
emamian
"چرا اکثر مردم از مرگ می ترسند؟" + پاسخ امام جواد (علیه السلام)
آخرین روز ذی القعده، سالروز شهادت امام جواد علیه السلام است که به این مناسبت مطلبی را از دانشنامه این امام همام تقدیم نگاه شما خواهیم کرد.
- ترس از دارو و مرگ
مرحوم شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه حکایت نموده است:
روزی شخصی از حضرت جواد الأئمه، امام محمد تقی علیه السلام سؤال کرد: چرا اکثر مردم از مرگ می ترسند و از آن هراسناک می باشند؟
امام جواد علیه السلام در پاسخ اظهار داشت: چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطلاعی ندارند، وحشت می کنند.
و چنانچه انسانها مرگ را می شناختند و خود را از بندگان خداوند متعال و نیز از دوستان و پیروان - و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام - قرار می دادند، نسبت به آن خوش بین و شادمان می گشتند و می فهمیدند که سرای آخرت برای آنان از دنیا و سرای فانی، به مراتب بهتر است.
پس از آن فرمود: آیا می دانید که چرا کودکان و دیوانگان نسبت به بعضی از داروها و درمانها بدبین هستند و خوششان نمی آید، با این که برای سلامتی آنها مفید و سودمند می باشد؛ و درد و ناراحتی آنها را برطرف می کند؟
چون آنان جاهل و نادان هستند و نمی دانند که دارو نجات بخش خواهد بود.
سپس افزود: سوگند به آن خدایی که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم را به حقانیت مبعوث نمود، کسی که هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بی تفاوت و بی توجه نباشد، مرگ برایش بهترین درمان و نجات خواهد بود.
و نیز مرگ تأمین کننده سعادت و خوشبختی او در جهان جاوید می باشد؛ و او در آن سرای جاوید از انواع نعمت های وافر الهی، بهره مند و برخوردار خواهد بود. [۱] .
پی نوشت ها:
[۱] اختصاص شیخ مفید: ص ۵۵.
چگونه گناه نکنم؟ + روش های درمان
کتاب زخم فطرت، پرهیزنامه ای از گناه است که به قلم سید حسین اسحاقی نگاشته شده و سرفصل های مختلف این کتاب در شماره های گوناگون تقدیم نگاه شما عزیزان خواهد شد.
* ادامه راههای جلوگیری از گناه و روشهای درمان آن
۹. توبه و بازگشت
توبه به معنای بازگشت آن است که شخص گنهکار تصمیم بر بازگشت و ترک گناه داشته باشد. در این میان، توبه حقیقی، انسان گناهکار را دگرگون میکند که گویی گناهی نکرده است. امام باقر (علیه السلام) میفرماید: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ» (۱)؛ «توبهکننده از گناه مانند آن است که گناهی نکرده است».
توبه حقیقی موجب پردهپوشی ونابودی آثار گناه میگردد. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: هنگامی که بنده توبه حقیقی کرد، خداوند او را دوست میدارد و در دنیا و آخرت گناهان او را میپوشاند، هر چه از گناهان که دو فرشته موکل برایش نوشتهاند، پاک شده و از یادشان برود و به اعضای بدن، وحی میکند که گناهان او را پنهان کنید و به نقاط زمین ـ که در آن مکان گناه کرده ـ فرمان میدهد، گناهان او را پنهان کنید.
فَیَلْقَی اللهَ حِینَ یَلْقَاهُ وَلَیْسَ شَیْءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْءٍ مِنَ الذُّنُوب.(۲)
پس توبهکننده با خدا ملاقات کند به گونهای که هیچ چیز نیست که در پیشگاه خدا گواهی بدهد که او چیزی از گناه را انجام داده است.
در آیه هشتم از سوره تحریم به پنج ثمره و نتیجه توبه حقیقی اشاره شده که عبارتند از: ۱. بخشودگی گناهان؛ ۲. ورود در بهشت پر نعمت الهی؛ ۳. رسوا نشدن در قیامت؛ ۴. نور ایمان و عمل در قیامت به سراغ توبهکنندگان آمده و پیشاپیش آنها حرکت نموده و ایشان را به سوی بهشت هدایت میکند؛ ۵. توجه آنها به خدا بیشتر میگردد و تقاضای تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خود میکنند.(۳)
امام سجاد (علیه السلام) در مناجات خود با خالق متعال میفرماید:
إلهی اَنْتَ فَتَحْتَ لِعِبادِکَ باباً إِلَی عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ:
تُوبُوا إلَی اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً، فَما عُذْرُ مَنْ اَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ.(۴)
ای خدای من! تو آن کسی هستی که دری به سوی عفوت برای بندگانت گشودی و نام آن را توبه نهادهای و [در قرآن] فرمودهای: به سوی خدا باز گردید و توبه خالص کنید، اکنون عذر کسانی که از وارد شدن به این در گشوده غافل گردند، چیست؟
در روایتی امام کاظم (علیه السلام) میفرماید:
أَحَبُّ الْعِبادِ إِلَی اللهِ تَعالَی الْمُفَتَّنُونَ التَّوّابُون.(۵)
محبوبترین بندگان در پیشگاه خدا، آنهایی هستند که در فتنه [گناه] واقع شوند و بسیار توبه کنند.
از سوی دیگر، تأخیر در توبه نکوهش شده و آن را نشانه غفلت و بیخبری از قیامت دانستهاند. امام جواد (علیه السلام) میفرماید:
تَأْخِیرُ التَّوْبَةِ إِغْتِرَارٌ وَطُولُ التَّسْوِیفِ حَیْرَةٌ.(۶)
تأخیر توبه، یک نوع غرور و بیخبری است و طولانی نمودن تأخیر یک نوع حیرانی و سرگردانی است.
مردی از امام علی (علیه السلام) درخواست موعظه کرد. حضرت فرمود:
لا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ وَیُرَجِّی التَّوْبَةَ بِطُولِ الأَمَلِ.(۷)
از کسانی مباش که بدون عمل، امید سعادت آخرت را دارند و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر میاندازند.
امام باقر (علیه السلام) نیز در هشداری میفرماید:
وَإِیّاکَ وَالتَّسْوِیفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ یُغْرَقُ فِیهِ الْهَلْکَی.(۸)
از تأخیر انداختن [توبه] بپرهیز، زیرا تأخیر انداختن، دریایی است که درمانده در آن غرق میگردد.
باید دانست توبه کردن به گناه خاصی اختصاص ندارد، بلکه همه گناهان را شامل میشود و باید از همه گناهان توبه کرد. خداوند میفرماید:
{قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم} (زمر: ۵۳)
بگو: ای بندگان من که بر خویشتن اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند ناامید نشوید که خداوند همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
امام علی (علیه السلام) نیز میفرماید:
اَلتَّوْبَةُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وَاسْتِغْفَارٌ بِاللِّسَانِ وَتَرْکٌ بِالْجَوَارِحِ وَإِضْمَارُ أَنْ لا یَعُود.(۹)
توبه، پشیمانی به قلب و استغفار به زبان و ترک تمام گناهان به اعضا و نیت برنگشتن به گناه است.
ارزش توبه وقتی روشن میشود که بدانیم خداوند نیز از بازگشت بنده به سوی خود شاد میشود. امام باقر (علیه السلام) میفرماید:
إِنَّ اللهَ تَعالَی أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ راحِلَتَهُ وَزادَهُ فِی لَیْلَةٍ ظَلْماءَ فَوَجَدَها فَاللهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِکَ الرَّجُلِ بِراحِلَتِهِ حِینَ وَجَدَها.(۱۰)
خدای متعال از توبه بندهاش خوشحال است بیش از خوشحالی مردی که کاروانش را گم کرده است و در شب تاریک به دنبالش میگردد و آنگاه کاروان را مییابد، پس خوشحالی خدای متعال از توبه بندهاش بیش از خوشحالی این مرد است.
ناگفته نماند هر گناهی توبهای ویژه دارد، برای مثال توبه کسی که نماز واجب را ترک کرده، افزون بر پشیمانی، بهجا آوردن قضای نمازهای واجب است و کسی که مرتکب گناه مالی شده است، افزون بر پشیمانی از کارش، باید حق الله یا حق الناس اموالش را به صاحبان آن بازگرداند.
خلاصه اینکه باید تا حد امکان کوتاهیهای گذشتهاش را جبران کند و ویژگیها و عادتهای بدی را که داشته ترک کند. با این وجود، توبه، کاری ساده و آسان نیست، بلکه با یک سلسله شرایط معنوی و عملی تحقق میپذیرد. پشیمانی از گناه، تصمیم گرفتن به ساختن آیندهای ملکوتی و پاک، تبدیل رذیلههای اخلاقی به فضائل و نیکی، اصلاح اعمال، جبران گذشته و کارهایی مانند آن از مقدمات و شرایط اولیه توبه است. خداوند منان از این مقدمات در برخی آیات به صورت کلّی چنین یاد مینماید:
{إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحیم} (بقره: ۱۶۰)
مگر آنان که [با گناه فاصله گرفتهاند] به سوی خدا بازگشتند و اخلاق و عمل خود را اصلاح کردند و آنچه را از حق پنهان میداشتند، برای مردم بیان کردند. پس توبه ایشان را میپذیرم و من پذیرنده توبه و مهربانم.
و در آیهای دیگر به گونهای دیگر به این امر توجه نمودهاند:
{فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم} (مائده:۳۹)
کسی که پس از ستم، توبه کند و [عقیده، اخلاق و عملش را] اصلاح کند، خداوند توبهاش را میپذیرد، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
در این آیات، اصلاح عقیده، اخلاق و عمل و بازگشت سریع و بیتأخیر از گناه، از حقایق توبه شمرده شده است. از این رو، باید برای دستیابی به حقیقت توبه، در پی جبران گذشته برآمده و ادای نماز و پرداخت واجبات مالی را پس از توبه سرلوحة کارها قرار داد. چنانکه قرآن مجید میفرماید:
{فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّین} (توبه: ۱۱)
اگر گناهکاران توبه کردند و نماز به پا داشتند و زکات پرداختند، پس برادران دینی شما هستند.
در روایتی آمده است شخصی برای خودنمایی در محضر امام علی (علیه السلام) گفت: «اَسْتَغْفِرُاللهَ». علی (علیه السلام) به وی فرمود: مادرت به عزایت بنشیند. آیا میدانی استغفار از درجه اعلی است؟
استغفار و توبه، شش رکن دارد: پشیمانی از گناهان گذشته، تصمیم بر ترک گناه، ادای حق مردم، ادای حق الله، ذوب کردن گوشت بدن از غذای حرام روییده شده، به حزن و اندوه و چشاندن سختی طاعت خدا به بدن، همانگونه که شیرینی گناه را چشیده است. پس در این هنگام بگو: «اَسْتَغْفِرُاللهَ».(۱۱)
در صورتی که گناهکار فرصت توبه داشته باشد، باید جبران مافات کند اما تأخیر انداختن توبه تا دم مرگ پذیرفتنی نیست. در آیهای از قرآن آمده است:
{وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآن} (نساء: ۱۸)
آنان که تا رسیدن مرگ، کار زشت انجام دهند و آن هنگام که وقت خروج از دنیاست، بگویند توبه کردیم.
