emamian
دیدار رئیس دفتر رهبر انقلاب با خانواده شهید سلامی
حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی گلپایگانی؛ رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب به همراه سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی رئیس ستادکل نیروهای مسلح و جمعی از فرماندهان نیروهای مسلح با حضور در منزل شهید سپهبد حاج حسین سلامی با خانواده شهید دیدار و گفتوگو کردند.
حجت الاسلام گلپایگانی که به نمایندگی از رهبر معظم انقلاب به منزل شهید سلامی آمده بود، گفت: حضرت آقا به من ماموریت دادند تا به منزل شهید سلامی بیایم و سلام و دعای ایشان برای خانواده را به شما برسانم.
رئیس رفتر رهبر معظم انقلاب در ادامه در سخنانی به بیان ویژگیهایی شهید سلامی پرداخت و اعتقادات عمیق مذهبی و باور به خدا و همواره خود را در محضر خدا دیدن و مردمی بودن را از ویژگی های شهید سلامی برشمرد و گفت: شهید سپهبد سلامی با مردم رفیق بودند در هیئت ها و اجتماعات و در رفع نیازمندی های مردم از هیچ تلاشی دریغ نمی کردند.
وی ادامه داد: شهید سلامی بسیار متواضع و خوشرو بود که این ویژگی او سبب شده بود مردم او را دوست داشته باشند و به او محبت بورزند.
رئیس دفتر رهبر انقلاب عنوان کرد: شهید سلامی نسبت به ولی فقیه مطیع محض بودند. این در حالی بود که او نه فقط مطلقا در این امر کوشا بود، در مورد اطاعت از اوامر ایشان نیز اگر احساس نارضایتی ایشان را داشتند آن کار را انجام نمیدادند.
حجت الاسلام محمدی گلپایگانی، خستگی ناپذیری، اهل دعا و تضرع و نطق و سخنرانی موثر را از ویژگی های شهید سپهبد حسین سلامی برشمرد و گفت: نطق شهید سلامی نطقی بسیار تاثیر گذار و با صلابت بود که ایشان باعنایت به اینکه حافظ کل قرآن و نهج البلاغه بودند، با تسلط به آیات قرآن و احادیث میتوانست خوب حرف بزند و حرف خود را به خوبی مطرح کند.
رییس دفتر رهبر معظم انقلاب زنده کردن روح جهاد یکی دیگر از ویژگیهای شهید سلامی گفت: شهید سلامی و شهدای فرمانده با شهادت خود روح جهاد و مردانگی را در جامعه زنده کردند. حجت الاسلام محمدی گلپایگانی با تجلیل از مجاهدت خانواده شهید سلامی خطاب به آنان بیان کرد: خداوند متعال حق شفاعت به شهید سلامی داده است و مطمئن باشید شهید سلامی بدون همسر و فرزندان به بهشت نخواهد رفت و علاوه بر آن شفیع دیگران نیز خواهد بود.
فرزند شهید سپهبد حاج حسین سلامی نیز در این دیدار ضمن تشکر از حضور حجت الاسلام گلپایگانی در منزل شهید و رهبر معظم انقلاب اسلامی بابت توجه ایشان به خانواده شهید سلامی گفت: سلام ما را به حضرت آقا برسانید و به ایشان بگویید آقاجان ما علاوه بر اینکه به ابی انت و امی هستیم جان خودمان را فدای حضرت آقا می کنیم.
سودای تجزیه سوریه؛ چرا حملات رژیم صهیونیستی به دمشق متوقف نمیشود؟
با وجود روی کار آمدن یک رژیم تروریست دست نشانده تلآویو در سوریه به سرکردگی جولانی، ارتش رژیم صهیونیستی همچنان در حال نقض توافقنامه ترک مخاصمه ۱۹۷۴ و هدف قرار دادن مراکز راهبردی در عمق خاک سوریه است. جنگندههای رژیم صهیونیستی با هدف قرار دادن نقاط راهبردی در سوریه بخش بزرگی از نیروی هوایی، دریایی، سایتهای پدافندی، انبارهای موشکی و غیره متعلق به ارتش سوریه را نابود کرده است. جنگندههای این رژیم روز گذشته مقر وزارت دفاع و همچنین ساختمان ستاد کل ارتش سوریه را بمباران کردند. علاوه بر دمشق پایتخت سوریه استانهای دیگری نظیر لاذقیه و در آن نیز هدف حملات صهیونیستها قرار گرفتند.
سلسله اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی در سوریه سبب ایجاد این سوال در میان تحلیل موافق و مخالفت مقاومت در سوریه شده است که چرا نتانیاهو پس از سقوط اسد همچنان در حال ادامه تجاوزات گذشته در خاک سوریه است؟ برخی تحلیلگران معتقدند فارغ از حضور یا عدم حضور مقاومت در خاک سوریه، هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی خواستار وجود «همسایه قوی» در مرزهای شمالی خود نیست و قصد دارد تا ابزارهای قدرت حکومت آینده سوریه را به بهانههای مختلف از بین ببرد.
حذف بارانداز لجستیک مقاومت
طی دو دهه اخیر محور مقاومت با استفاده از امتیاز پیوستگی ژئوپلیتیکی امکان تسلیح مقاومت لبنان، فلسطین، سوریه و عراق را داشت، بیآنکه نیاز «چراغ سبز» دولت ثالث یا همکاری سایر گروههای غیردولتی باشد. بر همین اساس محور یکپارچه مقاومت این امتیاز را به دست آورد تا بدون کمترین چالشی اقدام به ایجاد جبههای واحد در برابر رژیم صهیونیستی کند. به عبارت دیگر یکی از دلایل شکلگیری راهبرد «وحدت میدانها»، وجود سوریه در میان اضلاع محور مقاومت بوده است. با فتح دمشق توسط رژیم جولانی و تغییر سیاستهای این کشور عربی در قبال کریدور انتقال سلاح- تجهیزات به سمت مرزهای لبنان، رژیم صهیونیستی امیدوار است تا بتواند حلقه محاصره نیروهای حزب الله را تکمیل کند.
جلوگیری از شکلگیری «دمشق قوی»
تغییر کامل ادبیات سیاستمداران و رسانههای اسرائیلی در خصوص معارضان سوریه در فرآیند قبل و بعد از سقوط اسد، نشان دهنده نگاه کلان تلآویو نسبت به جایگاه ژئوپلیتیکی- تاریخی سوریه در شرق مدیترانه است. نابود کردن ۸۰ درصد از توان نظامی ارتش سوریه در آغاز روی کار آمدن جولانی و حملات گسترده به سوریه از روز گذشته نشان دهنده سیاست رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از استقرار حاکمیت قدرتمند در دمشق است. بنا بر تجربه سقوط دولت محمد مرسی در مصر، به نظر میرسد این بار نیز صهیونیستها قصد دارند تا در ابتدای با معارضان مسلح همراهی کرده و سپس بستر لازم برای تغییر نظام سیاسی یا تجزیه سوریه فراهم کنند.
تجزیه سوریه
گدعون ساعر، وزیر خارجه پیشین رژیم صهیونیستی پس از تغییر قدرت سیاسی در دمشق، صراحتاً از حمایت رژیم صهیونیستی از اقلیتهای کردی و دروزی در شمال شرق و جنوب سوریه در برابر گروههای اسلام گرا سخن گفته بود. اکنون نیز به نظر میرسد که سخن گفتن مقامات کنونی رژیم صهیونیستی در خصوص حمایت از دروزیها تنها بهانه و دستاویزی برای نفوذ به عمق خاک سوریه و فراهم کردن زمینه تجزیه آن باشد. حرکت ماشین جنگی صهیونیستها در جنوب سوریه و برخی تحرکات سیاسی- تبلیغاتی مشکوک در این مناطق نشان دهنده خیز تل آویو برای تجزیه این کشور عربی است. در طرح امنیتی رژیم صهیونیستی تلاش بر آن است تا اقلیت دروزی در استانهای السویدا و قنیطره تحریک شده و زمینه برای جدا شدن این دو استان از سوریه فراهم گردد.
