
emamian
پوتین: روابط روسیه و ایران ماهیت راهبردی عمیقی دارد
به نقل از خبرگزاری «تاس»، دفتر مطبوعاتی کاخ کرملین اعلام کرد که "ولادیمیر پوتین" رئیسجمهوری روسیه شب گذشته، چهارشنبه، در حاشیه نشست سران کشورهای حاشیه دریای خزر در پایتخت ترکمنستان، با سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری اسلامی ایران بهطور جداگانه دیدار و گفتگو کرد.
پوتین ضمن استقبال از همتای ایرانی خود گفت: «روابط ما در واقع ماهیت راهبردی عمیقی دارد و ما قطعاً مسائل زیادی برای گفتگو داریم و من از فرصت بهوجودآمده در این زمینه بسیار خوشحالم.»
وی یادآور شد: «روسیه و ایران در خصوص مسائل سیاسی و امنیتی در تماس دائمی با یکدیگر هستند. روابط بین دو کشور ما واقعاً عمیق است و ماهیت راهبردی دارد. ما در تعاملات سیاسی، در خصوص مسائل امنیتی در تماس دائم هستیم، ما در نقاط داغی مانند سوریه با یکدیگر همکاری نزدیکی داریم.»
رئیسجمهوری روسیه ادامه داد: «تنها در سال گذشته، گردش مبادلات مالی بین روسیه و ایران 81 درصد و در ماههای نخست سال جاری 31 درصد دیگر رشد کرده است و این روند جای خرسندی دارد و بهنفع منافع هر دو کشور است.»
پوتین همچنین بهترین آرزوهای خود را برای آیت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران ابلاغ کرد.
ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران نیز در دیدار با ولادیمیر پوتین در عشقآباد گفت: روسیه و ایران میتوانند در حوزه دریای خزر در زمینه حملونقل، ترانزیت، ماهیگیری و گردشگری همکاری بسیار نزدیکی با یکدیگر داشته باشند.
رئیسی همچنین یادآور شد که تمامی توافقات پیش از این بین دو کشور در حال اجرا و نظارت است و این پیشرفت بسیار خوبی است.
رئی جمهوری روسیه روز گذشته در جریان سخنرانی خود در ششمین اجلاس سران خزر تأکید کرده بود که فدراسیون روسیه طرفدار تعمیق مشارکت بین «پنج کشور حاشیه دریای خزر» (روسیه، آذربایجان، ایران، قزاقستان و ترکمنستان) از جمله در حوزههای سیاسی و امنیتی است. پوتین همچنین تأکید کرد که پایبندی به کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر رمز رونق این منطقه است.
ولادیمیر پوتین همچنین در دیدار با الهام علیاف، رئیسجمهوری آذربایجان، از وی بهخاطر ایدههای مفید و جالب او در زمینه توسعه هرچه بیشتر همکاریهای چندجانبه در منطقه دریای خزر تشکر کرد.
حج ضیافت است، حاجیان ضیوف الرحمان
تمامی عبادات، یک سر مشترک دارند و یک سر مختص؛ هرگاه آدمی به یکی از آن دو راه پیدا کند و پی ببرد، میتواند درباره حج نیز این راه را طی کند. عظمت حج در دعاهای ماه مبارک رمضان بسیار چشمگیر است. به نظر میرسد که خداوند متعال میخواهد ضیافت خود را در طی چند ماه تمام کند که آغاز ضیافت، شهرالله (ماه مبارک رمضان) و پایان آن ذیحجه الحرام است که پایان اشهر حج میباشد. پس حج- نیز همانند روزه- ضیافت خداوند است و حاجیان ضیوف الرحمان، تعبیر ضیافت که در صوم و حج آمده، از روایات گرفته شده است (بحارالانوار، ج 96، ص 31). یکی از برجستهترین دعاهای ماه مبارک رمضان، طلب حج است آن هم حج مکرر که: «و ارزقنی حج بیتک الحرام، فی عامی هذا و فی کل عام)؛ (دعای ابوحمزه ثمالی- دعای افتتاح)» خدایا! زیارت خانه خود و انجام مراسم و مناسک حج را در همه سال، نصیبم فرما.
این دعا، دعای انسان روزهدار و ضعیف الرحمان در ماه مبارک رمضان است. ضیافت دو مرحله دارد:
1- آن که مهماندار به مهمان میگوید چیزی بخواه
2- مهماندار آنچه را که مهمان میخواهد، به او عطا میکند
انسان هر چه از خداوند متعال دریافت کند، تشنهتر میشود. ابتدا نمیداند از خدا چه بخواهد، چون نمیداند که در دستگاه خداوند چه هست. وقتی رخی نشان داد و چیزهایی را از پشت پرده دید، سؤال تولید میشود و درخواست ظهور میکند. هر مرحلهای از عطا و بخشش، مرتبهای از درخواست است و خواهش را در انسان زنده میکند و آدمی با درخواست و خواهش، مرحله تازهتری را از خداوند متعال درخواست و دریافت میکند. وقتی مرحله بالاتری را دریافت کرد، عطش او بیشتر میشود و چیز جدیدتری طلب میکند. از مواردی که طمع زیاد خوب است، همین معارف و علوم الهی است. به همان اندازه که طمع در مادیات بد است، در معارف به همان اندازه خوب است و به عکس قناعت کردن در علوم و معارف همان قدر بد است که طمع در دنیا و مسائل مادی بد است. یدعون ربهم خوفا و طمعاً. (سجده/ 16) هرچه خوف و طمع و دعا و دعوت بیشتر باشد، خلوص و تقرب نیز برتر خواهد بود. خداوند متعال هر اندازه به بنده سالک مرحمت کند، در او سؤال تولید میشود و برابر این سؤال، پاسخ جدیدی را خداوند متعال عطا میکند و آن پاسخ جدید همان مزید عطاست. این که میگویند خداوند متعال هر چه ببخشد، جود و کرمش بیشتر میشود (و لا تزیده کثره العطا الا جودا و کرما). برای آن است که هر چه ببخشد، ظرفیت، شرح صدر و درخواست سالک صالح بیشتر میشود و وقتی درخواست او بیشتر گردد، عطای بیشتری نصیبش خواهد شد و وقتی عطا بیشتر بود، باز درخواست بیشتر و بهتر میشود و سرانجام در برابر درخواست بهتر و بیشتر، عطای افزونتری نصیب میشود. پس نه تنها با بخشش، چیزی از مخزن خداوند کم نمیشود که بر آن افزوده میگردد. چون مخزن الهی با اراده خداوند تأمین میشود و اراده خدا بینهایت است. در مرحله دیگری از ضیافت، در ماه مبارک رمضان به ما دستور داده شده که زیارت بیتالله الحرام، حرمین شریفین و اعتاب مقدس را مسألت کنیم. از آنجا که ولایت جزو ارکان حج است، در دعاها نیز کنار هم ذکر شدهاند. امام سجاد(ع) عرض میکند: «و لا تخلنی من تلک المواقف الکریمه و المشاهد الشریفه؛ خدایا! مبادا جای من در مشاهد شریف خالی باشد. در مهمانیهای عادی، بنا بر این نیست که مهماندار به مهمان بگوید از من چه چیزی را درخواست کن، هر چه حاضر کردند، مهمان میپذیرد. مهمان تابع سفره صاحبخانه است اما در ضیافتهای الهی و معنوی، صاحبخانه به مهمان میگوید از من چه چیزی را درخواست کن، هر چه بخواهی، من میدهم ولیکن اینها را بخواه زیارت خانه خدا، حرم رسول خدا و مشاهد مشرفه اینها کیفیت ضیافت ماه مبارک رمضان است که زمینه ضیافت حج را فراهم میکند.
