
emamian
برکات حضرت معصومه برای اهل قم
اول ذی القعده سال 173 در شهر مدینه صدای شور و شادی زمینیان و آسمانیان بلند بود، ملائکه در حال تبریک و تهنیت به زمینیان بودند به خاطر صدای نوزادی که صدایش تازه در فضای مدینه پیچیده بود همه خوشحال بودند، نوزادی که پدر بزرگوارش امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و مادرش نجمه خاتون میباشد، اسمش را معصومه گذاشتند و آن حضرت هم تا آخر عمرش معصوم و بیگناه زندگی کردند و این اسم را به معنای واقعیاش متصل نمود.
حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) که با امام رضا (علیهالسلام) برادر و خواهر واقعی هستند ایران اسلامی را به قدوم مبارکشان مزین کرده و درهای بهشت را به سوی ایرانیان باز نمودند و خیرات و برکات بسیاری را همراه خود آوردند که که عبارتند از:
برکات حضرت معصومه (سلاماللهعلیها):
1: سلام اهل بیت بر مردم قم:
شهر قم که قبل از ورود کریمه اهل بیت به آن، از آبادانی و ظاهری بیبهره بود ولی دارای مردان و زنانی با ایمان و اهل بیت مدار بود، با ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) رونق دیگری گرفت، و از نظر معنویت و آبادانی در مسیر رشد قرار گرفت، این شهر مقدس به خاطر وجود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) و دانشمندان و مومنین بزرگی که در سایه مهربانی آن حضرت رشد کردهاند علاوه بر رشد مادی و معنوی به نعمت سلام و درود اهل بیت نیز مزین شده است به طوی که صفوان بن يحيى كوفى معروف به بياع سابرى از نزديكترين و مطمئنترين ياران امام رضا (عليهالسلام) مىگويد: روزى در حضور امام رضا (عليهالسلام) نشسته بودم كه از شهر قم و اهالى آن سخن به ميان آمد و اينكه آنان در زمان ظهور حضرت ولى عصر (عليهالسلام) به سوى آن بزرگوار ميل خواهند كرد، در اين لحظه امام هشتم به اهل قم درود فرستاده و فرمود:
«خداوند از آنان خشنود باشد، سپس فرمود: همانا بهشت داراى هشت در است كه يكى از آن درها مخصوص مردم قم است. آنان شيعيان برگزيده ما در ميان ساير شهرها هستند، خداوند ولايت و محبت ما اهل بيت را با طينت آنان عجين كرده است». [1]
2: تبدیل قم به پایگاه یاوران حضرت مهدی (علیهالسلام):
یاوران حضرت ولی عصر که مومنانی محکم و استوار با دلهایی رئوف و مهربان هستند، و دارای اخلاقی نیکو و دستانی پر سخاوت و کرم میباشند در جوار کریمه اهل بیت رشد کرده و روز به روز استوارتر میشوند و این یکی دیگر از برکات حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) میباشد که شاگردانی استوار برای صاحب الزمان تربیت میکند، عفان بصرى مىگويد: روزى امام صادق (عليهالسلام) به من فرمود:
«آيا مىدانى چرا شهر قم را قم ناميدهاند؟ عرض كردم: خدا و پيغمبرش و شما آگاهتريد. امام فرمود: قم ناميده شده است براى اينكه اهل آن با قائم آل محمد (صلىاللهعليهوآله) همراه مىشوند و با او قيام نموده و بر او استقامت مىورزند و او را يارى مىرسانند» .[2]
3: تبدیل قم به منطقهای امن برای مومنین به خصوص فرزندان رسول خدا:
مومنین همیشه در مظلومیت به سر میبردند و حکام و پادشاهان با ریختن خونشان و ظلم کردن به آنان حکومت ظاهری خود را حفظ میکردند، هنوز هم خون بسیاری از افراد مومن و معتقد به خدا و اهل بیت در دنیا بیگناه به زمین میریزد، اما وجود کریمه اهل بیت در قم انسانهایی را تربیت کرده است که حامی مظلومان باشند و همین باعث شده است قم به مکان امن برای مومنین تدبیل شود امام جعفر صادق (عليهالسلام) میفرمود:
«هرگاه در تنگناهاى زندگى قرار گرفتيد و بلاها و مصيبتها به شما روى آورد، به سوى قم برويد، چون آنجا پناهگاه فرزندان فاطمه (عليهاالسلام) است». [3]
4: تحصیل بهشت در پرتو زیارت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها):
بركات حضرت معصومه (عليهاالسلام) در شهر قم و تاثير اين شهر بر كل ايران آنچنان مهم بوده و هست كه سالها دل و ديده ميليونها زائر و مجاور و جهانگرد را به خود مشغول داشته است و آنان بوی بهشت را از صحن و سرای حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام) استشمام میکنند و با توجه به آموزههای اهل بیت آن را راهی برای رسیدن به بهشت میدانند همان گونه امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:
«… و برای ما حرمی است و آن شهر قم است و به زودی زنی از فرزندان من در آن جا دفن میشود که نامش فاطمه میباشد. هر کس او را زیارت کند، بهشت برای او واجب است». [4]
اين تاثير نه تنها براى زائران مشتاقى كه از راههاى دور به عشق زيارت مرقد مطهر اين دخت عصمت و يادگار امام موسى (عليهالسلام) با ارادت خالصانه به اين مكان مقدس مىشتابند ملموس است؛ بلكه حتى براى كسانى كه با انگيزههاى غير مذهبى از کشورهای دیگر با تفکرات غیر اسلامی وارد میشوند نیز قابل لمس میباشد به طوری که كارل بروگش جهانگرد آلمانى نيز كه اوضاع ايران را در سده نوزدهم ميلادى از ديد مادى خود بررسى كرده است، در مورد عظمت ظاهرى شهر قم و حضرت معصومه (عليهاالسلام) چنين مىگويد:
«دورنماى قم به معناى واقعى كلمه از فاصله چند ميلى مىدرخشد، زيرا گنبد زيارتگاه اين شهر را با ورقههايى از طلا پوشاندهاند كه نور آفتاب را به شكل خيره كنندهاى منعكس مىكند، شاهان ايران علاقه زياد دارند به اين كه گنبد بناهاى مقدس را با ورقههاى طلا و نقره بپوشانند، طلا كارىها و نقره كارىهاى زيباى ضريح مقدس واقعا چشم را روشن مىكنند. خدمتكارانم پيوسته از شكوه و جلال گنبد و مقبره فاطمه (سلاماللهعلیها) در قم سخن مىگفتند. نه فقط زندگان بلكه مردگان نيز به سوى اين مزار جلب مىشوند، زيرا بسيارى از ايرانيان وصيت مىكنند كه پس از مرگ در جوار اين بانوى مقدس دفن شوند. قم مدفن قديسين هم هست، بنا به گفته اهالى محل، قم داراى 444 امامزاده كوچك و بزرگ است». [5]
5: رشد مکانی و معنوی شهر قم:
به برکت ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) افراد خوب نیز در آن رشد کردند و مردم از جاهای مختلف به سویش روانه شدند و حاکمان نیز به برکت حضرت فاطمه معصومه به آن توجه کردند و امامزادگان بسیاری به سمت این مرز و بوم روانه شدند که همه اینها در تحقق رشد مکانی و معنوی شهر مقدس قم موثر میباشد به طوری که دراین باره نوشتهاند:
«شهر قم به تدريج از شمال شرقى، به جنوب غربى كه محل دفن آن حضرت بود كشيده شد به طورى كه حرم فاطمه معصومه (عليهاالسلام) كه در حاشيه شهر قرار داشت، امروزه در مركز شهر و در آبادترين قسمت آن واقع است، توجه پادشاهان و حاكمان و طبقات گوناگون مردم به اين شهر و كوچ بسيارى از افراد مشتاق اهل بيت براى اقامت در آن، به خاطر مدفون بودن حضرت معصومه (عليهاالسلام) در اين شهر است، بعد از دفن حضرت معصومه (عليهاالسلام) عده بسيارى از فرزندزادگان امام حسن و امام حسين و موسى بن جعفر و على بن موسى الرضا و از فرزندان محمد حنفيه و زيد بن على بن الحسين و اسماعيل فرزند امام صادق (عليهمالسلام) از اطراف به قم روى آوردهاند، از آنجا كه اين شهر از ابتدا مورد نظر آل على (عليهمالسلام) بوده است و مردم قم نسبت به اولاد پيغمبر ارادت و علاقه خاصى داشتهاند، به تدريج بعد از ورود حضرت معصومه (عليهاالسلام) از نظر كثرت سادات، موقعیتی بینظير و يا كم نظيرى يافته است، امروزه كثرت سادات قم، به خوبى محسوس و مشهود است و چند محله به نام علويان وسادات است كه بيشتر آنها سيد هستند...». [6]
...................................
پی نوشتها:
[1]. «رضى الله عنهم، ثم قال: ان للجنة ثمانية ابواب و واحد منها لاهل قم، و هم خيار شيعتنا من بين سائر البلاد، خمر الله تعالى ولايتنا فى طينتهم» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج 57 ص 216.
[2]. «اتدرى لم سمى قم؟ قلت: الله و رسوله و انت اعلم. قال: انما سمى قم لان اهله يجتمعون مع قائم آل محمد - صلوات الله عليه - و يقومون معه و يستقيمون عليه و ينصرونه» همان مدرک قبلی
[3]. «اذا اصابتكم بلية و عناء فعليكم بقم فانه ماوى الفاطميين» همان مدرک قبلی ص 215.
[4]. «… وَ لَنا حَرَماً و هُو قُمُّ و سَتُدْفَنُ فیها اِمْرَأَهٌ مِنْ وُلْدی تُسمَّی فاطِمَهَ، مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ» همان مدرک قبلی ج 48 ص 317.
[5]. ماهنامه كوثر ش12، ص65 و 66. با اختصار.
[6]. پاک نیا،عبد الکریم؛ مجله مبلغان شماره 30، تیر 1381.
زمینههای تربیتی حضرت معصومه (علیها سلام)
انسانهای بزرگ و تأثیرگذار جامعه قبل از اینکه در آن جایگاه رفیع اثرگذار قرار بگیرند و به عنوان الگو برای یک جامعه مطرح باشند، باید توجه داشت که این رشد و موفقیت را در یک ظرف تربیتی به دست آوردهاند که شناخت آن ظرف تربیتی اگر نگوییم مهمتر شناخت خود موفقیتهاست، قطعاً کمتر از آن نیست.
یکی از شخصیتهای بسیار تأثیرگذار در جهان تشیع و بالتبع آن دین مبین اسلام که اثرات بسیار مثبتی را بر حرکت تشیع داشته است، حضرت فاطمهی معصومه (سلاماللهعلیها) میباشد خصوصاً که در سالها و دهههای اخیر حول محور ایشان در شهر مقدس قم حوزههای علمیهی بسیاری برای ترویج علوم حقهی اهلبیت (علیهمالسلام) تشکیل شده است و به امالقرای جهان اسلام بدل گشته است.
