emamian

emamian

دوشنبه, 27 مرداد 1399 17:00

پیامدهای امنیتی توافق خیانت

امارات و اسرائیل پیش از این هم روابط در حوزه های مختلف داشته اند و حتی روزنامه "اسرائیل هیوم" اعلام کرد بنیامین نتانیاهو در دو سال گذشته دو بار سفر محرمانه به ابوظبی داشته است.

سید رضی عمادی- ابا این حال، این نوع روابط پیامد امنیتی برای طرفین یا منطقه غرب آسیا نداشته است، در حالی که علنی شدن این روابط تبعات امنیتی برای طرفین و منطقه خواهد داشت.یکی از تبعات امنیتی توافق خیانت این است امارات که به دنبال تبدیل شدن به یک الگوی توسعه اقتصادی در منطقه است، با ناامنی مواجه خواهد شد، در حالی که پیش شرط اصلی توسعه اقتصادی، امنیت قوی است. 

کمتر از 72 ساعت پس از اعلام این توافق سفارت امارات در لیبی در آتش کشیده شد. 

معترضان در لیبی در اعتراض به توافق خیانت به ساختمان سفارت امارات در طرابلس حمله کردند و بخشی از این ساختمان را به آتش کشیدند. احتمال تکرار این رخداد برای امارات در کشورهای دیگر هم وجود دارد.

امارات یکی از اعضای اصلی ائتلاف سعودی در جنگ های علیه یمن است.

پس از افزایش تحرکات ابوظبی علیه یمن، سال گذشته این کشور شاهد انفجار الفجیره و همچنین اقدامات ارتش و کمیته های مردمی یمن علیه امارات بود که امنیت این کشور را هدف گرفته و نگرانی حاکمان امارات و همچنین شدت گرفتن اختلاف های داخلی را در پی داشت.

تلاش امارات برای سلطه بر منابع نفتی یمن

 

در نتیجه، امارات تصمیم گرفت نظامیان خود را از یمن خارج کند و مشارکت در جنگ را کاهش دهد.

رژیم صهیونیستی به حدی در افکار عمومی جهان اسلام منفور است که توافق با این رژیم برای ایجاد روابط رسمی می تواند تبعات امنیتی داخلی و حتی اختلاف های دورن حاکمیتی داشته باشد.یکی از دلایل این موضوع این است که توافق امارات با رژیم صهیونیستی در شرایط زمانی انجام گرفت که اسرائیل با حمایت آمریکا، خشونت ها علیه فلسطینی ها را به اوج رساند و این توافق به منزله حمایت از خیانت های رژیم اسرائیل است.

یکی دیگر از ابعاد امنیتی توافق خیانت، واکنشی است که گروههای فلسطینی انجام خواهند داد.

توافق خیانت هیچ امتیازی برای فلسطینی ها نداشته و  بر خلاف پیمان کمپ دیوید 1978 و پیمان وادی عربه 1974 صلح در مقابل زمین نیست بلکه صلح در مقابل صلح است.

این توافق "بی دستاورد" به فلسطینی ها یک پیام مهم داد مبنی بر اینکه محیط غرب آسیا بیش از هر زمان دیگری به "خودیاری" نزدیک شده است.

خودیاری کانون مرکزی نظریه واقع گرا در روابط بین الملل است که عنوان می کند محیط بین المللی آنارشیک است و هر کشوری باید در حوزه امنیت به خوداتکایی برسد.

در واقع فلسطینی ها با این توافق به این درک و برداشت می رسند که برای دفاع از خود نمی توانند به کشورهای عربی به دلیل دارا بودن هویت مشترک عربی تکیه کنند چرا که امکان افزایش شمار کشورهای عربی که با اسرائیل روابط رسمی ایجاد می کنند، وجود دارد.

 

در همین راستا، "خلیل الحیه" عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) تاکید کرد؛ توافق عادی سازی روابط میان حاکمان امارات و دشمن اسرائیلی به وحدت عربی ضربه می زند. 

وی افزود رایزنی هایی میان گروههای فلسطینی در داخل و خارج برای توافق درباره افزایش فعالیتها برای مقابله با عادی سازی روابط و طرح الحاق بخش هایی از کرانه باختری به سرزمین های اشغالی در جریان است.

افزایش ناامنی علیه امارات و یا بروز اختلاف های درون حاکمیتی در امارات و همچنین افزایش تنش میان فلسطین و اسرائیل در سطح کلان منطقه غرب آسیا نیز تهدید ها را افزایش می دهد.

در همین زمینه نیز "خلیل الحیه" هشداد داد منطقه هر آن ممکن است در رویارویی با قلدرمآبی و زورگویی اسرائیل منفجر شود.

ادبیات حج در زبان‌های مختلف و در دنیای اسلام، جایگاه ویژه‎ای را به خود اختصاص داده است. در سفرنامه ناصر خسرو، شاهد گزارش خواندنی سفر او به حج هستیم. علاوه‎براین، در دیوان او و دیگر شاعران پارسی‎زبان، از دیرباز اشعاری را که به‎نوعی به حج، کعبه، مکه و مدینه مربوط است، بسیار دیده‌ایم. بخشی از این ادبیات، مربوط به سفرنامه‎‌‌های حج است که مسلمانان طی قرون مختلف به نگارش آنها دست زده‎اند. این متون در زبان‎‌‌های عربی، فارسی و ترکی بسیار وجود دارد و حاوی نکات ارجمندی در ارتباط با حج، جغرافیای مکه و مدینه، شرح مسیر کاروان‌های حج و آگاهی‎‌‌های دیگری در این زمینه است.

 

تعداد سفرنامه‎‌‌هایی که در دوره قاجار درباره حج نوشته شده، بیش از 40 سفرنامه است که به‎صورت نثر و نظم نگارش یافته است. در زبان عربی، سفرنامه‌‌های بیشتری و در زبان ترکی تعداد کمتری در عثمانی نوشته شده، اما به‎هر روی، در همه این زبان‌ها، این ادبیات وجود داشته است. سفرنامه‌نویسی در بیشتر این زبان‎‌‌ها تا امروز ادامه یافته و می‎توان گفت که هر سال ده‎‌‌ها سفرنامه به زبان‎‌‌های مختلف در ارتباط با حج نوشته می‎شود. در دوران صفویه هم سفرنامه کم نداریم. سفرنامه‌‌‌هایی که نویسندگانش شاید فکر نمی‎کردند روزی همین نوشته‌ها جزء اسناد تاریخی بشود.

 

قدیمی‎ترین سفرنامه حج به زبان فارسی از ناصر خسرو قبادیانی است که هزار سال پیش نوشته است. تنها اثر ناصرخسرو که از رنگ و بوی باطنی‌گری رهاست، سفرنامه است. تا آنجا که عده‎ای معتقدند او هنگام نوشتن گزارش سفر خود کمترین گرایشی به این آیین نداشته است.

 

او پس از بازگشت از سفر، یادداشت‌‌‌های خود را گردآوری کرده و سفرنامه‌اش را با بی‎نظری حیرت‎آوری تنظیم می‌کند. جوری که امروزه از بهترین نمونه‌‌های نوشتن مشاهدات و عینیت‎گرایی به شمار می‎رود. ناصرخسرو در این سفرنامه، از شغل خود و علت کناره‎گیری از آن و خواب بیدارکننده‎اش آغاز می‌کند و راهی را که رفته، شهر‌‌هایی را که دیده و حوادثی را که شنیده است، یکایک تـوضیح داده و با شرح بازگشت از سفر به بلخ در سال 444ق گزارش خود را پایان می‎دهد.

 

او در این سفرنامه می‌نویسد: «پس به مرو رفتم و از آن شغل که به‎عهده من بود، معاف خواستم و گفتم که مرا عزم سفر قبله است. پس حسابی که بود، جواب گفتم و از دنیاوی آنچه بود، ترک کردم مگر اندک ضروری. (ص 4)

 

پس من از آنجا [مشهد خلیل در ده حبرون] به بیت‎المقدس آمدم و از بیت‎المقدس پیاده با جمعی که عزم سفر حجاز داشتند، برفتیم. دلیل ما مردی جلد و پیاده و نیکوروی بود. او را ابوبکر همدانی می‎گفتند. به نیمه ذی‌القعده سنه ثمان و ثلاثین و أربعمائه (438) از بیت‎المقدس برفتم. سه روز را به جایی رسیدیم که آن را «ارعز» می‎گفتند و از آنجا نیز آب روان و اشجار بود.

 

به منزلی دیگر رسیدیم که آن را «وادی‎القری» می‎گفتند و از آنجا به منزلی دیگر رسیدیم و از آنجا به ده روز به مکه رسیدیم و احرام گرفتن آن باشد که جامه دوخته از تن بیرون کنند و ازاری بر میان بندند و ازاری دیگر یا چادری بر خویشتن درپیچند و به آوازی بلند می‎گویند که لبیک اللهم لبیک و سوی مکه می‎آیند.»ناصرخسرو در جای دیگری در تعریف مکه می‎گوید: «شهر مکه اندر میان کوه‌‌ها نهاده است بلند و از هرجانب که به شهر روند تا به مکه نرسند، نتوان دید. و بلندترین کوهی که به مکه نزدیک است کوه ابوقُبَیس است و آن چون گنبدی گِردْ است، چنانکه اگر از پای آن تیری بیندازند، بر سر رسد. و در مشرقی شهر افتاده است، چنانکه چون در مسجد حرام باشند، به دی‎ماه، آفتاب از سر آن برآید. و بر سر آن میلی است از سنگ برآورده. گویند ابراهیم ـ علیه السلام ـ برآورده است. و این عرصه که در میان کوه است شهر است؛ دو تیر پرتاب در دو بیش نیست و مسجدالحرام به میانه این فراخنایْ اندر است. و گِرد بر گِردِ مسجدِ حرامْ شهر است و کوچه‌ها و بازار‌‌ها. و هر کجا رخنه‎ای به میانِ کوهْ در است، دیوار باره ساخته‎اند و دروازه بر نهاده.»

 

سفرنامه حج بانوی اصفهانی

 

سفر زیارتی شیعیان ایران به حرمین شریفین، یکی از ابعاد زندگی دینی ـ اجتماعی آنان در دوره صفوی است. سفرنامه حج بانوی اصفهانی، همسر میرزا خلیل رقم‎نویس، از اولین سفرنامه‌‌‌هایی است که در دوران صفوی منتشر شده است که شامل 1400 بیت شعر زیبا درباره سفر او از اصفهان تا مکه است و حاوی اطلاعات جغرافیایی و سفرنامه‎ای ارجمند در این زمینه است.

 

کتاب «سفرنامه منظوم حج»، مشتمل بر مقدمه‎ای به قلم محقق، رسول جعفریان است. بانوی اصفهانی در سفر خود به‌سوی بیت‌الله از شهر‌‌های بسیاری گذر کرده، لکن به‎دلیل علاقه‌مندی بسیار به موطن خود، همواره از اصفهان یاد کرده است. زمانی که به حلب می‌رسد، این شهر را در آبادانی شبیه اصفهان می‌بیند و به همین دلیل، به یاد اصفهان اشکش جاری می‌شود.

 

وی در مدینه منوره نیز عشق و علاقه خویش را به اهل‎بیت(ع) نشان داده و از اینکه می‌بیند در آستان امامان(ع)، بوریا پهن است، سخت آشفته‌خاطر می‌شود. وی در همانجا با همان طبع شاعرانه‎اش از نسیم می‌خواهد تا شاه ایران را از این وضع آگاه کند و از او بخواهد تا فرش‌‌‌های عالی برای این آستان ارسال کند. بانوی اصفهانی در بخش مهمی از اشعار خویش به پرسش‌‌‌هایی ازقبیل اینکه، یک کاروان حج در دوره صفوی برای رسیدن به مقصد چه اقداماتی انجام می‌داد؟

 

کدام مسیر برای طی طریق انتخاب می‌شد؟ چه مشکلاتی بر سر راهش بود؟ در هر منزل چه مقدار برای توقف منتظر می‌ماند؟ و... پاسخ داده است. او درباره مسیری که از اصفهان تا اردوباد و از آنجا به‎سمت حلب و دمشق و سپس مدینه و مکه طی کرده، با دقت اطلاعاتی را در اختیار گذاشته است. این اطلاعات را می‌توان در نقشه‌‌‌های ضمیمه کتاب که در لابه‌لای صفحات درج شده است، ملاحظه کرد. وی درباره غالب شهر‎‌‌ها آگاهی‌‌‌هایی به دست می‌دهد. گاه از آب‏وهوا و باد، گاه از میوه و محصولات، گاه از پرندگان و چشمه‌‌‌ها و سبزه‌زار‎‌‌ها یاد می‌کند که لطافت طبع او را از این قبیل اشعار به‌راحتی می‌توان شناخت. او تعمد دارد تا اسامی هر شهر و روستایی را که از آن عبور می‌کند، به دست دهد.

