُ مِنَها التَّوریةَ مِن غارٍ فیه عصا موسی و خاتَم سلیمان(ع).
نخستین کاری که امام زمان(علیه‌السلام) انجام می‌دهد (در یک روایتی) تورات (حقیقی) را از غاری در شهر «انطاکیه» که عصای موسی و انگشتر سلیمان(علیه‌السلام) نیز در آن است بیرون می‌آورد. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٩٠).

٢٦ـ «پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»:
یظْهَرُ علی یدَیهِ «تابوتُ السَّكینَةٍ » مِن بُحَیرَةِ طَبَرَیة، یحمَلُ فَیوضَعُ بَینَ یدَیهِ ببَیتِ المَقدِسِ فاذا نَظَرَتْ اِلَیه الیهودُ اَسلَمَت اِلاّ قلیلاً مِنهم.
«تابوت سکینه» به دست حضرتش از دریاچة طبرّیه (در فلسطین) بیرون آورده می‌شود و همراه آن حضرت حمل شده و در بیت‌المقدس در برابرش گذاشته می‌شود. یهودیان وقتی آن را می‌بینند، به جز تعدادی اندک، همه مسلمان می‌شوند. (الملاحم و الفتن، ص ٥٧)

٢٧ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
یقومُ بأمرٍ جَدیدٍ و سُنَّةٍ جَدیدةٍ و قَضاءٍ جَدید عَلَی العَرَبِ شَدید.
حضرت که ظهور می‌کند، اموری نوین، و سنتّی نوین، و قضاوت‌های نوینی به همراه خواهد داشت و بر قوم عرب سخت گران خواهد بود. (غیبت نعمانی، ص ١٢٢)

٢٨ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
اذا قامَ القائمُ لایبقی اَرضٌ اِلاّ نُودِی فیها شَهادَةُ «اَن لااله اِلاّ اللهُ و أَنّ مُحمداً رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم.».
زمانی که حضرت قیام می‌کند سرزمینی باقی نمی‌ماند جز اینکه ندای (رسای) شهادتین «لا اله الاالله محمد رسول‌الله(صلی‌الله علیه و آله)» از آن برخواهد خواست. (بحار،‌ ج ٥٢، ص ٣٤٠)

٢٩ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
كَأنّی بِأَصحابِ القائمِ(علیه‌السلام) وَ قَد اَحاطوا بِما بَینَ الخافِقینَ فَلَیس مِن شَیءٍ اِلاّ وَ هُوَ مُطیعٌ لَهمُ.
گویا یاران حضرت قائم(ع) را می‌بینم که بر شرق و غرب عالم سُلطه یافته‌اند و دیگر چیزی وجود ندارد که مطیع و تحت فرمان آنان نباشد. (کمال‌الدین، ج ٢، ص ٦٧٣)

٣٠ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
هُوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شیعَتِه بَعد ضَنكٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویل.
تنها او (مهدی(علیه‌السلام)) است که پس از دوران‌های طولانی بلاخیز و تنگناهای طاقت‌فرسا، غم‌ها و گرفتاری‌ها را از دل شیعیانش برطرف می‌نماید. (الزام‌الناصب، ص ١٣٨)

٣١ـ «امام زین‌العابدین (علیه‌السلام)»:
اِذا قامَ قائمُنا أَذهَبَ اللهُ عَزَّوجلّ عَن شیعَتِناَ العاهَةَ وَ جَعَلَ قُلوبَهُم كَزُبَرِ الحَدیدِ وَ جَعلَ قُوّةَ الرَّجلِ مِنُهم قُوَّةَ اَربعینَ رَجُلاً.
زمانی که قائم ما قیام می‌کند خدای متعال آفت‌ها را از میان شیعیان برطرف می‌کند و دلهایشان (در استقامت) همانند الوار آهنین قرار می‌دهد که قوّت یك مرد آنان برابر قوّت چهل مرد خواهد بود. (بحار، ج ٥٢، ص ٣١٧)

٣٢ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
فلا یبقی فی الأَرضِ خَرابٌ اِلاّ و عُمِّرَ.
در حکومت حضرتش جای مخروبه‌ای در زمین باقی نمی‌ماند الّا آنکه آباد می‌گردد. (بشارة‌الاسلام، ص ٩٩)

٣٣ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
لایدَعُ بِدعةً اِلاّ اَزالَها وَ لاسُنَّةً اِلاّ اَقامها.
حضرت، هیچ بدعت و ضلالتی باقی نمی‌گذارد مگر اینكه از بین می‌برد و هر سُنّت (و احکام از دست رفته) را از نو برپا خواهد داشت. (بشارة‌الاسلام، ص ٢٣٥)