در وصف عظمت و بزرگی این بانوی بزرگوار همین بس که حضرت رضا (علیهالسلام) میفرمایند: «مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى؛[1] هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»
سؤال اصلی که در این کوتاه نوشته باید بدان پاسخ داده شود این است که زمینههای این رشد تربیتی برای رسیدن به آن همه عظمت و بزرگی در زندگی این بانوی بزرگوار چه بوده است که توانسته اینچنین جایگاهی را پیدا کند که امام معصوم (علیهالسلام) زیارت قبر مطهرشان را مانند زیارت قبر خود معرفی نماید به این معنا که آثار و برکاتی که زیارت امام معصوم (علیهالسلام) دارد، در زیارت قبر نورانی حضرت فاطمه معصومه (علیهاسلام) نیز قابل به دست آوردن است.
قطعاً در این نوشتار پرداختن به همهی زوایای تربیتی این بانوی گرامی امکانپذیر نیست اما در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1.داشتن مادری باکمالات که رکن تربیتی ایشان است:
درست است که امام کاظم (علیهالسلام) و همچنین امام رضا (علیهالسلام) نقش بیبدیلی در تربیت حضرت فاطمه معصومه (علیها سلام) داشتهاند اما نباید از نقش مادر گرامی ایشان در این فضا نیز غافل شد چرا که در روایات یکی از اصلیترین آثار در تربیت فرزند را از بدو تولد فرزند برای مادر تعیین نموده است و بر آن حساسیت زیادی به خرج داده است. رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلم) ميفرمايند: «تَزَوَّجُوا لِنُطَفِكُمْ فِي الْحَجْزِ الصّالح فَإِنَّ الْعِرْقَ دَسّاسٌ؛[2] از طايفه و عشيره پاكدامن، [نيكوكار و خوشاخلاق] همسر انتخاب كنيد، به درستي كه عِرْق (ژن) در فرزند اثر ميگذارد.»
وقتی زندگی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) را مرور میکنیم مشاهده میکنیم که مادر ایشان نیز از حیث کمالات اخلاقی و رفتاری در درجات بالایی به سر میبردهاند. «حمیده، مادر بزرگوار امام کاظم (علیهالسلام) بانویی آگاه و محدثه بود و در واقع، ایشان یکی از استادان مجامع علمی بانوان در عصر امام صادق (علیهالسلام) محسوب میشد. وی در حوزهی آموزشی خویش با دختری از اهالی مغرب به نام «نجمه» آشنا شد. نجمه آموزشهای دینی را از همسر امام صادق (علیهالسلام) فرامیگرفت و نشانههای عقل، هشیاری و ایمان به خدا از رفتار و سیرهی عملی وی مشهود بود.»[3] بعدها «نجمه» با خوابی که مادر امام کاظم (علیهالسلام) دیدند برای همسری امام کاظم (علیهالسلام) برگزیده شدند. وقتی مادر این همه کمالات داشته باشند زمینهی تربیتی حضرت معصومه (علیها سلام) بیشازپیش مهیا میشود.
2.جایگاه غیر تبعیضآمیز و پر از محبت مادر نسبت به ایشان:
آنچه در تورقهای تاریخی به دست میآید خشنودی مادر از داشتن دختری است که بشارت او را قبل از ولادتش دادهاند و این شادی و شوق هم در دوران حمل و هم پساز آن آثار مثبت خود را بر آرامش دختر گرامی موسی بن جعفر (علیهماالسلام) میگذارد. «پس از گذشت سالیانی، وقتی فاطمه معصومه (علیهاسلام) متولد شد، نجمه از شادی در پوست خود نمیگنجید؛ زیرا او، پس از افتخار مادریِ علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) اینک با ولادت فاطمه معصومه (علیها سلام) افتخار و شرافتی افزون یافت.»[4]
وقتی محبت مادری از همان ابتدا بر دلوجان ایشان نازل میشود و او در دامن پرمهر و محبت مادر رشد پیدا میکند، خود نیز اهل محبت میشود آنچنانکه در روزهای آخر عمر شریفشان یاد برادر از ذهن و فکرشان جدا نمیشود و دائم در فراغ ایشان میگریستند.
3.رفتارهای عزتمندانه پدر نسبت به ایشان:
وقتی تا این میزان تحملِ فشار و سختی را حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) آن هم در دیار غربت مشاهده میکنیم و متوجه میشویم که لحظهای از ثبات قدم ایشان کم نشده است، باید به سالهای قبلتر برگردیم که ایشان گوهر نابی را در درون خود پروراندهاند که به سبب آن بر تمامی سختیها فائق آمدهاند.
گوهر عزت نفس و احساس ارزشمندی را پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیهالسلام) در نهادشان پروراندهاند که موجب تابآوری هر چه بیشتر ایشان در گذر از سختیها شده است. حسن ختام این کوتاه نوشته را به نقل ماجرایی از زندگی نورانی این بانوی بزرگوار اختصاص میدهیم؛ آیتالله مستنبط از كتاب «كشف اللئالي» نقل فرموده كه روزي عدهاي از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسشهایی داشتند كه ميخواستند از محضر امام كاظم(علیهالسلام) بپرسند. امام(علیهالسلام) در سفر بودند، پرسشهای خود را نوشته به دودمان امامت تقديم نمودند، چون عزم سفر كردند براي پاسخ پرسشهاي خود به منزل امام(علیهالسلام) شرفياب شدند، امام كاظم(علیهالسلام) مراجعت نفرموده بود و آنها امكان توقف نداشتند، ازاینرو حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) پاسخ آن پرسشها را نوشتند و به آنها تسليم نمودند، آنها با مسرت فراوان از مدينه منوره خارج شدند، در بيرون مدينه با امام كاظم(علیهالسلام) مصادف شدند و داستان خود را براي آن حضرت شرح دادند. هنگامي كه امام (علیهالسلام) پرسشهای آنان و پاسخهای حضرت معصومه (علیها السلام) را ملاحظه كردند، سه بار فرمودند: فداها ابوها.[5]
_____________________________________
1.ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی، ج 5، ص 35، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران.
2.ميزان الحكمه، محمد محمدي ريشهري، ج 2، واژه ولد، ص 1183، انتشارات دارالحديث، قم، 1379.
3.مهتاب اهل بيت عليها السلام: سيري در زندگي كريمه اهل بيت، حضرت معصومه عليها السلام، سيد حسين اسحاقي، ص18، انتشارات مركز پژوهشهاي اسلامي صداوسیمای جمهوري اسلامي ايران، قم، ۱۳۸۶.
4.همان.
5.حضرت معصومه فاطمه دوم، محمد محمدي اشتهاردي، ص 133، انتشارات اخلاق، 1389.
تربیت دینی دختران با تاکید بر زندگانی حضرت معصومه(س)
تربیت یک امر لازمی است که در خانواده از زمان انعقاد نطفه شروع می شود و در نوجوانی به اوج خود می رسد. شرایط زندگی امروزی به شکلی است که حضور زنان و دختران در اجتماع اجتناب ناپذیر است. باتوجه به آسیب های فضای مجازی و روابط غیر دینی دختر و پسر در جامعه ی امروزی، آنچه در مورد تربیت یک دختر ضروری است، تقویت باورها و ارزشهای دینی و الگو گیری از بزرگان دین است. بنابراین حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و حضرت معصومه(سلام الله علیها) می تواند بهترین الگو برای دختران امروزی باشد. در این نوشته به چند مورد از شاخصه صحیح تربیت در سیره حضرت معصومه( سلام الله علیها) اشاره می کنیم.
عفت وپاکدامنی
اسلام به عفت و پاکدامنی دختران اهمیت ویژه ای داده وعفت و حیا را مساوی با دین قراداده است. امام صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَهُ؛[1] کسی که حیا ندارد ایمان ندارد.» پاکدامنی یکی از خصوصیاتی است که دختران امروزی باید در زندگی خود به آن توجه داشته باشند. دختری که عفت نداشته باشد، نمی تواند مادر شایسته ای برای فرزندان آینده باشد. آسیب های اجتماعی از جمله فضای مجازی و ماهوارای بزرگترین تهدیدی برای دختران امروزی است. برخی از دختران با الگو گیری از سبک زندگی غربی به دنبال الگوهای غربی در زندگی هستند؛ این مساله عواقب ناگواری در زندگی دارد. از جمله سست کردن بنیان خانواده، مشکلات اخلاقی، از بین رفتن محبت بین خانواده و در نهایت احتمال فروپاشی خانواده منجر می شود؛ این هم بخاطر این است که حریم خانواده از ارزشهای اسلامی دوراند.
بنابراین اسلام برای زنان و دختران الگوهایی در زندگی معرفی کرده است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) بهترین الگو برای زنان بودند و حضرت معصومه (سلام الله علیها) کامل ترین الگو برای دختران در عفت و پاک دامنی هستند در سیره حضرت معصومه(سلام الله علیها) است که در ارتباط با مردم حدود شرعی را مراعات می کردند از جمله در مسیر هجرت به طوس همراهانی از محارم با حضرت بودند؛ وقتی هم در قم سکونت کردند در خانه ای به نام بیت النور که به دور از نامحرم بودند به عبادت مشغول شدند.
احترام وتکریم
یکی از شیوه های مهم تربیت دینی احترام و تکریم فرزندان است خداوند متعال در قرآن کریم این چنین به این مساله اشاره می فرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ؛[2] محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم» از این جهت است که فرزندان بویژه دختر در رشد و تکامل خویش نیاز به تکریم و احترام از طرف والدین می باشد. وقتی والدین به فرزندان خویش احترام می کنند در واقع آنها را از بسیاری آسیب های اجتماعی دور خواهند کرد. بسیاری از ناهنجاریها از جمله بدحجابی، روابط نامشروع، اعتیاد ریشه در عدم تکریم و احترام والدین دارد. و در سیره حضرت معصومه سلام الله علیها هم هست که امام موسی ابن جعفر(علیه السلام) بخاطر جایگاه علمی و اخلاقی که داشت در خویش مورد تکریم می داد و این جمله را در مورد حضرت معصومه(سلام الله علیها) بیان کرده است «فداها ابوها» سخنی که بیانگر احترام و تکریم است.
فعالیت اجتماعی
از دیدگاه اسلام دختران و زنان از فعالیت در اجتماع منع نشده اند. دین ما زن مسلمان را با رعایت عفت و حدود شرعی در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و حضور در جاهایی که با عفت زن منافاتی نداشته باشد نه تنها منع نکرده است؛ بلکه تشویق هم می کند؛ حضور حضرت فاطمه زهرا (سلام الله وعلیها) در مسجد برای ارائه خطبه در حمایت از ولایت همسرش نمونه بارز حضور زن در اجتماع می باشد و هم چنین در زندگی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) هم حضور ایشان برای حل مشکلات علمی وفقهی مسلمین وهجرت ایشان از مدینه به طوس به حمایت از ولایت امام رضا(علیه السلام)؛ و برائت از دشمنان اهلبیت (علیه السلام) نمونه بارز فعالیت اجتماعی وسیاسی ایشان در جامعه اسلامی می باشد. اما در برعکس در سبک زندگی غربی زن به عنوان ابزار شهوت در اجتماع حضور دارد و حافظ منافع اشخاص سرمایه دار وهواپرستان می باشد که اسلام چنین حضوری را منع می کنند.