آیتالله جوادی آملی
رعایت مصالح مردم اصلیترین هدف حج از منظر قرآن است
یکی از بزرگترین نمایشها از وحدت در جامعه اسلامی، مراسم باشکوه حج است که باعث میشود هر مسلمانی فارغ از قید و بندها و پیوندهای زندگی روزمره در این حرکت بزرگ مشارکت داشته باشد. جایگاه حج در نزد خدای متعال چنان بلندمرتبه است که آیات متعددی در قرآن کریم به آن اختصاص داده شده است. در واقع مراسم باشکوه حج از گنجینههای بزرگ در قرآن کریم است که هرچه در این کتاب الهی تدبر و تحقیق بیشتری صورت میگیرد، معارف و اسرار بیشتری در مورد حج بر ما مسلمانان هویدا میشود.
خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ؛ در آن نشانههایى روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر که در آن درآید در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است البته بر کسى که بتواند به سوى آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بى نیاز است» (آل عمران/ ۹۷) خداوند در این آیه، رفتن به سمت بیتالله الحرام و انجام مناسک آن برای کسیکه توانایی مالی، بدنی و سایر شرایط مقرر را دارد واجب کرده است. تعبیر «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ» بدان معناست که حج برای همه انسانهاست چون حج از واجباتی است که ثمرات و برکات آن مستقیماً به انسانها میرسد و قابل لمس است.
لازم است در این زمینه چند نکته را مد نظر قرار دهیم. نکته اول اینکه اساساً فلسفه و ماهیت حج مبتنی بر چه چیزی است؟ خداوند در قرآن کریم فرموده است: «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ؛ خداوند زیارت کعبه بیت الحرام را وسیله به پا داشتن مصالح مردم قرار داده و ماه حرام و قربانیهاى بىنشان و قربانیهاى نشاندار را [نیز به همین منظور مقرر فرموده است] این جمله براى آن است تا بدانید که خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است مى داند و خداست که بر هر چیزى داناست» (مائده/ ۹۷) بر اساس این آیه، رعایت مصالح مردم، اصلیترین هدف از حج از منظر قرآن کریم است و ثمرات و برکات این مسافرت عظیم الهی برای جوامع انسانی شامل مواردی همانند وحدت، همدلی، همراهی، همکاری و همافزایی است. باید توجه داشته باشیم که خداوند با چنین بیانی خواسته که به گونهای شرایط همراهی بین انسانها و جوامع را به وجود بیاورد.
خدای متعال با گرد هم آوردن انسانها از فرهنگها، زبانها و نژادهای مختلف، در یک مکان باعث همراهی آنها میشود. این افراد به دلیل ایمان و همت و عزم راسخ برای سیر الی الله، همانند یک جامعه هستند چون وقتی به نمایندگی از ملل، جوامع، رنگها و نژادهای مختلف جمع میشوند در مدتی که در سفر حج کنار هم هستند برای آنها جا میافتد که باید وقتی به خانه برمیگردند توجه به مودت و زندگی جمعی و به بیان بهتر تمدنسازی را در دستور کار خود قرار دهند چراکه تمدن واقعی، ریشه وحیانی دارد و انبیای الهی نیز برای تحقق چنین هدفی آمدهاند.
نکته دیگر در زمینه حج این است که خدای متعال با این واجب بزرگ الهی و این فریضه بسیار مهم خواسته که انسانها علاوه بر زندگی مادی، زندگی معنوی خود را هم کامل کنند. منظور از زندگی معنوی هم این است که انسان توجه داشته باشد که وقتی در یک صحرای بزرگ همانند عرفات و منا جمع میشود این اقدام آنها نمادی از محشر است و سختیهایی که در آنجا و در هوای گرم متحمل میشوند همانند یک میدان مسابقه است که در نهایت استعدادها و ظرفیتهای آنها را آشکار میکند. در واقع انسانها در شرایطی قرار میگیرند که میتوانند این استعدادها را در وجود خودشان پیدا کنند.
نکته دیگر اینکه در سفر حج، خدای متعال به گونهای صحنه زندگی دنیا و آخرت را برای انسانها ترسیم کرده است بدان معنا که انسان با احرام بستن که اعمالی بر انسان حرام میشود توجه به دستور الهی را در خود تمرین و تلاش میکند مسیری را برود که به انجام فرامین الهی منتهی شود و همین موضوع، دارای برکات دنیوی و اخروی فراوانی برای انسان است.
وقتی انسان در چنان موقعیتی قرار میگیرد، اگر به رمز و رازهای موجود در آن توجه کند که خدای متعال با قرار دادن چنین جای گرم، داغ و سوزان و با این فشار و مشکلات بار اعمال حج، چه هدفی را دنبال میکند، به این نتیجه میرسد که هدف خداوند در واقع امتحان کردن ماست؛ چون هرچقدر هم بخواهند امکانات آسایش در حج را فراهم کنند، بالاخره سختی مسیر و سکونت سر جایش باقی است؛ چراکه نمیتوانند صحرای عرفات، مشعر یا منا را بزرگ کنند؛ چون جاهای مخصوصی هستند و امکان بزرگ کردن آنها وجود ندارد. نکته جالب این است که بنا کردن ساختمان در منا و عرفات و مشعر به اجماع تمام اهل اسلام حرام است.
در واقع خدای متعال خواسته که انسانها این سختیها را متحمل شوند. برای مثال میتوان گفت افرادی که در مسابقه وزنهبرداری شرکت میکنند، هیچ وقت برای آسایش آنها در زیر وزنهها، بالابر قرار نمیدهند که انسان فقط ادای وزنهبردارها را در بیاورد؛ بنابر این در حج نیز طبیعتاً فشارهایی بر انسان وارد میشود. این تجربه را بسیاری داشتند که در صحرای منا، در اسفندماه با وجود اینکه زمستان بود اما باز هم احساس عطش بسیار شدیدی بر آنان وارد میشد اما تمرین روحی باعث میشود که انسان ۲۴ عمل از جمله بوی خوش، لباس دوخته و ... را بر خود حرام میکند.
همه اینها نشان میدهد که خدا میخواهد ما را توجه دهد که روزی از دنیا میرویم و هرچقدر ثروت داشته باشیم نمیتوانیم از آن استفاده کنیم. بنابر این به این نتیجه میرسیم که بیاخلاقی و دنبال مسائل بیخاصیت رفتن ارزشی ندارد؛ چراکه صرفاً خسران و زیانکاری را نصیب ما میکند. اوج این وضعیت در مراسم عرفه و در صحرای عرفات است.
معمولاً گفته میشود برای حل اختلاف بین دو نفر، بین آنها ملاقات برقرار کنید؛ چراکه کنار هم نشستن، در رفع سوء تفاهمها و ذهنیتها تأثیر بسیاری دارد. در حج، علمای اسلامی در یک جا جمع میشوند و طبیعی است در این ملاقاتها و رفت و آمدها، نکاتی مطرح میشود. از قدیم هم رسم بوده که علمای اسلامی در حج، لجنههای علمی تشکیل میدادند و همین نقش مهمی در تقریب آنها و رفع سوء تفاهمها دارد.