٣٤ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
المَهدی سَمِحٌ بِالمالِ شدیدٌ عَلی العُمّالِ رحیمٌ بِالمَساكینِ.
حضرت مهدی(علیه‌السلام) بخشنده است و مال را به وفور می بخشد، بر مسئولان و کارگزاران بسیار سخت‌گیر و بر فقرا و ضُعفا رئوف و مهربان است. (الملاحم و الفتن، ص ١٣٧)

٣٥ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
دارُمُلكِهِ الكوفةُ و مَجلِسُ حُكمِهِ جامِعُها وَ بیتُ سَكَنِهِ و بَیتُ مالِهِ مسجدُ السَّهلةِ.
مقرّ خلافت و حکومت حضرت شهر کوفه است و مجلس حُکم و قضاوتش مسجد اعظم آن، و بَیت‌ُالمال و مَحّل سکوُنت ایشان مسجد سهله خواهد بود. (بحار، ج ٥٣، ص ١١)

٣٦ـ «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»:
اذا قامَ قائمُ آلِ محمدٍ (علیهم‌السلام) بَنی فی‌ظَهرِ الكوفَةِ مَسجداً لَهُ اَلفُ بابٍ وَ اتَّصلَت بیوتُ الكوفَةِ بِنهرِ كَربلاء.
زمانی که قائم آل محمد(علیه‌السلام) ظهور می‌کند در نجف اشرف مسجدی بنا می‌کند که هزار باب دارد و در آن زمان خانه‌های شهر کوفه به شریعة فرات کربلا متصل می‌گردد. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٣٧)

٣٧ـ «امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»:
اذا فَتَحَ جَیشُهُ بلادَ الرّوم یسلِمُ الرومُ علی یدِه فَیبنی لَهُم مَسجداً.
زمانی که قوای حضرت، مغرب‌زمین را فتح می‌کند آنان به دست حضرتش به دین اسلام می‌گروند و امام(علیه‌السلام) برای ایشان مساجد بنا می‌کند. (بشارة‌الاسلام، ص ٢٥١)

٣٨ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
هوَ وَ اللهِ المُضطَرُّ فی‌كتابِ اللهِ وَ هُوَ قَولُ اللهِ «أَمَّن یجیبُ المُضطَرَّ اذا دعاهُ وَ یكَشِفُ السُّوءَ وَ یحعَلُكُمْ خُلفاءَ الأَرض».
به خدا سوگند که او (مهدی (علیه‌السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می‌فرماید: «اَمَّن یجیب‌المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤١)

٣٩ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
مَن قَرأَ المُسبِّحاتِ كلَّها قَبلَ أن ینامَ لَمْ یمُتْ حَتّی یدرِكَ القائمَ صَلواتُ الله علَیه و إنْ ماتَ كانَ فی ‌جِوار رسولِ الله صلی‌الله علیه و آله و سلم.
کسی که هر شب مُسَبِّحبات را قبل از خواب بخواند (سوره‌های پنجگانة حدید و حشر و صف، و جمعه و تغابن) نمی‌میرد تا حضرت قائم(علیه‌السلام) را دریابد و اگر پیش از آن از دنیا برود در جوار رسول‌الله(صلی‌الله علیه و آله و سلم) خواهد بود. (تفسیر صافی، ج ٥، ص ١٤١)

٤٠ـ «امام محمدباقر (علیه‌السلام)»:
فَیاطوبی لِمَن أَدْرَكَهُ وَ كانَ مِن أنصارِهِ، وَ الوَیلُ كُلُّ الوَیلُ لِمَن خالَفَهُ وَ خالَفَ أَمرَهُ وَ كانَ مِن اعدائِه.
خوشا به حال آن کس که زمان حضرتش را دریابد و در جمع یاوران او باشد، و بدا و بسیار بدا به حال کسی که با او مخالفت و ستیزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآید. (بحار، ج ٥٢، ص ٣٤٨)

شنبه, 16 فروردين 1399 12:27

فلسفه غیبت امام زمان (عج)

فلسفه غیبت امام زمان (عج)

1. حفظ دین خدا

با گذشت زمان و آمیختن سلیقه‌ها و افکار شخصی به مسائل مذهبی و گرایش‌های مختلف به مکتب‌های انحرافی و دراز شدن دست مفسده‌جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره‌ای از قوانین الهی و آموزه‌های دینی از دست می‌رود و دست‌خوش تغییرات زیان‌بخشی می‌گردد.

