emamian

emamian

همان‌طورکه می‌دانید یکی از نشانه‌های افزایش سن سفید شدن موهای سر است، زیرا موها رنگ‌دانه‌های خود را از دست می‌دهند و سفید می‌شوند؛ بنابرین سفیدی مو در سنین بالا یک امر کاملا طبیعی خواهد بود. اما در این میان افرادی هستند که موی سفید در جوانی را تجربه می‌کنند و قطعا این موضوع برایشان خوشایند نخواهد بود.

 آیا می‌دانید چه عواملی باعث می‌شود زودتر موسفید شود؟ اصلا می‌توان جلوی آن را گرفت؟ به همه این سوال‌ها در این مطلب پاسخ‌می‌دهیم.
 

رنگ مو خبر می‌دهد از سر ضمیر!

موهای سفید در هر دهه‌ای از راه‌برسند اطلاعاتی بیشتر از سن بیولوژیکی ما را در اختیارمان می‌گذارند و می‌توانند نشانه‌ای از وضعیت سلامتی ما باشند. یک پژوهش نشان‌می‌دهد میزان موهای سفید با بالا بودن خطر بیماری قلبی در مردان مرتبط است.

همچنین پیاز تارهای مو حاوی رنگدانه‌ای به نام ملانین است که به موهای ما رنگ می دهد. با بالا رفتن سن، این رنگدانه به میزان کمتری در بدن تولید و رنگ موها تبدیل به سفید می شود.

متخصصان پوست می گویند ۵۰ درصد از افراد در ۵۰ سالگی، دست کم نیمی از موهایشان سفید شده‌است. معمولا در افراد سفیدپوست موها از میانه دهه سوم زندگی شروع به سفیدشدن می‌کنند، در آسیایی‌ها از اواخر دهه سوم و در آفریقایی- آمریکایی‌ها از میانه دهه چهارم. بنابراین سفید شدن مو قبل از این سنین پیش از موعد محسوب ‌می‌شود و نشان‌دهنده نداشتن تعادل‌غذایی است.عوامل سفیدی مو را بشناسید!

کمبود ویتامین B12 از علل شناخته‌شده فقدان رنگدانه مو است. همچنین تحقیقی در سال ۲۰۱۳ نشان داد کمبود ویتامین D3، سرم کلسیم و سرم فریتین هم از عوامل سفیدی پیش از موعد مو هستند.

سفیدی زودرس موها می‌تواند نشانه اختلال در عملکرد غده هیپوفیز یا تیروئید هم باشد.

احتمال سفیدی زودرس موها در افراد سیگاری در مقایسه با افراد غیرسیگاری، دو و نیم برابر بیشتر است. همچنین تحقیقات نشان‌می‌دهد اگر والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ‌تان دچار سفیدی زودرس موها بوده اند، احتمالا شما هم این‌گونه هستید و در واقع ژن سفیدی مو را از آن‌ها به ارث‌برده‌اید. البته نظریات ضدونقیضی در باره تأثیر عوامل استرس‌زای زندگی بر سفید شدن زودهنگام موها وجود دارد. براساس مطالعات انجام‌شده در دانشگاه نیویورک، سلول‌هایی که مسئول رنگ موها هستند می‌توانند بر اثر استرس کاهش یابند و ممکن است در سفیدی موها نقش داشته باشند.

چطور جلوی سفیدشدن مو را بگیریم؟

رژیم غذایی یک فرد می‌تواند در جلوگیری از سفیدشدن موها نقش مؤثری داشته باشد. با مصرف مواد غذایی سرشار از آنتی‌اکسیدان مانند سبزیجات و میوه‌های تازه، ماهی، روغن زیتون و چای سبز می‌توان استرس اکسیداتیو را کاهش‌داد. اگر سفیدی موهایتان ناشی از کمبود ویتامین است، گنجاندن ویتامین‌ها و مکمل‌ها می‌تواند روی روند سفیدی موها تاثیربگذارد. همچنین با ترک سیگار و توجه به وضعیت سلامت می‌توان جلوی سفیدشدن موها را گرفت.

روایات معتبر اسلامی از اهمیت و تأکید پیشوایان دین بر زنده نگهداشتن یاد و خاطره جانبازی های شهیدان کربلا حکایت می کند. روایات اهل بیت(ع) در فضیلت زیارت امام حسین(ع) از راه دور و نزدیک در حد تواتر معنوی است؛ آنچنان که روایت منسوب به امام عسکری(ع) زیارت اربعین را یکی از نشانه های شناخت شیعیان اهل بیت(ع) معرفی می کند. چند سالی است که مراسم اربعین شکوه و جلوه جاذب تری به خود گرفته و اقشار گوناگون در آن شرکت می کنند؛ ازاین رو تحلیل ها و تفسیرهای مختلفی از خاستگاه تأیید یا انتقاد و از لحاظ دینی، فلسفی، جامعه شناختی، روان شناختی، امنیتی و غیره دربارۀ این مراسم صورت می گیرد. در این راستا برخی از افراد به نقد درون دینی و برون دینی راهپیمایی اربعین پرداخته و آن را به دلایل گوناگون ناموجه معرفی می کنند. در یکی از این نقدها چنین آمده است: «به نظر می رسد برگزاری مراسم زیارت اربعین و پیاده روی نجف تا کربلا و ترویج چنین مراسمی، خصوصاً از خاستگاه حاکمیتی، حتی با استناد به منابع فرهنگی شیعی، توجیه نیرومندی نداشته باشد. این مراسم از مشکلات متعددی رنج می برد: 1. در منابع روایی شیعی، توصیه ای به زیارت با پای پیاده، به ویژه در ایام اربعین، نشده است. 2. این مراسم و نظایر آن، مرزبندی غلیظی میان شیعه و سنی ایجاد کرده و به واگرایی مذهبی دامن می زند. 3. هزینه های هنگفتی که در این مراسم مصرف می شود، با ارزش های اسلامی سازگار نیست!»

ضرورت تبیین مبانی، دلایل درون دینی و برون دینی و تشریح آثار و برکات مناسک اصیل دینی و مذهبی بر کسی پوشیده نیست. امروزه به سبب گسترش سواد عمومی، آشنایی اکثر اقشار جامعه با مباحث علمی و فرهنگی، رشد حیرت انگیز رسانه ها و فراوانی و فراگیری شبهات دینی و مذهبی بیش از گذشته به تحکیم و تقویت باورهای دین و مذهبی و بازتبیین ارزش ها و معارف و نمادهای آن نیازمندیم. در گذشته معارف، آموزه ها و نمادهای دینی و مذهبی بیش تر کارکرد فردی و احیاناً اجتماعی داشته و نوعی مرزبندی عقیدتی و فرهنگی میان ادیان و مذاهب گوناگون ایجاد می کرد؛ اما در جهان امروز، دین و مذهب به ویژه اسلام و تشیع) ابعاد فرا فرهنگی و فراملی یافته و بسیاری از آموزه ها و مناسک دینی آثار سیاسی، فرهنگی و تمدن سازانه یافته است؛ ازاین رو توجه به تبیین و تقویت بعد نظری و سامان دادن به بعد عملی آموزه ها و مناسک دینی و مذهبی ضروری و لازم به نظر می رسد. هدف از این پژوهش مضاف بر مرور سریع مبانی و مدارک مشروعیت زیارت مراقد ائمۀ معصومین(ع) خصوصاً مرقد مطهر امام حسین(ع) تبیین اهمیت اربعین و آثار معنوی و فرهنگی آن برای شیعیان در بعد فردی و اجتماعی است. این پژوهش با روش نقلی  توصیفی  تحلیلی انجام گرفته و داده های آن به شیوۀ کتابخانه ای گردآوری شده است.

اهمیت زیارت امام حسین(ع) در روایات اهل بیت (ع)

مرور گذرا بر روایات پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) به خوبی نشان می دهد که از منظر فرهنگ ناب شیعه زیارت امام حسین(ع)، گریه و سوگواری بر مصائب آن امام و بزرگداشت ایام شهادت آن حضرت و یاران مظلومش، از جایگاه بلند و برجسته ای برخوردار است. روایات معتبر اسلامی از اهمیت این مسئله و تأکید پیشوایان دین بر زنده نگهداشتن یاد و خاطره جانبازی های شهیدان کربلا حکایت می کند. تعابیری که در روایات ما دراین باره واردشده و پاداش های گوناگونی که بر این امر مژده داده شده است، بسیار شگفت انگیز می نماید. در ادامه به برخی از این روایات اشاره می‎شود:

امام صادق(ع) در روایتی می فرماید: «مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیرَ قذَفَ فی قلْبِهِ حُبَّ الْحسین(ع) وَ حبَّ زِیارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السوءَ قذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَینِ وَ بُغْضَ زِیارَتِهِ»؛ (حر عاملی، 1409ق، ج14، ص496) خداوند خیر هرکس را بخواهد، دوستی امام حسین(ع) و دوستی زیارت او را در دلش می افکند و برای هرکس بد بخواهد، بغض امام حسین(ع) و بغض زیارت او را در قلبش قرار می دهد.