صبر درسختی ها ومشکلات
در تربیت دختر والدین برای اینکه بتوانند دختر خود را مادری ایده آل برای فرزندان آینده بسازند؛ باید در زندگی صبر بر مشکلات و سختی ها را برای آنها آموزش دهند. دختری که همیشه در ناز و نعمت باشد و تمام امکانات زندگی را فراهم ببیند نمی تواند در زندگی بعد از ازدواج در زندگی زناشویی همسر خوبی برای شوهر خویش باشد و در مقابل مشکلات زندگی نمی تواند صبر کند؛ بنابراین بایستی والدین الگوهایی از دختران نمونه و زنان کامل را در زندگی به آنها معرفی کنند ؛که حضرت معصومه (سلام الله علیها) می تواند دختر نمونه ای برای دختران امروزی باشد از این جهت که حضرت معصومه (سلام الله علیها) برای رسیدن به ولایت امام معصوم با چه مشکلاتی از مدینه به طوس حرکت کردند؛ و با کمترین امکانات توانستند معارف اهلبیت (علیهم السلام) را درمسیرحرکت به طوس به دوستان شیعه برسانند که این تبلیغ باعث شد همراهان خویش را از دست بدهد و جان خویش را نیز از دست بدهد این نشانگر صبر و تحمل بالای حضرت معصومه (سلام الله علیها) در زندگی است که دختران امروزی بایستی در زندگی خویش صبر در مشکلات زندگی را از حضرت فاطمه مصومه (سلام الله علیها) یاد بگیرند. درواقع حضرت معصومه بهترین سرمشق در سختی ها ومشکلات زندگی در خانواده های امروزی است ؛ که با پیروی از ایشان می توانیم برمشکلات چیره شویم ومسیر سعادت را بپیماییم.
پی نوشت
[1]کافی ج2،ص106ح2.
[2]سوره اسرا،آیه 70.
امّی بودن پیامبر خدا دلیلی بر اعجاز قرآن
دست تحریف، برخی روایات را به شکلی بیان کرده است که گویا جبرئیل کتابی آورده و به پیامبر میگوید: بخوان و حضرت، اظهار بیسوادی میکند.[1] اینگونه نقلها علاوه بر ضعف سند از نظر دلالت نیز مورد قبول واقع نشده است؛ زیرا با عصمت پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله سازگاری ندارد.
چگونگی بعثت نزد شیعه
بعثت در منابع شیعه به این شکل آمده است که پیامبر خدا همواره به غار حرا میرفت و در آنجا به عبادت خدا و نیایش با پروردگار میپرداخت تا اینکه به چهل سالگی رسید. امام حسن عسکری علیهالسلام دراینباره میفرماید: «... فَلَمَّا اسْتَكْمَلَ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى قَلْبِهِ فَوَجَدَهُ أَفْضَلَ الْقُلُوبِ وَ أَجَلَّهَا وَ أَطْوَعَهَا وَ أَخْشَعَهَا وَ أَخْضَعَهَا أَذِنَ لِأَبْوَابِ السَّمَاءِ فَفُتِحَتْ وَ مُحَمَّدٌ يَنْظُرُ إِلَيْهَا وَ أَذِنَ لِلْمَلَائِكَةِ فَنَزَلُوا وَ مُحَمَّدٌ يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ أَمَرَ بِالرَّحْمَةِ فَأُنْزِلَتْ عَلَيْهِ مِنْ لَدُنْ سَاقِ الْعَرْشِ إِلَى رَأْسِ مُحَمَّدٍ وَ غُرَّتِهِ وَ نَظَرَ إِلَى جَبْرَئِيلَ الرُّوحِ الْأَمِينِ الْمُطَوَّقِ بِالنُّورِ طَاوُسِ الْمَلَائِكَةِ هَبَطَ إِلَيْهِ وَ أَخَذَ بِضَبْعِهِ وَ هَزَّهُ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ قَالَ وَ مَا أَقْرَأُ قَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ...»؛[2] «هنگامی که پیامبر خدا به چهل سالگى رسید، خداوند قلب او را بهترین، والاترین، خاشعترین و مطیعترین قلبها یافت؛ پس به اذن الهی درهاى آسمان باز شد و جبرئیل به همراه ملائکه با اجازه خدا نازل شدند، در این حال حضرت محمد صلّىاللّهعلیهوآله به آنها مىنگریست؛ پس رحمت الهی از طرف عرش بر وى نازل شد. جبرئیل نزد پیامبر فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد گفت: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد! بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید...».
امّی بودن پیامبر صلیاللهعلیهوآله
کلمه «امّی» گاهی به معنای منسوب به «امالقری» به کار میرود؛ ولی ظاهر برخی آیات قرآن بر معنای نزد کسی درس نخوانده بودن پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله تأکید دارد.[3]
رابطه درس ناخوانده و عالم بودن
بیشک پیامبر اکرم صلّىاللّهعلیهوآله عالم بودند؛ زیرا خداوند به وی میفرماید: «قُل رَبِّ زِدْني عِلْما»؛[4] «بگو: ای پروردگارم! بر علم من بیفزای» از این جمله معلوم است که حضرت دارای علم ویژهای بوده و از خدا افزوده شدن آن را درخواست میکند. امام صادق علیهالسلام درباره این علم میفرماید: «این علمی است که نزد هیچکدام از اوصیاء و انبیای الهی نبوده است»؛[5] بنابراین با اینکه حضرت، نزد کسی درس نخواند؛ ولی خداوند علمی به او عطا کرد که به هیچیک از پیامبران گذشته نداده بود.
خداوند این علم را در مجموعهای به نام قرآن کریم، بر قلب آخرین پیامبرش نازل کرد و او را از هرگونه فراموشی و نسیانی مصون داشت.[6] از این مطالب دو نتیجه گرفته می شود:
یک. پیامبر صلّىاللّهعلیهوآله در عین اینکه هرگز پیش کسی درس نخواند، دارای علوم ویژهای بود.
دو. نازل شدن قرآن کریم بر ایشان، در عین درس ناخوانده بودنش از اعجازهای خداوند است و همین امر، وحیانی بودن قرآن کریم را نیز اثبات میکند.
پینوشت:
[1]. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری، دار طوق النجاة، 1422ق، ج1، ص7.
[2]. التفسير المنسوب إلى الإمام الحسنالعسكري عليهالسلام، مدرسة الإمام المهدي علیهالسلام، 1409ق، چاپ اول، ص: 157.
[3]. عنکبوت: 48.
[4]. طه: 114.
[5]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، وزارت ارشاد اسلامی، 1410ق، ص145.
[6]. اعلی: 6.
چرا زائران حج باید حلالیت بطلبند؟
حجتالاسلام حافظ نجفی، پژوهشگر حج و زیارت و عضو گروه پژوهشی اخلاق و اسرار پژوهشکده حج و زیارت در گفتوگو با ایکنا، با اشاره به تفاوت سفر حج با سایر سفرها، به تبیین اهمیت حلالیت گرفتن زائران حج پیش از سفر پرداخت و گفت: در آیات و روایات آمده است که سفر حج یک سفر کاملاً متفاوت و متمایز با دیگر سفرهاست. این سفر، سفر تغییر انسان و تغییر در روح، روان، اخلاق، رفتار، نگرشها و شئونات زندگی او است؛ چراکه حج پیمان بستن با خداوند و دوری از شیطان و وسوسههای شیطان، دور انداختن لباس گناه و پوشیدن لباس اطاعت الهی، شستوشوی انسان از آلودگیها و آراسته شدن به همه فضیلتهاست.
وی تصریح کرد: حج آغاز زندگی پاک و مصفا و دوری از همه پلشتیها، دوروییها و نادرستیهاست. پس حج باید باعث نوعی تغییر و دگرگونی همه جانبه در وجود انسان باشد. اما این تغییر از کجا و کی باید آغاز شود؟ از همان زمان که قصد حرکت میکنیم این تغییر باید اتفاق بیفتد به همین دلیل در کتابهای مربوط به آداب حج و زیارت گفته شده است که پیش از حرکت لازم است انسان غسل کند، نماز بخواند، دعا کند و فامیل و آشنایان را جمع و با آنها خداحافظی و از اطرافیان حلالیت بطلبد.
چرا باید حلالیت بگیریم؟
حجتالاسلام نجفی در خصوص دلایل توصیه اسلام به حلالیت گرفتن، گفت: انسان در طول زندگی ممکن است به لحاظهای گوناگون اخلاقی و رفتاری، مالی، مسائل حقوقی، عاطفی و ... رفتار اشتباهی داشته باشد که اگر آنها را حل نکند و حقالناس و حقوق اخلاقی که بر گردن دارد را از گردن خود برندارد و حلالیت نطلبد ممکن است در سفر حج به اهداف معنوی که منظور نظر حج است نرسد. به همین دلیل یکی از آداب مهم سفر حج حلالیت طلبیدن است.
وی با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) که فرمودند: «حق مسلمان این است که هر وقت تصمیم به سفری دارد برادران دینی و آشنایان را خبردار کند»، گفت: هدف از خبر دادن عمدتاً خداحافظی کردن است تا مسلمان با قلبی پاک و حق و حقوق تصفیه شده و حلالیت گرفته شده راهی سفر شوند.
حلالیت قلبها را پاک میکند
این پژوهشگر حوزه حج و زیارت در خصوص مزایای حلالیت طلبیدن، گفت: حج سفری معنوی و آغازی برای یک زندگی با شیوه جدید است و حلالیت طلبیدن باعث میشود قلب انسان مصفا شود و کینه، کدورت و ناراحتیها برطرف شود. حلالیت باعث آرامش خود انسان و سایرین میشود و قلب انسانها را پاک میکند.
وی ادامه داد: حلالیت نوعی مبارزه با نفس و شکستن غرور و پیروزی بر نفس و وسوسههای شیطان است. چون ممکن است انسان به جهت غرور و تکبر، خودخواهی و خودبینی حاضر نشود از دیگران عذرخواهی کند. از آنجایی که عذرخواهی یعنی پشیمان بودن از کرده و گذشته خود، نوعی خودشکنی است، اگر انسان نتواند بر خود پیروز شود و غرور و تکبر را کنار نگذاشته و به این سفر قدم بگذارد، چندان نتوانسته تغییر لازم را در وجود خود ایجاد کند. پس اگر اقدام به حلالیت طلبی کند در واقع با غرور، خودبینی و خودپسندی و کبری که در وجودش است مبارزه و آنها را از وجود خود زائل میکند.
حلالیت بگیرید تا نفس تان تهذیب شود
این عضو گروه پژوهشی اخلاق و اسرار پژوهشکده حج و زیارت ادامه داد: امام صادق(ع) در حدیث دیگری فرمودهاند: «کسی که تصمیم به حج بیتالله الحرام یا عمره دارد اگر از هر نوع کبر و غرور و رذائل اخلاقی دور باشد، وقتی از سفر برمیگردد از همه گناهانش پاک شده است مانند روزی که از مادر به دنیا آمده است». پس دومین سفر و نتیجه حلالیت طلبی مبارزه با نفس و تهذیب نفس است.
نویسنده کتاب «اصول و روشهای تربیت در مناسک حج» هشدار داد که اگر انسان نتواند حقالناس را پرداخت و حق مردم را ادا کند(چه به لحاظ اخلاقی و چه به لحاظ مالی)، و فرد با وجود حقی که به گردن دارد به حج برود، براساس روایات حج کاملی را تجربه نخواهد کرد. البته ممکن است این حج درست باشد اما حج کامل و مورد انتظاری نخواهد بود.
حجتالاسلام نجفی اضافه کرد: اگر زائر باعث رنجش کسی شده به خصوص اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و شرکا حتماً باید حلالیت بطلبد و از افرادی که آنها را آزرده دلجویی کند. همچنین تمام حقوق مالی مردم را باید پرداخت کند و در صورتی که امکان این کار را نداشته باشد باید مهلت بگیرد. اگر چنین کرد باری از روی دوش خود برداشته و با قلبی آرام به سفر حج میرود. امام صادق(ع) فرمودند: وقتی میخواهی به این سفر عزیمت کنی، از حقوقی که دیگران بر تو دارند باید خودت را مبرا کنی و حق دیگران را ادا کنی؛ چه حق مالی و چه حق انسانی و چه اخلاقی باشد.
وی در خصوص اهمیت حلالیت گرفتن، گفت: علی بن یقطین جایگاه بالایی در حکومت هارون داشت اما از مریدان امام کاظم(ع) بود که به مدینه رفته بود اما امام ایشان را به حضور نپذیرفتند و فرمودند شما ابراهیم جمال را راه ندادید و دل او را آزرده کردید؛ علی بن یقطین به کوفه بازگشتند و از ابراهیم جمال حلالیت طلبید و به نزد امام بازگشتند و امام کاظم ایشان را پذیرفت.
نویسنده کتاب «آسیبشناسی سفرهای زیارتی» تصریح کرد: اینها نشان میدهد که حج باید انسان را دگرگون کند و تغییر دهد. اخلاق، رفتار، برخوردها و نوع سلوک و سبک زندگی ما و همه آنچه که به زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی ما مربوط میشود باید دگرگون شود تا وقتی حاجی از مکه بازمیگردد انسان متفاوتی شده باشد؛ متفاوت به این لحاظ که از دست و زبان او دیگران در آسایش باشند و به سوی حرام و مکروه گرایش نداشته باشد و یک زندگی الهی و معنوی را آغاز کند. لازمه همه این موارد این است که تغییر را از آغاز حرکت با حلالیت طلبیدن آغاز کند.
سیدحسن نصرالله: نبرد با دشمن تا آزادی تمام خاک لبنان ادامه دارد/ تشکر از ایران و سوریه برای حمایت از مقاومت
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان روز پنجشنبه به مناسبت سالروز عید مقاومت و آزادسازی جنوب لبنان (مصادف با 25 مه) سخنرانی کرد.
وی در آغاز این سخنرانی گفت: روز مقاومت و آزادی، مناسبت بزرگی است که یادآور پیروزی بزرگی است که در لبنان محقق شد.
دبیرکل حزب الله لبنان با تشکر و قدردانی از همه لبنان به ویژه از تمام کسانی که برای تحقق این پیروزی جانفشانی کردند، اعم از خانواده شهدا، مجروحان، اسرای آزاد شده، مبارزان و همه خانوادههایشان، گفت: از ایران و سوریه که همواره حامی مقاومت بودند و هستند و نیز از رهبران مبارز تشکر و قدردانی می کنم.
وی همچنین از ارتش لبنان، نیروهای امنیتی، گروه های فلسطینی، نیروهای سیاسی و همه حامیان مقاومت تشکر و قدردانی کرد.
دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد: کسی که گمان می کند نبرد با دشمن به پایان رسیده، دچار توهم شده است؛ زیرا هنوز بخشی از خاک ما تحت اشغال است.
سیدحسن نصرالله گرامیداشت این روز را امری ضروری دانست و گفت: این روز تجربه بزرگی است که باید نسل های ما با آن و نیز با جانفشانی هایی که در این روز عظیم صورت گرفت، آشنا شوند، باید به همه نسل ها و مردم لبنان یادآوری کرد که این پیروزی با دخالتهای بیگانگان حاصل نشد؛ بلکه نتیجه سال ها فداکاری بود.
وی خاطرنشان کرد: پس از عقب نشینی از جنوب لبنان و غزه، امروز دیگر "اسرائیل" بزرگ از نیل تا فرات موجودیتی ندارد.
دبیرکل حزب الله لبنان با اشاره به دستآوردهای مقاومت گفت: اسرائیل امروز در پشت دیوارها پنهان شده است و از تحمیل شرط های خود در هر مذاکره ای با فلسطین عاجز مانده است؛ و اینها حاصل تحولاتی است که مقاومت تحمیل کرده است؛ پس از آزادی جنوب، هژمونی آمریکا بر جهان دیگر وجود ندارد و اوضاع به سمت جهان چندقطبی پیش می رود و این همان چیزی است که اسرائیل را هراسان کرده است.
وی با تاکید بر اینکه در مقابل چنددستگی موجود در رژیم صهیونسیتی، شاهد انسجام و ثبات در محور مقاومت هستیم؛ گفت: مواضع رئیس جمهور ایران در سفر به سوریه پس از 12 سال جنگ علیه سوریه، بیانگر انسجام محور مقاومت است.
سید حسن نصرالله در واکنش به تهدیدات نتانیاهو گفت: شما نمی توانید ما را به یک جنگ بزرگ تهدید کنید؛ بلکه این ما هستیم که شما را به آن تهدید میکنیم، میدان های نبرد در این جنگ بزرگ آکنده از صدها هزار مبارز خواهد بود زیرا ما از لحاظ تعداد نیرو برتری بی نظیر داریم، مقاومت روز به روز در حال توسعه است و تحولی بزرگ در توان مالی و نظامی مقاومت رخ داده است.
دبیرکل حزبالله لبنان تاکید کرد: اسرائیلیها در تقویت قدرت بازدارندگی خود ناکام ماندند و فهمیدند که بابت هر تجاوز بهای سنگینی پرداخت خواهند کرد، اسرائیلی ها به دنبال رزمایش اخیر حزب الله و ترس و وحشت شهرکنشینان و نیز سقوط ارزش شیکل در برابر دلار ، از تهدیدات اخیر خود عقب نشینی کردند، جنگ بزرگ در منطقه رژیم صهیونیستی را به نابودی خواهد کشاند.
سیدحسن نصرالله معادله ارتش، ملت و مقاومت را عامل حفاظت از لبنان دانست و گفت: این معادله چتر نجات واقعی است که نباید آن را از دست داد. امنیت، شرط اصلی و پیش نیاز هرگونه راه حل برای مسائل اقتصادی و سیاسی است.
دبیرکل حزب الله لبنان در خاتمه این سخنرانی با اشاره به شرایط اقتصادی حاکم بر لبنان در مورد رئیس بانک مرکزی این کشور گفت: یا خودش استعفا دهد یا دستگاه قضایی مسولیت این امر را به عهده بگیرد؛ زیرا دولت پیشبرد امور صلاحیت برکناری او را ندارد.
وی همچنین در خصوص مساله آوارگان نیز گفت: مساله آوارگان سوری را می توان با اتخاذ تصمیمی مبنی بر اعزام هیئتی از لبنان به سوریه و انجام مذاکرات در این خصوص حل و فصل کرد.
گفتنی است؛ 25 می سال 2000 یادآور اولین پیروزی قطعی مقاومت لبنان در مقابل رژیم صهیونیستی ، آغاز زنجیره پیروزیهای این حزب مردمی و مومن و آغاز سراشیبی زوال برای دشمن اسرائیلی بود، در 25 می سال 2000 ارتش رژیم صهیونیستی پس از 22 سال اشغال، از مناطق جنوب لبنان عقبنشینی کرد، این عقبنشینی به دلیل حملات سخت مقاومت اسلامی لبنان، حزب الله، صورت گرفت.
جهان اسلام امروز بیش از پیش به وحدت نیاز دارد
" محمد نبوی راد" امام جمعه روستای دفاری جزیره قشم با بیان این حقیقت که دشمنی استکبار جهانی با اسلام تمامی ندارد و هر لحظه با توطئهای جدید در صدد تضعیف مسلمانان است، گفت: وحدت یک فرمایش الهی است. ۱۴۰۰ سال پیش زمانی که خداوند قرآن را نازل کرد فرمود "وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لا تَفَرَّقوا". این آیه و آیههای دیگر به سبب حضور پیامبر گرامی اسلام نازل شده است.
وی ادامه داد: زمانی که خداوند در بهترین قرنها به آیه وَ اعتَصِموا توصیه میکند، در برابر آن ما را نهی میکند:" وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ريحُكُم" و این آیه شریفه در زمانی که مردم در جهل و نادانی به سر می بردند نازل شد.
امام جمعه روستای دفاری تاکید کرد: از زمانی که خداوند انسان را آفرید اولین دشمن او _شیطان_ سبب شد از بهشت رانده شود. زمانی که در روی زمین سکنی گزید تا به اکنون شیطان در بین مسلمانان تفرقه ایجاد میکرده و همچنان هم خواهد کرد.
نبوی با اشاره به اینکه در زمان پیامبر گرامی اسلام دشمن به دو دسته"شیطان" و "انسانهای شیطان صفت" تقسیم شدند، گفت: خداوند در قرآن خود میفرماید" "وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْو". خداوند این گونه افراد _ استکبار جهانی_ را شیطان صفت نام میبرد، همانطورکه مقام معظم رهبری از آن به عنوان "شیطان بزرگ" یاد کردند.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: دشمنان اسلام زمانی در بین مردم اوس و خزرج به جای ایجاد وحدت، در بین دل های مسلمانان تفرقه ایجاد کرده و آنان را نسبت به یکدیگر سرد میکردند و در نتیجه با پیامبر همراه نمی شدند. اگر جنگ های پیامبر بزرگ اسلام را نگاه کنیم میبینیم تمامی آنها تدافعی بوده یا برای از بین بردن توطئه دشمنان بوده است.
وی تصریح کرد: افرادی بودند که دیگران را نسبت به اسلام تحریک کرده و بین مسلمانان تفرقه ایجاد میکردند به فرموده خداوند این افراد "شیاطین انس" هستند.
نیاز به وحدت بیش از پیش حس میشود
امام جمعه اهل سنت با اشاره به سخنان رهبری که "استکبار، در انقلاب عظیم اسلامیِ ملت ما، از اسلام سیلی خورده است. لذاست که مستکبرین میخواهند امت را با یکدیگر دشمن کنند"، تاکید کرد: در حال حاضر ما نسبت به زمان پیامبر نیاز بیشتری به ایجاد وحدت در بین جامعه اسلامی و حتی کشورهای مسلمان داریم. زیرا اسلام در زمان پیامبر فقط در سرزمین حجاز بود که دشمنانش قوم یهود و قریش بودندو ولی امروز میبینیم که مسلمانان دشمنان بسیار زیادی دارند که در همهجای این دنیای پهناور حضور دارند. و تنها هدفی که از دشمنی با اسلام دنبال می کنند سکوت مسلمانان در برابر جنایت هایی است که آنها انجام میدهند.
نبوی با بیان اینکه مسلمانان به تمامی مظلومان در هرکجا که وجود داشته باشند یاری میرسانند، خاطر نشان کرد: این اقدام _ یاری رساندن به مظلومان فارغ از دین و مذهبی که دارند_ سبب همدلی بین مسلمانان خواهد شد. این زنجیره وحدت که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام بریده بریده شده بود، به دست رهبر معظم اسلامی به هم متصل شده است.