و نکته پایانی دربارة حقیقت توبه است که در آموزههای نبوی آمده است:
آیا میدانید توبهکار کیست؟ هرگاه بنده توبه کند، ولی صاحبان حقوق مالی را از خود راضی نکند، توبهکار نیست و هر کس توبه کند، ولی بر عبادتش نیفزاید، توبهکار نیست و کسی که توبه کند، ولی لباسش را تغییر ندهد، توبهکار نیست و آن کس که توبه کند، ولی دوستانش را عوض نکند توبهکار نیست و هر کس توبه کند ولی مجلسش را تغییر ندهد، توبهکار نیست و هر کس توبه کند، ولی بستر و تکیهگاهش را عوض نکند، توبهکار نیست و آن کس که توبه کند، ولی اخلاق و نیّتش را تغییر ندهد، توبهکار نیست و هر کس توبه کند، ولی قلبش را به روی حقایق نگشاید و انفاق نکند، توبهکار نیست و هر کس توبه کند، ولی آرزویش را کوتاه و زبانش را حفظ نکند، توبهکار نیست و هر که توبه کند، ولی بدنش را از غذای اضافی خالی نکند، توبهکار نیست و چون بر این ویژگیها استقامت کند، توبهکار است.(۱۲)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نیز به گونهای دیگر بر ظاهر شدن آثار توبه در توبهکننده اشاره مینماید:
اَلتَّائِبُ إِذا لَمْ یَسْتَبِنْ عَلَیْهِ أَثَرُ التَّوْبَةِ فَلَیْسَ بِتائِبٍ یُرْضِی الْخُصَماءَ وَیُعِیدُ الصَّلَواتِ وَیَتَواضَعُ بَیْنَ الْخَلْقِ وَیَقِی نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ وَیُهَزِّلُ رَقَبَتَهُ بِصِیامِ النَّهارِ.(۱۳)
تا زمانی که آثار توبه در توبهکننده ظاهر نشده است، توبه کار نیست، آثار توبه عبارت است از: به دست آوردن رضایت کسانی که نزد انسان حقوق مالی دارند؛ بهجا آوردن نمازهای از دست رفته، فروتنی در میان مردم، حفظ نفس از شهوتهای حرام و لاغر کردن جسم با روزهگرفتن.
۱۰. دوری از همنشینان بد
بسیاری از انحراف های اخلاقی و بزهکاریهای اجتماعی، بر اثر دوستی با نااهلان، دامنگیر انسان میشود، اما داشتن دوست و همنشین خوب در سلامت رفتار آدمی و برکنار ماندن او از دامها و فریبهای نااهلان بسیار تأثیر میگذارد. از این رو، ضبط و مهار دوستیها و جایگزین کردن دوستان پاک به جای همنشینان ناشایسته، ناگزیر می نماید.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در اینباره می فرماید:
هرگاه خدای تعالی اراده کند که خیری به بندهاش برساند، دوست صالحی به او میدهد که اگر خدا را فراموش کرد، او به یادش آورد و اگر خدا را یاد کرد، او بر آن یاد بیفزاید.
امام علی (علیه السلام) نیز میفرماید:
خَیرُ إخوانِکَ مَن سارَعَ إلَی الخَیرِ وَجَذَبَکَ اِلَیه وَاَمَرَکَ بِالْبِرِّ وَأَعانَکَ عَلَیهِ.(۱۴)
برترین دوست و برادر تو کسی است که در کار خیر سبقت گیرد و تو را هم به سوی خیر بکشاند و تو را به نیکی فراخواند و یاری کند.
ایشان در کلامی دیگر فرمودند:
خَیرُ مَنْ صَحِبتَ مَنْ ولَّهَکَ بِالأُخری وَزَهَّدَکَ فی الدُّنیا وَاَعانَکَ عَلَی طاعَة المَولی.(۱۵)
بهترین دوست تو کسی است که تو را شیفته آخرت و به دنیا بیرغبت کند و تو را در فرمان بری از خدا یاری دهد.
بر پایه روایات اسلامی، آدمی از خوبی رفیق و همنشین خود تأثیر میپذیرد. رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) میفرماید: «اَلمَرءُ عَلی دینِ خَلیلهِ وَقَرینِهِ» (۱۶)؛ «انسان بر همان دینی است که دوست و رفیقش از آن پیروی میکند».
پیروی از همنشینان بد، زمینه پیوستن آدمی را به بدیها فراهم میآورد. حضرت علی (علیه السلام) درباره تأثیرپذیری و تأثیرگذاری افراد از یک گروه میفرماید:
مُجالَسَةُ الاَخیارِ تُلحِقُ الأَشرارَ بِالاَخیارِ وَمُجالَسَةُ الاَبرارِ
لِلفُجّارِ تُلحِقُ الاَبرارَ بِالفُجّارِ؛ فَمَنِ اشبَتَهَ عَلَیکُم اَمرُهُ
وَلَم تَعْرِفُوا دینَهُ فَانظُرُوا إلی خُلَطائِهِ فَإِن کانُوا أَهلَ دینِ اللهِ فَهُوَ عَلَی دینِ اللهِ وَإن کانُوا عَلی غیرِ دینِ اللهِ فَلاحَظَّ لَهُ مِن دینِ الله.(۱۷)
همنشینی با خوبان، بدان را به خوبان پیوند میدهد و همنشینی نیکان با بدان، نیکان را به بدان؛ هرگاه وضع کسی بر شما مبهم است و از دین او آگاه نیستید، به دوستان و همنشینان او نگاه کنید؛ اگر آن فرد با دوستان خدا همنشین است، وی را از مؤمنان بدانید و اگر با دشمنان حق همنشین است او را از بدان بدانید.
حضرت امیر (علیه السلام) در سخن دیگری میفرماید:
قارِن أَهلَ الخَیرِ تَکُن مِنهُم و بایِن أَهلَ الشَّرِّ تَبِن عَنهُم.(۱۸)
با نیکان همنشین باش تا از آنان شوی و از بدان جدایی گزین تا [از بدیها] جدا شوی.
با توجه به اهمیت دوستیابی و آثار همنشینی با دوست، شایسته است تحقیق و بررسی بیشتری در این رابطه داشته باشیم:
الف) دقت در دوست یابی
هر انسانی از تنهایی رنج میبرد و به دنبال دوست و همنشینی شایسته برای خود میگردد، زیرا همنشین نیکو میتواند در رشد و شکوفایی معنوی او تأثیر بگذارد؛ چنانکه دوستان ناسالم زمینه سقوط و تنزل را برایش فراهم میسازند. از این رو، دوستان را با دوراندیشی باید برگزید. بیشتر جوانانی که به انحراف کشیده شدهاند، مهمترین علت شکست خود را همنشینی با افراد شرور و فاسد برمیشمرند. پس آدمی باید در انتخاب دوست بیندیشد و با هوشیاری و زیرکی و بر پایه معیارهای برآمده از آموزههای دینی، دوستانش را برگزیند.
ب) تأثیرپذیری از دوستان
رفتار آدمی میتواند متأثر از عواملی همچون وراثت، عادت و محیط باشد. ابوحامد محمد بن غزالی طوسی در این باره میگوید:
بهدرستی که اخلاق نیکوی انسان یا فطری و موروثی اوست یا با عادت به کارهای خوب به دست میآید یا با نگاه کردن به رفتارهای انسانهای خوب و نیکرفتار و همنشینی با آنان کسب میشود؛ زیرا طبع انسان، از طبع همنشین، خیر و شر، هر دو را کسب میکند.(۱۹)
امام علی (علیه السلام) در نامهای ارزشمند و راهگشا چنین میفرماید:
وَاحذَر صَحابَةَ مَن یَفیلُ رَأیُهُ و یُنکَرُ عَمَلُه فَاِنَّ الصّاحِبَ مُعتَبَرٌ بِصاحِبِه.(۲۰)
از رفاقت با کسانی که افکارشان خطا و اعمالشان ناپسند است، برحذر باش؛ زیرا آدمی به راه و روش رفیق خو میگیرد و به افکار وی معتاد میشود.
امام صادق (علیه السلام) نیز میفرماید:
من یَصحَبْ صاحِبَ السّوءِ لا یَسلَمْ.(۲۱)
کسی که با رفیق بد همنشین شود، سالم نمیماند [و سرانجام به ناپاکی آلوده میشود].
ج) ویژگیهای دوستان ناشایست
امام صادق (علیه السلام) معیار دوستان بد را از زبان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) چنین برمیشمرد:
مسلمانان باید از رفاقت با سه کس بپرهیزند:
۱. هرزه و بیباک؛ زیرا او کار خود را برای تو زینت میدهد و دوست دارد تو هم مانند او باشی و در زمینه دین و آخرت، تو را یاری نمیکند و همنشینی با او قساوت قلب میآورد و رفت و آمد با او مایه ننگ و عار است؛
۲. احمق؛ زیرا او به خیر و خوبی تو دستور نمیدهد و شری را هم نمیتواند از تو دفع کند و چه بسا بخواهد به تو سودی برساند، ولی به خاطر حماقتش، به تو ضربه میزند. پس مرگ او بهتر از زندگی و سکوتش بهتر از سخن گفتنش باشد؛
۳. دروغگو؛ زیرا او وبال توست. گفته دیگران را برای تو و گفته تو را برای دیگران بازگو میکند. هر گاه ماجرایی را کامل بیان کرد، به دنبالش کلام دیگری را میگوید، چه بسا راست میگوید و کسی باور نمیکند و میان مردم دشمنی اندازد و سبب کینه میان مردم شود. پس، از خدا بترسید و مواظب اعمال خود باشید.(۲۲)
حافظ شیرازی نیز در دوری از دوستان ناباب چنین سروده است:
نخست موعظه پیر میفروش این است // که از معاشر ناجنس احتراز کنید
د) پرهیز از دوستان بدنام
معاشرت و دوستی، تأثیرهای نیک یا ناخوشایند در آدمی میگذارد. سخن استاد شهید مرتضی مطهری نیز در این باره بسیار آموزنده است:
در باب معاشرت، آن چیزی که اثرش فوق العاده است، پیدا شدن ارادت است. مسئله ارادت و شیفتگی به یک شخص معین، بالاترین و بزرگترین عامل است در تغییر دادن انسان و این اگر بهجا بیفتد، فوقالعاده انسان را خوب میکند و اگر نابهجا بیفتند، آتشی است که آدمی را آتش میزند.(۲۳)
بنابراین، جوانانی که با دوستان فاسد و بدنام دوستی میکنند، حتی اگر خود را فردی با اراده بپندارند و خویشتن را از تأثیرپذیری برکنار بدانند، از بدنامی اجتماعی و بدآوازگی نمیتوانند خود را حفظ کنند.
پیامبر گرامی در اینباره میفرمایند:
اَولَی النّاسِ بالتُّهمَةِ مَن جالَسَ اَهلَ التُّهمَةِ.
هر کس با متهمان همنشینی کند، بیشتر از بقیه مردم سزاوار تهمت است.
دوستان انسان، نشاندهنده شخصیت دینی و اجتماعی اویند. از این رو، شایسته نیست آدمی با هر کس طرح دوستی بریزد، بدون اینکه به نیکی او اطمینان یابد.
بیگمان، کنارهگیری از انسانهای گمراه و آلوده به گناه، خصلتی بایستنی است. امام علی (علیه السلام) میفرماید:
... مُجالَسَةَ أَهلِ الهَوی مَنسَأَةٌ لِلایمانِ وَمَحضَرَةٌ لِلشَّیطانِ.(۲۴)
همنشینی با اهل هوا و هوس، دورکننده ایمان و نزدیککننده شیطان برای انسان است.