امام رضا(ع) نیز می فرماید: «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) بِشَطِّ الْفُرَاتِ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عرْشِهِ»؛ (نوری، 1408ق، ج10، ص250) هرکس اباعبدالله(ع) را در کنار نهر فرات زیارت کند، مانند کسی است که خداوند را در بالای عرش زیارت کرده است.

محمد بن مسلم از امام باقر(ع) روایت کرده است که حضرت می فرماید: «لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ <مَا فی زِیارَةِ الْحسین(ع) مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ علَیْهِ حسَرَاتٍ قلْتُ وَ ما فیهِ قالَ مَنْ زَارَهُ شَوْقاً إِلَیْهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ ثوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِیدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ»؛ (حر عاملی، 1409ق، ج14، ص452) اگر مردم می دانستند چه برکاتی در زیارت امام حسین(ع) نهفته است، از اشتیاق زیارت او می مردند و نفس هاشان از حسرت به شماره می افتاد! گفتم مگر چه برکاتی در زیارت امام حسین(ع) نهفته است؟ امام(ع) فرمود: هرکس امام حسین(ع) را از روی اشتیاق زیارت کند، خداوند پاداش هزار حج مقبول و هزار عمرۀ پاکیزه و پاداش هزار شهید از شهدای بدر و پاداش هزار روزه دار و ثواب هزار صدقه مقبول و پاداش آزادی بندای که برای خدا آزاد شده باشد، برای او مقرر می فرماید!

بشیر دَهّان می گوید: در پایان یک گفتگوی طولانی که با امام صادق(ع) داشتم، ایشان به من فرمود: «وَیحَک یا بَشِیرُ! إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَتَاهُ عارِفاً بحَقِّهِ وَ اغْتَسَلَ فِی الْفُرَاتِ کتِبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ مَبْرُورَاتٌ مُتَقَبَّلَاتٌ وَ غَزْوَةٌ مَعَ نَبِی أَوْ إِمَامٍ عَادِلٍ»؛ (شیخ طوسی، 1365، ج6، ص46) ای بشیر! به درستی که مؤمن زمانی که به زیارت حسین بن علی(ع) بیاید، درحالی که حقّش را بشناسد و (پیش از زیارت) در فرات غُسل نماید، به ازای هر قدمی، حج و عمره ای مقبول و یک جهاد در رکاب پیامبر یا امام عادل برایش نوشته می شود.

روایات اهل بیت(ع) در فضیلت زیارت امام حسین(ع) از راه دور و نزدیک در حد تواتر معنوی[1] است. این امر جای شکی باقی نمی گذارد که زیارت آن امام همام از اعظم قربات الی الله است و هیچ عمل مستحبی در فضیلت به پای آن نمی رسد. امامان اهل بیت(ع) هم در گفتار و هم در رفتار بر این موضوع مهم تأکید کرده اند. آن بزرگواران از هر فرصت و به هر بهانه بهره می جستند تا یاد و خاطره حضرت سیدالشهدا(ع) و اصحابش، زنده تر و پویاتر شده و غبار گذر زمان و سایه سنگین دشمنی ها، بر آن نیفتد.

اربعین در منابع دینی و فرهنگی

واژۀ اربعین، به معنای چهل، در ادب اسلامی، جایگاه برجسته ای دارد؛ همچنان که در ادب فارسی هم به این معنا توجه شده است. عدد اربعین (چهل) در قرآن کریم از ویژگی خاصی برخوردار است. مثلاً خداوند متعال وقتی با حضرت موسی(ع) برای دریافت الواح تورات، وعدۀ مناجات و عبادت می گذارد، ابتدا سی شب و سپس با ده شب دیگر آن را کامل کرده و به چهل شب می رساند؛ یعنی حضرت موسی(ع) پس از چهل شب مناجات با خداوند، توفیق می یابد الواح تورات را از خداوند دریافت کند: «وَوَاعَدْنَا موسَی ثلَاثِینَ لَیلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً وَقَالَ مُوسَی لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»؛ (اعراف: 142) «و با موسی سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب تمام کردیم. پس او مدت زمان مناجات با پروردگارش را در چهل شب تمام کرد».

در آیه ای دیگر، چهل سالگی، مقطع کمال عقلی و رشد معنوی انسان ها معرفی شده است: «وَوَصَّینَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کرْهًا وَوَضَعَتْهُ کرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثلَاثُونَ شهْرًا حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَی وَعَلَی وَالِدَی وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیک وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ»؛ (أحقاف: 15) «و احسان به پدر و مادر را به انسان سفارش کردیم. مادرش او را با ناخوشی باردار شد و با ناخوشی (سختی) بر زمینش نهاد و دوران بارداری و از شیرگرفتنش، سی ماه است؛ تا آن هنگام که به بالاترین حد از رشد خود و چهل سالگی رسید، گفت: خداوندا! یاریم ده تا نعمتت را سپاسگزارم؛ نعمتی که بر من و پدر و مادرم انعام کردی و عمل صالحی که تو از آن خشنودی، انجام دهم و کار را دربارۀ فرزندانم به سامان کنی؛ یقیناً به سوی تو بازگشتم و من از تسلیم شدگانم!»

در روایات اسلامی هم عدد اربعین (چهل) منزلت و سرّ خاصی دارد؛ به این روایات توجه کنید:

امام صادق(ع) می فرماید: «مَن حَفِظَ عَنّا أرْبَعینَ حَدیثا مِن أحادیثِنا فی الحلالِ و الحرامِ، بَعثَهُ اللّه  یومَ القِیامَةِ فَقیها عالِما و لَم یعَذِّبْهُ»؛ (شیخ صدوق، 1362، ج2، ص542) هرکس چهل حدیث از احادیث ما را دربارۀ حلال و حرام حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت فقیه و عالم برانگیزد و عذابش نکند!

پیامبر خدا(ص) می فرمایند:

«من حفِظَ من اُمَّتی أرْبَعینَ حَدیثا یطْلُبُ بذلک وَجْهَ اللّه  عزّ و جلّ و الدّارَ الآخِرَةَ، حشَرهُ اللّه  یومَ القِیامَةِ مَع النَّبِیینَ و الصِّدِّیقینَ و الشُّهداءِ و الصَّالِحینَ و حَسُنَ اُولئک رَفیقا»؛ (حر عاملی، 1409ق، ج27، ص95) هرکس از امّت من چهل حدیث به خاطر خداوند عزوجل و آخرت حفظ کند، خداوند در روز رستاخیز او را با پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحان محشور فرماید و چه نیکو همدمانی هستند اینان!

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «مَنْ أَکلَ اَلْحَلاَلَ أَرْبَعِینَ یوْماً نَوَّرَ اَللَّهُ قَلْبَهُ»؛ (مجلسی، 1403ق، ج100، ص16) هرکس چهل روز از حلال بخورد، خداوند قلب او را نورانی کند.

جالب است بدانیم که بنابه روایات دینی پیامبر اکرم (ص) در چهل سالگی به رسالت مبعوث شد (فتال نیشابوری، ج1، ص52). توبه حضرت آدم پس از چهل روز گریه و زاری به درگاه خداوند پذیرفته شد (قمی، 1367، ج۱، ص۴۵). کسی که شراب بنوشد تا چهل روز نمازش مقبول نیست (طبرسی، 1412ق، ج۱ ص۴۳۳). کسی که چهل روز گوشت نخورد، بدخلق می شود (شیخ صدوق، 1378ق، ج2، ص41) و.... این گونه روایات که شمار آن هم بسیار است، از اهمیت عدد اربعین و اسرار نهفته در آن حکایت می کند.

عدد اربعین در فرهنگ فارسی هم موردتوجه بوده است. کلمات مرکبی مانند چهل دختر، چهل چراغ، چهل قلندر، چهل اختران، چهل ستون،. .. در شعر و ادب فارسی و نیز فرهنگ عامۀ مردم، اهمیت عدد چهل در فرهنگ ایرانی را نشان می دهد (معین، 1371، ج1، ص1326).

خواجه حافظ شیرازی می فرماید:

چل سال رنج کشیدیم و عاقبت

تدبیر ما به دست شراب دوساله بود!

