emamian
وحدت امت اسلامی آزادی قدس را محقق خواهد کرد
مولوي سيد احمد عبداللهي اسكندر خطيب جمعه اهل سنت اسديه خراسان جنوبي پیروزی ارزشمند نیروهای مقاومت فلسطینی بر رژیم غاصب صهیونیستی را تبریک گفت و بیان نمود: مسئله قدس و موضوع فلسطین از مسائل مهم و لاینفک جهان اسلام است که تمام مسلمانان در آن احساس وظیفه دارند؛ امت اسلامی باید تمام امور خود را طوری برنامه ریزی کنند که حمایت و پشتیبانی از این مسئله مهم جهان اسلام حفظ گردد.
وی افزود: جنایتی که صهیونیست های غاصب در کشتار ملت مظلوم فلسطین مرتکب شده اند، در حقیقت ضربه و آسیب به پیکره جهان اسلام بوده است.
وی ادامه داد: بعد از جنگ 12 روزه شاهد شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی در مقابل جبهه مقاومت بودیم، این پیروزی نه فقط برای جبهه مقاومت وفلسطین است بلکه متعلق به تمام ملل اسلامی می باشد.
خطيب جمعه اهل سنت اسديه خراسان جنوبي، اظهار داشت: روسای کشورهای اسلامی باید از خواب غفلت بیدار شوند و به فرموده مقام معظم رهبری با تمام امکانات و وجود وارد میدان عمل شوند.
وی اضافه کرد: حکام و متولیان کشورهای اسلامی هستند که اقدام به عادی سازی روابط با این رژیم کودک کش داشته اند در جنایات آنان دخیل هستند و در واقع به آرمان های فلسطین و اسلام خیانت کرده اند.
وی در پایان تاکید کرد: اتحاد و وحدت امت اسلامی موجب خواهد شد پیروزی نهایی و آزادسازی قدس به زودی به وقوع بپیوندد؛ اگر امت اسلامی مجددانه در میدان وارد شوند یقینا به مانند شکست روزهای اخیر صهیونیست ها این شکست پی در پی خواهد بود و شاهد آزادسازی قدس شریف خواهیم بود، امیدواریم کشورهای اسلامی به وظیفه شرعی ، اخلاقی و اسلامی خود عمل کرده و حامی مظلوم بوده و از ظالمان انزجار بطلبند.
رهبر انقلاب؛ حامی و پشتیبان واقعی ملت مظلوم فلسطین/تاکید بر لزوم عدم سازش کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی
ماموستا مصطفی محمودی امام جمعه پیرانشهر پیروزی ارزشمند نیروهای مقاومت فلسطینی بر رژیم غاصب صهیونیست را تبریک گفت و تاکید کرد: ابتدا باید اشاره کرد به پیام رهبر معظم انقلاب در پی پیروزی مقاومت اسلامی فلسطین که بسیار قابل تقدیر و مهم بوده است؛ از سویی دیگر این پیام باعث دلگرمی و خوشحالی قلوب فلسطینیان و امت اسلامی گردید، ایشان حامی و پشتیبان واقعی ملت مظلوم فلسطین می باشند.
وی افزود: علما و حکام کشورهای اسلامی باید با استعانت از ایشان در این مسیر مقتدارنه و به طور جدی وارد میدان شوند، قرآن کریم در این ارتباط می فرماید، مسلمانان باید همدیگر را حمایت کرده و در مقابل مشکلات یار و یاور یکدیگر باشند.
ماموستا محمودی ، اظهار داشت: همگان باید از تمام ابعاد مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی و نظامی حامی امت های مسلمان و مستضعف باشند؛ در آینده کسانی که از این حمایت دریغ کرده و یا خیانتی در حق ملت مظلوم فلسطین انجام داده اند خوار وذلیل خواهند شد.
وی در پایان تاکید کرد: همگان بدانند بیان رهبر معظم انقلاب باید فصل الخطاب قرار گیرد؛ مسلمانان باید عزت و اقتدار خود را حفظ کرده و در برابر ظلم و جور دشمنان اسلام ایستادگی و با آن مقابله نمایند، برخی از کشورهای عرب خلیج فارس که دست به سازش و دوستی دادند، مخصوصا عربستان سعودی در آینده منفور مسلمانان خواهند شد.
آيات قرآن در زمينه توبه
از موضوعات مهم و اساسی كه قرآن كریم به آن توجه فراوان نموده است مسأله توبه و بازگشت به سوی خداست زیرا انسان از آنجا كه موجودی مادی است و در درون او غرائز گوناگونی نهفته است در زندگی دچار لغزشهائی میگردد و خداوند كریم برای جبران كج رویهای انسان دری را به نام توبه باز گذاشته است. بنابراین توبه راهی جبرانی و وسیلهای امیدبخش است كه انسانها بیشماری را از خطر سقوط در وادی یأس و ناامیدی و هلاكت نگه میدارد.
و چه بسا افرادی كه از طریق توبه، گذشته تاریك خویش را به آیندهای روشن مبدل نمودهاند آری توبه نوعی بازگشت از گذشته سیاه و بد و حركت به طرف آیندهای روشن و نیك است.
واژه توبه و مشتقات آن حدود ۹۰ بار در قرآن به صورتهای گوناگون به كار رفته است و در هر مورد به جهتی از جهات مختلف بحث توبه پرداخته شده است. آیات قرآن در مورد توبه را در یك نگاه ابتدائی میتوان به دستههای زیر تقسیم نمود:
۱- وجوب توبه
بخشی از آیات قرآن با صراحت به انسان فرمان میدهد كه به سوی خدا بازگشت نموده و توبه نماید میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً، ای كسانی كه ایمان آوردهاید پس به سوی خدا توبه كنید توبهای خالص(تحریم/۸).
تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ، همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید(نور/۳۱).
و نیز آیات هود/۵۲،۹۰،۶۱ - مائده/۷۴ - بروج/۱۰ از این قبیل میباشد.
۲- توبه پذیری خداوند
دستهای از آیات برای جلب گنهكاران و پیشگیری از یأس و ناامیدی آنها،خداوند مهربان را توبه پذیر و دوستدار توبه كنندگان معرفی مینماید تا موجب امیدواری و آرامش روحی گنهكاران و راهكاری برای خروج آنها از نافرمانی و عصیان باشد، چنانچه میفرماید: إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ، مگر آنها كه توبه و بازگشت كردند و (اعمال بد خود را با اعمال نیك) اصلاح نمودند (و آنچه را كتمان كرده بودند آشكار ساختند) من توبه آنها را میپذیرم كه من توبه پذیر و مهربانم(بقره/۱۶۰). إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ، خداوند توبه كنندگان را دوست دارد و (نیز) پاكان را دوست دارد(بقره/۲۲۲).
و نیز آیات شوری/۲۵، نساء/۱۶، نصر/۳، حجرات/۱۲، نور/۱۰، توبه/۱۱۸، توبه/۱۰۴، بقره/۳۷و۵۴و۱۲۸ و غافر/۳ از این قبیل میباشد.
