emamian

emamian

آخرت هر انسانی، بازتاب دنیای اوست و آن چه در مواقف آخرت مشاهده می‌کند و هر پاداش و کیفری که به او می‌رسد عکس العمل عقاید، افکار، اخلاق، گفتار و رفتار دنیای اوست و گذشتن از صراط آخرت نیز برای هر انسان، وابسته به این است که در دنیا، راه زندگی را چگونه پیموده و در ایّام عمر، چه صراطی را طی کرده است. کسی که در این جهان مسیرش صراط مستقیم انسانیّت بوده  او صراط قیامت را به آسانی می‌پیماید و به سعادت ابدی نائل می‌گردد و امّا کسی که در این عالم راه زندگی را ترک گفته، به انحراف و کج روی گرائیده و به خلق و خوی درندگان متخلّق شده است نمی‌تواند از صراط قیامت بگذرد و ناچار سقوط خواهد کرد. [۱]

با توجه به نکته فوق، صراط آخرت برای افراد با ایمان و با تقوا پهن‌تر نمی‌شود بلکه چون درجات ایمان این افراد در این دنیا و قدرت تصمیم گیری ایشان در انجام واجبات و دوری از محرّمات متفاوت بوده است در قیامت نیز عبورشان از صراط متفاوت خواهد بود بعضی آن را با تندی و در کمال سرعت طی می‌کنند و بعضی با تأنّی و کندی.

در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم:

«مردم در عبور از صراط گروه‌های مختلفی هستند صراطی که رقیق‌تر از مو و تیزتر از شمشیر است. بعضی مانند

برق گذر می‌کنند، بعضی مثل اسب دونده می‌گذرند، بعضی با دست‌ها و زانوها می‌روند، بعضی راه را با دو پا طی

می‌کنند و بعضی به صراط آویخته‌اند گاهی گوشه‌هایی‌ از بدنشان را آتش می‌گیرد. [۲]»

انسان متقی و مؤمنی که کاملا به وظایف دینی خود عمل می کند هرگاه در میدان گناه قرار می گیرد به سرعت خود را نجات داده و از مسیر گناه گریزان است بر خلاف انسانی که از ایمان محکم و استواری برخوردار نیست این چنین انسانی با وسوسه بسیار گاه تا نزدیکی گناه هم پیش می رود ولی به سبب وجود ایمان در قلبش با سختی بسیار و بر خلاف تمایل درونی گناه را ترک می کند بین این دو مؤمن خیلی فرق است. اولی به سرعت از گناه گذشت بدون این که تمایلی هم داشته باشد تجسم همین رفتار او در قیامت با سرعت گذشتن از پل صراط است و دومی که با سختی از گناه دست کشیده  است از صراط می گذرد ولی با تأنی و افتان و خیزان.

پس کیفیت گذر از صراط در قیامت ارتباط مستقیم با عملکرد ما در دنیا دارد که چگونه به وظایف دین عمل کرده ایم.

در واقع صراط آخرت بازتاب و نتیجه کیفیت رفتار انسان در مواجه شدن با واجبات و محرّمات الهی در این دنیاست به هر مقدار انسان در اثر تقوا قوی‌تر، راحت‌تر و سریعتر از گناه صرف نظر کند و خود را به معصیت آلوده نسازد در آخرت نیز، بازتاب این عمل، گذشتن سریع و برق آسا از پل صراط می‌شود. ولی اگر در اثر ضعف ایمان و تقوا، نتواند در مقابل گناهان مقاومت کند و در ورطه گناه بیفتد در آخرت نیز از پل صراط نمی‌تواند بگذرد و در آتش جهنّم سقوط خواهد کرد.

عفو و گذشت

در صـحـنـه زنـدگـی اجـتـمـاعـی بشر، کمتر کسی را می توان یافت که از عیب، پاک بوده و از لغـزش مـصـون بـاشـد. اگـر هـم چـنـیـن افـرادی پیدا شوند، بسیار نادرند؛ زیرا انسان همواره گرفتار کشمکش غرایز حیوانی و تمایلات عالی انسانی خویش است و هر کاری هم که از او سر می زند، فرایند نزاع این دو نیروست. پس بطور طبیعی، نمی توان انتظار داشت، همه کارهای یـک فـرد، درسـت و پـسـنـدیـده بـاشـد. هـر کـس بـه مـقـتـضـای حال خود کم و بیش لغزش هایی دارد.

زیـان نـاشـی از ایـن لغزشها، همیشه به خود انسان محدود نمی شود، بلکه در مواردی گریبان دیگران را نیز می گیرد و موجودیّت و منافع آنان را به خطر می اندازد.

به نظر شما با این گونه لغزشها که گهگاه از این و آن سر می زند چه باید کرد؟

اگـر قرار باشد همه خطاکاران با هر وضعیّتی که دارند مجازات شوند و هر کس بخواهد آزار و اذیـّت دیـگـری را تـلافـی کـنـد و دیـر یا زود از او انتقام بگیرد، چه پیش خواهد آمد و صحنه زندگی بشر را چه جهنّم سوزانی از خشم، کینه و نفرت فرا خواهد گرفت؟ اینجاست که پای مکارم اخلاقی و فضایل عالی انسانی به میان می آید و ارزش والای آنها مشخّص می شود.

عفو و گذشت یکی از این مکارم والا و بلکه به قول امام علی علیه السلام تاجی زینت بخش بر سر همه آنهاست:

(اَلْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ)   (۲۵۷)  گذشت، زینت بزرگواری هاست.

این خوی پسندیده، پرتوی از مسرّت واقعی و موجی از عواطف و احساسات انسان دوستانه را در دلها ایجاد می کند و کینه ها و دشمنیها را از آن می زداید و موجب می شود که خصم دست از خصومت برداشته و طرح دوستی و محبّت بریزد.

   

- جایگاه عفو در اسلام

بـررسـی مـنـابـع اسـلامـی نـشـان مـی دهـد کـه (گـذشـت) یـکـی از اصـول اسـاسـی در برخورد با لغزش افراد با ایمان است.

قرآن کریم حتّی در همان آیاتی که کیفر و مجازات را برای مجرمان و گناهکاران تشریع می کند و مؤمنان را از خطر و زیان آنان برحذر می دارد، گذشت و چشم پوشی از خطایشان را نیز به عنوان یک ارزش برتر مطرح می سازد.

به عنوان مثال، در آیه ای پس از بیان چگونگی حکم قصاص می فرماید:

(فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ اَخیهِ شَیْءٌ، فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَدأ اِلَیْهِ بِاِحْسانٍ...)(۲۵۸)

پـس اگـر کـسی از سوی برادر (دینی) خود مورد عفو قرار گیرد (و از قصاص او صرف نظر شود)، باید از راه پسندیده پیروی کند و (دیه را) با نیکی به عفو کننده بپردازد.

نـکـته جالبی که از تعبیر (مِنْ اَخیهِ) در آیه مزبور به دست می آید، این است که قرآن رشته بـرادری را در میان مسلمانان، حتّی بعد از ریختن خونهای ناحقّ، همچنان برقرار می داند و برای تـحـریـک عـواطـف، ولیّ مـقتول را برادر قاتل معرّفی می کند و با این تعبیر، آنان را به عفو و گذشت تشویق می نماید.

   

در آیـه دیـگـری، گـذشـت در برابر خشونت نیازمندانی که بر اثر هجوم گرفتاریها، گاهی پـیمانه صبرشان لبریز شده و سخنان تند و خشونت آمیزی بر زبان می رانند را ستوده، می فرماید:

(قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُها اَذیً وَاللّهُ غَنِیُّ حَلیمٌ) (۲۵۹)

گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان) و عفو (و گذشت از خشونتهای آنان) از بخششی که آزادی در پی آن باشد، بهتر است و خداوند، بی نیاز و بردبار است.

   

بـدیـهـی اسـت کـه تحمّل خشونت این گونه افراد و گذشت از برخوردهای زننده آنان، بویژه اگـر بـا قـول مـعـروف، یـعـنـی سـخن نیک و دلداری، دلجویی و راهنمایی همراه باشد، از عقده هایشان می کاهد و به آنان آرامش ‌ می بخشد.

   

در آیه ای دیگر به مؤمنان توصیه می کند که حتّی از لغزش کافران و منکران قیامت نیز (اگر مفسده نداشته باشد) بگذرند و کار آنها را به خدا واگذارند:

(قُلْ لِلَّذینَ امَنُوا یَغْفُِرو الِلَّذینَ لا یَرْجُونَ اَیّامَ اللّهِ) (۲۶۰)

به آنان که ایمان آورده اند بگو: کسانی را که روزهای (واپسین) خدا را امید ندارند، عفو کنند.

در آیـه دیـگـری از پـیـامـبـر(ص) مـی خـواهـد کـه بـا (صـفـح جمیل) یعنی به طریقه نیکو از مجازات مجرم درگذرد:

(فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ)    (۲۶۱)   به طریق نیکو گذشت کن.

از عـلی عـلیـه السـلام در تـفـسـیـر ایـن آیـه چـنـیـن نـقـل شـده اسـت : (صـفـح جمیل، عفو بدون عتاب و سرزنش مجرم است).   (۲۶۲)

پـیـشـوایـان بـزرگـوار اسـلام از یکسو در سیره عملی خود، انسانهای باگذشت و بزرگواری بـودنـد، چـنـان کـه نـقـل شـده روزی ابـوهریره نزد امام علی علیه السلام آمد و سخنان ناروایی دربـاره آن حـضـرت گـفـت. فـردای آن روز شرفیاب شد و خواسته هایی را خدمت حضرت مطرح کـرد. حضرت علی (ع) همه آنها را برآورده ساخت. این کار امام بر برخی از اصحاب گران آمد و موجب اعتراض آنان شد. آن حضرت به ایشان فرمود:

(اِنّی لاََسْتَحْیی اَنْ یَغْلِبَ جَهْلُهُ عِلْمی وَ ذَنْبُهُ عَفْوی وَ مَسْألَتُهُ جُودی) (۲۶۳)

مـن از ایـنـکه نادانی او بر علمم، گناه او بر عفوم و درخواست او بر بخشایشم چیره شود، شرم می کنم.

   

امام صادق علیه السلام فرمود:

(اِنّا اَهْلُ بَیْتٍ، مُرُوَّتُنا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا) (۲۶۴)  ما خاندانی هستیم که جوانمردی مان گذشت از کسی است که بر ما ستم کرده است.

و از سوی دیگر، پیروان خویش را به آن توصیه می کردند، چنان که امام علی (ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر می نویسد:

(فـَاَعـْطـِهـِمْ مـِنْ عـَفـْوِکَ وَ صـَفـْحـِکَ مـِثـْلَ الَّذی تـُحِّبُ اِنْ یـُعـْطـِیـَکَ اللّهُ مـِنْ عـَفـْوِهـِوَ صَفْحِهِ) (۲۶۵)

آنـان (مـردم) را از عفو و اغماض خویش برخوردار ساز بگونه ای که دوست می داری خداوند تو را از عفو و اغماض خویش برخوردار سازد.

   

- حدود عفـو

انـدکـی تأمّل در موارد به کارگیری کلمه عفو در متون اسلامی نشان می دهد که این واژه گاهی در بـرابـر انـتقام و گاهی در برابر عقوبت و مجازات به کار می رود. آنجا که عفو در برابر انـتـقـام بـه کـار گرفته شده، چون منظور از انتقام، تسکین خاطر انتقام گیرنده است و او تمام هـمـّت خـود را صـرف فـرونـشاندن آتش خشم خویش می سازد و هیچ گونه نظری به اصلاح و هـدایـت طـرف مـقـابـل نـدارد، در ایـن صـورت عـفـو، صـددرصـد یـک ارزش مـحـسـوب مـی شـود و عمل انتقام جویانه نیز بطور مطلق زشت و ناپسند است و تا حدودی آنچه تا کنون در ستایش عفو و گـذشـت ذکـر شـد نـاظـر بـه هـمـین معنای عفو است؛ ولی اگر عفو در برابر عقوبت و مجازات شـخـص خـطـاکـار بـه کـار رود و انـسان متحیّر شود بین اینکه خطاکار را ببخشد یا او را بطور عادلانه مجازات کند، دیگر عفو بطور مطلق ارزش محسوب نمی شود و مجازات هم همیشه ناپسند و نـکـوهـیـده نـیـسـت، بـلکـه انـتـخـاب یـکـی از دو راه تـا حـدود زیـادی بـسـتـگـی بـه دو عامل تعیین کننده دارد:

۱ ـ نوع جرم

۲ ـ وضعیّت مجرم

   

اگر جرم و تجاوز نسبت به حقوق شخصی باشد و زیان ناشی از خطا و لغزش، متوجّه فرد یا گـروه مـحـدودی شود، در این صورت عامل دوّم (وضعیّت مجرم) تعیین کننده است؛ به این معنا که بـایـد دیـد آیـا عـفـو و اغـمـاض، مـوجـب پشیمانی و اصلاح فرد خاطی می شود یا بر جرأت و جـسـارت او در تـکرار عمل ناپسندش می افزاید. انسانهای با فضیلت و بزرگوار، اگر طرف مـقابل را، از کرده خود پشیمان و شایسته عفو و بخشش ببینند، بسادگی از او در می گذرند، امّا اگـر بـه ایـن نـتیجه برسند که عفو مجرم، او را گستاخ ‌تر می سازد و گذشت بزرگوارانه آنـان را حـمـل بر ضعف یا ترس می کند، او را به خاطر جرمش تحت تعقیب قانونی قرار می دهند تا به کیفر عمل خود برسد.

بـه کـارگـیـری بـخـشـش در مـورد اشـخاص لایق و خودداری از آن در خصوص افراد فرومایه، همواره مورد توصیه و تأکید پیشوایان بزرگوار اسلام بوده است؛ علی علیه السلام در این باره فرمود:

(اَلْعَفْوُ یُفْسِدُ مِنَ اللَّئیمِ بِقَدْرِ اِصْلاحِهِ مِنَ الْکَریمِ) (۲۶۶)

عفو و گذشت همان اندازه که بزرگوار را اصلاح می کند، فرو مایه را تباه می سازد.

   

همچنین امام زین العابدین علیه السلام در رساله حقوق خود می فرماید:

(وَ حَقُّ مَنْ سأکَ اَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ، وَ اِنْ عَلِمْتَ اَنَّ الْعَفْوَ یَضُرُّ انْتَصَرْتَ) (۲۶۷)

حـق کـسـی که به تو بدی کرده، آن است که از او بگذری، ولی اگر عفوِ او را مضرّ دانستی، می توانی او را عقوبت کنی.

 

در سـخـن دیـگـری امـام عـلی عـلیـه السـلام، کسی را که از روی علم و اطّلاع مرتکب جرمی شده، شایسته عفو ندانسته، می فرماید:

(اَلْمُذْنِبُ عَلی بَصیرَةٍ غَیْرُ مُسْتَحِقٍّ لِلْعَفْوِ) (۲۶۸) آن که با بصیرت بر زشتی گناه، آن را مرتکب می شود، سزاوار عفو نیست.

گـاهـی مـعـلوم نـیـسـت کـه آیـا مـجـرم شـایـسته عفو است یا سزاوار عقوبت؟ در این صورت اگر بتوانیم، باید بگونه ای او را بیازماییم تا میزان صلاحیّتش معلوم شود.

   

از امـام باقر علیه السلام نقل شده که روزی امیر مؤمنان (ع) پس از جلسه ای که در آن قرآن و احـکـام دیـنـی بـه مـردم می آموخت، از مسجد خارج شد. در راه به مرد جسوری برخورد. او به امام سـخـن زشـتـی گـفت.

امام فوری به مسجد برگشت و دستور داد تا مردم را خبر کنند و خود به مـنبر رفت. جمعیّت بقدر کافی آمدند و مرد بی ادب نیز حاضر شد. امام (ع) پس از حمد و ثنای الهـی و بـیـان سـخـنـانـی حـکـمـت آمـیـز(۲۶۹) فـرمـود: (آن کـه سـاعـتـی قـبـل سـخنی گفته بود، کجاست؟) مرد که جرأت انکار نداشت، خود را معرفی کرد. امام به او فـرمـود: (اکـنـون اگـر مـن بخواهم با حضور مردم گفتنی ها را می گویم.) مرد پاسخ داد (و اگـر بـخـواهـی عـفـو مـی کـنـی و مـی گـذری، زیـرا تـو اهل چشم پوشی و گذشتی!).

امام فرمود:

(عَفَوْتُ وَ صَفَحْتُ) (۲۷۰)  عفو کردم و صرف نظر کردم.

شـیـوه بـرخـوردشـان نـشـان مـی دهـد کـه ابـتـدا آن مـرد بـا پـاسـخ خـود، صـلاحـیّتش را برای شمول عفو و اغماض ‌ حضرت به اثبات رسانید و آن گاه امام او را بخشید و از مجازاتش صرف نظر کرد.

