emamian

emamian

ماموستا فائق رستمی عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ماه مبارک رمضان را ماه یکصدایی و تقویت بخشیدن اخوت و برادری دانست و اظهار داشت: پیامبراسلام(ص) در ارتباط با فضیلت ماه مبارک رمضان می فرمایند: " هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ أَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ الْإِجَابَةُ وَ الْعِتْقُ مِنَ النَّار"؛ رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت و ميانه ‏اش مغفرت و پايانش اجابت و آزادى از آتش جهنم است.

امام جمعه اهل سنت سنندج، افزود: پیامبراسلام(ص) در آخر ماه شعبان می فرمودند: "هر کس یک ماه یک فرض انجام دهد، جای هفتاد فرض از خداوند متعال پاداش می گیرد؛ در واقع یک خصلت نیکو انجام دادن ثواب هزار برابری دارد.

وی ادامه داد: ماهی که در آن یک شب بزرگ و مهم به نام "قدر" واقع شده است که اگر انسان در آن شب زنده داری کند ثواب یک هزار ماه و بلکه بیشتر به او می رسد.

ماموستا رستمی، عنوان کرد: قرآن کریم در این ارتباط می فرماید، "مسئله روزه اختصاص به پیامبراسلام نبوده است و بر همه پیامبران پیشین این موضوع فرض بوده است؛ لذا این ماه نشان دهنده آن است که هر مسلمان باید در هر جای دنیا با مودت ، وحدت و با استعانت به قرآن کریم زندگی مسالمت آمیز و مهربانانه ای با دیگر مسمانان داشته باشد.

وی اضافه کرد: خداوند متعال در آیه شریفه 177 سوره بقره می فرماید: "لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا ۖ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ ۗ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ"؛ نیکی این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید بلکه نیکی واقعی و کامل که شایسته است در همه امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش ، رفتار و حرکات کسانی است که به خدا ، روز قیامت ، فرشتگان ، کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده اند و مال و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان ، یتیمان ، درماندگان ، در راه ماندگان ، سائلان و در راه آزادی بردگان می دهند؛ نماز را با همه شرایطش برپای می دارند و زکات می پردازند و چون پیمان بندند وفاداران به پیمان خویشند و در تنگدستی و تهیدستی و رنج و بیماری و هنگام جنگ شکیبایند؛ آنان هستند که در دین داری و پیروی از حق راست گفتند و اینانند که پرهیزکارند.

ماموستا رستمی بیان کرد: در این آیه تاکید بر بهترین نیکی ها و بسیاری از مسائل مهم اجتماعی است؛ اگر بخواهیم فقر زدایی کرده و از جامعه بشری این مشکلات و معضلات را برداریم باید به زکات و خمسی که خداوند متعال برهمه مسلمانان واجب کرده است ، عمل کنیم.

وی تصریح کرد: نکته دیگر این آیه این است که نه تنها در کشور خود غمخوار باشیم بلکه هر کس گرسنه است و نیاز به کمک دارد را یاری و همراهی کنیم؛ رسول خدا "صلی الله علیه وآله و سلم" در این ارتباط می فرماید: "مَثَلُ المُؤمِنِینَ فِي تَوَادِّهِم وَتَعَاطُفِهِم وَتَرَاحُمِهِم مَثَلُ الجَسَدِ إذَا اشْتَکَی مِنْهُ شَيءٌ تَدَاعَی لَهُ سَائِرُ الجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّي"؛ مثل مؤمنان در پیوند، دوستی، محبت و رحمت به هم و اهمیت دادن به سرنوشت یکدیگر مثل یک پیکر زنده است که اگر جزئی از آن به درد آید سایر اجزای پیکر با بیداری و رنج با آن همدردی می‌کنند.

ماموستا رستمی در پایان با اشاره به آیات 11 تا 16 سوره بلد قرآن کریم، تاکید کرد: یکی از فلسفه های نمازهای عید ، حج و تجمعات دینی، وحدت، برادری و اخوت است؛ اگر بخواهیم این قله ها را فتح کنیم حمایت از یتیمان ، گرسنگان ، طعام دادن و اسیران در اولویت هستند که امیدواریم انشاالله با اتحاد وهمدلی کشور عزیزمان مستدام باشد.

شیخ مصطفی نوری امام جمعه گله دار (فارس) ، ماه مبارک رمضان را ماه توجه و تمسک ویژه به قرآن کریم دانست و اظهار داشت: برای ماه مبارک رمضان این افتخار بس است که کتاب قرآن جاویدان در آن نازل شده است.

شیخ نوری افزود: ماه رمضان تنها ماهی است که نام آن در قرآن کریم آمده و روزه بر مسلمانان فرض شده است، خداوند متعال می فرماید: "إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي عَلَيْهِ"؛ تنها عبادتی می باشد که خداوند متعال خود پاداش عابد را می دهد.

وی ادامه داد: لذا وحدت و تقریب نیز فرض است، پروردگار متعال همواره در آیات متعدد مسلمانان را به وحدت و همسبتگی فراخوانده است که مهمترین خواسته خداوند متعال است، از رهنمودها و تعالیم اسلام و پیامبراسلام(ص) ایجاد الفت و مهربانی میان مسلمانان است.

امام جمعه گله دار، تصریح کرد: پیامبراسلام(ص) می فرماید: "الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لا يَظْلِمُهُ وَلا يَشْتُمُهُ"؛ مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم نمی کند و او را کوچک نمی شمارد، او را تنها نمی گذارد و او را همراهی می کند.

وی عنوان کرد: خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: " وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِيناً"؛ از اینرو مومن هیچ انتخابی به جز وحدت ندارد.

وی اضافه کرد: نبی اکرم(ص) می فرماید: "صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته"؛ همه با هم هلال ماه ماه مبارک رمضان را مشاهده کنید و با همدیگر افطار کنید ، با همدیگر شادی و جشن بگیرید، میلیاردها مسلمان با هم روزه میگیرند وافطار می کنند، این مطالب تاکید بر همگرایی و انجام اعمال جمعی است که مصداق وحدت آفرینی می باشد.

وی اذعان داشت: دعوت به یکدلی و یکرنگی و فعالیت برای خدا در این ماه عزیز یک اصل است که سبب خواهد شد اتحاد در صفوف میان مسلمان متبلور شود، در واقع همه یکصدا شده و به کمک یکدیگر بشتابند و در مواسات از یکدیگر سبقت گیرند.

وی درپایان تاکید کرد: رمضان فرصتی است برای تغییر و اصلاح و ارتباط با هم نوع و هم دین و آئین خود، مسلمانان ساعاتی را بنشیند و آرام بگیرند،اختلافات را کنار گذاشته و بر سر سفره مودت و مهربانی و وحدت در کنار هم بنشینند تا از رمضان با آنان سخن بگویند و از وحدت امت اسلامی مطالب بیان کنند تا همگان متوجه شوند اسلام زنده است.

در روز 20 مارس 2003 (27 اسفند 1382) عراق توسط نیروهای ائتلافی نظامی به رهبری آمریکا به اشغال در آمد. این رخداد مهم و تلخ در تاریخ این کشور پیامدهای متعددی از نظر سیاسی، اقتصادی و نیز خسارت‌هایی در زمینه جانی و مالی در پی داشت.

یکی از این پیامدها تغییر نظام سیاسی حاکم بر عراق بود؛ نظام سیاسی که امروزه در میان برخی از رسانه های عربی و نیز در میان برخی از نخبگان سیاسی عراقی -که تفکراتی نزدیک به حزب بعث یا قومیت گرایی عربی دارند- چنین نمایان می‌شود که اساس روی کار آمدن آن نظام غلط بوده و امکان آن بود که نظام سیاسی پیشین با تحمیل اصلاح از طرف "جامعه بین المللی" بر سر کار بماند.

در این گزارش در ابتدا اشاره ای مختصر به موضوع اشغال عراق خواهیم داشت و سپس به بررسی صحت و سقم ادعای فوق الذکر خواهیم پرداخت.

ادعای دروغ!

در حقیقت اشغال عراق توسط آمریکایی‌ها از طریق یک ادعای دروغ -که با پروپاگاندای سیاسی در سطح جهانی ترویج داده شد- صورت پذیرفت. این ادعا عبارت بود از "خلع سلاح کشتار جمعی از عراق"؛ موضوعی که بعدها عدم صحت آن به اثبات همه رسید.

کشور عراق , ارتش عراق ,

البته که تصمیم به انجام حمله نظامی زمینی و هوایی به عراق پس از حوادث مشهور 11 سپتامبر گرفته شده بود و برخلاف داده‌های اطلاعاتی و نظامی مبنی بر دست داشتن القاعده در این حمله، از دیدگاه رهبران وقت آمریکا قرار بر این بود که عراق نیز در این حوادث مسئول شناخته شده و به بهانه "حمایت از تروریسم" مورد سرزنش قرار گیرد.

با این حال، این ادعاها صرفا بهانه‌ای بیش نبودند و پشت این داستان اهداف سیاسی و امنیتی و اقتصادی دیگری قرار داشت که برای نمونه به موضوع سیطره بر منابع نفتی عراق -که تا امروز نیز از طریق قراردادهای نفتی اجحاف برانگیز ادامه دارد- می‌توان اشاره کرد.

خسارت های سنگین ناشی از جنگ

مرحله اول این حمله نظامی حدود 26 روز به طول انجامید. در نتیجه آن نظام صدام حسین به طول کامل سرنگون شد و ارتش وی نیز به طول کامل شکست خورد و بغداد به اشغال نیروهای ائتلاف درآمد. با این وجود عملیات نظامی و حضور اشغالگران آمریکایی که تا سال 2011 به طول انجامید با خسارت‌های سنگین مالی و جانی هم برای عراق و هم برای آمریکایی‌ها همراه بود.

کشور عراق , ارتش عراق ,

در نتیجه این اشغال نظامی از آمریکایی‌ها 4500 نفر کشته و حدود 30 هزار نفر زخمی شدند. اما از طرف عراقی‌ها نیز در این مدت و طبق آمارهای غیر رسمی تعداد قربانیان حتی از 1 میلیون نفر هم بیشتر بوده است؛ هرچند که آمار و ارقام سازمان بهداشت جهانی و اسناد منتشر شده از طرف ویکیلیکس این رقم را بین 104-230 هزار نفر اعلام می‌کنند.

از نظر اقتصادی هم این جنگ برای آمریکا بیش از 800 میلیارد دلار هزینه داشت که با احتساب بدهی‌های این کشور و مخارج جانبی دیگر ناشی از جنگ، این مبلغ حتی از 2 تریلیون دلار هم می گذرد. تمامی این‌ها به غیر از خسارت‌های زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و اقتصادی خود کشور عراق است.

مقایسه میان دو نظام سیاسی

پس از اشاره‌ای مختصر به قضیه اشغال بغداد، به بحث اصلی خود می رسیم. در واقع هدف برخی از رسانه‌های عربی و نیز برخی از نخبگان سیاسی عراقی از ترویج گفتمان "امکان تحمیل اصلاح بر نظام بعث و عدم سرنگونی آن به روش نظامی"، صرفا "تخریب نظام سیاسی فعلی عراق" و تنزل دادن آن نظامی سیاسی در سطح نظام سیاسی پیشین یا حتی پایین تر از آن است.

این تفکر در دو سطح نظام سیاسی فعلی را به چالش می‌کشد:

1-بی ثباتی در سطح منطقه‌ای

از نظر این رسانه‌ها و این نخبگان، نظام سیاسی فعلی از طریق قرابت سیاسی برخی از رهبران خود با ایران و محور مقاومت عامل تنش زایی و بی ثباتی در سطح منطقه است و این برخلاف سیاست های عراق در سطح منطقه در زمان نظام صدام بود.

درخصوص این ادعا باید گفت که اولا نظام پیشین نیز در اواخر دوره خود باعث و بانی جنگ علیه یک کشور عربی (کویت) بود. ثانیا در واقع خواسته این رسانه‌ها و کشورهای حامی آن ها از عراق استقلال از ایران نیست بلکه آنان خواهان این هستند که عراق به مثابه یک "سپر دفاعی" برای آنان در مقابل ایران عمل کند؛ دقیقا همان کاری که صدام طی 8 سال جنگ تحمیلی برای آنان کرد.

گذشته از همه این‌ها امروزه عراق با همین نظام سیاسی فعلی نه تنها عامل بی ثباتی نیست بلکه در بر قراری صلح و ثبات در منطقه مشارکت داشته است که برای نمونه می‌توان به وساطتت این کشور در داستان برقراری دوباره روابط میان ایران و سعودی اشاره کرد.

کشور عراق , ارتش عراق ,

2-نا امنی و بی ثباتی داخلی

از دیگر دلایل این رسانه‌ها و نخبگان وجود بی ثباتی و نا امنی گسترده در عراق پس از 2003 است. این ایراد اگرچه تا حدودی به دست اندرکاران نظام فعلی وارد است اما از نظر ریشه یابی و تشخیص عوامل آن نمی توان نظام سیاسی فعلی عراق را به طور کامل مقصر دانست.

در واقع با صرف نظر از این که بعضی از همین کشورهای عربی و غربی در ایجاد بی‌ثباتی در عراق نقش داشته‌اند اما در همان نظام سابق نیز نا امنی علیه شهروندان به صورت "مقنّن و سیستماتیک" وجود داشت. در همان زمان هم افراد وابسته به حزب بعث از چنان مصونیت قضایی برخوردار بودند که توانایی از میان برداشتن هر شهروندی را در روز روشن داشتند و مثال های این موضوع نیز در میان خود ملت عراق مشهور است.