 

این کار بسا در ایران آسان باشد، اما همین رویه را در عثمانی و جزیره‌العرب ادامه می‌دهد. وی درباره کاروان حج ایرانیان و اینکه این کاروان تحت‌نظارت «عجم آقاسی» بوده، تفصیلاتی را آورده است. این فرد در انتهای کاروان می‌مانده و مراقب بوده است تا آسیبی به زائران نرسد. کاروان یادشده در مسیر عبور عثمانی، گرفتار دشواری‌‌‌هایی می‌شود.

 

سفرنامه شیخ علی

 

از دیگر سفرنامه‎‌‌های صفوی می‎توان به سفرنامه شیخ علی بن محمد بن حسن بن شهیدثانی، یکی از علمای سرشناس شهر اصفهان در دوره اخیر صفوی یاد کرد. او از نسل علمای عرب مقیم اصفهان بود که همچنان بر حفظ فرهنگ عربی خویش تاکید داشت و نسبت به برخی علمای ایرانی زمانش که صاحب‎منصب بودند، چندان خوشبین نبود.

 

پدران وی از شهیدثانی به این سوی، همه عالم بودند و به‎رغم آنکه صفویان دعوت‎های مکرری از آنان برای آمدن به ایران داشتند، اما آنان از آمدن خودداری کردند. بااین‎حال، شیخ‎علی به ایران آمد و تا پایان عمر در اصفهان زیست.

 

یکی از آثار برجای‎مانده از او که حاوی نکات دقیقی از زندگی و خاندان خود وی، همچنین شماری از علمای وقت جبل عاملی و نیز آثار و کتاب‎‌‌های برجای‎مانده از آنان است، کتاب الدرالمنثور من‎‏المأثور و غیرالمأثور است. این اثر که نوعی اثر کشکولی است، حاوی مقالات مختلفی درباره مسائل فقهی و تفسیری و نیز اطلاعاتی از تاریخ فرهنگی و علمی این دوره است.
شیخ‎علی در جایی از کتابش، اشاراتی به سفرش به مکه و برخی رخداد‌‌های مربوط به آن دارد که با قدری تسامح می‎توان از آن به‎عنوان سفرنامه مکه یا خاطراتی از سفر‌‌های حج یاد کرد. وی در 16 سالگی در سال 1032 یا 1033 پس از درگذشت پدرش به سال 1030 عازم مکه می‌شود. گفتنی است که پدرش در این سال، در شهر مکه درگذشت. بنابراین جدای از اعمال حج، ممکن است به قصد زیارت مزار پدرش در مقبره معلی عازم این سفر شده باشد.شیخ‎علی می‎نویسد: «وقتی داخل مکه شدم، همراه یک نفر دیگر از حجاج کاروان جلو افتاده، به حرم مشرف شدم تا اعمال عمره را انجام دهم. ابتدا گشتی در مسجد زدم تا نقاط مختلف آن را که وقت طواف به آن نیاز داشتم، بشناسم.

 

وقتی خواستم طواف را شروع کنم یک مطوِّف آمد و گفت من تو را طواف می‎دهم. گفتم من شامی هستم، زودتر از دیگر حاج آمده‎ام و هیچ پولی برای اینکه به تو بدهم، ندارم. اگر مجانا مرا طواف می‎دهی، شروع کن. وی با من به نزاع برخاست و کلمات تندی گفت. در همین حال مردی نزدیک شد و خطاب به او گفت رهایش کن تا خودش طواف کند؛ این شخص و پدرش صد نفر مثل تو را برای طواف تعلیم می‏دهند. آن شخص هم مرا ر‌‌ها کرد و من مشغول طواف شدم. بعد از حج به‏سوی مدینه آمدیم. صبحی در منطقه بدر مشغول نماز بودم، درحالی‎که کاروان این‎سوی و آن‎سوی من حرکت می‎کرد. درحال نماز شمشیرم را روی زمین در کنارم گذاشتم. بعد از نماز، فراموش کردم آن را بردارم. نیم‎فرسنگ از آنجا دور شدیم که یادم آمد. به‎سرعت با رفیقی بازگشتم و دیدم درحالی‎که هنوز حجاج از این‎سوی و آن‎سوی محل نماز من می‌گذرند، شمشیرم روی زمین است که درمقابل چشم حیرت‎زده دیگران آن را برداشتم.»

 

تذکره صفویه کرمان

 

یکی از منابع غنی دوره صفوی کتاب «تذکره صفویه کرمان» است که به‌رغم آنکه یک تاریخ محلی است، اما اطلاعات ارجمندی از این دوره در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی به‌دست داده است. محمد سعید، یک‌بار از سفر خود یاد می‌کند، اما پیش از آن از میرزا شمس‌الدین محمد مستوفی یاد کرده است که لازم بود برای رفتن به سفر حج از اعتمادالدوله وقت؛ یعنی نخست‌وزیر آن زمان شیخ علی‌خان زنگنه اجازه سفر بگیرد و چنین کرد: «میرزا شمس‌الدین محمد مستوفی چون اراده طواف بیت‌اللّه الحرام را در خاطر مخمّر ساخته بود و عریضه به شیخ علی‌خان اعتمادالدوله در این باب مرسول، و رخصت‌نامچه او را میرزا عبدالباقی برادرش که در اردوی مُعلّی بود، آورد. از بلده به باغ شاه‌آباد نقل‌مکان و از آنجا روانه شدند.» روشن بود که وقتی شخصیتی برای سفر بیت‌اللّه الحرام عزیمت می‌کرد، شمار زیادی از صاحب‌منصبان و توده‌ها با او همراهی می‌کردند تا از مزایای وجود او برای تامین امنیت خود و سایر مسائل بهره ببرند. میر محمدسعید خود از همسفرهای اوست و در این‌باره چنین ادامه می‌دهد: «میرزا شجاع خبیصی نیز با کوچ و متعلقان خود نیز رفیق و عازم زیارت بیت‌اللّه الحرام شد. راقم حروف محمدسعید میرشهاب نیز از خدمت عالیجاه دستوری مرخص و به رفاقت مستوفی روانه و در 21 شهر رمضان‌المبارک بندر کنگ و در 4 شهر شوال از بندر، داخل جهازِ ـ کشتی ـ عبدالشیخ کنگی و در 6 شهر ذی‌قعده الحرام داخل بندر قنفذه که از بنادر حجاز است شده، دو یوم در آنجا توقف، در روز ششم داخل مکه معظمه شدیم.»

 

خاطرات طنزآمیز حج

 

ملاصالح قزوینی از عالمان دوره صفوی، در کتاب نوادر (چاپ احمد مجاهد) خود یک خاطره و سه طنز درباره حج نقل کرده که جالب است. نخست آنکه می‌نویسد: «و پدر فقیر ـ خدای عزّوجل او را بیامرز ـ می‌گفت [در مکه]: کیسه زر سرخ داشتم، می‌خواستم به زر نقره تبدیل نمایم و با هیچ‌کس جرأت آن معامله نمی‌کردم. صرافی‌ای دیدم محاذی درِ خانه کعبه بر دکانی نشسته بود با محاسنی سفید و تسبیحی در دست، از ذکر و دعا هیچ نمی‌آسود و از وضع و لباس، یکی از ابدال زمانه می‌نمود. گفتم هیچ شک نکنم که این مرد از صلحا و عباد است. زر پیش او بردم و او هیچ دست نزدیک نیاورد که به ذکر و تسبیح مشغول بود. چون بازگشتم، مبلغی از آن سرخ‌ها به جلد دستی ربوده بود! اما چند طنز: یکی از تجار در مکه به بعضی آشنایان برسید. به او گفتند: مروارید نمی‌خری که ارزان است؟ گفت: ای ظالمان! پس برای چه آمده‌ام؟ با دیگری گفتند: مُشک آورده‌ای که اینجا سود می‌کند. گفت: بی‌دردان! پس به چه‌کار آمده‌ام؟ ترکی را پسری صالح بود و از نماز او پیوسته کوفته‌خاطر بود. عزم حج کرد و از پدر رخصت خواست. گفت: چندان نماز کردی که خانه‌ام خراب کردی. حالا فکر حج داری؟ دانم اجاق مرا کور کنی و خانه من ویران گردانی! خَلَجی به مکه رفت و بازگشت دلتنگ و غمگین. گفتند: چه حال داری؟ گفت: خانه خود خراب کردم و بسی سختی کشیدم تا به مکه رسیدم؛ خدای در خانه نبود. به مدینه آمدم آن گوخا که آنجا بود، از جهان رفته بود. کور و پشیمان برگشتم. پهلوانی قزوینی از حج آمده بود. روزی بر پسر خود خشم گرفت و گفت: به فلان قسم که تو را بکشم و یک بار دیگر این راه که هیچ کافری را نصیب نشود، بروم.»

 

چادر کردیم رفتیم تماشا

 

همان‌طور که گفتیم، سفرنامه‌های حج در زمان قاجار بسیار نوشته شده، اما «چادر کردیم رفتیم تماشا» کتاب متفاوتی است که نشر اطراف منتشر کرده است. «چادر کردیم رفتیم تماشا» سفرنامه عالیه‌خانم شیرازی همزمان با حکومت ناصرالدین‌شاه نگاشته شده است. در بخش اول نویسنده درمورد شروع سفرش از کرمان، رفتن به بمبئی و سختی‌ها و ماجراهای سفر حج و عتبات می‌نویسد. در بخش دوم با پایان سفر حج و رسیدن به تهران نوع نگارش سفرنامه تغییر می‌کند. در تهران نویسنده مدتی طولانی در دربار ناصری می‌ماند. روزنگاری‌های دقیق نویسنده به‌عنوان یک غریبه از دربار ناصری، تصویر خواننده از وضعیت حاکمیت در آن دوره را کامل می‌کند. اطلاعات ما از زندگی پادشاهان قاجار به‌طور معمول از نوشته‌های نزدیکان شاه به‌دست می‌آید، اما نویسنده این سفرنامه از آشنایان دور خانواده شاه بوده و به‌خاطر سکونت در کرمان مراوده زیادی با آنها نداشته است. به‌همین دلیل آنچه در این برخورد از دربار و حرمسرای ناصرالدین‌شاه دیده و نوشته، با روزنگاری‌های دیگری که خوانده‌ایم، متفاوت است. یادداشت‌های عالیه‌خانم از او تصویر زنی شجاع، مستقل و جسور را ساخته که بدون همراهی شوهر و فرزندان عازم سفری سخت و طولانی شده، برای به‌دست آوردن آنچه می‌خواسته؛ گاهی با مردان جنگیده، گاهی وارد مذاکره شده و گاهی راهش را جدا کرده است. عالیه‌خانم شیرازی با بزرگان و افراد سرشناس آشنایی داشته و در سفرش با آنها دیدار کرده است. در سامرا به خانه میرزای شیرازی می‌رود و در تهران میهمان ناصرالدین‌شاه می‌شود. جنگی‌شاه، پسر آقاخان محلاتی در بمبئی، برایشان گاری می‌فرستد و نصیرلشکر در کرمانشاه از او پذیرایی می‌کند.رسول جعفریان بر این کتاب مقدمه نوشته است. در بخشی از این مقدمه می‌خوانیم: «اولین باری که نسخه این سفرنامه را در کتابخانه دانشگاه در میانه دهه هفتاد دیدم، فهمیدم که چه گوهری است. هرچه بیشتر خواندم، بیشتر به ارزش آن پی بردم و با شوق بیشتری رویش کار کردم. آن‌وقت و حتی پس از چاپ و به‌رغم تلاش مرحوم باستانی‌پاریزی نویسنده را نشناختیم تا آنکه بعدها یادداشتی از دوستی کرمانی آمد که او را شناسانده بود. ما به حدس اسم «علویه کرمانی» را انتخاب کردیم، اما معلوم شد نام درست «عالیه‌خانم شیرازی» است. بخش مهمی از حسن این سفرنامه به حس زنانگی نویسنده برمی‌گردد که از تمام عبارات آشکار است؛ زنی با وجوهی گسترده، هم تلاشگر، هم پراحساس و پرجاذبه و پرنفوذ. زنی که به اندرونی میرزای شیرازی آن مرجع بزرگ راه دارد و وقتی به تهران می‌آید، مدت‌ها در اندرونی ناصرالدین‌شاه به رتق‌وفتق امور دختران و ازدواج آنان می‌پردازد. این سفرنامه سرشار از داده‌های باارزش از هر آن چیزی است که بر سر راه او بوده؛ سفرنامه پراحساس.»