(حافظ شیرازی، 1320، ص145).

اربعین حسینی در فرهنگ شیعی

شاید یکی از عوامل برجسته شدن و اهمیت یافتن اربعین حسینی در میان دوستان اهل بیت(ع) روایت مشهوری است که از امام عسکری(ع) نقل شده است:

«علَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَی وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجهْرُ ببِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»؛ (فتال نیشابوری، ۱۳۷۵، ج1، ص195) علامات مؤمن (شیعه) پنج چیز است:

1. 51 رکعت نماز در شبانه روز (17 رکعت واجب و 34 رکعت نافله) 2. زیارت اربعین 3. قرار دادن انگشتری در دست راست 4. پیشانی بر خاک مالیدن 5. بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز.

در این روایت منسوب به امام عسکری(ع)، زیارت اربعین امام حسین (ع)، یکی از نشانه های شناخت شیعیان اهل بیت(ع) و تمایز آنان از مذاهب دیگر معرفی شده است. به راستی سرّ این امر چیست؟ در آموزه های شیعه اعمال یا مناسک فراوانی است که می توان آن را به عنوان علامت شیعه محسوب کرد؛ چرا در این میان بر زیارت اربعین انگشت نهاده شده است؟

اربعین، مبدأ حرکت فرهنگی اهل بیت(ع)

توجه عمیق و جامع به حوادث عاشورا تا اربعین، می تواند تا حدی سرّ این امر را آشکار کند. چه اربعین را آغاز حرکت آنها از شام بدانیم و چه زمان رسیدنشان به کربلا، اربعین، مقطع پایان اسارت اهل بیت(ع)، کامل شدن رسالت حضرت زینب (ع) و امام سجاد(ع) در رسواساختن یزیدیان و رساندن پیام خون سرخ حسین(ع) به گمراهان کوفی و شامی است. از دیگر سو، اربعین، مبدأ حرکت جوشنده و تمام نشدنی تبلیغ و ترویج فرهنگ حسینی هم هست. از اربعین به این سو تمام همت و تلاش امامان اهل بیت، خاندان، شیعیان و دوستانشان در جهت زنده نگهداشتن یاد و خاطره امام حسین(ع) و ورود در مبارزه ای فرهنگی علیه نظام ستمکار اموی و پس ازآن نظام عباسی و همه نظام های ستمگر در طول تاریخ قرار گرفته است. پیام اربعین، پیام پیروزی حق بر باطل و خون بر شمشیر و آغاز شکل جدیدی از نبرد فرهنگی با طاغوت های زمانه است. حادثه عاشورا و بر زمین ریختن خون های پاک امام حسین(ع) و یاران قهرمانش، بهترین انرژی و سرمایه برای چنین مبارزه تمام نشدنی و مستمر تا قیام قیامت است.

خواندن زیارت اربعین، زیارت کردن امام حسین(ع) در روز اربعین و پاسداشت چنین روزی در میان شیعیان اهل بیت(ع) یکی از برجسته ترین عوامل تقویت هویت شیعی است. از اربعین است که هویت شیعی جان و قالبی تازه می گیرد و با استمداد از نیروی شگرف عاشورا، ظهور پرقدرتی را در عرصه های سیاسی و فرهنگی و نظامی از خود نشان می دهد. اربعین، آموزندۀ این تفکر الهی است که اگرچه باطل مانند کفی بر روی آب،[2] ممکن است کوتاه زمانی به جولان و هیجان، افکار عمومی را در دست گیرد و حق طلبان را گرفتار قتل، اسارت و انواع بلاها کند، اما عاقبت نیک و پیروزی از آن حق و حق طلبان خواهد بود.[3] دستگاه یزید که با تمام توان برای نابودی حرکت عدالت خواهانه امام حسین(ع) به میدان آمده بود، به شکست خود اعتراف کرد و اهل بیت را با احترام به سوی مدینه روانه ساخت و از این مبدأ به بعد شاهد قیام ها و حوادثی هستیم که با الهام از قیام امام و یارانش، عرصه را بر حکومت اموی تنگ و آرام آرام زمینۀ نابودی آن را فراهم می کند (ابن طاووس، [بی تا]، ج1، ص149). قیام توابین، قیام مردم مدینه و قیام مختار بن أبی عبید ثقفی در امتداد همین خط پدید می آید و بر اندام حکومت جبار اموی لرزه می افکند. شیعه با پاسداشت اربعین، پیروزی امام حسین(ع) و یارانش را فریاد می زند. اگرچه در عاشورا در غم شهادت امام و یارانش می گرید و از جنایت هایی که بر اهل بیت رفته است، مویه می کند، اما در اربعین، نتیجۀ شهادت طلبی و جانبازی امام و اهل بیتش را به نظاره می نشیند. اربعین، شایسته تکریم و بزرگداشت است؛ زیرا اربعین، ثمرۀ عاشورا است و آنچه امام حسین(ع) در عاشورا آغاز کرد، در اربعین به بار می نشیند.

پیاده روی اربعین، نماد شور و شعور شیعی

به درستی نمی دانیم که رسم پیاده روی اربعین از کی و توسط چه کسی یا کسانی بنیان نهاده شده است؛ اما به یقین مراسمی باشکوه و تأثیرگذار در تکریم اربعین و تعظیم شعائر الهی است؛ البته در روایات ما تصریحاً یا تلویحاً پیاده رفتن برای زیارت امام حسین(ع) بزرگ داشته شده و ثواب عظیمی برای آن وعده داده شده است. بنابر روایات ما هرگونه رنج و سختی که زائر در راه زیارت امام حسین(ع) بر خود هموار می کند، او را مستوجب پاداش الهی می نماید. علی بن میمون صائغ از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: «ای علی! به زیارت امام حسین(ع) برو و از این کار فروگذار نکن! عرض کردم: ثواب زیارت کننده او چیست؟ حضرت فرمود: «منْ أَتَاهُ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً فَإِذَا أَتَاهُ وَکلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکینِ یکتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیرٍ وَ لَا یکتُبَانِ مَا یخْرُجُ منْ فِیهِ مِنْ سَیئٍ وَ لَا غَیرِ ذَلِک فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا یا وَلِی اللَّهِ مَغْفُورٌ لَک أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ اهل بیت رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لَا تَرَی النَّارَ بِعَینِک أَبَداً وَ لَا تَرَاک وَ لَا تَطْعَمُک أَبَدا»؛ (حر عاملی، 1409ق، ج14، ص441) هرکس پیاده به زیارت او برود، خداوند برای هرگامی که برمی دارد، حسنه ای برایش نوشته، گناهی از او پاک کرده و درجه ای به رتبه او می افزاید؛ هنگامی که به آنجا برسد، خداوند دو فرشته بر او می گمارد تا آنچه از اعمال خیر در زیارت از او سر می زند بنویسد و هرآنچه شر و زشت از او سر می زند ثبت نکنند. وقتی که قصد بازگشت می کند، با او وداع می کنند و می گویند: ای ولی خدا! بخشیده شدی! تو از حزب خدا، حزب رسول او و حزب اهل بیت رسول او هستی. به خدا سوگند! هرگز آتش جهنم را نخواهی دید و او هم تو را نمی بیند و بدنت هرگز طعمه آتش نخواهد شد.

جابر مکفوف از ابوصامت نقل کرده که گفت: شنیدم امام صادق(ع) می فرماید: «مَنْ أَتَی الْحسین(ع) ماشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْف حسَنَةٍ وَ محَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ»؛ (مجلسی، 1403 ق، ج98، ص171) هرکس پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند برای هر قدمی که برمی دارد هزار حسنه برای او می دارد و هزار گناه او را پاک می کند و رتبه او را هزار درجه بالا می برد.

ابن مشکان از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «مَنْ زَارَ الْحسین(ع) مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یرْجِعْ حَتَّی یغْفَرَ لَه کلُّ ذَنبٍ وَ یکتَبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَ کلِّ یدٍ رَفَعَتْهَا دَابَّتُهُ أَلْف حَسَنَةٍ وَ مُحِی عَنْهُ أَلْفُ سَیئَةٍ وَ یرْفَعُ لَهُ أَلْفُ دَرَجَةٍ»؛ (ابن قولویه، ۱۳۵۶ق، ج1، ص134) هرکه از شیعیان ما حسین(ع) را زیارت کند، بازنمی گردد، مگر اینکه همه گناهانش بخشیده می شود و به ازای هرقدمی که برمی دارد و هردستی که به سوی آسمان توسط هرکسی بالا می رود، برایش هزار حسنه نوشته می شود و هزار گناهش پاک می شود و هزار درجه بالا می رود.