   

اگر جرم و تجاوز، مربوط به حقوق جامعه باشد، در این صورت چون پای حدود الهی و حقوق اجتماعی در میان است و سعادت عمومی در گرو اجرای آنهاست، ناگزیر، حدود باید اجرا شود و حـقـوق بـایـد تـأدیـه گـردد، زیـرا قـانـون و حـرمـتِ مـال، جـان، عـِرض و نـامـوس مـردم مـثـل مـرز و حـصـاری اسـت کـه گـرداگرد جامعه کشیده شده تا مردم در پناه آن در امنیّت و آسایش زنـدگـی کـنـنـد. اگـر ایـن مـرز شـکـسـتـه شـود و قـانـون تـحـت عـنـاویـنـی از قبیل عفو و گذشت به اجرا در نیاید زمینه برای هرج و مرج و ناامنی فراهم شده و ادامه زندگی بـرای مـردم دشـوار خـواهـد شـد. اصـرار اسـلام را بـر عـفـو و گذشت در حقوق شخصی در بحث گـذشـتـه خـوانـدیم و دانستیم که اسلام دین خشونت و انتقام و کشتار نیست، امّا ترحّم و دلسوزی بر متجاوزان به حقوق جامعه را نیز هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد:

ترحّم بر پلنگ تیز دندان   //   جفاکاری بود بر گوسفندان

در ایـنـجـا مـجـریان عدالت باید بدون توجّه به احساسات شخصی و دلسوزیهای واهی و بی اسـاس، بـا کـمـال شـهـامـت بـه مـقـتـضای عدالت عمل کنند. قرآن کریم در کنار آن همه دستورات فـراوان کـه در خـصـوص عـفـو و اغـمـاض داده، وقـتـی بـه اجـرای حدود الهی و احترام به حقوق اجـتـمـاعـی مـی رسـد، از چـنـیـن تـرحـّمـهـای نـابـجـایـی بـصـراحـت نـهـی مـی کـنـد.

بـه عـنـوان مثال، در دستور اجرای حدّ زنا می فرماید:

(وَ لا تَأخُذْکُمْ بِهِما رَأفَةٌ فی دینِ اللّهِ) (۲۷۱)  در اجرای حکم خداوند بر آنان، دستخوش عاطفه و نازک دلی بیجا نشوید.

و نیز، اجرای حکم قصاص را موجب حیات و تحرّک جامعه دانسته، می فرماید:

(وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیوةٌ یا اُولیِ الاَْلْبابِ) (۲۷۲)  ای خردمندان اجرای حکم قصاص موجب حیات شماست.

امـام کـاظم علیه السلام در تفسیر آیه (اِنَّ اللّهَ یُحْیِی الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها) یعنی خداوند زمین را پس از مرگش زنده می کند، فرمود:

مـنـظور این نیست که زمین با باران زنده می شود، بلکه مقصود آن است که خداوند مردانی را بر مـی انـگـیـزد تا عدالت را زنده کنند و با اجرای عدالت زمین را زنده سازند؛ زیرا اقامه و اجرای یک حدّ از حدود الهی در زمین از چهل روز بارندگی مفید، سودمندتر است. (۲۷۳)

زنـی از اشـراف قـبـیـله بـنی محزوم، مرتکب سرقت شده بود و قرار شد حدّ سرقت بر او جاری شـود. سـران قـبـیـله مـزبور، از بیم آنکه اجرای حدّ، موجب سرافکندگی آنان در بین سایر مردم شده، این ننگ برای ایشان باقی بماند، اُسامة بن زید، را نزد ایشان فرستادند، تا شفاعت کند و از پـیـامبر(ص) عفو او را خواستار شود.

آن حضرت پس از اطلاع از مضمون پیام با خشم زیاد فـرمـود: (ای اُسـامه، تو را نبینم که درباره تعطیل حدّی از حدود خداوند شفاعت کنی!) آن گاه در جمع مهاجر و انصار حضور یافته، چنین فرمود:

عـلّت هـلاکـت اقـوام گـذشـتـه این بود که هرگاه شخص صاحب نفوذی از آنان دزدی می کرده، حدّ خداوند را بر او اجرا نمی کردند، ولی اگر فرد ضعیفی دست به این کار می زد، حکم قانون را بر او عملی می ساختند. به خدا سوگند! حتّی اگر دخترم فاطمه دزدی کند، دستش را قطع خواهم کرد. (۲۷۴)

   

یک نکته :

در اسـلام، تـنـهـا رهـبـر جـامـعـه و (ولیّ امـر مـسلمین) این اختیار را دارد که با در نظر گرفتن مـصـالح عـمـومـی جـامـعـه و سـوابـق نـیـک شـخـص مـجـرم اگـر او را از کرده خود پشیمان ببیند و شمول عفو را برایش سازنده و مثبت تشخیص دهد، از خطای او درگذرد. به عنوان نمونه :

سـارقی را خدمت امیرمؤمنان علیه السلام آوردند و او به دزدی خود اعتراف کرد. آن حضرت از او پـرسـیـد: آیا چیزی از قرآن حفظ داری؟ عرض کرد: بلی سوره بقره را حضرت او را عفو کرده، فرمود: دستت را به خاطر سوره بقره بخشیدم (و برای دزدی ات، این بار آن را قطع نمی کنم.) در ایـن هـنـگـام فـردی بـه نـام اشـعـث زبـان بـه اعـتـراض گـشـود و گـفت : آیا حدود الهی را تعطیل می کنی؟ امام (ع) فرمود: تو چه می دانی!؟ مگر پس از اقامه بیّنه امام نمی تواند عفو کند؟ هرگاه شخص خودش به دزدی اعتراف کند، اختیار با امام است. اگر مصلحت ببیند می بخشد و گرنه مجازات می کند. (۲۷۵)

اصل ۱۱۰ قانون اساسی نیز عفو یا تخفیف مجازات مجرمان را از اختیارات رهبر جامعه اسلامی می داند.

   

آثـار عفو

در قـرآن کـریـم و روایـات پـیـشـوایـان مـعـصـوم آثار و برکات زیادی برای عفو ذکر شده که برخی از آنها عبارتند از:

   

۱ ـ شمول عفو الهی؛ قرآن کریم عفو و گذشت بندگان خدا از یکدیگر را زمینه ساز عفو خداوند می داند.

(وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا اَلا تُحِبُّونَ اَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ) (۲۷۶)

و باید عفو کنند و درگذرند، آیا دوست نمی دارید که خداوند بر شما ببخشاید.

   

۲ ـ نصرت الهی؛ امام کاظم (ع) فرمود:

(مَا الْتَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ، اِلاّ نُصِرَ اَعْظَمُهُما عَفْواً) (۲۷۷)

هرگز دو گروه با هم روبه رو نشدند، مگر آنکه بخشنده ترین آن دو یاری شد.

   

۳ ـ طول عمر؛ از رسول خدا(ص) چنین نقل شده است :

(مَنْ کَثُرَ عَفْوُهُ مُدَّ فی عُمْرِهِ) (۲۷۸)

آن که عفوش بسیار شد، عمرش طولانی می شود.

   

۴ ـ دوام حکومت؛ رسول خدا(ص) عفو و گذشت زمامدار را موجب پایداری حکومتش می داند:

(عَفْوُ الْمَلِکِ عِقالُ الْمُلْکِ) (۲۷۹)

گذشت زمامدار سبب پابرجا شدن حکومت است.

  

۵ ـ از بین رفتن کینه ها؛ رسول خدا(ص) فرمود:

(تَعافَوْا تَسْقُطِ الضَّغائِنُ بَیْنَکُمْ) (۲۸۰)

از یکدیگر در گذرید تا کینه ها از میانتان رخت بربندد.

   

۶ ـ عزّت دنیا و آخرت؛ پیامبر(ص) فرمود:

(مـَنْ عَفا عَنْ مَظْلَمَةٍ اَبْدَلَهُ اللّهُ بِها عِزّاً فِی الدُّنْیا وَالاْ خِرَةِ) (۲۸۱)هر که از لغزشی درگذرد، خداوند به سبب این گذشت، عزّت دنیا و آخرت را به او عطا می کند.

   

۷ ـ رهایی از عذاب دوزخ؛ حضرت علی علیه السلام عفو را موجب نجات از عذاب جهنّم دانسته است :

(اَلْعَفْوُ مَعَ الْقُدْرَةِ جُنَّةٌ مِنْ عَذابِ اللّهِ سُبْحانَهُ) (۲۸۲)

گذشت در هنگام توانایی، سپری در برابر عذاب خداوند است.

   

۸ ـ پـاداش بـسـیـار؛ امـام عـلی عـلیـه السـلام پـاداش انـسـان بـا گـذشـت را غـیـر قابل سنجش می داند و می فرماید:

(شَیْئانِ لا یُوزَنُ ثَوابُهُما: اَلْعَفْوُ وَ الْعَدْلُ) (۲۸۳)   پاداش دو چیز را نمی توان سنجید: عفو و عدل.

   

پی نوشت ها:

۲۵۸- بقره (۲)، آیه ۱۷۸ .

۲۵۹- بقره (۲)، آیه ۲۶۳ .

۲۶۰- جاثیة (۴۵)، آیه ۱۴ .

۲۶۱- حجر (۱۵)، آیه ۸۵ .

۲۶۲- تفسیر مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۴۴، بیروت.

۲۶۳- بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۴۹ .

۲۶۴- همان، ج ۷۱، ص ۴۰۱ .

۲۶۵- نهج البلاغه، ص ۹۹۳.

۲۶۶- بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۴۱۹ .

۲۶۷- همان، ج ۷۴، ص ۹ .

۲۶۸- شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۳۹۱ .

۲۶۹- مشروح سخنان آن حضرت به دلیل رعایت اختصار حذف شد.

۲۷۰- بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۳۲ .

۲۷۱- نور (۲۴)، آیه ۲ .

۲۷۲- بقره (۲)، آیه ۱۷۹ .

۲۷۳- فروع کافی، ج ۷، ص ۱۷۴ .

۲۷۴- میزان الحکمه، ج ۲، ص ۳۰۸ .

۲۷۵- مستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص ۳۴.

۲۷۶- نور (۲۴)، آیه ۲۲ .

۲۷۷- بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۵۹ .

۲۷۸- همان.

۲۷۹- تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۲۱۰ .

۲۸۰- میزان الحکمه، ج ۶، ص ۳۶۷ .

۲۸۱- بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۴۲۰ .

۲۸۲- شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۳۹۸ .

۲۸۳- همان، ج ۴، ص ۱۸۴ .

پیامبر همه آدمیان را، بدون استثنا، هم چون فرزندان دلبند و پاره تن خود می دانست و خیر و هدایت همه شان را می خواست و چون می دید که به راه گمراهی و هلاکت می روند، سخت اندوهگین می شد، همان گونه که پدری مهربان از هلاکت و تباهی فرزندانش دچار اندوه می شود.

هفدهم ربیع الاول، سالروز ولادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که به این مناسبت، مطلبی را تقدیم نگاه شما خواهیم کرد:

      

 

پیامبر صلی الله علیه و آله  پیام آور رحمت و محبت

خدای تعالی، رسول گرامی اسلام را رحمتی فراگیر و عام معرفی کرد، که رحمت او شامل همه انسان ها؛ اعم از مسلمان و غیر مسلمان می شود: وَ ما أَرْسَلْناک إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ. (۵) «ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» آری، پیامبر رحمتی است برای همه و آن حضرت در حفظ منافع و تأمین سعادت این جهانی و آن جهانی همگان حریص است. خداوند رحمان، در بیان شدت شفقت و مهربانی آن بزرگوار خطاب به تمام بشر فرموده است: لَعَلَّک باخِعٌ نَفْسَک أَلاّ یکونُوا مُؤْمِنِینَ. (۶) «گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست بدهی، به خاطر این که آن ها ایمان نمی آورند.» در این جا می بینیم که تأسف، دلسوزی و غمخواری پیامبر خدا(ص) نسبت به کفار و منکران حق و علاقه مندی آن حضرت به سعادت و نجات بندگان، تا چه حد کار را بر وی تنگ کرده است که خدای تعالی او را تسلیت داده و از وی دلجویی کرده است تا مبادا از شدّت اندوه و اهتمام به حال آن ها، قالب تهی کند؛ زیرا آن حضرت همه آدمیان را، بدون استثنا، هم چون فرزندان دلبند و پاره تن خود می دانست و خیر و هدایت همه شان را می خواست و چون می دید که به راه گمراهی و هلاکت می روند، سخت اندوهگین می شد، همان گونه که پدری مهربان از هلاکت وتباهی فرزندانش دچار اندوه می شود. و پیامبر(ص)، خود را مظهر تام رحمت و محبت الهی شناسانده، می فرماید: «إِنَّما بُعِثْتُ رَحمة»؛ (۷) «همانا من، رحمتی(فراگیر) برانگیخته شده ام.» سیره پیامبر(ص)، سیره تربیت عملی انسان است و این تربیت در برترین و کامل ترین جلوه اش، در رفتار ائمه هدی(ع) که غیر قابل تفکیک از سیره پیامبر(ص) می باشد، تجلّی پیدا کرده است.

    

سیره عملی پیامبر صلی الله علیه و آله در نگاهی کلی

هنوز چند سالی از آغاز رسالت نگذشته بود که آوازه پیامبر خدا(ص) در سراسر گیتی طنین انداز شد. دعوت اسلامی، همه سرزمین عرب را فراگرفت و از آن جا به نقاط دیگر سرایت کرد. هیأت های مذهبی و قومی از نقاط مختلف به مدینه، پایگاه پیامبر(ص) و مسلمانان می آمدند و آزادانه به تفحّص و گفتگو می پرداختند و گروهی نیز آزادانه به دین اسلام مشرّف می شدند. پیامبر(ص) در عین بیان دستورات الهی و دعوت همگان به حق، نهایت تواضع و فروتنی را نسبت به آنان اعمال می کرد. خانه ای در مدینه جهت پذیرایی از میهمانان اختصاص داد و برخی از میهمان ها با سفارش پیامبر(ص) در منزل بعضی از اصحاب پذیرایی می شدند. وقتی مسیحیان به دیدنش می آمدند، حضرت ردایش را می گسترد و ایشان را بر آن می نشاند. به امپراتور رم و ایران نامه می نویسد و نام خود را بر نام آنان مقدم می دارد و از آنان می خواهد که یا مسلمان شوند و یا لااقل از جلو او کنار روند تا بتواند مذهبش را میان ملت ها تبلیغ نماید. پیامبر(ص) خواستار تحقّق شرایطی است که ملت ها بتوانند در انتخاب مکتب و جهان بینی خاص خویش، تصمیم بگیرند و در صورت روشن شدن حق، آزادانه عقیده توحیدی را بپذیرند و جز خدای یگانه را نپرستند و تسلیم خواست و اراده او نشوند. لازمه این رسالت آن است که با قدرت های سلب کننده آزادی ملت ها که مانع تحقیق و پژوهش و گرایش به آیین الهی می شوند، مبارزه شود. پیامبر همه آدمیان را، بدون استثنا، هم چون فرزندان دلبند و پاره تن خود می دانست و خیر و هدایت همه شان را می خواست و چون می دید که به راه گمراهی و هلاکت می روند، سخت اندوهگین می شد، همان گونه که پدری مهربان از هلاکت و تباهی فرزندانش دچار اندوه می شود. پیامبر(ص) در نامه هایش به رؤسای دولت های معاصر خویش، به قبول رسالت آن حضرت و گرویدن به آیین اسلام را خواستار می شد و در مواردی به بقای مُلک و سلطنت آنان تصریح و تداوم حاکمیت آنان بر قلمرو سرزمین خویش را تضمین می کرد. آن حضرت، نتیجه سرپیچی آنان از این دعوت الهی را مجازات اخروی می دانست؛ مثلا در نامه اش به پادشاه ایران و یا قیصر روم، می فرماید: اگر این دعوت را نپذیری، گناه ملّت مجوس و یا مردم مصر و... به گردن تو خواهد بود؛ چه این که با نپذیرفتن اسلام از سوی سلاطین، مردم این سرزمین ها نیز از آزادی عقیدتی و گرویدن به اسلام محروم می ماندند. سیره پیامبر(ص) گرفته شده از قرآن کریم است، که حقّ حیات و رسمیت جوامع مختلف را به صراحت تضمین می کند. او در روابط بین الملل با ملل غیر مسلمان بسیار آزاد منشانه برخورد می کرد؛ مثلا وقتی پیامبر(ص) نمایندگان جامعه نصارای نجران را به حضور پذیرفت، اعتقاد ایشان به الوهیت مسیح را سرزنش کرد و آنان را به قبول دین اسلام فراخواند. با این وجود، آن ها را به قبول اسلام مجبور نکرد، بلکه به عکس، به آنان اجازه داد برای عبادت به آیین خویش، از مسجد مدینه استفاده کنند. (۸) رویه مسالمت آمیز پیامبر(ص) با مخالفان سبب شد که افراد، گروه ها و هیأت های مذهبی فراوانی، آزادانه به مدینه مهاجرت نمایند. برخی از این هیأت ها، به نمایندگی از پادشاهان؛ مانند پادشاه حبشه و شاهان حِمیر، به مدینه اعزام شده بودند. در تاریخ حدود چهل هیأت مذهبی یا سیاسی آمده است که مدینه، شهر پیامبر(ص) پذیرای آنان بوده است. (۹)

    

اهل کتاب کیانند؟

ضروری است هنگام بحث درباره رابطه دولت اسلامی با پیروان مذاهب آسمانی، روشن شود که مراد از اهل کتاب کیانند و آیا روابط مسالمت آمیز اسلام، شامل غیر اهل کتاب هم می شود یا نه؟

از نظر اسلام و قرآن کریم، یهودیت، مسیحیت، صابئین، از ادیان آسمانی بوده و به عنوان دین توحیدی تلقی می شوند و از اصالت و حقانیت ذاتی برخوردارند. لذا، اسلام آن ها را به عنوان «اهل کتاب» و آیین آسمانی، به رسمیت می شناسد، هر چند نسبت به تعالیم آن ها نظریات اصلاحی نیز دارد. قرآن کریم در دو مورد از ادیان توحیدی نام برده است: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری وَ الصّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ الْیوْمِ اْلآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ. (۱۰) «کسانی که(به پیامبرخدا(ص)) ایمان آورده و آنان که به آیین یهود گرویده اند و نصاری و صابئان(پیروان یحیی) هرگاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پاداش شان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هیچ گونه ترس و اندوهی برای آنان نیست». إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصّابِئِینَ وَ النَّصاری وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکوا إِنَّ اللهَ یفْصِلُ بَینَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللهَ عَلی کلِّ شَیء شَهِیدٌ. (۱۱) «همانا کسانی که ایمان آورده اند و یهود و صابئان(ستاره پرستان) و نصاری و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری می کند؛ (و حق را از باطل جدا می سازد؛) خداوند بر هر چیز گواه(و از همه چیز آگاه) است.»