 

سفرنامه‌های جدید

 

حاجی خودتی

 

«ما از جهان زندگی دینداران ایرانی چیز زیادی نمی‌دانیم و به خلوت دینی‌شان راه نمی‌یابیم. ما، ایرانیان معمولا به‌خاطر حفظ آبرو از وجوه زشت زندگی‌مان کمتر سخن می‌گوییم. اما این همه حفظ آبرو کردیم به کجا رسیدیم؟ به قول مادربزرگم (کدام قلعه و خیبر را گرفتیم؟)

 

بارها تجربه کرده‌ایم که کسی را به دلیل احترام با لفظ (حاجی) موردخطاب قرار داده‌ایم، اما وی با عصبانیت و غیظ پاسخ گفته است: (حاجی خودتی!). چرا برخی اوقات نوعی خشم و نفرت از کاربرد تعبیر (حاجی) در کشور ما وجود دارد. درحالی که حاجی آکنده از معنویت است؟! حاجیان ایرانی چه کرده‌اند که حاجی چنین بار معنایی زننده‌ای پیدا کرده است؟»

 

کتاب «حاجی خودتی» تفاوتی با سفرنامه‌های دیگر دارد و آن هم نگارش آن از منظری جامعه‌شناسانه است. حسن محدثی، که تخصص اصلی‌اش هم جامعه‌شناسی دین است در سفری که در سال 1386 به مکه داشته، تلاش کرده این‌بار از منظر یک زائر ـ محقق به حج و مناسک بنگرد! مخاطب اصلی او در کتاب جدیدش با عنوان «حاجی خودتی» حاجی‌ها هستند که طی سال‌های اخیر از سوی بخشی از جامعه موردانتقاد هم قرار گرفتند.

 

او درباره این کتاب می‌گوید: «ما از نوجوانی با این موضوع (تعبیر حاجی خودتی) یعنی عنوان کتاب درگیر و مواجه بودیم و بارها من از افراد مختلف شنیده بودم که در مقام اعتراض گفته بودند که حاجی خودتی! یعنی حاجی را یک لقب توهین‌آمیز تلقی می‌کردند! تصور می‌کردم که فقط در گیلان است که به حاجی واکنش نشان می‌دهند اما بعدها دیدم که در جاهای دیگر نیز همین‌طور است و عمومیت دارد. در واقع، یک تلقی منفی از این کلمه وجود دارد و افراد واکنش‌های گوناگونی نسبت به آن نشان می‌دهند. بنابراین، خواستم از این واکنش استفاده کنم، چراکه جنبه‌ طنزآمیز هم به کار می‌دهد. به ‌هرحال باید بین حج و حاجی فرق گذاشت. این دو با هم متفاوتند. بنابراین، این کتاب درعین‌حال که درباره‌ حج سخن می‌گوید، اما حاجی بودن را مورد مناقشه و بحث قرار می‌دهد، چون قرار است به‌صورت طنز سخن گفته شود این ایده و تعبیر، مناقشه و نقد را منعکس می‌کند؛ چراکه یکی از اهداف من در این کتاب این بود که می‌خواستم فرهنگ دینی موجود را نقد کنم. بنابراین، این عنوان چنین امکانی را به من می‌داد که هم مایه‌ای از طنز داشته باشد و هم مایه‌هایی از نقد را منعکس کند.»

 

خال سیاه عربی و نگاه شاعرانه

 

«خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند عینک مختلف دیدم. عینک اول، عینک معلم‌های دینی‌مان بود. خدای معلم‌های دینی مثل خودشان بود. خدایی با عینک کائوچویی که یک‌سری مقررات وضع کرده بود سخت‌تر از مقررات مدرسه. یک خدای ‌اخمو و بی‌اعصاب که انگار همیشه از دندان‌درد رنج می‌برد و همین روی کارهایش تاثیر منفی گذاشته بود. از این خدا خیلی می‌ترسیدم. عینک بعدی، عینک مادرم بود. مثل خودش بود این خدا؛ مثل مادرم! مهربان و صمیمی. همیشه هم یک بغضی توی صدا و چشم‌هایش بود. این خدا را خیلی دوست داشتم. اگر کار بدی می‌کردم سگ‌محلم می‌کرد ولی با یک ببخشید گفتن من، یخش می‌شکست و دوباره بغلم می‌کرد و می‌گفت پسر خوبی باش؛ دلم ریش می‌شه تا برگردی و بگی ببخش! برای پرستیدن، توسل کردن و پناه بردن سراغ همین خدا می‌رفتم. نه اینکه خدا‌ها متفاوت باشند، نه! خدا، یک خدا بود و فقط پنجره‌ای که آدم‌ها از آن به او نگاه می‌کردند فرق می‌کرد. برای اینکه مطمئن شوم انتخابم درست بوده چندباری امتحانش کرده و دیدم نه جواب می‌شود. پس انتخابش کردم برای پرستیدن!»حامد عسکری شاعر است و با دایره واژگانی از دنیای شعر و ادبیات، مخاطبانش را با «خال سیاه عربی» همراه می‌کند. سفرنامه او دقیقا نشان از سفر یک بچه‌هیاتی شاعر دارد با همان دغدغه‌های هیاتی، با همان روضه‌هایی که باعث می‌شود همراه با نویسنده گریه شویم.

 

او درباره این کتاب و حس و حالی که از کعبه گرفته است، در گفت‌وگویی که با او داشتیم گفت: «ما شیعه‌ها عادت داریم در ضریح و امامزاده یک چیزی باشد. در کعبه هیچ چیزی نیست. عظمت دارد. شوخی هم نیست، به چشم این عظمت را دیدیم. در کتب اهل سنت هم وجود دارد که فاطمه بنت‌اسد برای عبادت آمد و شکاف کعبه باز شد. از چه چیزی گذشته است؟ اینکه چه اتفاقی آنجا افتاده، چه چیزی دیده است. یک خانه‌ای برای 70 سال پیش است، با خانه کناری که برای 100 سال پیش است، فرق دارد و فرق در این است که در این خانه مادربزرگ شما زندگی می‌کرد، در این خانه مادر شما به دنیا آمده است. به‌واسطه اتفاقاتی که در آن افتاده، عزیز شده است. این خانه، خانه بزرگی است، این مکان بزرگی است. مرکز مغناطیس جهان است. همه اینها درست است ولی وقتی می‌بینید علی(ع) در اینجا به دنیا آمده است و بر شانه رسول‌الله رفته است، نمی‌شد اتفاق دیگری بیفتد؟ چطور در غدیر جهاز اشتران را می‌آورند، اینجا هم نمی‌شد همین کار را کنند؟ چرا روی شانه رسول‌الله رفته است؟ اینها حقیقتی است که بگویید خبری در دنیا است.»

 

یار کجاست؟ و تقریظی شیرین

 

«بار دیگر موسم حج شد و وقت انس و معاشقه من با سفرنامه‌های حج، دودکبابی به ضرورت، با مصداقی از «وصف‌العیش، نصف‌العیش»؛ و «ماشاءالله کان». اما بی‌شک این یکی از بهترین سفرنامه‌های حج است که من خوانده‌ام. اگر نگویم بهترین؛ لطیف، پرنکته، ژرف‌نگر، با روح، موعظه‌آمیز، گویا و همراه با هنرمندی‌های ادیبانه و نگارش؛ ازقبیل زیبایی قلم، همراهی طنز، اشتمال بر تصویر، آمیختگی به خیال؛ بعضی جاها از این جهت مثل شعر است... خلاصه اینکه، نوشته زیبا و شیرینی است... مرا دو، سه روزی در هنگام بیداری‌های کوتاه پیش از خواب، مست و دلاویز خود ساخت.»این تقریظ رهبری بر کتاب «یار کجاست؟» است؛ کتابی که رحیم مخدومی آن را در سال ۱۳۷۲ نوشته و به چاپ رسانده است. زبان قوی، تصاویر زیبا و نکته‌های ظریف و طنزگونه این کتاب را پس از گذشت سال‌ها از انتشار آن همچنان در بین سفرنامه‌های خواندنی حج قرار داده است. عنوان این اثر برگرفته از این بیت معروف است: کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود/حاجی! احرام دگر بند، ببین یار کجاست؟

 

نویسنده در توضیحی که در ابتدای این سفرنامه آمده است، می‌نویسد: «حج درس زندگی است و بانگ بیداری و فرصت بازگشت برای آنان که قسمتی از عمر خویش را به غفلت گذراندند؛ و این همه نه‌تنها در حج، که در لحظه‌لحظه طبیعت و نیز دیگر عبادات هویداست؛ اما در حج آشکارتر. هرکس به فراخور گنجایش فهم خویش از این کلاس بزرگ برداشتی دارد. این دفتر نیز مجموعه‌ای است از برداشت بسیار اندک اینجانب از حج.»ماجرای اطلاع نویسنده از سفر حج نیز جالب است؛ مخدومی در این‌باره می‌گوید: «گوشی را برمی‌دارم. آقای صفری است، یکی از نویسنده‌ها و محققین خوب دفاع مقدس. می‌گوید: از سفر اطلاع داری؟ می‌گویم: کدام سفر!؟ روحم می‌چرخد توی زیارتگاه‌ها؛ مشهد، دمشق و... می‌گوید: سفر حج! غافلگیر می‌شوم. نمی‌دانم چه بگویم. فقط اشتیاق عجیبی در درونم احساس می‌کنم که گویی پس از سال‌ها سستی دوباره زنده شده است. اشتیاقی که مرا در عالم خیال، بارها برده بود و به تماشای جای پای اولین قدم‌های اسلام و میدان کارزار اولین مجاهدین مسلمان، پیامبر صلی‌الله‌‌علیه‌وآله، امام علی علیه‌السلام و یاران با وفایشان؛ حمزه، سلمان، ابوذر، بلال و... می‌گوید: پانزده نفر از حوزه‌ هنری هستیم؛ نویسنده، محقق، عکاس، فیلمبردار و... »

 

پرستو در قاف

 

«بوی مدینه می‌آید. این را از نم‌نم باران فهمیدم. دل‌ها بی‌تاب‌اند و چشم‌ها گریان. سمت چپ‌مان مسجد شجره است. کم‌کم شهری سپیدپوش به استقبال‌مان می‌آید و من چقدر دوست دارم بقیع را ببینم و چقدر دلم می‌خواهد مدینه را بغل کنم و سرش را بگذارم روی شانه‌هایم.» علیرضا قزوه هم مانند حامد عسکری شاعری است که یک سفرنامه از حج دارد. سفرنامه‌ای که چاپ نخست آن سال‌ها پیش تمام شد و به‌رغم استقبالی که از آن شد، نویسنده چندان تمایلی به تجدیدچاپ آن نداشته تا اینکه سفر دوباره نویسنده به سرزمین وحی بهانه‌ای شد تا این سفرنامه بعد از سال‌ها با تجدیدنظر منتشر شود. متن ادبی و تاریخی کتاب در قالب یادداشت‌های روزانه آمده است و طبع لطیف و شاعرانه نویسنده حج را طور دیگری می‌بیند و در جای‌جای سفر تراوشات ادبی و ذوقی خود را به شیوه نگارش درآورده است. هر یادداشت حاوی ابیاتی از بیدل و سعدی و دیگر شاعران ازجمله خود نویسنده و پاره‌هایی از «سفرنامه ناصرخسرو» تا «خسی در میقات» جلال آل‌احمد است. به دلیل مطالعات گسترده نویسنده در مورد سرزمین وحی برای هر مکان تاریخچه‌ای می‌گوید، اگر جا داشته باشد از زمان حضرت آدم(ع) تا صدر اسلام و گاهی تا حکومت آل‌سعود؛ از تاریخ مسجدالنبی و مسجدالحرام تا مسجد شیعیان نخاوله در مدینه و مسجد کوچکی در میان مِنا که اثری از آن باقی نمانده است. ویژگی دیگر کتاب، خشم نویسنده از سعودی‌ها و وهابی‌هاست که بر تمام مراحل سفر سایه انداخته و به خوبی به چشم می‌آید. صفحه به صفحه متن پر است از طعنه‌ها و فریادهای شاعر ایرانی بر سر علمای دین‌فروش وهابی و سلاطین دنیاپرست سعودی. این لحظات را در کتاب حامد عسکری هم شاهد بودیم. اواخر کتاب کار به ارائه آمار کشتارهای این سلسله پادشاهی می‌رسد که در همین چند ده سال اخیر بیش از دومیلیون مسلمان را شهید کرده‌اند اما به دشمنان اسلام کمتر از گل نگفته‌اند.

رضايت و خشنودي خدا امري نسبي است، به اين معنا كه خداوند مجموعه قوانيني را براي تكامل و پيشرفت بشريت و سعادت و خوشبختي آنان فرستاده است، آن قوانين تشريعي كه به صورت وحي و كتاب آسماني و تفسير و تفصيل آن توسط اولياي الهي و معصوم در اختيار انسان قرار گرفته، مجموعهاي از بايدها و نبايدها را تشكيل ميدهد، انسان كامل كسي است كه با اطاعت كليه قوانين الهي، رضايت و خشنودي خدا را كسب كرده باشد، از سويي ميدانيم همه انسانها از لحاظ معرت و شناخت، ايمان و معنويت، اطاعت و تسليم پذيري عملي فرمان الهي يكسان نيستند، خداوند از چهارده معصوم(ع) راضي و خشنود است، چنان كه از سلمان و ابوذر و مقداد نيز رازي و خضوند است.