قدامة بن مالک از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «مَنْ زَارَ الْحسین(ع) مُحْتَسِباً لَا أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا سمْعَةً محِّصَتْ عنْهُ ذُنُوبُهُ کمَا یمَضَّضُ الثَّوْبُ فِی الْمَاءِ فَلَا یبْقَی عَلَیهِ دَنَسٌ وَ یکتَبُ لَهُ بِکلِّ خطْوَةٍ حجَّةٌ وَ کلَّمَا رَفَعَ قَدَماً عُمْرَةٌ»؛ (مجلسی، 1403ق، ج98، ص19) کسی که حسین(ع) را برای رضای خدا زیارت کند، نه برای خوش گذرانی و تفریح و نه به جهت کسب شهرت (و فخرفروشی)، گناهانش فرو می ریزد، همان طور که لباس در آب شسته شده (و پاک می شود) و در نتیجه، هیچ آلودگی بر او باقی نمی ماند و با هر گامی که بر زمین می گذارد، حجّی برایش نوشته می شود و با هر قدمی که برمی دارد، عمره ای برایش ثبت می گردد.

رسم پیاده روی از نجف تا کربلا، رسمی کهن در میان مردم عراق و مجاوران حرم علوی است؛ اما پیاده روی اربعین از حال و هوای خاصی برخوردار است. چند سالی است که شیعیان و دوستان اهل بیت(ع) از سراسر جهان، به ویژه ایران اسلامی، همراه با شیعیان عراق در این مراسم باشکوه و معنوی شرکت می کنند و هرسال بر شکوه و تأثیرگذاری آن افزوده می شود. مسلماً چنین مراسم ساده ولی باشکوه و پرعظمتی، از جنبه های گوناگون آثار و برکاتی را با خود به همراه دارد. طولانی بودن مسیر نجف تا کربلا و مشقت زیادی که زائر امام حسین(ع) تحمل می کند، نیز هزینه های بسیاری که برای تأمین امنیت و خدمات رفاهی زائران صرف می شود، برخی از ساده اندیشان را به خورده گیری واداشته است. منتقدان از جنبه های گوناگون به این مسئله پرداخته و توسعۀ چنین مراسمی را موجّه نمی دانند. می گویند چرا به رسم پیاده روی اربعین می پردازید و آن را به حماسه ای شیعی تبدیل می کنید؟! این امر می تواند به همبستگی و انسجام میان همۀ فرق اسلامی آسیب رسانده و مانع وحدت امت اسلامی شود. می گویند پیاده روی از نجف تا کربلا مستلزم مشقت زیاد و رنج بدنی فراوان است؛ درحالی که در شریعت اسلامی، تحمیل رنج بر بدن کار درستی تلقی نشده است! می گویند....

چنین افرادی غافل اند که اولاً پیاده روی ساده و خالصانه و به قصد زیارت امام حسین(ع) مخصوص شیعیان نیست و بسیاری از اهل سنت و دیگر ادیان الهی نیز در این مراسم شرکت می کنند. مراسم پیاده روی اربعین هرگز نمایش اقتدار شیعه در برابر دیگر فرق اسلامی نیست؛ بلکه نمایش اقتدار جبهۀ حق در برابر ظلم جهانی است. ثانیاً در شریعت اسلامی جواز و عدم جواز تحمیل مشقت بر بدن، متوقف بر هدفی است که فرد مؤمن در نظر دارد و می خواهد با رفتار خود آن را محقق کند. اگر هدف، متعالی و مقصود، معنوی و بلندمرتبه و برای فرد و جامعه حیاتی باشد، تحمیل مشقت بر بدن روا؛ بلکه گاهی واجب است. کافی است به خود مسئله جهاد و شهادت در فرهنگ اسلامی توجه کنیم. جنگ و جهاد در راه خدا سهمگین ترین مشقت ها و رنج ها را بر بدن آدمی تحمیل می کند؛ مع الوصف، جهاد در راه خدا تا سر حد مرگ، امر واجبی است (چه جهاد دفاعی و چه جهاد ابتدایی). فارغ از نقدهایی که ممکن است که دربارۀ چگونگی برپایی مراسم پیاده روی اربعین و ابعاد بهداشتی و رفاهی آن وجود داشته باشد، یقیناً فواید مهمی بر این حرکت عظیم مترتب است که پرداختن هزینه هایی به مراتب بیش از این را تجویز می کند؛ در ادامه به پاره ای از کارکردهای ارزشمند و مفید پیاده روی اربعین اشاره می کنیم:

1. هجرت نمادین به سوی حجت خدا

امام حسین(ع) مظهر رحمت، هدایت و رهایی بخشی خداوند است. امام خلیفه خدا بر زمین و سرپرست مؤمنان است. حضور در محضر امام و بیعت با او و اظهار وفاداری به آرمان ها و ارزش های او شرط باریابی به ساحت ایمان و ولایت خدا است (نساء: 100).[4] فردی که با پای پیاده از نجف تا کربلا می رود و پایان سفرش حضور در مضجع امام و اعلان بیعت با او است، درواقع نوعی مهاجرت نمادین را از خود به سمت خداوند به نمایش می گذارد. پیاده روی به سوی حرم امام حسین، بازسازی نمادین هجرت از خودخواهی به سوی خداخواهی و گذاردن دست بیعت و اطاعت در دست خدا است. زائر، با رفتار نمادین خود، از ژرفای وجود، هجرتی را به سوی ولی خدا شکل می دهد که در همه ابعاد و ساحت های وجود او (فکری، احساسی و رفتاری) تأثیری شگرف گذاشته و او را آماده اطاعت داوطلبانه و جان نثاری در راه خدا، به فرمان ولی خدا، می گرداند. دقت در صورت و معنای مناسک دینی نشان می دهد که بخش فراوانی از رفتارهای دینی ما جنبۀ نمادین دارد. حرکت هایی که در نماز انجام می دهیم، مناسک حج و... و بسیاری از رفتارهای دینی دیگر، رفتارهایی نمادین و نشانه خضوع و فرمان برداری از خداوند متعال است. اگر زائر حسینی در پیاده روی به سوی حرم امام حسین(ع) به این جنبه از عمل توجه کند، سفر او و سختی هایی که بر بدن خود وارد می کند، او را از لحاظ روحی و معنوی آماده ورود به ساحت ولایت خدا ساخته و فکر، عاطفه و عمل او را در جهت اطاعت از خدا و بهره گیری از هدایت تام و کامل هدایت الهی حرکت می دهد.

2. تقویت هویت جمعی شیعی

شیعه از همان ابتدای شکل گیری در زمان پیامبر (ص) تاکنون، تاریخ پرفرازونشیب، خون بار و دشواری را پشت سر گذشته است. شیعیان همواره اقلیتی تحت ستم و جفا بوده و قدرت های حاکم، خواهان هضم آنها در اکثریت؛ بلکه نابودی آنها بوده اند (ر.ک: صفایی حایری، 1379). امروزه که دشمنی با اسلام و تشیع ابعاد به مراتب خطرناک تر و کشنده تری را به خود گرفته و دشمن با ابزارهای مختلف فرهنگی، سیاسی و نظامی درصدد نابودی مکتب تشیع و خاموش کردن چراغ اهل بیت(ع) است، استفاده از همه ابزارهای مشروعی که به تقویت هویت مذهبی و تحکیم انسجام درون مذهبی و نمایش اقتدار و صلابت شیعه در برابر قدرت های ظالم جهان مدد می رساند، وظیفه ای مهم و ضروری است. فرزندان ما باید به شیوه های گوناگون با هویت مذهبی شیعی خود آشنا شوند و آن را در درون خود ریشه دار کنند. سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله یکی از مؤثرترین رسومی است که به تبیین و ترویج معارف اسلامی و تقویت پایه های فرهنگ اهل بیت(ع) در طول تاریخ یاری رسانده است. مراسم پیاده روی اربعین که با حضور عاشقانه و خالصانه دوستان اهل بیت، فارغ هر ملیت و زبان، انجام می گیرد، یکی از بهترین فرصت های آشنایی و تعمیق روابط معنوی، سیاسی و فرهنگی شیعیان جهان است. این مراسم در قالبی ساده، ملایم و نرم و عاری از هرگونه خشونت و تعرض به دیگر فرق اسلامی، شیعیان را به عنوان امتی مقتدر و باصلابت معرفی کرده و ضمن به نمایش گذاردن مناسک شیعی، پیام وحدت، یکپارچگی و هوشیاری آنها را به دشمنان و بدخواهان فریاد می زند. البته این مهم وقتی به کمال خود قابل دست یابی است که زائران حرم حسینی در کنار شور و هیجان مقدسی که در این مراسم از خود نشان می دهند، جنبه های معرفتی آن را نیز دریابند و با توجه به آن در این مراسم شرکت کنند؛ ازاین رو یقیناً مسئولیت عالمان دینی، خصوصاً نهاد مقدس مرجعیت دینی شیعه، در جهت افزایش معرفت شیعیان و آشنا کردن هرچه بیش ازپیش زائران به فرهنگ ناب عاشورا، مسئولیتی مهم و اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین توجه به ظرفیت های عظیم این مراسم و نیز تأمل در آسیب هایی که می تواند بر جنبه های مثبت آن سایه افکنده و آن را در حد یک رفتار هیجانی فروکش کننده تنزل دهد، ضروری می نماید.