ه) آثار همنشینی با نیکان و بدان:
قرآن مجید میفرماید:
{وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا} (کهف: ۲۸
با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند و تنها رضای او را میطلبند و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خدا غافل ساختیم، اطاعت مکن؛ آنان که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نیز بر پایه روایتی، چنین فرموده است:
أَسعَدُ النّاسِ مَن خالَطَ کِرامَ النّاس.(۲۵)
از همه سعادتمندتر، آن کسی است که با مردم نیک و بزرگوار معاشرت کند.
حضرت علی (علیه السلام) نیز دلسوزانه چنین هشدار میدهد:
عَلَیکَ بِإخِوانِ الصِّدقِ فَأَکثِرْ مِنِ اکْتِسابِهِم فَاِنَّهُم عُدَّةٌ عِندَ الرَّخا وَجُنَّةٌ عِندَ البَلا.(۲۶)
بر شما باد به دوستان راستگو و درست کردار. پس در گرفتن چنین دوستی بیشتر بکوش؛ زیرا چنین دوستانی کمککار در زمان آسایش و سپر در هنگام بلایند.
از سوی دیگر، معاشرت با بدان، روح را تاریک و شخصیت انسان را ضعیف میسازد و از زشتیِ کارهای بد در نظر او میکاهد؛ چنانکه امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «مُجالَسَةُ الأَشرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالأخیارِ» (۲۷)؛ «همنشینی با بدان، سبب بدبینی به نیکان میشود».
و) ویژگی دوستان خوب
آموزههای دینی، افراط و تفریط را در دوستیابی، نهی و تنهایی را نکوهش کرده و گزینش دوستان را نیز از سر بیدقتی و بیهدفی نپذیرفته، بلکه چارچوبی در این زمینه عرضه کرده است. رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) از این چارچوب چنین یاد میکند:
جالِسِ الأَبرارَ فَاِنَّکَ اِن فَعَلتَ خَیراً حَمَدُوکَ وَإنْ أخطَأتَ لَم یَعفُوکَ.(۲۸)
با ابرار همنشین باشید؛ چرا که اگر کار خیری انجام دادید، شما را تشویق و ترغیب میکنند و اگر اشتباهی از شما سر زد، از شما نمیگذرند، بلکه تذکر میدهند.
آن حضرت در سخن دیگری، ویژگی دوستان خوب را چنین میشمارد:
همنشین نباشید، مگر نزد عاملی که شما را دعوت کند از پنج چیز به سوی پنج چیز: از شک به سوی یقین؛ و از ریا و ظاهرفریبی به سوی اخلاص؛ از زیادهخواهی به کمخواستن؛ از کبر و تکبر به سوی تواضع و فروتنی و از نیرنگ به سوی نیکخواهی.(۲۹)
یکی از ویژگیهای همنشین نیک، همراهی او با فرد در فراز و نشیبهای روزگار است. امام علی (علیه السلام) درباره این ویژگی میفرماید:
لا یَکُونُ الصَّدیقُ صَدیقاً حَتَّی یَحفَظَ أَخاهُ فی ثَلاثٍ: فی نَکْبَتِهِ وَغَیْبَتِهِ وَوَفاتِه.(۳۰)
دوست را نمیتوان دوست نامید، مگر اینکه او دوست خودش را در سه زمان حفاظت کند: هنگام گرفتاری دوست، در نبود دوست و هنگام مرگ دوست.
رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به ابن مسعود فرمود:
ای پسر مسعود! همنشینان خودت را نیکان و برادرانت را پرهیزکاران و از دنیا رستگان قرار بده؛ زیرا خداوند در کتابش فرمود: «دوستان در فردای قیامت بعضی بر بعض دیگر دشمن میشوند، مگر دوستان پرهیزگار».(۳۱)
همچنین حدیثی از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در اینباره آمده است که دوستان صادق و پرهیزگار، در دنیا و آخرت کنار دوستان خود هستند:
اِستکثِروا مِنَ الإخوانِ فَاِنَّ لِکُلِّ مُؤمِنٍ شَفاعَةً یَوْمَ القیامَةِ.(۳۲)
بر دوستان مؤمن خود بیفزایید؛ زیرا برای هر مؤمنی مقام شفاعت در روز قیامت هست.
۱۱. مرگ باوری
یادآوری مرگ و توجه همیشگی به آن، آدمی را وارسته و به دنیا و گناه بیرغبت میکند. فردی به امام باقر (علیه السلام) عرض کرد: برایم سخنی بگو که از آن استفاده کنم. حضرت فرمود:
اَکثِر ذِکرَ المَوْتِ فَاِنَّهُ لم یُکثِرْ ذِکرَهُ اِنسانٌ اِلاّ زَهِدَ فی الدُّنیا.(۳۳)
مرگ را بسیار یاد کن که هر که آن را زیاد به خاطر آورد، زهد در دنیا را پیشه خواهد ساخت.
امام صادق (علیه السلام) نیز در رهنمودی، درباره بهرهگیری از یاد مرگ به انگیزه خودسازی چنین میفرماید:
اِذا اَنتَ حَمَلتَ جنازَةً فَکُن کَاَنَّکَ اَنتَ المَحْمُولُ وَکَاَنَّکَ سَأَلتَ رَبَّکَ الرُّجُوعَ اِلَی الدُّنیا فَفَعَلَفَانظُر ماذا تَستَأنِفُ.(۳۴)
هنگامی که جنازهای حمل میکنی، فرض کن که تو مردهای و این، جنازه توست که حمل میشود و گویا پس از مرگ، از خدا خواستهای که به دنیا بازگردی [تا نیکی پیشهسازی] و خداوند درخواست تو را اجابت فرموده است؛ پس بنگر که چگونه در اعمال خویش تجدید نظر خواهی کرد.
راه درست یادآوری مرگ این است که آدمی قلب خود را از همه چیز تهی کند و تنها در مرگ و درباره کسانی بیندیشد که پیش از او بار سفر بستند و به آخرت پیوستند و بداند که او نیز باید این مراحل را پشت سر بگذارد.
مرگ سرنوشت نهایی و حتمی همه آدمیان است (۳۵) که چارهای جز پذیرش آن ندارند و در طلب خود به طوری جدی است که هیچ کسی از بر جای ایستاده و فرارکننده، از تیررس آن به دور نیست.(۳۶)
بر این اساس، اندیشیدن در این سرنوشت تغییرناپذیر، امری عقلانی است. علی (علیه السلام) از کسی که مرگ را فراموش کرده در حالی که مردگان را میبیند، اظهار شگفتی میکند و برای آنانکه عبرتپذیرند «دیدن جنازه بیجان را بهترین موعظه میداند».(۳۷)
مرگ، جایگاه شایسته و حقیقی آدمی را به خوبی نشان میدهد. اگر فردی در سرتاسر عمر خویش فروتنی و خشوعی را که لازمه بندگی در پیشگاه پروردگار بیهمتاست، پیشه خود ساخت، با فرا رسیدن لحظه مرگ، آثار تسلیم سراسر وجود او را فراخواهد گرفت، و شاید از این رهگذر، مرگ اطرافیان برای اینگونه افراد پندآموز باشد. در روایت آمده است: «اگر سه چیز نبود، آدمی هرگز در برابر خدایش سر تسلیم فرود نمیآورد، آن سه عبارتند از: بیماری، نیازمندی و مرگ». (۳۸)
یاد مرگ، دل را نرم میکند (۳۹) و به آن صفا و نورانیت میبخشد و خود، عاملی مهم برای بازداشتن انسان از لغزشها و وابستگیهای دنیوی است.
جامی در «هفت اورنگ» خویش حکایت زندهدلی را نقل میکند که به زیارت اهل قبور میرفته و بهرههای فراوانی میبرده است. وی در اینباره چنین میسراید:
زندهدلی از صفت افسردگان // رفت به همسایگی مردگان
حرف فنا خواند ز هر لوح خاک // روح بقا جست ز هر روح پاک
کارشناسی پی تفتیش حال // کرد از او بر سر راهی سؤال
این همه از زنده رمیدن چراست // رخت سوی مرده کشیدن چراست
گفت بلندان به مغاک (۴۰) اندرند // پاک نهادان ته خاک اندرند
مرده دلانند به روی زین // بهر چه با مرده شوم همنشین
همدمی با مرده دمد مردگی // صحبت افسرده دل افسردگی
زیر گل آنان که پراکندهاند // گرچه به تن مرده به جان زندهاند
زنده شدم از نظر پاکشان // آب حیاتست مرا خاکشان
جامی از این مـردهدلان گوشهگیر // گوش به خود دار و ز خود توشه گیر(۴۱)
از این رو، باید این سخن پروردگار را پیوسته به یاد داشت:
{أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی بُرُوجٍ مُشَیَّدَة} (نساء: ۷۸)
هر کجا باشید، مرگ به سراغتان میآید؛ اگرچه در کاخهای محکم باشید.
۱۲. استغفار
استغفار، جلادهنده قلب و مایه آمرزش گناهان است. درباره رسول الله آمده است که ایشان هر روز هفتاد بار استغفار میکرد و بر پایه برخی از احادیث، پس از هر نشستی ۲۵ بار «أستغفرالله» میگفت.(۴۲)
استغفار، داروی شفابخش گناهکاران است: «لِکُلِّ داءٍ دَواءٌ و دَواءُ الذُّنُوبِ الإستِغفارُ» (۴۳)؛ «برای هر دردی، درمانی است و داروی گناهان استغفار است».
بهترین زمان برای استغفار از گناه، نیمههای شب است؛ آنگاه که همه درها بسته میشود و همه دیدهها به خواب میروند و درهای رحمت الهی بر روی بندگان باز میشود. خداوند در وصف بندگان مؤمنش میفرماید:
{الصَّابِرینَ وَ الصَّادِقینَ وَ الْقانِتینَ وَ الْمُنْفِقینَ وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسْحار} (آل عمران: ۱۷)
آنان صابران و صادقند و فرمانبر و انفاقکنندگانند و در نیمههای شب به دعا واستغفار بر میخیزند.
و در آیهای دیگر آمده است:
{کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ (۱۷) وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (۱۸)} (ذاریات: ۱۷و۱۸)
[اهل تقوا] شبها کم میخوابند و در سحرها به استغفار و دعا برمیخیزند.
دردهای روحی خود را با استغفار و مناجات میتوان شناخت و به درمان و اصلاح نفس همت گماشت.
۱۳. محاسبه نفس و خود انتقادی
آدمی با شناخت آسیبهای درون خود، باید در فکر اصلاح و پاکسازی آن باشد؛ چنانکه امام علی (علیه السلام) میفرماید: «مَن لَم یَسُسْ نَفسَهُ أضاعَه» (۴۴)؛ «هر که نفس خود را سیاست و تأدیب نکند، آن را تباه کرده است».
از این روی، آدمی پیوسته باید به اعمال و رفتار خود رسیدگی و آنها را محاسبه کند؛ چنانچه به اعمال نیک دست زده، خدای را سپاس گوید و بکوشد که همچنان در این راه گام بردارد و اگر وظایف شرعیاش را ترک کرده و دچار لغزش و گناه شده است، استغفار کند و بداند اگر گناهکار به توبه روی آورد، خداوند از گناهانش درمیگذرد. امام علی (علیه السلام) میفرماید:
مَن تَعاهَدَ نَفسَهُ بِالمُحاسَبَةِ اَمِنَ فیها المُداهَنَةَ.(۴۵)
هر که با خود پیمان بندد به حساب خویش رسیدگی کند از سهلانگاری ایمن میشود.