جمع بندی

در پایان باید گفت که نظام سیاسی فعلی، سیستمی سرشار از مشکلات و عیوب فراوان است اما به هیچ وجه هرگونه تغییر یا اصلاح در آن به معنای بازگشت به عقب نمی تواند باشد خصوصا که سطح دموکراسی در نظام فعلی نیز عملا با سطح دموکراسی در نظام سابق قابل مقایسه نیست و همین مؤلفه و خطر از دست دادن آن همیشه یکی از دغدغه‌های مردم عراق بوده است.

نویسنده: شهاب نورانی فر؛ تحلیل‌گر مسائل عراق

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، به انتشار شرح دعای سحر ماه مبارک رمضان در شماره های مختلف می پردازد .

 

* «اللهم انی اسئلک من جمالک باجمله...»

اللهم انّی اسئلک من جمالک بأجمله و کلّ جمالک جمیل. ‏‏‏اللهم انّی اسئلک بجمالک کلّه. ‏ ‏‏اللهم إنّی اسئلک من جلالک بأجلّه و کلّ جلالک جلیل. ‏ ‏‏اللهم انّی اسئلک بجلالک کلّه...‏

‏‏بارالها، از تو درخواست می‌کنم به جمیل‌ترین جمالت حال آن که همه جمال تو جمیل ‏‎ ‎‏است. پروردگارا، از تو درخواست می‌کنم به همه جمالت. ‏

‏‏بارالها، از تو درخواست می‌کنم به جلیل‌ترین جلالت و همه جلال تو جلیل است. ‏

‏‏پروردگارا، از تو درخواست می‌کنم به همه جلالت.‏

‏‎ ‎

‏‏بدان، ای عزیز، که وجود هرچه بسیط‌تر و به وحدت نزدیک‌تر باشد شمولش بر کثرات ‏‎ ‎‏بیشتر و احاطه‌اش بر امور متضاد کامل‌تر است. اموری که در عالم زمان متفرق‌اند در عالم ‏‎ ‎‏دهر مجتمع‌اند و چیزهایی که در ظرف خارج با هم متضادند در ظرف ذهن با هم هماهنگ ‏‎ ‎‏هستند. اموری که در نشئه اول متفاوت‌اند در نشئه آخرت با هم متفق‌اند و این به سبب ‏‎ ‎‏وسیع بودن ظرف‌ها و نزدیکی آن‌ها به عالم وحدت و بساطت است. شنیدم یکی از ارباب ‏‎ ‎‏معرفت، رضوان الله تعالی علیه، می‌فرمود: «‏‏جرعه‌ای آب در بهشت شامل همه لذت‌ها، اعم ‏‎ ‎‏از شنیدنی‌ها (انواع موسیقی‌ و نغمه‌های مختلف) و دیدنی‌ها (لذت‌های حاصل از دیدار ‏‎ ‎‏صورت‌های نیکو و دیگر شکل‌ها و رنگ‌ها) است. سایر حواس هم بر همین قیاس‌اند و ‏‎ ‎‏لذت‌های هر یک به طور جداگانه و متمایز از دیگر حواس درک می‌شوند. و این به سبب ‏‎ ‎‏حکومت نشئه خیال و بروز سلطنت آن است»‏‎[۱]‎‎[۲]‎‏.‏

‏نیز شنیدم که یکی از اهل نظر، رحمة الله علیه، می‌گفت: ‏‏«‏‏مقتضای تجسم ملکات و ‏‎ ‎‏بروز آن‌ها در نشئه آخرت آن است که برخی از مردم با صورت‌های متفاوت مبعوث شوند ‏‎ ‎‏و در آن واحد به شکل خوک و موش و سگ و دیگر شکل‌ها در بیایند»‏‏.‏‏ روشن است که ‏‎ ‎‏سبب این امر وسعت ظرف و نزدیکی آن به عالم وحدت و تجرد و برکناری آن از تزاحم‌ ‏‎ ‎‏عالم طبیعت و هیولاست.‏

‏‏پس، حقیقت وجود ـ که مجرد از جمیع تعلقات شش‌گانه است ـ از تعلق خلق و تجرد ‏‎ ‎‏امر نیز منزه است، زیرا بسیط الحقیقه و عین وحدت و نور بدون آمیختگی با ظلمت عدم و ‏‎ ‎‏کدورت نقص است. پس، همه اشیاء است در عین حال که هیچ یک از آن‌ها نیست.‏

‏‏پس، صفات متقابل در حضرت حقیقت بسیط، وجود واحدی دارند که از کثرت‌ عینی و ‏‎ ‎‏علمی پاک و از تعیّن خارجی و ذهنی منزه است. پروردگار در ظهور خود بطون و در ‏‎ ‎‏بطونش ظهور و در رحمتش غضب و در غضبش رحمت است. پس، آن حقیقت لطیف و ‏‎ ‎‏قاهر و ضار و نافع است. از امیرالمومنین، علیه الصلاة و السلام، نقل است که فرمود:‏

‏‏«‏‏سبحان من اتّسعت رحمته لاولیائه فی شدّة نقمته واشتدّت نقمته لاعدائه فی سعة ‏‎ ‎‏رحمته‏‎[۳]‎‏؛ ‏‏پیراسته است خداوندی که در شدت نقمتش رحمت خود را بر اولیائش ‏‎ ‎‏گسترانیده و در وسعت رحمتش سختی و فشار را بر دشمنانش شدت بخشیده ‏‎ ‎‏است‏‏»‏‏.‏

 

‏‏خدای متعال به حسب مقام الهیت در بردارنده صفات متقابل مانند رحمت و غضب و ‏‎ ‎‏بطون و ظهور و اولیت و آخریت و خشم و رضاست. پس، خلیفه او (انسان) نیز به سبب ‏‎ ‎‏نزدیکی به حضرت حق و نزدیکی‌ به عالم وحدت و بساطت و آفریده دو دست لطف و قهر ‏‎ ‎‏خداوند بودن مانند کسی است که او را خلیفه خود قرار داده و لذا، در بردارنده صفات

‏متقابل است. به موجب همین، حق تعالی به ابلیس اعتراض کرد که «‏‏ما منعک أن تسجد ‏‎ ‎‏لما خلقت بیدیّ؟‏‎[۴]‎‏؛ ‏‏چه چیز تو را از سجده بر آنچه با دو دست خود آفریدم بازداشت؟‏‏» ‏‎ ‎‏یعنی چرا تو با این‌که آفریده یک دست هستی از سجده بر آفریده دو دست من سرباز ‏‎ ‎‏‌زدی؟‏

‏‏حاصل آن‌که هر صفتی که به لطف تعلق داشته باشد صفت جمال است و هر صفتی که ‏‎ ‎‏به قهر تعلق داشته باشد از صفات جلال، لذا ظهور عالم و نورانیت و درخشندگی‌اش از ‏‎ ‎‏جمال است و مقهور شدنش در تابش نور حق و سلطه کبریایی و عظمت خداوند از جلال. ‏‎ ‎‏ظهور جلال به جمال است و اختفای جمال به جلال:‏

‏‏جمـالک فی کل الحقـائق سـائر ولیس لـه إلّا جلالـک سـاتـر‏// ‏‏جمالت در همه حقایق جاری است و جز جلالت حجاب و پوششی ندارد‏

 

‏‏هر نوع انس و خلوت و صحبتی از جمال است و هر نوع سرگشتگی و هیبت و ‏‎ ‎‏وحشتی از جلال. از این رو، اگر پروردگار بر قلب سالک با لطف و مؤانست تجلی کند، او ‏‎ ‎‏باید صفت جمال را متذکر شود و بگوید: «‏‏اللهم انی اسئلک من جمالک باجمله...‏‏» و اگر ‏‎ ‎‏با قهر و عظمت و کبریا و سلطنت بر او تجلی کند، باید صفت جلال را یادآور شود و ‏‎ ‎‏عرضه بدارد: «‏‏اللهم انی اسئلک من جلالک باجلّه‏‏».‏

‏‏رهروان طریق الله و مهاجران به سوی او و طواف کنندگان حریم کبریایی‌اش حال‌ها و ‏‎ ‎‏وقت‌ها و واردات و مشاهدات و خطورات و اتصالاتی دارند. محبوب و معشوقشان نیز ‏‎ ‎‏تجلی‌ها و ظهورها و لطف‌ها و کرامت‌ها و اشاره‌ها و جذبه‌ها و جذوه‌هایی دارد و در هر ‏‎ ‎‏زمانی و حالی، به فراخور حالشان بر آن‌ها تجلی می‌کند. از آن جا که گاهی این تجلیات ‏‎ ‎‏برخلاف ترتیب و تنظیم است ـ مثلا، تجلی اول لطف و تجلی دوم قهر است و تجلی سوم ‏‎ ‎‏لطف ـ گاه کلمات و فرازهای ادعیه نیز برخلاف ترتیب واقع می‌شوند؛ زیرا ظاهر عنوان ‏‏باطن و دنیا مربوط به آخرت است.‏

 

‏‏لمعه (بارقه‌ای از نور)‏

‏‏قلب اولیای خدا و سالکان آینه‌ تجلیات حق و جایگاه ظهور اوست، چنانچه خداوند ‏‎ ‎‏فرموده است: «‏‏یا موسی، لایسعنی أرضی ولا سمائی ولکن یسعنی قلب عبدی المؤمن‏‎[۵]‎‏؛ ‏‎ ‎‏ای موسی، زمین و آسمان گنجایش مرا ندارند، اما قلب بنده مؤمنم گنجایش مرا دارد»‏‏. اما ‏‎ ‎‏قلب‌ها از حیث بروز تجلیات الهی در آن‌ها متفاوت‌اند؛ یعنی گاه، قلب قلبِ عشقی و ذوقی ‏‎ ‎‏است که پروردگار در آن به جمال و حسن و بهاء تجلی می‌کند و گاه، قلب خوفی است که ‏‎ ‎‏پروردگار به جلال و عظمت و کبریا و هیبت در آن تجلی می‌فرماید و گاه، قلب عشقی ـ ‏‎ ‎‏خوفی است که پروردگار به جمال و جلال و صفات متقابل یا به اسم جامع اعظم در آن ‏‎ ‎‏تجلی می‌فرماید که البته مقام اخیر به پیامبر خاتم و اوصیای ایشان، علیهم‌السلام، ‏‎ ‎‏اختصاص دارد. از این رو، محی‌الدین عربی‏‎[۶]‎‏ حکمت آن حضرت را به فردیّت اختصاص ‏‎ ‎‏داده است، زیرا مقام جمعیت الهیه ـ بر خلاف دیگر اولیاء ـ منحصر به آن حضرت بوده ‏‎ ‎‏است.‏

‏‏خداوند بر هر یک از اولیاء خود نیز به اسمی که با حال او تناسب دارد تجلی ‏‎ ‎‏می‌فرماید؛ مثلا، بر شیخ الانبیاء والمرسلین حضرت ابراهیم، صلوات الله علیه و علیهم ‏‎ ‎‏اجمعین، به صفت جلال تجلی فرمود. استغراق آن حضرت در بحر عشق الهی و شیفتگی او ‏‎ ‎‏به نور جمال خداوندی باعث شد که پروردگار از ورای جلال به جمال تجلی کند. به همین ‏‎ ‎‏سبب بود که حضرت به خلّت و دوستی حق تعالی اختصاص یافت [و خلیل نام گرفت] و ‏حکمت ایشان حکمت مهیّمیت گردید. خداوند بر حضرت یحیی، علیه‌السلام، هم که قلبش ‏‎ ‎‏خاضع و خاشع و در حال قبض بود به صفت جلال که شامل عظمت و کبریا و قهر و ‏‎ ‎‏سلطنت بود تجلی فرمود و حکمت وی به جلال اختصاص یافت‏‎[۷]‎‏. البته، گاه نیز خداوند به ‏‎ ‎‏جمال خود تجلی می‌فرمود، چنان‌که بر حضرت عیسی، علیه‌السلام. به همین سبب هم بود ‏‎ ‎‏که وقتی حضرت یحیی، علیه‌السلام، ایشان را خندان دید و با عتاب بر او اعتراض کرد که ‏‎ ‎‏«‏‏کأنّک قد آمنت مکر الله وعذابه‏‏؛ ‏‏گویا آن جناب خود را از مکر و عذاب خدا در امان ‏‎ ‎‏یافته است؟»‏‏ عیسی، علیه‌السلام، پاسخش داد: «‏‏کأنّک قد ایست من فضل الله ورحمته‏‏؛ ‏‎ ‎‏ظاهرا، آن حضرت از فضل و رحمت حق ناامید گشته است؟»‏‏ آن گاه، به آن دو بزرگوار ‏‎ ‎‏وحی شد که «‏‏أحبّکما الیّ أحسنکما ظنّا بی‏‎[۸]‎‏؛ ‏‏محبوب‌ترین شما نزد من کسی است که به ‏‎ ‎‏من خوش گمان‌تر باشد‏‏».‏