نوع حمایت اسرائیل از کردهای سوریه اما متفاوت است. تلآویو در رقابت ژئوپلیتیکی با آنکارا قصد دارد تا جلوی پیشروی ارتش ترکیه و همپیمانان مسلح آن را در شمال شرق سوریه بگیرد. به عبارت دیگر گروههای کردی در منظومه فکری صهیونیستها ابزاری برای مهار تحرکات منطقهای ایران و ترکیه فهم و تحلیل میشوند. تداوم راهبرد حمایت رژیم صهیونیستی از قسد میتواند بهانه لازم برای نابودی کامل این گروهها یا پیشروی قسد و شکلگیری هویت فدرال کردی در شمال شرق سوریه را فراهم آورد. تحولات روزهای آینده نشان خواهد داد که اراده کدام یک از بازیگران شکل دهنده آینده سوریه خواهد بود.
بهره سخن
علی رغم اینکه رژیم صهیونیستی به صورت گسترده در حال بمباران مناطق مختلف سوریه است، ابومحمد الجولانی سرکرده گروه تروریستی تحریرالشام که دولت موقت سوریه را تشکیل داده است، در مواضعی منفعلانه اعلام کرد که به دنبال جنگ با اسرائیل نیست. تحلیلگران و ناظران مسائل سیاسی اعتقاد دارند که وادادگی و ضعف رژیم تروریستی جولانی اصلیترین عامل حمله صهیونیستها به سوریه محسوب میشود. در سایه روی کار بودن یک رژیم تروریست در سوریه که عملاً از هیچ گونه قدرت سیاسی و نظامی برخوردار نیست، رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیده است که اکنون بهترین فرصت برای پیادهسازی سیاستهای خود در سوریه از جمله تجزیه این کشور است.
ملت با جهتگیریهای گوناگون سیاسی و وزن متفاوت مذهبی پای ایران عزیز ایستاد
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و مسئولان عالی قوه قضائیه و رؤسای دادگستریهای سراسر کشور، ضمن تحلیل کار بزرگ ملت ایران در جنگ تحمیلی اخیر و نقش برآب شدن محاسبات و نقشههای متجاوزان، به اتحاد عظیم ملت ایران با همه اختلاف سلائق سیاسی و تفاوت وزن مذهبی برای دفاع از ایران عزیز اشاره و تأکید کردند: وظیفه همه حفظ این اتحاد ملی است.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: کار بزرگ مردم در جنگ ۱۲ روزه از جنس عزم، اراده و اعتماد بهنفس ملی بود چرا که نَفس وجود روحیه و آمادگی مقابله با قدرتی همچون آمریکا و سگ زنجیری آن رژیم صهیونیستی، بسیار ارزشمند است.
ایشان با اشاره به خاطرات منتشر شده از عوامل رژیم پهلوی که حتی در خفا و جلسات خصوصی نیز جرأت اعتراض به آمریکا را نداشتند، خاطرنشان کردند: ایران از آن دوران، به جایی رسیده است که نه تنها از آمریکا نمیترسد بلکه آن را میترساند و این روحیه و اراده ملی همان چیزی است که ایران را سربلند میکند و به آرزوهای بزرگ خود میرساند.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه هم دوستان و هم دشمنان بدانند ملت ایران در هیچ میدانی به صورت طرف ضعیف حاضر نخواهد شد، افزودند: ما از همه ابزارهای لازم همچون منطق و نیروی نظامی برخورداریم بنابراین چه در میدان دیپلماسی و چه در میدان نظامی، هر گاه وارد شویم به توفیق الهی با دست پُر وارد خواهیم شد.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: با وجود آنکه رژیم صهیونیستی را سرطان و آمریکا را بخاطر پشتیبانی از آن، جنایتکار میدانیم ولی ما به استقبال و پیشواز جنگ نرفتیم اگرچه هر گاه دشمن حمله کرد پاسخ ما کوبنده و محکم بود.
ایشان دلیل واضح بر پاسخ قوی و محکم ایران به رژیم صهیونیستی را ناچاری آن از توسل به آمریکا خواندند و گفتند: اگر رژیم صهیونیستی خم نشده و به زمین نچسبیده بود و قادر به دفاع از خود بود، اینگونه به آمریکا متوسل نمیشد اما فهمید که از عهده جمهوری اسلامی برنمیآید.
رهبر انقلاب، ضربه متقابل ایران به حمله آمریکا را نیز ضربهای بسیار حساس خواندند و افزودند: مرکز مورد تهاجم ایران مرکز فوقالعاده حساس آمریکا در منطقه بود و هر گاه سانسورهای خبری برطرف شود مشخص خواهد شد که ایران چه ضربه بزرگی وارد کرده است. البته ضربهای از این بزرگتر هم میتوان به آمریکا و دیگران وارد کرد.
حضرت آیتالله خامنهای بروز امر ملی در جنگ اخیر را بسیار مهم و مانع تحقق نقشه دشمن دانستند و افزودند: محاسبه و نقشه متجاوزان این بود که با حمله به برخی شخصیتها و مراکز حساس ایران، نظام ضعیف خواهد شد و آنگاه با به میدان آوردن هستههای خفته مزدوران خود از منافق و سلطنتطلب تا اراذل و اوباش، میتوانند با تحریک مردم و به خیابان کشیدن آنها، کار نظام را تمام کنند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در عمل دقیقاً بر عکس طراحی دشمن اتفاق افتاد و معلوم شد بسیاری از محاسبات برخی افراد در زمینههای سیاسی و امثال آن نیز صحیح نیست.
ایشان با اشاره به آشکار شدن چهره، نقشه و اهداف پنهان دشمن متجاوز برای آحاد مردم، گفتند: خداوند نقشه آنها را باطل و مردم را به پشتیبانی از دولت و نظام وارد میدان کرد و مردم نیز بر خلاف تصور دشمن به حمایت و پشتیبانی جانی و مالی از نظام برخاستند.
رهبر انقلاب سخن گفتن و کنار هم ایستادن افرادی با وزن مذهبی کاملاً متفاوت و جهتگیریهای سیاسی گوناگون و حتی متضاد را باعث ایجاد اتحاد عظیم ملی خواندند و با تأکید بر ضرورت حفظ این وحدت بزرگ، گفتند: همگان اعم از روزنامهنگار، قاضی، مسئول دولتی، روحانی و امامجمعه موظف به صیانت و حفاظت از اتحاد ملی هستند.
ایشان وجود اختلاف سلیقه سیاسی و وزن متفاوت مذهبی را منافی کنار هم ایستادن برای دفاع از حقیقتی مشترک به نام دفاع از ایران عزیز و نظام اسلامی ندانستند و در بیان الزامات حفظ اتحاد ملی گفتند: تبیین و رفع مغالطات لازم است اما به میان کشیدن ایرادهای غیر لازم و بحث درباره آنها و جنجال بر روی مسائل کوچک مضرّ است و حتی ابطال مغالطه باید به بهترین شکل انجام شود که مشکلی برای کشور ایجاد نشود.
حضرت آیتالله خامنهای، اظهار وفاداری به نظام و تأیید و حمایت از سیاستهای کلی را ضروری و مفید خواندند و افزودند: اما نباید اختلافنظرهای موجود و این جناح و آن جناح کردن را که کاری مضرّ است غلیظ کرد.
ایشان همچنین شور و هیجان عمومی مردم بخصوص جوانان را امری لازم و خوب خواندند و گفتند: اما بیصبری و پا به زمین کوبیدن و اعتراض به اینکه چرا فلان کار انجام نشد، مضرّ است.
رهبر انقلاب در بیان آخرین توصیه، با تأکید بر استمرار فعالیت دستگاههای مسئول نظامی و دیپلماسی با قوت و با جهتگیری درست، گفتند: البته به جهتگیریها باید توجه کنند چرا که بخصوص در عرصه دیپلماسی، جهتگیری بسیار مهم است و باید با مراقبت و دقت، کار شود.
ایشان با اشاره به امکان اعتراض یک نفر به یک مسئول در قضیهای نظامی یا دیپلماسی، افزودند: نمیگوییم اعتراض خود را مطرح نکنند اما اعتراض و انتقاد باید با لحن قابل قبول و پس از تحقیق و اطلاعیابی انجام شود چرا که گاهی برخی اظهارات و اعتراضهایی که در رسانهها منعکس میشود، ناشی از بیاطلاعی است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه مسئولان باید با قوت و روحیه کامل به کار خود ادامه دهند، گفتند: همه بدانند که خداوند طبق آیه «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»، نصرت خود را بر ملت ایران و ذیل نظام اسلامی و چتر قرآن و اسلام تضمین کرده و این ملت یقیناً پیروز خواهد شد.