    

با توجه به این دو آیه، اهل کتاب شامل یهودیت، مسیحیت و صابئین است. با این حال، روابط مسالمت آمیز و صلح جویانه مسلمین تنها با اهل کتاب نیست؛ بلکه شامل غیر مسلمانان از غیر اهل کتاب، که مزاحمتی برای کشورهای اسلامی ایجاد نمی کنند، نیز می شود. گاه تصوّر می شود که غیر مسلمانان تنها به دو گروه تقسیم می شوند: «اهل ذمه» و «محاربین»؛ یعنی گروهی با مسلمانان پیمان همزیستی مسالمت آمیز دارند و گروهی در حال جنگ و نبرد هستند. بنابراین، هر کس اهل ذمه نیست، محارب است و جان و مالش محترم نیست. ولی غیر مسلمانان حداقل چهار گروه اند:

    

۱.اهل ذمه

اقلیت هایی هستند که در داخل کشورهای اسلامی زندگی می کنند و مشمول قوانین آن کشورند و حکومت اسلامی متعهد است جان، مال و ناموس آن ها را حفظ کند و از حقوق آنان دفاع نماید. آن ها مالیاتی به حکومت اسلامی می پردازند که همان مالیات را می توان به جای مالیات «جزیه» حساب کرد؛ زیرا «جزیه» از ماده «جزاء» به معنای چیزی است که حکومت اسلامی به عنوان هزینه و پاداش دفاع از آن ها می گیرد.

   

۲.محارب

گروه ها یا کشورهایی هستند که با مسلمانان در جنگ و ستیزند و از هیچ گونه کار شکنی بر ضدّ آنان کوتاهی نمی کنند. این ها کافران حربی هستند که مسلمانان هیچ گونه تعهدی در مقابل آن ها ندارند.

    

۳.معاهد

غیر مسلمانانی هستند که با دولت اسلامی مناسبات دوستی دارند. سفیر مبادله کرده، گاه پیمان های تجاری، اقتصادی و فرهنگی دارند و یا از طریق سازمان های بین المللی در برابر یکدیگر تعهدهایی سپرده اند. همه این ها مصداق «معاهده» است و باید طبق تعهداتی که دولت اسلامی با آن ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم، از طریق سازمان های بین المللی دارد، رفتار نموده و احترام متقابل را رعایت نمایند.

    

۴.مهادن

کشورهایی است که با دولت اسلامی نه در حال جنگ اند و نه پیمانی با آن ها دارند، نه سفیر مبادله کرده و نه معاهده ای بسته اند. نسبت به یکدیگر مزاحمتی ندارند. دولت اسلامی در برابر چنین کشورهایی نیز باید رعایت اصول انسانی و اخلاقی را داشته باشند. (۱۲)

    

از آن چه گذشت روشن می شود که مسلمانان علاوه بر اهل کتاب، با غیر مسلمانانی که از روابط خصمانه پرهیز دارند، مناسبات و روابط دوستانه برقرار می کنند. در این میان، «اهل ذمه» از مقام و منزلت بیشتری برخوردارند؛ چه این که، اینان در داخل سرزمین های اسلامی و در پناه دولت اسلامی زیست می کنند و با مسلمانان روابط و داد و ستد بیشتری دارند. قرآن کریم نه تنها از مجادله و آزار و اذیت اینان نهی می کند. (۱۳) بلکه اجازه داده است از طعام و غذای آنان استفاده کرده، و با زنان اهل کتاب ازدواج نمایند: الْیوْمَ أُحِلَّ لَکمُ الطَّیباتُ وَ طَعامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ حِلٌّ لَکمْ وَ طَعامُکمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ مِنْ قَبْلِکمْ إِذا آتَیتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیرَ مُسافِحِینَ وَ لا مُتَّخِذِی أَخْدان... ن.»(۱۴) «امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده؛ و (هم چنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است؛ و طعام شما برای آنان حلال؛ و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از اهل کتاب، حلال اند؛ هنگامی که مَهر آنان را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید...»

    

تمایل شدید پیامبر صلی الله عله و آله به انعقاد پیمان های همکاری و صلح

با مطالعه سیره و زندگی پیامبر(ص)، به روشنی می توان دریافت که چگونه در فرهنگ بعثت، انسان ها محور احترام اند. هر قبیله جایگاه بایسته خود را می یابد. به آزادی انسان توجه شده است و برای زورگویی و تحمیل جایی نیست. آن حضرت تمایل داشت با انعقاد پیمان ها و تأکید به همه در لزوم وفای به قراردادها، زمینه های تیرگی روابط و فلسفه جنگ و ستیز از بین برود. انعقاد پیمان، نه تنها با مهاجران قریش، قبیله «اوس» و قبیله «خزرج»، بلکه برای قبایل مختلف یهودی نیز این امکان فراهم است که در کنار امت اسلامی، زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند. روح این پیمان ها هم چون منشور مدینه تأمین وحدت اسلامی است با پیوند قبیله های مختلف و تأمین صلح، آزادی و امنیت برای همه مردم به رغم اختلاف در هر زمینه، حتی در باورهای دین. در منطق پیامبر(ص) جهاد پاسخی است به مخالفان توحید و وحدت و تلاشی برای جراحی جامعه بشری ـ بر حسب ضرورت های اجتناب ناپذیر ـ و ریشه کن کردن کانون های زورگویی وسرکوبی دشمنان صلح و آزادی. پیامبر اسلام(ص) حتی قبل از بعثت، بر اصل تنظیم روابط عادلانه میان قبایل، بر پایه پیمان اصرار می ورزید و مکرر می فرمود: «لقد شهدت فی دار عبد الله بن جدعان حلفاً ما أحبّ أنّ لی به حمر النعم و لو دعیت به فی الإسلام لأجبت».(۳۵) «من در خانه عبدالله بن جدعان، در جاهلیت شاهد بستن پیمان مشترک جهت حمایت از مظلومان، میان نمایندگان قبایل مختلف عرب بودم، و چنان بر این پیمان دل بسته بودم که حاضر نبودم در ازای نقض آن، صاحب پر بهاترین شتران باشم. اگر در اسلام به چنین پیمانی دعوت شوم، فوراً اجابت خواهم کرد.» پیامبر(ص) در راه مکه، پیش از برخورد با قریش و بسته شدن پیمان حدیبیه، بارها می فرمود: «لا یسألونی خطة یعظمون فیها حرمات الله إلاّ أعطیتهم إیاها».(۳۶) «از من وسیله ای که موجب تعظیم به حدود الهی است، نخواهند خواست، مگر این که بی درنگ به آن ها خواهم داد.» نیز آن حضرت، از پیمان صلحی که مسلمانان بعدها با «روم» می بستند، پیشاپیش خبر داد: «إنّ الروم سیصالحکم صلحاً أمناً».(۳۷) «رومیان با شما به صلحی توأم با امنیت اقدام خواهند کرد».

     

الف. رفتار مسالمت آمیز پیامبر صلی الله علیه و آله با کفار قریش:

سرزمین مکه، پایگاه شرک و مشرکان بود. اهل کتاب به دلیل کمی افراد، در این شهر جایگاه نداشتند. اسلام در این پایگاه مقدس ظهور کرد. بنابراین، نخستین تماس و دعوت پیامبر(ص) متوجه مشرکین مکه است. این دعوت که به روش مسالمت آمیز و گفتگو صورت گرفت بر محور «توحید» و «معاد» بود. پیامبر(ص) با دلایل منطقی و با تلاوت آیات قرآن، روح و جان مشرکین را مخاطب قرار می داد و از آنان می خواست که تعقل و تفکر کنند و خود را از زنجیرهای اوهام و عقاید جاهلی نجات دهند. در مقابل مشرکین زبان به انکار و سخنان ناشایست گشودند و انواع آزارها و اذیت ها را نسبت به پیامبر(ص) و پیروان اندک او اعمال کردند. به تدریج اسلام در قلب ها جای گرفت و گروندگان به این آیین توحیدی رو به فزونی گذاشت. تلاش سران کفار برای جلوگیری از ایمان آوردن مردم به جایی نرسید و رویه ملایم و منطقی پیامبر نیز آنان را بیش از پیش خشمگین تر ساخت و بر بدرفتاری و آزار آنان افزود. هر قبیله به آزار افراد مسلمان خویش پرداختند و آنان را به حبس کردن، زدن، گرسنگی، تشنگی و غیره شکنجه می دادند. از جمله اعمال کفار قریش، قتل پدر و مادر «عمار» بود. «سمیه» مادر عمار، نخستین کسی است که در راه اسلام و به وسیله نیزه ابوجهل به شهادت رسید. پدرش یاسر نیز در مکه به شهادت رسید. «امیة بن خلف» از سران کفار، بلال حبشی را در گرمای شدید نیمروز به پشت می خواباند و دستور می داد تا سنگی بزرگ بر سینه وی نهند، و سپس به وی می گفت: باید به همین صورت بمانی تا بمیری یا به محمد کافر شوی و «لات» و «عُزّی» را بپرستی و او در زیر شکنجه هم چنان «اَحَدٌ اَحَد» می گفت. (۴۵) چون پیامبر خدا دید که اصحابِ بی پناهش سخت گرفتار و در فشارند و نمی تواند از ایشان حمایت کند، به آنان گفت: «کاش به کشور حبشه می رفتید؛ چه، در آن جا پادشاهی است که نزد وی بر کسی ستم نمی رود و آن جا سرزمین راستی است، باشد که خدا از این گرفتاری برای شما فرجی قرار دهد.» به دنبال آن، جمعی از مسلمانان که از فشار و آزار دشمن به ستوه آمده بودند، دیار غربت و دوری از وطن را اختیار کردند و رهسپار حبشه شدند و این نخستین هجرتی بود که در اسلام روی داد. (۴۶) آنان در سرزمین حبشه هم از آزار قریش در امان نبودند. فرستادگان کفار قریش به حبشه رفتند و از «نجاشی» پادشاه حبشه خواستند تا مسلمانان را به مکه بازگرداند، لیکن نجاشی پاسخ رد به ایشان داد. خود پیامبر(ص) نیز مدتی در مخفی گاه به سر برد و به شهر طائف پناه برد و بدین ترتیب بت پرستان قریش و مکه بیشتر به هیجان در آمدند و حس کینه توزی و انتقام جویی آنان نسبت به پیغمبر و مسلمانان تشدید گردید. به دلیل فشار روز افزون مشرکین، پیامبر ناگزیر شد که از شهر طائف خارج شود. قریش در جبران شکست های پی در پی، بر آن شدند که پیامبر خدا و یاران او را در تنگنای سخت ترین فشارها بگذارند. با این انگیزه، ۴۰ تن از سران قریش پیمانی را با امضای خود مورد تأکید قرار دادند. در این پیمان، قریش متعهد شدند که از هرگونه داد وستد و پیوند سببی با بنی هاشم و بنی عبدالمطّلب خودداری کنند. با محاصره سیاسی و اقتصادی قریش، مسلمانان دوره ای سخت را در محل «شعب ابوطالب» گذراندند. در این دوران آن چه بیش از همه چیز اهمیت داشت، حراست از جان پیامبر خدا(ص) بود. به ویژه ابوطالب در این راه تلاشی ستایش انگیز از خود به یادگار گذاشت. مسلمانان در مدت سه سال محاصره، با زحمات فراوان و با به خطر انداختن جان خویش مخفیانه به تأمین نیازهای ضروری می پرداختند. (۴۷) از دیگر اعمال کفار قریش، تلاش برای قتل پیامبر(ص) می باشد. سران قریش، خشمگین از گسترش اسلام و بهویژه نفوذ آن در یثرب، در دارالندوه اجتماع کردند که شمار آنان به ۴۰ تن می رسید. ابوجهل در این جمع پیشنهاد کرد از هر قبیله ای یک شمشیر زن انتخاب شود، آن گاه وی را غافلگیر کنند و خون وی را بریزند. روشن است کسانش که به خون خواهی او نمی توانند شمار زیادی را قصاص کنند. ناگزیر به خون بها بسنده می کنند که پرداختن آن، کار آسانی است. خداوند پیامبرش را از این توطئه شوم آگاه ساخت. در آیه ای از قرآن آمده است: «به خاطر بیاور هنگامی را که کافران نقشه می کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند و یا(از مکه) خارج سازند؛ آن ها چاره می اندیشیدند و(نقشه می کشیدند)، و خداوند هم تدبیر می کرد و خداوند بهترین چاره جویان و تدبیر کنندگان است!»(۴۸)

    

پیامبر(ص)، علی(ع) را در بستر خود خوابانید و خود شبانه مکه را به قصد یثرب ترک کرد. دوری و جدایی از کعبه و زادگاه، بر آن حضرت بسیار ناگوار و اندوهگین بود. خداوند پیامبرش را دلداری داد و بدو وعده داد که دگر بار به مکه باز خواهد گشت. «آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به زادگاهت باز می گرداند!...»(۴۹) بُعد دیگر تلاش مشرکین قریش، جنگ هایی است که آنان با امکانات و تجهیزات فراوان، برای نابودی اسلام و مسلمین انجام دادند که مهم ترین آن ها جنگ های «بدر»، «اُحد»، «خندق» و «احزاب» می باشد. پس از جنگ احزاب و در سال ششم هجری پیامبر(ص) با گروهی از یارانش به قصد زیارت کعبه از مدینه به سوی مکه رهسپار شدند. مشرکین مکه که آماده جنگ شدند و سوگند یاد نمودند که به هر وسیله ممکن از ورود مسلمانان جلوگیری کنند. پیامبر(ص) با وجود این که نیروی کافی برای سرکوبی بت پرستان مکه داشت با دشمنان سرسخت خود از در صلح و مسالمت وارد شد. ابتدا نماینده ای پیش سران مکه فرستاد و آنان را دعوت به صلح نمود و یاد آور شد که مسلمانان به قصد زیارت خانه خدا آمده اند و قصد جنگ و تعرض را ندارند. ابتدا نپذیرفتند و مرکب نماینده پیامبر(ص) را پی کردند! ولی بار دوم به پیشنهاد صلح پیامبر(ص) تن دادند. مشرکین شرایط سنگینی برای صلح پیشنهاد دادند که پیامبر آن ها را پذیرفت و از جمله آن، تخلیه فوری مکه بود. پیامبر(ص) و یاران پس از اعمال حج، بی درنگ مکه را ترک کردند، در حالی که مسلمانان آرزو داشتند در زادگاه خود بیشتر اقامت نمایند. آری، پیامبر(ص) که منطقش انسان دوستی و مسالمت و احترام به تعهدات بود، برای رفع خصومت و ایجاد محیط صلح و آرامش حاضر شد از تمام حقوق مشروع خود بگذرد. (۵۰) این پیمان، که به «پیمان حدیبیه» معروف شد، بعدها به وسیله مشرکین نقض گردید و علاوه بر آن، از آزارها و اذیت های قریش کاسته نشد. مشتی زورگو بر کعبه سلطه یافته بودند و آن را در سلطه خود می دانستند و در سلطه گری و انحصارطلبی هیچ مرزی نمی شناختند. بیش از نیمی از عمر بعثت پیامبر(ص) به مدارا با آنان گذشت و کمتر سودی نداشت. پیامبر نمی توانست بیش از این زورگویی را تحمّل کند. باید مکه آزاد و کعبه از پلیدی شرک و خرافه پاک شود؛ چه این که پیامبر(ص) و یاران آن حضرت، در آرزوی زیارت آزادانه کعبه لحظه شماری می کردند. سپاهیان ده هزار نفری مسلمانان، بدون خونریزی و با امدادهای الهی، شهر مکه را فتح نمودند.