‏‏پس، خداوند بر حضرت یحیی، علیه‌السلام، به مناسبت حالت قلب و نشئه خاصش به ‏‎ ‎‏قهر و سلطنت تجلی فرموده و بر حضرت عیسی، علیه‌السلام، به مقتضای نشئه و مقامش ‏‎ ‎‏به لطف و رحمت تجلی فرموده بود، برای همین، هر یک از آن دو بزرگوار آن پاسخ‌ها را ‏‎ ‎‏دادند. اما، وحی خدای متعال درباره این‌که محبوب‌ترین شما کسی است که حسن ظن ‏‎ ‎‏بیشتری به من داشته باشد، به مناسبت تقدم رحمت بر غضب و تجلی ابتدایی محبت الهی ‏‎ ‎‏در مظاهر جمال است، چنان‌که در روایات آمده است: «‏‏یا من سبقت رحمته غضبه‏‎[۹]‎‏؛‏‏ ‏‏ای آن‌که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته».‏

 

منابع:

۱. از یکی بزرگان اهل علم و مراقبه شنیدم که یکی از ائمه، علیهم‌السلام، در خواب به او لقمه ای غذا داده بودند که مزه همه غذاها و نوشیدنی ها را با خود داشته. و من به صدق گفتار ایشان یقین دارم. همچنین در کتاب عیون اخبار الرضا روایتی دیدم که خلاصه آن این بود که بعض اصحاب امام رضا(ع) از نوع درخت ممنوعی که حضرت آدم از آن تناول کرده بود پرسیدند که آیا آن خوردنی گندم بود یا غیر آن. حضرت پاسخ داده بودند که طعم تمامی غذاها در غذای بهشتی نهفته است.
۲. علم الیقین؛ ج ۱، ص ۵۶ ؛ در نهج البلاغه؛ خطبه ۹۰، این عبارت آمده است: «هو الذی اشتدّت نقمته علی اعدائه فی سعة رحمته واتّسعت رحمته لاولیائه فی شدّة نقمته».
۳. ص / ۷۵.
۴. عوالی اللئالی؛ ج ۴، ص ۷ ؛ بحار الانوار؛ ج ۵۵، ص ۳۹، ح ۶۱ ؛ محجةالبیضاء؛ ج ۵، ص ۲۷.
۵. محی الدین عربی معروف به ابن عربی (۵۶۰ ـ ۶۳۸ ﻫ ) از بزرگ ترین عرفای اسلامی است. از آثار او می توان الفتوحات المکیة فی معرفة الاسرار المالکیة والملکیة، فصوص الحکم والخصوص الکلم، التجلیات الالهیة، عنقاء مغرب فی معرفة ختم الاولیاء، شمس المغرب، و انشاء الدوایر را نام برد.
۶. فصوص الحکم؛ فص ۵، ۲۰، ۲۷.
۷. فیه ما فیه؛ ص ۴۸.
۸. علم الیقین؛ ج ۱، ص ۵۷. در اصول کافی؛ ج۲، ص ۵۲۶، ح ۲۰ آمده است: سبقت رحمتک غضبک.

پيامبر اکرم-صلی الله عليه و اله

أُعْطِيَتْ أُمَّتِي فِي شَهْرِ رَمَضَانَ خَمْساً لَمْ يُعْطَهُنَّ أُمَّةُ نَبِيٍّ قَبْلِي أَمَّا وَاحِدَةٌ فَإِذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ نَظَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ وَ مَنْ نَظَرَ اَللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ أَبَداً وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةُ فَإِنَّ خَلُوفَ أَفْوَاهِهِمْ حِينَ يُمْسُونَ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْيَبُ مِنْ رِيحِ اَلْمِسْكِ وَ أَمَّا اَلثَّالِثَةُ فَإِنَّ اَلْمَلاَئِكَةَ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُمْ فِي لَيْلِهِمْ وَ نَهَارِهِمْ وَ أَمَّا اَلرَّابِعَةُ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَأْمُرُ جَنَّتَهُ أَنِ اِسْتَغْفِرِي وَ تَزَيَّنِي لِعِبَادِي فَيُوشِكُ أَنْ يَذْهَبَ عَنْهُمْ نَصَبُ اَلدُّنْيَا وَ أَذَاهَا وَ يَصِيرُوا إِلَى جَنَّتِي وَ كَرَامَتِي وَ أَمَّا اَلْخَامِسَةُ فَإِذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ غَفَرَ لَهُمْ جَمِيعاً فَقَالَ رَجُلٌ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ أَ لَمْ تَرَ إِلَى اَلْعُمَّالِ إِذَا فَرَغُوا مِنْ أَعْمَالِهِمْ وُفُّوا.
 
رسول خدا(ص)فرمود: پنج چيز بامت من در ماه رمضان عطا شده است كه بامت هيچ پيغمبري پيش از من عطا نشده است يكي از آن پنج اين است كه چون شب اول ماه رمضان شود خداي عز و جل به آنان نظر كند و هر كس مورد توجه خداي شد هرگز او را عذاب نخواهد فرمود: دوم آنكه بوي دهانشان بهنگام عصر نزد خداي عز و جل از مشك خوشبوتر باشد. سوم آنكه فرشتگان شبانه روز براي آنان طلب آمرزش كنند. چهارم آنكه خداي عز و جل بهشت را مامور فرمايد كه براي بندگانم آمرزش بطلب و خود را براي آنان بياراي تا مگر خستگي و آزار دنيا از جانشان بدر آيد و به بهشت و پذيرايي من در آيند. پنجم آنكه چون شب آخر فرا رسد همگي آنان آمرزيده شوند مردي عرضكرد يا رسول الله در شب قدر آمرزيده شوند؟ فرمود: كارگران را نه بيني كه چون از كار فارغ شوند مزد خويش دريافت كنند.
منبع : الخصال، ج 2، ص 317

از دیرباز در بسیاری از جوامع زنان در موقعیت فروتری نسبت به مردان قرار داشته و از برخی حقوق انسانی خویش محروم بوده‌اند. زن موجودی حقیر و درجه‌ی دوم محسوب می‌شده و جایگاه ارزشمندی در خانواده و اجتماع نداشته است.

متأسفانه این نگاه امروزه نیز نزد برخی از اقوام حتی برخی از ملل مسلمان نیز به چشم می‌خورد. از سوی دیگر تفاوت‌هایی که در حقوق و مسئولیت‌های زن و مرد در احکام و معارف اسلامی ‌وجود دارد، این برداشت را پدید آورده است که گویا اسلام هم نگرشی تحقیرآمیز و درجه دوم به زنان دارد. مخالفان اسلام هم آشکارا زن‌ستیزی و تحقیر زن را به اسلام نسبت می‌دهند.

برای مقایسه‌ی جایگاه زن و مرد در اسلام، قبل از هر چیز باید به سراغ آیات قرآن کریم رفت. قرآن در بسیاری از آیات، انسان را مخاطب خود قرار داده است و سخن از خلقت انسان به میان آورده است.(1)

قرآن زن و مرد را انسان می‌داند و هر دو را در انسانیت، مشترک می‌داند. قرآن به روشنی ماجرای خلقت انسان از خاک را در آیات خود نقل کرده و در آن آیات، از دمیده شدن روح الهى در انسان سخن گفته است.(2) در آیات فطرت نیز فطرت الهی میان زن و مرد مشترک است.

(3) قرآن هدف از خلقت انسان (زن و مرد) را مقام عبودیت و بندگی و اطاعت در برابر خداوند بیان می‌کند و با این بیان نشان می‌دهد که زن و مرد در هدف آفرینش نیز تفاوتی ندارند.(4)

پس از بیان این نکته که قرآن زن و مرد را در انسانیت و هدف خلقت یکسان می‌داند، مهم‌ترین مطلب در بیان ارزشمندی یکسان زن و مرد از منظر قرآن، این خطاب است: (إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقَاکُم؛ همانا گرامی‌ترین و ارزشمندترین شما در نزد خداوند باتقواترین و پرهیزگارترین شماست).(5)

این سخن به روشنی، تنها عامل ارزشمندی در پیشگاه خداوند را ارزش‌های ایمانی، اخلاقی و معنوی می‌شمرد و نقش هر عامل دیگر را نفی می‌کند. به عبارت دیگر، عواملی همچون نژاد، رنگ، زبان، ملیت، قومیت، ثروت، قدرت و نیز جنسیت یعنی زنانگی و مردانگی نقشی در جایگاه ارزشی انسان در دستگاه الهی ندارند. بنابراین صِرفِ زن یا مرد بودن نقشی در ارزشمندی انسان ندارد.

آنچه انسان را ارزشمند می‌کند ارزش‌های انسانی و الهی است. از این رو چنانچه از برخی از روایات و احکام اسلامی‌، این تصور به ذهنِ برخی خطور کند که مرد موجود برتر است، این آیه به صراحت چنین برداشتی را به شدت نفی کرده و تساوی ارزشی زن و مرد را با قوّت اعلام کرده است.

افزون بر آنچه گفته شد، وجود زنان ارزشمندی همچون حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)، حضرت خدیجه (علیها السلام)، حضرت مریم (علیها السلام) و حضرت زینب (علیها السلام) و دیگر زنان بزرگ تاریخ نشان می‌دهد که در آفرینش الهی، زنان نیز همچون مردان به عالی‌ترین مراتب انسانی دست می‌یابند و زن و مرد در مسیر تعالی و تقرب، برتری جنسیتی ندارند.

نظر قرآن

قرآن کریم در برخی از آیات خود زنان و مردان را در دستیابی به صفات عالی انسانی مساوی و همسان می‌شمرد و مغفرت الهی را پایان اعمال صالح آن دو می‌داند؛ آن جا که می‌فرماید: «هرکس عمل شایسته انجام دهد - چه زن چه مرد - در حالی که به خداوند ایمان دارد، ما او را زندگی و حیات پاکیزه می‌بخشیم.»(6)

و در جای دیگر می‌فرماید:

«همانا مردان و زنان مسلمان و مردان و زنانِ باایمان و مردان و زنان عبادت پیشه، و مردان و زنان راستگو، مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان وزنان پاکدامن و مردان و زنانی که خدا را فراوان یاد می‌کنند، خدا برای آنان مغفرت و پاداشی فراهم ساخته است.»(7)
 
پی‌نوشت‌ها:
1- ر.ک: سوره تین (95): آیه 4؛ سوره علق (96): آیه 2 و سوره انسان (76): آیه 2
2- سوره حجر (15): آیه 29
3- سوره روم (30): آیه 30
4- سوره ذاریات (51): آیه 56
5- حجرات (49): آیه 13
6- سوره نحل (16): آیه 97
7- سوره احزاب (33): آیه 35
 

کسی که در پی نورانی تر شدن است بداند که ماه رمضان آغاز یک سال جدید است برای بندگی. سال نوی که با یک میهمانی ویژه شروع می شود. میزبان معبود است و میهمان بندگان؛ ولی نه همه آنها.به خاطر همین است که به ماه رمضان ماه مهمانی خدا می گویند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ماه مبارک رمضان فرمود:وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ ؛ و آن ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت شده اید.روشن است که دعوت شدن به معنای شرکت در میهمانی نیست.؛

میهمان به کسی می گویند که دعوت را بپذیرند و در مجلس میهمانی شرکت کند؛ پس برخلاف تصور رایج، همه مردم میهمان این ماه نمی شوند.یعنی در حقیت بندگی خدا را به بهترین صورت انجام می دهند.

میهمانان این ماه تنها کسانی خواهند بود که دعوت الهی را لبیک گویند و وارد این میهمانی شوند ورود هم به این معناست که دعوت شونده تا آنجا که ممکن است آداب آن میهمانی و ادب در برابر میزبان و سایر میهمانان را رعایت کند. خلاصه، میهمان این ماه کسی است که عطر و بوی این ماه را بگیرد؛

چرا به ماه رمضان ماه مهمانی خدا می گویند؟
دعوت نامه ماه مهمانی خدا

در رمضان، مؤمنان با کارت «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» به میهمانی خداوند دعوت شده اند، و این میهمانی ویژگی هایی دارد:
 
۱.میزبان، خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت کرده است.
 
۲.وسیله پذیرایی، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح، و دوری از دوزخ است.
 
۳.زمان پذیرایی، ماه رمضان است که به گفته روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است.
 
۴.چگونگی پذیرایی، شب قدر به گونه ای است که در آن نیاز یک سال میهمانان تأمین می شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن می گردد.
 
۵.غذای این ماه، غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است، نه غذای جسم. لطف غذای این مهمانی، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه های دیگر است.
 
۶.این میهمانی هیچ سنخیّتی با میهمانی های دنیوی ندارد. خداوندِ عالِم و غنی و خالق و باقی و عزیز و جلیل، میزبان انسان های جاهل و فقیر و فانی و مخلوق و ذلیل می شود و می فرماید: من دعایتان را مستجاب می کنم و برای هر نفسی که در ماه رمضان می کشید، پاداش تسبیحی عطا می کنم.(1)
   
تفاوت در مکان و زمان مهمانی خدا
گاهی خداوند تبارک و تعالی در مکانی خاص می خواهد از بندگان پذیرایی کند و این مکان، خانه خود و کعبه است. او مسلمانان را به مسجدالحرام دعوت کرده است و در قرآن می فرماید:" وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا" و درجایی دیگر می فرماید:" طَهِّرا بَیتِیَ لِلطّائِفینَ وَالعاکِفینَ"
 
اما اگر از نظر زمان مهمانی بخواهیم به موضوع بپردازیم، زمان مورد نظر خداوند برای مهمانی ماه مبارک رمضان است. او در این ماه عنایات و الطاف ویژه ای به مهمانان خود عطا می کند.
 