به نظر میرسد حج یک توفیق خداوندی است تا مسلمانان بر اشتراکات، تأکید کرده و آتش اختلافات را بر نیفروزند. اما متأسفانه استعمار مخصوصاً در دو سده اخیر به ظرفیت حج پی برده و با مستقر کردن وهابیت در حجاز، مانع این اقدام میشود. اما انقلاب اسلامی چنین سِحری را باطل کرد؛ چراکه ظرفیت حج ابراهیمی را احیا کرد و نشان داد که این حج برای با هم بودن و وحدت است. وهابیت بارها سعی کرده که برخی از تفاوتهای فقهی را تبدیل به عاملی برای تفرقه تبدیل کند و مهمترین اقدام آنها هم تشکیل داعش بود که با درایتهای رهبر معظم انقلاب و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی این توطئهها نقش بر آب شد.
حج و رسالتهای ما
از خود میپرسم که چرا در آیات و روایات و سیره مبارک طلایهداران توحید نسبت به حج تأکیدهای کم مثال شده و این فریضه جهانشمول را ضامن بقا و تعیین کننده سرنوشت مسلمانان دانستهاند. مثلاً قرآن کریم، کعبه را عامل قیام ناس، نخستین خانه مبارک برای خلق و مشعل هدایت برای جهانیان خوانده و امیرالمؤمنین(ع) آن را رمز اقتدار دین و لوای اسلام نامیده است. پرچم، نماد یک کشور و استقرار و پایداری یک سپاه و فرو افتادنش نشانه سقوط است.
حضرت زهرا(س) در خطابه تاریخی خود میفرماید: خداوند حج را پشتوانه استواری برای تحکیم دین قرار داد. در کلام و سیره معصومین(ع)، حج مورد تصریح و تأکید قرار گرفته و خود نیز مکرر به انجام آن مبادرت میورزیدهاند و تنها امام حسن عسکری(ع) با شرایط ویژه امنیتی و اختناق حاکم موفق به تشرف ظاهری نگردید. در روایات آمده پیامبر خدا(ص) 20 بار حج گزارد که هفت بار آن قبل از بعثت بوده است. در روایاتی چند آمده که هیچ عملی هر چند صالح و نافع باشد، جایگزین حج نمیشود. رسول خدا(ص) در پاسخ به مرد اعرابی ثروتمندی که موفق به حج نشده بود و از آن حضرت میخواست عملی را به او معرفی کند تا بدان وسیله پاداش حج را ببرد، فرمود: اگر هموزن کوه ابوقبیس طلای سرخ داشته باشی و در راه خدا انفاق کنی، ثواب حج را نخواهی یافت.
عظمت و نقش حج در حیات دینی فرد مسلمان به آن حدی است که پیامبر خدا(ص) به پرهیزکنندگان انجام فریضه حج هشدار میدهد که اگر حج را ترک کنند، مستوجب هلاکت و عقوبت الهی خواهند شد و حتی تارک حج را در زمره یهود و نصاری برشمردهاند.
چرا مولایمان حضرت علی(ع) حج را عامل تقویت دین میداند و امام صادق(ع) میفرماید: تا کعبه برپاست، دین برپاست. طبیعی است حضور در جغرافیای حج، فراخوانی درس پرنکته و بیشمار رمز و راز تاریخ برای بازاندیشی و شرکت در آزمون بزرگ زندگی است. تنفس در فضایی که رسول خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) حیات طیب و پرفضیلت خود را مصروف هدایت و نجات بشریت و تعالی انسانیت برای دستیابی به جایگاه لاهوتی نمودهاند، حال و حسی عجیب به انسان میدهد باور این توفیق که در کوچههای مکه و مدینه پا جای قدوم مبارک نبوت و امامت بگذاری، بیشتر به خواب و خیال میماند اما این یک واقعیت است که لطف ویژه خداوند شامل حال من و شما شد تا نایب الزیاره شهدا و مردم خوب و عاشق کشورمان باشیم و برای موفقیت کامل دولتمردان و خدمتگزاران به نظام مقدس اسلامیمان و در رأس همه آنان ولی امر مسلمین جهان در این سرزمین نور و ایمان دعا کنیم.
مشاهده شکوه و عظمت حج در میان میلیونها زائر از کشورهای مختلف، اندیشیدن پیرامون ارتباط حج با دین و اقتدار مسلمانان را آسان میسازد. میتوان گفت که حج، تمرین عملی بندگی و اطاعت از خداست. حج، عامل تقویت ارتباط دینداران و اقتدار آنان در برابر دنیای کفر و شرک است. حج، نمایش عظمت، قدرت، جمعیت و حمیت مسلمانان در برابر دشمنان است.
حج، پاسداری از هویت تاریخی مسلمانان و یادآورنده خاطرات تاریخ اسلام و قهرمانان مکتب انبیا و حجگزاران بزرگ تاریخ، همچون حضرت ابراهیم، اسماعیل، هاجر، پیامبر بزرگوار، امام علی(ع) و دیگر بزرگان تاریخ ادیان ابراهیمی است.
حج، امکان همفکری، همافزایی و مشاوره مسلمین برای حل مشکلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دنیای اسلام را فراهم میسازد و بالاخره حج، میثاق سالانه امت اسلامی برای زیارت، معرفت، وحدت، بصیرت، مودت، برائت و مجد و عظمت است. به امید آن که حجمان، حج ابراهیمی باشد. انشاءالله.
عظمت حج
حج چیست؟ حج، تمامی اسلام است. اسلام با کلمات، قرآن است و با انسانها، امام و با حرکات، حج. چنین مینماید که خدا هر چه را که خواسته است، به آدمی بگوید، یکجا در حج ریخته است اما حج، در یک نگرش کلی سیر وجودی انسان است به سوی خدا و در یک کلمه شبیه آفرینش و در همان حال شبیه تاریخ و در همان حال شبیه توحید و در همان حال شبیه مکتب و در همان حال شبیه امت و... بالاخره حج نمایشی رمزی است از آفرینش انسان و نیز مکتب اسلام که در آن کارگردان، خداست و زبان نمایش، حرکت و شخصیتهای اصلی آدم(ع)، ابراهیم(ع)، هاجر(س) و ابلیس و صحنهها منطقه حرم و مسجدالحرام، مسعی، عرفات و مشعر و منی و سمبلها: کعبه، صفا، مروه، روز، شب، غروب، طلوع، بت، قربانی و جامه و آرایش: احرام، حلق، تقصیر و نمایشگران؟ فقط یک تن، تو! هر که هستی، چه زن، چه مرد، چه پیر، چه جوان، چه سیاه، چه سفید، همین که در این صحنه شرکت کردی، نقش اول را داری. هم در شخصیت آدم و هم ابراهیم(ع) و هم هاجر(س). چه، اینجا سخن از تشخص نیست. حتی جنسیت مطرح نیست. فقط یک قهرمان هست و آن انسان! حرکتی است که در آن یک تن نقش همه را برعهده دارد! همه سال، همه انسانهای ابراهیمی روی زمین به شرکت در این نمایش شگفت دعوت میشوند! هر که بتواند از هر کجای دنیا خود را در موسم برساند، وارد صحنه میشود و نقش اول را برعهده میگیرد. قهرمان صحنه میشود و همه نقشها را خود بازی میکند. اینجا تجزیه نیست، درجهبندی نیست، تشخص نیست، همه یکی هستند و آن یکی همه، اسلام انسانها را این چنین میبیند: من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکأنما احیا الناس جمیعا.