رهبر انقلاب در این دیدار با قدردانی از رئیس و همه عناصر فعال قوه قضائیه، اقدامات انجام گرفته در این قوه را خوب و خرسندکننده خواندند و افزودند: البته همواره در کنار کارهای انجامشده باید به کارهای لازم اما انجامنشده نیز توجه و برای انجام آنها پیگیری کرد.
ایشان پیگیری حقوقی جنایات انجام گرفته در جنگ اخیر رژیم صهیونیستی را ضروری دانستند و گفتند: در قضایای قبلی نیز باید پیگیری حقوقی انجام میشد که کوتاهیهایی شد اما قوه قضائیه باید جنایات اخیر را از طریق دادگاههای بینالمللی و داخلی به صورت جدی، با دقت و هوشیاری کامل و ملاحظه همه جوانب پیگیری کند.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه نتیجه همه سفارشها به قوه قضائیه باید در اعتماد مردم به آن متبلور شود، گفتند: بارها در دیدار مسئولان قضایی گفتهایم که باید به شکلی عمل کنیم که هر کسی در هر گوشه کشور مورد ظلم و تعدّی قرار گرفت، بداند مشکل او با مراجعه به دادگستری حل میشود.
ایشان لازمه دستیابی به این نقطه مطلوب را رسیدگی و مبارزه با فسادِ درون و بیرون از قوه قضائیه دانستند و افزودند: مبارزه با فساد باعث ایجاد امید و اعتماد در مردم میشود.
در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای رئیس قوه قضائیه در سخنانی، ناکامی دشمن در دستیابی به اهداف خود را مرهون هوشیاری مردم و فرماندهی رهبر معظم انقلاب دانست و گفت: برگ زرین دیگری به کتاب افتخارات ملی اضافه شد و همه دنیا نیز غیرقابل اعتماد بودن طرفهای مقابل ما را مشاهده کردند.
رئیس قوه قضائیه، «بهروزرسانی سند تحول قوه و پیشرفتهای خوب در تحقق اهداف سند»، «تدارک اقدامات لازم برای اجرای قانون اسناد غیرمنقول»، «تعامل بهتر با دستگاههای اجرایی برای نظارت بر حسن اجرای قوانین»، «کاهش زمان رسیدگی به دعاوی»، «افزایش حل و فصل اختلافات از طریق صلح و سازش»، «حضور فعال مسئولان قضایی در بین مردم و مساجد» و «ارائه بیش از دو میلیون مشاوره حقوقی رایگان به مردم» را از اقدامات برجسته سال گذشته دستگاه قضایی برشمرد و افزود: در خصوص اقدام حقوقی علیه جنایتکاران و رژیم خبیث صهیونیستی در دادگاه کیفری بینالمللی، کاری مؤثر با همکاری وزارت امور خارجه و دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی در حال انجام است.
چگونه با صبر به کمال برسیم؟
أمیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در نهج البلاغه نکاتی درباره «صبر بر ناخوشایندها و خوشایندها» بیان می کنند که تقدیم شما فرهیختگان می شود:
حکمت ۵۵:
«الصَّبْرُ صَبْرَانِ، صَبْرٌ عَلَی مَا تَکْرَهُ، وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ.»
ترجمه:
صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام کار خوبی که دوست نداری و صبر بر ترک کار بدی که دوست داری.
شرح:
دو شاخه مهم صبر:
امام در این گفتار حکیمانه، صبر و شکیبایی را بر دو گونه تقسیم می کند. می فرماید: «صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام کار خوبی که دوست نداری و صبر بر ترک کار بدی که دوست داری»; (الصَّبْرُ صَبْرَانِ: صَبْرٌ عَلَی مَا تَکْرَهُ، وَصَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ).
در واقع نوع اول اشاره به صبر در برابر مشکلات عبادت است و نوع دوم اشاره به شکیبایی در مقابل ترک معصیت و آنچه بعضی از شارحان گفته اند: نوع اول از نوع دوم سخت تر است، گفتار صحیحی به نظر نمی رسد، زیرا موارد، کاملاً مختلف است; گاه مورد اول مهم تر است و گاه مورد دوم تا اطاعت چه اطاعتی باشد و معصیت چه معصیتی. نیز آنچه بعضی دیگر از آنان گفته اند که صبر در این دو مورد از دو مقوله و دو ماهیت است آن هم به نظر درست نمی آید، زیرا صبر به معنای کف نفس و خویشتن داری و مقاومت در برابر مشکلات است; گاه مشکل انجام طاعتی است و گاه مشکل ترک معصیتی.
بر این پایه پیمودن راه حق و رسیدن به مقام قرب پروردگار و حتی رسیدن به اهداف و مقامات مادی در دنیا راه صاف و همواری نیست. در این راه سنگلاخ ها، گردنه های صعب العبور، پرتگاه ها و حیوانات درنده و دزدان خطرناک وجود دارد. اگر صبر و مقاومت انسان کم باشد، با برخورد به این موانع از راه می ماند و به مقصد نمی رسد. به همین دلیل صبر و استقامت مهم ترین وسیله پیروزی انسان در دنیا و آخرت است، از این رو قرآن مجید می فرماید: «(إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ); به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خدای یگانه است سپس استقامت ورزیدند فرشتگان بر آنان نازل می شوند و می گویند: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است».(۱)
بنابراین نزول و حمایت فرشتگان از مؤمنان در درجه اول مشروط به صبر و استقامت است و در جای دیگر، قرآن مجید می گوید: «فرشتگان بر بهشتیان از هر دری وارد می شوند به آنها به خاطر صبر و استقامتشان درود می گویند. چه نیکو است سرانجام آن سرای جاویدان; (وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ باب * سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ)(۲). (۳)
پی نوشت:
(۱). فصلت، آیه ۳۰.
(۲). رعد، آیه ۲۳ و ۲۴.
(۳). سند گفتار حکیمانه: این جمله حکمت آمیز و پربار عیناً در غررالحکم آمده ولی در اصول کافی با تفاوت هایی ذکر شده و در تحف العقول نیز مانند غررالحکم آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج ۴، ص ۴۹). در کتاب تمام نهج البلاغه نیز این کلام حکمت آمیز در ضمن وصایای علی(علیه السلام) به فرزندش «محمد بن حنفیه» آمده و این اضافه را نیز دارد: «وَأَحْسَنُ مِنْهُ الصَّبْرُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ عَلَیْکَ». (تمام نهج البلاغه، ص ۶۹۷).
منبع: کتاب پیام امام امیر المومنین (علیه السلام)، شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه
چرا دشمنان امام حسین (ع) سرها را بر نیزه کردند؟
طبق نقل منابع تاریخی ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به دستور یزید به شام فرستاد و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن در ۱۹ محرم به دربار یزید فرستاد.
چرا بریدن سر؟
در واقعه کربلا، سرهای شهدا به ویژه سر حضرت امام حسین علیه السلام را بر نیزه کردند تا به عنوان یک نمایش و ابزاری برای ارعاب و تحقیر به نمایش گذاشته شوند.
این اقدام همچنین برای اعلام پیروزی و فرستادن پیامی به مخالفان صورت گرفت.
به طور خلاصه، سر به نیزه زدن، یک عمل نمادین بود که برای اعلام پیروزی، ایجاد رعب و وحشت، ابلاغ پیام به سایر مخالفان، نمایش قدرت و انتقامجویی بود.
به نقل از شیخ مفید و سید بن طاووس «عمر بن سعد سر حسین (علیهالسّلام) را در عصر عاشورا، همراه خولی بن یزید اصبحی از قبیله حمیر و حمید بن مسلم ازدی به نزد ابنزیاد فرستاد. آنها شبانه به کوفه رسید دیدند درب قصر بسته بود، خولی سر امام را به منزلش آورد و آن را زیر اجاق در منزلش نهاد. همسرش به نام نوار دختر مالک حضرمی به او گفت: چه خبر آوردهای؟ خولی گفت: چیزی آوردهام که تا همیشه بینیاز میشوی، این سر حسین است که در خانه تو است. همسرش گفت: وای بر تو، مردم طلا و نقره میآورند، اما تو سر فرزند دختر رسول خدا را آوردهای؟
بلاذری تصریح دارد که در روز یازدهم سرهای بقیه شهدا بریده شد و پس از اینکه عمر بن سعد و همراهانش اهل بیت (علیهمالسّلام) را به سوی کوفه حرکت دادند، سرها را نیز روی نیزهها زدند و با خود بردند.