ماه مهمانی خدا بزرگترین مهمانی است
پیامبر اکرم(ص) در این زمینه فرموده اند:" شهرٌ دُعیتم فیه إلی ضیافة الله" بدین معنی که: شما به مهمانی خداوند دعوت شده اید، این عبارت نشاندهنده لطفی است که ذات اقدس پروردگار برای بندگان خود در نظر گرفته است.

ما در تمام روزهای سال هم سر سفره خداوند نشسته و مورد عنایت او هستیم اما در این ماه کیفیت عنایت پروردگار به بندگانش با دیگر ماه ها بسیار متفاوت است. به واقع مهمانی بزرگی برپا شده است.
 
ماه مهمانی خدا بهترین اسم در میان اسم ها
رمضان، ماه خدا و میهمانی خدا، ماه بهار قرآن، ماه لیلة‏القدر و پاکی و تعالی انسان. رمضان، ماه برکت، رحمت، مغفرت، توبه، انابه، صبر و مواسات. رمضان ماه تقوا و طهارت و رهایی از شر نفس و به خدا پیوستن است.
 
رمضان، ماه علی(ع) آن مقتدای عدالت و انسانیت است که نماز خون و شهادت در محراب عشق را برای اولین بار به یادگار گذاشت.
 
در روایات رسیده از معصومان(ع) نام‏ها و اوصاف بسیاری برای ماه رمضان آمده است، که نام‏های یادشده بخشی از آن به شمار می‏آیند.(3)
 
ولی در این میان به نظر می‏رسد ماه خدا و میهمانی خدا، عالی‏ترین تعبیری است که درباره ماه رمضان به کار برده شده است.
 
با اینکه همه ماه‏ها ماه خداست و انسان‏ها همه وقت از نعمت‏های مادی و معنوی و در حقیقت از سفره گسترده الهی استفاده می‏کنند.

 ولی از آنجا که همه کتاب‏های بزرگ آسمانی از جمله قرآن که کتاب هدایت و راهنمایی برای همه بشریت است در این ماه نازل شده است، و نیز از آنجا که وظیفه بزرگ الهی روزه در این ماه انجام می‏شود امتیاز خاصی به این ماه بخشیده است.
 
روایات بسیاری درباره جایگاه این ماه بزرگ از امامان معصوم(ع) رسیده است. ولی جامع‏ترین آنها که بسیاری از وظایف روزه‏دار و شرایط یک روزه کامل و فضائل این ماه را بیان می‏ کند.

 خطبه مشهور پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که آن حضرت در آخرین جمعه ماه شعبان برای آماده ساختن یاران برای استقبال از ماه مبارک رمضان خطبه‏ای خواندند و در آن مژده فرا رسیدن ماه رمضان را داده و جایگاه و اهمیت این ماه بزرگ را تشریح کردند و خطاب به مردم فرمودند:
 
امتیاز خاص ماه مهمانی خدا
ی مردم، ماه خدا، با برکت و رحمت و آمرزش به شماروی آورده است. ماهی که در نزد خدا برترین ماه‏هاست. روزهایش برترین روزها و شب‏هایش برترین شب‏ها و ساعات آن برترین ساعت‏ها است.
 
ماهی است که به میهمانی خدا دعوت شده‏اید و از کسانی که مورد اکرام خدا هستند می‏باشید.در این ماه نفس کشیدن شما ثواب تسبیح و ذکر خدا و نیز خواب شما ثواب عبادت خواهد داشت. اعمال شما در این ماه پذیرفته و دعای شما مستجاب است.
 
پیامبر اکرم(ص):ای مردم، هر کس از شما که در این ماه روزه‏دار مؤمنی را افطار دهد، برای او به خاطر این عمل، ثواب آزاد کردن بنده‏ای و آمرزش گناهان گذشته در نظر گرفته می‏شود
 
گفته شد: ای رسول خدا(ص) همه ما را توانایی این کار (افطار روزه‏دار) نیست. رسول خدا(ص) فرمودخود را از آتش جهنم برهانید اگر چه به افطار دادن نصف دانه خرما و یا جرعه آبی باشد.
 
ملاقات در مهمانی خدا
 پیامبر اکرم(ص):هر که در این ماه با خویشاوندان خود رفت و آمد نموده و پیوند با آنان را محکم سازد، خداوند او را در روز ملاقات به رحمت خویش پیوند دهد، و هر که در این ماه رابطه خود را با خویشاوندانش ببرد، خداوند نیز رحمتش را در روز قیامت از او خواهد برید.
 
بر همین اساس، پیامبر اسلام از قول خداوند تبارک و تعالی نقل می‏کند که فرمود: «الصوم لی و انا اجزی به؛(4) روزه برای من است و من پاداش آن را خواهم داد
 
تردیدی نیست که این همه فضائل و آثار تنها با دست کشیدن از خوردن و آشامیدن ... به دست نمی‏آید بلکه همان گونه که امام صادق(ع) در روایتی مفصل اشاره کرده‏اند شرایط خاصی دارد لازم است همان گونه که ظاهر انسان روزه‏دار است اعضا و جوارح وی نیز، روزه‏دار باشند.

 زبان باید از دروغ بپرهیزد. دیدگان باید از نامحرم فرو بسته شوند، نزاع، حسد، غیبت و دیگر رذائل اخلاقی در بین نباشد تا روزه دارای آن آثار باشد.(5)
 
رسول اکرم(ص) به جابر بن‏عبداللّه‏ انصاری فرمود: ای جابر، هر کس در روز ماه رمضان روزه بدارد و شب آن را به یاد خدا بیدار شود، شکم را از حرام و دامن را از آلودگی حفظ کند و زبان خویش را نگه دارد، از گناهان بیرون رود همچنان که از این ماه بیرون می‏رود.

جابر گفت: ای پیامبر خدا، چه نیکوست این حدیث.پیامبر اکرم(ص) فرمود: ای جابر، چه دشوار است شرایط آن.(6)

ماه مهمانی خدا و صفای باطن
روزه دارای ابعاد گوناگون و آثار بسیاری است. که از همه مهم‏تر بُعد اخلاقی و تربیتی آن است. روزه اگر روزه باشد صفای باطن و پاکیزگی روح را به همراه دارد، چرا که انسان روزه‏دار با خودداری از خوردن و آشامیدن قوای حیوانی خود را  تردیدی نیست .

که این همه فضائل و آثارتنها با دست کشیدن از خوردن و آشامیدن ... به دست نمی‏آید بلکه همان گونه که امام صادق(ع) در روایتی مفصل اشاره کرده‏اند شرایط خاصی دارد لازم است همان گونه که ظاهر انسان روزه‏دار است اعضا و جوارح وی نیز، روزه‏دار باشند.

زبان باید از دروغ بپرهیزد.دیدگان باید از نامحرم فرو بسته شوند، نزاع، حسد، غیبت و دیگر رذائل اخلاقی در بین نباشد تا روزه دارای آن آثار باشد.
 
تضعیف و بر هوا و هوس‏های خود پیروز می‏گردد. قرآن به هنگام دستور روزه به مؤمنان می‏فرمایدای مؤمنان، همان گونه که روزه را بر اقوام پیش از شما واجب کرده بودیم آن را بر شما نیز واجب ساختیم تا پرواپیشه شوید.»(7)
 
اسلام می ‏خواهد، مسلمان با روزه‏داری در ماه مبارک رمضان زمینه پرورش روح و تقوا را در همه زمینه‏ها در خود ایجاد کنند. زیرا همان گونه که اشاره کردیم.

 هر گاه انسان از انجام خواسته‏های طبیعی تن، خودداری کرد، بخوبی می‏تواند از پیروی هوای نفس خودداری کند بدون تردید رسیدن به مرحله تقوا و پرورش روح در همه ابعاد تنها با امساک از خوردن و آشامیدن به دست نمی‏آید بلکه شرایط دیگری لازم دارد که بدان اشاره کردیم.

 بنابراین، اگر دیده می‏شود که وضع اخلاقی برخی از افراد با اینکه یک ماه را روزه گرفته ‏اند، با گذشته چندان تفاوتی ندارد و به پاکی و تعالی آنان نینجامیده است، به جهت این است که روزه را تنها خودداری از خوردن و آشامیدن پنداشته‏اند. در حالی که پیامبر اسلام(ص) می‏فرماید:
 
«کوچکترین و آسان‏ترین چیزی که خداوند در روزه، برای روزه‏دار واجب کرده امساک از خوردن و آشامیدن است.»(8)
 
رسول اکرم(ص) به جابر بن‏عبداللّه‏ انصاری فرمود: ای جابر، هر کس در روز ماه رمضان روزه بدارد و شب آن را به یاد خدا بیدار شود، شکم را از حرام و دامن را از آلودگی حفظ کند و زبان خویش را نگه دارد، از گناهان بیرون رود همچنان که از این ماه بیرون می‏رود.
 
براساس روایات، روزه‏دار، همان گونه که از خوردنی‏ها و آشامیدنی‏ها خودداری می‏کند، باید همه اعضای بدن خود را روزه‏دار نگه دارد، در این صورت است که خداوند روزه او را می‏پذیرد و صفای روح و باطن به او عنایت می‏کند.(9)
  
ماه مهمانی مخصوص خدا
 همه در طول سال با نعمت‌های مادی، پذیرایی می‌شوند و دائم بر سر خوان گسترده الهی می‌خورند و می‌آشامند و اختصاصی به بندگان مؤمن خدا ندارد، همه‌ی انسان‌ها، مسلمان و غیر مسلمان، خداپرست و مشرک و دشمن و دوست، همواره بر روی این کره خاکی میهمان خداوندند.

ادیم زمین سفره عام او است . براین خوان یغما چه دشمن چه دوست. اما این مهمانی، خاص روزه‌داران و بندگان مخلص خدا است، پس باید با آن مهمانی عمومی فرق کند.
 
ماه مهمانی جان و روح
 انسان در طول سال بر سر خوان گسترده الهی، بهره‌ی جسمی می‌برد، اما انسان همه‌اش جسم نیست، بلکه موجودی مرکب از جسم و جان است و همان گونه که جسم نیاز به خوراک دارد.
 
 روح و جان انسان هم نیاز به تغذیه دارد و خداوند تبارک و تعالی در ماه مبارک رمضان، با راه‌اندازی ضیافتی خاص، می‌خواهد در کنار بهره‌ی جسمی، به همه‌ی کسانی که در این ضیافت وارد می‌شوند؛ با پذیرایی معنوی، بهره روحی عطا فرماید.
 
 ماه مهمانی و پذیرایی خدا
 خداوند تبارک و تعالی در ضیافت ماه مبارک رمضان، با پذیرایی معنوی، می‌خواهد در کنار بهره‌ی ناچیز جسمی؛ بهره کامل روحی عطا فرماید. خداوند تبارک و تعالی در این میهمانی، گوهر جان‌ و روح انسان‌ که به ابدیت ارتباط دارد را، در مهمانسرای رمضان فرا خوانده است .

و این پذیرایی باید با جان و روح انسان، سنخیت داشته باشد نه با جسم او. خداوند جسم انسان را در مهمانسرای رمضان فرا نخوانده است، که بگوییم این چه مهمانی است که در آن خوردن و آشامیدن ممنوع است.
  
 مهمانی فراتر و والاتر از پذیرایی‌های معمولی
 جسم انسان با همه پیچیدگی‌ها و ظرافت‌هایش در برابر گوهر روح و جان، حقیر و ناچیز است و  غذاهای جسم (خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها) در برابر غذای روح، به همان اندازه، حقیر و ناچیز است.

 مهمانی با چیزهای محقری همچون خوردن و آشامیدن، چندان اهمیتی ندارد، چرا که هر کس دستش به دهانش برسد می‌تواند چنین مهمانی بدهد، اما مهمانی خالق هستی با تمام مهمانی‌ها و با تمام پذیرایی‌های معمولی فرق دارد و از آن فراتر و والاتر و با ارزش‌تر است.
  
مهمانی برای سیر ملکوت
 خداوند تبارک و تعالی در ضیافت ماه مبارک رمضان، با ارتباط با خالق هستی، با توفیق اطاعت و بندگی، با توفیق پرستش، با توفیق دوری از گناه، با تهذیب نفس، با خودسازی معنوی، با فراهم شدن اسباب سعادت، با عاقبت بخیری، با تحصیل تقوا، با تقرب به خدا، با معنویت، با اخلاص، که هزاران بار از بهرمندی جسمی بهتر و والاتر است؛

از روزه‌دار در مهمانسرای رمضان پذیرایی می‌کند و او را تکریم می‌نماید، تا انسان ظَلُوم و جَهُول، از مَلَک پَّران شود و آن چه اندر وهم ناید، آن شود و به مقام “قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَىٰ” نایل آید و برای ابدیت آماده شود.
 
مهمانی برای تکریم و تعظیم
 در حقیقت هر چیزی از جهان مادی فاصله بگیرد و به جهان معنویت نزدیک شود، بر عظمت و شکوه آن افزوده می‌شود به این خاطر است که خداوند در این مهمانی بعضی از آزادی‌های مادی را، در بخشی از شبانه روز حرام کرده است و به اسباب معنوی دعوت نموده است.

 امام سجاد علیه السلام در این زمینه می‌فرماید: فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ، وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ، فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَاما، وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَاما؛
 
 خداوند با حرمت قائل شدن برای ماه مبارک رمضان و حریم قرار دادن برای این ماه؛ آن را بزرگ داشت و بر دیگر ماه‌ها برتری بخشید و برای تعظیم آن، آنچه را در زمان‌های دیگر حلال بود در بخشی از شبانه روز، حرام کرد و برای اکرام آن، استفاده از خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها را در بخشی از شبانه روز، منع فرمود.
 