 

اما ميزان و نسبت رضايتمندي خداوند به ميزان عمل آنان از لحاظ كميت و كيفيت و اخلاص و معرفت آنان بستگي دارد. از سويي ميدانيم برخي اعمال از ويژگيهاي برتر و ممتازي برخوردارند، به گونهاي كه ميتوان آنها را به عنوان اصول و زير كارهاي جلب رضايت و خشنودي خداوند دانست. بايد به قرآن كه زبان خداوند است، مراجعه نمود و از زبان او كشف كرد كه انجام چه كارهايي موجب جلب رضايت حضرتش ميگرد. رضايت وخشنودي خدا در بيش از سي آيه بيان شده است.


به برخي از آيات كه تقريبا در بردارنده محتواي بقيه آيات و بيان كننده همه ويژگي هايي است كه رضايت خداوند را جلب ميكند اشاره ميشود.
رضوان و رضايت خدا شامل كساني ميگردد كه:
1 - ايمان به خدا و قيامت داشته باشند.
2 - خانه و وطن خويش را براي حفظ دين شان رها كنند و هجرت نمايند.
3 - با مال جان خويش در راه خدا جهاد نمايند.
4 - پيوسته پيرو ولايت و رهبري باشند.
5- رضايت خدا را در صدق و راستي (گفتار و عمل) بايد جست و جو كرد.


رابطه تقوا و جلب رضايت خدا

رعايت تقوا در همه كارها مخصوصا حق الناس موجب رضايت و خشنودي خداوند است، اما چون تقوا داراي مراتب و درجات است، قران رضايت خداوند را براي تقوا پيشگاني بيان ميكند كه داراي شش صفت ممناز باشند:
1 - آنان كه در برابر گفتار و كردار خويش به شدت احساس مسئوليت ميكنند و از كيفر گناهان خويش بيمناكند و پيوسته ميگويند: پروردگارا! ما ايمان آوردهايم. پس ما را بيامرز از عذاب آتش رهايي بخش!
2 - تقوا سير تاني كه صبر و استقامت و پشتكار در طاعت خدا و ترك حرام و لذتهاي نامشروع و تمامي مصايب و مشكلات را پيشه خويش ساختهاند.
3 - آنان كه از نفاق، دورغ، تقلب و خيانت بدورند و راستگو و درست كردارند.
4 - آنان كه در راه بندگي و عبوديت خدا، خاضع و فروتن هستند.
5 - آنان كه از نفاق مال و جان خويش دريغ نميورزند و با اشتياق آن چه را دارند، انفاق ميكنند.
6 - آمرزش طلبان سحر خيزي كه به ياد خدا در سحر گاهان به پا ميخيزند و در پيشگاه با عظمتش استغفار و طلب آمرزش ميكنند.


شكر نعمت و خشنودي خدا

در برخي آيات آمده كه خداوند از كفران نعمت ناخشنود است و شكر نعمتهاي مادي و معنوي موجب جلب رضايت خدا ميگردد.
عملي كه موجب رضايت خداوند از حضرت اسماعيل(ع) شد
قرآن در مورد حضرت اسماعيل(ع) ميفرمايد: اسماعيل همواره مورد رضايت و خشنودي پروردگارش بود، چه اين كه او خوش قول و صادق الوعد بوده و پيوسته خانودهاش را به نماز و زكات توصيه مينمود.


در سوره توبه ميفرمايد: رضايت و خشنودي خدا شامل حال مردان و زنان مؤمني ميگردد كه:
1 - در برابر مسلمانان احساس مسئوليت ميكنند و يار و ياور يكديگرند و همديگر را تأييد و تقويت ميكنند.
2 - پيوسته امر به معروف و نهي از منكر ميكنند.
3 - در اقامه نماز و بر افراشته شدن فرهنگ و محتواي آن تلاش ميكنند.
4 - زكات مال خويش را ميپردازند و از دستگيري فقرا و مستمندان غفلت ندارند.
5 - پيرو خدا و پيامبر هستند.


رضايت و خشنودي خدا در حزب اللهي شدن است

حزب اللهي شو تا خدا از تو راضي گردد و از مواهب و الطاف خويش تو را بهرهمند سازد تا تو نيز از او خوشحال و خشنود گردي. در دو آيه از حزب اللَّه و در يك آيه از حزب الشيطان  سخن به ميان آمده است. در سوره مجادله دو حزب مذكور و ويژگيهاي طرفداران آنها بيان شده و با هم مقايسه گشته است.


خداوند، رضايت و خشنودي خويش را از حزب اللَّه در اين سوره بيان كرده است. به بيان ديگر: خداوند به رغم ميل غوغاسالاران دور از فرهنگ قرآن روزگار ما، جامعه را به دو طيف خودي و غير خودي يا حزب اللَّه و حزب الشيطان تقسيم نموده و به مؤمنان هشدار داده است كه جمه ميان محبت خدا و محبت دشمنان خدا در يك دل ممكن نيست. بايد از ميان آن دو يكي را برگزيد:
هيچ گروهي را نمييابي كه ايمان به خدا و قيامت داشته باشد و در عين حال با دشمنان خدا و رسول اظهار دوستي نمايد، هر چند آنان پدران، فرزندان، برادران يا خويشان آنها باشند.

 

محبت به پدران و فرزندان و اقوام، بسيار خوب استو نشانه زنده بودن عواطف انساني است، اما هنگامي كه اين محبت رو در روي محبت خدا قرار ميگيرد، ارزش خود رااز دست ميدهد.
زماني خداوند از شما رضايت دارد و از عملكرد شما خشنود ميگردد كه حب و بغضها و دوستي و دشمنيها را براي خدا خالص كنيد. امام صادق(ع) ميفرمايد: كسي كه براي خدا دوست دارد و براي خدا دشمني ميكند و براي خدا ميبخشد، ايمانش كامل است.
در سوره ممتحنه ميفرمايد: اگر شما مسلمانان براي رضاي خدا و خشنودي او هجرت كرديد و جهاد نموديد، پس با دشمنان خدا و دشمنان خودتان هرگز طرح دوستي نريزيد.


حزب اللهي كيست و چه ويژگي هايي دارد؟

وقتي دانستيم، خشنودي خدا در حزب اللهي شدن است، بايد بدانيم حزب اللهي شدن نيازمند چه صفاتي است و حزب اللهي كيست؟ حزب اللهي را از راه اعتقادات و عملكردها و وضع ظاهرشان بايد شناخت. آنها كساني هستند كه:
1 - خدا خط ايمان را بر صفحه دل شان نوشته است.
2 - توسط روح مورد تأييد و تقويت قرار گرفته اند.
3 - ويژگي بارز و ممتاز حزب اللهيان، ولايت پذيري آنان است. قران بعد از بيان آيه ولايت ميفرمايد: و من یتول اللَّه و رسوله و الذين آمنوا فان حزب اللَّه هم الغالبون.


دروغ ميگويند كساني كه ميپندارند جزو حزب اللَّه هستند، اما فعاليتهاي آنان خلاف جهت ولايت و رهبري امت سامان مييابد.
در سوره فتح وقتي موضوع بيعت رضوان مطرح ميشود، ملاك رضايت و خشنودي خدا از شركت كنندگان در آن بيعت، اطاعت محض از رهبري بيان ميگردد. در مقام بيان سيماي كساني كه خدا از آنان راضي و خشنود است. ابتدا رهبريت را به عنوان محور رضايت معرفي ميكند و ميفرمايد:محمد رسول اللَّه، خواش شب پرستان خفاش صفت و كور دل ولايت او را بپذيرند يا نپذيرند.

 

سپس اوصاف ياران همراه و همگام پيامبر(ص) را تحت عنوان والذين معه در پنج وصف ذكر ميكند.
1 - در برابر كفار، شديد و استوار چون سدي محكم ميايستند.
2 - ميان خود و نسبت به برادران ديني خود رحيم و مهربانند.
3 - پيوسته آنان را در حال عبادت، ركوع و سجود ميبيني.
4- همواره فضل خدا و خشنودي او را ميطلبند و مخلصند.
5 - سيما و ظاهر آنان چون باطن شان با كفار و فاسقان تفاوت دارد. سيماي ظاهري آنان به خوبي نشان ميدهد متتدين، با نماز و خاضع و مرتبط با خدا هستند.

 

رضايت خدا را در روزهاي سخت و دشوار بايد جست و جو كرد

صف راستگويان و دروغ گويان، حزب اللَّه و حزب الشيطان و كاروان خدا پرستان حقيقي كه خداوند از آنان خشنود است. از قافله غافلان را در روزگاراني ميتان شناخت كه نياز به بذل جان و مال باشد.  در سوره آل عمران بعد از آن كه اطاعت از رهبري محور جلب رضايت خدا معرفي شده، هشدار ميدهد كه: عافيت طلباني كه در روزهاي سخت و دشوار، در جنگ شركت نداشتند و با تحليلها و بهانه هايي خودشان را از صحنه جنگ كنار ميكشيدند، نميتوانند ادعا كنند خدا از آنها راضي و خشنود است.


خداوند از مجاهدان و مؤمناني خشنود است كه در تمامي عرصههاي زندگي از جمله جنگ، دعوت خدا و رسولش را با جان و دل پذيرا شدند و با وجود اين كه ضربات كشنده و زخمهاي كاري فراواني از دشمن ديدند، در حول محور رهبريت فعال و پرتلاشند. آنان چه تحليل گران عافيت طلب و ترسوهاي سست ايمان و مقهور قدرت دشمنان ميخواهند آنان را بترسانند. ايمان شان قويتر ميگردد و در استمرار راه خويش مقاومتر ميگردند.

 

خشنودي خدا جز با ياد خدا به دست نميآيد

آخرين سخن اين كه تا انسان به مقام عبوديت و بندگي محض نرسد و از اين راه نفس مطمئنه را تحصيل نكند، نميتواند به رتبه راضية و مرضية،  كه مقام رضا و خشنودي متقابل خدا و بنده است، نايل گردد. تحصيل آن نيز با ذكر عملي خداوند ميسر است: الا بذكر اللَّه تطمئن القلوب.

 

منابع خبری گزارش داده‌اند قطعنامه آمریکا در شورای امنیت برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی علیه ایران رأی نیاورده است.

خبرنگار سی‌بی‌اس در سازمان ملل گزارش داده قطعنامه آمریکا با ۱۱ رأی ممتنع، ۲ رأی موافق و ۲ رأی مخالف به تصویب نرسیده است. آمریکا و جمهوری دومینیک به این قطعنامه رأی مثبت دادند، چین و روسیه به آن رأی مخالف دادند و بقیه اعضا رأی ممتنع دادند.

واکنش مایک پامپئو

مایک پامپئو، وزیر خارجه آمریکا بعد از شکست این قطعنامه بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرد:

شورای امنیت سازمان ملل متحد، مسئولیت حفظ صلح و امنیت بین‌المللی را به عهده دارد. این شورا، امروز در حفظ این مأموریت بنیادی شکست خورد. شورای امنیت قطعنامه‌ای معقول برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ۱۳ ساله علیه ایران را رد کرد تا برای اولین بار در یک دهه گذشته، مسیر را برای اینکه اصلی‌ترین حامی تروریسم دولتی بتواند بدون محدودیت‌های سازمان ملل اقدام به خرید و فروش سلاح‌های متعارف کند هموار کرد. قصور شورای امنیت در اقدام قاطع برای دفاع از صلح و امنیت بین‌المللی قابل توجیه نیست.»

شورای امنیت درخواست‌های مستقیم بسیاری از کشورهایی در خاورمیانه را که خشونت ایران آنها را به خطر می‌اندازد جهت تمدید این تحریم‌های تسلیحاتی نادیده گرفت. ملل عرب و اسرائیل قویاً از تمدید این تحریم‌ها حمایت می‌کردند. هفته گذشته، ۶ عضو شورای همکاری خلیج فارس با یکدیگر متحد شده و از شورای امنیت خواستند این تحریم‌ها را تمدید کند. اسرائیل نیز از این شورا خواست همین کار را انجام دهد تا ایران نتواند زرادخانه تسلیحاتی‌اش را توسعه داده و آن را نوسازی کند. این کشورها می‌دانند که در صورت انقضای این تحریم‌ها ایران هرج و مرج و ویرانی بیشتری به بارخواهد آورد، اما شورای امنیت آنها را نادیده گرفت.

ایالات متحده هرگز دوستانش در خاورمیانه را که انتظار بیشتری از شورای امنیت داشتند رها نخواهد کرد. ما به تلاش خود ادامه خواهیم داد تا اطمینان پیدا کنیم این رژیم تروریستی از آزادی برای خرید و فروش سلاح‌هایی که قلب اروپا، خاورمیانه و فراسوی آن را تهدید می‌کنند برخوردار نخواهد بود.