معجزه قرآن خواندن راس الحسین علیه السلام
قرآن خواندن سر مطهر حضرت نزد علمای فریقین به اثبات رسیده و راویان شیعه و اهل سنت آن را به سند صحیح نقل کردهاند.ابن شهر آشوب مازندرانی در(مناقب ال ابی طالب) میگوید: از مناقب حسین علیه السلام مشهد الراس و دیگر مواضعی است که از راه کربلا تا عسقلان و ما بین آن در موصل، نصیبین، حماه، حمص و دمشق و غیره ظاهر گشت.
۱. همسر اول خولی که زن مومنه ای بود دید که نوری قوی از آن سر مبارک به سوی آسمان بالا می رود ! نزدیک آمد. صدای قرائت قرآن از آن سر بریده می شنید تا طلوع فجر و آخرین آیه ای که شنید، این بود: «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»؛… در آن شب، قضایایی رخ داد که در نهایت آن زن به دست شوهرش شهید شد.
۲. زید بن ارقم میگوید: من در غرفهای بودم که سر مطهر را بر فراز نیزهای از جلوی من گذراندند. چون برابر من رسید، شنیدم که آیه «اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا»؛ (آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم، از آیات شگفت ما بودند؟) را میخواند. به خدا سوگند مو بر تنم راست شد و صدا زدم: «ای پسر رسول خدا، به خدا سوگند، [داستان] سر تو بسیار شگفتتر است».
۳. ابومخنف از شعبی نقل میکند که گفت: هنگامیکه سر مبارک امام حسین علیهالسلام را در کوفه در محل صرافها به دار زدند، آن سر مقدس تنحنح کرد و سوره کهف را تلاوت کرد، تا آنجا که میفرماید: «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی»؛ (آنان جوانانی (یا جوانمردانی) بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم). و این جز بر ضلالت و گمراهیشان نیفزود. در روایت دیگری مینگارد: هنگامی که سر مقدس امام حسین علیهالسلام را بر فراز درخت زدند، شنیدند که میفرمود: «وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ» (شعرا .۲۲۷) (آنان که ستم کردند، به زودی میدانند که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت) در دمشق نیز صدای آن حضرت را شنیدند که میفرمود: «لا قوة الا بالله»، همچنین شنیده شد که میفرمود: «أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» (کهف. ۹)
۴. سلمه بن کهیل از سر مبارک شنید که بر نیزه می خواند: (فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم)(بقره. ۱۳۷)
۵. حرث بن وکیده گوید : از سر مبارک شنیدم که سوره کهف را می خواند. شک کردم که صدا از سر هست یا از جای دیگر که ناگاه سر مبارک تلاوت را ترک کرد و متوجه من شد و فرمود: ای فرزند وکیده ! مگر نمی دانی که ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این کلام او تصمیم می گیرد سر را دزدیده و دفن کند که سر مبارک به او می فرماید:ای فرزند وکیده ! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم تر از بردن سرم بر نیزه در شهرها می باشد . پس آن ها را واگذار “اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون( غافر.۷۱) در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آن ها را می کشند”.
۶. ابن شهر آشوب می نویسد:
هنگامی که کاروان اسرا در شب دوازدهم محرم به مرزهای کوفه رسید، همانجا بیتوته کرد و وارد شهر نشد؛ زیرا عبیدالله ابن زیاد تمایل داشت تا ورود آنها به این شهر با سربازان و سلاح و به صورت نمایشی باشد. مسجد یا مشهد الحنانه در شمال شرق نجف واقع شده است. در قدیم "قائم" یعنی ستونی عمودی در مکانی که سر امام حسین (علیه السلام) پیش از ورود کاروان اسرا به کوفه روی زمین قرار گرفت، وجود داشت. محدث قمی در (نفس المهموم) بیان نموده است که کنار «قائم» (ستون) در مسیر نجف، مسجدی به نام مسجد الحنانه است که در آنجا زیارت امام حسین (علیه السلام) مستحب است زیرا سر مبارک ایشان (علیه السلام) آنجا قرار گرفته شد.وجه تسمیه آن به حنانه طبق آنچه که بعضی از محققان ذکر کردهاند، مشتق از حنین است؛ با استناد به روایاتی که اسیران حضرت امام حسین (علیه السّلام) را از محل ثویه عبور دادند و در این مکان به سر مطهر حضرت امام حسین علیه السّلام و یارانش جسارت نمودند پس زمین آنجا ناله حزنانگیزی کرد که صدای آیات قرآن و ذکر شنیده شد.
۷. ابن زیاد ملعون، زَحر بن قیس را فراخواند و سر مقدس امام حسین علیه السلام و سر یارانش را با او به سوی یزید بن معاویه فرستاد و همراه زَحر، ابوبُرده پسر عَوف اَزدی و طارق بن ابی ظَبیان اَزدی نیز بودند.
۸. تلاوت قرآن و اشعاری در مظلومیت خود توسط حضرت در دیر راهب نصرانی .
این دیر، هماکنون در منطقه راه سوریه به لبنان موجود است و بر یک بلندی مشرف به جاده قرار دارد. در ماجرای اسیران اهل بیت از کوفه تا شام، حاملان سر در بین راه سر بریده امام حسین (ع) را در صندوقی در دیر راهب مخفی کردند و سر را داخل دیر قرار دادند. راهب در آن شب دید نوری به سوی آسمان ساطع است، وقتی به سوی آنان رفته و از هویت آنان و صاحب سر آگاه شد پس از شماتت آنان، مقداری پول داده و از آنان خواست تا یک شب سر را در اختیار وی بگذارند. راهب آن شب سر را با مشک و گلاب شستشو داد و بر روی سینه خود گذاشت. او با دیدن کرامات امام حسین (ع) تا صبح میگریست و به برکت آن سر، صبح مسلمان شد. سپس به همراه شاگردانش خدمت امام سجاد (ع) رسید و آمادگی خود را برای جنگ با قاتلان امام حسین(ع) اعلام کردند. امام سجاد(ع) فرمود: «این کار را انجام ندهید. زیرا خداوند به زودی از آنان انتقام میگیرد».
۹.وقتی کاروان اسراء به همراه سرها در حالی که بر روی نیزهها حمل میشدند و به طرف شام برده میشدند، در بین راه یک مردی یهودی بنام یحیی حرّانی به استقبال این کاروان آمد، ناگاه چشمش به سری افتاد که لبهای وی به هم میخورد. میگوید راوی که این یهودی گفت من نزدیکتر رفتم و گوش فرا داشتم که این کلمات را شنیدم «وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ» یحیی از مشاهده این جریان متعجّب شد و پرسید این سر کیست؟ گفتند: آن سر حسین بن علی که مادرش فاطمه دختر پیامبر محمد مصطفی است و در این زمان که یحیی این جریان را دید مسلمان شد.
۱۰. منهال ابن عمرو گوید: سر مبارک را در دمشق بر نیزه دیدم که آیات سوره کهف تا : (ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا) تلاوت می کرد و در این جا به آشکاری تمام فرمود: عجیب تر از اصحاب کهف قتل من و بر نیزه کردن سرم می باشد.
۱۱. یزید در پی اعتراض و مسلمان شدن سفیر روم به خاطر ظلمی که بر اباعبدالله روا داشت، دستور به کشتن او داد ، سر مبارک با صدای بلند فرمود: (لا حول و لا قوه الا بالله).
منابع:
ارشاد شیخ مفید (ره)
لهووف سید بن طاووس (ره)
مقتل الحسین علیه السلام سید عبدالرزاق مقرم (ره)
مناقب آل ابیطالب ابن شهر آشوب ر(ه)
انساب الاشراف احمدبن یحیی بلاذری
راهکار مهم دین برای دوری از افراط و تفریط
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرمایند:
«لَا [یُرَی الْجَاهِلُ] تَرَی الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.» ۱
همیشه جاهل را یا افراطگر میبینی و یا تفریطکار.