حضرت امیر علیه السلام در خطبه ۱۵۹ نهج البلاغه بر این موضوع استدلال می‌کند که خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را از کم بهره‌ترین افراد در دنیا معرفی می‌کند، آیا خداوند به آن بزرگوار العیاذ بالله توهین کرده یا آن بزرگوار را تکریم کرده است؟
 
 به یقین تکریم کرده است. پس دور بودن از مواهب مادی، برای بزرگداشت، تعظیم و تکریم است و ماه مبارک رمضان به همین جهت کمتر صِبغه و رنگ مادی دارد.
 
مهمانی خدا برای تصفیه روح
 همان گونه که آبِ آلوده برای تبدیل شدن به باران لطیف و روح‌افزا، باید از شکل مایع خارج شود و به بخار و ابر تبدیل شود؛ انسان هم با گذر از مراحل مادی و نزدیک شدن به مراحل معنوی، به جایگاه لایق خود می‌رسد .
 
 ضیافت ماه مبارک رمضان با روزه‌اش، با آداب و اعمال ویژه‌اش، با سحرش، با شب‌های قدرش، با احیا و بیداری شب‌هایش، با انس با قرآن کریم، زمینه این سیر را فراهم می‌کند.
  
مهمانی خدا برای غفلت زدایی
 خداوند تبارک و تعالی با نوع ضیافت و پذیرایی در ماه مبارک رمضان می‌خواهد غفلت زدایی کند؛ چرا که ما همیشه مهمان خوان گسترده‌ی پروردگار عالم هستیم، اما به آن بی‌توجه و از آن غافلیم و خداوند تبارک و تعالی با مراتب معنوی روزه، ما را به مهمانی خاص و ویژه دعوت کرد تا از بی‌توجهی و غفلت به دراییم.
  
 مهمانی خدا برای تسلط بر شیطان
 تسلط شیطان بر آدمی از طریق اعضا و جوارح است و اعضا و جوارح تقویت نمی‌شود مگر از طریق خوردن و آشامیدن و خداوند تبارک و تعالی به بندگانش روزه را عنایت کرد تا مجاری نفوذ شیطان بسته شود. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید:

اِنَّ الشَّیطانَ لَیَجری مِنْ اِبنِ آدَمَ مَجْرَی الدَّمِ؛ فَضَیِّقُوا مَجارِیَهُ بِالْجُوعِ؛ شیطان، هم‌چون خون، در وجود آدمی، جاری می‌شود. پس، گذرگاه‌های او را با گرسنگی، بندآورید و روزه مصداق تمام و کامل مسدود کردن راه شیطان است.
  
مهمانی خدا و بخشش گناهان
 از باب نمونه علی(ع) از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است:«هر کس برای رضای خدا و پاداش اخروی، در ماه رمضان روزه بگیرد و گوش و چشم و زبان خود را از مردم بازدارد خداوند روزه او را می‏پذیرد و همه گناهان او را می‏بخشد و به او ثوابی معادل ثواب صابران عنایت می‏کند.»(10)
 
در حدیث یادشده، پیامبر اسلام(ص) کنترل چشم و گوش و زبان را به همراه خودداری از دیگر مبطلات چون خوردن و آشامیدن از شرایط روزه کامل و واقعی داشته است. بدون تردید اگر مسلمانی اینگونه که پیامبر فرموده روزه بگیرد. و جسم و جان خود را به مدت یک ماه تمرین و پرورش دهد به مرحله صفای باطن و تعالی روح و تقوا در ابعاد گوناگون خواهد رسید.
 
اجابت دعای روزه ‏داران در مهمانی خدا
 چون شخص روزه‏دار به منظور اطاعت از خدا، از خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات روزه خودداری می‏کند، از صفای باطن و حالات روحانی و معنوی خاصی برخوردار می‏گردد. وجود این حالت در انسان او را به نزول رحمت‏های الهی و اجابت دعاهایش امیدوار می‏سازد همان گونه که امام سجاد(ع) می‏فرماید:
 
دعای روزه‏دار به هنگام افطار پذیرفته می‏شود.(11) در خطبه و دیگر روایاتی که از پیامبر اسلام(ص) بدان اشاره کردیم به صورت مطلق به هنگام افطار و غیر آن از اجابت دعای روزه‏دار سخن گفته شده است.
 
البته به هنگام افطار چون حالت روحانی ویژه‏ای برای روزه‏دار پدید می‏آید، در روایات از جمله روایت یادشده سفارش شده که روزه‏دار در آن هنگام دعا کند که دعایش پذیرفته می‏شود.
 
اسلام می‏خواهد، مسلمان با روزه‏داری در ماه مبارک رمضان زمینه پرورش روح و تقوا را در همه زمینه‏ها در خود ایجاد کنند.
 
 درس مساوات و برابری در مهمانی خدا
 روزه به مسلمانان درس مساوات و برابری می‏دهد با انجام این دستور الهی، افراد ثروتمند درد فقر و ناداری و گرسنگی را به گونه‏ای محسوس می‏چشند، و به خوبی از درد دل آنان آگاه می‏گردند. همین احساس آنها را وامی‏دارد تا به یاری آنان بشتابند.
 
ممکن است گفته شود که با توصیف حال گرسنگان و محرومان می‏توان ثروتمندان را متوجه حال فقیران ساخت. ولی بدون تردید، اگر این مسئله با روزه‏داری جنبه عینی به خود بگیرد اثر آن بسیار بیشتر است از این روی در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که هشام بن‏حکم از علت تشریع روزه پرسید، امام چنین پاسخ دادند:
 
«انما فرض‏اللّه‏ الصیام لیستوی به الغنی و الفقیر و ذلک ان الغنی لم یکن لیجدمس الجوع، فیرحم الفقیر، و ان الغنی کلما اراد شیئا قدر علیه، فاراداللّه‏ تعالی ان یسوی بین خلقه، وان یذیق الغنی مس الجوع و الالم، لیرق علی الضعیف و یرحم الجائع؛(12)
 
بر اساس روایات، روزه‏دار، همان گونه که از خوردنی‏ها و آشامیدنی‏ها خودداری می‏کند، باید همه اعضای بدن خود را
 
روزه‏دار نگه دارد، در این صورت است که خداوند روزه او را می‏پذیرد و صفای روح و باطن به او عنایت می‏کند.
 
روزه به این دلیل واجب شده است که میان فقیر و ثروتمند مساوات برقرار گردد. و این بدان سبب است که ثروتمند طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند.

چرا که ثروتمندان هر چه را بخواهند (از امور مادی) برای آنان فراهم است، خدا می‏خواهد میان بندگان خود مساوات باشد و طعم گرسنگی و درد و رنج را به ثروتمندان بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رسیدگی کنند
 
تساوی در مهمانی خدا
امام صادق(ع):روزه به این دلیل واجب شده است که میان فقیر و ثروتمند مساوات برقرار گردد. و این بدان سبب است که ثروتمند طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند. چرا که ثروتمندان هر چه را بخواهند (از امور مادی) برای آنان فراهم است،

خدا می‏خواهد میان بندگان خود مساوات باشد و طعم گرسنگی و درد و رنج را به ثروتمندان بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رسیدگی کنند
 
آثار بهداشتی و درمانی  مهمانی خدا
 در حدیثی از پیامبر اسلام(ص) آمده است: «صوموا تصحوا؛(13) روزه بگیرید تا تندرست شوید.» در طب قدیم و همچنین در طب جدید آثار «امساک» در درمان بسیاری از بیماری‏ها به اثبات رسیده است. و کمتر طبیبی است که در گذشته و حال به این حقیقت اشاره‏ای نکرده باشند از باب نمونه:
 
حکیم قرن ششم پیش از میلاد، فیثاغورث به شاگردانش توصیه می‏کرد تا در مواقع بیماری و نیز به منظور تهذیب نفس از نوعی امساک کمک بگیرند. سقراط نیز، که او را پدر دانش پزشکی نامیده‏اند برای حفظ صحت و درمان بیماری‏ها «امساک» را برای مدتی طولانی ضروری می‏دانست.(14)
 
بسیاری از مردم چنین می‏پندارند که غذای بیشتر انرژی بیشتری تولید می‏کند غافل از اینکه غذای زائد و اضافی، موجب اختلال دستگاه گوارش و سبب ذخیره شدن چربی‏های خارج از اندازه است و بیماری‏های گوناگونی را به وجود می‏آورد. بیماری‏های خطرناک چاقی، تصلب شرایین، انسداد عروق، دیابت و بسیاری از بیماری‏های دیگر ریشه در تغذیه زیاد و گاهی هم معلول کیفیت آن است.
 
در روایات افزون بر روزه‏داری از ضررهای شکم‏پرستی و منافع امساک و کم خوری بسیار سخن گفته شده است و همواره مسلمانان به رعایت اعتدال در استفاده از انواع غذاها فرمان داده شده‏اند.
 
نتیجه
در حدیثی از پیامبر اسلام(ص) آمده است: «صوموا تصحوا؛ روزه بگیرید تا تندرست شوید.» در طب قدیم و همچنین در طب جدید آثار «امساک» در درمان بسیاری از بیماری‏ها به اثبات رسیده است. و کمتر طبیبی است که در گذشته و حال به این حقیقت اشاره‏ای نکرده باشند از باب نمونه:

حکیم قرن ششم پیش از میلاد، فیثاغورث به شاگردانش توصیه می‏کرد تا در مواقع بیماری و نیز به منظور تهذیب نفس از نوعی امساک کمک بگیرند. سقراط نیز، که او را پدر دانش پزشکی نامیده ‏اند برای حفظ صحت و درمان بیماری‏ها «امساک» را برای مدتی طولانی ضروری می دانست.

پی نوشت:

1.قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج ۱، ص288
2. بحارالانوار، ج96، ص340، 341، 342، 359.
3. وسائل الشیعه، ج7، ص224، ناشر، احیاءالتراث العربی.
4. سفینة البحار، ج2، ص64، دارالمرتضی، بیروت؛ بحارالانوار، ج96، ص255.
5. وسائل الشیعه، ج7، ص117، 11.
6. همان، ص116.
7. بقره، آیه183
8. وسائل الشیعه، ج7، ص118
9. نهج البلاغه، خ 110، ترجمه دکتر شهیدی.
10. مالی طوسی، ج 2، ص 136
11. وره شرح، 94، آیه 4 و 5
12. نهج البلاغه، حکمت 244
13. نهج البلاغه، خ 192، خطبه قاصعه
14. نهج البلاغه، خ 192

شنبه, 05 فروردين 1402 23:15

سه بهار در یک بهار

بهار، فصل رویش و تحول است. در زیارت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه خطاب به آن حضرت می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام»؛[1] «سلام بر بهار مردمان و خرمی روزگاران». اوست که زمین و اهل آن را زنده می‌کند و باعث شکوفایی و تحول دل‌های مرده و افسرده می‌گردد.

ماه مبارک رمضان، بهار قرآن است، در روایت امام باقر علیه‌السلام آمده است «لِكُلِّ شَىءٍ رَبيعٌ وَ رَبيعُ القُرْآنِ شَهْرُ رَمَضانَ»؛[2] «هـر چيـزى بـهارى دارد و بـهار قـرآن مـاه مـبارک رمـضـان اسـت».
قرآن، خود بهار دل‌هاست[3] و جان را طراوت می‌بخشد.

فروردین ماه، جلوه بهار طبیعت است، همزمان با رویش گیاهان و زنده شدن طبیعت، بسیاری از ایرانیان لباس نو بر تن می‌کنند و شروع فصل زیبای بهار را به فال نیک می‌گیرند. چه شباهت‌هایی بین بهار طبیعت، بهار مردمان و بهار قرآن وجود دارد که هر سه را بهار می‌خوانیم؟

بهار بی‌خبر نمی‌آید!
آمدن فصل بهار مقدماتی دارد. از زمستان سرد گذر می‌کنیم و با نزدیک شدن اول فروردین به خوبی جای پای بهار را حس می‌کنیم، عطر زیبای تغییر، مشام جان‌ها را می‌نوازد و مردم برای استقبال از تغییر فصل آماده می‌شوند.

ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه که بهار جان‌ها و در حقیقت، شکفتن انسانیت است، با مقدماتی ظهور می‌فرماید؛ هرج و مرج، جنگ فراوان، خروش کفر و جهالت، معضلات و در یک کلام زمستان انسانیت قبل از ظهور رخ خواهد داد و در آستانه فرج، خداوند با نشانه‌هایی ویژه نزدیک بودن ظهور را به مردم اعلام می‌کند. شیعیان آماده تغییری اساسی و رهایی کامل می‌شوند و به سرعت خود را به امام خویش ملحق می‌کنند.

ماه مبارک رمضان که ماه خدا و نزول قرآن است، با مقدمه ماه‌های معنوی و پربرکت رجب و شعبان از راه می‌رسد. گویا در هر کدام از این سه بهار، انسان باید خویش را برای استفاده هر چه بهتر از فرصت و استقبال مناسب آماده کند.