واکنش ایران

«مجید تخت روانچی»، نماینده ایران در سازمان ملل متحد نیز در بیانیه‌ای اقدامات ضد ایرانی آمریکا را محکوم کرد.در این بیانیه آمده است:

«طی سالیان متمادی، آمریکا با سوء استفاده از عضویت دائم خود در شورای امنیت، تلاش کرده است ایران را تهدیدی علیه صلح و امنیت بین‌المللی جلوه دهد و برای اعمال تحریم علیه آن تلاش نماید. یک نمونه آشکار، پیشنهاد کنونی آن برای تحمیل تحریم‌های تسلیحاتی جامع و نامحدود بر کشور من است. آیا هیچ استدلال حقوقی درست یا قرائن عینی امنیتی برای چنین اقدامی وجود دارد؟ آیا واردات و صادرات سلاح از ایران می‌تواند تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی تلقی شود؟ و اساساً هدف غایی ایالات متحده از این اقدام چیست؟»

او در ادامه به توضیح درباره سیاست‌های ضد ایرانی آمریکا در منطقه و اقدام این کشور در صدور تسلیحات پرداخته و تصریح کرده است:

«تنها در شش کشور همسایه ایران در منطقه خلیج فارس، آمریکا ۵۰ هزار نیرو به همراه ۳۰۰ هواپیمای نظامی، یک ناو هواپیمابر و دهها ناوچه مستقر کرده و چهار مقر فرماندهی مرکزی برای نیروهای زمینی، هوایی، ‌دریایی و نیروهای ویژه خود ایجاد نموده است. از ۴۰ پایگاه نظامی غربی در خاورمیانه، ۲۹ پایگاه آن متعلق به آمریکا است. چنین حجم وسیعی از استقرار نیرو، این منطقه را به بزرگترین مرکز تجمع نیروهای نظامی خارجی در جهان تبدیل کرده است.

حال اجازه دهید به اشتهای سیری‌ناپذیر آمریکا برای صدور تسلیحات به این منطقه و تشنگی مفرط متحدین منطقه‌ای آن برای واردات سلاح اشاره کنم.

عربستان سعودی با واردات 12 درصد از کل تسلیحات صادراتی جهان از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹، بزرگترین وارد کننده تسلیحات در جهان بوده که 75 درصد آن، تسلیحات وارداتی از آمریکا است. برای نمونه، من معامله تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری آمریکا با عربستان در سال ۲۰۱۷ را یادآوری می‌کنم که ترامپ رئیس جمهور آمریکا آن را «بزرگترین سفارشی که تا کنون انجام شده»، توصیف کرد. از لحاظ هزینه‌های نظامی، عربستان سعودی در سال ۲۰۱۸ رتبه سوم و در سال ۲۰۱۹ رتبه پنجم را در کل کشورهای جهان داشته و در این سال 8 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به هزینه های نظامی تخصیص داده است که بالاترین رقم در جهان است. عربستان سعودی با فاصله بسیار زیاد نه تنها بزرگترین هزینه کننده نظامی در خاورمیانه است بلکه به شدت نیز به نوسازی و گسترش نیروهای نظامی خود ادامه می دهد. طبق گزارش مؤسسه سیپری، این کشور «بزرگترین زرادخانه تسلیحات پیشرفته» در میان کشورهای خلیج فارس را دارد.

اما وضعیت ایران از نظر خریدهای نظامی چگونه است؟ بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۸، واردات سلاح توسط ایران به میزان قابل توجهی کاهش یافت. طبق گزارش سیپری، «در این مدت میزان واردات تسلیحات ایران در مقایسه با دیگر دولتهای خاورمیانه نسبتاً اندک بود». بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹، رتبه ایران از نظر میزان واردات سلاح در جهان، ۵۷ بود. هزینه نظامی ایران در سال ۲۰۱۹ یک پنجم عربستان بود و ایران تنها ۲.۳ درصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینه‌های نظامی کرده که ۳.۵ برابر کمتر از عربستان سعودی است.»

نماینده ایران در سازمان ملل، در بخش دیگری از این بیانیه درباره اقدام آمریکا برای استفاده از مکانیسم ماشه (یا مکانیسم بازگشت خودکار تحریم‌ها) جهت احیای تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران هشدار داد. او تأکید کرد:

«تحمیل هرگونه تحریم یا محدودیت از سوی شورای امنیت بر ایران با پاسخ سخت ایران مواجه خواهد شد و در این خصوص گزینه‌های ما محدود نیست و آمریکا و هر موجودیت دیگری که احتمالاً به آن کمک کند یا به رفتار غیرقانونی آن تن در دهد، مسئولیت کامل اقدامات خود را بر عهده خواهد داشت.

این هفته، آمریکا مصرانه خواستار رأی‌گیری شورای امنیت درباره دومین پیش نویس قطعنامه خود شد با اینکه پیشاپیش می‌دانست چنین قطعنامه‌ای از حمایت اعضای شورا برخوردار نیست. سئوال این است که چرا این کشور به چنین اقدامی دست می‌زند؟

چون آمریکا، بر اساس محاسبات نادرست خود، می‌خواهد از این اقدام به عنوان بهانه‌ای برای تحقق هدف نهایی خویش که همانا نابودی دائمی برجام از طریق بکارگیری مکانیسم ماشه است، استفاده نماید در حالی که به عنوان یک کشور غیرعضو برجام، آمریکا صلاحیت لازم برای استفاده از مکانیسم ماشه را ندارد.»

واکنش انگلیس

نمایندگی انگلیس در سازمان ملل متحد نیز در بیانیه‌ای ضمن تکرار ادعاها علیه ایران دلایل خود برای رأی ممتنع به قطعنامه آمریکا را ذکر کرده است. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

«ما مکرراً نگرانی‌های خودمان را درباره رفتارهای بی‌ثبات‌کننده ایران در منطقه، از جمله رفتارهای این کشور در انتقال سلاح به یمن، لبنان، سوریه و عراق با نقض قطعنامه ۲۲۳۱ را ابراز کرده‌ایم.

بر همین اساس، ما نیز با نگرانی‌های مطرح‌شده توسط برخی از اعضای شورا درباره انقضای محدودیت‌های تسلیحاتی موجود علیه ایران در ماه اکتبر، هم‌نظریم. وزرای خارجه ۳ کشور اروپایی [طرف برجام] به صراحت گفته‌اند که منقضی شدن این محدودیت‌ها پیامدهای مهمی برای امنیت و ثباتت منطقه خواهد داشت.

پادشاهی متحده انگلیس به این قطعنامه رأی ممتنع داد زیرا مشخص بود که از حمایت شورا برخوردار نیست و مبنایی برای رسیدن به اجماع فراهم نمی‌آورد. با وجود این، ما آماده همکاری با اعضای شورا و طرف‌ها برجام جهت یافتن راهی رو به جلو هستیم که بتواند حمایت شورا را جلب کند.

پادشاهی متحده انگلیس سرسختانه به برجام و تلاش برای جلوگیری از ساخت سلاح هسته‌ای توسط ایران متعهد است. ما با همکارانمان در فرانسه و آلمان، متعهدیم به اینکه در راستای تمایلمان برای بازگرداندن ایران به پایبندی برجام مذاکراتمان در چارچوب "مکانیسم حل و فصل اختلافات برجام" را پیش ببریم.

ما با تلاش برای بازگشت خودکار تحریم‌ها (از طریق مکانیسم ماشه) که با تلاش‌های فعلی‌مان برای حفظ برجام ناسازگار است مخالفیم.»

واکنش روسیه

نمایندگی روسیه در سازمان ملل متحده در بیانیه‌ای اقدام آمریکا را نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت توصیف کرد و گفت که به آن رأی مخالف داده است.

در این بیانیه آمده است:

«هیأت روسیه به پیش‌نویس قطعنامه شورای امنیت در خصوص "تحریم تسلیحاتی" علیه ایران که آمریکا آن را پیشنهاد داده بود رأی مخالف داد.

ما همواره با تلاش‌ها با تحمیل "تحریم‌های تسلیحاتی" علیه ایران از طریق شورای امنیت سازمان ملل مخالفیم. رویه تأیید مورد به موردِ انتقال سلاح به داخل ایران یا خارج از این کشور در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت نه ارتباطی به حق ایران برای توسعه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای داشته و نه مشروط به هیچ شرط دیگری بوده است. این رویه از آغاز موقت بوده و دقیقاً برای یک دوره ۵ ساله معرفی شده و هرگز قرار نبوده تمدید شود. 

ما کماکان بر اساس این فرضیه عمل می‌کنیم که هیچ دلیل حقوقی و یا دلایل دیگر برای تجدیدنظر در چنین رویکردی وجود ندارد.

علاوه بر این، پیشنهاد آمریکا نقض آشکار ضمیمه «ب» قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است که صراحت دارد تنها روش مشروع برای تجدیدنظر در تقویم زمانی مربوط به نظام فوق‌الذکر برای انتقال سلاح، تصمیم متفق‌القول کمیسیون مشترک برجام است. آمریکا با توجه به خروج عامدانه‌اش از این توافق در سال ۲۰۱۸ که هیچگاه هم آن پنهان نکرد حق خود برای استفاده از این ابزار را از دست داد.»

میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمان‌های بین‌المللی مستقر در وین هم در توئیتر به این موضوع واکنش نشان داد:

«تلاش آمریکا برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی علیه ایران شکست خورد. کاملاً قابل پیش‌بینی بود. این تلاش، بی‌‌اساس بود.کسانی که در این زمینه نگرانی‌هایی مطرح می‌کنند نباید مبالغه به خرج دهند. فقط به یاد بیاورید: قبل از سال ۲۰۱۰ هیچ تحریم [تسلیحاتی علیه ایران] در کار نبود و هیچ فاجعه‌ای رخ نداد. الان هم اتفاقی نمی‌افتد.»

واکنش چین

چین هم در بیانیه‌اش ضمن تأکید بر پایبندی به برجام به آمریکا یادآوری کرده که زورگویی شکست خواهد خورد. در این بیانیه آمده است:

 «امروز شورای امنیت سازمان ملل متحد، پیش‌نویس قطعنامه آمریکا علیه ایران را رد کرد. این نتیجه بار دیگر نشان می‌دهد که یکجانبه‌گرایی از هیچ حمایتی برخوردار نیست و زورگویی شکست می‌خورد. هر تلاشی برای بالاتر قرار دادن منافع شخصی نسبت به منافع مشترک جامعه بین‌المللی به بن‌بست خواهد خورد.

اکثریت قاطع اعضای شورای امنیت بر این باورند که باید از برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ دفاع کرده و آنها را اجرا کرد. آمریکا که دیگر جزو طرف‌های مشارکت‌کننده در برجام نیست از هیچ حقی برای درخواست از شورای امنیت جهت فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار. اگر آمریکا بر این اصرار بورزد، تلاشش محکوم به شکست است.»

نماینده آمریکا در سازمان ملل

«کلی کرافت»، نماینده آمریکا در سازمان ملل گفت که دولت این کشور در روزهای آینده تلاش خواهد کرد با استفاده از مکانیسم ماشه تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران را احیا کند.

 او گفت: «در روزهای آتی وعده خود برای استفاده از مکانیسم بازگشت خودکار تحریم‌ها (مکانیسم ماشه) برای احیای تحریم‌ها علیه ایران را پی خواهیم گرفت.»

کرافت همچنین گفت: «امروز که اکثریت اعضای شورای امنیت به ایران برای خرید و فروش تمامی انواع سلاح‌های متعارف چراغ سبز نشان دادند آمریکا ناخرسند است اما غافلگیر نشده است. قصور امروز شورای امنیت هرگز در خدمت صلح یا امنیت نخواهد بود، بلکه به درگیری‌های بیشتر دامن خواهد زد و ناامنی‌های بیشتر ایجاد خواهد کرد.»

واکنش آلمان

نماینده آلمان در سازمان ملل در بیانیه‌ای بر تعهد برلین به پایبندی به برجام تأکید کرده و از طرف دیگر به تکرار ادعاهایی درباره ایران پرداخته است. در این بیانیه آمده است:

«آلمان به اجرای کامل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که برای تأیید برجام صادر شده متعهد است. ما به همراه فرانسه و پادشاهی متحده انگلیس، به رغم چالش‌های ایجادشده توسط خروج آمریکا از برجام در می ۲۰۱۸ و عدم پایبندی سیستماتیک ایران به تعهدات کلیدی‌اش از جولای ۲۰۱۹، سرسختانه برای حفظ برجام تلاش کرده‌ایم و  به تلاش‌هایمان در این زمینه ادامه خواهیم داد. ما به برجام پایبندیم و از ایران می‌خواهیم تمامی اقدامات مغایر با این توافق را به عقب برگردانده و بدون تأخیر به پایبندی کامل به این توافق برگردد.