آن حضرت در کلام دیگری میفرماید:
عِبادَ اللهِ زِنُوا أَنفُسَکُم مِن قَبلِ أَنَ تُوزَنُوا وَحاسِبُوها مِن قَبلِ أن تُحاسَبوا.(۴۶)
ای بندگان خدا! پیش از آنکه اعمال شما را بسنجند و وزن کنند. شما خود آنها را بسنجید پیش از آنکه اعمالتان حساب رسی شود، از خود حساب بکشید.
حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) نیز میفرماید:
لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبُ نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَإِن عَملَ خَیراً اسْتَزادَ اللهَ مِنهُ وَحَمِدَ اللهَ عَلَیه وَاِن عَمِلَ شَرّاً استَغفَرَاللهَ وَتابَ إِلیه.(۴۷)
از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود رسیدگی نکند و ببیند اگر کار نیکی انجام داده است، از خداوند توفیق انجام بیشتر آن را بخواهد و خدا را بر آن سپاس گوید و اگر کار بدی انجام داده است از خدا آمرزش بخواهد و توبه کند.
شایسته است که محاسبه و خود انتقادی، مقدمهای برای ترک گناه باشد، چنانکه مولای پرهیزگاران میفرماید:
مَنْ حاسَبَ نَفسَهُ وَقَفَ عَلی عُیُوبِهِ وَأحاط بِذُنُوبِهِ وَاستَقالُ الذُّنُوبَ وَأَصلَحَ العُیوُبَ.(۴۸)
هر کس به محاسبه نفس خود بپردازد، از عیبها و گناهان خویش آگاه میشود. چنین فردی سرانجام در زدودن گناه و اصلاح عیوب خود موفق خواهد شد.
پاورقی:
۱ . اصول کافی، ج ۲، ص۴۳۷.
۲ . همان، ص ۴۳۱.
۳ . تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۲۹۲.
۴ . بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۴۲.
۵ . اصول کافی، ج ۲، ص۴۳۲.
۶ . بحارالانوار، ج ۶، ص ۳۰.
۷ . نهج البلاغه، حکمت ۱۵۰.
۸ . بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۶۴.
۹ . بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۱.
۱۰. همان، ج ۶، ص ۳۳.
۱۱. نهج البلاغه، حکمت ۴۱۷.
۱۲. بحارالانوار، ج ۶، ص ۳۵.
۱۳. جامع الاخبار، ص ۲۲۶.
۱۴. میزان الحکمه، ج ۱، ص ۲۶۷.
۱۵. غرر الحکم و درر الکلم، ج ۳، ص ۴۳۶.
۱۶. اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۵.
۱۷. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۹۷.
۱۸. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۱۹. احیاء العلوم، غزالی، ج۱، ص۵۸.
۲۰. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
۲۱. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ص۳۹۳.
۲۲. کافی، ج۴، ص۸۵.
۲۳. تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۹۰.
۲۴. میزان الحکمه، ج۲، ص۶۳.
۲۵. بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۸۵.
۲۶. میزان الحکمه، ج۱، ص۴۳.
۲۷. همان، ص۱۹۱.
۲۸. میزان الحکمه، ج۲، ص۶۱.
۲۹. همان.
۳۰. همان، ج۵، ص۳۱۰.
۳۱. میزان الحکمه، ج۲، ص۶۲.
۳۲. همان، ج۱، ص۴۴.
۳۳. اصول کافی، ج۳، ص۲۵۵.
۳۴. همان، ص۲۵۸.
۳۵. نهج البلاغه، حکمت ۴۱۹.
۳۶. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۳.
۳۷. همان، خطبه ۱۴۹.
۳۸. خصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۲۷.
۳۹. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۴۰. قبر.
۴۱. مثنوی هفت اورنگ، عبدالرحمان جامی، ج ۱، صص ۵۱۷ و ۵۱۸.
۴۲. جامع احادیث الشیعة، ج۱۴، ص۳۶۳.
۴۳. اصول کافی، ج۲، ص۴۳۹.
۴۴. فهرست غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۸۹.
۴۵. فهرست غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۳۶.
۴۶. نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
۴۷. اختصاص، ص۲۶.
۴۸. غرر الحکم و درر الحکم، ص۲۱۵.
از کجا معلوم که دین اسلام را خدا فرستاده است؟
یکی از شبهاتی که پیرامون دین مبین اسلام وجود دارد، این پرسش است که «چه دلیلی برای حقانیت دین اسلام وجود دارد؟ از کجا معلوم این دین را خدا فرستاده؟» که در این مطلب به انتشار پاسخ آن خواهیم پرداخت:
* دلیل حقانیت دین اسلام
پاسخ را می توان از دو زاویه تبیین نمود: یکی از منظر درون دینی و با نگاه به معارف اسلامی، دیگری از منظر برون دینی و بدون نگاه به معارف اسلامی.
الف) منظر درون دینی:
یک مسلمان با توجه به آموزه های دینی، حکم می کند اسلام بر دیگر ادیان برتری دارد، با این توضیح که در اندیشه برون دینی، ایمان به تمامی پیامبران الهی پیشین جزء ضروری دین است. (۱) لیکن شریعت یا دین برتر، اسلام است. در این خصوص قرآن می گوید: « هر که دینی جز اسلام اختیار کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود». (۲)
از منظر درون دینی، اسلام، دین تکامل یافته حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (ع) است، که با تکمیل رهنمودهای وحیانی، این دین مورد رضای خداوندی است.
دینی که خداوند آن را دین کامل و مورد رضای خداوندی معرفی کرده است.(الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً ؛ (۳) امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» و نیز فرمود: «و تمّت کلمة ربک صدقاً و عدلاً؛ (۴) (با این قرآن)پیام راستین خدا کامل گشت».
به همین جهت پیام آور این شریعت را خاتم انبیا معرفی کرده است. (۵)
خاتم مایه زینت و گُل سرسبد پیامبران است. آیات بر شمرده شده، بر برتری پیامبر اسلام و شریعتش بر پیامبران پیشین و شرایعشان دلالت دارد.
در منظر درون دینی، پیامبران جملگی در یک مسیر در حرکتند و آخرین آنان، بهترین و پیامش بهترین پیامها است، که از آن به دین حق، در برابر ادیان باطل، یا دین برتر در برابر شرایع پیشین آسمانی، یاد می شود.
ادیان الهی هر کدام برای تکامل بشر آمده اند، بنابراین ادیان بعدی باید کاملتر از ادیان قبلی باشند. چون دین حق در هر زمانی، یکی بیش نیست، در این زمان، دین اسلام که آخرین و کاملترین دین است، باید پیروی شود.
استاد شهید مرتضی مطهری با استناد به آیه «و من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه» میفرماید : دین تسلیم است، ولی حقیقت تسلیم در هر زمان، شکلی دارد و در این زمان، شکل آن، دین گران مایه ای است که به دست حضرت خاتم الانبیا ظهور یافته است. لازمه تسلیم خدا بودن، پذیرفتن دستورهای اوست.
روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد و آخرین دستور همان است که آخرین رسول آورده است. (۶)
ب) منظر برون دینی:
در این منظر نمی توان برای برتری دین اسلام به آیات قرآنی و روایات اسلامی تمسک نمود، چون که غیر مسلمان اینها را قبول ندارد، بلکه باید نخست حقانیت اسلام را ثابت نمود.
اگر در پی اثبات حقانیت دین اسلام بر آییم، بحث به درازا می کشد که در این فرصت اندک نمی توان به طور مبسوط و کافی آن را بیان نمود. از این رو به صورت مختصر به آن پرداخته میشود.
برای پی بردن به حقانیت اسلام و برتری آن بر سایر ادیان، راههایی وجود دارد که یکی از آنها بررسی ویژگیهای اسلام در بُعد شناخت شناسی، جهان بینی، انسان شناسی، عقیده و مسائل اخلاقی و ارزشی با معیار عقل و خِرَد است. به عنوان نمونه شهید مطهری دربارة ویژگیهای اسلام مینویسد: دیدگاه اسلام از نظر شناخت شناسی چنین است:
۱ـ بشر می تواند جهان و حقایق آن را بشناسد و خود مشوق آن است....
۲ـ شناخت حقایق جهان از این راهها ممکن است: طبیعت یا آیات آفاقی، انسان یا آیات انفسی، تاریخ یا سرگذشت اجتماعی اقوام و ملل و عقل ... .
۳ـ ابزار شناخت عبارتند از: حواس، قوه تفکر و استدلال، تزکیه و تصفیه نفس و مطالعه آثار علمی دیگران.
۴ـ موضوعات شناخت عبارتند از: خدا، جهان طبیعت، انسان با جامعه و زمان.
از نظر جهان بینی و انسان شناسی عبارت است از:
۱ـ جهان واقعیتش از خدا است. یعنی تمام واقعیتش انتساب به حق است.
۲ـ واقعیتش و نسبتش به حق یکی است.
۳ـ واقعیت¬های این جهان درجه تنزل یافته و مرتبه نازله واقعیات جهانی دیگر است که جهان غیب نامیده می شود.
۴ـ این جهان ماهیت «به سوی اویی» دارد؛ یعنی همان طور که از اوست به سوی او هم هست....
۵ـ جهان دارای نظام متقن علّی و معلولی و سببی و مسببی است. فیض الهی و قضا و قدر او به هر موجودی تنها از مسیر علل و اسباب خاص خود او جریان مییابد....
۶ـ بعد از این جهان جهانی دیگر است....
۷ـ روح انسان حقیقتی جاودانه است.
۸ـ انسانها به حسب خلقت مساوی آفریده شدهاند، تنها ملاک فضیلت، علم، جهاد و تقوا است.
۹ـ به حکم این که هر فردی بالفطره انسان متولد میشود. در هر انسانی استعداد توبه و بازگشت و پند پذیری هست....
۱۰ـ انسانها همواره در عمق جانشان یک تضاد درونی(تضاد بین عقل و هوای نفس) دارند و مختار و آزادند، از این رو مسئولیت دارند.
از نظر ایدئولوژی:
ایدئولوژی اسلام همه جانبه، جامع و فراگیر است، در آن اجتهاد راه دارد، از سماحت و سهولت برخوردار است. زندگی گرا است(نه زندگی گریز)، اجتماعی است و مقررات اجتماعی دارد. در عین اجتماعی بودن، حقوق و آزادی فردی را محترم می شمارد... .(۷)
با نگاه به ویژگی هایی که از اسلام بیان شد، می گوییم: این معارف را می توان با معارف دیگر مکاتب و مذاهب مقایسه کرد؛ زیرا مقایسه یکی از مهم ترین معیارهای ارزیابی است. تبلور اسلام در قرآن، و سایر ادیان نیز در کتب مقدس خود متبلور هستند مسیحیت در انجیل و یهود در تورات و.زرتشت در گاتهاو .. با تأمّل در این کتب به راحتی حقانیت و برتری قرآن بر سایر کتب دیگر را می توان دریافت نمود.
کوتاه سخن این که: با نگاه مقایسه ای بین اسلام و سایر ادیان و مکاتب می گوییم: دین اسلام برتری دارد، به دلیل:
اوّل: دین های امروز، توحیدشان و تصویری که از خدا ارائه می کنند، قابل خدشه است، بر خلاف اسلام.
دوم: حقوق فردی انسانها در دین های دیگر به صورتی که در اسلام شمولیت دارد، لحاظ نشده و گاه نادیده گرفته شده است.
سوم: در دیگر ادیان تعادل میان زندگی دنیوی و اخروی رعایت نشده است، بر خلاف اسلام.