امام جمعه اهل سنت در پایان تصریح کرد: همانگونه که قرآن کریم ما را به وحدت امر کرده در مقابل هم ما را از نفاق بازداشته است." يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ". در هرکجای این سرزمین پهناور مسلمانی وجود داشته باشد بر ما واجب است او را یاری رسانیم.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی. این دیدار سالیانه، هم فرصتی است برای اینکه از مجلس شورای اسلامی تکریم بشود، چشمها به این نهاد باعظمت دوخته بشود و همه توجّه کنند به عظمت و اهمّیّت جایگاه مجلس، هم فرصتی است برای اینکه به نمایندگان محترم خداقوّت گفته شود. یک سال زحمت کشیدید ــ حالا این بار که سه سال زحمت کشیدید ــ و انصافاً جا دارد که در پایان هر سال یک خداقوّت صمیمی و از ته دل به نمایندگان محترم گفته بشود؛ یکی از اهداف این جلسه این است. احیاناً برخی نصایح و تذکّرات هم هست که انسان فکر میکند شاید مفید باشد و شاید اقتضای اصل ۵۷ قانون اساسی هم باشد که ما یک تذکّراتی، گاهی یک نصایحی به شما عرض کنیم.
من چند مطلب را آماده کردهام که عرض کنم لکن قبل از شروع این مطالب لازم میدانم یاد کنم از حماسهی عظیم فتح خرّمشهر؛ کار بزرگِ کمنظیر حقّاً و انصافاً؛ یعنی در اوایل فروردین، دوّم فروردین سال ۶۱ آن عملیّات بزرگ فتحالمبین انجام گرفت، با آن پیروزی عظیمی که اتّفاق افتاد و بیش از پانزده هزار نیروی دشمن در آن عملیّات اسیر شدند، خب دیگر فکر نمیشد که حالا به این زودی نیروهای مسلّح ما به فکر یک عملیّات دیگری باشند، چه برسد به اینکه بگوییم به فکر عملیّاتی باشند که دو برابر یا چند برابر [عملیّات] فتحالمبین است؛ امّا این اتّفاق افتاد. ما وقتی که به فتح خرّمشهر نگاه میکنیم، [میبینیم] که خب یک حادثهی معجزآسا بود؛ واقعاً معجزآسا بود. بعد از فتح خرّمشهر، این واسطهها، بعضی از رؤسای جمهور و مانند اینها [به ایران] میآمدند؛ آقای سکوتوره(۲) که خب شخصیّتِ جاافتادهی مهمّی بود در آفریقا، آمد به من گفت که امروز وضع شما با دیروز فرق میکند، به خاطر فتح خرّمشهر؛ یعنی اصلاً زمینهی صحبت یک زمینهی دیگری است.
عظمت فتح خرّمشهر چشمها را به خود جلب میکند امّا من میخواهم بگویم مهمتر از فتح خرّمشهر یا لااقل به همان اندازه مهم، جریانات این عملیّات بیتالمقدّس است، این عملیّاتی که منتهی شد به فتح خرّمشهر؛ آن فداکاریها، آن ابتکارها، آن نقشهها و طرحهای جنگیای که به نظر بنده باید در دانشگاههای جنگ تدریس بشود.
پیدا کردن راه میانه، زمینگیر کردن دشمن، محاصره کردن دشمن، مقاومت کردن و ایستادن در مقابل مشکل کمبودهای انسانی و تسلیحاتی و شهدای عالیمقامی که ما در این عملیّات دادیم، اهمّیّت خیلی زیادی دارد. واقعاً افراد [کتابهای مربوطه را] بخوانند. من نمیدانم شما برادران و خواهرانِ عزیز وقت میکنید این کتابهایی را که در باب این عملیّات هست بخوانید [یا نه]؛ به نظر من وقت کنید بخوانید؛ جا دارد. اگر شما فرصت پیدا میکنید که در شهر خودتان عملیّاتِ انتخابات انجام بدهید، تبلیغاتِ انتخاباتی بکنید، با خیال راحت بروید بین مردم حرف بزنید، بعد مردم با خیال راحت بروند پای صندوق و اسم شما را بیندازند داخل صندوق، بعد بیایید در مجلس و چهار سال در مجلس [باشید]، اگر این اتّفاقها میافتد، به خاطر آن فداکاریها است، به خاطر آن شهادتها است، به خاطر آن ازخودگذشتگیهای به معنای واقعیِ کلمه است. آن وقتی که مثلاً فرمانده گردان در وسط معرکه احساس میکند نیروهایش بُریدهاند، امکانات ندارند، دستگاه ندارند، دشمن هم با دویست تانک دارد میآید طرف خاکریز اینها و برای اینکه روحیه بدهد به بچّههای خودش میرود روی خاکریز میایستد برای بچّهها حرف میزند، اینها بهزبان آسان است؛ این کارهای بزرگ، این حرکاتِ انصافاً فوقِ طاقتِ متعارفِ بشری ــ یعنی طاقت متعارف بشری اینقدر نیست ــ عظمتش خیلی زیاد است؛ نگذارید اینها کهنه بشود. شماها بر روی منبر بلندی نشستهاید، منبر مجلس شورای اسلامی؛ صدای شما به همهی کشور، بلکه به دنیا میرسد؛ نگذارید این حوادث بزرگ و این افتخارات عظیم کهنه بشود، کمرنگ بشود، فراموش بشود. خب، انشاءالله سوّم خرداد بر همهی ملّت ایران مبارک باد!
امّا من چند مطلب یادداشت کردهام که عرض کنم: مطلب اوّل در مورد مسئلهی قانون است، دو سه نکته است که عرض میکنم؛ مطلب دوّم در مورد مجلس یازدهم است، همین مجلس شما؛ مطلب سوّم هم چند توصیه است که عرض خواهم کرد. البتّه خیلی از این مطالبی که من امروز به شما میگویم، بارها گفته شده؛ سال گذشته همین جا خیلی از حرفها را زدیم،(۳) سالهای قبلش هم همینجور، لکن بالاخره شنیدن و تذکّر دادن و مکرّر گفتن یک امر فینفسه لازمی است.
در مورد قانون و اهمّیّت قانونگذاری باید عرض بکنم درست است که شما برای مجلس دو شأن قائلید، شأن قانونگذاری و شأن نظارت ــ به همان معنایی که «نظارت» در قانون معنا شده ــ امّا شأن قانونگذاری خیلی بالاتر از مسئلهی نظارت است؛ اصل مسئله برای مجلس، قانونگذاری است. فلسفهی قانون چیست؟ اصلاً چرا ما قانون لازم داریم؟ برای اینکه ثبات در زندگی ضرورت حیاتی است. اگر ثبات نباشد، جامعه غیر قابل پیشبینی باشد، برنامهریزی نمیشود کرد. برنامهریزی مبتنی است بر اینکه شما بتوانید به آینده خاطرجمع باشید تا بتوانید برنامهریزی میانمدّت یا بلندمدّت بکنید. چه جوری خاطرجمع میشوید؟ با قانون. قانون در همهی مسائل ــ مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی، مسائل فرهنگی و غیره ــ قاعده وضع میکند؛ قانون این است. اگر قانون نباشد، اصلاً زندگی مختل خواهد شد. معروف است در دنیا که قانون بد، بهتر از بیقانونی است؛ در حالی که قانون بد یک آفت بزرگی است، امّا میگویند از بیقانونی بهتر است. پس مسئلهی قانونگذاری خیلی مهم است. قانونگذاری، هم به آحاد مردم امکان میدهد برای زندگی خودشان برنامهریزی کنند، هم به مجموعهها و بنگاههای گوناگون فرهنگی و اقتصادی و غیره این فرصت را میدهد، هم به مسئولان کشورها و دولتها این فرصت را میدهد؛ قانون [مهم است]. این اهمّیّت قانونگذاری است. خب، اگر قانون نباشد، طبعاً روزمرّگی است، هرجومرج است. معروف است که قانونگذاری ریلگذاری است؛ ما هم این را مکرّر گفتهایم؛ آقای قالیباف هم الان در بیانشان بود؛ حرف درستی هم هست؛ منتها ریلگذاری یعنی مسیر را برای نیروهای اجرائی کشور آماده کردن، که از این مسیر بروند. منتها در ریلگذاری خصوصیّتی وجود دارد و آن اینکه آن کسی که روی ریل حرکت میکند، دیگر قدرت چپ و راست رفتن ندارد ــ قطار از روی ریل حرکت میکند ــ در حالی که مسئولان اجرائیِ ما و دولتها در طول تاریخ، مواردی از قوانین تخطّی میکنند. پس در واقع بگوییم [قانونگذاری] جادّهسازی است. ولی به هر حال مسیر را مشخّص کردن است.
قانونگذاری یک نسبتی با سیاستهای کلّی دارد؛ چون یک چیزی هم در قانون اساسی به نام سیاستهای کلّی هست. این سؤال گاهی مطرح میشود که خب سیاستهای کلّی چهکاره است؟ قانونگذاری چهکاره است؟ پاسخش این است که عرض میکنم: سیاستهای کلّی جهت را معیّن میکند، قانونگذاری راهها و جادّههایی را که به این جهت میشود حرکت کرد مشخّص میکند؛ فرقش این است. مثلاً در سیاستهای کلّی گفته میشود باید برویم طرف شمال؛ امّا راه به سمت شمال، راههای متعدّدی است؛ این دولت میگوید من این راه را انتخاب میکنم، آن دولت میگوید من این راه [دیگر] را انتخاب میکنم؛ اشکالی ندارد. لذاست که سیاستهای کلّی برای همهی سلایق و همهی شیوههای مدیریّتی ظرفیّت دارد. این مجلس میگوید من این قانون را برای این [مورد] انتخاب میکنم، یک مجلس دیگر ممکن است یک قانون دیگری را انتخاب بکند؛ تفاوتش این است. خب این خیلی مهم است که جهت باید فراموش نشود. قانون از آن «جهت» باید تخطّی نکند؛ نسبت بین سیاستگذاری و قانونگذاری این است.
خب، خود قانوننویسی و قانونگذاری هم یک اصولی دارد، که البتّه این اصول در سیاستهای تقنین آمده؛ که حالا آن سیاستها هم باید تبدیل به قانون بشود که متأسّفانه نشده و چند سال است که مانده. یکی از کارهایی که باید حتماً انجام بگیرد، تقنین برای شیوهی قانونگذاری است ــ قانونگذاری برای شیوهی قانونگذاری ــ تا معلوم باشد که قانونگذاری چه جوری انجام میگیرد.
ما در آن سیاستهای کلّی(۴) که با مشورت مجمع تشخیص و صاحبنظران متعدّدی تنظیم شده، در مورد خصوصیّات قانون، نکاتی را ذکر کردیم که حالا سه چهار موردش را من اینجا عرض میکنم:
یکی مسئلهی تأویلناپذیری قانون است؛ یعنی قانون صریح باید باشد، جوری نباشد که مجدّداً احتیاج به استفساریّهی مجلس داشته باشد که باز یک بحث تکراریای پیش بیاید؛ باید به کارشناسی جامع اتّکاء داشته باشد، اتقان داشته باشد، واقعاً روی آن کارشناسی شده باشد، قابل اجرا باشد. یکی از خصوصیّاتِ قانونِ خوب قابل اجرا بودن است؛ اگر یک قانونی است که از لحاظ منابع مالی کشور، از لحاظ ظرفیّتهای کشور قابل اجرا نیست، این قانون، قانونِ خوبی نیست. خب، خیلی از آرزوها را انسان دارد منتها باید دید میتوانیم این آرزو را عملی بکنیم، یعنی اگر مثلاً شما به جای اینکه نمایندهی مجلس باشید، وزیر فلان دولت بودید یا رئیس فلان دولت بودید، میتوانستید این را اجرا کنید؟ این مهم است؛ این را باید در نظر گرفت. وقتی که میخواهیم قانون بگذاریم، قابل اجرا بودن قانون معلوم بشود. ثبات قانون یکی از خصوصیّات است؛ البتّه قانون باید بِروز بشود؛ در این شکّی نیست لکن بهروز شدن قانون یک حرف است، تغییرات پیدرپی، تبصره زدن و مانند اینها یک حرف دیگر است که [این] از حالت قانونی خواهد افتاد. منقّح(۵) باید باشد؛ بدون تعارض باید باشد. خب اینها بایدها است؛ از این بایدها، نبایدها را میشود فهمید.