همزمان، ما به شدت درباره رفتارهای ایران در منطقه نگرانیم. از زمان تصویب قطعنامه ۲۲۳۱، ایران مکرراً مفاد مربوط به تحریم‌های تسلیحاتی شورای امنیت را به طرق مختلف از جمله با ارسال سلاح به یمن، لبنان، سوریه و عراق نقض کرده است. بنابراین، ما با نگرانی‌های مطرح‌شده از جانب برخی از اعضای شورای امنیت درباره انقضای تحریم‌های مربوط به سلاح‌های متعارف علیه ایران موافقیم. وزرای خارجه تروئیکای اروپایی به صراحت گفته‌اند که انقضای این محدودیت‌ها برای امنیت و ثبات منطقه تبعات منفی خواهد داشت.

با این وجود، آلمان به این قطعنامه رأی ممتنع داد زیرا این قطعنامه به ما برای حل موثر مخاطرات مشخص‌شده در بالا و بهبود امنیت و ثبات در منطقه کمک می‌کند. مشخص بود که این پیش‌نویس قادر به جلب حمایت شورای امنیت نخواهد بود. ما معتقدیم که برای یافتن راهی که مورد قبول اعضای شورای امنیت باشد و بتواند پاسخ‌های مناسبی برای مقابله با چالش‌های ناشی از انقضای این تحریم‌ها فراهم آورد به زمان و رایزنی‌های بیشتری نیاز است.»

واکنش فرانسه

فرانسه نیز همانند دو کشور اروپایی دیگر ضمن ابراز نگرانی از آنچه رفتارهای ایران در منطقه خوانده شده بر پایبندی به برجام تأکید کرده است. در متن بیانیه هیأت نمایندگی فرانسه چنین آمده است:

«فرانسه بار دیگر بر تعهد خود به حفظ برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ این شورا که این توافق را تأیید کرد تأکید می‌کند.

از آنجا که ما به برجام متعهدیم، به شدت از نقض تعهدات هسته‌ای ایران ذیل این توافق نگرانیم. ما از ایران می‌خواهیم تمامی اقدامات مغایر با برجام را بدون تأخیر به عقب برگرداند و ما به تلاش‌های مستمر خود در چارچوب مکانیسم حل و فصل اختلافات در برجام برای بازگرداندن ایران به پایبندی کامل برجام ادامه خواهیم داد.

ما به شدت از رفتارها بی‌ثبات‌کننده ایران در منطقه نگرانیم که از آن جمله می‌توان به نقض مفاد مربوط به سلاح‌های متعارف در قطعنامه ۲۲۳۱ از طریق انتقال سلاح به یمن، لبنان، سوریه و عراق و همچنین بازیگران غیردولتی اشاره کرد. بر همین اساس، انقضای تحریم‌های سازمان ملل در خصوص سلاح‌های متعارف که توسط قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت پایه‌گذاری شده و اکتبر سال جاری به پایان می‌رسد، می‌تواند تبعات جدی برای امنیت و ثبات منطقه داشته باشد.

با وجود این فرانسه به پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی رأی ممتنع داد زیرا این قطعنامه محتوی پاسخ مناسب به چالش‌های ناشی از انقضای این تحریم‌ها نبود؛ ضمن آنکه این قطعنامه بنا به این دلیل که قادر به جلب حمایت اعضای شورا نیست و فاقد مبانی لازم برای رسیدن به اجماع بر سر آن است احتمالاً  قادر به پیشبرد امنیت و ثبات در منطقه نیز نخواهد بود.»

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران شامگاه جمعه در گفت و گوی تلفنی با «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس توافق ابوظبی و رژیم صهیونیستی را محکوم کرد و حمایت همیشگی جمهوری اسلامی ایران از آرمان فلسطین را مورد تاکید قرار داد.

اسماعیل هنیه نیز در این گفت و گو با قدردانی از مقام معظم رهبری، دولت و ملت ایران برای حمایت از آرمان فلسطین، اظهار داشت: ما به عنوان فلسطین همواره خط مقاومت و مبارزه با اشغالگری را ادامه داده و تحت تاثیر اینگونه اقدامات خائنانه قرار نخواهیم گرفت ولیکن از این خنجری که از پشت بر پیکر مردم فلسطین وارد شد احساس درد می کنیم.

وی در ادامه به تماس خود با دیگر مسئولان و رهبران گروه‌های فلسطینی جهت اتخاذ موضع مشترک تاکید کرد.

ظریف پیش از این نیز با زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی درباره توافق امارات عربی متحده و رژیم صهیونیستی تلفنی گفت و گو کرده بود.

سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان جمعه‌شب به مناسبت چهاردهمین سالروز پیروزی مقاومت لبنان در جنگ ۳۳ روزه (۲۰۰۶) سخنرانی کرد.

دبیرکل حزب‌الله در ابتدا گفت که به دلیل شیوع کرونا و شرایط لبنان از جمله انفجار این جنبش تصمیم گرفته است، به جای جشن گرفتن سالروز پیروزی در برابر دشمن صهیونیست، به سخنرانی امشب اکتفا کند.

سید حسن نصرالله این پیروزی را به مردم لبنان و گروه‌های مقاومت و خانواده‌های شهدا تبریک و تهنیت گفت و یاد شهیدان، عماد مغنیه، مصطفی بدر الدین و شهید سردار حاج قاسم سلیمانی را گرامی داشت.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت، برای اولین بار در چنین سالروزی یاد یک شهید دیگر را گرامی می‌دارد و گفت، شهید حاج قاسم سلیمانی در فرماندهی مرکزی جنگ نقشی مهم داشت.

سید حسن نصرالله جنگ تموز (۳۳ روزه) را جنگ واقعی دانست و گفت که این جنگ تصمیم ایالات متحده آمریکا بود و رژیم صهیونیستی آن را اجرا کرد.

وی گفت که پیروزی مقاومت در این جنگ پیامدها و نتایج راهبردی برای منطقه داشت که توقف و شکست طرح خاورمیانه جدید که جورج بوش پسر، رئیس جمهور وقت آمریکا، آن را برای منطقه و در نهایت سرنگونی جمهوری اسلامی ایران آماده کرده بود، یکی از آن‌ها بود.

سید حسن نصرالله ادامه داد: «همه اسناد نشان می‌دهد که جنگ علیه لبنان بخشی از این طرح بود و این کونه برنامه‌ریزی شده بود که لبنان تحت یوغ و هیمنه آمریکا قرار بگیرد و مسئله فلسطین تصفیه شود».

او با بیان اینکه نتایج پیروزی در این جنگ همچنان بر رژیم صهیونیستی سایه افکنده است، اظهار داشت که از دیگر پیامدهای این جنگ این بود که مقاومت در لبنان معادله‌ای بر دشمن اسرائیلی تحمیل کرد که این کشور را تا به امروز حمایت می‌کند.

او گفت که دستاورد جنگ سال ۲۰۰۰ آزادسازی لبنان و اخراج نیروهای صهیونیستی از خاک این کشور بود ولی دستاورد جنگ ۲۰۰۶ حمایت لبنان است؛ در این جنگ حزب‌الله توانست معادله طلایی خود «معادله راهبردی بازدارندگی» را بر رژیم اسرائیل تحمیل کرد.

سید حسن نصرالله گفت در این جنگ، اسرائیلی‌ها برای اولین بار بود که با خطر موجودیت رژیم صهیونیستی در منطقه مواجه شدند و آثار شکست نظامی و روانی آن همچنان ادامه دارد و طی این مدت (۱۴ سال) همواره آن‌ها را نگران کرده است.

دبیرکل حزب‌الله گفت: «اسرائیلی‌ها در این جنگ (۳۳ روزه) شکست خوردند و می‌دانند که در هر جنگ اسرائیلی در آینده [علیه ما] هرگز نخواهند توانست حزب‌الله را تضعیف کند. برای همین آن‌ها به ابزارهای دیگری روی آورده‌اند و شرایط امروز لبنان نیز بخشی از این نبرد است».

سید حسن نصرالله به شهادت نیروی خود در دمشق به دنبال حمله هوایی رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت: «اسرائیل به خوبی می‌داند که حزب‌الله به شهادت نیروی خود واکنش نشان خواهد داد؛ لذا اقدام به اتخاذ اقداماتی در امتداد مرزهای لبنان کرد و حتی دستور داد به نیروهایش یک لنگه پا بایستند (آماده باشند) تا مبادا حزب‌الله بتواند به آن‌ها صدمه‌ای وارد کند و یا واکنشی داشته باشد. تصمیم ما پاسخ به این حمله بود؛ پاسخی که هدف از آن تثبیت قواعد درگیری است و باید حساب شده و جدی باشد».

او آمادگی ارتش رژیم صهیونیستی از زمان به شهادت رسیدن «محسن کامل محمد» را بخشی از مجازات این رژیم توسط حزب‌الله دانست و گفت: «امشب دوست دارم بگویم که این پاسخ همچنان پابرجاست و مسئله، مسئله وقت است و آن‌ها باید منظر پاسخ مقاومت باشند».

توافق امارات و اسرائیل

سید حسن نصرالله در واکنش به توافق دیروز امارات و رژیم صهیونیستی بر عادی‌سازی روابط گفت که حزب الله در لبنان هرگز از این تصمیم و توافق شوکه نشد چرا که این توافق در ضمن مسیر طبیعی‌ای بود که آن‌ها آن را در پیش گرفته‌اند.

او در مورد زمان اعلام این توافق نیز گفت که زمانبندی این توافق نشان می‌دهد که برخی از رژیم‌های عربی منطقه، «نوکر» آمریکایی‌ها هستند.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که امارات با توافق مذکور برای ترامپ خدمت انتخاباتی و سیاسی کرده و برآورد حزب الله این است که از امروز تا انتخابات آمریکا (۱۳ آبان) این رژیم‌ها توافق صلح با اسرائیل را امضا خواهند کرد.

سید حسن نصرالله گفت: «تا روز انتخابات ترامپ به دوشیدن رژیم‌های عربی در خلیج فارس از نظر مالی، اخلاقی و دینی ادامه خواهد داد و همه این اقدامات در راستای خوش خدمتی به به ترامپ و نتانیاهو است».

انفجار بیروت و فرضیه های مربوط به آن

دبیرکل حزب‌الله در ادامه سخنان خود به انفجار بندر بیروت اشاره کرد و گفت دو فرضیه در ورای این انفجار است؛ اول اینکه این انفجار عادی بوده و یا اینکه اقدامی تخریبی بوده است.

او گفت که آنچه به حز‌ب‌الله مربوط میشود، امنیت مستقیم در مقاومت است و این توانایی و قدرت را ندارد که مسئولیت کامل امنیت ملی لبنان را بر عهده بگیرد.

سید حسن نصرالله گفت اگر ثابت شود که علت انفجار بندر بیروت اقدامی تخریبی بوده باید همه کسانی را که در این حادثه کوتاهی کردند، محاکمه کرد ولی این مسئله قبل از هر چیزی نیاز به تحقیق و اثبات دارد.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که اگر اسرائیل در این انفجار دست داشته باشد و اف.بی.آی آمریکا وارد تحقیقات در این حادثه شود، این تحقیقات به نتیجه‌ای نخواهد رسید.

او گفت: «حزب‌اللهی که برای شهادت نیروی‌اش، ارتش اسرائیل را به حالت آماده‌باش درآورده و تأکید کرده است انتقام او را خواهد گرفت، چگونه می‌تواند در برابر چنین جنایتی و کشتار ده‌ها نفر (در صورت دست داشتن رژیم صهیونیستی) سکوت کند؟».

سید حسن نصرالله گفت که در چنین شرایط، خطرناک‌ترین چیز برای لبنان فقدان عنصر هم‌بستگی و فروپاشی مؤسسات دولت است و برخی از نیروهای سیاسی و رسانه‌ها از همان روز اول شروع کردند و تلاش داشتند از درد و رنج مردم سوء استفاده کنند و میشل عون، رئیس جمهور را مسئول این انفجار دانستند.

وی گفت که شرایط بعد از حادثه انفجار بیشتر شبیه به شرایط لبنان بعد از گروگان‌گیری سعد الحریری، نخست‌وزیر وقت در عربستان سعودی است و برخی طی روزهای گذشته خواستند همان سناریو را اجرا کنند.

دبیرکل حزب‌الله گفت: «همانگونه که ما در این شرایط مخالفت استعفای حریری بودیم در این منقطع هم مخالف استعفای حسان دیاب بودیم. هدف از طرح سرنگونی دولت، سوق دادن لبنان به جنگ داخلی است».