زنده شدن
در فصل بهار، طبیعت زنده می‌شود و در بهار قرآن یاد و نام قرآن در جای جای جهان اسلام، طنین انداز می‌گردد. جلسات قرائت قرآن، تفسیر و بیان مفاهیم قرآنی رونق می‌گیرد. این‌ها خوب است و مفید اما به شرط اینکه انسان‌ها زنده دل و مهیا باشند. خاتم اوصیا که زنده کننده دین و دل است، به بهار طبیعت و قرآن معنا و رنگ و بویی دیگر می‌دهد. ایشان آنچه از دین خدا مرده و فراموش شده زنده خواهد ساخت. امیرالمومنین علی علیه‌السلام درباره منجی آخرین می‌فرماید: «يُحْيِي مَيِّتَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ»؛[4] «مرده و متروک شده از کتاب و سنت را زنده می‌کند».

ظهور؛ حقیقت بهار
حقیقت قرآن کریم که بهار دل‌هاست، با ظهور منجی برای مردم آشکار خواهد شد، گویا کتاب جدیدی برای مردم آورده شده باشد. تفسیر و تأویل قرآن در دستان مبارک حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه است. درباره آیه «هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ»؛[5] «آيا جز در انتظار تأويل آنند؟ روزى كه تأويلش فرا رسد، كسانى كه آن را پيش از آن به فراموشى سپرده‌اند مى‌گويند: حقاً فرستادگان پروردگار ما راست می‌گفتند». آمده است که تاویل قرآن مربوط به امام منجی است.[6]

زمانی که قرآن برای مردم معنا می‌شود گویا دینی جدید و کتابی جدید آورده شده است.[7] بهار طبیعتی که امروزه ما تجربه می‌کنیم در برابر تغییر زمین و آب و هوا در زمان ظهور، شوخی‌ای بیش نیست. اوج لطافت، سرسبزی و برکت در حکومت عدل منجی مشاهده خواهد شد. زمین گنج‌های خود را بیرون خواهد داد و باران به مقدار نیاز و در زمان مناسب، زمین و اهلش را سیراب خواهد نمود.

پس حقیقت و اوج بهار طبیعت، اوج بهار قرآن و معنویت همگی در گروی ظهور بهار مردمان و طاووس بهشتیان است.

هر چیز را بهاری است، اما سرآمد تمام بهاران، وجود نازنین امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه است. حضور او به بهار طبیعت رونق حقیقی می‌دهد و جان‌ها را با عطر باطن قرآن و معارف بهاری می‌کند.
 

پی‌نوشت:
[1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج99، ص101.
[2]. همان، ج93، ص386.
[3]. سید رضی، نهج البلاغه، فیض الاسلام، چاپ اول، انتشارات فقیه، 1368ش، ج3، ص573.
[4]. همان، ج3، ص425.
[5]. اعراف: 53.
[6]. البحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، چاپ اول، موسسه البعثه، بیتا، ج2، ص558.


ماه رمضان و روزه‌داری، فرصتی مغتنم برای متوجه شدن به سوی معبود و باعث ایجاد نوعی آرامش روحی و روانی است. هر چند در بیان آثار روزه بیشتر به سلامت جسم پرداخته می‌شود، اما نقش روزه در سلامتی روان و طهارت روح به مراتب بیشتر از فواید جسمی است؛ به‌ویژه اینکه در ماه مبارک رمضان که ماه خودسازی است، روزه تأثیر بیشتری در این امر دارد. ارتباط با معبود در این ماه مبارک، عامل مهمی در ایجاد آرامش فردی و به دنبال آن آرامش خانواده و جامعه است؛ زیرا انسان تحت تأثیر تعالیم دینی در این ماه و فضای معنوی حاکم بر آن، با پروردگار ارتباط بیشتری برقرار می‌کند. آرامش در پرتو روزه‌داری، افزون بر فواید کم‌خوری، می‌تواند باعث سلامتی جسمی نیز بشود. پژوهش‌هايی كه در زمينه ارتباط بهداشت روان و روزه‌داری در ايران انجام شده است، نشان‌دهنده كاهش ميزان اختلالات روانی ـ اجتماعی، اضطراب، افسردگی و خودكشی در اين ماه است. یافته‌های این پژوهش نشان داد که میانگین نمرات افسردگی نمونه‌های روزه‌دار بعد از ماه مبارك رمضان، از نظر آماری كاهش معناداری داشته و به این ترتیب، نتایج این پژوهش بر تأثیرات مثبت روزه بر افزایش سلامت روانی و نیز كاهش میزان افسردگی روزه‌داران صحه گذاشته است. 
اهمیت آرامش روانی در خانواده
یکی از مهم‌ترین اهداف و کارکردهای خانواده، تحصیل آرامش روانی و سکون قلبی زن و شوهر و به دنبال آن فرزندان در سایه برقراری روابط عاطفی است؛ چنانکه قرآن کریم به این واقعیت چنین اشاره کرده است: «وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً؛  از نشانه‌های خداوند این است که از نوع خودتان، همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آن‌ها آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت نهاد». علامه مغنیه در تفسیر آیات 19 تا 21 سوره نساء می‌نویسد: «ازدواج، مبادله روح با روح و عقد ازدواج، پیمان مودت و رحمت است؛ نه مالک شدن جسم بر جان». 
افزون بر توجه و تأمین نیاز عاطفی زن و شوهر در خانواده و دلبستگی آن‌ها به یکدیگر، اگر میان والدین و فرزندان نیز محبت و دلبستگی ایجاد شود؛ افزون بر احساس امنیت و آرامش فرزندان در خانواده، موجب برخورداری آ‌ن‌ها از عواطف مثبت، همدلی، اعتماد به نفس بالا و تعاملات بدون تعارض با همسالان و بزرگسالان می‌شود. 
متأسفانه یکی از معضلات جامعه امروز، نبود آرامش و وجود تنش‌ها، استرس‌ها و ناراحتی‌هایی است که گاه به صورت افسردگی و گاه به صورت خشم و عصبانیت جلوه می‌کند و به طور طبیعی دیگر کارکردهای خانواده را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. در تحقیقات علمی اثبات شده است که افراد دارای اعتقادات مذهبی قوی‌تر از سلامت روان بالاتری نیز برخوردارند. مذهب و دینداری افراد، از سویی به ایجاد انگیزش مثبت نسبت به دنیا در انسان منجر شده است و او را در مقابل رویدادهای ناگوار زندگی یاری می‌رساند و از سویی دیگر به زندگی فرد معنا و هدف داده است.  داشتن معنا و هدف در زندگی، نشان‌دهنده سلامت روان است. 
روزه و آرامش خانوادگی
بی‌تردید عبادت خدا و از جمله روزه در ماه مبارک رمضان، از عوامل یاد و ذکر الهی است. حذف عبادات و باورهای دینی در زندگی فردی و خانوادگی، مشکلات متعددی را در پی دارد که قرآن از آن به زندگی تنگ و سخت یاد کرده است: «وَ مَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَه مَعیشَهً ضَنَکاً؛  و هر کس از یاد من روی گرداند، همانا برایش زندگی دشواری خواهد بود». در تفسیر این آیه شریفه آمده است: «زندگی آرام و شیرین فقط در پرتو یاد و ذکر خداست». 
بنابراین ترک عبادت، آرامش و لذت را از زندگی انسان سلب می‌کند و موجب اضطراب، حیرت و حسرت می‌شود؛ هر چند فرد از مزایای مادی خوبی برخوردار باشد.  برای مثال شرط صحت یا قبولی بسیاری از عبادات به رعایت حقوق مردم و خوش‌خلقی که ستون مهم دوری از تنش و داشتن آرامش است، دانسته شده و پاداش‌هایی هم برای آن در نظر گرفته شده است؛ چنانکه در روایتی آمده است رسول‌خدا(صل الله علیه و آله) در خطبه شعبانیه و پیش از آغاز ماه رمضان، با اشاره به اهمیت حسن خلق و رفتار نیکو در این ماه خطاب به مسلمانان فرمود: «أیّها النّاسُ مَن حَسّنَ مِنکُم فِی هَذَا الشّهرِ خُلُقَه کانَ لَه جَوازاً عَلی الصّراطِ یَومَ تَزلّ  فِیهِ الاقدام؛  ای مردم! هر کس در این ماه خلق خود را نیکو کند (در پاداش این تلاش مثبت) در روزی که گام‌ها بر پل صراط لغزان است، او به آسانی از آن عبور می‌کند».
موسم بندگی چشم و زبان و گوش است
        نه همین صوم دهان است، خدا می‌داند ‏