چهارم: رهنمودهای دین های دیگر به جهاتی ایدئالیستی اند، مثلاً عدم خشونت بوداییها و مسیحیان، در حالی که دنیا پُر است از خیر و شر و نیک و بد. از این رو جا به جا باید خشن یا نرم بود. این دستور اسلام است. هم قانون دارد و هم اخلاق؛ یعنی رهنمودش با واقعیتها همخوان است.
پنجم: اکثر دینها عهده دار زندگی اجتماعی انسانها نیستند، یا اگر هستند، تعادلی در آنها دیده نمی شود و قوانین اجتماعی آنان سبب پایمال شدن حقوق انسانها می شود. این وضع در اسلام بهتر است.
ششم: اکثر مذاهب با پیروان دیگر ادیان با خشونت برخورد می کنند. در اسلام این امر تعدیل شده است. تاریخ هم نشان داد که در همزیستی مسالمت آمیز، مسلمانان گوی سبقت را از همه ربوده اند.
هفتم: تحریف در ادیان آسمانی تعالیم آنان را دچار خدشه کرده است، ولی در اسلام(قرآن) تحریفی وجود ندارد.
هشتم: دین اسلام دینی جامع نگر است و برای تمام ابعاد زندگی انسان اعم از فردی و اجتماعی اخلاقی و سیاسی و حتی ریزترین مسائل زنگی برنامه دارد در حالی که در سایر ادیان چنین جامعیتی نیست .
اما در مورد بخش دوم سوال شما باید گفت:
برای این که بفهمیم که چه دینی الهی است و چه دینی غیر الهی و ساختگی باید دید که پیامبر آن دین چه کسی بوده و در حقیقت باید به نوعی رسالت و پیامبری وی برای ما به اثبات برسد.
بنابراین باید گفت: به طور کلی در مباحث نبوت برای شناخت و تشخیص انبیای راستین الهی از پیامبران دروغین سه راه اصلی مطرح شده است: ۱ـ اعجاز ۲ـ گواهی و تصریح پیامبران پیشین ۳ـ گواهی قطعی مجموعه ای از قراین و شواهد.
متکلمان اسلامی بر این باورند که می توان نبوت پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ را از هر سه راه یاد شده (که هم جنبه عقلی و برهانی دارد و هم نقلی و تاریخی) ثابت کرد.
راه اول: معجزات پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـیکی از امتیازات و فضایل پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ تعدد و تنوع معجزاتی است که به اذن خداوند برای تأیید او اظهار شده است. این معجزات را می توان در دو دسته جای داد: الف) معجزة جاویدان پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ که همان قرآن است. ب) معجزات غیر جاویدان که در مقطع خاصی از حیات پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پس از بعثت ارائه شده است.
الف) قرآن کریم ، معجزه جاویدان محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ
قرآن کریم معجزه خالدة پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بزرگترین و آخرین کتاب آسمانی است که محتوای آن در طول ۲۳ سال بر پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به صورت وحی نازل شد. این معجزة جاوید، خارق العاده بودنش به گونه ای است که اولاً در همة ابعاد و جنبه ها می باشد و به اصطلاح وُجوه اعجازش متعدد است که مهمترین آنها عبارتند از: ۱ـ اعجاز ادبی، که شامل فصاحت و بلاغت بی نظیر و سبک و اسلوب و نظم جدید می شود. ۲ـ اعجاز علمی. ۳ـ اخبار غیبی از حوادث گذشته، حال و آینده. ۴ـ معانی و معارف عقلی بلند آن. ۵ـ عدم اختلاف و تناقض در آیات و سوره های آن. ۶ـ اعجاز تشریعی. ۷ـ اُمی بودن آورنده آن.(۸)
ب) دیگر معجزات پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ
بی تردید قرآن مجید تنها معجزه او نیست؛ بلکه در دوران رسالت خویش ، معجزات فراوانی را بر مردم عرضه داشت. قرآن به برخی از این معجزات اشاره کرده است، از جمله انشقاق ( دو نیم شدن ) ماه(۹) و داستان معراج پیامبر(۱۰) ـ صلّی الله علیه و آله ـ . علاوه بر آن در تاریخ و احادیث به معجزات دیگری اشاره شده است، مانند پیروی جمادات و حیوانات از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و گفت و گوی حضرت با آنان . مانند: سلام کردن سنگها و درختان به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، سخن گفتن با کوه، سجود درخت، شهادت دادن سنگریزه ها به رسالت او، سخن گفتن حیوانات همچون شتر، گرگ و (۱۱) ... .
راه دوم: بشارت پیامبران پیشین به نبوت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ
از آنجا که پیامبران الهی، معصوم هستند و هرگز در گفتار خویش، مرتکب دروغ و کذب نمی گردند، اگر آمدن پیامبر آسمانی دیگری را همزمان با خویش و یا پس از خود بشارت دهند. دلیلی روشن و سندی یقین آور بر صدق رسالت نبی بعدی محسوب خواهد شد و این مهم خود مستلزم این است که خصوصیات و مشخصات پیامبر بعدی آنچنان برای مردم توضیح داده شود که پس از آمدن او ، برای هیچ یک از طالبان حقیقت و اهل انصاف ، شک و تردیدی وجود نداشته باشد. به اعتقاد ما ، پیامبرانی همچون موسی ـ علیه السلام ـ و عیسی ـ علیه السلام ـ در عصر خویش، مردم را به ظهور پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بشارت داده اند. برای اثبات این مدعا ، دستِ کم دو شیوه وجود دارد:
۱ـ شیوه اول آن است که با مراجعه به متون مقدس یهودیان و مسیحیان، بشارتهایی را بر نبوت پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیابیم، هر چند به اعتقاد مسلمانان مضمون وحیانی تورات و انجیل ، دچار تحریف شده است. اما بخشهایی از آن متون اصالت خود را حفظ کرده اند. یکی از صریح ترین بشارتها، بشارت به ظهور « فارقلیط » است که به معنای «شخص ستوده شده» ( محمود یا احمد ) می باشد. با توجه به قراین موجود در عبارتهایی که این لفظ در آنها بکار رفته است می توان آن را تعبیری از نام پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ دانست.(۱۲)
۲- شیوه دوم، توجه به این واقعیت تاریخی است که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای اثبات رسالت خویش، در مقابل یهودیان و مسیحیان احتجاج می کرد که در متون مقدس اهل کتاب، به نبوت او بشارت داده شده است و علمای یهود و نصارا، در مقابل این ادعا، سکوت می کردند، اگر احتجاج پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بی اساس بود، قطعاً علمای آنها ساکت نمی نشستند و او را تکذیب می کردند. قرآن در این زمینه می فرماید: «کسانی که کتاب آسمانی به ایشان داده ایم، او (= محمد) را همانند پسران خود می شناسند. ولی گروهی از ایشان حقیقت را آگاهانه کتمان می کنند.»(۱۳)
راه سوم : گواهی قرائن و شواهد
وجود مجموعه ای از قراین در کنار هم، گواهی قطعی به حقانیت یک پیامبر الهی است. در اینجا قرائن تاریخی فراوان از زندگانی و ابعاد شخصیتی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ قابل طرح و بررسی است که از گنجایش بحث ما خارج است. آنچه در اینجا می توان به طور فشرده و خلاصه مطرح کرد عبارتند از:
۱ـ شخصیت اخلاقی و سجایای والای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ چه پیش از رسالت و چه پس از آن به گونه ای که مشهور به محمد امین بوده است.
۲ ـ محیطی که از آنجا برخاسته بود، جامعه ای متعصب و جاهل و گمراه و غیر متمدن بود. در چنین جامعه ای شخصی اُمی و درس نخوانده وقتی عالی ترین معارف اعتقادی ، اخلاقی و حقوقی و ... را عرضه کند معلوم است که این برنامه ها از خودش نیست و فرستاده الهی است.
۳ـ وضع پیروان محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ: وضع روحی و فکری و اخلاقی افرادی که دور مدعی نبوت را می گیرند روشنگر وضع پیشوای ایشان است، به گواهی تاریخ، شخصیتهای برجسته ای به او ایمان آوردند، مانند: علی بن ابی طالب ، سلمان فارسی ، ابوذر غفاری ، و... که اینها، با مدارج والای علمی و عملی که داشتند از نوادر روزگار بودند و از هیچ گونه تلاش و خدمتی دریغ نورزیدند ، اما هیچ گونه چشم داشتِ مادی به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نداشتند.
۴ـ وسائل و روش هایی که از آن برای پیشرفت آئین خود استفاده کرد بر خلاف روش معمول در میان سیاستمداران دنیا طلب ، هیچ گاه از مسیر حق بیرون نشد و همواره بر عدالت، انصاف، عقل و منطق استوار بود و هرگز با خدعه و نیرنگ همراه نبود.
۵ـ محتویات آیین و تعالیم او از نظر معارف و احکام در همه جنبه ها و شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان، همگی از الهی بودن رسالت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خبر می دهند.(۱۴)
پی نوشت ها:
۱. بقره (۲) آیه ۴۵.
۲. آل عمران (۳) آیه۳۵.
۳.مائده (۵) آیه ۳.
۴. انعام (۶) آیه ۲۰.
۵. احزاب (۳۳)، آیه ۴۰.
۶. مرتضی مطهری، عدل الهی، صدرا، تهران، ۱۳۸۸ه.ش، ص ۳۲۹ تا۳۳۴.
۷. مرتضی مطهری، مجموعةآثار، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۷۸ش، ج ۲، ص ۲۲۹ تا۲۵۰.
۸. ر.ک: معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، انتشارات التمهید. و جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، نشر اسراء.
۹. قمر، آیه ۱و۲.
۱۰. اسراء، آیه ۱.
۱۱. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسة الوفاءِ، بیهقی، ج۱۷، ص ۲۲۵-۴۲۱ و ج ۱۸، ص ۱- ۱۴۸. و دلائل النبوه، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵، ج۶. و حر عاملی، اثبات الهداه، ج ۱ و ۲.
۱۲. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ص ۱۱۶و۱۱۷.
۱۳. بقره، آیه ۱۴۶.
۱۴. ر.ک: سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، ص ۲۱۶ و ۲۱۷. و سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ص ۱۱۹.
راز سربلندی جمهوری اسلامی در مقابل همه حوادث ایستادگی و نهراسیدن از دشمنان است
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سهشنبه) در دیدار رئیس قوه قضاییه و جمعی از مسئولان و کارکنان دستگاه قضایی به تبیین «سنت هایِ غیرقابل تغییر الهی در جوامع» پرداختند و گفتند: علت سربلندی و پیروزی حیرتآور ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در برابر حوادث بزرگ و تلخ سال 1360، ایستادگی و تلاش و نهراسیدن از دشمنان بود و این سنت الهی در همه دورانها قابل تکرار است و باید بدانیم خداوند سال 1401 همان خداوند سال 1360 است.
ایشان همچنین قوه قضائیه را رُکنی مهم و تأثیرگذار در مسائل کشور خواندند و توصیههایی هشتگانه همچون اجرای جدی سند تحول در همه سطوح، مبارزه جدی با فساد، جلوگیری از تضییع حقوق عامّه، مراقبت از امنیت روانی مردم، تنظیم رابطه دستگاه قضایی با ضابطان و به سرانجام رساندن پروندههای باز شده در افکار عمومی، خطاب به مسئولان این قوه بیان کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار، با گرامیداشت یاد و خاطره شهید آیتالله بهشتی و دیگر شهدای هفتم تیر، شهید بهشتی را شخصیتی واقعاً برجسته خواندند و با اشاره به شرایط پیچیده و خاص ماههای منتهی به هفتم تیر سال 1360 و بعد از آن، گفتند: بررسی شرایط آن دوران برای امروز ما معرفتآموز و راهگشا است.