وی گفت که حزب‌الله اقدام نخست‌وزیر حسان دیاب و استعفای برخی از وزرا را درک می‌کند و امیدوار است که همه آن‌ها به وظایف و مسئولیت‌هایشان عمل کنند تا اینکه دولت جدید در لبنان تشکیل شد.

سید مقاومت در ادامه به تشکیل دولت جدید (طی دو ماه آینده) و نحوه تشکیل آن اشاره و خاطر نشان کرد که نیاز امروز لبنان دولتی است قوی که از نظر سیاسی مورد حمایت و حفاظت باشد.

او گفت که هرکسی در لبنان مأمور به تشکیل کابینه باشد، حزب‌الله از او خواهد خواست هرچه سریعتر دولت فراگیر و «دولت وحدت ملی» را تشکیل دهد. سید حسن نصرالله درخواست‌ها مبنی بر تشکیل «دولت بی‌طرف» را با توجه به تجارب گذشته در لبنان، وقت‌کشی دانست و گفت که چیزی به نام «بی‌طرفی» وجود ندارد؛ چرا که همه جریان‌ها و گروه‌های سیاسی دارای اهداف و خواسته‌هایی دارد.

دبیرکل حزب‌الله در ادامه به نزدیک شدن زمان قرائت حکم دادگاه ویژه رسیدگی به ترور «رفیق الحریری»، نخست‌وزیر سابق لبنان اشاره داشت و گفت که حکم این دادگاه به احتمال زیاد علیه مقاومت باشد چرا که نتیجه تحقیقات از پیش مشخص است و موضع حزب‌الله رد همه اتهام‌ها علیه نیروهایش است.

او گفت از نظر حزب‌الله این حکم دادگاه که قرار است صادر شود، در حکم این است که گویا صادر  نشده است. سید حسن نصرالله از لبنانی‌ها خواست در رابطه با این حکم هوشیار باشند چرا که برخی تلاش خواهند کرد برای حمله به مقاومت در لبنان، از این حکم سوء استفاده کنند.

کرونا، عاشورا و حزب‌الله

سید حسن نصرالله در بحث کرونا نیز اظهار داشت که شمار مبتلایان به این ویروس و فوتی‌ها رو به افزایش است، از این روز از همه لبنانی‌ها خواست به وظایف دینی و انسانی خود عمل کرده و از ماسک استفاده کنند و فاصله گذاری اجتماعی و همه پروتکل‌‌ها را رعایت کنند.

دبیرکل حزب‌الله گفت که با جنبش امل درباره نحوه برگزاری مراسم سوگواری اباعبدالله الحسین (ع) گفت‌وگوهایی صورت گرفته و دوشنبه آینده در این باره صحبت خواهد کرد.

سید حسن نصرالله در پایان اظهار داشت که بر خلاف ادعای برخی رسانه‌ها که می‌گویند، حزب‌الله ترسیده یا وضع بحرانی دارد، گفت که بر خلاف این ادعاها، حزب‌الله و متحدان محلی و منطقه‌ای این جنبش «راحت هستند».

او به هواداران و طرفداران مقاومت در لبنان توصیه کرد خشم و غضب خود را از آنچه می‌بیند و می‌شوند، کنترل کنند و صبور باشند؛ چرا که در آینده چه‌بسا از آن برای اینکه لبنان به جنگ داخلی سوق پیدا نکند، استفاده کنند.

سید مقاومت در پایان گفت: «حمایت از لبنان در گرو چنگ‌زدن به مقاومت و شکیبایی در برابر هرگونه فشارهاست و منطقه و جهان شاهد تحولات بزرگی است».

از شگفتیهای مراسم زیارت خانه خدا جمع میان بعد معنوی و عرفانی و ابعاد اجتماعی و فرهنگی است که آن را در میان عبادات ، بی مانند ساخته است. عبادت، رابطه نیرومند میان خلق و خالق است و هنگامی به اوج خود می رسد که عبادت کننده غرق صفات جمال و جلال حق شود و براستی زیارت خانه خدا برای آگاهان بیدار دل چنین است.

در شهر مکه و مدینه ، مکان هایی که طبق روایات وارده در آنجاها دعاها مستجاب می شوند، به طور خلاصه به آنها اشاره می کنیم:

یکی از شریف ترین مساجد دنیا، مسجد النبی در مدینه می باشد که طبق فرمایش رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، یک رکعت نماز در آنجا بهتر از هزار رکعت نماز در دیگر مساجد است. در داخل این مسجد محل های خاصی وجود دارد که دعا در آنجاها مستجاب می شود:

  1. روضه شریفه: قسمتی از مسجد النبی است که در ناحیه جنوب شرقی قرار دارد و به نام روضه مطهره و روضه شریفه شناخته می شود. این قسمت فضیلت زیادی دارد، چرا که در حدیث رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به عنوان روضه ای بهشتی معرفی شده است. «ما بین بیتی و منبری روضه من ریاض الجنه» پس این منطقه شامل مرقد مطهر پیامبر (صلّی الله علیه و آله)، منبر و محراب آن حضرت می باشد که هر کدام از قداست خاصی برخوردارند و ما بین منبر و قبر پیامبر که همان روضه بهشتی است، از مکانهایی است که دعا در آن مکان مستجاب می شود.(۱)
  2. ستون توبه: این ستون یادآور خاطره ای است درباره یکی از اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به نام ابولبابه که در جریان جنگ خندق بر علیه مسلمانان اقدامی کرد ولی زود متوجه خطای خویش شد و مستقیم به سوی مسجد رفت و خود را به این ستون بست و شروع به گریه و زاری کرد تا اینکه خداوند ضمن آیاتی توبه او را پذیرفت. به همین علت این ستون به نام ستون توبه معروف است و دعا و توبه در کنار این ستون مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد.

لازم به ذکر است که مکانهای مقدس دیگر در شهر مدینه و مسجد النبی وجود دارد که اگر انسان با خلوص نیت و طهارت باطنی در آن مکانها متوسل به حضرت حق بشود حتما مورد رحمت خداوند قرار می گیرد. جاهایی مثل قبرستان شریف بقیع، مقام جبرئیل و…

شهر مکه نیز دارای فضایل بی شماری است. به ویژه خداوند در استجابت دعای حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ حرمت فراوانی برای این شهر و اهل آن به عنوان اهل الله قائل شده است. عظمت و قداست خانه خدا «کعبه» آن قدر است که وقتی چشم انسان برای اولین بار به آن می افتد ناخودآگاه به سجده افتاده و در مقابل این عظمت تاب و توان خود را از دست می دهد، اما در مسجد الحرام و اطراف این خانه نیز مکان های خاصی وجود دارد که دعا و نماز در آنجا مورد قبول حق تعالی واقع می شود.

۱و۲٫ رکن یمانی و رکن اسود: چهار زاویه کعبه به عنوان چهار رکن شناخته می شود از میان این چهار رکن، فضیلت رکن یمانی و رکن اسود از بقیه بیشتر است. روایات زیادی از شیعه و سنی درباره فضیلت و اهمیت این رکن ها وارد شده است. در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده که «رکن یمانی دری از درهای بهشت است و از روز گشوده شدنش، بسته نشده است» همچنین در بعضی روایات رکن یمانی از موارد استجابت دعا ذکر شده است.(۲)

  1. ملتزم: قسمتی از دیوار کعبه را که در یک سوی آن حجر الاسود و در سوی دیگرش درب کعبه قرار دارد، «ملتزم» می نامند. این محل از آن روی ملتزم نامیده شده که مردم در آن قسمت به دیوار ملتزم می شوند و دعا می خوانند. در روایتی آمده است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) صورت و دستهای خود را بر روی این قسمت دیوار قرار می داد. همچنین از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل شده که فرمودند: ملتزم محلی است که دعا در آنجا مستجاب می شود و هیچ بنده ای نیست که در آنجا خدا را بخواند و خداوند دعایش را مستجاب نکند.
  2. مستجار: در سوی دیگر کعبه، دیوار کنار رکن یمانی را «مستجار» می نامند، اینجا نیز از مکانهای استجابت دعا شمرده شده و محلی است که مردم بدان جا پناه می آورند، به همین دلیل مستجارش می نامند.
  3. حطیم: یکی از محل های مقدس مسجد الحرام، و در کنار کعبه، جایی است که آن را «حطیم» می نامند. حطیم از آغاز مورد توجه مسلمانان بوده و مردم برای استغاثه و دعا در آنجا جمع می شدند. خواندن نماز و دعا در این محل بسیار سفارش شده و دارای فضیلت بسیار می باشد.

مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران، در روز بیست و چهارم ذی‌الحجه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر (ص) طی نامه‌ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد.

 

در آن زمان بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته بود. در آغاز طلوع اسلام این مکان، تنها نقطه مسیحی‌نشین حجاز بود که مردمِ آن به عللی از بت‌پرستی دست کشیده و به آیین مسیحیت گرویده بودند. پیامبر اکرم (ص) برای گذاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق‌پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. همچنین نامه‌ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت کردند.

 

اما مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسی(ع) بدون واسطه پدر می‌دانستند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر(ص) آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد.

 

مباهله این گونه است افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.

 

همچنین خداوند در آیه ۶۱ سوره آل عمران می‌فرماید: «هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».

 

در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر(ص) مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند.

 

نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه‌ای روان شناسانه سرچشمه می‌گرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد (ص) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.

 

در روز مباهله مسیحی‌ها با اسب‌های زینت شده به طلا در محل حاضر شدند در صورتی‌ که پیامبر(ص) با حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) آمده بودند که در این هنگام وقتی مسیحیان دیدند پیامبر(ص) نزدیک‌ترین خویشانش را برای مباهله حاضر کرده‌اند به حقانیت آنها گواه دادند و به پیامبر(ص) اعلام کردند که مباهله نمی‌کنیم.

 

پیامبر(ص) نیز از آنها درخواست کردند یا اسلام آورند و یا در پناه اسلام باشند و برای مسلمانان توطئه‌چینی نکنند و آنها را آزار ندهند، در این هنگام مسیحیان پذیرفتند زیر پرچم اسلام قرار گیرند.

 

 نزول آیه تطهیر در روز مباهله

 

روزی که پیامبر خدا (ص) قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمومنین و فاطمه و حسن و حسین (ع) را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص‌ترین خلق به او بوده‌اند. خداوندا، اینها اهل بیت‌منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاک پاک کن. »

 

در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شان ایشان فرود آورد: "همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاک پاک کند. " و در این روز نیز حضرت امیرالمؤمنین(ع) در حال رکوع انگشتری خود را به سائل داد و آیه «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ» در شان ایشان نازل شد.

 

 اعمال و دعای روز مباهله

 

علاوه بر استحباب غسل و روزه در روز ۲۴ ذی الحجه خواندن نماز نیز توصیه شده است؛ به این کیفیت که نزدیک زوال غسل کند و دو رکعت نماز بگذارد و در هر رکعت پس از حمد، سوره توحید، آیة الکرسی و سوره قدر، هر کدام را ده بار بخواند. همچنین دعای مباهله که شبیه به دعای سحرهای ماه رمضان است و در مفاتیح الجنان ذکر شده است، خوانده شود.  بعد از قرائت دعای مذکور، قرائت دو رکعت نماز و ۷۰ مرتبه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ، صدقه دادن به جهت تأسی به حضرت امیرالمؤمنین (ع)، زیارت کردن امام علی(ع) و خواندن زیارت جامعه از جمله اعمال روز مباهله ذکر شده است.

مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران، در روز بیست و چهارم ذی الحجّه سال دهم هجری روی داد.

مباهله در تاریخ اسلام

مباهله نقطه عطفی در تاریخ اسلام است. در آن روز بار ديگر نور اسلام در افاق هستی درخشیدن گرفت و عالمیان در سال نهم هجرت، حقانیت نبوت پیغمبر( ص) و اهل بیت آن حضرت را براي چندمین بار به تماشا نشستند و روز مباهله، بعنوان یکی ديگر از روزهای دعا وشکرگزاری در تاریخ اسلام ثبت شد.


معنای لغوی مباهله
مباهله اساسا از« بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است، ولی مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.

روز« مباهله» چه روزی است؟
بیست و چهارم ذیحجه را روز مُباهله گویند.

شرح اجمالی واقعه مباهله
مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران، در روز بیست و چهارم ذی الحجّه سال دهم هجری روی داد. رسول اکرم( ص) طی نامه ای اهالی مسیحی نجران را به آئین اسلام دعوت کرد اما مردم نجران حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند به همین دلیل گروهی از مسیحیان نجران همراه با چند تن از علما و اسقفهایشان مثل« عاقب» و« سید» براي تحقيق پیرامون حضرت محمد صلی الله علیه و آله و گفتگو و مناظره با وی به مدینه آمدند.