    

«سعد» یکی از یاران پیامبر، «شعار خشونت را» فریاد کرد که: «الیوم یوم الْمَلْحَمَة / الیوم تَستحلّ الْحرمة» الیـوم أذلّ الله قریشـاً. «امروز روز برخوردهای خونین است! امروز حرمت ها شکسته می شود! امروز خدا قریش را خوار می کند!» اما پیامبر رحمت(ص)، در رد شعار خشونت و انتقام فرمود: «الیوم یوم المَرحمة، الیوم أعزّ الله قریشاً». «امروز روز مهر ورزی است. امروز خداوند قریش را عزیز می کند.»(۵۱) بدین وسیله، پیامبر شعار انتقام جویانه مسلمانان را به شعار محبت آمیز تبدیل کرد و عفو و گذشت را نسبت به دشمنان سر سخت اسلام اعمال نمود. پیامبر(ص) به کنار خانه کعبه آمد و دستگیره در خانه را گرفت، در حالی که مخالفان به کعبه پناه برده بودند و در انتظار این بودند که پیامبر اسلام(ص) درباره آن ها چه دستوری صادر می کند؟ در این جا پیامبر(ص) فرمود: «الْحَمْدلِلَّهِ الَّذِی صَدَقَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ الاَْحْزَابَ وَحْدَهُ». «شکر خدای را که وعده اش تحقق یافت و بنده اش را پیروز کرد و احزاب و گروه های دشمن را منهزم ساخت.» سپس رو به مردم کرده، فرمود: «مَا ذَا تَظُنُّونَ یا مَعْشَرَ قُرَیش! قَالُوا خَیراً، أَخٌ کرِیمٌ وَ ابْنُ أَخ کرِیم وَ قَدْ قَدَرْتَ! قَالَ: وَ أَنَا أَقُولُ کمَا قَالَ أَخِی یوسُفُ لاَ تَثْرِیبَ عَلَیکمُ الْیوْمَ یغْفِرُ اللَّهُ لَکمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ. «چه گمان می برید، ای جمعیت قریش که درباره شما فرمان دهم؟ آن ها در پاسخ گفتند: ما از تو جز خیر و نیکی انتظار نداریم. تو برادر بزرگوار و بخشنده و فرزند برادر بزرگوار ما هستی، و اکنون قدرت در دست تو است. پیامبر فرمود: و من درباره شما همان می گویم که برادرم یوسف درباره برادرانش به هنگام پیروزی گفت: امروز روز سرزنش و ملامت و توبیخ نیست!» آن گاه با جمله: «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ»؛ «بروید همه آزادید.»(۵۲) همه را مورد عفو و گذشت قرار داد. همین عمل توفانی در سرزمین دل های مشرکین به پا کرد که به گفته قرآن:...یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللهِ أَفْوَاجاً (۵۳) فوج فوج مسلمان شدند و آیین اسلام را با جان و دل پذیرفتند.

    

ب) رفتار مسالمت آمیز پیامبرصلی الله علیه و آله با یهود

قوم یهود در ابتدا، در کنار یکدیگر زندگی می کردند ولی بر اثر عوامل مختلف مثل اختلاف ها، خیانت ها و... این یکپارچگی از بین رفت. عده زیادی سرزمین اصلی خود را ترک کردند و برخی از آنان به سرزمین یثرب مهاجرت نمودند. این عده در این شهر و اطراف آن به ساختن ساختمان ها و قلعه های محکم اقدام نمودند و در آن جا مسکن گزیدند. قبایل معروف یهود عبارت بودند از: «بنی قریظه»، «بنی قینقاع» و «بنی نضیر». این قبایل برای حفظ موجودیت خود، با قبایل عرب، پیمان عدم تعرض بسته و با دادن باج ها، مالیات ها و هدایا رضایت خاطر آنان را جلب می نمودند. پیامبر(ص) پس از مهاجرت به مدینه، برای برقراری امنیت و آرامش یک پیمان دفاعی مشترک منعقد ساخت که در آن «اوس» و «خزرج» و «یهود مدینه» شرکت داشتند و حتی پیامبر(ص) با یهودیان خارج مدینه پیمان دفاعی جداگانه ای منعقد ساخت. براساس این پیمان، یهود متعهد شدند که علیه مسلمانان اقدام خرابکارانه انجام ندهند و در صورت لزوم از مدینه و مسلمانان دفاع نمایند و در مقابل، پیامبر(ص) متعهد شد که از حقوق آنان حفاظت نماید و با آنان مانند افراد یک ملت واحد رفتار شود. بدین وسیله، همگان مسؤول حفظ و حراست حقوق یکدیگر گردیدند. (۵۴) یهودیان آزادانه به داد و ستد پرداخته و کالاهای خود را در بازار مسلمین به فروش می رساندند. گسترش اسلام در میان انصار و قبایل اطراف، حسادت یهود و برخی از منافقان را بر ضدّ پیامبر(ص) برانگیخت؛ زیرا آنان هرگز فکر نمی کردند که کار محمد تا این حد بالا گیرد و تمام قدرت های محلّی را تحت الشعاع قرار دهد. «عبدالله بن سلام» از دانشمندان یهود پس از مذاکره با پیامبر(ص) به آیین اسلام گروید و خبر اسلام آوردن او موجی از خشم در طوایف یهود پدید آورد. پس از مدتی «مُخیریق» یکی دیگر از دانشمندان یهود به جمع مسلمانان پیوست و حتی پیامبر(ص) را وصی و صاحب اختیار اموال خود قرار داد. (۵۵) یهود به علل مختلفی در ابتدا به پیامبر(ص) و مسلمانان روی خوش نشان دادند و در پیمان دفاعی مدینه شرکت جستند. آنان می خواستند از تشکیلات مسلمین به نفع خود و در مقابل رقبایی که همواره در هراس بودند، سود جویند. از پیامبران یهود در قرآن به نیکی یاد شده بود. در ابتدا «بیت المقدس» قبله اول مسلمین بود. گسترش روزافزون اسلام، موجب شد که این همکاری و همراهی یهود با مسلمانان ادامه نیابد و به روش های مختلفی در تضعیف روحیه مسلمانان کوشش نمایند. پیمان منعقده با مسلمانان را نقض نمودند و پنهان و آشکار با دشمنان اسلام همکاری کردند. مسلمانان در برابر اقدامات خرابکارانه و شایعه سازی یهود، هیچ گونه تعرضی نسبت به آنان نداشتند و همواره در حفظ صلح و امنیت مدینه می کوشیدند و اعمال و رفتار تحریک آمیز یهودیان را نادیده گرفته و با عفو و اغماض پاسخ می دادند! پیامبر(ص) شخصاً در مراسم اجتماعی آنان شرکت می کرد و از آنان قرض می گرفت و به عیادت بیماران شان می رفت و در مراسم تشییع جنازه یهودیان شرکت و با آنان ابراز همدردی می نمود و مانند یک فرد عادی با آنان معامله می کرد و سایر مسلمانان نیز یهودیان مدینه را هم پیمان و جزو ملت خود می دانستند و رفتارشان براساس همین اصل محکم و استوار بود. (۵۶) یهودیان علاوه بر این که در تجارت، داد و ستد و فعالیت های اجتماعی آزاد بودند، در مراسم عبادی و فعالیت های مذهبی آزادی کامل داشتند. رسول الله(ص) دعوت اسلامی و پیام الهی را به همه و از جمله یهودیان ابلاغ می کرد ولی هیچ گاه آنان به ترک دین و عقاید خود مجبور نبودند. پیامبر(ص) خواهان ابلاغ رسالت جهانی خود بود. طبیعی است که چنین امری در محیط آرام و بدون جنگ و خونریزی ممکن است. آن حضرت در اوّلین فرصتی که برایش پیش آمد و با انعقاد پیمان صلح حدیبیه ـ که باید آن را شاهکار و نقطه عطف سیاست جهانی و به اصطلاح امروزی ها، دیپلماسی پیامبر، به حساب آورد ـ کار دعوت و ابلاغ رسالت جهانی خود را آغاز کرد و بعد از بسته شدن «پیمان صلح حدیبیه» با کفار مکه و تحکیم پایه های داخلی قدرت، در سال هفتم هجرت، کار دعوت و ابلاغ رسالت جهانی خود را آغاز کرد. پیامبر با اعزام سفرا و مبلّغین تعلیم دیده، مجرّب، دنیا دیده و مؤمن و مجاهد همراه با ارسال نامه هایی سرشار از نکته های دقیق سیاسی و تبلیغی، در عرض مدت کوتاهی توانست قلب میلیون ها انسان جاهل، ظالم و بت پرست و ماده پرست و کافر را متوجه خدا کند و این موفقیت در دنیا از بسیاری جهات بی نظیر است. (۵۷)

    

توصیه پیامبر(ص) در مورد یهود و نصارای یمن

پیامبر اکرم(ص) در یک دستورالعمل ارشادی و حکومتی به «عمروبن حزم» که او را به یمن فرستاد تا مردم را به تعالیم اسلام فراخواند، نوشت که نسبت به همه اقشار مردم یمن حتی یهود و نصاری، دستورات اسلام را پیاده کند. در فقره ۲۱ این عهد نامه آمده است: «وَ إنّه من أسلم من یهودی أو نصرانی إسلاماً خالصاً من نفسه وَدانَ بدین الإسلام فإنّه من المؤمنین له مثل ما لهم و علیه مثل ما علیهم؛ و من کان علی نصرانیة أو یهودیة فإنّه لا یرد عنها». «هر یهودی و یا نصرانی(مسیحی) که مسلمان شود و اسلام پاک و خالصی اظهار نماید از جمله گروه مومنان و مسلمانان است هر آن چه مسلمانان دارند شامل او نیز می شود و در نفع و ضرر با آن ها شریک است و هر که در یهودیت یا نصرانیت خود باقی بماند هرگز مجبور به ترک دین خود نمی شود.»(۵۸)

    

صبر و مدارای پیامبر اکرم(ص) بر بدرفتاری یهود

پیامبر(ص) در مقابل بدرفتاری یهودیان صبور بود و از نفاقشان چشم می پوشید و آن ها را با مسلمانان برابر می گرفت و به آداب و رسوم دینی آنان احترام می گذاشت. بر پیمان هایی که با یهودیان بسته بود، استوار بود و اگر یکی از یهودیان بر خلاف پیمان رفتار می کرد تنها به مجازات او اکتفا می کرد و دیگران را به گناه او نمی گرفت، چنان که ده بار «کعب ابن اشرف» و «سلام بن ابی حقیق» که به مسلمانان خیانت کرده بودند، همین روش را به کار بست و متعرض یهودیان دیگر نشد. پیامبر(ص) با یهودیان مدارا می کرد و وقتی پیمان خود را می شکستند و بر آن ها دست می یافت، در مجازات شان حداعتدال را نگه می داشت و یا به حکم کسی که یهودیان او را به داوری انتخاب کرده بودند، رضایت می داد. در واقع رفتار پیامبر(ص) با یهودیان خیلی ملایم تر از رفتار وی با مردم قریش و دیگر قبایل عرب بود. (۵۹)

    

پیامبر اکرم(ص) و بیت المدارس یهود

مدارس و دیگر امکان های متعلق به یهودیان مورد احترام پیامبر(ص) و مسلمانان بود. یهودیان آزادانه در این مدارس به فعالیت های تبلیغی و دینی خود مشغول بودند و مسلمانان متعرض آن ها نمی شدند. و حتی پیامبر اکرم(ص) در مدارس یهود حاضر می شد و با استفاده از استدلال و منطق روشن، با علمای یهود به گفتگو می نشست. خانه هایی که آیین یهود در آن جا تدریس می شد، و کودکان و جوانان در آن جا درس دینی فرا می گرفتند، «بیت المدارس» یا «بیت الدراس» می نامیدند. روزی پیامبر(ص) بر یکی از این مدارس وارد شد و کسانی که در آن جا بودند همه را به آیین خود دعوت کرد. دو نفر از بزرگان پیامبر(ص) در مقابل بدرفتاری یهودیان صبور بود و از نفاقشان چشم می پوشید و آن ها را با مسلمانان برابر می گرفت و به آداب و رسوم دینی آنان احترام می گذاشت. بر پیمان هایی که با یهودیان بسته بود، استوار بود و اگر یکی از یهودیان بر خلاف پیمان رفتار می کرد تنها به مجازات او اکتفا می کرد و دیگران را به گناه او نمی گرفت یهود به نام های «نعمان» و «حارث» گفتند: بر چه آیینی دعوت می کنی؟ فرمود: روش ابراهیم و آیین او. آنان گفتند: آیین ما اصیل تر از آیین تو است زیرا ابراهیم، خود یهودی بود. پیامبر(ص) فرمود: تورات بیاورید تا در این موضوع میان من و شما داوری کند. آنان از آوردن تورات خودداری کردند و وحی الهی (سوره آل عمران، آیه ۲۳) در سرزنش این عده نازل شد. در وقت ورود پیامبر(ص) به یکی از این مدارس یهودی، گروهی از دانشمندان مسیحی نجران در آن جا حضور داشتند. در این میان جدال تاریخی میان علمای یهود و مسیحی در گرفت و هر دو گروه کوشش می کردند که ابراهیم را از پیروان آیین خود بدانند؛ (۶۰) اما خدای متعال در این مورد فرمود: ما کانَ إِبْراهِیمُ یهُودِیاً وَ لا نَصْرانِیاً وَ لکنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ. (۶۱) «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه موحدی خالص و مسلمان(تسلیم حق) بود؛ و هرگز از مشرکان نبود.» این موارد و نمونه های شبیه به آن به خوبی نشان می دهد که پیامبر(ص) در سیره عملی اش نسبت به پیروان مذاهب، همواره از گفتگو و جدال احسن برای پیشبرد اهداف مقدسش سود می جست و هیچ زبان به الحاد، تکفیر و بی ارزش بودن ادیان دیگر نمی گشود و بلکه به عکس، از آنان می خواست که به مفاد تورات و انجیل عمل نمایند و داوری تورات را می پذیرفت که نمونه آن گذشت. علاوه بر آن، پیامبر(ص) پیروان ادیان دیگر را از این که یکدیگر را بی ارزش و فاقد اعتبار می خواندند سرزنش می نمود.

    

در قرآن می خوانیم:    

وَ قالَتِ الْیهُودُ لَیسَتِ النَّصاری عَلی شَیء وَ قالَتِ النَّصاری لَیسَتِ الْیهُودُ عَلی شَیء وَ هُمْ یتْلُونَ الْکتابَ... َ. ۶۲) «یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ موقعیتی(نزد خدا) ندارند، و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ موقعیتی ندارند(و بر باطلند)؛ در حالی که هر دو دسته کتاب آسمانی را می خوانند(و باید از این گونه تعصب ها بر کنار باشند)...» این مشاجره و ضدیت بین مسیحیان و یهودیان در حضور پیامبر(ص) صورت پذیرفت. در گفتگوی بین ادیان، آن گاه که سخن بدون استدلال و ادعا، بدون دلیل و برهان باشد نتیجه اش چیزی جز انحصارطلبی و تضاد نخواهد بود. از نظر قرآن کریم، اینان با در دست داشتن کتاب های الهی که می تواند راه گشای آن ها در این مسایل باشد، این گونه سخنان که سرچشمه ای جز تعصب و عناد و لجاج ندارد، بسیار عجیب است.

     

جنگ افروزی یهود

    

۱.. تضعیف عقیده:

حسن سلوک پیامبر اکرم(ص) سبب شد که روز به روز بر تعداد مسلمانان افزوده گردد. این پیشرفت موجب اضطراب علما و محافل مذهبی یهود گشت. از این رو با پیش کشیدن سوالات پیچیده مذهبی، می خواستند عقیده مسلمانان را نسبت به پیامبر متزلزل سازند. قسمت مهم این مجادلات در سوره بقره و سوره نساء وارد گردیده است.

    

۲. ایجاد اختلاف:

از آن جایی طرح شبهات و سؤالات پیچیده، نه تنها عقیده مسلمانان را نسبت به پیامبر خود تحکیم می نمود؛ بلکه سبب می شد که مقام علمی و اطلاعات غیبی وی بر همه روشن و آشکار گردد و در سایه همین بحث ها، دسته های مختلفی از بت پرستان و یهود به اسلام گرویدند؛ از این رو، به اختلافات میان قبایل عرب مسلمان دامن می زدند. روزی قبیله «اوس» و «خزرج» در نقطه ای گرد آمده بودند. وحدت و یگانگی این دو گروه که مدت یکصد و بیست سال دشمن خون آشام یکدیگر بودند، یکی از یهودیان را سخت متاثر کرد. فورا به یک جوان یهودی که در آن میان بود اشاره کرد که خاطرات تلخ جنگ های گذشته را که میان دو قبیله وجود داشت به یاد آنان بیاورد. آن جوان چنین کرد. نزاع و تفاخر میان دو دسته مسلمان اوس و خزرج آغاز گردید. نزدیک بود که آتش جنگ میان آنان شعله ور شود که خبر به پیامبر رسید و از نقشه شوم مخالفان آگاه گردید. فورا با گروهی از یاران خود پیش آن ها آمد و هدف اسلام و برنامه عالی خود را متذکر شد و فرمود: اسلام شما را به یکدیگر برادر نمود. باید تمام کینه ها و خشم ها را به دست فراموشی بسپارید. آن گاه به قدری آن ها را پند واندرز داد و از سرانجام بد اختلاف آگاه شان ساخت که یک مرتبه ناله و صدای آن ها به گریه بلند شد و برای تحکیم مبانی برادری، همدیگر را در آغوش گرفتند و از درگاه خدا طلب آمرزش نمودند. (۶۳)

    

۳. قیام مسلّحانه و اقدامات نظامی:

کار شکنی یهود در آغاز و در دو سال نخست هجرت، در حد مجادله، ایجاد شک و تردید و احیانا اهانت زبانی بود و پیامبر(ص) با بردباری و شکیبایی خاص خود، همه را تحمّل می کرد. اما این جنگ سرد به قیام مسلحانه تبدیل شد. در حومه یثرب سه قبیله بزرگ و قدرتمند، که نبض اقتصادی آن جا را در دست داشتند، زندگی می کردند. هر کدام بگونه ای در ضدّیت و براندازی نظام نوپای اسلامی و نقض پیمان مشترکی که با مسلمانان داشتند، اقدام عملی نمودند. قبیله «بنی قینقاع» خون مسلمانی را در بازار یثرب ریختند. این فرد مسلمان به دفاع از زن مسلمانی برخاسته که مورد آزار و تمسخر جوانان یهودی قرار گرفته بود. پیامبر(ص) در مقابل این عمل یهودیان و نیز به دلیل اصرار زیاد «عبدالله بن ابی»، از پیکار نظامی با آنان خودداری نمود و در تنبیه یهودیان به حداقل اکتفا کرد. قرار شد که یهودیان «بنی قینقاع» با تحویل سلاح، سرزمین مدینه را ترک کنند. آنان نیز از مدینه به سرزمین «وادی القری» و از آن جا به سرزمین شام کوچ کردند. یهودیان «بنی نضیر» نقشه قتل پیامبر(ص) را ریختند و تصمیم به کشتن او گرفتند. سران این قبیله قصد داشتند با افکندن سنگ بزرگی از بالا، به حیات پیامبر(ص) خاتمه دهند ولی آن حضرت از توطئه یهود آگاه شد. پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمان آماده باش داد و قلعه «بنی نضیر» را محاصره کرد. یهودیان آماده صلح و تسلیم شدند و پیامبر(ص) هم صلح آنان را پذیرفت، به شرط آن که سلاح خود را تحویل دهند و اموال منقول خود را ببرند و آن ها برای حمل در و پنجره، خانه های خود را ویران کردند و سپس همگی به «خیبر» و از آن جا به شام کوچ کردند. یهودیان «بنی قریظه» در جنگ «احزاب» بر خلاف پیمانی که با پیامبر(ص) بسته بودند، با اعراب مشرک و یهودیان خیبر همکاری نموده و به دشمنان اسلام پیوستند. «کعب» رییس قبیله «بنی قریظه» عهد نامه ای را که میان وی و پیامبر نوشته شده بود، طلبید و در برابر همگان پاره کرد و گفت: کار پیمان پایان یافت، آماده جنگ و نبرد باشید. سپاهیان اسلام پس از پایان جنگ احزاب دژ بنی قریظه را به محاصره خود در آوردند. در نهایت یهودیان داوری «سعد معاذ» را پذیرفتند. پیامبر(ص) مردان قبیله سوم را به حکم داوری که خود آنان تعیین کرده بودند، اعدام کرد و اموال آنان را مصادره نمود. (۶۴) قبیله بنی قریظه بارها رأفت پیامبر(ص) را تجربه کرده بودند، اما بردباری پیامبر(ص) حد و اندازه ای دارد و مصحلت اسلام و امت اسلامی را نمی توان دستخوش مسائل عاطفی نمود. شماری از محکومان به مرگ، با شفاعت کسانی که حرمتی ویژه داشتند، از مرگ رهایی یافتند. هر چند شمارشان اندک بود. پیامبر(ص) از تحمیل عقیده به اسیران جنگی خودداری کرد و توصیه های پیامبر(ص) درباره کودکان نیز از سندهای افتخارآمیز تاریخ اسلام است. (۶۵)

    

نمونه های دیگر از رفتار مسالمت آمیز پیامبر(ص) با یهودیان

- گروهی، زن یکی از اشراف یهود، به نام «زینب» را فریب دادند که پیامبر را از طریق غذا مسموم سازد. زینب گوسفندی را بریان کرد و همه آن را مسموم ساخت و به عنوان هدیه خدمت پیامبر فرستاد. پیامبر وقتی نخستین لقمه را به دهان گذاشت احساس کرد که مسموم است، بی درنگ آن را از دهان در آورد. هم غذایش «بشر بن براء بن معرور» که از روی غفلت چند لقمه ای از آن خورده بود، پس از مدتی بر اثر سم در گذشت. پیامبر دستور داد زینب را احضار کردند. از وی پرسید چرا چنین جفایی را بر من روا داشتی!؟ وی در پاسخ به عذر کودکانه ای متمسّک شد و گفت: تو اوضاع قبیله ما را به هم زدی، من با خود فکر کردم که اگر فرمانروا باشی؛ با خوردن این سم از بین خواهی رفت و اگر پیامبر خدا باشی قطعاً از آن اطلاع یافته و از خوردنش خودداری خواهی کرد. پیامبر از سر تقصیر او گذشت و گروهی را که آن زن را به این کار وادار کرده بودند، تعقیب ننمود. اگر چنین حادثه ای برای غیر پیامبر از فرمانروایان دیگر رخ داده بود، روی زمین را با ریختن خون آنان رنگین می ساخت و دسته ای را به حبس های طولانی محکوم می نمود. معروف این است که پیامبر در کسالت وفات خود می فرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی پس از فتح برای من آورد. (۶۶)

    

- در یکی از سال ها «عبدالله بن سهل» از سوی پیامبر(ص) مأموریت یافت که محصول خیبر را به مدینه انتقال دهد. او هنگامی که انجام وظیفه می کرد، مورد حمله دسته ناشناسی از یهود قرار گرفت و جان سپرد. پیامبر دستور داد نامه ای به سران یهود نوشته شود که جسد کشته مسلمانی در سرزمین شما پیدا شده است، باید دیه آن را بپردازید؛ آنان در پاسخ نامه پیامبر، سوگند یاد کردند که هرگز دست ما به خون وی آلوده نیست و از قاتل وی آگاهی نداریم. پیامبر برای این که خونریزی مجدد راه نیفتد، خودش شخصاً دیه مقتول را پرداخت. (۶۷) بدین وسیله به ملّت یهود اعلام نمود که او یک مرد ماجراجو و جنگجو نیست بلکه پیامبر رحمت و مظهر لطف خدا است.

    

- روزی در اثنای جنگ، چوپانی از یهود به اردوگاه مسلمانان ملحق می شود و گلّه گوسفندی را با خود به همراه می آورد. ولی از آن جا که این کار خیانت به صاحبان گوسفندان محسوب می شد، پیامبر(ص) چوپان تازه مسلمان را وادار کرد که گوسفندان را به صاحبش برگرداند و به وی متذکر شد که گوسفندان نزد وی امانت بوده و در اسلام خیانت به امانت، اگر چه درباره دشمنان، جایز نیست. (۶۸)

    

- هنگام مراجعت مسلمانان به مدینه، بلال مأمور شد «صفیه» دختر «حُیی بن أخطب» رییس یکی از حصارهای خیبر را با یک کنیز دیگر به مدینه برساند. بلال آن دو زن را بر شتری سوار کرد و به سوی مدینه رهسپار شد و در اثنای راه به حسب اتفاق آن دو زن یهودی را از کنار کشتگان عبور داد. کنیزک از مشاهده کشتگان به ناله افتاد. پیامبر(ص) چون ناله کنیز یهودی را شنید، ناگهان فریاد زد: بلال! مگر رحمت و عطوفت از دلت رخت بربسته است که این دو زن را بر کشتگان شان عبور می دهی!؟ (۶۹)

    

- هنگامی که «عبدالله بن اُبی» دوست و همکار دائمی یهود و دشمن سرسخت اسلام، از دنیا رفت، یهودیان در مرگ وی عزا گرفته و می گریستند. از طرف پیامبر(ص) نه تنها مورد تعرض واقع نشدند، بلکه پیامبر خود در عزای شان شرکت جست و به یهودیان و فرزند «عبدالله بن ابی» تسلیت گفت. (۷۰)

    

- روزی یکی از یهودیان مدینه متاعی می فروخت و یکی از انصار از وی تقاضای خرید کرد. یهودی که حاضر نبود کالای خود را مقابل قیمتی که مرد انصاری تقاضا نموده بود بفروشد، گفت: سوگند به آن کسی که موسی را برگزیده، به این قیمت نمی فروشم. مرد انصاری به گمان این که وی با این جمله قصد تعریض به پیامبر اسلام را دارد، تحریک شده و سیلی محکمی بر صورت یهودی نواخت و فریاد زد: تو چنین می گویی در حالتی که هنوز محمد در میان ما است!؟ یهودی نزد پیامبر آمد و از رفتار انصاری شکایت کرد و گفت که وی از اهل پیمان است. پیامبر(ص) هنگامی که از جریان آگاهی یافت، آن چنان خشمگین شد که آثار خشم بر صورتش ظاهر گردید و فریاد زد: در میان پیامبران خدا، امتیازی قائل نشوید. آن گاه موسی کلیم الله را به خیر یاد نمود و آن حضرت را با آن چه که شایسته مقامش بود، مدح و ستایش کرد.»(۷۱)

    

- عایشه، همسر پیامبر(ص) نزد آن حضرت نشسته بود که مردی یهودی وارد شد. هگام ورود به جای «سلام علیکم» گفت: «السام علیکم»؛ یعنی «مرگ بر شما». طولی نکشید که یهودی دیگری وارد شد، او هم به جای «سلام» گفت: «السام علیکم» معلوم بود که این ماجرا بر حسب تصادف نیست، بلکه نقشه ای است که با زبان، پیامبر را آزار دهند. عایشه سخت خشمگین شد و فریاد برآورد: «مرگ بر خود شما و...» پیامبر فرمود: عایشه! ناسزا مگو، ناسزا اگر مجسم گردد بدترین و زشت ترین صورت ها را دارد. نرمی و ملایمت و بردباری روی هر چه گذاشته شود، آن را زیبا می کند و زینت می دهد و از روی هر چیزی برداشته شود از زیبایی آن می کاهد؛ چرا عصبی و خشمگین شدی؟ عایشه گفت: ای فرستاده خدا، مگر نمی بینی که این ها با کمال وقاحت و بی شرمی به جای سلام چه می گویند؟ پیامبر(ص) فرمود: چرا، من هم گفتم: «علیکم»؛ (برخود شما)، همین قدر کافی بود».(۷۲)

    

ج) رفتار مسالمت آمیز پیامبر(ص) با مسیحیان

قرآن کریم، موضع مسیحیان را نرم و ملایم توصیف می کند، در حالی که موضع مشرکان و یهود نسبت به مسلمانان خشن بود. آن جا که می فرماید: «یهود و مشرکان را دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان، و مسیحیان را مهربان ترین آن ها می یابی. این به خاطر آن است که درمیان مسیحیان، کشیشان و راهب هایی هستند که در برابر حق، کبر نمی ورزند. وقتی آن چه را که بر پیامبر نازل گردیده بشنوند، می بینی که اشک(شوق) می ریزند، به خاطر حقی که شناخته اند. می گویند: خدایا! ما را با شاهدان و گواهان بنویسید.»(۷۳) مسیحیان جزیرة العرب و مناطق دیگر؛ مانند شام، شیفته اسلام شدند و آن را از دل پذیرفتند و آنان که هم چنان مسیحی باقی ماندند، هیچ گاه از سوی پیامبر(ص) و مسلمانان به تغییر عقیده و پذیرش آیین اسلام مجبور نشدند. همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان و مسیحیان به گونه ای بسیار روشن و آشکار بود. لحن خطاب قرآن و نامه های پیامبر(ص) با مخاطبان مسیحی همراه با عطوفت و ملایمت بود. تعالیم حضرت مسیح(ع) در دعوت یاران خود به محبت و بردباری تأثیر فراوانی در برخورد مسیحیان بر جای گذاشته است. مسیحیان حبشه عده ای از مسلمانان را پناه دادند و از آنان در مقابل آزار و اذیت کفار قریش، حمایت کردند. وقتی پیامبر(ص) گروه مهاجرین نخستین را به حبشه گسیل می داشتند، از نجاشی به نیکی یاد کردند و فرمودند: «وَ لَو خَرَجْتُم إلی أَرضِ الْحَبَشةِ فَإنَّ بِهَا مَلِکاً لا یظلمُ عِندَهُ أَحَدٌ وَ هِی أَرض صِدْق حتّی یجعَلَ اللهُ لَکم فَرَجاً مِمّا أَنْتُم فِیهِ».(۷۴) «اگر به سرزمین حبشه سفر کنید، در آن جا زمام داری وجود دارد که نزد او کسی ستم نمی کند و آن جا خاک درستی و پاکی است و شما می توانید در آن جا به سر برید تا خدا برای شما فرجی پیش آورد.» در نامه پیامبر(ص) به سران مسیحی؛ از جمله نجاشی، از حضرت مسیح(ع) و مادرش حضرت مریم(س) به نیکی یاد شده است. پیامبر(ص) در آخر نامه به عنوان خیرخواهی نسبت به او تأکید می کنند که: «وَ إِنِّی أَدْعُوک إلَی الله عَزّ وَ جَلّ وَ قَدْ بَلَغْتُ وَ نَصَحْتُ فَاقْبَلُوا نُصْحی؛ وَالسَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی».(۷۵) «همانا من تو را به سوی خدای بزرگ می خوانم و من ابلاغ رسالت نموده و تو را نصیحت کردم، پس اندرز مرا بپذیر؛ درود بر پیروان هدایت باد!» قبایل و دسته های مختلف مسیحیان در زمان حیات پیامبر اسلام(ص) و بعد از آن، پیوسته از حمایت فرستاده خدا و مسلمانان برخوردار بودند و مسلمانان براساس پیمان صلحی که با مسیحیان بسته بودند، از منافع و حقوق آنان حمایت می کردند. تنها در زمان خلیفه دوم، عمر، در سرزمین های اسلامی بجز زنان، اطفال و پیرمردان مسیحی، تعداد پانصد هزار نفر مسیحی زندگی می کردند و در مصر، پانزده میلیون مسیحی در کمال آرامش و امنیت تحت حکومت مسلمانان بودند. (۷۶) پس از آن که مسیحیان نجران، از مباهله با پیامبر(ص) به دلیل عظمت شأن و مقام رسول الله و همراهانش مأیوس شدند و گفتند که محمد و فرزندانش و علی، شخصیت های وارسته ای هستند، صلح نامه ای با پیامبر(ص) امضا کردند. طبق این صلح نامه، در برابر پرداخت مالیات و خراج مسیحیان نجران در انجام دستورات آیین خود، از آزادی برخوردار بودند. در فرازی از این صلح نامه آمده است: «... وَ لِنَجْرَانَ وَ حَاشِیتِهَا جِوَارُ اللَّهِ وَ ذِمَّةُ مُحَمَّد النّبِی، رَسُولِ اللهِ عَلی أَمْوالِهِم، و أَنْفُسهِم وَ مِلَّتهِم، وَ غائِبهِم وَ شاهِدِهِم، وَ عَشِیرتِهِم، وَ بَیعِهِم وَ کلّ ما تَحْت أَیدِیهِم مِن قَلِیل أَو کثِیر، لا یغیر أسقف مِن أسقفیته، وَ لا راهب مِن رُهبانیته، وَ لا کاهنَ مِن کهانَتِه...»(۷۷) «مردم مسیحی نجران و حاشیه آن، در سایه خداوند و ذمّه محمد، پیامبر خدا هستند؛ که دارایی، جان، دین، افراد غایب و حاضر، خانواده آنان و تجارت و آن چه از کم یا زیاد در اختیار دارند، همه محفوظ و در امان است؛ هیچ اسقف یا راهب یا کاهنی از آنان، از مقام خود عزل نمی شود و به آنان اهانتی نخواهد شد. بر اساس این صلح نامه روشن می شود که حکومت اسلامی مانند قدرت های زورگو نیست که از ضعف و بیچارگی مخالفان سوء استفاده کند، بلکه در تمام لحظات، روح مسالمت آمیز، دادگری و اصول انسانی را در نظر می گیرد.»

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه) در سخنان زنده و تلویزیونی، با تبریک خجسته سالروز میلاد پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ولادت حضرت امام جعفر صادق(علیه‌السلام) به ملت شریف ایران و امت بزرگ اسلامی، وحدت جهان اسلام را علاج واقعی مشکلات مسلمانان خواندند و با اشاره به سیاست عاقلانه ایستادگی در مقابل زیاده‌خواهی‌های آمریکا افزودند: سیاست حساب‌شده جمهوری اسلامی با رفت و آمد اشخاص در آمریکا تغییری نمی‌کند.
 
ایشان همچنین با تأکید بر تحرک و تلاش بیشتر مسئولان در سه زمینه «اقتصاد، امنیت و فرهنگ» گفتند: گرانی‌های اخیر واقعاً توجیهی ندارد و مسئولان باید با هماهنگی و جدیت این دشواری‌ها را از زندگی مردم بردارند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش نخست سخنانشان، برخی آیات قرآن کریم درباره نبی مکرم اسلام را دارای تناسبی روشن با وضع کنونی بشر خواندند و افزودند: خداوند در قرآن می‌فرماید رنج مردم بر پیامبر سخت و گران، و آن حضرت عمیقاً مشتاق و دلسوز سرنوشت بشر است و امروز نیز که جامعه بشری بیش از همیشه، دچار رنج است، روح مطهر رسول اعظم، از این درد و رنج بشر، آزرده است و مانند پدری مهربان، به دنبال هدایت و خوشبختی جوامع بشری است.
 
ایشان با یادآوری سوء‌استفاده مستکبران از علم و فناوری برای مقاصد شومی نظیر بی‌عدالتی، جنگ‌افروزی، شرارت و غارت منابع ملتها افزودند: فرعون فقط در محدوده مصر بیداد می‌کرد اما فرعون امروز جهان یعنی آمریکا با استفاده از پیشرفت‌های علمی، به کشورهای دیگر لشکرکشی می‌کند و جنگ، ناامنی و تاراج به راه می‌اندازد.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به دشمنی و معارضه همه‌جانبه استکبار و صهیونیزم با اسلام افزودند: آخرین نمونه این دشمنی خبیثانه، دشنام به چهره نورانی پیامبر اعظم به زبان کاریکاتور، و حمایت رییس‌جمهور فرانسه از این اقدام زشت بود که بار دیگر نشان داد پشت سر این‌گونه مسائل دست‌های پنهانی وجود دارد.
 
ایشان افزودند: می‌گویند یک آدم کشته شده است، خوب برای او ابراز تأسف و محبت کنید؛ چرا صریحاً از آن کاریکاتور خبیثانه حمایت می‌کنید؟ حمایت تلخ و زشت دولت فرانسه و برخی کشورهای دیگر نشان می‌دهد پشت این کارهای موهن، مانند برهه‌های قبل یک تشکیلات و برنامه ریزی وجود دارد.
 