حضرت آیت الله خامنهای با مرور شرایط سال 1360، و ماههای قبل از هفتم تیر، به وضعیت سخت جنگ تحمیلی و پیشروی نیروهای صدام تا نزدیکی چند شهر بزرگ در غرب و جنوب اشاره کردند و افزودند: در کنار شرایط بسیار نامساعد جنگ، در تهران نیز منافقین عملاً جنگ داخلی به راه انداخته بودند و از نظر سیاسی هم چند روز قبل از هفتم تیر، مجلس به عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور رأی داده بود و کشور رئیسجمهور نداشت. در چنین شرایطی، استوانهای همچون شهید بهشتی از انقلاب و نظام گرفته شد.
ایشان همچنین به شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر کشور، دو ماه بعد از حادثه هفتم تیر و پس از آن، شهادت تعدادی از فرماندهان ارشد جنگ در سانحه هوایی اشاره کردند و گفتند: جوانان و نسل جدید از این حوادث مطلع نیستند و باید این مسائل را مطالعه و با دقت در مورد آنها فکر کنند. کدام دولت و کشور را سراغ دارید که در مقابل چنین حوادث تلخ و وحشتناکی از پا نیفتد؟
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در مقابل همه این حوادث، در رأس همه امام همچون کوه دماوند سربلند ایستاد و مسئولان دلسوز و مردم و جوانان انقلابی نیز ایستادند و توانستند شرایط کشور را صد و هشتاد درجه تغییر دهند، به طوری که ناکامیهای پی در پی به پیروزیهای پی در پی تبدیل شد، منافقین از سطح خیابانها جمع شدند، ارتش و سپاه قوی تر شدند و کشور به روال عادی بازگشت.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ذوقزدگی دشمن در برخی مقاطع به دلیل برخی ضعفها و و کمبودهای داخلی افزودند: هم در سال 1360 و هم بعد از آن در چهار دهه گذشته، دشمن در مواردی ذوقزده و امیدوار شده و تصور کرده است بساط انقلاب و نظام در حال جمع شدن است اما این امیدواری تبدیل به نا امیدی شده و مشکل آنها این است که راز این ناامیدی را متوجه نمیشوند.
ایشان تأکید کردند: دشمن نمیتواند بفهمد که در این عالم به غیر از محاسبات سیاسی، محاسبات دیگری هم وجود دارد که همان سنتهای الهی هستند.
رهبر انقلاب به نمونههایی از سنتها و قوانین الهی در قرآن درباره نتیجه یاری دین خدا و یا نتیجه کفران نعمتهای خداوند اشاره کردند و افزودند: قرآن کریم مملو از مضامینِ مربوط به سنتهای الهی است و جمع بندی آنها این است که اگر جوامع در مقابل دشمنان ایستادند و با توکل بر خداوند به وظایف خود عمل کردند، نتیجه آن پیروزی و پیشرفت است اما اگر دچار اختلاف، عافیتطلبی و سستی شوند، نتیجه آن شکست خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم بررسی علمی سنتهای الهی با نگاه جامعهشناسی، سخنان خود در این بخش اینگونه جمعبندی کردند: ملت ایران در سال 1360 با قرار گرفتن در مدار یکی از سنت های الهی یعنی جهاد و ایستادگی توانست دشمن را ناامید کند. امروز نیز همان قاعده و قانون جاری است و خداوند سال 1401 همان خداوند سال 1360 است و باید تلاش کنیم خود را مصداق سنتهای الهی قرار دهیم تا نتیجه آن پیشرفت و پیروزی باشد.
رهبر انقلاب در ادامه قوه قضائیه را رُکنی مهم و تأثیرگذار در کل کشور خواندند و گفتند: بر اساس آیات قرآن کریم، وظیفه حکومت اسلامی، اقامه نماز یعنی گسترش روح تعبّد در جمهوری اسلامی، ایتاء زکات یعنی عدالت توزیعی در جامعه اسلامی و امر بهمعروف و نهی از منکر یعنی امر به ارزشهایی همچون عدالت، انصاف، برادری و نهی از ظلم، فساد و تبعیض است که به این اصل در قانون اساسی نیز تأکید شده و جزو وظایف قوه قضائیه هم قرار دارد.
ایشان افزودند: اگر به این وظایف با استفاده از امکانات گوناگون همچون امکانات قضا و دادگستری عمل نشود، مصداق تضییع نعمتهای الهی است و از این ناحیه ضربه خواهیم خورد.
حضرت آیتالله خامنهای، رئیس قوه قضائیه را فردی مؤمن، انقلابی، پُر کار، مردمی، بهدور از تشریفات، آشنا با زوایای گوناگون قوه و برخوردار از گوش شنوا در قبال منتقدان خواندند و توصیههایی هشتگانه به مسئولان و کارکنان این قوه بیان کردند.
ایشان در توصیه اول، سند تحول تهیهشده در دوره مدیریت قبل را از مترقیترین اسناد تحول دانستند و افزودند: به این سند باید عمل و بر اساس آن شخصیتسازی و کادرسازی شود.
رهبر انقلاب، عمل به سند تحول را باعث جلوگیری از انفعال در مقابل مخالفتها خواندند و افزودند: رئیس قوه، مقیّد به عمل به سند است اما در سطوح دیگر یعنی همه قضات، کارکنان و مدیران نیز باید این کار با قوت دنبال شود البته بر اساس برخی گزارشها، در این زمینه آنگونه که باید، عمل نشده است.
«مبارزه جدی با فساد» توصیه بعدی حضرت آیتالله خامنهای به مسئولان قضایی بود.
ایشان با تأیید سخنان رئیس قوه قضائیه مبنی بر «در اولویت بودن مبارزه با فسادِ درون قوه»، خاطرنشان کردند: اکثریت قضات، افرادی شریف، پاکدست، نجیب، مؤمن و زحمتکش هستند اما با معدود افراد فاسد که به کار و آبروی دیگران آسیب میزنند، باید برخورد شود البته در مقوله مبارزه با فساد، کار اصلی، مقابله با ساختارهای فسادزا و در همشکستن آنها است.
رهبر انقلاب با تأکید بر تقویت دانش قضایی و جلوگیری از صدور احکام ضعیف یا مخدوش، در توصیه بعدی به تشویق قضات و کارکنان شریف و زحمتکش سفارش کردند.
«معطل نماندن هیچیک از اختیارات و مأموریتهای قانونی قوه» توصیه دیگر حضرت آیتالله خامنهای به مسئولان قضایی بود که در این زمینه گفتند: مثلاً دادستان کل در حوزه حقوق عمومی وظایفی دارد که باید با رصد کامل و البته بدور از احساسات و شعارزدگی، از تضییع حقوق عامه جلوگیری کند.
ایشان پیشگیری از جرم را از دیگر مصادیق مأموریتهای مهم قوه قضائیه برشمردند و گفتند: بهعنوان نمونه باید با عمل به تکلیف قانونی در زمینه تعیین مالکیت زمینها در شهرها و روستاها، از جرائمی مانند زمینخواری و کوهخواری پیشگیری شود.
رهبر انقلاب در توصیه ششم، «تنظیم ارتباطات قوه قضائیه و ضابطان قضایی» را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: بر رفتار ضابطین باید مراقبت و نظارت شود که در حق متهم زیادهروی یا تندروی نشود. دستگاه قضایی نیز نباید تحت تأثیر ضابط باشد بلکه باید به صورت مستقل به مسائل رسیدگی کند. البته نظرات کارشناسی ضابطان نیز نادیده گرفته نشود.
ایشان در این زمینه افزودند: یکی از گلایههای ضابطان از دستگاه قضایی رها کردن برخی پروندهها بهعلت کمبودهای قانونی است در حالیکه باید با تکمیل قوانین این خلأ را برطرف کرد.
حضرت آیتالله خامنهای در توصیه بعدی به مسئولیت قوه قضائیه در قبال امنیت روانی مردم اشاره کردند و گفتند: امنیت روانی از جمله حقوق عمومی است و دستگاه قضایی باید از نگران کردن و تخریب ذهن مردم بهوسیله شایعات و اظهارات دروغ و هراسافکنِ افراد مشخص یا نامشخص در رسانهها و فضای مجازی جلوگیری کند.
رهبر انقلاب در توصیه هشتم و پایانی با اشاره به باز شدن پروندههای مهم و گوناگون در افکار عمومی همچون مسائل کارخانجات یا تصرفات غیرقانونی، تأکید کردند: سر زخم پروندههایی که در افکار عمومی باز میشود نباید باز بماند. هر پرونده را تا آخر ادامه دهید و نهایی کنید.
ایشان در پایان سخنانشان، کار قضایی را از جمله کارهای بسیار دشوار برشمردند و گفتند: البته اگر این کار را برای خدا و با هدایت الهی انجام دهید، اجر آن نیز سنگین خواهد بود.
در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای رئیس قوه قضائیه، گزارشی از اقدامات این دستگاه در دوره اخیر، با تأکید بر ارتباط بیش از پیش با اقشار مختلف مردم، تقویت تعامل با قوای دیگر، تلاش برای تحقق سند تحول قضایی، جهش در استفاده از فناوریهای نوین و هوشمندسازی خدمات قضایی، حمایت از تولید و رفع موانع آن، رایگان کردن برخی خدمات قضایی در مناطق محروم، مبارزه جدی با فساد به ویژه در داخل قوه، اولویت دادن به پروندههای کثیرالشاکی و دارای اهمیت در افکار عمومی، تشدید نظارتها بر حُسن اجرای قوانین و مصوبات لازمالاجرا و همچنین پیگیریهای مستمر و جاری برای بهبود وضع معیشتی کارکنان و تقویت پایه بودجه قوه قضائیه بیان کرد.
8 نوشیدنی برای مقابله با گرمازدگی
فصل تابستان از راه رسیده و گرمای هوا روزهای طاقت فرسایی را به دنبال خواهد داشت؛ روزهایی که میل به وسائل خنک کننده و مواد غذایی سرد، بسیار زیاد شده و مردم در هر کوی و برزن و محلی سعی دارند تن گرما زده و حرارت دیده خود را با ماده غذایی خنکی آرام کنند.
باید بدانیم گرمای هوا شدت تعریق بدن را افزایش داده و سطح آب بدن کاهش پیدا میکند. نتیجه این کاهش بیحالی، ضعف و در موارد شدید و حادتر به کما رفتن فرد است. برای جلوگیری از بروز گرمازدگی رعایت نکاتی ساده اما کاربردی میتواند از بروز گرمازدگی و تبعات منفی آن جلوگیری کند.
برای خنک شدن در روزهای گرم تابستان با محبوبترین نوشیدنیهای اصیل ایرانی و طرز تهیه و خواص آنها آشنا شوید:
1) شربت سکنجبین
شربت سکنجبین یکی از قدیمیترین و لذیذترین نوشیدنیهای تابستانی است که از ترکیب آب، سرکه، شکر یا عسل و عصاره نعناع درست میشود. احتمالا با شنیدن اسم سکنجبین یاد کاهو سکنجبین خوردن در روزهای تابستان و حیاط خانههای قدیمی افتادید. شربت سکنجبین را هم میشود به صورت شربت و نوشیدنی استفاده کرد هم میتوان با کاهو خورد که اتفاقا این ترکیب محبوبیت زیادی هم دارد.
شربت سکنجبین طبع گرم دارد و برای رفع تشنگی، تعدیل حرارت بدن، پاکسازی کبد و پاکسازی صفرا بسیار مفید است.