شرح:
به راستی آنچه که انسان را در ورطه افراط و تفریط قرار میدهد، جهل و نادانی است. جهلی که انسان را از مرحله اعتدال، خارج و او را از مسیر حق جدا مینماید.
نکته قابل تأمل آنجاست که افراط و تفریط میتواند انسان را از مسیر هدایت دور نماید، چرا که حدّ تعادل، همان صراط مستقیمی است که روزی ده مرتبه در نمازهای واجبمان از خداوند متعال طلب میکنیم و نکته قابل تأملتر اینجاست که به فرموده قرآن، صراط مستقیم، همانجاست که خداوند حضور دارد؛۲ بنابراین افراط و تفریط یعنی جدایی از خدا.
راهکار مهم دین برای دوری از افراط و تفریط و ماندن در صراط مستقیم و اعتدال، پیروی از ولیّ خداست.
امام صادق علیهالسلام پیرامون وظیفه و جایگاه مهم امام معصوم علیهالسلام میفرمایند:
«إِنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو إِلاَّ وَ فِیهَا إِمَامٌ کَیْمَا إِنْ زَادَ اَلْمُؤْمِنُونَ شَیْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ.» ۳
زمین هیچگاه خالی از امام نمیماند تا اگر مؤمنان چیزی [به دین] افزودند، آنها را [از این کژ راهه] برگرداند و اگر چیزی را کاستند، برایشان کامل کند.
با کنار هم قراردادن این مطالب، درکِ کلام رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله که فرمودند: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً؛ هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.» برایمان آسانتر خواهد بود؛ چرا که دوری و یا جدایی از امام، یعنی غرقشدن در جهالت و ثمره جهالت نیز جدایی از صراط مستقیم و حد اعتدال است.
پینوشتها:
۱. حکمت شماره ۷۰.
۲. «إِنَّ رَبِّی عَلَیٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ.»؛ سوره هود، آیه ۵۶.
۳. کافی، ج ۱، ص ۱۷۸.
چگونه خلاقیت کودکمان را شکوفا کنیم؟
با استفاده از فعالیتهای جذاب و بازیهای مهیج، میتوانید اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کرده و قهرمان درون او را بیدار کنید. همچنین، فراهم کردن امکانات هنری مانند نقاشی و خمیربازی، به شکوفایی خلاقیت کودک کمک میکند. این روشها به کودکان کمک میکنند تا استعدادهای خود را کشف کرده و رشد کنند.
هر کودکی قهرمانی نهفته در درون خود دارد، فقط کافیست با روشهای درست، این قهرمان را بیدار کنیم. با فعالیتهای جذاب و خلاقانه، میتوانید به رشد و شکوفایی استعدادهای فرزندتان کمک کنید.
قهرمانی که درون کودکتان است را بیدار کنید!
با فعالیتهای جذاب و بازیهای مهیج، اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کنید.
کودک شما یک هنرمند متولد شده است...
با فراهم کردن امکانات نقاشی، خمیربازی و.... خلاقیت او را شکوفا کنید.
زینب وارث مادرانگی
مادرانگی در فرهنگ تشیع، صرفاً یک نقش بیولوژیکی نیست، بلکه یک رسالت الهی است که بر دوش زن مسلمان گذاشته شده است. این رسالت، شامل تربیت فرزندانی صالح، حفظ و حراست از کیان خانواده، و مشارکت فعال در جامعه است. در این دیدگاه، مادر، محور اصلی خانواده و تربیتکننده نسل آینده است.
حضرت زهرا (س)، به عنوان دختر پیامبر اکرم (ص)، همسر امام علی (ع) و مادر امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، الگوی بینظیری از مادرانگی را به نمایش گذاشتهاند. ایشان، نه تنها در تربیت فرزندان خود کوشا بودند، بلکه در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی نیز نقش فعالی ایفا میکردند.
حضرت زهرا (س)، با تربیت فرزندانی همچون امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، نشان دادند که مادران میتوانند نقش مهمی در تربیت رهبران و الگوهای جامعه ایفا کنند.
حضرت زینب (س)دختر بزرگوار حضرت زهرا (س) مادرانگی را از مادر دو گیتی به ارث بردند و نمونهی حس مادرانگی درعاشورا شدند.
با وجود مصائب بیشماری که حضرت زینب (س) در کربلا متحمل شدند، ایشان همچنان به وظایف مادری خود نسبت به فرزندانشان، عبدالله و محمد، عمل کردند. در لحظات دشوار، او همواره پناهگاه و تسلیدهنده فرزندانش بودند و همزمان پناهگاه عاطفی زنان و کودکان کاروان؛این امر نشاندهندهی قدرت فوق العادهی ایشان در مدیریت بحران بود.
پس از شهادت امام حسین (ع) و دیگر مردان خانواده، حضرت زینب (س) سرپرستی کودکان و یتیمان باقیمانده را بر عهده گرفتند و با تمام توان، جای خالی پدران و مادرانشان را پر می نمودند؛حضور در کنار لالههای پرپر، در صحنههای دلخراش عاشورا، حضور حضرت زینب (س) در کنار پیکرهای شهدا، به خصوص فرزندانشان، نشاندهنده عمق درد و رنج مادری بود که شاهد پرپر شدن عزیزانش است.حضرت زینب حتی برای مادران نمونهی عاشورا هم مادرانگی نمودند. حضرت ام البنین و رباب الگوهای مهم مادران عاشورایی میباشند:
حضرت رباب، همسر امام حسین (ع) و مادر حضرت علی اصغر (ع)، که با استقامت و بردباری بینظیر خود، داغ فرزند شیرخوارهاش را تحمل کرد. ام البنین (س)، مادر حضرت عباس (ع) و برادرانش، که با روحیه ایثار و تسلیم در برابر امر الهی، چهار فرزند رشید خود را فدای اسلام کرد.
و بسیاری مادران دیگر ...
حس مادرانگی در عاشورا نه تنها به معنای عواطف طبیعی مادر نسبت به فرزند، بلکه به معنای ایثار، فداکاری، مقاومت در برابر سختیها و حفظ ارزشهای دینی و انسانی در بحرانیترین شرایط است.
و زینب مادرانگیهای عاشورا را مادری نمود!
مادرانگی ایشان به وسعت یک تاریخ بود.
بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه
الحمد لله رب العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، و امیدواریم این جلسه اگرچه به دلایل مشخّص با تأخیر انجام شد، ولیکن انشاءالله جلسهی مفید و مؤثّری، هم برای قوّهی قضائیّه و هم برای کشور بوده باشد؛ انشاءالله. و تشکّر میکنیم از یکایک عناصری که در قوّهی قضائیّه مشغول کار هستند، [مشغول] تلاش هستند؛ از رئیس محترم قوّه تا بقیّهی عناصر فعّال در سراسر قوّه.
آنچه جناب آقای محسنی به عنوان اقداماتِ انجامگرفته بیان کردند، البتّه خیلی خرسندکننده و خوب است. توصیهی من این است که همیشه در کنار اقداماتی که انجام گرفته، اقداماتی که انجام نگرفته و باید انجام میگرفت را ملاحظه کنید؛ یعنی یک تناسبی بین اینها همیشه برقرار کنید. گاهی انسان صد مورد کار خوب انجام داده و خوشحال است از اینکه صد کار خوب انجام گرفته؛ وقتی دقّت میکند، میبیند دویست کار خوب باید انجام میداد که آن دویست کار را انجام نداده، این خوشحالی یک مقداری کم میشود. البتّه من به هیچ وجه ادّعا نمیکنم که وضع در سال گذشته در قوّهی قضائیّه این بوده؛ نه، کارهای خیلی فراوانی شده، ما هم گزارش را داریم و درست است، لکن همیشه این را در نظر داشته باشید که نسبت کارهای انجامگرفته را با کارهای انجامنگرفتهای که باید انجام میگرفت، ملاحظه کنید.