پرداختن قرضها، شستوشوی کدورتها، آشتی قهرها، تسویه حسابها، حلالطلبی از دیگران، پاک کردن ثروتت، اندوختههایت، یعنی که در اینجا میمیری، انگار میروی، رفتنی بیبازگشت، رمزی از لحظه وداع آخرین، نمایشی از قطع همه چیز برای پیوستن به ابدیت و بنابراین، وصیت! یعنی که مرگ، تمرینی برای مرگ، مرگی که روزی تو را به جبر انتخاب میکند و اکنون هنگام در رسیده است، لحظه دیدار است، ذیحجه است، ماه حج، ماه حرمت، شمشیرها آرام گرفتهاند و شیه اسبان جنگی و نعره جنگجویان و قدارهبندان در صحرا خاموش شده است. جنگیدن، کینه ورزیدن و ترس، زمین را مهلت صلح، پرستش و امنیت دادهاند. خلق با خدا وعده دیدار دارند، باید در موسم رفت به سراغ خدا نیز باید با خلق رفت. صدای ابراهیم(ع) را بر پشت زمین نمیشنوی؟ «و أذن فی الناس بالحج یأتوک رجالا و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق.» در میان مردم اعلام حج کن، با پای پیاده و بر پشت هر شتر لاغری به سراغت خواهند آمد. از دوردست صحراهای عمیق به سویت میشتابند! میبینی که سیمای حج، برخلاف آنچه مینماید و میبینیم، سیمایی است مردمی و نه اشرافی! پاسخگوی این دعوت، در درجه اول پیادههایند و در درجه دوم سوارهها، اما نه سواران بر هائل هیونهای جنگی و تیزتکان زرین افسار اشرافی، که زائرانی بر ضامر، که لاغری مرکبشان طبقه راکبشان را حکایت میکند و تو ای که هیچ نیستی، از تنگنای زندگی پست و ننگین و حقیر دنیا، از حصار خفه و بسته فردیت نفس، خود را نجات ده، روح خدا را بجوی، از خانه خویش آهنگ خانه او کن، به میقات رو که او در خانهاش تو را منتظر است، تو را به فریاد میخواند و تو دعوتش را لبیک گوی!
رمز و راز احرام
مناسک حج از میقات آغاز میشود، اما پیش از نخستین عمل، لازم است زائر جسم و روحش را از هر چه پلیدی پاک کند و سپس لباس و پوشش پیشین خود را که با آن مرتکب خطا و انحراف و گناه شده است از تن بیرون نماید و با دو قطعه پارچه سفید احرام ببندد.
زائر با این کار، از قید همه پوششهایی که نشانگر تشخص اوست آزاد میشود، فردیتش را به کناری مینهد و به جمع میپیوندد، جمعی از دریای انسانها، یعنی مردمانی که دارای اعتقادات و آیین مشترک هستند. اینجا همه با پوششی سفید رنگ که شباهت به کفن دارد و صحرای محشر را تداعی میکند رو به سوی هدف به پیش میروند. مرزهای تبعیض به هم میریزد، طبقات اجتماعی مردم از زن و مرد، سرخ و سفید، زرد و سیاه با گویشهای گوناگون، یک دل و یک زبان میشوند انگار قیامت عظماست و زائر چنان است که حیات مادیش به پایان رسیده و جهان دیگر را احساس و لمس میکند. با عقد احرام علاوه بر محرمات قبلی، شمار دیگری به آنها اضافه میشود.
افزایش این محرمات به طور موقت، در حقیقت تمرینی است برای رعایت او امر و نواهی الهی در جریان سیر به سوی خدا، امام سجاد (ع) فرمود: میدانید عقد احرام یعنی چه؟ سر این کار آن است که حاجی میگوید: خدایا ارتباطم را از هر چه که غیر تو است گسستم و فقط به تو پیوستم.
زائر اگر چنین نیت نکند و به لوازم آن پایبند نباشد، در واقع لباس عوض کرده است و احرام نبسته است. امام سجاد (ع) در سفر حج شبلی را دیدند و با وی درباره چگونگی به جای آوردن مناسک حج از وی پرسیدند، امام فرمود: آیا وقتی به میقات رسیدی و لباس دوخته از تن درآوردی و احرام پوشیدی، جامه گناه را کندی و جامه طاعت دربر کردی؟
آیا از ریا و نفاق و بیباکی در شبهات به درآمدی؟
آنگاه که محرم شدی، آیا محرمات الهی را بر خود حرام کردی؟
آیا با نیت حج، قید و بندهای غیرخدا را از گردن برداشتی؟
آیا با نماز احرام و لبیک گفتن، قصد زیارت کردی و تقرب به خدا جستی؟
آیا با لبیک گفتن نیت کردی که سخن از طاعت حق گویی و از گناه روزه بگیری؟
پس، احرام شستن روح است از آلودگیها، کندن لباس ریا و پوشیدن لباس تقوی است بازگشت به فطرت پاک و خالص و بیآلایش است، آماده شدن برای بندگی خدای کریم است.
امام صادق (ع) در این باره میفرماید:
سپس به آب توبه خالصانه گناهانت را بشوی و جامه صدق و صفا و خشوع در بر کن و از هر آنچه که تو را از یاد خداوند مانع میشود و از اطاعت او باز میدارد دوری کن و لبیک گو، بدین معنی که خدای را پاسخی بیآلایش و پاک دادی، چنانی که به ریسمان استوارش چنگ آویختهای.
(مصباحالشریعه، لاهیجی)
باری زائر با پوشیدن لباس سفید بیدکمه و نادوخته از همه لباسها و زیورآلات جدا میگردد و با پوشیدن لباس طهارت و تقوی آماده اجابت دعوت حق میشود و ندا سر میدهد:
لبیک، اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، ان الحمد و النعمه لک و الملک، لا شریک لک لبیک.
او با این کلمات به ندای فطرت خود، به دعوت انبیاء به آنچه که خدا از او خواسته است، پاسخ مثبت میگوید. از این رو اولیای خدا به هنگام احرام و گفتن لبیک، رنگ از رخسارشان میپرید و بدنشان از شدت خشیت میلرزید و صدایشان در گلو میپیچید، به گونهای که گاه بیهوش میشدند. و وقتی مردم شگفتزده از ایشان علت این تغییر حالت را میپرسیدند، پاسخ میدادند: میترسم پذیرفته نشوم و در جواب لبیک من بگویند: لالبیک و لاسعدیک (محجه الابیضاء 2/102)
آری لبیک این نوای شورانگیز که از گفتن و شنیدن آن، تن به لرزه میافتد. چون با صدای هزاران انسان شیفته عاشق درهم میپیچد، پژواک آن، پایگاههای شرک را نیز میلرزاند. به همین جهت از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود:
هر که هفتاد بار از روی ایمان و اخلاص، لبیک گوید: خدا هزار هزار ملک را شاهد زدودن آتش و نفاق از او گرداند. (کافی ج 4 / 4337)
اهمیت حج در فرهنگ اسلامی
حج از دیرباز تاکنون از اهمیت ویژهای در بین مسلمانان برخوردار بوده است. همه ساله صدها هزار مسلمان مشتاق از گوشه و کنار جهان به سوی سرزمین مقدس مکه و مدینه حرکت کرده، با تمامی سختیها و مشقتها خود را به میقات میرسانند و لبیکگویان آماده انجام فریضه حج میشوند.
در گذشته، طولانی بودن راه، نداشتن وسیله نقلیه مناسب و مطمئن، نبود امکانات رفاهی و درمانی، ناامنی و وجود سارقین مسلح... همه و همه عواملی بودند که حجاج را با خطر مواجه میکردند. بسیاری از آنها در بین راه میمردند و هرگز به وطن باز نمیگشتند. لیکن در برابر این همه ارزش و عظمت، معاندین با اسلام و عناصر نادان و متحجر، با تبلیغات مسموم خود در طول تاریخ، تلاش کردهاند تا از اهمیت و نقش عظیم حج بکاهند و مردم را نسبت به این فریضه مهم بیرغبت کنند. برخی روشنفکران غربزده بر آن بودند تا با زبان طنز، از ارزش حج کاسته، آن را در اذهان عمومی، عملی غیرمهم جلوه دهند. گاهی میگفتند اگر حاجی به جای رفتن به مکه و طواف خانه خدا، پول آن را خرج مستمندان و فقیران جامعه بنماید، ارزش بیشتری دارد. گاهی میگفتند چرا پول و ارزی که با این زحمت به دست آمده است را در ختیار اعراب قرار داده به حلقوم آنان بریزیم و... لکن برخلاف این گونه حرکتها که از دیرزمان آغاز و تا عصر ما نیز ادامه یافته، ائمه معصومین(ع) کوشیدهاند این تفکر را تخطئه و مردم را از برکات و ثمرات عظیم حج آگاه سازند.
معاوین بن عمار از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت فرمود: هنگامی که رسول خدا(ص) از عرفات کوچ نمود، در ابطح یکی از اعراب بیابانی به حضور آن حضرت شرفیاب شده، عرضه داشت: من مردی ثروتمندم، قصد حج داشتم هنگام حرکت مانعی پیش آمد و نتوانستم به حج مشرف شوم حال شما امر فرمایید من با این مال کار نیکی انجام دهم که ثواب حج را درک کنم! حضرت به سوی کوه ابوقبیس رو کرد و فرمود: اگر به مقدار این کوه طلای سرخ داشته باشی و همه را در را خدا انفاق کنی، به ثواب و بهرهای که حاجیان رسیدهاند نخواهی رسید. عمر بن یزید نیز میگوید که از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: «حج از 70 بنده آزاد کردن ارزشش بالاتر است». پرسید: ما یعدل الحج شیء؟ قال: ما یعدله شیء؛ آیا ارزش چیزی با حج برابری میکند؟ فرمود: چیزی با او برابری نمیکند. در روایت دیگری آمده است: نماز واجب ارزشش از 20 حج بالاتر است و حج از خانه پر از طلایی که انسان تمامی آن را در راه خدا انفاق کند، ثواب و ارزشش بالاتر است.
وقایع و اعمال ماه ذی الحجة الحرام
وقایع و اعمال ماه ذى الحجّة الحرام را از کتاب «وقایع الایام» و مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی (ره) منتشر می کند.
ماه ذی الحجه از ماه هاى شریف است و چون این ماه داخل مى شد، صلحاى صحابه و تابعین، اهتمام عظیم در عبادت مى کردند. دهه اوّل آن، ایامش «ایام معلومات» و در نهایتِ فضیلت و برکت است و از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت شده که «عمل خیر و عبادت در هیچ ایامى نزد حق تعالى محبوب تر از این دهه نیست».
دهه اول این ماه " ایام معلومات" نام دارد که در قرآن کریم ازآن یاد شده است و برای این دهه اعمالی ذکر شده است:
* روزه گرفتن 9 روز اول این دهه که ثواب روزه تمام عمر را دارد.
* در تمام شبهای این دهه، ما بین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز خوانده شود که در هر رکعت بعد از حمد وتوحیدیک بار آیه " وَ واعَدنا مُوسی ثَلاثینَ لَیلَةً وَ اَتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ اَربَعینَ لَیلَةً وَ قالَ مُوسی لأَخیهِ هارونَ اخلُفنی فی قَومی وَ اَصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبیلَ المُفسدِین."
کسی که این نماز را بخواند با ثواب حاجیان شریک می شود.
*از روز اول تا عصر روزعرفه بعد از نماز صبح و پیش از مغرب دعایی که از امام صادق علیه السلام روایت شده، خوانده شود.
" اللهم هذه الایام التی فضلتها علی الایام..."
*در هر روز از دهه پنج دعایی را که حضرت جبرئیل از جانب خدای تعالی برای حضرت عیسی علیه السلام هدیه آورده، خوانده شود.
" اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له..."
* در هر روز از این دهه تهلیلاتی را که از حضرت علی علیه السلام روایت شده را بخواند.
" لا اله الا الله عدد اللیالی و الدهور..."
*اعمال روز اول
1- روزه که ثواب روزه هشتاد ماه را دارد.
2- خواندن نماز حضرت فاطمه علیها السلام توصیه شده است که دو نماز دو رکعتی است و در هر رکعت بعد از حمد پنجاه مرتبه توحید خوانده شود. و بعد از سلام تسبیحات آن حضرت گفته شود و بعد دعای ذیل خوانده شود:
"سبحان ذی العزّ الشامِخِ المُنیف، سبحانَ ذِی الجَلالِ الباذِخِ العظیم، سبحانَ ذی المُلکِ الفاخِرِ القدیم، سُبحانَ مَن یری اَثَرَ النَملَةِ فی الصَّفا ، سُبحانَ مَن یری وَقعَ الطَّیرِ فی الهَواءِ، سُبحانَ مَن هُوَ هکَذا وَلا هکذا غیره."
3- پیش از زوال دو رکعت نماز، در هر رکعت حمد یک مرتبه، و هر یک از توحید، آیة الکرسی و قدر ده مرتبه خوانده شود.
4- هر کس از ظلم ظالمی می ترسد در این روز بگوید:
"حَسبی حَسبی حَسبی مِن سُوالی عِلمُکَ بِحالی." تا خدای متعال او را از شر ظالم کفایت کند.
*روز هشتم
روز ترویه است و روزه اش فضیلت دارد و روایت شده که کفاره شصت سال است.
*شب نهم
این شب از لیالی متبرک وشب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است . کسی که آن شب را به عبادت به سر آورد، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد. برای این شب اعمالی ذکر شده است:
* روایت شده که دعای ذیل خوانده شود که هر کس آن را در شب عرفه یا در شبهای جمعه بخواند، خداوند او را بیامرزد.
"اللهم یا شاهد کل نجوی..."
*هزارمرتبه تسبیحات زیر گفته شود.
"سُبحانَ الذَی فی السماءِ عرشُهُ، سُبحانَ الذَی فی الارضِ حُکمُهُ، سُبحانَ الذی فی القُبُور قَضاؤُهُ، سبحان الذی فی البَحرِسَبیلُهُ، سبحان الذی فی النارسُلطانُهُ، سبحان الذی فی الجَنَّةِ رَحمَتُهُ، سبحان الذی فی القِیامَةِ عَدلُهُ، سبحان الذی رَفَعَ السَّماءَ، سبحان الذی بَسَطَ الاَرضَ ، سبحان الذی لا مَلجَاَ وَ لا مَنجا مِنهُ اِلاّ الیه."
*زیارت امام حسین علیه السلام.
*روز نهم (روزعرفه)
روزعرفه از اعیاد عظیمه است اگر چه به اسم عید نامیده نشده است. آن روز، روزی است که خداوند بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فراخوانده و جود و احسان خود را برای ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر از دیگر اوقات خواهد بود.
روایت شده که در روزعرفه ای امام سجاد علیه السلام صدای سائلی را شنید که از مردم کمک می خواست. امام به او فرمود: وای بر تو آیا در چنین روزی از غیر خدا سوال می کنی؟ حال آن که در این روز فضل خدا حتی شامل بچه های به دنیا نیامده نیز می شود.
*اعمال این روز
*غسل
*زیارت امام حسین علیه السلام که برابر هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد می باشد. اگر کسی توفیق یابد که در این روز به حرم امام تشرف پیدا نماید ثوابش کمتر از کسی که در عرفات باشد نیست.
*بعد از نماز عصر پیش از خواندن دعای روز عرفه، در زیر آسمان دو رکعت نماز به جای آورده و نزد خداوند به گناهان خود اعتراف نماید. دررکعت اول بعد از حمد، توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سوره کافرون بخواند.
*روزه این روز برای کسی که ضعف پیدا نکند و روزه اش مانع از انجام اعمال نشود مستحب است.
*خواندن دعا "ام داود" که در اعمال نیمه رجب ذکر گردیده است.
*تسبیح زیر گفته شود که ثواب آن قابل شمارش نیست.
"سبحان الله قبل کل احد و سبحان الله بعد کل احد..."
*خواندن زیارت جامعه کبیره نیز در این روز سفارش شده است.
*شب دهم
از لیالی متبرکه است و از آن چهار شبی است که احیاء آنها مستحب است و درهای آسمان در این شب باز است و زیارت امام حسین علیه السلام در این شب، سفت است. و دعای "یا دائم الفضل علی البریة، یا باسط الیدین بالعطیة، یا صاحب المواهب السنیة صلی علی محمد و اله خیر الوری سجیة و اغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة"، در این شب خوانده شود.
*روز دهم( عید قربان)
*غسل در این روز که سنت موکد است.* نماز عید قربان.
*خواندن دعای چهل و هشتم از صحیفه سجادیه که اول آن اللهم هذا یوم مبارک است. و نیز خواندن دعای چهل و ششم که با عبارت یا من یرحم من لا یرحمهُ العباد آغاز می شود.
*دعای ندبه خوانده شود.* قربانی کردن.* تکرار تکبیرات زیر بعد از نمازها.
الله اکبر الله اکبر و لااله الا الله والله اکبر الله اکبر ولله الحمدالله اکبرعلی ما هدانا الله اکبر علی ما رزقنا من بهیمةِ الانعام و الحمدُالله علی ما ابلانا.
*روز هجدهم( عیدغدیر)
*غسل* روزه که کفاره شصت سال گناه است.* زیارت حضرت علی علیه السلام .
*دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن به سجده رفته و صد مرتبه شکر خدا گفته شود، سپس سر از سجده برداشته و دعای زیر خوانده شود:
"اللهم انی اسئلک بانّ لک الحمد وحدَکَ لاشریک لک... ودرانتهای دعا سربه سجده نهاده وصدمرتبه الحمدلله وصدمرتبه شکراًلله گفته شود.
هرکس این عمل را انجام دهد ثواب کسی را دارد که در روز عید غدیر نزد پیامبر اکرم حاضر شده و با آن حضرت بیعت کرده باشد.
*پیش از زوال دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید و آیة الکرسی و سوره قدر را ده مرتبه بخواند.
*دعای ندبه خوانده شود.
*مومنین در هنگام ملاقات یکدیگر بگویند:
"الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمة علیهم السلام" .
*ایجاد عقد اخوت
*روز بیست و چهارم ( مباهله)
برای روز مباهله اعمالی توصیه شده است:* غسل* روزه
*روز آخر
ماه ذیحجه آخرین ماه سال قمری است که برای روز آخر آن عملی سفارش شده است. که دو رکعت نماز، در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره توحید و آیة الکرسی هر یک ده مرتبه خوانده شود و بعد از نماز بگوید: " اللهمَّ ما عملت فی هذه السنة من عمل نَهَیتَنی عَنهُ و لَم تَرضَهُ وَ نَسیتُهُ وَ لَم تَنسَهُ وَ دَعَوتَنی الی التَّوبَةِ بَعدَ اجتِرائی عَلیکَ اللهمَّ فَانّی اَستَغفِرُکَ مِنهُ فَاغفِرلی وَ ما عَمِلتُ مِن عَمَلٍ یقَرِّبُنی اِلیکَ فَاقبَلهُ مِنّی وَ لا تَقطَع رَجائی مِنکَ یا کریم."
وقتی فرد این دعا را خواند شیطان گوید: وای بر من هر چه در حق این فرد، در این سال سختی کشیدم، همه را با این دعا خراب کرد، و شهادت می دهد که او سال گذشته را به خیر ختم نمود.
روایت درسآموز شأن نزول آیات و جغرافیای تاریخ در زیارت دوره مدینه
سالهاست که هر کاروان ایرانی در یکی از روزهای حضور در مدینه از اماکن تاریخی و مذهبی این شهر همچون مسجد قبا، مسجد ذوقبلتین، مزار حضرت حمزه سیدالشهداء(ع) و شهدای احد بازدید میکنند که به زیارت «دوره» معروف شده است.
این زیارت ویژگیهای منحصر بهفردی دارد، اما مهمترین آن تلفیق تاریخ صدر اسلام با شأن نزول آیات و جغرافیای شهر مدینه است. به بیان دیگر جغرافیای تاریخی مدینه قرین شأن نزول آیاتی است که خداوند متعال با رسول گرامی اسلام(ص) سخن گفته یا در وصف مومنان(ع) و مذمت کافران و منافقان نازل شده است.
اگرچه چرخش در اماکن تاریخی و ترک حرم معصوم(ع) امری معروف نیست، اما داستان مدینه با هر جای دیگری فرق دارد. وقتی سرتاسر شهر محل نزول آیات قرآن و یادآور رنجها، توفیقات، شکستها یا فتح الفتوحات رسول الله(ص)، اهل بیت(ع) و مسلمانان باشد، سفر عالمانه، متدبرانه و با بصیرت در این شهر و زیارت مشاهده مقدس آن هم زیارت محسوب میشود و هم کلاسی درسآموز خواهد بود.
بازدید از اماکن تاریخی مدینه منور در واقع عمل به کتاب و سنت است. خداوند متعال در قرآن کریم بارها مردم را به سیر در زمین فرا خوانده و این دعوت را با تعابیری چون تعلق، نظر، تفکر، موعظه و عبرتپذیری قرین کرده است. از جمله میفرماید: «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ؛ بگو در زمین بگردید آنگاه بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است»(انعام/7).
در زیارت دوره هم به یک دستور قرآنی که سیر در عرض و عبرتپذیری از وقایع تاریخی است، عمل میکنیم و هم به فرمایش امیرمؤمنان(ع) در خطبه 157 نهجالبلاغه گوش میدهیم. حضرت میفرمایند: «عِبَادَ اللَّهِ، إِنَّ الدَّهْرَ یَجْرِی بِالْبَاقِینَ کَجَرْیِهِ بِالْمَاضِینَ ... آخِرُ فَعَالِهِ کَأَوَّلِهِ، مُتَشَابِهَةٌ أُمُورُهُ، مُتَظَاهِرَةٌ أَعْلَامُهُ؛ بندگان خدا! روزگار بر باقى ماندگان آنسان مىگذرد که بر پیشینیان گذشت... پایان کارش با آغاز آن یکى است، ماجراها و رویدادهاى آن همانند یکدیگرند، و نشانههاى آن آشکار است». این بیان نیز به نوعی تشویق بر مطالعه تاریخ و سرگذشت پیشینیان است.
در واقع زائر هنگامی که بر اتوبوس زیارت دوره مینشیند، در امتداد مسیر تاریخی حرکت پیامبر(ص) به سمت شمال شرق مدینه و محل جنگ احد طی طریق میکند و از زخمهای رسول الله(ص) در نبرد با مشرکین و سختیهایی که در مسیر هدایت مردم به جان خریدند، میشنود و همقدم با کاروان کوچک حضرت زهرا(س) و حسنین(ع) رهسپار زیارت قبر حمزه(س) میشود.
حس بسیار جالب و قشنگی است که انسان در جغرافیای تاریخی نزول وحی و هنگامه نبردهای سنگین رسول خدا(ص) را از نزدیک میبیند و زمزمه آیات قرآن را همراه با معنا و تفسیر در همانجا میشنود؛ برای مثال آیات 120 تا 180 سوره مبارکه آل عمران اشاره به رویدادهای مختلف در غزوه احد دارد. یا وقتی در مسجد ذوقبلتین جایی که بعد از مدتها انتظار پیامبر قبله مسلمان تغییر مییابد، آیه « قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا ...» میخوانی، حس رسول اکرم(ص) را بهتر و شیرینتر درک میکنی.
خواندن نماز در مسجدی که خداوند آن را مدح کرده و دومین مسجد پرشرافت در مدینه است، یعنی مسجد قبا حس افتخار و توفیق را به انسان هدیه میکند. مسجدی که قرآن کریم میفرماید: «لمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ؛ مسجدى که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده سزاوارتر است که در آن [به نماز] ایستى [و] در آن مردانى اند که دوست دارند خود را پاک سازند و خدا کسانى را که خواهان پاکى اند دوست مىدارد».
در هر گوشه و کنار این معرکه نیز میتوان روایت شجاعت امیرمؤمنان(ع)، فضائل حضرت و نقش ایشان در پیروزی سپاهیان اسلام را از نزدیک درک کرد. داستان انتظار پیامبر برای دیدن امیرمؤمنان(ع) و استقبال از ایشان بعد از حرکت از مکه، داستان جانفشانیهای امیرمؤمنان(ع) در سختترین معرکههای جنگ برای رسول اکرم(ص) همه و همه سوغاتی ارزشمند و درسهایی است که با حس حضور و فضای متبرک یکی میشود و زائر را به اعماق تاریخ میبرد. همسو با کلام الهی که خود نیز روایت نزدیک خداوند از داستان وحی است.
امروزه با توسعه قابلیتهای تکنولوژیک این امکان فراهم شده است تا زائران فارغ از محدودیت های مکانی و زمانی بتوانند در فضای مجازی در مکان های مقدسه به زیارت بپردازند. لذا میتوان علاوه بر حفظ مؤلفههای زیارت مجازی امکان طراحی سامانهای برای انجام این نوع زیارت در فضای مجازی را فراهم کنیم. اگر امکان حس حضورِ کاربر در زیارت که ویژگیهای منحصر بهفرد خود را دارد فراهم شود، میتوان از کارکردهایِ مثبت زیارت مجازی بهره برد و عواطف و اندیشه زائر را در مسیر قرآنی تحت تأثیر قرار داد.
روایتی از عمق تاریخ بر فراز کوه احد/ اثربخشترین الگوی محفل قرآنی
مزار حضرت حمزه سیدالشهداء(ع) در دوران حیات پر برکت رسول گرامی اسلام(ص) محل رجوع بود و ایشان مکرر به زیارت حضرت حمزه میآمدند. بعد از ایشان نیز صدیقه طاهره (س) این سنت را ادامه دادند. حضرت زهرا(س) این فاصله 5 کیلومتری که آن زمان ناهموار و در بین نخلستانها قرار داشته را هفتهای دو نوبت به همراه دو فرزند کوچک خود طی میکردند. حضور مکرر پیامبر(ص) و صدیقه طاهره(س) و بزرگان صحابه در کنار مزار حضرت حمزه سیدالشهداء(ع) سبب شد که فقهای طریقین فتوا به استحباب زیارت حضرت حمزه بدهند.
سالها بعد از رحلت حضرت حمزه(س) مسجدی بر روی مزار حضرت ساختند که به مدت 14 قرن بر روی مزار ایشان وجود داشت ولی این مکان نیز از جمله جاهایی بود که توسط دستگاه وهابیت تخریب شد. اکنون ایرانیان در یکی از روزهای وقوف در مدینه، در قالب زیارت دوره به این مکان مقدس سر میزنند. از جمله ویژگیهای این زیارت تلفیق تاریخ وقایع جنگ احد به همراه قرائت و تفسیر آیات مرتبط با این داستان در قرآن کریم بر فراز کوه احد است. از اینرو زیارت قبور شهدای احد علاوه بر ثواب زیارت، کلاس درس تاریخ، قرآن و سیره رسول اکرم(ص) و نقل فضائل امیرمؤمنان(ع) و اهل بیت(ع) نیز هست. در ادامه به روایت بخشی زیارت دوره در کوه احد میپردازیم تا فضای سازنده و آموزشی آن را بهتر ترسیم کنیم؛
اتوبوس زیارت دوره در نزدیکی حرم رسول خدا(ص) مقابل هتل میایستد تا درست در امتداد مسیر تاریخی حرکت پیامبر(ص) به سمت شمال شرق مدینه و محل جنگ احد طی طریق کنیم، یا کمی آهستهتر همقدم با کاروان کوچک حضرت زهرا(س) و حسنین(ع) رهسپار قبر حضرت حمزه(س) شویم.
کاروان زیارت دوره در مسیر رسیدن به کوه احد در خیابان سیدالشهداء(ع) از مسجدی قدیمی با نام مسجد شیخین میگذرد. جایی که پیامبر(ص) جمعه ششم شوال بعد از دریافت خبر لشکرکشی قریش، در اینجا شورای نظامی تشکیل دادند و با اصحاب مشورت کردند که به چه صورت با دشمن مواجه شوند. وقتی نظر جوانان بیشتر به این تعلق گرفت که برای دفاع از مدینه از شهر خارج شوند، به سمت زمین فلاتی در شمال احد که بهترین جا برای مقابله با دشمن بود، رفتند.
در ادامه مسیری که پیامبر(ص) با هزار نفر از سپاهیان مدینه منوره به سمت احد حرکت کردند، راه پی میگیریم. مسیری که در آن زمان پر از درختان نخل بوده و برای همین رسول گرامی اسلام(ص) مجبور شدند که برای آمادهسازی آن جهت عبور لشکر هزارنفری، محصول برخی از این باغها را خریداری کنند تا به صاحبان آنها خسارتی نرسد. هزار و اندی سال پیش، بیش از هزار نفر در نقطهای از این مسیر توقف کردند و بعد از برگرداندن جوانان زیر 15 سال، با پوشیدن زرهها، آماده شدند . حتی اگر کمی بیشتر سکوت کنیم شاید بتوانیم صدای عبدالله عبید، رهبر منافقان مدینه را بشنویم که به بهانهای واهی از همینجا به سمت مدینه برگشت و 300 نفر از لشکرش را نیز با خودش برگرداند. کمی جلوتر نیز مسجدی است که پیامبر(ص) در مسیر بازگشت از احد کمی در آنجا استراحت کردند تا مرهمی بر زخمها و جراحتهایشان باشد.
در ادامه مسیر به همراه پیامبر(ص) و لشکر 700 نفری به کوه احد میرسیم. بر فراز کوه احد با اشراف بر فضا، بهتر میتوانیم عمق تدبیر پیامبر(ص) را در مقام یک فرمانده برجسته نظامی درک کنیم. موقف رسول اکرم(ص) را دقیقاً در موقعیتی میبینیم که کاملاً مشرف به دشمن است و در ثانی نور خورشید کمککار ایشان و یاور لشکر اسلام شود؛ به بیان دیگر رسول گرامی اسلام(ص) به نحوی در کوه احد موضع گرفتند که خورشید پشت سر باشد و پیکان اشعههای خورشید نیز مستقیم در چشم مشرکین قریش فرو رود.