این آب زلال که از آسمان وحی نازل شده، با عبور از مغزهای این و آن، تدریجاً تیره و تار گشته، صفای نخستین خود را از دست می‌دهد. این نور پرفروغ، با عبور از شیشه‌های ظلمانی افکار تاریک، کم‌رنگ‌تر می‌گردد. خلاصه با آرایش‌ها و پیرایش‌های کوته‌بینانه افراد و افزودن شاخ و برگ‌های تازه به آن، چنان می‌شود که گاهی انسان در بازشناسی مسائل اصلی، دچار اشکال می‌گردد. آن شاعر، خطاب به پیامبر (ص) می‌گوید:

شرع تو را در پی آرایشند                        دین تو را از پی پیرایشند        

بس که فزودند بر آن برگ و بر               گر تو بینی نشانسی دگر

با این حال، آیا ضروری نیست که در میان جمع مسلمانان کسی باشد که مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را به شکل اصلی‌اش حفظ و برای آیندگان نگهداری کند؟

می‌دانیم در هر مؤسسه مهمی، صندوق نسوزی وجود دارد که اسناد مهم را در آن نگهداری می‌کنند تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند و در صورت آتش‌سوزی، از خطر حریق مصون باشد، چرا که اعتبار و حیثیت آن مؤسسه در گرو حفظ آن اسناد و مدارک است.

سینه امام زمان (عج) و روح بلند او، صندوقچه حفظ اسناد آئین الهی است که همه اصالت‌های نخستین و ویژگی‌های آسمانی این تعلیمات را در خود نگاه‌داری می‌کند.

امیرالمؤمنین علی (ع) درباره فلسفه غیبت می‌فرمایند:

«لَا یَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُورا لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ وَ رُوَاةُ کِتَابِه[4]‏؛ زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست، خواه آشکار و مشهور باشد یا ترسان و پنهان تا دلایل الهی و نشانه‌های روشن پروردگار و راویان کتابش باطل نگردد و به خاموشی نگراید.»

 2.حفظ جان

یکی از دلایل غیبت امام زمان (عج) حفظ جان ایشان است. خداوند حکیم با پنهان ساختن آن امام، ایشان را از شر دشمنان حفظ کرده است. امام صادق (ع) در این‌باره می‌فرمایند:‏ «إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ إِنَّهُ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ یَعْنِی الْقَتْل‏[5]؛ همانا برای قائم قبل از آنکه قیام فرماید غیبتی است؛ چرا که در هراس است.»

برای روشن شدن موضوع، بهتر است نگاهی کوتاه به زندگانی و حیات پدران آن بزرگوار داشته باشیم و گوشه‌ای از تاریخ آن‌ها را مرور کنیم که چگونه دشمنان ائمه (علیهم السلام)، تک‌تک آنان را به شهادت رساندند.

حتی عباسیان پس از آنکه پدر بزرگوار امام مهدی (ع) را زهر دادند و کشتند، بی‌درنگ برای کشتن خود امام زمان (عج) شبانه به درون خانه ریختند با آنکه پسر داشتن امام عسکری (ع) برای آن‌ها قطعی نبود؛ اما به لطف الهی از شهادت حتمی نجات یافت.

پس بهترین محافظ طبیعی و پاسبان عادی حیات امام مهدی (عج)، ناشناخته بودن ایشان است و غیبت امام، بزرگ‌ترین رحمت الهی برای ما است و اگر این غیبت، تبدیل به حضور گردد، زندگانی آن امام به شهادت تبدیل می‌گردد.

البته خداوند متعال می‌تواند به هر شکلی امام زمان (عج) را حفظ کنید؛ زیرا قدرت خداوند محدود نیست؛ اما از آنجا که خالق هستی کارها را بر طبق اسباب و از مجرای عادی انجام می‌دهد، بنا نیست برای حفظ وجود انبیاء و ائمه و ترویج دین از روش عمومی اسباب و علل دست بردارد و برخلاف جریان عادی عمل کند و گرنه دنیا دار تکلیف و اختیار و امتحان نخواهد بود.

سؤال که پیش می‌آید این است که مگر امام زمان (عج) از مرگ می‌ترسند؟

امام زمان (عج) مانند پدران پاکش از مرگ هراسی ندارد و لکن کشته شدنش به صلاح دین و جامعه نیست، زیرا هریک از پدرانش که از دنیا رحلت می‌نمودند، امام دیگری جانشین می‌شد؛ ولی اگر امام زمان (ع) کشته شود جانشینی ندارد و زمین خالی از حجت خواهد ماند و وعده الهی برای تحقق اهداف انبیاء توسط ولی عصر (ع) محقق نخواهد شد.[6]

3. آزادگی از بیعت دیگران

یکی دیگر از فلسفه‌های غیبت، آزادگی از بیعت دیگران است.

آن هنگام که امام حسن (ع) به خاطر مصالح اسلام و مسلمین تن به مصالحه با معاویه داد، برخی از مردم زبان به ملامت گشودند، آن حضرت در پاسخ فرمودند: «أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ یَقَعُ فِی‏ عُنُقِهِ‏ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِی یُصَلِّی رُوحُ اللَّهِ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع خَلْفَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْفِی وِلَادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَج[7]‏؛ آیا ندانستید که هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر اینکه بیعت با ستمگری بر گردن او قرار می‌گیرد؛ مگر قائم که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می‌گذارد. پس به درستی که خداوند تبارک و تعالی ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان می‌سازد تا هنگامی که قیام می‌کند، بیعت هیچ کس بر گردنش نباشد.»

این مفهوم در کلامی نورانی از خود امام زمان (ع) نیز آمده است: «وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ‏ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ‏[8] إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِی (ع) إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ‏ الطَّوَاغِیتِ‏ فِی‏ عُنُقِی[9]‏؛ در خصوص علت غیبت [سؤال کرده بودید]، خداوند [در قرآن کریم] می‌فرماید: ای اهل ایمان از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌شوید. بدانید که هر کدام از پدران من بیعت یکی از طاغوت‌های زمان خویش را بر گردن داشتند، ولی من وقتی قیام می‌کنم، بیعت هیچ یک از [گردنکشان و] طاغوت‌های زمان را بر گردن ندارم.»

می‌توان گفت: استشهاد امام به آیه شریفه به این معنا است که شما خودتان علت غیبت بوده‌اید و بدانید شما با تنها گذاشتن ائمه آن‌ها را به بیعت با گردنکشان ناگزیر ساخته‌اید!

 4.غیبت سری الهی

یکی از بهترین پاسخ‌ها جهت فلسفه غیبت این است که غیبت سری الهی است. امام صادق (ع) می‌فرماید: «حکمت غیبت او همان حکمتى است که در غیبت حجّت‌های الهى پیش از او بوده است و وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار می‌گردد، همچنان که علت کارهاى حضرت خضر (ع) از شکستن کشتى و کشتن پسر و بر پا داشتن دیوار بر موسى (ع) روشن نبود تا آنکه وقت جدایى آن‌ها فرا رسید.[10] ... غیبت، امرى از امور الهى و سر‌ی از اسرار خدا و غیبى از غیوب پروردگار است و چون می‌دانیم که خداى تعالى حکیم است، قبول مى‏کنیم که همه افعال او حکیمانه است، اگر چه دلیل آن روشن نباشد.»[11]

 

اما چرا غیبت ادامه پیدا کرد؟

 

1. امتحان و آزمایش انسان‌ها

از آنجایی که این نوع آزمایش به خاطر عدم حضور ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقت فرساست، در تکامل انسان‌ها نقش بسیار مهمی دارد و با این آزمایش، سره از ناسره جدا شده، یاران راستین حق مشخص می‌شوند. اگرچه عده فراوانی از این امتحان بزرگ سرافکنده بیرون خواهند رفت.

امام کاظم (ع) در این باره می‌فرمایند: «إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ‏ مِنْ‏ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ‏ - لَا یُزِیلُکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَه[12]‏؛  هنگامی که پنجمین فرزند از امام هفتم ناپدید شود، پس خدا را خدا را (مواظب باشید) در دینتان. شما را احدی از آن دور نسازد. فرزندم! صاحب این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود تا کسی که به این امر قائل است از آن بازگردد. همانا آن آزمایشی از جانب خدا است که خداوند خلق خود را به آن وسیله می‌آزماید.»

همچنین امام صادق (ع) می‌فرمایند: «کَذَلِکَ الْقَائِمُ ع فَإِنَّهُ تَمْتَدُّ غَیْبَتُهُ لِیَصْرَحَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ وَ یَصْفُوَ الْإِیمَانُ مِنَ الْکَدَرِ بِارْتِدَادِ کُلِّ مَنْ کَانَتْ طِینَتُهُ خَبِیثَةً مِنَ الشِّیعَةِ الَّذِینَ یُخْشَى عَلَیْهِمُ النِّفَاق[13]؛ و اینگونه است که غیبت قائم طولانی خواهد بود تا اینکه حق محض آشکار گردد و ایمان از کدورت‌ها [و پیرایه‌های آن] صاف و زلال گردد و این با بازگشت افرادی است که دارای طینت ناپاکی هستند - از پیروان اهل‌بیت (علیهم السلام)- یعنی همان‌ها که ترس نفاق بر آن‌ها می‌رود.»

در این روایت، به روشنی مشخص شده که آزمایش شیعیان در عصر غیبت حتمی خواهد بود.

2. گناه مردم

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «بدانید که زمین از حجّت خدا خالى نمى‏ماند، ولى خداوند به زودی مردم را به خاطر ستم و تعدّى و اسراف بر خودشان از دیدار او نابینا خواهد کرد[14]

آیت‌الله العظمی بهجت (ره)، اصلی‌ترین مسبّب غیبت را خود مردم دانسته و می‌فرماید: «گذشتگان به نوعی و موجودین به نوعی دیگر؛ سبب غیبت امام زمان (ع) خود ما هستیم؛ زیرا دستمان به او نمی‌رسد وگرنه در میان ما بیاید و حاضر شود چه کسی او را می‌کشد؟ آیا جنیان آن امام را می‌کشند یا قاتل او انسان است؟ ما از پیش در طول تاریخ ائمه (علیهم السلام)، امتحان خود را پس داده‌ایم که آیا از امام اطاعت می‌کنیم و یا اینکه او را به قتل می‌رسانیم؟!

ایشان از عدم قدردانی و شکرگزاری مردم نسبت به غم‌خوار، هادی، حامی و ناصر خویش و حتی بدتر از آن اینکه برخی آلت دست دشمنان امام هم می‌شوند، گله می‌کنند:  با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عین الله الناظره است آیا می‌توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؟ و هر کاری را که خواستیم انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟! همه ادوات و ابزار را از خود او می‌گیریم و به نفع دشمنان به کار می‌گیریم و آلت دست کفار و اجانب می‌شویم و به آنان کمک می‌کنیم!»[15]

امام زمان (عج) در نامه‌ای خطاب به شیخ مفید (ره) می‌نویسد: «وَ لَوْ أَنَ‏ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ‏ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ صَلَاتُهُ عَلَى سَیِّدِنَا الْبَشِیرِ النَّذِیرِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّم[16]؛ چنانچه شیعیان ما- خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى‏شدند، نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى‏افتاد، که سعادت مشاهده ما با شتاب بدیشان مى‏رسید و این‌ها همه در پرتو شناخت کامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى‏باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى‏دارد جز اخبارى که از ایشان به ما مى‏رسد و ما را مکروه و ناراحت مى‏سازد و از ایشان انتظار نداریم و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما کافى و نیکو کارگزار و پشتیبانى است و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان؛ بشیر و نذیر؛ محمد و آل پاکش باد!»

مرحوم خواجه نصیر الدّین طوسی در تجرید الاعتقاد می‌نویسد: «وُجُودُهُ لطفٌ وَ تَصَرُّفُـهُ لُطفٌ آخَر وَ عَدَمُهُ مِنّا[17]؛ وجود امام لطفی است برای مردم از ناحیه خداوند متعال و ظاهر بودن او لطف دیگری است و عدم امام یعنی غیبت او از ناحیه خود ما است و سبب آن خود ما هستیم و الّا هرگز غیبت صورت نمی‌گرفت.»

جریان تاخیر دیدار علی بن مهزیار نیز از همین سنخ است.

ابوالحسن علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی می‌گوید: «در یکی از سال‌ها به قصد سفر حج حرکت کردم و در مدینه چند روزی ماندم، شاید امام زمان (عج) را ببینم؛ اما ملاقات ایشان روزی ما نشد و با ناراحتی شدید وارد مکه شدم؛ انجام مناسک حج را شروع کردم، ولی همچنان در فکر بودم. تا این که در مقابل کعبه ایستاده بودم، احساس کردم درب خانه باز شد؛ شخصی را دیدم که به سویم می‌آید، ‌من هم به طرفش رفتم، پس از سخنانی از من پرسید: ابن مهزیار را می‌شناسی؟ گفتم: خودم هستم.