در مورد قوّهی قضائیّه بنده هر سال مفصّلاً مطالعه میکردم و مفصّل هم صحبت کردهام. به نظر خودم همهی حرفهایی که دربارهی قوّهی قضائیّه باید گفته بشود و رعایت آنها توصیه بشود به قوّهی قضائیّه، گفته شده و مکرّر عرض کردهایم؛ هر چه بگوییم تکراری است. دو نکته را فقط من میخواهم ذکر کنم، بعد بپردازم به یک مسئلهی دیگری.
نکتهی اوّل همین مسئلهی پیگیری قوّهی قضائیّه در محاکم حقوقی ــ چه محاکم حقوقی داخلی، چه محاکم حقوقی بینالمللی ــ دربارهی رسیدگی به این جنایات اخیری است که انجام گرفته؛ این از آن کارهای بسیار لازم و بسیار مهم است. ما در خیلی از قضایای قبلی در سالهای گذشته باید این کار را میکردیم و کوتاهی کردیم؛ این دفعه کوتاهی نکنیم. اگر پیگیری این موضوع و مراجعهی به دادگاههای بینالمللی و حقوقی و همچنین دادگاههای داخلی، بیست سال هم طول بکشد، اشکال ندارد؛ باید این کار دنبال بشود. بایستی یقهی جنایتکار گرفته بشود. بالاخره ممکن است یک دادگاه بینالمللی را انسان متّهم کند و واقع هم همین باشد که وابسته باشد به فلان قدرت؛ خیلی خب، یک روز اینجور است، یک روز هم نیست؛ یک روز هم میبینید یک قاضیای آنجا پیدا میشود که قاضی مستقلّی است. این نکتهی اوّل که این قضیّه را خیلی جدّی بگیرید، خیلی با قوّت، با هوشیاری کامل، با ملاحظهی همهی جوانب، انشاءالله ملاحظه کنید.
موضوع دوّم، این است که محصول همهی سفارشها به قوّهی قضائیّه یک کلمه است، و آن اینکه مردم به قوّهی قضائیّه اعتماد کنند؛ همین. بنده بارها در این جلسه گفتهام، ما باید کاری کنیم که اگر کسی در هر گوشهی کشور ــ در یک روستا، در یک شهر دوردست ــ مورد تعدّی و ظلم قرار گرفت، بگوید «میروم سراغ قوّهی قضائیّه، میروم دادگستری»! یعنی باید این حالت به وجود بیاید که همه احساس کنند وقتی پایشان به دادگستری رسید، مشکلشان حل میشود؛ یک اعتمادِ اینجوری باید به وجود بیاید. این خیلی کار مشکلی است، کار سختی است. البتّه در اغلب قضایای حقوقی و جزائی یک طرف راضی است، یک طرف ناراضی است؛ امّا همان طرفی هم که ناراضی است، وقتی دید که کار دارد با قانون، با درستکاری، با دقّت انجام میگیرد، در دلش کار را قبول دارد ولو از آنچه اتّفاق افتاده راضی نباشد؛ سعی کنید این حالت پیش بیاید؛ مردم اعتماد پیدا کنند، اعتقاد پیدا کنند که قوّهی قضائیّه [به مشکلشان] میرسد.
یکی از مهمترین راههای رسیدن به این قضیّه، مبارزهی با فساد است؛ در درجهی اوّل فساد در درون قوّه ــ که در این زمینه من با رئیس محترم، جناب آقای محسنی مکرّر صحبت کردهام، ایشان هم کارهایی کردهاند؛ با رؤسای قبلی هم همینجور ــ [بعد هم] در بیرون قوّه؛ مبارزهی با فساد در مردم امید ایجاد میکند، اعتماد ایجاد میکند. این هم این [نکته ]. این دو مطلبی که راجع به قوّهی قضائیّه میخواستیم عرض کنیم.
و امّا ملّت ایران در این جنگ تحمیلیِ اخیر کار بزرگی انجام داد؛ این کارِ بزرگ از جنس عملیّات نبود؛ از جنس اراده بود، از جنس عزم بود، از جنس اعتماد به نفْس بود. اینکه یک ملّت، یک کشور، یک نیروی نظامی در یک کشور، در خودش این اعتماد به نفْس را ملاحظه کند که آماده است با قدرت آمریکا و سگ زنجیریاش در منطقه [یعنی] رژیم صهیونی، سینهبهسینه و روبهرو بشود، نفْس این اراده، نفْس این اعتماد به نفْس، یک ارزش بسیاربسیار مهمّی است. یک روزی بود ــ هم قبل از ما، هم زمان جوانیهای ما قبل از انقلاب ــ که اسم آمریکا افراد را میترساند؛ چه برسد به مواجهه و مقابلهی با او؛ چه مقابلهی زبانی، چه مقابلهی عملی. در این خاطراتی که از طرف عوامل رژیم قبلی نوشته شده و بعد از سالها پخش شده، مکرّر این هست که مسئولین بالای کشور از یک کار آمریکا ناراحت بودند ــ [مثلاً] سر قضیّهی نفت، سر قضیّهی مسائل گوناگون ناراحت بودند و اوقاتشان تلخ بود ــ امّا میگفتند هیچ چیزی نگویید؛ جرئت نمیکردند که حتّی در خفا، در جلسهی خصوصی اعتراض کنند و حرف بزنند.
حالا همان ملّت به اینجا رسیده که مستقیم میایستد سینه به سینهی این قدرت، از او نمیترسد بلکه او را میترساند و آنچه هم از دستش برمیآید، از لحاظ عملیّاتی انجام میدهد که این مسئلهی عملیّات، مطلب دوّم است؛ مسئلهی اوّل همان روحیه است، همان ایستادگی است. این ارادهی ملّی، این همّت ملّی، همان چیزی است که این کشور را سربلند خواهد کرد؛ این همان چیزی است که ایران را ایران بزرگی خواهد کرد که بنده گفتم پنجاه سال بعد باید اینجوری باشد؛ این اراده همان عامل اصلیای است که میتواند ایران را به آنجا برساند.
بنده عرض میکنم آنچه حالا همه باید بدانند ــ هم دوستان ما بدانند، هم دشمنان ما بدانند، هم خود ملّت ایران بدانند که میدانند ــ این است که ملّت ایران در هیچ میدانی به صورت طرف ضعیف ظاهر نخواهد شد. چون ما همهی ابزارهای لازم را داریم؛ هم منطق داریم، هم نیرو داریم. ما هم در میدان دیپلماسی، هم در میدان نظامی انشاءالله به توفیق الهی هر وقت وارد بشویم، با دست پُر وارد خواهیم شد. البتّه جنگ، زدن و خوردن دارد؛ معلوم است. در جنگ، هم زدن هست، هم خوردن هست؛ نمیشود توقّع داشت که در جنگ حادثهای پیش نیاید؛ ولیکن دستمان بحمدالله پُر است؛ هم در زمینهی دیپلماسی دستمان پُر است، هم در زمینهی نظامی به توفیق الهی.
البتّه در این قضیّهی مهمّی که پیش آمد، در این حادثهی اخیر، ما از جنگ استقبال نکردیم؛ این را همه بدانند. بله، ما رژیم صهیونیستی را سرطان میدانیم، رژیم آمریکا را هم به خاطر پشتیبانی از او، جنایتکار میدانیم، امّا ما از جنگ استقبال نکردیم، ما به پیشواز جنگ نرفتیم؛ ولی وقتی دشمن حمله کرد، پاسخ ما کوبنده بود. این را باید همه توجّه داشته باشند، بدانند؛ چون این مطلب مسلّمی است که دشمن میخواهد تشکیک کند در این. ما در جنگ محکم وارد شدیم؛ دلیلش هم این است، یعنی دلیل واضحش این است که رژیم صهیونیستی که طرف مقابل جنگ بود، مجبور شد به آمریکا متوسّل بشود. اگر خم نشده بود، اگر به زمین نچسبیده بود، اگر احتیاج نداشت، اگر قادر بود از خودش دفاع کند، اینجور متوسّل به آمریکا نمیشد. به آمریکا متوسّل شد؛ یعنی دید از عهدهی جمهوری اسلامی برنمیآید. البتّه این مربوط به رژیم صهیونیستی است، در مورد آمریکا هم همینجور؛ آمریکا هم که حمله کرد، ضربهی متقابل ما به آمریکا ضربهی خیلی حسّاسی بود؛ حالا انشاءالله مقداری میگذرد، چند ماه یا چند سال [بعد]، سانسورها برطرف میشود، بعد معلوم میشود ایران چه کار کرده. آن مرکزی که مورد تهاجم ایران قرار گرفت، مرکز فوقالعاده حسّاس آمریکا در این منطقه بود. ضربه، ضربهی بزرگی بود، البتّه از این بزرگتر هم میتوان ضربه به آمریکا و به دیگران وارد کرد؛ انشاءالله. خب، این حالا مربوط به عملیّات و به این چیزها بود.