2) شربت تخم شربتی
یکی از پرخاصیتترین نوشیدنیهای اصیل ایرانی تخم شربتی، ناجی روزهای گرم تابستانی است. علاوه بر پراستفاده بودن این شربت در پذیراییها و مهمانیهای تابستان، خیلی از افراد در سفره افطار هم حتما تخم شربتی را میگذارند؛ چرا که هم پرخاصیت است و هم تشنگی را رفع میکند.
البته که خواص این شربت فراتر از رفع عطش و تشنگی است. این دانههای سیاه سرشار از فیبر، پروتئین، کربوهیدرات و چربیهای ضروری هستند و برای بهرهمندی از خواص آن توصیه میشود که به صورت خام مصرف نشوند و دانهها در آب خیسانده شوند. از جمله خواص تخم شربتی میتوان به کمک به کاهش وزن، کاهش حرارت بدن، کنترل سطح قند خون، رفع یبوست، درمان سوزش سر دل، تسکین سرفه و کمک به سلامت پوست و مو اشاره کرد.
3) شربت بهار نارنج
شربت بهار نارنج را میتوان به جرات بهترین نوشیدنی سنتی ایرانی دانست. در میان نوشیدنی های اصیل ایرانی عطر خوش شربت بهار نارنج مثل و مانند ندارد و خاصیت آرامشبخشی آن هم مثالزدنی است. این شربت را هم با عرق بهار نارنج و هم با شکوفههای درخت نارنج میتوان درست کرد.
بهار نارنج با تاثیر بر سیستم عصبی باعث کاهش استرس میشود و در درمان بیخوابی هم موثر است. همچنین برای رفع میگرن و سردرد از آن استفاده میشود. برای تقویت معده، تقویت سیستم ایمنی بدن، سلامت قلب و داشتن پوستی روشن و درخشان نیز نوشیدن این شربت لذیذ پیشنهاد میشود.
4) شربت گلاب
استفاده از گلاب در طب سنتی بسیار توصیه شده و از زمانهای قدیم تا امروز یکی از پرمصرفترین و محبوبترین نوشیدنیهای اصیل ایرانی شربت گلاب است. شربت گلاب را هم میتوانید به تنهایی میل کنید و هم میتوان آن را با عرقیجات دیگر به صورت ترکیبی نوش جان کرد.
گلاب حاوی آنتیاکسیدانهای قوی است و میتوان از آن برای آرامش سیستم اعصاب مرکزی استفاده کرد. همچنین گلاب با وجود خواص ضدالتهابی برای پوست هم بسیار مفید است و به عنوان محصول ضدپیری شناخته میشود. سرعت بخشیدن به بهبود زخمها، بهبود عملکرد مغز و درمان سردرد و درمان یبوست از دیگر خواص گلاب است.
5) شربت زعفران
این شربت خوشطعم و عطر یکی از نوشیدنیهای اصیل ایرانی و در نشاطآوری زبانزد است. زعفران سرشار از انواع مواد معدنی، ویتامینهای A، C، E و ویتامینهای گروه B است و خواص درمانی زیادی دارد. مصرف شربت زعفران به کسانی که مدام دچار استرس و اضطراب میشوند توصیه میشود؛ چرا که خواص ضدافسردگی دارد.
شربت زعفران همچنین برای تقویت سیستم ایمنی، حفظ سلامت قلب، کاهش خطر ابتلا به دیابت، جلوگیری از کمخونی، تقویت استخوانها و کاهش نفخ شکم و درمان یبوست بسیار مفید است.
6) شربت آبلیمو
شربت آبلیمو که یکی از نوشیدنیهای اصیل ایرانی است؛ البته از آنجایی که سرشار از ویتامین C است و ویتامین C هم دشمن کروناست؛ این روزها نیز از نوشیدن شربت آبلیمو غافل نشوید.
شربت آبلیمو آنتیاکسیدانی بسیار قوی است و سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند. لیمو حاوی مقادیر فراوانی ویتامین C، پتاسیم، کلسیم، آهن، منیزیم و فیبر است و فرآیند هضم را بهبود میبخشد. جوانسازی پوست و کاهش چین و چروک، کمک به کاهش وزن، کاهش التهاب و کاهش عفونتهای ویروسی از دیگر فواید شربت آبلیموست.
7) شربت بیدمشک
از گیاه بیدمشک، عرق بیدمشک به دست میآید که ضمن خوشعطر بودن بسیار پرخاصیت است و میتوان با آن یکی از لذیذترین نوشیدنی های اصیل ایرانی را درست کرد. شربت بیدمشک به عنوان یکی از نوشیدنیهای سنتی و محبوب شیراز هم معرفی میشود.
بیدمشک دستگاه گوارش را تقویت کرده و اشتها را زیاد میکند. همچنین طب سنتی بیدمشک را درمانی برای اسهال میداند. مصرف عرق این گیاه به افرادی که دارای قند خون بالا هستند نیز توصیه میشود؛ البته بدون شکر و هر گونه ماده شیرینکننده. از دیگر خواص شربت بیدمشک میتوان به تقویت قلب، آرامشبخش اعصاب، تسکین سردرد و پاکسازی کیسه صفرا اشاره کرد.
8) شربت خاکشیر
شربت خاکشیر یکی از معروف ترین شربتهای خانگی است که به راحتی و با مواد مختلف میتوانیم تهیه کنیم و همراه با وعدههای غذایی به جای انواع نوشیدنیهای مضر سرو کنید و از خوردن آن لذت ببرید. شربت خاکشیر یکی از شربتهایی که است از گرمازدگی فصل تابستان جلوگیری میکند.
برای تهیه شربت خاکشیر بعد از اینکه خاکشیر را تمیز کردید، داخل پارچی بریزید و روی آن آب بریزید و بعد شکر را به آن اضافه کنید؛ اجازه بدهید شکر مدتی بماند و بعد آن را هم بزنید. تا شکر حل شود، زمانی که حل شد گلاب و در صورت تمایل مقداری آب لیمو ترش به آن اضافه کنید و تعدادی یخ داخل آن بریزید. شیرینی و ترشی شربت خاکشیر به ذائقه شما بستگی دارد.
چای سبز و سیب ترش دمنوشی مفید برای لاغری
سیب ترش در میان میوهها بسیار خوشمزه و پرطرفدار است. ترکیب سیب ترش و چای سبز در دمنوش، آن را به یک نوشیدنی خوش عطر و طعم تبدیل کرده که بسیار پرخاصیت است.
سیب ترش سرشار از ویتامین است و به برای درمان سرماخوردگی، گلو درد، تب و حالت تهوع بسیار مفید است.
دمنوش سیب ترش خود به تنهایی آرام بخش است و اگر با چای سبز همراه شود، به یک معجون فوق العاده برای تسکین اعصاب تبدیل میشود.
چای سبز و سیب ترش دارای خواص مشابه زیادی هستند و ترکیب این دو خاصیت دمنوش را دوچندان میکند.
دمنوش چای سبز و سیب ترش نیوشا حاوی مقدار زیادی ویتامین C و آنتی اکسیدان است که برای پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریها مفید است. علاوه بر آن این دمنوش به تناسب اندام و لاغری شکم و پهلو کمک زیادی میکند.
سیب ترش یک میوه کم کالری و یک داری ضد چاقی است که دارای فیبر بالا و پلی فنول است. فیبر موجود در سیب ترش باعث تولید یک نوع باکتری مفید در روده شده که به کاهش سرعت هضم عذا منجر میشود. وقتی که سرعت هضم غذا در بدن کم میشود، ما مدت زمان بیشتری احساس سیری میکنیم و این موضوع در روند لاغری و کاهش وزن تأثیر زیادی دارد. تحقیقات نشان داده است که ترکیبات شیمیایی و مواد مغذی در سیب ترش موجب عملکرد بهتر باکتریهای روده شده و سوخت وساز بدن را افزایش میدهد. باکتریهای خوب در بدن میتوانید به التهاب مزمن را کاهش دهند که این امر از افزایش وزن جلوگیری میکند.
دمنوش چای سبز نیز به دلیل داشتن خاصیت چربی سوزی به کاهش وزن کمک زیادی میکند. به همین علت است که دمنوش چای سبز و سیب ترش را بیشتر به عنوان یک دمنوش لاغری میشناسند. همچنین مصرف این دمنوش موجب کاهش فشار خون و کاهش سطح کلسترول خون شده که کنترل آنها در داشتن یک رژیم غذایی سالم اهمیت بسیاری دارد.
عرفان در حج
در مسیر تکامل، انسان از نفحات رحمانی، برکات ربانی و توفیقات عرفانی مستفیض میشود. زمان و مکان، دو فعل مربوط و مؤثر در ارتقاء سطح معرفت شناختی انسان است. ذی حجه، ایام الله است و برای اقامه حج در این ماه حسنات بسیاری برشمردهاند. مکه، سرزمین وحی و نزول قرآن است و حضور در این مکان مقدس، در ماه ذیحجه و برای انجام حج ابراهیمی، از الطاف الهی است.
پیامبر (ص) میفرماید:
در ایام روزگارتان، نفحهها و وزشهایی از نسیم لطف الهی است. آگاه باشید و خود را در معرض آنها قرار دهید.
ان فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها...
در عرفان، هدف هدایت انسان به سوی خداست، از اوییم و به سوی او میرویم. پیامبران خدا، انسان را به عشق و عرفان اندرز میدهند و مقام ذکر را بهترین راه رسیدن به خدا میدانند. زمان ذیحجه مکان، مکه و ترجمان آن حج ابراهیمی و...
از دریای تا بینهایت وسیع عرفان در حج، باید جرعهای نوشید و لبی تر کرد.
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
عرفان، انسان را از ایستایی به حرکت در میآورد. از کرانه غدیر فیض عارفان، میتوان چگونه زیستن و چگونه مردن را آموخت.
در بحث عرفان و معرفتشناختی، علم فلسفه و علوم کلام جای خود را به عقل عاشقی و مقام عرفانی میدهد.
پیوند با خدا چه از راه عشق معنوی و چه از راه عشق مجازی، آدمی را به مراد میرساند، زیرا مراد از معشوق مطلق خدا است و عشق به خدا سوزنده و سازنده است.
حب الله نارا لاتمر علی شیئی الا احتراق و نورالله لایطلع علی شیئی الا رضاء.
محبت خدا آتشی است سوزان و نور خدا فروغی است روشنگر. (امام علی، میزان الحکمه، ج 2 ص 226)
عرفان راهنمای انسان برای بالا رفتن از نردبان عشق و رسیدن به معشوق است.
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
عرفان در حج تجلی مییابد و حج عرفان مجسم است و زائر بیتالله الحرام، از منظر معرفت الله در حج و در خانه خدا، در پی خدا است.
برای عارفان مناجات با خدا احساس شوق و ترجمان تعلق و وابستگی است. عارف در پرتو عرفان خانه خدا را طواف و در و دیوار دیار یار را زیارت میکند. حجرالاسود را میبوسد، دست نیاز به سوی بینیاز میبرد و حوایج خود را از خدا میطلبد. عارف، در سفر حج خاک ره دوست را سرمه چشم میکند، چه میداند زیارت موجب محبت، و شناخت میشود. شناخت، باب دوستی را میگشاید و محبت به دیدار میانجامد. موسم حج وقت ملاقات با خدا است. در سفر به خانه خدا، میتوان محبت صاحبخانه را نسبت به صاحبان معرفت دید. چه بسا پیوند خلق با خالق که در سفر حج منعقد میشود، دیدار یار را مقرر گرداند.