گر نباشد همه اعضای تو تسلیم خدا
        روزه¬‌ات صرفه نان است، خدا می‌داند

روزه و تمرین شکیبایی
یکی از آثار روزه، صبرافزایی است. صبر عامل مهم آرامش در خانواده و جامعه است. روزه، تمرین صبر در برابر جزع یا همان حالت ناشکیبایی و بی‌قراری است. افرادی که در برابر مشکلات جزع و فزع می‌کنند، نه تنها چیزی از بار مشکلات آن‌ها کاسته نمی‌شود؛ بلکه باری اضافه نیز بر دوش آن‌ها می‌گذارد؛ چنانکه امام هادی(علیه السلام) فرموده است: «المُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ و لِلجازِعِ اثنَتانِ؛ مصیبت برای انسان صبور، یکی و برای انسان ناشکیبا، دو تاست». نبود صبر موجب بروز مشکلات زیادی به‌ویژه در عرصه خانواده می‌شود، چه بسا نبود صبر و ناشکیبایی باعث فروپاشی خانواده شود؛ از همین‌روست که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «یا أیّها الّذینَ  آمَنوا إستَعینوا بِالصّبر وَ الصّلاة».  به تعبیر برخی روایات مراد از صبر در آیه شریفه، روزه است.  به این ترتیب یکی از فلسفه‌ها و آثار روزه، صبر و شکیبایی روح آدمی است؛ صبری از که اضطراب‌ها و تنش‌ها می‌کاهد و مانع بسیاری از اختلافات و کشمکش‌ها می‌شود.
روزه، فرصتی برای دورهمی و تعامل اعضای خانواده
اعضای خانواده به عنوان یک جامعه کوچک در این ماه، زمان بیشتری به‌ویژه هنگام سحر و افطار با یکدیگر می‌گذرانند. شاید در دیگر ایام به دلیل مشغله‌های کاری و تحصیلی، زمان صرف غذا و حضور در منزل برای هر یک از اعضای خانواده متفاوت باشد؛ اما در ماه مبارک معمولاً همه اعضا در سفره سحر و افطار کنار هم هستند و در صورتی که آداب این ماه در تقوای لسانی و احترام به والدین و کودکان رعایت شود، این ارتباطات موجب بهبود سلامت روان افراد و ایجاد صمیمیت میان افراد خانواده می‌شود. بسیار دیده شده است که میان همه اعضای خانواده به دلیل روزه¬داری، همکاری بیشتری نیز برای انجام امور منزل مانند آماده کردن افطار و سحر وجود دارد؛ زیرا روزه‌داری یکی از بهترین فرصت‌ها برای ایجاد محبت و درک متقابل و احساس نزدیکی میان اعضای خانواده است. وجود مراسم‌های مختلف در مساجد، سخنرانی، احیای شب‌های قدر و شرکت همگانی اعضای خانواده یا جلسات دعا و قرائت قرآن در خانه میان اعضای خانواده، موجب همراهی بیشتر خواهد بود.
روزه و گسترش ارتباطات عاطفی و تقوای زبانی
در روایات بسیاری به میهمانان ضیافت الهی در ماه مبارک سفارش شده است که با مراقبت از نفس خویش، بکوشند که از روزه‌داری این ماه فقط رنج گرسنگی و تشنگی عایدشان نشود و به دیگر شرایط روزه‌داری بی‌اعتنا نباشند؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرموده است: «كَم مِن صائمٍ لَيسَ لَهُ مِن صِيامِهِ إلاّ الجُوعُ و الظَّمَأُ؛  چه بسا روزه‌داری که از روزه‌اش جز گرسنگی و تشنگی نصیبی نیابد».
یکی از مهم‌ترین آداب و توصیه‌ها در ماه رمضان و روزه‌داری، حفظ زبان است؛ همان‌گونه که پیامبر(صل الله علیه و آله) در خطبه شعبانیه فرمود: «وَ احفَظوا ألسِنَتِکُم...؛  و زبان‌های خود را (در ماه رمضان) حفظ کنید». وقتی فرد روزه‌دار تقوای لسانی و رفتاری پیشه ¬کند، به طور طبیعی تنش‌ها و ناراحتی‌ها در خانواده کاهش می‌یابد؛ مانند زن و شوهری که بیشتر از قبل تلاش می‌کنند در ارتباطات کلامی موجب آزار یکدیگر نشوند و از گناهان زبانی مانند توهین، بی‌احترامی و ... پرهیز می‌کنند. فرزندان نیز در تقلید از رفتار و گفتار والدین، مانند آینه عمل می‌کنند. در واقع این ایام، تمرینی برای کنترل رفتار و گفتار در خانواده است که موجب افزایش احترام و درک شرایط اطرافیان و در نتیجه کاهش تنش‌ها می‌شود. کودکانی که والدین خود را در روزه‌داری مهربان‌تر و باحوصله‌تر می‌بینند، به یقین بهتر با سبک زندگی دینی آشنا می‌شوند. شاید به همین دلیل پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) به طور ویژه بر محبت و مدارا با کودکان در روزه‌داری تأکید می¬کنند: «وَ ارحَمُوا صِغارَکُم؛  بر خردسالان خود ترحم کنید». 
ممکن است برخی در حالت روزه بر اثر فشار گرسنگی یا مشکلات دیگر در مواجهه با اعضای خانواده بداخلاقی کنند یا صبر لازم را در برخورد با همسر یا کودکان در خانه نداشته باشند، این رفتار افزون بر اینکه فرد را از پاداش‌های معنوی و اخروی باز می‌دارد؛ ممکن است نگاه بدبینانه‌ای نسبت به روزه‌داری در کودکان ایجاد کند و به نوعی باعث دین‌گریزی آن‌ها شود.
روزه و سنت افطاری در خانواده
افطاری دادن به روزه‌داران، از سنت‌های اسلامی است که در تمامی اعصار مورد اهتمام مسلمانان بوده است. افراد در این ماه مبارک، فامیل و خویشاوندان یکدیگر را برای افطاری دعوت می‌کنند تا افزون بر پاداش روزه و افطاری دادن، کدورت‌ها و ناراحتی‌هایی را که ممکن است در میان آن‌ها باشد؛ به صفا و صمیمت بدل کنند. در حقیقت این کار عاملی برای وحدت قلوب میان اعضای فامیل و خویشاوندان است؛ به‌ویژه که این اطعام با نیت  عبادی و رضای الهی و دست یافتن به پاداش الهی باشد. در روایتی آمده است:
روزی رسول‌خدا(صل الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ فَطَّرَ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُؤْمِناً صَائِماً کانَ لَهُ بِذَلِک عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَی مِنْ ذُنُوبِهِ؛ هر کس از شما در این ماه روزه‌داری را افطار دهد، خدای تعالی پاداش عملش را ثواب یک بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته او قرار خواهد داد». فردی گفت: یا رسول الله! همه ما که توانایی افطار دادن نداریم. رسول‌خدا(صل الله علیه و آله) فرمود: «إِنَّ اللهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی کرِیمٌ یعْطِی هَذَا الثَّوَابَ مِنْکمْ مَنْ لَمْ یقْدِرْ إِلَّا عَلَی مَذْقَةٍ مِنْ لَبَنٍ یفَطِّرُ بِهَا صَائِماً أَوْ شَرْبَةٍ مِنْ مَاءِ عَذْبٍ أَوْ تُمَیرَاتٍ لَا یقْدِرُ عَلَی أَکثَرَ مِنْ ذَلِک؛  خداوند تبارك و تعالى، كريم است و اين ثواب را به هر كس از شما هم كه فقط توان افطارى دادن با شير آميخته به آب يا يك وعده نوشيدن آب گوارا يا چند دانه خرماى كوچك را دارد و توان پرداخت بيش از اين را ندارد، عطا مى‌‌كند.
افطاری‌ در بین اقوام و خویشاوندان، موجب انس و الفت، تجدید دیدارها، انفاق و محبت و دوستی بین افراد فامیل می‌شود که شاید در طول سال به دلایلی فرصت یا اراده‌ای برای دیدار یکدیگر و گذشت و مهربانی نداشته باشند. البته مهم‌ترین اثر افطاری امروزه، ترویج فرهنگ روزه‌داری است که شادی و طراوت زیبایی نیز به آن می‌بخشد. گاهی حتی افرادی نیز که روزه‌خواری می‌کنند، در این مراسم شرکت می‌نمایند و به این عمل عبادی تشویق و رهنمون می‌شوند. توجه به این نکته ضروری است که نباید این سنت زیبا را با تجمل‌گرایی کاذب و چشم و هم‌چشمی یا برخی رفتارهای نامناسب مانند دعوت نکردن افراد بی‌بضاعت آلوده کرد. 
تأثیر رسانه در ماه مبارک بر ایجاد صمیمیت 
امروزه رسانه به عنوان عضوی ثابت در خانواده‌ها حضور دارد. اهمیت رسانه در زندگی بشر امروزی تا آنجاست که نمی‌توان منکر نقش مهم و حیاتی آن در فرهنگ‌سازی و ارائه الگو به افراد جامعه که خانواده نیز رکن مهمی از آن است، شد. برای مثال در سال‌های اخیر پخش ویژه‌برنامه‌های افطار و سحر، مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده است. بیشتر افراد به صورت خانوادگی، بیننده این برنامه‌ها هستند؛ به‌ویژه سریال‌های مناسبتی ماه مبارک که گاه مخاطبان زیادی را از همه اقشار جامعه با خود همراه می‌کند. افراد خانواده نیز در کنار یکدیگر بعد از افطار و نماز، برنامه و زمان مشترکی را به همین مناسبت در کنار هم دارند که شاید در ایام دیگر سال کمتر چنین فرصتی داشته باشند. این برنامه‌ها افزون بر سرگرمی و ایجاد نشاط در خانواده، وظیفه مهم‌تری دارند و آن، بالابردن سطح فرهنگ و رشد و تعالی مردم در زمینه دینداری و آموزش اخلاق در تعامل و رفتار فرد با خانواده است؛ زیرا این زمان فرصتی مناسب برای ارائه آن‌هاست. به نظر می‌رسد با توجه به دورهمی اعضای خانواده در زمان افطار و وجود زمینه مناسب در فضای معنوی ماه مبارک، آموزش اموری مانند احترام به والدین، همسایه‌داری، داشتن عفت کلام، دوری از گناهان زبانی و ... ؛ هرگز نمی‌توان منکر تأثیرگذاری وسیع رسانه‌ها به‌ویژه تلویزیون در فضای خانواده شدک نیم‌‌نگاهی به برخی سریال‌ها یا برنامه‌های سرگرم‌کننده این ماه که به کودکان یا بزرگسالان اختصاص دارد،به راحتی می‌توان این تأثیر و دگرگونی را مشاهده کرد. 
نتیجه‌گیری
داشتن آرامش در زندگی، یکی از مهم‌ترین نعمت‌های الهی است که انسان نیز نقش مهمی در ایجاد و حفظ آن دارد. انسان مؤمن به دلیل اتصال با قدرت لایزال الهی، احساس ضعف و پوچی نمی‌کند. پرداختن به مناسک دینی نیز که روزه از مهم‌ترین آن‌هاست، می‌تواند از افکار موهوم و نگرانی‌های دنیوی در انسان بکاهد. به این ترتیب هر یک از اعضای خانواده می‌توانند در مناسبات خویش گام مهمی در ایجاد انس و الفت و یکرنگی بردارند. البته نمی‌توان این آثار و پیامدهای مثبت را منحصر به این ماه دانست؛ بلکه روزه باعث تقویت اراده است، چه بسا تمرین‌ها و رفتارهای موقتی که در وجود آدمی ماندگار می‌شود. فردی که به مدت یک ماه به سبب روزه‌داری و تلاش برای قبولی آن می‌کوشد در مواجهه با دیگران و به‌ویژه در کانون خانواده از گناهان زبانی پرهیز کند، بی‌شک این سعی و تلاش به ملکه و عادت در او بدل می‌شود. 