یکی از نبایدها انباشته شدن قانون است که حالا [هم] گفتند، گزارشی هم به من رسیده بود که قوانین به وسیلهی هوش مصنوعی دارد تنقیح میشود که این تعارضها از بین برود؛ تعارض قوانین که ناشی از انباشته شدن قانون است. مثلاً یک موضوع واحد در قانون بودجهی سال میآید، فرض کنید که در قانون مربوط به محیط زیست میآید، و در برخی قوانین [دیگر]؛ خب، این قوانین با همدیگر ممکن است سازگار نباشد؛ وقتی تکلیف، بین قوانین مختلف معطّل شد، آدمی که میخواهد سوء استفاده کند، سوء استفاده میکند. این قانوندانانِ قانونشکن که بنده بارها تکرار کردهام،(۶) همین جاها است که استفاده میکنند.
قانونگذاریِ ناظر به منافع اشخاص، یکی از آفات قانونگذاری است که قانون ناظر باشد به منافع فلان قشر یا فلان شخص یا فلان مجموعه؛ اینها آفات قانون است که باید مراقبت کرد.
من قبلاً ــ حالا یادم نیست سال قبل بود یا جلسهی قبل ــ راجع به مسئلهی افزایش طرحها یک تذکّرکی به دوستان عرض کردم؛(۷) گفتم نگذارید طرح بر لایحه غلبه پیدا کند. خب، وقتی لایحه میآید، در واقع دولت خودش دارد میگوید من میتوانم این کار را انجام بدهم امّا طرح نه. ممکن است شما با زحمت زیادی یک طرحی را فراهم بکنید، بعد با زحمت زیادی آن طرح را در مجلس تصویب بکنید، بعد به دولت که میرسد بگوید خب من مثلاً این امکان را ندارم یا اجرا نمیشود؛ یعنی زحمتها از بین میرود. اینکه من گفتم ناظر به اجرا [باشد،] یک بخش آن هم همین مسئلهی کاهش طرح است. حالا البتّه یک جاهایی طرح باید باشد که من بعداً اشاره میکنم؛ یک مواردی هست که اگر مجلس به خودش نجنبد و طرح احاله(۸) نکند، اصلاً کشور معطّل میماند؛ امّا سیاست کلّی باید این باشد که کار مجلس بیش از طرح، بر روی لوایح انجام بگیرد.
یکی از آفات قانونگذاری که خب این هم برای دوستان کاملاً روشن است، اثرپذیری نمایندهی قانونگذار از جو است؛ جوزدگی. گاهی اوقات میشود تبلیغات اصحاب تبلیغ، حالا چه دشمن، چه آنهایی که دشمن هم نیستند امّا خب بالاخره اهل تبلیغات و مانند این چیزها هستند، یک جوّی، فضائی درست میکند؛ این در روح قانونگذار نباید اثر بگذارد؛ عرض من این است. اینکه «حالا بدشان میآید»، «در بین مردم اینجوری میشود»، «فلان کسها اعتراض میکنند، ایراد میکنند»، اینها باید مطلقا در قانونگذاری تأثیر نگذارد. جوزدگی، یا ملاحظات جناحی، یا دستهبندیهای گوناگون.
خب دستهبندیها هست؛ در مجلس هم هست؛ هم در مجلس شما هست، هم در مجالس قبلی بوده. چارهای هم نیست؛ بالاخره سلایق، مختلف است دیگر؛ یک دسته یک جور فکر میکنند راجع به مسائل، یک دسته یک جور دیگر. این دستهبندیها که ناگزیر هم هست تا یک حدودی، اینها در قانونگذاری اثر نگذارد. اینکه میگویند دوقطبی دوقطبی، معنای دوقطبی همین است؛ معنای دوقطبی اختلاف سلیقه نیست؛ خب اختلاف سلیقه همیشه هست، همیشه بوده. معنای دوقطبی این است که وقتی این اختلاف سلیقه به وجود آمد در هر تصمیمی به جای اینکه به حق و مصلحت فکر کنیم، به جایگاه این دستهبندی فکر میکنیم؛ دستهی ما اینجوری میخواهد، پس باید این بشود؛ حالا حق هست یا نیست، مصلحت هست یا نیست، [فرقی نمیکند؛] معنای دوقطبی این است. خب اینها حالا راجع به مسائل قانون. قانون را باید به سلامت، با طهارت، به نام خدا، برای خدا، باید اینجوری قانون را نوشت که اگر این[طور] شد، آن وقت برکت پیدا میکند. قانون اگر اینجور با این ملاحظات و با نیّت خوب نوشته بشود و تصویب بشود، واقعاً برکت پیدا میکند. دیگر دولتها هم ناچار میشوند عمل کنند. این یک مطلب.
مطلب بعدی در مورد مجلس کنونی است. من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقهی خودم به این مجلس را که از روی اطّلاع بود، عرض کردم، گفتم مجلس، مجلسِ انقلابی است.(۹) الان هم من بعد از سه سال همین را تکرار میکنم. این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پُرتحرّک، پُرکار. البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیهای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهیای که بنده دارم، این[جور] است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد.
مجلس یازدهم مشکلات کشور را شناخته؛ مهم این است. مشکلات کشور شناخته شده و بر اساس شناخت مشکلات، قانون گذاشته شده. این تفصیلی که آقای قالیباف دادند ــ که قبلاً هم یک گزارش مفصّلی برای من فرستاده بودند؛ [البتّه] من از جاهای دیگر هم گزارش دارم، یعنی گزارش فقط گزارش مجلس نیست ــ از کارهایی که شده، قانونهایی که تصویب شده یا الان در مجرای تصویب قرار دارد، اینها همه حاکی از آشنایی با مشکلات کشور است. وقتی مشکلات را انسان دانست، قانون را بر طبق مشکل وضع میکند. هدف این قوانین، مبارزه با فساد بوده، رفع تبعیض بوده، رفع انحصار بوده، بهبود فضای کسبوکار بوده و بقیّهی مسائل اقتصادی دیگر. این قوانین با صراحت و قاطعیّت نظر داده، حکم کرده و تصویب شده. این هم مهم است؛ یعنی ملاحظه و لاپوشانی و مانند اینها در قوانین نیست، صریح و روشن است.
برخی از این قوانینی که شما تصویب کردهاید، قوانین راهبردی است؛ یعنی قوانین موضعی و مقطعی نیست، یک قوانین راهبردی است برای کشور که واقعاً جای احترام و تمجید دارد؛ چه در زمینههای اقتصادی، چه در زمینههای غیر اقتصادی؛ در همهی اینها. قانون «اقدام راهبردی»(۱۰) که همان اوّلِ کار تصویب کردید، یک قانون اساسی است، یک قانون مهمّی است. این [قانون]، کشور را از سرگردانی در قضیّهی هستهای نجات داد؛ یعنی آن حالت حیرت و حالت ندانمکاری [را از بین برد]. وقتی ندانمکاری و حیرت هست، انسان به مقتضای هر قدمی یک تصمیمی میگیرد و گاهی تصمیمهای متعارض! این قانون کاملاً مشخّص کرد که باید چه کار کنیم، الان هم داریم نشانههایش را در دنیا مشاهده میکنیم. یا قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیّت»(۱۱) که به معنای واقعی کلمه از آن قانونهای حیاتی است. بنده سالها است ــ یعنی چند سال است ــ این را میگویم، امّا قانون شما غیر از گفتن ما است؛ گفتن ما در مواردی حالت نصیحت پیدا میکند، [ولی] قانون شما اجرائی و الزامی است، باید عمل بشود. این قانون خیلی قانون مهمّی است. یا قانون «جهش تولید دانشبنیان»؛(۱۲) اینها قوانین راهبردی است. قوانین دیگری هم از این قبیل هست که اینها قوانین راهبردی است.
یکی از امتیازات مجلس یازدهم که من اصرار دارم این را بگویم و به زبان بیاورم، سادهزیستی است؛ یعنی تا آنجایی که به من گزارش شده نسبت به بسیاری از افراد این مجلس، رفتار اشرافیمآبانه و نگاه از موضع بالا و به مردم بیاعتنائی کردن، یا نیست یا کمتر هست. حالا عرض کردم استثناهایی هم وجود دارد؛ یعنی استثناها هم الان جلوی چشم بنده هست، امّا روش کلّی این است؛ این روش کلّی خیلی چیز خوبی است. اینها را از دست ندهید؛ من میخواهم عرض بکنم این نشستوبرخاست با مردم، این تواضع در مقابل مردم، این شنیدن حرف مردم را از دست ندهید. البتّه شنیدن حرف مردم غیر از وعده دادن به مردم است؛ یعنی اینجور نباشد که وقتی در شهر خودتان در حوزهی انتخابیّه نشستهاید و آمدند شکایت کردند، شما همینطور وعده بدهید؛ نه، این وعده را نه شما میتوانید عمل کنید، گاهی مجلس هم نمیتواند عمل کند، گاهی کلّ نظام هم نمیتواند عمل کند. وعده ندهید؛ بشنوید، بگویید تلاش میکنیم، زحمت میکشیم، شاید حل بشود؛ یعنی شنیدن حرف مردم با چهرهی باز و روی خوش، بدون اَخموتَخم. بعضیها با مردم اَخموتَخم میکردند! گفت:
چون وا نمیکنی گرهی، خود گره مباش
ابروگشاده باش چو دستت گشاده نیست(۱۳)
یعنی بالاخره با ابروی گشاده و با روی باز با مردم روبهرو شدن، اینها خیلی ارزش است، اینها اهمّیّت دارد؛ اینها را داشته باشید. این نقاط قوّت را ــ که من عرض کردم و خود شما هم کاملاً بهتر از من میدانید ــ برای این گفتیم که در این سال آخر، اینها را ادامه بدهید.
سال آخر، سال حسّاسی است. حالا بعداً ممکن است یک کلمهای هم راجع به این سال آخر عرض بکنم. یکی از گرفتاریهای کشور، سال آخر مجالس است که در شرف انتخابات و نگاه مردم و مانند این چیزها است. غرض، این نقاط قوّت خودتان را در این سال آخر ادامه بدهید؛ سالم وارد شدید، سالم خارج بشوید. «رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدق»؛(۱۴) اینجوری باشد انشاءالله؛ از کار، آنچه برای انسان میماند این است. اینکه حالا ما دورهی بعد هم انتخاب بشویم یا نشویم، اینها مسائل دنیایی است؛ مسائل درجهی چندم است. اصل قضیّه این است که چه ما بعداً به مجلس بیاییم چه نیاییم، کاری که تا الان کردیم مورد قبول خدای متعال قرار بگیرد؛ اصل قضیّه این است. خب، این هم مطلب دوّم.