یک نقطهی دیگر در این حادثه وجود دارد که بسیار مهم است، و آن، نقطهی ملّی است؛ غیر از جنبهی سازمانی و نظامی و اطّلاعاتی و امنیّتی و غیره، آنچه در این حادثه اتّفاق افتاد، «امر ملّی» بود. آن کسانی که حمله کردند، با خودشان اینجور محاسبه کرده بودند ــ واقعاً اینجور محاسبه کرده بودند، این جزو کارهایی بود که نشسته بودند، نقشه کشیده بودند ــ که وقتی به ایران حمله کردیم، به مراکز حسّاس ایران حمله کردیم، یک تعدادی شخصیّتها را از دست حکومت ایران، نظام اسلامی گرفتیم، طبعاً نظام ضعیف خواهد شد، اینجا است که هستههای خفتهی منافق و سلطنتطلب و مزدور و اراذل و اوباش و مانند اینها، فعّال خواهند شد. او با خودش اینجور حساب کرد که آن کسانی که دلار میگیرند تا ماشین هممیهن خودشان را آتش بزنند، فعّال خواهند شد. [این افراد] هستند دیگر، در جامعه وجود دارند، منتها وقتی یک دستگاه قدرتمندانه مشغول کار است، اینها خاموشند؛ وقتی به خیال طرف مقابل، دستگاه ضعیف شد، اینها فعّال میشوند و میآیند وسط جامعه، مردم را تحریک میکنند و تا آنجایی که بتوانند افراد را میکشانند به خیابانها و خلاصه مسئلهی نظام را تمام میکنند و حل میکنند. این خواب خوشی بود که این حضرات دیده بودند.
واقعیّت چه شد؟ واقعیّت عکس این شد، درست نقطهی مقابل این شد؛ حملهی دشمن نشان داد که خیلی از محاسباتی که بعضیها، چه در زمینههای سیاسی و امثال اینها انجام میدهند، محاسبات درستی نیست. چهرهی دشمن آشکار شد، هدفهای پنهان دشمن که هیچ وقت نمیگذارند در اظهاراتشان ظاهر بشود، تا حدود زیادی روشن شد؛ هشت ماه، نُه ماه، مینشینند نقشه میکشند برای یک اقدام، برای یک حرکت نظامی، و افراد خیال میکنند که نه، خبری نیست و چیزی نیست؛ آحاد مردم فهمیدند اینجوری نیست. خداوند نقشهی آنها را باطل کرد، این نقشه را خدای متعال باطل کرد؛ مردم را به پشتیبانی دولت، به پشتیبانی نظام وارد میدان کرد. مردم وارد میدان شدند امّا درست در نقطهی مقابل آن جهتی که دشمن محاسبه کرده بود و نقشه کشیده بود؛ در جهت حمایت از نظام، در جهت پشتیبانی جانی و مالی. در تلویزیون، اظهارات افراد مختلف را مشاهده کردید دیگر، که با ظاهرهای گوناگون، چهرههای گوناگون، لباسهای گوناگون که هیچ به نظر هم نمیآید اینها حاضر باشند اینجور فداکارانه حرف بزنند؛ البتّه حرف با عمل فاصله دارد امّا خود نفْس حرف زدن، آن انگیزهای که موجب میشود انسان حرف بزند، وجود دارد؛ این خیلی مهم است. کسی باور نمیکرد و شد و اتّفاق افتاد. این افراد، همه با جهتگیریهای سیاسی گوناگون، با جهتگیریهای سیاسیِ گاهی متقابل، با وزن مذهبی کاملاً متفاوت، در کنار هم ایستادند و این وحدت بزرگ را، این اتّحاد عظیم ملّی را به وجود آوردند.
حرف من این است که این را حفظ کنید؛ همه این را نگه دارند؛ روزنامهنگار یک جور، قاضی یک جور، مسئول دولتی یک جور، روحانی یک جور، امام جمعه یک جور. هر کسی یک وظیفهای دارد در قبال این حالت؛ این را نگه دارند. این با اختلاف سلیقهی سیاسی منافات ندارد، با اختلاف وزن مذهبی منافات ندارد. این، در کنار هم ایستادنِ برای دفاع از یک حقیقت است؛ دفاع از کشور است، دفاع از نظام است، دفاع از ایران عزیز است.
البتّه یک کارهایی لازم است، یک کارهای مضر است. «تبیین» لازم است؛ رفع مغالطههایی که گاهی انجام میگیرد لازم است؛ امّا ایرادهای غیر لازم را به میان کشیدن و دربارهاش بحث کردن و بر روی مسائل کوچک جنجال کردن، مضر است؛ اینها با هم فرق دارد. همان ابطال مغالطهای هم که عرض کردیم، آن را هم با انواع مختلفی میشود انجام داد؛ با آن بهترین شکلش باید آن را انجام بدهند که مشکلی برای کشور به وجود نیاید.
وفاداری به نظام در زبان، در اظهار، چیز لازم و مفیدی است؛ هم لازم است، هم مفید است. یا همه، سیاستهای کلّی نظام را در همین زمینهی مورد بحث تأیید کنند و حمایت کنند و مورد قبول قرار بدهند، این لازم است امّا اینکه یک اختلافنظرهایی که وجود دارد بین افراد، اینها را غلیظ کنند که این مال فلان جناح است، این مال فلان جناح است، این حرفش اینجوری است، نه، این مضر است. بنابراین یک کار، لازم است، یک کار، مضر است؛ ما اینها را از همدیگر باید تفکیک کنیم.
شور و هیجان عمومی مردم لازم است. امروز ملّت ایران یک شور و هیجانی دارد، بخصوص جوانها شور و هیجان دارند؛ این چیز خیلی خوبی است، این چیز خیلی لازمی است، امّا بیصبری مضر است. اینکه بیصبری کنند، دائم پا به زمین بکوبند که آقا چرا نشد، چرا نکردید، چرا اقدام نشد و مانند اینها، این مضر است. یعنی بدانیم که کدام کار، کار درستی است، کدام کار، کار مضرّی است. بنابراین، اینها مطالب و توصیههایی است که من عرض میکنم.
آخرین توصیهای که من میخواهم عرض بکنم، این است که دستگاههای مسئول که امروز بحمدالله مشغول کار هستند، چه دستگاههای مسئول در عرصهی نظامی، چه دستگاههای مسئول در عرصهی دیپلماسی ــ هر دو ــ که به شکل درست و با جهتگیری درست، هر دو لازم است، بایستی با قوّت کار خودشان را انجام بدهند، منتها جهتگیریها را توجّه کنند. بخصوص در عرصهی دیپلماسی جهتگیری خیلی مهم است؛ جهتگیریها کاملاً مراعات بشود، دقّت بشود، کار بشود و انجام بگیرد انشاءالله.
ممکن است کسی در یک قضیّهی مربوط به نظامی یا دیپلماسی یا غیره به یک مسئولی اعتراض داشته باشد، ما نمیگوییم اعتراض را نگویند؛ چرا، منتها اوّلاً لحنی که برای بیان اعتراض و بیان انتقاد انتخاب میشود لحن قابل قبولی باشد؛ ثانیاً بعد از تحقیق باشد، بعد از اطّلاعیابی باشد. گاهی اوقات در روزنامهها و بعضی جاهای دیگر، یک چیزهایی را من میبینم، بعضی یک حرفهایی میزنند، اعتراضهایی میکنند که ناشی از بیاطّلاعی است، نمیدانند چه کار انجام گرفته یا چه کار باید انجام میگرفته و نشده و مثلاً [باید] انجام بگیرد؛ ناشی از بیاطّلاعی است. اطلاع درست به دست بیاورند و با لحن مناسب نظراتشان را ابراز کنند. آن مسئولین هم با قوّت تمام، با روحیهی کامل انشاءالله به کارهای خودشان ادامه بدهند. و همهوهمه بدانند که [طبق] همین آیهای که این آقا(۲) الان تلاوت کردند: لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه،(۳) خدای متعال نصرت را برای ملّت ایران در ذیل نظام اسلامی و زیر چتر قرآن و اسلام تضمین کرده که ملّت ایران حتماً پیروز خواهد شد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سومین پیام تلویزیونی خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی
سلام و درود فراوان به ملّت عزیز و بزرگ ایران. اوّلاً یاد شهیدان گرانقدر حوادث اخیر را گرامی میدارم؛ سرداران شهید، دانشمندان شهید که حقّاً و انصافاً ارزشمند بودند برای جمهوری اسلامی و خدمت کردند و امروز در پیشگاه پروردگار، پاداش خدمات برجستهی خودشان را دریافت میکنند انشاءالله.