۳- همگانی بودن توبه
آیاتی از قرآن كریم توبه را همگانی دانسته و درهای رحمت الهی را به روی همه مردم باز میداند. وَ إِذا جاءَكَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ، هرگاه كسانیكه به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما!پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض كرده؛ هركس از شما كار بدی از روی نادانی كند؛ سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا میشود چرا كه) آو آمرزندة مهربان است(انعام/۵۴).
آیات مائده/۳۹، آل عمران/۱۳۵، نور/۳۱، زمر/۵۳ نیز همین گونه است.
۴- شرائط عمومی توبه
دستهای از آیات به بیان شرائط عمومی توبه پرداخته به انسان متذكر میشود كه توبه در واقع بازگشت درونی و اصلاح همراه با عمل صالح میباشد كه به برخی از آنها اشارت میرود.
۱-۴- جبران گناهان گذشته
میفرماید: إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ، مگر كسانی كه پس از توبه كنندو اصلاح نمایند (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند كه توبه آنها پذیرفته خواهد شد) زیرا خداوند آمرزنده و بخشنده است(آلعمران/۸۹). آیات نساء/۱۶و۱۴۶ - بقره/۱۶۰ - انعام/۵۴ - نحل/۱۱۹ و مائده/۳۹ از این قبیل میباشد.
۲- ۴- ایمان
میفرماید: إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى، من هركه را توبه كند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد سپس هدایت شود میآمرزم(طه/۸۲).
آیات مریم/۶۰، فرقان/۷۰، قصص/۶۷ از این دسته میباشد.
۳-۴- عمل صالح
میفرماید: وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً، و كسی كه توبه كند و عمل صالح انجام دهد به سوی خدا بازگشت میكند(و پاداش خود را از او میگیرد) (فرقان/۷۱).
۴-۴- قطع امید از دیگران
میفرماید: وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَیْهِ ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ، (در آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز به سوی او نیست سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود (و به آنان توفیق داد) تا توبه كنند خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است(توبه/۱۱۸).
۵-۴- جهل و نادانی در انجام گناه
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ، پذیرش توبه از سوی خداوند برای كسانی است كه كار بدی را از روی جهالت و نادانی انجام میدهند(نساء/۱۷).
۶-۴- فوریت در توبه
میفرماید: ثم یتوبون من قریب، سپس زود توبه میكنند(نساء/۱۷).
۷-۴- زمان توبه
توبهای صحیح است كه پیش از مشاهده نشانههای مرگ و احتضار باشد، در غیر این صورت توبه پذیرفته نیست. خداوند متعال میفرماید: وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ، برای كسانی كه كارهای بد میكنند و هنگامی كه مرگ یكی از آنها فرا رسد میگوید: «الان توبه كردم» توبه نیست(نساء/۱۸).
۸-۴- استغفار
از شرائط عمومی و مقدمه توبه استغفار است.
قرآن كریم میفرماید: وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ، و اینكه از خداوند خود آمرزش بطلبید سپس به سوی او بازگردید(هود/۳). و نیز آیات هود/۵۲،۶۱،۹۰ - نصر/۳ نیز از این قبیل است.
۹-۴- توسل به پیامبر
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً، اگر این مخالفان هنگامی كه به خود ستم میكنند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذارند) به نزد میآمدند و از خدا طلب آمرزش میكردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میكرد خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند(نساء/۶۴).
۱۰-۴- نماز و روزه
فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ، كسی كه دسترسی (به آزاد كردن) برده ندارد دو ماه پی در پی روزه میگیرد این (یك نوع تخفیف) و توبه الهی است(نساء/۹۲). آیات توبه/۵،۱۱ - مجادله/۱۳ از این قبیل میباشد.
۱۱-۴- دوام توبه
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ، توبه كنندگان، عبادت كاران، سپاسگویان، سیاحت كنندگان، ركوع كنندگان، سجده آوران، آمران به معروف، نهی كنندگان از منكر و حافظان حدود (و مرزهای) الهی (مؤمنان حقیقیاند) و بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان(توبه/۱۱۲).
۱۲-۴- امید به رحمت
قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ، بگو ای بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همة گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است(زمر/۲۳).
۵- آثار توبه
بخشی از آیات به بیان آثار و نتایج دنیوی و اخروی توبه پرداخته است كه به بعضی اشارت میرود.
۵-۱- بخشیده شدن گناهان و داخل شدن بهشت
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ یُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ یُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ، ای كسانی كه ایمان آوردهاید! بسوی خدا توبه كنید، توبهای خالص؛ امید است (با این كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت كه نهرها از زیر درختانش جاری است وارد كند(تحریم/۸).
۲-۵- تبدیل گناهان به حسنات
إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً، مگر كسانی كه توبه كنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل میكند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است(فرقان/۷۰).
۳-۵- نعمتهای دنیوی
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً * وَ یُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً، به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید كه او بسیار آمرزده است تا بارانهای پر بركت آسمان را پی در پی بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد»(نوح/۱۰-۱۲). آیه ۳ سوره هود نیز در این باره است.
۴-۵- بخشش برخی مجازات دنیوی
خداوند در آیة ۳۳ سورة مباركه مائده میفرماید: «كیفر آنها كه با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند، و اقدام به فساد در روی زمین میكنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند) فقط این است كه اعدام شوند؛ یا به دار آویخته شوند... بعد در آیه بعدش میفرماید: إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ، مگر آنها كه پیش از دست یافتن شما بر آنان توبه كنند، پس بدانید (خدا توبة آنها را میپذیرد) خداوند آمرزنده و مهربان است(مائده/۳۳). نساء/۱۶ نیز از این قبیل است.
تحدّی در قرآن کریم
قرآن در چند مرحله، مبارز طلبیدن و در اصطلاح علوم قرآنی تحدی و هم آورد خواستن خود را مطرح کرده است. تحدی و هم آورد خواستن قرآن فراگیر است، همه جهانیان را شامل می شود و دامنه آن برای همیشه گسترده است، همان گونه که برای دیروز بوده برای امروز و فردا نیز پابرجا است ولی برخی را گمان است که تحدی قرآن مخصوص همان دوره اول بوده، مخاطبین آن عهد مورد تحدی قرار گرفته اند واین امر تا امروز گسترش ندارد، گرچه دلیل اعجاز قرآن که همان عجز عرب آن روزاست برای همیشه است.
تحدی به معنای هم آورد خواستن است قرآن مکررا ناباوران را به مبارزه و هماوردی خوانده، گوید: ((اگر باور ندارید که این قرآن سخن خدا باشد و گمان می برید ساخته و پرداخته دست بشر است، هر آینه آزمایش آن آسان است، سخن دانان و سخن وران خود را وادارید تا در این راستا نیروی خود را به کار گیرند وسخنی هم چون قرآن، زیبا و شیوا، محکم و استوار، و حکمت وار، بسازند و ارائه دهند، ولی هرگز چنین اقدامی نتوانید کرد، زیرا به خوبی می دانید که قرآن همانندسخن بشر نیست)).
مراحل تحدی
قرآن در چند مرحله، تحدی و هم آورد خواستن خود را مطرح کرده:
1- نخست به طور مطلق سخنی همانند قرآن بیاورند: ((أَمْ یقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یؤْمِنُونَ فَلْیأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کانُوا صَادِقِینَ[1] آیا می گویند: آن را بر بافته؟[نه] بلکه باور ندارند! پس سخنی همانند آن بیاورند، اگرراست می گویند)).
2- سپس به اندازه ده سوره را مطرح نمود هرچند کوچک باشند: ((أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ[2] آیا می گویند که آن را به دروغ به ما نسبت داده است؟ بگو: پس همانند ده سوره آن، حتی اگر افترا گونه باشد بیاورید و هر کس را که خواهید[به شهادت و داوری] بخوانید، اگر راست می گویید)).
3- آن گاه، برای آن که از اعتبار مدعیان بکاهد، پیشنهاد کرده که یک سوره همانندقرآن بیاورند: ((أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ[3] ).
4- و برای آخرین بار، با قاطعیت هرچه تمام تر، عجز و ناتوانی نهایی آنان را اعلام نمود: ((وَإِنْ کنْتُمْ فِی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَی عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ[4]اگر ناباورید نسبت به آن چه بر بنده خویش فرو فرستاده ایم، پس همانند یک سوره آن بیاورید، یا سوره ای از هم چون فردی بیاورید و اگر [چنین کاری را] نکردید و هرگز نتوانید کرد، پس پروا کنید از آتشی که فروزنده آن آدمیان و سنگ خارا می باشد و برای کافران آماده گردیده است )). در این آیه ذکر آدمیان در کنار سنگ خارا کنایه از آن است که آدمیان فاقد شعور وتهی از خرد و اندیشه، هم چون سنگ خارا بوده و در کنار آن قرار دارند و در آتش سرسختی می سوزند.
5- آن گاه و پس از این تجربه تلخ و ناگوار برای ناباوران، روی سخن را به توده بشریت کرده، برابر ابدیت اعجاز و تحدی قرآن را اعلام نموده است: ((قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإنْسُ وَالْجِنُّ عَلَی أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرً[5] بگو: اگر تمامی انس و جن [که در بستر تاریخ قرارگرفته اند] گرد هم آیند و بخواهند همانند این قرآن بیاورند، هرگز نتوانند، گرچه همگی پشت در پشت یک دیگر قرار گیرند)).
نکته جالب
در آیات تحدی به ویژه دو آیه اخیر، نکته جالبی وجود دارد که سر اعجاز را بیش از هر چیز روشن و مبرهن می سازد در آیه 24 سوره بقره عبارت ((وَلَنْ تَفْعَلُوا)) اخبار از آینده به صورت مطلق است بدین معنا که هرگز و برای ابدیت هم آوردی با قرآن نیاید، در سوره اسرا آیه 88 نیز همه جهانیان را از هم آوردی با قرآن ناتوان دانسته است این یک اخبار غیبی است که جز از زبان ((عالم الغیب والشهادة )) امکان صدور ندارد هر نیرومند و صاحب هنری که در مقام تحدی و هم آوردی برآید،حداکثر می تواند هم آوردان معاصر و مجاور خویش را تا حدودی بشناسد و باشناخت اندازه توانایی آنان و مقایسه با توانایی خویش، خود را برتر بداند ولی هرگز کسی جرات آن را ندارد که برای آینده و برای همه جهانیان، خود را برتر شمارد، زیراشناختی به آیندگان و همه جهانیان نمی تواند داشته باشد. ولی قرآن این شهامت را نشان داده و با کمال جرات ناتوانی بشریت را در مقابله با قرآن برای همیشه و برای همه جهانیان در پهنای تاریخ اعلام نموده، که این جرات و شهامت بزرگ ترین دلیل اعجاز قرآن است علاوه برآن که خود یکی ازبزرگ ترین اخبار غیبی قرآن به شمار می رود، چنان که گذشت.
دامنه تحدی
همان گونه که متذکر شدیم تحدی و هم آورد خواستن قرآن فراگیر است، همه جهانیان را شامل می شود و دامنه آن برای همیشه گسترده است، همان گونه که برای دیروز بوده برای امروز و فردا نیز پابرجا است ولی برخی را گمان است که تحدی قرآن مخصوص همان دوره اول بوده، مخاطبین آن عهد مورد تحدی قرار گرفته اند واین امر تا امروز گسترش ندارد، گرچه دلیل اعجاز قرآن که همان عجز عرب آن روزاست برای همیشه است یعنی امروزه برای اثبات اعجاز قرآن، به عجز فصحای عرب معاصر نزول که از مقابله و معارضه با آن ناتوان بودند، استدلال بایدکرد، وهرگز فصحا و سخن دانان همه دوره ها مورد تحدی قرار نگرفته اند نویسنده مصری معروف ((بنت الشاطی)) چنین می گوید: ((معیار تحدی قرآن همان عجز فصحای عرب در عصر بعثت است ولی دلیل اعجاز آن برای همیشه است و عرب و عجم راشامل می باشد عجز سخن سنجان عصر اول که اصل بلاغت و فصاحت اند برهان قاطعی است برای روشن شدن مساله تحدی ))[6] یعنی عجز سخن وران آن روز کفایت می کند و نیازی به پا برجا بودن موضع تحدی قرآن تا امروز نیست.
شاید نویسنده یادشده بیم آن داشته که اگر گفته شود قرآن هم چنان در موضع تحدی خود پابرجا است، به ناگاه آتش کفر و الحاد که در میان سخن دانان عرب کم نیست زبانه کشد، در صدد مقابله برآمده و همانند قرآن سخنی موزون و استوارارائه دهند و در پی آن بزرگ ترین پایه و ستون استوار دعوت اسلامی، از هم فروریزد ولی او باید مطمئن باشد که چنین اتفاقی نخواهد افتاد، زیرا قرآن بر اسلوب ویژه ای استوار است که هرگز سخن بشری نمی تواند به آن برسد و حتی نمی تواندنزدیک آن گردد، چون که اعجاز قرآن تنها بر شیوه بیانی آن استوار نیست، بلکه مجموعه لفظ و معنا، معیار اعجاز می باشد جمال لفظ و کمال معنا، زیبایی و فریبایی عبارات، در کنار بلندای افق محتوا قرار گرفته است کدام دانشور و سخنور توانایی است که بتواند چنین مفاهیم عالیه و نوآوری های وسیع و گسترده را در همه زمینه های معرفتی و شناختی، در چنین قالب های موزون و دل کش و دارای جذبه معنوی و روحانی در آورد و ساختاری چنین مستحکم و استوار در عین زیبایی منظرارائه دهد؟
تلاش در این راه سرانجامی جز رسوایی نخواهد داشت!
در عرصه تاریخ مواضع عبرت فراوانی وجود دارد کسانی در صدد معارضه با قرآن بر آمده اند، اما آن چه ارائه کرده اند نه تنها همانند قرآن نبوده، بلکه از درجه کلام معمولی هم فروتر افتاده است و جز عار و ننگ دست آوردی برای خود فراهم نساخته اند هر که با خود بیاندیشد تا این تجربه های تلخ تاریخ را تکرار نماید، ومواضع عبرت آن را درست ننگرد، پس اگر شرمنده خویش نگشت هرچه خواست انجام دهد ((من جرب المجرب حلت به الندامة، هر که آزمون شده ای را آزمون کند،جز پشیمانی دست آوردی نخواهد داشت )).