آسیب شناسی مراسم پیاده روی اربعین

بدون تردید مراسم باعظمتی مثل پیاده روی اربعین، که به صورت خودجوش و مردمی صورت گرفته و می گیرد، در کنار نقاط قوت و ارزشمند آن، از آسیب هایی هم رنج می برد که باید برای آن فکری کرد و طرحی درانداخت. روشن است که مدیریت دولتی و ورود مستقیم و سیاسی دولت ها به این امر، کار نادرست و خطرناکی است. این مراسم باید با همان ماهیت ساده و مردمی اش ادامه حیات دهد؛ اما این امر هرگز به این معنا نیست که نهادهای تصمیم گیر و تأثیرگذاری مانند نهاد مرجعیت شیعه، برای جهت دادن، مدیریت کردن و بهره برداری فرهنگی از این مراسم، دست به کار نشوند. این هیجان مقدس و حرکت ارزشمند می تواند و باید بهره های بسیار فراوان فرهنگی، سیاسی، امنیتی و معنوی برای شیعیان؛ بلکه جهان اسلام، با خود به ارمغان آورد. متأسفانه ما اکنون اقدام های جدی و قابل توجهی را در این خصوص شاهد نبوده ایم. زائران حرم حسینی باید ضمن توجه به ابعاد معنوی، سیاسی و فرهنگی این مراسم و تلاش برای بهره جستن از آن، در ارتقاء کیفی آن هم بکوشند و این امر نیازمند مدیریت فرهنگی و هدایت فکری رفتاری زائران به سمت اهداف مقدس قیام عاشورا است. زائر حسینی باید در چند روز سفر، ضمن افزایش شور معنوی و جذبۀ روحانی حسینی در شخصیت خود، با اهداف والای امام حسین(ع) بیش ازپیش آشنا شده و همان هدف ها و ارزش ها را با مصادیق امروزی اش بازشناسد. زائر اربعین باید به دشمن شناسی مسلح شده و به نشانه های جبهۀ حق و جبهۀ باطل در زمانه خود به وضوح آگاه گردد.

آسیب دیگری که در این مراسم وجود دارد، نحوۀ پذیرایی و هزینه های هنگفتی است که به صورت غیرمنضبط و مدیریت نشده مصرف می شود. این امر هم صورت مراسم را تهدید می کند و هم بر جنبه های نمادین معنوی، سیاسی و فرهنگی آن تأثیر منفی می گذارد. به نظر می رسد که نهاد مرجعیت شیعه در عراق باید با تشکیل کمیته های مردمی و با حضور شخصیت های فرهنگی، سیاسی و مذهبی و عشایر و گروه های مهم و تأثیرگذار در این مراسم، تمهیدی بیندیشند که مراسم پیاده روی اربعین به بهترین شکل ممکن صورت گیرد و شاهد اسراف، تبذیر و حیف ومیل اموال شیعیان، به بهانۀ پذیرایی از زائران حسینی نباشیم. متأسفانه نحوۀ پذیرایی در این مراسم و حجم اسراف کاری ها و حیف ومیل ها به حدی است که می تواند بر جنبه های سودمند و ارزشمند آن تأثیر منفی بگذارد؛ البته بدون تردید با مدیریت صحیح می توان ضمن ایجاد رفاه متناسب و متعادل برای زائران، هزینه های غیرضروری را در رسیدگی به تهیدستان و نیازمندان کشور عراق به کار گرفت.

جمع بندی

1. زیارت امام حسین(ع) و تأکید بر زیارت با پای پیاده در روایات اهل بیت(ع) تأکید شده و برای آن اجر و ثواب فراوان معرفی شده است.

2. اربعین در فرهنگ اسلامی و ایرانی جایگاه ویژه و برجسته ای دارد.

3. اربعین حسینی، مقطع پایانی حادثۀ عاشورا و مبدأ حرکت فرهنگی و اجتماعی اهل بیت در تداوم یافتن فرهنگ حسینی است.

4. کارکردهای مراسم اربعین، به ویژه پیاده روی نجف تا کربلا کارکردهای گوناگون معنوی، سیاسی و تمدنی دارد. هجرت نمادین به سوی خدا، تقویت و تحکیم هویت شیعی و نیز تقویت انسجام اسلامی و رساندن پیام آزادگی، ظلم ستیزی، عدالت طلبی و صلح خواهی به جهان از کارکردهای این حرکت عظیم به شمار می رود.

فهرست منابع

قرآن کریم.

1. ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمۀ احمد فهری زنجانی، تهران: جهان، [بی تا].

2. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف اشرف: المطبعة المبارکة المرتضویة، 1356ق.

3. حافظ شیرازی، شمس الدین محمد، دیوان حافظ، به اهتمام محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران: سینا، 1320.

4. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم : مؤسسة آل البیت(ع)، 1409ق.

5. شیخ صدوق، ابن بابویه، محمدبن علی، الخصال، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، 1362.

6. ------------، عیون أخبار الرضا(ع)، تهران: نشر جهان ، 1378ق.

7. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الأحکام، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1365.

8. صفایی حایری قمی، عباس، تاریخ سیدالشهدا(ع)، قم: مسجد مقدس جمکران، 1379.

9. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، قم: شریف رضی ، 1412 ق.

10. فتال نیشابوری، محمدبن احمد و محمدمهدی خرسان، روضة الواعظین، قم: شریف رضی، ۱۳۷۵.

11. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تهران: دارالکتاب، 1367.

12. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.

13. معین، محمد، فرهنگ معین، چاپ هشتم، تهران: زرین، 1371.

14. نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسة آل البیت(ع)، 1408ق.

اهل‌بیت علیهم‌السلام به زیبایی هرچه تمام‌تر، آیات نورانی قرآن کریم را بر حادثه غم‌بار عاشورا تطبیق داده و پیامد قیام امام حسین علیه‌السلام را جز پیروزی و جاودانگی تفسیر نکرده‌اند.

شیعیان بر این باورند که وجود مطهر رسول الله و اهل‌بيت عصمت عليهم‌السلام هر يک، قرآن ناطق هستند و قلب ایشان ظرف حقائق قرآن است. از این‌رو، هر آنچه که معصومان علیهم‌السلام می‌فرمایند، با آیات قرآن مطابقت کامل دارد، به گونه‌ای که قرآن مانند یک متن کلی است که احادیث، آن را توضیح و شرح می‌دهند.[1]

اندیشمندان با انصاف در طول تاریخ بر پیروزی قطعی و همیشگی قیام امام حسین علیه‌السلام اذعان و اعتراف داشته‌اند. زیبایی و حلاوت این ادعای مهم آنگاه بیشتر می‌شود که آیات قرآن بر این فتح الفتوح، شهادت دهند. احادیث تفسیری از اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌تواند راهگشای این مطلب باشد.[2]

سیدالشهداء و یارانش در بهشت 
هنگامی که مروان‌بن‌حكم برای بیعت گرفتن از امام حسین علیه‌السلام وارد مدينه شد، روى تخت دراز کشید. او گمان می‌کرد که می‌تواند این آشوب را به نفع خلیفه خودخوانده یعنی یزید تمام کند، پس این آیه را خواند: «رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبينَ»؛[3] «تمام بندگان به سوی خدا، كه مولاى حقيقى آنهاست، بازمی‌گردند. بدانيد كه حكم و داورى، مخصوص اوست و او سريع‌ترين حسابگران است».

یکی از شیعیان که در مجلس مروان حضور داشت، این جریان را برای امام حسین علیه‌السلام بازگو کرد. امام علیه‌السلام در پاسخ فرمودند: «آرى، به خدا قسم، من و يارانم به سوى بهشت بازمی‌گرديم و مروان و يارانش نیز به سوی جهنم بازخواهند گشت».[4]

هم رتبه خاتم الأنبیاء
امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «خدای متعال در برابر شهادت امام حسین علیه‌السلام چند ویژگی به ایشان عطا فرمود؛ امامت در نسل ایشان قرار گرفت؛ تربت مزارش شفابخش است؛ دعا نزد قبرش مستجاب می‌شود؛ تمام زمانی که زائران سیدالشهداء برای این سفر زیارتی سپری کردند، از عمرشان حساب نمی‌شود».