نهاد خانواده، اساس و زیربنای جامعه است. خانواده متعادل وقتی شکل می‌گیرد که هر یک از اعضای آن نقش خود را به درستی ایفا کند. مرد ـ معمولاً ـ سرپرست خانواده است و مسئولیت همسری، پدری و نقشی بنیادی در ایجاد خانواده مطلوب دارد؛ از این‌رو سرپرست خانواده می‌تواند با استفاده از شیوه‌هایی کارآمد و روش‌مند، خانواده متعادل را ایجاد کند. برای شکل‌گیری روابط گرم و صمیمی در خانواده، والدین و بویژه پدر باید به دور از افراط و تفریط و سهل‌گیری، مسئولیت وظایف خود را در برابر دیگر اعضای خانواده انجام دهد. از این‌روست که از سرپرست خانواده سؤال می‌شود که آیا این مهم را درست انجام داده است؟ چنانکه پیامبر خدا(صل الله علیه و آله) فرموده است: «اِن اللهَ تَعالی سائِل کُل راعٍ عَمَا اَستَرعاهُ اَحفِظَ ذلِکَ اَم ضَیَّعَهُ حَتّی یُسألُ الرجُلُ عَن اَهلِ بَیتِهِ؛  پروردگار متعال از هر آن کس که مسئولیتی را عهده‌دار است، سؤال می‌کند که آیا آن را پاس داشته است یا تباه ساخته است؛ حتی از مرد در خصوص خانواده‌اش پرسش می‌‌شود».
در این نوشتار به مهم‌ترین شیوه‌هایی که سرپرست می‌تواند با کمک آن‌ها خانواده متعادل را ایجاد کند، پرداخته می‌شود.
معنای خانواده متعادل
تعادل به معنای با هم برابر شدن و همتا بودن آمده است.  منظور از خانواده‌ متعادل، نهاد فاقد عیب و نقص نیست؛ بلکه این مفهوم به شبکه‌ای از روابط متقابل اطلاق می‌شود که اعضای آن درگیر با مشکلات و موانع احتمالی هستند و ضعف‌های کم و بیش قابل اعتنایی نیز دارند، اما در مقابله با موارد مذکور، شیوه‌ منطقی اتخاذ می‌کنند.  متعادل بودن خانواده موجب می‌شود که سلامت خانواده امکان‌پذیر، مقاومت و پایداری خانواده در مقابل مشکلات بیشتر، رضایت و امنیت و آسایش افراد ایجاد و زمینه برای خانواده‌ مطلوب و بالنده فراهم شود.  بی‌شک، سلامت جامعه وابسته به سلامت خانواده است و سلامت روانی و جسمانی افراد نیز تأمین نمی‌شود، مگر آنکه ازدواج‌هایی موفق و خانواده‌هایی سالم و متعادل داشته باشیم.  
نقش سرپرست خانواده در خانه
از نظر اسلام فردی که در نظام خانواده جایگاه شوهری و پدری را داراست، در جایگاه سرپرستی هم قرار خواهد داشت. البته باید توجه داشت که نگاه اسلام به چنین جایگاه‌هایی که فرد مسئولیت‌هایی را می‌پذیرد، نگاه معنوی است که آن را ابزار خدمت به دیگران و کسب سعادت می‌داند؛  چرا که رسول‌خدا(صل الله علیه و آله) خوشبختی مرد را در سرپرستی خانواده اش می‌داند  و می‌فرماید: «اَلرَّجُلُ راعٍ عَلى اَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ مَسؤُولٌ عَنْهُمْ وَ الْمَرْاَةُ راعيَةٌ عَلى بَيْتِبَعْلِها وَ وُلْدِهِ وَ هِىَ مَسْؤُولَةٌ عَنْهُمْ؛  مرد، سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سئوال مى‌شود و زن، سرپرست خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وى سئوال مى‌شود».  روشن است که مراد از قرار دادن مرد در جایگاه سرپرستی، استبداد، اجحاف و تعدی نسبت به دیگر اعضای خانواده نیست؛ بلکه منظور مدیریت واحد و منطقی با توجه به مسئولیت‌ها و مشورت‌های لازم است. 
شیوه‌های ایجاد خانواده متعادل
برای آنکه سرپرست خانواده بتواند نقش خود را در جایگاه همسری و پدری به نحو احسن ایفا کند، باید شیوه‌هایی را در ایجاد خانواده متعادل به کار گیرد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:
1. تأمین نیازهای معیشتی
یکی از وظایف سرپرست خانواده، ایجاد رفاه و گشایش در زندگی است. اگر برای او ممکن باشد که خانواده خود را از رفاه بیشتری برخوردار کند، باید این کار را انجام دهد. این، سنت اسلامی است  و رسول‌خدا(صل الله علیه و آله) درباره افرادی که از این سنت رویگردان هستند؛ فرموده است: «لَيسَ مِنّا مَن وَسَّعَ اللّه ُ عَلَيهِ ثُمَّ قَتَّرَ عَلى عِيالِهِ؛  کسی که خداوند به او روزی فراوان عطا فرموده است، ولی او بر عیال خود سخت بگیرد؛ از ما نیست».  گشایش در زندگی خانواده در برخی موارد حتی بر انفاق‌های مستحب دیگر اولویت دارد.  
یکی از مسئولیت‌های مرد که پس از ازدواج بر عهده‌اش قرار می‌گیرد، نفقه و تأمین نیازهای اقتصادی خانواده است. نفقه، از وظایف ویژه مرد و از حقوق قطعی زن است. نفقه، از چیزهایی است که افزون بر وجوب شرعی و التزام دینی، از نظر قانونی نیز بر مرد لازم است.  بر این اساس تلاش و ممارست برای تأمین رفاه زن در خانواده، یکی از تکالیف مهم همسر است و مرد باید مطابق شرع ، کلیه مخارج زن اعم از خوراک، پوشاک، دارو، درمان و ... را فراهم کند و در صورت امتناع یا کوتاهی در این وظیفه، نسبت به این مهم مسئول خواهد بود. 
از آنجا که مرد مسئولیت اقتصادی خانواده را بر عهده دارد، بخل‌ورزی وی در مسائل مالی، شرایط زندگی را برای همسر و اعضای خانواده دشوار می¬‌کند؛ در حالی که آنچه مهم است، برخورد اعتدالی در مسائل معیشتی و رفاهی همسر به دور از بخل و اسراف است؛ چنانکه امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده است: «كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّرا؛  بخشنده باش، ولی نه ولخرج و اسرافکار و اندازه‏‌گیر باش، ولی نه سختگیر و بخیل». 
امام صادق(علیه السلام) هنگامی که آیه «وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا؛  و کسانی که هر گاه انفاق کنند، نه اسراف می‌نمایند و نه سخت‌گیری؛ بلکه در میان این دو حدّ اعتدالی دارند» را تلاوت فرمود، مشتی سنگ‌ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت؛ به‌طوری‌که حتی یک دانه آن به زمین نریخت و فرمود: «این، همان سخت‌گیری است». سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن‌ها بر زمین ریخت وحتی یک دانه باقی نماند. سپس فرمود: «این، اسراف است». آن‌گاه مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود؛ به‌گونه‌ای که مقداری ریخت و مقداری در دست او باقی ماند و فرمود: «این، همان قوام و حد اعتدال است». سپس فرمود: «قوام، حد وسط و میانه است». 
2. مشورت و گفت‌وگو
یکی از عواملی که سبب تفاهم و همکاری اعضای خانواده می‌‌شود، گفت‌وگو و مشورت در خانواده است که در عین ایجاد خانواده‌ای مستحکم و صمیمی، بهترین محافظ در برابر مشکلات و موانع زندگی نیز است؛ چنانکه امام علی(علیه السلام) فرموده است: «وَلاَ ظَهِیرَ کَالمُشَاوِرَةِ؛  هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست‌». در طول تاریخ زندگانی بشر نیز بهترین و مستحکم‌ترین کانون‌های خانوادگی، آن‌هایی بوده‌اند که زن و شوهر و فرزندان با همفکری و همکاری در آن حرکت نموده‌اند. امام رضا(علیه السلام) درباره مشورت با اعضای خانواده فرموده است: «پدرم امام کاظم(علیه السلام) به رغم خِرَدی که داشت (که با عقل دیگران قابل قیاس نبود)، با غلامان سیاه خود مشورت می‌کرد و در جواب اعتراض دیگران می‌فرمود: چه بسا خدای متعال فتح و گشایش را در زبان این شخص قرار داده باشد». 
مشورت، اختصاص به زن  ومرد ندارد؛ بلکه این امر می‌تواند با فرزندان نیز صورت گیرد؛ زیرا یکی از عواملی که به فرزندان شخصیت می‌دهد، مشورت با آن‌ها در امور خانواده است. این کار سبب می‌شود که آن‌ها احساس کنند که در خانواده به نظرشان توجه می‌شود و به این ترتیب آنچه را که در دل دارند، با والدین خود در میان می‌گذارند. مرحوم آیت‌الله کوهستانی همواره سفارش پیامبر(صل الله علیه و آله) را در نوع رفتار با فرزندان خود به کار می‌گرفت؛ به‌گونه‌ای که افزون بر مشورت، به قدری به شخصیت و احترام و تکریم فرزندان و اعضای خانواده‌اش اهمیت می‌داد که از آن‌ها می‌خواست برای ایشان استخاره بگیرند.  بنابراین لازم است والدین و به‌ویژه پدر، از پیشنهادهای صحیح نوجوانان استقبال کنند و در صورتی که در پیشنهادهای  آنان خطایی می‌بینند، با دلیل و منطق آن‌ها را به اشتباه خود متوجه کنند. این عمل باید به‌گونه‌ای انجام شود که به شخصیت آن‌ها لطمه نزند و در آنان احساس ناتوانی را ایجاد نکند. بر این اساس والدین می‌توانند عقاید و تجربیات‌شان را با فرزندان‌شان در میان بگذارند، دقیقاً مانند یک مشاور موفق که مطلب خود را با طرف مراجعه در میان می‌گذارد.  دختر شهید بهشتی درباره مشورت شهید بهشتی با فرزندانش نقل می‌کند: «ما آنچه در ذهن به عنوان سؤال داشتیم، از ایشان می‌پرسیدیم و ایشان با وجود اشتغال زیادی که داشتند؛ در این گونه موارد وقت کافی و مناسبی می‌گذاشتند. البته این وقت‌گذاری هم منظم بود». 
3. مراقبت و نظارت
اسلام در محیط خانواده برای شخصیت زن، احترام و ارزش ویژه‌‌ای قائل است و مسئولیت مراقبت از حریم زن قبل از ازدواج را بر عهده والدین، به‌ویژه پدر و بعد از ازدواج را بر عهده¬ همسر وی قرار داده است. اهمیت این مسئله تا آنجاست که حتی فدا کردن جان در این راه امری پسندیده است؛ چنانکه رسول‌خدا(صل الله علیه و آله) فرموده است: «مَنْ قُتِلَ دُونَ عِيَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ؛  کسی که در راه دفاع از اهل و عیال خود کشته شود، شهید است». 
بی‌تردید برای ایجاد خانواده‌ای متعادل، مراقبت از همسر و فرزندان یک اصل اساسی به شمار می‌رود. همسر شهید مطهری در این زمینه می‌گوید:
یادم هست یک‌بار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم و بعد از چند روز با یکی از دوستان به تهران برگشتم. نزدیک سحر بود به خانه رسیدیم.‌ وقتی وارد شدم، دیدم همه بچه‌ها خوابند، ولی آقا بیدار است. چای را حاضر کرده، میوه و شیرینی چیده و منتظر من بودند. دوستم از دیدن این منظره متعجب شد و گفت: «همه روحانیون این‌قدر خوبند؟». بعد از سلام و علیک،‌ آقا با اشاره به اینکه بچه‌ها هنوز خوابند، با تأثر به من گفتند: «می‌ترسیدم یک وقت نباشم و شما از سفر بیایید و کسی نباشد به استقبالتان بیاید». حتی در سفری که من با ایشان به کربلا داشتم،‌ وقتی به خانه برگشتیم؛‌ دو سه تا از بچه‌ها خواب بودند. ایشان ناراحت شدند و با بچه‌ها دعوا کردند که چرا وقتی مادرتان از سفر آمدند، همه شما به استقبالش نیامدید؟! 
یکی از وظایفی که مرد  و سرپرست در زندگی زناشویی نسبت به همسر خود بر عهده دارد، مراقبت و محافظت از حیثیت و آبروی همسر خود در برابر تجاوز و رفتارهای غیرمتعارف و ناملایمات اجتماعی است؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ وَ مِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛  خدای تعالی دارای صفت غیرت است و انسان‌های غیور را دوست دارد و به دلیل وجود همین صفت بود که کارهای زشت از پیدا و پنهان را حرام نموده است». غیرت تنها به این نیست که انسان غیر را به حریم خود راه ندهد؛ بلکه غیور کسی است که به حریم دیگری هم راه پیدا نکند. اگر جامعه بخواهد به امنیت برسد و غیور باشد، باید خانواده را درست تأسیس کند.  
غیرت‌ورزی چنانکه بعضی تصور می‌‌کنند، به معنی بدبینی نسبت به همسر نیست. همچنین باید از غیرت بیجا خودداری کرد؛ چنانکه امام علی(علیه السلام) به امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرموده است: «از غیرت بیجا بپرهیزید؛ زیرا این کار سبب مى‌شود که افراد صحیح و درستکار از آنان، گرفتار آلودگى و بیمارى شوند و افراد بى‌گناه در معرض تهمت قرار گیرند».  بر منبای این سخن امام علی(علیه السلام) داشتن غیرت ابتدا باید در جهت محافظت از همسر و سایر اعضای خانواده باشد و در مرحله بعد با رفتاری سرشار از عطوفت، مهربانی و بدون سختگیری و افراط همراه گردد. بنابراین اگر مردی دارای تعصب و بدبینی بی‌جا نسبت به همسر و سایر اعضای خانواده خود شود، باید با تمرین و ممارست نسبت به رفع این عمل مذموم تلاش نماید.  
مراقبت و نظارت بر فرزندان نیز از مسولیت‌های مهم والدین و به‌ویژه پدران است. هـنگامی کـه والدیـن بر فرزند خود نظارت داشـته بـاشند و از وضـعیت و شرایط فرزندشان آگاه باشند و او را درک کنند، هنگام بروز مشکل و آسیب برای فرزند می‌توانند از او مراقبت کنند که این امر، سبب مهر و الفت در زنـدگی فـردی و اجـتماعی فرزند می‌شود. البته مراقبت و نظارت بر فرزند باید منطقی و به دور از افراط و تفریط باشد. 
نه به نزدیک آی و نه می باش دور
        در وسط رو تا بود خیر الامور

  1. دغدغه‌مندی نسبت به تربیت 
    برای شکل‌گیری خانواده متعادل و مطلوب، تربیت فرزندان نقشی بنیادین دارد. عوامل بسیاری در شکل‌گیری ویژگی‌های شخصیتی رفتاری، شناختی، عاطفی، دینی و معنوی فرد تأثیرگذار است که یکی از این عوامل تأثیرگذار و مهم، عوامل محیطی است که شامل خانواده، همسالان، محیط جغرافیایی، محیط اجتماعی و مانند آن می‌شود. والدین از جمله پدر به عنوان نخستین مربیان کودک و به عنوان کسانی که ارتباط پیوسته و همیشگی با فرزندان دارند، تاثیر بیشتری در ابعاد گوناگون تربیتی کودکان دارند. بدین سبب در آموزه‌های دینی به نقش تربیتی والدین بیشتر توجه شده است.  در مباحث روان‌شناختی نیز روانشناسان به تأثیر والدین از جمله پدر در شکل‌گیری شخصیت و ویژگی‌های رفتاری فرزندان پرداخته‌اند؛ به‌گونه‌ای که والدین را مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در شخصیت و ویژگی‌های رفتاری فرزندان می‌دانند.  تربیت فرزندان همچنان که نیازمند تلاش و فداکاری و کاردانی مادر است، محتاج همکاری مدیریت و بصیرت پدر نیز است. این اصل مهم را نباید از نظر دور داشت که مسئولیت پدر تنها در تأمین هزینه‌های خانواده خلاصه نمی‌شود؛ بلکه تربیت فرزندان یکی از اساسی‌ترین وظایف است.  
    5. جامعه‌پذیری فرزند
    یکی از وظایف سرپرست خانواده، آن است که اعضای خانواده خود را به‌گونه‌ای تربیت کند که شیوه زندگی در جامعه اسلامی خود را بیاموزند. خانواده‌ای که شیوه صحیح زیست اجتماعی را بداند و نسبت به قوانین و مقررات جامعه احترام بگذارد، خانواده متعادل خواهد بود. جامعه‌پذیری فرد را به آموختن هنجارها، ارزش‌ها، زبان‌ها، مهارت‌ها، عقاید و الگوهای فکر و عمل که همگی برای زندگی اجتماعی ضروری هستند؛ قادر می‌کند. جامعه‌پذیری، جامعه را به بازسازی خود از لحاظ اجتماعی قادر می‌سازد و بدین ترتیب استمرار آن را از نسلی به نسل دیگر تضمین می‌کند.  
    نوزاد در خانواده به دنیا می‌آید و نخستین برخوردهای خود را با محیط خانواده آغاز می‌کند. در این کانون اولیه، نخستین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری‌ها آغاز می‌شود و کودک به تدریج در فرایند اجتماعی شدن قرار می‌گیرد.  والدین، نمونه برتر و الگوی شایسته هستند که کودک در رفتار و اخلاق دنباله‌رو آن‌هاست و خواه ناخواه گفتار و کردار والدین خویش را بازتاب می‌دهد.  
    فهرست منابع 
    کتب
    1.    ابراهیمی‌پور، قاسم و همکاران، شاخص‌های خانواده مطلوب از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1395ش.
    2.    بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری،
    3.    به‌پژوه، احمد، ازدواج موفق و خانواده‌ سالم، چگونه؟، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1388ش.
    4.    بهشتی، احمد، اسلام و تربیت کودک، تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، 1390ش.
    5.    پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحة، تهران: دنیای دانش، 1382ش.
    6.    پناهی، علی احمد و داوود حسینی، با دخترم (ویژه والدین و مربیان دختران نوجوان)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1390ش.
    7.    پناهی، علی احمد، نقش زن و مرد در خانواده با رویکرد اسلامی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1398ش.
    8.    جوادی آملی، عبدالله، خانواده متعادل و حقوق آن، قم: اسراء، 1397ش.
    9.    حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تصحیح مؤسسه آل‌البیت(علیهم السلام)، چاپ اول، قم: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، 1409ق.
    10.    دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب الی الصواب، چاپ اول، قم: شریف الرضی، 1412ق.
    11.    رجایی، غلامعلی، سیره شهید دکتر بهشتی، چاپ سوم، تهران: نشر شاهد، 1386ش.
    12.    سادات، محمدعلی، راهنمای پدران و مادران، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372ش.
    13.    شرفی، محمدرضا، خانواده متعادل، چاپ اول، تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1372ش.
    14.    شریف الرضی، حسین بن محمد، نهج‌البلاغه، تصحیح صبحی صالح، چاپ اول، قم: هجرت، 1414ق.
    15.    شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران: نشر روان، 1401ش.
    16.    صافی، احمد، خانواده‌ متعادل و نامتعادل، چاپ هفتم، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1384ش.
    17.    صدوق، علی بن محمد، من لا یحضره الفقیه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413ق.
    18.    طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، تهران: نشر فراهانی، 1390ش.
    19.    قائمی، علی، خانواده و تربیت کودک، تهران: انتشارات امیری، 1368ش.
    20.    قرشی، سید علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنیاد بعثت مرکز چاپ و نشر، ۱۳۷۴ش.
    21.    مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، تصحیح جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.  
    22.    معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، چاپ هفتم، تهران: سپهر، 1371ش.
    23.    مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1353ش. 
    24.    نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، تصحیح مؤسسه آل‌البیت(علیهم السلام)، چاپ اول، قم: مؤسسه آل‌البیت(علیهم السلام)، 1408ق.