بعد از آن پرسید: چه کار داشتی؟ گفتم به دنبال آن امامی هستم که از ما پنهان است.

فرمود: امام خود را پنهان نکرده است، این اعمال شماست که باعث غیبت امام زمان شده است؛ حال برو و دفعه دیگر بین رکن و صفا هم دیگر را می‌بینیم.

سر وعده حاضر شدم و او نیز آمد، با هم پس از کمی راه رفتن به منطقه‌ای در طائف رسیدیم، آن شخص پیش از من وارد خیمه‌ای شد و به سرعت برگشت و بشارت داد که امام اجازه شرفیابی دادن؛ وارد شدم و خیمه‌ای دیدم که از گوشه آن نور می‌درخشید؛ به عنوان امام، او را مخاطب ساخته و سلام کردم.

آن حضرت خطاب به من فرمودند: «یَا ابَاالحسن! قَد کُنَا نَتَوَقِعُکَ لَیلاً وَ نَهَارَاً، فَمَا الذّی ابطَا بِکَ عَلَینَا؟

ای ابوالحسن علی بن مهزیار! شب و روز در انتظار دیدار تو لحظه شماری می‌کردم، چه شد که تاخیر کردی و به سوی ما نیامدی؟ ابن مهزیار می‌گوید، عرض کردم: ای مولای من! کسی را نیافتم که مرا به حضورت راهنمایی کند.

آن حضرت با تعجبی، همراه با پرسش فرمود: کسی را نیافتی که راهنمایی‌ات کند!؟

سپس با انگشت مبارک روی زمین کشید و بعد فرمود: نه! – راهنما نداشتن دلیل تاخیرت نیست – بلکه شما:

1. به مال اندوزی روی آورده‌اید.

2. در برابر مستضعفان فخر فروشی کرده و با آنان با بی‌اعتنایی رفتار کرده‌اید.

3. صله رحم را ترک کرده‌اید.

پس دیگر چه عذری دارید؟ علی ابن مهزیار می‌گوید: عرض کردم: توبه کردم، توبه؛ بازگشتم، بازگشتم.[18]

بنابراین میان شایستگی‌های ذاتی مردم برای پذیرش امام معصوم (ع) و میزان حضور امام در جامعه، ارتباطی متقابل وجود دارد. به هر اندازه که مردم لیاقت خود را از دست داده و از ارزش‌های الهی فاصله بگیرند، امام نیز که یکی از تجلیات رحمت الهی به شمار می‌آید، از جامعه فاصله گرفته و از حضور خود در جامعه می‌کاهد؛ چراکه رحمت الهی در جایی فرود می‌آید که سزاوار رحمت باشد.

اما چه زیباست با وجود همه‌ بی‌توجهی مردم به امام زمان (عج) ایشان می‌فرماید: «إِنَّا غَیْرُ مُهْمَلِینَ‏ لِمُرَاعَاتِکُمْ‏ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ؛[19] ما در کار شما اهمال کاری نمی‌کنیم و یادتان را از خاطر نبرده‌ایم و گرنه دشواری‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان شما را لگدمال می‌کردند»

کاش از دلبر نشانی داشتی                  بر سر کویش مکانی داشتیم

از برای مهدی صاحب زمان                     در دل خود جمکرانی داشتیم



[1]. روش ابهام در موضوع.

[2] . خصال صدوق، روایت شماره 64.

[3]. کهف/ 65 و 66.

[4]. تحف العقول، ص 170.

[5]. کافی، ج‏1، ص 335.

[6]. همان.

[7]. کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص 316.

[8]. مائدة/ 102.

[9]. کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص 485.

[10]. سخنران می‌تواند در ذیل این بحث، اشاره‌ای به داستان حضرت موسی و خضر (علیهما السلام) داشته باشد.

[11]. کمال الدین-ترجمه پهلوان، ج‏2، ص 235.

[12]. کافی، ج‏1، ص 336.

[13]. الغیبة (للطوسی)، ص 172.

[14]. الغیبة للنعمانی، ص 141، باب 10.

[15]. امام زمان (ع) در کلام آیت‌الله العظمی بهجت (ره)، ص 37.

[16]. احتجاج. طبرسی-ترجمه جعفرى، ج‏،2 655.

[17]. تجرید الاعقاید، ص 362.

[18]. بحارالانوار، ج53، ص104.

[19]. بحار الأنوار، ج 53، ص 175.