در این هنگام یکی از شیعیان از امام صادق علیه‌السلام پرسید: «این ویژگی‌هایی است که به واسطه امام حسین علیه‌السلام به دست آمده و دیگران از آن بهره می‌برند. خود سیدالشهداء چه چیزی را از خدا در برابر شهادتشان دریافت کرده است؟»

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «خداوند امام حسین علیه‌السلام را به جدّش خاتم الأنبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله ملحق نموده و هم‌درجه و هم‌پایه ایشان قرار داد». سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ»؛[5] «كسانى كه ايمان آوردند و فرزندانشان به پيروى از آنان ايمان اختيار كردند، فرزندانشان را در بهشت به آنان ملحق می‌كنيم».[6]

پیروزی با عظمت 
امام حسین علیه‌السلام به ظاهر از دشمن شکست خورده و در سرزمین کربلا با فجیع‌ترین شیوه، شهید شدند، اما خون مطهر ایشان باعث استحکام بنیان اسلام شد. بی‌گمان این هدف مقدس را باید پیروزی با عظمت نامید که آیندگان نیز می‌توانند در آن سهیم باشند.

امام رضا علیه‌السلام فرمود: «اگر دوست داری به ثواب کسانی برسی که با امام حسین علیه‌السلام شهید شدند، هرگاه به یادشان افتادی، این آیه را تلاوت کن؛ «يا لَيْتَني‏ كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً»؛[7] «اى كاش من هم با آنها بودم و به رستگارى و پيروزى بزرگى می‌رسيدم».[8]

پی نوشت:
[1]. حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، دفتر تبلیغات، ج1، ص 85.
[2]. قلندری، حمید، سومین امام علیه‌السلام، فراگفت، ص 103-106.
[3]. انعام/62.
[4]. عیاشی، محمد، تفسير العياشي، المطبعة العلمية، ج‏1، ص 362.
[5]. طور/21.
[6]. طوسی، محمد، الأمالی، دار الثقافة، ص 317.
[7]. نساء/73.
[8]. صدوق، محمد، عيون أخبار الرضا عليه‌السلام، نشر جهان، ج‏1، ص 300.

این ندای قرآن است که فرمود: «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُون‏»؛[1] «به‌راستی که ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت». چه جنایتی بالاتر و بزرگتر از کشتن امام حسین علیه‌السلام سبط پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله؟ او را در زیارت عاشورا به خون خدا و «ثارالله» توصیف کرده‌اند. پس این خداوند است که در قرآن وعده انتقام از جانیان و قاتلان عاشورا را داده است.[2]

انتقام گرفته نشده 
نقل شده امام باقر علیه‌السلام آیه «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ»؛[3] «به يقين که ما پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در زندگى دنيا و در روزى كه گواهان به پا می‏‌خيزند، يارى می‌‏دهيم»، را تلاوت کرده و در توضیح آن دو بار فرمودند: «به خدا قسم که حسین‌بن‌علی علیهماالسلام کشته شد و هنوز کسی به یاری و خونخواهی او برنخواسته است».[4]

نخستین رجعت‌کننده 
رجعت یکی از باورهای عمیق و اصیل شیعه می‌باشد که آیات و احادیث بسیاری در این زمینه وجود دارد. امام صادق علیه‌السلام در توضیح و تفسیر آیات «يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ * تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ»؛[5] «آن روز كه زلزله‌هاى وحشتناک همه چيز را به لرزه درمی‌آورد و به دنبال آن، حادثه دوم رخ می‌دهد» فرمودند: «مراد از راجفه و لرزاننده، حسین‌بن‌علی علیه‌السلام است و منظور از حادثه دوم، علی‌بن‌ابی‌طالب علیهماالسلام است. نخستین فردی که قبرش در هنگام رجعت شکافته شده و بیرون می‌آید و سپس خاک را از سر مبارک خویش می‌زداید، حسین‌بن‌علی علیه‌السلام است».[6]

رجعت برای انتقام 
بر اساس باورهای شیعی، دو گروه رجعت می‌کنند؛ برخی از مؤمنان واقعی و گروهی از سران کفر و ستم‌پیشه. ازاین‌رو امام صادق علیه‌السلام فرمودند:‌ «به راستی که نخستین کسی که به هنگام رجعت به دنیا بازمی‌گردد، امام حسین علیه‌السلام و یاران ایشان هستند. سپس یزید و یارانش لعنةالله‌علیهم هستند که به دنیا رجعت می‌کنند. آنگاه امام حسین علیه‌السلام یکایک آنان را از دم تیغ می‌گذراند، همانگونه که آنها سیدالشهداء و اصحابش علیهم‌السلام را کشتند». سپس امام صادق علیه‌السلام این آیه را تلاوت کردند: «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفيراً»؛[7] «سپس شما را بر آنها چيره می‏‌كنيم؛ و شما را به وسيله دارایی‌ها و فرزندانى یاری خواهیم داد و نفرات شما را بيشتر از دشمن قرار می‏‌دهيم».[8]

پی نوشت:
[1]. سجده/22.
[2]. قلندری، حمید، سومین امام علیه‌السلام، فراگفت، ص: 107-110.
[3]. غافر/51.
[4]. این‌قولویه، جعفر، كامل الزيارات، دار المرتضوية، ص: 63.
[5]. نازعات/6-7.
[6]. کوفی، فرات، تفسير فرات الكوفي، وزارت ارشاد ایران، ص: 537.
[7]. اسراء/6.
[8]. عیاشی، محمد، تفسير العياشي، المطبعة العلمية، ج‏2، ص: 282.

مظلومیت امام حسین علیه‌السلام و کشته شدن ناحق ایشان بر هیچ انسان آزادی‌خواه و عدالت‌جویی پنهان نیست. احادیث متعدد و گزارش‌های تاریخی، نشان از خشم و غضب شدید خداوند بر این مصیبت دارد که در قالب بارش خون از آسمان و جوشش خون از زمین نمود پیدا کرد. این وضعیت چندان تعجب‌ برانگیز بوده که نه فقط کتب شیعی، بلکه راویان اهل‌تسنن نیز آن را گزارش کرده‌اند.[1]

گزارش‌های مربوط به این واقعه مهم و معجزنشان را می‌توان به دو بخش آسمان و زمین تقسیم نمود:

الف- بارش خون از آسمان 
گزارش‌های مربوط به بارش خون از آسمان بر دو بخش است:

1. راویان تصریح کرده‌اند که از آسمان خون باریده و اطراف را خونین کرده است:

یکی از عالمان اهل‌تسنن در قرن سوم هجری به نام فَسَوی با سند خود از زنی به نام نَضرَت اَزدیّة نقل می‌کند که گفته: «چون حسين به قتل رسيد، آسمان خون باريد، صبح كه شد هر ظرفى كه برايمان بود، آكنده از خون گرديد».[2]

ذهبی از مورخان شهیر اهل‌تسنن، از اُم‌سالم نقل می‌کند: «حسين كه كشته شد، بارانى همچون خون، بر خانه‌ها و ديوارها باريد».[3]

2. در نگاه راویان، بارش خون از آسمان به معنای سرخی غیر معمولی است که در آن پدیده آمده:

طبرانی با سند صحیح و به نقل از اُم‌حکیم گفته: «آن روز كه حسين به قتل رسيد، من دخترى خردسال بودم. روزهايى بود که آسمان همچون «عَلَقه» (خون بسته) بی‌حركت ماند».[4]

شخصی به نام سُدَی گزارش کرده: «چون حسين‌بن‌على علیهماالسلام به قتل رسيد، آسمان گريست، و گريه آسمان، سرخ‌گون شدنِ‌ آن است».[5]

همین معنا و مضمون را دیگر حدیث‌نگاران و تاریخ‌نویسان اهل تسنن نیز بیان کردند.[6]

ب- جوشش خون از زمین

یکی از خدمتکاران هند دختر مُهَلَّب به نام مروان گزارش کرده: «دربان عُبَيدالله بن زياد گفت:‌ آن هنگام که سر حسين را آوردند و پيش ابن‌زياد نهادند، ديدم از هر طرف ديوارهاى دار الإماره كوفه، خون جارى شد».[7]

گزارش شده عبدالملک بن مروان پیکی را به سوى فرزند رأس الجالوت فرستاد و از وی پرسید: «آيا كشته شدن حسين نشانه‌اى داشت‌؟ فرزند رأس الجالوت گفت: در آن روز، سنگى برگردانده نشد مگر اينكه زير آن، خون تازه يافت گرديد».[8]

زُهْرى گزارش کرده: «عبدالملک بن مروان از من پرسيد: كدام يک از شما می‌تواند مرا خبر دهد كه روز قتل حسين‌بن‌على، چه علامتى پديد آمد؟» در پاسخ گفتم: «ريگى در بيت المقدس برداشته نمی‌شد مگر اينكه زير آن خون تازه، يافت می‌شد».[9]

پی نوشت:
[1]. شهرستانی، سیدعلی، تربة الحسین علیه‌السلام و تحولها إلی دم عبیط في یوم عاشوراء، العتبة الحسینیة، ص: 15-17.
[2]. فسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، مؤسسة الرسالة، ج3، ص: 422.
[3]. ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، دار الكتاب العربى‏، ج5، ص: 16.
[4]. طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، مکتبة ابن‌تیمیة، ج3، ص: 113؛ ن.ک: مصنف ابن‌ابی‌شیبة، دار التاج، ج7، ص: 478.
[5]. طبری، محمد، تفسیر الطبری، دار الهجر، ج21، ص: 41.
[6]. ر.ک: ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، دار الفکر، ج64، ص: 217 ؛ ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمن، تفسير القرآن العظيم، مكتبة نزار مصطفى الباز، ج‏10، ص: 3289.
[7]. المزی، یوسف، تهذیب الکمال، مؤسسة الرسالة، ج6، ص: 433.
[8]. ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، دار الفکر، ج14، ص: 230.
[9]. ابن‌ابی‌عاصم، احمد، الآحاد و المثانی، دار الرایة، ج1، ص: 152؛ ن.ک: نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج5، ص: 309.

شنبه, 04 شهریور 1402 21:00

راهکاری برای جبران گذشته

امام هادی (ع):

 

اُذْکُـرْ حَسَـراتِ التَّـفْریـطِ بِـأَخْـذِ تَقْـدیمِ الْحَـزْمِ.

 

حسرت و پشیمانیِ کوتاهی در انجام کارها را به یاد آور و بـا تصمیم جــدّی و تدبیر جبـران کن.

 

بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۰

رئیس ستاد عتبات عالیات آذربایجان‌غربی گفت: هم‌اکنون 15 موکب در شهرستان پیرانشهر مستقر هستند که سه موکب آن مربوط به اهل تسنن است.

سیدحسن حسینی ، با اشاره به برپایی 76 موکب آذربایجان‌غربی از بازرگان در شمال استان تا اقلیم کردستان عراق و نجف و کربلا اظهار داشت: 43 موکب در بازرگان تا تمرچین پیرانشهر مستقر بوده و سایر آنها در کرکوک و شهرهای زیارتی عراق برپا شده‌اند.

وی در ادامه با اشاره به شرایط اسکان و تغذیه به زائران حسینی تصریح کرد: در این راستا نیز با توجه به بازگشایی مرز تمرچین پیرانشهر و تردد زائران از این مرز، روزانه 180 هزار پرس غذای گرم بین زوار توزیع شده و 80 هزار نفر اسکان روزانه وجود دارد.

رئیس ستاد عتبات عالیات آذربایجان‌غربی بیان کرد: پیش‌بینی می‌شود که امسال با توجه به شرایط جوی و امنیتی مطلوب در مرز تمرچین پیرانشهر، 500 هزار زائر از آن تردد داشته باشند.

جمهوری اسلامی ایران پس از شانگهای به طور رسمی به عضویت بریکس نیز در آمد.

سابقه شکل‌گیری بریکس به سال ۲۰۰۱ باز می‌گردد. چهار قدرت اقتصادی در حال ظهور جهان شامل برزیل، روسیه، چین و هند طرح ایجاد گروه بریکس را مطرح کردند. نهایتاً «گروه بریک» در ۱۶ ژوئن ۲۰۰۹ به‌طور رسمی تأسیس شد و با اضافه شدن آفریقای جنوبی در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۰ نام آن از «بریک» به «بریکس» تغییر یافت.

پانزدهمین نشست سران «بریکس» از سه شنبه گذشته تا روز پنجشنبه در منطقه مالی «سندتون» ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی برگزار شد. سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران هم بامداد پنجشنبه به دعوت رسمی آقای «سیریل رامافوزا» رئیس جمهور آفریقای جنوبی برای شرکت در نشست سران بریکس وارد این کشور شد. در این نشست، رئیس جمهور آفریقای جنوبی در نشست خبری مشترک با سران کشورهای روسیه، چین، برزیل و هند، موافقت گروه بریکس با پیوستن ایران، آرژانتین، عربستان، مصر، امارات و اتیوپی به‌ این گروه را اعلام کرد.

پیوستن ایران به گروه بریکس را می توان سومین دستاورد مهم دولت سیزدهم ایران در سیاست خارجی عنوان کرد. پیوستن به سازمان همکاری شانگهای و احیای روابط با عربستان سعودی دو دستاورد دیگر دولت در حوزه سیاست خارجی بود. بریکس یک ائتلاف فراقاره‌ای است و کشورهایی از قاره‌های آسیا، آفریقا و اروپا که هر یک از قدرت‌های نوظهور اقتصاد جهانی هستند و همچنین دو عضو آن یعنی روسیه و چین از اعضای دائم شورای امنیت و دارای حق وتو هستند، بر جایگاه این گروه افزوده است.

پیام مهم پیوستن ایران به شانگهای و بریکس این است که سیاست منزوی سازی ایران در نظام جهانی نه تنها شکست خورده بلکه عملا استقبال از تقویت روابط با ایران به خصوص از سوی قدرت‌های بزرگ و نوظهور شکل گرفته است. حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد پیوستن ایران به بریکس خط بطلانی بر تحریم‌ها و منزوی ساختن ایران سربلند و فرصتی برای گسترش روابط سیاسی و مبادلات تجاری است.

وی همچنین نوشت: کشورهای گروه بریکس با جمعیت بیش از 3 میلیارد نفر که 40 درصد از جمعیت جهان است و برخورداری از مساحتی به اندازه یک‌سوم از کره‌زمین، از ظرفیت‌ مهمی برای همکاری دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران برخوردار هستند و متقابلا ظرفیت‌های ارزشمند کشورمان از جمله موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک، منابع غنی انرژی، نیروی انسانی متخصص و کارآمد، پیشرفت‌های چشمگیر در عرصه‌های مختلف و ثبات پایدار سیاسی مورد توجه اعضای بریکس است.

پیامد مهم عضویت رسمی ایران در بریکس نیز این است که خنثی سازی تحریم‌های آمریکا و اروپا امکان پذیرتر از گذشته می‌شود. کاظم جلالی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در روسیه در خصوص عضویت ایران در گروه بریکس در صفحه اجتماعی خود نوشت: پذیرش عضویت در بریکس، در تعامل نزدیک و اعتمادساز با اعضای اصلی و موسس آن به دست آمد که فرصت‌های جدیدی را در پویایی سیاست خارجی ایران، در مسیر توسعه و مقابله با فشار و تحریم غرب فراهم می‌آورد.

یکی از اهداف بریکس انفصال از دلار به عنوان ارز معیار تجارت بین‌المللی است. جمهوری اسلامی ایران که با هدف خنثی‌سازی تحریم‌های آمریکا، معامله با ارزهای ملی یا غیر از دلار را در دستور کار دارد، می‌تواند از این سیاست بریکس بهره گیرد. وبگاه خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی نوشت با توجه به اینکه بیشتر تجارت جهانی انرژی به دلار انجام می شود، توسعه بریکس توانایی‌اش برای پیشبرد تجارت با ارزهای جایگزین را تقویت می‌کند.

نویسنده: سید رضی عمادی

کاروان اهل بیت امام حسین(ع) در کدام اربعین به کربلا آمدند؟

 

پاسخ:

نظر علمای شیعه دربارۀ اوّلین اربعین حضرت سیدالشهدا علیه السلام

 

۱. ابوریحان بیرونی(متوفای۴۴۰ق) در کتاب نفیس خود نوشته است: در روز بیستم (ماه صفر، سال ۶۱) سر امام حسین علیه السلام را به بدنش ملحق کردند و در همانجا دفن نمودند و زیارت اربعین دربارۀ این روز است ... .