رهبر انقلاب اسلامی، اعتراض و خشم سراسری امت اسلامی در قبال توهین به ساحت نورانی پیامبر اسلام را نشان‌دهنده زنده بودن امت اسلامی برشمردند و افزودند: البته بر خلاف غالب دولت‌ها، برخی دولتمردان جهان اسلام، باز هم حقارت خود را نشان دادند و به این کار زشت اعتراضی نکردند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اقدام دولت فرانسه در ربط دادن حمایت از این کاریکاتور اهانت‌آمیز به آزادی بیان و حقوق بشر افزودند: دولتی این ادعا را می‌کند که خشن‌ترین و وحشی‌ترین تروریست‌های جهان را که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و دهها تن از مقامات ایرانی آلوده است در کشور خود جا داده، در طول جنگ تحمیلی بیشترین حمایت‌ها را از گرگ خونخواری مثل صدام به عمل آورده و در شنبه‌های اعتراض، مردم کشور خود را سرکوب می‌کند و همزمان دم از آزادی و حقوق بشر می‌زند.
 
رهبر انقلاب اسلامی دفاع رئیس جمهور و دولت فرانسه از وحشی‌گری فرهنگی و عمل جنایتکارانه آن کاریکاتوریست، و دفاع آن کشور از منافقین و صدام را دو روی یک سکه دانستند و افزودند: ماجرای اخیر که در سالهای قبل نیز در قالب اهانت به قرآن و پیامبر عزیزاسلام در آمریکا و کشورهای اروپایی تکرار شد، نشان‌دهنده ذات ظلمانی و وحشی‌ تمدن غرب است.
 
ایشان تأکید کردند: البته همچنانکه رجاله‌های مکه و طائف در صدر اسلام نتوانستند نام مقدس پیامبر را پنهان کنند، امروز نیز این تلاشهای شوم راه به جایی نمی‌برد و نمی‌تواند بر شرافت، جلالت و عظمت خاتم‌المرسلین هیچ خدشه‌ای وارد کند.
 
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان در تبیین اهمیت درک‌نشده هفته وحدت، حوادث خونین برخی کشورهای اسلامی نظیر سوریه، عراق، لیبی، یمن و افغانستان را یادآوری کردند و افزودند: آن زمان که امام راحل عظیم‌الشأن ایام میلاد پیامبر خاتم را هفته وحدت اعلام کرد، خیلی‌ها عمق و اهمیت این اقدام را درک نکردند اما امروز روشن شده که وحدت جهان اسلام چقدر گران‌قیمت است و اگر محقق شده بود، می‌توانست مانع وقوع بسیاری از اختلافات و جنگ‌های خونین در منطقه شود.
 
ایشان در همین زمینه، اقدام خبیثانه برخی کشورها را در عادی‌سازی رابطه با رژیم غاصب صهیونیستی به‌شدت مورد انتقاد قرار دادند و افزودند: این افراد فاسد از کار ذلیلانه خود ابراز خرسندی و به آن افتخار هم می‌کنند اما بدانند که کوچک‌تر از آن هستند که به مسئله فلسطین پایان دهند و بدون تردید رژیم غاصب، قاتل و جنایتکار از بین می‌رود و فلسطین از آن فلسطینیان می‌شود.
 
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: متأسفانه آن روز، اهمیت ابتکار امام بزرگوار یعنی «اتحاد مذاهب اسلامی در جهت‌گیریهای کلی» به‌درستی درک نشد اما دشمن با فهم خطر این سیاست در کم کردن نفوذش، برنامه‌های عملیاتی برای مقابله با آن طراحی و اجرا کرد.
 
ایشان، «راه‌اندازی مراکز تولید اندیشه‌های ضدتقریبی»، «ایجاد گروههای تکفیری مثل داعش» و «به جان هم انداختن افراد غافل» را از جمله برنامه‌های عملیاتی دشمن برای خنثی کردن وحدت دانستند و افزودند: البته گناه برخی از دولتهای منطقه و رؤسای آنها که از گروههای تروریستی پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کردند، از افرادی که با تعصب و جهالت به این گروهها پیوستند بیشتر است و در این قضیه جرم اصلی را آمریکایی‌ها و سعودی‌ها مرتکب شدند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، جرم دیگر آمریکایی‌ها را لشکرکشی به کشورهای مسلمان مانند افغانستان و سوریه خواندند و گفتند: در عراق جوانان با غیرت اجازه نفوذ به آمریکایی‌ها نخواهند داد چرا که نتیجه حضور آمریکا در هر نقطه از جهان چیزی جز ایجاد ناامنی، تخریب، جنگ داخلی و مشغول‌سازی دولتها نبوده است.
 
ایشان علاج حوادث تلخ جهان اسلام همچون «جنگ پنج ساله در یمن و بمباران قساوت‌آمیز مردم به‌دست سعودی‌ها» و یا « دهن‌کجی چند دولت ذلیل به امت اسلامی با نادیده‌انگاری مسئله فلسطین» را در گروی اتحاد مسلمانان دانستند و تأکید کردند: گرفتاریها و مشکلات دولتها و ملتهای اسلامی از کشمیر تا لیبی به برکت وحدت امت اسلامی برطرف خواهد شد.
 
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به ۱۳ آبان و سالگرد اقدام دانشجویان خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال ۱۳۵۸ گفتند: این روز مظهر استکبارستیزی ملت ایران و آن کار دانشجویان، اقدامی نمادین و بجا در مبارزه با استکبار بود.
 
ایشان رژیم استکباری آمریکا را جامع صفات زشت مانند جنگ‌افروزی، تروریست و تروریست‌پروری، مداخله‌گری، فساد و انحصارطلبی دانستند و افزودند: اقدام دانشجویان در مقابله با چنین پدیده ای، عین عقلانیت بود و تسلیم‌شدن و زیر بار زور رفتن ضد عقلانیت است.
 
رهبر انقلاب اسلامی حرکت انقلابی دانشجویان در ۱۳ آبان را حرکتی دفاعی و کاملاً عقلانی خواندند و گفتند: ما شروع‌کننده اقدام در مقابل آمریکایی‌ها نبودیم بلکه بعد از پیروزی انقلاب، آنها بودند که با صدور قطعنامه در کنگره، راه‌اندازی گروههای تروریستی، طراحی و حمایت از کودتا و تمهیدات گسترده جاسوسی در سفارت خود، دشمنی با ملت ایران را شروع کردند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: برخی تصور می‌کنند که اگر دولتی تسلیم خواسته‌ها و سیاست‌های آمریکا شود، سود و بهره خواهد برد درحالی‌که دولت‌های تسلیم در برابرزورگویی‌های آمریکا، بیشترین ضربه را خورده‌اند و گرفتاری‌های آنها بیشتر شده است.
 
ایشان با تأکید بر اینکه سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا، حساب‌شده و مشخص است و با رفت‌وآمد اشخاص تغییر پیدا نمی‌کند، خاطر نشان کردند: ممکن است با آمدن یا نیامدن یک فرد اتفاقاتی بیفتد اما به ما هیچ ارتباطی ندارد و در سیاست جمهوری اسلامی هیچ تاثیری نخواهد داشت.
 
رهبر انقلاب اسلامی اوضاع رژیم آمریکا را تماشایی خواندند و افزودند: رییس‌جمهوری که اکنون بر سر کار است و قرار است انتخابات را برگزار کند می گوید این، متقلبانه ترین انتخابات آمریکا است و رقیب او هم می گوید، ترامپ قصد تقلب وسیع دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این وضع را نمونه‌ای از چهره کریه لیبرال دموکراسی دانستند و گفتند: جدای از اینکه چه کسی در آمریکا بر سر کار بیاید، اوضاع کنونی نشانگر انحطاط شدید مدنی، سیاسی و اخلاقی در آمریکا است و این، موضوعی است که صاحبان فکر و اندیشه در آمریکا به آن اذعان می کنند.
 
ایشان سرانجام چنین نظام سیاسی را اضمحلال و انهدام خواندند و تأکید کردند: البته اگر برخی بر سر کار بیایند این انهدام زودتر انجام خواهد شد و اگر برخی دیگر به قدرت برسند ممکن است قدری به تاخیر بیفتد اما سرنوشت محتوم، نابودی است.
 
رهبر انقلاب اسلامی علت اصلی دشمنی آمریکا با نظام اسلامی ایران را زیر بار سیاست‌های ظالمانه نرفتن و به رسمیت نشناختن سلطه آنها دانستند و تأکید کردند: این دشمنی ادامه خواهد داشت و تنها راه برطرف کردن آن، این است که طرف مقابل از این تصور که بتواند به ملت و دولت ایران ضربه اساسی وارد کند، مأیوس شود.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مایوس شدن دشمن را منوط به قوی‌شدن و تقویت ابزارهای قدرت واقعی دانستند و گفتند: البته ملت ایران واقعاً و انصافاً در برابر فشارها و مشکلات خوب ایستادگی کردند اما برای قوی شدن، مسئولان باید در سه بخشِ اقتصاد، امنیت و فرهنگ، تحرک بیشتر و جدی‌تری داشته باشند.
 
ایشان درخصوص مقوله اقتصاد خاطر نشان کردند: در زمینه اقتصاد به هیچ‌وجه نباید نگاه به بیرون باشد البته این به معنای ارتباط نداشتن با خارج نیست بلکه ارتباط باید باشد ولی به‌دنبال علاج مشکلات در داخل باشیم و یکی از راه‌حل‌های اصلی هم افزایش تولید است.
 
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: در زمینه اقتصاد باید یک تلاش برنامه‌ریزی‌شده و سازمان‌یافته انجام گیرد.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه بسیاری از مشکلات کنونی اقتصادی ارتباطی به تحریم ندارند و ناشی از ناهماهنگی‌ها هستند، گفتند: بسیاری از گرانی‌های اخیر توجیه ندارد و باید با هماهنگی بین دستگاههای مربوطه هرچه زودتر علاج شوند.
 
ایشان، گرانی گوشت، مرغ، گوجه تا پوشک بچه را برغم موجود بودن جنس و کالا، گرانی‌های بی مبنا و بی‌دلیل خواندند و افزودند: همه این گرانی ها و مشکلات، با هماهنگی دستگاهها قابل حل هستند و باید مشکلات از جلوی پای مردم برداشته شود.
 
رهبر انقلاب اسلامی درخصوص مقوله امنیت گفتند: برای تأمین امنیت خارجی و طمع نکردن دشمنان، باید ابزارهای دفاعی همچون موشک، پهپاد و هواپیما همچنان تقویت شوند و برای تأمین امنیت داخلی نیز دستگاههای مربوطه مراقب مسئله نفوذ باشند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص فرهنگ نیز مسئولان فرهنگی را به تلاش هوشمندانه فراخواندند.
 
ایشان در بخش پایانی سخنانشان، به جنگ اخیر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان اشاره کردند و با تأکید بر اینکه این موضوع حادثه‌ای تلخ و تهدیدکننده امنیت منطقه است، گفتند: این درگیری نظامی باید هرچه زودتر تمام شود؛ البته همه سرزمین‌های جمهوری آذربایجان که به‌وسیله ارمنستان تصرف شده باید آزاد شود و به آذربایجان برگردد.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای لزوم حفظ امنیت ارامنه در این سرزمینها و رعایت مرزهای بین‌المللی از جانب دو طرف را نیز مورد تأکید قرار دادند و افزودند: تروریست‌هایی که براساس گزارش‌های قابل اطمینان وارد منطقه شده‌اند، نباید به هیچ‌وجه نزدیک مرز ایران شوند و اگر آنها نزدیک مرز شوند، قطعاً برخورد قاطع خواهد شد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه) در سخنان زنده و تلویزیونی، با تبریک خجسته سالروز میلاد پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ولادت حضرت امام جعفر صادق(علیه‌السلام) به ملت شریف ایران و امت بزرگ اسلامی، وحدت جهان اسلام را علاج واقعی مشکلات مسلمانان خواندند و با اشاره به سیاست عاقلانه ایستادگی در مقابل زیاده‌خواهی‌های آمریکا افزودند: سیاست حساب‌شده جمهوری اسلامی با رفت و آمد اشخاص در آمریکا تغییری نمی‌کند.

ایشان همچنین با تأکید بر تحرک و تلاش بیشتر مسئولان در سه زمینه «اقتصاد، امنیت و فرهنگ» گفتند: گرانی‌های اخیر واقعاً توجیهی ندارد و مسئولان باید با هماهنگی و جدیت این دشواری‌ها را از زندگی مردم بردارند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش نخست سخنان‌شان، برخی آیات قرآن کریم درباره نبی مکرم اسلام را دارای تناسبی روشن با وضع کنونی بشر خواندند و افزودند: خداوند در قرآن می‌فرماید رنج مردم بر پیامبر سخت و گران، و آن حضرت عمیقاً مشتاق و دلسوز سرنوشت بشر است و امروز نیز که جامعه بشری بیش از همیشه، دچار رنج است، روح مطهر رسول اعظم، از این درد و رنج بشر، آزرده است و مانند پدری مهربان، به دنبال هدایت و خوشبختی جوامع بشری است.

ایشان با یادآوری سوء‌استفاده مستکبران از علم و فناوری برای مقاصد شومی نظیر بی‌عدالتی، جنگ‌افروزی، شرارت و غارت منابع ملتها افزودند: فرعون فقط در محدوده مصر بیداد می‌کرد اما فرعون امروز جهان یعنی آمریکا با استفاده از پیشرفت‌های علمی، به کشورهای دیگر لشکرکشی می‌کند و جنگ، ناامنی و تاراج به راه می‌اندازد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به دشمنی و معارضه همه‌جانبه استکبار و صهیونیزم با اسلام افزودند: آخرین نمونه این دشمنی خبیثانه، دشنام به چهره نورانی پیامبر اعظم به زبان کاریکاتور، و حمایت رییس‌جمهور فرانسه از این اقدام زشت بود که بار دیگر نشان داد پشت سر این‌گونه مسائل دست‌های پنهانی وجود دارد.

ایشان افزودند: می‌گویند یک آدم کشته شده است، خوب برای او ابراز تأسف و محبت کنید؛ چرا صریحاً از آن کاریکاتور خبیثانه حمایت می‌کنید؟ حمایت تلخ و زشت دولت فرانسه و برخی کشورهای دیگر نشان می‌دهد پشت این کارهای موهن، مانند برهه‌های قبل یک تشکیلات و برنامه ریزی وجود دارد.

رهبر انقلاب اسلامی، اعتراض و خشم سراسری امت اسلامی در قبال توهین به ساحت نورانی پیامبر اسلام را نشان‌دهنده زنده بودن امت اسلامی برشمردند و افزودند: البته بر خلاف غالب دولت‌ها، برخی دولتمردان جهان اسلام، باز هم حقارت خود را نشان دادند و به این کار زشت اعتراضی نکردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اقدام دولت فرانسه در ربط دادن حمایت از این کاریکاتور اهانت‌آمیز به آزادی بیان و حقوق بشر افزودند: دولتی این ادعا را می‌کند که خشن‌ترین و وحشی‌ترین تروریست‌های جهان را که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و دهها تن از مقامات ایرانی آلوده است در کشور خود جا داده، در طول جنگ تحمیلی بیشترین حمایت‌ها را از گرگ خونخواری مثل صدام به عمل آورده و در شنبه‌های اعتراض، مردم کشور خود را سرکوب می‌کند و همزمان دم از آزادی و حقوق بشر می‌زند.

رهبر انقلاب اسلامی دفاع رئیس جمهور و دولت فرانسه از وحشی‌گری فرهنگی و عمل جنایتکارانه آن کاریکاتوریست، و دفاع آن کشور از منافقین و صدام را دو روی یک سکه دانستند و افزودند: ماجرای اخیر که در سالهای قبل نیز در قالب اهانت به قرآن و پیامبر عزیزاسلام در آمریکا و کشورهای اروپایی تکرار شد، نشان‌دهنده ذات ظلمانی و وحشی‌ تمدن غرب است.

ایشان تأکید کردند: البته همچنانکه رجاله‌های مکه و طائف در صدر اسلام نتوانستند نام مقدس پیامبر را پنهان کنند، امروز نیز این تلاشهای شوم راه به جایی نمی‌برد و نمی‌تواند بر شرافت، جلالت و عظمت خاتم‌المرسلین هیچ خدشه‌ای وارد کند.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان در تبیین اهمیت درک‌نشده هفته وحدت، حوادث خونین برخی کشورهای اسلامی نظیر سوریه، عراق، لیبی، یمن و افغانستان را یادآوری کردند و افزودند: آن زمان که امام راحل عظیم‌الشأن ایام میلاد پیامبر خاتم را هفته وحدت اعلام کرد، خیلی‌ها عمق و اهمیت این اقدام را درک نکردند اما امروز روشن شده که وحدت جهان اسلام چقدر گران‌قیمت است و اگر محقق شده بود، می‌توانست مانع وقوع بسیاری از اختلافات و جنگ‌های خونین در منطقه شود.

ایشان در همین زمینه، اقدام خبیثانه برخی کشورها را در عادی‌سازی رابطه با رژیم غاصب صهیونیستی به‌شدت مورد انتقاد قرار دادند و افزودند: این افراد فاسد از کار ذلیلانه خود ابراز خرسندی و به آن افتخار هم می‌کنند اما بدانند که کوچک‌تر از آن هستند که به مسئله فلسطین پایان دهند و بدون تردید رژیم غاصب، قاتل و جنایتکار از بین می‌رود و فلسطین از آن فلسطینیان می‌شود.