دکتر عبداللّه دراز در این زمینه گوید: ((هر که شک و تردیدی دارد و گمان می بردکه در میان سخن دانان کسانی هستند که توانایی هم آوردی با قرآن را دارند، می تواند به آسانی آن را آزمایش کند، به ادبا و سخن دانان عصر خویش مراجعه و از آنان پرسش نماید: آیا کسی از شما توانایی هم آوردی با قرآن را دارد؟
اگر گفتند: آری ((لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا[7] اگر بخواهیم می توانیم همانند آن بیاوریم ))! پس به آنان بگوید: ((هَاتُوا بُرْهَانَکمْ[8]شاهد صدق این مدعی را ارائه دهید)) و اگرگفتند: ((لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ[9] ما را توانایی آن نیست)) پس به آنان بگوید: چه شهادتی بر اعجاز بالاتر از اظهار ناتوانی است؟ آن گاه به تاریخ رجوع کند و از آن بپرسد: ((فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الأولَی[10]حال گذشتگان چگونه بوده است؟)) هرآینه تاریخ پاسخ خواهد داد که هیچ کس سر خود را در مقابل قرآن نیفراشته است و آن گروه ناچیزی که سر به سوی قرآن تافتند، با رسوایی و بار ننگ بازگشتند و روزگار برآثار آنان خط بطلان کشید و به دست فراموشی سپرد)). [11]
تحدی در برتری سخن
گاه گفته می شود که توانایی در صنعت سخنوری و قدرت بیان در همه مردم یک سان نیست و این قدرت بر حسب ذوق و سلیقه و نحوه اندیشه و بینش هر انسان تفاوت می کند هر فرد از افراد انسانی مواهب و یافته هایی ویژه خود دارد که ساختار و شخصیت درونی او را تشکیل داده است هر نویسنده یا صاحب سخنی گوشه ای از یافته های شخصی خویش را که ویژه خود او است ارائه می دهد ((ازکوزه برون هر آن طراوت که در اوست)) ازاین رو شیوه های گفتاری و نوشتاری هر نویسنده با دیگری هم سان نخواهدبود لذا چگونه می توان مردم را به تحدی (هم آوردی با قرآن) خواند ((فَلْیأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ))[12] در صورتی که آنان از هم آوردی با یک دیگر نیز عاجزند؟!.
ولی پوشیده نباشد که هم آوردی خواستن (تحدی ) در آن نیست که سخنی هم سان و همانند سخن خدا بیاورند گونه ای که در شیوه بیان و نحوه تعبیر کاملا همانند باشد، زیرا این گونه همانندی جز با تقلید امکان پذیر نیست[13]بلکه مقصود از ((تحدی)) آوردن سخنی است که هم چون قرآن از نظر معنویت دارای جای گاهی ارجمند و والایی بوده و در درجه اعلای بلاغت و فصاحت قرارگرفته باشد، سخنی توانا و قدرت مند، رسا و گویا، با محتوایی بلند و متین و استوارباشد علمای بیان طبق معیارهای مشخص، درجات رفعت و انحطاط هر کلامی رامعین ساخته اند و برتری کلامی بر کلام دیگر با همین معیارها مشخص می گردد در علم ((بلاغت)) به تفصیل از آن معیارها سخن گفته شده است.
ما هرگز منکر آن نیستیم که سخن هر کس زاییده نهاد و ساختار درونی او است وکسی را یارای آن نیست که با دیگری در آن چه ساختار ذهنیت او بر او القا می کند،هم سان باشد ولی آن چه در این جا مطرح است هم سان بودن در درجه و رتبه فضیلت کلام است همان گونه که میان دو قصیده شعری یا نوشته ادبی مقایسه می شود و برتری یکی بر دیگری روشن می گردد، چنین مقایسه ای بر پایه قدرت بیان و رسایی سخن و اعمال نکات و دقایق سخن وری و سخن سنجی استواراست این معیارها سخن یک شاعر یا سخن ور را با سخن دیگری نزدیک یا دورمی نمایاند و نشست های ادبی و مسابقات هنری بر اساس همین معیارها انجام می گیرد.
سکاکی در کتاب ((مفتاح العلوم)) پس از بر شمردن معیارهای سنجش کلام، گوید: ((ارتفاع و انحطاط شان کلام به مراعات همین نکات و ظرایف بستگی داردهرچه این نکات بیش تر رعایت شود، کلام بیش تر اوج می گیرد و هرچه کمتر، موجب انحطاط ))[14] آن گاه گوید: ((البلاغة تتزاید الی ان تبلغ حد الاعجاز، و هوالطرف الاعلی و ما یقرب منه، بلاغت حالت تصاعدی دارد تا به مرتبه اعجاز پایان یابد و آن، درجه بالای بلاغت و نزدیک به آن است ))[15] از این سخن استفاده می شود که ((حد اعجاز)) نیز درجات متفاوتی دارد ولی این حد در مرتبه ای قرار داردکه دست بشر به آن نمی رسد. [16]
خلاصه آن که برتری یا همانندی دو کلام به مراعات نکات بلاغی و ظرافت های سخن وری بستگی دارد معیارهای بلاغت در علم ((معانی و بیان)) آمده است وبیش تر این معیارها به معنا و محتوا بیش از لفظ و عبارت اهمیت می دهد، چنان که شیخ عبدالقاهر جرجانی به این مطلب تصریح دارد او در این باره گوید: ((اذا رایت البصیر بجواهر الکلام یستحسن شعرا او یستجید نثرا، ثم یجعل الثنا علیه من حیث اللفظ فیقول: حلو رشیق، و حسن انیق، و عذب سائغ، و خلوب رائع، فاعلم انه لیس ینبئک عن احوال ترجع الی اجراس الحروف، و الی ظاهر الوضع اللغوی، بل الی امر یقع من المر فی فؤاده، و فضل یقتدحه العقل من زناده[17] اگردیدی صاحب بینشی که گوهر شناس سخن است، شعری را می ستاید یا نثری را به خوبی توصیف می کند، آن گاه ستودن آن را در جهت لفظ قرار داده می گوید: شیرین و لطیف است، زیبا و ظریف است، زلال و گوارا است، جالب و دل ربا است، پس بدان که این توصیف از نوای ناقوسی حروف آن حکایت ندارد، و به وضع لغوی آن بستگی ندارد، بلکه در رابطه با جنبه ای است که بر دل آدمی اثر دارد و برتری است که عقل آن را فروزان می سازد)). ((ان الکلام لفی الفؤاد و انما جعل الکلام علی الفؤاد دلیلا،. حقیقت هر سخن چیزی است که در دل می گذرد و هر سخنی از آن چه در دل می گذرد حکایت دارد)).
پی نوشت ها
[1] طور 52: 34 ـ 33.
[2] هود 11: 13.
[3] يونس 10: 38.
[4] بقره 2: 24 ـ 23.
[5] اسرا 17: 88.
[6] عايشه بنت الشاطئ , الاعجاز البيانى , ص 66 ـ 65.
[7] انـفـال 8: 31 ايـن آيـه نـقل كلام مشركين است كه در آن روزگار گفتند و خود را رسوا ساختند.
[8] بقره 2: 111.
[9] بقره 2: 286.
[10] طه , 20: 51.
[11] ر ك : عـبـداللّه دراز, الـنـبا العظيم , ص 75 نمونه هايى از آن رسوايى ها را در التمهيد, ج4 , ص 227 به بعدآورده ايم .
[12] طور 52: 34.
[13] چـنـان چـه مـسـيـلمه كذاب و برخى ديگر همين كار تقليدى را انجام داده , خود را رسوا ساخته اند ر ك :التمهيد, ج 4, ص 228 و 257.
[14] سكاكى , مفتاح العلوم , ص 194 ـ 80.
[15] همان , ص 196.
[16] در اين رابطه رجوع شود به : تفتارانى , مطول , چاپ اسلامبول , ص 31.
[17] شيخ عبدالقاهر, كتاب اسرار البلاغة , ص 3.
۲ دستاورد ظهور امام زمان (عج) در دعای عهد
یکی از موضوعات مهم در احادیث مربوط به مهدویت و امر ظهور، ثمرات و برکات ظهور امام عصر (عج) است که عمدتاً مربوط به جلوۀ دوم ظهور امام (ع) است؛ چرا که ظهور امام (ع) در دو مرحله صورت میگیرد؛ در مرحلۀ اول، در بین خواص خویش از یاوران به سوی ظهور شناخته میشوند؛ بر اساس این دست از احادیث، امام عصر (عج) در بین لشکریانی که جبهۀ حق را در راستای نابودی دشمنان در مینوردند، حضور دارد و به مرور زمان تک تک لشکریان ایشان را شناسایی کرده و با حضرت بیعت میکنند. در مرحلۀ دوم ظهور، ایشان پس از مدتها که یاوران بسترهای لازم برای ظهور امام را فراهم میکنند، در کعبه با 313 تن از یاوران خاص ظاهر میشوند و با آیۀ «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» ظهور خویش را به همگان اعلام میدارند و میفرمایند «أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ خَلِیفَتُه» من بقیة الله در زمین خداوند هستم و من خلیفۀ اویم.
امام صادق (ع) در فرازهایی از دعای عهد، برخی از ثمرات ظهور امام (ع) را در قالب دعا بیان میفرمایند؛ از جمله آنکه میفرماید:
«وَ اعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَأَحْیِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ: «ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِی النّٰاسِ» یعنی خدایا به دست او سرزمینهای خود را آباد کن و بندگانت را به وسیله او زنده فرما، (زیرا) به درستی که تو فرمودی و گفتهات حق است که «ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِی النّٰاسِ؛ در خشکی و دریا به سبب آنچه [از اعمال زشت] که مردم به دست خود مرتکب شدند تباهی و فتنه آشکار شده است» (روم 41)
موضوع آبادانی سرزمینها و احیاء کردن بندگان خداوند دو ثمرۀ ظهور امام (ع) است که خداوند این مقولات را از مجرای ایشان جریان میدهد؛ چرا که تا قبل از آن، به واسطۀ غلبۀ تکنولوژی بر معنویات، قلب انسانها میمیرد و از دیگر سو به واسطۀ سیطرۀ فرهنگ یهودیت صهیونیسم بر جوامع و نیز ساز و کارهای فساد برانگیزشان، جهان، عاری از معنویت و سراسر درد و رنج و نبردهای سهمگین میشود و خرابیهایی را در عالم ایجاد میکند؛ همچنان که خداوند در آیاتی از قرآن یکی از کارهای یهودیت صهیونیست را آتشافروزی و تلاش در راستای فساد در زمین معرفی میکند «... کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسادا؛ هر زمان آتشى را براى جنگ [با اهل ایمان] افروختند، خدا آن را خاموش کرد و همواره در زمین براى فساد مىکوشند»؛ لذا حضرت بلافاصله در مقام تعلیل (علت آبادانی و احیای بندگان) به تأویل آیۀ 41 روم اشاره کرده، فرمود «ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِی النّٰاسِ؛ در خشکی و دریا به سبب آنچه [از اعمال زشت] که مردم به دست خود مرتکب شدند تباهی و فتنه آشکار شده است».
جایگاه حمزه (ع) در بیان معصومین / جملۀ پیامبر (ص) بالاسر پیکر عمویش
حجت الاسلام رفیعی در برنامۀ سمت خدا ضمن برشمردن برخی ویژگیهای حضرت حمزه در روایات، گفت: فرمود روز قیامت مردم پیاده وارد محشر میشوند، اما چهار سوارهاند. اولین نفر منم که با بُراق (همان مرکبی با آن معراج رفتند) میآیم. «أَنَا عَلَى دَابَّةِ الْبُرَاقِ». دومین نفر، صالح است که بر ناقةالله تعالی سوار است، همان ناقهای که او را پی کردند. و بعد عمویم حمزه است که بر ناقۀ من به نام «عصباء» سوار است. و بعد در ادامه فرمود، نفر بعدی برادرم علی بن ابیطالب است که با ناقهای از ناقههای بهشتی میآید. وَ أَخِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّة.
ائمه بزرگوار ما وقتی افتخارات خویش را میشمارند، یکی از افتخاراتشان، انتساب حمزه علیهالسلام به خاندان وحی است. امیر مؤمنان علیهالسلام در یکی از نامههایی که به معاویه نوشتند، یکی از افتخاراتی که برشمرد، فرمود حمزه، خیر الشهداء از ما است. امام سجاد علیهالسلام وقتی در منبر شام خطبه خواندند، فرمود ما افتخاراتی داریم، یکی از آنها را فرمود حمزه سیدالشهداء از ما است. حتی خود سیدالشهداء در روز عاشورا فرمود نمیدانید عموی ما حمزه است؟ یعنی حمزه یک وجهالجمعی داشت که ایشان را به عنوان شخصیت ویژه مطرح فرمود. امیرالمؤمنین علیهالسلام از سقیفه که بیرون آمد و آن داستان اتفاق افتاد، فرموئد «وا جعفراه و لا جعفر لى الیوم؛ وا حمزتاه و لا حمزة لى الیوم» یعنی جعفر و حمزه امروز کجایند که اگر بودند، این اتفاق برایم نمیافتاد.
ابنحجر از دانشمندان اهل سنت است، مینویسد وقتی رسول الله صلی الله علیه و آله کنار بدن حمزه رسید، گریه کرد و اینطور فرمود «أی عم، لقد کنت رسولاً للرحم» تو اهل رسیدگی به خویشاوندان بودی؛ پس صلۀ رحم یکی از ویژگیهای حمزه است که پیامبرمان برجسته آن را کرده است. سپس فرمود «و فَعولاً لِلخَیرات». در قرآن داریم «و افْعَلُوا الْخَیْر» (حج77), یعنی تو عامل خیر یا خیرخواه بودی. در روایت داریم در جنگ بدر یک کسی اسیر شد. وقتی اسرا را آوردند، نگاهش به حمزه افتاد و گفت «ذلک فعل بنا العفایی». یعنی هر بلایی سر ما آمد، به خاطر این آقا بود. این قدر اثرگذار بود؛ البته پس از مقام امیرالمؤمنین علیهالسلام.
مساجد، هویتبخش تمدن اسلامیاند
از همان سالهای آغازین اسلام، پیامبر گرامی اسلام (ص) تلاش کردند تا اندیشهها و باورهای دینی را با زندگی مردم عجین کنند و از همین رو نیز پایگاههای اجتماعی مردم را در مساجد قرار دادند که هم محلی برای عبادت بود و هم مرکزی برای مشورت، سیاستگذاری و قضاوت.
پیامبر گرامی اسلام (ص) در مسجد، هم عبادت میکردند و هم برای مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی تصمیمگیری میکردند. بنابراین، مسجد بهعنوان مرکز حکومت در عین انسانسازی، بهعنوان مرکز تمدنسازی نیز قرار گرفت. تقریباً در هیچکدام از سایر ادیان الهی و مذاهب، در مکانهای عبادی و دعا و زیارت، محل تدریس و قضاوت و بررسی مسائل قضایی وجود نداشت. تنها در عبادتگاهها و مساجد اسلامی بود که بخش علمی، نظامی و سیاسی در کنار قسمت اصلی عبادت قرار میگرفت.
همین مجاورت عبادت و حل مسائل حکومت، اساس تمدن اسلامی را تشکیل داد و غرب هم زمانی که دریافت محور و بنیاد تمدن اسلامی ناشی از شکوفایی همین تلفیق علم و دین و سیاست است، برای اضمحلال آن تمدن، جدایی آنها را نشانه گرفت.
حجتالاسلام "حجتالله ذاکر" کارشناس مذهبی درباره نقش محوری مسجد در هویتبخشی و ایجاد تمدن اسلامی میگوید: از صدر اسلام تاکنون، مسجد تنها محل عبادت و دعا نبود بلکه مسجد، مرکز تمام فعالیتهای اسلام قرار گرفت. در دوران پیامبر گرامی اسلام (ص) در مدینهالنبی، مسجد کارکردهای متفاوتی داشت. بررسی مسائل نظامی، سیاسی، اجتماعی و غیره در مساجد مورد بررسی قرار میگرفت و تصمیمگیری برای حکومت از دورن مساجد انجام میشد.
مسجد مرکز تمدنسازی
این کارشناس مذهبی میگوید: یکی از موفقیتهای پیامبر گرامی اسلام (ص) را باید در پیوند "مسجد و مردم" جستجو کرد. بدین ترتیب "مسجد" در دوران پیامبر گرامی اسلام و امیرالمومنین علی (ع) صرفاً محلی برای عبادت نبود. ارتباط با جامعه در دستور کار مساجد قرار گرفت. حتی افرادی که از مشکل مسکن و اقامت رنج میبردند به مساجد پناه میآوردند و همانطور که در روایات آمده است، مرکز تشکیل حکومت جهانی حضرت ولیعصر (عج) نیز مسجد خواهد بود. رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) در یکی از بیاناتشان هدف از تشکیل انقلاب اسلامی ایران را اداره مساجد دانستند.
گستره فعالیت مساجد بر اساس ذائقه مردم
حجتالاسلام ذاکر اظهار میکند: امروزه با وجود تحولاتی که در زندگی مردم بوجود آمده و مناسباتی که در جامعه ایجاد شده است، هرگز نمیتوان انتظار داشت که همه کارکردهای مساجد در صدر اسلام، در مساجدمان تحقق یابد. امروز با تعدد نهادها و مجموعههای دولتی و غیردولتی مواجهایم. در سالهای اخیر، با راهاندازی فرهنگسراها و مجموعههای مردمی، فعالیت مساجد در انجام امور کاهش یافته است و به جهت اینکه برخی از این مجموعهها از بودجههای دولتی و غیردولتی بهرهمند میشوند به مراتب سهم بیشتری در جذب مخاطب خواهند داشت. البته با توجه به همه این مسائل، مساجدی در این روزها هستند که عملکرد خوبی در حوزههای مختلف دارند و نقش بسزایی در تحقق اهداف عالی ایفا میکنند و محوریت محلهها را بر عهده دارند و با جذابیتهای مجازی و طرحهای بهروز فرهنگی با دغدغه به میدان میآیند. در همین سالهای اخیر، کارکردهای مساجد در حوزه محرومیتزدایی و کاهش آسیبهای اجتماعی بسیار اثرگذار بوده است.
جامعیت نقش مسجد در تاریخ اسلام
این کارشناس مذهبی با اشاره به فراگیری علم در مساجد صدر اسلام میگوید: تأکید پیامبر گرامی اسلام (ص) بر کسب علم و لزوم فراگیری آن برای هر مسلمان، مساجد را به کانون علمی و فرهنگی تبدیل کرد و مسجد را بهعنوان مرکز تعلیم و تربیت دینی و قرآنی قرار داد. پیامبر اسلام (ص) خطابهها و موعظههایشان را در مسجد برای مردم ایراد میکردند و امروز با توجه به تغییرات بوجودآمده در مناسبات اجتماعی، هنوز بسیاری از حلقههای علمی و معرفتی در مساجد تشکیل میشوند و این کارکرد مساجد هنوز به قوت خودش باقی است. جامعیت نقش مسجد در تاریخ اسلام بوده و هست. امروز مساجد در حل مسائل اجتماعی و اقتصادی نقش مهمی را ایفا میکنند. نیازمندان و افراد کمبرخودار جامعه در این ایام برای حل مشکلاتشان به مساجد مراجعه میکنند. مساجد، مردمیترین پایگاههای اجتماعی را برخوردارند بر همین اساس میتوان با بهرهگیری از ذائقهسنجی مخاطب و استفاده از ظرفیت جوانان و داشتن افق چشمانداز برای اجرای برنامهها و طرحها میتوان یک مسجد تمدنساز و طراز اسلامی را تشکیل داد.
اهمیت طهارت و تلاوت قرآن پیش از خواب
ائمه معصومین علیهمالسلام خواب را برادر مرگ معرفی کردهاند، به این معنا که مرگ، «خواب شدید و بزرگ» معرفی شده است. در خواب انسان به سفری که رفته و اکنون – پس از بیداری - باز میگردد، توجهی ندارد، اما در مرگ این سفر برای او و اطرافیان روشن است. خداوند در آیه42 سوره زمر بر این حقیقت اشاره داشته، میفرماید «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» یعنی خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مىستاند، و [نیز] روحى را که در [موقع] خوابش نمرده است [قبض مىکند]؛ پس آن [نفسى] را که مرگ را بر او واجب کرده نگاه مىدارد، و آن دیگر [نَفْسها] را تا هنگامى معیّن [به سوى زندگىِ دنیا] بازپس مىفرستد. قطعاً در این [امر] براى مردمى که مىاندیشند آیاتی است».
در خواب، علاوه بر اینکه انسان به آرامش جسم و روح دست مییابد، گاهی در قالب رؤیاهای صادقه با حقایقی که بناست در طول روز بعد و یا حتی آینده اتفاق بیفتد مواجه میشود؛ از این جهت یکی از نعمتهای خداوند محسوب میشود. در اهمیت آن، همین بس که تقریباً انسانها در شرایط عادی حدود یک سوم عمر خود را در عالم خواب سپری میکنند؛ لذا ضروری است با آداب و به قولی با مقدمات و مؤخرات آن آشنا شویم که از جمله آنها، «آداب پیش از خواب» است. در یک دستهبندی کلی، آداب پیش از خواب شامل «طهارت» و «اذکار» است.
طهارت:
اهمیت طهارت در خواب از آن روست که روح انسان توسط ملائک الهی گرفته میشود، لذا این طهارت یعنی احترام به ادب حضور. امیرالمؤمنین علیهالسلام در روایتی فرمود «لَا یَنَامُ الْمُسْلِمُ وَ هُوَ جُنُبٌ وَ لَا یَنَامُ إِلَّا عَلَى طَهُورٍ فَإِنْ لَمْ یَجِدِ الْمَاءَ فَلْیَتَیَمَّمْ بِالصَّعِیدِ فَإِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ تَرْتَفِعُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَقْبَلُهَا وَ یُبَارِکُ عَلَیْهَا فَإِنْ کَانَ أَجَلُهَا قَدْ حَضَرَ جَعَلَهَا فِی صُورَةٍ حَسَنَةٍ وَ إِنْ لَمْ یَحْضُرْ أَجَلُهَا بَعَثَ بِهَا مَعَ أُمَنَائِهِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَرَدَّهَا فِی جَسَدِه»؛ یعنی امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود «مسلمان نباید با حالت جنابت به خواب رود؛ بلکه با وضو در بستر قرار گیرد و هرگاه آب نیافت، تیمم کند؛ زیرا روح مؤمن به سوی خداوند متعال بالا میرود، او را میپذیرد و به او برکت میدهد. هر گاه پایان عمرش فرا رسیده باشد او را در گنجهای رحمتش قرار میدهد و اگر فرا نرسیده باشد، او را با فرشتگان امین به پیکر باز میگردد». همچنین مسواک زدن قبل از خواب، از سنت رسول الله صلی الله علیه و آله است.
تلاوت قرآن و ذکر:
روایات بسیار زیادی دربارۀ آیات و اذکار پیش از خواب در منابع روایی یافت میشود؛ از جمله روایت مشهوری که وجود دارد، توصیههای رسول الله (ص) به دختر بزرگوار خویش یعنی حضرت فاطمه (س) است. در این روایت میخوانیم: حضرت فاطمه (س) فرمود: یک شب آماده خواب بودم که پدرم رسول خدا بر من وارد شد و فرمود: ای فاطمه جان، نخواب، مگر این که چهار عمل را به جا آوری:
1- قرآن را ختم کنی 2- پیامبران را شفیع خود کنی 3- مؤمنین و مؤمنات را از خود راضی و خشنود کنی 4- حج واجب و عمره را بجا آوری.
حضرت این جملات را بیان فرمود و مشغول به خواندن نماز شد. صبر کردم تا نمازش پایان یافت، بیدرنگ گفتم: ای رسول خدا (ص) مرا به چهار عمل بزرگ سفارش فرمودی که در این وقت محدود توان و فرصت انجام آنها را ندارم؟ پدرم تبسم کرد و فرمود: ای فاطمه جان، هرگاه قبل از خواب سه مرتبه سوره اخلاص «قل هو الله احد» را بخوانی، گویا قرآن را ختم کردهای، و هرگاه بر من و پیامبران پیشین من درود و سلام و صلوات فرستی، همه ما شفیعان تو خواهیم بود، مانند ذکر این صلوات «اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الأنبیاء و المرسلین»
و هرگاه برای برادران و خواهران دینی و با ایمان خود طلب آمرزش و مغفرت کنی، همگی آنها را از خود راضی و خشنود کردهای، مانند ذکر این استغفار: «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات» و هرگاه بگویی: «سبحان الله و الحمدلله، ولا اله الا الله و الله اکبر» گویا حج تمتع و حج عمره گزاردهای. (مسند فاطمه زهرا(س)، ص.118)
باید توجه داشت نمیتوان اینها را اذکاری عام معرفی کرد، منتها منظور اصلی، اهمیت انجام آداب پیش از خواب است؛ حال ممکن است فرد مؤمنی پیش از خواب مبادرت به خواندن دو رکعت نماز کند و یا آیاتی از قرآن را تلاوت کند و یا به برخی اذکاری که در روایات بر آن تصریح شده، عمل کند. در هر صورت بهترین آداب، همان نماز و بهترین اذکار صلوات بر محمد و آل محمد صلوات الله علیهم است که شکی در عمومیت این آداب و اذکار در هر ساعتی از شبانهروز نیست. بدون شک انجام این آداب، روح انسان را از بسیاری از شیطنتهایی که ممکن است هنگام خوابیدن عارض او شود، مصونیت بخشد تا به این ترتیب، هنگام بیداری، با نشاط بیشتری به فعالیتهای روزانۀ خود ادامه دهد.
مسجد «99 گنبد در اندونزی»
شهر ماکاسار در اندونزی بیش از یک میلیون جاذبه گردشگری دارد که مطمئناً هرکسی را متحیر خواهد کرد. سواحل آن همیشه یک مقصد توریستی بوده است و همچنین مناظر طبیعی نیز جذابیت به شهر افزوده است.
این مسجد به مسجد 99 گنبدی معروف است که تعداد گنبدهای آن از 99 اسماء الحسنی گرفته شده است همچنین این مسجد دارای معماری با شکوه و زیبایی است بنابراین جای تعجب نیست که نام این مسجد در 30 مسجد منحصر به فرد جهان گنجانده شده است. این در حالی است که در اندونزی این مسجد در ردیف 10 مسجد منحصر به فرد اندونزی قرار دارد.

مسجد 99 گنبد، بزرگترین مسجد شهر سولاوسی در ماکاسار است که در ساخت آن، بودجه زیادی صرف شده و تاکنون 182 میلیارد روپیه برای ساخت آن هزینه شده است؛ البته که نه تنها این میزان هزینه زیاد است، بلکه مدت زمان لازم برای ساخت این مسجد 99 گنبدی با توجه به جزئیات نسبتاً پیچیده آن کم نیست.
مسجد 99 گنبد توسط رضوان کامل، استاندار جاوه غربی طراحی شده است؛ رضوان کامل که تا سال 2023 استاندار جاوه غربی خواهد بود، نه تنها به عنوان استاندار شناخته شده است، بلکه به عنوان یک طراح ساختمان نیز معروف است.
این مسجد در سال 2017 با مساحت 72 در 45 متر ساخته شده است؛ با اینکه در این مسجد ساختمان نسبتا بزرگی وجود دارد اما از نظر میزان مصرف انرژی کم مصرف است، زیرا از نور طبیعی و تهویه طبیعی در این مسجد استفاده میشود و همچنین سقف و دیوارها از برگرداننده صوتی (accoustic) بهره می برد.
دفع آب کثیف مسجد 99 گنبد مستقیماً به تصفیه خانه فاضلاب می رود و آب باران مستقیماً به دریا تخلیه می شود.

این مسجد با 99 گنبد در 2 طبقه و نیمه زیر زمین ساخته شده است؛ از زیرزمین مسجد 99 گنبد برای وضو، دفاتر و گالری استفاده می شود.
طبقه اول مسجد 99 گنبد برای نمازگزاران مرد و کتاب های اسلامی و نگهداری لباس مسلمانان استفاده می شود و طبقه دوم به عنوان نمازخانه بانوان با آب نمای زیبایی اختصاص یافته است.
اندازه 99 گنبد به کار رفته در این مسجد، کوچک ساخته شده و گنبد بزرگ را با رنگ های روشن احاطه کرده است. این گنبد ها به صورت طبقه ای چیده شده و رنگ غالب آن نارنجی، زرد و قرمز است.
این حیاط مسجد 99 شبیه به مسجد الحرام است. پیش بینی می شود این مسجد بتواند 10 هزار نمازگزار را در خود جای دهد.
از آنجا که این بنا در منطقه احیاشده سواحل لوساری (Losari) ساخته شده است، این مسجد منظره شگفت انگیزی دارد، مخصوصاً اگر آن را از غرفه ساحلی Losari تماشا کنید.

عجیب نیست که این مسجد علاوه بر جاذبه های گردشگری شناخته شده، به عنوان یک مقصد جدید گردشگری مذهبی نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
وقتی شب فرا می رسد، به دلیل نورهایی که مستقیماً بالای گنبد هدایت می شوند، رنگ گنبد روشن می شود. اگر در مسجد باشید، همچنین یک فواره خواهید دید که در مقابل مسجد واقع شده است.
این فواره بعد از غروب آفتاب به مدت 30 دقیقه ظاهر می شود که به خودی خود سرگرمی ایجاد کند؛ امکانات موجود در این مسجد کامل است.
تماشای بهترین لحظات مانند غروب آفتاب و جاذبه های آبنما مطمئناً شما را برای مدت طولانی در آنجا نگه میدارد. علاوه بر اینکه از زیبایی معماری آن لذت می برید، عکسبرداری با این مسجد بی نظیر قطعاً باعث افتخار خواهد بود.

تاکنون مسجد 99 گنبد از بنای هنری گرفته شده تا هر چیز مربوط به این مسجد به مکانی معروف تبدیل شده است، ساخت این نماد جدید سولاوسی هزینه های زیادی داشته است، شاید در آینده این مسجد به مسجدی با بازدید کنندگان زیاد و همچنین افتخار مردم ماکاسار تبدیل شود.
از یک مسجد نه تنها می توان به عنوان عبادتگاه استفاده کرد، بلکه می تواند به عنوان مقصد گردشگری مذهبی نیز استفاده کرد. این مسجد از طراحی بسیار منحصر به فرد و زیبایی برخوردار است که چشم هرکسی که آن را ببیند نوازش میکند.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)؛ امامزاده ای که زیارتش ثواب زیارت امام حسین(ع) را دارد
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی(ع) است که نسبش با چهار واسطه به آن امام معصوم(ع) می رسد.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در سال 173 هجری قمری در مدینه به دنبا آمد و 79 سال نیز عمر کرد. ایشان دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را درک کردند.
آن حضرت از دانشمندان شیعه و از راویان احادیث ائمه اطهار(ع) بودند و به عنوان یک چهره مبارز و مجبوب و همچنین مورد اعتماد در میان اهل بیت(ع) و مردم به شمار می رفتند.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مفتخر به ستایش از ائمه معصومین(ع) بود که این امر نشان دهنده شخصیت ایشان بود و کمتر کسی توانست این چنین افتخار کسب کند. امام هادی(ع)، گاهی اشخاصی را که سؤال و مشکلی داشتند به محضر حضرت عبدالعظم حسنی(ع) ارجاع می دادند و آن حضرت را از دوستان حقیقی خود همواره معرفی می کردند.
در آثار علمای شیعه از حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدثی عالی مقام و بزرگ یاد شده است.
حضرت عبدالعظم حسنی(ع) به قدری جایگاه و مقام دارد که ثواب زیارت آن حضرت مطابق با ثواب زیارت امام حسین(ع) بیان شده است
*دلایل حضور حضرت عبدالعظم حسنی(ع) به ایران
زمینه های مهاجرت آن حضرت از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عباسی نسبت به خاندان پیامبر(ص) و شیعیان(ع) سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این خلفاء متوکل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت(ع) داشت.
در دوره آن حضرت چندین بار مزار امام حسین(ع) در کربلا تخریب و با خاک یکسان شد و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل می آمد.
*علت حضور حضرت عبدالعظم حسنی(ع) در ری
سادات و علویون در زمان ایشان در بدترین وضع به سر می بردند و حضرت عبدالعظیم(ع) نیز از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارش های دروغ سخن چینان را بهانه این سختگیری ها قرار می دادند، در چنین دوران دشوار و سختی بود که ایشان به خدمت حضرت امام هادی (ع) رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد ، حضرت امام هادی(ع) او را تأیید فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستی.
این دیدار که در سامرا انجام شد به گوش خلیفه رسید و دستور دستگیری حضرت عبدالعظم(ع) را داد و ایشان نیز خود را مخفی کرد و در شهرهای مختلف به صورت نشناس در رفت و آمد بودند تا به شهر ری رسیدند و آنجا را به سکونت انتخاب کردند.
حضرت عبدالعظیم(ع) به صورت یک مسافر ناشناس، وارد ری شد و در محله ساربانان به منزل یکی از شیعیان رفت، مدتی به همین صورت گذشت و در زیرزمین آن خانه به صورت مخفی زندگی می کرد. روزها روزه می گرفتند و شبها عبادت می کردند و شیعیانی که ایشان را می شناختند به محضر آن حضرت آمده و دیدار می کردند.
حضرت عبدالعظیم(ع) میان شیعیان شهرری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسایل شرعی و حل مشکلات مذهبی آنان را برعهده داشت.
*روزهای پایانی عمر حضرت عبدالعظیم(ع)
روزهای پایانی عمر پربرکت ایشان با بیماری همراه بود، آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت در آستانه محرومیت از وجود پربرکت ایشان بودند، اندوه مصیبت های پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عباسیان برایش دردی جانکاه و مضاعف بود؛ در همان روزها یکی از شیعیان پاکدل ری، شبی درخواب حضرت رسول اکرم(ص) را در خواب دید. حضرت به او فرمود؛ فردا یکی از فرزندانم در محله سکه المولی چشم از جهان فرو می بندد، شیعیان او را بر دوش گرفته به باغ عبدالجبار می برند و نزدیک درخت سیب به خاک می سپارند.
وی سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن یکی از فرزندان پیامبر(ص) را نصیب خویش سازد، عبدالجبار که خود نیز خوابی همانند خواب او را دیده بود، به رمز و راز غیبی این دو خواب پی برد و برای اینکه در این افتخار، بهره ای داشته باشد، محل آن درخت سیب و مجموعه باغ را وقف کرد تا بزرگان و شیعیان در آنجا دفن شوند.
* فضائل حضرت عبدالعظیم(ع)
ابن قولویه در کامل الزیارات (باب 107 صفحه 324 )از علی ابن حسین ابن موسی بن بابویه و او از محمد ابن یحیی اشعری عطار قمی روایت کرده یکی از اهالی ری گفت بر حضرت ابوالحسن العسکری امام هادی(ع) وارد شدم آن جناب از من پرسید کجا بودی؟ عرض کردم به زیارت سید الشهدا(ع) رفته بودم آن حضرت فرمود بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظیم حسنی(ع) را که در نزد شماست زیارت کرده بودی مثل آن است که حضرت حسین ابن علی(ع) را در کربلا زیارت کرده باشی.