عرفان در حج منتهی به اتصال عابد به معبود میشود و شاید الطاف خفیه الهی که لزوماً جزء مشاهد معلومه نیستند، مشاهده شوند. البته این همه به لطف حق، توفیق زیارت و چشم بصیرت ممکن مینماید.
در مدار عشق و عرفان و در حیطه و قلمرو محبت پروردگار و اولیاء الهی اصلیترین امتیاز، ساختن انسان ممتاز است. در عالم عرفان و حج عارفان محبت دو طرفه است.
خداوند به بندگان خود چنین وعده داده است:
فاذکرونی اذکرکم، مرا یاد کنید تا من هم به یاد شما باشم.
کسی که از سر معرفت دینی به خداوند روی میآورد، خداوند هم به او عنایت دارد. کسی که خدا را یاد میکند، خدا نیز او را فراموش نخواهد کرد.
یاد خدا دل را آرام، قلب را مطمئن و ضمیر را امیدوار میسازد و زیارت خانه خدا و عشق به اولیاءالله زمینهساز چنین ارتقاء روحانی است.
طواف خانه خدا و زیارت مرقد محمد رسول خدا و قبور ائمه بقیع، هم بهای عشق و هم بهانه عاشقی است. همچنین عرفان در حج نشانه جهتگیری انسان عارف است انسانی که از سر معرفت و تجربت اندیشی، مفتخر به مقام عرفان و روح الهی میشود.
خداوند به داود پیامبر خود میفرماید:
ای داود! به اهل زمین برسان که من دوست کسی هستم که مرا دوست بدارد. همنشین کسی هستم که همنشین من باشد. مونس کسی هستم که با یاد من انس گیرد. هر که مرا برگزیند، من او را برمیگزینم. هر که مطیع من باشد، من هم مطیع او میشوم. هر که را صاحب محبتی از صمیم قلب بیابم، من او را برای خودم میپذیرم و چنان دوستش میدارم که پیش از آن، کسی از بندگانم آنگونه دوستش نداشته باشد. هر که به حق مرا بطلبد، مرا مییابد... پس ای زمینیان غرورها را رها کرده و به کرامت و مصاحبت و انس با من روی آورید تا من هم با شما انس گرفته و به محبت شما بشتابم... (میزان الحکمه، ج 2 ص 222)
کیمیای محبت، آدمی را به سوی کوی دوست رهنمون میسازد. خداوند، مقام دوستی را در عالیترین سطح ممکن مطرح کرده است و به تبع این مقام، مقامات عالیتر به بندگان میدهد. بنده خدا، عجاب را به نیت مستجاب میخواند و هم حاجات خود را از او میخواهد. در سفر حج و خانه خدا محبت خدا را از خدا خواستن، عین عرفان و عشق است. محبت خدا نزد محبین، باید محبوبترین حوایج باشد.
پیامبر در تبیین محبت و در مقام نیایش عارفانه میفرماید: خدایا من محبت تو را میخواهم و نیز محبت کسی که تو را دوست دارد و هر کاری که مرا به محبت برساند.
خدایا! عشق خودت را در نظرم از جان و اهلم و از آب گوارای سرد، محبوبتر گردان...
عرفان، سیر و سلوک روحی و معنوی در حج است. حج، سفری است نیک فرجام و زائر، مسافر صراط عرفان در مهد قرآن و مهبط وحی است. حج کوششی است برای کسب و پرورش دو مقوله مهم، یکی عشق و دیگری عرفان. در حج و در جد و جهد حج و حجگزار، عشق و عرفان مطرح میشود. عشق طریق عبادت و تعبد است که با ریاضت و شبزندهداری و دعا و نیایش حاصل میشود و عرفان از معنویت، روحانیت، معنا و معرفتشناختی سخن میگوید. اگر کسی جمع عبادات و معارف را توامان به دست آورد، بیگمان در عرصه ایمان قلل مرتفعی را فتح میکند.
در اسلام و معرفت دینی، هدف ارتقاء مقام انسان، به سوی کمال است. انسان کامل، از هر فرصتی برای بر کشیدن و بالا رفتن سود میجوید. عرفانی که به دنبالش طاعت و عبادت و عبودیت باشد، برای عاشق شایق، نه تنها حکمت است، بلکه عین عقلانیت و رهبانیت است.
یا تو گو آنچه که عقلت یافته است
یا بگویم آنچه بر من تافته است
جوهر جود و جواهر وجود، در پرتو نفحات الهی و عرفان حج موجب میشود که انسان دل خود را خانه حب پروردگار قرار دهد و در اعمال حج، از جمله حوایج حجگزار معتکف و متکدی رضایت خداوند است.
عارفی را پرسیدند، بدین درآمدهای چه آوردهای؟ گفت: گدایی که بر در خانه سلطان آمد، از او نمیپرسند چه آوردهای، بلکه میگویند: ای بینوا چه میخواهی؟
فقیرم از تو خواهم هر چه خواهم
دل کوهی خراش از برگ کاهم
مرا درس حکیمان درد سر داد
که من پرورده فیض نگاهم
استلام حجرالاسود
بوسیدن حجرالاسود و استلام آن واجب نیست و مستحب است و هرگاه استلام حجر ممکن نباشد، اشاره با دست کفایت میکند، چنان که در روایت آمده که معاویه بن عمار از حضرت صادق(علیهالسلام) پرسید: مردمی به حج میآیند و استلام حجر نمیکنند؟ امام فرمود: «اگر نتوانند، خداوند عذرشان را میپذیرد.» «فان لم بقدر علیه فالله اولی بالعذر» و نیز محمد بن عبید خدمت حضرت رضا(علیهالسلام) عرضه میدارد: مردم ازدحام میکنند و برای استلام حجر با یکدیگر میجنگند! امام میفرماید: «هرگاه چنین وضعی بود، با دست خود اشاره کن.» (اذا کان کذلک فأوم بیدک).
از این روایات چنین استفاده میشود که بوسیدن و استلام حجر مستحب مؤکد است اما در زمانی که ازدحام اجازه نمیدهد، نباید به بوسیدن و استلام اصرار ورزید و به اشاره میتوان اکتفا کرد. در زمان ائمه که ازدحام به مراتب کمتر از امروز بود، چنین توصیه میفرمودند اما امروز که اجتماع میلیونی زائران به حج میروندو شیوع ویروس کرونا جهان را نگران کرده است اگر بخواهند همه استلام حجر کنند، تصور کنید چه مشکلی پیش خواهد آمد! بنابراین توصیه میشود که زائران، بویژه زنان و ضعفا از نزدیک شدن به حجرالاسود خودداری کنند و همان گونه که پیشوایان دستور دادهاند، به جای استلام حجر، به اشاره با دست اکتفا شود.
حضور جانشین نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در جمع زائران اهل سنت در مدینه منوره
حجت الاسلام و المسلمین « سید حسین رکن الدینی » در این بازدید ضمن گفت و گو با زائران اهل سنت این کاروان 120 نفره مسائل و مشکلات آنها را جویا شد.
« نور محمد عطاری » روحانی اهل سنت این کاروان با اشاره به اینکه اهل البیت ( ع )، آل حضرت محمد (ص) و از احترام ویژه ای در نزد اهل سنت برخوردارند، گفت: بعثه مقام معظم رهبری ارائه خدمات به زائران اهل سنت را با تمام توان انجام می دهد.
وی با بیان اینکه زائران ایرانی اهل سنت در مدینه از نظر رفاهی مشکلی ندارند، افزود: یکی از دغدغه های ما فراهم نشدن امکان حضور در روضه رضوان است.
حجت الاسلام و المسلمین رکن الدینی در این خصوص به محدودیت های اعمال شده از سوی عربستان اشاره کرد و توضیح داد: برای رفع این مشکل بعثه مقام معظم رهبری در روزهای گذشته پیگیری هایی را انجام داده است.
در ادامه این بازدید یکی از بانوان زائر در خصوص اعزام نشدن همسرش بدلیل پزشکی سوالی را مطرح کرد که حجت الاسلام و المسلمین رکن الدینی در عین حال که توضیحاتی ارائه کرد دستور به پیگیری موضوع داد.
در جریان این بازدید « محمد هادی طیبی» معاون و مسئول فرهنگی هتل گزارشی از اقدامات فرهنگی انجام شده برای زائران مستقر در هتل « انوار الزهرا » ارائه داد.
پس از ارائه این گزارش، حجت الاسلام و المسلمین رکن الدینی از دست اندرکاران ایرانی هتل خواست از یاوران حجاج برای ارائه خدمات فرهنگی بهتر به زائران استفاده کنند.
وی اظهارداشت: در صورتی که مدیران مجموعه ها و هتل ها نتوانند به همه امور زائران رسیدگی کنند می توانند از یاوران حجاج برای ارائه خدمات بهتر به حجاج استفاده کنند.
خاطرنشان می شود در هتل انوار الزهرا مدینه افزون بر زائران اهل سنت 2 کاروان دیگر از استان های خراسان رضوی که شیعه هستند، اسکان دارند.
آیتالله رئیسی: تسهیل سفر زائران ایرانی عتبات و مرقد مطهر امام حسین(ع) از سوی دولت عراق، اقدامی قابل ستایش است
آیتالله سید ابراهیم رئیسی بعدازظهر یکشنبه در بخشی از کنفرانس مطبوعاتی مشترک با «مصطفی الکاظمی» نخست وزیر عراق، ضمن ابراز خرسندی از سفر وی به ایران، با اشاره به اشتیاق مردم ایران برای زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) و عتبات عالیات تصریح کرد: تسهیل سفر از ناحیه دولت عراق و جناب آقای الکاظمی و اینکه زائران ایرانی از طرق زمینی و هوایی بتوانند با لغو روادید به سهولت به زیارت عتبات و بویژه مرقد مطهر امام حسین(ع) بروند، اقدامی قابل ستایش و قدردانی است.
رئیس جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: قرار شد که برای زیارت زائرین در اربعین حسینی تسهیلات بیشتری از طرف دولت عراق ایجاد شود و زائرین اربعین با توجه به بهبود وضعیت کرونایی، بتوانند با سهولت و آسان از مرزهای هوایی و زمینی به عراق سفر کنند و مشکلات سنوات گذشته برطرف شود.
مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق نیز در این کنفرانس مطبوعاتی با اشاره به روابط تاریخی، فرهنگی و دینی ایران و عراق گفت: در جریان گفت وگوهای انجام شده، راهکارهای ارتقای سطح روابط دوجانبه را مورد بحث قرار دادیم.
نخست وزیر عراق روابط کشورش با جمهوری اسلامی ایران را بسیار مهم توصیف کرد و افزود: امروز توافق کردیم در چارچوب مصالح و منافع مشترک دو ملت و کشور روابط تجاری فیمابین را تقویت کنیم.
الکاظمی با اشاره به اینکه دو کشور همچنین توافق کردند تا یک چارچوب زمانی برای تسهیل زیارت زائران ایرانی که قصد دارند در ایام اربعین به زیارت حرم امام حسین (ع) مشرف شوند، تنظیم کنند، اظهار کرد: تا پیش از این زوار ایرانی فقط میتوانستند در فرودگاههای عراق ویزا دریافت کنند، اما در چند هفته اخیر این زمینه را فراهم کردیم که زوار ایرانی بتوانند در گذرگاههای مرزی با سقف مشخصی از نظر تعداد زوار، البته در مقطع فعلی، ویزای ورود به عراق دریافت کنند.
وی تاکید کرد که در ایام زیارت اربعین با تمام توان در خدمت زوار خواهیم بود و از آنها استقبال خواهیم کرد.