لازم میدانم به ملّت بزرگ ایران تبریک عرض بکنم. چند تبریک به ملّت عرض میکنم:
یکی تبریک پیروزی بر رژیم جعلی صهیونیست. رژیم صهیونی با آن همه هیاهو، با آن همه ادّعا، در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و له شد. فکر اینکه چنین ضرباتی از سوی جمهوری اسلامی ممکن است بر رژیم وارد بشود، در ذهن آنها و مخیّلهی آنها خطور نمیکرد و اتّفاق افتاد. خدا را سپاس میگزاریم که به نیروهای مسلّح ما کمک کرد، توانستند از دفاع چندلایهی پیشرفتهی آنها عبور کنند و بسیاری از مناطق شهری و نظامی آنها را زیر فشار موشکهای خودشان و با تهاجم قویّ سلاح پیشرفتهی خودشان با خاک یکسان کنند! این یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است؛ این نشاندهندهی آن است که رژیم صهیونیستی بداند که تعرّض به جمهوری اسلامی ایران برایش هزینهزاست، هزینه برای او ایجاد میکند، هزینهی سنگین برای او به وجود میآورد و ایجاد میکند. و بحمدالله این اتّفاق افتاد؛ افتخارش متعلّق به نیروهای مسلّح و مردم عزیزمان است که این نیروهای مسلّح را از درون خود ایجاد کردند، تربیت کردند، پشتیبانی کردند و دست [قویّ] آنها را برای انجام یک چنین کار بزرگی فراهم کردند، قوی کردند.
تبریک دوّم مربوط به پیروزی ایران عزیزمان بر رژیم آمریکا است. رژیم آمریکا وارد جنگ مستقیم شد، چون احساس کرد که اگر وارد نشود، رژیم صهیونیستی بکلّی نابود خواهد شد. وارد جنگ شد برای اینکه او را نجات بدهد، لکن هیچ دستاوردی از این جنگ نداشت. به مراکز هستهای ما حمله کردند ــ که البتّه این به طور مستقل درخورِ پیگیریِ جزائی در دادگاههای بینالمللی است ــ امّا نتوانستند کار مهمّی انجام بدهند. رئیسجمهور آمریکا(۱) در شرح آنچه واقع شده بود بزرگنمایی غیر متعارفی کرد، معلوم شد که به این بزرگنمایی احتیاج دارد؛ هر کسی میشنید آن حرفها را، میفهمید که در زیر ظاهر این حرفها یک حقیقت دیگری وجود دارد. کاری نتوانستند انجام بدهند، به مقصودی که داشتند نتوانستند برسند و بزرگنمایی میکنند تا حقیقت را بپوشانند و مکتوم نگه دارند. اینجا هم جمهوری اسلامی پیروز شد و متقابلاً جمهوری اسلامی سیلی سختی به گونهی آمریکا نواخت؛ به یکی از پایگاههای مهمّ آمریکا در منطقه، پایگاه العُدید، حمله کرد و خساراتی وارد کرد. همان کسانی که در آن قضیّه بزرگنمایی کرده بودند، در این قضیّه سعی کردند کوچکنمایی کنند، بگویند هیچ اتّفاقی نیفتاده، در حالی که اتّفاق بزرگی افتاده بود. اینکه جمهوری اسلامی دسترسی داشته باشد به مراکز مهمّ آمریکا در منطقه و هر وقت مقتضی دانست علیه آنها اقدام بکند، این حادثهی کوچکی نیست، حادثهی بزرگی است، در آینده هم این حادثه قابل تکرار است؛ در صورتی که تعرّضی صورت بگیرد، هزینهی دشمن و هزینهی متعرّض قطعاً هزینهی بالایی خواهد بود.
تبریک سوّم تبریک اتّحاد و اتّفاق فوقالعادهی ملّت ایران است. بحمدالله یک ملّت در حدود نود میلیون جمعیّت، یکپارچه، یکصدا، شانهبهشانه، در کنار هم، بدون هیچ گونه تفاوتی در خواستهها و در مقاصدی که ابراز میکنند، ایستادند، شعار دادند، حرف زدند، از رفتار نیروهای مسلّح حمایت کردند، بعد از این هم همین خواهد بود. ملّت ایران بزرگواری خودش را، شخصیّت برجسته و ممتاز خودش را نشان داد در این قضیّه و نشان داد که در هنگام لازم، یک صدا از این ملّت شنیده خواهد شد، و بحمدالله این اتّفاق افتاد.
نکتهای که من میخواهم به عنوان یک نقطهی اساسیِ عرایضم عرض بکنم این است که رئیسجمهور آمریکا در یکی از بیاناتش و اظهاراتش گفت ایران باید تسلیم بشود. «تسلیم بشود»! بحث غنیسازی دیگر نیست، بحث صنعت هستهای نیست، بحث تسلیم ایران است. البتّه این حرف برای دهان رئیسجمهور آمریکا خیلی بزرگ است. ایرانِ باعظمت، ایرانِ با این تاریخ، ایرانِ با این فرهنگ، ایرانِ با این عزم پولادین ملّی، اسم «تسلیم» برای یک چنین کشوری مایهی استهزاء کسانی است که ملّت ایران را میشناسند. لکن این اظهار او یک حقیقتی را لو داد؛ آمریکاییها از اوّلِ انقلاب با ایران اسلامی مشغول معارضه هستند، پنجه میافکنند، هر دفعهای هم یک بهانهای دارند: یک بار حقوق بشر است، یک بار دفاع از دموکراسی است، یک بار حقوق زن است، یک بار غنیسازی است، یک بار اصل مسئلهی هستهای است، یک بار مسئلهی ساخت موشک است؛ بهانههای گوناگونی میآورند، امّا باطن قضیّه یک چیز بیشتر نیست و آن «تسلیم ایران» است. قبلیها نمیگفتند این را، چون این قابل قبول نیست؛ در هیچ منطق بشری قابل قبول نیست که به یک ملّتی بگویند بیایید تسلیم بشوید، لذا آن را زیر عناوین دیگری پنهان میکردند. این شخص لو داد آن حقیقت را، نشان داد و فهماند که آمریکاییها فقط به تسلیم ایران راضی میشوند و نه به کمتر از آن. و این یک نقطهی مهمّی است! ملّت ایران بدانند [علّت] معارضهی با آمریکا این است و این اهانت بزرگ به ملّت ایران را آمریکاییها دارند و چنین اتّفاقی هم هرگز نخواهد افتاد؛ هرگز نخواهد افتاد.
ملّت ایران ملّت بزرگی است، ایران کشور قوی و پهناوری است، ایران دارای تمدّن کهنی است؛ ثروت فرهنگی و تمدّنی ما صدها برابر بیشتر از آمریکا و امثال آمریکا است. اینکه کسی توقّع کند که ایران تسلیم کشور دیگری بشود، این یکی از آن مهملگوییهای غلطی است که یقیناً مایهی استهزاء افراد خردمند و افراد دانا واقع خواهد شد. ملّت ایران عزیز است و عزیز خواهد بود، پیروز است و پیروز خواهد بود به توفیق الهی. و امیدواریم خدای متعال این ملّت را در زیر سایهی الطاف خودش همیشه با عزّت و شرف محفوظ بدارد، درجات امام بزرگوار را عالی کند و حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) را از این ملّت، راضی و خشنود کند و کمک آن بزرگوار، پشتیبان این ملّت باشد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته