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: متأسفانه آن روز، اهمیت ابتکار امام بزرگوار یعنی «اتحاد مذاهب اسلامی در جهت‌گیریهای کلی» به‌درستی درک نشد اما دشمن با فهم خطر این سیاست در کم کردن نفوذش، برنامه‌های عملیاتی برای مقابله با آن طراحی و اجرا کرد.

ایشان، «راه‌اندازی مراکز تولید اندیشه‌های ضدتقریبی»، «ایجاد گروههای تکفیری مثل داعش» و «به جان هم انداختن افراد غافل» را از جمله برنامه‌های عملیاتی دشمن برای خنثی کردن وحدت دانستند و افزودند: البته گناه برخی از دولتهای منطقه و رؤسای آنها که از گروههای تروریستی پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کردند، از افرادی که با تعصب و جهالت به این گروهها پیوستند بیشتر است و در این قضیه جرم اصلی را آمریکایی‌ها و سعودی‌ها مرتکب شدند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، جرم دیگر آمریکایی‌ها را لشکرکشی به کشورهای مسلمان مانند افغانستان و سوریه خواندند و گفتند: در عراق جوانان با غیرت اجازه نفوذ به آمریکایی‌ها نخواهند داد چرا که نتیجه حضور آمریکا در هر نقطه از جهان چیزی جز ایجاد ناامنی، تخریب، جنگ داخلی و مشغول‌سازی دولتها نبوده است.

ایشان علاج حوادث تلخ جهان اسلام همچون «جنگ پنج ساله در یمن و بمباران قساوت‌آمیز مردم به‌دست سعودی‌ها» و یا « دهن‌کجی چند دولت ذلیل به امت اسلامی با نادیده‌انگاری مسئله فلسطین» را در گروی اتحاد مسلمانان دانستند و تأکید کردند: گرفتاریها و مشکلات دولتها و ملتهای اسلامی از کشمیر تا لیبی به برکت وحدت امت اسلامی برطرف خواهد شد.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به ۱۳ آبان و سالگرد اقدام دانشجویان خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال ۱۳۵۸ گفتند: این روز مظهر استکبارستیزی ملت ایران و آن کار دانشجویان، اقدامی نمادین و بجا در مبارزه با استکبار بود.

ایشان رژیم استکباری آمریکا را جامع صفات زشت مانند جنگ‌افروزی، تروریست و تروریست‌پروری، مداخله‌گری، فساد و انحصارطلبی دانستند و افزودند: اقدام دانشجویان در مقابله با چنین پدیده ای، عین عقلانیت بود و تسلیم‌شدن و زیر بار زور رفتن ضد عقلانیت است.

رهبر انقلاب اسلامی حرکت انقلابی دانشجویان در ۱۳ آبان را حرکتی دفاعی و کاملاً عقلانی خواندند و گفتند: ما شروع‌کننده اقدام در مقابل آمریکایی‌ها نبودیم بلکه بعد از پیروزی انقلاب، آنها بودند که با صدور قطعنامه در کنگره، راه‌اندازی گروههای تروریستی، طراحی و حمایت از کودتا و تمهیدات گسترده جاسوسی در سفارت خود، دشمنی با ملت ایران را شروع کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: برخی تصور می‌کنند که اگر دولتی تسلیم خواسته‌ها و سیاست‌های آمریکا شود، سود و بهره خواهد برد درحالی‌که دولت‌های تسلیم در برابرزورگویی‌های آمریکا، بیشترین ضربه را خورده‌اند و گرفتاری‌های آنها بیشتر شده است.

ایشان با تأکید بر اینکه سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا، حساب‌شده و مشخص است و با رفت‌وآمد اشخاص تغییر پیدا نمی‌کند، خاطر نشان کردند: ممکن است با آمدن یا نیامدن یک فرد اتفاقاتی بیفتد اما به ما هیچ ارتباطی ندارد و در سیاست جمهوری اسلامی هیچ تاثیری نخواهد داشت.

رهبر انقلاب اسلامی اوضاع رژیم آمریکا را تماشایی خواندند و افزودند: رییس‌جمهوری که اکنون بر سر کار است و قرار است انتخابات را برگزار کند می گوید این، متقلبانه ترین انتخابات آمریکا است و رقیب او هم می گوید، ترامپ قصد تقلب وسیع دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این وضع را نمونه‌ای از چهره کریه لیبرال دموکراسی دانستند و گفتند: جدای از اینکه چه کسی در آمریکا بر سر کار بیاید، اوضاع کنونی نشانگر انحطاط شدید مدنی، سیاسی و اخلاقی در آمریکا است و این، موضوعی است که صاحبان فکر و اندیشه در آمریکا به آن اذعان می کنند.

ایشان سرانجام چنین نظام سیاسی را اضمحلال و انهدام خواندند و تأکید کردند: البته اگر برخی بر سر کار بیایند این انهدام زودتر انجام خواهد شد و اگر برخی دیگر به قدرت برسند ممکن است قدری به تاخیر بیفتد اما سرنوشت محتوم، نابودی است.

رهبر انقلاب اسلامی علت اصلی دشمنی آمریکا با نظام اسلامی ایران را زیر بار سیاست‌های ظالمانه نرفتن و به رسمیت نشناختن سلطه آنها دانستند و تأکید کردند: این دشمنی ادامه خواهد داشت و تنها راه برطرف کردن آن، این است که طرف مقابل از این تصور که بتواند به ملت و دولت ایران ضربه اساسی وارد کند، مأیوس شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مایوس شدن دشمن را منوط به قوی‌شدن و تقویت ابزارهای قدرت واقعی دانستند و گفتند: البته ملت ایران واقعاً و انصافاً در برابر فشارها و مشکلات خوب ایستادگی کردند اما برای قوی شدن، مسئولان باید در سه بخشِ اقتصاد، امنیت و فرهنگ، تحرک بیشتر و جدی‌تری داشته باشند.

ایشان درخصوص مقوله اقتصاد خاطر نشان کردند: در زمینه اقتصاد به هیچ‌وجه نباید نگاه به بیرون باشد البته این به معنای ارتباط نداشتن با خارج نیست بلکه ارتباط باید باشد ولی به‌دنبال علاج مشکلات در داخل باشیم و یکی از راه‌حل‌های اصلی هم افزایش تولید است.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: در زمینه اقتصاد باید یک تلاش برنامه‌ریزی‌شده و سازمان‌یافته انجام گیرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه بسیاری از مشکلات کنونی اقتصادی ارتباطی به تحریم ندارند و ناشی از ناهماهنگی‌ها هستند، گفتند: بسیاری از گرانی‌های اخیر توجیه ندارد و باید با هماهنگی بین دستگاههای مربوطه هرچه زودتر علاج شوند.

ایشان، گرانی گوشت، مرغ، گوجه تا پوشک بچه را برغم موجود بودن جنس و کالا، گرانی‌های بی مبنا و بی‌دلیل خواندند و افزودند: همه این گرانی ها و مشکلات، با هماهنگی دستگاهها قابل حل هستند و باید مشکلات از جلوی پای مردم برداشته شود.

رهبر انقلاب اسلامی درخصوص مقوله امنیت گفتند: برای تأمین امنیت خارجی و طمع نکردن دشمنان، باید ابزارهای دفاعی همچون موشک، پهپاد و هواپیما همچنان تقویت شوند و برای تأمین امنیت داخلی نیز دستگاههای مربوطه مراقب مسئله نفوذ باشند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص فرهنگ نیز مسئولان فرهنگی را به تلاش هوشمندانه فراخواندند.

ایشان در بخش پایانی سخنانشان، به جنگ اخیر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان اشاره کردند و با تأکید بر اینکه این موضوع حادثه‌ای تلخ و تهدیدکننده امنیت منطقه است، گفتند: این درگیری نظامی باید هرچه زودتر تمام شود؛ البته همه سرزمین‌های جمهوری آذربایجان که به‌وسیله ارمنستان تصرف شده باید آزاد شود و به آذربایجان برگردد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای لزوم حفظ امنیت ارامنه در این سرزمینها و رعایت مرزهای بین‌المللی از جانب دو طرف را نیز مورد تأکید قرار دادند و افزودند: تروریست‌هایی که براساس گزارش‌های قابل اطمینان وارد منطقه شده‌اند، نباید به هیچ‌وجه نزدیک مرز ایران شوند و اگر آنها نزدیک مرز شوند، قطعاً برخورد قاطع خواهد شد.

خالد الملا، رئیس جماعت علمای عراق در سخنانی در مراسم اختتامیه سی و چهارمین کنفرانس وحدت اسلامی، با بیان اینکه کشورها و ملت‌های جهان به دلیل همه‌گیری کرونا در شرایط استثنایی قرار گرفته‌اند و برخی از انسانها را به دلیل این همه‌گیری از دست داده اند، گفت: هیچ قدرتی جز قدرت الهی وجود ندارد».

وی با اشاره به اینکه این کنفرانس فضا را برای علمای مذهبی باز می کند تا حرفشان را در این شرایط طاقت‌فرسا عنوان کنند، افزود:« قبل از هر چیز، ما باید خود را با این شرایط که بر ما تحمیل شده، وفق دهیم و باید به شکل مثبت و منطقی حسن تعامل داشته باشیم تا از افتادن در خطراتی که نیازی نیست به آن نزدیک شویم، اجتناب کنیم».

خالد الملا افزود:«از مهمترین دروسی که باید به آن توجه کنیم، همکاری است. همکاری بخصوص در جوامع اسلامی از ضروریات زندگی‌ای است که نمی‌توان از آن بی‌نیاز بود. ما در فضای این بیماری در حال زندگی هستیم و متون شریعت، بسیار به گفتمان جمعی و همکاری اشاره کرده است. مثل «یا ایها الذین آمنوا» که هشتاد و نُه بار در قرآن کریم تکرار شده و قول «یا ایها الناس» که بیست بار و «بنی آدم» که پنج بار تکرار شده است». به گفته «خالد الملا» این آیات و این اشارت‌ها  بر اهمیت اجتماع و همیاری و همکاری در شرایط عادی و استثنایی دلالت دارد. 

«خالد الملا» ادامه داد:«پیامبر اکرم صلی الله علیه مومنان را در همدلی و محبت به یکدیگر به یک پیکر انسان تشبیه کرده که اگر یک عضو آن به درد آید، دیگر اعضا نیز دردمند می‌شوند. ایشان می‌فرماید مومن برای مومن دیگر، مثل تکیه‌گاه است که یکدیگر را یاری می‌کند. در اینجا درس‌ها و عبرت‌ها که باید در وقت گرفتاری به کار آید، برجسته شده است. انسان از تجربه دیگران استفاده می‌کند. در این صورت، قدرت مسلمانان، وحدت و انسجام آنها عیان می‌شود». 

وی با بیان اینکه همکاری از نتایج وحدت اسلامی است، عنوان کرد:«ما آموخته‌ایم که می توانیم با هر خطری که امت اسلامی با آن روبه ‌روست، به سادگی مقابله کنیم و چه بسیار خطرها که با آن روبه‌رو شده و دشمنان امت و دین ما از طریق فتنه‌انگیزی و تفرقه‌افکنی، میان مکاتب فکری آن اختلاف ایجاد کرده‌اند. لذا هنگامی که شاهد بخشش،‌ مهربانی، همکاری و ترک خودپرستی و ترک خودپسندی مسلمانان در بحرانی مانند شیوع کرونا هستیم، نوعی آرامش روحی به ما دست می‌دهد. مسلمان واقعی اینچنین است».

«خالد الملا» به ابتکار عمل امام راحل، امام خمینی (ره) از طریق نامگذاری روز جهانی قدس و امام خامنه‌ای –دام ظله- از طریق طرح وحدت اسلامی و حمایت از آن اشاره کرد و افزود:« این طرح، طرح بقای امت است تا قوی بماند و ثروت‌ها و منابعش را حفظ و استقلال در تصمیم‌گیری‌اش را حفظ کند. طرح وحدت طرح زندگی سعادتمند امن و باثبات است و وظیفه ماست که آن را حفظ کنیم. وظیفه همه ماست که با پروژه‌های استکبار جهانی که می‌خواهد فرزندان ما را برباید، می‌خواهد فرزاندان ما به جان هم بیفتند مقابله کند».

«سید حسن نصرالله»، دبیرکل جنبش حزب‌الله لبنان جمعه‌شب به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص) درباره تحولات منطقه و جهان سخنرانی کرد.
 
سید حسن نصرالله در ابتدای سخنرانی خود این مناسبت و میلاد امام جعفر صادق (ع) را به همه مسلمانان جهان تبریک و تهنیت گفت و اظهار داشت که علاوه بر اشاره کوتاه به دوره ولادت پیامبر (ص) در مورد مسائل سیاسی نیز سخنرانی می‌کند.
 
دبیرکل حزب‌الله لبنان، قرآن را معجره پیامبر (ص) و دستاورد ایشان را دستاورد انسانی در جامعه آن روز مکه، مدینه و شبه جزیره عرب دانست و گفت که پیامبر در زمینه عبادت (تبدیل بت‌پرستی به یکتاپرستی)، ارزش‌های انسانی و اخلاقی و نظم و انضباط در جامعه آن روز شبه جزیره عرب دستاوردهای زیادی را محقق کرد.
 
او با اشاره به شخصیت‌ پیامبر اکرم (ص) و ارزش‌های انسانی و اخلاقی‌ که به ارمغان آورد، اظهار داشت که مسلمانان به هیچ وجه حاضر نمی‌شوند به پیامبرشان توهین شود.
 
سید حسن نصرالله گفت که مشکل قضایای اخیر در فرانسه، مقامات این کشور هستند. او گفت که در این قضیه به دنبال حل مشکل هست نه به دنبال تشدید کردن تقابل‌ها.
 
حادثه «نیس» محکوم است
 
دبیرکل حزب‌الله لبنان حمله دیروز در شهر «نیس» را محکوم کرد و گفت که اسلام، گروه‌های اسلامی این گونه اقدامات را و اقدامات مشابه آن چه در گذشته و چه در آینده را محکوم کردند و این گونه حملات مردود است.
 
او گفت که مقامات فرانسه یا دیگران حق ندارند مسئولیت این گونه اقدامات را بر عهده دین و سایر اتباع آن دین بدانند و این گونه حرکات نادرست، غیر اخلاقی و غیر قانونی است.
 
سید حسن نصرالله گفت که باید در این مواقع باید همان فرد را باید مسئول این گونه اقدامات دانست ولو انگیزه او دینی باشد. او گفت که اگر فردی مسیحی یا غیره چنین اقدامی بکند، این گونه رفتار را به پای دین مسیحیت یا نعوذ بالله به اسم حضرت عیسی (ع) نوشت؟
 
نباید عمل فردی را به دین او و اتباع آن دین تعمیم داد
 
او گفت: «اگر کسی اقدام تروریستی و یا از تروریسم حمایت می‌کند، او تروریست است نه فرد دیگر. مقامات فرانسه حق ندارند از تروریسم اسلامی یا فاشیسم اسلامی سخن بگویند».
 
دبیرکل حزب‌الله به اقدامات و جنایت‌های دولت‌های آمریکا در دنیا اشاره کرد و گفت که آیا می‌توان همه این اقدامات را به پای مسیحیت و مسیحیان نوشت و گفت که آیا درست است که بگوییم تروریسم آمریکایی، تروریسم مسیحی است؟
 
غربی‌ها برای اهانت، بهانه‌تراشی نکنند
 
او اظهارات برخی از غربی‌ها در توجیه اهانت به پیامبر (ص) را مردود دانست و گفت که آن‌ها می‌گویند خود مسلمانان با اقدامات و اظهارات خود به پیامبرشان اهانت می‌کنند. سید حسن نصرالله گفت که «اگر برخی از مسلمانان به اسلام بدی کردند این مسئله به هیچ کسی حق نمی‌دهد که به این دین اهانت و بدی کند».
 
سید حسن نصرالله به حمایت‌های غرب از تفکر تکفیری در منطقه و جهان اسلامی اشاره کرد و گفت که کشورهای غربی از تفکر تکفیری و تروریستی‌ای که صرفا به دلیل اختلاف فکری دست به کشتار می‌زند، حمایت کرده‌اند. او گفت: «شما مسئولان در فرانسه یا آمریکا از آن حمایت کرده‌اید».
 
دبیرکل حزب‌الله در ادامه افزود: «گرفتن ویزای کشور شما سخت است اما برای این افراد، رفتن به سوریه و عراق را تسهیل کردید؛ شما تجهیز و سفر این افراد را [که در کشورهای شما زندگی می‌کردند] تسهیل کردید»
 
او با بیان اینکه غرب باید قبل از هر چیز درباره مسئولیت خود در قبال چنین گروه‌های تکفیری تحقیق کند، اظهار داشت که جنایت‌های گروه‌های تکفیری و تروریستی مانند داعش هیچ ارتباطی به پیامبر (ص) و امت اسلامی ندارد.
 
حمایت از تکفیری‌ها قبل از همه، تهدیدی برای اروپاست
 
دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که حمایت‌های کشورهای غرب از تروریسم و گروه‌های تکفیری و استفاده از آن‌ها متوقف شود.
 
او گفت که اسناد و شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه مقامات فرانسه آزادی بیان را که رئیس جمهور این کشور از آن دم می‌زند و مدعی دفاع از آن است، در مسائلی با حساسیت کمتر از اهانت به پیامبر اسلام، سرکوب کرده و زیر پا گذاشته‌اند.
 
دبیرکل حزب‌الله لبنان با بیان اینکه حمایت از تکفیری‌ها تهدید بزرگ برای اروپاست، تأکید کرد: «شما [مسئولان غربی] از این افراد حمایت نکنید زیرا نتیجه به خودتان برمیگردد و آنچه در سوریه و عراق و دیگر کشورها انجام دادند، به سوی خودتان بازخواهد گشت».
 
نصرالله: اگر آزادی بیان است، بگویید با روژه گارودی چه کردید؟
 
سید حسن نصرالله گفت که «روژه گارودی»، فیلسوف و نویسنده و استاد دانشگاه فرانسه با طرح موضوعی آکادمیک در مورد سوء استفاده از هولوکاست (کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم) به زندان افتاد؛ برای اینکه هرگاه مسئله و موضعی علیه اسرائیل باشد، آزادی بیان در فرانسه متوقف میشود و مثالی از این دست در این کشور اروپایی زیاد است.
 
دبیرکل حزب‌الله ادامه داد: «روژه گارودی را ببینید. آنچه این مرد انجام داد یک کتاب پژوهشی درباره هولوکاست انجام داد. گارودی فقط یک پژوهش آکادمیک انجام داد ... نه تمسخر کرد نه اهانت کرد بلکه فقط یه موضوع مهم را که در اروپا مطرح بود، بررسی کرد».
 
او با طرح این پرسش گه چرا آزادی بیان فقط در یهودستیزی متوقف شود، خواستار بازنگری در مفهوم آزادی بیان مورد نظر غربی‌ها شد.
 
در آزادی بیان ادعایی خود منصف باشید
 
سید حسن نصرالله با بیان اینکه هیچ مسلمانی اهانت به پیامبر خود را قبول نمی‌کند، از غربی‌ها خواست جلوی اهانت‌ها را بگیرند و مشکلات را ریشه‌ای حل کند. او افزد: «عادل و منصف باشد. آزادی بیان را آنطور که درباره غیرمسلمانان اجرا می‌کنید، درباره مسلمانان نیز اجرا کنید».
 
اهانت به ادیان و انبیاء جُرم‌ انگاشته شود
 
دبیرکل حزب‌الله لبنان به اظهارات و پیشنهاد اخیر شیخ الازهر مصر که خواستار تصویب قانون بین‌المللی در محکوم کردن اهانت‌ها به ادیان و پیامبران و جرم دانستن آن شده بود، اظهار داشت که می‌توان پیشنهاد شیخ الازهر را در دستور کار قرار داد و از تداوم اهانت و اقدامات تحریک آمیز جلوگیری کرد.
 
دبیرکل حزب‌الله به راهپیمایی میلیونی مردم یمن در شهر صنعاء اشاره کرد و گفت که آن‌ها به رغم جنگ چندساله علیه کشورشان، محاصره و گرسنگی‌ای که بر یمن تحمیل شده، برای مولد نبوی شریف به خیابان‌ها می‌آیند و از او در برابر اهانت حمایت و دفاع می‌کنند.
 
او گفت که یمنی‌ها هیچ یک از این موارد را برای عدم حمایت از پیامبرشان بهانه نمی‌کنند و از آرمان فلسطین دفاع می‌کنند و موضع آن‌ها در حمایت از این آرمان، حجت را بر همه کسانی که در این قضیه سکوت اختیار کرده‌اند، اتمام می‌کند.
 
دبیرکل حزب‌الله ادامه داد: «آیا این حضور مردم یمن در حمایت از پیامبرشان معنادار نیست؟ این مردم غریب که همچنان از آرمان و ملت فلسطین حمایت می‌کنند در حالی که خودشان در جنگ و محاصره هستند».
 
تشکیل جریان عربی برای حمایت از یمن
 
سید حسن نصرالله گفت: «باید جریان بزرگی در جهان عرب  برای پایان دادن به جنگ ظالمانه علیه یمن تشکیل شود و این کمترین چیزی است که می‌توان انجام داد».
 
برای تسهیل در تشکیل دولت جدید آماده‌ایم
 
او به تحولات لبنان نیز اشاره و ابراز امیدواری کرد که نخست‌وزیر مأمور به تشکیل کابینه (سعد الحریری) با همکاری با رئیس جمهور بتواند سریعا دولت جدید را تشکیل دهد.
 
سید حسن نصرالله با بیان اینکه زمان اختلافات نیست، گفت که حزب‌الله در این راستا همکاری خواهد کرد و تشکیل دولت جدید به نخست‌وزیری الحریری را تسهیل خواهد کرد.
 
دبیرکل حزب‌الله از افزایش میزان مبتلایان به کرونا نیز ابراز نگرانی کرد و گفت: «هرگونه تساهل در مقابله با کرونا در سطح فردی غیراخلاقی، غیرشرعی و غیرانسانی و حرام است».

حجت الاسلام والمسلمین  دکترحمید شهریاری در وبینار منطقه ای جمهوری اسلامی افغانستان با موضوع ظرفیت‌های راهبردی جهان اسلام در مواجهه با بلایا و مصائب که به مناسبت هفته وحدت و به همت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی برگزار شد، اظهار کرد: در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی 5 محور اساسی را به عنوان مراحل دستیابی به امت واحده ترسیم کرده‌ایم.

وی پرهیز از تفرقه گرایی و تعرض، همکاری جهان اسلام در مقابله با دشمنان، هم افزایی در امنیت، دانش و قدرت سیاسی، خودسازی امت اسلامی و رشد اخلاقی در فضای عمومی جوامع اسلامی و برپایی تمدن نوین اسلامی را پنج محور اساسی عنوان کرد و گفت: پرهیز از تفرقه گرایی و تعرض در جهان اسلام به این معنا است که بدانیم دشمنان درصدد ایجاد تفرقه، جدایی و جنگ در جهان اسلام هستند تا ثروت آنان را به یغما ببرند.

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با اشاره به اهمیت پرهیز از جنگ، اصلاح بین جوامع و صلح عادلانه، گفت: وقتی جنگ می‌شود نتیجه آن از دست رفتن ثروت از جهان اسلام است و زمینه را برای ورود بیگانگان در منطقه فراهم می‌کند بنابراین اولین وظیفه علما پرهیز ملت‌های اسلامی از جنگ است.

وی با بیان اینکه در قرآن کریم هم تأکید شده است که اگر دو طایفه اسلامی درگیر شدند وظیفه مؤمنین اصلاح بین آنان و ترغیب به آشتی است.

حجت الاسلام والمسلمین شهریاری بیان کرد: دومین محوری که علمای اسلام باید به آن توجه کنند این است که دشمنان اسلام با ترور شخصیت‌های اصیل و وحدت گرا به دنبال تفرقه هستند؛ امروز استکبار جهانی، رژیم صهیونیستی و همدستانشان در منطقه شخصیت‌های وحدت‌گرا را شناسایی و ترور می‌کنند در حالی که قرآن می فرماید قتل یک نفر معادل با قتل تمامی مردم است.

وی با بیان اینکه دشمن برای ترور شخصیت‌ها از داخل امت‌های اسلامی سرباز گیری می‌کند، افزود: علمای اسلام وظیفه دارند ملت‌ها را هوشیار کنند و تذکر بدهند که آنچه اتفاق افتاده نقشه دشمن است و در نقشه دشمن بازی نکنیم.

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه موضوع سوم پرهیز از تکفیر است و برخی از فرقه‌های اسلامی با تکیه بر آراء افراطی، دیگران را تکفیر می‌کنند، گفت: این تبدیل به حربه‌ای شده که دشمنان اسلام از آن استفاده می کنند و این مسئله در بستر علمایی اتفاق می‌افتد و قشر وسیعی از ملل اسلامی را در مقابل هم قرار می‌دهند و باعث ترویج خشونت و کینه توزی می‌شوند.

وی تکفیر را به معنی خروج از اسلام دانست و افزود: ما خوشحالیم که در عصر حاضر در جهان شیعه علمایی مانند آیت لله سیستانی و امام خمینی(ره) فتوا داده اند که مسلمانان از هر فرقه‌ای که باشند مسلمان تلقی می‌شوند و از کافران محسوب نمی‌شوند.

شهریاری با بیان اینکه علمای  مشهور مذاهب مختلف اسلامی را پذیرفته اند و در قرن گذشته شیخ شلتوت و آیت الله بروجردی مذاهب شیعه را مذاهب درست اسلامی شناخته‌اند، ابراز کرد: ما باید اجتهاد در مذاهب را بپذیریم و رواداری اجتهاد در مذاهب می‌تواند موجب صلح در جهان اسلام شود و کدورت‌ها و تفرقه در جهان اسلام اتفاق نیفتد.

وی بیان کرد: یکی دیگر از محورهایی که موجب تفرقه می شود تنازع است یعنی دشمنان اسلام سعی می کنند با مذهب گرایی، فرقه گرایی، گروه گرایی و قوم گرایی موجبات نزاع‌های خیابانی و گریبان‌گیری‌های فرد به فرد یا گروه به گروه را فراهم کنند در حالی که قرآن کریم ضمن امر به اطاعت از خدا و رسول می فرماید تنازع را کنار بگذارید تا سست نشوید.

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی افزود: اهتمام به رفع مشکلات مسلمانان از ویژگی‌های یک مسلمان واقعی است و از طرف دیگر تنازع مورد نهی اسلامی است.
 
وی ادامه داد: موضوع پنجم پرهیز از مشاجره، حرمت شکنی و توهین است که دشمنان سعی می کنند از آن استفاده کنند تا مسلمانان را درگیر کنند و از این درگیری به منافع خود برسند؛ لذا با راه اندازی شبکه‌های ماهواره ای شاهد این هستیم که به مذاهب مختلف توهین و ناسزا می گویند و مسخره می کنند در حالیکه این‌ها همه مورد نهی قرآن است.

حجت الاسلام والمسلمین شهریاری با بیان این که ترغیب به اخوت از دستورات اسلامی است، گفت: همه علما باید موجبات اصلاح بین جوامع را فراهم کنند و کرامت انسانی را معیار عمل خود در ارتباط با جوامع دیگر اسلامی قرار دهند و تحمل و مدارا را ملاک عمل خود قرار دهند تا به صلح پایدار در جوامع اسلامی و تمدن نوین اسلامی برسیم.

امانوئل مکرون رییس جمهوری فرانسه شنبه‌شب در پیامی توییتری نوشت: برخلاف آنچه در روزهای اخیر در شبکه‌های اجتماعی دیده و شنیده‌ام، کشور ما با هیچ مذهبی مشکلی ندارد. همه آن‌ها (پیروان مذاهب) آزادانه [مناسک مذهبی خود را] انجام می‌دهند... فرانسه به صلح و همزیستی متعهد است.
 
همزمان با این پیام توییتری مکرون رسانه‌های فرانسوی گزارش دادند که فردی در نزدیکی یک کلیسا به کشیش ارتدوکس یونان شلیک کرده و پس از زخمی کردن او متواری شده است. مقام‌ها هنوز واکنش رسمی به این حادثه نداشته‌اند.
 
رییس جمهور فرانسه پیشتر نیز در مصاحبه با شبکه خبری الجزیره در توجیه اقدام موهن نشریه "شارلی ابدو" به ساحت مقدس رسول گرامی (ص) و در سخنانی مزورانه گفت که احساسات مسلمانان در قبال کاریکاتورهای منتشر شده در نشریه‌های فرانسوی را درک می‌کند، اما این انتشار در نشریه‌ها و روزنامه‌های آزاد صورت گرفته است نه وابسته به دولت.
 
امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه که اخیرا از اقدام موهن نشریه‌های فرانسوی در اهانت به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) حمایت کرده است، به دنبال اعتراضات گسترده مسلمانان جهان به سیاست‌های ضداسلامی فرانسه گفت که این کاریکاتورها نه در نشریه‌های وابسته به دولت فرانسه، بلکه در نشریه‌ها و روزنامه‌های آزاد صورت گرفته است.
 
مکرون با بیان اینکه احساسات مسلمانان در قبال انتشار کاریکاتورها را درک می‌کند، افزود: افرادی هستند که دست به تحریف و انحراف دین اسلام می‌زنند و به نام این دین ادعای دفاع از آن را دارند.
 
به گزارش روز شنبه ایرنا، رییس‌ جمهور فرانسه اخیراً با اتخاذ مواضع اسلام‌ستیزانه بر حمایت خود از نشریه‌هایی که کاریکاتورهای موهن علیه مقدسات اسلامی و پیامبر گرامی اسلام(ص) منتشر کرده‌اند، گفت که مانع این کار آنها نخواهد شد.
 
این اظهارات مکرون با اعتراضات گسترده مسلمانان جهان روبه‌رو شده و بسیاری از کشورهای اسلامی خواستار تحریم کالاهای فرانسوی شده‌اند.
 

امانوئل ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه با ادعای دفاع از دموکراسی غربی، اقلیت مسلمانان این کشور را هدف قرار داد حال آنکه همزمان، آزادی بیان را توجیهی برای انتشار تصاویر موهن درباره پیامبر اسلام (ص) می‌داند. دیگر کشور‌های غربی نیز، بدون در نظر گرفتن عواطف جهان اسلام، با ماکرون همصدا شده‌اند حال آنکه هیچ یک تردید درباره مسئله‌ای، چون هولوکاست را برنمی‌تابند و مخالفت با آن را جرم تلقی می‌کنند!

رفتار‌های این روز‌های دولت پاریس، نفاق و دورویی غرب و اشاره به اهمیت پیام مقام معظم رهبری، موضوعاتی است «آنتونی کارتالوچی» محقق مسائل ژئوپلیتیک، به بحث درباره آن‌ها پرداخته است.

دریافت شما از اهمیت پیام رهبری ایران چیست؟ چه نکاتی برای افکار عمومی غرب و بویژه فرانسه در این پیام برجسته است؟

پیام آیت‌الله خامنه‌ای، نفاق و دورویی غرب را به طور کامل به تصویر می‌کشد؛ اینکه غرب و تنها غرب است که به خود اجازه تصمیم‌گیری درباره اینکه «آزادی بیان» چیست و گفتن چه چیز‌هایی جایز نیست را می‌دهد. البته اگر (آنگونه که ادعا می‌شود) تسامح مذهبی یکی از دغدغه‌های جدی فرانسه باشد؛ پس به همان ترتیب، قوانین حراست از مذاهب و ممانعت از فرقه‌گرایی نیز باید به طور یکسان در قبال همه گروه‌ها اجرا شود.

هر جامعه‌ای در حیطه آزادی بیان، خطوط قرمزی دارد که نباید از آن‌ها عبور کرد- در غرب، هولوکاست مثال بارزی از آن نوع مقولاتی است که تردید درباره آن حتی به اسم آزادی بیان هم جایز نیست حال آنکه غرب، هر جا به نفعش باشد، از خطوط قرمز دیگر ملت‌ها و گروه‌های مردمی می‌گذرد- و این نوع از دورویی است که تمام و کمال در پیام رهبر ایران خطاب به جوانان فرانسه، به آن اشاره می‌شود.

چرا امانوئل ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه، به اسم آزادی بیان، از اهانت به ساحت پیامبر خدا حمایت می‌کند؟ آیا آزادی بیان به معنای اهانت، آن هم به یک فرد مقدس است؟ این اقدام ماکرون به منزله اهانت به شعور مردمی که به او رأی داده‌اند؛ نیست؟

هدف از آزادی بیان، حراست از گفتمان متمدنانه است. تهمت، افترا، تمسخر، اهانت و آزار و اذیت نه در حیطه گفتمان متمدنانه می‌گنجد و نه در آزادی بیان. یادآوری می‌کنم که در آمریکا، وقتی قانون آزادی‌های مدنی امضا می‌شد؛ تمسخر یا اهانت به هر یک از بنیانگذاران ایالات متحده، با پیگرد قانونی یا حتی دوئلی کشنده (دست به شمیشر یا اسلحه بردن) مواجه می‌شد.

غرب، ازجمله فرانسه، به خوبی می‌داند برخوردی که در حال حاضر با اسلام می‌شود، ربطی به دفاع از آزادی بیان ندارد؛ بلکه اقدامی دیگر در راستای ایجاد تفرقه، بازی با افکار عمومی و جهت دهی به آن در داخل و خارج فرانسه است.

در غرب، تردید درباره هولوکاست جرم است! چرا هرکه از این تردید‌ها بنویسد؛ باید زندانی شود حال آنکه توهین به پیامبر اسلام (ص) جایز شمرده می‌شود؟

این نمونه‌ای بارز از استاندارد‌های دوگانه غرب است. این همان معیار‌های دوگانه‌ای است که بر مبنای آن فیسبوک و توئیتر هزاران حساب کاربری آنلاین را به ظن اینکه مروج مطالب مخرب علیه جهان هستند؛ تعلیق می‌کنند حال آنکه حساب کاربری سازمان‌هایی، چون بی‌بی‌سی، رویترز، سی‌ان‌ان و دیگر رسانه‌ها به رغم توجیه جنگ‌های کشنده‌ای که به قیمت جان ده‌ها هزار نفر و تخریب کامل کشور‌ها تمام شده، در بهترین حالت حفظ می‌شوند.

با این حال، اگرچه اقدامات دولت پاریس به شدت تحریک‌آمیز است، اما نباید مایه تعجب باشد. مسلمانان سراسر جهان نیز باید به خودشان و دینشان اتکا کنند. صبوری، مباحثات روشنفکرانه، نقد آگاهانه و اعتراض متمدنانه بهترین پادزهر برای سیاست‌های سمی از قبیل همان‌هایی است که دولت فعلی پاریس ترویج می‌کند.