مطلب سوّم هم بعضی از توصیهها است که عرض کردیم چند توصیه عرض میکنیم. البتّه عرض کردم که این توصیهها را قبلاً هم با شما در میان گذاشتهایم.
توصیهی اوّل عبارت است از نوع رابطهی مجلس با قوای دیگر بخصوص با قوّهی مجریّه؛ این، آن مطلب اساسی است. باید نوع رابطه را تنظیم کرد. یک دوگانهای اینجا وجود دارد: دوگانهی تقریب و تخریب؛ یک نگاه، نگاه تقریبی است؛ یک نگاه، نگاه تخریبی است.
در نگاه تخریبی، رقیبپنداریِ قوّهی دیگر حاکم بر ذهنیّتها است؛ حالا قوّهی قضائیّه کمتر، عمده قوّهی مجریّه و قوّهی مقنّنه است که اینها خود را رقیب هم خیال کنند؛ رقیبی است که باید شانهی طرف مقابل را به زمین برساند؛ این نگاه، نگاه خطرناکی است. حالا، هم از ناحیهی دولت ممکن است این اتّفاق بیفتد، هم از ناحیهی مجلس ممکن است اتّفاق بیفتد؛ یعنی هر دو طرف میتوانند در این نگاه غلط مشکل درست کنند. دولتها گاهی اوقات مجلس را یک امر زائد، یک امر مزاحم به حساب میآورند؛ گاهی لج میکنند. سالها پیش یکی از رؤسای محترم مجلس، پیش من شکایت میکرد که این دولت اصلاً به ما لایحه نمیدهد! بیکار ماندهایم. این واقعیّت دارد! یعنی یک مجلسی تشکیل شده بود که ترکیب مجلس برخلاف میل آن دولت بود؛ این دولت همکاری نمیکرد، اصلاً لایحه نمیداد. اینکه گفتم بعضی اوقات طرح واجب میشود، اینجا است. وقتی که دولت لایحه نمیدهد، علاجش این است شما هم مدام پشت سر هم طرح تنظیم کنید و تصویب کنید و ارائه بدهید، ابلاغ کنید. یعنی یک دولت وقتی میخواهد مجلس را اذیّت کند، یکی از راههایش همین است که اصلاً [لایحه ندهد]. طبعاً وقتی لایحه نیامد، کشور معطّل میماند. این نمونهی واقعی است؛ این مثالی است که اتّفاق افتاده. یا قانون تنظیم میشود، ابلاغ میشود، [بعد] قانون را بگذارند داخل کِشو و درش را هم قفل کنند! اجرا نکنند. [یا] قانونی است که ابلاغ شده امّا آییننامههایش مدّتها است تنظیم نشده. قانونِ بدون آییننامه که قابل اجرا نیست؛ باید آییننامه درست بشود، باید داده بشود برای [اجرا]؛ این کار نمیشود. اینها از طرف دولتها.
از ناحیهی مجلس، افراط در بهکارگیری ابزارهای نظارتی. خب بله، شما ابزارهای نظارتی دارید؛ از سؤال و تذکّر، تا استیضاح. خب، اینها به جای خودش باید به کار برود، اینها ابزارهای مجلس است؛ مجلس چارهای ندارد، برای ادارهی کشور به اینها احتیاج دارد امّا افراط در بهکارگیری اینها نه. وزرا در دولتهای مختلف مکرّر پیش بنده آمدهاند و از تعداد سؤالهایی که از اینها میشود شکایت کردهاند؛ میگویند اصلاً وقت ما بیشتر به پاسخ به این سؤالها میگذرد که [باید] یا برویم کمیسیون، یا برویم صحن مجلس جوابِ سؤال بدهیم. یا مثلاً فرض بفرمایید وزیر از مجلس رأی اعتماد گرفته، چند ماه بعد ــ سه ماه بعد، چهار ماه بعد ــ همین وزیر استیضاح بشود! خب استیضاح برای چه؟ مگر در یک وزارتخانه در سه ماه چهکار میشود کرد که اگر نکرد، آدم استیضاحش بکند؟ این افراط در به کارگیری ابزارهای نظارتی است. یا از این قبیل چیزهایی که تکرار نکنیم بهتر است. بنابراین این یک نگاه است که نگاه، نگاه تخریب است، نگاه رقیبپنداریِ طرف مقابل است.
یک نگاه دیگر نه، نگاه یک پیکره دیدن مجموعهی نظام است:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار(۱۵)
[نظام] یک پیکر است: یکی قلب است، یکی مغز است، یکی شبکهی عصبی است؛ اینها باید با همدیگر کار کنند. اگر مکمّل هم نباشند، مغزی که قلب کمکش نکند، قلبی که مغز کمکش نکند، شبکهی اعصابی که مغز کمکش نکند به کار نمیآید؛ باید همدیگر را [تکمیل کنند]؛ اصلاً مکمل هم هستند. این یک نگاه است. این نگاه، نگاهِ درستی است؛ این نگاه، آن نگاهِ واقعی است. بنابراین توصیهی اوّل و مهمّ من این است که نگاه مجلس در این یک سال ــ حالا شما که در سال چهارم [و آخر مجلس] هستید، کلّاً [نگاه] مجالس؛ چه شما باشید، چه دیگری ــ بایستی نگاهِ همکاری و همافزایی باشد. البتّه ما به دولت و به قوّهی قضائیّه در موارد خودش این تذکّرات را میدهیم؛ حالا هم به شما عرض میکنیم. خب دولت بار اجرا را بر دوش دارد؛ این را که توجّه دارید! بعضی از شماها، خودتان قبلاً در قوّهی مجریّه بودهاید، چه در حدّ وزیر، چه در حدّ مدیر، در قوّهی مجریّه بودهاید و میدانید قوّهی مجریّه با قوّهی مقنّنه فرق میکند. آنجا کار هست، تلاش هست، فشار کار هست، توقّع هست، مطالبه هست؛ باید مراعات قوّهی مجریّه را کرد و بعضی از مناقشات غیر منطقی را نباید دخالت داد. گاهی اوقات میشود که مجلس وقتی با دولت همکاری میکند، یک عدّهای از این بداخلاقها که گوشه کنار نشستهاند، فوراً در روزنامه و در فضای مجازی و مانند اینها میگویند: «مجلس استقلال خودش را از دست داد، مجلس دولتی شد!»؛ به اینها اصلاً اعتنا نکنید. یا از روی غرض این حرفها گفته میشود یا از روی بیاطّلاعی از مصلحت نظام این حرفها گفته میشود.
یکی از مواردی که من [بر آن] تکیه میکنم، همین مسئلهی بعضی از سختگیریها در مورد وزرائی است که به مجلس ارائه میشود. گاهی اوقات در مورد وزیر پیشنهادی دولت یک سختگیریهای غیرلازمی میشود که موجب میشود که وزارتخانه مدّتها بیوزیر بماند و با سرپرست اداره بشود؛ خب این به کشور ضربه میزند. باید دقّت کرد، بایستی صلاحیّتها را تشخیص داد، در این تردیدی نیست، منتها سختگیری در حدّ منطقی، در حدّ معقول؛ حالا الان در چند وزارتخانه ما وزیر نداریم که اینها همه به مجلس میآیند.
یک توصیهی دیگری هم که میخواهم عرض بکنم، [این است که] حفظ حرّیّت و صراحتی که شما دارید، خیلی خوب است. حرّیّت و صراحت این مجلس خوب است. این حرّیّت و صراحت را با تقوا و صداقت کافی حتماً همراه کنید؛ یعنی اگر بنا است یک چیزی گفته بشود، یک حرفی گفته بشود، خب با صراحت گفته بشود، منتها رعایت صداقت بشود، رعایت تقوا بشود. قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا».(۱۶) اگر چیزی است که میتوان به دستگاههای مسئول، دستگاههای اطّلاعاتی، دستگاههای دولتی تذکّر داد و گفت و جلویش را گرفت، لزومی ندارد که انسان این را علنی بکند. یک جایی البتّه چرا، لازم است، امّا آنجا هم بایست تقوا رعایت بشود، صداقت رعایت بشود. گاهی ما میخواهیم به فلان مسئول مثلاً فرض کنید که سیلیای بزنیم، به مجلس سیلی میزنیم؛ این است دیگر. یعنی ضربه خوردن به یک شخص گاهی مصادف میشود با ضربه خوردن به مجلس. حیف نیست؟ مجلس با این زحمت، با این تلاش [خراب بشود]! غرض، تعرّض به آبروی افراد جایز نیست؛ تعرّض به آبروی افراد، تعرّض به هویّت دینی و انقلابی افراد. البتّه این حرف مخصوص شما نیست. این مربوط به همهی کشور، همهی آحاد مردم از بالا و پایین [است]، منتها امثال من و شما که روی منبرهای بلندی نشستهایم که صدای ما را همه میشنوند، در مورد ما این ملاحظات بایستی بیشتر باشد.
توصیهی بعدی همین مطلب «سال آخر» است که قبلاً اشاره کردم. نگذارید وجاهتطلبی روی حرفها و شعارها اثر بگذارد؛ یعنی اینکه حالا ما اگر چنانچه این حرف را زدیم، این شعار را دادیم، مردم به ما علاقه پیدا میکنند، احتمال رأیآوری بالا میرود، این را بکل از ذهنتان خارج کنید؛ این یکی از آن مجاهدتهای مهم و لازم است. این هم یک توصیه.
توصیهی آخر هم این است که شما امسال یعنی تا سال آینده ــ حالا انتخابات آخر سال است امّا همین ماههای پیش رو که در پیش دارید و مهم هم هست ــ کارهای بزرگی در مقابلتان هست: یکیاش برنامهی هفتم است؛ یکیاش همین مسئلهی شعار سال است؛ مسئلهی مهار تورّم و رونق تولید؛ اینها کارهای بسیار مهمّی است. یکی این لوایح نیمهکارهمانده است که اشاره کردند که بعضی از لوایح یا طرحها در جریان تصویب است، و هنوز تصویب نشده؛ خب اینها به جایی برسد، به یک نقطهای برسد.
بالاخره این سال آخر یک فرصتی است که انسان نگاه کند پشت سرش؛ اگر چنانچه در این دو سه سال گذشته یک خلأیی باقی مانده، یک قصوری انجام گرفته، آن را در این سال آخر انشاءالله جبران کنید و [همانجور که] سرافراز وارد مجلس شدید، انشاءالله سرافراز از مجلس خارج بشوید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
این میوه درمان تمام دردهاست!
گریپ فروت، میوهای است شبیه پرتقال، ولی درشتتر از آن و درون آن به رنگهای سفید، صورتی و قرمز پرورش مییابد و گاه به اندازه یک طالبی بزرگ رشد میکند. در ابتدا مستقیم به سراغ مشهورترین خاصیت گریپ فروت میرویم؛ امروزه مشکل بسیاری از افراد انتخاب یک رژیم غذایی مناسب برای کمک به کاهش وزن است بنابراین، بسیاری از روشهای رژیم غذایی برای رسیدن به کاهش وزن مورد هدف قرار میگیرند.