همچنین سمت راست و پشت لشکریان نیز به کوه احد است تا کسی نتواند آنها را دور بزند و حمله کند. برای سمت چپ کوه، یعنی جبل الرمات نیز تدبیر کردند تا 50 تیرانداز بر آن مستقر باشند و اگر کسی از این سمت حمله کرد شکست بخورد. همچنین سفارش اکید فرمودند که تحت هیچ شرایطی از این منطقه خارج نشوید.
در نزدیکی احد هنوز بقایای وادی عقیق که محل عبور رودخانهای از سمت جنوب غربی مدینه به احد بود، نیز قابل مشاهده بود. محلی که قریش برای مقابله با لشکر اسلام از آن عبور کرد و به کوه احد رسید. در احد نیز طبق روال جنگهای قدیم، بعد از شکست قریش در نبرد تن به تن، جنگ عمومی آغاز شد. در همین آغاز جنگ امیرالمؤمنین(ع) تعدادی از بزرگان پرچمداران لشکر قریش را به زمین انداخت و جنگ به نفع مسلمانان پیش رفت.
داستان جنگ احد نیز بسان سایر امتحانات در زندگی مسلمانان، با پهن شدن دام شیطان و زرقوبرق اموال تغییر میکند. برخی مبارزان با این تصور که پیروز قطعی جنگ شدند، شروع به جمعآوری غنائم میکنند، در این میان افراد بالای کوه نیز به دنبال این گروه محل جهاد در راه خدا را به امید غنائم جنگی رها میکنند.
روحانی کاروان تذکر میدهد که جمعآوری غنائم را نباید تنها به دست آوردن چند شمشیر شکسته یا یک سپر کمارزش دانست، بلکه در آن زمان این اموال بسیار ارزشمند و گرانقیمت بودند. امروز باید از خودمان بپرسیم که اگر در پایین کوه یک ماشین پر از پول و طلای حلال برای ما فراهم باشد آیا باز میتوانیم جلوی هوای نفس خودمان را در تبعیت از هر حرف رسول و ولی خدا بگیریم. وقتی اموالی که میتواند زندگی انسان را تکان بدهد، در جلوی چشم ببندیم، ایستادن بر کوه تقوای بسیار قوی میخواهد.
قرآن کریم توصیف خوبی درباره دلیل لغو دستور پیامبر(ص) از سوی کمانداران دارد و در آیه 155 سوره مبارکه ال عمران میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا»؛ کسانی که در روز جنگ احد ترک مأموریت کردند، دلیل آنکه شیطان توانست اینها را فریب بدهد و پایشان را لغزاند برخی از گناهان ایشان در گذشته بود که در این موقعیت حساس موجب شد پای آنها بلغزد». یعنی انسان هیچوقت نباید گناهی را کوچک بشمارد. چراکه ممکن است در یک بزنگاه و موقعیت حساس پای انسان بلغزد و انسان خطای راهبردی را مرتکب بشود که غیرقابل جبران باشد.
به میدان احد بازمیگردیم، هنگامی که شیرازه لشکر اسلام از هم پاشید شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء(ع) ضربه بزرگی به سپاه اسلام بود. جالب آنکه وقتی هند به تقاص کشتگان خود میخواهد امیرمومنان(ع) یا حضرت حمزه(س) را به شهادت برساند، فقط میتواند بر حمزه(س) غلبه کند؛ چراکه او از شدت غضب و خشم در نبرد با دشمن، متوجه اطراف نمیشد، اما امیرالمؤمنین(ع) در اوج جنگ هم کاملاً مراقب اطرافش بود. سرتاسر احد در کنار شجاعت و درایت پیامبر(ص)، روایت فضلهای متجلی شده امیرمؤمنان(ع) است، بهویژه هنگامی که همه رسول خدا(ص) را تنها گذاشتند امام علی(ع) در کنار پیامبر(ص) جنگ را ادامه دادند.
از آیه 120 تا 180 سوره مبارکه آل عمران مربوط به غزوه احد و منطقهای است که انسان ایستاده است. تجربه بسیار جالب و تکرارنشدنی در کوه احد این است که در حال مشاهده جغرافیای تاریخی نزول وحی، آیات قرآن را در همانجا زمزمه کنیم؛ برای مثال بعد از شکست و ظهور پیامدهای سنگین آن بر روحیه لشکر اسلام و بدبینی مسلمانان، آیه شریفه 141 سوره مبارکه آل عمران نازل میشود.
در این آیه قرآن کریم میفرماید: «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ»؛ یعنی اگر به شما سختی رسیده به دشمن هم مثل شما در جنگ بدر سختی رسیده است. «وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ» این اتفاق در واقع سنت خداست تا مردم را آزمایش کند، دلیلش چیست؟ «وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا» یکی از دلایلش این است که خداوند ببیند چه کسی مؤمن است و چه کسی منافق. در واقع این جریان تاریخی برای غربال کردن مردم و مؤمنین است. اینجا مسلمانان فکر میکردند که همین مسئله که بر حق هستند، علت تامه بر این است که خداوند آنها را کمک میکند؛ اما نسبت «بر حق بودن» جای خود درست، اما باید علل مادی را هم تأمین کرد.
همچنین هنگامی که وقتی ورق برگشت و مسلمانان فرار کردند و از کوه بالا رفتند، آیه 153 آل عمران در توصیف آن نازل شده است: «إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْرَاکُمْ فَأَثَابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِکَیْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا مَا أَصَابَکُمْ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ». میفرماید مسلمانها یادتان هست آن زمانی که از این کوه بالا میرفتید و بعد هم پیامبر یکی یکی به اسم صدا میکردند؛ فلانی برگردید، من اینجا هستم، از اسلام دفاع کنید. ولی شما به هیچ کس توجه نمیکردید و مسیر خودتان را رفتید. همه فرار کردند تنها کسی که پای رسول خدا ماند، امیرالمومنین(ع) بود.
وقتی که بالا میرفتند بعضیها میگفتند ایکاش کسی را نزد عبدالله بن ابی میفرستادیم که او برود پیش ابوسفیان اماننامهای بگیرد. بعضیها میگفتند دیدید چه اشتباهی کردیم همه پلهای پشت سر را خراب کردیم. این سخنان نشاندهنده میزان ایمان افراد است و درسی برای امروز ماست.
این افراد به خاطر گناه پایشان لغزید و از تپه به پایین آمدند. البته در ادامه آیه میفرماید: «وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ؛ خدا از آنها گذشت خداوند بخشنده است». درست است خدا بخشید ولی دیگر حضرت حمزه برنمیگردد و آن ترس و دلهره و روحیه از رفته مسلمانان دیگر برنمیگردد. از فراز کوه احد به پایین میآییم. چهاردیوار یشهدای احد را میبینیم. این چهار دیواری محل ضربت و شهادت حضرت حمزه است که داغی بزرگ بر دل پیامبر اسلام(ص) بر جای نهاد.
بعد از قرائت زیارتنامه و نوحهخوانی برای سیدالشهدای مدینه، یادی از مصیبتهای سیدالشهدای کربلای میکنیم و سپس راهی مسجد قبا میشویم. از کوه احد که دور میشویم، درسهای قرآنی و تاریخی زیادی را یاد گرفتیم که برای امروز ما نیز کارآمد است.