 

۲. سید ابن طاووس (متوفای۶۶۴ق) در کتاب لهوف فرموده است: «خاندان رسالت پس از خلاصی از اسارت در خدمت امام سجاد علیه السلام از شام حرکت کرده و در بین راه به شخص راهنما و همراه خودشان که یزید پلید بر آنها گماشته بود، گفتند: «کاروانِ ما را از از سوی عراق ببر».

وی قافله را به عراق برگردانید و وارد کربلا شدند. هنگامی که اهل البیت به مرقد مطهّر امام حسین علیه السّلام رسیدند، جابر بن عبد اللَّه انصاری و جمعی از بنی هاشم و مردانی از آنها را یافتند که برای زیارت قبر امام حسین علیه السّلام فرا رسیده بودند: فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَکْبَادِ وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ فَأَقَامُوا عَلَی ذَلِکَ أَیَّاماً؛ همگان در یک زمان به عزاداری و نوحه سرایی پرداختند و سوگواری جگرسوزی بر پا نمودند و زنان آن آبادی نیز با ایشان به عزاداری پرداختند و چند روز در کربلا اقامت کردند».

 

۳. مرحوم شیخ بهایی (متوفای۱۰۳۱ق) گفته است: «علت زیارت اربعین، ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام از شام به کربلا و الحاق رئوس به اجساد مطهر است».

 

۴. علامه مجلسی (متوفای۱۱۱۰ق) در کتاب زاد المعاد فرموده است: «رأس مطهر و پاک سیدالشهدا در روز اربعین اوّل (بیستم ماه صفر سال شصت و یک)، به همراه امام سجاد و سایر اهل بیت از شام وارد کربلا شد و آن حضرت سرهای مقدس شهدا را به بدن های آن بزرگواران ملحق کرده است».

 

۵. علامه سید محسن امین عامِلی(متوفای۱۳۷۱ق) در کتاب خود، آمدن اُسرای اهل بیت علیهم السلام را به کربلا و ملاقات آنان را با جابر بن عبدالله انصاری را مانند سید ابن طاووس در کتاب لهوف نقل فرموده است.

جالب این که مرحوم سید محسن امین عامِلی خودش در آخر کتاب لواعج الاشجان فی مقتل الحسین علیه السلام نوشته است: شتری از عشیرۀ بنی عقیل شامی کرایه کردم و شخصی از آنان را نیز به عنوان راهنما گرفتم و در کمتر از ده روز از دمشق به کربلا رسیدم (یعنی آمدن کاروان اُسرا در هنگام بازگشت از شام به کربلا در این مدت بعید نیست).

 

۶. محدّث نور (متوفای۱۳۲۰ق) صاحب کتاب لؤلؤ والمرجان، هفت دلیل بر نیامدن اُسرای اهل بیت علیهم السلام در اربعین اوّل به کربلا آورده است که شهید محراب آیة الله آقای حاج سید محمدعلی قاضی طباطبایی(شهادت درتاریخ دهم آبان، سال۱۳۵۸ش) در کتاب گرانسنگ «تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهداء علیه السلام» همۀ دلایل محدث نوری را جواب می دهد.

ایشان پس از تحقیق مبسوطی می فرماید: «قائل شدن به این که اُسرای اهل بیت علیهم السلام در اربعین اول در ماه صفر سال ۶۱ هجرت به کربلا آمده اند، اقوی و نشانه ها و قرائن زیادی بر آن قول، بیشتر است و این قولِ مشهور قابل اعتماد است و اقوال دیگر اعتمادی به آنها نیست».

 

مرحوم شیخ باقر حِلّی، زبان حال حضرت زینب(س) را در روز اربعین، این گونه به صورت شعر سروده است:

أحُسَینٌ جِئنَا وَ الرُّؤوسُ جَمیِعُها مَعَنا لِنُدْفِنُها مَعَ الأجسادِ

ای حسین ما آمدیم و همۀ سرهای شهدا با ماست تا آن ها را با جسدها دفن کنیم.

 

چرا فقط برای سیدالشهدا (علیه السلام) «اربعین» گرفته می شود؟

 

پاسخ:

گرامیداشت یاد و خاطرۀ شخص وفات یافته پس از مرگ او در همۀ ملل و ادیان رسمیت دارد و بعضی با گذشت یک ماه و بسیاری نیز پس از چهل روز از زمان فوت شخص، برای وی تجلیل و بزرگداشت می گیرند.

در میان مسلمانان، به ویژه شیعیان، پس از شهادت امامان معصوم علیهم السلام در نخستین اربعین آنان مراسم گرامی داشت انجام می شده است؛ ولی شهادت امام حسین علیه السلام این ویژگی را دارد که روز اربعین حسینی هرساله تا قیامت ادامه خواهد داشت.

شاید بتوان دو دلیل عمده برای این امر برشمرد که عبارتند از:

 

اوّلاً، واقعۀ عاشورا دارای دو جنبه است: یک. شهادت؛ دو. اسارت

 

در روز عاشورا امام حسین علیه السلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را کشتند و اسیران کربلا را به کوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش، به کربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود. بنابراین، مصیبت و سوگواری تا اربعین ادامه پیدا کرد.

 

ثانیاً، امام جعفر صادق علیه السلام به زُراره فرمود: «ای زُراره، آسمان تا چهل روز بر حسین بن علی علیهماالسلام خون بارید و زمین تا چهل روز تار و تاریک بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و کوه ها تکه تکه شده و پراکنده گشتند و دریاها روان گردیده و فرشتگان تا چهل روز بر آن حضرت گریستند و هیچ زنی از ما اهل بیت خضاب نکرد و روغن به خود نمالید و سُرمه نکشید و موهایش را شانه نزد تا وقتی که سر عبیدالله بن زیاد را به نزد ما فرستادند و پیوسته از شهادت آن حضرت چشمان، اشک آلود بود... ».

 

از این حدیث شریف که در صحیح ترین کتب حدیث شیعه (کامل الزیارات) نقل شده، استفاده می شود که گریۀ آسمان، زمین، فرشتگان و آفتاب بر سید الشهداء علیه السلام تا چهل روز، روش و عادتی را که در میان مردم یک حال استمراری پیدا کرده و بر سید مظلومان اربعین نگاه می دارند.

بعید نیست که یکی از دلایل چهل روز عزاداری بر امام حسین (علیه السلام) همراهی با سایر مخلوقات باشد که در روز چهلم با زیارت اربعین به پایان می‌رسد.

 

نکته مهم: اشک یا خون را در این گونه از روایات نباید بر اشک یا خون ظاهری حمل کرد؛ چنان که نباید آن را انکار کرد.

توضیح آنکه در سیّارات آسمانی بارها انفجارهایی رخ می دهد که با چشم عادی هرگز دیده نمی شود؛ ولی متخصصان با استمداد از علم نجوم و از رصدخانه به تماشای این انفجارها می نشینند.

همان گونه که مردم عادی نباید خبر وقوع این انفجار را به صِرف ندیدن آن با چشم ظاهری انکار کنند، خونْ گریه کردن آسمان و زمین را نیز نباید انکار کنند؛ زیرا این موارد نیز جزء علومی نیست که بشر عادی آن را نظاره کند، حتی از رصدخانه نیز دیده نمی شود.

اساساً امر ملکوتی را هرگز نمی توان با ابزار مُلکی ادراک کرد؛ به عنوان مثال، با دقیق ترین و پیشرفته ترین فنّ رصد آسمان، نمی توان مشهودات رؤیای صادق انسان خوابیده را رصد نمود. اگر یوسف عصر در رؤیای صادقۀ خویش مشاهده نماید که یازده ستاره به همراهی ماه و آفتاب برای وی سجده کردند، هرگز چین صحنه ای را نمی شود با هیچ رصدخانه ای تصدیق یا تکذیب نمود. غرض آنکه معنای اشک ریزی یا خون باریِ ملکوتی نه مورد تصدیق فنّ تجربی است و نه در قلمرو تکذیب آن قرار می گیرد و هیچ گاه بعید بودن یک کاری به جای یک امر محال نمی نشیند. کسی که صاحب بَصَر نیست تا ببیند، لااقل باید صاحب نظر باشد که گوش شنوا به ندای صاحبْ بصران داشته باشد.

برای تحقیق این موارد، علم مخصوص لازم است که اصطلاح و متخصصان ویژه خود را دارد که اهل ولایت و علمای بزرگ دینی هستند. آنان این گونه از احادیث را با جان پذیرفتند و فهمیدند که آسمان و زمین خونْ گریه می کنند. از امام زمان علیه السلام نیز نقل شده است که به امام حسین علیه السلام عرض می کنند: اگر اشک چشمم تمام شود، برایت خون می گریم: «وَلاَبکِیَنَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُّموُعِ دَماً».