یک نوع از روشهای موثر، شامل استفاده از گریپ فروت است. بعضی از مطالعات معتقدند که این میوه میتواند بعد از چند ماه مصرف و تلاش، برای کاهش وزن مفید باشد. با در نظر گرفتن احتمال کاهش وزن با مصرف گریپ فروت، تقاضای بیشتر از این میوه اتفاق افتاده است. بنابراین، کشت این گیاه به تازگی افزایش یافته است تا این نیاز را تامین کند.
شاید بعضی از مردم هنوز درباره گنجاندن گریپ فروت در رژیم غذایی روزانه خود مطمئن نیستند، از این رو، به نکات مطرح شده بررسی خواص گریپ فروت برای دانستن مزایای سلامتی گریپ فروت توجه کنید.
۱. گریپ فروت غنی از ویتامین C:
این میوه به دلیل مقادیر بالای ویتامین C معروف و شناخته شده است. بنابراین، میتواند به حفظ و بهبود سیستم ایمنی بدن کمک کند. همچنین، این امر به اطمینان از حفظ سلامتی بدن کمک خواهد کرد.
۲. گریپ فروت سرشار از فیبر:
گریپ فروت حاوی فیبر است که به هضم غذا از روده کمک میکند. بنابراین، از جذب چربی جلوگیری میکند و به تدریج منجر به کاهش وزن میشود.
۳. گریپ فروت برای جلوگیری از انباشت چربی:
محتوای فیبر موجود در گریپ فروت به جلوگیری از تشکیل و انباشت چربی کمک میکند و به بهبود عملکرد سیستم گوارش نیز کمک میکند. بنابراین، انرژی به حداکثر تبدیل میشود و هیچ کالری برای ذخیره چربی در بدن باقی نمیماند.
۴. گریپ فروت برای کمک به بهبود هضم و راحتی سیستم گوارش:
فیبر عملکرد سیستم گوارش را نیز آسان میکند. این فرایند گوارش، در تبدیل غذا به انرژی و دفع مواد مغذی بی اهمیت نقش بسزایی دارد. بنابراین، مصرف روزانه آن به هضم آسان و سیستم گوارشی مناسب کمک میکند.
5. گریپ فروت برای تحریک هورمون ها:
یکی دیگر از مزایای گریپ فروت برای رژیم غذایی این است که تولید هورمونهای تعادل در بدن را تحریک میکند. هورمونهای تعادل روند فرایند گوارشی و بهینه سازی متابولیسم بدن را افزایش میدهند، بنابراین، به کاهش وزن نیز کمک خواهد کرد.
۶. گریپ فروت منبع غنی از آنتی اکسیدان ها:
گریپ فروت به عنوان یک منبع ضد اکسیدان شناخته شده است. بنابراین، مصرف آن به از بین بردن و خنثی کردن اثر مخرب رادیکالهای آزاد کمک میکند و به جلوگیری از بروز نشانههای زودهنگام پیری و بهینه سازی سیستم بدن در حفظ وزن بهینه کمک میکند.
۷. گریپ فروت برای کمک به کاهش وزن:
با مصرف گریپ فروت، میتوانید به کاهش وزن کمک کنید. از آنجا که محتوای میوه بدون کربوهیدرات است، باعث بهینه سازی متابولیسم بدن و ایجاد انرژی میشود. بنابراین، مصرف منظم و هر روزه آن خول و مناسب خواهد بود.
۸. گریپ فروت منبع ویتامین E:
گریپ فروت، منبع خوبی از ویتامین E است که باعث میشود پوستی سالم و سلامت داشته باشید. این میوه از خانوادهی مرکبات، گزینهی فوق العادهای برای رژیم غذایی شما خواهد بود و تاثیر بسزایی در سلامت بدن و داشتن ظاهری جوانتر دارد.
۹. گریپ فروت سرشار از مواد معدنی مختلف:
این میوه حاوی مواد معدنی مختلفی است که در حمایت از یک رژیم غذایی سالم مفید هستند. گریپ فروت به بهبود متابولیسم کمک میکند و در حفظ وزن مناسب عملکرد خوبی دارد.
۱۰. گریپ فروت برای کمک به آرامش ذهن:
مصرف گریپ فروت برای آرام شدن ذهن نیز مناسب است. گریپ فروت برای تان ذهنی آرام به ارمغان میآورد و به کاهش استرس و اضطراب کمک میکند. بنابراین، اگر هر روز صبح مقداری گریپ فروت مصرف کنید، باعث تقویت روحیه، خوشی و آرامش شما خواهد شد.
۱۱. گریپ فروت برای سم زدایی بدن:
مصرف یک لیوان آب گریپ فروت روزانه، به از بین بردن و دفع سموم و مواد مضر از بدن کمک خواهد کرد. بنابراین، مصر منظم آن باعث حفظ سلامتی بن خواهد شد.
۱۲. گریپ فروت برای حفظ حرکت مناسب روده:
یکی دیگر از خواص گریپ فروت این است که حرکت روده را در زمان هضم غذا حفظ میکند بنابراین، این میوه برای بهینه سازی سیستم گوارش مفید است و کمک میکند که فرایند گوارش سالمی داشته باشیم.
گریپ فروت همچنین برای کمک به جذب مواد مغذی مهم در بدن مفید است، از جذب چربی جلوگیری میکند و ویتامین و مواد معدنی مهمی را بیشتر جذب میکند، این برای حفظ سلامت بدن در طول رژیم غذایی مناسب و خوب است.
۱۳. گریپ فروت برای جلوگیری از بیماریهای قبلی عروقی:
مصرف روزانه گریپ فروت به حفظ گردش خون کمک میکند. بنابراین، از بیماریهای قلبی عروقی مانند حمله قلبی یا سکته مغزی جلوگیری میکند.
۱۴. گریپ فروت برای کمک به کاهش فشار خون:
مصرف گریپ فروت در رژیم غذایی روزانه به کاهش فشار خون کمک میکند. بنابراین، برای تثبیت فشار خون در سطح نرمال و سالم بسیار مهم و مناسب است. از آنجایی که گریپ فروت حاوی کلسترول نیست، برای شریانها مناسب است و جریان خون را حفظ میکند. علاوه بر این، برای جلوگیری از انباشت خون در رگها مناسب خواهد بود. گریپ فروت همچنین برای حفظ وضعیت قلب مفید است. با کمک به کاهش فشار خون، میتواند از هر گونه بیماریهای قلبی عروقی جلوگیری کند.
۱۵. گریپ فروت برای حفظ سلامت استخوانها و دندان ها:
با مصرف گریپ فروت، سطح کلسیم در بدن افزایش مییابد. بنابراین، سلامت استخوانها و دندانها را افزایش میدهد. از این رو، میتواند از شکنندگی استخوانها و احتمال پوکی استخوان جلوگیری کند.
۱۶. گریپ فروت برای کمک به داشتن پوستی سالم:
یکی دیگر از مزایای گریپ فروت، حفظ ظاهر درخشان و سالم پوست است. عصاره ویتامینهای داخل میوه، پوست را صاف و ابریشمی حفظ میکند.
۱۷. گریپ فروت برای کمک به متابولیسم بدن:
مصرف گریپ فروت به افزایش سیستم متابولیسم بدن کمک میکند. بنابراین، روند تبدیل انرژی از مواد غذایی را افزایش میدهد و در نتیجه میتواند به کاهش وزن کمک کند. با وجود اینکه بسیاری از گریپ فروتها برای رژیم غذایی مفید هستند، مطمئن شوید که هیچ اثر مضری بری بدن شما نداشته باشد بنابراین، میوه را در مقدار کافی مصرف کنید، از مصرف بیش از حد آن اجتناب کنید. علاوه بر این، اگر برخی نشانههای ناخواسته رخ میدهد، با متخصص تغذیه مشورت کنید تا منوی رژیم غذایی شما را تغییر دهد.
نسخههای درمانی طب سنتی از خواص دیگر گریپ فروت
گفتنی است علاوه بر خود میوه، آب و پالپ میوه، عصاره گریپ فروت نیز خواص درمانی فراوان دارد و برای همین از آن در انواع محصولات آرایشی بهداشتی پوست استفاده میشود.
پاکسازی کبد برای کمک به کاهش وزن
متخصصان طب سنتی توصیه میکنند که چنانچه فصل زمستان مبتلا به عفونت ریه و بینی میشوید بهتر است از بخور آب گرم با عصاره گریپ فروت استفاده کنید به این دلیل که باعث بازشدن مجاری تنفسی و نیز ضدعفونی سینوسها میشود.
یکی دیگر از موارد مصرف گریپ فروت تسکین درد است به این روش که چند قطره از عصاره گریپ فروت را مخلوط با روغن نارگیل روی پنبه استریل ریخته و با آن موضع دردناک بر روی پوست بدن خود را بخ خوبی و آرامی ماساژ دهید.
برای جلوگیری و مبارزه با رشد کپک و حفظ تازگی مواد غذایی عصاره گریپ فروت را به آنها اضافه کنید.
از سرگیری پرواز مستقیم بحرین و قطر پس از ۶ سال
قطر و بحرین امروز پنجشنبه پروازهای مستقیم خود را پس از شش سال وقفه از سر گرفتند.
بر اساس برنامه پروازهای شرکت هواپیمایی دو کشور ، روزانه یک پرواز برای هر یک از آنها انجام میشود که تقریباً هفت برابر کمتر از قبل از توقف پروازها در سال 2017 است.
پیش از این اداره امور هواپیمایی بحرین اعلام کرد که پروازهای مستقیم با قطر از پنجشنبه 25 مه از سر گرفته خواهد شد.
اداره هواپیمایی بحرین تاکید کرد که تصمیم از سر گیری پروازها بر اساس توافق نهادهای ذی ربط دو کشور گرفته شده است.
یادآور می شود که در ماه آوریل، قطر و بحرین پس از نشست مشترک دو کشور در ریاض، تصمیم گرفتند روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند.
وزارت امور خارجه قطر طی بیانیه ای اعلام کرد که این اقدام در راستای علاقه متقابل برای از سر گیری مجدد روابط صورت می گیرد و به تمامیت ارضی کشور بحرین احترام میگذاریم.
روابط قطر و کشورهای محاصره کننده آن پس از توافق آشتی در العلا عربستان سعودی در سال 2021 بازگشت، اما تنش با بحرین به دلیل اختلافات بر سر مرزهای دریایی ادامه داشت.
حل این اختلافات از دستاوردهای نشست «العلا» در آغاز سال 2021 است که در عربستان برگزار شد و هدف آن پایان دادن به اختلافات برخی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود.
از اوایل سال جاری میلادی تحرکات سریعی برای حل اختلافات میان دو کشور انجام شد و «حمد بن عیسی آل خلیفه» پادشاه بحرین در اواخر ژانویه گذشته بر اهمیت حل اختلافات و مشکلات موجود تاکید کرده بود.
این درحالی است که وزارت خارجه بحرین از احیای روابط دیپلماتیک با لبنان در سطح سفرا پس از گذشت بیش از یک سال و نیم قطع روابط دوجانبه خبر داد.
وزارت خارجه بحرین در بیانیهای اعلام کرد: «بحرین تصمیم گرفت نمایندگی دیپلماتیک خود در سطح سفرا با کشور برادر لبنان را به منظور تقویت روابط برادرانه دو کشور و دو ملت و بر اساس احترام متقابل، ازسر بگیرد».