 

آن ها به خدمت پیغمبر رسیدند و مباحثه را آغاز کردند، آن ها طی صحبت های خود عیسی (ع) را پسر خدا معرفی نمودند و دلیل آن ها همان تولد عیسی بدون پدر بود. خداوند در جواب آن ها اظهار می دارد که داستان عیسی پیش خداوند مانند داستان آدم است که وی را از خاک آفرید، یعنی درصورتی که عیسی پدر نداشت آدم هم پدر و مادر نداشت و درصورتی که بنا باشد که عیسی را بخاطر آن خصوصیت پسر خدا بدانند، باید در مورد آدم هم چنين اعتقادی داشته باشید، بلکه آدم اولی است. درحالی که هر دو نفر مخلوق خدا هستند و خداوند با قدرت خود آن ها را بطور غیر معمول افریده است.

 

 انجام غسل، گرفتن روزه و خواندن نماز در روز مباهله سفارش شده است


وفد نجران این جواب را که حقیقتاً مستدل و منطقی بود نپذیرفتند و بنابراین پیغمبر به فرمان خداوند، آن ها را به« مباهله» دعوت کرد. به این صورت که آن ها دوستان خود مثل فرزندان و زنان و جانهایشان را بخوانند و اینها هم چنين کنند و روبروی هم قرار بگیرند و هر دو گروه دست به دعا بردارند و در پیشگاه خدا گریه و زاری نمایند و طرف ديگر را نفرین کنند و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهند.

هنگامی که پیغمبر آن ها را به مباهله دعوت کرد و آن ها اطمینان خاطر و ثبات قدم پیغمبر را دیدند از وی یک شب زمان خواستند تا در این مورد بیندیشند. آن ها به قرارگاه خود برگشتند و درباره پیشنهاد پیغمبر با هم‌دیگر مشورت کردند. اسقف بزرگ آن ها گفت: فردا بنگرید درصورتی که محمد با نزدیکان و خانواده خود براي مباهله آمد، از مباهله با وی جلوگیری کنید ولی درصورتی که با اصحاب خود آمد با وی مباهله کنید.

در روز 24 ذی الحجه پیغمبر قبل از آنکه مباهله کند، عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت: پروردگارا هر پیغمبرى را اهل بیتى بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او، خداوندا اینها اهل بیت من هستند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنى. پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شأن ایشان آورد. پس حضرت رسول( ص) آن چهار بزرگوار را بیرون برد از براى مباهله زیرا نگاه نصارى بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُرأت مُباهله ننمودند و استدعاى صلح و قبول جزیه نمودند و در این روز هم حضرت امیرالمؤمنین( ع) در حال رکوع انگشترى خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ در شانش نازل شد.


فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ
پس هر که با تو، پس از علم و دانشی که به تو رسیده است، در مورد او( عیسی) به ستیز و محاجّه برخیزد (و از قبول حقّ شانه خالی کند) بگو: بیائید پسرانمان وپسرانتان وزنانمان وزنانتان وخودمان را (کسی که به منزله خودمان است) و خودتان را بخوانیم، بعد( به درگاه خدا) مباهله و زاری کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. واژۀ« نَبتَهل» از ریشۀ« ابتهال» به معنای بازکردن دست ها و ارنج ها براي دعا، بسوی اسمان است. این آیه، به آیۀ مباهله معروف گشته است. مباهله، یعنی توجّه و تضرّع دو گروه مخالف یکدیگر، به درگاه خدا و تقاضای لعنت و هلاکت براي طرف مقابل که از نظر وی اهل باطل است.


اعمال و نماز روز مباهله
علاوه بر استحباب غسل و روزه در روز24 ذی الحجه. خواندن نماز هم سفارش شده است؛ به این کیفیت که نزديک زوال غسل کند و دو رکعت نماز بگذارد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید، آیة الکرسی و سوره قدر، هر کدام را ده بار بخواند. همچنين خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و در مفاتیح الجنان ذکر شده است. همچنين بعد قرائت دعای مذکور، قرائت دو رکعت نماز و 70 دفعه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ، صدقه دادن به جهت تأسی به حضرت امیرالمؤمنین( ع)، زیارت کردن امام علی( ع) و خواندن زیارت جامعه از اعمال روز مباهله ذکر شده است.

احتجاج‌های تاریخی به واقعه مباهله

احتجاج به این واقعه، در سخنان امیر مؤمنان(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و سایر ائمه(ع) و حتی برخی اصحاب پیامبر یافت می‌شود.

احتجاج سعد بن ابی وقاص

عامر بن سعد بن ابی وقاص از پدرش نقل می‌کند که معاویه به سعد گفت: چرا تو علی را سب نمی‌کنی؟ سعد گفت:

مادامی که سه مطلب را به خاطر دارم هرگز او را سب نخواهم نمود، که اگر یکی از آن سه مطلب مربوط به من بود، آن را بیش از اینکه شتران سرخ‌مو داشته باشم دوست داشتم. در ادامه وی سه مطلب را در توصیف امیرالمؤمنین (ع) ذکر می‌کند از جمله اینکه: چون آیه مباهله نازل شد رسول خدا(ص) علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را خواند و گفت: اَللهُمَّ هؤلاءِ اَهلُ بَیتی یعنی خدایا اینان اهل‌بیت من هستند.[۱۲]

احتجاج امام کاظم(ع)

هارون عباسی به امام کاظم(ع) گفت: شما چگونه می‌گویید ما نسل پیامبریم، در حالی که پیامبر(ص) نسلی ندارد، زیرا نسل صرفاًَ از طریق فرزند پسر است نه دختر، و شما فرزندان دختر پیامبرید.

امام کاظم(ع) گفت: مرا از پاسخ به این سؤال، معاف دار.

هارون گفت:‌ تو را معاف نمی‌کنم تا اینکه دلیلی از قرآن بیاوری. شما فرزندان علی(ع) ادعا می‌کنید که هیچ حرفی از قرآن نیست مگر اینکه تأویلش نزد شماست، و استدلال می‌کنید به این آیه که: ...مَّا فَرَّطْنَا فِی الْكِتَابِ مِن شَیءٍ ۚ...﴿۳۸﴾ (ترجمه: ...ما هیچ چیزی را در كتاب فروگذار نكرده‌ایم؛...)[ انعام–۳۸] ، و [بدین طریق] خود را از رأی علماء و قیاس، بی‌نیاز می‌دانید.

امام کاظم(ع) گفت: اجازه جواب را به من می‌دهی؟ هارون گفت: بگو. امام(ع) فرمود:

وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ ۚ کلًّا هَدَینَا ۚ وَنُوحًا هَدَینَا مِن قَبْلُ ۖ وَمِن ذُرِّیتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیمَانَ وَأَیوبَ وَیوسُفَ وَمُوسَیٰ وَهَارُونَ ۚ وَکذَٰلِک نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿۸۴﴾ وَزَکرِیا وَیحْییٰ وَعِیسَیٰ وَإِلْیاسَ ۖ کلٌّ مِّنَ الصَّالِحِینَ ﴿۸۵﴾ (ترجمه: و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و همه را به راه راست درآوردیم، و نوح(ع) را از پیش راه نمودیم، و از نسل او داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را [هدایت کردیم] و این گونه، نیکوکاران را پاداش می‌دهیم. (۸۴) و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را که همه از شایستگان بودند، (۸۵))(سوره انعام/ آیات۸۵-۸۴)

پدر عیسی کیست؟

هارون گفت: پدر ندارد. امام(ع) فرمود:

پس خداوند صرفاً از طریق مریم او را ملحق به نسل پیامبران کرده است، و ما را نیز این‌چنین از طریق مادرمان فاطمه(س)، به نسل پیامبر(ص)، ملحق کرده است. باز هم بگویم؟

هارون گفت: بگو.

در این هنگام، امام آیه مباهله را تلاوت فرموده، سپس گفت:

هیچ کس نگفته است که پیامبر(ص) هنگام مباهله با نصاری، به جز علی بن ابی طالب و فاطمه و حسن و حسین، شخص دیگری را به همراه آورده است، پس مراد از «فرزندانمان» حسن و حسین، و مراد از «زنانمان» فاطمه، و مراد از «جان‌هایمان» علی بن ابی طالب است.[۱۳] بنابراین، خداوند در آیه مباهله، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را فرزند پیامبر(ص) خطاب کرده است، و این صریح‌ترین دلیل است بر اینکه اهل بیت، نسل و ذریه پیامبر(ص) هستند.

احتجاج امام رضا(ع)

روزی مأمون به امام رضا(ع) گفت: بزرگ‌ترین فضیلت امام علی(ع) را که قرآن بر آن دلالت دارد به من بگو. امام رضا (ع) فرمود: فضیلت او در مباهله. سپس آیه مباهله را قرائت کرد و گفت:

رسول خدا(ص)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را دعوت کرد که پسرانش بودند، و حضرت فاطمه(س) را دعوت کرد که در اینجا مصداق کلمه زنان است و امام علی(ع) را دعوت نمود که به حکم خداوند عزّ و جلّ، نفس [= جان] پیامبر(ص) است. هیچ آفریده‌ای برتر از پیامبر(ص) نیست؛ پس به حکم خداوند، بایستی کسی برتر از نَفْس[جان] پیامبر(ص) نباشد.

سخن امام(ع) که به اینجا رسید، مأمون گفت: خداوند «فرزندان» را به لفظ جمع آورده است در حالی که پیامبر(ص) فقط دو پسرش را آورده است، و زنان نیز به لفظ جمع آمده است در حالی که پیامبر(ص) فقط دخترش را آورده است، پس چرا نگوییم که دعوت از نفس [جان] نیز در حقیقت، مرادش خود پیامبر(ص) باشد، و در این صورت، فضیلتی را که برای امیرالمؤمنین(ع) بیان کردی، ساقط می‌شود؟ امام رضا(ع) در پاسخ فرمود:

آنچه گفتی درست نیست، زیرا دعوت کننده، کسی غیر از خودش را دعوت می‌کند، هم چنان که آمِر، به غیر خودش دستور می‌دهد، و درست نیست که کسی خودش را حقیقتاً دعوت کند، هم چنان که کسی حقیقتاً نمی‌تواند به خودش دستور دهد. رسول خدا(ص) مردی را در مباهله غیر از امیرالمؤمنین(ع) دعوت نکرد، پس ثابت می‌شود که وی، نفسی است که مقصود خداوند در کتابش است و حکم آن را در قرآن قرار داده است.

پس مأمون گفت: با آمدن پاسخ، سؤال، برکنده شد.[۱۴]

 

و هر کس بر حسین گریسته دست او را می‌گیریم و در بهشت در می‌آوریم. ای فاطمه همه چشم ها در قیامت گریان است مگر چشمی که بر حسین گریسته باشد.

 

فی البحار قال:

رایت بعض تالیفات بعض الثقات من المعاصرین یروی انّه: لما اخبر النَبی(صلی الله علیه و آله) ابنته فاطمه بقتل ولدها الحسین و ما یجری علیه من المحن بکت فاطمه بکاءً شدیداً و قالت: یا ابه، متی یکون ذلک؟ قال: فی زمان خال منی و منک و من علی. فاشتدّ بکائها و قالت: یا ابه فمن یبکی علیه و من یلتزم باقامة العزاءِ له؟
فقال النبی: یافاطمه، ان النساء امتی یبکین علی نساء اهل بیتی، و رجالهم یبکون علی رجال اهل بیتی، و یجددون العزاء جیلاً بعد جیل فی کل سنة، فاذا کان یوم القیامةتشفعین انت للنساء و انا اشفع للرجال و کلْ من بکی منهم علی مصائب الحسین اخذنا بیده و ادخلناه الجنة.
یا فا طمه، کل عین باکیة یوم القیامة، الا عین بکت علی مصائب الحسین فاّنها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة.

 

"بحار الانوار ، ج44 ، ص292"

 

 چون رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد فاطمه سلام الله علیها را از شهادت حسین علیه السلام و مصائبی که بر او وارد می‌شود ، فاطمه-سلام الله علیها-سخت گریست و عرض کرد: ای پدر، این حادثه کی واقع می شود؟


فرمود: وقتی که نه من باشم و نه تو و نه علی. فاطمه بر شدت گریه بیفزود و بیشتر گریست و عرض کرد:  ای پدر: پس چه کسی برای فرزندم گریه می‌کند و مجلس عزا و مصیبت او را برپا می‌کند؟

رسول خدا فرمود:ای فاطمه زنان امت من می‌گریند بر زن های اهل بیت من و مردان امت من می‌گریند بر مردان اهل بیت من و عزای فرزند مرا هر سال طایفه ای بعد از طایفه ای تازه می‌کنند.


پس چون روز قیامت شود تو شفاعت زنان را می‌کنی و من شفیع می‌شوم مردان را، و هر کس بر حسین گریسته دست او را می‌گیریم و در بهشت در می‌آوریم.

ای فاطمه همه چشم ها در قیامت گریان است مگر چشمی که بر حسین گریسته باشد. او خندان و شادمان به نعیم بهشت خواهد بود.